تبیان، دستیار زندگی

 

خوراك گوشت

مواد لازم براي 6 نفر: گوشت گوساله چرخ كرده: 500 گرم، پياز متوسط: 2 عدد، فلفل دلمه‌اي: 2 عدد،‌ پنير پيتزا: يك پيمانه،‌ رب گوجه فرنگي: 2 قاشق غذاخوري،‌ نمك، فلفل و روغن: به ميزان لازم.

طرز تهيه: پيازها را خرد كرده و در روغن كه كمي داغ شده است سرخ كنيد. وقتي كه پياز طلايي شد، گوشت را هم به آن اضافه كنيد و مرتب هم بزنيد تا سرخ شود. سپس رب گوجه فرنگي را هم به گوشت سرخ شده اضافه كنيد. حالا فلفل دلمه‌اي را هم خرد كنيد و همراه نمك و فلفل به مواد اضافه نماييد. بايد شعله گاز را كم كنيد تا غذا آرام آرام بپزد. در اين مرحله، پنير پيتزا را رنده و به غذا اضافه كنيد. حالا آرام غذا را هم بزنيد تا پنير با مواد ديگر مخلوط شود. بعد از حدود 10 دقيقه غذا آماده است.

دختر زيبا و خواستگار پير

روزگاري يک کشاورز در روستايي زندگي مي کرد که بايد پول زيادي را که از يک پيرمرد قرض گرفته بود، پس مي داد.کشاورز دختر زيبايي داشت که خيلي ها آرزوي ازدواج با او را داشتند. وقتي پيرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمي تواند پول او را پس بدهد، پيشهاد يک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهي او را مي بخشد و دخترش از شنيدن اين حرف به وحشت افتاد و پيرمرد کلاه بردار براي اينکه حسن نيت خود را نشان بدهد گفت : اصلا يک کاري مي کنيم، من يک سنگريزه سفيد و يک سنگريزه سياه در کيسه اي خالي مي اندازم، دختر تو بايد با چشمان بسته يکي از اين دو را بيرون بياورد. اگر سنگريزه سياه را بيرون آورد بايد همسر من بشود و بدهي بخشيده مي شود و اگر سنگريزه سفيد را بيرون آورد لازم نيست که با من ازدواج کند و بدهي نيز بخشيده مي شود، امااگر او حاضر به انجام اين کار نشود بايد پدر به زندان برود.اين گفت و گو در جلوي خانه کشاورز انجام شد و زمين آنجا پر از سنگريزه بود. در همين حين پيرمرد خم شد و دو سنگريزه برداشت. دختر که چشمان تيزبيني داشت متوجه شد او دو سنگريزه سياه از زمين برداشت و داخل کيسه انداخت. ولي چيزي نگفت !
سپس پيرمرد از دخترک خواست که يکي از آنها را از کيسه بيرون بياورد.
تصور کنيد اگر شما آنجا بوديد چه کار مي کرديد ؟ چه توصيه اي براي آن دختر داشتيد ؟
اگر خوب موقعيت را تجزيه و تحليل کنيد مي بينيد که سه امکان وجود دارد :
1ـ دختر جوان بايد آن پيشنهاد را رد کند.
2ـ هر دو سنگريزه را در بياورد و نشان دهد که پيرمرد تقلب کرده است.
3ـ يکي از آن سنگريزه هاي سياه را بيرون بياورد و با پيرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نيفتد.
لحظه اي به اين شرايط فکر کنيد. هدف اين حکايت ارزيابي تفاوت بين تفکر منطقي و تفکري است که اصطلاحا جنبي ناميده مي شود. معضل اين دختر جوان را نمي توان با تفکر منطقي حل کرد.
به نتايج هر يک از اين سه گزينه فکر کنيد، اگر شما بوديد چه کار مي کرديد ؟!
و اين کاري است که آن دختر زيرک انجام داد :
دست خود را به داخل کيسه برد و يکي از آن دو سنگريزه را برداشت و به سرعت و با ناشي بازي، بدون اينکه سنگريزه ديده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزيده و به زمين افتاده. پيدا کردن آن سنگريزه در بين انبوه سنگريزه هاي ديگر غير ممکن بود.
در همين لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتي هستم ! اما مهم نيست. اگر سنگريزه اي را که داخل کيسه است دربياوريم معلوم مي شود سنگريزه اي که از دست من افتاد چه رنگي بوده است... .
و چون سنگريزه اي که در کيسه بود سياه بود، پس بايد طبق قرار، آن سنگريزه سفيد باشد. آن پيرمرد هم نتوانست به حيله گري خود اعتراف کند و شرطي را که گذاشته بود به اجبار پذيرفت و دختر نيز تظاهر کرد که از اين نتيجه حيرت کرده است.
نتيجه اي که 100 درصد به نفع آنها بود.
1ـ هميشه يک راه حل براي مشکلات پيچيده وجود دارد.
2ـ اين حقيقت دارد که ما هميشه از زاويه خوب به مسايل نگاه نمي کنيم.
3ـ زندگي شما مي تواند سرشار از افکار و ايده هاي مثبت و تصميم هاي عاقلانه باشد.

انيس پدر

بيا بيا که جهان در شبيست تيره و تار
بيا و جلوه حق را بر اين جهان بسپار
بيا که غار حرا ميزبان مظلومي ست
نديم خلوت او شو ز راه استبشار
عزيز جان محمد بيا که تيره شبيست
فروغ چهره بتابان بر اين سيه بازار
بيا که ام ابيها شوي براي پدر
به روز حادثه گرديش يار مادر وار
بيا نديم پدر شو به روز تنهائيش
بيا ببين که رسول خداست بي کس و يار
بيا که زمزم کوثر به مقدمت جاريست
بيا به ياري بابا بيار هشت و چهار
بيا که گلشن طاها به بار بنشيند
بيا که گل بدمد از وجود تو بي خار
هجوم زاغ و زعن را ببين به سوي رسول
بيا و يار نبي شو به دفع اين اشرار
بيا ببين که پد در حصار کفار است
بيا و همراه خود آر حيدر کرار
بيا و دامن عفت گشا کريم آور
بيا ز عصمت حق داده ات کرامت بار
بيا و يار شفيق علي تنها باش
بيا و چهره سپر کن که به سيلي کفار
بيا که زاده کعبه غريب و بي يار است
بيا و ياري دست خدا نما ز ايثار
بيا که دشمن دين هيمه چيده در پس در
بيا به ياري همسر بجان بخر مسمار
بيا که غربت دين را دوباره چاره کني
ز بهر دفع ستمگر علي ديگر آر
انيس و يار پدر مونس علي غريب
نماي رخ که جهان بهر توست لحظه شمار
بيا و گوشه نشينان خسته را درياب
قدم به ديده حکاک خسته هم بگذار

نگاه درست به زندگي!

اينگونه نگاه کنيد ...
مرد را به عقلش نه به ثروتش
زن را به وفايش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعايش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
اتومبيل را به کارائيش نه به مدلش
غذا را به کيفيتش نه به کميتش
درس را به استادش نه به سختيش
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
مدير را به عملکردش نه به جايگاهش
نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش
شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش
دل را به پاکيش نه به صاحبش
جسم را به سلامتش نه به لاغريش
سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش

در انتشار آنچه خوبيست و اثري از عشق در آن هست آخرين نفر نباشيد!

2561- اى سوى تو عالم نگران ادركنا / شد دورى تو به ما گران ادركنا / طغيان ستم گذشته از حد مهدى / اى ريشه كن ستمگران ادركنا طلب ظهورش صلوات (2237-0914)

2562- اين جمعه ها كه ختم به مختار ميشود /دل طالب ديدن دلدار ميشود /اى منتقم بياكه به عالم خبر دهيم /حق با عليست و عدويش به نار ميشود (2237-0914)

2563- با ياد رفيق است كه دنيا برپاست.باعشق رفيق است كه دنيا زيباست.فردا كه زدنيا رفتيم،اين رفيق است كه گويد:خاك رفيقم اينجاست. (3091-0918)

2564- بادباچراغ خاموش کاري ندارد،اگردرسختي هستي بدان که روشني... (8878-0912)

2565- بار الاها اي خداي عدل و داد/هركه كرده يادي ازما زنده باد/ماكه معتاد رفيقيم و خمار روي دوست/در مرام ما نباشد ترك اين نوع اعتياد/ (2467-0918)

2566- بار الها ! هر كسي يادم كند "يادش بخير" هر كسي يادم نكرد "يادش بخير" هر كسي يادش رود يادم كند "يادش بخير"... (8700-0918)

2567- باران که ميباردتمام کوچه هاي شهر پر از فرياد من است که ميگويم من تنها نيستم فقط تنها،منتظرم منتظر (2447-0936)

2568- باز امشب غزلي کنج دلم زندانيست، آسمان شب بي حوصله ام طوفانيست، هيچکس تلخي لبخند مرا درک نکرد، هاي هاي دل ديوانهء من پنهانيست... (6213-0915)

2569- باز امشب مست و ديوانه شدم کنج دلم در حسرت و غم غرق شدم آسمان بر من نگريست و دل تنگش بر من گريست گفتم به چه گريستي گفت دلت شيداست و ديوانه من به بي کسي و تنهايي شبهايت مينگرم دلم گرفت و بر تو دلم گريست (2447-0936)

2570- باز باران باريد خيس شد خاطره ها مرحبا بر دل ابري هواهر کجاهستي باش. آسمانت آبي و تمام دلت ازغصه ي دنياخالي. (7349-0936) (8528-0919) (7314-0915)

2571- باز هم مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض ميخورم عمريست لبخندهاي لاغرم را در دل ذخيره ميکنم باشد براي روز مبادا! (2447-0936)

2572- براي اينكه انسان كمال يابدصدسال كافي نيستولي براي بدنامي اويك روزكافي است.(7314-0915)

2573- برايت از طلا تختي، مسيري رو به خوشبختي،برايت عمرنوحي را، وقار همچو کوهي را، برايت صبرايوبي، حياتي مملو از خوبي، برايت شاد بودن را، فقط آزاد بودن را، رفاقت را، صداقت را، محبت را دعا کردم. (4435-0935)

2574- به انداره ي گريه گنجشک دوست دارم .فکر نکن کمه .گنجشک وقتي گريه ميکنه ميميره. (3673-0912)

2575- به خداگفتم: خسته امگفت:لا تقنطوا من رحمة الله... از رحمت خدانااميدنشويدگفتم:هيشكي نميدونه تودلم چي ميگذره گفت:إن الله بين المرء وقلبه. خداحائل است ميان انسان وقلبشگفتم:هيچ كسي روندارمگفت:نحن أقرب إليه من حبل الوريد.ماازرك گردن به انسان نزديكتريمگفتم:ولي انگاراصلامنوفراموش كردي!گفت:فاذكروني،اذكركم منويادكنيد،تايادشماباشم. (1614-0912)

2576- به يادت آرزو كردم كه چشمانت اگر ترشد ز شوق آرزو باشد نه تكرار غم ديروز (2618-0916)(5021-0914)

2577- بودنت هديه ايست براي دل کوچکم آرزويم شادي دل دريايي توست.(1196-0918)

2578- تا که بودم نبودم کسي کشت مرا غم بي همنفسي تا که رفتم همه يار شدند خفته ام اينجا و همه يار شدند قدر آيينه بدان آنوقت که هست نه در آنوقت که اقبالم شکست (2447-0936)

2579- تاخون نشود دلها؛دلدار نمى آيد /تا دل نشود عاشق ؛آن يار نمى آيد /مارا چه شده اي دل ؛ وا مانده چرا در گل/ تا دل نشود بيدار دلدار نمى آيد (2237-0914)

2580- تو صميمى تر از آنى كه دلم مى پنداشت، دل تو با همه آينه ها نسبت داشت، تو همان ساده دل سبز نجيبى كه خدا، در ميان دل پاكت صدف آينه كاشت. (5021-0914)

نکات خواندني درباره پوشيدن تي شرت

 

تي شرتها هيچ زمان از مد خارج نمي روند؛ اما آيا شما زماني که لباس دلخواه خود را مي پوشيد، به فشن هم توجه مي کنيد؟
احتمالا وقتي شما در حال خريد تي شرت هستيد، واقعا به تيپ بدن خود توجه نمي کنيد؛ و فکر مي کنيد که تي شرت ها لباس هاي غير رسمي هستند و همه افراد مي توانند آنها را بپوشند، درسته؟
اشتباه مي کنيد، هر سايز و هر مدل تي شرت لزوما بر تن همه اشخاص عالي و خوب به نظر نمي رسد؛ سبک ها و مدلهاي مختلفي براي اندام هاي مختلف وجود دارد. پس به نکات ما دراين باره توجه کنيد.


>> تي شرت يقه هفت (وي شکل)
اين مدل خاص معمولا همه جا موجود است و خريد مطلوبي محسوب مي شود، اما بايد بدانيد که اين نوع[. براي مشاهده لينکها در سايت عضو شويد]مناسب همه افراد نيست.
تي شرت هاي يقه هفته بالاتنه بزرگ و سنگيني دارند و سعي مي کنند تا ظاهري کوچکتر و با وزن کمتر را نشان بدهند.
هرچه يقه هفت پايين تر باشد، شما لاغرتر به نظر مي رسيد. اين نوع يقه، سايز سينه شما را کوچکتر نشان مي دهد و همچنين موجب مي شود که بيشتر به روي صورت شما توجه و تمرکز بشود تا بالاتنه شما.
از طرف ديگر اگر شما بالاتنه صاف و بدون برجستگي مشخص داريد، مطمئنا اين نوع لباس سبک لباس هاي يقه هفت هميشه باعث مي شود که بالاتنه شما کوچکتر به نظر برسد. لباس زير بادکرده و بزرگ هم به شما کمک نمي کند و تنها موجب مي شود که ظاهري غير طبيعي پيدا کنيد.


>> تي شرت يقه گرد
در حالي که تي شرت هاي يقه هفت مناسب زناني است که بالاتنه بزرگ و سنگين وزني دارند، تي شرت هاي يقه گرد اينطور نيست.
اين مدل يقه براي کساني مناسب است که مي خواهند در محدوده سينه خود، ظاهري درشت تر، پرتر و فريبنده تر داشته باشند. اگر شما چندان از ظاهر و اندام طبيعي خود راضي نيستيد، يقه گرد ب[. براي مشاهده لينکها در سايت عضو شويد]
خانمي يا سينه هاي بزرگ با پوشيدن لباس يقه گرد، به طور ناخواسته توجه را به آن قسمت از بدنش جلب مي کند، زيرا موجب مي شود تا شما از آنچه که واقعا هستيد، بزرگتر به نظر برسيد.