• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 818
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 3321روز قبل
قرآن
تفسیر سوره قدر(2)

"و ما ادریك ما لیلة القدر"

این جمله كنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینكه ممكن بود در نوبت دوم ضمیر لیلة القدر را بیاورد، خود آن را تكرار كرد.واضح‏تر بگویم، با اینكه مى‏توانست‏بفرماید: "و ما ادریك ما هى، هى خیر من الف شهر"براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریك ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر".

"لیلة القدر خیر من الف شهر"

این جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله"و ما ادریك ما لیلة القدر"بدان اشاره شده بود، یعنى عظمت آن شب را بیان مى‏كند، و مى‏فرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرین تفسیر كرده‏اند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است كه مردم را به سوى خدا نزدیك، و به وسیله عبادت زنده كند، و زنده‏دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممكن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت‏خوانده، و فرموده: "انا انزلناه فى لیلة مباركة" (14) .البته در این میان معناى دیگرى نیز هست، كه ان شاء الله در بحث روایتى آینده خواهد آمد.

"تنزل الملئكة و الروح فیها باذن ربهم من كل امر"

كلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "قل الروح من امر ربى" (15) ، و اذن در هر چیز به معناى رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است كه مانعى از این كار نیست.
و كلمه"من"در جمله"من كل امر"به گفته بعضى (16) از مفسرین به معناى باء است.
بعضى (17) دیگر گفته‏اند: به معناى خودش است، یعنى ابتداى غایت، ولى سببیت را هم مى‏رساند، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: "ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى‏شوند".
بعضى (18) دیگر گفته‏اند: باء براى تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، براى خاطر اینكه هر امرى را تدبیر كنند".
لیكن حق مطلب این است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون" (19) تفسیرش كرده، حرف"من"براى ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم مى‏رساند، و به آیه چنین معنا مى‏دهد: "ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى‏كنند و هر امر الهى را صادر مى‏نمایند".
و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونى و حادثه‏اى باشد كه باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معناى لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند براى خاطر تدبیر امرى از امور عالم.

"سلام هى حتى مطلع الفجر"

در مفردات گفته: كلمه"سلام"و"سلامت"به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است (20) .
پس جمله"سلام هى"اشاره است‏به اینكه عنایت الهى تعلق گرفته است‏به اینكه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى‏آورند، و نیز به اینكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا كه عذابى جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است كه طبعا در آن شب كید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.
ولى بعضى (21) از مفسرین گفته‏اند: مراد از كلمه"سلام"این است كه: در آن شب ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام مى‏دهند.برگشت این معنا هم به همان معناى اول است و این دو آیه یعنى آیه"تنزل الملئكة و الروح"تا آخر سوره در معناى تفسیرى است‏براى آیه قبلى كه مى‏فرمود"لیلة القدر خیر من الف شهر".

بحث روایتى

در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت آورده كه گفت: به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است كه در عهد انبیاء بوده و امر بر آنان نازل مى‏شده و چون از دنیا مى‏رفتند نزول امر در آن شب تعطیل مى‏شده است؟فرمود: نه بلكه شب قدر تا قیامت هست (22) .
مؤلف: در این معنا روایات زیادى از طرق اهل سنت نیز آمده (23) .
و در مجمع البیان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق(علیه السلام)از شب قدر پرسیدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بیست و یكم و بیست و سوم جستجویش كن (24) .
مؤلف: در معناى این روایات روایاتى دیگر نیز هست، و در بعضى از اخبار تردید بین دو شب شده، یكى بیست و یكم و دیگرى بیست و سوم، مانند روایتى كه عیاشى از عبد الواحد از امام باقر(علیه السلام)روایت كرده (25) . و از روایاتى دیگر استفاده مى‏شود كه شب قدر خصوص بیست و سوم است، و اگر معینش نكرده‏اند به منظور تعظیم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند (26) .
و نیز در تفسیر عیاشى در روایت عبد الله بن بكیر از زراره از یكى از دو امام باقر و صادق(علیه السلام)آمده كه فرمود: شب بیست و سوم همان شب جهنى است، و حدیث جهنى این است كه گفت: به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشتم: منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینى داخل مدینه شوم فرمود: شب بیست و سوم داخل شو (27) .
مؤلف: حدیث جهنى كه نامش عبد الله بن انیس انصارى بود، از طرق اهل سنت نیز روایت‏شده، و سیوطى آن را در الدر المنثور از مالك و بیهقى نقل كرده (28) .
و در كافى به سند خود از زراره روایت كرده كه گفت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: تقدیر در نوزدهم و ابرام در شب بیست و یكم و امضا در شب بیست و سوم است (29) .
مؤلف: در این معنا هم روایات دیگرى هست (30) .
پس معلوم شد آنچه همه روایات مختلفى كه از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده در آن اتفاق دارند این است كه: شب قدر تا روز قیامت‏باقى است، و همه‏ساله تكرار مى‏شود، و نیز لیلة القدر شبى از شبهاى رمضان، و نیز یكى از سه شب نوزده و بیست و یك و بیست و سه است.
و اما از طرق اهل سنت روایات به طور عجیبى اختلاف دارند كه به هیچ وجه نمى‏شود بین آنها را جمع كرد، ولى معروف بین اهل سنت این است كه شب بیست و هفتم است، و در آن شب بوده كه قرآن نازل شده.از خوانندگان محترم هر كه بخواهد آن روایات را ببیند باید به تفسیر الدر المنثور و سایر جوامع حدیث مراجعه كند.
و در الدر المنثور است كه خطیب از ابن مسیب روایت كرده كه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: در خواب به من نشان دادند كه بنى امیه بر منبرم بالا مى‏روند، و این معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در این مناسبت‏سوره"انا انزلناه فى لیلة القدر"را نازل كرد (31) .
مؤلف: نظیر این روایت را خطیب هم در تاریخ خود از ابن عباس آورده.و ترمذى و ابن جریر، طبرانى، ابن مردویه و بیهقى هم روایتى در معناى آن از حسن بن على نقل كرده‏اند (32) .و در این میان روایات بسیارى در این معنا از طرق شیعه از ائمه اهل بیت(علیه السلام) نقل شده، و در آنها آمده كه خداى تعالى لیلة القدر را كه بهتر از هزار ماه سلطنت‏بنى امیه است‏به عنوان تسلیت‏ به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عطا فرمود (33) .
و در كافى به سند خود از ابن ابى عمیر از عده‏اى راویان از امام صادق(علیه السلام) روایت آورده كه گفت: بعضى از اصحاب ما امامیه كه به نظرم مى‏آید سعید بن سمان بود از آن جناب پرسید: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟(با اینكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یك شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد (34) .
و در همان كتاب به سند خود از فضیل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روایت كرده كه از امام باقر(علیه السلام)از معناى آیه"انا انزلناه فى لیلة مباركة"سؤال كرد، فرمود بله شب قدر كه همه‏ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مى‏شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "فیها یفرق كل امر حكیم".
آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه‏اى كه باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و یا اجلى كه بنا است فرا رسد، و یا رزقى كه قرار است(تنگ و یا وسیع)برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است‏حتمى، ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است(و خدا با حتمى كردن مقدرات، العیاذ بالله به دست‏خود دست‏بند نمى‏زند).
حمران مى‏گوید: پرسیدم منظور خداى تعالى از اینكه فرمود"شب قدر بهتر است از هزار شب"چیست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خیرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خیر مؤمنین را مضاعف نمى‏ كرد، مؤمنین بجایى نمى‏ رسیدند، ولى خدا پاداش حسنات ایشان را مضاعف مى‏كند (35) .
مؤلف: منظور امام از اینكه فرمود: "ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است"، این است كه قدرت خداى تعالى همیشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى‏كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن یك مقدر قدرت مطلقه او را مقید نمى‏كند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نماید هر چند كه هیچ وقت چنین كارى را نمى‏كند.
و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)روایت شده كه فرمودند: وقتى شب قدر مى‏شود ملائكه‏اى كه ساكن در سدرة المنتهى هستند و جبرئیل یكى از ایشان است نازل مى‏شوند، در حالى كه جبرئیل به اتفاق سایر سكان نامبرده پرچم‏هایى را به همراه دارند، یك پرچم بالاى قبر من، و یكى بر بالاى بیت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سینا نصب مى‏كنند، و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى در این نقاط نمى‏ماند مگر آنكه جبرئیل به او سلام مى‏كند، مگر كسى كه دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت‏خوك و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد (36) .
و در تفسیر برهان از سعد بن عبد الله روایت كرده كه به سند خود از ابى بصیر روایت كرده كه گفت: با امام صادق(علیه السلام)بودم كه سخن از پاره‏اى خصائص امام در هنگام ولادت به میان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود امام مستوجب روح بیشترى مى‏گردد.عرضه داشتم فدایت‏شوم مگر روح همان جبرئیل نیست؟فرمود: روح از جبرئیل بزرگتر است، و جبرئیل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نیست، مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: "تنزل الملئكة و الروح"پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائكه است (37) .
مؤلف: روایات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسیار زیاد است، (كه ما در اینجا مختصرى از آن را آوردیم)، و در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذكر شده، از قبیل این كه: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و لیكن چون این علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنین است، لذا از ذكر آن روایات خوددارى نمودیم.

پى‏نوشت‏ ها:

14- ما آن را در شب مباركى نازل كردیم.سوره دخان، آیه 3.

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:19
قرآن

خطر خانواده بی¬ایمان:

سوره تغابن: (( یا أَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا إنَّ مِن أَزواجِکُم وَ أَولادِکُم عَدُوًّ لَکُم فَاحذَرُوهُم وَ إن تَعفُوا وَ تَصفَحُوا وَ تَغفِرُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده-اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آن ها برحذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می¬بخشد) چرا که خداوند بخشنده و مهربان است!))(14)

پیام¬ها:

1. لازمه ایمان واقعی، مقاومت در برابر خواسته¬های عاطفی و به ناحق برخی از همسران و فرزندان است، گرچه ممکن است دشمنی آنان را به همراه داشته باشد.
2. گرچه نباید تسلیم خواسته¬های نابجای همسر و فرزندان شد، ولی رابطه عفو و گذشت و بخشش را مراعات کنید.(( تعفوا...))
3. در مسیر خطا پوشی؛ تا آخرین مرحله پیش روید؛ ببخشید، سرزنش نکنید و به یاد خودتان هم نیاورید.(( تعفوا و تصفحوا و تغفروا))
4. تعادل میان وظیفه و غریزه در زندگی خانوادگی لازم است، نه برای عواطف و غرایز دست از وظیفه و هجرت و جهاد بردارید و نه برای ادای وظیفه، عواطف خانوادگی را نادیده بگیرید. ((فاحذروهم و ان تعفوا...)).2

پی¬نوشت¬ها:

1. تفسیر نور، ج 12 ، ص 130.

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:15
قرآن

آرامش در خانواده

سوره روم: (( وَ مِن آیاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَـةً إِنَّ فی ذلِکَ لآیاتِ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه¬های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه¬هایی است برای گروهی که تفکر می¬کنند!)) (21)

پیام¬ها :

1.زن و مرد از یک جنس هستند.(برخلاف پاره¬ای عقاید خرافی و تحقیرآمیز که زن را موجودی پست¬تر یا از جنس دیگر می¬پندارند.) (( مِن أنفُسِکُم)) 2. همسر باید عامل آرامش باشد نه مایه تشنج و اضطراب.(( لِتَسکُنُوا إِلَیها)) 3. هدف از ازدواج، تنها ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه رسیدن به یک آرامش جسمی و روانی است.(( لِتَسکُنُوا أِلَیها)) 4. نقش همسر، آرام بخشی است.(( لِتَسکُنُوا إِلَیها)) 5. محبت، هدیه¬ای الهی است که با مال و مقام و زیبایی به دست نمی¬آید.(( جَعَلَ)) (مودت و رحمت، هدیه خدا به عروس و داماد است.) 6. هر کس با هر عملی که آرامش و مودت و رحمت خانواده را خدشه¬دار کند، از مدار الهی خارج و در خط شیطان است.(( جَعَلَ بَینَکُم)) ... 7. رابطه زن و مرد، باید در اساس مودت و رحمت باشد.(( مَوَدَّةً وَ رَحمَـةً)) ( مودت و رحمت، عامل بقا و تداوم آرامش در زندگی مشترک است.) 8. مودت و رحمت، هر دو با هم کارساز است.( مودت بدون رحمت و خدمت، به سردی کشیده می¬شود و رحمت بدون مودت نیز دوام ندارد.) (( مَوَدَّةً وَ رَحمِـةً)) 9. تنها اهل فکر می¬توانند به نقش سازنده ازدواج پی ببرند.(( لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ)).
چهارشنبه 16/6/1390 - 11:15
قرآن

دعا برای خانواده:

سوره ابراهیم: (( رَبَّنا إِنَّی أَسکَنتُ مَن ذُرَِّیَّتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ فَاجعَل أَفئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوی إِلَیهِم وَ ارزُقهُمُ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُم یَشکُرُونَ (37)... رَبِّ اجعَلنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِن ذُرِّیِّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّل دُعاءِ(40)
پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی¬آب و علفی، در کنار خانه¬ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند تو دل¬های گروهی از مردم را متوجه آن ها ساز و از ثمرات به آن ها روزی ده شاید آنان شکر تو را بجای آورند!(37) پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم ( نیز چنین فرما)، پروردگارا! دعای مرا بپذیر!(40)

پیام¬ها:

1.دین داری، گاهی با آوارگی، هجرت، دوری از خانواده و محرومیت از امکانات رفاهی همراه است(( أسکَنتُ مَن ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیر ذِی زَرعٍ))2 2. برای اقامه نماز خود و فرزندانتان، از خداوند استمداد کنید.(( رَبِّ اجعَلنِی)) 3. در دعا هم به خود توجه کنید، (( وَاجنُبنِی وَاجعَلنِی واغفِرلی)) و هم به دیگران.(( وَ بَنِیَّ وَ مِن ذُرِّیَّتی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنِینَ)) 4. انسان، هم باید به فکر نسل قبل باشد، (( وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنِینَ)) و هم به فکر نسل بعد.(( وَ مِن ذُرِّیَّتِِی)) 5. در دعا، بستگان انسان بر دیگران مقدمند.(( وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنِینَ)) 6. در دعا، به فکر قیامت خود، فرزندان و جامعه باشید.(( یَومَ یَقُومُ الحِسابُ)).2
چهارشنبه 16/6/1390 - 11:12
قرآن
سوره تحریم: (( یا أَیُّها الَّذین آمَنُوا قُوا أَنفُسکُم وَ أَهلیکُم ناراً وَ قُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکَـةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لایَعصُونَ اللهَ ما أَمَرَهَم وَ یَفعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده¬اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان¬ها و سنگ¬هاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سخت¬گیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی¬کنند و آن چه را فرمان داده شده اند) به طور کامل) اجرا می¬نمایند))!(6)

پیام¬ها:

1.اولین گام در اصلاحات اصلاح خود و بستگان و سپس جامعه است.2. تربیت دینی فرزندان بر عهده مدیر خانواده است.(( قُوا أَنفُسکُم وَ أَهلیکُمُ)) 3. کیفر رها کردن خانواده و نزدیکان ، هیزم آتش دوزخ شدن است.(( وقودها...))1
چهارشنبه 16/6/1390 - 11:11
قرآن
بنابراین،اگر همه هستی از شعور برخوردار است و آفریدگار خویش را می‌شناسد و به تسبیح و ستایش او مشغول است،پس به الهام الهی همراه با فرشتگان تدبیر كننده نظام هستی بر رسول خاتم(ص) نیز درود و سلام می‌فرستد؛زیرا جهان هستی ظاهر و باطنی دارد و ما با حواسمان با ظاهر آن ارتباط داریم، ولی ملكوت هر چیز در دست خداوند است.از این رو می‌فرماید: فسبحان الذی بیده ملكوت كل شیء و الیه ترجعون ;.(سوره یس،ایه 83) از آنجایی كه پیامبر اعظم(ص) در نزد خداوند و اهل آسمان و زمین بسیار ستوده است،به فرموده قرآن كریم،سلسله جلیله انبیاء در طول تاریخ ملزم به تصدیق آن بزرگوار بودند(آل عمران،ایه 81) و حضرت عیسی مسیح(ع) به بنی اسرائیل مژده آمدن آن حضرت را،پس از خود داده و نام آن حضرت را با نام آسمانیش خوانده بود.قرآن مجید می‌فرماید: و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انّی رسول الله الیكم مصدقاً لما بین یدی من التورات و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد… ;.(سوره صف،ایه 6)
بر اساس روایتی،از رسول خدا(ص)پرسیدند:«چرا به نام احمد و محمد و بشیر و نذیر نامیده شدی؟» فرمود:«محمد» نامیده شدم،به این جهت كه من در زمین، محمود و(از نظر دوست و دشمن ستوده‌ام)و «احمد» نامیده شدم،به این خاطر كه ستودگی‌ام در آسمان بیش از ستودگیم در زمین است، و «بشیر» خوانده شدم؛زیرا هر كسی مرا اطاعت كند،به بهشت بشارت داده شده و«نذیر»خوانده شدم؛زیرا خدا هر كس كه مرا نافرمانی كند،از آتش ترسانده است.3
اكنون ما نیز،همراه با پرتو زرین آفتاب در هر بامداد و نور نقره فام ماهتاب در هر شامگاه،هم آواز با مرغان آسمان،هم نوا با نغمه دلنشین آب در جویباران،با دیدن هر گلی در چمنزار و دامن صحرا،با بوئیدن هر طبله عطاری و همراه با ترنم كائنات سبوح قدوس ربّنا و رب الملائكة و الروح سرمی دهیم و بر گلهای همیشه بهار بوستان آفرینش،باشكوه‌ترین تحیت آسمانی را بر محمد و آل محمد(ص) می‌فرستیم.
در مناظره‌ای كه میان حضرت رضا(ع) و دانشمندان اهل سنت در حضور مأمون به منظور معرفی برگزیدگان الهی در كتاب خدا صورت گرفت،آن حضرت می‌فرماید:هنگامی كه ایه انّ الله و ملائكته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلّوا علیه و سلموا تسلیم ;نازل شد، رسول خدا(ص) فرمودند: بگویید:«اللهم صل علی محمد و آل محمد كما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنك حمید مجید؛ خداوندا،بر محمد و آل محمد درود فرست،همچنان كه بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی؛زیرا بخشنده و بزرگواری».4
فضیلت‌های بسیاری درباره صلوات بر پیامبر رحمت(ص) و خاندان پاكش از سوی آن حضرت و اهل بیت(ع) ذكر شده است،از جمله:از رسول خدا(ص) روایت شده:«اكثروا الصلوة علی فانّ صلاتكم علی مغفرة لذنوبكم»5 صلوات بر من را بسیار كنید؛زیرا صلوات شما بر من مایه آمرزش گناهانتان است.6همچنین در روایت دیگر،آن حضرت می‌فرماید:«كسی كه در هر صبح و شام ده بار بر من صلوات فرستد،شفاعت من او را فرا گیرد».7

پی نوشتها :

1.سید مصطفی طباطبایی،فرهنگ نوین عربی،فارسی، ص 312

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:8
قرآن
بنابراین،اگر همه هستی از شعور برخوردار است و آفریدگار خویش را می‌شناسد و به تسبیح و ستایش او مشغول است،پس به الهام الهی همراه با فرشتگان تدبیر كننده نظام هستی بر رسول خاتم(ص) نیز درود و سلام می‌فرستد؛زیرا جهان هستی ظاهر و باطنی دارد و ما با حواسمان با ظاهر آن ارتباط داریم، ولی ملكوت هر چیز در دست خداوند است.از این رو می‌فرماید: فسبحان الذی بیده ملكوت كل شیء و الیه ترجعون ;.(سوره یس،ایه 83) از آنجایی كه پیامبر اعظم(ص) در نزد خداوند و اهل آسمان و زمین بسیار ستوده است،به فرموده قرآن كریم،سلسله جلیله انبیاء در طول تاریخ ملزم به تصدیق آن بزرگوار بودند(آل عمران،ایه 81) و حضرت عیسی مسیح(ع) به بنی اسرائیل مژده آمدن آن حضرت را،پس از خود داده و نام آن حضرت را با نام آسمانیش خوانده بود.قرآن مجید می‌فرماید: و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انّی رسول الله الیكم مصدقاً لما بین یدی من التورات و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد… ;.(سوره صف،ایه 6)
بر اساس روایتی،از رسول خدا(ص)پرسیدند:«چرا به نام احمد و محمد و بشیر و نذیر نامیده شدی؟» فرمود:«محمد» نامیده شدم،به این جهت كه من در زمین، محمود و(از نظر دوست و دشمن ستوده‌ام)و «احمد» نامیده شدم،به این خاطر كه ستودگی‌ام در آسمان بیش از ستودگیم در زمین است، و «بشیر» خوانده شدم؛زیرا هر كسی مرا اطاعت كند،به بهشت بشارت داده شده و«نذیر»خوانده شدم؛زیرا خدا هر كس كه مرا نافرمانی كند،از آتش ترسانده است.3
اكنون ما نیز،همراه با پرتو زرین آفتاب در هر بامداد و نور نقره فام ماهتاب در هر شامگاه،هم آواز با مرغان آسمان،هم نوا با نغمه دلنشین آب در جویباران،با دیدن هر گلی در چمنزار و دامن صحرا،با بوئیدن هر طبله عطاری و همراه با ترنم كائنات سبوح قدوس ربّنا و رب الملائكة و الروح سرمی دهیم و بر گلهای همیشه بهار بوستان آفرینش،باشكوه‌ترین تحیت آسمانی را بر محمد و آل محمد(ص) می‌فرستیم.
در مناظره‌ای كه میان حضرت رضا(ع) و دانشمندان اهل سنت در حضور مأمون به منظور معرفی برگزیدگان الهی در كتاب خدا صورت گرفت،آن حضرت می‌فرماید:هنگامی كه ایه انّ الله و ملائكته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلّوا علیه و سلموا تسلیم ;نازل شد، رسول خدا(ص) فرمودند: بگویید:«اللهم صل علی محمد و آل محمد كما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنك حمید مجید؛ خداوندا،بر محمد و آل محمد درود فرست،همچنان كه بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی؛زیرا بخشنده و بزرگواری».4
فضیلت‌های بسیاری درباره صلوات بر پیامبر رحمت(ص) و خاندان پاكش از سوی آن حضرت و اهل بیت(ع) ذكر شده است،از جمله:از رسول خدا(ص) روایت شده:«اكثروا الصلوة علی فانّ صلاتكم علی مغفرة لذنوبكم»5 صلوات بر من را بسیار كنید؛زیرا صلوات شما بر من مایه آمرزش گناهانتان است.6همچنین در روایت دیگر،آن حضرت می‌فرماید:«كسی كه در هر صبح و شام ده بار بر من صلوات فرستد،شفاعت من او را فرا گیرد».7

پی نوشتها :

1.سید مصطفی طباطبایی،فرهنگ نوین عربی،فارسی، ص 312

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:8
قرآن
«درود» در زبان فارسی مترادف «تحیت» و «سلام» در زبان عربی است.این واژه به معنای امن،امنیت آرامش و شاد باش و سلامتی است.1 خداوند بلند مرتبه در قرآن كریم یكی از نام‌های جمالیه خود را «سلام» نامیده است و می‌فرماید هو الله الذی لا اله الا هوالملك القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتكبّر سبحان الله عمّا یشركون ;.(سوره حشر،ایه 23)
این واژه،در قرآن كریم نزدیك به 42 بار به كار رفته است.سلام از ریشه «سلم» به معنای دور بودن از آفت‌های ظاهری و باطنی است.حقیقت سلام كه به معنای سلامتی و تندرستی و دور بودن از بیماری‌ها و آفت‌های جسمی و روحی است،تنها در بهشت به انسان می‌رسد،از این رو،سلام در دنیا علامت امنیت نسبی است،اما سرای بهشت سراسر امنیت مطلق است؛زیرا آنجا هستی بدون نیستی و بی‌نیازی بدون تنگدستی و عزّت بدون خواری و سلامتی و تندرستی بدون بیماری است.2 از این رو،خداوند متعال درباره بهشت می‌فرماید: و الله یدعوا الی دارالسلام ;.(سوره یونس،ایه 25)
در كتاب خدا،سلام در مواردی چند به كار رفته است كه برخی از آن موارد عبارتند از:در مورد فرستادگان الهی،به طور عام سلام علی المرسلین ;.(سوره صافات،ایه 181) و به طور ویژه در مورد پیامبرانی همانند سلام علی ابراهیم ; (سوره صافات،ایه 109) سلام علی موسی و هارون ;.(سوره صافات، ایه 120) و یحیی و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حی ;. (سوره مریم،ایه 15) در مورد شب قدر كه شب نزول قرآن،فرشتگان و مقدرات عالم است، سلام هی حتی مطلع الفجر ; (سوره قدر،ایه 5) در مورد بهشت ادخلوها بسلام ذلك یوم الخلود ;.(سوره ق،ایه 34) در مورد سعادتمندان در سرای آخرت، فسلام لك من اصحاب الیمین ; (سوره واقعه،ایه 91) و درباره گفتگوی بهشتیان در ایه دعواهم فیها سبحانك اللهم و تحیتهم فیها سلام و اخر دعواهم اَنِ الحمد لله رب العالمین ; (سوره یونس،ایه 10) اهل بهشت درودشان به یكدیگر سلام است و آخرین مرحله كمال اهل بهشت به این منتها می‌شود كه خدا را پس از تسبیح و تنزیه ثنا گویند.هر كسی می‌تواند،به زبان حمد خدا كند،اما توصیف و تحمید خداوند كار هر كسی نیست و تنها از عهده كسانی برمی‌اید كه آنها را خالص نموده و به كرامت قرب و حفظ اختصاص داده است.اما با شكوه‌ترین تحیت الهی در قرآن كریم صلوات و رحمت خداوند بر پیامبر خاتم(ص) است؛زیرا به فرموده كلام الهی آن حضرت رحمت للعالمین است و با میلاد و بعثت آن بزرگوار لطف و رحمت خداوند بر بندگان،جامه تحقق به خود پیچید و درهای رحمت الهی بر جهانیان گشوده شد و از آن جایی كه آن حضرت،همه كمال‌ها و فضیلت‌های اخلاقی را یك جا داشت،خداوند او را با تعبیر و انّك لعلی خلق عظیم ;.(سوره قلم،ایه 3) ستوده است.بنابراین،درود و تحیت بر پیامبر رحمت(ص) از ویژگی خاصی برخوردار است و در بردارنده سلام و تحیت الهی است.صلوات خداوند به معنای گرایش مطلق او به وسیله رحمتش بر پیامبر است و صلوات فرشتگان، تزكیه وی و طلب آمرزش برای آن حضرت و صلوات مؤمنین انعطاف آنان به وسیله درخواست رحمت برای آن حضرت می‌باشد.از این رو، خدای سبحان می‌فرماید: «خداوند متعال و بلند مرتبه و فرشتگان بر پیامبر(ص) درود و سلام می‌فرستند، ای اهل ایمان، شما نیز(از خداوند و فرشتگان پیروی كنید) بر او درود و سلامی بسیار شایسته و نیكو فرستید.مقام پیامبر(ص) آن قدر والاست كه آفریدگار هستی و تمام فرشتگانی كه تدبیر این جهان،به فرمان حق،بر گردن آنها نهاده شده است،بر او درود می‌فرستند. اكنون شما نیز،ای اهل ایمان،با این پیام هماهنگ شوید و بر او درود فرستید و در برابر فرمان او تسلیم باشید.
قرآن كریم برای تمام موجودات درك و احساسی را به تصویر می‌كشد كه ما قادر به درك آن نیستیم؛زیرا می‌فرماید: و ان من شیء الا یسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبیحهم ;.(سوره اسرا،ایه 4
چهارشنبه 16/6/1390 - 11:3
قرآن
حضرت عیسی علیه السلام در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی

عیسی (ع) كه بود؟

حضرت عیسى (ع) عبد و پیامبر خدا بود (سوره مریم، آیه 30) رسول به سوى بنى اسرائیل (سوره آل عمران، آیه 49) و یكى از انبیای اولو العزم و صاحب شریعت بوده و كتابى به نام انجیل داشت (سوره احزاب، آیه 7، سوره شورا، آیه 13، سوره مائده، آیه 46)، خداى تعالى نام او را مسیح نهاد (سوره آل عمران، آیه 45) و كلمة الله و روحى از خدا خواند (سوره نساء، آیه 171)، داراى مقام امامت (سوره احزاب آیه 7) و از گواهان اعمال (سوره نساء، آیه 159، سوره مائده، آیه 117) و از بشارت‌دهندگان به آمدن پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) بود (سوره صف، آیه 6)، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود (سوره آل عمران، آیه 45). از برگزیده شدگان (سوره آل عمران، آیه 33)، و از اجتباء شدگان و از صالحان بود (سوره انعام، آیه 85- 87)، مبارك، زكى و مهذب بود، آیتى براى مردم و رحمتى از خدا و احسانگرى به مادرش بود، و از زمره كسانى بود كه خداى تعالى به ایشان سلام كرد (سوره مریم، آیه 19- 33) و از كسانى بود كه خدا كتاب و حكمتش آموخت. (سوره آل عمران، آیه 48)

عیسى (ع) چه مى‏گفت؟ و درباره‏اش چه مى‏گفتند؟

قرآن كریم خاطرنشان ساخته كه عیسى عبدى بود رسول، و چیزى جز این ادعا نمى‏كرد و آنچه به وى نسبت مى‏دادند خود او ادعایش را نكرده و با مردم جز به رسالت خدا سخنى نگفته، هم چنان كه قرآن این معنا را در آیات زیر صراحتا از آن جناب نقل كرده مى‏فرماید:
و آن گاه كه خداوند به عیسى بن مریم مى‏گوید: آیا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب كنید؟!، او مى‏گوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو مى‏دانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى و من از آنچه در ذات (پاك) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانی‌ها با خبرى.‏ من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چیزى به آنها نگفتم (بلكه به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستید كه پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى كه در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم ولى هنگامى كه مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى و تو بر هر چیز، گواهى‏ (با این حال،) اگر آنها را مجازات كنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند) و اگر آنان را ببخشى، توانا و حكیمى! (نه كیفر تو نشانه بى‏حكمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)» (مائده 116 - 118)

معنی كلمه عیسی چیست؟

كلمه عیسى در اصل «یشوع» بوده كه هم به معناى مخلص تفسیر شده و هم به معناى منجى و در بعضى از اخبار به كلمه «یعیش(زنده مى‏ماند)» تفسیر شده و این با نامى‏ كه براى فرزند حضرت زكریا نهاده، یعنى نام «یحیى (زنده مى‏ماند)» مناسب‏تر می‌باشد. چون كه بین این دو پیامبر (حضرت یحیی و حضرت عیسی) از هر جهت شباهت وجود دارد.

چرا به حضرت عیسی (ع)، مسیح می گویند؟

نظرات مختلفی در این باره گفته اند؛ از جمله اینكه كلمه «مسیح» به معناى ممسوح است و نامیدن آن حضرت به این نام، به این مناسبت بوده كه آن جناب ممسوح به یمن و بركت بوده و یا براى این بوده كه آن جناب ممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرك شده، ممسوح گشته است چون انبیاء روغن زیتون به خود مى‏مالیدند و یا بدین جهت است كه جبرئیل بال خود را در هنگام ولادت آن جناب، بر بدن او مالیده تا از شر شیطان محفوظ باشد و یا براى این بوده كه آن جناب همواره دست بر سر ایتام مى‏كشیده و یا براى این بوده كه دست بر چشم اشخاص نابینا مى‏كشیده و آنان را بینا مى‏كرده و یا بدین جهت مسیحش خواندند كه دست بر بدن هیچ بیمارى نمى‏كشیده مگر آنكه شفا مى‏یافته، اینها وجوهى است كه در وجه تسمیه عیسى بن مریم (ع) به مسیح ذكر كرده‏اند.
اما وجهى كه مى‏توان بدان اعتماد نمود این است كه لفظ مسیح در ضمن بشارتى كه جبرئیل به مادرش داده بود آمده است و قرآن آن بشارت را چنین حكایت نموده: «إِنَّ اللهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ...»، پس قبل از آنكه آن جناب كورى را بینا كند و یا بیمارى را شفا دهد از سوی خداوند مسیح نامیده شده و اصولا به حكم این آیه قبل از ولادت، مسیح نامیده شده بود.
و كلمه «مسیح» عربى كلمه «مشیحا» ى عبرى است كه در كتب عهدین عبرى زبان آمده و بطورى كه از آن دو كتاب استفاده مى‏شود، رسم بنى اسرائیل چنین بوده كه هر پادشاهى تاجگذارى مى‏كرده، از جمله مراسم تاجگذارى این بوده كه كاهنان او را با روغن مقدس مسح‏ مى‏كردند تا سلطنتش مبارك شود و بدین مناسبت پادشاه را مشیحا مى‏گفتند، كه یا به معناى خود شاه است و یا به معناى مبارك است.

چهارشنبه 16/6/1390 - 10:46
آموزش و تحقيقات


اگر می‌خواهید نتیجه جراحی قلب خود را حدس بزنید و بدانید تا چه حد موفقیت‌آمیز است و چند سال دیگر بعد از این بای پس قلب عمر خواهید کرد، بهتر است به میزان موفقیت زندگی مشترکتان نگاهی بیندازید.

لابد می‌گویید چه ربطی دارد؟ این ارتباطی است که محققان دانشگاه روچستر به تازگی متوجهش شده اند. آنها اعلام کرده‌اند کسانی که ازدواج موفقی دارند دو برابر بیشتر از کسانی که ازدواج نکرده‌اند احتمال دارد که تا 15 سال بعد از عمل بای‌پس قلب زندگی کنند. این محققان معتقدند رضایت از زندگی مشترک نقش مهمی در طول عمر بعد از این جراحی قلب دارد که گاهی حتی می‌تواند عوامل خطر رایج مانند چاقی، سیگار و فشار خون بالا را تحت تاثیر قرار دهد. البته اثر این رضایت هم در خانم‌ها بیش‌تر از آقایان است. (دقت کنید که ازدواج موفق برای خانم‌ها هم بی‌فایده نیست!)

به نظر می‌رسد علت اصلی زندگی موفق در طول عمر حمایتی باشد که همسران از همدیگر به عمل می‌آورند و باعث می‌شود مشوق یکدیگر در داشتن رفتار سالم مانند ورزش و تغذیه مناسب در زندگی مشترک باشند. این عشق باعث می‌شود افراد بیشتر مراقب سلامت خود و دیگری باشند و انگیزه بیشتری هم برای زنده ماندن داشته باشند.

سه شنبه 15/6/1390 - 22:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته