• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 818
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 3315روز قبل
عقاید و احکام

چند مسأله و حکم فقهی:

اگر فردی در ابواب مختلف فقهی جستجو و کنکاشی داشته باشد به این نکته برخورد می کند که در بعضی موارد، حکم والدین را از سایر افراد مجزا نموده و حکمی کلی که برای همه افراد جامعه، قطعی و لازم الاجراست به خاطر والدین تخصیص داده و یکی از والدین و یا هر دو را از شمول آن حکم کلی خارج نموده اند که تخصیص هر یک از این احکام، ارزشی است که از جانب شارع برای والدین در نظر گرفته شده است. در اینجا به بعضی از آن احکام اشاره ای می شود .

 

جمعه 13/5/1391 - 14:11
اخلاق

احترام به والدین کفاره گناهان:

فردی خدمت رسول گرامی اسلام رسید و گفت یا رسول الله هیچ عمل زشتی نیست مگر اینکه من آنرا انجام داده ام آیا راهی برای توبه و بازگشت من وجود دارد؟ فرمودند آیا هیچ یک از والدینت زنده هستند؟ گفت پدرم. فرمودند به او نیکی کن تا گناهانت آمرزیده شود. وقتی آن مرد از حضور پیامبر خارج شد فرمودند ای کاش مادرش زنده بود.(13)
خداوند در قرآن وعده داده است افرادی که گناهی مرتکب شده اند اگر بعد از انجام گناه، توبه نمایند و عمل صالح انجام دهند به واسطه آن عمل، گناهان آنان بخشوده می شود (وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتابا)(14)
اگرچه تمام اعمال صالح می توانند این اثر پاک کنندگی گناه را با خود داشته باشند ولی در بعضی از روایات به بعضی از اعمال صالح بالخصوص اشاره می کند که قدرت زیادی برای از بین بردن گناهان دارند و یکی از این اعمال، نیکی به والدین است همانگونه که در روایت فوق بیان نمود انسان هر اندازه هم که گنهکار باشد با نیکی به والدین به خصوص نیکی به مادر می تواند تمام آن گناهان را پاک کند.
حتی در روایتی فردی از پیامبر سوال می کند: در دوران جاهلیت خودم با دست خودم، فرزندم را زنده به گورکردم آیا توبه ای دارم؟ حضرت نیکی به والدین را حتی برای پاک شدن چنین گناهی سفارش می کنند و وقتی آن شخص می گوید والدینم در قید حیات نیستند می فرمایند به خاله ات نیکی کن که او نیز به منزله مادر است.(15)
جمعه 13/5/1391 - 14:11
اخلاق

اولین حکم فقهی؛ حد سرقت:

یکی از حدود الهی، حد سرقت است. اگر کسی مال دیگری را به ناحق تصرف کند و عنوان سارق بر او محقق شود حد بر او جاری می شود و حد سارق در بار اول قطع چهار انگشت دست راست، در بار دوم قطع پای چپ از بالای انگشتان و در بار سوم حبس ابد است و اگر در زندان نیز دزدی کرد او را اعدام می کنند.(16) اما برای اجرا شدن این حد شرائطی باید مهیا باشد که اگر حتی یکی از این شرائط موجود نباشد حد سرقت تبدیل به تعزیر شده و دست او قطع نمی شود. بعضی از این شرائط عبارتند از:
1- بلوغ، عقل، اختیار، علم به حکم؛
2- سارق شبهه نداشته باشد به این معنا که گمان کرده باشد مال خودش است؛
3- مال مسروقه در حرز (صندوق و مانند آن) باشد و سارق حرز را شکسته و مال را از حرز خارج نموده باشد؛
4- مخفیانه اینکار را انجام داده باشد؛
5- آنچه را دزدیده خوراکی و در سال قحطی نباشد؛
6- میزان مال مسروقه بیش از یک چهارم مثقال طلا باشد.....
و بسیاری شرایط دیگر که بعضی از بزرگان تعداد این شرائط را تا حدود سی شرط بیان نموده اند؛ اما مطلبی که در این موضوع حائز اهمیت است اینکه اگر سارقی تمام این شرائط را دارا باشد ولی مال مسروقه متعلق به فرزندش باشد، یعنی پدری از فرزند خود سرقت نموده باشد دست او قطع نمی شود چرا که فرموده اند: «تو و اموال تو متعلق به پدرت هستی.»(17) و بر همین اساس است که گفته شده والدین فقیر واجب النفقه فرزندان خود هستند. در کودکی، پدر و مادر از فرزند مراقبت نموده و مخارج او را تأمین کرده اند و حال که فرزند به سن رشد و بلوغ و تکامل رسیده وظیفه دارد در صورتی که والدینش قدرت تأمین هزینه های خود را ندارند نفقه ی آنها را مانند نفقه همسر و فرزند خود تأمین کند و به همین دلیل است که انسان نمی تواند زکات فطره خود را به والدین فقیر خود بپردازد چرا که زکات فطره را نباید به واجب النفقه پرداخت نمود و علاوه بر اینکه نمی تواند زکات فطره به آنها پرداخت کند باید زکات فطره آنها را هم تقبل کند.
جمعه 13/5/1391 - 14:11
اخلاق

مقدمه :

یکی از مسائلی که عقل سلیم هر انسانی به آن حکم می کند، احترام و تکریم به افرادی است که به نوعی بر انسان حقی دارند. اگر فردی به انسان نیکی و محبت نماید این شخص بر خود لازم می داند نیکی او را به بهترین شکل پاسخ گوید و حداقل در قلب خود به او محبت داشته باشد. از سویی دیگر از جمله اشخاصی که بر هر فرد حقوق مادی و معنوی فراوانی دارند و همه افراد موظف به ادای حقوق آنها هستند، والدین انسان هستند. آنان بزرگترین حق که همان حق حیات و وجود است را بر گردن انسان دارند و انسان بالطبع و بالفطره محبت آنها را به دل دارد و احترام و تکریم آنها را برخود لازم می داند. اسلام نیز که دین عقل و فطرت است این حکم عقلی و فطری را تأیید و در موارد زیادی امر به ادای این حق انسانی نموده تا جایی که در قرآن کریم در چندین مورد برای نشان دادن عظمت و قداست این امر، رعایت حقوق والدین و مسأله احترام به آنها را در کنار توحید و یکتا پرستی قرار داده و در روایات نیز رضایت آنان را رضایت خداوند و سخط و ناخشنودی آنان را ناخشنودی خداوند معرفی نموده است.
آری شرط کسب رضای الهی، کسب رضای والدین است و بدون رضای آنان ورود به رضوان و جنت الهی امری محال و ناشدنی؛ و نه تنها ورود در بهشت که حتی استشمام رایحه ی بهشت، باید با رضایت آنان باشد و چه مناسب است که پدر و مادر را کلیدداران واقعی بهشت بدانیم.
ما در این نوشتار تلاش می کنیم تا ذره ای از عظمت والدین در منظر الهی را بر اساس آیات و روایات بررسی نموده و بیش از پیش با وظایف خود در قبال آن بزرگواران آشنا شویم و از خداوند مسالت داریم که دعای خیر آنان را پشتوانه زندگانی دو سرای ما قرار دهد. ان شاء الله.
جمعه 13/5/1391 - 14:9
ازدواج و همسرداری

جایگاه والدین از منظر کلام الهی:

خداوند در کلام خود، جایگاه ویژه و رفیعی را برای والدین در نظر گرفته و حق آنان را در کنار حق خود قرار داده و همانگونه که به بندگان، توصیه به توحید و نفی شرک می نماید در مورد والدین نیز توصیه های موکدی بیان نموده است. به عنوان نمونه تنها به یک آیه اشاره می شود؛ آیه ای که در عین کوتاهی عبارات، دنیائی از معارف را در اختیار جویندگان حق و حقیقت قرار می دهد معارفی که تمام جامعه شناسان و روان شناسان و مشاوران خانواده باید در برابر آن زانوی تواضع بر زمین زنند.خداوند در این آیه اینگونه می فرماید:
«وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماوَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً.»(1)
«پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید . اگر یکی از آنها یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند به آنان أف مگو و آنان را از خود مران و با آنان بزرگوارانه سخن بگو و از روی لطف و رحمت، بال تواضع و فروتنی در مقابل آنان فرود آور و بگو پروردگارا بر آن دو رحمت آور همانگونه که در کودکی مرا تربیت نمودند.»
در این آیه، احسان و نیکی به والدین در کنار عبودیت خداوند قرار گرفته و نشان دهنده آن است که نیکی به والدین خود نوعی عبادت است و به عبارتی دیگر رضای خداوند در رضای والدین است همانگونه که پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: رضای پروردگار در رضای والدین و سخط و غضب او در سخط و غضب والدین است.(2)
و باز فرمودند کسی که صبح کند در حالی که والدین او از او راضی و خشنود هستند، دو باب از ابواب بهشت بر روی او گشوده خواهد شد و اگر یکی راضی باشند یک باب.(3)
و در ادامه آیه می فرماید اگر یکی از والدین و یا هر دو در نزد تو به پیری رسیدند به آنها أف نگو و آنان را از خود مران.
با کلمه «عِندَکـ» به معنای «نزد تو» در این آیه این مطلب را بیان می کند که والدین در زمان کهولت و پیری باید نزد فرزندان خود زندگی کنند و فرزندان موظف به اداره ی امور زندگی آنها هستند، نه اینکه آنها را تنها در خانه ای رها کرده و حتی در بعضی موارد قساوت را به حدی برسانند که آنان را به خانه سالمندان و امثال آن منتقل کنند. البته واضح و مسلم است که در سن پیری مشکلات افراد بیشتر خواهد شد و ممکن است علی الظاهر باعث زحمت برای فرزند محسوب شوند و حتی ممکن است بر اثر کهولت سن مطالبی را بر زبان آورند که باعث رنجش فرزندان شود و به همین خاطر دستور می دهند که اگر آنها برای تو مشکلی ایجاد نمودند و باعث رنج و زحمت تو شدند باز حق ناراحت کردن آنها و حتی حق أف گفتن به آنها را نداری. در روایتی که در تفسیر همین آیه وارد شده است اینگونه بیان می کند:
«اگر والدینت باعث دلتنگی تو شدند به آنان أف مگو و اگر تو را زدند آنان را از خود مران و با قول کریمانه با آنان سخن بگو و اگر تو را زدند در حقشان بگو خدایا آنان را بیامرز.»(4)
و بدون تردید پاداش تحمل این سختیها در نزد خداوند محفوظ خواهد بود و آن پاداش چیزی جز بهشت الهی نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«به خاک مالیده شود بینی فردی که پیری والدینش را درک کند و به واسطه ی آنها نتواند اهل بهشت شود».(5)
و در روایتی دیگر فردی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت پدرم به شدت پیر و ضعیف شده و هرگاه حاجتی داشته باشد ما او را بر پشت خود سوار نموده و حاجتش را برطرف می کنیم. امام علیه السلام فرمودند: اگر می توانی این کار را برای او انجام ده و حتی با دست خود لقمه به دهانش بگذار که این کار برای تو بهشتی در آینده است.(6)
نکته شایان ذکری که در این روایت به چشم می خورد این است که می فرماید اگر می توانی با دست خود لقمه در دهان آنها بگذار این کلام بدان معناست که علاوه بر تأمین مخارج و اداره شوون زندگی آنها، خودت شخصا به امور آنها رسیدگی کن و به این صورت نباشد که فقط مایحتاج آنان را تهیه کنی و برایشان بفرستی که آنان علاوه بر این امور مادی، نیاز به محبت تو نیز دارند.
و اما در ادامه آیه می فرماید: در مقابل آنان از روی لطف و رحمت بال تواضع و فروتنی فرود آور به این معنا که هر چه مقام و منزلت دنیایی تو بالا و رفیع است ولی در برابر والدین باید خاضعانه و بلکه ذلیلانه رفتار کنی؛ اگر چه یوسف مصری ولی باید در مقابل پدر، از مرکب به زمین فرود آیی و این معنای کلام امیر المومنین علیه السلام است که فرمودند: در برابر پدرت و در برابر معلمت از جایگاه خود برخیز اگرچه امیر و پادشاه باشی.(7)
جمعه 13/5/1391 - 14:9
ازدواج و همسرداری

جایگاه والدین از منظر معصومین علیهم السلام:

علاوه بر آیات قرآن، در روایات معصومین علیهم السلام هم که تبیین و تفسیر آیات قرآنی است سفارش ها و توصیه-های زیاد و موکدی در مسأله تکریم والدین وارد شده است که تنها به برخی از آن روایات اشاراتی کوتاه و گذرا می-شود.
روایت اول: فردی از امام صادق علیه السلام پرسید افضل تمام اعمال کدام است فرمودند: نماز در وقتش، نیکی به والدین و جهاد در راه خداوند عزوجل.(8)
روایت دوم: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: تمام اعمال نیک به بالاترین مرتبه خود می رسد مگر حق رسول خدا و حق اهل بیت ایشان و حق والدین.(9)
روایت سوم: امام باقر علیه السلام فرمودند: صدقه پنهانی غضب پرورگار را فرو می نشاند و نیکی به والدین و صله رحم عمر را زیاد می کند.(10)
روایت چهارم: فردی از حضرت عیسی علیه السلام پرسید مرا به عملی دلالت کن که به واسطه ی آن اهل بهشت شوم. فرمود در پیدا و پنهانت تقوای الهی را پیشه کن و به والدینت نیکی کن.(11)
روایت پنجم: یکی از یاران امام صادق علیه السلام نقل می کند به خدمت حضرت رسیدم و در مورد نیکی فرزندم اسماعیل نسبت به خودم برای ایشان گفتم. حضرت فرمودند من قبلا نیز او را دوست داشتم ولی با این کلام تو محبت من نسبت به او دوچندان شد. سپس ادامه دادند روزی خواهر رضاعی پیامبر نزد ایشان آمدند، پیامبر با دیدن او شاد شده و او را در جای خود نشاندند و با او به صحبت پرداختند و مرتب در صورت او لبخند می زدند. وقتی خواهر ایشان مجلس را ترک کردند برادر رضاعی حضرت وارد شد ولی پیامبر آنگونه که با خواهر خود رفتار کردند با برادر خود رفتار نکردند از علت این امر سوال شد حضرت فرمودند چون خواهرم نسبت به والدینش نیک رفتارتر است.(12)
در این روایات حق والدین در کنار مهمترین اصول و مهمترین فروع دین از جمله نبوت و همچنین نماز و جهاد قرار گرفته که خود نشان دهنده ی اهمیت اکرام والدین است و باید در یک کلام گفت رضای خدا، رضای رسول خدا و رضای اهل بیت ایشان در رضایت والدین است.
جمعه 13/5/1391 - 14:8
ازدواج و همسرداری

چکیده:

بر اساس قاعده ای عقلی و عرفی، تمام افراد جامعه حقوق متقابلی نسبت به یکدیگر بر عهده دارند که موظف به ادای آن حقوق به صاحبان آن هستند. یکی از مهمترین صاحبان حقوق، والدین انسان هستند که هر انسانی حیات و زندگی خود را مدیون آنان است و بر همین اساس موظف است بیشترین سعی و تلاش را برای مراعات احوال آنان نموده و از هر عمل و یا حتی هر کلامی که باعث رنجش خاطر آنان شود خودداری نماید. خداوند نیز این حق را به کامل ترین شکل مورد توجه قرار داده و آن را در حد حق خود و حتی در حد توحید و نفی شرک قرار داده است. روایات اهل بیت علیهم السلام نیز برای والدین جایگاه ویژه ای قائل شده و حق آنان را تا سرحد حق اهل بیت علیهم السلام و ارزش نیکی به آنان را در حد عباداتی چون نماز و جهاد قرار داده اند. در فقه اسلامی نیز، در مواردی حکم والدین را از سایرین مجزا دانسته و احکامی را که برای تمام افراد لازم الاجراست برای والدین استثنا نموده است. در این زمینه به اندازه ای از طرف شریعت مقدس توصیه و سفارش وارد شده است که حتی برای ورود به بهشت رضایت آنان شرط اساسی دانسته شده و بدون جلب رضایت والدین نه تنها ورود به بهشت بلکه حتی استشمام رایحه ی آن امری ناممکن و محال تلقی شده است و در یک کلام پدر و مادر کلیدداران بهشت هستند که باید با بوسه بر دست آنان، این کلید را از آنان دریافت نمود.
کلید واژه:
جمعه 13/5/1391 - 14:5
كودك

با بچه ها چطور حرف بزنیم؟ هنگامی که بچه ها تکلیف خود را در مدرسه جا می گذارند، امکان دارد حتی شمار زیادی از پدران و مادران فهمیده، فرزند خویش را ملامت کنند و بگویند: " تو چقدر نادانی؟" . یا به طور مثال، چنان چه در یک روز تعطیل بچه ها با هم دعوا کنند، ممکن است والدین بردبار نیز از این وضع شگفت زده شوند و بانگ برآورند: " به چه علت بچه های من چنین رفتاری دارند؟!". احتمال دارد بزرگ کردن بچه، هم چون آزمایشی جهت سنجش میزان صبر و استقامت پدر و مادر باشد، ولی این مورد خیلی اهمیت دارد که کاربرد عبارت آزارنده، احتمالا حس عزت نفس بچه را کاهش می دهد. "دونالد کیت"، رایزن روان شناس کودک در دانشگاه پنسیلوانیا، اظهار می دارد: والدین باید بدانند که خشمگین و محروم ساختن بچه از برخی چیزها را باید بدین جهت اعمال کنند که بچه پی برد چه رفتاری باید داشته باشد. به هر حال، پدر و مادر، امکانات روحی روانی ضروری را به منظور مهار موقعیت های گوناگون دارا می باشند."

از چه رو نمی توانی مانند فلانی باشی؟

 روان شناسان گفته اند که مقایسه صرفا موجب افزایش حسادت بین برادر و خواهر می گردد. به باور یک روانشناس کودک"در صورتی که بچه ای با خواهر یا برادرش یا بچه دیگری مقایسه شود، احتمالا از وی بیزار می گردد." در عوض مقایسه کردن بچه ها، برای فرزندتان دقیقا مشخص سازید که از او چه می خواهید؟! اتاق تمیز؟ میز مرتب؟ آن بخش از کردار بچه را که مایلید تغییر کند، به دقت مشخص سازید. برای فرزندتان تشریح کنید که خوی های نیکو، چه یاری هایی به او می کند. مثلا به او توضیح دهید که عادت انجام به موقع تکالیف، سبب می شود نمرات ممتازی کسب کند و در این حالت نباید دلواپس باشد که تابستان نیز به مدرسه برود. چنان چه بچه متوجه شود که شما میل دارید وی، کردارش را در پاره ای از موارد عوض کند تا بهتر از آن چه هست، بشود، در این صورت یقینا تغییرات فرزندتان را شاهد خواهد بود.

چرا مانند بچه های خردسال رفتار می کنی؟

 رفتار فرزند هفت ساله شما در یک تالار غذاخوری مانند بچه چهارساله است. شما شرمنده می شوید و به وی یادآوری می کنید که به چه دلیل نظیر خردسالان رفتار می کنی؟ پیامد کار چه می شود؟ به بچه اهانت شده و او اکنون با تنفر فراوان، همه نمک را از درون نمکدان بیرون می ریزد! عوض ناراحت ساختن بچه، بکوشید شرایطی را مهیا سازید که از پس تغییر دادن فرزندتان به طرز دلخواه برآیید. نسبت به رفتار فرزندتان، به نحو غیر مستقیم بازتاب نشان دهید. مثلا می توانید بگویید: "می دانم که دوست داری پیش از رفتن به بستر، تلویزیون تماشا کنی و من مایل نیستم این فرصت را از تو بگیرم، ولی چنان چه تغییر رویه ندهی، نمی گذارم چنین کنی." با این حرف بچه در می یابد که احتمالا آن چیزی را که دوست دارد، از کف می دهد.


  


چرا این اندازه ژولیده و نامرتبی؟

 فرزندتان، پوشاک نظیف و مرتبی به تن دارد، لیکن درست یک ساعت بعد با یک تی شرت کثیف، شلوار پاره و موهای به هم ریخته جلوی شما حاضر می شود. انتقاد کردن از بچه، زمینه را برای کشاکش فراهم می سازد. امکان دارد پدر و مادر بپرسند، پس ما برای مهار فرزندمان چه باید بکنیم؟ روانشناسان بدین سوال، این سان جواب می دهند:" هنگامی که بچه تصمیم می گیرد با دوستانش بیرون برود، بگذارید هر لباسی را که مایل است، بپوشد لیکن چنان چه با شما برای شام خوردن بیرون می آید، نباید هر لباسی را که می خواهد، بپوشد. فرزندتان باید فرابگیرد که در موقعیت های متفاوت، چه بپوشد. والدین می توانند شیوه صحیح را درباره موضوعات گوناگون به بچه بگویند".

تو بامزه ترین، قشنگ ترین و زورمندترین بچه دنیایی!

 حتی یک لقب مثبت نابجا احتمالا محدودیت بچه شده و مانع می شود که وی خودش را به واقع آن گونه که هست، ببیند و بشناسد. مثلا چنان چه بگویید: "تو از تمام بچه ها، هوشمندتری"، امکان دارد سبب شود که او حس کند، هیچ گاه با شکست روبه رو نمی شود. از اطلاع خود در مورد استعدادهای فرزندتان برای ترغیب و پیشرفت وی سود بجویید نه این که برچسب شخصیتی به وی بزنید. به عنوان مثال اگر بگویید: "تو با هوشی و من می دانم که این کار از عهده ات بر می آید" خیلی دلگرم کننده تر و ملایم تر از این است که چنین بگویید: "تو باهوش ترین بچه دنیا هستی" می توانید این مورد را بیازمایید. یقینا برچسب بد زدن به بچه مانند غیب گویی از منش وی عمل می کند. به عنوان مثال اگر به او گفته شود"تنبل"، مایل است حتی تنبل تر اقدام کند زیرا مطمئنش ساخته اید که تن پروری جزو جدا نشدنی شخصیت اوست. پدر و مادر باید بکوشند عوض لقب منفی به کودک دادن، آن چیزی را که به واقع مورد نظرشان است، بر زبان بیاورند. آیا بچه کلا تنبل است؟ امکان دارد او امور روزانه اش را بدون یادآوری به اجرا در نیاورد. در این صورت والدین باید بچه را با روش جایزه دادن یا تبیه کردن، ملزم به انجام کارهای روزمره کنند.

تو چقدر احمق هستی!

 یکی از هدف های اصلی در تربیت فرزند، ایجاد اعتماد به نفس در بچه است. به جای چنین عباراتی، جهت بهبود کردار فرزندتان اهتمام ورزید سخنان ترغیب کننده و مثبت بیان دارید. به او یاد بدهید که چگونه کاری را به درستی صورت دهد. مثلا، چنان چه فرزندتان بدون توجه به رفت و آمد خودروها، به وسط خیابان می دود، می توانید به وی بگویید:" موقع عبور از خیابان، باید دستم را بگیری". هنگامی که بچه دستتان را گرفت، اضافه کنید:" تو خیلی باهوشی که دستم را می گیری. حالا می توانیم با خیال راحت از خیابان رد شویم."

برخی اوقات آرزو می کنم که ای کاش بچه ای نداشتم:

 آن چه فرزندتان از عبارت بالا می فهمد، این است: "تو ارزش نداری و من تو را نمی خواهم". او این حرف را به دل می گیرد و حتی تا بزرگسالی به یادش می ماند. در عوض چنین بگویید:" بعضی وقت ها مرا خیلی ناراحت می کنی." بهتر آن است که پدر و مادر قواعد پیش گفته را اجرا کنند تا بدین حد از خشمناکی نرسند. وقتی بچه می داند که پدر و مادرش چه انتظاری از وی دارند و مشاهده می کند که با او دمسازند، یقینا رفتار نیکوتری در پیش خواهد گرفت.
 

مرا تنها بگذار

 تمام پدر و مادرها پاره ای اوقات مایلند تنها باشند. ولی در صورتی که پرخاش کنان از فرزندتان بخواهید که ایشان را به حال خود گذارد، می اندیشد که دوستش ندارید. سعی کنید بچه ها را در انجام امور روزانه شرکت دهید. حتی یکی بچه سه ساله هم می خواهد در آماده ساختن میز شام یاری کند. اگر موقعی که بچه ها به شما احتیاج ندارند، وقتی را برای سپری ساختن با آنان اختصاص دهید، در این حالت زمانی که توجه شما به اجرای سایر امور است، بچه ها کمتر مزاحم شما می شوند. آن هنگام که لازم است تنها باشید، می توانید به بچه بگویید: "من خیلی تو را دوست دارم، اما حالا بسیار کار دارم." به او فرصت دهید که دریابد شما بعدا مدتی را با او می گذرانید. در صورتی که فرزندتان اصرار کرد، می توانید بگویید: "چنان چه بار دیگر حرفم را قطع کردی، ناچارا باید به اتاقت بروی، چون این جا اتاق من است." این روشی در جهت دور کردن بچه نیست بلکه یک راه کار تربیتی به حساب می آید.

خفه شو!

 این عبارت سبب می گردد که بچه حس کند شما کوچک ترین علاقه ای به شنیدن نظرش ندارید و اندک اندک به این نتیجه دست می یابد که او فردی ناتوان در طرح هر پیشنهادی است. شما می توانید با آرامش و خونسری به او بگویید: "ساکت باش" و اگر این لحن کلام بی اثر باشد، آن را با خونسردی لیکن محکم تر بیان کنید. یا امکان دارد تلویزیون را خاموش کنید و وی را به اتاقش بفرستید. یادتان باشد که بچه ها همه چیز را از انگاره(الگوی) خود فرا می گیرند. در صورتی که می خواهید فرزندتان مودب باشد، باید نخست خودتان با ادب باشید. هیچ گاه به هم سن و سال تان نمی گویید"خفه شو!" پس به بچه تان هم نباید چنین حرفی بزنید. .

این کار را بکن وگرنه...!

 ترساندن های بی مورد، در نهایت به زدوده شدن قدرت شما می انجامد. این قبیل گفتار سبب می گردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید. روش مطلوب، چینش تنبیه ویژه ای است که می توانید به کار ببندید. مثلا به او بگویید:" اگر حالا دست از این کارت نکشی، یک هفته کامل باید در خانه بمانی." یا"در صورتی که مجددا این عمل را تکرار کنی، حق نداری پس از ناهار بازی کنی." اینجاست که بچه می فهمد شما قادرید او را از برخی پیزهایی که دوست دارد، محروم سازید.

اگر حالا همراه من نیایی، دیگر با تو کاری ندارم و برای همیشه کنارت می گذارم!

 هر گز بچه ها را از رهاکردنش نترسانید. پدر و مادر باید برای فرزندشان پناهگاه امنی باشند، تا از آن جا بچه ها بتوانند به دنیا گام نهند. در غیر این صورت آنان از حیث رفتاری، به افرادی وابسته وبدون اعتماد به نفس بدل می گردند. چنان چه کودک نوپایی دارید که گوشه خیابان نشسته و تکان نمی خورد، باید بگویید: "یا با من بیا یا دستت را می گیرم و با خود می برم." و اگر ضرورت ایجاد کرد، بلندش کنید و با خود ببرید. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند، بکوشید به وی توجه بیشتری داشته باشید. مثلا بگویید: "تو دقیقا پنج دقیقه وقت داری تا با دوستت بازی کنی و بعد باید برویم." این کلام موثرتر از آن است که بچه را بترسانید به این که او را می گذارید و می روید. اگر حرف های ناصحیح به فرزندتان زده اید، فرصت های زیادی برای جبران آن ها ندارید. باید اذعان داشت که اینان ویژگی برگشت ناپذیری دارند. روانشناسی موسوم به فلمینگ توصیه می کند که: "به نزد فرزندتان بشتابید، وی را در آغوش بگیرید و بگویید من حرف های زشتی به تو زده ام؛ برخی اوقات که از کوره در می روم، سخنانی به تو می گویم که به هیچ عنوان دوست ندارم متاسفم." این برخورد نه فقط موجب بهبودی رابطه شما با فرزندتان می شود، بلکه ایشان می آموزند که وقتی در شرایطی قرار می گیرند که سبب خشمگینی شان می گردد، باید چه کرده و چگونه خویشتن را مهار کنند. این دستور مهم را به خاطر بسپارید:" پیوسته دست به کاری بزنید که بچه ها پی ببرند، دوستشان دارید."

 منبع: پورتال سیمرغ

 

پنج شنبه 13/11/1390 - 20:24
كودك

۲۵ قدم تا تربیت فرزندی ایده آل

 کم رویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت های اجتماعی است. کودکان کم رو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند. برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند، آن ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کودکان کمرو ممکن است در فعالیت های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که درجمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاه شان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن ها شود اجتناب نمایند. بنابراین درک نوع کم رویی فرزندتان به شما در برنامه ریزی برای توجه به نیازهای خاص او کمک خواهد کرد. توصیه های زیر می تواند برای شروع به شما کمک کند:

 ۱) هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن ها همدلی نشان دهید یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترس شان از برخی موقعیت های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگر مثلاً کودکی به دلیل کم رویی ازرفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می توانند به او بگویند"من احساس تو را به خوبی درک می کنم. من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می کردند" با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته اند و نیز به او کمک می کنند که هیجاناتش را بشناسد و درباره آن ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن ها نماید.
 

 ۲) فرزندتان را کمرو ننامید: مطالعات نشان داده اند که اغلب یک کودک همانطور رشد خواهد کرد که به او برچسب می زنند. فشارهای والدین بر بچه های کمرو، می تواند باعث اضطراب و عدم امنیت وی گرددکه خود مشکلی بدتر از خجالتی بودن است. فرزندتان را مجبور نکنید که بیشتر از سطح شخصی اش پیشرفت کند. اگر شما مجبورید که از واژه کمرو برای توصیف فرزندتان استفاده کنید همیشه آن را با نکته ای مثبت جبران کنید، مثلاً "پسرم در حضور دیگران اندکی خجالتی است ولی او یک ورزشکار فوق العاده است."

 ۳) در خانه با او تمرین کنید: بازی های مختلفی خارج از فعالیت های روزمره فرزندتان انجام دهید؛ مانند ملاقات با یک شاگرد جدید در مدرسه، کارها و بازی هائی ترتیب دهید تا او بتواند به طور یکسان همه موقعیت های اجتماعی را تجربه کند. به فرزندتان کمک کنید که آنچه را انجام می دهد، تجربه کند. به عقیده روانشناسان تکرار بعضی از بازی ها و نقش ها کمک می کند تا فرزندان تان کمتر احساس ترس و نگرانی کرده و راحت تر دوستی صمیمانه ای با دیگران داشته باشند.

 ۴) موقعیت هایی را که باعث خجالت فرزندتان می شود را شناسایی کنید برخی از بچه ها فقط در جاهای خاصی خجالتی هستند مثلاً بعضی از آن ها ممکن است هنگامی که در گروه قرار می گیرند خجالتی اند. برخی دیگر وقتی خجالت می کشند که از آن ها خواسته شود چیزی را در جلو کلاس برای هم کلاسی ها ارائه دهند. سعی کنید مهارت های خاصی را که فرزندتان نیاز دارد تا در موقعیت های اجتماعی احساس راحتی نماید شناسایی کنید.
 ۵) برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید پژوهش های زیادی بر ارزش هدف گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته اند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف های مناسب دیگر می تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند.کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره ها را در جدول قرار دهند.
 

 ۶) رفتارهای مثبت کودک خود را پاداش بدهید از کارهایی که کودکان به صورت مثبت آن ها را انجام می دهند پاداش بدهید. مثلا وقتی کودکان تکالیف شان را خوب انجام می دهند در حضور دیگران آن ها را تشویق کنید.یا به آن ها یاد بدهید که وقتی به مجلسی وارد می شوند سلام کنند و وقتی این کار را انجام دادند کودک خود را با گفتن تشکر یا آفرین تشویق کنید. در واقع گفتن جنبه های مثبت کودک به دیگران می تواند مفید باشد.

 ۷) رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید: پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می توانند به کودک کمرو در ارزش گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند.برای مثال، پدر و مادر می توانند به فرزندشان بگویند"من از شیوه ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد" و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازید.البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که "چرا تو نمی توانی مثل او عمل کنی؟" پرهیز نمائید.

 ۸) برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید: یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن ها در مورد فعالیت ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند. پدر و مادر یا معلم همچنین می توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند(مثل سر هم کردن یک پازل و از آن ها بخواهند با هم آن را انجام دهند.)
 
 ۹) جلوی تمسخر کودکان را بگیرید: طرد اجتماعی و مسخره کردن می تواند به شکل گیری کمرویی کمک کند. بنابراین، کودک تان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودک تان را از جمع کودکانی که او را مسخره می کنند خارج نمائید. با کودکان تان صحبت کنید و به آن ها بگوئید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن ها ندارد. برای آن ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.

 ۱۰) بدبینی کودک خود را از بین ببرید: خجالتی بودن معمولاً از الگوها و تفکرهای منفی که باعث بدبینی می شود نشأت می گیرد مانند"بچه ها مرا دوست ندارند". از آن جا که کودکان خجالتی آمادگی زیادی در گوشه گیری دارند، پس بهتر است بزرگسالان مواظب رفتار خود باشند و به کودک شان اجازه دهند تا نظاره گر کارهای اجتماعی آن ها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان باشند. با این وجود، بهتر است که صبور باشید. با تقویت و جایگزین کردن افکار مثبت به فرزندتان در از بین بردن بدبینی و تفکرهای منفی ذهن او کمک کنید، مثل"شما خیلی خوب با او بازی کردی "و او را تشویق کنید که خود را باور کند و بداند که او هم می تواند مثل دیگران خوب بازی کند و کاری را انجام دهد.

 منبع: مجله شادکامی و موفقیت

پنج شنبه 13/11/1390 - 20:18
بهداشت روانی

با توقع زیاد از فرزندان، آینده آن ها را تباه نکنید!

 یك دكترای روانشناسی معتقد است: آرزوهای خارج از حد توان موجب قربانی شدن اهداف مناسب در زندگی می شود.

 دكتر بدری السادات بهرامی با بیان اینكه برای تعیین هدف و راه و روش صحیح در زندگی داشتن علاقه، به تنهایی كافی نیست، گفت: شرط كسب موفقیت در هر رشته، داشتن استعداد خاص در آن زمینه است.

 وی با اشاره به اینكه والدین باید در انتخاب هدف مناسب، چگونگی درست آرزو كردن را به فرزندان خود بیاموزند، گفت: گاه به تصور اینكه خواستن توانستن است ممكن است فرزندان را تشویق كنید در راه مورد علاقه خود تلاش كنند درحالی كه باید با ارزیابی صحیح و شناسایی توانایی واقعی فرزند، به وی بیاموزید راهی را انتخاب كند كه قادر به انجام آن باشد.
 

 این مدرس دانشگاه شهید بهشتی با تاكید بر اینكه موفقیت فرزندان با انتخاب راه مناسب موجب افزایش اعتماد به نفس آنان می شود، گفت: توقع زیاد از فرزندان موجب تباهی آینده شان می شود.

 دكتر بهرامی با بیان اینكه آرزوهای خارج ازحد توان موجب قربانی شدن اهداف مناسب در زندگی می شود، یادآور شد: باید ارزیابی كنید رسیدن به آرزو به چه قیمتی تمام می شود. صرف وقت جهت تحقق آرزوها ممكن است موجب تحلیل انرژی و قربانی شدن روابط خانوادگی شود.

 این روانشناس با تاكید بر اینكه مراقب باشید تا دچار خیال پردازی نشوید، گفت: بهتر است از تفكرات و خیال پردازی به عنوان طرح ذهنی برای حركت مثبت استفاده شود تا به طرح ها رنگ داده شود.

 دكتر بهرامی خاطر نشان كرد: باید به فرزندان بیاموزید با واقعیت زندگی كنند و در جهت كسب مهارت هایی كه بالقوه توانایی دارند تلاش كنند تا به آرامش و صلح درونی برسند. 

 منبع: خبرگزارى ایسنا

پنج شنبه 13/11/1390 - 20:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته