• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1616
تعداد نظرات : 49
زمان آخرین مطلب : 4116روز قبل
آرایشی و زیبایی

 

این روزها در بازار عطر آنقدر كالای تقلبی وجود دارد كه گاهی آنقدر كه پول می‌دهی عطر نمی‌خری! البته با این قیمت‌های نجومی عطرها، حق دارید كه انتظار كالای اصل و با كیفیت مطلوب داشته باشید و با وسواس خرید كنید ولی آیا تشخیص عطرهای اصل و تقلبی به همین سادگی‌هاست؟ مسعود تهرانی دبیر روابط‌عمومی انجمن صنفی آرایشی، بهداشتی و عطریات با تجربه‌ چندین‌ ساله‌‌اش به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد.

 

همیشه پای چین در میان است

معمولا كالاهایی كه مشابه اصل است از چین می‌آید. البته عطرهای غیر اصل كه از چین می‌آید در خود چین هم تقلبی محسوب می‌شود؛ یعنی عطری كه با نام یك برند معروف در چین تولید شده باشد اینطور نیست كه تحت لیسانس كمپانی اصلی باشد و به سفارش آنها و با درجه‌بندی متوسط تولید شود. باید بگوییم عطرهای چینی هیچ ارتباطی با كمپانی‌های اصلی و مطرح عطرسازی ندارند و صرفا كالاهای تقلبی هستند. برندهای پوشاك چنین قوانینی دارند و مثلا اگر در ویتنام تولید شود روی كالا می‌زند لیسانس آن از نایك است ولی كمپانی‌های عطر و آرایشی این كار را نمی‌كنند. برای مثال كمپانی هرمس كه خیلی معروف است تمام كالاهایش را تك‌تك بیمه می‌كند و هر جای دنیا كه آن را بخرید گارانتی دارد.

 

عطر هم بازیافتی دارد

بحث اورجینال و تقلبی بودن را همیشه داشته‌ایم ولی حدود سال‌های 90 تا 94 میلادی تكنولوژی وارد مراحل تازه‌ای شد و انواع محصولات تقلبی، مشابه و حتی بازیافتی به بازار راه پیدا كرد. تا چند سال پیش گاهی مردم از كنار خیابان عطرهای بازیافتی می‌خریدند و خودشان نمی‌دانستند. بازیافتی برای عطرها كلمه غریبی است ولی واقعیت دارد. شیشه عطرهایی كه تمام می‌شد و مردم به سطل آشغال می‌انداختند گاهی دوباره سر از چرخه مصرف درمی‌آورد؛ یعنی افراد سودجویی بودند كه شیشه‌های خالی را از زباله‌جمع‌كن‌ها می‌خریدند. هر شیشه هم بسته به اینكه چقدر سالم و تمیز باشد یا چه برندی باشد قیمتش فرق می‌كرد. شیشه‌ها دوباره پر می‌شد و با قیمت ارزان‌تر كنار خیابان به فروش می‌رسید. خوشبختانه با نظارت‌هایی كه صورت گرفته این تقلب تا حد زیادی جمع شده است.

 

خطر در كمین برندها

بعضی عطرهای تقلبی ظاهر مشابه اصل دارند و كاملا شبیه‌ اصل هستند. باید حواسمان باشد كه مارك‌های معروف بیشتر از مارك‌های گمنام احتمال دارد انواع مشابه و تقلبی داشته باشند. این شباهت گاهی آنقدر زیاد است كه حتی فروشنده غیرحرفه‌ای هم نمی‌تواند تشخیص بدهد. دلیلی ندارد مارك‌های گمنام را كسی به صورت تقلبی تولید انبوه كند چون كسی آنها را نمی‌شناسد اما مارك‌های معروف چون طرفدار بیشتری دارند بیشتر در معرض سوءاستفاده هستند.

 

تنها راه تشخیص

گاهی ممكن است یك عطر تقلبی مشابه اصل را با قیمت مناسب به شما عرضه كنند و ادعا شود كه همان عطر اصلی است. مثلا طرف می‌گوید این را خودم وارد كرده‌ام و با قیمت مناسب‌تر می‌دهم ولی یادتان باشد نمی‌شود چك پول 50 تومانی را 25 تومان خرید. شما یك محصول دربسته می‌خرید و داخل آن را نمی‌بینید. تستر هم هست ولی گاهی ممكن است تستر اصل را به شما نشان بدهند و كالایی كه می‌خرید تقلبی باشد. در كل بهترین روش برای تشخیص عطر تقلبی و اصل این است كه از كنار خیابان یا فروشگاه‌هایی كه نمی‌شناسید خرید نكنید. وقتی شما فروشگاه را بشناسید با خیال راحت خرید می‌كنید و نیاز به تشخیص نیست. به این اعتماد نكنید كه از كیش می‌خرید یا در یك پاساژ بزرگ خرید می‌كنید. باید مغازه را بشناسید و مطمئن باشید فروشگاه معتبری است. نمی‌توانیم بگوییم از كجا می‌توانید بفهمید عطری كه می‌خرید اصل است ولی می‌گوییم از كجا می‌توانید بخرید؛ فروشگاه‌های معتبر و قدیمی كه سال‌ها در این كار بوده‌اند.

 

تشخیص کپی از اصل ساده نیست

بعضی‌ها می‌گویند از غلظت، بو، رنگ ماده و تكان دادن شیشه می‌شود اصل و تقلبی بودن عطر را تشخیص داد یا باید نگاه كنید كه عدد floz كه روی شیشه درج شده چند است. این باورها درست نیست و نمی‌شود به آنها استناد كرد. غلظت‌ عطرهای مختلف با هم تفاوت دارد. عطرها برای موقعیت‌های مختلف ساخته می‌شوند و موارد مصرف خاص دارند. همه عطرها ماندگاری، پخش بو و ویژگی‌های یكسان ندارند كه بتوان به آن استناد كرد یا نسخه كلی برای عطرهای اصل و تقلبی پیچید بلکه تشخیص آن تجربه می‌خواهد. البته منظور ما كپی‌های درجه 4 و 5 نیست كه با مقایسه ظاهر هم قابل تشخیص است ولی كپی درجه یك و دو برای هر كسی قابل تشخیص نیست. شناسنامه یا كدی كه قابل چك كردن در سایت باشد هم در مورد عطرها مثل برندهای پوشاك وجود ندارد. عطرها شناسه رهگیری دارند ولی آیا همه دسترسی به اینترنت دارند؟ علاوه بر این شناسه رهگیری برای مصرف‌كننده نیست. شركت‌های آرایشی و بهداشتی و عطریات چنین امكانی را برای مصرف‌كننده‌ها نگذاشته‌اند، پس نباید محصولات مختلف را مقایسه كنید.

 

مراقب عطرهایتان باشید

عطرها را نباید در شرایط دمایی خیلی گرم، خیلی سرد یا در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار دهیم. كنار شوفاژ، داخل یخچال یا تابستان‌ها داخل اتومبیل جای مناسب برای نگهداری عطر نیست. عطرهای خوب و با كیفیت از زمانی كه درشان را باز می‌كنید بین 3 تا 10 سال كارآمد هستند. بعضی شركت‌ها می‌گویند خروج محصول از شیشه هوا را وارد آن می‌كند و در درازمدت كیفیت عطر را كاهش می‌دهد ولی نمی‌شود به طور دقیق گفت هر محصول چقدر دوام دارد ولی حداقل می‌شود پیش‌بینی كرد كه 3 سال بوی آن تغییر نمی‌كند. وقتی عطری شروع به فساد می‌كند بوی ترش، تند و سركه‌ای از آن استشمام می‌شود. اگر شیشه روشن باشد حتی تغییر رنگ را هم می‌بینید. در مورد این موضوع در استفاده اول با اولین فشار اسپری عطر خارج شود بستگی به نوع عطر و شكل اسپری كردن دارد. سیستم فنی هر پمپ برای عطرهای مختلف فرق دارد. آنچه مسلم است اینكه در اولین فشار اسپری عطر خارج نمی‌شود ولی در بعضی عطرها باید در استفاده اول 2 تا 3 بار هم پمپ را فشار دهید تا عطر خارج شود. شكل افشره كردن (اسپری) هم كه مستقیم، مخروطی یا نورافكنی باشد بستگی به طراحی پمپ در هر كمپانی دارد.

 

ادوپرفیوم یا ادوتوالت؟

یك سؤال متداول وجود دارد و آن هم تفاوت ادوپرفیوم و ادوتوالت است و البته یك باور غلط كه می‌گویند ادوپرفیوم بهتر است. این اصطلاحات به درصد مواد تشكیل‌دهنده مربوط می‌شود و یك محصول ممكن است به صورت ادوتوالت برای بهار تولید شود و ادوپرفیوم آن برای پاییز به بازار بیاید؛ یعنی یك محصول با چند مدل روانه بازار می‌شود و هر كدام كاربرد خودش را دارد. پرفیوم در كل غلیظ‌تر و سنگین‌تر از ادوپرفیوم است ولی دلیل نمی شود همیشه دنبال آن باشیم. بعد از ادوپرفیوم ادوتوالت است و بعد از آن هم ادوفرش و دئودورانت یا اسپلش كه رقیق‌تر می‌شوند و هر كدام كاربرد خاص دارند. بوی تند و غلیظ مناسب تابستان نیست و هر رایحه‌ای برای مكان و زمان خاصی طراحی شده است. مثل لباس‌های مختلف كه كاربرد متفاوت دارند. همان‌طور كه شما همه جا با كفش پاشنه بلند نمی‌روید همه جا هم نمی‌توانید پرفیوم استفاده كنید. ادكلن هم كه كلا یك اصطلاح غلط است و در واقع نام یك برند قدیمی بوده كه 200 سال پیش رایج شده است. یك نكته دیگر درباره خرید عطر این است كه نباید بیش از 3 عطر را در یك زمان بو كنیم. بو كردن قهوه هم فقط برای تفكیك 3 بو كمك می‌كند نه 300 بوی مختلف. در واقع قهوه پرزهای بینی را كمی ترمیم می‌كند. بو كردن لاك و استون هم بین عطرها درست نیست و باید از همان قهوه استفاده شود. پیشنهاد می‌كنم دوتا عطر كه از نظر خودتان خوب است روی دست امتحان كنید و بعد از 2 تا 3 ساعت بو كنید تا مطمئن شوید خوب است یا نه. كاغذهای تستر هم فقط رایحه اولیه را به شما نشان می‌دهند.

منبع: مجله ایده آل

چهارشنبه 22/9/1391 - 13:8
پوست و مو

 

 

 

اسپری‌‌ها و حالت دهنده‌‌های مو، ژل‌ها و استفاده از اتو مو سلامت مو را به خطر می‌اندازد. استفاده از اتوی مو، شادابی و شفافیت مو را از بین می‌برد و در دراز مدت موجب تغییر جنس مو می‌شود.

 

روی سخن ما با آن دسته از خانم‌هایی است که از حالت دهنده‌های برقی مو استفاده می‌کنند و از آسیب‌های احتمالی این دستگاه‌ها برای موهایشان بی‌خبرند.

 

حالت دهنده‌های برقی متنوعی در بازار هستند که برای بعضی از مدل‌های مو ممکن است رضایت شما را تامین ‌کنند. چون بعضی از این مدل‌های مو به تکنیک شستن، حالت دادن و سپس خشک کردن احتیاجی ندارند و اتوهای حالت دهنده برقی برای این منظور مورد استفاده فراوانی قرار گرفته‌اند.

 

از طرف دیگر، نوع زندگی کنونی و نبود وقت کافی برای شامپو کردن مرتب و آرایشگاه رفتن منظم برای فر کردن، موجب استفاده گسترده‌تر از این وسایل شده است.

 

حالت دهنده‌های برقی اغلب استوانه‌های پلاستیکی سفتی هستند که اندازه‌های متعدد دارند و سطح آنها صاف، مودار یا دندانه‌دار است.

 

نوعی که سطح آن صاف مودار است، نسبت به انواع دیگر ارجح است، چون موقع باز کردن از موها، کمتر موجب ایجاد صدمه و درهم رفتن آنها می‌شود.

 

دستگاه‌هایی که فرکننده برقی هستند، دارای کلید خودکار بوده و در درجه حرارت مشخصی خاموش می‌شوند.

 

بیشتر آنها فیوز اطمینان دارند که از گرم شدن بیش از حد حالت دهنده‌ها و سوختن موها جلوگیری کند.

 

حتی بعضی از این حالت دهنده‌ها محفظه آب دارند که با ایجاد بخار، موجب اضافه شدن رطوبت به موها می‌شوند و حالت گرفتن اولیه موها را آسان‌تر می‌کند.

 

گرمای حاصل از اتوهای فرکننده سبب شکستن بعضی از پیوندهای هیدروژنی ضعیف مو شده و موجب فر شدن موقتی آنها می‌شود.

 

اغلب اتوهای فرکننده درجه حرارت بالا دارند و از رسیدن حرارت به حد سوختن موها (100 درجه سانتی‌گراد) جلوگیری می‌کند.

 

یادتان باشد که موهای بی‌رنگ شده یا صاف شده را نباید هر روز با این اتوها حالت دهید، به خصوص فرکننده‌‌هایی که برس پلاستیکی دارند، درهم رفتگی مو را زیاد می‌کنند و صدمه بیشتری می‌زنند.

 

به علاوه، اتوی فرکننده قوی نسبت به نوع متوسط آن بیشتر موجب سوختن مو یا پوست سر می‌شود، ولی اغلب چون فر شدن موها را با دوام‌تر انجام می‌دهد (به قیمت آسیب به موها) مورد توجه شماست.

 

استفاده دراز مدت از اتوی مو می‌تواند شادابی و شفافیت مو را از بین ببرد و مو یکنواختی خود را از دست بدهد. پس بهتر است از آن به دفعات کم استفاده کرد.

 

10 نکته برای اتو کشیدن مو

 

برای اینکه بدانیم چگونه باید از اتوی مو استفاده کنیم تا آسیب کمتری به موها برسد، چند نکته ی مهم را باید مد نظر داشته باشیم:

 

1- قبل از اتو کشیدن موها، حتما موها را با سشوار خشک کنید وآب موها را کاملا بکشید.

 

2- بعد از خشک کردن، از براق کننده های مو در لابه لای موها بزنید.

 

3- اگر موهای خیلی فر یا وزی دارید، لایه های مو را برای اتو کشیدن، باریک و نازک بردارید.

 

4- برای موهای تقریبا صافی که فقط موج دارند و می خواهید آنها را لخت کنید، حتما قبل از اتو، موادی مثل واکس مو یا کرم مو به مقدار کم به نوک انگشتان زده و به همه جای موها بمالید تا پوششی بین موی شما و اتو باشد و از سوختن مو جلوگیری شود، چرا که این موها نسبت به موهای فر شکننده تر و ضعیف ترند و مقاومت کمتری دارند.

 

اما در مورد موهای فر تنها قبل از اتو، از براق کننده ها استفاده شود و از واکس و کرم مو بعد از اتو، برای گرفتن خورده موهای روی سر و موخوره ها، آن هم به مقدار خیلی کم کف دست ها زده و روی موها بکشید (استفاده به مقدار زیاد از واکس و کرم بعد از اتو در موهای فر، موها را وز خواهد کرد و قبل از آن هم در صاف کردن آنها، شما را دچار مشکل می سازد).

 

5- برای موهای خیلی فر بعد از یک بار اتو کشیدن همه موها با لایه های نازک، مقدار کمی واکس مو را کف دست ها زده و روی موها بکشید و بعد دوباره با جدا کردن لایه های ضخیم تر مو، آنها را اتو کنید تا کاملا لخت و صاف شوند.

 

6- حتی الامکان با فاصله 2 سانتیمتر از ریشه، موها را اتو بکشید، زیرا اتو کشیدن موها از ریشه و نزدیک پوست سر، به موها آسیب جدی رسانده و باعث ریزش آنها خواهد شد.

 

7- استفاده مکرر و زیاد از اتوی مو باعث ریزش و کم شدن و فاصله انداختن بین موها خواهد شد. پس بهتر است تنها در مواقع خاص و گاهی اوقات، این کار را انجام دهید.

 

8- موهای رنگ و هایلایت و مش شده را حتما قبل از اتو با مقدار کمی واکس مو بپوشانید تا کمتر آسیب ببینند، زیرا دکلره و رنگ، مقاومت مو را در برابر حرارت کم می کند و به راحتی با گرم شدن موها، آنها از وسط شکسته و می ریزند.

 

9- برای موهای خیلی فر چه طبیعی و چه رنگ شده قبل از اتو، بعد از شستشوی موها حتما از نرم کننده استفاده شود تا راحت تر موها صاف شوند، ولی در مورد موهای نازک اما حالت دار توصیه نمی شود.

 

10- از زدن ژل مو یا تافت و مواد چسبنده بعد از اتو کشیدن موها خودداری کنید، مگر در موارد شینیون یا مدل های فانتزی خاص که باید مو سفت و چسبنده شود.

 

حالت موی طبیعی زیباترین حالت مو برای هر کدام از ماهاست. پس آن را حفظ کنیم.

چهارشنبه 22/9/1391 - 13:5
پوست و مو

 

 

 

بهترین روش برای شستن موها بسیار ساده است؛ ابتدا موها را خیس می‌کنیم، شامپو می‌زنیم، با آب شستشو می‌دهیم، به آنها نرم‌کننده می‌زنیم، دوباره با آب می‌شوییم، با حوله (و بعضی‌ها با سشوار) خشک می‌کنیم، آنها را شانه کرده و حالت می‌دهیم، درست است؟ خیر درست نیست! یا شاید بهتر است بگوییم تا حدی درست نیست، زیرا شستن موها چند فوت کوزه‌گری دیگر نیز دارد که در اینجا قصد داریم آنها را برای شما بازگو کنیم، پس با ما همراه شوید.

 

شانه کردن موها

ابتدا قبل از حمام کردن و خیس شدن موها، آنها را با دقت شانه کنید، زیرا موهای خیس بسیار حساس و آسیب‌پذیرند. شانه کردن موها در حالت خشک امکان آسیب رسیدن به آنها را بسیار کاهش می‌دهد، زیرا در این حالت موهای گره خورده بسیار راحت‌تر از هم باز می‌شوند، در حالی‌که شانه زدن موها در حالت خیس آسیب فراوانی به آنها وارد می‌کند. گرمای زیاد نیز برای موها مضر است، با وجود اینکه آب داغ همانند سشوار یا نور مستقیم خورشید به موها آسیب نمی‌زند، اما ضررهای خاص خود را دارد. برای پیشگیری از هرگونه آسیب جدی موهایتان را با آب گرم و تا حدی ولرم بشویید. هیچ چیز لذت بخش‌تر و خوشایندتر از دوش گرفتن با آب داغ نیست، اما به شرطی که موهایتان به طور مستقیم با آن تماس نداشته باشند.

 

شامپو کردن موها

قبل از شامپو کردن نوع موهایتان را کاملا بشناسید. به طور مثال اگر پوست سرتان چرب ولی خود موهایتان خشک است، از شامپو کردن مستقیم موها خودداری کنید و به جای آن ابتدا کف فراوان درست کنید و شامپو را تنها به بخش چرب پوست بزنید و سپس با آب شستشو دهید. هنگام شستشو با آب، شامپو در طول موها و به سمت پایین حرکت می‌کند و همین میزان برای زدودن هرگونه آلودگی از روی آنها کافیست.

 

استفاده صحیح از نرم‌کننده‌ها و حالت‌دهنده‌ها

حالت‌دهنده‌ها را ابتدا به ریشه موها بزنید و سپس به سمت انتهای آنها حرکت کنید. توجه کنید به انتهای موها (که بسیار آسیب‌پذیرتر از سایر نقاط مو هستند) حالت دهنده بیشتری بزنید. سپس به آرامی موها را با حالت‌دهنده‌ها و نرم‌کننده‌ها ماساژ دهید.

 

در صورتی که دارای پوست سر چرب هستید، مقدار کمی از حالت دهنده را روی پوست سر بزنید. پس از ماساژ دادن یک تا سه دقیقه صبر کنید و سپس با آب شستشو دهید. اگر دوست دارید موهایتان درخشان‌تر از همیشه به نظر برسند آنها را با آب سرد شستشو دهید، زیرا آب سرد باعث می‌شود تا کوتیکول‌های مو (پوشش لایه‌لایه خارجی مو) کاملا صاف و لطیف بمانند. در نتیجه موها درخشان‌تر به نظر می‌رسند.

 

اگر از نرم‌کننده‌ها و حالت دهنده‌هایی استفاده می‌کنید که روی برچسب آن نوشته شده است برای پخش شدن بهتر محصول باید موهایتان را هنگام مصرف شانه کنید، دقت کنید شانه زدن را از انتهای موها شروع کنید. موهای خیس زود کشیده می‌شوند، بنابراین زودتر به هم گره خورده و آسیب می‌بینند. برس‌ها حتی در شرایط عادی نیز به موها آسیب وارد می‌کنند، در نتیجه توصیه می‌شود تحت هیچ شرایطی از برس برای شانه زدن موهای خیس استفاده نکنید.

 

خشک کردن موها

خب نوبتی هم که باشد، نوبت خشک کردن موهاست، بعضی از افرادی که دارای موهای بلند هستند عادت دارند پس از شستن موها، آنها را بچلانند تا زودتر خشک شوند. باید خدمت این دسته از دوستان عرض کنیم موها رخت و لباس نیستند که نیاز به چلاندن داشته باشند و اگر بدانند با این کار چه بلایی سر موهای خود می‌آورند دیگر هرگز این کار را تکرار نخواهند کرد. چلاندن موها باعث کشیده شدن بیش از حد آنها، ضعیف شدن و به اصطلاح شکستن آنها می‌شود. توصیه می‌شود به جای این کار موها را با انگشتان دست (از طرف ریشه مو) گرفته و به آرامی تکان دهید و در همین حالت دست را به سمت انتهای موها حرکت دهید تا به این ترتیب آب موها گرفته شود.

 

از حوله برای ماساژ دادن شدید موها و برای خشک کردن آنها استفاده نکنید، زیرا این کار باعث گره خوردن موها و حتی کنده شدن آنها می‌شود. به جای این کار، حوله را دور سر بپیچید و به آرامی روی موها فشار دهید، با این کار موها زودتر خشک می‌شوند.

همان‌طور که قبلا ذکر شد گرما آسیب زیادی به موها وارد می‌کند، بنابراین استفاده از سشوار برای خشک کردن موها به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. اما اگر همچنان می‌خواهید از سشوار استفاده کنید حداقل سعی کنید در استفاده از آن زیاده‌روی نکنید و آن را خیلی نزدیک موهایتان نگیرید. فرقی نمی‌کند از چه روشی برای خشک کردن موها استفاده می‌کنید و تا چه حد در استفاده از سشوار دقت می‌کنید، در هر صورت سشوار و گرمای حاصل از آن به موها آسیب می‌رساند.

 

زیاده‌روی نکنید

نیازی نیست تا هر روز موهایتان را بشویید، شستن بیش از حد موها با شامپو باعث می‌شود تا چربی‌هایی که برای سلامت موها مفیدند از روی آنها پاک شوند. گاهی تنها شستشوی موها با آب خالی یا نرم‌کننده و حالت‌دهنده‌ها کافی است. همچنین می‌توانید مقدار کمی شامپو را در یک بطری کوچک آب گرم حل کنید و سپس آن را به آرامی روی پوست سرتان بزنید.

 

بشنو از شامپو

شستن موها با شامپو از اوایل قرن بیستم رواج پیدا کرد، دلیل این امر افزایش آلودگی هوا به دلیل گسترش کارخانه‌ها و سایر صنایع است.

تا قرن‌ها شستن موها تنها در مواقع ضروری انجام می‌شد و در برنامه روزانه، هفتگی و حتی سالیانه انسان‌ها قرار نمی‌گرفت. حتی در قرون وسطی شستن موها با آب امری ناپسند و مضر برای سلامت محسوب می‌شد. بنابراین نشستن موها با آب و شامپو به مدت یک یا دو روز در مقایسه با استانداردهای قرن‌های گذشته نه تنها اشکالی ندارد بلکه نوعی وسواس به شمار می‌رود.

چهارشنبه 22/9/1391 - 13:0
آلبوم تصاویر

چهارشنبه 22/9/1391 - 0:26
فلسفه و عرفان

 

حركت امام حسین(ع) براى اقامه‌ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‌الاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عن‌المنكر ...»(1). در زیارت اربعین كه یكى از بهترین زیارات است، مى‌خوانیم: «و منح‌النّصح و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من‌الجهالة و حیرةالضّلاله»(2). آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را كه از پیامبر(ص) نقل كرده‌اند، بیان مى‌فرمایند: «ایها النّاس انّ رسول‌اللَّه صلّى‌اللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‌اللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسول‌اللَّه صلّى‌اللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول كان حقّا على‌اللَّه ان یدخله مدخله»(3).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى كه درباره‌ى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مى‌كند كه غرض، اقامه‌ى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاكمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه‌ى راه پیامبر اكرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است كه: «یا وارث ادم صفوة اللَّه یا وارث نوح نبىّ‌اللَّه ...»(4) و معلوم است كه پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقوم‌النّاس بالقسط»(5). اقامه‌ى قسط و حق و ایجاد حكومت و نظام اسلامى.
آنچه كه نهضت ما را جهت مى‌داد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است كه حسین‌بن على(علیه‌السّلام) در راه آن قیام كرد.


 

1 ) ... ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ بِدَوَاةٍ وَ بَیَاضٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ الْوَصِیَّةَ لِأَخِیهِ مُحَمَّدٍ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ. قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ وَ خَرَجَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ
سپس امام حسین علیه السّلام دوات و كاغذ سفیدی خواست و این وصیت را براى برادرش محمّد بن حنفیه نوشت: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر براستی كه این وصیت نامه‏اى است كه حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام براى برادرش محمّد مشهور به lبن حنفیه نوشته است:حسین گواهی میدهد: خدایی جز الله وجود ندارد خدا یكى است و شریكى ندارد و براستی كه حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله عبد و رسول خدا میباشد كه حقیقت را از جانب خدای حق آورد و همانا كه بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شكى در آن نیست و خداوند هر كسى را كه در قبور باشد زنده خواهد كرد و همانا من براى سركشى و خود پسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نكردم]. و به تحقیق كه من برای اصلاح و درست كردن [كارها] در میان امت جدم قیام كردم و می خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم السّلام رفتار می نمایم. پس هر كس كه مرا به جهت اینكه حق میگویم قبول كند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسینه من بگذارد من صبر می كنم تا خدا كه بهترین حكم‏كنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادرم این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توكل میكنم و بسوى او توبه می نمایم.سپس امام علیه السّلام آن [وصیت نامه] را تا كرد و با انگشترش مهر نمود و به برادرش محمد داد. و او را ترك كرد (با او خداحافظی كرد) و در دل شب از مدینه خارج شد.»

بحارالأنوار، علامه مجلسی ج44 ص  329 ؛
المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89

 

2 ) قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَةِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِیرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّكَ وَ ابْنُ وَلِیِّكَ وَ صَفِیُّكَ وَ ابْنُ صَفِیِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلَادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّكَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ فَجَاهَدَهُمْ فِیكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِی طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلًا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مِتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ
صفوان بن جمال ساربان گفت كه مولایم امام صادق (ع) در مورد زیارت اربعین به من فرمودند كه در هنگامی كه روز بلند شده باشد، زیارت می كنی و می گویی: درود بر ولی و محبوب خداوند، درود بر دوست و برگزیده خدا، درود بر دوست پاكباز خدا و پسر دوست پاكباز خدا، سلام و درود بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر گرفتار اندوه ها و كشته اشك ها. خدایا من گواهی می دهم كه او دوست تو و فرزند دوست توست و [گواهی می دهم] او دوست شایسته تو و فرزند دوست شایسته توست كه به كرامت تو نایل آمد، او را با [مقام] شهادت گرامی داشتی و خوشبختی را به او ارزانی داشتی و با تولدی پاك او را برگزیدی و او را سروری از سروران و رهبری از رهبران و مدافعی از مدافعان قرار دادی و میراث های پیامبران به او بخشیدی و از اوصیایی كه حجت تو بر خلق هستند قرار دادی در دعوت نهایت تلاش خود را كرد(جای بهانه برای كسی نگذاشت) و پند و اندرز ها نمود و جان خود را در راه تو بخشید تا بندگانت از نادانی و سرگردانی در بیراهه نجات دهد. و كسانی كه دنیا آنان را فریفته بود علیه او همدست شدند و بهره خود را به كمترین و پست ترین مقدار ممكن فروختند و آخرت خود را به كمترین بها خریدند[ازدست دادند] و تكبر كردند و در هوس های خود سقوط كردند و پیامبرت را به خشم آوردند و پیرو بندگانی از تو شدند كه تفرقه انداز و منافق و گنهكار بودند،كسانی كه سزاوار آتشند، پس در راه تو صبورانه با آنان جهاد كرد تا آنكه در راه بندگی تو خونش ریخته شد و حریم [خانه و خاندانش] مباح شمرده شد، پس خداوندا آنان را به سخت ترین شكل لعن و نفرین كن و آنان را به دردناك ترین عذاب ها عذاب كن. درود بر تو ای پسر رسول خدا درود بر تو ای پسر سرور بزرگان، گواهی میدهم كه همانا تو امین خدا و پسر امین خدایی، سعادتمندانه زندگی كردی و ستایش شده وستوده عمر را گذراندی و گمنام، مظلوم و شهید از دنیا رفتی. و گواهی میدهم كه خداوند به آنچه به تو وعده داده است وفا می كند و هرآنكس كه تو را تنها گذاشت نابود می كند و آنكس كه تو را كشت عذاب می كند.

تهذیب ‏الأحكام ،شیخ طوسی ج  6 ص 113؛
مصباح المتجهد،شیخ طوسی،ص 788  ؛
إقبال‏الأعمال،سیدبن طاووس،ص  589 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی،ج 98،ص331 ؛

 

3 ) مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى سُلَیْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَیَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِینَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَتَتْنِی كُتُبُكُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَیَّ رُسُلُكُمْ بِبَیْعَتِكُمْ أَنَّكُمْ لَا تُسَلِّمُونِّی وَ لَا تَخْذُلُونِّی فَإِنْ وَفَیْتُمْ لِی بِبَیْعَتِكُمْ فَقَدْ أُصِبْتُمْ حَظَّكُمْ وَ رُشْدَكُمْ وَ نَفْسِی مَعَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی مَعَ أَهَالِیكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ فَلَكُمْ بِی أُسْوَةٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ نَقَضْتُمْ عُهُودَكُمْ وَ خَلَعْتُمْ بَیْعَتَكُمْ فَلَعَمْرِی مَا هِیَ مِنْكُمْ بِنُكْرٍ لَقَدْ فَعَلْتُمُوهَا بِأَبِی وَ أَخِی وَ ابْنِ عَمِّی وَ الْمَغْرُورُ مَنِ اغْتَرَّ بِكُمْ فَحَظَّكُمْ أَخْطَأْتُمْ وَ نَصِیبَكُمْ ضَیَّعْتُمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما یَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ سَیُغْنِی اللَّهُ عَنْكُمْ وَ السَّلَامُ. ثُمَّ طَوَى الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ وَ دَفَعَهُ إِلَى قَیْسِ بْنِ مُسْهِرٍ الصَّیْدَاوِیِّ وَ سَاقَ الْحَدِیثَ كَمَا مَرَّ ثُمَّ قَالَ وَ لَمَّا بَلَغَ الْحُسَیْنَ قَتْلُ قَیْسٍ اسْتَعْبَرَ بَاكِیاً ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا عِنْدَكَ مَنْزِلًا كَرِیماً وَ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.
[نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفیان پس از نزول در سرزمین كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحیم از حسین بن على به سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنین. اما بعد؛ براستی می دانید كه پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پیمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در میان مردم با گناه و عدوان رفتار نماید، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغییر ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جایگاهى نظیر جایگاه او داخل كند. شما میدانید این گروه پیوسته در اطاعت شیطان هستند و از طاعت خداى رحمان روگردان شده‏اند، فتنه و فساد را ظاهر حدود و احكام خدا را تعطیل نموده‏اند و بهره جنگی را از برای خود بر می گزینند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام كرده‏اند من از این جهت به مقام خلافت سزاوارتر میباشم كه از نزدیكان رسول خدا(ص) می باشم و نامه‏هاى شما بمن رسیده است فرستادگان شما بیعت‏هاى شما را بمن رساندند كه مرا تسلیم دشمن نكنید و رها ننمائید پس اگر شما به بیعت خود وفا كنید بهره و هدایت خود را یافته‏اید. جان من با جان شما، اهل و فرزندان من با اهل و فرزندان شما خواهند بود. شما بمن تأسى نمائید اگر انجام ندهید و عهد و پیمان خود را بشكنید و از بیعتتان بیرون روید به جان خودم كه این اعمال از شما ناشناخته و غریب نیست، زیرا شما این گونه كارها [بی وفایی ها] را با پدر و برادر و پسر عمویم [مسلم] كردید. كسی كه فریفته شما شود، فریب خورده است. شما راجع به حظ و بهره خود خطا كردید، و نصیب خویشتن را ضایع نمودید. كسى كه پیمان‏شكنى كند علیه خود پیمان شكسته است. بزودى خدا مرا از شما بی نیاز خواهد كرد. و السّلام.سپس آن نامه را تا كرد و مهر كرد و به قیس بن مسهر صیداوى داد.»

بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  44 ص 381 ؛
تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج 4ص 304 ؛

 

4 ) «السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِالسَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ مُوسَى كَلِیمِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ الْحَسَنِ الزَّكِیِّ السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ الْأَكْبَرُ السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ السَّلَامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِكَ السَّلَامُ عَلَى مَلَائِكَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ بِكَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ ...
سلام و درود بر تو ای میراث دار حضرت آدم برگزیده خدا، درود بر تو ای میراث دار حضرت نوح پیغمبر خدا، درود بر تو ای میراث دار ابراهیم دوست خدا، درود بر تو ای میراث دار حضرت موسی هم صحبت خدا، درود بر تو ایمیراث دار حضرت عیسی روح خدا، درود بر تو ای میراث دار حضرت محمد محبوب خدا، درود بر تو ای میراث دار جانشین رسول خدا، درود بر تو ای میراث دار امام حسن نیكوكار(ع)، سلام بر تو ای جانشین راستگو و پرهیزكار، سلام برجان هایی كه در آستانت قرار گرفتند، وجان های خود را به سان مركب هایی در كنار بارگاهت نشاندند، درود بر فرشتگان خداوند كه گرداگرد تواند. گواهی می دهم نماز را بر پا داشتی و زكات پرداختی و امر به خوبی و نهی از بدی كردی و قرآن را آنچنان كه شایسته تلاوت است، تلاوت نمودی.

تهذیب‏الأحكام ، شیخ طوسی ج 6 ص 58 
من‏لایحضره‏الفقیه ،شیخ صدوق،ج 2،ص 602
مصباح الكفعمی ،كفعمی،ص 500
بحارالأنوار،علامه مجلسی،ج  98،ص 209

 

5) سوره مبارکه الحدید آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَیبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ ﴿۲۵﴾
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

سه شنبه 21/9/1391 - 23:57
فلسفه و عرفان

 

یك خصوصیت این است كه حركت حسین‌بن‌على، حركتى خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، براى خدا و دین و اصلاح جامعه‌ى مسلمین بود. این، خصوصیت اوّل كه خیلى مهم است. این‌كه حسین‌بن‌على علیه‌الصّلاةوالسّلام فرمود: «انّى لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا ظالماً و لا مفسداً» خودنمایى نیست؛ خود نشان دادن نیست؛ براى خود، چیزى طلبیدن نیست؛ نمایش نیست. ذرّه‌اى ستم و ذرّه‌اى فساد، در این حركت نیست. «و انما خرجت، لطلب الاصلاح فى امّة جدّى.»(1) این، نكته‌ى بسیار مهمّى است. انّما: فقط! یعنى هیچ قصد و غرض دیگرى، آن نیّت پاك و آن ذهن خورشیدگون را مكدّر نمى‌كند. قرآن كریم، وقتى كه در صدر اسلام با مسلمانان سخن مى‌گوید، مى‌فرماید: «و لا تكونوا كالّذین خرجوا من دیارهم بطراً و رئاء النّاس.»(2) و این‌جا امام حسین علیه‌السّلام مى‌گوید: «انّى لم اخرج اشراً و لا بطراً.»
دو خطّ است؛ دو جریان است. در آن‌جا قرآن مى‌گوی: «مثل آنها نباشید كه از روى غرور و خودخواهى و نفس‌پرستى حركت كردند.» دیعنى چیزى كه در آن نوعِ حركت نیست، اخلاص است. یعنى از حركتِ خطّ فاسد، فقط «خود» و فقط «من»، مطرح است. «و رئاء النّاس.» خودش را آرایش كرده، بر اسب قیمتى سوار شده، جواهرات به خودش آویزان كرده، رجزهایى خوانده است و خارج مى‌شود. به كجا؟ به میدان جنگ. اتّفاقاً میدان جنگ هم میدانى است كه همین آدم و دهها مثل او در آن به خاك هلاك خواهند غلتید. خارج شدن چنین آدمى، این‌گونه است. فقط در او نفْس وجود دارد.
این، یك طرف. بهترین نمونه در نقطه‌ى مقابلش هم حسین‌بن‌على علیه‌الصّلاةوالسّلام است كه در او، خودخواهى و خود و من و منافع شخصى و قومى و گروهى وجود ندارد. این، اوّلین خصوصیت نهضت حسین‌بن‌على علیه‌الصّلاةوالسّلام است. در آن كارى كه انجام مى‌دهیم، هرچه مایه‌ى اخلاص در من و شما بیشتر باشد، آن كار، ارزش بیشترى پیدا مى‌كند. هرچه از قطب اخلاص دور شویم، به سمت قطب خودپرستى و خودخواهى و براى خود كار كردن و به فكر خود بودن و منافع شخصى و قومى و نظایر آن نزدیك شده‌ایم كه یك طیف دیگر است. بین آن اخلاص مطلق و خودخواهى مطلق، یك میدان وسیع است. هر چه از آن‌جا به این طرف نزدیكتر شویم، ارزش كار ما كمتر مى‌شود؛ بركتش كمتر مى‌شود؛ ماندگارى‌اش هم كمتر مى‌شود. این، خاصیت این قضیه است. هر چه ناخالصى در این جنس باشد، زودتر فاسد مى‌شود. اگر ناب باشد، هرگز فاسد نمى‌شود. حالا اگر بخواهیم به محسوسات مثال بزنیم، این آلیاژ اگر صددرصد طلا باشد، فاسد شدنى نیست؛ زنگ خوردنى نیست. امّا به هر اندازه كه مس و آهن و بقیه‌ى مواد كم قیمت داخل این آلیاژ باشد، فساد آن و از بین رفتنش بیشتر است. این یك قاعده‌ى كلّى است.
این، در محسوسات است. اما در معنویّات، این موازنه‌ها بسیار دقیقتر است. ما به حسب دید مادّى و معمولى، نمى‌فهمیم. اما اهل معنا و بصیرت، مى‌فهمند. نقّاد این قضیه، صرّاف و زرگر این ماجرا، خداى متعال است. «فانّ الناقد بصیر.» اگر یك سرسوزن ناخالصى در كار ما باشد، به همان اندازه آن كار كم ارزش مى‌شود و خدا، از ماندگارى آن مى‌كاهد.
خداى متعال، ناقد بصیرى است. كار امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام، از كارهایى است كه یك سر سوزن ناخالصى در آن نیست. لذا شما مى‌ببینید این جنس ناب، تا كنون مانده است و تا ابد هم خواهد ماند. چه كسى باور مى‌كرد بعد از این‌كه این عدّه، غریبانه در آن بیابان كشته شدند، بدنهایشان را همان جا به خاك سپردند، آن همه تبلیغات علیه‌شان كردند، آن‌طور تار و مارشان كردند و بعد از شهادتشان مدینه را به آتش كشیدند داستان حَرّه، كه سال بعد اتّفاق افتاد و این گلستان را زیر و رو و گلهایش را پرپر كردند، دیگر كسى بوى گلاب از این گلستان بشنود؟! با كدام قاعده‌ى مادّى جور در مى‌آید، كه برگ گلى از آن گلستان در این عالم طبیعت بماند؟! اما شما مى‌بینید كه هر چه روزگار گذشته، عطر آن گلستان، دنیا را بیشتر برداشته است. كسانى هستند كه قبول ندارند پیغمبر جدّ او و حسین‌بن‌على دنباله‌رو راه اوست؛ اما حسین را قبول دارند! پدرش على را قبول ندارند، امّا او را قبول دارند! خدا را قبول ندارند -خداى حسین‌بن‌على را قبول ندارند اما در مقابلِ حسین‌بن‌على، سر تعظیم فرود مى‌آورند! این، نتیجه‌ى همان خلوص است. در انقلاب بزرگ ما هم، جوهر خلوص مایه‌ى ماندگارى آن شده است؛ همان فلز نابى كه امام بزرگوار، مظهرش بود


1 ) ... ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ بِدَوَاةٍ وَ بَیَاضٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ الْوَصِیَّةَ لِأَخِیهِ مُحَمَّدٍ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ. قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ وَ خَرَجَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ
سپس امام حسین علیه السّلام دوات و كاغذ سفیدی خواست و این وصیت را براى برادرش محمّد بن حنفیه نوشت: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر براستی كه این وصیت نامه‏اى است كه حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام براى برادرش محمّد مشهور به lبن حنفیه نوشته است:حسین گواهی میدهد: خدایی جز الله وجود ندارد خدا یكى است و شریكى ندارد و براستی كه حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله عبد و رسول خدا میباشد كه حقیقت را از جانب خدای حق آورد و همانا كه بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شكى در آن نیست و خداوند هر كسى را كه در قبور باشد زنده خواهد كرد و همانا من براى سركشى و خود پسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نكردم]. و به تحقیق كه من برای اصلاح و درست كردن [كارها] در میان امت جدم قیام كردم و می خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم السّلام رفتار می نمایم. پس هر كس كه مرا به جهت اینكه حق میگویم قبول كند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسینه من بگذارد من صبر می كنم تا خدا كه بهترین حكم‏كنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادرم این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توكل میكنم و بسوى او توبه می نمایم.سپس امام علیه السّلام آن [وصیت نامه] را تا كرد و با انگشترش مهر نمود و به برادرش محمد داد. و او را ترك كرد (با او خداحافظی كرد) و در دل شب از مدینه خارج شد.»
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج44 ص  329 ؛
المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89


2) سوره مبارکه الأنفال آیه 47
وَلا تَكونوا كَالَّذینَ خَرَجوا مِن دِیارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النّاسِ وَیَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ بِما یَعمَلونَ مُحیطٌ ﴿۴۷﴾
و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمی‌داشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل می‌کنند، احاطه (و آگاهی) دارد!


سه شنبه 21/9/1391 - 23:46
سخنان ماندگار

 

در زمینه‌ى اصلاح، دو جمله از امام حسین علیه‌السّلام نقل شده است. امام حسین علیه‌السّلام مى‌فرماید: «خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى».(1) او دنبال اصلاحات است و مى‌خواهد اصلاح به وجود آورد. یك جاى دیگر هم مى‌فرماید: «لنرى المعالم من دینك و نظهر الأصلاح فى بلادك»؛(2) مى‌خواهیم اصلاح در میان ملت اسلام و كشور اسلامى به وجود بیاید. این شعارِ امام حسین علیه‌السّلام است.
اصلاح چیست؟ اصلاح این است كه هر نقطه‌ى خرابى، هر نقطه‌ى نارسایى و هر نقطه‌ى فاسدى، به یك نقطه‌ى صحیح تبدیل شود.



1 ) ... ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ بِدَوَاةٍ وَ بَیَاضٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ الْوَصِیَّةَ لِأَخِیهِ مُحَمَّدٍ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ. قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ وَ خَرَجَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ
سپس امام حسین علیه السّلام دوات و كاغذ سفیدی خواست و این وصیت را براى برادرش محمّد بن حنفیه نوشت: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر براستی كه این وصیت نامه‏اى است كه حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام براى برادرش محمّد مشهور به lبن حنفیه نوشته است:حسین گواهی میدهد: خدایی جز الله وجود ندارد خدا یكى است و شریكى ندارد و براستی كه حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله عبد و رسول خدا میباشد كه حقیقت را از جانب خدای حق آورد و همانا كه بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شكى در آن نیست و خداوند هر كسى را كه در قبور باشد زنده خواهد كرد و همانا من براى سركشى و خود پسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نكردم]. و به تحقیق كه من برای اصلاح و درست كردن [كارها] در میان امت جدم قیام كردم و می خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم السّلام رفتار می نمایم. پس هر كس كه مرا به جهت اینكه حق میگویم قبول كند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسینه من بگذارد من صبر می كنم تا خدا كه بهترین حكم‏كنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادرم این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توكل میكنم و بسوى او توبه می نمایم.سپس امام علیه السّلام آن [وصیت نامه] را تا كرد و با انگشترش مهر نمود و به برادرش محمد داد. و او را ترك كرد (با او خداحافظی كرد) و در دل شب از مدینه خارج شد.»

 بحارالأنوار، علامه مجلسی ج44 ص  329 ؛ 
 المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89 

 




2 ) ... اللهم إنك تعلم أنه لم یكن ما كان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لكن لنرى المعالم من دینك و نظهر الإصلاح فی بلادك و یأمن المظلومون من عبادك و یعمل بفرائضك و سننك و أحكامك فإن لم تنصرونا و تنصفونا قوی الظلمة علیكم و عملوا فی إطفاء نور نبیكم و حسبنا الله و علیه توكلنا و إلیه أنبنا و إلیه المصیر ...
... بار الها! تو خود مى‏دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن كالاى دنیا نبوده است بلكه از آن روست كه نشانه های دین تو را ببینیم و اصلاح را در كشورت آشكار كنیم و بندگان ستمدیده‏ات را امان یابند و به واجبات و سنّتها و احكامت عمل شود. پس اگر شما (مردم) ما را یارى نكنید و خدمت نكنید قدرت ستمگران همچنان بر سر شماست و آنان به خاموش كردن نور پیامبرتان مى‏پردازند. خداوند ما را كافی است و به او توكّل مى‏كنیم و به سوی او باز می گردیم و بازگشت هم به سوى اوست ...

 تحف‏العقول، حسن بن شعبه حرانی،ص237؛ 
 بحارالأنوار،علامه مجلسی ،ج 97، ص 79 ؛ 
  

 

سه شنبه 21/9/1391 - 23:41
اهل بیت

 

اگر به تحلیل ظاهرى قضیه نگاه كنیم، این قیام، قیام علیه حكومت فاسد و ضدّ مردمى یزید است؛ اما در باطن، یك قیام براى ارزشهاى اسلامى و براى معرفت و براى ایمان و براى عزت است. براى این است كه مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پیدا كنند. لذا ابتدا كه از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّدبن‌حنفیه - و در واقع در پیام به تاریخ - چنین گفت: «انّى لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما»؛من با تكبّر، با غرور، از روى فخرفروشى، از روى میل به قدرت و تشنه‌ى قدرت بودن قیام نكردم؛ «انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّى»؛(1) من مى‌بینم كه اوضاع در میان امت پیامبر دگرگون شده است؛ حركت، حركت غلطى است؛ حركت، حركت به سمت انحطاط است؛ در ضد جهتى است كه اسلام مى‌خواست و پیامبر آورده بود. قیام كردم براى این‌كه با اینها مبارزه كنم.



1) ... ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ بِدَوَاةٍ وَ بَیَاضٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ الْوَصِیَّةَ لِأَخِیهِ مُحَمَّدٍ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ. قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ وَ خَرَجَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ
سپس امام حسین علیه السّلام دوات و كاغذ سفیدی خواست و این وصیت را براى برادرش محمّد بن حنفیه نوشت: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر براستی كه این وصیت نامه‏اى است كه حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام براى برادرش محمّد مشهور به lبن حنفیه نوشته است:حسین گواهی میدهد: خدایی جز الله وجود ندارد خدا یكى است و شریكى ندارد و براستی كه حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله عبد و رسول خدا میباشد كه حقیقت را از جانب خدای حق آورد و همانا كه بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شكى در آن نیست و خداوند هر كسى را كه در قبور باشد زنده خواهد كرد و همانا من براى سركشى و خود پسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نكردم]. و به تحقیق كه من برای اصلاح و درست كردن [كارها] در میان امت جدم قیام كردم و می خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم السّلام رفتار می نمایم. پس هر كس كه مرا به جهت اینكه حق میگویم قبول كند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسینه من بگذارد من صبر می كنم تا خدا كه بهترین حكم‏كنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادرم این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توكل میكنم و بسوى او توبه می نمایم.سپس امام علیه السّلام آن [وصیت نامه] را تا كرد و با انگشترش مهر نمود و به برادرش محمد داد. و او را ترك كرد (با او خداحافظی كرد) و در دل شب از مدینه خارج شد.»

 بحارالأنوار، علامه مجلسی ج44 ص  329 ؛المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89 
 
سه شنبه 21/9/1391 - 23:33
اهل بیت

 

در رفتار امام حسین، از اوّلى كه از مدینه حركت كرد، تا مثل فردایى كه در كربلا به شهادت رسید، همان معنویّت و عزّت و سرافرازى و درعین‌حال عبودیّت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است. در همه‌ى مراحل هم این‌طور است. آن روز كه صدها نامه و شاید هزارها نامه با این مضمون براى او آوردند كه ما شیعیان و مخلصان توایم و در كوفه و در عراق منتظرت هستیم، دچار غرور نشد. آن‌جا كه سخنرانى كرد و فرمود: «خط الموت على ولد آدم مخط القلاده فى جید الفتاة»،(1) صحبت از مرگ كرد. نگفت چنان و چنین مى‌كنیم. دشمنانش را تهدید و دوستانش را تطمیع به تقسیم مناصب كوفه نكرد. حركت مسلمانانه‌ى همراه با معرفت، همراه با عبودیّت و همراه با تواضع، آن وقتى است كه همه دستها را به طرفش دراز كرده‌اند و نسبت به او اظهار ارادت مى‌كنند. آن روز هم كه در كربلا همراه یك جمعِ كمتر از صد نفر، توسط سى هزار جمیعت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهدید كردند، عزیزانش را تهدید كردند، زنها و حرمش را تهدید به اسارت كردند، ذرّه‌اى اضطراب در این مرد خدا و این بنده‌ى خدا و این عزیز اسلام مشاهده نشد.

آن راوى‌اى كه حوادث روز عاشورا را نقل كرده و در كتابها دهن به دهن منتقل شده است، مى‌گوید: «فواللَّه ما رأیت مكثورا». مكثور، یعنى كسى كه امواج غم و اندوه بر سرش بریزد؛ بچه‌اش بمیرد، دوستانش نابود شوند، ثروتش از بین برود و همه‌ى امواج بلا به طرفش بیاید. راوى مى‌گوید من هیچ كس را در چهار موجه‌ى بلا مثل حسین‌بن‌على محكم‌دل‌تر و استوارتر ندیدم؛ «اربط جاشا».(2) در میدانهاى گوناگون جنگها، در میدانهاى اجتماعى، در میدان سیاست، انسان به آدمهاى گوناگونى برخورد مى‌كند؛ كسانى كه دچار غمهاى گوناگونند. راوى مى‌گوید هرگز ندیدم كسى در چنین هنگامه‌اى با این همه مصیبت، مثل حسین‌بن‌على، چهره‌اى شاد، مصمّم، حاكى از عزم و اراده و متوكل به خدا داشته باشد. این همان عزّت الهى است. این جریان را امام حسین در تاریخ گذاشت و بشر فهمید كه باید براى چنان حكومت و جامعه‌اى مبارزه كند؛ جامعه‌اى كه در آن پستى و جهالت و اسارت انسان و تبعیض نباشد. همه باید براى چنان اجتماعى جهاد كنند كه به وجود بیاید و مى‌آید و ممكن است.


 

1 ) أنه علما عزم على الخروج إلى العراق قام خطیبا فقال الحمد الله ما شاء الله و لا قوة إلا بالله و صلى الله على رسوله خط الموت على ولد آدم مخط القلادة على جید الفتاة و ما أولهنی إلى أسلافی اشتیاق یعقوب إلى یوسف و خیر لی مصرع أنا لاقیه كأنی بأوصالی تتقطعها عسلان الفلوات بین النواویس و كربلاء فیملأن منی أكراشا جوفا و أجربة سغبا لا محیص عن یوم خط بالقلم رضی الله رضانا أهل البیت نصبر على بلائه و یوفینا أجر الصابرین لن تشذ عن رسول الله ص لحمته و هی مجموعة له فی حظیرة القدس تقر بهم عینه و ینجز بهم وعده من كان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فإننی راحل مصبحا إن شاء الله تعالى
و روایت شده است كه چون امام حسین (ع) خواست از مكّه به سوی عراق بیرون شود براى سخنرانى بپا خواست و فرمود: ستایش خدایست كه آنچه را بخواهد مى‏شود و نیروئى جز از خداوند نیست درود خداوند بر پیغمبرش باد، مرگ بر فرزندان آدم همچون جای گردن بند بر گردن دختران جوان حك شده است ، چقدر به دیدار گذشتگانم مشتاقم آنچنان كه یعقوب را به دیدار یوسف اشتیاق بود مرا مكانی برای كشته شدن مقرّر است كه بدان جا خواهم رسید، گوئى مى‏بینم گرگان بیابان‏ها اعضای بدن مرا در سرزمینى میان نواویس و كربلا از هم جدا مى‏كنند تا شكم های خالى و انبانهاى گرسنه را از پاره‏هاى تن من پر كنند، آدمى از سرنوشت حتمی ناگزیر است، خشنودی خداوند خشنودی ما اهلبیت است در مقابل بلاى او صبر می كنیم، تا اینكه پاداش صابرین را به ما تمام و كمال عطا فرماید. یك تكه گوشت هم از رسول خدا جدا نمی شود و آن اعضاى قطعه قطعه بزودى در بهشت جمع مى‏شوند كه چشم پیامبر بدان روشن می شود (شادمان می شود) (می خواهد بگوید ما پاره تن پیامبر هستیم و از او جدایی نداریم)و وعده ای كه خدا داده است وفا می شود.كسى كه در راه ما می خواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا كند پس باید با من بیاید زیرا كه من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.

 اللهوف على قتلى الطفوف‏ ،سیدبن طاووس، ص 60؛ 
  كشف‏الغمة،الاربلی،ج2،ص29 ؛ 


 
 

2 ) « و حملت الرجالة یمینا و شمالا على من كان بقی مع الحسین فقتلوهم حتى لم یبق معه إلا ثلاثة نفر أو أربعة فلما رأى ذلك الحسین دعا بسراویل یمانیة یلمع فیها البصر ففزرها ثم لبسها و إنما فزرها لكیلا یسلبها بعد قتله. فلما قتل عمد أبجر بن كعب إلیه فسلبه السراویل و تركه مجردا فكانت یدا أبجر بن كعب بعد ذلك تیبسان فی الصیف حتى كأنهما عودان و تترطبان فی الشتاء فتنضحان دما و قیحا إلى أن أهلكه الله. فلما لم یبق مع الحسین ع أحد إلا ثلاثة رهط من أهله أقبل على القوم یدفعهم عن نفسه و الثلاثة یحمونه حتى قتل الثلاثة و بقی وحده و قد أثخن بالجراح فی رأسه و بدنه فجعل یضاربهم بسیفه و هم یتفرقون عنه یمینا و شمالا. فقال حمید بن مسلم فو الله ما رأیت مكثورا قط قد قتل ولده و أهل بیته و أصحابه أربط جأشا ... »
پس از این پیادگان از راست و چپ بر تعدادی از یاران امام حسین (ع) كه باقى مانده بودند حمله آوردند و آنان را كشتند تا جاییكه به غیر از سه یا چهار نفر باقی نماندند. امام حسین (ع) كه وضع را بدین حال مشاهده كرد جامه یمنى كه چشم را خیره مى‏كرد خواست و چند جاى آن را به منظور اینكه پس از قتل از بدنش بیرون نیاورند و نزدند، پاره كرد. زمانی كه به شهادت رسید، ابجر بن كعب به سویش رفت و جامه را از بدن حضرت بیرون آورد و آن حضرت را برهنه رها كرد و [نتیجه این كار زشتش آن بود كه] در تابستان دو دست او مانند چوب خشك، خشك می شد و از كار می افتاد و در زمستان نمناك می گشت و خون و چرك از آن بیرون مى‏آمد و به همین حال بود تا اینكه خدا او را هلاك ساخت. زمانی كه كسی جز سه گروه از خاندان امام حسین (ع) باقی نماندند به سمت خاندانش روی آورد تا از آنان حمایت و دفاع كند و سه نفر از وى پشتیبانى مى‏نمودند تا آنكه آنها نیز شهید شدند و خود یكه و تنها ماند در حالیكه زخم سر و بدنش او را ناتوان و از پای در آورده بود و آنان را با شمشیرش می زد و آنان از راست و چپ از او متفرق می گشتند. حمید بن مسلم گفت: به خدا سوگند هیچ مغلوبى را مانند حسین كه فرزندان و خاندان و یارانش شهید شده باشند پابرجاتر و قویدل‏تر ندیدم‏.

 الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید  ج 2 ص 111 ؛ اللهوف،سیدبن طاووس،ص119 ؛ 
  روضةالواعظین، فتال نیشابوری ، ج 1، ص 188 ؛ 

 

سه شنبه 21/9/1391 - 23:27
سخنان ماندگار
حدیث (1) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب.
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.

 (تحف العقول ، ص 251)


 

حدیث (2) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة.
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.

(محجه البیصاء ج 4،ص 228)


 

حدیث (3) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق.
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.

(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)


 

حدیث (4) امام حسین علیه السلام فرمودند:

إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ.
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.

(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)


 

حدیث (5) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا.
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت.

(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)


 

حدیث (6) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء.
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)


 

حدیث (7) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ.
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است.

(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)


حدیث (8) امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ.
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.

(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)


حدیث (9) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ.
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره ، ص24)


حدیث (10) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.
هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.

(بحار الانوار،ج 4،ص 19)


حدیث (11) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا أفلح قوم إشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.
کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.

(مقتل خوارزمی،ج 1،ص239)


حدیث (12) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

(بحارالانوار،ج78،ص120)


 

حدیث (13) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس.
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را به مردم وا می گذارد.

(بحارالانوار،ج78،ص126)


حدیث (14) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

(بحار الانوار،ج75،ص128)


حدیث (15) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.

(بحارالانوار،ج78،ص119)


 

حدیث (16) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.

(بحارالانوار،ج78،ص119)


 

حدیث (17) امام حسین(ع) فرمودند:

لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم.
چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.

(جلاءالعیون،ج۲ص۲۰۵)


حدیث(18) امام حسین فرمودند:

لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.
هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.

(بحار الانوار، ج 44، ص 192)


 

حدیث(19) امام حسین (ع) فرمودند:

لا یکمل العقل إلا باتباع الحق.
عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق.

(بحار الانوار، ج 78، ص 127)


 

حدیث(20) امام حسین (ع) فرمودند:

یاک و ما تعتذر منه ، فإن المؤمن لا یسیء و لا یعتذر، و المنافق کل یوم یسیء و یعتذر.
حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.

( بحار الانوار، ج 78، ص120)


 

حدیث(21) امام حسین(ع) فرمودند:

مُجالَسَةِ أهلِ الدِنَاءَة شَر، وَ مُجَالَسَةِ أَهلِ الفُسُوقِ ریبَة.

همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است.

(بحارالانوار، ج78، ص 122)


 

 :حدیث(22) امام حسین (ع) فرمودند 

فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماًی.
به درستی که من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم.

(تحف العقول ، ص 245)


 

حدیث (23) امام حسین(ع) فرمودند:

مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِی.
هر که خدا را، آن‌گونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.

(بحار الأنوار، ج 71، ص 183)


 

حدیث (24) امام حسین (ع) فرمودند:

إنَّ أجوَدَ النَّاسِ مَن أعطیَ مَن لا یرجُو.
بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه چشم امید به او نبسته، بخشش ‌کند.

(کشف ‌الغمّة، ج2، ص239 )


 
حدیث (25) امام حسین (ع) فرمودند:

إنَّ شیعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم مِن کلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ.
بی‏ گمان شیعیان ما، دل‏هایشان از هر خیانت، کینه، و فریبکارى پاک است.

(بحارالأنوار، ج 68، ص 156 )


 
حدیث(26) امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن صَامَ ثَلَاثَةَ أَیامٍ مِن شَعبَانَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ وَ کانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) شَفِیعَهُ یومَ القِیامَةِ.

هر کسی که سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد؛ بهشت بر او واجب می شود و در قیامت نیز پیامبر(ص) شفیع او خواهد بود.

وسائل ‏الشیعة ج 10 ، ص 490


 
حدیث(27) امام حسین علیه السلام فرمودند:

إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ.
نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.

بحار الأنوار، ج 74، ص 205


 
حدیث(28) امام حسین (ع) می فرمایند:

یَظهَرُ اللَّهُ قائِمَنا فَیَنتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.
خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى‏آورد و آن‏گاه او از ستم‏گران انتقام مى‏گیرد.

إثباة الهداة ، ج 7 ، ص 138


 
حدیث(29) امام حسین (ع) می فرمایند:

أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایَذكُرُنی مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ.

من کشته اشکم؛ هر مؤمنى مرا یاد کند، اشکش روان شود.

کامل الزیارات ، ص 215


 
حدیث (30) امام حسین(ع) می فرمایند:

اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِْحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاء.

خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارى‏ها) ادبم مکن.

عیون اَخبار الرضا ، ج 1، ص 107 ح 1


 
حدیث (31) امام حسین (ع) می فرمایند:

لا یَکمُلُ العَقلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ.

عقل، جز با پیروى از حق، کامل نمى‏شود.

اعلام الدین، ص 298


 
حدیث (32) امام حسین علیه السلام می فرمایند:

مِن دَلائِلِ عَلاماتِ القَبولِ : الجُلوسُ إلى‏ أهلِ العُقولِ
از نشانه‏ هاى خوش‏نامى و نیك‏بختى ، همنشینى با خردمندان است.

بحارالأنوار، ج 75، ص 119


 
حدیث (33) امام حسین (ع) می فرمایند:

اَ یُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا

اى مردم در خوبى‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‏اید، به حساب نیاورید.

ارشاد القلوب دیلمى، ص 73


 
حدیث (34) امام حسین(ع) می فرمایند:

أَلاِستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أَن یُسبِغَ عَلَیهِ النِّعَمَ وَ یَسلُبَهُ الشُّکر.

غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد.

تحف العقول،ص 250


 
حدیث (35)امام حسین علیه السلام می فرمایند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ.
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

بحارالانوار،ج78،ص120


 
حدیث (36)امام حسین علیه السلام می فرمایند:

إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کُلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.

فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476


 
حدیث (37)امام حسین علیه السلام می فرمایند:

لا یُکمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق اَلاتَرَونَ اَنَّ الحَق لا یُعمَلُ بِه وَ الباطِل لا یُتَناهی عَنه.

عقل جز به پیروی از «حق» کمال نمی یابد آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟

بحار الانوار، ج 78، ص 127

 
حدیث (38) امام حسین(ع) می فرمایند:

اَللّهُمَّ لا تَستَدرِجنى بِالاِحسانِ وَ لا تُؤَدِّبنى بِالبَلاءِ ؛
خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارى ‏ها) ادبم مکن.

الدُّرًّةُ البَاهرة من الأصدَاف الطّاهِرة


 
حدیث (39) امام حسین(ع) می فرمایند:

لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا؛
كسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن كه در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد

بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ح 5


 
حدیث (40) امام حسین(ع) می فرمایند:

اَلبَخیلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ؛
بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد (سلام نکند).

تحف العقول/ 253


 
حدیث (41) امام حسین(ع) می فرمایند:

لِلسَّلامِ سَبعُونَ حَسَنَةً، تِسعٌ وَ سِتُّونَ لِلمُبتَدِءِ وَ واحِدَةٌ لِلرادِ.

سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از برای سلام کننده و یک ثواب برای جوابگو است (با وجود آنکه سلام کردن مستحب ولی جواب دادن آن واجب است).

تحف العقول ص 253


 
حدیث (42) امام حسین(ع) می فرمایند:

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب.

جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.

تحف العقول ، ص 251


 
حدیث (43) امام حسین(ع) می فرمایند:

مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِ.

هر که خدا را، آن‌گونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.

بحار الأنوار، ج 71، ص 183


 
حدیث (45) امام حسین(ع) می فرمایند:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّار.
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است.

حیات امام حسین ج 1 /ص 183


 
حدیث (46) امام حسین(ع) می فرمایند:

مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصِیةِ الله كان أفوتُ لما یَرجُوا و أسرَع لما یحذَر.
كسی كه بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

بحار الانوار، ج 78، ص 120


 
حدیث (47) امام حسین(ع) می فرمایند:

أیما اثْنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة.
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع می شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.

محجه البیصاء ج 4،ص 228


 
حدیث (48) امام حسین(ع) می فرمایند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ الْمَخلـُوق بسَخَطِ اْلخـالِق.
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.

تاریخ طبرى،ص 1،ص 239


 
حدیث (49) امام حسین(ع) می فرمایند:

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِ.
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

الدره الباهره ، ص24


 
حدیث (50) امام حسین(ع) می فرمایند:

أمن حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

بحارالانوار،ج78،ص120

سه شنبه 21/9/1391 - 19:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته