• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3810روز قبل
آلبوم تصاویر
دست های پنهان - ویژه نامه بدعت قمه زنی
دوشنبه 15/9/1389 - 18:24
تزیینات و دکوراسیون


مطمئناً، رنگ آمیزی هر اتاقیبا رنگ قرمز پر طراوت و آبی آرام بخش کار موثری است. اما می توان بدون رنگ آمیزی،بعضی رنگ ها را در یک اتاق به کار برد. و اگر یک رنگ به طور مناسبی استفادهشود، اتاق جلوه ای خاص خواهد داشت.

1- مزیت رنگ مرکبات:
مخلوط رنگ زرد مرکباتی و سبز متمایل به زرد، هویتی به اتاق نشیمن می افزاید و سبب شیک شدن آن می شود.
دلیل: دیوارهای سفید طرب انگیز و کاناپه سفید رنگ یک پایه بی رنگ برای رنگ های تیره به شمار می روند. طرح متقارن یک رسمیت به اتاق نشیمن می بخشد. نصب یک کار هنری نیز برای تکمیل این رنگ بندی نیز خالی از لطف نمی باشد.
__________________
  #2  
 
 
2- تکمیل طرح و الگو:
این نیمکت گرم و نرم آشپزخانه ترکیبی از عناصر سنتی از قبیل میز چوبی آنتیک و طرح خاصی مثل صندلی های صورتیخوش رنگ و درخشان می باشد.
دلیل:استفاده این رنگ در یک گوشه اتاق، جلوه ای خاص به فضا می بخشد. برای پشتی ها هماز همان رنگ نیمکت استفاده کنید. میزی که از چوب بلوط ساخته شده است، حالتی سنتیدارد که شگفت انگیز می باشد و چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند.


3- استفاده از رنگ برای خلق هنر:
در یک اتاق بادیوارهای تیره رنگ، یک کار هنری ساده نقطه کانونی خوش منظری را ایجاد می نماید.
دلیل:به وسیله قابهای هنرمی توان رنگ هایی را به کار برد. پارچه های ساده*ای مثل این ها می توانند به طور گروهی به کار برده شوند. برای رنگ اضافه تر، از پشتی ها وگل های شاداب بهره بگیرید.
4- ترکیب و هماهنگسازی:
کاغذ دیواری به همراه یک طرح فرشینهبزرگ به رنگ مایه های گرم این اتاق نشیمن می افزاید
دلیل:از کاغذ دیواری گرفته تا پرده ها، همهرنگ ها شبیه به هم هستند، که اتاق ظاهری رسمی پیدا می کند. انتخاب کاغذ دیواریبا طرحی بزرگ، راهی ساده برای افزایش رنگ می باشد، بدون اینکه از لوازم جانبی استفاده شود.


5- ملموس بودن رنگ:
زمانی که اتاقی سفید یا آبی خاکستری باشد، احساس سردی به افراد دست می دهد، که در صورت کاربرد رنگ نارنجی، گرمایی خاص به اتاق بخشیده می شود.
دلیل: رنگ هایی همچون نارنجی، رنگ هایی عالی و تند می باشند. رنگ های مکمل مثل نارنجی و آبی ظاهری دراماتیک و سنتی ایجاد می نمایند. می توان این رنگ ها را با استفاده از وسایل اضافی و جانبی به کار برد.
__________________
 

 
  #3  

6- رنگ و الگوها:
رنگ به اشکالمختلف در این اتاق خواب استفاده شده است. از یک کاغذ دیواری گرافیکی و فرش گرفته تا ملافه های کتانی شیک، به هر حال ویبرافون نارنجی یا زرد رنگ این اتاق شیک می باشد.
دلیل:از آنجا که دیوار وفرش این اتاق طرحی گرم دارد، لوازم فرعی یکپارچه باعث ایجاد آرامش می شوند. کاغذ دیواری دارای رنگ تند و مهیج می باشد. برای شاد کردن رنگ تند، یک روتختی و آباژور سفید مثمرثمر می باشد و آرامشی خاص می بخشد.


7-رنگمایه های پر طراوت:
قرمز، نارنجی وآبی در این فرش سبز رنگ، همه سایه رنگ ها را در این اتاق پذیرایی سنتی و زیباگردآوری کرده اند.
دلیل:فرش باعث مشخص شدنزیبایی همه عناصر رنگی داخل اتاق می شود. برای افزایش رنگ غیر منتظره به اتاق،روکش های آبی صندلی ها و چوب های قرمز رنگ استفاده شده اند.


8- رنگ ها صحبت می کنند:
در تمام این اتاق های سفید رنگ، صورتی و نارنجی فضایی شاد را ایجاد می کنند.
دلیل:رنگ های مکمل گرمدر مقابل مبلمان و دیوارهای سفید جلب توجه می کنند. یک کرباس صورتی رنگ نیز در ایناتاق استفاده شده است. تقارن نیز به وضوح در این اتاق دیده می شود.
9-مقادیر کم رنگ:

سبز مایل به زردبه همراه لوازم و دیوارهای قهوه ای شکلاتی طراوتی خاص به این اتاق خواب بخشیده است.
دلیل: زردی روتختی، پرده و پشتی ها نمایی پیچیده ایجاد نموده است. تنها مقادیری از رنگ می توانند جلوه ای بدیع ایجاد نمایند. و نیز روکش تخت سفید رنگ با دیوارهای قهوه ای رنگ هماهنگ شده است.



دوشنبه 15/9/1389 - 18:19
اهل بیت
(و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب (2))
و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه ی تقوای دلهاست.
- از امام صادق (ع) نقل گردیده است که: امام حسین (ع) به سوی پیامبر اکرم (ص) می آمد که حضرت به استقبالش شتافت و او را در دامان خویش نشاند و فرمود: همانا کشته شدن حسین (ع) در دلهای مومنین حرارتی ایجاد کرده است که هرگز سرد نخواهد شد.
سپس امام صادق (ع) فرمود: پدرم فدای کسی که کشته ی اشک های جاری است. گفتند: ای فرزند رسول الله! کشته ی هر اشک روان یعنی چه؟ فرمود: هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر این که اشک او جاری خواهد شد. (3)
- امام صادق (ع) فرمود: ... هیچ چشمی وهیچ اشکی نزد خدا محبوب تر از چشمی که بر او [امام حسین (ع)] گریه می کند، نیست؛ و هیچ گریه کننده ای براو گریه نمی کند، مگر اینکه با فاطمه زهرا (ص) تقرب و پیوند برقرار کرده و او را شادمان می گرداند، و نیز با رسول الله پیوند برقرار و حق ما را ادا کرده باشد؛ و هیچ بنده ای محشور نمی شد مگراینکه چشمانش گریان باشد، به جز گریه کنندگان بر جدّم حسین (ع) که همانا محشور می شوند در حالیکه چشمانشان روشن است و بشارت به بدرقه شان می آید و شادی از صورتشان نمایان است و در حالی که خلایق در هول و هراس و در معرض حسابند، آنها در امانند و زیر عرش همصحبت حسین اند و در سایه عرش از بدی روز حساب بیمناک نیستند.
به آنها گفته می شود که وارد بهشت شوید، [اما آنها] ابا می کنند و همنشینی و همصحبتی با او را ترجیح می دهند؛ سپس حوریان و غلامان بهشتی در پی آنها فرستاده می شوند و [به آنها می گویند] که ما مشتاق شماییم؛ [اما ایشان] حتی سرهایشان را برای [دیدن] آنها بلند نمی کنند! بخاطر شادی و سروری که از مجالست با حسین (ع) درک کرده و چشیده اند. (4)
-امام صادق (ع) می فرمایند: ای عبدالله بن صنان! با فضیلت ترین عملی که در روز [عاشورا] به جا آورده می شود، این است که لباس تمیزی را به تن کنی، دکمه های آن را باز کنی، آستین هایش را بالا بزنی و سرو پا برهنه باشی؛ همانند کسانی که مصیبت زده اند. (5)
- امام صادق (ع) فرمود: کاملترین مومن از جهت ایمان کسی است که خلق او نیکوتر و رقّت قلب او و گریه ی او برما اهل بیت بیشتر و شدیدتر باشد، دوستی او با ما اهل بیت زیادتر، حزن و اندوه و سوزش دل او در مصیبت ما و موّدت و دوستی او برای ما بیشتر باشد. (6)
- روایت شده زمانی که نبی اکرم (ص) به دخترش فاطمه (س) از شهادت فرزندش حسین و رنج هایی که بر او جاری می شودخبر داد، فاطمه به شدت گریست و عرض کرد: ای پدر! این [حادثه] چه زمانی رخ می دهد؟ فرمود: در زمانی که من و تو و علی نیستیم. پس گریه او (حضرت زهرا (س)) شدت گرفت و عرض کرد: ای پدر! پس چه کسی بر او گریه خواهد کرد؟ و چه کسی عهده دار اقامه عزای او خواهد شد؟
پیامبر (ص) فرمود: ای فاطمه! به درستی که زنان امت من بر زنان اهل بیت من و مردانشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کردو هر سال، نسل اندر نسل عزای او را تجدید کرده و آن را زنده نگه می دارند.
پس در قیامت تو زنان آنان و من مردانشان راشفاعت می کنم و دست هر کس را که بر مصیبت های حسین (ع) گریه کند، می گیریم و او را وارد بهشت می کنیم. ای فاطمه! هر چشمی روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت های امام حسین (ع) گریان بوده است؛ پس صاحب این چشم در آن روز خندان است و به نعمت های بهشتی بشارت داد می شود. (7)
- در حدیث مناجات، حضرت موسی (ع) عرضه می دارد: پروردگارا! از چه رو امت محمد (ص) را بر دیگر امت ها برتری دادی؟ خداوند متعال فرمود: آنها رابخاطره ده خصلت برتری دادم. موسی (ع) عرضه داشت: آن خصلت ها که به آن عمل می کنند، کدامند؟ [به من یاد بده] تا به بنی اسرائیل فرمان دهم به آنها عمل کنند. خداوند متعال فرمود: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و نماز جمعه و نماز جماعت و قرآن و علم و عاشورا. موسی (ع) عرضه داشت: پروردگارا! عاشورا چیست؟ فرمود: گریه کردن و گریاندن بر سبط (8) محمد (ص) و مرثیه و عزاداری برای مصیبت فرزندان مصطفی (ص) گریه نکند و یا نگریاند و عزادار نشود مگر اینکه بهشت از آن او خواهد بود و در بهشت ماندگار خواهد بود. و هیچ بنده ای یک درهم از مال خود را بخاطر محبت فرزند دختر پیامبرش به صورت اطعام و یا کار دیگری انفاق نکند مگر اینکه در سرای دنیا در برابر هر درهم، هفتاد درهم برکت می دهم و در بهشت در عافیت خواهد بود و گناهانش آمرزیده می گردد. (9)
بیانات امام خمینی (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)

امام خمینی: مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق (سلام الله علیه) و به سفارش ائمه ی هدی (ع)، ما بپا می کنیم این مجالس عزا را. (10)
امام خمینی: ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می دارد ملت ها را، در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفته هاست و جنبش های این طوری هست. اگر بُعد سیاسی اینها را بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس به پا می کنند و عزاداری می کنند؛ اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند، من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس برپا باشد و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تاثیر دارد؛ [از] آن که ایستاده پای منبر، چند شعر می گوید و چند شعر می خواند، تا آن که در منبر است وخطیب است، اینها هر دو در این مسئله تاثیر دارند، تاثیر طبیعی دارند؛ گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه می کنند؛ من حیث لا یشعر. (11)
امام خمینی: روضه ی سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداست. آن کسانی که می گویند روضه سید الشهداء را نخوانید، اصلاً نمی فهمند مکتب سید الشهداء چه بوده و نمی دانند یعنی چه. نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را ... این نقش، یک نقشی است که اسلام راهمیشه زنده نگه داشته، آن گلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته، این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را. (12)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: امام حسین (سلام الله علیه) با عده کم، همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و «نه: گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسی که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. (13)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: این [ذکر مصیبت امام حسین (ع)] همان چشمه ی جوشانی است که از ظهرِ روز عاشورا شروع شد؛ از همان وقتی که زینب کبری (ع) - طبق نقلی که شده است- بالای «تلّ زینبیّه» رفت و خطاب به پیغمبر عرض کرد: «یا محمداه، صلّی علیک ملیک السّماء هذا حسینک مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء، مسلوب العمامه و الرّداء ...» (14) او خواندنِ روضه ی امام حسین (ع) را شروع کرده وماجرا را با صدای بلندگفت: ماجرایی که می خواستند مکتوم بماند. خواهر بزرگوار امام، چه در کربلا، چه در کوفه و چه در شام و مدینه، با صدای بلند به بیان حادثه ی عاشورا پرداخت. این چشمه، از همان روز شروع به جوشیدن کرد و تا امروز، همچنان جوشان است. این حادثه ی عاشورا است. (15)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: اکنون باید به نحو متعارف که در طول قرون و اعصار عزاداری می کرده اند و متدینین و علماء هم خود در آن شرکت می جسته اند، عزاداری کنند؛ یعنی تشکیل مجلس روضه خوانی و راه اندازی دسته جات ومواکب عزاداری که دارای حال و حزن و شورمحبت اهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) است، سعی کنند که نوحه ها و شعرها و روضه خوانی ها، پر مغز و دارای مضامین صحیح و متکی به آثار وارده ی معتبره از ائمه (ع) یا علمای بزرگ باشد. (16)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: من واقعاً می ترسم از این که خدای ناکرده، در این دوران که دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّی اسلام و تجلّی فکراهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) است، نتوانیم وظیفه مان را انجام دهیم. برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می کند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می شود. این که امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می کند و بسیار خوب است. (17).
پی نوشت :

2 -حج، آیه 32.
3- عن جعفر بن محمد (علیه السلام) قال نظر النبی (صلی الله علیه و آله) و هو مقبل فاجلسه فی حجره و قال ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابداً ثم قال (علیه السلام) بابی قتیل کل عبره قیل و ما قتیل کل عبره یا ابن رسول الله قال لا یذکره مومن الا بکی. (مستدرک الوسائل، ج10، ص 318)
4- قال ابو عبدالله (علیه السلام): ... ما عین احب الی الله و لا عبره من عین بکت و دمعت علیه و ما من باک یبکیه الا و قد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ادی حقنا و ما من عبد یحشر الا و عیناه باکیه الا الباکین علی جدی الحسین (علیه السلام) فانه یحشر و عینه قریره و البشاره تلقاه و السرور بین علی وجه و الخلق فی الفزع و هم آمنون و الخلق یعرضون و هم حداث الحسین (علیه السلام) تحت العرش و فی ظل العرش لا یخافون سوء یوم الحساب یقال لهم ادخلوا الجنه فیابون و یختارون مجلسه و حدیثه و ان الحور لترسل الیهم انا قد اشتقناکم مع الولدان المخلدین فما یرفعون رءوسهم الیهم لما یرون فی مجلسه (علیه السلام) من السرور و الکرامه.) مستدرک الوسائل، ج10، ص 314).
5-قال ابی عبدالله جعفر بن محمد ... ان افضل ما تاتی به فی هذا الیوم ان تعمد الی ثیاب طاهره فتلبسها و تتسلب قال و ما التسلب قال تحلل ازرارک و تکشف عن ذراعیک کهیئه اصحاب المصائب. (بحار الانوار، ج98، ص 304).
6-حضرت آیت الله میرجهانی طباطبایی (طاب ثراه)، البکاء للحسین (علیه السلام)، ص 68.
7-روی انه لما اخبر النبی صلی الله علیه و اله ابنته بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاء شدیداً و قالت یا ابه متی یکون ذلک قال فی زمان خال منی و منک و من علی فاشتد بکاوها و قالت یا ابه فمن یبکی علیه و من یلتزم باقامه العزاء له فقال النبی یا فاطمه ان نساء امتی یبکون علی نساء اهل بیتی و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی و یجددون العزاء جیلا بعد جیل فی کل سنه فاذا کان القیامه تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کل من بکی منهم علی مصاب الحسین اخذنا بیده و ادخلناه الجنه یا فاطمه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنیه (بحارالانوار، ج44، ص 37).
8-نوه ی دختری.
9-مستدرک الوسائل، ج10، ص 319.
10-صحیفه نور، ج10، تاریخ 58/7/30
11-صحیفه نور، ج16، تاریخ 61/3/30.
12-صحیفه نور، ج15، ص 203، تاریخ 60/8/4.
13-صحیفه نور، ج1، تاریخ 58/8/30.
14-وا محمدا! که درود فرشتگان همواره بر تو باد! این[پیکر] حسین توست که در خون غلتیده و اعضایش از هم جدا شده و ردا و عمامه اش به غارت رفته است... (اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 133).
15- بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویر احمد در آستانه ی ماه محرّم 73/3/17.
16- پاسخ به نامه ی امام جمعه ی اردبیل حجت الاسلام والمسلمین آقای مروج 73/3/27.
17- بیانات در جمع روحانیون استان کهکیلویه و بویر احمد در آستانه ی ماه محرّم 73/3/17.
__________________
دوشنبه 15/9/1389 - 18:16
داستان و حکایت
حکایت چوپان دروغگو به روایت احمد شاملو


کمتر کسی است از ما که داستان «چوپان دروغگو» را نخوانده یا نشنیده باشد. خاطرتان باشد این داستان یکی از درس*های کتاب فارسی ما در آن ایام دور بود. حکایت چوپان جوانی که بانگ برمی*داشت: «آی گرگ! گرگ آمد» و کشاورزان و کسانی از آنهایی که در آن اطراف بودند، هر کس مسلح به بیل و چوب و سنگ و کلوخی، دوان دوان به امداد چوپان جوان می*دوید و چون به محل می*رسیدند اثری از گرگ نمی*دیدند. پس برمی*گشتند و ساعتی بعد باز به فریاد «کمک! گرگ آمد» دوباره دوان دوان می*آمدند و باز ردی از گرگ نمی*یافتند، تا روزی که واقعا گرگ*ها آمدند و چوپان هر چه بانگ برداشت که: «کمک» کسی فریاد رس او نشد و به دادش نرسید و الخ. . .

«احمد شاملو» که یادش زنده است و زنده ماناد، در ارتباط با مقوله*ای، همین داستان را از دیدگاهی دیگر مطرح می*کرد. می*گفت: تمام عمرمان فکر کردیم که آن چوپان جوان دروغ می*گفت، حال اینکه شاید واقعا دروغ نمی*گفته. حتی فانتزی و وهم و خیال او هم نبوده. فکر کنید داستان از این قرار بوده که: گله*ای گرگ که روزان وشبانی را بی هیچ شکاری، گرسنه و درمانده آوارۀ کوه و دره و صحرا بودند از قضا سر از گوشۀ دشتی برمی*آورند که در پس پشت تپه*ای از آن جوانکی مشغول به چراندن گله*ای از خوش* گوشت*ترین گوسفندان وبره*های که تا به حال دیده*اند. پس عزم جزم می*کنند تا هجوم برند و دلی از عزا درآورند. از بزرگ و پیر خود رخصت می*طلبند.

گرگ پیر که غیر از آن جوان و گوسفندانش، دیگر مردان وزنان را که آنسوترک مشغول به کار بر روی زمین کشت دیده می*گوید: می*دانم که سختی کشیده*اید و گرسنگی بسیار و طاقت*تان کم است، ولی اگر به حرف من گوش کنید و آنچه که می*گویم را عمل، قول می*دهم به جای چند گوسفند و بره، تمام رمه را سر فرصت و با فراغت خاطر به نیش بکشید و سیر و پر بخورید، ولی به شرطی که واقعا آنچه را که می*گویم انجام دهید. مریدان می*گویند: آن کنیم که تو می*گویی. چه کنیم؟

گرگ پیر باران دیده می*گوید: هر کدام پشت سنگ و بوته*ای خود را خوب مستتر و پنهان کنید. وقتی که من اشارت دادم، هر کدام از گوشه*ای بیرون بجهید و به گله حمله کنید؛ اما مبادا که به گوسفند و بره*ای چنگ و دندان برید. چشم و گوش*تان به من باشد. آن لحظه که اشاره کردم، در دم به همان گوشه و خفیه*گاه برگردید و آرام منتظر اشارت بعد من باشید.

گرگ*ها چنان کردند. هر کدام به گوشه*ای و پشت خاربوته و سنگ و درختی پنهان. گرگ پیر اشاره کرد و گرگ*ها به گله حمله بردند.

چوپان جوان غافلگیر و ترسیده بانگ برداشت که: «آی گرگ! گرگ آمد» صدای دویدن مردان و کسانی که روی زمین کار می*کردند به گوش گرگ پیر که رسید، ندا داد که یاران عقب*نشینی کنند و پنهان شوند.

گرگ*ها چنان کردند که پیر گفته بود. مردان کشت و زرع با بیل و چوب در دست چون رسیدند، نشانی از گرگی ندیدند. پس برفتند و دنبالۀ کار خویش گرفتند.

ساعتی از رفتن مردان گذشته بود که باز گرگ پیر دستور حملۀ بدون خونریزی! را صادر کرد. گرگ*های جوان باز از مخفی*گاه بیرون جهیدند و باز فریاد «کمک کنید! گرگ آمد» از چوپان جوان به آسمان شد. چیزی به رسیدن دوبارۀ مردان چوب به دست نمانده بود که گرگ پیر اشارت پنهان شدن را به یاران داد. مردان چون رسیندند باز ردی از گرگ ندیدند. باز بازگشتند.

ساعتی بعد گرگ پیر مجرب دستور حمله*ای دوباره داد. این بار گرچه صدای استمداد و کمک*خواهی چوپان جوان با همۀ رنگی که از التماس و استیصال داشت و آبی مهربان آسمان آفتابی آن روز را خراش می*داد، ولی دیگر از صدای پای مردان چماق*دار خبری نبود.

گرگ پیر پوزخندی زد و اولین بچه برۀ دم دست را خود به نیش کشید و به خاک کشاند. مریدان پیر چنان کردند که می*بایست.

از آن ایام تا امروز کاتبان آن کتابها بی*آنکه به این «تاکتیک جنگی» گرگ*ها بیندیشند، یک قلم در مزمت و سرکوفت آن چوپان جوان نوشته*اند و آن بی*چارۀ بی*گناه را برای ما طفل معصوم*های آن روزها «دروغگو» جا زده و معرفی کرده*اند.

خب این مربوط به آن روزگار و عصر معصومیت ما می*شود. امروز که بنا به شرایط روز هر کداممان به ناچار برای خودمان گرگی شده*ایم! چه؟ اگر هنوز هم فکر می*کنید که آن چوپان دروغگو بوده، یا کماکان دچار آن معصومیت قدیم هستید و یا این حکایت را به این صورت نخوانده بودید. حالا دیگر بهانه*ای ندارید.
دوشنبه 15/9/1389 - 18:13
سينمای ایران و جهان

راسخون:به دنبال پخش سریال مختارنامه از شبکه اول سیما، تعدادی از مولوی‌های تندرو برخی فرقه های اهل سنت در کشور با ادعای اینکه محتوای فیلم‌نامه این مجموعه تلویزیونی علیه مذهب تسنن است، ضمن ابراز نارضایتی از پخش آن، تماشای این سریال را برای پیروان خود حرام دانسته و از آنان خواسته‌اند از تماشای این سریال خودداری کنند. این در حالی است که بزرگان و علمای اهل سنت بارها ارادت خود را به ائمه اطهار(ع) اظهار داشته و اثبات کرده اند.
 

مشرق نیوز نوشت: قبلا نیز برخی مولوی‌ها و مفتی های متعصب از تهیه و پخش سریال‌های تاریخی از قبیل امام علی(ع) و یوسف پیامبر(ع) اظهار نارضایتی و موضع گیری کرده و پخش چنین آثاری را موجب اختلاف میان پیروان اهل سنت و شیعه در کشور عنوان کرده‌اند.

 

دوشنبه 15/9/1389 - 17:59
سلامت و بهداشت جامعه

دود سیگار روی سن بلوغ موثر است

زنانی که در طی دوره بارداری خود شدیدا سیگار می‌کشند صاحب دخترانی می‌شوند که زودتر بالغ می‌شوند.

راسخون:  دکتر گیل ویندهام از دپارتمان سلامت عمومی کالیفرنیا در این باره گفت: دختران مادرانی که هر روز حداقل 10 سیگار در طی دوره بارداری می‌کشند 3 تا 4 ماه زودتر از مادران غیر سیگاری بلوغ را تجربه می‌کنند. البته شاید این چند ماه چندان مهم به نظر نرسد اما در مقیاس بزرگ و زمانی که این حالت روی تعداد زیادی از دختران اتفاق بیفتد می‌تواند مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کند.

مطالعات قبلی هم نشان داده بود دخترانی که زودتر از موعد طبیعی خود بلوغ را تجربه می‌کنند مشکلات سلامت بیش‌تری در زندگی آینده خود خواهند داشت. برای مثال نروژی‌ها متوجه شدند دخترانی که قبل از سن 12 سالگی به سن بلوغ می‌رسند با احتمال بیش‌تری نسبت به دخترانی که در 14 سالگی بلوغ را تجربه کرده‌‌اند مرگ زودرس را تجربه می‌کنند.

بلوغ زودرس می‌تواند خطرات زیادی داشته باشد که از جمله آن‌ها می‌توان به بیماری‌های قلبی، سرطان سینه و حتی مشکلات تنفسی مانند آسم اشاره کرد. 
 دکتر آنشو شرستا از دانشگاه کالیفرنیا در این باره گفت: بلوغ زودرس باعث می‌شود فعالیت جنسی زودتر آغاز شود و علاوه بر آن احتمال کشیدن سیگار و مصرف مشروبات الکلی نیز افزایش پیدا می‌کند.

در حین این تحقیقات دانشمندان مطالعاتی را روی 13 هزار و 815 زن باردار در بین سال‌های 1984 تا 1987 انجام دادند و میزان سیگار کشیدن و مصرف مشروبات الکلی را بررسی کردند. در سال 2005 دانشمندان تحقیقات دیگری روی فرزندان این مادران انجام دادند و زمان رسیدن به بلوغ را در آن‌ها بررسی کردند. در این مطالعات مشخص شد زنانی که بیش از 10 سیگار در طول دوره بارداری می‌کشند باعث می‌شوند دخترانشان زودتر به سن بلوغ برسند.

سیگار کشیدن می‌تواند تعادل هورمونی را در نوزادان دچار تغییر کند که این عامل در نهایت می‌تواند سن بلوغ دختران را تغییر دهد.

نوشیدن مشروبات الکلی در طول دوره بارداری می‌تواند مشکلات دیگری برای نوزادان به همراه داشته باشد که نواقص مادرزادی و مشکلات ذهنی می‌تواند به عنوان بخشی از آن‌ها مورد توجه قرار گیرد.

دوشنبه 15/9/1389 - 17:57
كودك

بخشی از شیرین ترین لحظات دوران بارداری زمانی است كه شما برای انتخاب نام فرزندتان صرف می كنید. نامی كه برای كودك بر می گزینید می تواند شخصیت فردی و اجتماعی وی را تحت تاثیر قرار دهد چرا كه نخستین آهنگ آشنا برای كودك نام اوست و اثر بسزائی در شكل گیری اندیشه و آینده كودك دارد.

آداب و رسوم نامگذاری

در گذشته

  • معمولا در شب ششم تولد نوزاد كه جشن و شب نشینی بر پا بود همه اقوام بخصوص پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و سران خانواده گرد می آمدند و با تبادل نظر نامی را برگزیده و در حاشیه قرآن، دیوان حافظ و یا هر كتاب ارزشمند دیگری همراه با سال، ماه، روز و ساعت تولد نوزاد ثبت می كردند.

  • مواقعی كه اتفاق نظر بر اسامی پیشنهادی نبود نامگذاری با رای گیری به سرانجام می رسید.

  •  در بعضی خانواده ها انتخاب نام فرزند تازه وارد بر عهده بزرگ فامیل (پدربزرگ، مادربزرگ، عمو، دائی، عمه، خاله) گذاشته می شد.

  • گاهی نامگذاری با استفاده از قرآن یا با تفعل از دیوان حافظ صورت می گرفت.

در این روزگار

  • بعضی خانواده ها ترجیح می دهند كه میان نام و نام خانوادگی كودك هماهنگی وجود داشته باشد. این ارتباط ممكن است بصورت صفتی متناسب با اسم، جزئی از كل، كلمات هم ریشه و هم خانواده، یا آهنگ مشابه باشد.

  • در بعضی خانواده ها نام فرزند با اقتباس از نام مادر، پدر یا هر دو انتخاب می شود. برخی نیز تمایل دارند كه فرزندانشان اسامی هم آوا یا هم معنا داشته باشند و یا اینكه ابتدای نام كلیه فرزندان یك حرف مشخص بوده یا به یك حرف واحد ختم شود.

  • گاهی به مناسبت خاص یا بنا به درخواست یا وصیت بزرگان خانواده نامی برای نوزاد در نظر گرفته می شود اما او را به اسم دیگری می خوانند كه شهرت نام دارد و در شناسنامه ثبت نمی شود.

پیشنهاداتی برای انتخاب نام كودك

  • دقت كنید كه نام علاوه بر آهنگ خوش و معنای پسندیده، تلفظ نسبتا آسانی داشته باشد، خیلی مهجور یا پیچیده نباشد و براحتی با اسامی یا كلمات دیگر اشتباه نشود. كودك شما در آغاز سخن گفتن نام خود را می گوید و در مهد كودك و مدرسه اینگونه ارتباط برقرار می كند.

  • اگر خویشاوندان شما از اقوام مختلفی هستند یا اگر ممكن است در آینده فرزند شما در شهر یا كشور دیگری زندگی كند به امكان تلفظ و معنای اسم او در لهجه و زبانهای دیگر نیز توجه كنید.

  • بعضی از نامها جنسیت ندارند یا جنسیت آنها نامشخص است؛ در انتخاب اینگونه اسامی دقت كنید و اگر شك دارید قبل از تولد نوزاد با سازمان ثبت احوال مشورت كنید. بخشی از شكل گیری هویت جنسی اطفال متاثر از نام آنها خواهد بود.

  • اگر نام خانوادگی شما طولانی یا تركیبی از چند كلمه است بهتر است یك نام كوتاه برای فرزندتان در نظر بگیرید. اما اگر نام خانوادگی كوتاهی دارید می توانید از میان اسامی بلندتر یا مركب نیز انتخاب كنید.

  • می توانید در طول بارداری نامهایی را كه می یابید به تدریج فهرست كنید تا در فرصت مناسب در مورد معنا و ریشه آن بررسی كرده و با همسر و خانواده تان به تبادل نظر بپردازید.

منابع نام گزینی

كتابهای متعدد و مختلفی برای این كار وجود دارد كه به "نام نامه" یا "فرهنگ اسامی" مشهورند. می توانید تعدادی از آنها را از كتابفروشی ها تهیه كنید یا از كتابخانه محل و دوستانتان به امانت بگیرید.

اگر این فرصت برای شما وجود داشته باشد می توانید با مراجعه به مهدهای كودك و مدارس، از روی فهرست اسامی نامهایی را بیابید كه در سالهای اخیر مورد استفاده قرار می گیرد.

یكی از بهترین و كاملترین منابع اینترنتی موجود، فرهنگ نامهای سازمان ثبت احوال است كه علاوه بر معنی و ریشه هر نام، اطلاعات مفید دیگری را نیز - مثل تعدادی كه تاكنون از این نام ثبت شده - به شما می دهد.

 برای دسترسی به فرهنگ نام و نام گزینی سازمان ثبت احوال اینجا را كلیك كنید.

دوشنبه 15/9/1389 - 17:49
شعر و قطعات ادبی
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
                                             دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم ، بیا
                                            بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
                                        دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ ، جرعه آبی که خورده ام 
                                         از راه حلق تشنهء من مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
                                            از خیر شعر گفتن ، حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم 
                                یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
                                               تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
                                         ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت 

سید حمیدرضا برقعی
دوشنبه 15/9/1389 - 16:55
قرآن

قرض الحسنه : سورهء حدید ـ آیهء 11

 

مَن ذَالّذی یُقرضُ اللهَ قَرضاً حَسناً فَیُضاعِفهُ لَهُ وَ لَهُ اَجرٌ کَریمٌ

 

آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد

     [یعنی قرض الحسنه، صدقه، احسان به فقیران]

                                         تا خدا بر او چندین برابر برگرداند

                                                    و او را پاداشی با لطف و کرامت باشد

 

چند شرط وام نیکو (قرض الحسنه):

1- از بهترین قسمت مال انتخاب شود

2- از اموال مورد نیاز باشد

3- بی منّت باشد

4- با اخلاص باشد

5- از مال حلال باشد.*

 

* برگرفته از تفسیر نمونه،ج 22

دوشنبه 15/9/1389 - 16:54
اهل بیت

منطق حسینى رویارو با خشونت و خودكامگى اموى

واژه خشونت در ادبیات سیاسى سالهاى اخیر نگاههاى مختلفى را به سوى خود معطوف داشته است. این مفهوم در سه عرصه قابل پی‏گیرى و تعریف است:

 

 

1. خشونت در عرصه اخلاق فردى؛ در این عرصه افرادى كه داراى رأفت، عطوفت، عفو و گذشت نیستند و مستبد و خودرأى مى ‏باشند، خشن نامیده مى ‏شوند و اما كسانى كه براى اعتقادات خود ارزش قائلند و در اجراى احكام خدا قاطعیت دارند و در برابر متجاوزان به حدود الهى و براندازان نظام الهى قد علم مى ‏كنند و با قدرت آنان را سركوب مى ‏سازند و از گناه‏كاران مُصرّ متنفرند و براى اظهار نفرت از آنان در صورت لزوم چهره درهم مى ‏كنند و... نامیدن اینان به افراد خشن صحیح نیست.

 

 

2. خشونت در عرصه سیاست و حكمرانى؛ در این عرصه به افرادى كه فقط با توسل به زور، سركوب و تحمیل و بدون منطق، دعوت و جذب، براى تصاحب حاكمیت اقدام مى ‏كنند و در تداوم حاكمیت نیز، به همین شیوه ‏ها متوسل مى ‏شوند، خشن گفته مى ‏شود و این شیوه خشونت ‏آمیز است. اما چنانچه با منطق و دعوت و جذب اقدام شد و موانعى سر راه تبلیغ قرار گرفت، توسل به قهر براى رفع آن، خشونت نیست، همچنان كه اگر حاكمیت محقّق، مورد تهدید افراد خشن قرار گرفت، سركوب آن قهر و خشونت نیست یا اگر خشونت هم نام بگیرد، جایز و بلكه لازم است.

 

 

3. خشونت در عرصه قانون‏گذارى ؛ یعنى قانون‏گذار در جعل قانون رعایت تناسب جرم و مجازات را نكرده باشد و بدون وجود جهات تنبیهى و عبرت‏ آموزى براى جرم كوچكى مجازات بسیار سختى قرار داده باشد. چنین خشونتى نیز در هیچ‏كدام از احكام و حدود اسلام نیست زیرا در این احكام و حدود تناسب جرم و كیفر و جنبه‏ هاى بازدارندگى و عبرت‏ آموزى كاملاً لحاظ شده و آن‏گاه جعل مجازات شده است.

 

 

نهضت الهى سیدالشهدا(ع) كه با قاطعیت تمام در مقابله با ظلم و خودكامگى دستگاه بنى ‏امیه و ایستادگى آن حضرت بر مواضع بحق خویش تا سرحدّ شهادت و اسارت، جاودانه تاریخ شده است، به خاطر برخورد سراسر خشن و ظالمانه بنى ‏امیه و جبهه باطل، و جان‏فشانى و مقاومت جبهه حق نوعاً در این فضا و از این منظر نگریسته شده است كه كاملاً نیز درست است. اما در كنار این نگاه و همراه با آن، مى‏ توان یك بعد دیگر نهضت حسینى را نیز مورد توجه و اهتمام قرار داد؛ مقال‏اتی كه پیش روى دارید با همین نگاه از یك سو به خشونت در عرصه اخلاق فردى و عرصه سیاست و حكمرانى توجه داشته و اخلاق و سیاست خشن و خودكامه امویان را تبیین كرده است و از سوى دیگر اقدام امام حسین(ع) را اقدامى در جهت احیاى اخلاق و سیاست رحیمانه و لیّنانه پیامبر(ص) و در تقابل با اخلاق و سیاست خشن و خودكامه امویان مورد ارزیابی قرار داده است.

 

 

پس از این بحث كه خشونت ‏ستیزى یكى از صفات انسان‏هاى كامل و آزاده و از بارزترین بخش‏هاى رسالتِ پیامبر خاتم(ص) مى ‏باشد و نبى اسلام با این ویژگى به اصلاح جامعه قبیله ‏اى جاهلى عصر خویش پرداخت، احتمالاً می توان اوج رجعتِ به جاهلیت، در نیمه نخست قرن اول اسلامى را در بیعت‏ خواهى یزید بن ‏معاویه با توسل به خشونت و زور و تزویر شمرد و تأکید کرد كه همین امر حسین ‏بن‏ على(ع) را به عنوان وارث و احیاگر ِ سنّت پیامبر، به مبارزه با زورمدارى و دیكتاتورى و ارتجاع حزب امرى واداشت.

 

 

سپس از مبارزه با استبداد و خودكامگى، رواج فرهنگ گفتمان، احیاى فرهنگ محبّت و مهربانى؛ به عنوان روش‏هاى مبارزه سیدالشهدا(ع) با انحراف باند اموى نام برده و به بحث درباره آنها می پردازیم.

دوشنبه 15/9/1389 - 16:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته