• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1233
تعداد نظرات : 369
زمان آخرین مطلب : 4552روز قبل
داستان و حکایت

39: دو حیوان دعا كردند
سالى قحطى و خشكسالى شد مردم براى دعاى باران به صحرا رفتند، هرچه دعا كردند باران نیامد در آن اثنا آهوئى را دیدم به سوى غدیر ((گودال)) آبى مى دوید كه آب بیاشامد. همینكه غدیر را خشك دید، حیران شد، چند مرتبه به سوى آسمان نظر كرد، ناگاه ابرى ظاهر شد و آنقدر باران آمد كه غدیر ((گودال)) مملو از آب شد و آن آهو آب خورد و سیراب شد.
در روایت دیگرى است:
صیادى گفت: در صحرا براى شكار گاو كوهى رفته بودم. دیدم بچه اش را شیر مى دهد. او را تعقیب كردم. آن گاو بچه اش را گذارد و رفت، آمدم او را گرفتم. همینكه آن حیوان بچه اش را به دست من دید مضطرب شد سر به سوى آسمان بلند كرد، گویا به خدا شكایت مى كرد. یك وقت گودالى پیدا شد و من در آن گودال افتادم و بچه گاو از دست من رها شد و فرار كرد و آن حیوان آمد بچه اش را برد.
حاصل اینكه هرگاه جمادات و نباتات و حیوانات خدا را بشناسند، انسان چگونه مى شود منكر وجود خدا شود؟!

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 10:4
داستان و حکایت

38: زمین ابن بابویه و بدنى كه در او است
در زمان فتحعلى شاه نزدیك حضرت عبدالعظیم خرابه اى بود و در آن خرابه تپه خاكى بود. زمانى به واسطه بارانى كه آمده بود آب پاى آن تپه افتاد و تا وقتیكه آمدند آنجا را تعمیر كنند شكافته شد. همینكه قدرى خاك ها را عقب كردند سردابه ((زیر زمین)) ظاهر شد.
در آن سردابه و زیرزمین پاهاى میتى نمایان شد. وقتى كه خاك ها را عقب زدند، دیدند یك بدن پیدا شد،تر و تازه. هنوز آثار خضاب به محاسن و دست هایش باقى است ولى كفنش پوسیده و خاك شده و اطرافش ریخته ولى مستورالعوره مى باشد. در مقام جستجو برآمدند. سنگ لوحش را پیدا كردند، اسمش را با تاریخ وفاتش دیدند. بعد معلوم شد كه آن بزرگوار در زمان امام حسن عسكرى (علیه السلام) بوده و قریب هزار سال بود وفات كرده بود.
این خبر در تهران منتشر شد و مردم مى آمدند، تا تماشا كنند. خود فتحعلى شاه هم آمد و این امر عجیب را دید، پس امر كرد: روى قبر را پوشانیدند و بقعه اى ساختند و صحن برایش قرار دادند و مشهور به ابن باویه است در حال حاضر هم آباد است و مردم براى زیارت مى روند و آن بدن، بدن شیخ صدوق (رحمة الله علیه) علیه مى باشد.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 10:3
داستان و حکایت

37: مگر مى شود این عالم خدائى نداشته باشد
مى نویسند: پادشاهى بود دهرى مذهب. وزیرى بسیار عاقل و زیرك داشت. هرچه ادله و براهین براى شاه بر اثبات وجود صانع اقامه مى كردند كه این آسمان ها و زمین را خدا خلق كرده و ممكن نیست این بناهاى به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممكن نیست یك بنائى بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود شاه قبول نمى كرد.
آخر الامر وزیر بناى یك باغ و درخت ها و عمارتى در بیرون شهر گذارد. بعد از اینكه تمام شد یك روز شاه را به بهانه شكار از آن راه برد. چون چشم شاه بر آن عمارت عالى افتاد متعجب شد. از وزیر پرسید: این آسمان را كه بنا كرده و چه وقت بنا شده؟
وزیر گفت: كسى نساخته خودش موجود شده. پادشاه اعتراض شدیدى كرد، این چه حرفى است مى زنى! چگونه مى شود بنا بدون بنائى ساخته شود.
وزیر جواب داد: چگونه یك بنائى كوچك بدون بنا غیر معقول است! چگونه مى شود بناى این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 10:3
داستان و حکایت

36: با یك اشاره همه مى میرند
هنگامیكه قیامت برپا مى شود اولین امرى كه واقع مى شود نفخ صور است كه خداى تعالى مكرر در قرآن مجید خبر داده است.
از آیات و اخبار اینطور استفاده مى شود كه دو نفخ صور است. یك نفخ میراندن و دیگرى زنده كردن. خداوند در سوره زمر آیه 68 مى فرماید: ((در صور دمیده مى شود پس هلاك مى شود هر كه در آسمان ها و زمین است، مگر كسى كه خدا آنرا بخواهد؛ سپس دوباره دمیده مى شود آنگاه قیامت برپا مى شود.))
شرح مطلب این است كه: چهار ملك مقرب پروردگار عالم ((جبرئیل، میكائیل، عزرائیل و اسرافیل)) هر كدام ماموریت مهمى دارند. جبرئیل واسطه نزول وحى به انبیا و میكائیل مامور ارزاق، و عزرائیل مامور گرفتن جانهاست. كار اسرافیل هنگام قیام قیامت است كه همیشه صور در دست اوست و منتظر امر پروردگار است.
هنگامى كه پروردگار امر فرمود، اسرافیل از آسمان به زمین مى آید، حركت مى كند و ولوله اى در آسمان مى افتد و اهل آسمان ها به لرزه در مى آیند و وقتیكه به زمین رسید در بیت المقدس محاذى كعبه معظمه ندا مى كند در صور كه موتوا همه بمیرید به یك نفخه، نمى ماند جنبنده اى مگر اینكه نفس هایشان قطع مى شود.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 10:2
داستان و حکایت

35: پشه داراى تمام مشاعر حیوانى است
یك برگ درخت آیه اى است از آیات الهى تا برسد به جانوران و انسان همه آیات الله اند؛ پشه را ببین دستگاه خلقتش چقدر عظیم است. پشه اى كه با یك فوتى حركت مى كند، داراى تمام مشاعر حیوانى است. چشم دارد، گوش دارد، معده دارد، درك دارد، حتى قوه حافظه و واهمه هم در وجود این حیوان جمع است. علاوه بر این، شش دست و پا به آن لطیفى دارد. هوشش هم زیاد است. از طرفى مساله خرطوم این پشه بطورى در بدن انسان فرو مى كند كه انسان نمى فهمد تا بخواهى نگاهش كنى غذایش را خورده و رفته است. خرطومش چقدر قوى است. پشه با فیل در دستگاه خلقت تفاوتى ندارد بلكه پشه دو بال اضافه هم دارد. آنكه فیل را خلق كرد مى تواند همین دستگاه را در پشه ایجاد كند. لكن نسبت كه در بین مى آید مخلوقات كوچك و بزرگ دارند ولى از لحاظ خلقت همه بزرگند.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 10:1
داستان و حکایت

34: تو را به خدا مى سپارم
انوار تجلیات الهى خیلى مهیب و عظیم است و بهر موجودى برسد آن موجود را طاقت تحمل نیست. وقتى كه موسى بن عمران مطالبه رویت عظمت خدا را كرد، ندا رسید: به كوه طور نگاه كن. وقتى نورى از انوار الهى كه البته نور جلال است، تجلى كرد، كوه با آن صلابت را ریز ریز كرد، موسى مدهوش شد.
اما در مقابل پیامبر خاتم (صلى الله علیه و آله و سلم) تجلى عظمت هزاران برابر تجلى آن روز در كوه طور بود.
اولا: سدره المنتهى كه محل ظهور انوار الهى بود منهدم نگردید.
ثانیا: پیغمبر مكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) با آن همه ظهورت تحمل پیدا كرد؛ خدا به او قوه و نیرو داد وگرنه او هم طاقت نداشت.
(كیست به این درجه برسد و از همه خود را ضعیف تر ببیند. حال ببینید خدا در عوض به او چه معامله اى كرده، اگر كسى با ادب بسوى خدا برود چنان قبض مى برد كه وصفش نتوان كرد، چه در خلوت و چه در جلوت، همه جا باید خدا را حاضر و ناظر دید.
رسول الله چنان ادبى از خود نشان داد كه از هیچ پیغمبرى بروز ننمود. ببینید خدا با او چطور تلافى نمود، پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به جائى رسید كه جبرئیل حركت نكرد، پیامبر فرمود: در چنین جائى مرا تنها مى گذارى .جبرئیل عرض كرد: یا محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) تو را به خدا مى سپارم.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 9:59
داستان و حکایت

33: رسول الله در معراج چه دید
در روایتى از امام صادق (علیه السلام) است كه فرمود:
به اندازه چشمه سوزنى راه بازگردید و پیامبر در معراج نمونه اى از عظمت خداى تعالى را دید.
(مرحومه علامه مجلسى مى فرماید: شاید تعبیر این چشمه سوزن آن باشد كه به اندازه چشمه سوزنى از عظمت خداى تعالى را به او نشان دادند و این كنایه است از كمى آنچه براى آن حضرت از معرفت ذات و صفات خدا ظاهر شد، هرچند همین قدر مقدار فوق طاقت بشرى بود.)
لذا رسول الله مدهوش شد.
آن وقت مى فرماید: كه خداى تعالى دست لطفش را به سینه رسول الله گذاشت و در روایت دیگر است كه رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدا دست قدرت را بین كتف من قرار داد، پس خنكى آن را در سینه ام یافتم.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 9:58
داستان و حکایت

32: جوان معصیت كار و غربت او
در بنى اسرائیل جوان فاسقى بود كه در زمان حضرت موسى (علیه السلام)، اهل شهر از معصیت او به تنگ آمده بودند به موسى خطاب شد، كه او را بیرون كن. حضرت موسى بیرونش كرد. به قریه اى رفت. از آنجا نیز بیرونش ‍ كردند، بالاى كوهى و در میان غارى رفت و در آنجا مریض شد و كسى نبود كه او را پرستارى كند. صورت روى خاك گذارد و عرض كرد:
یا رب لو كانت والدتى عند راسى لرحمتنى و بكت على ذلى و غربتى...
پروردگارا! اگر پدر و مادر من حاضر بودند براى غربت من گریه مى كردند، الهى حال كه پدر و مادر را از من قطع كردى، رحمتت را از من قطع مكن و چنانچه دل مرا به آتش فراق آنها سوزاندى به آتش غضب خود مسوزان.
همینكه این مناجات را كرد به حور و غلامان خطاب شد بصورت پدر و مادر و فرزندان او شوند و در پیش او حاضر شوند، آن جوان چشم گشود و آنها را دید و خوشحال شد و از دنیا رفت.
به حضرت موسى (علیه السلام) خطاب شد، اى موسى یكى از بندگان شایسته ما در فلان موضع مرده است. بسوى او برو و او را غسل بده و كفن كن، نماز بر او بخوان و او را دفن كن. موسى به غار آمد و دید همان جوان فاسق است.
عرض كرد: الهى مگر این همان جوان فاسق نیست كه امر كردى از شهر و قریه بیرونش كنم.
خطاب شد: اى موسى بواسطه مرض او و بواسطه دور بودن او از وطنش و اقرار كردن به گناهش به او رحم كردم. اى موسى هرگاه غریب بمیرد ملائكه آسمان و زمین ترحما براى غربتش گریه مى كنند، چگونه من او را رحم نكنم و حال آنكه غریب است و منم ارحم الراحمین

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 9:58
داستان و حکایت

31: دل شكسته ارزش دارد
هر چیزى پس از شكسته شدن از قیمت مى افتد مگر دل، تا شكسته نشود قیمت پیدا نمى كند و هرچه شكستگى دل بیشتر شد رحمت خدا به او نزدیكتر است و بیشتر شامل حال صاحبش مى شود، لذا ترحم كردن به دل شكستگان منشا خشنودى خداوند رحمان است مخصوصا غریب كه بیشتر مورد ترحم است. حتى ملك الموت هم كه خدا رحم در دلش قرار نداده به حالت غریب رحمش مى آید، چنانچه در خبر دارد:
یكى از انبیاء از عزرائیل سؤال كرد تا حال هیچ دلت به حال كسى سوخته است و بر كسى ترحم كرده اى؟ عرض كرد: خداوند رحم در دل من خلق نفرموده و بر هیچ كس ترحم نمى كنم مگر غریب كه دور از وطن است، وقتیكه مى خواهم قبض روحش كنم اشك حسرت از چشم او جارى مى شود در آن حال مرا به او رحم آید و جان او را به آسانى قبض ‍ مى كنم.
اما این ترحم عزرائیل ناشى از ترحم رب جلیل است، چون مى داند كه خدا خیلى نظر مرحمت به غریب دارد، لذا بر او ترحم مى كند، چه بسا بنده كه مدت عمرش معصیت خدا را كرده، آخر عمرش كه مى شود وقت رفتن از دنیا در غربت واقع مى شود، خداوند به او رحم مى كند و او را مى آمرزد كه حكایتش در داستان 32 مى آید.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 9:57
داستان و حکایت

30: پرندگان هوا در دهان نهنگ ها
بعضى از نهنگ هاى دریایى هستند كه غذا و طعمه آنها ماهى ها و حیوانات كوچك دریایى است.
از عجائب اینكه! وقتى آنها از ماهیها و حیوانات دریایى مى خورند، تكه هایى از گوشت آن ماهى ها در لاى دندان هاى نهنگ ها مى ماند و موجب آزار آنها مى شود، این نهنگ ها به ساحل دریا مى آیند و دهانشان را كه همچون غارى مى باشد باز مى كنند، پرندگان هوا مى آیند و به داخل دهان آنها رفته و گوشت هاى لاى دندان هاى آنها را با منقارهاى تیز خود مى گیرند و مى خورند، هم خود را سیر مى كنند و هم با این عمل مسواك و خلال، نهنگ ها را از آزار نجات مى دهند.
عجیب اینكه! این نهنگها و میزبان هاى مهربان، تا آخر دهانشان را باز نگه مى دارند و روى هم نمى نهند.
بعضى مى گویند در ناحیه سر آن پرندگان شاخك هایى شبیه خار وجود دارد كه نهنگها، از ترس خطر فرو رفتن آن شاخك هاى تیز در سقف دهانشان، دهانشان را نمى بندند و در نتیجه آن پرندگان پس از سیر شدن، سالم از دهان نهنگها خارج مى شوند.

داستان های خدا:تألیف میر خلف زاده

يکشنبه 28/6/1389 - 9:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته