• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 228
تعداد نظرات : 493
زمان آخرین مطلب : 4586روز قبل
دعا و زیارت
آن روز که ابراهیم خلیل (ع) را به آتش می افکندند ، جبرئیل نزد وی آمد و پرسید : ای ابراهیم ! آیا حاجتی داری که برآورم ؟ ابراهیم گفت : آری دارم ؛ اما نه از تو . جبرئیل گفت : پس از خدای بخواه که حاجتت را برآورد . ابراهیم گفت : او به حال من از همه آگاه تر است و خود صلاحم را می داند.
چهارشنبه 18/1/1389 - 15:13
خانواده

نیازم نگاه توست

 

دست مرا بگیر

 

جاده ی کویری چشم به راه توست

 

چیز زیادی از تو نمی خواهم

 

رها مگذار مرا در این خلوت

 

میان من و آلام جان کاهم

 

باز هم در خانه ات می آیم

 

بنده ام ، لا جرم مملو از نیاز

 

برای گدایی نگاه عاشقانه ات می آیم

 

تهی ست کف دستان من

 

زین سبب مرا ببخش

 

بگشا گره از رازهای نهان من

 

با تو می گویم تنها غم هایم را

 

به یاد ندارم ، تو را گاه شادی

 

خجلم از این گفته اما

 

از رنگ بردم

 

در غم دیگری ، جوهر قلم هایم را

 
چهارشنبه 18/1/1389 - 13:25
دعا و زیارت

حضرت موسی (ع) دندان درد گرفت و به خدا شکایت کرد . حق تعالی به او دستور داد از فلان گیاه استفاده کن . حضرت از آن گیاه استفاده نمود و درد دندان مبارکش تسکین یافت . بار دیگر دندان موسی (ع) درد گرفت و همان   دوا را به کار برد ؛ ولی این بار درد دندان حضرتش تسکین نیافت ! لذا از خداوند سببش را پرسید خطاب الهی آمد که دفعه قبل ، به امید ما رفتی ؛ اما این بار به امید گیاه و از ما غافل بودی .  

سه شنبه 17/1/1389 - 13:48
خانواده

جمعه ها را می شمارم

 

برگ های دفترم تمام شد

 

خط خطی و سیاه

 

آن ها را به دست باد می سپارم

 

دفتری از نو

 

برگ هایش تا نخورده

 

بیا ای تنها تک سوارم

 

خط خطی کن تو این دفتر را

 

 

 
سه شنبه 17/1/1389 - 0:12
خانواده

سکوت تنهاییم را

 

با قطره های اشک

 

با ترنم صدایت

 

انعکاس تلاقی قطره های باران با زمین

 

با فریاد غریب رد پایت

 

بشکن ، آری ... فقط همین !

  
دوشنبه 16/1/1389 - 17:26
ادبی هنری

هر موقع از کنار کسی رد شدی که تو را نشناخت ، تو بشناسش ؛ بذار اونایی که از کنارت رد میشن ، بدونن تو شهر کهربایی تو ، غریبه نیستن.

 

وقتی از سرزمینی رد شدی و یه خار از بوته هاش به پات فرو رفت ، در نیارش ؛ بذار بمونه تا با سوزش اون یادت بیاد از کجا رد شدی.

 

وقتی خواستی از یه درخت بلند بالا بری و نتونستی ، نردبان زیر پاهات نذار ؛ اجازه بده و تلاش کن تا پاهات گره ها و خشکی پوست درخت را احساس کنه ، اون وقته که بالای درخت رسیدن معنی داره.

 

وقتی خواستی از رودخونه ماهی بگیری و هیچ ماهی گیرت نیومد ، لاک پشت را کتک نزن ؛ خودت دیروز همه ماهی ها رو گرفتی و چیزی نموند.

 

اگه یه روز خواستی خونه تازه درست کنی ، خونه قبلی رو خراب نکن؛ بذار لونه گنجشک ها بشه ، شاید خودت یه روز گنجشک بشی و بری پیش اونا .

 

هر وقت خواستی اسب ها رو رام کنی ، اونا رو به بند و حصار نکش ؛ فقط صادقانه صداشون کن ، صدای تو را می شنون و رام می شن .

 

وقتی برای کسی نامه می نویسی به دست قاصد نسپر ؛ قاصدک سر به هواست ، می ره لای گل ها گیر می کنه و می مونه ، گل ها نامه تو می خونن و رازت فاش می شه ، به دست باد بده ، زودتر به مقصد می رسونه .

 

                                                                                                            فاطمه شیروانی

دوشنبه 16/1/1389 - 13:37
خانواده

سلام دوستان عزیز تبیانی

 

با نام خدا آغاز می کنم و سال نو رو به همه شما دوستان عزیزم تبریک میگم

 

 

گر زندگیم را ریاضیات فرض کنم

 

حد تنهایی هایم رو به بی نهایت

 

نه ! بی نهایت دیگری نیز باید قرض کنم

 

گر خوب بنگری تابعی از حوادث فرداست

 

دامنه اش مجموعه ای از صبر

 

برد آن دیگر به دست خداست

 

گاهی می پرسم از خود که غم چیست ؟

 

گاهی نیز راه فراری از غم نیست

 

لذا هرگز تابعی پیوسته

 

به طور قطع و مسلم نیست

 

به گمانم نمودارش سهمی ست

 

گاهی بر فراز قله ی کوه

 

گاه نیز در انتهای یک دره

 

غرق در میان درختان جنگلی انبوه

 

کارهای نیکم بسیار کم است

 

عدد ثابت را چه به مشتق

 

گر محوری رسم کنم

 

پیکان بردارش همواره سوی غم است

 

انتگرالی در کار نیست !

 

سطح محصوری نمی بینم

 

کاش می شد میان حصار قدر مطلق زیست

 

آنگاه می دانستم لااقل

 

روز رهایی از زندان

 

از منفی دیگر خبری نیست !

 

معادله ایست مملو از مجهول

 

معلوم ها کجایند ؟ نمی دانم

 

بس دشوار معادله ایست

 

به انتظار کشف مجهولات می مانم

 

 

يکشنبه 15/1/1389 - 13:7
خانواده

چه آمد بر سر آن کلام آهنگین

 

در روزهای آغازین بهار

 

چه آمد بر سر آن هجا و واج های رنگین

 

آن ها را از تو می خواهم به امانت

 

واژه هایت را نگاه خواهم داشت

 

به دادم برس به رسم یاری و استعانت

 

شعرهایم به خود گرفته رنگ عادت

 

بیمارم انگار ، به من قول بده

 

باز با کلامت بیایی عیادت

 

هدیه ی تو واژگان پر رنگ توست

 

آغوش می گشایم رو به سلامت

 

این شعر آهنگین به واسطه ی پیام خوش آهنگ توست

 

چه شد آن ستاره های روشن

 

گرداگرد سلام می درخشیدند

 

کلام آخر بود به امید دیدار

 

چه آمد بر سر این واژگان

 

چه شد جای خود را به خداحافظ بخشیدند

 

آن هم برای همیشه

 

نمی دانم ، اما این را می دانم

 

افتادی با تبر به جان درخت

 

به عزم قطع این ریشه

 

گفتی متنفری از انتظار

 

پس چرا مرا چشم انتظار گذاشتی ؟

 

تو با آن دستان کوچک و نحیف

 

چگونه این دروغ سنگین را برداشتی ؟

 

کاش اشک هایم را می دیدی

 

باران می آمد و آنگاه

 

خط بطلانی بر یأس می کشیدی

 

می نویسم آخرین مطلب را

 

شاید از خاطرت پنهان شوم

 

بگذار دل مدفن دردهایم شود

 

 شاید فراموش در نزد اذهان شوم

 

 

مطالب دوستانم که به عنوان نظر برای مطلبم گذاشتند:

 

f_areyaei :

 

 برای آدم نابینا شیشه و الماس یکی است ، اگر کسی قدرت را ندانستفکر نکن تو شیشه ای ، او نابیناست.

 

anima49  :

 

تو باید با من بیایی

 

وگرنه گم می شوم

 

در نگاه مردم

 

دستم را بگیر

 

وبه خانه بیاورم

 

میان این همه ستاره

 

تنها

 

تو نشانی خانه ام را می دانی

 

"امیر آقایی"

 
 
تشکر مخصوص از عزیزترین دوستم masarah ودوستان عزیزم anima49  و f_areyaei  
يکشنبه 23/12/1388 - 13:17
دانستنی های علمی

13دلیل برای نکشیدن سیگار !

 

ا –ظاهر آراسته تر باحذف لکه های روی انگشتان و دندانهایتان

 

2 –حذف بوی بد دهان ناشی از کشیدن سیگار و تنفس راحت تر

 

3 –حذف بوی سیگار از لباس ، مو ، و بدنتان و تمام وسایلی که با آنها سر و کار دارید

 

4 –پیشگیری از پیدایش چین وچروک زود رس در پوست صورتتان

 

5 –حذف مشکلات تنفسی از قبیل ؛خس خس حین تنفس ، سرفه ، برونشیت مزمن ، و از همه مهمتر سرطان ریه

 

6 –کاهش خطرات بیماری های قلبی ، نفخ ، فشار خون بالا ، تپش قلب ، زخم معده ، برگشت اسید معده ، سرطان و...

 

7 –کاهش بیش از 50 نوع بیماری و عارضه های گوناگون

 

8 –کاهش خطر آسیب رسیدن به نوزاد در زنان بار دار

 

9 –افزایش طول عمر( افرادی که به طور مستمر سیگار می کشند به طور متوسط 16 سال از عمر خود را از دست می دهند. )

 

10 –رهایی از صدها ماده سمی و سرطان زای موجود در سیگار

 

11-تردد و مسافرت به وسیله قطار ، هواپیما و اتوبوس برای شما و دیگر افراد سهل تر و دلپذیر تر خواهد شد.

 

12 –دیگر در محل کارتان مجبور نیستید برای سیگار کشیدن از اتاق خارج شوید !

 

13 –با ترک این عادت نادرست اعتماد به نفس خود را افزایش می دهید و به اراده خودتان می بالید .  

 
يکشنبه 23/12/1388 - 13:13
خانواده

هر شب ساعت ها با خود کلنجار می روم

 

شاید تو را فراموش کنم

 

از این فکر به خوابی تب دار می روم

 

در خواب هم تو هستی

 

همنشین با ابرهای آسمان

 

گوشه ای ، در انتظار لحظه ی موعود نشستی

 

آتش دل را خاموش می کنم

 

آنجا نیز زمزمه می کنم درافکار خویش

 

نامهربانی هایت را فراموش می کنم

 

هنگام صبح به گیاهان می نگرم

 

شبنمی از برگ سر می خورد

 

آنگاه نیز گیج می شود سرم

 

چگونه تو را فراموش کنم ؟

 

باشد ، قول می دهم به تو

 

همیشه اشک بریزم

 

تا چشم هایم به یاد باران بخوابد

 

گر چه دلت به یادم نیست

 

باشد ، قول می دهم به تو

 

یاد تو در خاطرم بماند تا ابد

 
شنبه 22/12/1388 - 17:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته