• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 884
تعداد نظرات : 337
زمان آخرین مطلب : 5074روز قبل
آموزش و تحقيقات

سلام دوستان لطفا در مورد مسئله زیر فكر كنید و جواب ان را برایم ارسال كنید تا باهوش ترین كاربر مشخص بشه

تعدادی گوی داریم.اگر دو تا دوتا برداریم یكی اضافه می ماند.اگر سه تا سه تا برداریم یكی اضافه می ماند.اگر چهارتا چهارتا برداریم یكی اضافه می ماند.اگر پنج تا پنج تا برداریم یكی اضافه می ماند.اگر شش تا شش تا برداریم یكی اضافه می ماند و لی اگر هفت تا هفت تا برداریم اضاف نمی ماند تعداد گوی ها چقدر است؟ 

پنج شنبه 23/2/1389 - 15:49
اخبار
شركت iphone با وارد كردن گوشی جدید ipad كه صفحه نمایش 9/5 اینچی دارد توانست ركورد فروش را بشكند این شركت در یك ماه عرضه این گوشی توانست امیلیون دستگاه را به فروش برساند.گفتنی است این گوشی از سیمكارت پشتیبانی نمی كند ولی به زودی شركت اتصالات برای این گوشی سیمكارت خواهد ساخت
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:32
اخبار
شركت اچ تی سی تلفن همراهی با امكان وایمكس به بازار عرضه كرد.این گوشی كه max 4gنام دارد اینترت بیسیم وایمكس را در خود جا داده است.با وارد شدن  این گوشی در بازار ایران بدون شك ایرانسل مجبور به كاهش قیمت وایمكس خود خواهد بود.
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:28
اخبار
به گزارش سایت خبری شركت iphone پروژه ساخت دوربین جدیدترین گوشی این شركت به الجی واگذار شد.این گوشی پیشرفته نسل چهارمی محسوب می شود وبه گزارش iphone تمامی عیب های نسخه های قدیمی تر اصلاح خواهد شد.
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:24
آموزش و تحقيقات
دانشمندان پس از تحقیقات بسیار به این نتیجه رسیدن كه سیمكارت هم تاریخ انقضا دارد.به گفته ی آنان ارسال پیاك زیاد سیم كارت را می سوزاند!!!!!!به گفته ی آنان كسانی كه پیامك بیشتری ارسال می كنند سیمكارتشان زودتر می سوزد!
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:20
آموزش و تحقيقات
یكی از جدیدترین خبرهایی كه در یك سایت خارجی نوشته شده بود این بود كه دانشمندان در پی ساخت دستگاهی به نام دروغ سنج هستند این پروژه بزرگ تا سال 2020به اتمام می رسد .
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:17
اخبار
جمعیت شهرهای ایران
 
تغییرات جمعیت شهرنشین ایران بین سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ خورشیدی.

جمعیت شهرنشین ایران در سدهٔ اخیر رشد چشمگیری داشته‌است. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ صورت گرفت، از کل جمعیت ایران (۱۸٬۹۵۴٬۷۰۴ نفر) حدود ۳۲ درصد (۶٬۰۰۲٬۶۲۱ نفر) در شهرها ساکن بوده‌اند.[۱] در این سرشماری، پس از تهران که با ۱٬۵۶۰٬۹۳۴ نفر پرجمعیت‌ترین شهر ایران بود، شهرهای تبریز، مشهد، اصفهان، آبادان، شیراز، کرمانشاه، اهواز و رشت به ترتیب در رده‌های بعدی قرار داشتند.[۲] این در حالی است که در آخرین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۸۵ انجام گرفت، جمعیت شهرنشین ایران ۴۸٬۲۵۹٬۹۶۴ نفر بوده و ۶۸ درصد از کل جمعیت ایران (۷۰٬۴۹۵٬۷۸۲ نفر) را شامل شده‌است.[۱] مهم‌ترین دلیل این افزایش، مهاجرت مردم از روستاها به شهرها بوده‌است؛ البته عواملی چون تبدیل روستاهای بزرگ به شهر نیز در آن نقش داشته‌اند.

تغییرات جمعیت شهرهای ایران با یک‌دیگر تفاوت چشمگیری داشته‌است. به‌عنوان مثال شهر کرج به‌جهت نزدیکی به پایتخت، رشد بسیار زیادی داشته و از یک شهر کوچک با ۱۴٬۵۲۶ نفر جمعیت در سال ۱۳۳۵ خورشیدی به یک کلان‌شهر با ۱٬۳۷۷٬۴۵۰ نفر جمعیت در سال ۱۳۸۵ خورشیدی تبدیل شده‌است. در همین حال، شهر آبادان به‌دلیل مهاجرت اجباری ساکنان آن در زمان جنگ ایران و عراق، موقعیت خود را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ایران از دست داده‌است.
[ویرایش]
فهرست شهرهای ایران بر اساس جمعیت
تهران: پرجمعیت‌ترین شهر ایران.
 
مشهد: دومین شهر پرجمعیت ایران.
 
اصفهان: سومین شهر پرجمعیت ایران.
 
تبریز: چهارمین شهر پرجمعیت ایران.
کرج: پنجمین شهر پرجمعیت ایران.
 
شیراز: ششمین شهر پرجمعیت ایران.
 
اهواز: هفتمین شهر پرجمعیت ایران.
 
قم: هشتمین شهر پرجمعیت ایران.
کرمانشاه: نهمین شهر پرجمعیت ایران.
ارومیه: دهمین شهر پرجمعیت ایران.
 
زاهدان: یازدهمین شهر پرجمعیت ایران.
رشت: دوازدهمین شهر پرجمعیت ایران.
پنج شنبه 23/2/1389 - 15:1
آموزش و تحقيقات
حقایقی شگفت انگیز و جالب در مورد خواب دیدن

 آیا تا به حال خواب خود را فراموش کرده اید؟ آیا دچار بختک شده اید؟ خوابهای رنگی چطور آیا تا بحال دیده اید؟ در این پست ۱۰ موضوع جالب در مورد خواب دیدن را عنوان نموده ام.

۱ – خواب دیدن افراد نابینا


خواب دیدن نابینایان


کسانی که بعد از تولد نابینا می شوند می توانند تصاویر را در خواب ببینند. افرادی که نابینا به دنیا می آیند نمی توانند در خواب تصاویر را ببینند، اما نابینایان خوابهایی به شفافی افراد بینا دارند، که البته شامل حواس پنج گانه دیگر مثل شنوایی، چشایی، بویایی، لامسه و حتی عواطف حسی است. تصور کردن این امر برای انسانهای بینا مشکل است اما احتیاج بدن به خوابیدن به قدری زیاد است که  می تواند به طور مجازی تمامی موقعیت های فیزیکی را تا مرحله به وقوع پیوستن آن به کار گیرد.

۲ – ۹۰% خوابها فراموش می شوند


فراموش کردن خواب

نیمی از رویاها در همان ۵ دقیقه اول پس از برخاستن از خواب و ۹۰% آنها پس از ۱۰ دقیقه فراموش می شوند. یک روز صبح، شاعری معروف به نام ساموئل تیلور کلریج با یک رویای خیلی عجیب و غریب ( بر اثر استعمال مواد مخدر) بیدار شد. کاغذ و قلم را برداشت تا هرچه در خواب دیده بود را یادداشت کند. این اثر “کوبلا خان” تبدیل به یکی از اشعار معروف انگلیسی شد. شعر او در بیت پنجاه و چهارم به وسیله ی فردی از شهر پارلاک قطع شد. کلریج قصد داشت شعرش را ادامه دهد ولی نتوانست بقیه خوابش را به یاد بیاورد، این اثر هیچ وقت کامل نشد.

در شهر زانادا ، به فرمان کوبلا خان
منزلگاهی باشکوه و مجلل ساخته شد
جایی که رودخانه ی مقدس آلف
در میان مغاکهای بی حد و مرز
از انسان تا دریاهای بی افق
جریان داشت.

یک  مورد عجیب و غریب دیگر داستانی برخاسته از خواب به نام “دکتر جکیل و آقای هایدویلست” اثر رودبرت لوییس استیونسون بود. داستان ماری شلی فرانکشتاین نیز زاییده ی خیالی یک رویاست.

۳ – همه ی مردم خواب می بینند


همه خواب می بینند


تمامی افراد (به جز مواردی از بیماری های شدید روانی) خواب می بینند. اما زنها و مردها رویاها و عکس العمل های  متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. مردها تمایل دارند درباره ی سایر هم جنسان خود خواب ببینند در حالی که زنان در خوابهایشان به طور مساوی دیگر زنان و مردان را می بینند.

۴ – خواب دیدن از بروز جنون جلوگیری می کند


خواب دیدن از جنون جلوگیری می کند


در آزمایش جدیدی که درباره ی خواب بر روی تعدادی دانشجو انجام گرفت، مشاهده شد دانشجویانی را که در لحظه شروع خواب دیدن بیدار کردند (بعد از بیدار کردن به آنها اجازه داده شد که ۸ ساعت دیگر بخوابند) همگی دارای عدم تمرکز حواس، زودرنجی و کج خلقی، توهم و حتی بعد از ۳ روزنشانگر علائمی از جنون بودند. در نهایت وقتی به آنها اجازه داده شد که چرتی بزنند، ذهن آنها زمان از دست رفته را ترمیم کرد و سطح کارایی خواب آنها را افزایش داد.

۵ – فقط شناخته شده ها  به خواب ما می آیند


آنچه را که می دانیم در خواب می بینیم


رویا ها مکرراً از نقش بازی کردن افراد غریبه پر می شود. ذهن ما چهره ی افراد غریبه را در عالم رویا نمی سازد بلکه آن چهره های افراد حقیقی هستند که ما در طول زندگی دیده ایم ولی آنها را به خاطر نمی آوریم یا نمی شناسیم . برای مثال شیطان خون آشامی که در آخرین خوابتان دیده اید ممکن است شخصی بوده باشد که وقتی بچه بودید شما را کتک زده و یا با پدر شما بحث و مشاجره کرده است!همه ی ما در طول زندگی چهرۀ صدها هزار نفر را دیده ایم، بنابرین ذهن ما منبع بی پایان شخصیت هایی است که هنگام خواب دیده می شوند.

پیشنهاد : در صورتیکه از خواندن این مطلب و یا سایر مطالب استفاده برده اید، می توانید با عضویت در فید (خوراک)  پورعلی.نت و یا اشتراک ایمیلی، آخرین مطالب اضافه شده به پورعلی.نت را در ایمیل و یا فیدخوان خود داشته باشید. اگر هم نمی دانید فید چیست اینجا را کلیک کنید.

۶ – همه افراد خوابهای رنگی نمی بینند


خوابهای رنگی و سیاه و سفید!


12% افراد بینا فقط خوابهای سیاه وسفید و بقیه افراد تمامی رنگها را در خوابهایشان می بینند. مردم موضوعات مشترکی را در رویاهایشان می بینند. مثل موقعیتهای مربوط به مدرسه، تعقیب شدن، درجا دویدن، سقوط کردن، دیر رسیدن، دیدن مرگ کسی که زنده است، پرواز کردن، مردود شدن در امتحان و یا تصادف با اتومبیل. علت اینکه چرا به افرادی که خوابهای مربوط به درگیری و ناآرامی و مرگ را رنگی می بینند، فشارها و ضربه های روانی بیشتری وارد می شود، هنوز ناشناخته است.

۷ – خوابها آنچه که می بینیم نیستند


رویاهای غیر واقعی


اگر شما درباره ی چیز خاصی خواب می بینید، الزاماً همیشه آن چیزی نیست که در تصویر می بینید. خوابها با زبانی بسیار سمبلیک با آدمی سخن می گویند. ذهن نیمه هوشیار شما می کوشد تا رویاهایتان را با اشیاء مشابه آن مقایسه و تلفیق کند.
مثل سرودن یک شعر و استفاده از آرایه ی تشبیه :

- مورچه ها مثل ماشینی که هیچ وقفه ای ندارد کار می کردند.

ولی شما هیچ وقت چیزی را با خودش مقایسه نمی کنید. به طور مثال هرگز نمی گوییم: آن غروب زیبا مثل غروبی زیبا بود. بنابرین ذهن شما ممکن است از هرسمبلی برای هر شیء استفاده کند ولی کمتر اتفاق افتاده که خود شیء سمبل خودش باشد.

۸ – ترک کنندگان دخانیات رویاهای واضحتری می بینند


رویای ترک کنندگان سیگار


کسانی که برای مدت طولانی سیگار می کشیدند و اکنون آن را ترک کرده اند، رویاهای شفاف تر و پاک تری نسبت به گذشته می بینند. طبق تحقیقات مجله روانشناسی ناهنجاری: در میان ۲۹۳ ترک کننده که ۱ تا ۴ هفته از دوره ترک  آنها گذشته، ۳۳% آنها حداقل ۱ بار خوابهایی مربوط به استعمال دخانیات را دیده اند. در بیشتر این خوابها، این افراد خودشان را در حال مصرف می دیدند و احساسات بسیار شدید منفی مثل، وحشت و اضطراب و گناه به آنها دست می داد.همچنین ۹۷% ترک کنندگان تنباکو در مدت استعمال این خوابها را نمی دیده اند و عمدتاً فقط در دوران ترک مواد این خوابها دیده می شده است.این خوابها شفاف تر از خوابهای معمول بوده و مهمترین علامت مشترک ترک تنباکو گزارش شده است.

۹ – محرکات بیرونی به رویاها حمله می کنند


ایجاد اختلال در خواب دیدن

خیلی از ما فرایندی به نام تداخل خواب را تجربه کرده ایم. مثلاً هنگامی که صدایی را بیرون از عالم خواب شنیده ایم، به نحوی با خواب ما تداخل پیدا کرده است. مثالی مشابه این است که وقتی شما به صورت فیزیکی و در واقعیت تشنه هستید  ذهن شما این احساس را با خوابتان تلفیق می کند. سپس به صورت مداوم پارچ های بزرگ آب را می نوشید و خود را سیراب می کنید، دقایقی بعد دوباره تشنه می شوید و آب می نوشید، تشنه می شوید … آب می نوشید … و این چرخه تا وقتی بیدار می شوید تکرار می شود تا اینکه در عالم واقعیت آب بنوشید. نقاشی مشهور بالا اثرسالوادور دالی این زمینه (پرواز یک زنبور پیرامون یک انار، لحظه ای قبل از بیداری) را به تصویر می کشد.

۱۰ – طی خواب بدن فلج می شود


فلج در خواب (بختک)

می خواهید باور کنید یا نه، بدن شما در حقیقت هنگام خواب فلج می شود. به نظر می رسد این اتفاق از حرکت ناخواسته ی بدن و به نمایش گذاشتن رویاها جلوگیری می کند. بر اساس مقاله ی خواب در ویکی پدیا : غدد شروع به ترشح کردن هورمونی می کنند که به القای خواب کمک می کند،  نورونها سیگنالهایی را به نخاع می فرستند که  که باعث آرامش بدن می شود و کمی بعد بدن بی حس و فلج می شود.

بیشتر بدانید :
- وقتی خروپف می کنید، نمی توانید خواب ببینید.
- کودکان نوپا تا وقتی به سن ۳ سالگی برسند درباره ی خودشان خواب نمی بینند . آنها عموماً در همان سن تا ۷ یا ۸ سالگی شان کابوسهای بیشتری نسبت به بزرگسالان می بینند.
- اگر شما را به طور ناگهانی از خوابی کوتاه بیدار کنند، رویاهای واضح تری را نسبت به وقتی که تمام شب را خوابیده اید به یاد می آورید.
پنج شنبه 23/2/1389 - 14:55
آموزش و تحقيقات
خواب و رویا 

از آنجایی كه كل حیات از طرق مختلف به انرژی خورشید وابسته است پا برجاترین ضربان در متابولیسم همه گونه ها آهنگ روزگرد- یعنی تناوب روزانه نور و تاریكی است. در روزگاران دوركه اشكال اولیه حیات مستقیماً هم به انرژی خورشید و هم به گرمای آن وابسته بودند، فعالیت فقط محدود به ساعات روز می شد. حتی امروزه نیز بیشتر گونه های خونسرد، در طول شب كه دمای بدنشان تقریباً متناسب با دمای هوا پایین میآید از فعالیت باز می مانند. پرندگان و پستانداران بوسیله كنترل دمای داخلی خود از این سیستم رهایی یافته اند كه خود مساله ای حیاتی است و موجب شده است بسیاری از آنان بتوانند در تاریكی نیز فعال باشند، اما بهرحال همین فعالیت نیز در طول 24 ساعت مدتی وقفه پیدا میكند.

بنابراین خواب در میان حیوانات بزرگتر رایج است و بسیاری از آنها یك سوم از زندگی خود را در این حال میگذرانند، اما علیرغم این موضوع، اطلاعات انسانها در مورد این فرایند هنوز بسیار اندك است. ترشح شیره هاضمه و اوره و بزاق بسرعت كم میشود،‌ جریان هوا بدرون ریه كاهش می یابد،‌ ضربان قلب كند می‌شود و با ناپدید شدن خودآگاهی امواج مغزی تغییر میكنند. بتدریج كه درخواب فرو میرویم، امواج آلفا ناپدید میشوند و ریتم بطرف امواج آرام و بلند دلتا، با تواتر یك تا سه سیكل بر ثانیه كه مشخصه خواب عمیق است میرود. معمولاً تركش های كوتاهی از امواج سریعتر یا «دوك» با امواج كندتر مخلوط است.

تمام این طرحها را میتوان بطور مصنوعی با تحریك الكتریكی نواحی مخصوصی از مغز القا كرد، در مطالعه ای كه انجام شده، شوكی كه به قسمت بالای مغز گربه داده میشد باو القا میكرد كه خود را تیمار كند، حلقه بزند و برای خواب لم بدهد.. اما شواهد بیشتر نشان میدهند كه در مغز ناحیه هایی بنام «بیداری» وجود دارد و فقط وقتی ما احساس خواب میكنیم كه دیگر این نواحی نتوانند تحریك شوند. ناحیه ای كه قبل از همه مسئول بیدار نگه داشتن ماست ناحیه تشكیل شبكه ای است، كه نوعی كنترل عالی در قسمت پایین مغز، برای فعال نگاه داشتن تمام سیستم اعصاب مركزی است. 

خوابگردها بیشتر از آنكه خواب باشند، ناخودآگاهند. آنها با چشمان باز به اینطرف و آنطرف میروند و قبل از آنكه دوباره به رختخواب باز گردند اعمال كاملاً پیچیده ای را انجام میدهند، اما صبح چیزی از آن بخاطر نمیآورند.

در صورت بی خواب ماندن پس از چندین روز بیخوابی، قدرت مشت زنی تغییری نكرده است لذا عمل ماهیچه ای آسیبی نمی بیند، شخص هنوز میتواند محاسبات پیچیده را انجام دهد، بنابراین فعالیتهای خودآگاه مغز تاثیری نپذیرفته و هنوز میتواند با دیدن یك فلاش نور فوری زنگی را فشار دهد، لذا زمان واكنش ظاهراً طولانی شده است. اما آنچه اشخاص بیخواب نمی توانند زیاد حفظ كنند تمركز فكر است. آنها خطاهای بسیار میكنند و مجبورند برای تصحیح آنها مرتباً بعقب بازگردند. بعد از بیخوابیهای طولانی تر این لغزشهای كوچك كه در ناخودآگاهی زودگذر رخ میدهد آنقدر رشد می یابد كه شخص شروع بدیدن چیزهایی میكند كه وجود خارجی ندارند، در این حال او با چشمان باز رویا می بیند. این به آن معناست كه بخشی از مغز كه كار ساختن رویای درونی ما را به عهده دارد در اثر بی خوابی دچار اختلال شده و نظم خود را در ساختن رویای درونی (دنیا) از دست می‌دهد.

جسم موجودات بسان کیسه ای از مواد شیمیائیست که تعدادی روزنه (حواس پنجگانه)، جهت تبادل محرکها و عناصر شیمیائی با محیط، درآن تعبیه شده است. خواب حالتی است که موجودات با بستن بعضی از این دریچه های تبادل این محرکها را تحت کنترل گرفته و یا مسدود می کنند در این حالت موجودات ناظر بر حوادث درونی خود  می شوند به این معنی که در بیداری محرکها از طریق روزنه های موجود در کیسه مواد شیمیائی موجودات (اعضای حسی بدن موجودات)، سبب تحریک مواد شیمیائی درونی موجودات شده و دنیای زیبا و فریبنده ای را در مغزشان می آفرینند و در خواب استمرار تحریکات درونی ناشی از فعالیتهای روزانه.

         موجودات چه در خواب و چه در بیداری ناظر بر دنیای درونی خود هستند با این تفاوت که در بیداری محرکهای بیرونی مسیر ساخته شدن این رویا را تحت کنترل دارند و در خواب اثرات باقی مانده از محرکهای بیرونی ناشی از فعالیتهای روزانه به اضافه بعضی از محرکهای بیرونی که قادرند با وجود بسته بودن روزنه ها، به درون موجودات نفوذ کرده و مسیر رویا و دنیای درونی موجودات را کنترل بکنند. 

         زمانی که شما بـظاهر با چشمانتان بیرون را نـظاره مـی کنید درحقیقت ناظر تصویری هستید که در درونتان به توسط امواج نورانی شکل گرفته و یا وقتی گرمی، سردی، صدا، مزه، بو و. .. را درک می کنید در واقع ناظر دنیائی هستید که در درونتان بواسطه تحریک شدن کانالهای حسی با محرکهای بیرونی ساخته شده است، حال اگر ورودی هر یک از این محرکها مسدود شود بخشی از دنیای درونی ما حذف خواهد شد که البته این حذف شدن با کمی مکث زمانی صورت خواهد گرفت زیرا آثار باقی مانده از تحریک محرکهای بیرونی با مسدود شدن کانال سریعاً از بین نمی رود بلکه با یک مکث زمانی همراه است و ما در طول این مکث زمانی، در حالت خواب، دنیائی را در درونمان می سازیم که رویای جسمانی نامیده می شود. 

خواب درحالت طبیعی از سه قسمت تشكیل می‌شود: خواب جسمانی، نفسانی و روحانی. و اما خواب جسمانی كه اوایل شب و در اولین ساعات خواب رخ می‌دهد و جسم موجودات برای رسیدن به سكون و آرامش، به آهستگی شروع به ساكن شدن میكند تا اینكه بطور كامل از  برانگیختگیهای ناشی محرکهای بیرونی و فعالیتهای روزانه باز می ایستد،  مثل پنكه ای كه بعد از خاموش شدن به چرخش خود ادامه داده و به آهستگی متوقف میشود. در این  مرحله از خواب، شخص ادامه كارهای جسمانی روزمره خود را كه ناشی از واکنشهای بین محرکهای محیطی و کانالهای حسی است  بصورت خواب و رویای جسمانی می‌بیند. این مرحله از خواب در حالت عادی 2 الی 2.5 ساعت طول میكشد. بعد از سپری شدن این قسمت از  خواب و آرام شدن جسم، انسان به خوابی به مراتب عمیقتر فرو میرود كه خواب نفسانی نامیده میشود. در این بخش از خواب روان و ضمیر ناخودآگاه آدمی شروع به عقده گشائی میكند یعنی سرخوردگیها، آرزوهای دست نیافته، ترسها و شكستهای خود را كه در روانش اثرگذاشته بازسازی كرده و بصورت جبران شكستها یا بدست آوردن آرزوها و از دست داده هایش در خواب می‌بیند. مثلاً اگر در طول روز كسی او را زده باشد و این مسئله برایش ضربه روحی بدنبال داشته باشد در خواب دعوائی را خواهد دید كه در آن فاتح میدان خودش است، این قسمت ازخواب به خاطراتی مربوط می شود که بصورت کدهای شیمیائی در درون پیکره ما ذخیره شده است و اغلب مربوط به قسمتی از خاطرات می شوند که هورمونها و مواد شیمیائی در اثر یک تحریک بیرونی برانگیخته شده اما خاموش نشده اند مثل شهوت، گرسنگی، احساس حقارت،كه سیستم دفاعی و تهاجمی را فعال می‌كند، و غیره که اگر در اثر یک محرک بیرونی برانگیخته شده اما خاموش (ارضا) نشده باشند، جسم با رویا سازی بطور مجازی آن را ارضا یا خاموش می کند.

ما بدن را ساختمانی نسبتاً دائمی می پنداریم در حالیكه تك تك سلولها زندگی كوتاهی دارند و نه تنها در روی پوست و لایه های روده كه اصطكاك آنها را می ساید بلكه حتی در استخوانها نیز مرتباً در حال جایگزینی هستند. اگر دوستی را پس از سالها ملاقات كنیم، ممكن است تغییر چندانی بنظرمان نرسد در حالیكه حتی یكی از سلولهایی هم كه در آخرین دیدارمان در بدن او وجود داشته باقی نمانده است. بازسازی و جایگزینی به تركیب پروتئین جدید نیاز دارد و ظاهراً در ضمن خواب انجام میشود. گویا بافتهای بدن بیشترین تاثیر را در خواب جسمانی و نفسانی میگیرند. چنانكه ورزشكاران بعداز روزهای پرفعالیت ورزشی مدت بیشتری را در خواب جسمانی میگذرانند. هورمونهای رشد بدن در این فاصله ساخته میشود و آهنگ تقسیم سلولها با شروع خواب افزایش می یابد. بافتهای مغز برخلاف بافتهای بقیه بدن بعد از سن معینی از رشد باز می مانند و بیشتر به تعمیر و نگهداری می پردازند. بیشتر رشد مغز در دو ماه پیش از تولد و ماه اول بعد از تولد انجام میشود. در این موقع لایه ماده خاكستری ساخته میشود و نوزاد در هر روز نه تنها دو برابر یك شخص بالغ می خوابد، بلكه متناسب با آن دو برابر وقت صرف خواب نفسانی میكند. گویا در حالی كه بدن درخواب جسمانی بازسازی میشود، خون بیشتری به سر جریان یافته و گرمای بیشتری در مغز تولید میشود.

روان انسان بعد از سپری شدن خواب نفسانی آرام گرفته و شخص وارد مرحله نهائی خواب كه خواب روحانیست و اغلب در سحرگاهان رخ میدهد میشود. آرام و ساكن شدن جسم و تلاطمات درونی و آرام گرفتن روان فرصت مناسبی را در اختیار كانالها و حواس پنهان آدمی می گذارد تا محركهائی را كه بسیار ظریف و نامحسوسند ادراك نماید و رویائی منطبق بر واقعیتی نسبی ببیند كه غالبا بصورت وقوف برحوادث آینده هویدا میشود، و رویائیست كه تعبیرش مربوط به حوادث آینده شده، واقعیتی را در دنیای ما ایجاد خواهد كرد(در بحث زمان این امکان را که آیا می شود آینده را قبل از وقوع دید بحث خواهیم کرد).

            خواب روحانی را از یك جهت می توان فعال شدن ضمیر ناخودآگاه خواند كه نه تنها قادر به دریافت امواج محیطی ضعیف از جمله امواج تله پاتی است بلكه قادر است جزئیاتی از محركهای بیرونی را، چه بصورت صوتی و دیدنی و یا احساسات دیگر، كه در طول روز مشاهده كرده ولی ضمیر آگاه از آن بی خبر است به یاد آورده، به كمك محركهای جدیدی كه از محیط دریافت می‌كند، تجزیه و تحلیل كند و نتیجه تجزیه و تحلیلهای خود را بصورت رویا بازسازی نماید.

 در واقع ضمیر ناخودآگاه ما قادر است محركهائی از محیط را ادراك كرده با خاطرات خود به قیاس بكشد كه قرار است حوادث آینده را بوجود بیاورند مثل زلزله ای كه گوزنها و خرگوشها ساعتها قبل از وقوع آن را پیشگوئی می‌كنند. 

ما می دانیم كه تحت هیپنوتیزم، ضمیر ناخودآگاه می تواند چیزهای باور نكردنی را بیاد بیاورد، از قبیل تعداد پله هایی را كه در ملاقات با شخص دیگری در دفتر كارش در هفته گذشته طی شده یا تعداد تیرهای برق را در خیابان. در واقع هیچ چیزی، چه جزئی و نامحسوس و چه ماكروسكوپی و محسوس، از نظر ضمیر ناخودآگاه دور نمی ماند حتی اگر ضمیر خودآگاه آن را ندیده باشد و یا به آن توجهی نكرده باشد.

           همه انسانها وقتی در خواب رویا (خواب روحانی) می بینند آن را عین هستی می پندارند و دنیای بیداری خود را كاملا به فراموشی می سپارند، و وقتی از خواب بیدار میشوند با  دیدن رویای دوم خود (دنیا) چنین می پندارند كه آنچه را كه در خواب مشاهده كرده اند، بدلیل قادر نبودن برای بازگشت مجدد به  همان صحنه خواب و یا ایجاد ارتباط منطقی بین رویاهای شبانه خود، غیر واقعی می باشد، در حالی که موجودات زنده در طول حیاتشان، در دنیای ذهن خود زندگی می‌كنند و در این دنیای خیالی، كه نقص كانالهای ادراكی باعث ظهور آن است، دنیا را در دو حالت خواب و بیداری درك می‌كنند و چون در بیداری اختیار بیشتر داشته و بین وقایع آن ارتباط منطقی تری را میتوانند ایجاد بكنند. لذا خواب و رویاهائی را كه در آن می بینند واهی قلمداد كرده سعی می‌كنندعالم رویا را (خواب روحانی) بر مبنای ادراكات و دنیای درونی و ذهنی خود در بیداری توجیه كنند و چون موفق نمیشوند، از پذیرش آن بعنوان یك حقیقت خودداری می‌كنند درحالیكه دنیای واقعی هیچ شباهتی به دنیای ادراكی آنها، چه در حالت خواب و چه در حالت بیداری، بجز در موارد جزئی ندارد، و هر دو حالت خواب و بیداری گوشه ای از سایه های حقیقت هستند.

         ما بجز حواس ظاهریمان دارای یك سری حواس پنهانی نیز هستیم كه در حالت عادی و در  بیداری فعال نمی‌باشند و فقط زمانی فعال میشوند كه حواس دیگر خاموش بوده و ادراك فارغ از محسوسات جسمی باشد. از این قاعده عده ای از انسانها استفاده كرده و با مسدود کردن کانالهای ورودی به طریقه بستن چشمها، ایجاد سکوت در محیط و تمرکزدادن حواس در یک نقطه جهت دورکردن حواس از پیامهای محیطی و یا روشهای دیگر و همچنین با استفاده از سكوت درونی که رسیدن به آن مستلزم درست کردن نحوه زندگی و طرز نگرش به آن است، میزان تحریکات و خاطره های تشویش آور درونی خود را که بصورت عقده های روانی، ترسها، نگرانیها، نامیدیها، غمها و غصه ها، خشم، اضطراب و وابستگیهای مختلف ظهور می کند به حداقل ممکنه رسانده با خاموش كردن گفتگوی درونی (حرف زدن دائمی درونی که اکثریت انسانها دچارش بوده و دائم در حال حرف زدن با خودشان هستند) وآرام و ریلاكس كردن كامل بدن و یا با روشهای ویژه ای (در دروس عملی آموزش داده خواهد شد) كه سبب به خواب رفتن جسم بدون بخواب رفتن ادراك میشود، به یك چنین حالتی می رسانند و امكان ادراك پیامهای رسیده از این حواس را برای خود فراهم میكنند و به این ترتیب به یك سری كرامات از قبیل وقوف بر حوادث آینده دست پیدا می‌كنندكه به بعضی از حالات آن اشراق یا مكاشفه نیز می گویند.

در واقع ما در بیداری به یك سری از محركــهای هستی حساس بوده و ادراك می‌كنیم و در خواب یك سری دیگر از محركهای ظریف هستی را ادراك می‌كنیم مثل عوض کردن كانال در تلویزیون كه هر وقت بخواهیم می توانیم كانال یك یا دو را بینیم در اصل هر دو کانال همزمان حضور دارند  ولی نوع حساسیت گیرنده است که مشخص می کند کدام کانال پخش شود. در انسان  نقص کانالهای ادراكی و توجهات بیجا به رویاهای دنیوی وهمچنین شلوغی افكار باعث میشود كه انسان نتواند همزمان هردو دنیا (رویا و بیداری) را درك كند. در واقع ما در طول حیات جسمانیمان در دو عالم زیست می‌كنیم با این تفاوت كه یكی دائمی تر و طولانی تر از دیگریست و این دو عالم  (خواب – بیداری) مشتركا عالم درونی ما را تشكیل می دهند. البته ما در عالم رویا بعد برتری از زمان را درك می‌كنیم كه در بیداری ادراك آن با جسم میسر نیست مگر در شرایط ویژه ای.

            ادراكات و دریافتهای ضمیر ناخودآگاه، امواج تله پاتی، دریافتهای خودآگاه و امواج محیطی دیگر و همچنین توقف و تغییر بخش فیلتراسیونی ادراك در ذمینه ساخت بعد، فضا، رنگها، بوها و مزه ها، جمودیت اشیا و بطور كلی قوانین و قالب بندیهای دنیای بیداری، در هنگام خواب و در عالم رویا سبب می‌شود تا ما حوادث و رخدادهای دنیای بیرونی را در بعدی برتر و به مراتب كاملتر ادراك كرده، رابطه یك سری از حوادث، اشیا و موجودات را بهتر درك كنیم و هوش با تجزیه و تحلیل این داده ها، در خواب روحانی، حوادث و رخدادهای آینده را پیش بینی كرده آن را بصورت تصاویر و رویاهای صادقه در ادراك ما ظاهر می‌كند. 

         در ادیان مختلف این بالا رفتن سطح ادراك را، در درك بعد و دنیا، به این صورت بیان كردند كه: انسان در خواب روحانی با قالب مثالیش كه دارای ابعاد برتر است دنیا را ادراك می‌كند.

        جسم مادیی كه ما مشاهده می‌كنیم در واقع تصویریست كه كانال بینایی ما از سطح بیرونی و پوسته جسممان به ما می‌دهد  لذا تمامی نقصهایی كه در ذمینه دیدن دنیا و اشیا از قبیل رنگ، حجم، شكل، جمودیت، بعد و ناقص ادراك شدن یك حادثه، وجود دارد در تصویر جسممان نیز صدق می‌كند لذا كسی نمی تواند بگوید كه جسم یك انسان واقعاً به چه شكلیست.

شكلی كه ما از خودمان مشاهده می‌كنیم تصویری است ناقص و برچسب خورده از پیكره حقیقیمان كه در داخل جمجمه تشكیل شده است. در هنگام خواب این تصویر مجازی از هم پاشده و ما تصویری دیگر ولی با ابعاد برتر را جایگزین آن می نماییم و همین طور در هنگام مرگ.
پنج شنبه 23/2/1389 - 14:53
شعر و قطعات ادبی
ملاقات 

قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری
من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعلهٔ سوزنده
 که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم
من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم

 خوشبینی

 بیا با دیده خوشبینی به دنیا بنگریم
غصه را رها کنیم ، مژده شادی آوریم
بیا به قشنگی های زندگی نظر کنیم
روی بال آرزو به شهر عشق سفر کنیم
بیا از هر چی غمه فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
بیا و شکستو باور نکنیم
گلای امیدو پرپر نکنیم
بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
دنیا وفا نداره ، چشمش حیا نداره
با همه نا رفیقه ، ما و شما نداره
اگه به روش بخندی به روی تو می خنده
و گرنه تیره روزی چون و چرا نداره

 

 جدایی 

از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من که حروم شد
مهلتی بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم


 
ای عشق

بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
چه ویرانگر ولی شیرینی ای عشق
گهی شاد و گهی غمگینی ای عشق
بیا که با همه افسون گری باز
برای درد دل تسکینی ای عشق
بی تو من خرابم در رنج و عذابم 
بی تو من خرابم در رنج و عذابم 
ای عشق ای عشق
ای عشق
نیایش هایم از تاثیر عشقه
که پایم بسته با زنجیر عشقت
ندارم چاره ای جز عشق و مستی
که این بیچارگی تدبیر عشقه
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم 
ای عشق ای عشق
ای عشق
راستی اگه یار نبود چی می شد؟
احساسی در کار نبود چی می شد؟
تو لحظه لحظه های نا امیدی
عشق اگه غمخوار نبود چی می شد؟
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم 
ای عشق ای عشق
ای عشق ای عشق

 

 وقتی تو با من نیستی

 وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند
از من اگر کوهم، اگر خورشید، اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چی می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند
وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند

 

 به تو گفتم نگفتم

 به تو گفتم منو عاشق نکن دیوونه میشم
منو از خونه آواره نکن بی خونه میشم
به تو گفتم نگفتم؟
خطر کردی نترسیدی منو دلداده کردی
تو کردی هرچی با این ساکت افتاده کردی
دیگه از کوچه ی من راه برگشتن نداری
منم دوست و منم دشمن کسی جز من نداری
نگفتم دل من بی اعتباره
اگه عاشق بشه پروا نداره
نمی فهمه خطر این مرغ بیدل
قفس میشکنه میره تا ستاره
به تو گفتم اگه مستم کنی مثل پرنده
دیگه از من نپرس مستی عاشق چون و چنده
چنان دلسوخته میزنم به اسمت زیر آواز
که آوازه ی من راه فرارت رو ببنده


 تو مگه قلب منی

 اونقدرعاشق میشم عاشق میشم
اونقدر از تو میگم که میون اسم تو
توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه
اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
تو هوای تازه زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستی
تو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدیمو شکستی
میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
آخه تو خودت گلی ، چه قشنگه دیدنت
تو مگه قلب منی که صدای نفسات
 هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم
 تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
 


شده ام بت پرست تو

 شب هجرون دیگه تمومه 
 گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه
 که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو 
 قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب
 شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم 
 شرر تو حرفی نمی زنم
ز غصه  میخوام که بعد از این
 بت روی تو بشکنم
روم از هر خونه به خونه
 که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسه خونه
 که برای تو زنده ام
عزیزم کاسه چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت
شب هجرون دیگه تمومه
 گل مهتاب بر سر رومه
عاشقی جز بر تو حرومه 
 که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه
 که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسه خونه 
 که برای تو زنده ام
    


متن ترانه شراب  

 برو برو که خسته از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم

 

 ای دریغ

 چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر
رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصه ابریشم و بیداد تیغ
خاطراتم لحظه لحظه رنج موعودم شده
چشمه بخت تشنگی آب گل آلودم شده
همچو ماه آسمان از من گریزان میشوی
مثل شب در ظلمت هر سایه پنهان میشوی

 

 ترانه طلوع  

 پس از اون غروب رفتن
 اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
 تو بیا شروع من باش
 شب و از قصه جدا کن
 چکه کن رو باور من
 خط بکش رو جای پای
 گریه های آخر من
 اسمت و ببخش به لبهام
 بی تو خالیه نفسهام
 قد بکش رو باور من
 زیر سایبون دستام
 خواب سبز رازقی باش
 عاشق همیشگی باش
 خسته ام از تلخی شب
 تو طلوع زندگی باش
 من پراز حرف سکوتم
خالی ام رو به سقوطم
 بی تو و آبی عشقت
تشنه ام کویر لوتم
 نمی خوام آشفته باشم
 آرزوی خفته باشم
 تو نذار آخر قصه
 حرفم و نگفته باشم

 
پنج شنبه 23/2/1389 - 14:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته