• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1655
تعداد نظرات : 157
زمان آخرین مطلب : 4077روز قبل
دعا و زیارت
پیرامون زیارت سیدالشهدا (علیه السلام)


           
ای همه اشتیاق حضرت او
     
روز و شب مایل زیارت او
   
تو از او دور نیستی بالله
  
«قبره فی قلوب من والاه »
  
کلامی کوتاه پیرامون زیارت سیدالشهدا ( علیه السلام)
   
در طول تاریخ انسان هایی بوده و هستند که پس از مرگشان، زندگی و حیاتشان ادامه پیدا کرده و با وفاتشان، وجودشان و شخصیت و اندیشه شان ادامه یافته است . آرامگاه و زیارتگاه مردان خدا و شخصیت های الهی، نیز - همان گونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت بودند - پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است. در این میان، زیارت مشهد حسینی از ویژگی های برجسته ای برخوردار است آنان که توفیق پیدا می کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف می شوند، در آستان امام حسین ( علیه السلام)، درس عشق و فضیلت و کمال می آموزند. این گونه تربیت اجتماعی و یک چنین مؤسسه تهذیب اخلاق و ادب، برای هیچ ملتی از ملل گیتی بشر و میسر نیست.
     
هر زائری که با معرفت به مقام صاحبان این مشاهد شریفه و اهداف آنان به زیارت برود، از صاحب قبر الهام می گیرد و اصول و تعالیم مکتب را به یاد می آورد و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزش ها و الهام هاست.
    
پس باید بکوشیم تا از این شفاخانه فیض، استشفای دردهای درونی و امراض قلبی و درونی خود را طلب کنیم، تا این که هم ظاهرمان به جمال و کمال آراسته شود و هم باطن از آلودگی ها پاک و مصفا گردد.
     
نیم نگاهی به آثار و برکات زیارت سیدالشهدا ( علیه السلام) می کنیم:
   
اجابت دعا و برآورده شدن حاجت:
    
خداوند سبحان در ازای ایثار و فداکاری سیدالشهدا ( علیه السلام) و تحمل هرگونه سختی چون تشنگی و غم و اندوه فراوان برای حفظ اسلام، در مرقد شریفش برکاتی را قرار داده که از جمله آن ها اجابت دعا و برآورده شدن حاجات است. چنان که امام صادق ( علیه السلام) فرمود: «هرکس دو رکعت کنار قبر حسین ( علیه السلام) نماز بخواند، از خداوند چیزی را مسالت نکند جز اینکه به او عطا شود» (1)
      
و نیز به «ابوصباح کنانی » فرمود: «همانا نزد شما قبری است که هیچ فرد پشیمانی نزد آن نمی رود مگر آن که خداوند از او پریشانی را رفع نموده و حاجتش را برآورده می نماید و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند که از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قیامت بر او می گریند . هرکس او را زیارت کند، وی را تا خانه اش بدرقه می کنند، و هرکه مریض شود [از زائران امام حسین ( علیه السلام)] به عیادتش می روند و هرکه بمیرد جنازه اش را تشییع می کنند» (2)
   
بکن جوایج خود را طلب ز روی یقین
  
روا حوائج هر شاه و هرگدا اینجاست
   
آرامش بخشیدن به زائر
    
در عصری که انسان در مواجهه با پدیده هایی همچون تردید، ناکامی، تشویش، ترس و ناسازگاری با زندگی و محیط ماشینی، نمی تواند از اضطراب در امان بماند، این زیارت مرقد مردان خدا و پیشوایان دین است که به انسان آرامش خاطر می دهد.
     
زائر آن مراقد شریفه، در پرتو دعا و گفتگو با پاکان و استمداد از ارواح پاک و مقربان درگاه الهی و با مشاهده مزار شریف شهیدان کربلا و با در نظر آوردن آن مصائب جانگداز، انقلابی درونی می یابد و در می یابد که چگونه عده ای قلیل در مقابل جمعی کثیر و سپاهی مجهز در راه ایمان و عقیده خویش، تا آخرین قطره خون مبارزه و جانفشانی نمودند.
    
از این رو، نابسامانی ها را با توسل به آن ها برخود هموار می سازند و خستگی ها و فشارهای روحی و اضطراب ها و یاس ها را از خود می زدایند و به آرامش و اطمینانی برای ادامه زندگی دست می یابند.
   
کی توان کردن برابر کعبه را با این حرم
   
کعبه کسب آبرو از خاک این در می کند
  
حفاظت زائر
   
عبدالله بن هلال به امام صادق ( علیه السلام) عرض کرد:
     
«فدایت شوم، کمترین نصیبی که که زائر امام حسین ( علیه السلام) دارد چیست؟ «فرمود: «ای عبدالله، کمترین چیزی که برای او می باشد، این است که خداوند او و خانواده اش را حفظ می کند تا وی را به سوی خانواده اش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او می باشد» (3)
  
در این دریا منم آن ناخدایی
   
که کشتی را به ساحل می رسانم
  
گریان نبودن در قیامت و نجات از آتش جهنم
    
امام صادق ( علیه السلام) فرمود: «هر کس قبر حسین ( علیه السلام) را به خاطر خداوند و در راه خدا زیارت نماید، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می سازد و روز ترس و مصیبت (قیامت) او را ایمن می دارد. از خداوند نیز هیچ حاجتی از حوائج دنیا و آخرت را طلب نمی کند، مگر آنکه به او عطا نماید. (4) »
  
هم چنین رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا ( علیها السلام) فرمود: «هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که برای مصائب حسین ( علیه السلام) گریه کرده باشد. چنین کسی در قیامت خندان و شادان به نعمت های بهشتی است » (5)
       
آن روز دیده ها همه گریان شود ز هول
  
جز چشم گریه کرده به سوگ و عزای او
  
سعادتمندی
   
امام صادق ( علیه السلام) به عبدالملک خثعمی فرمود: «زیارت حسین بن علی ( علیه السلام) را ترک مکن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانی تو را در سعادت قرار خواهد داد و نمی میری مگر سعادتمند و تو را زمره سعاتمندان خواهند نوشت »
     
هم چنین «حزبفه بن یمان » گوید: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) را دیدم که دست حسین بن علی ( علیه السلام) را در ست خود گرفته بود و می فرمود: یا ایها الناس، هذا الحسین بن علی فاعرفوه، فقوالذی بیده، انه لفی الجنة، و محبیه فی الجنة، و محبی محبیه فی الجنة » (6)
   
ای مردم! این حسین بن علی است، او را بشناسید; سوگند به آن خدایی که جانم به دست اوست، به راستی او در بهشت است و دوستدار او نیز در بهشت است، و دوستار دوستار او نیز در بهشت می باشد.
  
ترا ز باب حسینی برند جانب جنت
  
ترا که عاشق اویی، ترا که شیعه اویی
   
برابری زیارت حسین ( علیه السلام) با حج
    
عبدالله بن عبید انباری گوید: به امام صادق ( علیه السلام) عرضه داشتم: «فدایت شوم، همه ساله وسایل تشرف به حج برایم فراهم نمی شود، فرمود: «چون قصد حج نمودی و اسباب برایت فراهم نگشت، به زیارت قبر حسین ( علیه السلام) برو، که یک حج برایت نوشته می شود و چون قصد عمره نمودی و وسایل مهیا نشد، عزم زیارت قبر حسین ( علیه السلام) نما، که یک عمره برایت منظور می شود» (7)
      
از امام صاق ( علیه السلام) پرسیدند: «ثواب کسی که قبر امام حسین ( علیه السلام) را زیارت کند در حالی که کبر و غروری نداشته باشد چیست؟» فرمود: «برایش هزار عمره و حج مقبول نوشته می شود . اگر شقی باشد، سعید نوشته می گردد، و پیوسته در رحمت الهی غوطه ور خواهد بود» (8)
    
بارگاهت باب رحمت، کربلایت جنت است
  
تا به کی در پشت درمانیم؟ در را باز کن
  
عنایت و توجه سیدالشهدا ( علیه السلام) و کسب خیر و برکت
   
امام صادق ( علیه السلام) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر می کند . او نگاه می کند که چه کسی برای آن حضرت گریه می کند، پس برای او طلب آمرزش کرده و پدرانش را می خواند تا برای آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند . پس امام حسین می فرماید: «اگر زائر من می دانست که خدا چه چیزی برای او عطا می فرماید، شادی او بیشتر از جزع و بی تابی وی می گردید» (9)
  
امام حسین ( علیه السلام) فرمود: «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد» (10)
         
از امام صادق ( علیه السلام) روایت شده که ایشان فرمودند: «اگر مردم می دانستند که چقدر خیر و برکت در زیات حسین ( علیه السلام) وجود دارد، برای زیارت کردنش با یکدیگر مقابله می کردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش می فروختند» (11)
       
هم چنین امام باقر ( علیه السلام) فرمودند: «اگر مردم می دانستند که زیارت قبر شریف حسین ( علیه السلام) چه مقدار فضیلت و برکت دارد، از شوق زیارتش جان می سپردند و نفس هایشان از شدت حسرت بند می آمد» (12)
  
کربلایش قطعه ای از جنت است
  
باب خیر، باب لطف و رحمت است
   
ثبت نام زائر، در اعلی علتین و قبولی نماز او
   
امام صادق ( علیه السلام) فرمود: «هرکس به زیارت قبر حسین ( علیه السلام) برود، در حالی که عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلی علتین می نویسد» (13)
     
دیگر اینکه اگر انسان زائر، حق امام را شناخته و با معرفت و ولایت او در کنارقبر مطهرش نماز بگذارد، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد. چنان که امام صادق ( علیه السلام) در شان و مقام کسی که به مرقد و بارگاه شریف حضرت مشرف شده و در آنجا نماز بخواند، فرمود: «خداوند متعال اجر نمازش را مقبول آن قرار می دهد» (14)
     
حتی مقام حضرت به قدری والاست که خاک کربلا به لحاظ شهادت امام حسین ( علیه السلام) و یاران باوفایش شرافت پیدا کرده، به طوری که اهل بیت ( علیهم السلام) نیز به ما فرموده اند در هر نمازی که سجده بر تربت کربلا باشد، خداوند آن نماز را به خاطر حضرت قبول می کند. چنان که حضرت صادق ( علیه السلام) از خاک کربلا درون کیسه ای ریخت و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن کیسه را باز می کرد و بر آن سجده می نمود(15).
   
سجده برخاک سر کوی تو آرند خلایق
   
جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی
  
پی نوشت ها:
  
1 . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 248، به تصحیح علامه امینی
  
2 . همان، ص 337، (منتخب کامل الزیارات)
   
3 . همان، ص 247
  
4 . همان، ص 278
  
5 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 293
  
6 . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 292
  
7 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 262
  
8 . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 306
   
9 . همان، ص 328
    
10 . امالی شیخ طوسی، ص 55
    
11 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 101، ص 16
  
12 . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 87
  
13 . سفینه البحار، محدث قمی، ج 1، ص 565
  
14 . وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10، ص 324
  
15 . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 195
      
منبع: پایگاه حوزه. به نقل از دیدار آشنا، اسفند و فروردین 3-1382، شماره 46-45، پدیدآورنده: حسین سلطان محمدی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:36
دعا و زیارت
زیارت خائفانه


           
منظور از زیارت( خائفانه )، وجود خوف و خطر و هراس و رنج و گرفتاری، در راه زیارت کربلا است، که بر ارج و اعتبار، و بر پاداش و ارزش زیارت، می افزاید. چنین زیارتی، بیشتر از زیارتهای معمولی، نشان دهنده تأثیر اجتماعی ( زیارت )، و میزان عشق و فداکاری ( زائر ) است.
  
( ابن بکیر )، به امام صادق(ع) عرض می کند:
     
قلبم، مرا به زیارت قبر پدرت سیدالشهدا می کشد (دلم هوای کربلا می کند) و هنگامی که از خانه و دیار خود، به قصد زیارت بیرون می روم، دلم همواره خائف و هراسان و ترسان است، تا از زیارت برگردم. و این به خاطر ترس از حکومت و جاسوسان گزارشگر و مأموران نگهبان اوست.
      
امام، در پاسخ او می گوید:
    
( ای ابن بکیر! آیانمی خواهی و دوست نداری که خداوند، در راه ما، تو را ترسان ببیند؟ آیا نمی دانی هر کس که به خاطر خوف ما و همراه با ترس ما ترسان شود، خداوند او را در سایه عرش خویش قرار می دهد؟و با حسین(ع) هم سخن خواهد شد و در روز قیامت که روز ترس و گرفتاری بزرگ است، خداوند، او را ایمن خواهد ساخت و قلبش آرام خواهد بود؟!...)(1) در حدیثی هم، ( زراره ) از امام باقر(ع) می پرسد:
   
-نظرتان در باره کسی که خائفانه پدرتان را زیارت کند چیست؟
  
امام جواب می دهد:
    
- خداوند او را در روز گرفتاری و شدت بزرگ - قیامت - گرداند و فرشتگان، او را با بشارت، می پذیرند و با بشارت برخورد می کنند.) (2) ( محمد بن مسلم ) - که از اصحاب بزرگ امام باقر و امام صادق(ع) است می گوید:
   
امام صادق(ع) از من پرسید که: آیا به زیارت قبر حسین(ع) میروی؟
  
گفتم: آری، همراه با ترس و هراس و دلهره.
      
فرمود: هرچه این مساءله دشوارتر و پر مخاطره تر باشد، پاداش زیارت هم اندازه آن هراس است.هر کس در راه زیارت حسین به هراس بیفتد، خداوند، در روز قیامت، که همه مردم، در پیشگاه پروردگار جهان حضور می یابند، او را ایمن از ترس و وحشت می کند )(3) شگفتا!... دفاع از ترس در راه زیارت؟
   
تشویق به زیارت، همراه با خوف و هراس؟
    
با اینکه در سفرها،باید جانب ایمنی و آسایش را درنظر داشت و مسافرتهای آمیخته به رنج و گرفتاری چندان خوشایند و مطلوب نیست اما در راه زیارت قبر حسین(ع)، همین امر نامطلوب، مطلوب است و خوف در دنیا، مایه ایمنی در آخرت است، و گرفتاری و رنج در این راه سبب نجات و آسودگی قیامت است!حتی ترس و خطر، سبب رها کردن زیارت و اهمال در آن هم نمی تواند باشد و غیبت از صحنه زیارت حسین(ع) هرگز و هیچگاه، با هیچ عذری موجه نیست!... در حدیث است که:
      
زیارت حسین(ع) واجب است و به آن امر شده ، و هرگز به خاطر ( ترس )، نباید ترک شود:
     
( واجبه مفترضه مامور بها...و انها لا تترک للخوف )(4) در حدیثی طولانی، در ضمن سوالاتی که مردی از امام صادق(ع) در باره زیارت حسین(ع) می کند، میپرسد:
     
- پاداش کسی که هنگام زیارت آن حضرت، دچار ستم سلطانی شود و او را در آنجا بکشد، چیست؟
  
-با اولین قطره خونش، همه گناهانش بخشوده می گردد...
  
- پاداش کسی که در راه زیارت رفتن، به زندان بیفتد، چیست؟
   
- در مقابل هر روزی که زندانی شود و اندوهگین گردد، در قیامت برای او، یک شادی است.
  
- اگر در راه زیارت او، پس از حبس، کتک بخورد، چه پاداشی دارد؟
  
- برای هر ضربه ای، یک حوری بهشتی، و در برابر هر دردی و رنجی که بر جسمش وارد شود، یک ( حسنه ) برای اوست.)(5).
   
پاورقی‏ها :
  
1 - ان قلبی ینازعنی الی زیاره قبر.
  
2- ابیک، واذا خرجت فقلبی و جل مشتاق حتی ارجع خوفا من السلطان و السعاه و اصحاب المصالح.فقال:یا بن بکیر!اما تحب ان یراک الله فینا خائفا؟ اماتعلم ا نه من خاف لخوفنا اظله الله فی ظل عرضه، و کان یحدثه الحسین...؟)) (بحار الانوار، ج 98 ص 11، کامل الزیارات، ص 126، وسائل الشیعه، ج 10 ص 356) 2 - ما تقول فیمن زار اباک علی خوف؟قال:یومنه الله یوم الفزع الاءکبر و تلقاه الملائکه بالبشاره...(وسائل الشیعه، ج 10 ص 356 حدیث 1، کامل الزیارات، ص 125).
  
3 - ما کان منهذااشد، فالثواب فیه علی قدر الخوف، و من خاف فی اتیانه 8من الله روعته یوم یقوم الناس لرب العالمین...)) (وسائل الشیعه ، ج 10 ص 357 حدیث 4 بحار الانوار، 98 ص 11، کامل الزیارات، ص 127).
  
4 - سفینه البحار، ج 1 ص 564.
  
5 - کامل الزیارات، ص 124.
      
منبع: کربلا کعبه دلها، جواد محدثی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:35
دعا و زیارت
زیارت کربلا


           
( یونس بن ظبیان ) از امام صادق(ع) درباره زیارت حسین(ع) در حال تقیه می پرسد.
  
امام دستورمی دهد که:در فرات غسل کن، پاکیزه ترین جامه هایت را بپوش و بر قبر بگذار و بگو: (سه بار) ( صلی الله علیک یا ابا عبدالله )، زیارت تو تمام است.(1) این، اکتفا به حداقل زیارت، در وضعیت تقیه است.
    
در جای دیگر، امام صادق، برنامه سالانه تعیین کرده و فرموده است:
  
( ایتوا قبرالحسین (ع) کل سنه مره )(2) سالی یکبار به زیارت مرقد سیدالشهدا بروید.
    
امام صادق(ع) از ( سدیر ) پرسید:
  
- آیا هر روز، حسین را زیارت میکنید؟
   
- خیر - چقدر جفا کارید - آیا هر جمعه زیارت می کنید؟
   
- خیر.
  
- هر ماه چطور؟
 
- خیر .
 
- هر سال چطور؟
 
- گاهی چرا.
 
آنگاه می فرمود:
    
- ای سدیر! چقدر نسبت به حسین جفا کارید! ای سدیر، با توجه به اینکه هزاران فرشته غبار آلود و گریان هر روز، حسین را زیارت می کنند و خسته نمی شوند، چرا تو هر جمعه (هر هفته) پنج بار، یا هر روز یک بار، زیارت نمی کنی؟
      
گفتم: فدایت شوم، میان ما و او فرسنگها فاصله است.
 
فرمود: بر پشت بام برو، و بگو:
   
( السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته ).
 
برای تو زیارت محسوب می شود و پاداش حج و عمره می یابی.
    
پاورقی‏ها:
  
1 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 357 حدیث 13.
  
2 - بحار الانوار( بیروتی)ج 98 ص 13.
  
3 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 385 حدیث 2، بحار الانوار، 98 ص 6.
  
منبع: پایگاه حوزه.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:33
اهل بیت
این همه تاکید، چرا؟


           
علاوه بر پاداش زیادتر و تأکید بیشتر نسبت به زیارت قبر حسین بن علی (ع)، از نظر مناسبتهای زمانی هم آن فوق العادگی، کاملا محسوس است.
    
همانگونه که شیعیان آن حضرت، در هر مناسبت و مجلس و محفلی - حتی مراسم شادی و جشن هم - از حسین یاد می کنند و یاد او را نمک هر مجلس می دانند، ائمه هم نسبت به زیارت او - از دور یا نزدیک - اینگونه اصرار و تأکید داشته اند.
        
در روایات مربوط به زیارت هم، در هر فرصت و مناسبتی، در تمام ایام و فصول سال، در همه حالات سفر و حضر، غم و شادی ، اعیاد و وفیات، شبهای قدر، مبعث، فطر،نیمه شعبان، غدیر، عاشورا، و ...دستور به زیارت حسین بن علی(ع) داده اند. و بیش از همه ائمه و حتی رسول خدا، به زیارت سیدالشهدا تاکید شده است.
      
اینها برای چیست؟ می توان گفت برای این است که، عاشورای حسین و حادثه کربلا، ( سمبل ) است.
       
همچنانکه مخالفت و دشمنی دشمنان هم، بیش او همه، با نام و یاد و مزار مظلوم کربلا بوده است چرا که کربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است.
     
البته بایدبه تاریخ نگاه کرد، تا هم عمق تأثیر عاشورا را در سرنوشت اسلام و مسلمین دریافت، و هم میزان خصومت دشمنان را با این (مزار) و ( تربت )، شناخت. تبلور درخشان خط ائمه، در حرکت عاشورا بود و کینه توزی شدید دشمنان حق و اهل بیت هم، در مخالفت با آن حضرت، و اثرات شهادتش انجام می گرفت. حتی سالها بعد از نابودی امویان هم، بخش عظیمی از جامعه، همچنان دچار ضایعات و عوارض و آثار سوء تبلیغات و تعلیمات مسمومی بود که در آن دوره خفقان و در آن ( هزار ماه سیاه ) ایجاد شده بود.
   
تشویق مؤکد به زیارت کربلا، در جهت خنثی کردن و محو نمودن هر چه بیشتر آن ضایعات و سموم بود.
   
کربلا، از یک سو، سمبل مظلومیت آن پیشوایان عدل بود، و از سویی، مظهر دفاع بزرگ آل علی و عترت پیامبر، از اسلام و قرآن، حتی به قیمت جانهای عزیز و گرانقدر و قتل عامهای شگفت و هولناک.
       
توجه و روی آوردن به مزار سید الشهدا، در واقع تکرار و یادآوری همه روزه و همواره حق و مظلومیت و تکلیف و تعهد بود، تا دلها به آن جهت و آن سو، تمایل پیدا کند و امت اسلام، ( کربلایی ) شود و فکر و ذکر و نشست و برخاست و آغاز و انجام شیعه، همواره ( حسینی ) گردد.
   
خداوند اگر برای زیارت کربلای حسین، پاداش هزار حج و عمره می دهد، چون حج هم به برکت عاشورا باقی مانده است. حج را هم حسین زنده کرد.حیات اسلام در سایه خون پاک شهیدان کربلا بود. اگر نامی و سخنی از پیامبر و کعبه و قبله و وی و دین و قرآن مانده است، به برکت وجود حسین و خون و شهادت اوست.
   
اسلام، مدیون سید الشهداء است. از اینجاست که می گوییم: کربلا، همه چیز ماست، چون اساس دین را حفظ کرد.
   
مگر نه اینکه امویان، کمر به هدم اسلام بسته بودند؟! مگر نه اینکه برنامه های ضد اسلام رجعت طلبان، در راستای ارزشهای جاهلی، یکی پس از دیگری احیا می شد؟مگر نه اینکه آل امیه، اسلام را به بازیچه گرفته بودند و خلافت اسلام را همچون توپی میان خود دست به دست می گرداند؟! مگر نه اینکه حسین بن علی فرمود:
       
در شرایطی که امت اسلامی به والی و زمامدار ناپاک و نالایقی همچون ( یزید ) گرفتار شده است، ( فعلی الاسلام السلام ) باید با اسلام خداحافظی کرد و با دین، بدرود گفت؟! بنابر این، حرکت عاشورا، پیش از آنکه یک نهضت شیعی و در جهت احیای حق آل محمد باشد، یک حرکت اسلامی و برای نجات دین خدا بود، که در آستانه زوال و نیستی قرار داشت.
       
پس کربلا، تنها مربوط به شیعیان نیست، بلکه قبله گاه همه مسلمین است، چرا که فسق علنی یزید و بدعتها و تحریفها و ستمها و اسلام زدایی های بنی امیه،از نظر اهل سنت هم مطرود و محکوم است و ایستادن در مقابل آن رجعت فاحش یک عمل ارزشمند!... سخن خود حسین، این بود که اگر استواری و استقامت دین جدم با مرگ من است، پس: ای تیغها بیایید بر فرق من فرود آیید ... ان کان دین محمد لا یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی.
              
آن همه تأکید، برای آن است که حسین، اسلام را زنده کرد و خون او، بقاء دین را بیمه نمود. و .... پیامبر، در وجود حسین، تداوم یافت.
         
حدیث معروف:
      
( حسین منی و انا من حسین ) شاید یکی از معانی اش این باشد که همچنانکه حسین از من است، من هم از حسینم، یعنی اگر نام من و دینم و کتاب آسمانی ام، حیات وابدیت یافته است.به برکت حسین است و من نیز از حسینم.
        
پس، چون کربلای حسین، مظهر و سمبل و اسوه است، مزار او نیز چنین است و زیارت قبرش هم، بیش از همه مورد سفارش پیشوایان دین است.
            
منبع: کربلا کعبه دلها، جواد محدثی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:31
اهل بیت
پاداشهای عظیم


           
آنچه در زیارت حسین بن علی(ع) بسیار چشمگیر است، ثوابهای کلان و پاداشهای عظیم و محیر العقولی است که در روایات ائمه، برای آن بیان شده است.امام صادق(ع) در روایتی، برای زیارت حسین بن علی، ثوابی همچون پاداش نبرد در رکاب پیامبر و امام عادل بیان می کند.(1) در جای دیگر، پاداشی همچون اجر شهیدان ( بدر ) را نوید می دهد.(2) و در احادیث بسیاری، ثواب حج و عمره مکرر را برای آن بر می شمارد. و در سخنی، امام صادق(ع) برای کسی که به زیارت حسین برود، با این خصوصیت که نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد کردن هزار برده، و آماده کردن هزار اسب برای مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبیرات دیگر، پاداشهایی کمتر و بیشتر نقل شده است.راز آن چیست؟
     
می دانیم که هر عمل،با توجه به اینکه در چه زمانی، در چه مکانی، و در چه شرایطی و از سوی چه کسی و با چه انگیزه و هدفی و با چه میزان رشد و آگاهی و بصیرت، انجام بگیرد، ارزشهای متفاوت و تأثیراتی مختلف پیدا می کند.
       
مرحوم علامه مجلسی، در بیان رمز این اختلاف پاداشها و گوناگونی تعبیرها در ثواب آن، می گوید:
    
( ...شایداختلاف این اخبار، در اندازه ارزش و فضیلت و ثواب زیارت را توان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نیز، کم و زیادی ترس در راه زیارت، یا دوری و نزدیکی مسافت و ...حمل کرد.زیرا هر عمل نیکی، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و دیگر شرایطی که موجب کمال یک عمل است، دارای ثواب و ارزشهای متفاوت می شود.علاوه بر اینکه در بسیاری از احادیث، امامان، طبق درک و شعور و اندازه ایمان و ظرفیت و گنجایش فکری طرف، سخن می گفتند...)(4) آنچه مسلم است، زیارت کربلا، همیشه آزاده نبوده، بلکه همراه با گرفتاریها و محدودیتهایی بوده است که موجب دشواری زیارت می گشته است (بعدا به این بحث خواهیم رسید) ولی ائمه، برای همین شرایط هم، تکلیف را ساقط ندانسته و به زیارت حسین(ع) دستور می دادند.
   
به این قطعه از تاریخ، دقت کنید:
   
یکی از شیعیان، به نام حسین، نوه ( ابو حمزه ثمالی )، نقل کرده است که: در اواخر دوره بنی امیه به قصد زیارت حسین بن علی، بیرون آمدم ولی مخفیانه حرکت می کردم تا اهل شام، نفهمند، تا اینکه شب فرا رسید و مردم به خواب رفتند. شب، از نیمه گذشته بود که غسل زیارت کردم و به سوی قبر سیدالشهدا عزیمت کردم.
     
نزدیکیهای قبر که رسیدم، با مردی رو به رو شدم، زیبا روی و خوشبو و سفید چهره، که به من گفت:
  
برگرد، الان نمی توانی زیارت کنی.برگشتم.اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را دیدم که گفت:دسترسی پیدا نمی کنی.
    
گفتم: چرا نتوانتم به زیارت فرزند پیامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پیاده از کوفه در این شب جمعه به اینجا آمده ام. می ترسم که صبح شود و هوا روشن گردد و نیروهای مسلح بنی امیه مرا بکشد. گفت:برگرد، فعلا نمی شود...چون حضرت موسی و فرشتگان، هم اکنون به زیارت مشغولند. برگشتم و صبر کردم تا اینکه سحر شد. غسل کردم و نزدیک قبر رفتم و آن مرقد را زیارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شامیان، بسرعت از آنجا برگشتم ).(5) آیا کسی که در چنین وضعیت مخفیانه، به زیارت قبر مولایش حسین برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانی که ماءمور کنترل و ممانعت از زئران تربت کربلا هستند، زیارت کند، مستحق ثوابی بیشتر نیست؟! ( معاویه بن وهب ) می گوید وارد منزل حضرت صادق(ع) شدم.در نماز خانه منزلش، به نماز ایستاده بود، صبر کردم تا نمازش تمام شد.دیدم پس از نماز، دست به دعابرداشت و برای زائران قبر حسین بن علی دعا کرد، آنانکه با انفاق مال و تلاش بدنی به زیارت می روند، برای پیوند با ائمه و شاد کردن رسول خدا و پاسخگویی به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضی کردن خداوند. و چنین دعا کرد:
     
خدایا، از آنان راضی باش، و خود و خانواده شان را، شب و روز، نگهدار، و همراهی شان کن و از شر هر جبار سرکشی و ستمگر، و از گزند شیاطین نهان و آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآور...خدایا به آنان، بخاطر اینکه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند، بهترین پاداشها را عطا کن. خدایا!دشمنان ما، این زائران را به خاطر سفر، ملامت کردند ولی این سرزنشها، هرگز پیروان ما را از این زیارت، مانع نگشت. آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند!خدایا!آن چهره ها را که آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهائی را که بر تربت حسین، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایی را که در راه ما اشک ریخت، آن دلهایی که برای ما و تشنگی ما سوخت، آن ناله هایی که برای ما سر داده شد، رحمت کن.
       
خدایا! من آن بدنها و جانها را تا قیامت، تا هنگام ورود به کوثر در آن روز تشنگی بزرگ، به تو امانت می سپارم...
   
امام، همچنان دعا می خواند و سجده می کرد.
   
پس از فراغت از نماز، گفتم: این دعاهایی را که از شما شنیدم، اگر در حق کسی بود که خدا را نمی شناخت، می پنداشتم که هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم، (با این دعاهای شما؟ آرزو کردم که ای کاش به حج نرفته بودم و حسین را زیارت می کردم.
  
امام فرمود: توبه او بسیار نزدیکی. پس چه چیز مانع از آن می شود که به زیارتش بروی؟ ای معاویه بن وهب! مبادا که این کار را ترک کنی؟
    
گفتم:نمی پنداشتم که کار، به این ارزش و عظمت می رسد.(6) همین معاویه بن وهب، نقل می کند که:
      
امام صادق(ع)به من فرمود، هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس، رها مکن. هر کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد دید. ای معاویه! آیا دوست نداری که خداوند تو را در میان کسانی ببیند که پیامبر دعایشان کرده است؟ آیا دوست نداری که با فرشتگان همدوش باشی و در قیامت، بی گناه به محشر آیی و جزء کسانی باشی که با پیامبر دست می دهند؟!...(7) رسول خدا، در ضمن گفتار مفصلی به امیرالمومنین، که فضیلت زیارت قبر علی و فرزندش حسین و تشویق به زیارت آنان را بیان می کند و ثواب اخروی آنرا می گوید، می فرماید:
     
لیکن عده ای پست و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت می کنند، آنچنانکه زن بدکاره را ملامت می کنند، آنان، بدترین افراد امت من می باشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند...)(8) در سخنی دیگر، پیامبر اسلام، خطاب به حسین، هنگامی که جای شمشیر را بر پیکر او می بوسید، فرمود:
    
تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد.
  
حسین، می پرسد: از امت تو، چه کسانی ما را زیارت خواهند کرد؟
   
پیامبر فرمود:مرا، و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانی از امت راستین من، زیارت نمی کند.)(9) در حدیث هم، زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.(10) زیارت حسین، برای تهیدستان، به جای زیارت حج محسوب می شود و خداوند، پاداش حج را به آنان می دهد.(11) یکی از زنان شیعه، به نام ( ام سعید احمسیه ) که اهل عراق بود و برای زیارت قبور شهدای احد، به مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت: مرکبی برای رفتن به مزار شهدا کرایه کن.
     
آنگاه، تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت صادق(ع) برود.
  
در حالی که دیداروی با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایه چی، معطل گشته بود، خدمتکارش آمد و به ( ام احمسیه ) گفت:مرکب، آماده است.
     
امام صادق(ع) پرسید: چه مرکب؟ کجا می خواهی بروی؟
     
آن زن،می گوید: گفتم: سر خاک شهدا، حضرت صادق(ع) فرمود: تعجب از شما مردم عراق است، برای زیارت شهدا، راهی طولانی و سفری دراز را طی می کنید ولی ( سیدالشهدا ) را وا می گذارید و به زیارتش نمی روید! گفتم:سید الشهدا کیست؟
      
فرمود: حسین بن علی.
    
گفتم: من زنی بیش نیستم.
    
امام: باشد!... برای کسی مثل تو، مانعی ندارد که به زیارتش بروی، آنگاه از ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود.)(12) در مورد زیارت شائقانه و عاشقانه که از یور محبت و شیفتگی انجام گیرد، نیز، احادیثی نقل شده است که به ذکر دو نمونه اکتفا می شود:
    
امام صادق(ع) فرمود:
     
روز قیامت،یک منادی ندا می دهد:( زائران حسین کجایند؟) جمعی بر می خیزند. به آنان گفته می شود: در زیارت حسین، چه می خواستید و چه اراده کردید؟
    
می گویند: زیارت ما، بخاطر محبت به پیامبر و علی و فاطمه بود.
  
به آنان گفته می شود: اینک،این محمد و علی و فاطمه و حسین و حسین! پس به آنان بپیوندید. شما در درجات آنان هستید. به پرچم پیامبر ملحق شوید.
   
آنگاه،آنان، در سایه سار لوای خاصی که در دست علی بن ابی طالب است قرار می گیرند تا وارد بهشت گردند.(13) محبت، انسان را در دنیا به این دودمان، پیوند میدهد.زیارت محبت آمیز هم، در نهایت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پیوند میدهد.آشنایی انسانها را در این دنیا با دستگاه ولایت و خاندان پیامبر عامل جذب به این ( عروه الوثقی ) است که در آن دنیا هم ( حبل المتین ) نجات و سعادت خواهد شد.
     
از امام صادق(ع) روایت شده است که:
   
خواستار سکونت در بهشت باید زیارت ( مظلوم ) را رها نکند.
   
می پرسند: مظلوم کیست؟
     
می فرماید:حسین است.هر کس با شوق به او و محبت به رسول الله و فاطمه و علی، او را زیارت کند بر سفره های بهشتی مهمان اهل بیت خواهد بود.(14) تأکیدی که امام، روی عنصر ( مظلومیت ) در زیارت سید الشهدا دارد، جای دقت و تامل است و انگیزه حمایت از مظلوم و احیاء یاد او و سپاس از فداکاری انسانی والا در برابر ظالمان را بیان می کند.
    
ائمه، در صدد تشویق مردم به زیارتند.یعنی ایجاد شوق و رغبت و انگیزه و علاقه،و این اشتیاق، در صورتی فراهم می آید که آثار یک عمل و نتایج یک اقدام، برای شخص، روشن باشد.
   
در زیارت کربلا، چه پاداشی می تواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟
    
و چه انگیزه ای قوی تر از ( مرضی حق ) بودن، و خشنودی رسول خدا را جذب کردن؟و چه نتیجه ای بالاتر از پیوند با اهل بیت، در دنیا و آخرت؟
  
پاورقی‏‏ها:
   
1 - ثواب الاعمال، ص 81.
    
2 - کامل الزیارت ، ص 183.
      
3 - همان، ص 164.
    
4 - بحار الانوار، ج 98 ص 44.
     
5- بحار الانوار، ج 98 ص 57 و 59 (دو حدیث است، با اندکی اختلاف در تعبیرات).
   
6 - کامل الزیارات، ص 116، بحار الانوار، ج ص 8 و 52.و سائل الشعیه، ج 10 ص 320.
  
7 - کامل الزیارات، ص 117.
   
8 - بحار الانوار، ج 97 ص 121.
   
9 - بحار الانوار، ج 97 ص 119، کامل الزیارات، ص 70.
  
10 - بحار الانوار، ج 97 ص 124 .
  
11 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 360.
  
12- همان ص 339، بحار الانوار، ج 98 ص 36 و 71 (با اندکی اختلا و تغیییر در عبارتها).
    
13 - وسایل الشیعه ج 10 ص 387.
  
14 - همان.
      
منبع: کربلا کعبه دلها ، جواد محدثی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:26
دعا و زیارت
زیارت امام حسین ( ع ) در روایات


           
برای زیارت هیچ امامی، به اندازه زیارت حسین بن علی(ع) در ( کربلا ) تأکید نشده است.
        
حتی برای زیارت رسول خدا(ص) هم آن همه سفارش و دستور نیست.
   
گاهی در روایات،زیارت ( کربلا )، از زیارت ( کعبه ) هم برتر و بالاتر به حساب آمده است و برای زیارت سیدالشهدا، پاداشی برابر دهها و صدها حج و عمره بیان شده است، باید راز قضیه را فهمید.
   
لحن و بیانی که در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهدا(ع) به کار رفته است، بسیار جدی و آمیخته با تأکیدات فراوان است.
       
ضرورت زیارت را در هر حال و همواره مطرح می کند، آن را برای یک شیعه و پیرو امام، در حد یک ( فریضه ) می شمارد، ترک آن را بسیار ناپسند می داند و هیچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمی آورد و به رسمیت نمی شناسد.
  
از انبوه روایات گوناگون، به چند نمونه اشاره می کنیم:
      
امام صادق(ع) در دیدار با یکی از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب )، از وی می پرسد: ای ابان:
     
کی به زیارت قبر حسین رفته ای ؟
  
ابان - مدتی است طولانی که به زیارتش نرفته ام.
   
امام - سبحان الله...تو از بزرگان و روسای شیعه هستی و در عین حال، حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمی روی؟...(1) امام باقر(ع) از یکی از شیعیان پرسید: فاصله میان شما و حسین (ع) چه قدر است؟
     
- بیست و شش فرسخ (یا:شانزده فرسخ) - آیا به زیارت قبرش می روید؟
   
- نه!- چه قدر جفا کردید!...(2) زیارت حسین رفتن، یک تکلیف مکتبی برای شیعه او و پیرو مکتب عاشورا است.
   
بدون پیوند باآن مرقد و مزار، ( شیعه بودن ) دارای خلل است. این مطلبی است که خود ائمه دین فرموده اند. امام صادق(ع؟فرمود:
        
هر کس به زیارت حسین(ع) نرود تا بمیرد، در حالیکه خود را هم شیعه ما بداند، هرگز او شیعه ما نیست. و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمان بهشتیان است:
   
( من لم یأت قبرالحسین(ع) و هم یزعم انه لنا شیعه حتی یموت، فلیس هولنا بشیعه و ا ن کان من اهل الجنه فهو ضیفان اهل الجنه )(3) امام صادق(ع) در جای دیگر فرمود:
     
کسی که توانایی زیارت حسین را داشته باشد ولی زیارت نکند، نسبت به پیامبر اسلام و ائمه ( عاق ) شده است.(4) و نیز، آن حضرت فرموده است:
   
زیارت حسین بن علی(ع)، بر هر کسی که ( حسین ) را از سوی خداوند، (امام) می داند لازم و واجب است:
      
( زیاره الحسین بن علی واجبه علی کل من یقر للحسین بالاءمامه من ا لله عزوجل.)(5) و اینکه:هر که تا هنگام مرگ، به زیارت حسین(ع) نرود، دین و ایمانش نقصان دارد.(6) امام باقر(ع) فرموده است شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی دستور بدهید.چرا که زیارت او، بر هر مومنی که به ( امامت الهی ) حسین(ع)، اقرار دارد، فریضه است.(7) و در سخنی دیگر فرموده است:شیعیان ما را دستور دهید تا حسین(ع) را زیارت کنند.همانا زیارت او عمر را زیاد، رزق را افزون، و بدیها را دفع می کند و زیارت او، بر هر مومین که به امامت او از سوی خداوند اعتقاد دارد واجب است.(8) گویا بین اعتقاد به امامت و رهبری، با رفتن به زیارت، ملازمه است و زیارت عمل به تعهد و وفای کامل به پیمانی است که بین هر امام و پیروان او برقرار است.
  
پاورقی‏ها :
  
1 - کامل الزیارات، ص 331، سفینه البحار، ج !ص 565، بحار الانوار، ج (بیروتی) ص 7.
  
2 - کم بینکم و بین الحسین؟قلت:ست و عشرون فرسخا.قال له:او ما تاءتونه؟قلت:لا قال:ما اجفا کم!...(وسائل الشیعه، ج 10 ص 337 و 338، حدیث 16 و 20، بحار الانوار، ج 98 ص 5).
  
3 -وسائل الشیعه، ج 10 ص 336، حدیث 11 بحار الاءنوار، ج 98 ص 4.
  
4 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 333، حدیث 2.
  
5 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 346 حدیث 5.
  
6 - ...کان منتقص الدین، منتقص الایمان.(بحار الانوار ، ج 98 (بیروتی) ص 4).
  
7 - مروا شیعتنابزیاره قبر الحسین بن ع لی، فان اتیانه مفترض علی کل مومن یقر للحسین بالامامه من الله.(کامل الزیارت، ص 121، بحار الانوار، ج 98 ص 1،3 و 4).
  
8 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 321، حدیث 8 و ص 345 حدیث 1 و 5.
     
منبع: کربلا کعبه دلها ، جواد محدثی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:24
اهل بیت
چهل حدیث کربلا


           
پیشگفتار
            
حدیث کربلا، حدیث حریت و حماسه هاست و روایتش روایت رویش و خیزش، و سرودش همیشه سرخ و حیات بخش و حرکت زا.
       
در خصوص کربلا و حماسه همیشه جاوید عاشورا، در کتابی با نام «سیمای کربلا، حریم حریت» سخن گفته ایم و چندین حدیث ازاحادیث این دفتر را نیز در آنجا البته با شرح و بسطی بیشتر آورده ایم.
 
دیگر لازم نیست در این مقدمه حرف به درازا کشد، تنها به تذکر چند نکته که در فهم بهتر این مجموعه می تواند مفید باشد بسنده می شود:
    
1. روایتهایی که درباره کربلا، بویژه زیارت آستان قدس حسینی علیه السلام، در منابع روایی آمده است. بیشتر از اینها است که در یک مجموعه چهل حدیثی بگنجد، ما از صدها حدیث، این چهل نمونه را، از سخنان برگزیدگان خدا برگزیده ایم.
  
2. احادیث از کتابهای معتبر نقل شده و بیشتر آنها را در کتاب وزین کامل الزیارات می توان دید، کتابی که در نظر دانشوران شیعی معتبر است و محکم.
    
3. در انتخاب حدیثها، علاوه بر نکات چندی که در نظر بوده این نکته نیز در نظر گرفته شده است که تا حد امکان حدیثی نقل شود که کم لفظ و معتبر، اما پر معنی باشد تا حفظ آن برای همه سهل و ممکن باشد.
       
4. پیشاپیش اقرار می شود که ترجمه ها نارسا بوده و آن لطف بی نظیری که در سخن معصوم علیه السلام است در ترجمه ها دیده نمی شود ما تلاش خویش را کرده ایم، امید که مقبول درگاه حضرت حق واقع گردد.
    
فصل اول: فضیلت کربلا
  
حدیث اول
   
حریم پاک
  
عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
    
..و هی اطهر بقاع الأرض و اعظمها حرمة و انها لمن بطحاء الجنة.
     
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث بلندی می فرماید: کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نیز کامل الزیارات، ص 264
  
حدیث دوم
   
سرزمین نجات
  
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
     
یقبر ابنی بأرض یقال لها کربلا هی البقعة التی کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التی علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فی الطوفان.
   
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 8
    
حدیث سوم
   
مسلخ عشق
   
قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:
   
هذا...مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم.
   
حضرت علی علیه السلام روزی گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی رسند.
    
تهذیب، ج 6، ص 73 و بحار، ج 98، ص 116
    
حدیث چهارم
   
عطر عشق
  
قال علی علیه السلام:
  
واها لک أیتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب.
  
امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبوئی ای خاک! در روز قیامت قومی از تو بپا خیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند.
   
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 169
    
حدیث پنجم
   
ستاره سرخ محشر
   
قال علی بن الحسین علیه السلام:
     
تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.
   
امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268
     
حدیث ششم
   
کربلا و بیت المقدس
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
    
الغاضریة من تربة بیت المقدس.
     
امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 7
    
حدیث هفتم
   
فرات و کربلا
      
قال ابو عبد الله علیه السلام
     
أن أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالی...
       
امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبی بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.بحار الانوار، ج 98، ص 109 و نیز کامل الزیارات، ص 269
     
حدیث هشتم
   
کربلا، کعبه انبیاء
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
    
لیس نبی فی السموات و الارض، اءلا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.
    
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات، ص 111
   
حدیث نهم
   
کربلا، مطاف فرشتگان
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
    
لیس من ملک فی السموات و الأرض الا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.
  
امام صادق علیه السلام فرمود:
    
هیچ فرشته ای در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجی از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجی دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات ص 114
  
حدیث دهم
  
راه بهشت
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
    
موضع قبر الحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة
   
امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است. کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1
  
حدیث یازدهم
   
کربلا، حرم امن
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
   
ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل أن یتخذ مکة حرما.
      
امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.کامل الزیارات، ص 267 بحار، ج 98، ص 110
    
حدیث دوازدهم
  
زیارت مداوم
   
قال الصادق علیه السلام:
   
زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...
   
امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. کامل الزیارات، ص 269
    
حدیث سیزدهم
  
بارگاه مبارک
  
قال الصادق علیه السلام:
   
«شاطی ء الوادی الأیمن» الذی ذکره الله فی القرآن، (1) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هی کربلا.
   
امام صادق علیه السلام فرمود: آن «ساحل وادی ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است. (2)
     
فصل دوم: زیارت کربلا
  
حدیث چهاردهم
   
شوق زیارت
  
قال الامام الباقر علیه السلام:
   
لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقا.
  
امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند.ثواب الاعمال، ص 319، به نقل از کامل الزیارات .
  
حدیث پانزدهم
  
حج مقبول و ممتاز
   
قال ابو جعفر علیه السلام:
  
زیارة قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام، تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلی الله علیه و آله.
  
امام باقر علیه السلام فرمود: زیارت قبر رسول خدا «ص» ، و زیارت مزار شهیدان، و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود.مستدرک الوسائل، ج 1، ص 266، و نیز کامل الزیارات، ص 156
  
حدیث شانزدهم
   
تولدی تازه
    
عن حمران قال: زرت قبر الحسین علیه السلام فلما قدمت جاءنی.ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام...فقال علیه السلام:
  
ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه.
  
حمران می گوید: هنگامی که از سفر زیارت امام حسین علیه السلام برگشتم، امام باقر علیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: ای حمران! به تو مژده می دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش بیرون می آید چون روزی که مادرش او را زاد.امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص .20
  
حدیث هفدهم
  
زیارت مظلوم
   
عن ابی جعفر و ابی عبد الله علیه السلام یقولان:
   
من احب أن یکون مسکنه و مأواه الجنة، فلا یدع زیارة المظلوم.
    
از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرمودند: هر کس که می خواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم علیه السلام را ترک نکند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 253
   
حدیث هجدهم
   
شهادت و زیارت
   
قال الامام الصادق علیه السلام:
   
زوروا قبر الحسین (علیه السلام) و لا تجفوه، فاءنه سید شباب أهل الجنة من الخلق، و سید شباب الشهداء.
   
امام صادق علیه السلام فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید چرا که او سید جوانان بهشت از مردم، و سالار جوانان شهید است. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 256: و کامل، ص 109
    
حدیث نوزدهم
  
زیارت، بهترین کار
  
قال ابو عبد الله علیه السلام:
  
زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام من افضل ما یکون من الاعمال.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت قبر امام حسین علیه السلام از بهترین کارهاست که می تواند انجام یابد.مستدرک الوسائل، ج 10، ص .311
  
حدیث بیستم
  
سفره های نور
  
قال الامام الصادق علیه السلام:
   
من سره ان یکون علی موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن علی (علیهما السلام)
  
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره های نور بنشیند باید از زائران امام حسین (علیه السلام) باشد.وسائل الشیعه، ج 10، ص 330 بحار الانوار، ج 98، ص 72
    
حدیث بیست و یکم
  
شرط شرافت
  
قال الصادق علیه السلام: من اراد أن یکون فی جوار نبیه و جوار علی و فاطمة فلا یدع زیارة الحسین علیهم السلام
   
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که می خواهد در همسایگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در کنار علی (علیه السلام) و فاطمه (س) باشد، زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکند. وسائل الشیعه، ج 10، ص 331، ح .39
     
حدیث بیست و دوم
  
زیارت، فریضه الهی
  
قال ابو عبد الله علیه السلام:
  
لو أن احدکم حج دهره ثم لم یزر الحسین بن علی علیه السلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لأن حق الحسین فریضة من الله تعالی، واجبة علی کل مسلم.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یکی از شما تمام عمرش را احرام حج بندد، اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند، حقی از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است چرا که حق حسین علیه السلام فریضه الهی و بر هر مسلمانی واجب و لازم است.وسائل الشیعه، ج 10، ص .333
  
حدیث بیست و سوم
  
کربلا، کعبه کمال
  
قال ابو عبد الله علیه السلام:
    
من لم یأت قبر الحسین علیه السلام حتی یموت کان منتقص الاءیمان، منتقص الدین، اءن ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین علیه السلام نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود، به بهشت هم که برود پایین تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.وسائل الشیعه، ج 10، ص .335
  
حدیث بست و چهارم
  
از زیارت تا شهادت
  
قال ابو عبد الله علیه السلام:
   
لا تدع زیارة الحسین بن علی علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فی عمرک و یزید فی رزقک و یحییک ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزی و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیری مگر شهید. وسائل الشیعه، ج 10، ص 335
    
حدیث بیست و پنجم
  
حدیث محبت
  
عن ابی عبد الله علیه السلام قال:
  
من اراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام و زیارته، و من اراد الله به السوء قذف فی قلبه بغض الحسین علیه السلام و بغض زیارته.
  
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او می اندازد. وسائل الشیعه، ج 10، ص 388، بحار الانوار، ج 98، ص 76
   
حدیث بیست و ششم
    
نشان شیعه بودن
   
قال الصادق علیه السلام:
   
من لم یأت قبر الحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتی یموت فلیس هو لنا شیعة، و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة.
   
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد، او شیعه ما نیست، و اگر هم از اهل بهشت باشد، از میهمانان اهل بهشت خواهد بود. کامل الزیارات، ص 193، بحار الانوار، ج 98، ص .4
  
حدیث بیست و هفتم
  
سکوی معراج
   
قال الصادق علیه السلام:
  
من اتی قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه کتبه الله عز و جل فی اعلی علیین.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد، خدای متعال او را در بلندترین درجه عالی مقامان ثبت می کند. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص .581
   
حدیث بیست و هشتم
    
مکتب معرفت
  
قال ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام:
  
أدنی ما یثاب به زائر أبی عبد الله (علیه السلام) بشط فرات، اذا عرف حقه و حرمته و ولایته، أن یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر.
  
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابی که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات، داده می شود این است که تمام گناهان، مقدم و مؤخرش بخشوده می شود.بشرط این که حق و حرمت و ولایت آن حضرت را شناخته باشد. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص .138
  
حدیث بیست و نهم
  
همچون زیارت خدا
  
قال الامام الرضا علیه السلام:
  
من زار قبر الحسین (علیه السلام) بشط الفرات کان کمن زار الله.
  
امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسی است که خدا را زیارت کرده است.مستدرک الوسائل، ج 10، ص 250، به نقل از کامل
  
فصل سوم :عاشورا و اربعین
  
حدیث سی ام
  
زیارت عاشورا
  
قال الصادق علیه السلام:
  
من زار الحسین علیه السلام یوم عاشورا وجبت له الجنة.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.اقبال الاعمال، ص 568
  
حدیث سی و یکم
 
بالاتر از روسپیدی
   
قال ابو عبد الله علیه السلام:
  
من بات عند قبر الحسین علیه السلام لیلة عاشورا لقی الله یوم القیامة ملطخا بدمه، کانما قتل معه فی عرصة کربلا.
   
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که شب عاشورا را در کنار مرقد امام حسین علیه السلام سحر کند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسی که در میدان کربلا و در کنار امام حسین علیه السلام کشته شده باشد. وسائل الشیعه، ج 10، ص .372
  
حدیث سی و دوم
 
نشانه های ایمان
   
قال ابو محمد الحسن العسکری علیه السلام:
  
علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، و التختم، فی الیمین، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم.
 
امام حسن عسگری علیه السلام فرمود: نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1 نمازهای پنجاهگانه (3) 2 زیارت اربعین
  
2 انگشتر به دست راست کردن 4 بر خاک سجده کردن 5 بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.وسائل الشیعه، ج 10، ص 373، و نیز التهذیب، ج 6، ص 52
  
فصل چهارم: تربت و تسبیح عشق
  
حدیث سی و سوم
  
رواق منظر یار
  
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
  
الا و ان الاجابة تحت قبته، و الشفاء فی تربته، و الأئمة (علیهم السلام) من ولده
  
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان علیهم السلام از فرزندان اوست. مستدرک الوسائل، ج 10، ص .335
   
حدیث سی و چهارم
 
تربت و تربیت
  
قال الصادق علیه السلام:
   
حنکوا أولادکم بتربة الحسین (علیه السلام) فانها امان.
    
امام صادق علیه السلام فرمود: کام کودکانتان را با تربت حسین (علیه السلام) بردارید، چرا که خاک کربلا، فرزندانتان را بیمه می کند. وسائل الشیعه، ج 10، ص .410
       
حدیث سی و پنجم
  
بزرگترین دارو
  
قال ابو عبد الله علیه السلام:
   
فی طین قبر الحسین (علیه السلام)، الشفاء من کل داء، و هو الدواء الاکبر.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: شفای هر دردی در تربت قبر حسین علیه السلام است و همان است که بزرگترین داروست.کامل الزیارات، ص 275 و وسائل الشیعه، ج 10، ص .410
  
حدیث سی و ششم
  
تربت و هفت حجاب
  
قال الصادق علیه السلام:
  
السجود علی تربة الحسین علیه السلام یخرق الحجب السبع.
  
امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهای هفتگانه را پاره می کند. مصباح المتهجد، ص 511، و بحار الانوار، ج 98، ص .135
    
حدیث سی و هفتم
  
سجده بر تربت عشق
  
کان الصادق علیه السلام لا یسجد الا علی تربة الحسین علیه السلام تذللا لله و استکانة الیه.
  
رسم حضرت امام صادق علیه السلام چنین بود که: جز بر تربت حسین علیه السلام به خاک دیگری سجده نمی کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع برای خدا می کرد. وسائل الشیعه، ج 3، ص .608
    
حدیث سی و هشتم
  
تسبیح تربت
   
قال الصادق علیه السلام: السجود علی طین قبر الحسین علیه السلام ینور الی الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبر الحسین علیه السلام کتب مسبحا و ان لم یسبح بها...
  
امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت قبر حسین علیه السلام تا زمین هفتم را نور باران می کند و کسی که تسبیحی از خاک مرقد حسین علیه السلام را با خود داشته باشد، تسبیح گوی حق محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 268، وسائل الشیعه، ج 3، ص .608
  
حدیث سی و نهم
  
تربت شفابخش
  
عن موسی بن جعفر علیه السلام قال: و لا تأخذوا من تربتی شیئا لتبرکوا به فان کل تربة لنا محرمة الا تربة جدی الحسین بن علی علیهما السلام فان الله عز و جل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا.
   
حضرت امام کاظم علیه السلام در ضمن حدیثی که از رحلت خویش خبری می داد، فرمود: چیزی از خاک قبر من بر ندارید تا به آن تبرک جویید چرا که خوردن هر خاکی جز تربت جدم حسین علیه السلام، بر ما حرام است، خدای متعال تنها تربت کربلا را، برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است. جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .533
  
حدیث چهلم
    
یکی از چهار نیاز
   
قال الامام موسی الکاظم علیه السلام: لا تستغنی شیعتنا عن أربع: خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به، و سواک یستاک به، و سبحة من طین قبر أبی عبد الله علیه السلام...
  
حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند: 1 سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2 انگشتری که در انگشت باشد.3 مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4 و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین علیه السلام...تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75
  
پی نوشت‏ها:
 
1.قرآن مجید، سوره قصص، آیه 30
  
2.بحار الانوار، ج 57، ص 203، به نقل از تهذیب
  
3.منظور نمازهای روزانه و نوافل آنهاست که پنجاه رکعت می شود.
  
منبع: چهل حدیث کربلا، محمد صحتی سردرودی.
سه شنبه 7/9/1391 - 22:23
اهل بیت
عاشورا ؛ رویدادی که نقطه عطف تاریخ بشریت شد


           
چکیده:
   
محرم ماه تجدید حیات اسلام و دهه عاشورا فصل ریزش رحمت بیکران الهی و بهار معرفت و عترت نبوی است. ایمان و اخلاق و ارزش‌ها در سایه فرهنگ عاشورایی تقویت می‌شود و کفر و نفاق ظلم و گناه به شدت تضعیف می‌گردد، نام پیشوای شهیدان، مشعلی است که راه را روشن می‌سازد و شرک و ظلم و نفاق از آن می‌گریزد.
واقعه عاشورا و اتفاقاتی که در این روز بزرگ رخ داد تاریخ بشریت را تکان داد حماسه حسینی و یاران باوفایش چنان در تاریخ ماند که تا ابد ذکر یا حسین گویان جهانی را به لرزه در آورد و حادثه بزرگ قرن بیستم که همانا انقلاب اسلامی در ایران بود را باید نشئت گرفته از این واقعه دانست. این مقاله که در 7 بخش تنظیم شده است می‏کوشد تا این روز بزرگ را به عنوان روزی تاثیرگذار در تاریخ بشریت توصیف کند و بزرگترین و برترین شجاعتها، دلاوریها و ایثارگری‏هایی که در تاریخ بشریت ثبت شده است را قیام برای امر به معروف و نهی از منکر از سوی اباعبدالله الحسین(ع) بداند که وظیفه اصلی امام معصوم است و تا ظهور قائم آل‏محمد(عج) در آخرالزمان در اذهان همه انسانهای آزاده ثبت خواهد شد و به عنوان الگویی برای رهایی از ذلت و مبارزه با فساد و جور ستمگران مورد استفاده قرار گیرد.

   
1 - مقدمه
  
«إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا» پیامبر اکرم(ص)
  
شهادت امام حسین(ع) را به راستی باید نه تنها نقطه عطف تاریخ شیعه بلکه بشریت برشمرد. تاریخی که مملو از بی‏عدالتی‏ها، فسادها، ظلمها و پایمال شدن حقوق انسانها است؛ تاریخی که از آغاز آن در فرزندان حضرت آدم ظهور و نمود یافت و تا ظهور منجی خود یعنی قائم آل‏محمد(عج) ادامه خواهد یافت.
  
با بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) و نزول دین مبین اسلام در جهان رویکرد بشریت به حیات و زندگانی شکل تازه‏ای به خود گرفت و تعالیمی از جانب خداوند بر زبان محمد(ص) جاری شد که این آموزه‏ها نجاتگر و رهایی‏بخش بشر از ظلمتهای درهم پیچیده بود و راهکارهای رسیدن انسان به سعادت دنیوی و اخروی را در پیش پای انسانها قرار می‏داد اما چرا با پایان زندگانی مبارک نبی مکرم اسلام(ص) این طریق مبارک  دچار رکود و ایستایی شد؟ چرا مسلمانان آن روزگار به دستورات و اوامر پیامبرشان پشت کرده و دین را در مسیر دیگری قرار دادند؟ پس از این رخداد و خطر فراموش شدن حقایق دین مبین اسلام آیا نیاز نبود تا شخصی از خاندان پیامبر اسلام(ص) و از جانشینان به حقش در مقابل آن بایستد و با از بین رفتن دین اسلام  که معاویه بر از بین بردن آن قسم یاد کرده بود، مقابله کند؟ بله به درستی که شهادت سیدالشهداء را باید زیباترین شهادت برای حفظ دین دانست.
  
بی‏شک شهادت و اسارت آل‌الله(ع) در واقعه كربلا سرآغاز زندگی جاوید اسلام و سبب رسوایی نفاق‌پیشگانی بود كه در اندیشه و عمل، مصمم به نابودی اسلام بودند و پیوسته برای محو اساس وحی می‌كوشیدند.
  
شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا – سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن كریم بود؛ آن شهادت مظلومانه و اسارت آل‌الله، تخت و تاج یزیدیان را كه با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود می‏خواستند محو كنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ كنار زد.
  
آرى، در آن زمانى كه بنیاد روانى و اخلاقى مردم در هم ریخته و ویران شده بود و این ویرانى شامل رهبران مسلمین و بزرگان آنان نیز شده، امام حسین(ع) یگانه درمان آن حالت بیمارگونه را كه در مجتمعمسلمانان مورد قبول واقعشده بود، در قیام آشكار و فریاد درآن سكوت مرگبار دید. لذا آن حضرت با خون پاك خود و فرزندان و یارانش و با همه اعتبارات احساسى و تاریخى، حتى شمشیر و عمامه جدش رسول خدا(ص)، وارد مبارزه گردید تا همه روزنه‏ها و راههاى توجیه را فرو بندد.
  
سیدالشهدا(ع) نیك دریافته بود كه وجدان شكست خورده و اخلاق پست امت را نمى‏توان به وسیله رویارویى ساده دگرگون ساخت، از این رو با قیام و شهادت خویش دیرى نپایید كه اخلاق هزیمت و فرار را به نیرویى عظیم درآورد و اخلاق جدیدى به جاى آن جایگزین نمود. براستى شهادت حسین بن على(ع) تأثیر ژرف و شگرفى بر شیعیان ساكن و ساكت بجاى گذاشت، و سرنوشت غم انگیز نواده پیامبر اكرم(ص) عواطف اخلاقى و مذهبى مردم را بهم ریخت.
  
در اثر قیام و شهادت امام حسین(ع) موجى در روح مسلمین به وجود آمد، حمیت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد و احساسات بردگى و اسارتى كه از اواخر حكومت عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامى حكمفرما بود، تضعیف شد و‏ترس آنها را فرو ریخت، خلاصه، ابا عبدالله(ع) به اجتماعاسلامى شخصیت داد.
  
كربلا و قیام سیدالشهدا(ع) نمایشگاه اخلاق عالى اسلامى و انسانى با همه صفات و طراوت آن بود و این اخلاق را نه به زبان كه در عمل به خون پاك خویش بر صفحه ماندگار تاریخ به ثبت رسانید.
  
حیات و جاودانگی اسلام مرهون فداكاری سید مظلومان و ایثار و از خودگذشتگی اصحاب و اهل‌بیت آن بزرگوار و تجدید هر ساله خاطره عاشورائیان و برپایی مجالس و محافل حسینی است.
  
2 - زندگینامه سالار شهیدان کربلا
  
الف- ولادت
  
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت(1) دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام(ص) رسید، به خانه حضرت على(ع) و فاطمه(س) آمد و اسما(2) را فرمود تا كودك را بیاورد. اسما او را در پارچه‏اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم(ص) برد، آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
  
به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل  فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر كوچك ‏هارون (شبیر)(4) كه به عربى(حسین) خوانده می‏شود نام بگذار.(5) چون على براى تو به سان‏ هارون براى موسى بن عمران است، جز آن كه تو خاتم پیغمبران هستى. و به این‏ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه(س) انتخاب شد.
  
به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه(6) كشت، و سر آن حضرت را‏ تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد.(7)
  
ب - حسین(ع) و پیامبر(ص)
  
 از ولادت حسین بن على(ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله(ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام(ص) درباره حسین(ع) ابراز می‏داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
  
سلمان فارسى می‏گوید: دیدم كه رسول خدا(ص) حسین(ع) را بر زانوى خویش نهاده او را می‏بوسید و می‏فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) می‏باشد.(8)
  
«انس بن مالك» روایت می‏كند: وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل‏بیت خود را بیشتر دوست می‏دارى، فرمود: حسن و حسین را،(9) بارها رسول گرامى حسن(ع)  و حسین(ع) را به سینه می‏فشرد و آنان را می‏بویید و می‏بوسید.(10)
  
«ابوهریره» كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است، در عین حال اعتراف می‏كند كه: رسول اكرم را دیدم كه حسن و حسین را بر شانه‏هاى خویش نشانده بود و به سوى ما می‏آمد، وقتى به ما رسید فرمود هر كس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)
  
عالیترین، صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام(ص) خواند كه فرمود: حسین از من و من از حسینم(12)
  
ج - حسین(ع) با پدر
  
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد، و آن گاه كه رسول خدا(ص) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت، مدت سى سال با پدر زیست. پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد، و جز به طهارت و بندگى نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. پدرى كه در زمان حكومتش لحظه‏اى او را آرام نگذاشتند، همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.
  
در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می‏كرد، و در چند سالى كه حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، حضرت حسین(ع) در راه پیشبرد اهداف اسلامى، مانند یك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش می‏كوشید، و در جنگهاى جمل، صفین و نهروان شركت داشت.(13)
  
به این‏ترتیب، از پدرش امیرالمؤمنین(ع) و دین خدا حمایت كرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می‏كرد. در زمان حكومت عمر، امام حسین(ع) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول‏الله(ص) مشاهده كرد كه سخن می‏گفت. بی‏درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبر پدرم فرود آى....(14)
  
د - امام حسین(ع) با برادر
  
پس از شهادت حضرت على(ع)، به فرموده رسول خدا(ص) و وصیت امیرالمؤمنین(ع) امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على(ع)، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین(ع)، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامین پیشوایشان امام حسن(ع) گوش فرادارند. امام حسین(ع) كه دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود، همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ، امام حسن(ع) مجبور شد كه با معاویه صلح كند و آن همه ناراحتی‏ها را تحمل نماید، امام حسین(ع) شریك رنج‏هاى برادر بود و چون میدانست كه این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراض به برادر نداشت.
  
حتى یك روز كه معاویه، در حضور امام حسن(ع) وامام حسین(ع) دهان آلوده‏اش را به بدگویى نسبت به امام حسن(ع) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان(ع) گشود، امام حسین(ع) به دفاعبرخاست تا سخن در گلوى معاویه بشكند و سزاى ناهنجاریش را به كنارش بگذارد، ولى امام حسن(ع) او را به سكوت و خاموشى فراخواند، امام حسین(ع) پذیرا شد و به جایش بازگشت، آن گاه امام حسن(ع) خود به پاسخ معاویه برآمد، و با بیانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت.(15)
  
ه - امام حسین(ع) در زمان معاویه
   
چون امام حسن(سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و وصیت حسن بن على(ع) امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین(ع) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گردید. امام حسین(ع) می‏دید كه معاویه با اتكا به قدرت اسلام، بر اریكه حكومت اسلام به ناحق تكیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است و از این حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج می‏برد، ولى نمی‏توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جایگاه حكومت اسلامى پایین بكشد، چنانچه برادرش امام حسن(ع) نیز وضعى مشابه او داشت.
  
امام حسین(ع) می‏دانست اگر تصمیمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حركت مفیدى به قتلش می‏رسانند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پیشه ساخت كه اگر بر می‏خاست، پیش از اقدام به دسیسه كشته می‏شد، از این كشته شدن هیچ نتیجه‏اى گرفته نمی‏شد. بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفت‏هاى بزرگ نیفراخت، جز آن كه گاهى محیط و حركات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می‏گرفت و مردم رابه آینده نزدیك امیدوار می‏ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.
  
در تمام طول مدتى كه معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید، بیعت می‏گرفت، حسین به شدت با اومخالفت كرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه‏اى كوبنده براى او نوشت.(16)
  
معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید، به او اصرارى نكرد و امام(ع) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت.
  
و - قیام حسینى
  
یزید پس از معاویه بر تخت حكومت اسلامى تكیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند و براى این كه سلطنت ناحق و ستمگرانه‏اش را تثبیت كند، مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامه‏اى به حاكم مدینه نوشت و در آن یادآور شد كه براى من از حسین(ع)بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان.
   
حاكم این خبر را به امام حسین(ع) رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین(ع) چنین فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید».(17)
  
آن گاه كه افرادى چون یزید، (شرابخوار و قمارباز و بی‏ایمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمی‏كند) بر مسند حكومت اسلامى بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام، اسلام را از بین می‏برند.)
   
امام حسین(ع) می‏دانست اینك كه حكومت یزید را به رسمیت نشناخته است، اگر در مدینه بماند به قتلش می‏رسانندش، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفى از مدینه به سوى مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مكه و مدینه انتشار یافت، و این خبر تا به كوفه هم رسید. كوفیان از امام حسین(ع) كه در مكه به سر می‏برد دعوت كردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام(ع) مسلم بن عقیل، پسر عموى خویش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزدیك ببیند و برایش بنویسد. مسلم به كوفه رسید و با استقبال گرم و بی‏سابقه‏اى روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام(ع) با او بیعت كردند، و مسلم هم نامه‏اى به امام حسین(ع) نگاشت و حركت فورى امام(ع) را لازم گزارش داد.
  
هر چند امام حسین(ع) كوفیان را به خوبى می‏شناخت، و بی‏وفایى و بی‏دینیشان را در زمان حكومت پدر و برادر دیده بود و می‏دانست به گفته‏ها و بیعتشان با مسلم نمی‏توان اعتماد كرد، و لیكن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفت كه به سوى كوفه حركت كند.با این حال تا هشتم ذیحجه، یعنى روزى كه همه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند(18) و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام می‏خواست خود را به مكه برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنین روزى با اهل‏بیت و یاران خود، از مكه به طرف عراق خارج شد و با این كار هم به وظیفه خویش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پیغمبر امت، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نكرده، بلكه علیه او قیام كرده است.
  
یزید كه حركت مسلم را به سوى كوفه دریافته و از بیعت كوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (كه از پلیدترین یاران یزید و از كثیفترین طرفداران حكومت بنى‏امیه بود) به كوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویى و‏ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهدید و ارعاب، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت، و مسلم به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت، و پس از جنگى دلاورانه و شگفت، با شجاعت شهید شد. (سلام خدا بر او باد). و ابن‏زیاد جامعه دورو و خیانتكار و بی‏ایمان كوفه را علیه امام حسین(ع) برانگیخت، و كار به جایى رسید كه عده‏اى از همان كسانى كه براى امام(ع) دعوتنامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین(ع) از راه برسد و به قتلش برسانند.
  
امام حسین(ع) از همان شبى كه از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتى كه در مكه اقامت گزید، و در طول راه مكه به كربلا، تا هنگام شهادت، گاهى به‏اشاره، گاهى به صراحت، اعلان میداشت كه: مقصود من از حركت، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامى یزید و برپاداشتن امر به معروف و نهى از منكر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم. و این مأموریتى بود كه خداوند به او واگذار نموده بود، حتى اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده‏اش اتمام پذیرد.
  
رسول گرامى(ص) و امیرمؤمنان(ع) و حسن بن على(ع) پیشوایان پیشین اسلام، شهادت امام حسین(ع) را بارها بیان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسین(ع)، رسول گرانمایه اسلام(ص) شهادتش را تذكر داده بود.(19) و خود امام حسین(ع) به علم امامت می‏دانست كه آخر این سفر به شهادتش می‏انجامد، ولى او كسى نبود كه در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد، یا از اسارت خانواده‏اش واهمه‏اى به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را و شهادت را سعادت می‏پنداشت.
  
خبر شهادت حسین(ع) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته، از رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن بن على(ع) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدین‏سان حركت امام حسین(ع) با آن درگیری‏ها و ناراحتی‏ها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشدید كرد. به ویژه كه خود در طول راه می‏فرمود: «من كان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا».(20) هر كس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بیاید. و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد كه حضرتش را از این سفر منصرف سازند، غافل از این كه فرزند على بن ابى‏طالب(ع) امام و جانشین پیامبر، و از دیگران به وظیفه خویش آگاه‏تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد كشید.
  
بارى امام حسین(ع) با همه این افكار و نظریه‏ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد و كوچكترین خللى در تصمیمش راه نیافت. سرانجام  رفت، و شهادت را دریافت. نه خود تنها، بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر یك ستاره‏اى درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و كشته شدند، و خون‏هایشان شن‏هاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقیمانده بسترهاى گناه آلود خاندان امیه) جانشین رسول خدا نیست، و اساسا اسلام از بنى‏امیه و بنى‏امیه از اسلام جداست.
  
راستى هرگز اندیشیده‏اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین(ع) به وقوع نمی‏پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر(ص) می‏دانستند، و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوت‏رانی‏هاى او و عمالش را می‏شنیدند، چقدر از اسلام متنفر می‏شدند، زیرا اسلامى كه خلیفه پیغمبرش یزید باشد، به راستى نیز تنفرآور است... و خاندان پاك حضرت امام حسین(ع) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت رابه گوش مردم برسانند. و شنیدیم و خواندیم كه در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نكبت‏بار یزید، هماره و همه جا دهان گشودند وفریاد زدند، و پرده زیباى فریب را از چهره زشت و جنایتكار جیره خواران بنى امیه برداشتند و ثابت كردند كه یزید سگباز وشرابخوار است، هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریكه‏اى كه او بر آن تكیه زده جایگاه او نیست. سخنانشان رسالت شهادت حسینى را تكمیل كرد، طوفانى در جانها برانگیختند، چنان كه نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گردید و همه آرزوهاى طلایى و شیطانیش چون نقش بر آب گشت.
  
نگرشى ژرف می‏خواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت. از همان اوان شهادتش تاكنون، دوستان و شیعیانش، و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج می‏گذارند، همه ساله سالروز به خون غلطیدنش را، سالروز قیام و شهادتش را با سیاهپوشى و عزادارى محترم می‏شمارند، و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز می‏دارند. پیشوایان معصوم ما، هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاصداشتند. غیر از این كه خود به زیارت مرقدش می‏شتافتند و عزایش را بر پا می‏داشتند، در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار، گفتارهاى متعددى ایراد فرموده‏اند.
  
ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم، صادق آل‏محمد(ع) رسیدم، فرمود اشعارى در سوگوارى حسین براى ما بخوان. وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست، من می‏خواندم و آن عزیز می‏گریست، چندان كه صداى گریه از خانه برخاست. بعد از آن كه ‏اشعار را تمام كردم، امام(ع) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین(ع) مطالبى بیان فرمود.(21)
   
نیز از آن جناب است كه فرمود: گریستن و بی‏تابى كردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على، كه ثواب و جزایى گرانمایه دارد.(22)
   
باقرالعلوم، امام پنجم(ع) به محمد بن مسلم كه یكى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شیعیان ما بگویید كه به زیارت مرقد حسین بروند، زیرا بر هر شخص باایمانى كه به امامت ما معترف است، زیارت قبر اباعبدالله لازم می‏باشد.(23)
   
امام صادق(ع) می‏فرماید: «إن زیارة الحسین علیه‏السلام افضل ما یكون من الاعمال» همانا زیارت حسین(ع) از هر عمل پسندیده‏اى ارزش و فضیلتش بیشتر است.(24) زیرا كه این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است كه به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می‏دهد و گویى روح را به سوى ملكوت خوبی‏ها و پاكدامنی‏ها و فداكاری‏ها پرواز می‏دهد.
   
هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على(ع)، و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشكوه و حماسه‏ساز كربلایش ارزش و معیارى والا دارد، لكن باید دانست كه نباید تنها به این زیارت‏ها و گریه‏ها و غم گساریدن اكتفا كرد، بلكه همه این تظاهرات، فلسفه دیندارى، فداكارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزد می‏نماید، و هدف هم جز این نیست، و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست می‏باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم، هدف مقدس حسینى به فراموشى می‏گراید.
  
3 – از عاشورا چه درسی باید گرفت؟ 
   
نسل امروز و آینده هنوز تشنه فضیلت و عدالت است و به دلیل سرخوردگى از تباهى‏ها به‏دنبال آرمان شهر اسلامى مى‏گردد. اینان به نیرومندى و توانایى خویش براى به دست آوردن دنیایى بهتر و در نتیجه ‏رستاخیزى مطلوب مى‏اندیشد. جوان امروز در تلاش است تا از فرهنگ و ارزش‏هاى اسلامى انسانى‏به صورت بهینه بهره گیرد. این تفكر حیاتى‏ترین، اندیشه‏اى است كه مى‏تواند به‏بالندگى جامعه جوان امروز و آینده مدد رساند.
   
شجاعت‏ سیدالشهداء علیه‏السلام نه تنها همان زور بازو و قدرت و قوت بدنى و علم و آگاهى آن‏ حضرت به آئین جنگ و نبرد و مدیریت و فرماندهى و به خاك انداختن دلیران و دلاوران صحنه كارزار بود، بلكه تمام اینها از روح قوى و خصیت ‏بلند و حیات ‏اعتقادى و اسلامى او نشات مى‏گرفت. وقتى از او مى‏پرسند از پیامبر حدیثى كه خودت شنیده باشى نقل كن، مى‏فرماید: « ان الله یحب معالى الامور و یبغض سفسافها » خداوند كارهاى بلند و گرامى را دوست مى‏دارد و كارهاى پست و زبون را دشمن مى‏دارد.
  
در این روایت امام حسین(ع) كه از جد بزرگوارش نقل مى‏كند، معلوم مى‏شود روح بلند امام با امور پست جسمى سر و كار ندارد، سر و كارش با معانى عالى و بلند و باعظمت است. از دیدگاه اسلام همه حماسه‏هاى نژادى و قومى مذموم است و آن حماسه‏اى در اسلام ‏ممدوح و پسندیده است كه بر اساس عزت نفس، كرامت نفس، آزاد منشى و استقلال‏ فرهنگى و اعتقاد دینى باشد و ننگ و ذلت و انحطاط و پستى را تحمل ننماید.
   
4 - رمز پیروزی حسین(ع) چه بود؟
   
سیدالشهدا با الهام از آیات حماسى قرآن هم چون آیه شریفه «لله العزه ولرسوله و للمومنین‏» و آیه «لن یجعل الله للكافرین على المومنین سبیلا» و بااستفاده از زندگى حماسى و سیره عملى رسول خدا(ص) و امیرالمومنین علیه‏السلام ‏و حماسه‏هاى زهراى اطهر و امام حسن مجتبى(ع) به احیاى انسان‏هاى مرده زمان ‏پرداخت و شخصیت معنوى مسلمانان را بیدار كرد و اسلام را تجدید حیات بخشید و درملت اسلام در تمامى قرون و اعصار حماسه و غیرت ایجاد كرد، حمیت و شجاعت و سلحشورى به وجود آورد و براى تمام نهضت‏ها و انقلاب‏هاى دنیا سوژه و سرمایه‏ بى‏نظیرى شد و به آنها آموخت كه‏ترس‏ها، زبونى‏ها، بردگى‏ها، چاپلوسى‏ها، بیگانه‏پرستى‏ها، همه و همه مولود از دست دادن خوى فطرى و شخصیت انسانى است.
   
به خاطر همان تعالیم عاشورایى است كه هنوز شعارهاى حماسى و پیام‏هاى بلند آن به گوش اهل دل مى‏رسد كه مى‏فرمود: «الموت اولى من ركوب العار و العار اولى من دخول النار انا الحسین بن على آلیت ان لا انثنى حتى عیالات ابى امضى على دین النبى»، مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و پذیرفتن ننگ بهتر از قبول آتش سوزان جهنم است. ‏من حسین فرزند على هستم، سوگند یاد كرده‏ام كه در مقابل دشمن سرفرود نیاورم. من از اهل و عیال پدرم حمایت مى‏كنم و در راه آئین پیامبر كشته مى‏شوم.
  
روحیه‏ حماسى است كه باعث مى‏شود انبیاء الهى براى اجراى عدالت اجتماعى كوچكترین سازشى‏با مترفین و كفار نداشته باشند.
   
همین حماسه‏هاى صادقانه و مخلصانه بود كه یك جاذبه واقعى و حقیقى در قلوب مردم ‏مومن جهان ایجاد كرد كه حرارت و سوزش آن هرگز به سردى نمى‏گراید و در زیر این‏آسمان كبود نمى‏توان نهضت و انقلاب اصلاحى را پیدا كرد كه با حماسه‏هاى جاوید عاشورا آشنا نباشد.
  
5 - الگو گیری تاریخ ازواقعه عاشورا
   
تاریخ اسلام و شخصیت‌های برجسته اسلامی نیز برای مسلمانان در همه دوره‌ها الگو بوده است و تعالیم دین ما و اولیاء مكتب نیز توصیه كرده‌اند كه از نمونه‌های متعالی و برجسته در زمینه‌های اخلاق و كمال، سرمشق بگیریم. در میان حوادث تاریخ، «عاشورا» و «شهدای كربلا» از ویژگی خاصّی برخوردارند و صحنه صحنه این حماسه ماندگار و تك‌تك حماسه‌آفرینان عاشورا، الگوی انسان‌های حق‌طلب و ظلم‌ستیز بوده و خواهد بود، همچنان كه «اهل‌بیت(ع)» بصورت عام‌تر، در زندگی و مرگ، در اخلاق و جهاد، در كمالات انسانی و چگونه زیستن و چگونه مردن، برای ما سرمشق‌اند. از خواسته‌های ماست كه حیات و ممات ما چون زندگی و مرگ محمد و آل محمّد باشد: «اَللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ»
   
امام حسین ـ علیه‏السلام ـ حركت خویش را در مبارزه با طاغوت عصر خودش، برای مردم دیگر سرمشق می‌داند و می‌فرماید: «فَلَكُمْ فی اُسوَةٌ» نهضت عاشورا، الهام گرفتة از راه انبیا، و مبارزات حق‏جویان تاریخ و در همان راستاست. استشهادی كه امام حسین(ع) به كار پیشینیان می‌كند، نشان‌دهندة این الگوگیری است. هنگامی كه حضرت می‌خواست از مدینه خارج شود، این آیه را می‌خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»، قبل از حركت نیز در وصیتنامه‌ای كه به برادرش محمد حنفیه نوشت و مبنا و هدف و انگیزه خروج را بیان كرد، از جمله تكیه آن حضرت بر عمل به سیره جدّ و پدرش و پیمودن همان راه بود و نهضت خود را در همان خطّ سیر معرفی كرد: «وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی و اَبی عَلِی بْنِ اَبی طالِبٍ» و سیره پیامبر و علی(ع) را الگوی خویش در این مبارزه با ظلم و منكر دانست. این شیوه، تضمینی بر درستی راه و انتخاب است كه انسان مبارز، از اولیای دین و معصومین الگو بگیرد و برای كار خود حجّت شرعی داشته باشد. در سخنی دیگر، آن حضرت فرموده است: «وَلی وَ لَهُمْ و لِكُلِّ مُسلمٍ بِرَسُولِ اللهِ اُسْوَة» و پیامبر اكرم(ص)را اسوه خود و هر مسلمان دیگر قلمداد كرده است. پیامبر اكرم(ص)، دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را «امام» معرفی كرده است، چه قیام كنند، چه بنشینند: «اِبْنای هذا اِمامانِ، قاما اَوْ قَعَدا» پس از قیام عاشورا نیز در همان خطّ امام و اسوه و الگو بودن امام حسین(ع) بود و عمل آن حضرت برای امّت می‌توانست سرمشق و سرخط باشد و مبنای مشاركت پیروان امامت در مبارزه با حكومت یزیدی باشد، مبارزه‌ای كه ریشه در جهاد همه پیامبران ربانی و همة جهادهای مقدّس مسلمانان صدر اسلام در ركاب حضرت رسالت داشت.
   
در تاریخ اسلام نیز، بسیاری از قیام‌های ضد ستم و نهضت‌های آزادی‌بخش، با الهام از حركت عزت‌آفرین عاشورا شكل گرفت و به ثمر رسید. حتّی مبارزات استقلال‌طلبانه هند به رهبری «مهاتما گاندی»، ثمره این الگوگیری بود؛ همچنانكه خود گاندی گفته است: من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه كافی به صفحات كربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد یك كشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی كند.
   
قائد اعظم پاكستان، «محمدعلی جناح» نیز گفته است: هیچ نمونه‌ای از شجاعت، بهتر از آن‌كه امام حسین(ع) از لحاظ فداكاری و تهور نشان داد، در عالم پیدا نمی‌شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی كه خود را در سرزمین عراق قربانی كرد، پیروی نمایند.
  
بارزترین نمونه آن، انقلاب اسلامی ایران بود كه درس‌ها و الگوهای عاشورا، قوی‌ترین دستمایه جهاد مردم بر ضد طاغوت و دفاع رزمندگان در جبهه نبرد هشت‏ساله به شمار می‌رفت. نبرد و شهادت مظلومانه برای رسوا ساختن ظالم، عمل به تكلیف در شدیدترین حالات تنهایی و بی‌یاوری، رها نكردن هدف حتی با كمبود نفرات و شهادت یاران، همه و همه از ثمرات الگوگیری از عاشورا بود.
  
6 - بزرگان تاریخ و اذعان به بزرگی سیدالشهداء
  
نهضت امام حسین(ع) از نادرترین رخدادهایى است كه تفكر انسانها را به خود معطوف داشته و در تاریخ اسلام، ارزش والایى دارد. شهادت حسین بن على(ع) حیات تازه‏اى به اسلام بخشید، خون‏ها رابه جوش آورد و تن‏ها را از رخوت خارج ساخت. امام حسین(ع) باحركت قهرمانانه خود، روح مردم مسلمان را زنده کرد.
  
آنچه امت اسلامى از زمان وقوع این حادثه عظیم تا امروز بر آن ‏متفق است، این است كه انقلاب كربلا هیبت و ابهت اسلام را كه به‏علت‏ حاكمیت فرمانروایان ضعیف النفس و تحقیر ارزشها و مقدسات ‏دینى رو به افول گذارده بود، احیا كرد. حركت امام حسین(ع)،حركتى است مستمر براى همه نسلها و همه عصرها.
  
بسیاری از بزرگان سیاست و علم درباره عاشورا اظهار نظر کرده‏اند. از آن جمله‏اند:
 
«ماهاتما گاندی» (رهبر استقلال هند): من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندم و توجه كافی به صفحات كربلا نمودم. بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد یك كشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین(ع) پیروی كند.
  
«محمدعلی جناح» (بنیان‏گذار جمهوری اسلامی پاكستان): هیچ نمونه‏ای از شجاعت، بهتر از آنكه امام حسین(ع) از لحاظ فداكاری و تهور نشان داد، در عالم پیدا نمی‏شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی كه خود را در سرزمین عراق قربانی كرد، پیروی نمایند.
  
«چارلز دیكنز» (نویسنده معروف انگلیسی): اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته‏های دنیایی بود، من نمی‏فهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حكم می‏نماید كه او فقط به خاطر اسلام، فداكاری خویش را انجام داد.
  
«توماس كارلایل» (فیلسوف و مورخ انگلیسی): بهترین درسی كه از‏ تراژدی كربلا می‏گیریم، این است كه حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. تفوق عددی در جایی كه حق با باطل روبرو می‏شود و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلّیتی كه داشت، باعث شگفتی من است.
  
«ادوارد براون» (مستشرق معروف انگلیسی): آیا قلبی پیدا می‏شود كه وقتی درباره كربلا سخن می‏شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی‏توانند پاكی روحی را كه در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت، انكار كنند.
  
«فردریك جیمس»: درس امام حسین(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است كه در دنیا اصول ابدی وجود دارد كه تغییر ناپذیرند. همچنین می‏رساند هر گاه كسی برای این صفات مقاومت كند و در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
  
«ل. م.بوید»: طی قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلی و عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته‏اند و در همین‏هاست كه آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی‏شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع).
  
«واشنگتن ایروینگ» (مورخ مشهور آمریكایی): برای امام حسین(ع) ممكن بود كه زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده یزید نجات بخشد، لیكن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی‏داد كه او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی‏امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشك و در ریگ‏های تفتیده، روح حسین(ع) فناناپذیر است.
  
این انقلاب تنها انقلابى است كه اگر كلیه صحنه‏هایش چنان كه ‏بوده، تصویر شود، هیچ‏كس نمى‏تواند از بروز احساسها و عواطف ‏فطرى‏اش جلوگیرى كند؛ زیرا این فاجعه به قول شافعى دنیا را لرزانده و نزدیك است قله كوه‏ها را آب كند.
  
«شوكانى» در كتاب "نیل الاوطار" در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گوید: به تحقیق، عده‏اى از اهل ‏علم افراط ورزیده، چنان حكم كردند كه حسین(ع) نوه پیامبر كه خداوند از او راضى باشد، نافرمانى ‏یك آدم دائم‏الخمر را كرده و حرمت ‏شریعت ‏یزید بن معاویه را هتك ‏كرده است. خداوند لعنتشان كند، چه سخنان عجیبى كه از شنیدن ‏آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.
  
«تفتازانى» در كتاب "شرح العقاید" مى‏نویسد: حقیقت این است كه رضایت‏ یزید به قتل حسین(ع) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت كردنش به اهل‏بیت پیامبر(ص) از اخبارى است كه ‏در معنى متواتر است؛ هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره ‏مقام یزید بلكه درباره ایمان او كه لعنت ‏خدا بر او و یارانش‏ باد، توافقى نداریم.
  
«جاحظ» مى‏گوید: منكراتى كه یزید انجام داد، یعنى قتل حسین(ع) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ‏ترساندن اهل مدینه و منهدم‏ ساختن كعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و كینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت مى‏كند.
  
«ابن حجر هیثمى مكى» در كتاب "الصواعق المحرقه‏" مى‏نویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود كسى كه خداوند او را در قرآن لعن كرده است؟
  
آنجا كه مى‏فرماید: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم‏ اولئك الذین لعنهم ‏الله‏» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟
  
«عبدالرزاق مقرم» در كتاب "مقتل الحسین‏" مى‏گوید: به تحقیق‏ گروهى از علما از جمله «قاضى ابوعلى» و «حافظ ابن الجوزى» و «تفتازانى» و «سیوطى» در مورد كفر یزید نظر قطعى داده‏اند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمرده‏اند.
  
مولف كتاب "شذرات الذهب‏" مى‏نویسد: در مورد لعن یزید، «احمد بن حنبل» دو قول دارد كه در یكى تلویح و در دیگرى تصریح به لعن ‏او مى‏كند. «مالك» و «ابوحنیفه» نیز هر كدام هم ‏تلویحا و هم تصریحا یزید را لعنت كرده‏اند و به راستى چرا این‏گونه نباشد و حال ‏آنكه او فردى قمارباز و دائم‏الخمر بود.
  
شیخ «محمد عبده» مى‏گوید: هنگامى كه در دنیا حكومت عادلى وجود دارد كه هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏ حكومتى ستمگر است كه مى‏خواهد حكومت عدل را تعطیل كند، بر هر فرد مسلمانى كمك كردن به حكومت عدل واجب است و از همین باب است ‏انقلاب امام حسین كه در برابر حكومت ‏یزید كه خدا او را خوار كند، ایستاد.
  
7 – عاشورا  ؛ آمیزه‏ای از کمال عشق و عقل و تدبیر
  
امام حسین(علیه‏السلام) از تمامی علل و اسبابی که باید به طور طبیعی در نهضت مقدسش به کار گیرد، بهره جست و ثابت کرد که گرچه قیامش به شهادت او منجر می‏شود، امّا در مقابله با دشمنان جبهه‏ی حق، حتی در یک رویارویی نابرابر، به کار بردن تدابیر عقلی و سازمان یافته از مهمات کار است، که در این رابطه می‏توان به موارد متعددی مثل تدابیر نظامی ‏امام(ع) اشاره کرد.
   
از سوی دیگر امام(ع) در تجربه‏ای گران‏مایه نشان دادند که عشق و امید به عطایِ پروردگار، ناملایمات را به گونه‏ی زیبایی آسان خواهد ساخت. بنابراین در «دعای عرفه» می‏فرمایند: «الهی ان اختلاف تدبیرک و سرعة طواء مقادیرک منعاً عبادک العارفین بک عن السکون الی عطاء و الیأس منک فی بلاء».
   
ای خدای من ! اختلاف تدبیر و سرعت درهم پیچیدن سرنوشت‏ها با مشیّت پیروز تو، بندگان عارفت را از تکیه به عطای موجود و از ناگواری‏ها باز می‏دارد(25)
  
و در فراز دیگری از همین دعا می‏فرمایند: و اقمنی بصدق العبودیة بین یدیک
   
و مرا به صدق بندگی، در کوی جلال و جمالت مقیم فرما(26)
    
پی‏نوشت‏ها:
  
(1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسین(ع) اقوال دیگرى هم گفته شده است، ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى، ص213
  
(2) احتمال دارد منظور از اسما، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه، جزء 11، ص167
  
(3) امالى شیخ طوسى، ج 1، ص377
  
(4) شبر بر وزن حسن، و شبیر بر وزن حسین، و مبشر بر وزن محسن، نام پسران ‏هارون بوده است و پیغمبر اسلام(ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است - تاج العروس، ج 3، ص389، این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب، ج 66، ص60
  
(5) معانى الاخبار، ص57
  
(6) در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است. ر. به. ك. وسائل الشیعه، ج 15، ص143 به بعد
 
(7) كافى، ج 6، ص33
 
(8) مقتل خوارزمى، ج 1، ص146 - كمال الدین صدوق، ص152
  
(9) سنن ‏ترمذى، ج 5، ص323
 
(10) ذخائر العقبى، ص122
 
(11) الاصابه، ج 11، ص30
 
(12) سنن‏ترمذى، ج 5، ص324 - در این قسمت روایاتى كه در كتابهاى اهل‏تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد
  
(13) الاصابه، ج 1، ص333. آن طور كه بعضى ازمورخین گفتهاند این موضوعتقریبا در سن ده سالگى امام حسین(ع) اتفاق افتاده است
  
(14) تذكرة الخواصابن جوزى، ص34
 
(15) ارشاد مفید، ص173
  
(16) رجال كشى، ص94 - كشف الغمة، ج 2، ص206
  
(17) مقتل خوارزمى، ج 1، ص184 - لهوف، ص20
  
(18) روز هشتم ماه ذیحجه مستحب است كه حاجیها به منى بروند، و در آن زمان به این حكم استحبابى عمل می‏كردند، ولى در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم یكسره به عرفات می‏روند
  
(19) كامل الزیارات، ص68 به بعد - مشیر الاحزان، ص9
  
(20) لهوف، ص53
  
(21) كامل الزیارات، ص105
  
(22) همان، ص101
 
(23) همان، ص121
  
(24) همان، ص147
  
(25) امام حسین(ع): دعای عرفه، نشر مشعر
  
(26) همان
      
نویسنده: امین تهرانی
   
      
منبع: خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا  www.abna.ir
    
سه شنبه 7/9/1391 - 22:21
اهل بیت
چهل نکته آماری در مورد نهضت کربلا


           
با استفاده از آمار می‏توان هر موضوع یا حادثه‏ای را دقیق تر بیان کرد تا افراد هم آن را بهتر درک کنند. واقعه کربلا تنها یک بار در طول تاریخ اتفاق افتاد. اما این رویداد بی‌نظیر و مسائل قبل و بعد از آن را افراد مختلفی نقل و روایت کرده‏اند. به همین دلیل برخی از اطلاعات و آمار‏ها با همدیگر تفاوت دارد.
    
از میان آمار‏های موجود، ما چهل نمونه را برای شما انتخاب کردیم.
  
▪ قیام حضرت امام حسین (ع) از روز خودداری از بیعت با یزید تا روز عاشورا ۱۷۵ روز طول کشید.
  
▪ قیام سالار شهیدان از مدینه آغاز و به کربلا ختم شد. این قیام یک هفته در مدینه، ۴ ماه و ۱۰ روز در مکه، ۲۳ روز بین راه مکه تا کربلا (از دوم محرم تا دهم محرم) به طول انجامید.
  
▪ از مکه تا کوفه منزل‏هایی وجود داشت که ما امروز به آنها کاروانسرا یا اقامتگاه می‌گوییم. کاروان سید الشهدا در مسیر حرکت خود از ۱۸ منزل عبور کرد.
  
▪ فاصله میان این منزل‏ها با همدیگر حدود سه فرسنگ و گاهی پنج فرسنگ بوده است.
  
▪ اسرای اهل بیت امام حسین(ع) از کوفه تا شام از ۱۴ منزل عبور کردند.
  
▪ زمانی که امام حسین (ع) در مکه حضور داشت حدود ۱۲۰۰۰ نامه از کوفه برای آن حضرت فرستاده شد که در آنها از آن امام دعوت کرده بودند تا به شهر کوفه برود و به یاری مردم آن دیار بشتابید.
  
▪ زمانی که فرستاده امام حسین(ع) یعنی مسلم بن عقیل به کوفه رسید، تعداد ۱۸ هزار نفر با ایشان بیعت کردند. برخی هم تعداد بیعت کنندگان را ۲۵ هزار یا ۴۰ هزارنفر عنوان کردند.
  
▪ در زیارت ناحیه نام ۱۷نفر از فرزندان ابیطا‌لب به عنوان شهدا کربلا ذکر شده است.
  
▪ درجمع شهدای کربلا،۳ کودک ازخاندان بنی‏هاشم وجود دارد.
  
▪ از خاندان بنی‏هاشم درمجموع ۳۳نفر در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. این مجموع عبارتند ازحضرت امام حسین(ع)، سه نفر فرزندان حضرت سیدالشهداء(ع)، ۹ نفر از فرزندان امام علی(ع)، چهار نفر از فرزندان امام حسن مجتبی(ع)، دوازده تن از اولاد عقیل و ۴ نفر از فرزندان جعفربن ابیطالب. البته درمنابع مختلف ۱۸و ۳۰ نفر هم ذکرشده است.
  
▪ غیراز سالارشهیدان و خاندان بنی‏هاشم، نام۸۲ نفر از شهدا نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده است. غیرازشهیدان نام۲۹ نفر دیگر درمنابع متأخرتر آمده است.
   
▪ مجموع شهدای کوفه از یاران امام حسین(ع) ۱۳۸نفر است.
  
▪ درمیان شهدای کربلا تعداد ۱۴غلام دیده می‏شود.
  
▪ پس از واقعه کربلا، دشمنان امام حسین، سرهای تعدادی از شهدای کربلارا از بدن‌های آنان جداکرده و با خود به کوفه بردند. آنان در این واقعه سرهای ۷۸ شهید را بین خود تقسیم کردند. در این میان قیس بن اشعف، رئیس قبیله بنی کنده ۱۳ سر، شمر رئیس هوازن ۱۲ سر، قبیله بنی تمیم ۱۷ سر، قبیله مذحج ۶ سر و افراد متفرقه از قبایل دیگر۱۳ سر را همراه خود بردند.
  
▪ پس ازشهادت امام حسین(ع)تعداد۳۳ زخم نیزه و۳۴ ضربه شمشیرغیراز زخم‏های تیربر بدن مطهرآن امام به چشم می‏آمد. سیدالشهدا(ع) در هنگام شهادت ۵۷ سال داشت.
  
▪ بعدازشهادت سیدالشهدا(ع) تعداد ۱۰ نفر از دشمنان با اسب‏های خود بر بدن مطهر آن امام تاختند.
  
▪ سپاهیان کوفه با۳۳ هزارنفربه جنگ با امام حسین(ع) وارد شدند. درمرحله اول۲۲ هزار نفر شامل عمرسعد با۶۰۰۰ نفر و سنان،عروه بن قیس، شمرو شبث بن ربعی هرکدام با۴۰۰۰نفر برای نبرد آماده شدند. سپس در ادامه یزیدبن رکاب کلبی با۲ هزارنفر، حصین بن نمیربا۴۰۰۰نفر، ما زنی با۳۰۰۰نفر و نصرمازنی با۲۰۰۰نفر پا به میدان مبارزه با سالار شهیدان گذاشتند.
  
▪ حضرت سیدالشهدا(ع)درروز عاشورا برای ۱۰نفرمرثیه خواند و درشهادت آنان سخنانی ایراد فرمود و آنان را دعا و یا دشمنان آنان را نفرین کرد. این ده نفرعبارتند از: حضرت علی اکبر، حضرت ابوالفضل العباس، حضرت قاسم، عبدالله بن حسن، عبدالله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حربن یزیدریاحی، زهیربن قین و جون
  
▪ امام حسین(ع)در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد. این دو تن مسلم بن عقیل و‏هانی بن عروه بودند.
  
▪ سیدالشهدا(ع) در واقعه کربلا بر بالین ۷نفر از شهدا یعنی مسلم بن عوسجه، حربن ریاحی، واضح رومی، جون، حضرت ابولفضل(ع)، حضرت علی اکبر و حضرت قاسم با پای پیاده رفت.
  
▪ در روز عاشورا دشمنان سرهای سه نفر از شهدا یعنی عبدالله بن عمیر کلبی،عمروبن جناده وعابس بن ابی‏شبیب شاکری را به جانب امام حسین(ع) پرتاب کردند.
  
▪ پیکرهای سه نفر از شهدای واقعه کربلا یعنی حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حضرت علی اکبر و عبدالرحمن بن عمیر توسط دشمنان سنگدل قطعه قطعه شد.
  
▪ در واقعه کربلا ۵ کودک و نوجوان که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند، جام شهادت را نوشیدند. این افراد عبارتند از:
  
۱) عبدالله بن حسین، کودک شیر خوار امام حسین(ع)
  
۲) عبدالله بن حسن
  
۳) محمدبن ابی‏سعید بن عقیل
  
۴) قاسم بن الحسن
  
۵) عمروبن جناده انصاری
  
▪ تعداد ۵ تن از شهدای کربلا از اصحاب حضرت رسول(ص) بودند.
  
ـ انس بن حرث کاهلی
  
ـ حبیب بن مظاهر
  
ـ مسلم بن عوسجه
  
ـ‏هانی بن عروه
  
ـ عبدالله بن بقطر عمیری
  
▪ در رکاب سالار شهیدان ۱۵ غلام به درجه رفیع شهادت رسیدند.
  
ـ نصروسعد- ازغلامان امام علی(ع)
  
ـ منحج- غلام امام حسن مجتبی(ع)
  
ـ اسلم و غارب- غلامان امام حسین(ع)
  
ـ حرث- غلام همزه
  
ـ جون- غلام ابوذر غفاری
  
ـ رافع- غلام مسلم ازدی
  
ـ سعد-غلامعمرصیداوی
  
ـ سالم-غلام بنی المدینه
  
ـ سالم- غلام عبدی
  
ـ شوذب غلام شاکر
  
ـ شیب-غلام حرث جابری
  
ـ واضح-غلام حرث سلمانی
   
این چهارده نفر در کربلا به شهادت رسیدند. امام حسین (ع) غلام دیگری به نام سلمان داشت. آن حضرت او رابرای انجام مـأموریتی به بصره فرستاد که در آنجا به شهادت رسید.
  
▪ دو نفر از یاران امام حسین (ع) روز عاشورا به اسارت دشمن در آمده و سپس به شهادت رسیدند. این دو تن سوار بن ثمامه صیداوی هستند.
  
▪ چهار نفر از یاران امام حسین (ع) در کربلا پس از شهادت آن حضرت به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. این افرادعبارتند از:
  
ـ سعد بن حرث و برادرش ابوالحتوف
  
ـ سوید بن ابی‏مطاع که مجروح بود
  
ـ محمد بن ابی‏سعید بن عقیل
  
▪ تعداد۷ نفر از شهدای کربلا در حضور پدر بزرگوارشان به شهادت رسیدند. این افراد عبارتند از: حضرت علی اکبر،عبدالله بن حسین، عمرو بن جناده، عبدالله بن یزید، عبیدالله بن یزید، مجمع بن عائذ و عبدالرحمن بن مسعود.
  
▪ تنها زنی که در کربلا به شهادت رسید ام وهب، همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود.
  
▪ در واقعه کربلا ۵ نفر از زنان به دلایلی از خیمه‏ها بیرون آمده و به دشمن حمله ور شده و یا به آنها اعتراض کردند. این بانوان عبارتند از:
  
ـ حضرت زینب کبری(س)
  
ـ کنیز مسلم بن عوسجه
  
ـ مادر عمرو بن جناده
   
ـ ام وهب، همسر عبدالله کلبی
  
ـ مادر عبدالله کلبی
  
▪ حضرت علی اکبر (ع) فرزندسالار شهیدان، اولین نفر از خاندان بنی‌هاشم بود که در کربلا به شهادت رسید.آن حضرت به هنگام شهادت۲۷ سال داشت.
  
▪ در واقعه کربلا سرهای۲شهید یعنی حضرت علی اصغر (ع) وحربن یزید ریاحی از پیکر آنان جدا نشد.
  
پس از شهادت امام حسین (ع) ده نفر از یاران سپاه یزید وسایل آن حضرت را غارت کردند. پیراهن، زیرجامه، عمامه، کفش‌ها، زره، انگشتر، کلاه خود و شمشیر آن امام را با خود بردند.
  
▪ دهم محرم سال ۶۱هجری برابر با روز جمعه بود. روز عاشورا در تاریخ معادل۲۱ مهر ماه سال ۵۹ می‏باشد.
  
▪ امام حسین (ع) هنگام شهادت ۵۷ سال داشت.حضرت علی اکبر (ع) به هنگام شهادت ۲۷ سال داشت.
  
▪ نام ۱۳ نفر از فرزندان ابیطالب که در حماسه عاشورا به شهادت رسیدند در زیارت ناحیه نیامده است.
  
▪ در روز عاشورا تعداد ۶۰ خیمه با فاصله ۲ متر از یکدیگر در صحرای کربلا بر پا شده بود.
  
▪ در واقعه کربلا سه نفر از شهدا یعنی جناده بن حرث، عبدالله بن عمیر کلبی ومسلم بن عوسجه همراه با خانواده‏های خود در این حماسه ماندگار تاریخ اسلام حضور داشتند.
  
▪ در واقعه عاشورا هشت مرد و پسر یعنی امام زین العابدین(ع)،امام محمد باقر(ع)، عمر بن حسین، حسن بن حسن، زید بن حسن، عمر‌‌بن ‌حسن، محمد بن عمر بن حسن و محمد بن حسین به اسارت دشمن در آمدند که در این میان تنها امام سجاد(ع) و عمربن حسن به سن بلوغ رسیده بودند.
  
▪ امام حسین (ع) در روز عاشورا، فرماندهی لشکر خود را به افراد مختلفی سپرده بودند. زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر مسئولیت جناح‏های راست و چپ لشکر را بر عهده داشتند و حضرت ابوالفضل(ع) و خود سیدالشهدا(ع) نیز قلب لشکر را هدایت می‏کردند.
  
▪ سعد نیز لشکر خود را توسط چند نفر هدایت می‏کرد. عمروبن حجاج و شمر، جناح‌های راست وچپ لشکر را فرماندهی می‏کردند. عمروبن قیس و شبث بن ربعی هم سواره نظام و پیاده نظام لشکر عمر سعد را رهبری می‌کردند.
    
         
منبع: خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا  www.abna.ir
   
سه شنبه 7/9/1391 - 22:13
اهل بیت

گاهی درتاریخ، انسانهای بزرگ و ارجمندی یافت می شوند که مدال افتخار انسانیت را می گیرند و بر قله رفیع شکوه و جلال می ایستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگی شان برای همیشه در پیشانی تاریخ می درخشد و همواره الگویی بزرگ برای انسانهای حقجو می شوند. این  افراد برای خود آفریده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل های بعد از خود هستند.حضرت زینب (س)، دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزی از این افراد می باشد. زندگی سراسر حادثه و مصیبت ایشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبیین کننده  اهداف نهضت عظیم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خویش است.

زینب (س) پس از شهادت برادر  عهده دار رسالتی بزرگ می شود، سرپرستی زنان و کودکان و از همه مهمتر رساندن پیام عاشورا به گوش مردمان فریب خورده و  غافل از حق و باطل.

زینب (س)  مادر عاشوراست. نهضتی که امام حسین (ع) آن چنان عمیق و وسیع و ماندگار، با آن همه شکوه و زیبایی، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، آورد و سرانجام از اول محرم سال 61 ه‌.ق. تا روز عاشورای همان سال در سرزمین کربلا شکل گرفت و به ثمر رسید. سپس زینب(س) بود که عهده دار نگهداری و رساندن پیام و رسالت برادر - اهداف قیام عاشورا- گردید و آن را به کوفه و شام و مدینه و هرجای دیگری که توانست ابلاغ نمود و با هجرت ها و مجاهدات خستگی ناپذیر خود به تبیین آن پرداخت و همگان را از ماهیت ظلم ستیزی و حق جویانه آن آگاه کرد.

زینب (س) در شجاعت و شهامت، سخنوری و نطق، عقل و تدبیر و هدایت و رهبری هر آنچه را که از محضر پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسنین (ع) آموخته بود در مرحله عمل پیاده کرد و ذره ای ضعف از خود نشان نداد.

پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و  به سرمنزل مقصود برسد.

نائبه الحسین

از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد[1]. امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و .... با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: ... "یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق"، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.

حضور فعال در همه صحنه ها

از دیگر ویژگی های حضرت زینب (س) حضور فعال او در صحنه های جهاد و مبارزه با ستمکاران بود. از آن هنگامی که خودش را شناخت و توانست بین حق و باطل تمییز بدهد در جریانات سیاسی-اجتماعی حضور داشت. گویی زینب باید شاهد و ناظر حوادث تاریخ باشد تا در موقع مناسب بتواند به وظیفه خود که همان رساندن کاروان حسینی به سر منزل مقصود است عمل کند. زینب (س) شاهد بود که چگونه جد بزرگوارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، چگونه دنیا طلبان به خانه فاطمه (س)، محل نزول ملائکه الله هجوم بردند و چگونه آنجا را آتش زدند و مادرش را مضروب ساخته، پدرش را ریسمان بر گردن به طرف مسجد بردند. زینب حاضر بود، می دید که چگونه میخ در به پهلوی مادر فرو می رود و چگونه برادر کوچکش محسن سقط می شود. زینب شاهد بیست و پنج سال خانه نشین شدن علی (ع) بود. وی شاهد بود که پس از خلافت پدرش چگونه دوستان و نزدیکان او از شدت عدالت علی (ع) از دورش پراکنده شده و به دشمنی با او برخاستند. زینب می دید که پدرش در این مدت چهار سال و اندی با مشکلات اساسی و بزرگی همچون ناکثین و مارقین و قاسطین روبرو است و سرانجام شاهد ضربت خوردن و شهادت پدرش بوده است.

و باز هم در آن زمانی که برادرش امام حسن(ع) پس از پدرش خلافت را به دست گرفته و با مشکلاتی مواجه می شود و با بدترین و پلید ترین دشمن اسلام یعنی معاویه به مبارزه می پردازدشاهد و حاضربود. زینب می بیند که یاران معاویه چشم و گوش بسته مطیع فرمان او بودند ، اما امام حسن(ع) یارانی دارد که به طمع دنیا حضرت را تنها گذاشته و به معاویه پیوستند. خیانتی که موجب شد حضرت به ناچار پیمان صلح را امضاء نماید. آری زینب در جریان تمامی این حوادث و اتفاقات قرار داشت.

و اما حضور زینب(س) با امام حسین(ع) در نهضت کربلا حکایتی دیگر است در اینجا زینب(س) هم هدف و آماج تیر حوادث و مصائب قرار می گیرد. هم باید مصیبت از دست دادن برادر و بستگان نزدیک خود را تحمل کند و هم اسیر شود و در عین حال در اسارت باید مبارزه و جهادی داشته باشد. زینب(س) باید در همه عرصه های جهاد و مبارزه حضوری فعال داشته باشد هم خطیب باشد، هم  محا فظ حضرت سجاد (ع) و اسرای دیگر، هم هدایتگر، خط دهنده، ترسیم کننده خط مشی سیاسی و هم مبین احکام شرع و جوابگوی یاوه سرایی دشمن. زینب (س)باید اهانت ها و دروغ ها  و نسبت های بی اساس دشمنان به شهدا را پاسخ گوید و حقیقت امر را روشن سازد.

بنابراین در جریان اسارت اگر احیانا کسی به شهدای کربلا دروغ و افترایی را مرتکب می شد، زینب(س) خاموشی و سکوت را بر خود روا نمی دانست و دروغش را بر ملا می ساخت و در یک کلام حضور زینب در اسارت باعث شد که تاریخ عاشورا از هرگونه دروغ و تحریف مصون و محفوظ بماند.

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود         سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

صفت اضداد

از دیگر ویژگی هایی که در زینب کبری(س) می توان یافت، وجود صفات و خصوصیات متضاد و مختلف در ایشان است. ایشان همانند پدر بزرگوارش حضرت امیرالمومنین (ع) همان طور که علما و محققین[2] کشف کرده و گفته اند، دارای صفات و خصوصیات متضاد و مختلف بوده است یعنی در زمانی از آن بانو یک نوع صفت سراغ داریم و در زمانی دیگر صفتی ضد آن. به عبارت دیگر، خصوصیاتی در آن حضرت وجود داشت که کاملا منافی و متضاد با هم بوده اند.

شاید برای بسیاری از افراد شگفت انگیز باشد که بگوییم زینب(س) هم دارای صفات مختلف و متضاد بوده است. البته زینب به آن مرتبه ای که علی (ع) دست یافت نمی رسد، ولی بالاخره در طول حیات زینب(س) هم صفاتی می بینی که حتی با طبیعت و خصوصیات زنان معمولی سازگاری ندارد. مثلا از جمله صفاتی که در زنان بیشتر از مردان وجود دارد؛ رقّت قلب و احساسات و عواطف است که به مجرد دیدن و یا شنیدن حادثه و واقعه ای تأثر آور متاثر شده و چه بسا از دیده شان اشک جاری می شود. زینب (س) هم مستثنا از این خصوصیت نمی توانست باشد، ایشان  هم رقت قلب نشان می دهد و از دیدن ناراحتی و مصیبت، متاثر و مغمون می گردد. در شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) مشغول تمیز کردن شمشیر بود و با خودش اشعاری زمزمه می کرد، زینب (س) فورا شروع کرد به گریستن و گریه و ناله ای سر داد و سپس بی هوش شد. اما همین زینبی که چنین رقّتی دارد و از اینکه برادرش را از دست خواهد داد می گرید و بی هوش می شود، در جریان اسارت کوچک ترین گریه و ضعفی از خود نشان نمی دهد و حتی امام سجاد(ع) را تسلیت می گوید. باز در جایی دیگر می بینیم که زینب زنی است که از شدت حجاب و عفت کسی او را نمی بیند و صدایش به گوش نامحرمی نمی رسد، حتی نزدیک ترین همسایه ها. هرگاه می خواهد برای زیارت مرقد نبی اکرم (ص) برود شبانه و آن هم با محافظت کامل پدر و برادرانش حرکت می کند. زینب(س) به پیروی از مادرش فاطمه زهرا (س) که فرمودند: "بهترین چیزبرای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده وخودشان نیز ایشان را نبینند" [3]، در حفظ حجاب و عفت خود می کوشد. اما همین زینب(س) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد و پیر و جوان فریاد می زند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند می کند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهی اش اینگونه اقتضا می کند ،آنچنان حیا و عفت را با فصاحت و بلاغت و نیز شجاعت و شهامت در می آمیزد که اعجاب همگان را بر می انگیزد. راوی می گوید:" لم اَرَ والله خفره قط انطق منها"[4] به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب(س) باشد.

رعایت حدود شرعی و الهی

برای بسیاری از مردم- غیر از معصومین (ع) - مقدور و میسور نیست که تحت هر شرایطی  خدا و احکام الهی را به یاد داشته باشند. معمولا در هنگام مواجهه با سختی، بسیاری از افراد خود را می بازند.

اما  حضرت زینب (س) از جمله اولیاء الهی است که در بحرانی ترین لحظات زندگی خود درحالی که مصایب از هر طرف او را احاطه کرده بود، به وظیفه الهی خود عمل نمود. حتی از دست دادن خامس آل عبا(ع) تنها یادگار مادر و جدّ بزرگوارش، نتوانست این خصیصه زینب (س) را تحت الشعاع قرار دهد. امام زین العابدین (ع) در باره عمه اش زینب (س)  فرمود: حتی در آن شب غم و اندوه که روزش سید الشهداء و یارانش را شهید کردند نماز شب از عمه ام زینب ترک نشد منتهی نشسته نماز خواند چون توان ایستادن را از دست داده بود.[5]

اساسا آرام بخش دل زینب در تحمل آن مصائب، در طول حیاتش خصوصا در واقعه عاشورا، ارتباط با خدا بود و بس. لذا هیچ گاه زینب(س)  این ارتباط را قطع نکرد و یک لحظه برخلاف رضا و مصلحت الهی اندیشه ای به دل راه نداد. بلکه حتی شکرگذاری هم می کرد و نمازش در شب یازدهم محرم در واقع حمد و سپاس الهی بود بر نعماتی که ارزانی نموده است.

نقل شده وقتی اسرا را وارد کوفه کردند مردم کوفه از روی ترحم به اطفال به اسیران نان و خرما می دادند زینب(س) فریاد می زد: ای اهل کوفه صدقه بر ما حرام است. پس زینب(س) در رعایت حلال و حرام الهی هیچ گونه سهل انگاری نمی کرد و در این خصوص به هیچ عنوان راضی نمی شد که بی تفاوت باشد. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت راه دور و درازی طی کرده و خسته و گرسنه هستند، اما جواز اَکل صدقه را صادر نمی کند. اگر گرسنه اند، زینب(س) حاضر است از سهمیه غذایش بگذرد و نان خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف و گرسنگی نشسته نماز بخواند،[6] اما اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را تناول کنند.

حضرت زینب (س) پس از برادرش امام حسین (ع) مدت زیادی زندگی نکرد اما در همین مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد. ایشان در مدت حیات خود پس از عاشورا لحظه ای آرام ننشست و در امر پیام رسانی با زبان حال و زبان قال فعالیت داشت. به طوری که در کوفه و شام چنان سخنرانی و عزاداری و نوحه سرایی نمود که شرایط و اوضاع و احوال را عوض کرد و یزیدیان را در هراس و وحشت انداخت.

حضرت زینب (س) تا مزه پیروزی را در کام یزیدیان و بنی امیه تلخ نکرد و تا در جام فاتحین قطرات زهر کشنده نریخت راحت ننشست و تا پایان عمر به این کار پرداخت و سرانجام این بانوی بزرگوار در نیمه رجب سال 62 ه.ق. به دیدار حق شتافت

منابع ومآخذ:

1- ویژگی های حضرت زینب(س)، ناصر با قری بید هندی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، بهار1377.

2- زینب(س) فروغ تابان کوثر، محمد مهدی اشتهاردی، انتشارات برهان ، تابستان1379.

3- زینب کبری (س) عقیله بنی هاشم، حسن الهی، بهار 1375.

پی نوشت‌ها:

1-  خصا یص زینبیه ص337.

2-سیری در نهج البلاغه،ص29.

3- مناقب ابن شهر آشوب،ج3، ص 341،به نقل از زینب کبری عقیله بنی هاشم.

4- احتجاج طبرسی ج2،ص109.

5- زینب کبری،ص63.

6-  زینب کبری ص 62.

سه شنبه 7/9/1391 - 22:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته