• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1655
تعداد نظرات : 157
زمان آخرین مطلب : 4077روز قبل
مهدویت

در پی ساخت و توزیع لوح فشرده مستند "ظهور بسیار نزدیک است" و اظهار نظرهای متفاوتی که از سوی مراجع، علما، و پژوهشگران حوزه مهدوی اتفاق افتاده است و به دلیل پراکندگی اخبار منتشر شده در این باره، موعود پرونده مربوط به این واقعه را منتشر می نماید. این پرونده که در چند قسمت ارائه می شود بدون اظهار نظر در این مورد صرفا نقطه نظرات ارائه شده را در کنار هم جمع آوری کرده تا همه علاقمندان و پژوهشگران امکان تشخیص درست واقعه را به دست آورند. ضمنا به اطلاع می رسد که قریب به شش ماه پیش موعود نظرات خود را درباره نحوه بیان نشانه های ظهور و مصداق سازی ها ، در قالب های مختلفی ارائه کرده بود. نظر تمام مخاطبان را به قسمت های مختلف این گزارش جلب می کنیم.

 

 


  • قسمت اول
اواخر بهمن ماه سال 1389 فیلمی به نام «ظهور بسیار نزدیک است!» در شمارگانی وسیع که بنابر برخی شنیده ها تا دو میلیون نسخه نیز گفته شده در سطح کشور توزیع شد و بازتابها و موضع گیریهای متفاوتی را به دنبال داشت. عده ای که برای اولین بار با این دست مطالب مواجه می شدند دچار نوعی بهت و حیرت شده بودند و محتوای فیلم را به دیگران نیز نشان می دادند.

محتوای این فیلم عمدتاً مبتنی بر تطبیق حوادث و شخصیتهای معاصر به مطالب بیان شده در روایات است. اهمّ این تطبیقها را می توان تطبیق سیدخراسانی به مقام معظم رهبری، شعیب بن صالح به دکتر احمدی نژاد، یمانی به سید حسن نصرالله، ملک عبدالله اردنی به سفیانی و ملک عبدالله عربستان به عبدالله گفته شده در روایات دانست.

شروع ماجرا: تولید و توزیع فیلم

سایت رسمی جریان مبشران ظهور، بشارت تولید و توزیع این لوح فشرده را در سایت رسمی خود چنین آورده است:
هدیه ویژه گروه مبشران ظهور -فیلم مستندظهوربسیارنزدیک است
لحظات باشکوه تاریخ بشریت فرا رسیده است ، نفس ها درسینه ها حبس شده و دوست و دشمن متحیر تحولاتی هستند که در کمال ناباوری در خاورمیانه در حال وقوع است ، هیبت آنکه خواهد آمد از هم اکنون تمام قلبها را فراگرفته است ، جهان آبستن حوادثی بس شگرف است ، حوادثی که مجد و عظمت جهانی اسلام را در پی خواهد داشت ، و در این لحظات نورانی ، امواج بشارت ظهور می رود تا نه تنها ایران که کل کشورهای مسلمان بلکه تمام جهان را فراگیرد ، فیلم مستند " ظهور بسیار نزدیک است " به مناسبت یوم الله 22 بهمن به حضور تمامی مشتاقان ظهور تقدیم می گردد.

حدود دوهفته پس از توزیع این فیلم ملک عبدالله در اردن ادعای مهدویت نمود  و تنها یک هفته پس از این ادعا و همزمان با اوج گیری انقلابهای دیکتاتورستیزانه کشورهای عربی و اسلامی مسئول دفتر رییس محترم جمهور برای دعوت از او راهی اردن شد تا در ایام نوروز به ایران بیاید.  کسانی که مطالب فیلم را پذیرفته بودند از این دعوت و پیوند سفیانی با شعیب بن صالح متحیر شدند.

در لینک یاد شده سایت ظهور بسیار نزدیک است نحوه دانلود فیلم به چند شکل ارائه شده که عیناً در سایت بالاترین نیز قابل مشاهده است.

1.    بازتابها و مواضع

شاید به عنوان اولین موضع سایت مشرق درباره این فیلم نوشت:
فیلم توسط یک جریان سیاسی انحرافی ، مستندی از حوادث آخرالزمان تهیه شده و در تیراژ حدود 2 میلیون نسخه در سراسر کشور توزیع شده است. این سی دی بیشتر بر مبنای روایات غیر معتبر و تمایلات جناحی تهیه شده است.

این سایت در خبر دیگری هم نوشت:
در جلسه اخیر تشکل غیر قانونی موسوم به وعاظ ولایی ، فردی به نام کیاپاشا بر مبنای محتوای یک سی دی، سخنرانی کرده و سعی کرده شعیب بن صالح در روایات را به دکتر احمدی نژاد تطبیق دهد. نزدیکان رئیس جمهور می گویند احمدی نژاد از این مشابه سازی ها ناراحت است.

مبشران در پاسخ نوشتند:

چراغی را که ایزد برفروزد ! ...
جوابیه گروه مبشران ظهور به تخریب سایت مشرق:

با سلام و درود بر همه دوستان
بار دیگر موج تهمت و دروغ و تخریب بر علیه مبشران ظهور و موج بشارت آغاز شده است :
توسط یک جریان سیاسی انحرافی ، مستندی از حوادث آخرالزمان تهیه شده و در تیراژ حدود 2 میلیون نسخه در سراسر کشور توزیع شده است. این سی دی بیشتر بر مبنای روایات غیر معتبر و تمایلات جناحی تهیه شده است.

در جلسه اخیر تشکل غیر قانونی موسوم به وعاظ ولایی ، فردی به نام کیاپاشا بر مبنای محتوای یک سی دی، سخنرانی کرده و سعی کرده شعیب بن صالح در روایات را به دکتر احمدی نژاد تطبیق دهد. نزدیکان رئیس جمهور می گویند احمدی نژاد از این مشابه سازی ها ناراحت است

لینک
لینک

دایه های مهربان تر از مادر که تا کنون بارها و بارها به بهانه های واهی دولت مکتبی را کوبیده اند ، این بار در نقش دلسوز رئیس جمهور ، نگران ناراحتی او شده و با این بهانه به تخریب موج نورانی بشارت ظهور و فیلم مستند ساخته شده در این زمینه اقدام کرده اند.

قرار دادن مطلبی در تیتر اول این سایتها بدون مشخص بودن منبع خبر و در حد چند خط و تنها با تیتر تخریبی و به قصد جوسازی و شانتاژ رسانه ای چیزیست که فقط می توان آن را " ناجوانمردی رسانه ای " نامید.

شاید بتوان انگ " تمایلات سیاسی " در اتهامنامه ای که منتشرکنندگان آن ، اوج رسالت خود را در حمله به دولت می بینند ، با مطالب مطرح شده در فیلم مستند که به مذاق سیاسی آنها خوش نیامده است را تفسیر کرد ، اما این موضوع که مشرق نشینان و اصحاب جهان نیوز یک شبه متخصص روایت شناس! شده و حکم به غیرمعتبر بودن روایات داده اند ، چیزیست که تنها در چنته این دو سایت و البته برخی از متوهمان جنبش سبز می توان آن را یافت.

از کسانی که علی رغم نظر ولی امر مسلمین مبنی بر فرعی بودن برخی از مسائل آن را به مسئله درجه اول کشور تبدیل کرده و ضمن التهاب آفرینی و ایجاد بحران ، دانسته یا ندانسته همچون استکبار ، منافقین و صهیونیسم اقدام به کوبیدن و تمسخر دولت انقلابی می کنند ، انتظاری جز این هم نیست.

قابل توجه دروغ پردازان سایت مشرق( که در بحران کمبود ببیننده ناچار به اخبار جعلی و دروغ روی آورده اند):
سی دی مذکور پس از تولید و در روزهای آغازین توزیع ، توسط روحانی بزرگواری که مسئول موسسه " نگین سبز علوی " می باشد و با گروه فرهنگی مبشران ظهور همکاری داشته است ، به افراد و رده های اولیه بیت مقام معظم رهبری(مدظله) ارسال شده و علی رغم اینکه شماره تماس بر روی سی دی وجود داشته است ، تاکنون تماسی از بیت معظم له مبنی بر مشکل دار بودن این مباحث و منع توزیع آن دریافت نشده است ، قابل توجه است که این سی دی از طریق کانالهای متعدد به بیت معظم له رسیده است ، همچنین این سی دی از طرق گوناگون و از جمله توسط اعضای مبشران به دست رئیس جمهور محبوب نیز رسیده است که نشان می دهد مسئله مطرح شده مبنی بر ناراحتی دکتر احمدی نژاد کذب محض است.
دست اندرکاران این فیلم مستند در حالی توسط مهاجمان دائمی به دولت متهم به انحراف سیاسی میشود که عشق به ولایت و حمایت از دولت مکتبی در جای جای این فیلم مستند موج می زند ، البته کارنامه سیاه تخریب دولت مردمی توسط سایتهای جهان نیوز و مشرق ، به خوبی مفهوم " انحراف سیاسی " یعنی  " حمایت از دولت " را در ذهنها ترسیم می کند.

در حالی دروغ بزرگ " انتشار 2 میلیون سی دی " توسط تهیه کننده گان این فیلم مستند مطرح شده است که تا کنون تنها حدود 70 هزار سی دی توسط گروه فرهنگی مبشران ظهور تولید شده که هنوز بخشی از آن توزیع نشده است (هرچند این فیلم به لطف خدا و با اقبال گسترده اقشار مردمی اعم از طلاب ، بسیجیان ، برادران سپاهی ، فرهنگیان و ... روبرو شده و به صورت خودجوش تا کنون صدها هزار نسخه از آن تکثیر شده و به سوی تکثیر میلیونی پیش می رود.)
با این حساب باید پرسید که آیا یک مسلمان مجاز است و میتواند به خود اجازه دهد با چنین دروغ های بزرگ و روشهای نادرستی به خیال خود به اهداف سیاسی سخیف و تسویه حساب با فلان گروه بپردازد؟

مردم ما در سال 84 و 88 به خوبی حساب گروههای قدرت در چپ و راست را در کف دستشان گذاشتند و این انتقام از منتخب مردم و حامیان آن از پس لرزه های سیلی دیرین است.

یقیناً گروه فرهنگی مبشران ظهور با این تخریب و دروغ پردازی سایت مشرق ، شکایت به مراجع ذی صلاح را حق قانونی خود می داند.

مسئولین این سایتها اگر راست می گویند و اگر جرات دارند ، تیغ سانسور را از بخش نظرات بردارند تا خیل مشتاقان ظهور با روشی منطقی و با دلیل و برهان بر توهمات آنها خط بطلان بکشند.

تحولات بزرگ ظهور شروع شده است ، بشارتهای مکرر در مکرر احمدی نژاد قهرمان مبنی بر نزدیک بر ظهور باطل کننده ادعاهای این دایه های دروغین است.

ظهور بسیار نزدیک است و در آن روزهای بزرگ و مبارک  چه شرمنده خواهند بود کسانی که دانسته و ندانسته این خط نورانی را تخریب کردند و کسانی که از این موج مقدس حمایت نکردند.

قطعاً اتهام زنی و دروغ های سخیف چند ورشکسته سیاسی ذره ای از عزم و اراده مبشران ظهور نخواهد کاست ، شور و اشتیاق توده های مردمی و اقشار مختلف و اقبال بی نظیر آنها به این فیلم مستند در حالی که همگان با چشم خود شاهد آغاز تحولات بزرگ و حیرت آور در منطقه هستند ، بشارت بخش فراگیر شدن موج بشارت ظهور در جامعه منتظران است.
گروه فرهنگی مبشران ظهور
14 اسفند 89

مبشران یک ماه بعد در مقدمه یکی از مطالب خود درباره بازتاب فیلم چنین می نویسند:

انتشار فیلم مستند ظهور بسیار نزدیک است واکنشهای متفاوتی را در جامعه برانگیخته است ، از سویی برخی از بزرگان عرصه مهدویت با وجود جو تخریبی شدید از آن حمایت کرده اند و شور و شوق ایجاد شده در میان اقشار مختلف مردم وصف ناپذیر است و از سویی دیگر برخی از متخصصین مربوطه نظر مخالف دارند و از نقد منصفانه تا تخریب بی رحمانه مطالبی را بیان نموده اند و در این میان عده ای از سیاسیون فرصت طلب نیز وقاحت را به کمال رسانده و سازندگان فیلم را به شیادی و مریدپروری متهم نموده اند. اما چه باک وقتی منتخب محبوب و مظلوم ملت به انجمن حجتیه ای بودن ، رمال و کف بین و دروغگو بودن و هزار تهمت و برچسب دیگر تخریب می شود آیا تخریبها بر علیه ما عجیب است؟   


موضع گیریها:

مؤسسات فعال قم در عرصه مهدویت ابتدا در برابر این فیلم بیانیه ای صادر کرده و سپس جلسه ای در نقد و بررسی فیلم برپا نمودند و نهایتاً در پی درخواست مجموعه مبشران ظهور آمادگی خود را برای مناظره اعلام نمودند:
مستند" ظهور بسیار نزدیک است" مردود است

قم - خبرگزاری مهر(19/12/1389) :

مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با صدور اطلاعیه‌ای مستند "ظهور بسیار نزدیک است" را رد و مستندات آن را برگرفته از کتب غیرمعتبر اعلام کرد.

به‌ گزارش خبرنگار مهر در قم، در اطلاعیه مرکز تخصصی مهدویت آمده است: مدتی است که برخی اظهار نظر‌ها و عرضه سی‌دی‌هایی پیرامون تحقق برخی علایم و تطبیق بعضی از نشانه‌های ظهور با برخی از شخصیت‌ها، فضای کشور را فراگرفته و موجب التهاب و تشویش افکار عمومی شده است، نمونه جدید تطبیق‌سازی که به صورت گسترده نیز در کشور پخش شده فیلم مستند "ظهور بسیار نزدیک است" می‌باشد.

به‌ گزارش خبرنگار مهر در قم، در اطلاعیه مرکز تخصصی مهدویت آمده است: مدتی است که برخی اظهار نظر‌ها و عرضه سی‌دی‌هایی پیرامون تحقق برخی علایم و تطبیق بعضی از نشانه‌های ظهور با برخی از شخصیت‌ها، فضای کشور را فراگرفته و موجب التهاب و تشویش افکار عمومی شده است، نمونه جدید تطبیق‌سازی که به صورت گسترده نیز در کشور پخش شده فیلم مستند "ظهور بسیار نزدیک است" می‌باشد.

در ادامه اطلاعیه آمده است: مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با توجه به وظیفه‌ای که در عرصه تحقیق و تبلیغ مهدویت دارد، به کارشناسی در این زمینه پرداخت و تعدادی از محققین این مرکز به بررسی آن پرداختند با تحقیق کاملی که در این زمینه شد، روشن شد این فیلم و مشابه آن بر اساس روایت ضعیف و مردود تهیه شده است و از کتبی استفاده شده که اعتبار لازم را ندارند و در موارد متعدد نیز مطالب بدون سند و مدرک مطرح شده است، علاوه بر این که تطبیق علائم با برخی افراد به علت محدودیت علم و امکان خطا و اشتباه در شناخت مصادیق نه تنها کار ناپسند و مردودی است، بلکه پیامدهای خطرناکی همچون ایجاد شک و تردید در اصل مهدویت را در مخاطبین به دنبال خواهد داشت.

در پایان اطلاعیه آمده است: لذا این‌گونه فیلم‌های مستند و فعالیت‌هایی مانند آن، از نظر مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم مردود بوده و مطالب آن اعتبار ندارد.
برای توضیح بیشتر در این زمینه به سایت مرکز تخصصی مهدویت قم مراجعه نمایید.


پس از این ماجرا آنان آمادگی خود را برای برپایی مناظره اعلام کردند:

درخواست مناظره با مرکز تخصصی مهدویت + نظر برجستگان عرصه مهدویت درباره فیلم مستند

در کمال ناباوری در طی روزهای گذشته شاهد بودیم که مرکز تخصصی مهدویت که تا کنون در مباحث مهدوی و ظهور(علی الخصوص در فضای مجازی) بسیار کم رنگ و ضعیف ظاهر شده و عملاً طی چند سال گذشته با وجود بودجه های هنگفت و امکانات فراوان حضوری "کان لم یکن" و بی تاثیر در جامعه داشته است ، به طور سئوال برانگیزی در طی روزهای گذشته موج تخریب بر علیه مباحث نزدیکی ظهور را آغاز کرده و با کمک از امکانات و ارتباطات خود در حال گسترده تر کردن آن است ، در عین حال با فراگیر شدن موج حمایت  و استقبال مردمی ، بزرگان متعددی با حمایت از این فیلم مستند ، ترویج این مباحث را در مقطع حساس کنونی کشور و منطقه  لازم دانسته اند.

مرکز تخصصی مهدویت که طی روزهای گذشته (برخلاف چندسال اخیر) ، با اعزام نمایندگان مختلف به چند شهر به نقد و در واقع تخریب فیلم مستند ظهور بسیار نزدیک است ، پرداخته بود ، در روز پنج شنبه مورخ 89/12/19 عملاً با صدور بیانیه ای آشکارا به گرفتن جبهه در مقابل این فیلم مستند پرداخت :

....این مرکز دو دلیل عمده را برای ادعای خود مطرح کرده است ، بی اعتبار بودن منابع و مردود بودن مصداق شناسی !
این مرکز در ادعایی نادرست مطالب این سی دی را فاقد منابع درست و در برخی موارد بدون سند می داند در حالی که نویسندگان این بیانیه به خوبی می دانند که اکثر روایات استفاده شده در این مستند ، مورد اعتماد و قبول برجستگان عرصه مهدویت مانند علامه کورانی ، شادی فقیه و سایر محققین بوده و حتی بیش از نیمی از احادیث مورد استفاده در فیلم در مطالب منتشر شده از سوی آن مرکز و موسسات همفکر آنها مانند موسسه " موعود " وجود دارد ، حال چگونه این روایات که سالها مورد مراجعه و وثوق محققین بوده است ، به یکباره بی اعتبار گردیده است ؟ سئوالی که باید صادر کنندگان بیانیه مذکور بدان پاسخ گویند.

در مورد مردود دانستن مصداق شناسی که تعجب و شگفتی بسیاری از فعالان عرصه مهدویت را در پی داشته است ، نه تنها دلایل رد این ادعا  بلکه وجود دلایل متعدد و آشکاری بر لزوم مصداق شناسی و امر و درخواست ائمه اطهار(ع) بر این  ضرورت مهم (البته با رعایت جوانب احتیاط و دقت و قطعی ندانستن) وجود دارد که به راحتی این ادعای نادرست را باطل می کند.

قابل تامل است که نمایندگان  مرکز  مهدویت در اظهاراتشان  در حالی ظهور را حتی در چند صد هزار سال دیگر محتمل می دانند که بشارتهای صریحی از بزرگان و ولی امر مسلمین مبنی بر بسیار نزدیک بودن ظهور  به صورت مستند وجود دارد.

درخواست مناظره از سوی گروه فرهنگی مبشران ظهور

گروه مبشران ظهور و گروهها و افراد همفکر و هم نظر ، اعتقاد دارند که مرکز  تخصصی مهدویت به دلایل مبهم و نامشخص سعی در کتمان حقیقت و مخدوش کردن موج بشارت ظهور دارد ، فلذا این گروه فرهنگی برای تنویر اذهان عمومی و آشکار شدن حق به مرکز تخصصی مهدویت پیشنهاد مناظره می دهد.

ما درخواست داریم که جلسه نقد روز یکشنبه 89/12/22 در قم که توسط مرکز تخصصی برگزار خواهد شد ، به جلسه مناظره میان محققان دو طرف تبدیل شود تا مشتاقان ظهور ، فعالان و محققین عرصه مهدویت بدون هیچ مانعی بر کذب و صدق ادعاهای دو طرف داوری کنند.

بدیهیست مناظره عالمانه و برادرانه بهترین راه برای کشف حقیقت است و تخریب و صدور بیانیه ها و رد و مردود دانستن دردی را دوا نمی کند.

گروه فرهنگی مبشران ظهور و محققان همفکرش با توجه به تالیف دهها مقاله در باب بررسی نشانه های ظهور و اطمینان به درستی راه و صحت مباحث مطرح شده در فیلم مستند " مناظره " را بهترین راه برای پایان دادن به این فضای نادرست می داند

امیدواریم که  مرکز مهدویت با پاسخ مثبت خود و برگزاری جلسه مناظره در روز یکشنبه جاری ، فرصت داوری و تشخیص را به افکار عمومی جامعه جهت بررسی صحت و سقم ادعاهای دو طرف بدهند
تایید فیلم مستند توسط برخی از برجستگان عرصه مهدویت

علی رغم برخواستن موج تخریب فیلم مستند بشارت ظهور ، استقبال شگفت و بی نظیر مردمی ، قشر متدین جامعه ، هیئات ، عزیزان بسیج و سپاه ، بخش قابل توجهی از طلاب و حمایت برخی از بزرگان از فیلم مستند و تکثیر خودجوش آن در تیراژ بالا توسط اقشار مختلف مردمی ، این فیلم مستند می رود  تا بزودی عنوان محبوب ترین و پرتیراژترین فیلم مستند تاریخ کشور عزیزمان را کسب کند ، در این میان علی رغم موضع گیری سئوال برانگیز مرکز تخصصی مهدویت در قم( که تاکنون تقریبا هیچ تاثیری در عرصه مهدویت و مسئولیت و پاسخگویی به سئوالهای متعدد جوانان در عرصه مهدویت و ظهور ، نداشته است ) حمایت برجستگان عرصه مهدویت از این فیلم مستند در فراگیر شدن موج استقبال مردمی نقش بسزایی داشته است ، در ادامه به گوشه ای از این تاییدات و حمایتهای بزرگان اشاره می کنیم :

در ابتدا ذکر این نکته لازم است که گروه مبشران ظهور پس از تولید این مستند در روزهای آغازین توزیع این فیلم مستند (برای رسیدن آن به دست مبارک ولی امر مسلمین) توسط روحانی بزرگواری به دست رده های اولیه بیت مقام معظم رهبری(مدظله) تحویل داده شد ، ولی در طول یک ماه گذشته ، هیچ تماسی (مبنی بر منحرف بودن محتوای سی دی و اجتناب از توزیع آن) از بیت معظم له با دست اندرکاران سی دی گرفته نشده است که این مهمترین برهان بر غیرانحرافی بودن محتوای این فیلم مستند می باشد.


  • نظر حمایتی و تاییدی برخی از بزرگان از فیلم مستند ظهور بسیار نزدیک است
علاوه بر نظرات آیت الله حائری شیرازی ، آیات الله علم الهدی ، آیت الله حسینی حائری و حجج اسلام ری شهری ، حاجتی و پناهیان و .... مبنی بر سید خراسانی بودن امام خامنه ای(مدظله) که در فیلم مستند ذکر شده و به خودی خود موید درستی بحث مصداق شناسی می باشد ، در هفته دوم توزیع سی دی یکی از اعضای مبشران مستند مذکور را به آیت الله ناصری که از برجستگان عرصه مهدویت می باشند ، تحویل داده و از ایشان می خواهد که نظرشان را در مورد این فیلم مستند بیان کنند ، در تماس بعدی که با بیت معظم له برقرار می شود ، خود ایشان بیان می کنند ، که بنده الان دارم این فیلم را می بینم و بخشی از فیلم را دیده ام ، بنده تا کنون خلافی در این سی دی ندیده ام ، خوب است ، در تماس بعدی که با بیت معظم له برقرار می شود ، معظم له بیان می دارند که بنده نظر نمی دهم از علماء و بزرگان نظرخواهی کنید.

با توجه به این موضوع که آیت الله ناصری نه تنها از برجستگان عرصه مهدویت که محرم راز بزرگانی چون آیت الله بهجت و مقام معظم رهبری(مدظله) می باشند ( فایل صوتی بشارت آیت الله بهجت نقل قول آیت الله ناصری زبانزد خاص و عام است ، همچنین آیت الله ناصری در سال 81 و به دنبال بالاگرفتن موج بشارت ظهور ، بعنوان یکی از حلقه های واسط میان ولی امر مسلمین و خیل مشتاقان ظهور به نقل از مقام معظم رهبری(مدظله) اعلام کرد که ظهور بسیار نزدیک بود ولی بدا حاصل شد. پرسش و پاسخ درباره صحت فایل صوتی منتسب حاج اقاناصری در خصوص نقل قول از ایت الله بهجت پیرامون زمان ظهور حضرت مهدی عج.http://nasery.ir/farsi/down.php?req=32) که این مطب نشان از جایگاه عظیم این عارف در عرصه مهدویت دارد و قطعا حمایت بارارزش ایشان از فیلم مستند( با وجود نقدهای احتمالی) برای بسیاری مهم و تعیین کننده است.

حجت الاسلام و المسلمین قائم مقامی(که برخی او را آیت الله می دانند) و از برجستگان و متخصصان بنام در عرصه مهدویت است ، نیز پس از مشاهده فیلم مستند " ظهور بسیار نزدیک است " پس از تجلیل از فیلم بیان فرموده اند که مایلند جلسه ای با دست اندرکاران تهیه این فیلم داشته باشند.

حجت الاسلام حاجتی امام جمعه موقت اهواز که از پیشروان عرصه بشارت ظهور و برجستگان مهدوی و از صاحب قلمان برجسته این عرصه می باشند نیز در جواب مراجعه کنندگان خود در شهر اهواز و شهرهای دیگر در باب سئوال از فیلم مستند  ، همگان را به مشاهده این فیلم مستند ترغیب می نماید.

قابل ذکر است که معظم له بشارتهای صریحی در مورد این موضوع که ما در عصر ظهور و آستانه این واقعه مبارک می باشیم بیان فرموده و حتی چندماه پیش بنا بر روایات ، وقایع مصر و منطقه را نیز پیش بینی کرده بودند.

حجت الاسلام پناهیان که بشارتهای صریح و غیرصریح او سالهاست که جانهای منتظران را نوازش می دهد و صراحتاً ولی امر مسلمین را سیدخراسانی خطاب می کنند ، در جواب پرسشی در مورد فیلم مستند ، ضمن حمایت تلویحی از آن ، به خوبی اصلی ترین دلیل مرکز تخصصی مهدویت را در باب ضعیف السند بودن روایات فیلم مستند به چالش کشیده و به آن پاسخ داده است ، ایشان ضمن مهمتر دانستن قواعد ظهور ، پرداختن به حوادث ظهور را نیز لازم دانسته و بررسی نشانه های ظهور را نتیجه طبیعی صدور روایات از ائمه اطهار(ع) بیان می دارند .

استاد شجاعی مدیر موسسه فرهنگی " منتظران منجی " و از نویسندگان و محققان توانای عرصه مهدوی که هزاران شاگرد در قم و تهران داشته و سالهاست در عرصه مهدویت فعالیت دارند نیز با وجود نقدهایی که به سی دی داشته اند و برخی مصادیق را نادرست و قابل بحث می دانستند نگاه مثبتی به فیلم مستند داشته و به شاگردان و طلاب خود برای دیدن این فیلم مستند سفارش اکید نموده اند ، موسسه منتظران منجی اقدام به تهیه چند هزار حلقه از فیلم مستند کرده و آن را در میان محصلین خود توزیع نموده است. استاد شجاعی و موسسه منتظران منجی در عرصه مهدویت فعالیتهای گسترده ای در دست اقدام دارد ، تصمیم و برنامه ریزی برای برگزاری گنگره ای با موضوع مهدویت در تیرماه سال آتی و ساخت مستندی اثرگذار در مورد ظهور به زبان عربی قابل تحسین است.

قابل ذکر است که تایید برخی از امامان جمعه ، نمایندگان ولی فقیه در استانها ، محققان کوچک و بزرگ در عرصه مهدویت و اقبال گسترده عزیزان بسیج ، سپاه ، طلاب ،فرهنگیان ، جوانان ، دانشگاهیان ، اقدام موسسه جامعه القران الکریم (که مورد اعتماد بسیاری از مومنین است در ارسال این مستند به شعب خود در سراسر کشور) و ... در تکثیر میلیونی این فیلم مستند تاثیر بسزائی داشته و علی رغم برخی نقدها ، موضع گیریها و تخریب ها ، موج بشارت ظهور به سرعت سراسر کشور عزیزمان را فراگرفته است که البته در این میان آغاز تحولات سریع ، شگفت و منطبق بر روایات در کشورهای خاورمیانه نقش بسزایی در اقبال مردمی به این فیلم مستند داشته است

به یقین با روی دادن سایر نشانه های ظهور و مخصوصا با تحولات بزرگ در عربستان که اینک طلیعه های آن دیده شده و امواج آن سراسر عربستان را فراگرفته است ، سرعت تحولات منطقه چندین برابر خواهد شد و بروز نشانه های جدید و بزرگی از نزدیکی ظهور را در پی خواهد داشت که این مسئله با تشدید موج بشارت ظهور منجر به برانگیختگی عمومی در میان منتظران ظهور شده و در میان شور و شوق مردمی ، تکثیر دهها میلیونی فیلم مستند و توزیع گسترده سایر مطالب بشارت بخش به خوبی قابل پیش بینی بوده و در این میان جز روسیاهی و شرمندگی برای افرادی که به جای حمایت از موج بشارت ظهور به تخریب آن مبادرت ورزیده اند ، باقی نخواهد ماند.
یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره ...
نصرمن الله و فتح قریب و بشرالمومنین

.............................
با توجه به تقویت موج بشارت ظهور پش از روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد و نامیده شدن این موج توسط هاشمی رفسنجانی به " فتنه مهدویت !" ، در طی مقاله بعدی به بررسی رابطه میان " فتنه مهدویت " هاشمی رفسنجانی و تخریبات صورت گرفته ی بحث " نزدیکی ظهور " توسط برخی مراکز خواهیم پرداخت.
.........................................

اهانت به آیت الله بهجت

اشتباهی ناخواسته یا اعتقادی درونی؟!
برخی از سایتها از وقوع هتک حرمت عارف بی نظیر آیت الله بهجت در جریان نقد و سخنرانی معاون مرکز تخصصی مهدویت خبر می دهند با توجه به اینکه نقل قول معروف آیت الله بهجت از طریق افراد برجسته متعددی ذکر گردیده است ، در درستی  صدور این بشارت بزرگ از آیت الله بهجت هیچ تردیدی وجود ندارد فلذا در این موضوع که نوک پیکان  این اهانت خواسته یا ناخواسته به سمت آیت الله بهجت می باشد تردیدی نیست ، تنها با مسامحه و خوش بینی  می توان امیدوار بود که این طلبه جوان در صدور این بشارت از آیت الله بهجت شک داشته و نقل قولهای متعدد افراد مورد وثوق مانند آیت الله ناصری ، حجج اسلام پناهیان و حاجتی و ... را در این زمینه نشنیده باشد و قصدی در اهانت نداشته است که در این صورت نیز باید گفت که این علامه های دهر که خود را از بزرگان نیز بالاتر می دانند در گفتار خود دقت کنند تا چنین مسائلی تکرار نشود.
آیت الله بهجت کذاب است و از شیعه خارج!

این طلبه جوان، آیت الله بهجت را به خاطر بشارت معروف ایشان به اینکه ( پیرمردها هم ظهور را خواهند دید ) ،حرف این عارف و مرجع بزرگوار را خروج از شیعه بودن دانست ! /لازم است که دستگاه های مسئول با چنین هتاکی های به ساحت بزرگ علما برخورد ویژه و در خور پسندی داشته باشد

نهال نیوز: پخش گسترده مستندی با عنوان "ظهور بسیار نزدیک است؟"  توسط چند جوان انقلابی واکنش‌های متفاوتی را در جامعه به دنبال داشته است، به‌ویژه اینکه در بخش‌هایی از این مستند، تلاش شده است تا برخی اشخاص که در احادیث ظهور به آنها اشاره شده است، با برخی مسئولین فعلی نظام تطابق داده شوند

با فرا گیر شدن نام و یاد قطب عالم امکان حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) و آشکار شدن علائم ظهور موفور السرور ایشان و پیچیده شدن زمزمه قریب الوقوع بودن این اتفاق مقدس و ایجاد امید توسط فیلم مستند «ظهور بسیار نزدیک است » شاهد برخی بد اخلاقی ها از برخی افراد هستیم که خودشان را ظاهرا مالک امام زمان و مسائل مهدوی میداند
در همین راستا در یزد  همایش نقد فیلم مستند "ظهور بسیار نزدیک است" برگزار شد

سخنران این برنامه، آقای دکتر  جواد جعفری (معاون آموزشی پژوهشکده تخصصی مهدویت) در سخنانی که حدود ۳ ساعت به طول انجامید،  مصطلحا به نقد این فیلم  پرداخت !

اما جالب اینجاست که در این به اصطلاح نقد ، هتاکی وی به جایی رسید که به توهین این طلبه جوان به عارف واصلی چون آیت الله بهجت رسید

این طلبه ، آیت الله بهجت را به خاطر بشارت معروف ایشان به اینکه ( پیرمردها هم ظهور را خواهند دید ) حرف این عارف و مرجع بزرگوار را خروج از شیعه بودن دانست !
بخشی از سخنان هتاکانه این روحانی « اینا بالاخره گمراه میشن؛اهل بیت دیگه از این محکمتر از این صریحتر چطوری بگن؟

اونوقت میگن که یه کسی محضر امام زمان رسیده آقا گفته که پیرمردا هم میبینن وفلان می کننا و...
آیا میشه من روایات صریح رو که اهل بیت خودشون میگن ،ما ائمه اصلا تعیین وقت نمی کنیم ،اونوقت یکی بیاد بگه امام تعیین وقت کرده؛این میشه همون خروج از شیعه بودن دیگه!

شیعه یعنی کسی که تابع روایات  اهل بیته ؛وقتی اهل بیت چنین تعیین وقتی رو نمی کنن بنابراین شما می تونید چنین حرفهایی رو باور بکنید؟ »گفتنی است فایل صوتی این سخنرانی نیز موجود میباشد .
لازم است که دستگاه های مسئول با چنین هتاکی های به ساحت بزرگ علما برخورد ویژه  و در خور پسندی داشته باشد

http://www.nahalnews.ir/news/1389-12-20/news2853.aspx
http://apocalypse.blogfa.com/page/news2853.aspx

قابل توجه است که که برخی از افراد برجسته همفکر مرکز تخصصی مهدویت نیز به صراحت سکوت ولی امر مسلمین در مقابل خطاب سیدخراسانی را اشتباه معظم له می دانند!

در صورت لزوم مبشران ظهور این افراد مدعی تخصص که حتی خود را در عرصه مهدویت بالاتر از ولی امر مسلمین می دانند را برای امت ولایتمدار افشاء خواهد نمود.
چهارشنبه 8/9/1391 - 23:25
مهدویت

به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(ع) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاک‌ها نشسته جامه‌ای خیبری، بی‌یقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود...

 

 

حضرت امام جعفر صادق (ع) گاه مشتاقانه از زمان ظهور آخرین حجّت خدا صحبت می‌کند و به حال کسانی که آن زمان را درک می‌کنند، رشک می‌برد و می‌فرماید:

فطوبی لمن أدرک ذلک الزّمان.2
خوشا به حال کسی که آن زمان را دریابد.

گاه نیز عاشقانه آرزوی درک زمان آن حضرت را می‌کند و می‌فرماید:

و لو أدرکته لخدمته أیّام حیاتی.3
اگر زمان [ظهور] او را درک می‌کردم همۀ عمرم را در خدمتش می‌گذراندم.

و گاه با مشاهدۀ شرایط غیبت آن حضرت از خود بی خود شده و سیل اشک از دیدگان جاری می‌سازد:
«سُدَیر صیرفی» می‌گوید:
به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(ع) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاک‌ها نشسته جامه‌ای خیبری، بی‌یقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود؛ رنگ چهرۀ او به کلّی دگرگون شده بود، سیل اشک از دل پر خون و قلب پر التهاب او برخاسته بود و بر گونه‌هایش فرو می‌ریخت و در این حال این گونه زمزمه می‌کرد:
سیّدی غیبتک نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی، و ابتزّت منّی راحۀ فؤادی...

ای آقا و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده و آسایش و آرامش را از قلبم گرفته است.

سدیر می‌گوید:
هنگامی که امام صادق(ع) را این چنین پریشان دیدیم، دل‌هایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید که چه مصیبت جانکاهی برای حجّت خدا روی داده و چه فاجعۀ اسفباری بر او وارد شده است.
عرض کردیم:

ای فرزند بهترین خلایق! چه حادثه‌ای بر شما روی آورده که این چنین سیل اشک از دیدگانتان فرو می‌ریزد و اشک چون باران بهاری بر چهره‌تان سرازیر می‌شود؟ چه فاجعه‌ای شما را این چنین بر سوک نشانده است؟

امام صادق(ع) چون بید لرزید و نفس‌های مبارکش به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسۀ سینه از اعماق دل برکشید و به ما روی کرد و فرمود:

صبح امروز کتاب «جَفر» را نگاه می‌کردم و آن کتابی است که همۀ مسائل مربوط به مرگ و میرها، بلاها و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده است. در این کتاب، تولد، غیبت، درازی غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاری باورداران در آن زمان، راه یافتن شکّ و تردید در دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدّس اسلام را خواندم و دیدم که چگونه رشتۀ ولایت را که خداوند در گردن هر انسانی قرار داده است، می‌گسلند و از زمرۀ اسلام بیرون می‌روند، دلم به حال مردم آن زمان سوخت و امواج غم و اندوه بر پیکرم فرو ریخت.4

دعای شریف ندبه که از امام صادق(ع) نقل شده است، شاهد دیگری بر سوز و گداز آن حضرت در غیبت و فراق قائم آل محمد(ع) و منجی موعود جهان اسلام است.

در پایان جا دارد از خود بپرسیم آیا ذرّه‌ای از آن سوز و گداز و اندوه فراق که در قلب‌های همۀ معصومان به ویژه امام صادق(ع) بوده است تا آنجا که خواب و آرامش را از آنها می‌ربوده و زندگی را بر آنها دشوار می‌ساخته است، در دل ما وجود دارد؟ آیا هیچ شده است که در خلوت خود بر فتنه‌ها، مصیبت‌ها، انحراف‌ها و... که در زمان غیبت گریبان‌گیر اهل ایمان می‌شود، گریه کنیم؟ آیا تاکنون اتفاق افتاده است که با همۀ وجود سنگینی مصیبت غیبت را درک کنیم و در نبود امام زمانمان از ته دل ناله سر دهیم؛ نالۀ مادری که عزیز خود را از دست داده است؟

خلیل منتظرقائم
ماهنامه موعود شماره 81

پی‌نوشت‌ها:

1. برای مطالعۀ نمونه‌هایی از ندبه‌های پیشوایان معصوم در فراق امام مهدی(ع) ر ک: مهدی‌پور، علی اکبر، با دعای ندبه در پگاه جمعه، صص 13 ـ 27.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 144.
3. نعمانی، ابن ابی زینب محمّد بن ابراهیم، کتاب الغیبۀ، ص 245.
4. طوسی، محمّد بن حسن، کتاب الغیبۀ، ص 167.

چهارشنبه 8/9/1391 - 23:22
مهدویت

اى گروه مردمان! آن نور خداى تبارک و تعالى در من قرار گرفت و پس از آن در وجود على(ع)، آنگاه از او در نسلش تا «قائم المهدى(ع)» که بازگیرنده حق است و جلب کننده همه حقوق ازدست رفته ما. آگاه باشید که خاتم اوصیاء مهدى قائم(ع) از ماست.آگاه باشید که او بر همه ادیان پیروز مى شود.

 

 

آنگاه که گردآمدگان در غدیر خم، چشم بر دهان محمد مصطفى 6 دوختند تا در جمع یکصدوبیست هزار نفرى خود، سخنانش را بشنوند. نبى اکرم(ص) پس از حمد و ثناى خداوند و دعوت مردم به سوى خاندان گرامى نبوت و چنگ زدن به ریسمان ولایت على بن ابیطالب(ع) فرمودند:
«اى گروه مردمان!
آن نور خداى تبارک و تعالى در من قرار گرفت و پس از آن در وجود على(ع)، آنگاه از او در نسلش تا «قائم المهدى(ع)» که بازگیرنده حق است و جلب کننده همه حقوق ازدست رفته ما.
- «الا و ان خاتم الاوصیاء منا القائم المهدى ».
آگاه باشید که خاتم اوصیاء مهدى قائم(ع) از ماست.
- «الا انه الظاهر على الدین کله ».
آگاه باشید که او بر همه ادیان پیروز مى شود.
- «الا انه المنتقم من الظالمین ».
آگاه باشید که او انتقامگیر از ستمگران است.
- «الا انه فاتح الحصون و هادمها».
آگاه باشید که گشاینده و درهم کوبنده مرزهاست.
«الا انه مدرک بکل ثار لاولیاءالله عز و جل ».
آگاه باشید که او خونخواه همه بندگان صالح خداست.
- «الا انه قاتل کل قبیلۀ من اهل الشرک ».
آگاه باشید که او کشنده هر قبیله اى از مشرکان است.
- «الا انه الغراف من البحرالعمیق ».
آگاه باشید که او نهرى خروشان از اقیانوسى بیکران است.
-...آگاه باشید که او یاور دین خداى تبارک و تعالى است.
-...آگاه باشید که او هر دانشمندى را به دانش وهر نادانى را به نادانى مى شناسد.
-...آگاه باشید که او برگزیده و انتخاب شده خداوند است.
-...آگاه باشید که اووارث هر دانش و دربرگیرنده آن است.
-...آگاه باشید که او آنچه بگوید از پروردگارش مى گوید و هشداردهنده به امر ایمان است.
-...آگاه باشید که او رشید و کامل و نیرومند و متین است.
-...آگاه باشید که فرمانروایى جهان هستى به او واگذار شده است.
-...آگاه باشید که هر کس از (پیامبران و امامان) پیش از او، نوید آمدنش را داده اند.
-...آگاه باشید که او تنها حجت بازمانده خداوند است، بعد از او حجتى نیست، حقى جز با او و نورى جز در پیش اونیست.
-... آگاه باشید که احدى بر او چیره نیست و کسى او را شکست ندهد .
-...آگاه باشید که او ولى خدا در روى زمین، و داور او در میان مردم و امین او در آشکار و نهان است.
بحار الانوار، ج 37، صص 213 - 211.
«گروه پژوهشى موعود»

ماهنامه موعود ـ شماره3

چهارشنبه 8/9/1391 - 23:21
اهل بیت

پیرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن می‏توان گفت:
   
 یكی آن كه آنان چند نفر و چه كسانی بودند، دیگر آن كه چه نقشی داشتند.
        
زنانی كه در كربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی«ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران.
  
زینب، ام كلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند، فاطمه و سكینه، دختران سید الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، كنیز خاص امام حسین«ع» و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در كربلا بودند.(1)
   
5 نفر زن كه از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: كنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله كلبی، مادرعبد الله كلبی، مادر عمر بن جناده، زینب كبری«ع».
  
زنی كه در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر كلبی كه بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد، كشته شد.
     
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
    
یكی مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی كرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن كشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، كه امام حسین«ع» او را به خیمه‏ها برگرداند.(2)
  
دلهم، دختر عمر(همسر زهیر بن قین) نیز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسینی پیوست.
    
زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست.
  
رباب، دختر امرء القیس كلبی، همسر امام حسین«ع» نیز در كربلا حضور داشت، مادر سكینه و عبد الله.
    
زنی از قبیله بكر بن وائل نیز حضور داشت، كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان كوفه به خیمه‏های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه‏ها آمد و آل بكر بن وائل را به یاری طلبید.
    
زینب كبری و ام كلثوم، دختران امیرالمؤمنین«ع»، همچنین فاطمه دختر امام حسین«ع» نیز جزو اسیران بودند و در كوفه و... سخنرانی های افشاگر داشتند.
   
مجموعه این بانوان، همراه كودكان خردسال، كاروان اسرای اهل بیت را تشكیل می‏دادند كه پس از شهادت امام و حمله سپاه كوفه به خیمه‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
  
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانی» باید اشاره كرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت كه فهرست وار به آنها اشاره می‏شود كه هر كدام می‏تواند به عنوان«درس» مورد توجه باشد:
  
ـ مشاركت زنان در جهاد: شركت در جبهه پیكار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏های این حضور است. چه همكاری طوعه در كوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدی كربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه كوفه به جنایت های شوهرانشان مثل زن خولی.
    
- آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان- نسبت - به شهادتها در كربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب كبری«ع» جلوه ‏گر بود.
 
ـ پیام رسانی: افشاگری های زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهای پراكنده به تناسب زمان و مكان.
   
ـ روحیه بخشی: در بسیاری از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه می‏بخشید. در كربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
   
- پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقش های دیگر زنان در جبهه‏ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد«ع» یكی از این نمونه‏هاست. (3)
    
ـ مدیریت: بروز صحنه‏های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شكوفا می‏سازد.
   
نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی كاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران» را می‏آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستی اهداف نهضت، هدایت كرد و با هر اقدام خنثی كننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه‏های دشمن را خنثی ساخت.
      
ـ حفظ ارزشها: درس دیگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده است. زنان اهل بیت، با آن كه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض كنان، بر حفظ عفاف تأكید می‏ورزیدند. ام كلثوم در كوفه فریاد كشید كه آیا شرم نمی‏كنید برای تماشی اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟
  
وقتی هم در كوفه در خانه ا‏ی بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز كنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در كاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض كرد:«ا من العدل یابن الطلقاء تخدیرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبایا قد هتكت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...»(4) و نمونه‏های دیگری از سخنان و كارها كه همه درس‏آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
    
ـ تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل كردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
   
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیك كربلا: گریه‏ها، شیونها، عزاداری بر شهدا و تحریك عواطف مردم، به ماجری كربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.
   
پی‏نوشت ها:
  
   1ـ زندگانی سید الشهدا،عماد زاده،ج 2، ص 124، به نقل از لهوف، كبریت احمر و انساب الأشراف.
  
   2ـ همان، ص 236.
  
   3- در این زمینه ر.ك: مقاله «درسهای امدادگری در نهضت عاشورا» از مؤلف (مجله پیام هلال، شماره 26، شهریور1369).
  
   4ـ عوالم(امام حسین)، ص 403، حیاة الامام الحسین،ج 3، ص 378.
  
   5- بر گرفته از فرهنگ عاشورا، جواد محدثی‏، صفحه 195.
  
منبع: پایگاه وارث. www.vaares.com
 

چهارشنبه 8/9/1391 - 23:16
اهل بیت

آنچه كه من امروز عرض خواهم كرد، مربوط به همین قضیه‌ى عاشورا است كه با وجود آن همه سخنى كه درباره‌ى این حادثه گفته‌اند و گفته‌ایم و شنیده‌ایم، باز هم جاى سخن و تامل و تدبر و عبرت‌گیرى نسبت به این حادثه باقى است. این حادثه‌ى عظیم؛ یعنى حادثه‌ى عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است. غالبا یكى از این دو جهت، مورد توجه قرار مى‌گیرد. بنده امروز مى‌خواهم در این‌جا آن جهت دوم را، بیشتر مورد توجه قرار دهم.
       
جهت اول، درسهاى عاشورا است. عاشورا پیامها و درسهایى دارد. عاشورا درس مى‌دهد كه براى حفظ دین، باید فداكارى كرد. درس مى‌دهد كه در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس مى‌دهد كه در میدان نبرد حق و باطل، كوچك و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یك صف قرار مى‌گیرند. درس مى‌دهد كه جبهه‌ى دشمن با همه‌ى تواناییهاى ظاهرى، بسیار آسیب‌پذیر است. (همچنان كه جبهه‌ى بنى‌امیه، به وسیله كاروان اسیران عاشورا، در كوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فناى جبهه‌ى سفیانى منتهى شد.) درس مى‌دهد كه در ماجراى دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، براى انسان، بصیرت لازم است. بى‌بصیرتها فریب مى‌خورند. بى‌بصیرتها در جبهه باطل قرار مى‌گیرند؛ بدون این‌كه خود بدانند. همچنان كه در جبهه‌ى ابن‌زیاد، كسانى بودند كه از فساق و فجار نبودند، ولى از بى‌بصیرتها بودند. اینها درسهاى عاشورا است. البته همین درسها كافى است كه یك ملت را، از ذلت به عزت برساند. همین درسها مى‌تواند جبهه‌ى كفر و استكبار را شكست دهد. درسهاى زندگى سازى است. این، آن جهت اول.


       
جهت دوم از آن دو جهتى كه عرض كردم، «عبرتهاى عاشورا»ست. غیر از درس، عاشورا یك صحنه‌ى عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه كند، تا عبرت بگیرد. یعنى چه، عبرت بگیرد؟ یعنى خود را با آن وضعیت مقایسه كند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتى است؛ چه چیزى او را تهدید مى‌كند؛ چه چیزى براى او لازم است؟ این را مى‌گویند «عبرت». شما اگر از جاده‌اى عبور كردید و اتومبیلى را دیدید كه واژگون شده یا تصادف كرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شده‌اند، مى‌ایستید و نگاه مى‌كنید، براى این‌كه عبرت بگیرید. معلوم شود كه چطور سرعتى، چطور حركتى و چگونه رانندگى‌اى، به این وضعیت منتهى مى‌شود. این هم نوع دیگرى از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیرى است. این را قدرى بررسى كنیم.


       
اولین عبرتى كه در قضیه‌ى عاشورا ما را به خود متوجه مى‌كند، این است كه ببینیم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلوات‌الله و سلامه علیه، جامعه‌ى اسلامى به آن حدى رسید كه كسى مثل امام حسین علیه‌السلام، ناچار شد براى نجات جامعه‌ى اسلامى، چنین فداكارى‌اى بكند؟ این فداكارى حسین بن على علیه‌السلام، یك وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یك وقت در قلب كشورها و ملتهاى مخالف و معاند با اسلام است؛ این یك حرفى است. اما حسین‌بن‌على علیه‌السلام، در مركز اسلام، در مدینه و مكه - مركز وحى نبوى - وضعیتى دید كه هر چه نگاه كرد چاره‌اى جز فداكارى نداشت؛ آن هم چنین فداكارى خونین با عظمتى! مگر چه وضعى بود كه حسین‌بن‌على علیه‌السلام، احساس كرد كه اسلام فقط با فداكارى او زنده خواهد ماند، والا از دست رفته است؟! عبرت این‌جاست. روزگارى رهبر و پیغمبر جامعه‌ى اسلامى، از همان مكه و مدینه پرچمها را مى‌بست، به دست مسلمانها مى‌داد و آنها تا اقصى نقاط جزیزةالعرب و تا مرزهاى شام مى‌رفتند؛ امپراتورى روم را تهدید مى‌كردند؛ آنها از مقابلشان مى‌گریختند و و لشكریان اسلام پیروزمندانه برمى‌گشتند؛ كه در این خصوص مى‌توان به ماجراى «تبوك» اشاره كرد. روزگارى در مسجد و معبر جامعه‌ى اسلامى، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفس، آیات خدا را بر مردم مى‌خواند و مردم را موعظه مى‌كرد و آنها را در جاده‌ى هدایت با سرعت پیش مى‌برد. ولى چه شد كه همین جامعه، همین كشور و همین شهرها، كارشان به جایى رسد و آن‌قدر از اسلام دور شدند كه كسى مثل یزید بر آنها حكومت مى‌كرد؟! وضعى پیش آمد كه كسى مثل حسین بن‌على علیه‌السلام، دید كه چاره‌اى جز این فداكارى عظیم ندارد! این فداكارى، در تاریخ بى‌نظیر است. چه شد كه به چنین مرحله‌اى رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم.
  
به نظر من این پیام عاشورا، از درسها و پیامهاى دیگر عاشورا براى ما امروز فورى‌تر است. ما باید بفهمیم چه بلایى بر سر آن جامعه آمد كه حسین‌بن‌على علیه‌السلام، آقازاده‌ى اول دنیاى اسلام و پسر خلیفه‌ى مسلمین، پسر على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌الصلاةوالسلام، در همان شهرى كه پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مى‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تكان نخورد! از همان شهر آدمهایى به كربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به اسارت گرفتند!
   
پس، عبرت‌گیرى از عاشورا این است كه نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوى و فرزند انقلاب گوشه‌گیر شود. عده‌اى مسائل را اشتباه گرفته‌اند. امروز بحمدالله مسؤولین دلسوز و علاقه‌مند و رئیس جمهور انقلابى و مؤمن بر سر كارند، و كشور را مى‌خواهند بسازند. اما عده‌اى، سازندگى را با مادیگرایى، اشتباه گرفته‌اند. سازندگى چیزى است، مادیگرى چیز دیگرى است. سازندگى یعنى كشور آباد شود، و طبقات محروم به نوایى برسند.


  
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته‌هاى عاشوراى نیروهاى مقاومت بسیج سراسر كشور، در سالروز شهادت امام سجاد(ع) 22/04/1371.

چهارشنبه 8/9/1391 - 23:11
اهل بیت
محرم و فرصت تبلیغ دین در بیانات مقام معظم رهبری


           
به‌همه‌ى آقایان محترم، علما، فضلا، اساتید محترم حوزه و آقایان ائمه‌ى محترم جماعات تهران و قم كه تشریف دارند؛ همچنین به طلاب عزیز، بخصوص طلاب عزیز غیرایرانى كه در قم مشغول تحصیل علم و معارفند، خوشامد عرض مى‌كنم. در آستانه‌ى سال جدید هجرى قمرى و ورود در عرصه‌ى بى‌نهایت ماه محرم و دهه‌ى عاشورا و ماه پیروزى خون بر شمشیر، دو، سه مطلب را لازم مى‌دانم عرض كنم. بخصوص كه با توجه به این جلسه و این جمع محترم، بعضى از آن مسائل، ضرورت و اهمیت بیشترى هم پیدا مى‌كند.


   
اما موضوع دوم، موضوع محرم و تبلیغات است. اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به بركت عاشورا هم باقى مانده است. اگر فداكارى بزرگ حسین‌بن‌على علیه‌السلام نمى‌بود كه این فداكارى، وجدان تاریخ را به كلى متوجه و بیدار كرد در همان قرن اول یا نیمه‌ى قرن دوم هجرى، بساط اسلام به كلى برچیده مى‌شد. قطعا این‌گونه است. اگر كسى اهل مراجعه به تاریخ باشد و حقایق تاریخى را ملاحظه كند، این را تصدیق خواهد كرد. چیزى كه وجدان جامعه‌ى اسلامى را در آن زمان برآشفت و اسوه و الگویى براى بعدیها شد، همین حادثه‌ى عجیبى بود كه تا آن روز در اسلام سابقه نداشت. البته، بعد از آن، نظایر بسیارى پیدا كرد؛ اما هیچ كدام از آن نسخه‌ها، مطابق اصل نبود. امت اسلام، شهیدان زیادى داد. شهداى دستجمعى داد. اما هیچ كدام به پاى حادثه‌ى عاشورا نرسید.
   
حادثه‌ى عاشورا، در اوج قله‌ى فداكارى و شهادت باقى ماند و همچنان تا قیامت باقى خواهد ماند. «لا یوم كیومك یا اباعبدالله.» ما شیعیان، از این حادثه، خیلى بهره برده‌ایم. البته غیر شیعه هم، استفاده كرده‌اند.
   
امروز، در كشور مصر، مسجد «رأس الحسین» آن‌جا كه خیال مى‌كنند سر مقدس آن بزرگوار مدفون است محل تجمع عواطف مردم محب‌ اهل بیت مصر است. ملت مصر، ملت خوبى است. كار به رژیم و دولت آن كشور نداریم. ملت محب اهل بیت است. همه‌جاى دنیا، متأثر از این واقعه‌اند؛ اما شیعه از این واقعه یك استفاده‌ى فوق‌العاده كرده است. ما دین را به‌وسیله‌ى این حادثه حفظ كردیم؛ احكام را براى مردم بیان كردیم؛ عواطف مردم را در خدمت دین و ایمان قرار دادیم. «ما» كه مى‌گوییم یعنى طایفه‌ى روحانیون و مبلغین، در طول چند قرن گذشته. آخرین بركت عظیم حادثه‌ى كربلا همین انقلاب شكوهمند ماست. اگر حادثه‌ى كربلا و اسوه‌گیرى از آن نبود، این انقلاب پیروز نمى‌شد. امام بزرگوارمان كه در محرم سال 57 فرمودند «ماهى كه خون بر شمشیر پیروز است»، این خط و این درس را از محرم دادند. سراغ جنگ هم كه بروید همین است.


   
آقایان مبلغین، وعاظ، گویندگان مذهبى، خوانندگان و مداحان مذهبى، فراموش نكنند كه در زمان ما، نمونه‌ى كاملى از حوادث عاشورا، همین بسیجیهایند. همین بچه‌ها و جوانان بسیجند. این یادتان نرود. عده‌اى از آنها شهید شدند، عده‌اى هم هستند. اینهایى كه هستند، اگر شهید نشدند به خاطراین نبود كه از شهادت گریختند. به سراغ شهادت رفتند؛ اما شهادت به سراغشان نیامد. فراموش نشود كه ماجراى عاشورا و محرم، با شهداى ما و با بقایاى آن بسیجیها كه امروز بحمدالله از پیر و جوان در جامعه‌ى ما زیادند پیوند دارد. این ماه تبلیغ، مقابل ما و شماست. مواظب باشید از این ماه، حداكثر بهره را در راه دین و براى خدا ببرید.


     
منبع: بیانات در جمع علما، طلاب و روحانیان، در آستانه‌ى ماه «محرم» 26/03/1372.
چهارشنبه 8/9/1391 - 23:7
اهل بیت
شب عاشورا


           
نزدیک شب عاشورا، امام حسین علیه السلام یاران خود را به گرد خود آورد، امام سجاد علیه السلام می فرماید: من با اینکه بیمار بودم، نزدیک شدم ببینم پدرم به آنان چه می گوید، شنیدم رو به اصحاب کرد و پس از حمد و ثنا فرمود:
   
«اما بعد و انی لا اعلم اصحابا اوفی ولا خیرا من اصحابی و لا اهل بیت ابر ولا اوصل من اهل بیتی فجزا کم الله عنی خیرا ... ».
   
برادران و پسران و برادر زادگان و پسران عبدالله بن جعفر و زینب علیها السلام به پیش آمدند و گفتند: برای چه این کار را بکنیم؟ برای اینکه بعد از تو زنده بمانیم؟ هرگز، خداوند آن روز را برای ما پیش نیاورد.
   
حضرت عباس علیه السلام به عنوان نخستین نفر سخنانی به این مضمون گفت، و بعد از او دیگران نیز چنین گفتند.
    
امام حسین علیه السلام به پسران عقیل رو کرد و فرمود:«ای پسران عقیل! کشته شدن مسلم علیه السلام بس است، پس شما بروید، من اجازه رفتن به شما دادم ».
     
آنها عرض کردند: «سبحان الله!» آنگاه مردم درباره ما چه می گویند، ما بزرگ و آقا و عموی خود را که بهترین عموهایمان بود به خود واگذاریم و یک تیر با هم نینداختیم و یک نیزه و شمشیر به کار نبردیم، و ندانیم که به سرشان چه آمد؟ نه هرگز ما چنین کاری نخواهیم کرد، بلکه ما جان و مال و زن و فرزند خود را فدای تو می سازیم، و در رکاب تو می جنگیم تا به هر جا رفتی ما نیز همراه تو باشیم.
   
«فقبح الله العیش بعدک ».
   
در میان یاران غیر بنی هاشم، مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: آیا ما از تو دست برداریم؟ آنگاه ما چه عذر و بهانه ای در مورد حق شما به پیشگاه خدا ببریم؟ آگاه باش به خدا دست از تو بر نمی دارم تا نیزه به سینه دشمن بکوبم، و آنها را به شمشیر بزنم تا قائمه شمشیر در دستم می باشد و گرنه سنگ به سوی آنها پرتاب کنم، سوگند به خدا دست از تو بر نمی دارم تا خدا بداند که ما حرمت پیامبرش را درباره تو رعایت نمودیم و اگر مرا هفتاد بار در راه تو بکشند و بسوزانند و زنده کنند تا دم آخر با تو هستم تا چه رسد به اینکه یک کشتن بیش نیست، و آن کشتن در راه تو کرامتی است که هرگز پایان ندارد.
    
پس از او «زهیر بن قین » برخاست و گفت: «سوگند به خدا دوست دارم کشته شوم سپس زنده گردم، دوباره کشته شوم تا هزار بار و خدا به وسیله کشته شدن من از کشته شدن تو و جوانان از خاندانت جلوگیری نماید».
   
گروهی از یاران نیز همین گونه سخن گفتند، امام از همه تشکر کرد و برای همه دعا نمود و به خیمه خود بازگشت. (1)
  
نیز روایت شده: امام حسین علیه السلام به یاران خود فرمود: خداوند جزای خیر به شما عطا فرماید، و جایگاه آنها را در بهشت به آنان نشان داد، آنها در شب عاشورا مقام ارجمند خود را در بهشت دیدند، و به یقینشان افزوده شد، از این رو از شمشیر و نیزه و تیر، احساس درد و رنج نمی کردند و آنچنان در سطح بالائی از روحیه شهادت طلبی بودند، که برای وصول به مقام شهادت از همدیگر پیشدستی می کردند». (2)
   
امام سجاد علیه السلام می فرماید: من شب عاشورا نشسته بودم و عمه ام نزد من بود و از من پرستاری می کرد، در آن هنگام پدرم به خیمه خود رفت و جون (یا جوین) غلام ابوذر در نزد آنحضرت سرگرم اصلاح شمشیر آنحضرت بود و پدرم این اشعار را (که حاکی از بی اعتباری دنیا است) خواند:
  
یا دهر اف لک من خلیل کم لک بالاشراق و الاصیل من صاحب او طالب قتیل والدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل و کل حی سالک سبیلی
    
امام حسین این اشعار را دو یا سه بار خواند، من آن اشعار را شنیدم و مقصود امام را دریافتم، گریه گلویم را گرفت، اما خود را نگه داشتم و خاموش شدم و دانستم بلا فرود آمده است.
   
اما عمه ام زینب علیها السلام تا آن اشعار را شنید، مقصود را دریافت، نتوانست خودداری کند، گریه کنان بی تابانه به حضور امام دوید و گفت:
  
«وا ثکلاه! لیت الموت اعدمنی الحیوه ...».
   
امام به او نگریست و فرمود: خواهر جان! شیطان صبر شکیبائی را از تو نرباید، این را گفت: قطرات اشک از چشمانش سرازیر گشت و فرمود:
  
«لو ترک القطا لنام ».
    
زینب عرض کرد: وای بر حال من، تو ناگزیر خود را به مرگ سپرده ای،و بندهای قبلم را گسته ای و بسیار بر من ناگوار و دشوار است، این را گفت و مشت بر صورت زد، دست بر گریبان برده و آن را چاک زد و بیهوش به زمین افتاد.
    
امام حسین علیه السلام برخاست و آب به روی خواهر پاشید، و او را دلداری داد و فرمود: آرام باش ای خواهر، پرهیزگاری و شکیبائی را که خدا بهره ات ساخته پیشه کن و بدانکه همه اهل زمین و آسمان میمیرند، و جز خدا هیچکس باقی نمی ماند جد و پدر و مادرم بهتر از من بودند، بردارم حسن علیه السلام بهتر از من بود (همه از دنیا رفتند) و من و هر مسلمانی باید به رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم اقتدا کنیم.
    
خواهرم تو را سوگند می دهم بعد از کشتن من گریبان چاک مزن، روی خود را مخراش، امام سجاد علیه السلام می فرماید: آنگاه پدرم، زینب علیها السلام را نزد من آورد و نشاند و خود به سوی یارانش رفت. (3)
  
(شب عاشورا امام بود که زینب را دلداری دهد و لی بعد از ظهر عاشورا چه کسی زینب علیها السلام را دلداری داد؟!).
    
از وقایع شب عاشورا آنکه امام حسین علیه السلام و اصحابش مشغول دعا و تلاوت قرآن و نماز و مناجات بودند، به گونه ای که در روایت آمده:
    
ولهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد.
  
همین آوای پر سوز که از دلهای پاکبازان و عاشقان خدا برمی خاست، باعث شد که سی و دو نفر از سربازان دشمن تحت تاثیر قرار گرفته، همان شب به سپاه امام حسین علیه السلام پیوستند. (4)
    
شب عاشورا، امام حسین علیه السلام تنها از خیمه خود بیرون آمد و برای شناسایی به طرف بیابان رفت و به بررسی بلندها و گوداها و فراز و نشیبهای بیابان پرداخت، نافع بن هلال می گوید: من پشت سر امام به راه افتادم (تا اگر از ناحیه دشمن به او آسیب برسد از او دفاع کنم) امام فهمید و به من فرمود: برای چه بیرون آمده ای؟ عرض کردم: «از اینکه تنها بیرون رفتی پریشان شدم چرا که لشکر این طاغوت، در همین نزدیکی است ».
    
امام فرمود: برای بررسی فرازها و گودالهای این بیابان آمده ام، تا هنگام حمله دشمن و حمله ما، میدان و کمینگاههای میدان را بشناسم.
   
نافع می گوید: سپس امام بازگشت و دستم را گرفت و فرمود: همان واقع می شود و وعده خدا خلاف ناپذیر است!! سپس به من فرمود: «آیا نمی خواهی شبانه بین این دو کوه بروی و جان خود را از این گیر و دار نجات دهی؟».
   
نافع تا این سخن را شنید، روی دو پای امام افتاد و بوسید و با سوز و گداز می گفت: «مادرم به عزایم بنشیند (که بروم). شمشیرم معادل هزار درهم، و اسبم نیز معادل هزار درهم است، خداوند افتخار همسوئی با تو را به من عطا کرده، از تو جدا نگردم تا در راه تو قطعه قطعه شوم ».
     
سپس امام به خیمه زینب علیها السلام وارد شد، نافع در مقابل خیمه در انتظار امام ایستاد، شنید زینب به برادر می گوید: آیا اصحاب خود را امتحان کرده ای، من ترس آن دارم که هنگام خطر تو را تنها بگذارند.
    
امام فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم دیدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتیاق کودک به پستان مادرش، اشتیاق به مرگ دارند».
     
نافع می گوید: وقتی که این سخن از زینب علیها السلام شنیدم، گریه کردم، و نزد حبیب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنیده بودم به او گفتم.
     
حبیب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود هم اکنون با شمشیر به سوی دشمن حمله می کردم.
    
گفتم: من گمان می برم بانوان حرم با حضرت زینب علیها السلام این گونه سخن بگویند و پریشان گردند، مناسب است که اصحاب را جمع کنی و نزد خیمه زینب علیها السلام برویم و با گفتار خود، قلب آنها را گوارا و استوار سازیم.
    
حبیب، اصحاب را جمع کرد، و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اکنون به دشمن حمله می کردیم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد که ما استوار هستیم.
      
حبیب برای آنها دعا کرد، و با هم کنار خیام بانوان آمدند و صدا زدند: «ای گروه بانوان و حرم های رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم این شمشیرهای جوانمردان شما است که سوگند یاد کرده اند در غلاف نکنند مگر اینکه گردن دشمنان را بزنند، و این نیزه های جوانان شما است که قسم خورده اند به زمین نیفکنند مگر اینکه به سینه های دشمن فرو کنند».
     
بانوان با گریه و ندبه از خیمه ها بیرون آمدند و گفتند: «ای پاکبازان، از حریم دختران رسولخدا و بانوان منسوب به امیر مؤمنان علیه السلام حمایت کنید و دریغ منمائید».
     
اصحاب همه صدا به گریه و شیون بلند کردند (که آری ما عاشقانه از شما حمایت می کنیم و اشک شوق می ریزیم). (5)
    
از وقایع شب عاشورا اینکه امام حسین علیه السلام فرزندش علی اکبر را با سی سواره و بیست پیاده برای آب آوردن (به سوی فرات) فرستاد، آنها در شرائط بسیار خطرناک رفتند آب آوردند، امام به یاران فرمود:

«برخیزید و از آب بنوشید و وضو بسازید و غسل کنید و لباسهای خود را بشوئید تا کفن شما باشند». (6)
    
نیز در مقاتل نقل شده: امام حسین علیه السلام برادرش عباس علیه السلام را (شب تاسوعا یا عاشورا) با سی نفر سواره و بیست نفر پیاده برای آوردن آب، روانه فرات کرد، بیست مشک همراه آنها بود، آنها در تاریکی شب خود را به آب فرات رساندند عمرو بن حجاج فرمانده نگهبانان آب فرات وقتی که آنها را شناخت به آنها گفت: حق آشامیدن آب دارید ولی حق بردن آن را ندارید.
    
عباس علیه السلام و همراهان، مشکها را پر از آب کرده و روانه خیام شدند، دشمنان سر راه آنها را گرفتند و جنگ سختی در گرفت، جمعی از دشمنان کشته شدند، ولی از اصحاب عباس علیه السلام کسی کشته نشد، و آنها مشکهای آب را به خیمه رسانیدند، امام حسین علیه السلام و سایر اهلبیت علیه السلام از آن آب آشامیدند.
   
«فلذا سمی العباس سقاء».
    
امام حسین علیه السلام به اصحاب فرمود: خیمه های خود را نزدیک هم کنند و خیمه های مردان را در جلو خیمه های زنان قرار دهند، و در پشت خیمه ها گودالی کندند و هیزم و نی در آن ریختند و آتش افروختند تا لشکر دشمن نتواند از پشت خیمه ها به سوی خیمه ها هجوم بیاورد. (7)
      
امام در نزدیک سحر شب عاشورا، در سرا پرده مخصوص بدن خود را نوره کشید که آن را با بوی مشک معطر کرده بودند، در آن وقت بریر بن خضیر و عبدالرحمان کنار آن خیمه به نوبت ایستاده بودند که بعدا خود بدنشان را پاک و خوشبو سازند، بریر با عبدالرحمان شوخی می کرد، عبدالرحمان به او گفت: امشب هنگام شوخی نیست:
         
بریر گفت: قوم من می دانند که من نه در جوانی و نه در پیری اهل شوخی نبوده ام، اکنون که می بینی شادی می کنم از این رو است که می دانم شهید می شوم و بعد از شهادت، حوریان بهشت را در بر خواهم گرفت و از نعمتهای بهشت بهره مند می شوم. (8)
     
از حضرت زینب علیها السلام نقل شده فرمود: در شب عاشورا، نصف شب به خیمه برادرم حضرت عباس علیه السلام رفتم دیدم جوانان بنی هاشم به دور او حلقه زده اند و او مانند شیر ضرغام با آنها سخن می گوید، و به آنها می فرماید: «ای برادرانم و ای پسر عموهایم! فردا هنگامی که جنگ شروع شد، نخستین کسانی که به میدان رزم می شتابد، شما باشید، تا مردم نگویند: بنی هاشم جمعی را برای یاری خواستند، ولی زندگی خود را بر مرگ دیگران ترجیح دادند ...».
   
جوانان بنی هاشم پاسخ دادند: «ما مطیع فرمان تو می باشیم ».
     
حضرت زینب علیها السلام می گوید: از آنجا به خیمه «حبیب بن مظاهر» رفتم دیدم با یاران (غیر بنی هاشم) جلسه مذاکره تشکیل داده و به آنها می گوید: «فردا وقتی که جنگ شروع شد، شما پیشقدم شوید و نخست به میدان بروید، و نگذارید که یک نفر از بنی هاشم، قبل از شما به میدان برود، زیرا که بنی هاشم، از سادات و بزرگان ما می باشند ...».
     
اصحاب گفتند: «سخن تو درست است » و به آن وفا کردند. (9)
    
هنگام سحر شب عاشورا، امام حسین علیه السلام اندکی خوابید و بیدار شد، و به حاضران فرمود: در خواب دیدم، سگانی به من روی آوردند تا مرا بدرند، در میان آنها سگی دو رنگ دیدم که از همه بر من سخت تر بود، و گمان دارم کشنده من از میان دشمن، مردی مبتلا به پیسی است، باز در عالم خواب رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم را با جمعی از اصحاب دیدم، فرمود: «ای پسر من، تو شهید آل محمد هستی، و اهل آسمانها از آمدن تو شادی می کنند و امشب افطار تو در نزد من باشد، تاخیر مکن، این فرشته ای است که از آسمان فرود آمده تا خون تو را بگیرد و در شیشه سبزی نگهدارد».
    
این خوابی را که دیده ام حاکی است که اجل نزدیک است و بدون شک هنگام کوچ کردن فرا رسیده است. (10)
   
امضاء شهادتنامه
  
امشب شهادتنامه عشاق امضاء میشود فردا زخون عاشقان این دشت دریا میشود امشب کنار یکدگر نشسته ال مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود امشب بود برپا اگر این خیمه ثاراللهی فردا بدست دشمنان برکنده از جا میشود امشب صدای خواندن قرآن بگوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا میشود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا میشود

امشب رقیه حلقه زرین اگر دارد بگوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بیدست سقا میشود امشب گرفته در میان اصحاب اما خویش را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود امشب سر سر خدا بر دامن زینب بود فردا زینبین خولی و دیر نصاری میشود خدا کند نرود امشب و سحر نشود که شام زینب غمدیده تیره تر نشود خدا کند نشود صبح این شب عاشورا خدایا کند که سحرگاه جلوه گر نشود.
      
پی نوشتها:
  
1- ترجمه ارشاد مفید ج 3 / ص 93 - 95.
 
2- منتهی الآمال ج 2 / ص 247.
 
3- ترجمه ارشاد مفید ج 2 / ص 97.
 
4- بحار ج 44 / ص 394 - نفس المهموم ص 118.
 
5- مقتل الحسین مقرم ص 262 - 263.
 
6- نفس المهموم ص 117.
 
7- همان مدرک.
  
8- مثیر الاحزان ابن نما ص 54 - لهوف ص 84 - بحار ج 5 /ص 1.
 
9- کبریت الاحمر ص 479.
 
10- نفس المهموم ص 119.
    
منبع: پایگاه حوزه.
چهارشنبه 8/9/1391 - 23:6
اهل بیت
پیام آوران عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری


           
* امام سجاد(ع)
   
شما ببینید خون مطهر حسین‏بن‏على (علیه‏السلام) در كربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتى كه بر عهده‏ى امام سجاد (علیه‏الصلاةوالسلام) و زینب كبرى (سلام‏اللَّه‏علیها) قرار گرفت، از همان لحظه‏ى اول این بود كه این پیام را روى دست بگیرند و به سرتاسر دنیاى اسلام آن را، به شكلهاى گوناگون، منتقل كنند.
  
این حركت براى احیاء دین حقیقى و دین حسین‏بن‏على و آن هدفى كه امام حسین براى آن شهید شد، یك امر ضرورى و لازم بود. البته اجر الهى براى امام حسین محفوظ بود؛ مى‏توانستند او را در بوته‏ى سكوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (علیه‏السلام) تا آخر عمر - سى سال بعد از او، امام سجاد زندگى كردند - در هر مناسبتى نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح كردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش براى چه بود؟ بعضى خیال مى‏كنند این كار براى انتقام گرفتن از بنى‏امیه بود؛ در حالى‏كه بنى‏امیه بعدها از بین رفتند. امام رضا (علیه‏السلام) كه بعد از آمدن بنى‏عباس است، چرا به ریّان‏بن‏شبیب دستور مى‏دهد مصیبت‏نامه‏ى اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آن وقت كه بنى‏امیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این كار براى این است كه راه حسین‏بن‏على و خون او عَلَم و پرچم حركت عظیم امت اسلام به سوى هدفهاى اسلامى است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت كرده است.
    
در دیدار خانواده معظم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان‏ 1383/4/16
   
      
* حضرت زینب (س)
    
چرا زینب كبرى‏(س) در چشم ملتهاى اسلامى عظمت دارد؟
   
و اما ولادت حضرت زینب كبرى‏(علیهاسلام) ایجاب مى‏كند كه ما دایره‏ى بحث را، بخصوص در شرایط كنونى بشریت، وسیعتر قرار بدهیم.
   
زینب كبرى‏ یك زن بزرگ است. عظمتى كه این زن بزرگ در چشم ملتهاى اسلامى دارد، از چیست؟ نمى‏شود گفت به خاطر این است كه دختر على‏بن‏ابى‏طالب(علیه‏السّلام)، یا خواهر حسین‏بن‏على و حسن‏بن‏على(علیهماالسّلام) است. نسبتها هرگز نمى‏توانند چنین عظمتى را خلق كنند.
  
همه‏ى ائمه‏ى ما، دختران و مادران و خواهرانى داشتند؛ اما كو یك نفر مثل زینب كبرى‏؟
  
ارزش و عظمت زینب كبرى‏، به خاطر موضع و حركت عظیم انسانى و اسلامى او بر اساس تكلیف الهى است. كار او، تصمیم او، نوع حركت او، به او این‏طور عظمت بخشید. هر كس چنین كارى بكند، ولو دختر امیرالمؤمنین(علیه‏السّلام) هم نباشد، عظمت پیدا مى‏كند. بخش عمده‏ى این عظمت از این‏جاست كه اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین(علیه‏السّلام) به كربلا، هم موقعیت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعیت حوادث كشنده‏ى بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یك انتخاب كرد. این انتخابها زینب را ساخت.
    
قبل از حركت به كربلا، بزرگانى مثل ابن‏عباس و ابن‏جعفر و چهره‏هاى نامدار صدر اسلام، كه ادعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه‏كار باید بكنند؛ ولى زینب كبرى‏ گیج نشد و فهمید كه باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این‏كه نمى‏فهمید راه سختى است؛ او بهتر از دیگران حس مى‏كرد. او یك زن بود؛ زنى كه براى مأموریت، از شوهر و خانواده‏اش جدا مى‏شود؛ و به همین دلیل هم بود كه بچه‏هاى خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس مى‏كرد كه حادثه چگونه است.
    
در آن ساعتهاى بحرانى كه قویترین انسانها نمى‏توانند بفهمند چه باید بكنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانى كرد و او را براى شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین‏بن‏على هم كه دنیا ظلمانى شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریك گردید، این زن بزرگ یك نورى شد و درخشید. زینب به جایى رسید كه فقط والاترین انسانهاى تاریخ بشریت - یعنى پیامبران - مى‏توانند به آن‏جا برسند.
  
سخنرانى در دیدار با جمع كثیرى از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب كبرى‏(س) و روز پرستار 22/8/1370
               
همچنان كه مى‏گوییم امام حسین علیه‏السّلام اسلام را حفظ كرد، مى‏توانیم دقیقاً ادّعا كنیم كه حضرت زینب سلام‏اللَّه‏علیها هم با ایستادگى خود، اسلام را حفظ كرد. این ایستادگى، یك رمز و راز و یك عامل اصلى است.
  
در دیدار پرستاران، در آستانه سالروز میلاد فرخنده حضرت زینب (س) 3/5/1380
     
منبع: پایگاه اطلاع‏رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی).
چهارشنبه 8/9/1391 - 23:0
اهل بیت
بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه


           
مقدمه
  
فرجام تاریخی و دستاوردهای ماندنی عاشورا در طول دهه ها و سده های پس از خود، به جریانی هویت بخشید که امروزه می توانیم و باید از آن به عنوان «فرهنگ عاشورا» نام ببریم.
   
نگاهی گذرا به حجم گزارشها، تحلیلها و آثاری که در طی قرون گذشته و زمان معاصر بازگوکننده زوایای مختلف این فرهنگ است گویای عظمت، جامعیت، عمق و اصالتی است که عاشورا توانسته است به این فرهنگ بدهد.
    
بسیاری از مقوله های اجتماعی و انسانی و حجم وسیعی از ریزترین مسائل «زندگی بر میزان اسلامی» را می توان در این فرهنگ شاهد بود و از آن برای چگونگی سلوک و تعامل اجتماعی و سیاسی و حتی اخلاقی خود آموخت. تا کنون تلاش های درخوری از سوی صاحب نظران در این زمینه صورت گرفته است ولی همه آن چیزی نبوده است که می بایست انجام گیرد.
  
یکی از محورهای قابل توجه در موضوع عاشورا که تاکنون نیز کمتر به آن پرداخته شده، بررسی تأثیر و نقشی است که این حرکت بزرگ در فقه سیاسی ما داشته است که این مقاله جهت تبیین آن سامان یافته است.
   
آنچه دراین مقاله مورد نظر است، نه احکام فقهی مربوط به عاشورا و نه تحلیل فقهی انگیزه و ماهیت عاشورا بلکه بررسی و ارزیابی این موضوع است که فقهای ما از چه منظری به عاشورا نگریسته اند و حرکت امام به عنوان سیره عملی معصوم چه نقشی در فقه سیاسی آنان داشته است.
  
نویسنده پس از یک مقدمه در باب علت طرح این موضوع در فقه سیاسی و محدوده آن، به تبیین انعکاس حرکت امام حسین (ع) در فقه سیاسی و بازگویی نوع استناد به آن، نقش آفرینی در دیدگاه فقهای شیعه تحت عناوین: گمان به زنده ماندن، شهادت و قتل شرافتمندانه، شوق به شهادت، دفاع از اصل دین و حفظ مذهب، راز نهفته و مسئولیت ویژه و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، پرداخته و ضمن مستند سازی دیدگاههای یاد شده، آنها را مورد ارزیابی و نقادی علمی قرار داده است.
       
دیدگاههای یاد شده مربوط به فقهای بزرگوار شیعه، سید مرتضی، امین الاسلام طبرسی، علّامه حلّی، شهید ثانی، محقق ثانی، صاحب ریاض، صاحب جواهر و حضرت امام خمینی «قدس سرّهم الشریف»می باشد.
        
اشاراتی چند
  
گستره عاشورا و فرهنگ آن
   
حرکت سیدالشهدا (ع) که اینک با محوریت «عاشورا» از آن یاد می کنیم، در مقایسه با بسیاری حرکتها و قیامهای دیگر که پیش از آن یا پس از آن رخ داده، از نظر حجم حوادث و سیر تاریخی آن، بسی محدودتر و کتاب تاریخ آن بسی کوچکتر است اما حیات آفرینی و راهگشایی آن و نقشی که در تاریخ اسلام ایفا کرده و الگویی که در حرکتهای اصلاح گرانه و مبارزه با ستم و تبعیض و جهاد برای اقامه حق و حاکمیت دین بر جای گذاشته و تحوّلی که در نوع نگرش به زندگی و حیات انسانی ایجاد کرده است، بسی فراتر از نقش آفرینی یک حرکت محدود، در یک مقطع زمانی خاص و در گوشه ای از سرزمین پهناور اسلامی می باشد.
    
حرکت امام حسین (ع) از موضع گیری در مواجهه با دعوت به بیعت با یزید توسط حاکم مدینه، تا سرانجام شهادت، چند ماه بیشتر به درازا نکشید اما جانمایه حرکت که بسان روح کلی قیام در همه اجزای آن جاری و ساری است از یک سو و حجم حوادث و قضایایی که در آن فاصله زمانی محدود با محوریت امام (ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کوفه و کربلا و دنباله آن تا شام و سپس مدینه اتفاق افتاد از سوی دیگر، آن قدر بزرگ و در جهات مختلف قابل توجه و اهتمام هست که هنوز پس از آن قرنها و پس از آن همه نگارش و تحقیق و آن همه روشنگری که توسط صاحب نظران و پژوهشگران بر اساس منابع تاریخی و موازین تحقیق و تحلیل در قضایای از این دست، صورت گرفته، و علاوه، به خاطر تأثیری که بازگویی و تبیین علمی عاشورا در سلوک اجتماعی و سیاسی و رفتار دینی جامعه اسلامی دارد، همچنان بلکه همواره می تواند و باید به عنوان یک موضوع زنده و حیاتی محلّ توجه پژوهشگران در حوزه های مختلف تاریخی، اجتماعی، کلامی و فقهی می باشد. به ویژه که فرجام عاشورا، شکل گرفتن فرهنگی نوین با ویژگیهای خاص خود در میان جامعه گسترده ای بود که هویت اسلامی بویژه شیعی اش، آن را از دیگر تمدنها و فرهنگها متمایز می ساخت. فرجام تاریخی و دستاوردهای ماندنی عاشورا، در طول دهه ها و سده های پس از خود، به جریانی هویت بخشید که امروز می توانیم و باید از آن به عنوان «فرهنگ عاشورا» نام ببریم.
       
نگاهی گذرا به حجم گزارشها، تحلیلها و آثاری که در طی قرون گذشته و زمان معاصر بازگوکننده زوایای مختلف این فرهنگ است گویای عظمت، جامعیت، عمق و اصالتی است که عاشورا توانسته است به این فرهنگ بدهد. بسیاری از مقوله های اجتماعی و انسانی، و حجم وسیعی از ریزترین مسایل «زندگی بر میزان اسلامی» را می توان در این فرهنگ شاهد بود و از آن برای چگونگی سلوک و تعامل اجتماعی و سیاسی و حتی اخلاقی خود آموخت.
   
تلاش پیشوایان معصوم (ع) در احیای عاشورا و گسترش و آموزش منطق حسینی و نصب العین سازی آن در سراسر زندگی، از هنگام زاده شدن که کام نوزاد با طعم خاک کربلا آشنا می شود تا آخرین لحظات «جدایی» از میان جمع مردمان که در قبر خویش با خاک کربلا «همراه» می گردد، همه و همه در جهت الگوسازی «فرهنگ عاشورا» و تقویت و گسترش نقش آفرینی آن در حیات دین و دینداران بوده است.
   
اجتهاد در ماهیت و الگوسازی عاشورا
    
تحلیل و ارزیابی حرکت بی نظیر سیدالشهدا (ع) که از همان آغاز، نگاههای متفاوتی را متوجه خود ساخت و در اوان شکل گیری خود از سوی دوستان و دشمنان با برخوردها و تفسیرها و ارزیابی های چندی مواجه شد تا اینک که پس از قرنها، هزاران کتاب و رساله و مقاله را به خود اختصاص داده، طبعاً یک نگاه و در یک جهت نیست. خوشبختانه تاریخ نگاری و وقایع نویسی حرکت امام (ع) در مقایسه با بسیاری حرکتهای سیاسی و اجتماعی دیگر و علی رغم انگیزه ای که قدرتهای وقت در سرپوش گذاشتن بر آن و تحریف آن داشته اند و این امر طبعاً در تاریخ نگاری عاشورا تأثیر می گذاشته، از حجم قابل توجه و راهگشایی برخوردار است ولی با این همه یک منشأ برای تحلیلها و دیدگاههای مختلف در تفسیر و ارزیابی این حرکت، فقر نسبی منابع و مستندات تاریخی آن است. عامل عمده دیگر، نگاههای متفاوتی است که تحلیلگران و پژوهشگران در نگاه به این واقعه داشته اند، و هر یک از منظری خاص و دیدی مخصوص به آن نگریسته اند. اینکه منشأ اختلاف نگاهها در این باره چیست، پرسشی است که در جای دیگر باید به آن پرداخت، اما مروری اجمالی بر آنچه درباره حرکت امام (ع) نگاشته شده یا در اذهان موجود است، بخوبی نشان می دهد که در ابعاد مختلف کلامی، تاریخی، و فقهی حرکت، تفسیرها و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که بخشی از آن در تعارض با یکدیگر و البته بخشی نیز قابل جمع است. این تفاوت دیدگاه را می توان در فقه سیاسی و نحوه تحلیل حرکت امام (ع) نیز مشاهده کرد.
  
طبیعی است این اختلافها بویژه اگر به سطح تعارض و تنافی برسد، در اصل الگوسازی و چگونگی آن نقش دارد. چرا که در نقش آفرینی عاشورا و الگویی که از آن ارائه می دهیم، بسیار تفاوت است که به عنوان مثال، کشته شدن حضرت (ع) را یک امر ناخواسته و بدون پیش بینی قبلی بشماریم و یا آن را طرّاحی شده از پیش و به عنوان هدف نهایی بدانیم، و یا یک هدف میانی و در جهت شکل گیری حاکمیت سیاسی حق و تشکیل حکومت اسلامی، و یا اساساً امری کاملاً شخصی و دور از دسترس فهم ما که طبعاً باید در چارچوب موازین موجود ارزیابی و داوری کند. و یا در نگاه دیگر، آن را قابل فهم، ولی گزینش آن را تنها به خواست امام (ع) و روحیه شهادت طلبی ایشان ارجاع دهیم. یعنی انتخاب راهی که می توانست غیر از این باشد و اگر رفتاری چون برادرش امام حسن (ع) نیز پیشه خود می ساخت معذور بود و مصیب و مثاب. و اینها همه، نگاههای فرضی و خود ساخته نیست، بلکه اشاره ای است به آنچه در نگاه صاحب نظران بویژه فقهای ارجمند آمده است و شرح آن خواهد آمد.
   
انعکاس عاشورا در فقه سیاسی
    
یکی از محورهای قابل توجه در موضوع عاشورا، که تاکنون نیز کمتر به آن پرداخته شده، بررسی تأثیر و نقشی است که این حرکت بزرگ در فقه سیاسی ما داشته است. یک نگاه به جنبه فقهی عاشورا، همان است که به صورت گسترده در ابوابی چند از عبادات و بر اساس متون روایی، مورد توجه فقهای عظام قرار گرفته و آن همه آداب و سنن و احکام در فصول مختلف نماز و زیارات و روزه و طهارت و مانند آن را ویژه خود ساخته است و همه فقها نیز طبعاً به آن پرداخته و در ابواب مختلف فتوا داده اند. یک نگاه به بعد فقهی نیز در عرض تحلیلها و ارزیابی های تاریخی، اجتماعی و کلامی واقع شده و می شود و اصل حرکت امام (ع) را در چارچوب موازین فقهی بررسی می کند تا نشان دهد قیام امام (ع) از نقطه نظر فقهی، چه صورتی دارد و در کدام جایگاه قرار می گیرد و در واقع حرکت امام (ع) را بر اساس موازین موجود فقهی چگونه باید تفسیر و تحلیل کرد؟ چنان که می توان همین پرسش را از نقطه نظر تاریخی و اجتماعی داشت و یا آن را از نظر کلامی و در محدوده بحث علم امامت مطرح ساخت. اما از منظر فقهی می توان نگاه سوّمی نیز برخاسته از نگاه دوم، به حرکت امام (ع) داشت و آن نقشی است که در فقه موجود و در کلمات فقهای عظام داشته است و چگونگی طرح و تحلیل آن به عنوان یک مستند فقهی و در واقع به مثابه مصداقی از سنت عملی معصوم (ع). این همان بعدی از عاشورا است که علی رغم اهمیتی که دارد کمتر به آن پرداخته شده و اینک وجهه اصلی این مقاله قرار گرفته است.
    
بنابراین آنچه در این مقاله، مورد نظر است نه احکام فقهی مربوط به عاشورا و نه تحلیل فقهی انگیزه و ماهیت عاشورا، بلکه بررسی و ارزیابی این موضوع است که فقهای ما از چه منظری به عاشورا نگریسته اند و حرکت امام (ع) به عنوان سیره عملی معصوم، چه نقشی در فقه سیاسی آنان داشته است؟
  
نمونه پیشین این مستندسازی بهره جستن فقیهان شیعه و سنّی، از موضع امیرالمؤمنین (ع) در برخورد با باغیان به ویژه ناکثین جمل و چگونگی تعامل حضرت با آنان در آغاز، میانه و پایان جنگ است که در فقه به عنوان دلیل عمده ای بویژه برای فقهای سنّی مطرح شده و مورد استناد قرار گرفته است، چرا که تا آن روز، نه در زمان پیامبر اکرم (ص) و نه در دوره خلفای پیشین، نمونه ای قابل استناد در اندازه جنگ با باغیان رخ نداده بود.
  
بازتاب محدود در نگاه فقها
  
مراجعه به متون فقهی شیعه نشان می دهد که تنها تعدادی انگشت شمار از فقهای برجسته شیعه، در میان مستندات فقهی خود، به موضوع قیام و اقدام سیدالشهدا (ع) پرداخته و به عنوان یک دلیل فقهی به ارزیابی آن نشسته اند. اینکه چرا نگاه به عاشورا به عنوان یک مستند فقهی، محدود به این جمع فقیهان شده و فقهای دیگر در کتابهای استدلالی خود سخنی از آن به میان نکشیده اند، پرسشی است قابل اهتمام. آیا از آن رو بوده است که در بخش مورد نظر، ادله به اندازه کافی موجود و گویا بوده و نیازی به افزودن سیره عملی امام حسین (ع) وجود نداشته است؟ این پاسخ هر چند احتمال می رود ولی قانع کننده نیست چرا که فقهای دیگر که از اقدام حضرت نیز سخن گفته اند، نوعاً از منظر دلیل مخالف و مصداق نقض به آن پرداخته اند و طبعاً این گونه موارد نمی تواند به عذر وضوح مطلب، مسکوت بماند.
  
آیا به این علت بوده است که ماهیت حرکت امام (ع) و واقعیت آن برای این دسته از فقها روشن نبوده است و ابهام موضوع باعث عدم طرح آن شده است؟
 
آیا به این دلیل متعرض آن نشده اند که آن را امری کاملاً ویژه حضرت دانسته و اساساً از محدوده و فضای ادله فقهی بیرون می شمرده اند؟
 
و یا صرفاً ناشی از یک اتفاق و غفلت است که حرکت امام (ع) در استدلال فقهی آنان، جایگاهی نیافته است؟
 
البته با توجه به احتمالات یاد شده می توان قضاوت یکسانی درباره همه این فقیهان در بیان علت نپرداختن به این موضوع نداشت ولی به هر حال این پرسشی است قابل پی گیری که چرا فقهای بزرگوار در مثل موضوع بغی واحکام باغیان، به رفتار و سیره امیرالمؤمنین (ع) استناد جسته اند اما تنها چند نفر محدود از، آنان اقدام سیدالشهدا (ع)، را به عنوان یک مستند فقهی قابل بررسی دانسته اند. به عنوان مثال فقیه عظیم الشأن، شیخ طوسی «قدس سره» در بسیاری از احکام بغات به تفصیل و حتی با شرح برخی جزئیات جنگ جمل و برخورد با خوارج، به استدلال می پردازد، " 1 " اما در مباحثی چون «هُدْنه» در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر که می توان به نوع اقدام امام حسین (ع) در عاشورا نیز پرداخت سخنی به میان نیاورده است و برای اولین بار، در قرن ششم مفسّر فقیه، امین الاسلام طبرسی، از منظر فقهی آن هم در تفسیر خویش به این موضوع می پردازد. البته اینکه تحلیل حرکت سیدالشهدا (ع) بر اساس موازین کلی فقهی اهل سنت چگونه است و آیا در خصوص اقدام حضرت ارزیابی و تحلیلی از این منظر صورت گرفته یا نه، از محدوده این مقاله بیرون است و نیازمند بررسی جداگانه.
  
از طرف دیگر این پرسش را نیز باید مطرح کرد که چرا استناد به سیره سیدالشهدا (ع) در همین جمع محدود از فقهاء نیز نوعاً محدود به بحث «هُدنه» و حداکثر «کتاب جهاد» شده است؟ آیا در ابواب دیگری از فقه نمی توان به وجوهی از حرکت امام (ع) استناد جست؟ البته در کتابهای فقهی شیعه، بخش مستقلی در عرض سایر ابواب فقهی، به موضوع حکومت اسلامی و مبانی و وظایف نظام سیاسی اسلام اختصاص داده نشده است ولی آیا جای طرح سیره سیاسی امام (ع) در حرکت عاشورا، در ابوابی چون امر به معروف و نهی منکر و دفاع نیز وجود ندارد؟ و اساساً بایسته است بررسی شود که اقدام امام (ع) به عنوان یک مستند فقهی احتمالی، در کدام یک از ابواب و مسائل فقه می تواند مطرح شود؟
  
شیوه بررسی انعکاس عاشورا در فقه
  
بررسی انعکاس و تأثیر مستقیم عاشورا در مباحث فقهی فقیهان از منظر سوّم، را می توان بر اساس سیر تاریخی آن پی گرفت؛ به این گونه که از امین الاسلام طبرسی به عنوان آغازگر طرح - بر حسب بررسی و جستجوی نویسنده - آغاز کرد و سپس به ترتیب تاریخ، آن را تا دوره معاصر دنبال کرد؛ دوره ای که فقیه برجسته و نام آوری چون حضرت امام خمینی، سرآمد آن است و رهبری و «فقه عاشورایی» وی، توانست نظامی دینی و حکومتی اسلامی را جایگزین رژیمی نامشروع و وابسته سازد.
    
شیوه دیگر آن است که بر اساس نوع تحلیل و تفسیر این دسته فقها و موضعی که در فقه در برابر آن گرفته اند، به طرح دیدگاه ها پرداخته شود. آنچه در این مقاله آمده است بر محور روش دوم و حتی الامکان رعایت ترتیب تاریخی آن است و خواننده می تواند سیر تاریخی آن را بر اساس همین طرح دنبال کند. مقدمه ای که پیش از پرداختن به این دیدگاهها خواهد آمد، جایگاه طرح موضوع عاشورا در فقه و استناد به آن را بیان می کند.
   
در این میان فقیه فرزانه، حضرت امام خمینی «سلام الله علیه»، هر چند دارای یک دوره فقه استدلالی مکتوب نیستند اما دیدگاهی که در تحلیل و تفسیر فقهی حرکت سیدالشهدا (ع) بیان کرده اند و منظری که ایشان به عاشورا دارند، از برجستگی و قوت و جامعیتی متمایز برخوردار است. و این چنین است که کارایی عاشورا و منطق حسینی در نگاه ایشان به بنیان گذاری یک نظام سیاسی مشروع و قدرتمند ختم می شود و دستاورد عملی نگاه دیگر فقیهان، علی رغم فقه برجسته و وارستگی خودشان، در سطحی محدود متوقف می گردد.
     
آنچه هدف اصلی این مقاله است، تبیین انعکاس حرکت امام حسین (ع) در فقه سیاسی و بازگویی نوع استناد به آن و نقش آفرینی در دیدگاه فقهای بزرگوار است و نه به جهات دیگر.با این همه به صورت بسیار محدود و مجمل به ارزیابی و نقادی و مستندسازی دیدگاههای یاد شده پرداخته ایم، با این امید که صاحب نظران حوزه فقه و فقاهت در مباحث فقهی خویش، عهده دار تحلیل و ارزیابی تفصیلی و بسط بحث درباره ماهیت حرکت آن حضرت گردند و ارزش و تأثیر آن در مباحث فقهی مربوطه را کمتر از ظواهر برخی روایات شریف نشمارند.
   
جایگاه بحث
   
پیش از بازگویی دیدگاه فقها درباره عاشورا و چگونگی استناد آنان به حرکت امام (ع) لازم است جایگاه بحث و علت طرح این موضوع در فقه سیاسی بیان شود؛ تا از یک سو محدوده بحث و حوزه تأثیرگذاری آن در کلمات فقها روشن شود و از سوی دیگر نشان دهنده این امر نیز باشد که این دسته از فقها نیز نوعاً در استناد به عاشورا، آن را محدود به یک باب ساخته اند و در بابهایی چون امر به معروف و نهی از منکر و مراتب آن و یا در فصل دفاع، از آن سخن نگفته اند.
  
از جمله مباحثی که در فقه سیاسی، در بخش جهاد، مورد بررسی و بحث قرار گرفته است موضوع «آتش بس» و قرارداد صلح با دشمن و ترک جنگ است که در فقه با عنوان «هُدنه» و «مُهادَنَه» از آن نام برده شده و فصلی از بحث جهاد را به خود اختصاص داده است و تعریف مستقلّی نیز از آن کرده اند. محقق اول، صاحب کتاب گرانسنگ شرایع الاسلام، متوفای 676 ه.ق، آن را به «پیمان بر ترک جنگ در مدت مشخص» تعریف کرده است:
  
«هی المعاقدة علی ترک الحرب مدّة معینة.» " 2 ".
   
نزدیک به همین تعریف را علّامه حلّی، متوفای 726 ه.ق ارائه کرده است:
  
«هی المعاقدة علی ترک الحرب مدة من غیر عوض.» " 3 ".
  
منظور از قید «بلاعوض» نیز عدم شرطیت و اعتبار «عوض» در چنین پیمانی است نه اینکه «عدم عوض» شرط صحت آن باشد. " 4 ".
  
اینکه پیمان «مهادنه» چه حکمی دارد و در شرایط گوناگون، چگونه است، پرسشی است که فقهای ما با توجه به منابع موجود و دلیلهای متعددی که از کتاب و سنت در این موضوع در دست است به بحث درباره آن پرداخته اند. محدوده زمانی و شرایط لزوم پایبندی به آن، و نیز عوامل دیگری که می تواند در اصل و فرع آن دخالت داشته باشد، مسائلی چون قوت و ضعف مسلمانان، مصلحت اندیشی عمومی و غیبت امام معصوم (ع) و حتی شیفتگی به شهادت، به عنوان مسائل بیرونی، در کنار ظواهر ادله و نصوص موجود، مورد توجه فقیهان قرار گرفته است. آنچه در این بحث می تواند نمایی کلی را در تبیین چگونگی راهیابی حرکت امام حسین (ع) به فقه، به دست دهد، پرداختن به همه این مسائل نیست، بلکه تنها نگاهی کلی به مجموعه ادله ای که در اصل بحث و فروع آن مورد استناد و ردّ و پذیرش دیدگاه ها قرار گرفته، هر چند به اجمال، می تواند فضای بحث و مدخل بازتاب عاشورا در فقه سیاسی را روشن کند. کما اینکه اگر الگوسازی از حرکت امام (ع) و تبیین منطق حسینی، برای عمل را یک امر شدنی و لازم بدانیم، توجه به ادله و نصوصی که در سیره حضرت (ع)، در همین محدوده بحث مهادنه مورد استناد فقهای عظام قرار گرفته، امری ناگزیر خواهد بود چرا که الگوسازی از یک رویداد که بانی و محور آن، کسی است که جز به خواست خدا و جز در چارچوب اسلام، قدم بر نمی دارد و اساساً اسلام مجسّم و قرآن ناطق است، نشان دهنده قاعده پذیری و قانون مندی آن رویداد است و طبعاً سازگار با دیگر متون دینی و ادله و نصوص خواهد بود و در قاعده مند کردن و الگوسازی از آن، چاره ای جز پرداختن به نصوص و متون دیگر، اعم از موافق و مخالف، نیست.
  
از جمله آیاتی که در بحث «هدنه» به آنها استدلال شده و اشاره رفته اینهاست:
  
«و ان جنحوا للسلم فاجنح لها.» " 5 ".
 
«و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة.» " 6 ".
 
«و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم.» " 7 ".
 
«یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفّار و لیجدوا فیکم غلظة.» " 8 ".
 
«الّا الذین عاهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظاهروا علیکم احداً فأتمّوا عهدهم الی مدّتهم.» " 9 ".
 
«فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم.» " 10 ".
 
«فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم.» " 11 ".
 
«قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الآخر و لا یحرّمون ما حرّم الله و رسولُه و لا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون.» " 12 ".
 
«و امّا تخافنّ من قوم خیانة فانبذ الیهم علی سواء انّ الله لا یحبّ الخائنین.» " 13 ".
 
«فلا تهنوا و تدعوا الی السلم و أنتم الأعلون و الله معکم.» " 14 ".
 
علاوه بر آیات یاد شده، مواردی از سیره پیامبر اکرم (ص) و قضایای تاریخی، مورد استناد قرار گرفته است. طبیعی است در نگاه فقها، همان گونه که نوع استناد به این موارد مختلف است، سطح دلالت و استناد نیز متفاوت است ولی در مجموع می تواند نشان دهنده جایگاه استناد به سیره امام حسین (ع) در قضیه کربلا باشد. از جمله موارد اخیر اینهاست:
 
1. جریان صلح پیامبر (ص) در حدیبیه؛ " 15 ".
 
2. مصالحه پیامبر (ص) با اهل نجران در مقابل دو هزار حلّه؛ " 16 ".
 
3. پیشنهاد پیامبر (ص) به عیینة بن حصین در روز جنگ احزاب، برای جدا شدن خود و قبیله غطفان از سپاه ابی سفیان، در برابر دریافت یک سوم خرمای انصار؛ " 17 ".
  
4. پیشنهاد مشابه از سوی حرث بن عمرو، رئیس قبیله غطفان برای دست کشیدن از جنگ و دریافت بخشی از خرمای مدینه در برابر آن، و پاسخ پیامبر (ص) به اینکه لازم است با سران انصار در این باره مشورت کند. " 18 ".
 
5. موضع قاطع گروه اعزامی پیامبر (ص) به قبیله هذیل، برای تبلیغ و هدایت آن قبیله، و مقاومت آنان تا سر حدّ شهادت در برابر شبیخون دشمن، چنان که شرح بیشتر آن خواهد آمد. " 19 ".
 
6. پذیرش مصالحه توسط حضرت امام مجتبی (ع)؛ " 20 ".
 
افزون بر این موارد، استناد به عدم مصالحه حضرت سیدالشهدا (ع) و ایستادگی تا شهادت خود و یاران و اسارت خانواده است که در سخن برخی فقها از جمله صاحب جواهر، که موارد یاد شده نیز همه در کلام وی آمده، به آن استناد شده است. همان گونه که مفاد کلّی آیات یاد شده به دو دسته کلی پذیرش و عدم صلح و آتش بس تقسیم می شود، موارد یاد شده از سیره نیز دو گونه است. آنچه مربوط به گروه اعزامی به قبیله هذیل و نیز اقدام امام حسین (ع) می باشد در جهت مقابل بقیه موارد است. سخن فقهای بزرگوار نیز در حکم مهادنه و شرایط آن بر اساس همین ادله شکل گرفته است. اینکه «هدنه» واجب است یا جایز و شرایط هر یک چیست، برخاسته از نحوه جمع میان ظواهر دلیلهای یاد شده است که به دو بخش کلی تقسیم می شود. دسته ای چون «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها» و مصالحه های پیامبر (ص) هدنه را لااقل جایز و در شرایطی واجب می کند، مثل «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة» و دسته ای چون «فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین» و عدم مصالحه سیدالشهدا (ع)، مقاتله و عدم هدنه را مطلقاً جایز می سازد، چه توان لازم وجود داشته باشد و چه نباشد.
    
ورود تحلیل حرکت سیدالشهدا (ع) به فقه درست از همین نقطه است که آن دسته از فقها که به مقتضای ادله نقلی و عقلی، در شرایط عدم توانایی برای مقابله و مقاتله با دشمن، قائل به وجوب هدنه و ترک جنگ شده اند و آن را مطابق موازین و قواعد موجود فقه شمرده و معرّفی کرده اند، طبعاً باید به این دسته از ادله که ظاهری غیر از این دارد، پاسخ بگویند. یکی از آن ادله عدم مصالحه سیدالشهدا (ع) و ایستادگی تا شهادت است که علی رغم کمی نیرو و عدم توانایی مقابله با سپاه دشمن صورت گرفت.
   
چگونگی تحلیل فقهی این دو دسته دلیل و جمع میان آنها از جمله مقایسه حرکت امام (ع) با ظواهر دیگر ادله که وجوب پذیرش صلح و ترک مخاصمه را می رساند، بیانگر دیدگاه فقهی این فقیهان درباره حرکت سیدالشهدا (ع) است و میزان استناد به آن و نقشی که در استدلال آنان ایفا کرده را نشان می دهد و در مجموع گویای بازتاب حرکت تاریخی امام (ع) در فقه سیاسی فقهای عظام می باشد.
           
پاورقی‏ها:
    
1- نک: مبسوط، ج 7، نشر مکتبة مرتضویه، کتاب قتال اهل البغی، ص 276 - 262
 
2- شرایع الاسلام، ج 1، ص 332
 
3- قواعد الاحکام، ج 1، ص 516
 
4- نک: جواهر الکلام، ج 21، ص 292
 
5- انفال، آیه 61
 
6- بقره، آیه 195
 
7- همان، آیه 190
  
8- توبه، آیه 123
 
9- همان، آیه 4
 
10- همان، آیه 5
 
11- همان، آیه 7
 
12- همان، آیه 29
 
13- انفال، آیه 59
 
14- محمد (ص)، آیه 35
 
15- جواهر الکلام، ج 21، ص 292
 
16- همان، ص 294
 
17- همان، ص 292
 
18- همان
 
19- همان، ص 295
 
20- همان
   
منبع: سایت راسخون.
چهارشنبه 8/9/1391 - 22:56
اهل بیت
درس‏ها و عبرت‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی


           
پیشگفتار
  
یکی از اساسی‏ترین ابعاد حادثه عاشورا، درس‏ها و عبرت‏های این نهضت ‏است.
  
درس‏های عاشورا همواره بحثی زنده، حیات‏بخش و حرکت‏آفرین است. هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست اما درس‏های آن ویژه زمان و مکان خاصی نیست. عدالت‏خواهی و ستم‏ستیزی، عزت، پاسداری از اسلام و ارزشهای اسلامی، شهادت در راه خدا، جمع میان سیاست و معنویت، امر به معروف و نهی از منکر از جمله درس‏های مهم در عرصه رفتارسیاسی رویداد عاشورا است.
    
نویسنده پس از تبیین مسائل یاد شده و بیان نمونه‏هایی از آن در کلام و رفتار امام حسین(ع)، به بررسی عبرت‏های عاشورا می‏پردازد. وی تحلیل عوامل زمینه‏ساز حادثه عاشورا را مایه عبرت جامعه اسلامی و نظام دینی دانسته، مهم‏ترین آن‏ها را تحت عنوان دگرگونی ارزش‏ها و آرمان‏های حاکم بر جامعه نبوی و کوتاهی خواص از انجام رسالت خود، بازگو می‏نماید. جدایی مردم از اهل‏بیت(ع) و دنیاگرایی خواص از جمله موضوعاتی است که در این بخش مورد توجه قرار گرفته است.
    
مقدمه
   
در باره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشته‏اند. باز هم جای گفتن و نوشتن باقی است، چرا که این رویداد از چنان ابعاد بزرگ و گسترده‏ای برخوردار است که هر چه بیش‏تر به تحلیل و بررسی آن پرداخته شود زوایای نوتر و تازه‏تری از آن آشکار خواهد شد. قیام عاشورا از سال 61 هجری تا امروز همچون چشمه‏ای جوشان و خروشان از آب زلال و گوارای خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب کرده، و الهام‏بخش بسیاری از نهضت‏های حقّ علیه باطل بوده است. انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی(ره) از عاشورا الهام گرفت. ماندگاری و پایایی آن نیز در گرو بهره‏گیری از درس‏ها و عبرت‏های آن است. درس‏های عاشورا در گستره زمان و زمین همچنان ادامه دارد، چرا که در ادبیات عاشورا آمده‏است:
      
«کلّ یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم.» " 1 " یعنی درگیری حقّ‏جویان و عدالت‏خواهان با باطل و ستمگران همیشگی است. رویداد عاشورا در تاریخ همواره قابل تکرار است. از این روی، عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همه دینداران به ویژه آگاهان جامعه نهاده است. همگان پس از شناخت ابعاد آن موظف‏اند خود و جامعه خود را با آن مقایسه و از آن درس و عبرت بیاموزند، چرا که زنده بودن تاریخ به ترسیم و تصویب آن و سنجش خودمان با آن است. سخن ما در این گفتار با عنوان: «درس‏ها و عبرت‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی» در باره یکی از اساسی‏ترین ابعاد این حادثه بزرگ است که در دو بخش آن را پی خواهیم‏گرفت: الف. درس‏های عاشورا؛ ب. عبرت‏های عاشورا. پیش از آن یادآوری چند نکته مفید و مناسب می‏نماید:
    
تفاوت درس و عبرت
    
درس گرفتن از قیام عاشورا یعنی گفتار و رفتار عاشورائیان را در زندگی فردی و اجتماعی، الگو و اسوه قراردادن. در نهضت عاشورا با قهرمانان و الگوهایی روبه رو هستیم که با گفتار و رفتار خود حادثه‏ای بس بزرگ آفریدند، حادثه‏ای که می‏توان برای شیعه و مسلمانان بلکه همه جهانیان الگوی مناسب و کارآمدی باشد. عبرت: واژه «عبرت» از ریشه «عبور» و گذشتن از چیزی به چیز دیگر است. به اشک چشم «عبره» گفته می‏شود، " 2 " چون اشگ از چشم عبور می‏کند. در تعبیر خواب نیز، این واژه به کار رفته، چون انسان را از ظاهر به باطن منتقل می‏کند. به همین مناسبت به حوادثی که به انسان پند دهد «عبرت» گویند، چون انسان را به یک سلسله تعالیم کلّی راهنمایی می‏کند. " 3 " بنابراین، عبرت‏آموزی یعنی از حال به گذشته رفتن و گذشته را بررسی و از آن پند گرفتن است. عبرت‏آموزی از حادثه عاشورا به این معناست که انسان همواره آن را مورد مطالعه قرار داده و جامعه خود را با آن مقایسه کند تا بفهمد در چه حال و وضعی قرار دارد، چه چیزی او را تهدید می‏کند و چه چیزی برای او لازم است. با این بیان، تفاوت اساسی بین درس و عبرت وجود ندارد؛ چرا که عبرت‏آموزی نوع دیگری از درس است، امّا درس از راه عبرت‏گیری. با این توضیح که ما در درس‏آموزی نقطه‏های اوج و خوبی‏ها را می‏بینیم و آن‏ها را به عنوان اسوه و سرمشق معرفی می‏کنیم. امّا در عبرت‏آموزی، تنها به خوبی‏ها و الگوهای مثبت نگاه نمی‏کنیم بلکه بدی‏ها و زشتی‏ها و نامردمی‏ها را نیز می‏بینیم و از آن به گونه‏ای دیگر درس می‏آموزیم. به گفته استاد شهید مطهری: حادثه عاشورا دو صفحه دارد: سفید و نورانی، تاریک و سیاه. صفحه سفید قهرمانانی چون امام حسین(ع) و قمر بنی‏هاشم و صفحه سیاه قهرمانانی چون یزید، ابن زیاد و عمر سعد دارد. در بحث عبرت‏ها به صفحه سیاه و تاریک و جنایت‏های آنان نیز توجّه‏می‏شود.
  
اهمیت بحث در اندیشه اسلامی
      
هر چند برخی درس‏آموزی و عبرت‏گیری از تاریخ را نفی کرده‏اند، " 4 " ولی بر اساس بینش اسلامی، این موضوع مورد تأیید و تأکید منابع دینی ماست. قرآن و روایات در بسیاری از موارد ما را به درس‏آموزی و عبرت‏گیری از تاریخ فرا خوانده‏اند. از باب نمونه: قرآن پس از طرح داستان حضرت یوسف و برادرانش و همچنین انحراف زلیخا و عفاف و پاکدامنی یوسف و دیگر مسائل می‏فرماید:
  
«لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب؛ " 5 ".
 
در قصه‏های آنان برای صاحبان خرد عبرت است.» امامان بزرگوار شیعه نیز بر این مسأله تأکید کرده‏اند. به عنوان نمونه: علی(ع) به یکی از کارگزارانش می‏نویسد:
  
«و اعتبر بما مضی من الدنیا لما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضاً و آخرها لاحقٌ باوّلها؛ " 6 ".
   
از گذشته دنیا، برای مانده و آینده آن پند و عبرت گیر. چرا که پاره‏های تاریخ با یکدیگر همانندند و پایانش به اوّلش می‏پیوندد.» آیات و روایات در این باره فراوان است. در این‏جا به همین دو نمونه بسنده می‏کنیم.
  
ابعاد بحث
  
عبرت‏های عاشورا، از دو زاویه درخور بحث و بررسی است: الف. از بعد تاریخی: از این بعد محقّق با مطالعه و تحلیل چند مقطع از تاریخ اسلام به علت یا علل این فاجعه بزرگ دست می‏یابد. چرا که این قیام بزرگ بدون مقدمه و زمینه قبلی نبود بلکه مقدمات بسیار از دیر زمان زمینه‏های آن را فراهم کرده بود. بنابراین، اگر از این بعد بخواهیم به این رویداد نگاه کنیم باید به حدود پنجاه سال پیش از آن برگردیم و پس از بررسی حوادث گذشته به تحلیل روی کارآمدن یزید و فاجعه عاشورا بپردازیم. ب. از بعد نظری: در این‏جا به اصول و عواملی که در این رویداد نقش داشته‏اند باید پرداخته شود. به دیگر سخن، در فرهنگ اسلامی، تعیین سرنوشت جامعه و تاریخ به دست انسان است:
 
«ان الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. " 7 ".
 
ذلک بان الله لم یک مغیراً نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم.» " 8 " جامعه و تاریخ همانند دیگر پدیده‏ها دارای ضابطه و قانون است، و قوانین حاکم بر آنها همانند قوانین حاکم بر دیگر پدیده‏ها ثابت و غیر قابل تغییر است:
 
«و لن تجد لسنّة الله تبدیلا.» " 9 " خداوند حتی به جامعه مؤمنان خطاب می‏کند که اگر آنان از ایمان خویش روی برگردانند طولی نخواهد کشید که گروهی را جایگزین آنان خواهد کرد. " 10 " بر این اساس پیدایش، بقا، رشد و حرکت و نابودی جوامع در گذشته و حال و آینده پیرو اصول و قانونهایی است که با دقت در منابع و متون دینی می‏توان به پاره‏ای از آن‏ها و یا همه آن‏ها دست یافت. در این گفتار، در صدد بیان و تشریح این اصول نیستیم، بلکه می‏خواهیم با مطالعه تاریخ، اصولی و عواملی را که سبب رویداد عاشورا شده‏اند شناسایی کنیم. در این نگاه هر چند مطالعه و تحلیل مقاطع گذشته تاریخ در پنجاه سال پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) برای پژوهش‏گر لازم است ولی طرح همه آن ضرورتی ندارد، پژوهش‏گر از آن تحقیقات در این نگاه بهره می‏گیرد. هر چند هر دو نگاه مفید درس‏آموز است، ولی در این پژوهش حادثه کربلا را از نگاه دوّم مورد بحث قرار می‏دهیم، یعنی به پاره‏ای از اصول و عواملی که زمینه‏ساز حادثه عاشورا شده‏اند اشاره خواهیم کرد. 4. از قیام عاشورا تحلیل‏های گوناگونی ارائه شده است. یکی آن است که عاشورا از اسرار الهی و تکلیفی ویژه برای امام‏حسین(ع) بوده است و هیچ فرد و یا معصوم دیگری چنین وظیفه‏ای نداشت است. " 11 " اگر این تحلیل را بپذیریم، سخن گفتن از عاشوراهای دیگر و همچنین درس و عبرت‏گیری از رویداد عاشورا در ابعاد گوناگون از جمله در عرصه رفتار سیاسی بی‏معنی خواهد بود، چرا که وظیفه اختصاص مجالی برای الگوبرداری باقی نمی‏گذارد. ولی این تحلیل از سوی متفکران اسلامی، از جمله شهید مطهری به عنوان یکی از تحریف‏های معنوی عاشورا نقد و ردّ شده است. " 12 " امّا در تحلیل‏های دیگر حرکت و قیام امام(ع) می‏تواند الگو و سرمشق هر مسلمانی به ویژه رهبران جامعه باشد. همان‏گونه که خود آن حضرت خواستار آن بوده‏اند: «و لکم فیّ اسوة». " 13 " بنابراین، قیام امام‏حسین(ع) از ابعاد گوناگون مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی، فرهنگی می‏تواند الگو و سرمشق باشد. و در نتیجه استنتاج سنّت‏ها و قواعدی از این حادثه در وضعیتی همانند وضعیت روزگار امام‏حسین(ع) امکان‏پذیر خواهد بود.
   
درس‏های عاشورا
   
درس‏های عاشورا همواره بحثی زنده، حیات‏بخش و حرکت‏آفرین است. هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست، امّا درس‏های آن ویژه زمان و مکان مشخصی نیست. اگر تا دیروز عده‏ای می‏پنداشتند که عاشورا حادثه‏ای مقطعی است، امروز با توجه به تعالیم عاشورایی امام خمینی و در نتیجه استقرار حکومت اسلامی، باید به عنوان رویدادی تلقّی شود که در طول تاریخ می‏تواند درس‏آموز بوده و پایه‏های ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد:
  
«واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیةالله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعی انقلاب‏ساز است.» " 14 " پس از سال 61 هجری، این رویداد در عرصه رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حرکت‏ها شده است: حرکت توّابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیّه و ابراهیم فرزندان عبداللّه...تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده‏اند. اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است. " 15 " گاندی، نیز، نهضت عاشورا را الهام‏بخش خود در رهایی هندوستان می‏داند. " 16 " ما در این مقال، در صدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلاب‏هایی که در پی رویداد عاشورا صورت گرفته‏اند نیستیم و همچنین در پی صداقت و یا درستی و نادرستی این نهضت‏ها نیز نیستیم؛ ما بر آنیم که اشاره کنیم که رویداد عاشورا در گذشته در عرصه رفتار سیاسی منشأ حرکت‏هایی علیه حاکمان ستم در دوره‏های گوناگون بوده و هست. و در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت‏های حق‏طلبانه و عدالت‏خواهانه بنامیم و بدانیم سخنی به گزاف نگفته‏ایم. مصعب ابن زبیر با این‏که خود را رقیب امام‏حسین(ع) برای حکومت می‏دانست می‏گوید: «و ان الاولی بالطف من آل هاشم تاسوا فسنوا الکرام التاسیا " 17 ".
  
مردان بزرگواری از آل هاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند که برای بزرگان تاریخ نمونه و الگو است.» بسیاری از نویسندگان، شاعران و تاریخ نگاران مسلمان و غیر مسلمان از درس‏آموزی این رویداد برای همه جهانیان سخن گفته‏اند. از باب نمونه یکی از نویسندگان مصری به نام عباس محمود عقاد، با قلم توانایش در کتاب: «ابوالشهداء حسین بن علی(ع)» چنین‏می‏نویسد:
 
«نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند. از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان.» " 18 " آری عاشورا از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام آور ارزش‏های والای انسانی و الهام‏بخش انسان‏های آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهی است که همه طبقات از زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بی‏سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن درس می‏آموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامی چون: حسین بن علی(ع)، قمر بنی‏هاشم، زینب کبری و دیگر عاشورائیان تدریس می‏کنند. ولی متأسفانه ما تاکنون نتوانسته‏ایم ارزش‏های عاشورا را آن چنان که شاید و باید به جوامع جهانی بشناسانیم. در یکی از فیلم‏هایی که بر ضد اسلام به وسیله B.B.C با نام شمشیر اسلام، تهیه شده، بخش مهمّی از آن را عزاداری و سوگواری‏های دوستداران امام‏حسین(ع) تشکیل می‏دهد. مفسّر این فیلم می‏گوید:
    
«باید مراقب بود که اگر این عزاداری‏ها و این همه عشق هدف‏دار شود و به سوی قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمی‏تواند در برابر آن مقابله کند.» " 19 " با توجه به سخنان فوق، مهم جهت‏دار شدن مراسم عاشورا و شناخت درس‏های آن در ابعاد گوناگون است. فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش‏ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش‏ها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجّه به معنویات حتّی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و...بخشی از درس‏های عاشورا است. البته همین درس‏ها کافی است که یک ملّت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها می‏تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد. همان‏گونه ملت ایران با الهام از همین درس‏های عزّت‏بخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درس‏ها بود که نقش خود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت. آن چه آوردیم فهرست بخشی از درس‏ها و آموزه‏های عاشورا بود. صدها بلکه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا می‏توان آموخت. شرح و تفصیل درس‏های یاد شده در این مقال نمی‏گنجد. از این روی، به شرح نمونه‏هایی از درس‏ها در عرصه رفتار سیاسی بسنده‏می‏کنیم:
    
عدالت‏خواهی و ستم‏ستیزی
  
ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاکمان ستم و بر پاییِ عدل یکی از درس‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. عاشورا به ما می‏آموزد که انسان مسلمان نمی‏تواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بی‏تفاوت بماند؛ اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است. امام‏حسین(ع) در یک سخنرانی که در منزل «بیضه» در برابر سپاهیان حرّ فرمودند:
  
«ای مردم. رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسی حاکم ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام می‏کند، عهد و پیمان الهی را می‏شکند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار می‏کند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند.» " 20 " آن بزرگوار سپس از بنی‏امیه و پیروان آنها به عنوان نمونه و مصداقی از سخنان پیامبر گرامی اسلام یاد کرده و می‏فرماید:
 
«مردم آگاه باشید که بنی‏امیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروی و بندگی خدای بخشنده سرپیچی کرده‏اند، فساد و تباهی را آشکار ساخته‏اند و حدود الهی را تعطیل کرده‏اند و اموال مردم را به خود اختصاص داده‏اند. حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‏اند. من از هر کس شایسته‏ترم که وضع موجود را تغییر دهم...پس لازم است از روش من پیروی کنید زیرا عمل من برای شما حجّت و سرمشق است...» " 21 " از سخنان یاد شده چند نکته اساسی زیر استفاده می‏شود: 1. مبارزه با ستم ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین واجب است. این برنامه باید سر لوحه زندگی امت اسلامی در گستره تاریخ در هر سرزمینی باشد. 2. سکوت در برابر حاکم ستم، گناهی بس بزرگ و در حدّ گناه همان حاکم ستم است. 3. حکومت یزیدی از مصادیق حاکمان ستم و متجاوزان به حدود و قوانین الهی است. از این روی مبارزه با او نیز تکلیف الهی است. امام در نامه‏ای به مردم کوفه می‏نویسد:
  
«فلعمری ما الامام الّا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله؛ " 22 ".
  
به جان خودم سوگند، امام و پیشوا تنهاکسی است که برابر کتاب خدا داوری کند. دادگر و متدین به دین حقّ باشد. وجود خویش را وقف و فدای فرمان خدا کند.» امام‏حسین(ع) در همین نامه سخنان مردم کوفه را که نوشته بودند: «لیس لنا امام؛ ما امام نداریم، تأیید کرده است، چرا که آن بزرگوار یزید را دارای شرایط امامت و حکومت نمی‏داند. زیرا که اجرای حقِّ و عدالت، عمل به کتاب خدا از شرایط امام و حاکم است و یزید هیچ یک از این شرایط را ندارد.
  
یکی دیگر از درس‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی، درس عزّت است
  
امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان با گفتار و عمل خود به ما آموختند که برخورد مسلمانان با یکدیگر چه در داخل کشور و چه با خارج کشور باید از موضع عزّت باشد. چرا که در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد. ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست. بنابراین، مسلمانی که ذلّت را پذیرفته مسلمانی‏اش کامل نیست. بر این اساس دو نوع زندگی خواهیم داشت: زندگی ذلیلانه و زندگی عزتمندانه. زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیاء خدا، و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت کفر و شرک و دشمنان خداست. همراهی و دوستی با دشمنان خدا نیز ذلت و خواری است. بر همین اساس قرآن کریم می‏فرماید:
  
«یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؛ " 23 ".
  
ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولایت بر نگیرید.» عزّت در سخن و عمل همه عاشورائیان تجلی دارد، ولی در سخن و عمل امام‏حسین(ع) از همه بیش‏تر. همه این بزرگواران مرگ با عزّت را زندگی و زندگی با ذلّت را عین مرگ می‏دانستند. یکی از شعارهای امام‏حسین(ع) در روز عاشورا این بود: الموت خیرٌ من رکوب العار و العار خیر من دخول النّار. " 24 ".
  
مرگ از پذیرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.» و نیز آن بزرگوار در روز عاشورا می‏فرمود:
  
«این ناکس پسر ناکس مرا به پذیرش یکی از دوکار ناچار کرده است.
 
یا شمشیر کشیدن و کشته شدن و یا پذیرش ذلّت. ذلت از خاندان ما به دور است. هیهات که ذلت و زبونی را اختیار کنم. نه خدا به ذلت من راضی است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامن‏های پاکی که مرا تربیت کرده‏اند. همچنین مردان غیرتمند و آزاده، کشته شدن را بر پیروی از انسان‏های پست ترجیح می‏دهند.» " 25 " آری، امام‏حسین(ع) در دامن پدر و مادری تربیت شده است که مرگ با عزّت را زندگی، و زندگی با ذلّت را عین مرگ می‏دانست:
 
«فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین.» " 26 " آن بزرگوار در جای دیگری می‏فرماید:
 
«و الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید؛ " 27 ".
 
به خدا سوگند همانند افراد فرومایه تسلیم شما نمی‏شوم و مانند بردگان نیز فرار نمی‏کنم.» عزّت حسینی به او اجازه نمی‏دهد که برای این‏که چند روز بیش‏تر زنده بماند با فردی همانند یزید بیعت کند. چرا که بیعت با یزید به معنای تأیید حکومت و کارهای ناپسند او است. چنین کاری نه تنها شایسته آن امام همام که حتی یاران او نیز نیست. در سخنان یاد شده، امام(ع) به ما می‏آموزد که در برابر غیر خدا عزیز و سربلند باشید و تنها در پیشگاه خدا متواضع باشید. آن بزرگوار در جای دیگر می‏فرماید:
 
«فانی لا اری الموت الّا سعادة و الحیاة مع الظالمین الّا برما؛ " 28 ".
 
من در چنین محیط ذلت‏باری مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت ‏نمی‏دانم.» سخنان و رفتار امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان درس است به همه شیعیان به ویژه کارگزاران نظام اسلامی و هشداری است به کسانی که خود را شیعه می‏دانند ولی در این حال خود را در اختیار غیر خدا قرار داده و مرعوب و تسلیم قدرت‏های بزرگ شده‏اند و دیگران را نیز به این ذلّت فرا می‏خوانند.
    
پاسداری از اسلام و ارزش‏های اسلامی
   
پاسداری از اسلام و ارزش‏های اسلامی یکی دیگر از درس‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. پیش از یادآوری این درس از سوی امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان یادآوری این نکته مفید می‏نماید که: در فلسفه سیاسی، امروزه در باره نقش حکومت در تأمین سعادت، اخلاق و معنویت گفت و گو بسیار است. برخی (حکومت‏های لیبرال) بر این باورند که این‏گونه امور در قلمرو مسائل خصوصی افراد جای دارد. از این روی، حکومت در این باره هیچ مسؤولیتی ندارد. امّا در اندیشه سیاسی اسلام، با دلیل‏های بسیار این‏گونه امور جزو قلمرو حکومت است. نه تنها حاکم و همه کارگزاران حکومتی باید به اسلام و ارزش‏های اسلامی باور داشته باشند که همگان موظف به تبلیغ و پاسداری از آن می‏باشند. بر همین اساس هنگامی که اسلام و ارزش‏های آن از سوی امویان مورد تهاجم قرار گرفته بود و یزید و کارگزارانش به روشنی بر خلاف احکام اسلام و دستورهای آن عمل می‏کردند ولی در عین حال رفتار خودرا در برابر اسلام می‏نمایاندند، امام‏حسین(ع) برای پاسداری از اسلام قیام کرد چرا که اگر امام‏حسین(ع) قیام نمی‏کرد دیری نمی‏پایید که از اسلام جز نامی باقی نمی‏ماند. حکومت یزید درصدد نابودی اصل اسلام بود. از این روی وقتی که امام‏حسین(ع) دعوت به سازش و بیعت با یزید شد فرمود:
  
«انّا لله و انّا الیه راجعون، و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید؛ " 29 ".
  
در این صورت باید از اسلام برای همیشه چشم پوشید، هنگامی که امت به زمامداری فردی چون یزید گرفتار آید.» امام(ع) در بسیاری از موارد از جمله در نامه‏ای که از مکّه به مردم بصره می‏نویسد همچنین به هنگام رویارویی سپاه امام(ع) با سپاه حرّ نیز پاسداری از اسلام را وظیفه همه مسلمانان دانسته و از آنان می‏خواهد که او را در این راه یاری دهند. در نامه آن بزرگوار به سران قبائل بصره چنین آمده است:
«شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) فرا می‏خوانم. زیرا در شرایط و وضعیتی قرار گرفته‏ایم که سنّت پیامبر(ص) از میان رفته و جای آن را بدعت گرفته است. اگر دعوت مرا بپذیرید شما را به راه سعادت راهنمایی می‏کنم.» " 30 " آن بزرگوار در جای دیگر می‏فرماید:
 
«لو لم یستقم دین جدّی الّا بقتلی فیا سیوف خذینی، " 31 ".
 
اگر دین جدّم جز به کشته شدن من استوار نمی‏ماند پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید.» با سخنان یاد شده امام(ع) به ما می‏آموزد که اگر برای پاسداری از اسلام راهی به جز فداکاری و ایثار و کشته شدن نباشد باید جان خود را فدای اسلام کرد. نه تنها امام‏حسین(ع) که همه یاران او هدفی جز پاسداری از اسلام نداشتند. از باب نمونه، در آن هنگام که دست راست قمر بنی‏هاشم قطع می‏شود می‏فرماید:
  
«به خدا سوگند اگر چه دست راست مرا قطع کردید ولی من تا زنده هستم از دین خودم حمایت خواهم کرد.»
   
پاورقی‏ها:
   
1- صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، ج‏9، ص‏57،، 202، ارشاد اسلامی
 
2- امالی صدوق، ص‏118، مؤسسه اعلمی؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، ص‏123، مکتبة الصّدوق، تهران
   
3- مجمع البحرین، ج‏2، ص‏1156؛ تفسیر نمونه، ج‏23، ص‏491
 
4- نک: فلسفه تاریخ، شهید مطهری، ج‏1، ص‏13، صدرا
  
5- یوسف، 12، 111
 
6- نهج البلاغه، نامه 69
  
7- رعد(13)، 11
  
8- انفال، 54
 
9- احزاب(33) آیه 62؛ فاطر(43) آیه 35؛ فتح(48) آیه‏23
  
10- مائده آیه 54
 
11- ناسخ التواریخ، سپهر، ج‏1، ص‏266، جواهر الکلام، ج‏21، ص‏25
  
12- حماسه حسینی، شهید مطهری، ج‏1، ص‏78 - 77، صدرا
 
13- تاریخ طبری، ج‏4، ص‏304
    
14- صحیفه نور، ج‏16، ص‏179
    
15- این شاعر مسلمان و انقلابی در این باره چنین می‏سراید: رمز قرآن از حسین آموختیم زآتش او شعله‏ها افروختیم تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد
    
16- درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد، ص‏447، انتشارات فراهانی
    
17- شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج‏3، ص‏249، دار احیاء التراث العربی
   
18- مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج‏2، ص‏610، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، درسی که حسین(ع) به انسان‏ها آموخت، ص‏450 - 447
  
19- همان
 
20- تاریخ الامم و الملوک، طبری، ج‏4، ص‏304
 
21- همان
 
22- الارشاد، شیخ مفید، ص‏204
 
23- ممتحنه، آیه‏1
 
24- مناقب ابن شهرآشوب، ج‏4، ص‏68؛ بحارالانوار، ج‏44، ص‏192، ج‏45، ص‏50
 
25- تحف العقول، 249
 
26- نهج البلاغه، ص‏51
 
27- بحارالانوار، ج‏44، ص‏191
 
28- تحف العقول، ص‏249، تاریخ طبری، ج‏4، ص‏305
 
29- اللهوف، سید بن طاووس، ص‏20
 
30- تاریخ طبری، ج‏4، ص‏404
 
31- اللهوف، ص‏20
   
منبع: سایت راسخون.
چهارشنبه 8/9/1391 - 22:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته