• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1655
تعداد نظرات : 157
زمان آخرین مطلب : 4075روز قبل
اهل بیت
حضرت مهدی(علیه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا
نویسنده:مسعود پور سید آقایی
منبع:عاشورا و انتظار
روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی كربلا در حركت بود.
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلاب به استقبال عزاداران حركت كردند به محله ی (طُوَیرِج) رسیدند ، كه دسته ی سینه زنی و سبك سوگواریشان مشهور بود.
هنگامی كه علامه و همراهانش به آنان رسیدند،ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن كهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی،لباس خویش را به كناری نهاده و در صف سینه زنان،با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند.
پس از پایان سوگواری ، یكی از خواص از ایشان پرسید:
چه رویدادی پیش آمد كه شما چنان دچار احساسات پاك و خالصانه شدید كه آن گونه سر از پا نشناخته،لباس از تن درآوردید و به سینه زنان پیوستید؟
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند:
حقیقت آن است كه با رسیدن به دسته ی سوگواران،ناگاه چشمم به محبوب دل ها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان،با سر و پای برهنه در میان انبوه سینه زنان،در سوگ پدر والای خود امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشك بار به سر و سینه می زنند،به همین جهت آن منظره مرا به حال انداخت كه قرارم از كف رفت و در برابر كعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.
شنبه 12/12/1391 - 22:21
اهل بیت

جمعه 27 رجب سال 60 ق:

درخواست بیعت از سوى ولید حاكم مدینه

شنبه 28 رجب سال 60 ق:

ملاقات دوم بین ولید و امام حسین‏علیه‏السلام‏

شب یكشنبه 28 رجب سال 60 ق:

بیرون رفتن امام‏علیه‏السلام از مدینه‏

شب جمعه 3 شعبان سال 60 ق:

ورود به مكّه

شعبان، رمضان، شوال، ذى قعده و ذى الحجه تا روز هشتم سال 60 ق یعنى چهار ماه و پنج روز:

اقامت در مكّه

چهارشنبه 10 رمضان سال 60 ق:

رسیدن اولین نامه‏هاى كوفیان به امام‏علیه‏السلام‏

دوشنبه 15 رمضان سال 60 ق:

بیرون رفتن مسلم از مكّه

سه‏شنبه 5 شوال سال 60 ق:

ورود مسلم به كوفه

سه‏شنبه 8 ذى حجه سال 60 ق:

شهادت مسلم

سه‏شنبه 8 ذى حجه سال 60 ق:

خروج امام‏علیه‏السلام از مكّه

جمعه سوم محرم سال 61 ق:

رسیدن امام‏علیه‏السلام به سرزمین كربلا

جمعه سوم محرم سال 61 ق:

ورود عمر بن سعد به كربلا

از سوم تا ششم محرم الحرام سال 61 ق:

سامان دهى سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام‏علیه‏السلام

سه‏شنبه 7 محرم 61 ق:

ممانعت سپاه امام‏علیه‏السلام از دسترسى به آب

پنج‏شنبه 9 محرم سال 61 ق:

حمله ابتدایى بر سپاه امام‏علیه‏السلام‏

جمعه 10 محرم سال 61 ق:

واقعه عاشورا

بعد از ظهر روز شنبه 11 محرم سال 61 ق:

كوچ اسیران از سرزمین كربلا

پى نوشت:

1. این جدول از مقاله‏اى با نام «البعد الزمنى فى الثورة الحسینیه» برگرفته شده كه توسط آقاى احمد القاضى نگاشته شده و در شماره دوّم مجله رسالة الحسین علیه‏السلام چاپ شده است.

شنبه 12/12/1391 - 22:21
اهل بیت
نویسنده:جواد محدثى
منبع:ماهنامه دیدار آشنا

السلام علیك یا ابا عبدالله ( علیه السلام)

محرم برای ما «فروردین جان » است و عاشورا برای ما «بهار ایمان » .

هرجا که شیعه ای زندگی می کند، در این ایام با عطر عاشورا معطر می شود ودلش بی قرار کربلا می گردد و با حضور در مجالس حسینی و دسته های عزاداری و حسینیه ها و باسوگواری و عرض ادب به ساحت حضرت اباعبدالله ( علیه السلام) جان تازه ای می گیرد و با اهل بیت عصمت و سالار شهیدان و شهدای کربلا پیوند می خورد .

مکتب عاشورا، دانشگاه عزت و حماسه و ایمان است و ما هم افتخار می کنیم که در این مدرسه عشق وایثار، ثبت نام کنیم و درس های آن را بیاموزیم و در زندگی به کار بندیم .

عاشورای حسینی برای ما درس ها و پیام های بسیاری دارد . ده پیام از این قیام را مرور می کنیم:

1 . عزت و سربلندی مسلمان، در سایه جهاد و شهادت ومبارزه در راه حق و عدالت است . مرگ شرافتمندانه در این راه، «حیات ابدی » است و زندگی با خواری و خفت تن دادن به زبونی و ذلت، «مرگ تدریجی » است .

2 - تکلیف یک مسلمان متعهد، دفاع از ارزش های دینی، دعوت به پاکی و نیکی، «امر به معروف ونهی ازمنکر» ، اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد ومنکرات و انحرافات است واگر این فریضه ترک شود، بدان مسلط می شوند و سقوط جامعه حتمی است . قیام کربلا برای عمل به همین تکلیف بود .

3 - شهادت طلبی، سلاحی است که هر امتی به آن مسلح شود، شکست ناپذیر می گردد . خون بر شمشیر پیروز است و شهیدان راه خدا زندگان همیشه تاریخ و سرمایه های الهام بخش جوامعند . پس برای عزت یک جامعه، باید «فرهنگ شهادت طلبی » را ترویج کرد .

4 - فلسفه قیام کربلا، احیای دین و ترویج نماز وگسترش معنویات ومبارزه با منکرات است . پیروان اباعبدالله ( علیه السلام) با ایمان و عمل و تقوا و جهاد خویش، نشان می دهند که این فلسفه را شناخته و آن را پذیرفته اند و در راه آن تلاش می کنند .

5 - برای یک مسلمان، بالاتر از هر چیز، عمل به وظیفه و انجام تکلیف است، هرچه باشد و هرجا باشد، چه با فتح نظامی، چه با شهادت، چه با ماندن، چه با رفتن، چه با فریاد، چه با سکوت، قیام برای خدا شکست ندارد و هرکه به «وظیفه » عمل کند، پیروز است، هرچند در ظاهر شکست بخورد .

6 - مدعیان مسلمانی بسیارند . اما در صحنه امتحان است که مؤمنان صادق و مدعیان دروغین و منافق شناخته می شوند . آنان که در جبهه نبرد حق و باطل، به هر بهانه ای امام حق را یاری نکنند و خود را کنار بکشند و به گوشه عافیت و راحت بخزند، مردود شدگان این امتحانند، هرچند سابقه درخشان ایمانی و انقلابی داشته باشند .

7 - اگر چهره های شاخص و افراد نافذ و مورد توجه جامعه - «خواص امت » - در لحظه های حساس به وظیفه خود عمل نکنند، جامعه را به ذلت و حیرت وافکار را به انحراف واسلام و تشیع را به انزوا می کشانند . «رسالت خواص » ، بسی سنگین است و تکلیف آگاهان، بسی خطیر و حساس!

8 - شیعیان حسین ( علیه السلام) و پیروان فرهنگ عاشورا، هرگز با دشمنان اسلام و مسلمین سازنش نمی کنند و عزت و سربلندی خود را به زندگی حقیرانه و بردگی ستمکاران و جباران نمی فروشند . جان می دهند، ولی دین و ایمان و شرافت را از دست نمی دهند .

9 - عزاداری برای امام حسین ( علیه السلام) و شهدای کربلا و اهل بیت مظلوم، نشانه همدلی و همراهی و همگامی با حماسه آفرینان عاشوراست . زنده نگه داشتن عاشورا، رمز بقای این حماسه جاوید است و سلاح اشک، فریاد مظلومیت بر ضد ظالمان است .

10 - آنان که به حکومت ظالمان و فاسدان تن بدهند و در برابر فساد و ظلم و بدعت و تحریف، سکوت و سازش کنند و جان خود را بیش از دین و عزت و شرف، دوست بدارند، ذلت دنیوی و عذاب اخروی و خشم خدا و نفرین خلق خدا را برای خود می خرند . شعار عاشوراییان «هیهات منالذله » است و مدالشان عزت و آزادگی .

خدایا! ... ما را در شناخت درس ها و پیام های قیام عاشورا و عمل به وظیفه، موفق بدار .

افتخار همدلی با اهل بیت ( علیهم السلام) و همراهی با قرآن و عترت را از ما مگیر .

ما را به زیارت و شفاعت «حسین بن علی » ( علیه السلام) برسان .

سلام برحسین ( علیه السلام) و یارانش،

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/13202?ParentID=79969

شنبه 12/12/1391 - 22:20
اهل بیت

تاملى در رساله علامه طباطبایى در مورد نهضت سیدالشهدا

علم امام چیست و تا چه حدى مى‌باشد ؟آیا امام علم به مرگ خود دارد که چگونه و به چه طریق کشته خواهد شد؟حتى علم به ساعت و شب یا روز مرگ خود دارد ؟
امام به موجب اخبار کثیره مقامى از قرب دارد که هر چه را بخواهد به اذن خدا مى‌تواند بداند و ازآن جمله است علم به تفصیل مرگ وشهادت خود با جمیع جزئیات آن واین مسئله هیچ گونه محذورى از راه عقل ندارد واز راه شرع نیز روایاتى است که هر یک از ائمه لوحى از جانب خدا دارد که وظایف خاصه وى در آن ثبت شده است ودر عین حال به حفظ ظواهر حال و راه ورسم زندگى ماموریت دارند واز اینجا پاسخ شبهه‌اى که گاهى وارد مى‌کنند روشن مى‌شود و آ‌ن این است که اقدام نمودن به خطر قطعى عقلانى نیست، یعنى انسان به کارى که مى‌داند خطر قطعى و خاصه خطر جانى قطعى براى وى دارد به حکم عقل خود هرگز اقدام نمى‌کند پس چگونه متصور است امام که اعقل عقلاءاست به کارى که مى‌داند مرگ و شهادت او را در بردارد اقدام کند؟ اصولا انسان به کارى که خطر قطعى او را مى‌داند به اختیار خود اقدام نمى‌کند علاوه بر این امام چگونه مى‌تواند راضى شود که خود را به اختیار خود به دهان مرگ و نابودى اندازد وعالم انسانیت را از برکات وجودخود محروم سازد؟
اینکه گفته شده است ورود اختیارى به خطر قطعى و معلوم عقلانى نیست، براى این است که غالبا انسان هر کارى را براى بهره‌بردارى خود انجام مى‌دهد و درنتیجه کارى را که مستلزم از بین رفتن ونابودى خود اوست انجام نمى‌دهد ولى اگر انجام گرفتن کار را مهمتر از بقاى زندگى خود تشخیص دهد ،حتما دست به کار زده، از نابودى خودش باک نخواهد داشت و براى اثبات این مطلب از نهضت‌ها وانقلاب‌ها صدها مثال مى‌توان پیدا کرد .شاهد زنده این مطلب واقعه کربلا و نهضت حسینى است. حالا فرض کنید اقدام سیدالشهدا وشهادت ایشان اختیارى نبود ولى اقدام هر یک از شهداى کربلا به مرگ قطعى که هیچ تردید نیست که آنان چند ساعت زنده ماندن امام را به زنده ماندن خود ترجیح مى‌دادند و مهمتر مى‌دانستندو لذا یکى پس از دیگرى شهد شهادت نوشیدند. از اینجا روشن مى‌شود که آ‌نچه در شبهه گفته شد سخنى است بى‌پایه . خداى متعال در کلام خود در وصف حال فرعون وفرعونیان مى‌فرماید‌:”و جحدوابها واستیقنتها انفسهم “ معجزات و دعوت موسى را انکار کردند در حالى که یقین به صحت وحقانیت آنها داشتند. آنان به نص قرآن کریم به هلاکت قطعى خود در صورت کفر وانکار یقین داشتندولى با این همه اقدام کردند وهم روشن مى‌شود که آنچه در شبهه گفته شد که امام چگونه راضى مى‌شود که خود را اختیارا تسلیم مرگ کند وعالم انسانیت را از برکات وجودخود محروم سازد؟ گفتارى است بى‌سروته، زیرا چنانچه اشاره شد امام اهمیت شهادت خود را نسبت به ادامه حیات خود مى‌دانست و ترجیح مى‌داد یک نفر شیعه بلکه یک نفر مسلمان بلکه یک نفر انسان با شعور و با هوش نباید از آثار حیرت انگیز شهادت حسینى درعالم اسلام وبالاخص در جهان تشیع در این مدت چهارده قرن غفلت ورزد.
علاوه برآنچه گذشت اگر این شبهه‌اى داشته باشد پیش از آنکه مثلا به سیدالشهدا وارد شودبه تقدیر خداوندى وارد است که چرا خداى تعالى براى امامى که دنیا باید از زندگى‌اش بهره‌مند شود شهادت مقدر فرمود و خون پاکش به زمین ریخته شد؟
آیا این شبهه پاسخى جز این دارد که بگوییم خداى تعالى حکیم على الاطلاق است و کار بى حکمت ومصلحت نمى‌کند؟ تقدیر امام نیز مانند سایر تقدیرات اوخالى از حکمت نیست اگر چه ما حکمت و مصلحت آ‌ن را ندانیم. از طرفى امام مظهر حکومت خدا است و او هم هرگز کار بى‌حکمت و مصلحت نمى‌کند .
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=753526
شنبه 12/12/1391 - 22:17
اهل بیت
پدید آورنده : محمد مهدی رضایی ، صفحه 6

 

 

بی شک، هر کس قصه کربلا و ماجراهای آن را می خواند، عمیقاً اندوهگین و غصه دار می شود و از آن چه در آن سرزمین، بر حسین و اهل بیت و اصحابش علیهم السلام گذشته، متأثر می شود و ناخودآگاه به امام گرایش می یابد و برای او دل سوزی می کند و این، حالت روحی بسیاری از کسانی است که مصیبت عاشورا را شنیده یا خوانده اند؛ در حالی که بعضی از آنها نه تنها شیعه نبوده، بلکه مسلمان هم نبوده اند. در این باره، چهار نمونه ذیل، یاد کردنی و خواندنی است:

1. خانم «مزیا استارک»، نویسنده پرتوان انگلیسی، در کتاب معروف «تصویرهایی از بغداد»، فصل کوتاهی درباره عاشورا آورده و در آغاز آن، چنین نوشته است:

«شیعیان در همه دنیا، پیوسته نام و یاد حسین علیه السلام و فاجعه غم انگیز کشته شدن او را زنده نگاه می دارند و در دهه نخست محرم، در سوگواری او، جامه های سیاه ماتم بر تن می کنند و با به راه انداختن دسته های عزاداری، نهایت حزن و اندوه خود را در مصیبت فرزند پیامبرشان، به نمایش می گذارند».

وی آن گاه در فصلی طولانی تر، درباره نجف و توصیف بارگاه امام علی علیه السلام، باز به سخن درباره امام حسینعلیه السلام و کربلا باز می گردد و می نویسد:

«در فاصله ای نه چندان دور از این بارگاه شریف، جایی است که لشکریان، بر فرزندش حسین علیه السلام سخت گرفتند و او را محاصره کردند و آن حضرت، پیوسته این طرف و آن طرف می رفت تا سرانجام، در سرزمین کربلا فرود آمد. کسی که این شهر مقدس را زیارت می کند، تا چیزی از این ماجرای جگرسوز و طاقت گداز نداند، نمی تواند از زیارت خود، استفاده فراوان ببرد؛ زیرا مصیبت حسین در وجود هر موجودی، نفوذ می کند و تا عمق جان او پیش می رود و آن را فرا می گیرد. قصه کربلا، از آن دست قصه های کم شماری است که نمی توانم آن را بخوانم؛ بی آن که اشک هایم پی در پی جاری شوند».1

2. خاورشناس معروف، «ادوارد براون»، درباره فاجعه کربلا می نویسد:

«یاد کربلا، شهادتگاه فرزند پیامبر، پس از تحمل رنج ها و تشنگی ها، به تنهایی کافی است تا قلب سنگدل ترین و بی اعتناترین مردم، از حماسه و حزن و هیجان شدید، آکنده گردد و روح آدمی، به بالاترین مراتب کمال انسانی چنان عروج یابد که رنج کشیدن و مردن، در نظرش هیچ نیاید و مهم ننماید».2

3. یکی از استادان بزرگ مصری، «ابوشریف معروف عبدالمجید»، درباره تجربه متعالی خود از حماسه عاشورا و یادبود سیدالشهدا علیه السلام می گوید:

«روزی، در دوران دوری از سرزمین مادری خود، (مصر)، در اتاق نشسته بودم و با رادیوی کوچکی که در دست داشتم، به دنبال موج رادیوی مصر می گشتم؛ در حالی که شوق به آن سرزمین، قلبم را آکنده بود و بر همه احساساتم چیره گشته بود. در این میان، صدایی خوش آهنگ و دل نشین به گوشم خورد. موج رادیو را نگه داشتم؛ آن چه می شنیدم، با آن بیان خاص، با تمام شنیده های من تا آن زمان، به کلی متفاوت بود. سخنران، درباره امام حسین علیه السلام و مصیبت دهشتناک کربلا سخن می گفت. من که تا آن روز، گریه بر حسین علیه السلام را نمی شناختم و به حقیقت آن پی نبرده بودم، با شنیدن آن صدا از رادیو، ناگاه غمی بزرگ بر دلم چنگ انداخت و ناخودآگاه، شروع به گریه کردم. اشک هایم پی در پی فرو می ریخت و صدای هق هق گریه ام، لحظه به لحظه بالا می گرفت؛ گریه ای که تا آن زمان، مانندش را تجربه نکرده بودم. سرانجام، آن سخنرانی تمام شد و گوینده رادیو گفت: این جا تهران است؛ صدای جمهوری اسلامی ایران».

4. خطیب محترم، جناب سید مسلم الجابری، می گوید:

«زمانی که برای ادامه دوره دکترای خود به پاریس رفته بودم، روزهای اقامتم در آن جا، مصادف شده بود با دهه نخست محرم. مسلمانان شمال آفریقا که در پاریس بودند، از من خواستند که در دو شب تاسوعا و عاشورا، در مرکز اسلامی متعلق به دولت ایران، در جمع ایشان باشم. وقتی من و تعدادی از دوستانم به آن جا رفتیم، با شمار بسیاری از مسلمانان آفریقایی رو به رو شدیم که برای عزاداری آمده بودند. ما در آن دو شب، برای آنها، روضه امام حسین علیه السلام را با صدای مرحوم شیخ عبدالزهرا کعبی، پخش کردیم. همه آنها از دل و جان به آن روضه گوش سپرده بودند و پیوسته می گریستند؛ این در حالی بود که به اعتراف خودشان، تا آن شب، از فاجعه کربلا، اطلاعات درست و دقیقی نداشتند و در این باره، چیز زیادی نمی دانستند».

 

1. تصویری از بغداد، ص 145-150.

2. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ص 19.

 

منبع:

محمد باقر مقدسی، دورالمنبر الحسینی فی التوعیة الاسلامیه.

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4892/5146/46912
شنبه 12/12/1391 - 22:17
اهل بیت

اشهد انّک التالی بکتاب الله . (زیارت امام حسین علیه السلام)

نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.

کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1

واژه کربلا

درباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3

کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5

اوصاف امام حسین علیه السلام

قرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ أنبیاء/73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ سجده/24.

امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «إنّ الحسین مِصباحُ الهدی و سَفینَةُ النّجاةِ»6.

1. امر به معروف: قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران/110.

حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فی أُمَّةِ جَدی محمد أُرید أن آمُر بالمَعروف وَ انهی عَنِ المُنکر».7

2. معلّم عزّت و عمل صالح: قرآن مجید می فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح پدید می اید: مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ فاطر/10. امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گریزان از ذلّت: «هَیهاتَ منِّی الذّلّة».8

3. معلّم ایثار و انفاق: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/92؛ به مقام نیکان نایل نمی شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.

4. صاحب نفس مطمئنّه: یا ایتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی فجر30-27. امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید؛ زیرا این سوره مبارک در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصی علّت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آنکه امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (و یکی از مصادیق بارز این آیه شریف، امام حسین علیه السلام است)9

5. خوف و خشیت الهی: قرآن مجید در وصف انبیا می گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می ترسیدند و از هیچ کس دیگر هراسی نداشتند: الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ أحزاب/39. امام حسین علیه السلام نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:

1. تنها از خداوند می ترسید. در دعای عرفه می فرماید: « اللهم اجْعلنی أَخشاکَ کَأنّی أراک»؛ خدایا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گویی تو را می بینم.

2. از غیر خدا نمی ترسید. امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد: «لَو لَم یکُن لِی مَلْجَأَ وَ لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدُبنُ مُعاویة»10 آزمونی بالاتر از آزمون حضرت ابراهیم: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا بقره/124؛ و (یاد آور) هنگامی که ابراهیم را خداوندش، با کلماتی بیازمود و او (ابراهیم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار می دهم ... .

آزمونهای ابراهیم علیه السلام عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعیل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعیل در جوار کعبه در سرزمین بی آب و گیاه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمرودیان و ... .

کسی که به حماسه های عظیم عاشورا چشم بیندازد، دشوارتر بودن آزمونهای حضرت حسین علیه السلام را لمس می کند:

ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شیر خوار

ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سی هزار انسان شیفته زندگی زوال پذیر دنیا

ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّی در قتلگاه در قالب نیایش عاشقانه و رضایت مندانه.

و دهها آزمون دشوار دیگر که در واژه واژه این تاریخ درخشان رخ می نماید.

بخشی از اسرار توجّه دادن مردمان به این روز و این حادثه، همین پایداری بر پاکی و بروز غیرت و هویت انسانی و اسلامی و پیامهای بی شماری است که در این واقعه بروز دارد.

6. پیشتازی و پیش دستی در نیکیها: فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ مائده/48 ؛ در خوبیها بر یکدیگر پیشی بگیرید.

در روایت معروفی آمده است: «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری هست؛ اما اگر که انسانی در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چیز دیگری نیست.» این خیر بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گری می کرد و مشتاقان را به سبقت از یکدیگر در عرصه آسمانی نینوا می کشانید که تا یاران امام حسین علیه السلام زنده بودند، اجازه نمی دادند که یک نفر از خاندان بنی هاشم، پای به میان بگذارد و فرزند برومند حسین، علی اکبر، در میان بنی هاشمیها سبقت می گرفت و هر کدام بر دیگری پیشی می جستند.

به راستی، شایسته است که عاشقان و یاران حسینی نیز از سیره اصحاب آن امام همام الگو بگیرند؛ «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل».

7. عارف به قرآن: سیدالشهداء علیه السلام فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنیقُ و باطِنُه عَمیقٌ؛ قرآن، ظاهرش زیبا و شگفت انگیزست و باطنش ژرف و عمیق.11

همان طور که قرآن صامت از ظاهری شگفت و باطنی ژرف برخوردار است، وجود امام حسین علیه السلام به عنوان قرآنی ناطق از همین شگرفی و ژرفی در ظاهر و باطن و صورت و سیرت برخوردار است و ما در زیارت ناحیه مقدّسه در اوصاف آن امام می خوانیم: «و عَظیم السّوابق ...»12؛ تو دارای برتریهای با عظمت هستی.

8. دوستدار واقعی قرآن: امام حسین علیه السلام می فرماید: «خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم».13 در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشگریان پسر سعد برای اطّلاع از احوال امام حسین علیه السلام و یاران از او نزدیک خمیه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با یک صورت ملکوتی و جذّاب ؛ ایاتی از سوره آل عمران را تلاوت می کند.14 امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نیز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه یارانشان در کربلا اقامه می کنند.

9. اِحیاگر قرآن: از آنجا که قرآن کریم بعد از پیامبر به دست اُمویان و عوامل آنها مطابق میل و منافعشان تفسیر می شد، امام حسین علیه السلام رسالت اِحیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد. این بار قرآن از حنجره امام حسین علیه السلام تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین بُرد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن می فرماید: «شما را به زنده ساختن ایات قرآن و از میان بُردن بدعتها فرا می خوانم. اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.»15

پی نوشت ها:

1. فی رحاب ائمه اهل البیت، ایت الله محسن امین، ج3، ص 101.

2. معجم علامات آشوری، شماره 366.

3. بحارالانوار، ج 101 ، ص 33.

4. القرآن و علم الآثار، سیدسامی البرری، ج 1، ص 25 ـ 23.

5. صافات/ 76، 115؛ انعام 64/ انبیاء 76.

6. بحارالانوار، ج 36، ص 205.

7. نفس المهموم، ص 45.

8. بحارالانوار، ج 45 ، ص 83.

9. همان، ج 24 ،ص 93.

10. همان، ج 89 ص 328.

11. همان ج 44 ، ص 329.

12. نفس المهموم ص 7.

13. العترت و القرآن، ص 97.

14. الإرشاد و المفید، ج 1 ،ص 232، 601.

15. کلمات قصار امام حسین علیه السلام، ابوالقاسم حالت، ص 75.

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/5975/5992/62375

شنبه 12/12/1391 - 22:17
اهل بیت

مسئله انسان سازی، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد، در مجالس امام حسین علیه السلام، قوی تر نیز می باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین علیه السلام و نیز آموزه های تربیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عاشورا، در رشد و بالندگی انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می شود.

با توجّه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردی چون عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلّت بار، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه، حرمت ذلّت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوان مردی، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق.1

درس آزادی به دنیا داد، رفتار حسین

بذر همت در جان افشاند، افکار حسین

گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش

این کلام نغز می باشد زگفتار حسین

مرگ با عزّت، زعیش در مذلّت بهتر است

نغمه ای می باشد از لعل دربار حسین

در عین حال، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، می توانند حکمت عزاداری برای امام حسین علیه السلام را تبیین کنند:

1. نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان.

2. عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران.

3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق.

پی نوشت

 

1. در این خصوص نگا: فرهنگ عاشورا، صص 268 ـ 271؛ حسین، عقل سرخ، صص 77 ـ 119؛ امام حسن و امام حسین علیه مالسلام ، صص 116 ـ 121.

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4892/5042/44425

شنبه 12/12/1391 - 22:16
اهل بیت
عاشورا نه فقط یك واقعه تاریخی است كه در هزار و اندی سال پیش اتفاق افتاد بلكه جریانی اثربخش و نقش آفرین در طول تاریخ بشریت است كه می تواند به زندگی انسان تحرك و پویایی ببخشد و چشم اندازهای نوینی را در سیاست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظیفه هدایت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمایان می سازد، پس جریان عاشورا درواقع تفسیر عملی قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقی حق و باطل است.

هدف این مقاله تبیین جلوه های قرآن كریم در جریان عاشورا است كه هم نمونه عملی موفق معارف سیاسی قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآنی سیاست عاشورا تبیین گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگی را براساس آموزه ها، پیام ها و درس های سیاسی قرآن و عاشورا پی ریزی نماییم. ساختار این مقاله در ده محور تبیین گشته است كه با هم آن را ازنظر می گذرانیم:

توحید محوری

در جوامع سیاسی همواره دو بینش در مقابل یكدیگر قرار گرفته اند؛ بینش الهی و توحیدی با بینش مستكبرانه و شرك آلود. انبیای الهی همواره منادیان بینش توحیدی بوده و مردم را به توحید و پرستش واحد متعال می خوانده اند و آنها را از شرك و تباهی و استكبار برحذر می داشته اند. بینش توحیدی كه مطابق فطرت و ذات انسان است تنها دژ محكم برای رهایی از اسارت های شیطانی و مستكبرانه و پناه بردن به وادی ایمن است. مسئولیت انبیای الهی در نگاه قرآن اثبات توحید و شكوفایی فطرت انسان به اصل توحید است1. حاكمیت توحید و خدامحوری بر زندگی انسان راز مهم سعادت و راه یابی به مقام انسانیت است. پیامبر اكرم(ص) فرمود: محكمترین دستگیره های ایمان، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و دوست داشتن اولیای خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست2. اصل توحید عامل وحدت و انسجام امت اسلامی است3 زیرا تا زمانی كه عناصر مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یك جامعه از انسجام و منطق درونی برخوردار نباشد نمی توان به سوی پیشرفت و عظمت گام نهاد. بنابراین همگی باید با اعتصام به حبل الهی كه همانا توحید ناب است زمینه تعالی فرد و جامعه اسلامی را فراهم كنند و در این راه از هیچ كوششی دریغ نكنند. قرآن كریم بیانگر این نكته است كه انبیا و اولیای الهی با تلاش خالصانه و بی امان و طاقت فرسایی برای حاكم كردن توحید- مهم ترین اصل در ادیان توحیدی- در زندگی بشر داشته است4.
عاشورا نیز تجلیگاه توحید و محوریت خداپرستی است راه امام حسین(ع) همان خط توحیدمحوری و دوستی با خدا و كوشش در راه خداست. امام(ع) پیرامون بیان ماهیت و هدف قیام خود به این نكته اشاره می كند: مگر نمی بینید كه اطاعت خدا متروك گردیده است و به حق عمل نمی شود و از باطل مخالفت به عمل نمی آید5. ایشان مردم را به حق محوری و پذیرش فرمان خدا و تمسك به توحید سفارش می نمود. قیام عاشورا برای خدا و در راه خدا بود و منافع مادی درآن هیچ دخالتی نداشت. آن حضرت خطاب به مردم می فرماید: «و شما می دانید كه این قوم (یزید و یزیدیان) به فرمان شیطان درآمده و از اطاعت رحمان روی برتافته اند و در زمین فساد به راه انداخته و حدود خدا را معطل داشته اند. بیت المال را به نفع خود تصاحب كرده، وحرام خدا را حلال و حلالش را حرام نموده اند. (بنابراین) برای مخالفت با آنان من از هركسی سزاوارترم.»6

هدایت و بیداری سیاسی

قرآن كریم هدف خود و انبیا و اولیای الهی را هدایت و بیداری در شئون مختلف زندگی انسان می داند7. از دیدگاه قرآن كریم، اصل در هدایت و اصلاح مفاسد و رفع موانع كمال انسان ها است كه با روش های فرهنگی و روشنگرانه و تبلیغی در یك فرآیند تدریجی و همراه با صبر و حوصله و تحمل قابل حصول است. قرآن می فرماید: «ادع الی سبیل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن؛8 مردم را به سوی راه پروردگارت با حكمت و موعظه دعوت كن و به نحو نیكو با ایشان به گفت وگو و بحث بپرداز.» از این عبارت دانسته می شود كه برای اصلاح فرد و جامعه، مصلحان موظف به حركت به سوی جامعه و تلاش برای رفع موانع هدایتند. هدف اصلی پیامبران الهی از جمله رسول گرامی اسلام آگاه ساختن مردم به ذات اقدس الهی- توحید- تبیین اهمیت و ضرورت ایمان به خدا و تلاش برای تكامل و تعالی بود تا مردم خود با رضا و رغبت این راه را انتخاب كنند و مشتاقانه برای رسیدن به آن اهداف بكوشند9. قرآن می فرماید: آنان كه پیروی می كنند از پیامبر امی كه در نزد آنان و در تورات و انجیل پیامبری وی ثابت و ثبت شده بود، امر به معروف و نهی از منكر كرده و پاكی ها را برایشان حلال و پلیدی ها را حرام كرده و بار سنگین و زنجیرهای اسارت را از گرده آنها برمی دارد10. اگر وظیفه هدایت مردم و امر به معروف و نهی از منكر بر زمین بماند جامعه اسلامی در مسیر سقوط و از هم گسیختگی خواهد افتاد لذا قرآن كریم به این فریضه توجه ویژه نموده و امت اسلامی را به هدایت و بیداری یكدیگر فراخوانده است.
قیام جاودانه عاشورا یك قیام خشن و برخاسته از خشونت صرف نیست بلكه امام(ع) گام به گام در صدد اصلاح امور امت اسلامی برآمد و به امر به معروف و نهی از منكر می پرداخت آنگاه كه استراتژی اصلاح و گفت وگو مؤثر واقع نشد امام به نهضت جاودانه خود پرداخت و به وظیفه خود عمل نمود. در تاریخ اسلام حركت خونبار حادثه عظیم عاشورا- از زبان امام حسین(ع)- حركتی اصلاح طلبانه در امت اسلامی معرفی می شود: «انی لم اخرج اشراً و لابطراو لاظالماً و لكن خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید آن آمر بالمعروف و ناهی عن المنكر و اسیر بسیره جدی و أبی؛ 11 من از روی تكبر و فخر یا ناسپاسی نعمت و یا به دلیل طغیان و ظلم و فساد، قیام نكرده ام؛ من برای انجام اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) به پا خاسته ام. من می خواهم امر به معروف و نهی ازمنكر كنم و به سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابیطالب(ع) عمل كنم.» امام در پی فتح قلوب بود. بنابراین از ابتدای حركت خود به بیان مقاصد و اهداف خود می پرداخت و در صحرای كربلا نیز هر روز بر بلندی می رفت تا سخن حق را به گوش لشكر دشمن برساند و آنها را از باطل بیرون آورد12.

قیام علیه ظلم

افراد و گروه های مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش حاضر به دست برداشتن از اقدامات فسادانگیز نیستند؛ و با گسترش فساد مسیر جامعه انسانی را دچار اختلال می كنند؛ این جا است كه اصلاح جامعه منوط به حذف مظاهر فساد با برخوردهای عملی و قهرآمیز می گردد؛ آیات قرآن كریم به صراحت از ضرورت به كارگیری این روش در اصلاح مفاسد تأكید دارد. دستور به مقاتله با سران كفر در همین راستا صادر شده است13 سران كفر برخلاف همه موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پایمال كردن مصالح عمومی جامعه پرداخته و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی اندیشند و قطعا در برخورد با چنین مفسدانی، این روش مؤثر است و تا این موانع فساد از سر راه برداشته نشوند، امید به اصلاح افراد و جامعه سرابی بیش نیست. از این رو مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی در افتادن و مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است14. قطعا حركت اصلاح جامعه به سبب افرادی معدود و سودجو، نمی بایست متوقف شود و اگر این افراد ماندند باید با آنان برخورد كرد و به همین جهت خداوند كه درباره فرعون به موسی(ع) امر نمود تا او را هدایت كند، وقتی تعالی جامعه با وجود فرعون متوقف می شود، با این حركت تند به مقابله با ظلم و طرد شرك فرعونی می پردازد15.
گذشته از طواغیت، افراد و گروه هایی نیز كه به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند به تعبیر قرآن از مفسدان هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی كرد تا جامعه انسان ها از لوث وجود آنان پاك گردد. دستور جهاد با كافران و منافقان كه در صدد تخریب پایه های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه اند و باحكومت دینی پیامبر درگیر می شوند،16 در همین راستا صادر شده است: «یا ایهاالنبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم؛17 ای پیامبر با كفار و منافقین جهاد كن و بر آنها سخت گیری نما.» و همچنین خداوند تسلط و برتری كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است18.
بنابراین قیام عاشورا در فرهنگ قرآنی و آموزه های دینی جایگاه خاصی دارد. آنگاه كه امام(ع) بین دو گزینه حفظ اسلام یا حفظ جان خویش یكی را باید انتخاب نماید؛ دین را بر جان و مال و خاندان خود مقدم می شمارد و به دفع فساد و اعتراض به ظلم و شرك می پردازد و در راه خدا همچون بنیان مرصوص محكم و استوار جهاد نمود19. امام حسین(ع) در اهمیت قیام علیه ظلم می فرماید: «ای مردم رسول خدا(ص) فرمود: هر كس از شما مردم، سلطان ستمگری را ببیند كه حرام خدا را حلال می شمارد و پیمان خدا را می شكند، و با سنت خدا مخالفت می ورزد، و در میان بندگان خدا باگناهكاری و دشمنی رفتار می نماید و اگر به او اعتراض نكند و یا او را از این امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شایسته است كه خداوند او را به همان جایگاهی وارد نماید كه ستمگر وارد می شود.»20 و فرمود: «من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمگران را جز بدبختی نمی پندارم»21. بنابراین خط امام حسین(ع) و جریان عاشورا راه طرد انحراف، ترك جاهلیت و ستمگری است در واقع طرد همه كسانی است كه مردم را به بندگی می گیرند و جان و مال آنها را غارت می كنند در یك كلام طرد و خیزش علیه همه دشمنان خدا و همه راه های منتهی به غیر خدا است22.

تلاش برای تحقق حكومت دینی

از ابعاد مهم حیات آدمی بعد سیاست و اجتماع است. دست یابی به بهترین شیوه زندگی در راه رسیدن به آرمان های عالی و دیرینه بشر و نیل به كمال مطلوب در سایه عدل و قسط با رعایت اصول انسان دوستی و حق مداری از مهم ترین دغدغه ها و تلاش های آدمی بوده است. مهم ترین هدف پیامبر بزرگ اسلام دعوت مردم به توحید و نجات آنان از گمراهی و انحطاط و هدایت به سوی كمال و تعالی بود. گام اول این هدایت، اعتقاد به توحید و گام های بعدی آن، تلاش برای احقاق حق و اقامه قسط و عدل در جامعه ای دین مدار و ارزش محور است كه تشكیل حكومت و اجرای سیاست هایی متناسب با این اهداف از ضروریات به شمار می رود. «و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط،23 هدف بعثت ها به طور كلی این است كه مردمان براساس روابط اجتماعی عادلانه نظم وترتیب پیدا كرده، تا مسیر زندگی و تعالی انسان هموار گردد، و این بار تشكیل حكومت و اجرای احكام امكان پذیر است24. حكومت الهی، حكومتی است كه براساس اراده خداوند است و به یقین خداوند اراده ای جز تأمین مصالح واقعی بندگانش ندارد. این نوع حكومت انبیا و جانشینان راستین آنها و كسانی كه خط انبیا را ادامه می دهند تجلی یافته است. (25) در مورد حكومت های الهی، درقرآن بحث های فراوانی دیده می شود كه از جمله آنها به حكومت داود، (26) حضرت سلیمان(27) و آل ابراهیم(28) می توان اشاره كرد.
اگر عاشورا را با تمام بنیادهایش بررسی كنیم باید گفت عاشورا زمینه سازی برای تحقق حكومت اسلامی و معرفی اهداف اسلام ناب است. امام علی(ع) در برابر طغیانگران به مقابله برمی خیزد و با جهاد و جانبازی بنیان ظلم را متزلزل می كند و براساس كتاب و سنت رسول اكرم(ص) و امام علی و امام حسن (علیهما السلام) درصدد تشكیل حكومت بودند، لذا در وصیتنامه خود پس از ذكر امر به معروف و نهی از منكر می فرماید: «اسیر بسیره جدی و أبی» یعنی سیره و روش من، همان سیره و روش جد و پدرم است، پیغمبر در مدینه حكومت تشكیل داد و روش علی بن ابیطالب(ع) نیز درمدینه و كوفه ادامه همان سنت بود. همچنین سیدالشهدا(ع) در سخنرانی های خویش شرایط امامت و رهبری را ذكر و به اصول قسط و عدل استناد می نماید. (29) از دیگر شواهدی كه به این امر اشاره دارد. بیعت گرفتن جناب مسلم بن عقیل از مردم كوفه برای تشكیل حكومت آن حضرت می باشد. خلاصه آنكه امام حركت نمود و به وظیفه الهی خویش عمل كرد و به قسمتی از اهداف خود رسید كه ویران نمودن بنیان ظلم بود و درنهایت به احدی الحسنیین كه جهاد و شهادت در راه محبوب بود رسید. (30)

رهبری و ولایت پذیری

قرآن كریم با اصطلاحات مختلفی به مسئله رهبری و ولایت پذیری اشاره كرده است «امام» (31) به معنای پیشوا، رئیس، راهبر و مقتدا (32) «اولی الامر» 33 به معنای صاحب فرمان و فرمانروا آمده است. علما و مفسران شیعه اعتقاد دارند، مراد از اولی الامر، ائمه هدی از آل محمد(ع) هستند. شیخ طوسی در تبیان آورده است: طاعت هیچ كس جز كسی كه معصوم و مصون از سهو و خطا باشد، جایز نیست و حاكمان و علما چنین شأنی ندارند و چنین اطاعتی از ائمه علیهم السلام واجب است زیرا دلایل بر عصمت و طهارت آنان قائم است. فخر رازی در تفسیر الكبیر استدلال می كند كه اولی الامر باید معصوم باشند، چرا كه اگر معصوم از خطا نباشند، خداوند با وجود اقدام آنان به خطا، همگان را به متابعت آنان فرمان داده است حال آن كه خطا فی نفسه منهی عنه است. (34)
امت اسلامی برای تعالی و رشد فرد و جامعه و درمقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پیشوا نیازمند است لذا در اسلام اساس، رهبری و ولایت است. (35) و این رهبری آگاه مؤمن و مخلص است كه می تواند جامعه را در شرایط مختلف هدایت كند. 36 و ازسوی دیگر، قرآن كریم مسلمانان را به فرمانبری و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زیرا هر جمعی نیازمند امام و رهبر است. «اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم» (37) از خداوند و از رسول او اطاعت كند و آنها را به نجات جان خویش سفارش كرد همه یكصدا به عهد خود با ولی و امام خویش تاكید كردند و گفتند اگر صدها بار كشته و قطعه قطعه شویم و جسد ما را بسوزانند با شما هستیم زیرا كه تو ولی خدا و فرزند رسول خدا و پیشوا و رهبر مسلمانان هستی، با شما همراه وهمفكر و در ركابتان جان سپاریم. (38)

تكلیف گرایی دینی

آموزه تكلیف، راهبردی بسیار ظریف و راهگشا برای یك انسان دین دار است كه برای عمل و رفتار خود حجت معتبر و شیوه مطمئنی را می یابد. آموزه تكلیف در عمل و نظر، انسان را از افتادن در شبهات و مصلحت سنجی های نابجا حفظ و سمت و سوی الهی به رفتار او می دهد. 39 یكی از سنت های مشترك همه انبیاء این است كه باید اصول دعوت خود را به مردم برسانند و دراین مورد از جانب پروردگار مورد سؤال قرار می گیرند و هیچ عذر و بهانه ای نیز از آنان پذیرفته نمی شود. پیامبران در برابر خدا مسئول هستند. (40)
عمل و رفتار سیاسی و اجتماعی حضرت امام حسین(ع) برآمده از تكلیف گرایی واقع بینانه الهی است كه خداوند را ناظر و شاهد بر تمام اعمال و رفتار آدمی و فرامین او را تنها راه نجات بشریت می داند؛ براساس این نگرش هر مشكلی آسان و هر غربت و تنهایی به هماهنگی با جریان هستی مرتبط می شود. زندگی حضرت سرشار از عمل به تكلیف است كه می تواند الگوی مناسبی برای سیاستمداران جامعه اسلامی باشد. در قیام عاشورا ملاك مسئولیت و انجام وظیفه بود چرا كه امام حسن(ع) با معاویه صلح می كنند و بعد از امام حسن(ع) امام حسین(ع) آن را ادامه می دهد اما با روی كارآمدن یزید حضرت این مصیبت بزرگ را برنمی تابد و به هیچ وجهی به ادامه آن راضی نمی شود. حضرت(ع) قیام علیه ظلم و ستم را وظیفه می داند كه برعهده همه مسلمانان گذارده شده است و خود را موظف به عمل به این تكلیف می داند. (41) از جمله شواهد دیگر براین مسئله، اینكه: امام(ع) در روز عاشورا هرگاه از یاران او اذن میدان می طلبیدند این آیه قرانی را كه ناظر به عنصر تكلیف گرایی دینی است تلاوت می نمودند: «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا؛ از مؤمنان مردانی هستند كه آنچه با خداوند تعهد كرده بودند با صداقت وفا كردند؛ گروهی در راه رضای حق جان باختند و گروهی به انتظار شهادتند و هیچ عهد خود را تغییر نداده اند.» (42)

آزادی خواهی و عزتمندی

یكی از نقش های دین، به ویژه اسلام، آزادسازی مردم از غل و زنجیرهای گوناگون فردی و اجتماعی است. اسارت و بردگی انسان برای انسان های دیگر، مایه ذلت و پستی و كمال ناپذیری او می گردد و چنین ذلتی مورد نهی خداوند متعال و رسول اكرم(ص) است، رسول اكرم(ص) دراین باره می فرماید: «كسی كه ذلت خود را به میل و رغبت بپذیرد، از خاندان ما نیست.» 43 درفرهنگ دینی عزت متعلق به خدا و رسول و مؤمنان است: «ولله العزه لرسوله و للمؤمنین» (44) عزت مخصوص خدا و رسول خدا و مؤمنان است» و هیچ كافری بر هیچ مؤمنی ولایت و تقدم ندارد: «ولن یجعل الله الكافرین علی المؤمنین سبیلا»(45) خداوند برای كافران بر مؤمنین ولایت قرار نداده است.» خداوند بلند مرتبگی و آزادگی و حریت را برای انسان می خواهد و هیچ عبودیت و ذلتی را نزد مستكبران و زیاده خواهان نمی پذیرد.(46)
سیدالشهدا(ع) دركلامی مشهور می فرماید: «آگاه باشید كه ابن زیاد مرا میان انتخاب دو چیز قرار داده؛ میان مرگ و بیعت ذلیلانه؛ ولی ذلت و خواری از ما خاندان رسول خدا دور است؛ و نه خداوند این ذلت را برما می پذیرد و نه رسولش و نه مؤمنان و نه دامن هایی كه طیب و طاهرند.» (47) لذا عاشورا صحنه ظهور عزت و غیرت و آزادگی است.

انتخاب آگاهانه یاوران

آزادی های سیاسی- اجتماعی جلوه ای از آزادی و اراده و اختیار انسان در عالم خلقت است. اگر قائل باشیم كه انسان در جهان خلقت آزاد و مختار است، ناگزیر باید او را در تمام عرصه های زندگی از جمله حوزه سیاست و اجتماع آزاد و مختار قلمداد كنیم، زیرا اجتماع نیز جزئی از جهان خلقت است. خداوند در آیات قرآن راه حق و سعادت را به انسان نشان داده و عواقب وخیم در انتخاب راه باطل و فساد را یادآور شده است، در نهایت انسان را مختار و آزاد دانسته كه هر كدام را بخواهد برگزیند. 48
حركت و قیام امام (ع) یك حركت انتحاری و احساسی نبود بلكه حركتی بزرگ و نشات گرفته از عقلانیت دینی وآگاهی همه جانبه به ابعاد مسئله بود كه برای پاسداشت از كرامت انسان و حفظ رسالت نبوی صورت گرفت. سیدالشهدا(ع) نه تنها خود با آگاهی كامل پای در میدان نهادند بلكه كسانی را به یاری می طلبید و یا آنها را می پذیرفت كه هدفی جز خداوند نداشته و آگاهانه پای در ركاب مولای خویش نهاده باشند. لذا امام در هنگام پیشنهاد عبیدالله بن حر، برای پذیرش كمك مالی واعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس كربلا، چنین فرمود:«من آن نیستم كه گمراهان را به عنوان بازو و یاور برگزینم و به آنها تكیه كنم.» 49 حضرت (ع) در مواقع مختلف به آگاه نمودن اصحاب خود و لشگریان دشمن می پرداخت؛ حتی در آن لحظه كه شمر بن ذی الجوشن، عباس (ع) و برادرانش را به دلیل نسبت مادری فراخواند و آنها از صحبت با شخص فاسقی چون شمر خودداری می كردند، امام(ع) فرمود: با او گفتگو كنید، كه قوم مادری شماست و ببینید چه می خواهد. در شب عاشورا امام با استفاده از تاریكی شب عهد خود را از دوش یكایك اصحاب و خاندان خود برداشت و آنها را از حوادث فردا آگاه نمود تا هیچ كس با جهل یا خجالت و رو دربایستی مجبور به ماندن نشود و هر كس بخواهد از معركه جان سالم به در ببرد.

نفی منفعت طلبی

در اندیشه های سیاسی مسئله منفعت و سود فردی و در مقابل منفعت و سود اجتماعی تاثیر بسیاری در شكل گیری نظریه ها و رفتار سیاسی بازیگران سیاست دارد؛ چنانچه متفكری هدف از سیاست را منفعت فردی دانسته و معتقد باشد كه این منفعت های مادی فردی عامل تحرك اجتماعی می شود، رفتار سیاسی او هم در چهارچوب نفع و سود خویش و متعلقان شكل می گیرد و از دیگران غافل می شود. چنانچه بالعكس شود حق و حقوق دیگران نیز محفوظ و قابل احترام است و در آن صورت هدف سیاست و حكومت كل جامعه و اقشار مختلف است نه هیئت حاكمه فقط. قرآن كریم با نفی نظریه اول، انسانها را به توجه به جمع و جامعه نیز سفارش نموده و در صدد است كه انسان را از حیطه فردگرایی صرف به جامعه محوری سوق دهد و فرد و جامعه را در یك تعامل دوسویه در مسیر تعالی و پیشرفت یكدیگر تبیین كند.
قرآن كریم به مسئولیت اجتماعی 50 و توجه به امور همنوعان توجه ویژه ای نموده و از انسانها خواسته است كه با یكدیگر در ارتباط باشید و در امور مختلف پشتیبان و متوجه هم باشید. 51 پیامبر اكرم فرمود: «مثل مومنان در ترحم و دوست داشتن یكدیگر، مانند پیكر واحدی است كه اگر به عضوی ناراحتی برسد باعث تب و بیداری از خواب دیگر اعضای او گردد.» 52
قیام عاشورا برای امت اسلام بلكه برای بشریت بود و نه برای منافع فردی یا جمعی خاص. چشم انداز عاشورا گستره وسیع اسلام و خط مستمر زندگی همه انسانها بود و در پی راهی جاوید به سوی آزادی و عدالت برای كل تاریخ بود. امام حسین(ع) با تمام وجود از جان و مال وخاندان و اصحاب وارد میدان شد و برای خدا و انجام وظیفه و منافع بشریت به معركه آمد و فرمود:«شكیباتر كسی است كه منافع مادی دنیا را نادیده گیرد و بر بلاها صبر كند.» 53 سیدالشهدا در مناجات عارفانه خویش با معبود چنین نجوا می كند:«پروردگارا، تو می دانی كه قیام و اقدام مجاهدانه ما، برای رغبت در سلطنت مادی و بهره برداری ازمنافع زائد و پوسیده و پژمرده دنیا نبود، بلكه برای دیدن و نشان دادن و برگرداندن علامت های دین تو و برای اصلاح در شهرهای تو بود، و برای آنكه بندگان ستمدیده ات در امان باشند و به فرائض و سنن احكام تو عمل شود.» 54

اخلاق سیاسی

سیاست قرآنی رابطه تنگاتنگی با مقوله اخلاق دارد و چنانچه اخلاق را از سیاست حذف كنیم سیاست به شیطنت تبدیل می شود. از دیدگاه قرآن سیاست و حكومت مقوله خنثی و بی بنیادی نیست كه هر كسی بتواند عهده دار این مهم گردد. 55 بلكه حكومت و سیاست ناظر به كمال و سعادت انسان است كه زمینه ها و شرایط بیرونی را برای انسان مهیا می كند تا بتواند به سمت صلاح و تكامل حركت كند. 56 بنابراین سیاست جدای از اخلاق نیست بلكه رابطه ای نزدیك و غیرقابل انفكاك دارند لذا در زمینه اخلاق سیاسی كه آن دسته از صفات نفسانی است كه بازیگران سیاست در عرصه تدبیر امور جامعه باید دارا باشند تا جامعه را به سمت سعادت رهنمون شوند قرآن اصول اخلاقی ارائه كرده است. از جمله این اصول مهم می توان به این عناوین اشاره كرد: استقامت بر حق، 57 خیرخواهی،58شجاعت، 59 گذشت، 60 كنترل احساسات و حفظ عقل، 61 پای بندی به عهد و پیمان، 62 صداقت و راستی، 63 نفی حیله و نیرنگ، 64 عدم تمسك به راه های باطل و نادرست 65 و اعتدال 66 و ...
عاشورا مملو از ظهور و تجلی این صفات برجسته در سیدالشهدا (ع)، اصحاب و خاندان ایشان است. با نگاهی به تاریخ جریان كربلا و شناخت شخصیت حضرت اباعبدالله (ع) و تامل در زیبایی های اخلاقی كه در این حماسه بزرگ آفریده شده است نا خودآگاه دوست و دشمن انگشت حیرت به دهان می گیرند و به این همه عظمت و شكوه و مردانگی رشك می برند.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=753535
شنبه 12/12/1391 - 22:15
اهل بیت
حماسه امام حسین(ع) در تمام تاریخ نظیر ندارد/ زمینه‌های قیام عـاشورا
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: حماسه‌ای مانند حماسه امام حسین(ع) چه از نظر قدرت، چه از نظر قوت و چه علو و چه شور و چه عشق و چه جذبه، در تمام تاریخ نظیر ندارد.

سرآغاز

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب                           کز هر زبان که می‌شنـوم نامـکرر است

حدیث عاشورا، حدیث عشق است. حدیث راه پُر خونی که در آن هزاران هزار مجنون بی‌نام و نشان و قصه‌ اشتیاق و لهیب مجمر پر آتش قلوب خود را حکایت کرده اند. راه پر خونی که از آغاز تا به انجام بشریت در دشت پهناور تاریخ مبارزات خط سرخ کشیده است. حدیثی که با کلمه‌ «نه» به همه‌ ذلت و ضلالت در سایه خطاها و لغزش‌های بیشمار تحمیلی حکام جور پشت پا می‌زند و عزت و سعادت را در پرتو پذیرش ”فَناءِ فی الله“ هدیه آزادگان جهان می‌کند. حدیثی که هر جا به میان آید دل‌های پاک را غرقه به خون می‌سازد. آری!

راست گفتی عشق خوبان آتش است                                           سخت می‌سوزاند اما دل کش است

از خـدا خـواهـیـم کـه افـزونش کـند                                          دل اگـر دم زد پـر از خـونش کـند


با فرا رسیدن عاشورا، میقات پاک باخته‌ جمال و جلال معبود پاک، این قصه‌ عشق که یادآور شکوه و عظمت روح بزرگوار و حماسه ساز رادمرد عرصه‌ پیکار و ستم ستیز بشریت است، در خاطر عاشقان سرور شهیدان تجلی آتش عشق در درخت طور سینا را تداعی می‌کند. داستان عشق حسین(ع) را در قالب هزاران دستان به شورانگیزترین الحان خوش روایت کرده و غزل‌ها سروده اند.

ما نیز به این بهانه و تجدید خاطره میثاق با این پاک‌ترین عشقبازی اهورایی، سر بر آستان ایشان  می‌گذاریم و از گلزار پرطراوت و شکوفه‌های افکار بلند و حدیث شیوای او که عشق به حسین (ع) را با نهضت حماسی خود حکایت نمود، دسته گلی نثار صاحبدلان خلوت اُنس عشاق می‌کنیم، دسته گلی با عطر روح پرور عشق، با عطر حیات بخش شهادت تا شاید از این ارمغان و مشعل‌های عشق فروزان و قلب‌های عشاق بی‌امان و با ایمان، ره به سوی استمرار حرکت ظلمزدایی و ستم برانداز قهرمان عظیم مکتب عاشورا نهند و تمهیدی بر تحقق و استقرار حکومت عدل در زمین، به زعامت آخرین سفیر انقلاب انسان‌ساز الهی (مهدی موعود(عج)) که همانا وعده‌ محتوم الهی است قرار بگیرد.


حسین(ع) کیست؟

او تنها مولودی است که با ولادتش تهنیت و تعزیت را به همراه دارد. پیشوایی است که شهادت او پی در پی جهت آمادگی افکار عمومی گوش زد می‌شود. از ناحیه‌ پروردگار در آیه‌ تطهیر به مقام عصمت معرفی می‌شود؛ مظهر آزادگی، شرف و عزت و عظمت است، کشتی نجات است.

حسین(ع) روح حماسه است. بزرگ‌ترین شخصیت حماسی همه‌ ادوار تاریخ است، اما نه چون شخصیت‌های حماسی دیگر جهان، او در حصار جنبه‌ نژادی، قومی و... نیست، شخصیـت او در قالب ملت و قوم و نژاد نمی‌گنجد. شخصیت حماسه‌ امام شخصیتی است بشری و انسانی، همه چیز امام هیجان و عشق و  القای نیرو است. حماسه‌ای مانند حماسه حسین(ع) چه از نظر قدرت، چه از نظر قوت و چه علو و چه شور و چه عشق و چه جذبه، در تمام تاریخ نظیر ندارد

او عاشق پیکار و جهاد است، در برابر هیچ تجاوزی ساکت نمی‌نشیند، در عنفوان جوانی به خلیفه دوم اعتراض می‌کند، در جنگ طبرستان وارد معرکه می‌شود، در جنگ عظیم طرابلس شرکت می‌جوید، و... کلید شخصیت حسین(ع) حماسه و شور، عشق و عظمت، صلابت و ایستادگی و حق پرستی است.

شعر زیبای او در جوانی معروف است: «در ایمان و عقیده بی‌باک باش و در این راه رزم کنان پیش برو» خطابه و وصایای او، عمل او، بیانات او، همگی حکایت از روح بزرگوار و حماسی او دارد. قهرمان حماسی می‌گوید: «جمیع آن چه خورشید برآن طلوع می‌کند، (دُنیا وَ ما فیها) دریا و خشکی آن، کوه و دشت آن، نزد کسی که با خدای خود آشنایی دارد، و عظمت الهی را درک کرده و در پیشگاه آن سرسپرده، مانند یک سایه است.‌ای مردم! به جز خدا چیزی یافت نمی‌شود که این ارزش را داشته باشد، که شما جان و مال خود را به او بفروشید، آزاد مرد باشید.»

این امام هُمام با این عظمت روح و... حماسه‌ جاویدان کربلا را (که رازی در دل پنهان دارد و آن تجسم و تحقق اسلام در همه‌ ابعاد است) برپا می‌دارد به صورت یک قیام زنده و با روح. راز این که ائمه‌ اطهار(ع) فرمودند: «حادثه‌ کربلا فراموش نشود.» همین است که اسلام فراموش نشود. از خصایص این حماسه این است که زن و مرد، کودک و شیر خوار، سیاه و سفید، عرب و غیرِ عَرب در آن نقش دارند، محدود به گروه خاص، نژاد و ملیت و سایر انحصارات نیست. حماسه‌ عاشورا صیقل روح است که روح سلحشوری و مقاومت و دفاع از عقیده را در انسان ایجاد می‌کند. شخصیت ممتاز حماسی امام(ع) در آدمی روحیه‌ متموجی از عظمت و غیرت، حمیت، شجاعت و عدالت و... بیدار می‌کند.

حماسه‌ عاشورا سراسر فعالیت است و جنبش، نمایگاه علو است و سربلندی و مکارم اخلاق که قهرمانش حسین بن علی(ع) اسوه جوان مردی‌ها و مردانگیهاست. قهرمان دیگرش حضرت زینب کُبری(س) شیر زنی که مظهر بردباری، ایستادگی، رشادت است و قهرمانان پاک باخته و آزاده‌ی دیگر، از کوچک و بزرگ هر یک در افق‌های اعلای شجاعت و رشادت، ایثار و اخلاص درخشیدند.

ذکر منشور این نهضت مقدس را بگشائیم به اذعان در می‌یابیم که دو صفحه دارد: یکی سفید و نورانی و دیگری سیاه و ظلمانی که هر دو در نوع خود بی‌نظیر یا کم نظیرند.

آنچه که این حادثه‌ عظیم را در دنیا بی‌نظیر می‌کند، چگونگی حادثه است. فجایع در تاریخ بسیار رخ داده است و می‌دهد، ولی با گذشت بی بازگشت زمان از شکوه و عظمت آن کاسته و از یادها محو می‌شود، اما کیفیت جنایات حادثه‌ عاشورا شبیه و نظیر ندارد و برای همین، بعد از قرون متمادی بر شکوه و صلابت آن افزوده می‌شود و در خاطره‌ها زنده‌تر می‌شود، چون صفحه‌ جنایی این حادثه کشتن بی‌گناه از پیر و جوان تا طفل شیرخوار، اسب بر بدن شهیدان تاختن، آب به روی انسان بستن، شلاق بر بدن‌های نحیف زنان و کودکان نواختن، نشان دادن سر بریده پدر به دخترک خردسالش است، که از جدایی پدر بهانه می‌گرفت و با گریه‌ خود راه خواب بر دیدگان جانیان این حادثه بسته بود.

قهرمانان این صفحه، یزید، عُبیدالله زیاد، عمرسعد و شمر بن ذی الجوشن، حرمله، خولی و... اما صفحه دیگر این حادثه، حماسه است. هرچه هست افتخار است و نورانیت و تجلی انسانیت و حق پرستی است. فرشتگانی که در مورد آفرینش آدم اعتراض داشتند، صفحه‌ سیاه بشریت را می‌شناختند و خداوند فرمود: «من از حقایق امور آگاهم که شما را به آن آگاهی نیست.»

این صفحه‌ نمایش گر حماسه‌ حسینی است که برای رضای خدا، خود و خانواده‌اش را فدا می‌کند. برخلاف مردان حماسی تاریخ که دارای یک بُعد حماسی هستند، ولی بُعد دیگرشان جنایت است. این همه لشکرکشی‌هایی که غداره بندان و تهی مغزان نامدار تاریخ انجام داده اند، حماسه‌ای جز خودپرستی و سودجویی نداشته‌اند، اما در حماسه‌ مقدس، روح حماسه آفرین برای خود و ملت و کشور موج نمی‌زند. هدف در حماسه‌ مقدس پاک کردن است، همچنان که خورشید پاک کننده است.*

ادامه دارد ... .

*نویسنده: دکتر احمدعلی افتخاری

http://www.mehrnews.com/detail/News/1748640a

شنبه 12/12/1391 - 22:15
اهل بیت
عاشورا نه فقط یك واقعه تاریخی است كه در هزار و اندی سال پیش اتفاق افتاد بلكه جریانی اثربخش و نقش آفرین در طول تاریخ بشریت است كه می تواند به زندگی انسان تحرك و پویایی ببخشد و چشم اندازهای نوینی را در سیاست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظیفه هدایت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمایان می سازد، پس جریان عاشورا درواقع تفسیر عملی قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقی حق و باطل است.

هدف این مقاله تبیین جلوه های قرآن كریم در جریان عاشورا است كه هم نمونه عملی موفق معارف سیاسی قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآنی سیاست عاشورا تبیین گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگی را براساس آموزه ها، پیام ها و درس های سیاسی قرآن و عاشورا پی ریزی نماییم. ساختار این مقاله در ده محور تبیین گشته است كه با هم آن را ازنظر می گذرانیم:

توحید محوری

در جوامع سیاسی همواره دو بینش در مقابل یكدیگر قرار گرفته اند؛ بینش الهی و توحیدی با بینش مستكبرانه و شرك آلود. انبیای الهی همواره منادیان بینش توحیدی بوده و مردم را به توحید و پرستش واحد متعال می خوانده اند و آنها را از شرك و تباهی و استكبار برحذر می داشته اند. بینش توحیدی كه مطابق فطرت و ذات انسان است تنها دژ محكم برای رهایی از اسارت های شیطانی و مستكبرانه و پناه بردن به وادی ایمن است. مسئولیت انبیای الهی در نگاه قرآن اثبات توحید و شكوفایی فطرت انسان به اصل توحید است1. حاكمیت توحید و خدامحوری بر زندگی انسان راز مهم سعادت و راه یابی به مقام انسانیت است. پیامبر اكرم(ص) فرمود: محكمترین دستگیره های ایمان، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و دوست داشتن اولیای خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست2. اصل توحید عامل وحدت و انسجام امت اسلامی است3 زیرا تا زمانی كه عناصر مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یك جامعه از انسجام و منطق درونی برخوردار نباشد نمی توان به سوی پیشرفت و عظمت گام نهاد. بنابراین همگی باید با اعتصام به حبل الهی كه همانا توحید ناب است زمینه تعالی فرد و جامعه اسلامی را فراهم كنند و در این راه از هیچ كوششی دریغ نكنند. قرآن كریم بیانگر این نكته است كه انبیا و اولیای الهی با تلاش خالصانه و بی امان و طاقت فرسایی برای حاكم كردن توحید- مهم ترین اصل در ادیان توحیدی- در زندگی بشر داشته است4.
عاشورا نیز تجلیگاه توحید و محوریت خداپرستی است راه امام حسین(ع) همان خط توحیدمحوری و دوستی با خدا و كوشش در راه خداست. امام(ع) پیرامون بیان ماهیت و هدف قیام خود به این نكته اشاره می كند: مگر نمی بینید كه اطاعت خدا متروك گردیده است و به حق عمل نمی شود و از باطل مخالفت به عمل نمی آید5. ایشان مردم را به حق محوری و پذیرش فرمان خدا و تمسك به توحید سفارش می نمود. قیام عاشورا برای خدا و در راه خدا بود و منافع مادی درآن هیچ دخالتی نداشت. آن حضرت خطاب به مردم می فرماید: «و شما می دانید كه این قوم (یزید و یزیدیان) به فرمان شیطان درآمده و از اطاعت رحمان روی برتافته اند و در زمین فساد به راه انداخته و حدود خدا را معطل داشته اند. بیت المال را به نفع خود تصاحب كرده، وحرام خدا را حلال و حلالش را حرام نموده اند. (بنابراین) برای مخالفت با آنان من از هركسی سزاوارترم.»6

هدایت و بیداری سیاسی

قرآن كریم هدف خود و انبیا و اولیای الهی را هدایت و بیداری در شئون مختلف زندگی انسان می داند7. از دیدگاه قرآن كریم، اصل در هدایت و اصلاح مفاسد و رفع موانع كمال انسان ها است كه با روش های فرهنگی و روشنگرانه و تبلیغی در یك فرآیند تدریجی و همراه با صبر و حوصله و تحمل قابل حصول است. قرآن می فرماید: «ادع الی سبیل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن؛8 مردم را به سوی راه پروردگارت با حكمت و موعظه دعوت كن و به نحو نیكو با ایشان به گفت وگو و بحث بپرداز.» از این عبارت دانسته می شود كه برای اصلاح فرد و جامعه، مصلحان موظف به حركت به سوی جامعه و تلاش برای رفع موانع هدایتند. هدف اصلی پیامبران الهی از جمله رسول گرامی اسلام آگاه ساختن مردم به ذات اقدس الهی- توحید- تبیین اهمیت و ضرورت ایمان به خدا و تلاش برای تكامل و تعالی بود تا مردم خود با رضا و رغبت این راه را انتخاب كنند و مشتاقانه برای رسیدن به آن اهداف بكوشند9. قرآن می فرماید: آنان كه پیروی می كنند از پیامبر امی كه در نزد آنان و در تورات و انجیل پیامبری وی ثابت و ثبت شده بود، امر به معروف و نهی از منكر كرده و پاكی ها را برایشان حلال و پلیدی ها را حرام كرده و بار سنگین و زنجیرهای اسارت را از گرده آنها برمی دارد10. اگر وظیفه هدایت مردم و امر به معروف و نهی از منكر بر زمین بماند جامعه اسلامی در مسیر سقوط و از هم گسیختگی خواهد افتاد لذا قرآن كریم به این فریضه توجه ویژه نموده و امت اسلامی را به هدایت و بیداری یكدیگر فراخوانده است.
قیام جاودانه عاشورا یك قیام خشن و برخاسته از خشونت صرف نیست بلكه امام(ع) گام به گام در صدد اصلاح امور امت اسلامی برآمد و به امر به معروف و نهی از منكر می پرداخت آنگاه كه استراتژی اصلاح و گفت وگو مؤثر واقع نشد امام به نهضت جاودانه خود پرداخت و به وظیفه خود عمل نمود. در تاریخ اسلام حركت خونبار حادثه عظیم عاشورا- از زبان امام حسین(ع)- حركتی اصلاح طلبانه در امت اسلامی معرفی می شود: «انی لم اخرج اشراً و لابطراو لاظالماً و لكن خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید آن آمر بالمعروف و ناهی عن المنكر و اسیر بسیره جدی و أبی؛ 11 من از روی تكبر و فخر یا ناسپاسی نعمت و یا به دلیل طغیان و ظلم و فساد، قیام نكرده ام؛ من برای انجام اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) به پا خاسته ام. من می خواهم امر به معروف و نهی ازمنكر كنم و به سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابیطالب(ع) عمل كنم.» امام در پی فتح قلوب بود. بنابراین از ابتدای حركت خود به بیان مقاصد و اهداف خود می پرداخت و در صحرای كربلا نیز هر روز بر بلندی می رفت تا سخن حق را به گوش لشكر دشمن برساند و آنها را از باطل بیرون آورد12.

قیام علیه ظلم

افراد و گروه های مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش حاضر به دست برداشتن از اقدامات فسادانگیز نیستند؛ و با گسترش فساد مسیر جامعه انسانی را دچار اختلال می كنند؛ این جا است كه اصلاح جامعه منوط به حذف مظاهر فساد با برخوردهای عملی و قهرآمیز می گردد؛ آیات قرآن كریم به صراحت از ضرورت به كارگیری این روش در اصلاح مفاسد تأكید دارد. دستور به مقاتله با سران كفر در همین راستا صادر شده است13 سران كفر برخلاف همه موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پایمال كردن مصالح عمومی جامعه پرداخته و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی اندیشند و قطعا در برخورد با چنین مفسدانی، این روش مؤثر است و تا این موانع فساد از سر راه برداشته نشوند، امید به اصلاح افراد و جامعه سرابی بیش نیست. از این رو مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی در افتادن و مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است14. قطعا حركت اصلاح جامعه به سبب افرادی معدود و سودجو، نمی بایست متوقف شود و اگر این افراد ماندند باید با آنان برخورد كرد و به همین جهت خداوند كه درباره فرعون به موسی(ع) امر نمود تا او را هدایت كند، وقتی تعالی جامعه با وجود فرعون متوقف می شود، با این حركت تند به مقابله با ظلم و طرد شرك فرعونی می پردازد15.
گذشته از طواغیت، افراد و گروه هایی نیز كه به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند به تعبیر قرآن از مفسدان هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی كرد تا جامعه انسان ها از لوث وجود آنان پاك گردد. دستور جهاد با كافران و منافقان كه در صدد تخریب پایه های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه اند و باحكومت دینی پیامبر درگیر می شوند،16 در همین راستا صادر شده است: «یا ایهاالنبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم؛17 ای پیامبر با كفار و منافقین جهاد كن و بر آنها سخت گیری نما.» و همچنین خداوند تسلط و برتری كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است18.
بنابراین قیام عاشورا در فرهنگ قرآنی و آموزه های دینی جایگاه خاصی دارد. آنگاه كه امام(ع) بین دو گزینه حفظ اسلام یا حفظ جان خویش یكی را باید انتخاب نماید؛ دین را بر جان و مال و خاندان خود مقدم می شمارد و به دفع فساد و اعتراض به ظلم و شرك می پردازد و در راه خدا همچون بنیان مرصوص محكم و استوار جهاد نمود19. امام حسین(ع) در اهمیت قیام علیه ظلم می فرماید: «ای مردم رسول خدا(ص) فرمود: هر كس از شما مردم، سلطان ستمگری را ببیند كه حرام خدا را حلال می شمارد و پیمان خدا را می شكند، و با سنت خدا مخالفت می ورزد، و در میان بندگان خدا باگناهكاری و دشمنی رفتار می نماید و اگر به او اعتراض نكند و یا او را از این امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شایسته است كه خداوند او را به همان جایگاهی وارد نماید كه ستمگر وارد می شود.»20 و فرمود: «من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمگران را جز بدبختی نمی پندارم»21. بنابراین خط امام حسین(ع) و جریان عاشورا راه طرد انحراف، ترك جاهلیت و ستمگری است در واقع طرد همه كسانی است كه مردم را به بندگی می گیرند و جان و مال آنها را غارت می كنند در یك كلام طرد و خیزش علیه همه دشمنان خدا و همه راه های منتهی به غیر خدا است22.

تلاش برای تحقق حكومت دینی

از ابعاد مهم حیات آدمی بعد سیاست و اجتماع است. دست یابی به بهترین شیوه زندگی در راه رسیدن به آرمان های عالی و دیرینه بشر و نیل به كمال مطلوب در سایه عدل و قسط با رعایت اصول انسان دوستی و حق مداری از مهم ترین دغدغه ها و تلاش های آدمی بوده است. مهم ترین هدف پیامبر بزرگ اسلام دعوت مردم به توحید و نجات آنان از گمراهی و انحطاط و هدایت به سوی كمال و تعالی بود. گام اول این هدایت، اعتقاد به توحید و گام های بعدی آن، تلاش برای احقاق حق و اقامه قسط و عدل در جامعه ای دین مدار و ارزش محور است كه تشكیل حكومت و اجرای سیاست هایی متناسب با این اهداف از ضروریات به شمار می رود. «و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط،23 هدف بعثت ها به طور كلی این است كه مردمان براساس روابط اجتماعی عادلانه نظم وترتیب پیدا كرده، تا مسیر زندگی و تعالی انسان هموار گردد، و این بار تشكیل حكومت و اجرای احكام امكان پذیر است24. حكومت الهی، حكومتی است كه براساس اراده خداوند است و به یقین خداوند اراده ای جز تأمین مصالح واقعی بندگانش ندارد. این نوع حكومت انبیا و جانشینان راستین آنها و كسانی كه خط انبیا را ادامه می دهند تجلی یافته است. (25) در مورد حكومت های الهی، درقرآن بحث های فراوانی دیده می شود كه از جمله آنها به حكومت داود، (26) حضرت سلیمان(27) و آل ابراهیم(28) می توان اشاره كرد.
اگر عاشورا را با تمام بنیادهایش بررسی كنیم باید گفت عاشورا زمینه سازی برای تحقق حكومت اسلامی و معرفی اهداف اسلام ناب است. امام علی(ع) در برابر طغیانگران به مقابله برمی خیزد و با جهاد و جانبازی بنیان ظلم را متزلزل می كند و براساس كتاب و سنت رسول اكرم(ص) و امام علی و امام حسن (علیهما السلام) درصدد تشكیل حكومت بودند، لذا در وصیتنامه خود پس از ذكر امر به معروف و نهی از منكر می فرماید: «اسیر بسیره جدی و أبی» یعنی سیره و روش من، همان سیره و روش جد و پدرم است، پیغمبر در مدینه حكومت تشكیل داد و روش علی بن ابیطالب(ع) نیز درمدینه و كوفه ادامه همان سنت بود. همچنین سیدالشهدا(ع) در سخنرانی های خویش شرایط امامت و رهبری را ذكر و به اصول قسط و عدل استناد می نماید. (29) از دیگر شواهدی كه به این امر اشاره دارد. بیعت گرفتن جناب مسلم بن عقیل از مردم كوفه برای تشكیل حكومت آن حضرت می باشد. خلاصه آنكه امام حركت نمود و به وظیفه الهی خویش عمل كرد و به قسمتی از اهداف خود رسید كه ویران نمودن بنیان ظلم بود و درنهایت به احدی الحسنیین كه جهاد و شهادت در راه محبوب بود رسید. (30)

رهبری و ولایت پذیری

قرآن كریم با اصطلاحات مختلفی به مسئله رهبری و ولایت پذیری اشاره كرده است «امام» (31) به معنای پیشوا، رئیس، راهبر و مقتدا (32) «اولی الامر» 33 به معنای صاحب فرمان و فرمانروا آمده است. علما و مفسران شیعه اعتقاد دارند، مراد از اولی الامر، ائمه هدی از آل محمد(ع) هستند. شیخ طوسی در تبیان آورده است: طاعت هیچ كس جز كسی كه معصوم و مصون از سهو و خطا باشد، جایز نیست و حاكمان و علما چنین شأنی ندارند و چنین اطاعتی از ائمه علیهم السلام واجب است زیرا دلایل بر عصمت و طهارت آنان قائم است. فخر رازی در تفسیر الكبیر استدلال می كند كه اولی الامر باید معصوم باشند، چرا كه اگر معصوم از خطا نباشند، خداوند با وجود اقدام آنان به خطا، همگان را به متابعت آنان فرمان داده است حال آن كه خطا فی نفسه منهی عنه است. (34)
امت اسلامی برای تعالی و رشد فرد و جامعه و درمقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پیشوا نیازمند است لذا در اسلام اساس، رهبری و ولایت است. (35) و این رهبری آگاه مؤمن و مخلص است كه می تواند جامعه را در شرایط مختلف هدایت كند. 36 و ازسوی دیگر، قرآن كریم مسلمانان را به فرمانبری و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زیرا هر جمعی نیازمند امام و رهبر است. «اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم» (37) از خداوند و از رسول او اطاعت كند و آنها را به نجات جان خویش سفارش كرد همه یكصدا به عهد خود با ولی و امام خویش تاكید كردند و گفتند اگر صدها بار كشته و قطعه قطعه شویم و جسد ما را بسوزانند با شما هستیم زیرا كه تو ولی خدا و فرزند رسول خدا و پیشوا و رهبر مسلمانان هستی، با شما همراه وهمفكر و در ركابتان جان سپاریم. (38)

تكلیف گرایی دینی

آموزه تكلیف، راهبردی بسیار ظریف و راهگشا برای یك انسان دین دار است كه برای عمل و رفتار خود حجت معتبر و شیوه مطمئنی را می یابد. آموزه تكلیف در عمل و نظر، انسان را از افتادن در شبهات و مصلحت سنجی های نابجا حفظ و سمت و سوی الهی به رفتار او می دهد. 39 یكی از سنت های مشترك همه انبیاء این است كه باید اصول دعوت خود را به مردم برسانند و دراین مورد از جانب پروردگار مورد سؤال قرار می گیرند و هیچ عذر و بهانه ای نیز از آنان پذیرفته نمی شود. پیامبران در برابر خدا مسئول هستند. (40)
عمل و رفتار سیاسی و اجتماعی حضرت امام حسین(ع) برآمده از تكلیف گرایی واقع بینانه الهی است كه خداوند را ناظر و شاهد بر تمام اعمال و رفتار آدمی و فرامین او را تنها راه نجات بشریت می داند؛ براساس این نگرش هر مشكلی آسان و هر غربت و تنهایی به هماهنگی با جریان هستی مرتبط می شود. زندگی حضرت سرشار از عمل به تكلیف است كه می تواند الگوی مناسبی برای سیاستمداران جامعه اسلامی باشد. در قیام عاشورا ملاك مسئولیت و انجام وظیفه بود چرا كه امام حسن(ع) با معاویه صلح می كنند و بعد از امام حسن(ع) امام حسین(ع) آن را ادامه می دهد اما با روی كارآمدن یزید حضرت این مصیبت بزرگ را برنمی تابد و به هیچ وجهی به ادامه آن راضی نمی شود. حضرت(ع) قیام علیه ظلم و ستم را وظیفه می داند كه برعهده همه مسلمانان گذارده شده است و خود را موظف به عمل به این تكلیف می داند. (41) از جمله شواهد دیگر براین مسئله، اینكه: امام(ع) در روز عاشورا هرگاه از یاران او اذن میدان می طلبیدند این آیه قرانی را كه ناظر به عنصر تكلیف گرایی دینی است تلاوت می نمودند: «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا؛ از مؤمنان مردانی هستند كه آنچه با خداوند تعهد كرده بودند با صداقت وفا كردند؛ گروهی در راه رضای حق جان باختند و گروهی به انتظار شهادتند و هیچ عهد خود را تغییر نداده اند.» (42)

آزادی خواهی و عزتمندی

یكی از نقش های دین، به ویژه اسلام، آزادسازی مردم از غل و زنجیرهای گوناگون فردی و اجتماعی است. اسارت و بردگی انسان برای انسان های دیگر، مایه ذلت و پستی و كمال ناپذیری او می گردد و چنین ذلتی مورد نهی خداوند متعال و رسول اكرم(ص) است، رسول اكرم(ص) دراین باره می فرماید: «كسی كه ذلت خود را به میل و رغبت بپذیرد، از خاندان ما نیست.» 43 درفرهنگ دینی عزت متعلق به خدا و رسول و مؤمنان است: «ولله العزه لرسوله و للمؤمنین» (44) عزت مخصوص خدا و رسول خدا و مؤمنان است» و هیچ كافری بر هیچ مؤمنی ولایت و تقدم ندارد: «ولن یجعل الله الكافرین علی المؤمنین سبیلا»(45) خداوند برای كافران بر مؤمنین ولایت قرار نداده است.» خداوند بلند مرتبگی و آزادگی و حریت را برای انسان می خواهد و هیچ عبودیت و ذلتی را نزد مستكبران و زیاده خواهان نمی پذیرد.(46)
سیدالشهدا(ع) دركلامی مشهور می فرماید: «آگاه باشید كه ابن زیاد مرا میان انتخاب دو چیز قرار داده؛ میان مرگ و بیعت ذلیلانه؛ ولی ذلت و خواری از ما خاندان رسول خدا دور است؛ و نه خداوند این ذلت را برما می پذیرد و نه رسولش و نه مؤمنان و نه دامن هایی كه طیب و طاهرند.» (47) لذا عاشورا صحنه ظهور عزت و غیرت و آزادگی است.

انتخاب آگاهانه یاوران

آزادی های سیاسی- اجتماعی جلوه ای از آزادی و اراده و اختیار انسان در عالم خلقت است. اگر قائل باشیم كه انسان در جهان خلقت آزاد و مختار است، ناگزیر باید او را در تمام عرصه های زندگی از جمله حوزه سیاست و اجتماع آزاد و مختار قلمداد كنیم، زیرا اجتماع نیز جزئی از جهان خلقت است. خداوند در آیات قرآن راه حق و سعادت را به انسان نشان داده و عواقب وخیم در انتخاب راه باطل و فساد را یادآور شده است، در نهایت انسان را مختار و آزاد دانسته كه هر كدام را بخواهد برگزیند. 48
حركت و قیام امام (ع) یك حركت انتحاری و احساسی نبود بلكه حركتی بزرگ و نشات گرفته از عقلانیت دینی وآگاهی همه جانبه به ابعاد مسئله بود كه برای پاسداشت از كرامت انسان و حفظ رسالت نبوی صورت گرفت. سیدالشهدا(ع) نه تنها خود با آگاهی كامل پای در میدان نهادند بلكه كسانی را به یاری می طلبید و یا آنها را می پذیرفت كه هدفی جز خداوند نداشته و آگاهانه پای در ركاب مولای خویش نهاده باشند. لذا امام در هنگام پیشنهاد عبیدالله بن حر، برای پذیرش كمك مالی واعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس كربلا، چنین فرمود:«من آن نیستم كه گمراهان را به عنوان بازو و یاور برگزینم و به آنها تكیه كنم.» 49 حضرت (ع) در مواقع مختلف به آگاه نمودن اصحاب خود و لشگریان دشمن می پرداخت؛ حتی در آن لحظه كه شمر بن ذی الجوشن، عباس (ع) و برادرانش را به دلیل نسبت مادری فراخواند و آنها از صحبت با شخص فاسقی چون شمر خودداری می كردند، امام(ع) فرمود: با او گفتگو كنید، كه قوم مادری شماست و ببینید چه می خواهد. در شب عاشورا امام با استفاده از تاریكی شب عهد خود را از دوش یكایك اصحاب و خاندان خود برداشت و آنها را از حوادث فردا آگاه نمود تا هیچ كس با جهل یا خجالت و رو دربایستی مجبور به ماندن نشود و هر كس بخواهد از معركه جان سالم به در ببرد.

نفی منفعت طلبی

در اندیشه های سیاسی مسئله منفعت و سود فردی و در مقابل منفعت و سود اجتماعی تاثیر بسیاری در شكل گیری نظریه ها و رفتار سیاسی بازیگران سیاست دارد؛ چنانچه متفكری هدف از سیاست را منفعت فردی دانسته و معتقد باشد كه این منفعت های مادی فردی عامل تحرك اجتماعی می شود، رفتار سیاسی او هم در چهارچوب نفع و سود خویش و متعلقان شكل می گیرد و از دیگران غافل می شود. چنانچه بالعكس شود حق و حقوق دیگران نیز محفوظ و قابل احترام است و در آن صورت هدف سیاست و حكومت كل جامعه و اقشار مختلف است نه هیئت حاكمه فقط. قرآن كریم با نفی نظریه اول، انسانها را به توجه به جمع و جامعه نیز سفارش نموده و در صدد است كه انسان را از حیطه فردگرایی صرف به جامعه محوری سوق دهد و فرد و جامعه را در یك تعامل دوسویه در مسیر تعالی و پیشرفت یكدیگر تبیین كند.
قرآن كریم به مسئولیت اجتماعی 50 و توجه به امور همنوعان توجه ویژه ای نموده و از انسانها خواسته است كه با یكدیگر در ارتباط باشید و در امور مختلف پشتیبان و متوجه هم باشید. 51 پیامبر اكرم فرمود: «مثل مومنان در ترحم و دوست داشتن یكدیگر، مانند پیكر واحدی است كه اگر به عضوی ناراحتی برسد باعث تب و بیداری از خواب دیگر اعضای او گردد.» 52
قیام عاشورا برای امت اسلام بلكه برای بشریت بود و نه برای منافع فردی یا جمعی خاص. چشم انداز عاشورا گستره وسیع اسلام و خط مستمر زندگی همه انسانها بود و در پی راهی جاوید به سوی آزادی و عدالت برای كل تاریخ بود. امام حسین(ع) با تمام وجود از جان و مال وخاندان و اصحاب وارد میدان شد و برای خدا و انجام وظیفه و منافع بشریت به معركه آمد و فرمود:«شكیباتر كسی است كه منافع مادی دنیا را نادیده گیرد و بر بلاها صبر كند.» 53 سیدالشهدا در مناجات عارفانه خویش با معبود چنین نجوا می كند:«پروردگارا، تو می دانی كه قیام و اقدام مجاهدانه ما، برای رغبت در سلطنت مادی و بهره برداری ازمنافع زائد و پوسیده و پژمرده دنیا نبود، بلكه برای دیدن و نشان دادن و برگرداندن علامت های دین تو و برای اصلاح در شهرهای تو بود، و برای آنكه بندگان ستمدیده ات در امان باشند و به فرائض و سنن احكام تو عمل شود.» 54

اخلاق سیاسی

سیاست قرآنی رابطه تنگاتنگی با مقوله اخلاق دارد و چنانچه اخلاق را از سیاست حذف كنیم سیاست به شیطنت تبدیل می شود. از دیدگاه قرآن سیاست و حكومت مقوله خنثی و بی بنیادی نیست كه هر كسی بتواند عهده دار این مهم گردد. 55 بلكه حكومت و سیاست ناظر به كمال و سعادت انسان است كه زمینه ها و شرایط بیرونی را برای انسان مهیا می كند تا بتواند به سمت صلاح و تكامل حركت كند. 56 بنابراین سیاست جدای از اخلاق نیست بلكه رابطه ای نزدیك و غیرقابل انفكاك دارند لذا در زمینه اخلاق سیاسی كه آن دسته از صفات نفسانی است كه بازیگران سیاست در عرصه تدبیر امور جامعه باید دارا باشند تا جامعه را به سمت سعادت رهنمون شوند قرآن اصول اخلاقی ارائه كرده است. از جمله این اصول مهم می توان به این عناوین اشاره كرد: استقامت بر حق، 57 خیرخواهی،58شجاعت، 59 گذشت، 60 كنترل احساسات و حفظ عقل، 61 پای بندی به عهد و پیمان، 62 صداقت و راستی، 63 نفی حیله و نیرنگ، 64 عدم تمسك به راه های باطل و نادرست 65 و اعتدال 66 و ...
عاشورا مملو از ظهور و تجلی این صفات برجسته در سیدالشهدا (ع)، اصحاب و خاندان ایشان است. با نگاهی به تاریخ جریان كربلا و شناخت شخصیت حضرت اباعبدالله (ع) و تامل در زیبایی های اخلاقی كه در این حماسه بزرگ آفریده شده است نا خودآگاه دوست و دشمن انگشت حیرت به دهان می گیرند و به این همه عظمت و شكوه و مردانگی رشك می برند.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=748649

شنبه 12/12/1391 - 22:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته