تبیان، دستیار زندگی

1- خوش خلقی 2-

3- زیاد به والدین احسان کردن 4-

5- صدقه دادن 6-

7- شستن دست پیش از غذا 8-

9- جاروب کردن خانه 10-

11- خوردن کاسنی 12-

13- شستن سر با خطمی 14-

15- جاروب کردن درب خانه 16-

17- گرامی داشتن ناتوان ها 18-

19- خلال کردن 20-

21- درستکاری و امانت 22-

23- انگشتر عقیق در دست کردن 24-

25- انگشتر فیروزه در دست کردن 26-

27- گفتن ( لا حول ولا قوة الا بالله ) 28-

29- دعا کردن برادر مؤمن ، مؤمنی را در خلوت 30-

31- خواندن آیة الکرسی 32-

33- خواندن سوره ی یس 34-

35- خواندن سوره ی واقعه هر شب 36-

37- خواندن نماز شب

38- توکّل بر خدا

1- زنا کردن 2-

3- خیانت کردن به مسلمان 4-

5- دشنام دادن 6-

7- خوابیدن میان نماز مغرب و عشا و خوابیدن قبل از طلوع آفتاب 8-

9- سؤال کردن از مردم در حالی که احتیاج ندارد 10-

11- عاق والدین شدن 12-

13- برخاستن از رختخواب برای بول در حالتی که عریان است 14-

15- بی اعتنائی کردن به نماز 16-

17- سوزاندن پوست سیر و پیاز 18-

19- ناشسته گذاشتن ظرف های کثیف در منزل

20- لعن کردن فرزندان و دروغ گفتن

1- میل و رغبت به دنیا 2-

3- در آستانه ی در نشستن 4-

5- ایستاده شلوار پوشیدن 6-

7- نافرمانی زیاد خدا

8- دوست داشتن جاه و منصب

1- خوردن انگور سیاه 2-

3- خوردن میوه جات در اوایلش 4-

5- خوردن گوشت 6-

7- خوردن انگبین 8-

9- سوار بر مرکب شدن 10-

11- تراشیدن پشت گردن 12-

13- شستن سر با سدر 14-

15- شانه کشیده به سینه پس از شانه کردن موی سر یا ریش 16-

17- گفتن ( لا حول و لا قوة الا بالله ) 18-

19- بسیار گفتن یا رؤوف یا رحیم

20- زیارت امام حسین ( ع )

1- وضو گرفتن و غسل کردن 2-

3- نشستن اگر بر پای باشد و بلند شود اگر نشسته باشد 4-

5- خوردن زیتون

6- خوردن مویز

1- خشنود کردن پدر و مادر 2-

3- احترام و بزرگ داشتن پیران و بزرگان 4-

5- خودداری از بریدن درختان تر ، مگر در مواقع ناچاری 6-

7- حفظ صحت 8-

9- خوبی و احسان به مردم 10-

11- طول دادن به رکوع و سجود در نماز 12-

13- احسان کردن به خانواده 14-

15- زیارت امام حسین (ع)

1- نافرمانی خدا 2-

3- ظلم و ستم کردن به بندگان خدا 4-

5- قسم دروغ خوردن

6- بی اعتنایی کردن به نماز

1- شوخی و مزاح کردن زیاد 2-

4- بازنشستن از تجارت

1- خوردن عسل 2-

3- مسواک نمودن 4-

5- حجامت کردن 6-

7- گرفتن ناخن ها در روز دوشنبه

8- زعفران و سعد و عسل را با هم مخلوط و هر روز دو مثقال خوردن

1- خوردن سیب ترش 2-

3- خوردن پنیر 4-

5- 

6- حجامت کردن در جای گودی پشت

1- پرحرفی کردن 2-

3- ترک ذکر خدا 4-

5- اصرار در گناه کردن 

6- ستیزه کردن با کم خردان 7-

8- خون خوردن 9-

10- زیاد خنده کردن 11-

12- گوش دادن به لهو 13-

14- به در خانه ی سلطان رفت و آمد کردن

15- ریختن خاک به قبر آن که با او قرابت و خویشی دارد

1- خوردن عدس 2-

3- دست کشیدن به سر یتیم

1- شانه کردن مو در حال نشسته 2-

3- عطر و بوی خوش مصرف کردن

1- خوردن سرکه 2-

3- خوردن به 4-

5- خضاب کردن 6-

7- گفتن لااله الا الله 8-

9- تسبیح حضرت زهرا ( س )

10- مکرر گفتن این ذکر :

تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَالححَمدُلِلهِ الَّذی لَم یَتَّخِذ صاحِبَةً وَلا وَلَداً وَلَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فی المُلکِ وَلَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِ وَ کَبِّرهُ تَکبیراً

1- گوشت خوردن 2-

3- خوردن باقلا 4-

5- خوردن سنجد 6-

7- خوردن کشمش 8-

9- خوردن شیر 10-

11- خوردن به 12-

13- نوره گذاشتن و بر طرف کردن موی بدن

1- شام نخوردن 2-

3- خوردن چوبک

4- آب سرد ریختن به بدن در حمام

1- خوردن گوشت خام یا خشکیده 2-

3- 

4- مداومت کردن به خوردن ماهی 5-

6- ناشتا حمام رفتن

1- خوردن چغندر 2-

3- خوردن سداب 4-

5- خوردن ترنج 6-

7- خوردن کندر 8-

9- خوردن شنبلیله 10-

11- حجامت کردن 12-

13- مشاوره کردن 14-

15- تجارت کردن

1- مردم از شر او در امان و به خیر او امیدوار باشند 2-

3- از حرف زدن زیاد خوداری می کند 4-

5- تمام عمر خود از تحصیل علم سیر نشود 6-

7- احسان و خوبی مردم را نسبت به خودش زیادتر می داند و احسان و خوبی خود را به مردم کمتر حساب می کند

8- همه ی مردم را در نظرش بهتر از خود می داند

1- خوردن عناب 2-

3- خوردن پیاز 4-

5- کباب خوردن 6-

8- خوردن آب جوشیده 9-

10- شانه کردن موی سر

11- هزار مرتبه قل هو الله احد خواندن

1- در مستراح زیاد نشستن 2-

3- خاک خوردن

1- انجیر خوردن 2-

3- تره خوردن 4-

5- برنج خوردن 6-

7- طهارت گرفتن با آب سرد

1- خوردن در حالتی که سیر باشد 2-

  غسل و وضو با آبی که با تابش آفتاب گرم شده باشد

3- خوردن تره تیزک در شب

1- بادنجان خوردن 2-

3- کرفس خوردن 4-

5- دمل در آوردن 6-

7- گرفتن ناخن در روز جمعه

8- بر طرف کردن غصه از قلب مومن

2- خلال کردن دندان ها با چوب ریحان 3-

4- ساییدن پاها با سفال

5- خوردن خون

6- احتکار کردن طعام

1- خوردن چغندر 2-

3- خوردن شلغم 4-

5- ابتدا کردن طعام و ختم کردن آن با نمک 6-

7- خوردن کرفس 8-

9- گشادی یقه ی پیراهن 10-

11- اسپند میل کردن

12- خضاب کردن بدن با حنا

1- 

2- تنها خوابیدن در خانه

3- خوابیدن پیش از شستن چربی دست

1- گرفتن ناخن ها در روز جمعه 2-

3- نمک خوردن 4-

5- شستن سر با خطمی 6-

7- خواندن سوره ی یس

1- خوردن خربزه در حالی که ناشتا باشد 2-

3- خوردن ماهی

4- شستشو کردن بدن با آب سرد بعد از خوردن ماهی

1- خواندن آیة الکرسی در وقت خوابیدن

2- سرمه کردن

1- خضاب با حنا 2-

3- مسواک نمودن

4- خوردن پیاز

1- خلال کردن دندان ها 2-

3- خوردن سرکه 4-

5- خضاب کردن 6-

7- حجامت کردن 8-

9- کندر جویدن

10- الحمدلله گفتن بعد از عطسه کردن

چند چیز موجب خرابی و فساد دندان است

2- خوردن آب سرد بعد از خوردن چیز گرم

3- خوردن ماهی و تخم مرغ با هم

1- خوردن نخود

2- خوردن حلیم

تماما گفتار فرا علم ائمه معصومین (ع) :

داشتن بدن سالم ، بیمار نشدن ، زیادی نور چشم ، زیاد شدن و تصفیه ی خون ، صافی رنگ و حسن صورت ، تقویت معده و هضم غذا و رشد مو ، استحکام لثه ، عوامل فساد و خرابی دندان ، دفع پیشگیری تعدادی امراض ، زیادی و کمی قوت شهوانی ، جنون و پیشگیری ، قوت و ضعف بدن ، لاغری ، عقل و فکر و حافظه و قلب و وسواس ، غم و خشم ، طولانی و کوتاه شدن عمر ، وسعت رزق و فقر ، ترقی و افت در دین ، ادای دِین و رفتن به حج ، محبت خدا ، اسباب عزت و ذلت انسان و رفع بلا ، استجابت دعا ، آمرزش انسان ، عاقبت به خیری ، جان دادن ، عذاب قبر ، روز قیامت ، میزان اعمال ، بهشت و جهنم ، قبرستان ، صدقه ، توبه ، بوی خوش و غسل جمعه

1- مسافرت کردن 2-

3- خودداری از انداختن آب دهان در مسجد 4-

5- آب خوردن در روز در حال ایستاده 6-

7- خودداری از خوردن در حالی که هنوز سیر نشده است 8-

10- خوردن میوه در اوایل فصل آن ها 11-

12- خوردن 21 عدد مویز سرخ صبح ناشتا 13-

14- شستن دست پیش از خوراک 15-

16-

17- نماز شب خواندن

1- شام نخوردن 2-

3- خوردن میان نهار و شام 4-

5- زیاد آب خوردن 6-

7- در آفتاب نشستن 8-

9- نشستن در جای نمناک 10-

11-

12- چوبک خوردن

13- غم وغصه خوردن

1- قرآن خواندن از روی قرآن نه از حفظ 2-

3- خوردن به 4-

5- سرمه کشیدن 6-

7- تراشیدن موی سر از بیخ 8-

9- پیاز خوردن 10-

11- مرزه با نمک خوردن 12-

13- گوشت خوردن 14-

15- نظر کردن در آب روان و دریا 16-

17- نماز شب خواندن 18-

19- خواندن آیة الکرسی

1- کندن موهای زیر بغل 2-

3- خوردن ماهی

4- پوشیدن کفش سیاه

1- کباب خوردن

2- باقلا خوردن

1- کاهو خوردن

2- چغندر خوردن

1- خوردن به 2-

3- خوردن پیاز 4-

5- خوردن بادنجان 6-

  7-

8- خوردن کاسنی 9-

10- خوردن انار 11-

12- تراشیدن مرد ، سرش را

13- کم خوردن و سیر نشدن از طعام

1- خوردن گلابی 2-

3- خوردن انار با پیه آن 4-

5- خوردن باقلا با پوست 6-

7- مسواک نمودن 8-

9- خوردن نان برنج

10- خوردن آب سرد

*****************************
یزدگرد سوم ، شاهنشاه ایران به او چنین پاسخ می دهد:
به نام اهورا مزدا، آفریننده جان و خرد
از سوی شاهنشاه ایران، یزدگرد به عمرابن خطاب خلیفه تازیان
تو در این نامه ما ایرانیان را به سوی خدای خود که "الله اکبر"نام داده اید، می خوانید و از روی نادانی و بیابان نشینی، خود بی آنکه بدانید ما کیستیم و چه می پرستیم، می خواهید که به سوی خدای شما بیاییم و "الله اکبر" پرست شویم.شگفتا که تو در پایه خلیفه عرب نشسته یی ولی آگاهیهای تو از یک عرب بیابان نشین فراتر نمی رود. به من پیشنهاد می کنی که خدا پرست شوم. ای مردک، هزاران سالست که آریاییان در این سرزمین فرهنگ و هنر، یکتا پرست می باشند و روزانه پنج بار به درگاهش نیایش می کنند. هنگامی که ما پایه های مردمی و نیکو ورزی و مهربانی را در سراسر جهان می ریختیم و پرچم "پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک" را در دست داشتیم، تو و نیاکانت در بیابانها می گشتید و مار و سوسمار می خوردید و دختران بیگناهتان را زنده به گور می کردید.تازیان که برای آفریده های خدا ارزشی نمی شناسند و سنگدلانه آنها را از دم تیغ می گذرانند و زنان را آزار می دهند و دختران را زنده به گور می کنند و به کاروانها می تازند و به راهزنی و کشتار و ربودن زن و همسر مردم دست می زنند، چگونه مارا که از همه این زشتیها بیزاریم، می خواهند آموزش خدا پرستی بدهند؟به من می گویی که از آتش پرستی دست بردارم و خدا پرست شوم؟ ما مردم ایران، خدا را در روشنایی می بینیم. فروغ و روشنایی تابناک و گرمای خورشیدی آتش در دل و روان ما، جان می بخشند و گرمی دلپذیر آنها، دلها و روانهای ما را به یکدیگر نزدیک می کنند تا مردم دوست، مهربان، مردم دار، نیکخواه باشیم و رادی و گذشت را پیشه سازیم و پرتو یزدانی را در دلهای خود هماره زنده نگهداریم.
خدای ما "اهورا مزدای" بزرگ است و شگفت انگیز است که تازه شما هم او را خواسته اید نام بدهید و "الله و اکبر" را برای او بر گزیده اید و او را به این نام صدا می کنید. ولی ما با شما یکسان نیستیم، زیرا ما به نام "اهورا مزدا" مهرورزی و نیکی و خوبی و گذشت می کنیم و به درماندگان و سیه روزان، یاری می رسانیم و شما به نام "الله اکبر" خدای آفریده خودتان دست به کشتار و بدبختی آفرینی و سیه روزی دیگران می زنید.چه کسی در این میان تبهکار است، خدای شما که فرمان کشتار و تاراج و نابودی را می دهد؟ یا شما که به نام او چنین می کنید؟ یا هردو؟شما از دل بیابانهای تفته و سوخته که همه روزگارتان را به ددمنشی و بیابان گردی گذرانده اید، برخاسته اید و با شمشیر و لشکر کشی می خواهید آموزش خدا پرستی به مردمانی بدهید که هزاران سالست شهریگرند و فرهنگ و دانش و هنر را همچون پشتوانه نیرو مندی در دست دارند؟ شما به نام "الله اکبر" به این لشکریان اسلام جز ویرانی و تاراج و کشتار چه آموخته اید که می خواهید دیگران را هم به سوی این خدای خودتان بکشید؟امروز تنها نا یکسانی که مردم ایران با گذشته دارند آن است که ارتش آنها که فرمانبردار "اهورا مزدا" بوده، از ارتش تازیان، که تازه پیرو"الله اکبر"شده اند، شکست خورده اند و مردم ایران به زور شمشیر شما تازیان باید همان خدا را ولی با نام تازی بپذیرند و بپرستند و در روز پنج بار به زبان عربی برایش نماز بگذارند. زیرا "الله اکبر" شما تنها زبان عربی می داند.

به تو سفارش می کنم به دل همان بیابانهای سوزان پر سوسمار خویش برگرد و مشتی تازی بیابان گرد و سنگدل را به سوی شهرهای آباد همچون جانوران هار، رها مکن و از کشتار مردم و تاراج دارایی آنان و ربودن همسران و دخترانشان به نام "الله اکبر" خود داری نما و دست از این زشتکاری ها و تبهکاریها بکش.آریاییان، مردمی با گذشت، مهربان و نیک اندیشند. هر جا رفته اند تخم نیکی و دوستی و درستی پاشیده اند. از این رو از کیفر دادن شما برای نابکاریهای تو و تازیان، چشم خواهند پوشید.شما با همان "الله اکبر" تان در همان بیابان بمانید و به شهرها نزدیک مشوید که باورتان بسیار هراسناک و رفتارتان ددمنشانه است.
مهر
یزدگرد ساسانی

زمانی در چمنزار و بر قصر کیانی

دو تا بودن درختان بزرگ و پر توانی

درختان هر دو خوش شکل و دلیر و با طراوت

یکی راضی به تقدیر و یکیشان بی قناعت

درخت بی قناعت بعد سرما و زمستان

بدون وقفه پر بود از بهار و میوه بستان

به مثل کودکی سر در میان میوه می ذاشت

چرا که آرزوی فخر و پر آوازگی داشت

ولیکن آن درخت با صفا و با نجابت

همان مهد پر از ایمان و تقوا و قناعت

به نعمت های خالق بوته ی صبرآوری کاشت

نهال شهرت دنیا زنفس و فکر برداشت

درخت با قناعت بر رفیق خویش می گفت

سعادت با قناعت هر دو یک زوجند و یک جفت

اگر قانع نباشی عمر و دینت بوده در افت

که بی شکر خدا بود و نبودت ارزشش مفت

سخن های پر از مفهوم و بی ایراد آن گل

به فهم کافر خوشرو نیامد ذره یا کل

دوسالی آن درخت بی قناعت ارزشی داشت

به سال سومین بر او زمانه خشم برداشت

دگر در او توان میوه و محصول کی بود

در آغاز جوانی قدرت و معلول نی بود

ز او هر کس به طبع سال قبلش بار می خواست

به مثل پیش ها از او جهانی کار می خواست

ولی آن بوته ی بی فهم و فاخر بر برو رو

برایش تاب و فخر و شهرت و پر رازقی کو ؟

تبر بر او زدند و بنیه اش را بر فکندند

ز ترس نحسی و شومی تنش از ریشه کندند

اگر بر نعمت ربش قناعت پیشه می کرد

به خوشبختی به هر دشت و زمینی ریشه می کرد

طمع در نفس او بود و تزلزل بود ذاتش

به یک لحظه تفکر در امان می بود زآتش