• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 860
تعداد نظرات : 184
زمان آخرین مطلب : 4709روز قبل
اخلاق

خدا را دوست دارم بخاطر

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با هر username كه باشم، من را connect می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی كند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با یك delete هر چی را بخواهم پاك می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه friend برای من add می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه wallpaper كه update می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با اینكه خیلی بدم من را log off نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه می گذارد هر جایی كه می خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی كند.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه اجازه، undo كردن را به من می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه آن من را install كرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اراده كنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه دلش را می شكنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، كافیه فقط به دلم سر بزنم

http://www.navazesh.danagig.ir/wp-content/uploads/2010/06/aseman.jpg

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تلفنش همیشه آنتن می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه شماره اش همیشه در شبكه موجود است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هرگز گوشی اش را خاموش نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه نامه هاش چند كلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو كارش نیست
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینكه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با كس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه فقط وقت بی كاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه می توانم از یكی دیگر پیشش گله كنم، بگویم كه ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
به خاطر اینكه می توانم احساسم را راحت بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تنها كسی است كه می توانی جلوش بدون اینكه خجل بشوی گریه كنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اینكه از من می پذیرد كه بگویم : خدا را دوست دارم

چهارشنبه 6/11/1389 - 10:38
اخلاق

بچه که بودم برف تا زانو می بارید. پدر برایم تعریف می کرد که زمان او برف تا زیر گلویشان می باریده طوری مجبور می شدند از زیر آن تونل بزنند. می گفتم: "بابا، خالی می بندی". این روزها نم برفکی که می زند و قطع می شود پسرم ذوق می کند. برایش تعریف می کنم زمان ما برف تا زانو می بارید. می گوید:"بابا، خالی می بندی". احتمالا پسرم به پسرش خواهد گفت:"زمان ما یک چیز سرد و سپیدی از آسمان به زمین می ریخت" و پسرش خواهد گفت: "بابا، خالی می بندی.

چهارشنبه 6/11/1389 - 10:37
داستان و حکایت
 

داستان پدری روستایی، و پسرش

روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده اش وارد یک مرکز تجاری میشوند. پسر متوّجه دو دیوار براق نقره‌ای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟ پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، و نمیدانم .
در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند  که با صندل چرخدارش به آن دیوار نقره‌ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته شد،  پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی‌ رفت، هر دو خیلی‌ متعجب تماشا میکردند که ناگهان ، دیدند شماره‌ها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره‌ای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله مو طلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.


پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت :  پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا

چهارشنبه 6/11/1389 - 10:37
آلبوم تصاویر

گور بابای دنیا


 

 Join Gevo Group

چهارشنبه 6/11/1389 - 10:36
ازدواج و همسرداری

 چگونه یک زن را خوشحال کنیم؟ !!!! ...

برای خوشحال کردن یک زن ، یک مرد فقط نیاز دارد که این موارد باشد :

1. یک دوست
2. یک همدم
3. یک عاشق
4. یک برادر
5. یک پدر
6. یک استاد
7. یک سرآشپز
8. یک الکتریسین
9. یک نجار
10. یک لوله کش
11. یک مکانیک
13. یک متخصص چیدمان داخلی منزل
15. یک متخصص مد
16. یک روانشناس
17. یک دفع كننده آفات
18. یک روانپزشک
19. یک شفا دهنده
20. یک شنونده خوب
21.. یک سازمان دهنده
22. یک پدر خوب
23. خیلی تمیز
24. دلسوز
25. ورزشکار
26. گرم
27. مواظب
28. شجاع
29. باهوش
30. بانمک
31. خلاق
32. مهربان
33. قوی
34. فهمیده
35. بردبار
36. محتاط
37. بلند همت
38. با استعداد
39. پر جرأت
40. مصمم
41. صادق
42. قابل اعتماد
43. پر حرارت

بدون فراموش کردن :
44. تعریف کردن مرتب از او
45. عشق ورزیدن به خرید
46. درستکار بودن
47. بسیار پولدار بودن
48. تنش ایجاد نکردن برای او
49. نگاه نکردن به بقیه دختران

و در همان حال، شما باید :
50. توجه زیادی به او بکنید، و انتظار کمتری برای خود داشته باشید
51. زمان زیادی به او بدهید، مخصوصاً زمان برای خودش
52. اجازه رفتن به مکانهای زیادی را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او کجا می رود.

53. هیچگاه فراموش نکنید :
بسیار مهم است
* سالروز تولد*
* سالروز ازدواج*
* قرارهایی که او می گذارد*

چگونه یک مرد را خوشحال کنیم :
1. تنهایش بگذارید!!!!
 
پنج شنبه 30/10/1389 - 10:1
طنز و سرگرمی

چطور می فهمی که در سال 2011 هستی؟

    

 1. یهو نگاه میکنی می بینی خانوادت 3 نفر بیشتر نیستن ولی 5 خط موبایل دارن

  2. واسه همکارت ایمیل میفرستی،در حالیکه پشت میز بغل دستی تو نشسته   

  3. رابطت با اقوام و دوستانی که ایمیل ندارن کمتر و کمتر میشه تا به حد صفر برسه   
  4.ماشینت رو جلوی در خونه پارک میکنی بعدش با موبایلت زنگ میزنی خونه که بیان کمک و چیزایی رو که خریدی ببرن داخل   
 5. هر آگهی تلویزیونی یه آدرس اینترنتی هم داره  
 6. وقتی خونه رو بدون موبایلت ترک میکنی،استرس همه وجودت رو میگیره و با سرعت برمیگردی که موبایلت رو برداری. بدون توجه به اینکه 20-30 سال از عمرت رو بدون موبایل گذروندی  
 8. صبحها قبل از خوردن صبحونه اولین کاری که میکنی سر زدن به اینترنت و چک کردن ایمیله  

  9. الان در حالیکه این ایمیل رو میخونی،سرت رو تکون میدی و لبخند میزنی     

10. اینقدر سرگرم خوندن این ایمیل بودی که حتی متوجه نشدی این لیست شماره 7 نداره     

 

11. الان دوباره برگشتی بالا که چک کنی شماره 7 رو داشته یا نه     

 

12. و من مطمئنم که اگه دوباره برگردی بالاحتماً شماره 7 رو پیداش میکنی،بخاطر اینکه خوب بهش توجه نکردی.      

 

13 .دوباره برمیگردی بالا ولی شماره 7 رو پیدا نمیکنی. خوب! من شوخی کردم ولی نشون میده که تو ، انسان عصر 2011، به خودت هم اعتماد نداری و هرچی بقیه میگن باور میکنی!
پنج شنبه 30/10/1389 - 10:0
اخبار

Subject: در رسمی شدن دین اسلام در آلمان سهیم باشید


به گزارش شیعه آنلاین، دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در این مورد بیان کنند.
متأسفانه به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی که به گزینه “خیر” رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه “بله” رأی داده اند.
از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.
گفتنی است گزینه “JA” به معنی “بله” است.لینک:
www.tagesschau.de/inland/wulffrede112.html
راهنمایی :
سه گزینه وجود دارد که فقط یکی را می توانید با کلیک بر روی دکمه ی رادیویی (دایره) انتخاب کنید .
Ja = بله ( موافقت با رسمی شدن اسلام در آلمان )
Nein = نه ( مخالفت با رسمی شدن اسلام در آلمان )
Weiß nicht. / Ist mir egal. = نمی دانم / اهمیتی نمی دهم ( رأی ممتنع )
و در پایین دو کلید قرار دارد :
Zur Auswertung = مشاهده ی نتیجه نظر سنجی
Stimme abgeben = رأی دادن
دو دین مسیحیت و یهودیت قبلاً در آلمان رسمی اعلام شده است

يکشنبه 19/10/1389 - 10:3
دانستنی های علمی
ط
ظ
ع
عمرن(عمرا) : به هیچ وجه
عمرنات : عمراً

غ
ف
فر خوردن : ترسیدن، چرخ زدن
فک زدن : حرف زیاد زدن

ک
کاهگل لقد نمیکنم : حرف دارم میزنم، گوش کن
کرمو: کسی که کرم میرزد.
کره کردن : اشتهای بعد سیگاری یا علف
کره خوری : غذا خوردن بعد ازکره کردن
کف کردن : تعجب کردن
کل :( کل کل) معنی ادعای سر بودن در یک مورد خاص بین دو نفر- وقتی دو نفر شروع به تیکه انداختن به هم دیگه میشوند تا یکی کم بیاره
کلفت بار کردن : فحشهای گنده بار کردن
کم آوردن : جا زدن
کنه : کسی که مدام شاخ می شود

گ
گوشت : جیگر
گلابی : ١.کسی که تنبل است ٢. چاقال
گلوش گیر کرد : وقتی کسی از کسی خوشش بیاد
گوجه زدن : تگری زدن – شاکی بودن

ل
لاو ترکوندن : عاشق هم بودن
لب رفتن : لب گرفتن(وقتی راجع به دو نفر باشد) – کز کردن

م
ماهم بله : ما هم تو جریانیم
مراد:۱۰۲۴جواد
مماس بودن : در ارتباط بودن
محرض : ۱۰۰%-حتما
مخ زدن : مخ خوردن- عملی که پسر یا دختر برای جذب جنس مخالف(یا موافق)به طرف خود میشود
میخ شدن : خیره شدن – گیر دادن
ن
نافرم : بد جور
نون پنیز : لمپنی
نیم رخ گوز فیثاغورث : استعاره از زشتی
و

دوشنبه 10/8/1389 - 13:45
طنز و سرگرمی
ث
ج
جواد: بی کلاس
جک جواد: اسم جمع واسم فعال جواد
مترادفها: خش گوشت- مامان
جوهر : با ارزش، ناب

چ
چاقال : کسی که قابل دعوا نیست
چکل : داف

ح
حاجیت : اشاره به شخصی که از این کلمه استفاده میکند

خ
خار کردن : شرمنده کردن
خبر ده ده : خبری نیست
خز : جواد
خفن : به معنی بزرگ- زیاد- مهیب

د
داف : دختره خوشگل
داف بازی : دختر بازی
دافی : دوست دختر
داغ شدن : عصبانی شدن
در داف : دخترها
در دیزی بازه : وقت واسه دزدی مناسبه
دمبه : کسی که خیلی تنبل است
دمت قیژ : دمت گرم
دم کسی را دیدن : حق حساب را دادن.
دودره :( دودر) به معنای دک کردن(معنی این کلمه در متن مشخص میشود)
دهن کسی کف کرد: از حرف زدن خسته شد

ز
زاقارت : ضایع-سه
زپرشک : زرشک
زرید : زر زد- حرف مفت زد
زید: دوست دختر، دوست پسر

س
سریش : کنه
سنم : آشنایی
سوتی : ضایع
سولاخ : سوراخ
سه : ضایع
سه سوت : سریع

ش
شاخ شدن : خود را دخیل کردن یا بدون دعوت جایی رفتن
شستن : حال گیری- تخلیه
شصت تیر : با سرعت
شکلات : کسی که فقط حرف دعوا را میزند ولی جیگر دعوا را ندارد
شلیمف : تنبل
شیلنگ : دراز

ص
ض
ضایع : خراب
ضد حال زدن : حال گیری کردن – به کسی که همه برنامه را خراب میکند گفته میشود

دوشنبه 10/8/1389 - 13:44
طنز و سرگرمی
الف
آخرشه : نهایتشه
آشغال کله : احمق
آشغالانس : ماشین آشغالیهای که چراغ گردون هم دارند
آمار دادن : نخ دادن – توجه کی را جلب کرن
مترادفها : نخ دادن ،راه دادن
آش و لاش : آسمون جل
آویزون : کسی که مرتبا کنه میشود و بدون دعوت همه جا میرود
اخ کردن: پول رو سریع دادن
انده : نهایته
اسکل: کسی که از همه دنیا بی خبر است
اسد خان : تریاکی خفن
اصغر آرنولد اینا (اکبر-محمد… آرنولد اینا): کسی که زیبای اندام کار میکند ولی جواد است
ارازل: بستگی به مکان کلمه در گفتار دارد ولی معمولا به معنی نوچهء لاتها
اق زدن: حال بهم خوردن
الاغ تور:الاغ
ان چوچک:آدم عوضی

ب
باحال: خوش آیند
بار کردن : تیکه انداختن – فحش دادن
ببند گاله رو : خفه شو
ببو: انسان ساده لوح
بخواب(بخواب معامله – بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو
بروبچ: بچه ها-رفقا
بیریف: درست – ردیف

بینیم با: برو بابا
بیشین با (بیشین بینیم با) :خفه شو بابا

پ
پارازیت : حرف بد موقع
پا دادن : قبول کردن پیشنهاد -آمار دادن
پاشنه ها رو بالا بدن: لباس خود را مرتب کردن
پایه ای؟ : حاضری؟
پیچ: دودره

ت
تابلو : واضح و مبرهن
تابل: تابلو
تادخ: ناجور – بد مدل
تاقال:کرمو
ترکوندن : ١. تجاوز کردن ٢.حال کردن ٣.خوردن اکستاسی و به مهمانی رفتن.
ترکمون : آدم ضایع
تریپ : (تیریپ) مدل- برنامه- قیافه
تگری زدن : بالا آوردن بعد از الکل یا سیگاری
تو باغ نبودن : در جریان نبودن-حواس پرت بودن
تو نخ چیزی بودن : تو فکر چیزی بودن
تو کار چیزی بودن : دنبال چیزی گشتن
توکار کسی بودن : وقتی یه نفر سعی میکنه مخ کسی و بزنه میگن تو کارشه
تو کف چیزی بودن : تعجب از چیزی کردن
تو کف کسی بودن : وقتی یه نفر از یکی دیگه خیلی خوشش میاد میگن تو کفشه
ته : نهایت
تیکه اندختن : متلک انداختن

دوشنبه 10/8/1389 - 13:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته