• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2884روز قبل
اخبار
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت اخیرا گزارشی منتشر كرده است. این گزارش فصل بیستم كتاب "موساد، عملیات بزرگ " است كه نحوه به شهادت رساندن عماد مغنیه از سوی موساد را توضیح می‌دهد، ادعاها و اتهامات مطرح شده از سوی صهیونیست‌ها علیه این مبارز لبنانی كه عمدتا دروغ و برای مخدوش كردن چهره وی بوده است، در ترجمه این گزارش عینا آمده است، متن كامل گزارش را به مناسبت سالروز شهادت آن بزرگوار در زیر می‌بینید.

*تشریح صحنه ترور شعید مغنیه

به گزارش فارس، روز دوازده فوریه ۲۰۰۸، بنا بر گزارش‌های داخلی و خارجی، چند شخص پیرامون ساختمان یك آپارتمان بزرگ واقع در منطقه‌ای گران قیمت از شهر دمشق جمع شدند، و اندكی پیش از عصر، ماشین جیپ نقره‌ای رنگ از نوع میتسوبیشی پاژیرو را نزدیك آپارتمان دیدند.

شخصی با لباس مشكی و ریشی مرتب و بدون محافظ وارد منزل شد. كارگرانی كه در خیابان ایستاده بودند، با سرعت از طریق سیستم‌های ارتباطی خود اطلاع می‌دهند كه "فرد " به دمشق آمده و به آپارتمان رسیده است.

كمی پیش از ساعت ۱۰ شب، این شخص آپارتمان را ترك و از ساختمان خارج شده و سوار بر خودروی خود برای ملاقاتی دیگر در یك آپارتمان مخفی امن واقع در منطقه كفر سوسة به راه می‌افتد تا چندین ملاقات با نمایندگان ایران، سوریه و لبنان داشته باشد.

بنا بر گزارش روزنامه "ساندی اكسپرس "، تعقیب‌كنندگان درحالیكه، تلفن‌های همراه به دست داشتند، جهت اطمینان از اینكه بدون شك، این فرد، همان شخص مورد نظر است، به عكس جدید این فرد در تلفن همراه خود نگاه می‌كردند. در تمام مدت، ماوقع را به فرماندهان موساد گزارش می‌كردند.

پس از خروج فرد مورد نظر از خانه‌ای كه در آن توقف داشت، تعقیب‌كنندگان با دقت او را زیر نظر گرفته و با استناد به عكس جدیدی كه همراهشان بود، مطمئن می‌شوند وی همان شخص مورد نظر است، لذا بلافاصله مسأله را به همكاران و مقر فرماندهی در تل‌آویو، گزارش داده و همگی برای اجرای عملیات آماده می‌شوند. سران موساد با استرس فراوان، در اتاق "مائیر داگان " جمع شدند تا از نزدیك جریان را دنبال كنند. فرد خودروی نقره‌ای رنگ را روشن كرد. یكی از تعقیب‌كنندگان در بی‌سیم خود به آرامی اعلام می‌كند كه شخص مورد نظر در راه است. فردی كه درون خودروی پاژیرو نقره‌ای رنگ حاضر بود همان "عماد مغنیه " است.

*مغنیه و سال‌ها دروغ‌پردازی علیه وی

بدنبال انفجار در برجهای دوقلوی،اف‌بی‌آی، با انتشار ضمیمه‌های حجیم، لیست تروریست‌هایی كه بیشتر تحت تعقیب هستند را اعلام كرد. این اطلاعیه، آرم ال اف بی ای، وزارت امور خارجه و وزارت دادگستری آمریكا را به همراه داشت. در این لیست ۲۲ اسم و ۲۲ عكس وجود داشت، در ردیف نخست ‌این لیست عماد مغنیه حضور داشت كه آمریكا آن را برای سیاست‌های خود از همه خطرناك‌تر می دانست و برای كشتن وی ۵ ملیون دلار جایزه تعیین كرده بود.

آمریكا در این بیانیه وی را به انفجارهایی متهم كرده است كه در آنها تعداد زیادی آمریكایی كشته شده‌اند:
۱۸ آوریل ۱۹۸۳- انفجار سفارت آمریكا در بیروت- ۶۳ كشته.
۲۳ اكتبر ۱۹۸۳- انفجار فرماندهی نیروهای مبارز آمریكایی در بیروت- ۲۴۱ كشته.
۲۳ اكتبر ۱۹۸۳- انفجار فرماندهی چتربازان فرانسوی در بیروت- ۵۸ كشته.

به غیر از این موارد، ربودن و قتل "ویلیام باكلی " از اعضای آژانس اطلاعاتی مركزی ایالات متحده و یك سلسله عملیات در سفارت آمریكا در كویت و نیز ربودن هواپیمای مسافربری متعلق به شركت آمریكایی TWA، و دو هواپیمای شركت هواپیمایی كویت و به قتل رساندن كلونل هیگنز از نیروهای نظارتی سازمان ملل در جنوب آمریكا و قربانی كردن ۱۰ سرباز آمریكایی در عربستان سعودی از جمله اتهاماتی است كه آمریكا به این مبارز لبنانی نسبت مب داد.

زمانی كه این لیست به دست رژیم صهیونیستی رسید، موساد مواردی را به آن افزود:
۴ نوامبر ۱۹۸۳- انفجار فرماندهی ارتش صهیونیستی در صور – ۶۰ كشته.
۱۰ مارس ۱۹۸۵ – حمله به كاروان ارتش صهیونیستی در نزدیكی مطلة – ۱۲ كشته.
۱۹ اكتبر ۱۹۸۸ – هدف قرار دادن فرمانده ارتش صهیونیستی نزدیك مطلة – ۸ كشته.
۱۷ مارس ۱۹۹۲_ انفجار در سفارت‌ اسرائیل در آرژانتین -۲۹ كشته
۱۸ تیر ۱۹۹۴- انفجار مركز یهودیان در بوئنس آیرس آرژانتین- ۸۶ كشته


به غیر از این اینها، مواردی همچون، ربودن ۳ سرباز در مزارع شبعا، ربودن "حنان تتنباوم " و عملیات تیراندازی در نزدیكی شهرك صهیونیستی كیبوتس متسوفا و مهمتر از همه ربودن دو سرباز به نام‌های ریگف و گولدفاسر در مرزهای لبنان نیز از سوی اسرائیل به این لیست اضافه شد.

آمریكا و اسرائیل مدعی بودند در پشت همه این عملیاتها یك نفر وجود دارد، فردی مخفی كه در میان پایتختهای خاورمیانه حركت كرده، [این در حالی است كه آنها در برخی از این اتفاقات مدعی بودند كه ایران مسئول انجام این انفجارهاست، اما این بار منافع خود را در آن دیده بودند كه مغنیه را در این مورد متهم كنند. وی از دست عكاسان فرار كرده و انجام مصاحبه را رد میكند. دستگاههای اطلاعاتی غربی مغنیه را به شبحی تشبیه می‌كنند كه گاهی هست و گاهی نیست. بسیاری از اقدامات مغنیه شناخته شده اما دیگر در مورد قیافه، عادات و مكان او چیزی معلوم نیست. روشن است كه وی سال ۱۹۶۲، در یكی از روستاهای جنوب لبنان به دنیا آمده، برخی این روستا را طیر دبا دانسته و برخی دیگر اطلاعات مختلفی را مطرح كرده‌اند.

*مغنیه سالها سازمان‌های جاسوسی دنیا را سردرگم كرد

بنا بر اطلاعات موثق، والدین مغنیه از شیعیان مذهبی بوده‌اند؛ وی در سنین كودكی به بیروت رفته و در محله فقیری در مجاورت فلسطینی‌ها بزرگ شد، او به سازمان آزادیبخش فلسطین پیوسته، تحصیلات راهنمایی را رها و به جنبش فتح ملحق شد. گفته‌اند كه وی نگهبان شخصی "ابو ایاد " (جانشین عرفات) بوده؛ او بعد از مدتی به خدمت "گروه ۱۷ " كه یگان امنیتی سازمان بود، در آمد، اما زمانیكه پس از جنگ سلامة الجلیل در سال ۱۹۸۲، سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان اخراج شد، مغنیه، ماندن در بیروت را ترجیح داده و به هسته اولیه مؤسسین حزب‌الله پیوست.

بر اساس گزارش یدیعوت این مرد، در سایه بودن و ظاهر نشدن در ملا عام را ترجیح داد و گزارشها پیرامون وی ناقص و پیچیده است. بنا بر یكی از گزارشها، مغنیه محافظ شخصی علامه فضل الله مرجع فقید شیعیان در لبنان بوده است. طبق گزارشی دیگر، وی فرمانده و مغز متفكر عملیاتهای منظمی بوده كه نتایجی خونین را بدنبال داشته است. برخلاف سید حسن نصرالله رهبر فعلی حزب‌الله، مغنیه در تلویزیون حاضر نمی‌شد.

عماد مغنیه به ادعای این كتاب یك تروریست [مبارز] سرسخت و مبتكر بوده است. درخشش وی در جریان طراحی و فرماندهی سلسله عملیاتهای كشتار جمعی لبنان در اواخر جنگ اول لبنان نمود داشته است. وی زمانیكه یك كامیون پر از مواد منفجره را با هدایت تعدادی از مبارزان به مقر فرماندهی نیروهای مبارز آمریكایی و چتربازان فرانسوی در بیروت فرستاد، تنها ۲۱ سال داشت. چند روز بعد، همین حادثه علیه مقر فرماندهی اسرائیل در صور تكرار شد. مغنیه در ۲۲ سالگی یك گروه از مبارزان را به سمت ساختمان سفارت آمریكا در كویت فرماندهی و همانجا اولین هواپیمای خود را ربود. مغنیه پس از هر عملیات از محل فرار می‌كرد، گویی كه زمین او را بلعیده باشد.

به ادعای این كتاب صهیونیستی عماد مغنیه در ۲۳ سالگی هواپیمای TWA را در مسیر یونان به رم ربود و خلبان را وادار به فرود در فرودگاه بیروت كرد؛ در جریان ربودن هواپیما، "رابرت دین استاتهام " غواص ناوگان به قتل رسیده و جنازه‌اش از پنجره هواپیما به بیرون پرتاب شد. مغنیه بعد از عملیات ربودن هواپیما فرار كرد! اما این بار اثر انگشتش را در دستشویی هواپیما جا گذاشت.
افکارنیوز
شنبه 30/11/1389 - 9:26
اخبار

پس از انکه طی سالهای اخیر قوانین تصویب شده در این خصوص به نتیجه مقبولی نرسید این روزها خبرهایی از آغاز بررسیها برای طرح مجدد موضوع ماهواره به گوش می رسد.

به گزارش جهان، قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره مصوب سال ۷۳ است که طی آن نیروی انتظامی موظف بود به طور قاطع با استفاده کنندگان غیرقانونی از ماهواره برخورد کند.

سالهای گذشته اگرچه در چند برهه زمانی این اتفاق افتاد اما به دلیل عدم حمایتها و همچنین عدم روحیه کافی در ناجا برای اجرای این قانون، مصوبه فوق تا به امروز مسکوت مانده است.

در مجلس هفتم اما طرح دیگری برای استفاده مدیریت شده از ماهواره مطرح شد که در مرحله اول به دلیل مخالفت شورای نگهبان به مجلس برگشت خورد اما در نهایت نمایندگان مجلس هفتم نیز این طرح را از دستور کار خود خارج کردند.

سال گذشته اما بحث استفاده از ماهواره زمانی داغ شد که فتوایی از رهبرمعظم انقلاب در خصوص استفاده از ماهواره منتشر شد.

رهبر معظم انقلاب نظر خود در خصوص استفاده از ماهواره را اینگونه بیان کرده بودند: دستگاه آنتن ماهواره‏ای از این جهت که صرفا وسیله‏ای برای دریافت برنامه‏های تلویزیونی است که هم برنامه‏ های حلال دارد و هم برنامه‏های حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهداری آن برای استفاده در امور حرام، حرام است و برای استفاده‏های حلال جایز است. ولی چون این وسیله برای کسی که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏های حرام را کاملا فراهم می‏کند و گاهی نگهداری آن مفاسد دیگری را نیز در بر دارد، خرید و نگهداری آن جایز نیست مگر برای کسی که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمی‏کند و بر تهیه و نگهداری آن در خانه‏اش مفسده‏ای هم مترتّب نمی‏شود. لکن اگر قانونی در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

همان روزها نمایندگان مجلس بحثهایی را در خصوص فتوای رهبری مطرح کردند که زیاد جدی گرفته نشد. سخنگوی هیات‌رئیسه مجلس درباره امکان مطرح شدن طرح و لایحه جدیدی درباره استفاده از ماهواره گفت: یقینا اگر در این مسیر طرح و لایحه‌ای باشد حتما این فتوای مقام معظم رهبری مدنظر خواهد بود. کوهکن افزود: ضمن اینکه نمایندگان مقید این هستند که از چارچوب شرع و قانون اساسی خارج نشوند اما فتاوا و نظرات ایشان راهگشا است و سرلوحه کار خواهد بود.

اما در حالی اخباری در این خصوص منتشر می شود که از عمر مجلس هشتم ماههای زیادی باقی نمانده است.

بر اساس این گزارش در کنار مجلس، برخی نهادهای فرهنگی نیز در حال بررسی و تدوین قوانین لازم می باشند.

ورود مجلس و نهادهای مسئول فرهنگی و همچنین برخی تذکرات به مقامات ارشد در خصوص گسترش بی رویه استفاده از ماهواره می تواند نوید قانون جامع و مانعی را برای مدیریت استفاده از ماهواره و همچنین جلوگیری از گسترش استفاده از ماهواره را بدهد.
=افکارنیوز

دوشنبه 25/11/1389 - 10:6
اخبار
دكتر غلامعلی رجایی در وبلاگش نوشت: در میان خاطرات زندگی امام و بویژه خاطرات ورود ایشان پس از ۱۴ سال دوری از كشورنمونه های بس باشكوهی از عشق ایشان به مردم دیده می شود.این عشق و ارادت وعلاقه متقابل بود.



امام به مردم به عنوان شهروند نگاه نمی كردند .نوع نگاه ایشان به عنوان یك رهبر سیاسی به مردم از جنس نیاز و احتیاج حاكم وحكومت به آنان نبود.

امام فقط رای مردم آن هم رای موافق شان را نمی خواست و هرگز برای رایشان نقشی تریینی قائل نبود.

امام هرگز به مردم به عنوان ابزاری كه رای و حضور آنها برای بقای حكومت لازم است نمی نگریستند.

امام معتقد بود مرجع با انتخاب مردم است كه قدرت می گیرد.

امام مردم و وحدت كلمه آنان را پس از ایمان به خدا از اركان مهم پیروزی انقلاب اسلامی می دانستند.

امام مردم و البته همه مردم چه مسلمان و چه غیرمسلمان را مخلوق خداوند وشایسته دوست داشتن و محبت می دانستند و خدمت به آنان را نوعی عبادت خدای تبارك و تعالی به شمارمی آوردند.

این نگرش امام تنها به مردم ایران محدود و منحصر نمی شد.

وقتی رژیم قدرتمند شوروی تصمیم به اشغال افغانستان داشت و مراتب را به امام اطلاع داد، ایشان با حساسیت لازم نسبت به ملت مسلمان افغانستان در مورد این اقدام شوروی عكس العمل نشان داده و ابرقدرت شوروی را ازاین كار منع نمود وبه آنان گفت : این را بدانید كه ممكن است شما بتوانید افغانستان را اشغال كنید، ولی نمی توانید در آنجا بمانید و همین هم شد و ارتش شوروی با خفت وخواری از افغانستان خارج شدند.

بر اساس همین دید الهی و اعتقادی به مردم بود كه امام در تعبیری حیرت انگیز مردم را ولی نعمت خود و مسوولین كشور معرفی كردند .

دراین تعبیر با توجه به بار مفهومی آن نكات دقیقی نهفته است كه در این مقال مجال پرداختن به آنها نیست. آنهایی كه با امام و ادبیات او آشنا هستند، می دانند این تعبیرهرگزازجنس تعارفهای متداول رهبران سیاسی با مردم خویش نبود .

امام به مسوولین می گفت این را همواره درنظر داشته باشند كه اگر مردم نبودند و قیام نمی كردند و بساط رژیم طاغوت را جمع نمی كردند، آنها الآن یا در تبعید بودند و یا در زندان.

هم بر همین اساس بود كه به مسوولین تاكید می كرد مردم را با خود داشته باشید.

امام به مردم و نقش الهی آنان ایمان داشت و معتقد بود آنها را به خوبی می شناسد و آنها هم به خوبی او را می شناسند.

امام هرگز مردم را نادیده نگرفت و برای آنان نقشی تعیین كننده در سرنوشت كشور و انقلاب قائل بود.

امام برای مردم شان جلوداری قائل بود .

امام بارها در دیدار با مسوولین كشور، ملت ایران را بهترین ملتها می دانست و معتقد بود حضور مردم در صحنه باعث عزت ایران و انقلاب شده است.

امام خود را مقهور عواطف ملت نسبت به خود می دانست و می گفت هرگز از عهده پاسخ به احساسات آنها نسبت به خود برنمی آید.

امام همواره و تا آخر عمر مبارك خویش با مردم صادق بود و كسی جز صدق و صفا از او ندید و نشنید.

در اولین روزی كه امام به كشور وارد شده و اعلام كردند برای ادای احترام به مقام شهدا به بهشت زهرا می روند، در آنجا براثر ازدحام و فشار مردمی كه سالها امامشان را ندیده و اكنون او را در چند قدمی خود می دیدند ومی خواستند خود را به ایشان نزدیك كنند و درآغوش بكشند، عمامه امام از سرشان افتاد و ایشان برای لحظاتی به زیر دست وپای مردم افتادند.



*رسانه های خارجی آن روز به قول خود شكار لحظه ها كرده و این تصویر را احتمالا برای تخریب وجهه امام منتشر كردند، حال آن كه فهم عشق متقابل امام و مردم برایشان قابل درك نبود.

وقتی امام پس از اتمام سخنرانی به خانه یكی از بستگانشان منتقل شدند، در تعریف این صحنه گفتند: بعد از اینكه عمامه از سرم افتاد و من بر اثر فشار مردم زمین خوردم و مردم برای لحظاتی از روی من رد شدند. احساس كردم دارم قبض روح می شوم و ادامه دادند: بهترین لحظه عمر من زمانی بود كه احساس می كردم دارم در زیر دست و پای مردم ازبین می روم.
=افکارنیوز
دوشنبه 25/11/1389 - 10:4
شهدا و دفاع مقدس

سردار شهید ضرغام درخشان  

فرمانده ناوچه در ناو تیپ13 امیر المومنین(ع) (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) 

 

شهید« ضرغام درخشان» در سال 1342 در روستای« مال قاید» از توابع شهرستان« گناوه »در یک خانواده مذهبی ، متدین و مستضعف چشم به جهان گشود .دوران طفولیت وی با توجه به فقر خانوادگی ، بسیار پر مشقت و با رنج و محنت سپری گردید. تحصیلات ابتدایی خود را در روستای «مال قاید» به پایان رسانید و سپس جهت ادامه تحصیل به شهرستان «گناوه» رفت و دوران راهنمایی خود را که پایان تحصیلات وی است در مدرسه راهنمایی شهید «خزائی»(فعلی) به پایان رساند . اودر همان مدرسه آموزش نظامی دید و با همکلاسی های خود ، فعالیت انقلابی برعلیه رژیم ستمشاهی را آغاز نمود . شهید درخشان در سال 1358، ازدواج نمود که حاصل آن دو پسر و یک دختر می باشد. وی در تاریخ 27/3/1361 وارد« یگان دریایی» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان «بوشهر» شدو دوره آموزش عقیدتی سیاسی خود را در همان سال در«شیراز» سپری کرد .مدتی بعد جهت گذراندن دوره آموزش فنی – تخصصی در تاریخ 10/6/1361 راهی «بندرانزلی» گردید. شهید درخشان در عملیات «بدر» ، «خیبر» و« والفجر هشت» با توجه به حساسیت مسئولیتش، فعالیت بسیار چشم گیری داشت.
پس از آن در سال 1364 جهت تکمیل دوره آموزشی فنی- تخصصی خود و با توجه به نیاز مملکت و جبهه و جنگ ، از طرف «یگان دریایی» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «بوشهر» به کشور« هلند» اعزام و پس از طی دوران آموزشی یک ماهه به بوشهر برگشت. شهید درخشان دارای قلبی پر از مهر و محبت به اسلام و انقلاب اسلامی بود. او همیشه می گفت :«اگر مرگ یکبار است ، بایستی با عزت و سر بلندی باشد.» او شهادت را به جان خرید و آنچه را دوست می داشت به آن رسید. سرانجام زندگی پر افتخار این قهرمان ملی با شهادت همراه بود.او در تاریخ 7/8/1365در یک نبرد نابرابر با ناوگان جنگی آمریکا در شمال جزیره ی خارک به شهادت رسید. 

 

خاطرات

همسر شهید : 

موقعی که ما ازدواج کردیم ، شهید درخشان 16 سال سن داشت و در دوره راهنمایی مشغول به تحصیل بود .صبح که منزل را ترک می کرد تا غروب بر نمی گشت و وقتی که بر می گشت در پاسخ به سئوال من که می گفتم تا به حال کجا بودی و چکار می کردی سکوت اختیار می کرد . پس از چندی در میان کتابهای او پلاکارد های ضد رژیم ستمشاهی مشاهده کردم . تا اینکه یکی از دوستان او به نام «مجید خزایی» به شهادت رسید . او عکس خود و دوست شهیدش را کنار هم گذاشت و چاپ کردو به من نشان داد و گفت:« من باید جفت و زوج این دوست شوم.» پس از مدتی ترک تحصیل کرد و در یگان دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان بوشهر مشغول خدمت گردید. فعالیت انقلابی او در سپاه گفتنی نیست. من از او می پرسیدم:« چرا باید بیشتر اوقات تو در جبهه بگذرد؟ »او پاسخ می داد که دفاع از دین و میهن و ناموس مسلین واجب و ضروری است. اگر من نروم و دیگری نیز نرود این دفاع متزلزل می شود و کمرنگ.
وقتی که از جبهه بر می گشت هیچ وقت از کارها و فعالیت هایی که انجام داده بود سخن نمی گفت و ما قسمتی از این کارها و فعالیت ها را از زبان دو ستان و همرزمانش می شنیدیم . تنها به وظیفه شخصی و خصوصی خود متکی نبود و هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد . روزی در حین انجام مأموریت های رزمی، در یک عملیات آبی و خاکی ، متوجه می شود که بر اثر خیانت نیروهای ستون پنجم ، و ریختن شکر درمخزن سوخت قایقها ، قایقهای عملیاتی از کار افتاده اند، شهید درخشان و دو تن از همرزمانش به مدت 48 ساعت و بی وقفه و بدون صرفه غذا و بهره مندی از خواب و آسایش و استراحت تلاش نموده و قایق ها را آماده انجام عملیات می نمایند.
روحیه شهادت طلبی و پذیرش شهادت در وجود ، رفتار و حرکات ایشان مشهود بود. حدود پنجاه روز قبل از آنکه به شهادت برسد ، شب عاشورایی بود. برای فرزند شهیدی که 3 روز بعد از شهادت پدرش متولد شده بود گهواره ای ساخته بودند، همراه با سنج و در قالب عزاداری سنتی ، برای اجرای مراسم هفتم آن شهید بزرگوار به منزل آنها رفتیم . شهید درخشان آرام آرام به دنبال این گهواره راه افتاده و چشم به آن دوخته بود.پس از مراسم و بازگشت به منزل دست دختر خرد سالش را گرفت و گفت: روزی می رسد که برای تو هم چنین گهواره ای تهیه کنند.نهایت سعی او جذب افراد برای حرکت در مسیر انقلاب مقدس اسلامی ایران بود. با دشمنان انقلاب رفتارهایی هدایت گرانه داشت و در سایه رفتارهای ایشان ، تعداد زیادی از کسانیکه داعیه مخالفت با انقلاب اسلامی را داشتند،تغییر روش داده و از مخالفت دست بر داشتند.او همسری با وفا، پدری فداکار و سربازی شجا ع و پیرو راستین برای انقلاب مقدس اسلامی ایران بود . او کفن خود را انتخاب نموده و با کفن مقدس سبز پاسداری ، اعتقاد واقعی و تعهد خود به مکتب و دولت و نظام را به اثبات رسانید.

پدر شهید : 
 
شهید ضرغام درخشان فرزندی خوب متدین و انقلابی بود. به حرفهایم به خوبی گوش می داد.  هیچ وقت از وی حرفی که مرا ناراحت کند نشنیدم . در زمان جبهه و جنگ که بدون اجازه پدر و مادر، کسی را به جبهه نمی بردند؛ از من اجازه گرفت و به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد . روزی بدون اینکه مادر وی با خبر شود به من گفت:« باید من به جبهه بروم ، من به وی گفتم که مادرت ناراضی است و احساس مادری اجازه نمی دهد،به سادگی مجوز رفتن به جبهه را صادر کند ، ولی من رضایت دارم . چون مادرت ناراضی است پس خودت و عمویت با هم بروید.» او اصرار داشت هر طوری که شده باید باید به جبهه برود و راه دیگر شهیدان را ادامه دهد.چون آنان برای حفظ ناموس و شرف و دین  خود به جبهه رفتندو جان خود را تقدیم نمودند . ما باید ادامه دهنده راه این شهیدان والا مقام باشد.می گفت:« اگر من نروم و برادرم و دیگران هم به جبهه نروند پس چه کسی باید برود؟ »وی مدت 5 سال در جبهه های حق علیه باطل مشغول نبرد با دشمنان اسلام و انقلاب مقدس اسلامی ایران بود. شهید درخشان در مأموریت آخر خود که 26 ماه صفر بود ، به جبهه رفت و گفت من 28 ماه صفر یعنی دو روز بعد بر می گردم ولی جنازه ایشان در آن موعد به جمع خانواده بر گشت . پیکر مقدسش در جزیره« فارسی» مورد اصابت موشک های عراقی قرار گرفت و فوز عظمای شهادت نائل گردید.

مادر شهید : 
 
شهید ضرغام درخشان برای پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود . هیچوقت بر خلاف میل و رغبت آنان کاری را انجام نمی داد . او فرزندی بود که همیشه به فکر مادرش بود و رفتاری از او سر نزد که اسباب ناراحتی مادر را فراهم آورد .
تمام حرفهایم را گوش می داد به جز موقع رفتن به جبهه که من بر اساس عواطف مادرانه رضایت نمی دادم به جبهه برود .
در اوایل انقلاب اسلامی زمانیکه شهید به مدرسه می رفت و هنوز سپاه تشکیل نشده بود فعالیت های مخفی بر علیه رژیم شاهنشاهی انجام می داد و پلاکاردهایی با شعار هایی چون :مرگ بر شاه و نظایر اینها تهیه می کردو شبها آنها را بر روی دیوارها می چسباند که این عمل با مخالفت من مواجه می شد زیرا ترسم از لو رفتن جریان و دستگیری ایشان بود .
وقتی یکی از نزدیکترین دوستانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد شهید تصمیم گرفت که راه آن شهید را ادامه دهد . بعد از شهادت دو تن از دوستان خیلی نزدیکش ، او به عکس آنها اشاره می کرد و می گفت آنها سعادت داشتند و من که در وسط آنها ایستاده ام شهید نشده ام .این حرف او با ناراحتی و مخالفت شدید من روبرو شد و در جواب اعتراض من گفت :« آیا من لیاقت شهید شدن دارم یا نه ؟»آن زمان برای حضور در جبهه به دلیل پایین بودن سن به اداره ثبت احوال مراجعه کرد و از طریق دوستانی که پیدا کرد شناسنامه خود را بزرگ کرد و دفترچه آماده به خدمت گرفت و به آرزوی خود یعنی حضور در جبهه دست یافت. از محاسن و ویژگی های او این بود که در مأموریت های اداری هیچگاه حق مأموریت دریافت نمی کرد و در رعایت بیت المال حساسیت بسیار زیادی به خرج می داد.

یداله درخشان، عموی شهید : 

اوائل زندگی ، شهید ضرغام درخشان در تنگنای شدیدی بود. همیشه یار پدر و مادرش بود . ایام مدرسه که می شد صبح به مدرسه می رفت و بعد از ظهر به کمک پدر و مادرش به کار دامداری و باغداری مشغول می شد .در زمان جنگ و صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین شهید درخشان به عضویت بسیج در آمد و هم به مدرسه می رفت و هم در بسیج محل به فعالیت مشغول بود . تا اینکه روزی نزد من آمدتا با من مشورت کند که می خواهد به جبهه برود و از دین و مملکت و ناموس خود دفاع کند.من می دیدم که چهره ای نورانی و حالت عرفانی پیدا کرده است و دائم در حال نماز است ، سر به سجاده می گذارد ، مرتبا العفو ، العفو می گفت . اما اصرار خانواده و به ویژه پدرش مبنی بر ازدواج ایشان بود.آنچه برای او مهم بود ،فقط حضور در جبهه نبرد بود ، با خواهش پدر و مادر، او تن به ازدواج داد . حاصل این ازدواج شیرین دو پسر به نام های روح الله و عبدالله و یک دختر به نام بتول است. او خیلی مهربان و رئوف بود ، مخصوصا با پدر ومادر و بستگان و همسایگان . ما هر دو در جبهه ، من در لشکر 19 فجر و ایشان در ناو تیپ امیر المومنین (ع). او هر هفته به دیدن من می آمد ، من از ایشان روحیه می گرفتم ، او در نیروی دریایی سپاه خدمت می کرد، او لحظه آخر که می خواست به جبهه برود با همه ما خدا حافظی کرد. من در خواب او را با بدن سوخته دیدم. او رفت و مرا را تنها گذاشت و همه ما را تنها گذاشت. من غبطه می خورم که سعادت نداشتم همراه ایشان به این سفر نورانی بروم.

فاطمه درخشان ، خواهر شهید  : 

با من خیلی مهربان بود و صمیمی. من و برادرم دو قلو بودیم. او به من خیلی احترام می گذاشت ، نه مثل خواهر برادر های امروزی.او هر وقت می رفت مسافرت برای من هدیه می آورد. هر وقت که او از جایی می آمد اگر پدر ومادرم از من ناراحت بودند یا سرو صدا می کردند، او از من حمایت و پشتیبانی می کرد و خیلی ناراحت می شد که کسی مرا ناراحت کند . بعد از شهادت ایشان من خیلی احساس تنهایی می کنم.مرتب در فکر ایشان هستم. او با همه خوب و مهربان بود و به ویژه با همسایه ها.او آنقدر با من مهربان بودو مرا دوست می داشت که روزهای آخر هفته وقتی از بوشهر می آمد نه من از ایشان سیر می شدم و نه ایشان از من.

علی درخشان، پسر عموی شهید : 

از خصوصیات شهید ضرغام درخشان انقلابی بودن ، پیرو خط امام بودن ومقلد امام بودن ایشان است.یکی از خاطراتی که بنده از ایشان به یاد دارم ابتدای خدمت ، ایشان در شیراز دوره می دید که مادرش رفت دنبال ایشان و او را آورد و باز ایشان قانع نشد و باز برگشت به محل خدمت و به خدمت ادامه داد و گفت این راهی است که من باید ادامه بدهم . بنده به عنوان پسر دایی ایشان ،همیشه از راهنمایی های ایشان بهره مند می شدم و هر کاری را که به ایشان محول می کردم به خوبی و با شایستگی انجام می داد.روزی عکسی از خود به من داد. از او فلسفه این کار را پرسیدم ، به من گفتند: این عکس را نزد خودت نگهدار و می خواهم بعد از خودم برای سر قبرم در گلزار شهدا از آن استفاده کنی.در سال 1363 شهید«ضرغام درخشان» وشهید« عباس بکران» و تنی چند از همکاران جهت آموزش و آشنایی با شناورهای خریداری شده از کشور «هلند» به آنجا اعزام شدند. شهید«ضرغام درخشان» به عنوان یکی از بهترینهای رسته موتور جهت تعمیر موتوری و «عباس بکران» نیز به عنوان یکی از بهترینهای رسته مخابرات انتخاب شدند که می بایست دوره فوق را با یکدیگر در کشور« هلند» بگذرانند. این دو شهید و شهید «هاشم امیری »واقعا به کار ها واقف بودند و کار های مربوطه را به نحواحسن انجام می دادند .کارهایی که این سه شهید در عملیات« والفجر8 »انجام دادند یاد و خاطره این منطقه را به خوبی تداعی می کند. این سه شهید در کار خود از تخصص کافی بر خوردار بودند . هر سه به طور  ساده زندگی می کردند .بدون ریا و دوست داشتنی بودند و مطالب گفته شده توسط مربیان را به خوبی فرا می گرفتندو به سپاه و انقلاب علاقه خاصی داشتندو از اینکه در این نهاد خدمت می کردند بسیار خوشحال بودندو افرادی کم توقع بودند. یک روز می بایست تعداد زیادی از سنگر های بتونی پیش ساخته را از «بوشهر» به جزیره« فارسی » انتقال دهند . ناخدای یدکش،« سلمان خدری »بود و من هم به عنوان همراه و راهنما آنان را همراهی می کردم . مأموریت بدین ترتیب بود که بعد از بارگیری از اسکله« جهادسازندگی »(سابق) شبانه بار را به جزیره «فارسی» منتقل می کردیم و فردای آن روز بار را تخلیه و شب بعد به «بوشهر» باز گشتیم .در همان روز یدکش را از اسکله« نیروگاه »به اسکله «جهاد »آوردیم و منتظر شدیم که بار گیری کند. عصر همان روز قبل از غروب آفتاب در روی یدکش یکی از بچه ها با شوخی غیبت یکی از دوستان را کرد که در این لحظه شهید« ضرغام درخشان» او را مورد خطاب قرار داد و گفت که غیبت نکن ، غیبت کار خوبی نیست .خلاصه منتظر بارگیری بودیم که متوجه شدیم که ضرغام درخشان و هاشم امیری رفته اند ، حمام بگیرند. بار آماده شد. بعد از اذان مغرب حرکت کردیم. در اول کانال بوشهر بودیم که چیزی به بدنه یدکش اصابت کرد ولی جزئی بود و راه را ادامه دادیم در انتهای کانال بودیم که یک خط سفید که حاکی از حرکت قایق موتوری ماهیگیری بود را دیدیم .ناخدای قایق می خواست خطر تور ماهی گیری را به ما گوشزد کند و ما هم متوجه شدیم و تور را دور زدیم که یکی از بچه ها گفت که دو خط را دور زدیم و باید منتظر خط سوم باشیم . حرکت را ادامه دادیم و در حدود 5/4 صبح بود که در آن لحظه شهید «عباس بکران» پشت سکان هدایت یدکش بود و به علت نبود جا شهید« ضرغام درخشان» و شهید «هاشم امیری» در پل فرماندهی همراه با جانباز «سلمان خدری» خوابیده بودند . یکی از نگهبانان متوجه نوری در سطح آب به ارتفاع یکصد متری می شود و صدا می زند که متوجه نور باشید. در همین حال «سلمان خدری» به طور هراسان از پل فرماندهی بیرون رفته و به نور خیره شد و با صدای بلند فریاد زد :« موشک، موشک!!» با صدای سومش موشک شلیک شده از یک هلی کوپتر عراقی مهلت را از او گرفت و به پل فرماندهی و اگزوز شناور اصابت کرد و صدای خیلی مهیبی فضای شناور را احاطه کرد و با منفجر شدن آن همه چیز در شناور خراب و بطور لحظه ای همه جای شناور شروع به سوختن می کند . تعداد زیادی از نیرو ها خود را به آب انداختندو من و یک نفر از بچه های اطلاعات نظامی هر کدام یک نفر را نجات دادیم. در این لحظه در حدود 80% شناور در حال سوختن بود و مهمات های درون شناور یکی پس از دیگری منفجر  می شدند. شهیدان« درخشان» ، «امیری» و «بکران» نیز به علت نزدیکی محل انفجار و موشک به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.

دختر خاله شهید (خواهر زن شهید): 

مهربانی شهید درخشان قابل توصیف نیست . او وقتی که به منزل ما می آمد ، هر حرفی که به زبان می آورد از روی مهربانی و صداقت بود. بار ها از ایشان می پرسیدم نمی شود تو به جای حضور مرتب در جبهه ، مدتی نزد زن و فرزندانت باشی و در محل کارت باشی ؟ او در جواب به من می گفت افتخار کن که روزی خواهر زن شهید شوی .در روزی از روز ها به خانه ما آمده بود. آن روز مصادف با مراسم شهادت شهید بزرگوار ، شهید علی اصغر عبدوئی بود که در همسایگی ما زندگی می کرد . ما از این اتفاق ناراحت بودیم ، او گفت به به ، کوچه شما افتخار بزرگی پیدا کرده است . ما می گفتیم:او از زمان ازدواجش یکسال بیشتر نمی گذرد و فرزند شیر خواره دارد. شهید درخشان در آن لحظه گفت:« روزی کوچه ما هم صاحب چنین افتخاری می شود.
وب سایت سرداران و شهدای استان بوشهر
شنبه 23/11/1389 - 9:57
طنز و سرگرمی
سلام.مطلب امروز هم ادامه ی انتقاد به شکل طنز از جوایز تبیانه. بحث جوایزو که یادتونه(نه چرا باید یادتون باشه).البته امیدوارم مسئول این بخش تحمل این یکی رو داشته باشه وبلایی سر این نیاره 33 ساعت بعد هم تایید نکنه یه مطلب طنزه همین. موضوع مربوط میشه به فردی که برنده شده و میخواد زنگ بزنه تا جایزه ی خودشو بگیره. توجه= اسامی این افرادواقعی نیست. کاربری با ثبت بیش از 2500 مطلب متنوع و زیبا برنده ی آذر(الان بهمن) ماه ثبت مطالب روزانه ی تبیان میشه.شماره تلفنی که تو سایت نوشته میگیره بعد از 4 تا بوق خوردن خانم*موسسه ی تبیان بفرمایید* کاربر*سلام خانم من برنده ی بخش مطالب روزانه ی اعضا شدم می خواستم که... خانم* یه لحضه گوشی- آقای ریاضی لطفا" این لیستی رو که آقای فارسی اماده کردن بدین به آقای( تاریخ ایران و جهان 3)!بله خانم بروی چشم .خانم* خوب بنال*کاربر. جان چی فرمودید*خانم  یعنی فرمایید من گوش فرا میدهم*بله من برنده ی ثبت مطالب روزانه شدم و گفتن با این شماره تماس بگیرم برای دریافت جایزه*خانم. بهتون تبریک میگم شما واقعا" خوش شانس هستید *کاربر ذوق زده میشه انگار بهش یخمک قرمز دادن و بعد میگه  بله چرا نباشم وقتی جایزه ای به این باارزشی نصیبم شده تازه به همه ی اقوام تلفن کردم و همه رو به یه شام مفصل دعوت کردم تا از این جایزه ی نفیس رونمایی کنم جای شما و همه ی مسئولین تبیان هم اینجا خالیه!!*خانم شما لطف دارید خوب مشخصاتتون لطفا"*کاربر-  اسمم شاهرخه اما تو شناسنامه نوشته سامان ولی تو خونه صدام میکنن پدرام *خانم .یه مکث طولانی میکنه انگار هنگ کرده اما سریع خودشو جمع و جور میکنه بعد میگه بالاخره اسمتون چیه؟*کاربر اسمم اسفندیاره!!!!- فامیلیم هم پیرپپا جکی- از شهرستان بنگوله- خیابان قدیم- کوچه ی جدید- پلاک 1+1 - جنب منزل تام کروز-طبقه ی زیر کف! *خانم.نام کاربری و رمز عبور*کاربر. نام کاربری هندوانه.رمز عبور-ندارم*خانم – یعنی چی ندارم؟ کاربر* این ندارم نه اون ندارم! یعنی رمز عبور ندارم! خانم*  خوب بازم بهتون تبریک میگم همون طور که حتما" اطلاع دارید سایت موئسسه ی فرهنگی و هنری واطلاع رسانی تبیان در چندین بخش به کاربران محترم جوایز نفیسی اهدا میکنه و یکی از بخشهای مهم و بسیار مفید بخش ثبت مطالب اعضاء هست .با جلسات و صحبتهای بسیار فشره ای که مسئولین با کارگروه تحول اقتصادی داشتند مقرر شد جوایز امسال این بخش به طور چشمگیر افزایش پیدا کرده و به مبلغ باورنکردنی 20 هزار تومان برسه که فرد برنده میتونه جایزشو از فروشگاه تبیان انتخاب کنه که این در نوع خودش بینظیره.*کاربر منم از شما و همه ی مسئولین که زحمت کشیده و تونستن مبلغ جایزه رو افزایش بدهند تشکر کرده و از خداوند میخواهم روزی انها هم برنده این چنین جایزه ی عظیمی بشوند!*خانم خوب شما باید از بین کالاهاییی که میگم یکی رو انتخاب کنید.*کاربر.بله حتما". سه بسته مدادرنگی-ساعت مچی بدون بند- گردنبند نخی با نشان ویژه دراکولا- دی وی دی تام و جری-مستند دیو سیاه قهوهای-2جلد کتاب رمان(شمشیر زیزیگولو)...................*کاربر خانم واقعا" از تنوع جوایز تعجب کردم!*خانم خواهش میکنم.حالاکدوم رو انتخاب میکنید*کاربر من همون مستند دیو سیاه قهوه ای رو انتخاب میکنم.*خانم-مبارک باشه خوب جایزه حدود 3 هفته ی دیگه ارسال میشه.*کاربر-بله متشکرم .در آخر هم کاربر گوشی رو قطع میکنه و یه نگاهی به تلفن میکنه میبینه 17 دقیقه صحبت کرده تازه متوجه میشه یه 3400 تومن هم باید پول تلفن بده.  ادامه ی مطلب طبق معمول باید حذف میشد دوستان محترم توجه کنند.چنانچه تمایل دارید بیشتر در ارتباط باشیم لطفا" نشانی پست الکترونیکی خودتونو تو بخش نظرات قرار بدین.با تشکر   سید س علوی 
سه شنبه 19/11/1389 - 8:34
اخبار

برنا/مسجد حنانه یکی از مساجد قدیمی، مقدس و یکی از آثار حسینی است که در بین شهر نجف و کوفه و یک خیابان پایین تر از مرقد مطهر کمیل بن زیاد قرار گرفته است.



علامه «حر عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه» در مورد فضیلت این مسجد می گوید: امام جعفر صادق (ع) به سمت این مسجد می آمد، هنگامی که رسید در آنجا ۲ رکعت نماز خواند پس به او گفتند که این نماز برای چیست؟ گفت : «این جایگاه سر جدم حسین (ع) است که در اینجا قرار داده بودند.



علاوه بر آن نقل شده است بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری فرزندان امیرالمومنین (ع) بدن مطهر حضرت را شبانه بدور از چشم دشمنان از کوفه بیرون بردند تا در نجف دفن نمایند. هنگامی که به این مکان رسیدند ستونی که در این مکان بود به احترام امیرالمومنین (ع) خم شد و به این علت آن را حنانه نامیدند.

 افکارنیوز

 

سه شنبه 19/11/1389 - 7:13
اخبار
این اقدام، آماده باش ارتش لبنان و اتخاذ تدابیر امنیتی جهت جلوگیری از بروز هرگونه ناآرامی در جنوب لبنان را به همراه داشت.

به گزارش ایرنا از جنوب لبنان، در همین راستا ارتش لبنان اعتراض خود را نسبت به تهدیدات مستمر رژیم صهیونیستی در منطقه به نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل " یونیفل" مستقر در جنوب اعلام كرد.

علی شامی وزیر خارجه لبنان چند روز پیش طی تماس تلفنی با "نواف سلام" نماینده لبنان در سازمان ملل از وی خواست تا با برگزاری نشست فوری با بان كی مون، از وی بخواهد تا در خصوص محافظت از حاكمیت لبنان بر اراضی و بخش دریایی آن و همچنین محافظت از ثروت های طبیعی و دریایی جنوب كشور با توجه به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت دست به كار شود.

وی در این تماس تاكید كرد كه نیروهای دریایی حافظ صلح بین المللی (یونیفیل) مستقر در جنوب با توجه به وظیفه محوله باید مرز دریایی جنوب لبنان را كه منطقه عملیاتی این نیروها هم هست با هماهنگی ارتش و دولت لبنان و با استناد به نقشه های دریایی منطقه اقتصادی كه مربوط به جنوب و جنوب غرب لبنان است، ترسیم كنند.

از طرف دیگر لبنان روز سه شنبه از طریق نماینده خود در سازمان ملل علیه رژیم صهیونیستی به خاطر تجاوز گشتی نظامی این رژیم از مرز میان منطقه محافظت شده در مزارع اشغالی شبعا و منطقه آزاده شده از توابع منطقه كفرشوبا در تاریخ ۲۴ ماه گذشته میلادی به شورای امنیت شكایت كرد.

لبنان در شكایت نامه خود این تجاوز را نقض آشكار به حاكمیت لبنان بر اراضی خود، نقض قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت، نقض قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل و همچنین تهدیدی علیه امنیت كشور دانست.
افکارنیوز
سه شنبه 19/11/1389 - 7:12
اخبار
نیمه‌شب گذشته، سنگی ۱ متری از فاصله ۵۴۸۰ کیلومتری سطح زمین گذشت و رکورد جدیدی در نزدیک‌ترین عبور اجرام آسمانی از سطح زمین برجا گذاشت. این اتفاق فقط ۱۴ ساعت پس از کشف این جسم آسمانی روی داد.

به گزارش ناسا، این تخته‌سنگ که سیارک ۲۰۱۱ CQ۱ نام گرفته، بامداد دیروز طی برنامه نقشه‌برداری کاتالینا از آسمان کشف شد و ۱۴ ساعت پس از این کشف، در ساعت ۱۹:۳۹ به وقت جهانی دیروز (۲۳:۰۹ پانزده بهمن به وقت ایران) از فاصله ۵۴۸۰ کیلومتری جایی در میانه اقیانوس آرام عبور کرد.



قطر این سیارک ۱ متر اندازه‌گیری شده و با توجه به آن‌چه شب گذشته اتفاق افتاد، این سیارک هم‌اکنون در صدر فهرست نزدیک‌ترین ملاقات‌های سیارکی غیرمخرب با زمین قرار گرفته است. پیش از ملاقات شب گذشته، این سیارک جزو گروه سیارک‌های آپولو دسته‌بندی می‌شد که بیشتر وقت‌ها خارج از مدار زمین گردش می‌کنند؛ اما تحت تاثیر گرانش زمین، مدار این سیارک تغییر کرد و هم‌اکنون این جسم در گروه سیارک‌های آتن دسته‌بندی می‌شود که بیشتر وقت خود را درون مدار زمین سپری می‌کنند.



این اتفاق بار دیگر خطر برخورد اجرام آسمانی ناشناخته را به زمین آشکار کرد. هرچند برنامه‌های نظارتی متعددی سیارک‌های خطرناک اطراف زمین را زیر نظر دارند، اما تعداد این اجرام به‌قدری زیاد است که زیر نظر گرفتن همه آنها غیرممکن به‌نظر می‌رسد.

به‌دلیل ابعاد بسیار کوچک این اجرام، آن‌ها فوق‌العاده کم‌نورند و کشف آن‌ها جز وقتی که بسیار به زمین نزدیک می‌شوند، عملا غیرممکن است. تخمین زده می‌شود حدود یک میلیارد سیارک با ابعاد چند متر در اطراف مدار زمین وجود داشته باشد که به‌طور متوسط، هر چند هفته یک‌بار یکی از آن‌ها وارد جو زمین می‌شود. خوشبختانه ضخامت جو زمین به‌قدری است که می‌تواند سیارک‌های کوچک‌تر از ۱۰۰ متر را خرد کند و آن‌ها را به آذرگوی‌هایی (شهاب‌های فوق‌العاده درخشان) تبدیل کند که حداکثر به صورت خرده‌سنگ‌هایی ریز به زمین برسند تا برخوردشان به سطح زمین آسیب‌های جدی به همراه نداشته باشد.
افکارنیوز
يکشنبه 17/11/1389 - 10:30
اخبار
به گزارش برنا به نقل از روزنامه الریاض چاپ عربستان، برخی از سایتهای اینترنتی اخیرا از تولد یک جنین ناقص در یکی از بیمارستانهای منطقه جازان عربستان خبرداده بودند.



گفته می شود که کارآموزان دانشکده پزشکی از این جنین ناقص که به "جنین پیر" در عربستان معروف است در حال معاینه پزشکان روی این جنین، عکس گرفته اند و بدین ترتیب این خبربه همراه عکس این جنین در سایتها و موبایلها منتشر شد.

این در حالی است که سخنگوی امورمطبوعاتی عربستان اعلام کرد که این خبر پایه و اساسی ندارد و این جنین در هیچ کدام از بیمارستانهای عربستان مشاهده نشده است.
=افکارنیوز
يکشنبه 17/11/1389 - 10:29
اخبار
به گزارش تابناک، گسترش اعتراض ها در کشورهای عربی که روابط نزدیکی با تل آویو دارند و احتمال سقوط قریب الوقوع این حکومت ها مانند مصر، اردن، یمن و حتی الجزایر و مراکش به شدت سران رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخته است.

در این باره باید گفت، برخی اخبار غیر رسمی، حکایت از آن دارد که بخشی از این ترس نیز به سرایت اعتراضات به سرزمین های اشغالی برمی گردد.

در همین حال، یک منبع آگاه در تماس با «تابناک» گفت: این کمیته ویژه متشکل از مقامات ارشد موساد، وزارت جنگ، نمایندگانی از کنست و شماری از مشاوران امنیتی «بنیامین نتانیاهو» بوده و وظیفه اش رصد، تحلیل، پیش بینی وقایع آینده و سرانجام، ارایه راهکارهایی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات عربی است.

وی در ادامه افزود: دفتر این کمیته به صورت ۲۴ ساعت تحولات را رصد و تا کنون چند پیشنهاد عملیاتی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات عربی ارایه کرده که مهمترین و جدی ترین پیشنهاد کمیته ویژه طراحی جنگی محدود علیه یکی از سه کشور عربی مصر، اردن و یا لبنان بوده است.

این منبع آگاه بر پایه اطلاعاتی که از سرزمین های اشغالی به دست آورده، افزود: این کمیته ویژه، همه جوانب این موضوع را بررسی کرده و حتی چگونگی آغاز آن را نیز تدارک دیده است.

بنا بر طرح پیشنهادی، بهانه آغاز این جنگ محدود چند روزه در مصر، قتل یکی از اتباع رژیم صهیونیستی پیش بینی شده است که به دست عوامل این رژیم انجام گرفته، اما اعلام خواهد شد که این کار به دست معترضین مصری ترتیب داده شده و به دنبال آن، رژیم صهیونیستی، حمله محدودی را که در ناحیه صحرای سینا تدارک دیده و پس از آنکه افکار عمومی مصر را به جای اعتراضات داخلی به موضوع حفظ تمامیت ارضی کشورشان معطوف کرد، متوقف خواهد ساخت.

همچنین در سناریوی دوم، درگیری گشتی های اردنی با نیروهای رژیم صهیونیستی در مرز اردن و سرزمین های اشغالی برای ورود به جنگی محدود و در پی آن، انحراف توجه اعراب از اعتراضات به موضوع دفاع در برابر صهیونیست ها تدارک دیده شده است.

این منبع همچنین از احتمال حمله به جنوب لبنان و ایجاد چتر خبری در برابر رخدادهای مصر و دیگر کشورهای عربی خبر داد.

بر پایه این گزارش، اطلاعات رسیده همچنین حکایت از آن دارد که، میان «عمر سلمیان»، معاون «حسنی مبارک»، مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی و دستگاه امنیتی اردن در روزهای گذشته، نشست های فشرده ای برای نحوه مقابله با اعتراضات گسترده مردم کشورهای مصر و اردن صورت پذیرفته است.

در همین حال، روزنامه عبری زبان «دیلی» در نوشتاری که چند روز پیش منتشر کرد، آورد: برخی گزارش ها، خبر از مسایل تکان دهنده ای می دهند. برخی از یهودیان اسرائیل از وضع موجود در کشورشان خسته و ناامید شده اند و می گویند که ای کاش می توانستند قیامی همانند مصر را در کشورشان شاهد باشند.

یکی از آنها، یک زن اسرائیلی است که در تل آویو زندگی می کند و در دانشگاه شاغل است. نظر وی درباره این که آیا تحولات و اعتراضاتی که از تونس آغاز شد و به مصر و اردن و یمن رسید، امکان دارد، در اسرائیل هم به پا خیزد، به الجزیره گفته است: گمان می کنم انقلاب می تواند گزینه مناسبی در اسرائیل باشد.

با این اوصاف، بی شک، باید در روزهای آینده، شاهد تحرکات ملموس تری از صهیونیست ها بود؛ هر چند اکنون نیز منابع متعددی از حضور کماندوهای این رژیم در سرکوب مردم مصر خبر می دهند.
افکارنیوز
يکشنبه 17/11/1389 - 10:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته