• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1549
تعداد نظرات : 132
زمان آخرین مطلب : 5373روز قبل
دانستنی های علمی

خشم و غضب ، آتشى استكه در قلب انسان وارد مى شود كه اگر به آن توجه برافروخته مى گردد، بلكه باید در اوّلین فرصت آن را خاموش كرد.
شخصى به حضور رسول خدا (ص ) آمد و عرض كرد به من درس بیاموز.
پیامبر (ص ) فرمود: ((برو ولى مراقب باش كه خشم و غضب نكنى )).
آن شخصى گفت : همین موعظه ، مرا كه كافى است .
به سوى خانه خود رهسپار شد، ناگهان دید جمعى از بستگان او از خانه بیرون آمده اند و بر سر موضوعى با قوم دیگرى مى خواهند بجنگید. وقتى دید خویشانش مسلّح شده اند، از نیز اسلحه خود را برداشت و به خویشانش پیوست . در این وقت حساس ، سخن پیامبر (ص ) بیادش آمد كه فرمود: ((غضب نكن )) فورا اسلحه اش را به كنارى انداخت ، سپس آرام آرام نزد قوم طرف مقابل آمد و به آنها گفت : ((شما از قتل و مجروح كردن و نزاع چه فایده اى دیده اید، شما نزد من آئید هر چقدر مال و ثروت خواستید من ضامن مى شوم به شما بدهم )).
این سخن آرام ، در آنها آنچنان اثر نیك گذاشت كه بى درنگ گفتند: ما سزاوارتر هستیم كه این كار را بكنیم و پیشقدم در نابودى نزاع شویم ، به این ترتیب خشم و غضب رفت و جاى خود را به صلح و صفا داد.
از سخنان امام صادق علیه السّلام است ((شیطان لشگرى همچون غضب و زنان (هرزه ) ندارد)).

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:21
دانستنی های علمی
یكى از دانشمندان و پیشكاران حضرت امام خمینى (مدعظه العالى ) نقل مى كند: ((من در نجف اشرف ، به متناسب درس اخلاقى امام كه در ضمن آن فرمودند: ((بسیارى هستند كه دنیا را در همان دید محدود خود مى نگرند، و دنیایشان همان دنیاى مادّى است ، و بینش آنها، پرواز در فضاى بى كران معنویت ندارد)) یك شعر به همین مناسب سروده و در پاورقى نوشتم و آن شعر این بود:
چو كرمى كه میان سیب نهان است
زمین و آسمان او همان است
نوشته را قبل از چاپ به امام دادم ، آن را مطالعه كرده ، در مورد این شعر نوشته بودند: ((شعر از نظر قافیه ، جور نیست ، مگر آنكه آن را به این صورت در آورید:
چو كرمى كو میان به نهان است
زمین و آسمان او همان است
آرى ایشان تا این حدّ دقیق بودند كه كتابها و نوشته ها، در جهت ظاهر و باطن ، سالم و شایسته باشد و آنگاه در دسترس مردم قرار گیرد
پنج شنبه 18/4/1388 - 16:21
دانستنی های علمی

امین الدین فضل بن حسن طبرسى مؤ لف تفسیر معروف ((مجمع البیان )) در سبزوار مى زیست و در قرن ششم بسال 548 یا 542 ه -.ق از دنیا رفت و قبر شریفش در مشهد مقدس در روبروى خیابان طبرسى در كنار میدان ، معروف و مشهور است .
و معروف است كه در تخریب اطراف حرم مطهر حضرت رضا علیه السّلام كه در چند سال قبل صورت گرفت ، قبر علامه طبرسى ، ویران شد، شاهدان عینى دیدند كه پیكر مقدس او تر و تازه مانده است با اینكه حدود هشت قرن و نیم از رحلت او مى گذشت .
از حكایتهاى مشهورى كه به مرحوم طبرسى نسبت مى دهند اینكه :
((سكته سنگین بر او عارض شد به گونه اى كه بى حركت به زمین افتاد، بستگان و حاضران تصور كردند كه از دنیا رفته است (با توجه به اینكه وسائل طبّى در آن زمان ، بخصوص در قریه اى مثل سبزوار نبود، بدن او را برداشته و بردند غسل دادند و كفن نمودند و دفن كردند و طبق معمول به خانه هایشان باز گشتند.
ناگهان او در درون تاریك قبر، به هوش آمد ولى خود را در قبر یافت ، متوجّه خداى مهربان شد و نذر كرد هرگاه از آن تنگناى قبر نجات پیدا كند و سلامتى خود را باز یابد، كتابى در تفسیر قرآن ، تاءلیف نماید.
اتفاقا بعضى از كفن دزدها در كمین قبر او بود، و تصمیم گرفته بود قبر او را نبش كرده ، و كفن او را بدزدد.
كفن دزد در بیابان خلوت ، مشغول خراب كردن قبر او شد، خشتهاى لحد را برداشت ، و بند كفن را گشود، و همینكه خواست كفن را از بدن علامه طبرسى بیرون آورد، علامه دست او را گرفت .
كفن دزد، سخت ترسید، سپس علامه با او سخن گفت ، او بیشتر ترسید، ولى علامه جریان را به او بازگو نمود و به او گفت مترس ، سپس كفن دزد علامه طبرسى را به دوش گرفت و او را به منزلش برد.

خمیر مایه استاد شیشه گر، سنگ است
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد
علامه ، كفنهاى خود را به كفن دزد داد و اموال بسیار به او بخشید، و او بدست علامه طبرسى ، توبه كرد.
سپس علامه به نذر خود وفا كرد و تفسیر گرانقدر مجمع البیان را كه در ده جلد است به عربى است به عربى نوشت )).

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:20
دانستنی های علمی

مرحوم آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى سیدى فقیه و مرجعى بزرگ بود، وى را به عنوان ((میرزاى بزرگ )) مى خوانند، فرمان معروف او در مورد تحریم استعمال تنباكو در زمان ناصرالدین شاه كه منجر به لغو امتیاز استعمارى كمپانى انگلیسى و لغو انحصار تنباكو به آن شركت گردید معروف است .
این مرد بزرگ در سال 1312 قمرى در سامرا وفات كرد، جنازه اش را به نجف برده و دفن كردند.
یكى از علماى مورد وثوق از مرحوم آقا میرزا عبدالنبى كه از علماى بزرگ تهران بود، چنین نقل مى كرد:
((هنگامى كه در سامرا بودم ، هر سال مبلغى در حدود یكصدتومان (به ارزش ‍ آن زمان ) از مازندران براى من فرستاده مى شد و به اعتبار همین موضوع ، قبلا كه نیاز پیدا مى كردم ، قرضهائى مى نمودم و به هنگام وصول آن وجه ، تمام بدهى هاى خود را مى پرداختم )).
یكسال به من خبر دادند كه امسال وضع محصولات ، بسیار بد است و بنابراین ، وجهى فرستاده نمى شود، بسیار ناراحت شدم و با همین فكر خوابیدم ، ناگهان در خواب ، پیامبر اسلام (ص ) را دیدم كه مرا صدا زد و فرمود: ((فلانكس برخیز، در آن دولاب را باز كن (اشاره به دولابى كرد) و یك ، صد تومانى ، در آن هست بردار)).
از خواب بیدار شدم ، خوابم را فراموش كردم ، چیزى نگذشت ، در خانه را زدند، بعد از ظهر بود، در را باز كردم دیدم فرستاده میرزاى شیرازى است ، گفت : ((میرزا شما را مى خواهد)) من تعجب كردم كه در این وقت براى چه آن مرد بزرگ مرا مى خواهد، به محضرش رفتم ، دیدم در اطاق خود نشسته ، ناگاه میرزا به من فرمود: ((میرزا عبدالنبى ! در آن دولاب را باز كن ، یكصد تومان در آنجا هست بردار)).
بى درنگ به یاد خوابى كه دیده بودم افتادم ، سخت در تعجب فرو رفتم خواستم چیزى بگویم ، احساس كردم كه میرزا مایل نیست سخنى در این زمینه گفته شود، در دولاب را باز كرده و وجه را برداشتم و از محضر آن بزرگوار بیرون آمدم .

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:20
دانستنی های علمی

در اینجا به آرزوى دو طاغوت جبار و ستمگر، هنگام مرگ ، توجه كنید:
1- معاویه هنگام مرگ ، به حاضران گفت : ((مرا بنشانید، وقتى كه به كمك حاضران نشست ، به خود گفت : ((اى معاویه اكنون كه دم مرگ است به یاد پروردگارت افتاده اى ؟، آیا سزاوار نبود كه هنگام جوانى كه داراى نیرو و نشاط بودى ، در اندیشه چنین روزى باشى ؟))
و در آخرین خطبه اش گفت : ((اى مردم من زراعتى هستم كه لحظه درو آن فرا رسیده ، من بر شما ریاست كردم ، و به من احدى رئیس شما نمى شود جز اینكه بدتر از من است ، چنانكه رؤ ساى قبل از من بهتر از من بودند، اى كاش ‍ من مردى از قریش بودم و كارى به امور حكومت بر مردم نداشتم )).
2- عبدالملك بن مروان (پنجمین خلیفه جنایتكار اموى ) هنگام مرگ ، نگاهش به مرد لباس شوئى (كه در یكى از نواحى دمشق ، لباس و فرش مردم را مى شست ) افتاد و گفت : ((سوگند به خدا كاش من شوینده لباس مردم بودم و از این راه امرار معاش روزمره مى نمودم ولى زمام امور حكومت مردم را از روى غضب بدست نمى گرفتم )).
این خبر به ابوحازم (لباس شوى معروف ) رسید، گفت : ((خداى را سپاس ‍ مى گویم كه آنان (طاغوتیان ) را آن گونه كرد كه هنگام مرگ آرزوى شغل ما را داشتند)).
شخصى در هنگام مرگ عبدالمطلب ، به او گفت : حالت چطور است ؟ در پاسخ گفت : حالم آن گونه است كه خداوند ( در سوره انعام آیه 94) مى فرماید: و لقد جئتمونا فرادى كما خلقنا كم اول مرة وتركتم ما خولنا كم وراء ظهوركم ...: ((همه شما به صورت تنها به سوى ما بازگشت نمودید، همانگونه كه روز اول شما را (تنها) آفریدیم ، و آنچه را به شما بخشیده بودیم ، پشت سر گذاشتید و شفیعانى را كه شریك در شفاعت خویش ‍ مى پنداشتید با شما نمى بینم ، پیوندهاى شما بریده شد و تمام آنچه را تكیه گاه خود تصور مى كردید از شما دور و گم شدند)).
آرى طاغوتیان و هر كس كه مغرور به این دنیا است باید از خواب غفلت بیدار شود، و بداند كه روزى شتر مرگ در خانه او نیز خواهد نشست .

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:19
دانستنی های علمی

در جنگ تحمیلى ایران و عراق ، یكى از رزمندگان دلاور نیروى جمهورى اسلامى ایران نقل مى كرد: در عملیات رمضان (كه در 22/4/1361 شمسى در جنوب كشور با رمز ((یا صاحب الزمان ادركنى )) ) شروع شد و به پیروزى سپاه اسلام یافت ، تیر ماه بود و هوا بسیار گرم بود من با جمعى از رزمندگان عزیز، كنار یك كانال ماهیگیرى ، آماده براى پدافند و حفظ و حراست بودیم ، عده اى از ارتشیان اسلام در ده مترى پشت سر ما سایه تانك قرار داشتند.
خط مقدم جبهه بود و هر لحظه احساس خطر مى شد، ناگهان خمیاره اى از سوى دشمن آمد و به آن تانك خورد، تانك آتش گرفت ولى مهمات درون آن ، منفجر نشدند، ارتشیانى كه در آنجا بودند سریع به كنار رفتند و آسیبى به آنها نرسید.
در این بین دیدم ، یك سرباز ارتشى بر اثر موج گرفتگى ، در كنار تانك مانده است ، و هر لحظه خطر انفجار تانك ، او را تهدید مى كند، و هر چه فریاد مى زدیم ، از تانك درو بشو، او نمى فهمید، ما براى نجات او دعا مى كردیم ...
سرانجام من ، با فریاد ((اللّه اكبر یا مهدى ادركنى )) به سوى سرباز موج گرفته ، پریدیم و او را به كنار كشیدم ، بعدا رزمندگان دیگر آمدند و كمك نموده و آن سرباز را به ده مترى تانك بردیم .
در این لحظه مهمات تانك شروع به انفجار كرد، ناگهان آخرین انفجار آن با صداى مهیب انجام شد، تركشهاى آن انفجار، از بالاى سر ما رد مى شدند و در تنگاتنگ هدف آن تركشها قرار گرفته بودیم ، ولى به خواست خدا و امدادهاى غیبى او، هیچگونه آسیبى به ما (كه جمعى بویدم ) وارد نگردید.
آرى خداوند بزرگ در جبهه هاى نور، با امدادهایش ، بسیار شده كه رزمندگان را یارى و حفظ نموده است . و اینها نشانه پیروزى سریع و نهائى نیروهاى اسلام خواهد بود.

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:19
دانستنی های علمی

اسحاق بن عمّار گوید: به محضر امام صادق علیه السّلام رفتم ، با چهره گرفته و خشم آلود به من نگریست ، عرض كردم : چه باعث شده كه نسبت به من خشمگین هستى ؟
فرمود: ((بخاطر آنكه نسبت به مستضعفین پیروان ما، بى توجه و ترش رو هستى ، به من خبر رسیده است كه تو، در خانه خود، دربانانى قرار داده اى كه آنان مستمندان شیعه را از آنجا دور مى كنند)).
عرض كردم : آیا از عذاب ، ترس ندارى ؟ آیا نمى دانى كه هرگاه مؤمنین باهم ملاقات كنند و دست در دست هم بدهند خداوند رحمتش را بر آنها وارد مى سازد، و 99 قسم از این رحمت ، شامل آن كسى است كه محبت بیشتر نسبت به مؤمن دیگرى دارد؟، و وقتى كه دو مؤمن ، باهم متفق و متحد شوند، رحمت خدا آنها را فرا مى گیرد، هرگاه دو نفر مؤمن باهم به صحبت بپردازند، بعضى از فرشتگان مراقب اعمال ، به بعضى دیگر مى گویند كنار برویم شاید این دو مؤمن ، سخن سرّى باهم داشته باشند و خداوند آن را پوشانده است .
عرض كردم : آیا خداوند در قرآن (آیه 18 سوره ق ) نمى فرماید:
ما یلفظ من قول الّا لدیه رقیب عتید: انسان ، هیچ سخنى به زبان نیاورد مگر اینكه نگاهبانى آماده در نزد او است (و آن را مى نویسد).
امام فرمود:(( اى اسحاق ! اگر فرشتگان مراقب ، نشوند، خداوند آگاه به پنهانیها، مى شنود و مى بیند)).

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:19
دانستنی های علمی

شهید قهرمان آیت اللّه سید حسن مدرسى به یكى از طاغوتچه هاى زمانش ‍ كه عنوان ((فرمانفرما)) داشت ، مطالبى گفته بود و انتقاد سختى به او نموده بود.
فرمانفرما به وسیله یكى از دوستان ((مدرس )) چنین پیام فرستاد:
((خواهش مى كنم ، حضرت آیت اللّه این قدر، پا روى دم ما نگذار)).
مدرس به پیام رسان گفت : به فرمانفرما در پاسخ بگوئید: ((حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر كجا پا مى گذارم ، دم حضرت والا است )).

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:18
دانستنی های علمی
انس بن مالك گوید: در محضر رسولخدا (ص ) نشسته بودم ، ناگهان على علیه السّلام وارد شد، پیامبر(ص ) به آنحضرت فرمود: ((چه موجب شده یادى از ما كردى ؟)).
على علیه السّلام عرض كرد: ((آمده ام بر شما سلام كنم )).
پیامبر (ص ) فرمود: جبرئیل همینجا است ، به من خبر داد: ((خداوند بزرگ فاطمه علیه السّلام را به عقد ازدواج تو در آورد و در مورد این ازدواج از هزار هزار (یك میلیون ) فرشته گواهى گرفت ، و خداوند متعال به ((درخت طوبى )) (بزرگترین درخت بهشت ) فرمان داد تا بر روى آن فرشتگان در و یاقوت نثار كند، و آن درخت از این فرمان ، اطاعت كرد.
حوریان بهشتى از آن در و یاقوتها، برگرفتند و آنها تا روز قیامت ، این (جواهرات ذیقیمت و گرانمایه ) را بین خود به همدیگر هدیه مى دهند
پنج شنبه 18/4/1388 - 16:18
دانستنی های علمی

مردى بادیه نشین به حضور پیامبر (ص ) شرفیاب شد و عرض كرد: مرا به امورى كه موجب بهره مندى از بهشت مى شود راهنمائى فرما!
پیامبر (ص ) پنج دستور اخلاقى زیر را به او آموخت ، فرمود:
1- گرسنه را سیر كن . 2- تشنه را سیراب كن 3- امر به معروف كن 4- نهى از منكر نما 5- اگر توانائى در این كارها ندارى ، زبانت را كنترل كن كه جز به خیر و نیكى ، حركت نكند، در این صورت ، شیطان را سركوب كرده اى و بر او پیروز خواهى شد.

پنج شنبه 18/4/1388 - 16:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته