• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 146
تعداد نظرات : 296
زمان آخرین مطلب : 3853روز قبل
ادبی هنری
وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغها می كند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن كسی كه لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.
دکتر شریعتی
چهارشنبه 30/11/1387 - 18:52
ادبی هنری
باد ها میوزند ....و شنها را جابجا میکنند

اما صحرا همیشه صحرا میماند...

این است افسانه جاودانگی عشق!!!!

دکتر شریعتی
چهارشنبه 30/11/1387 - 18:47
ادبی هنری
گفتاری از دکتر شریعتی درباره دخت پیامبر صلی الله و علیه و اله وسلم.
وقتی پیامبر اسلام می‌گوید فاطمه یکی از چهار زن بزرگ جهان است، وقتی که در برابر همه رنجها و پریشانی‌ها و همه غمهای زندگی فاطمه، پیغمبر به او تسلی می‌دهد که «نمی‏خواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟» اینها تعارف نیست که یک مرد به دخترش می‌گوید! پیغمبر چنین تعارفها را ندارد!... وقتی می‌گوید تو می توانی بانوی همه زنان جهان باشی، به معنای این نیست که تعارف کرده باشد و هم به معنای آن نیست که برای پیروان خود یک بت ساخته باشد که فقط او را بپرستند و یک معبود که ستایشش کنند و یک ممدوح که فقط مدحش را بگویند و یا یک قربانی که فقط عزاداری کنند؛ بلکه به عنوان یک سرمشق او را بشناسند و از روی زندگی‌اش درس بیاموزند و عمل کنند. این به معنای «سیده‌ زنان عالم» است.

چگونه می‌توان آموخت؟ آنچه می‌خواهم بگویم درس آموختن از این شخصیت است. وقتی که مثلا مساله فدک در زندگی فاطمه مطرح است باید دید از آن چه می‌توان آموخت؟ من قبلا گفته‌ام تکیه حضرت فاطمه برای پس گرفتن فدک فقط کوششی برای باز گرفتن یک مزرعه کوچک نیست. اینقدر نباید دعوت فاطمه و مبارزه فاطمه را کوچک کرد و تحقیر کرد. برای اینکه مبارزه برای پس گرفتن فدک، و اعلان غصب فدک بطور مداوم به عنوان نشان دادن نشانه‌ای و مظهری از غصب و انحراف در ر‍ژیم حاکمی است که فاطمه با آن مخالف است. این یک نمونه سیاسی است برای نشان دادن همیشگی رژیمی که الان روی کار آمده و علی‌رغم تمام توجیهات دینی و وجهه‌های اصحاب، بر اساس حق و عدل و قانون و اسلام عمل نکرده است و نمونه‌اش فدک، که اگر یک تومان هم باشد، بزرگترین ارزش را دارد.... امروز نه فدک است و نه این تصادم هست و نه انتخابات سقیفه. خیال نکنید که یک موضوع تاریخی است، نه. این موضوعات زنده است و باید تکرار بشود، اما نه به عنوان موضوعات تکراری تاریخ که هر سال باید فقط یادآوری بشود بلکه به عنوان اینکه طرح شود و از آن درس گرفته شود. چه درسی؟ درسی که می‌توان از بزرگترین مظهر مادری در تاریخ اسلام و نمونه اعلای یک زن در خانه، دارای همسر و پرورنده فرزند- آنچنان همسری و اینچنین فرزندانی- گرفت: چنین زنی که در تمام مدت عمرش از طفولیت تا ازدواجش و از ازدواجش تا مرگش، به عنوان یک عنصر مسئول در سرنوشت امت، فکر، عقیده، مبارزه و حق پرستی و همچنین در مقابل انحراف و در غصب و ستمی که در جامعه‌اش بوجود می‏آید، احساس مسئولیت می‌کند و در متن درگیری‌های اجتماعی حضور دارد و تا لحظه مرگش خاموش نمی‌نشیند، علی‌رغم اینکه می‌داند در این مبارزه پیروز هم نخواهد شد!


همچنین امروز او می‌تواند زن مسلمان را بسازد. او به عنوان یک مادر در مرحله‌ای که دختری چون زینب می‌پرورد و پسرانی چون حسن و حسین (ع)، و به عنوان یک بعد دیگر زن متعالی و مثالی، همسر به عنوان کسی که در تنهایی‌ها و سختی‌ها ، نقش‌ها و عظمتهای علی (ع) پا به پای اوست و همچنین به عنوان یک زن مسئول اجتماعی، کسی که از بدو تولد تا لحظه‌‌ای که پدرش را تنها به زمین گذاشت و در غربت دفن شد و در خاموشی، باز یک لحظه از مبارزه نایستاد: در جبهه خارجی با کفر تا هجرت و در جبهه داخلی با انحراف و قتل تا لحظه مرگ، حتی بعد از مرگ نیز که: «علی مرا پنهان دفن کن تا بر گور من گرد نیایند و هم بر عزای من مراسمی برپا نکنند و بر من نماز نخوانند و مراسمی بپا ندارند تا به نام من قدرتی که هم اکنون بر روی کار آمده قدرت خود را توجیه دینی نکند» زنی که حتی مردن و دفن شدنش را می‌خواهد وسیله‌ای کند برای مبارزه در راه حق و محکوم کردن ابدی و همیشگی غصب. این است «چگونه امروز زن مسلمان بودن»!

چهارشنبه 30/11/1387 - 18:38
ادبی هنری
خدایا: عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.

خدایا: به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن.
خدایا: شهرت منی را که می خواهم باشم قربانی منی که : می خواهند باشم نکند .
خدایا:مرا از همه ی فظایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز.

خدایا: مرا هرگز مراد بی شعورها و محبوب نمکهای میوه مگردان.

خدایا:مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه کتاب. ترازو و آهن استوار کنم ودلم را از سرچشمه ی حقیقت. زیبایی و خیر سیراب سازم.

خدایا:رشد عقلی و علمی. مرا از فظیلت تعصب . احساس و اشراق محروم نسازد.

خدایا: مرا بخاطر حسد . کینه و غرض. عمله آماتور ظلمه
خدایا:مرا همواره . آگاه و هوشیار دار . تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری- مثبت یا منفی – قظاوت نکنم.

خدایا: در روح من اختلاف در انسانیت را با اختلاف در رابطه با هم میامیز آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا: این کلام مقدسی را که به روسو الهام کردی هرگز از یاد من مبر که : من دشمن تو و عقاید تو هستم اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم.
خدایا: بر اراده . دانش . عصیان . بی نیازی . حیرت . لطافت روح . شهامت و تنهایی ام بیفزای .
خدایا: تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی سپاس میگذارم که دشمنان مرا از میان احمق ها بر گزینی که چند دشمن ابله نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند .
خدایا: مرا از چهار زندان بزرگ انسان:طبیعت . تاریخ . جامعه و خویشتن رها کن تا آنچنان که تو ای افریدگار من مرا آفریده ای – خود آفریدگار خود باشم نه که – همچون حیوان- خود را با محیط که محیط را با خود تطبیق دهم.
خدایا : در تمامی عمرم به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر لحظه ای را در ترجیح عظمت . عصیان و رنج بر خوشبختی . آرامش و لذت اندکی تردید کرده اند .
خدایا : به روشنفکرانی که اقتصاد را اصل میدانند بیاموز که : اقتصاد هدف نیست وبه مذهبی ها که کمال را هدف میدانند بیاموز که : اقتصاد هم اصل است.
خدایا : به ماتریالیست ها بگو که انسان درختی که نا خود آگاه در طبیعتت  تا ریخ و جامعه می روید نیست .
خدایا :به ساتر بگو که اگر ملاک خیر را هم خود من – آنچنان که میخواهم – میسازم پس نیت خیر- که او ملاک اخلاق میگیرد – چیست؟
خدایا : به مذهبی ها بفهمان که :آدم از خاک است بگو که :یک پدیده ی مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پساز مرگ هم به هیچ کار نخواهد آمد .
خدایا : جامعه ام را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش تا به زندگی و واقعیت بازگردد و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم .
خدایا: جهل آمیخته با خود خواخواهی و حسد . مرا رایگان ابزار فتاله دشمن برای حمله به دوست نسازد.


خدایا:قناعت صبر و تحمل را از ملتم باز گیر و به من ارزانی دار.

خدایا: به جامعه ام بیاموز که تنها راه به سوی تو از زمین میگذرد اما به من بیراهه ای میان بر را نشان بده.

خدایا: به هر که دوست میداری بیاموز که : عشق از زندگی کردن بهتر است و به هرکس دوست تر میداری بچشان که : دوست داشتن از عشق برتراست.


خدایا: این آیه را که بر زبان داستایوسکی رانده ای بردلهای روشنفکران فرود آر که :(اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است ) جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان پوچ است و انسان فاقد مسوولیت نیز هست.


خدایا: دربرابر هر آنچه ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن.


خدایا: خود خواهی را چندان در من بکش یا چندان برکش تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم واز آن در رنج نباشم.
چهارشنبه 30/11/1387 - 18:34
ادبی هنری

دکتر شریعتی :

« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !...

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »

چهارشنبه 30/11/1387 - 18:32
ادبی هنری
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری ...
(دکتر علی شریعتی)
چهارشنبه 30/11/1387 - 18:24
ادبی هنری

دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است...

(دکتر علی شریعتی)

چهارشنبه 30/11/1387 - 18:21
ادبی هنری
مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند گدایی عشق میکنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشدند اما همین که مطمئن شدند مردانگی را در کمال نامردی به جا می آورند.
(دکتر علی شریعتی)
سه شنبه 29/11/1387 - 21:38
ادبی هنری
آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند. (دکتر علی شریعتی)
سه شنبه 29/11/1387 - 21:37
ادبی هنری
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !

بغض هزارها درد مجال سخنم نمی دهد....
سه شنبه 29/11/1387 - 21:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته