• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 34
زمان آخرین مطلب : 4463روز قبل
دانستنی های علمی
موضوع : اعتماد به نفس حضرت امام خمینی (ره): مخترعین ما می توانند در سطح بالا اختراع بكنند‚ مبتكرین ما می توانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اینكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اینكه ((می توانیم)). در رژیم سابق ((نمی توانیم)) را در بین همه قشرها شایع كردند به همه گفتند ما نمی توانیم و باید تواناها بیایند و به ما تعلیم بدهند‚ آنها هم كه می آمدند تعلیم نمی دادند‚ شماها را وابسته می كردند. امروز كه دست همه آنها بحمدالله قطع شده است و دیگر برای آنها جایی در این كشور باقی نمانده است این شما جوان های كشور هستید كه در هر جا هستید باید به فكر آتیه كشور خودتان باشید (صحیفه نور ج 18 صفحه 146 تاریخ: 1/8/62) مقام معظم رهبری : چرا من مسئله‏ى اعتماد به نفس را اصلاً مطرح میكنم؟ مگر در كشور چه اتفاقى افتاده كه بنده اصرار دارم روى اعتماد به نفس ملتمان یا جوانانمان تكیه كنم؟ توضیحى وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب، بر اثر دفاع مقدس، بر اثر تأثیر شخصیت ویژه‏ى امام ... و بر اثر پیشرفتهاى گوناگون، امروز به یك نصاب قابل قبولى از اعتماد به نفس دست یافته است. بیم آن هست كه در عرصه‏ى جنگهاى روانى و تبلیغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بین ما و دشمنانى كه بسیار اصرار بر ادامه‏ى این نبرد دارند، این اعتماد به نفس یا خدشه پیدا كند، تضعیف بشود، متزلزل بشود یا لااقل در حدى كه ملت ما به آن احتیاج دارد، پیش نرود. ما در نیمه‏ى راهیم. من به عیان مى‏بینم كه در ذهن و زبان و عمل بسیارى از برجستگان كشورمان این اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسیده. (بیانات رهبر معظم انقلاب 13/10/86)
دوشنبه 4/9/1387 - 17:19
دعا و زیارت
امام علی(ع) فرمودند : مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَسْمَعُ بِهَمْسِ الضَّیْفِ وَفَرِحَ بِذَلِكَ إِلَّا غُفِرَتْ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ كَانَتْ مُطْبَقَةً بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ هیچ مؤمنى نیست كه صـداى پاى مهمان را بشنود و خوشحال شود الا اینكه خداوند گناهانش را بیامرزد اگر چه به اندازه فاصله بین زمین و آسمان باشد . (مستدرك الوسائل ج16 ص257)
دوشنبه 4/9/1387 - 17:11
دعا و زیارت
روش شیعه در علوم از اولین روز بعد از شهادت پیامبر در تعلم علوم و معارف اسلامی ودرک حقایق اصول فروع دینى به اهل بیت پیوسته از دیگران بگسست. کمیت قابل توجهی که به ده ها هزار حدیث میرسد از ایمه ى اهل بیت تلقى کرد و از روز اول طبق تعلیم اهل بیت به کتابت و تالیف قیام نمود (اگر چه نظر به منبع مقام خلافت ، این کار ،مخفیانه بود ) و در جمیع شؤون دینى، از اول اصول معارف گرفته ،تا اخر فروع و جزییات انها ،به بحث و انتقاد پرداخت ، و فر اورده هاى روایتى انها به حد کفایت ، پاسح هر گونه سؤال دینى را میداد و میدهد. در این اخبار اصول معارف دینى ، اخلاق عالیه ى انسانى ، سنن و قوانین اجتماعى و فردى اسلام، و همچنین سیره ى مرضیه ى پیغمبر اسلام در نهایت درجه ، واضح و تشریح شده است. با اتکا به دلالت قران و هدایت همین اخبار قطعیه ،شیعه معتقد است که در معارف اسلامى ، حجت معتبر سه جیز است که به هر یک از انها می توان اعتماد نمود ، و به غیر انها نمى توان گروید: کتاب ، سنت قطعیه و عقل صریح ، و در حقیقت همه ى انها به حجیت کتاب بر میگردد زیرا ممیز روش مذهبى از روش فلسفی این است که فلسفه ، حقایق را از راه عقل بدست مى اورد ومذهب، از راه وحى اسمانى ووحى اسمانى قطعى در دست مسلمین ، همانا قران شریف مى باشد ، ولى همان قران شریف ، بیان پیغمبر اسلام را صریحا اعتبار داده و پیغمبر اسلام نیز بیان اهل بیت خود را با بیان صریح متواتر ، حجیت داده است . همچنین کتاب و سنت ، به مؤداى عقل سلیم و صریح ، در ایات بسیار و روایات زیادى ارجاع نموده و در نتیجه ، سنت قطعیه و عقل صریح ، مانند خود کتاب ، سمت حجیت پیدا کرده و قابل اعتماد گشته اند . ما در اصول معارف ، به اجملع اعتماد نمى کنیم ، زیرا حجیت اجماع ( چنان که در فن اصول روشن شده ) از این را است که خبر واحد یا در حکم خبر واحد مى باشد ، و چون خبر واحد ، بیشتر از ظن چیزى را افاده نمى کند و در اصول معارف ، علم قطعى لازم است اعتباری براى اجماع ، در اصول معارف باقى نمیماند ، تنها احکام فقهیه که اجماع در مورد انها حجیت دارد . در صورتى که کتاب صریحا نظر عقل را امضا و تصدیق نموده و به ان حجیت داده است ، هرگز اختلاف نظر در میان انها پیدا نخواهد شد و برهان عقلی نیز در زمینه ى فرض حقیقت کتاب و واقع بینی عقل صریح، همین نتیجه را مى دهد ، زیرا فرض دو امر واقعى متناقض ، متصور نیست ، و اگر احیا نا فرض شود که دلیل عقلى قطعى با دلیل نقلى ، معارض بیفتد ، چون دلالت دلیل نقلى ، از راه ظهور ظنى لفظ خواهد بود ، با دلیل قطعى الدلاله معارضه نخواهد نمود و عملا نیز موردى برای چنین اختلافى وجود ندارد . افریده شدن روح پیش از بدن ، در قران شریف مذکور نیست بلکه در حدیث وارد است و حدیث نام برده – چنان که اهل فن تصریح کرده اند – از اخبار احاد مى باشد ، و ما در اصل معارف ، به اخبار احاد عمل نمى کنیم ، مگر این که محفوف به قرینه ى قطعیه بوده باشد البته با قیام حجت قطعى بر خلاف مدلول خبر ، وجود قرینه ی قطعیه نسبت به سند و دلالت معنى ندارد . البته این گونه روایات را طرح نیز نمى کنیم ، بلکه در صورت امکان به وجه صحیحى تاویل مى شود، و در صورت عدم امکان ، مسکوت عنه مى ماند . خلاصه این که : شیعه طبق تعلیم اهل بیت (ع) که شارح نحوه ى تعلیم قران مى باشند ، جز حجت هاى سه گانه « کتاب ، سنت قطعیه ، عقل صریح » به چیزى اعتماد نمى کند و چنان که گفته شد ، مرجع اعتماد به هر سه ، همان اعتماد به وحى اسمانى است که رویه ى مخصوص مذاهب و ادیان اسمانى است حدیث از نظر شیعه شیعه بر حسب تعلیم اهل بیت به ضبط اخبار و احادیث پیفمبر اسلام و اهل بیت گرامش پرداخت و در سه قرن اول هجرى ، از پیشوایان خود ده ها هزار حدیث در فنون مختلفه ى اسلامى به دست اورده ، و در صد ها و هزار ها تالیف (اصل و کتاب ) گنجانید . با ایکه مقدار زیادى از انها را به واسطه ى عدم مساعدت زمان ، و ناگواری اوضاع حکومت ها ، در محیط شکنجه و زیر تازیانه و شمشیر گم کردند ، بار هم ده ها هزار حدیث که در همه یفنون اسلامی کفایت کلیات ابحاث را نماید ، مصون مانده است ، و با این که در اخبار شیعه نیز دست هاى مرموزى – مانند اخبار اهل سنت – به کار افتاده و دس و جعل و تحریف در انها راه یافته است ، ولى شیعه طبق دستور پیشوایان خود ، اهل بیت ، به همان دستور پیغمبر اسلام ، عمل نموده و صحیح و سقیم حدیث را ، با عرض به کتاب و تطبیق به قران ، تمیز مى دهند . شیعه به همان ترتیب که بذر همه ى علوم و معارف حقیقیه در تعلیمات پیشوایانشان کاشته شده ، و روح بحث و انتقاد ازاد ،در کالبدشان پرورش داده شده ، تدریجا به سیر و سلوک علمى اشتقال ورزید ، البته چنان که بیان حواهد شد ، پیشرفته ان در همه ى فنون یکسان نبوده ، و به واسطه ى تاثیر مساعد و نا مساعد اسباب و عوامل بیرون حق بحث را در همه ى فنون استیفا نکرده ، و از پاره اى به طور متوسط یا ناقص بهر بردارى نموده است . روش کلامی شیعه ، طبق تعلیم اهل بیت ، بحث دفاعى از اصول معارف اسلامى است با منطق صحیح و حجت عقل و نقل . روش فقهى شیعه ، استنباط و استخراج احکام فرعیه و قوانین عملیه اسلامی است از ادله ى انها ، که عبارت است از کتاب و سنت که بیانات و پیغمبر اسلام و ائمه اهل بیت او بوده باشد ، این استنباط به واسطه ى اعمال یک سلسله قواعد و موازین عقلانى انجام مى گیرد که انسان اجتماعى با اعمال انها احکام و نوامیس مولوى و عبودى خود را استنباط مى کند . این قواعد همان ها هستند که به نام فن اصول فقه تدوین شده اند ، و به کار انداختن این قواعد ، همه ى وظایف اجتماعى و انفرادی یک فرد را تشخیص مى دهد – درهرمحیطى که بوده باشد و با هر شرایط و خصوصیاتى که زندگى کند – چه در مسایلى که در کتاب و سنت دلیلى در دست مى باشد ، و چه در مسایلى که دلیل ظاهرى در دست فقیه نیست ، و دیگر در فقه شیعه نیازى به استفاده ى از امثال قیاس و استحسان نیست . روش تاریخى شیعه ، رویه ى تحلیل مى باشد ، و اگر چه این رویه را به حسب تماس احتیاج ، تنها در وقایع تاریخى صدر اسلام اعمال کرده اند ولى در هر حال مبتکر این روش ، شیعه می باشد . روش تفسیرى شیعه ، به نحوى که از بیانات پیشوایان شیعه روشن و هویدا است ، این است که قران با قران تفسیر شود ، یعنى قران شریف ، در تادیه مقاصد خود ، هیچ گونه نیازى به ضم ضمایم خارجیه نداشته ، و منظور ابتدایى و نهایى هر ایه ، از خود همان ایه ، به تنهایى ، یا به انضمام ایات مربوطه دیگر ، به خوبى و روشنى پیدا است . بیانات اهل بیت که طبق دستور پیغمبر اکرم در تفهم ایات قرانی باید به انها رجوع کرد ، تنها جنبه تعلیم و تربیتى و یاد دادن روش تفسیر حقیقى و صحیح را دارد ، نه این که قران شریف ، در بیان مقاصد عالى خود ، گنگ و ناکافى بوده ، و مقاصد مرموزه او را به طریق کشف رمز ، ایمه اهل بیت کشف کرده باشند ، و اخبار انها اگر چه مخالف کتاب هم بوده باشد حجت تلقى گردد زیرا خود اهل بیت دستور داده اند که اخبارشان را بدون عرض به کتاب نپذیرند . به علاره در موارد بى شمارى ، به ایات شریفه ی قرانى تمسک جسته ، و به انها احتجاج نموده اند ، و اگر قران فى نفسه گنگ بود ، و مقاصدش بعینه همان بیان اهل بیت بود ، این گونه استد لال ها معنى نداشت . بلى قران مجملاتى از قبیل احکام کلیه مانند نماز ،روزه، حج و غیره دارد که تفاصیل انها حهجت به بیانى خارج از قران دارد و به همین منظور ، بیان پیغمبر اکرم را به موجب ایات زیادى حجیت داده و پیغمبر اکرم نیز بیان اهل بیت خود را به جای بیان خود نشانیده است و در نتیجه ، خبر متواتر ، یا محفوف به قراین قطعیه ، قابل و ثوق در تفسیر یک ایه ، به منزله یک ایه مى باشد که که ایه مورد نظر را توضیح مى دهد . این روش ، در نقطه مقابل روشى است که در صدر اسلام در میان علما دایر بود ، و ان اینکه که تفسیرقران همان قراعت ان است و در تفسیر یک ایه از ایات قرانى ، از روایت یا قول صحابه و تابعین از قبیل مجاهد، قتاده، سدى، و غیر انها نمى توان تعدى کرد و قدمى فراتر گذاشت ، و تظریات صحابه و تابعین را اخبار موقوفه تلقى مى کردند ، نظیر روشى که نصارى در تفسیر تورات و انجیل داشتندو طبق حکمى که کلیسا صادر کرده ، تفسیر عهدین در انحصار کلیسا بوده و دیگران حق هیچ گونه اظهار نظرى ندارند . کتاب اسمانی دیگران هر گونه مى خواهد باشد ، ولى کتاب اسمانى اسلام که قران شریف بوده باشد ، جهان و جهانیان را مخاطب قرار داده و با انها مستقیما سخن مى گوید و در مقام تحدى بر امده ، خود را معجزه پیغمبر اسلام معذفى مى کند ، چنین کتابى هر گز در انحصار فهم عده معدودى ( هر که باشند ) در نخواهد امد ، روش فلسفى شیعه ، همان است که در کتاب و سنت ، نمونه هاى بارز و بسیارى از بحث هاى ان موجود است ، البته به خلاف توهمات جمعى ، مراد از بحث فلسفى این نیست که معتقدات امثال ارسطو ، افلاطون و سقراط را جمع اورى کرده و بى چون و چرا و کورکورانه بپذیرند ، چنان که در بحث هاى مذهبى در هر یک مذاهب ، انطار رجال ان مذهب ، به عنوان تسلیم پذیرفته و حجت گرفته می شود ، زیرا این تفسیر در واقع بحث فلسفى را تبدیل به بحث کلامى مى کند . در بحث فلسفی ارزش از ان نظر است ، نه از ان رجال و صاحبان نظر ، و هرگز در نظریه اى از نظریات فلسفى ، به شخصیت صاحب نظریه ، هر که مى خواهد باشد ، و کثرت جمعیت طرفدار یک نظریه ، اگر چه به حد اجماع و اتفاق رسیده ، و همه جهانیان ، از گذشتگان و ایندگان در ان وحدت نظر داشته باشند، وقعى گذاشته نمى شود . معرف یک بحث فلسفى این است که با استمداد از یک سلسله قضایای بدیهى یا نظرى که مولود همان بدیهیات است ( افکارى که شعور و درک انسانى نمى تواند در انها به خود شک و تردیدى راه دهد ) با منطق فطرى ، در کلیات جهان هستى بحث کرده و به این وسیله به مبدا افرینش جهان و کیفیت پیدایش جهان و اغاز و انجام ان پى برده شود ، این گونه بحث را در کتاب و سنت به حد وفور مى توان پیدا کرد ، زیرا چنان که از ایات قرانى پیدا است ، در بسیارى از اصول معارف ، گاهى به عنوان اعلام و مجرد گزارش اسمانی و بیان خدایى سخن گفته مى شود ، و گاهى از راه استدلال عقلى و احتجاج برهانى که همان روش فلسفى است ، بحث مى شود . همچنین در سنت ، اخبار بى شمارى در اقسام معارف اسلامى ، از مبدا و معاد ، از طرق شیعه ، از پیغمبر اکرم و اهل بیت گرام او ، به سبک و روش فلسفى نقل شده است ، بلکه پیشواى اول شیعه ، نخستین کسى است در اسلام که این راه را باز کرده ، در حالى که در مجموع دوازده هزار صحابی که تاکنون نامشان ضبط شده ، یک حدیث روشن ، با این روش نقل شده است . بیانات زیادى از ان حضرت در حطب و احادیث ضبط شده که پاره اى از انها به اندازه اى دقیق و عمیق اند که با موجودی نظریات فلسفى گذشتگان حل نشده و پس از ده قرن که دست به دست می گردید ، در قرن یازدهم هجرى حل شده است ، و در کلام پیشواى ششم وهفتم و هشتم شیعه نیز مطالب زیادى از این قبیل پیدا مى شود و و به بقیه علوم عقلى نیز در کتاب و سنت ، تحریض و ترغیب شده است . این است خلاصه روش هاى علمى که در تعلیمات پیشوایان شیعه یافت مى شود، ولى در اثر گرفتارى هاى عمومى که این طایفه در طول تاریخ ، داشته فرصت و موفقیت پیدا نکرده است که در همه ى این فنون و علوم ، پیشرفتى را که در خور این روش های اساسى و صحیح است، به دست اورد . موفقیت شیعه در پیشرفت دادن به علوم شیعیان در حدیث و کلام و فقه ، نظر به این که دائما گرفتار مشاجره های مذهبى با مخالفین خود بوده و از جهت انجام وظایف دینى هم نیاز روزانه به فقه و حدیث داشته اند ، با تمام قوا کوشیده و این علوم و علوم مر بوطه به انها را مانند درایه ، رجال و اصول به سر حد کمال مى رسانیدند و اخرین نظریات دقیقه و وقت را ضبط مى کردند و قرن ها با همین رویه پیش مى رفتند ولى از قرن دهم به این طرف نظر به این که تا حدى از استقلال بر خوردار شدند دیگر نیاز و حاجت شدیدى به دفاع از عقاید مذهبى حس نکردند در نتیجه بحث کلامى حالت رکود پیدا کرده و از پیشرفت باز ماند و بحث هاى کلامى امروز ما همان محصول افکار سیصد ، چهار صد سال پیش است که دست به دست مى گردد لیکن فقه و مقدمات فنى ان مانند اصول حدیث رجال به واسطه بقاى احتیاج عمومى ، در حال پیشرفت بوده و سال به سال به نشو و نماى مناسب خود ادامه مى دهد . در تفسیر ، در حدودى که فقه و کلام ایجاب مى کرد ، اشتغالاتى پیدا کرده اند و چنان که گفته شد ، گرفتارى های اجتماعى مذهبى از اشتغال بیشتر از حد حاجت یومى ، مانع مى شده است و از طرف دیگر ، اخبار زیادى از پیشوایان خود در تفسیر ایات داشتند که حوایج ابتداییشان با انها قابل رفع بوده و به همان اندازه ( بدون تحمل رنج بحث هاى دقیق و عمیق ) قناعت مى کرده اند . قدر مسلم این است که در عین حال که در شیعه بلکه در اسلام ، تفاسیر نفیسى بر قران کریم نوشته شده است ، نظر به اینکه مذاق هاى ویژه مؤلفین ، در بحث هاى قرانى انها تاثیر داشته ، هنور ذخایر و کنوز غیر متناهى معارف قرانى ، به حد لزوم ، استخراج و از انها در رفع نیازمندى های واقعى ، به حد کفایت ، بهر بردارى نشده است . در تاریخ نیز چنان که گفته شد ، به تحلیل و انتقاد در وقایع و حوادث داخلى اسلام قناعت شده و از این حدود تجاوز نکرده اند . در فلسفه ، نظر به اینکه بحث شیعه در حقایق معارف ، با روش تحلیل و انتقاد و کنجکاوى عقلى ازاد بود ،و بحث هاى عمیق فلسفى در کلام پیشوایان این طایفه به حد وفور وجود داشت ، این طائفه نسبت به بقیه ی طوایف اسلامى ، استعداد بیشترى به فراگرفتن فلسفه داشتند .، و از این رو هنگامى که کتب فلسفى یونان و غیر ان ، به عربى ترجمه شد وکم و بیش در میان مسلمین رواج یافت ،( با این خصوصیت که مطالب فلسفى در خور افهام همگانى نیست ) در نفوس شیعه نسبت به دیگران تاثیرى عمیق تر داشته و نقشى روشن تر مى بست . در ابتداى حال ، مکتب اشراقیین در اسلام رواجى نیافت و حکما و فلاسفه اسلامى به مکتب مشائین( اتباع ارسطو ) اقبال نمودند ، ولى دیرى نگذشت کهخ به نزدیکى رابطه ى فلسفه و دین پى برده و درصدد توفیق میان فلسفه و دین بر امده ، و بحث هایى که تا اندازه اى ساده و ابتدایی بود ، انجام دادند ، این حقیقت را در تالیفات معلم ثانی ، ابى نصر محمد بن طرخان فارابى و پس از ان در تالیفات تفسیرى شیخ الرئیس ابن سینا میتوان یافت . با تامل کافى در کلمات این دو فیلسوف بزرگ اسلامى ، بسیار روشن است که اینان پى برده بودند که به حقایق کلیه افرینش، با هر یک از سه راه ، یعنى از راه دین و ظواهر بیانات انبیا (ع) و راه فلسفه و برهان ، و راه ذوق وکشف مى توان نایل گردید. البته چون راه ظواهر دینى ، منتهى به وحى اسمانى است که به منظور تکمیل و هدایت عمومى مردم به انبیا رسیده و انان ماموریت تبلیغ ان را به عموم مردم از عالم و جاهل و حضرى و بدوى یافتند ، در نتیجه حقایق افرینش و دقایق اسرار هستى با ساده ترین بیان در همان ظواهر دینی ذکر شده که هرکس به اندازه سطح فهم خود چیزى دریافت داشته باشد ، ولى مطالب فلسفى، درخور فهم عامه- غیر اخصائیین این فن – نبوده و در انحصار جمعى است که با ریاضیات عقلى ورزیده شده و میتوانند میان برهان منطقى و میان افکار اجتماعى و میان قیاسات جدلى و خطابى تمیز دهند همچنین مطالب کشفى و ذوقى ، مخصوص کسانى است که با تعلیمات دینى و ریاضات شرعى ، بدون ضم ضمایم ، ائینه نفوس خود را صیقل زده ، و طبق عنایت هاى باطنی خدایى ، حقایق را مشاهده نمایند . بارى ، در اثر همین انتقال فکرى ، این دو فیلسوف ، قدم های نخستین را در این راه برداشتند ، و پس از انها در قرن ششم هجری ، شهاب الدین سهروردى ، شیخ اشراق میان ذوق و برهان جمع کرد ، و فلسفه اشراق را تجدید نمود ، و پس از ان در قرن هفتم هجرى ، فیلسوف و متکلم ریاضى دان معروف خواجه نصیرالدین طوسى به توفیق میان شرع و عقل پرداخت و پس از ان در قرن هشتم هجرى ، شمس الدین محمد برکه همین مسلکرا با طرزی عمیق تر ، پى ریزى کرده و اثارى از خود به یادگار از خود گذاشت . پس از اینها در قرن یازده هجرى ، میر محمد باقر داماد ، مسلکى قریب به مسلک اشراقیین پیمود ، و پس از ان صدر المتالهین شیرازى به تحدید فلسفه اسلامى پرداخته و حقایق افرینش را از هر سه راه ( ظواهر دینى و برهان و کشف ) مورد بحث قرار داد و کتبى در توفیق میان ظواهر دینى و برهان، و کشف ، و همچنین میان ظواهر دینى و کشف تالیف نمود . مکتب صدر المتالهین هنوز زنده است و سه قرن و کمى بیشتر که از عهد این فیلسوف میگذرد ، فلسفه او مورد بحث و فحص بوده و جمع کثیرى را پرورش داده است که دسته اى از انها مباحث فلسفى را از راه توفیق میان ظواهر شرع و برهان تعقیب مى کنند ، و از مشاهیر این دسته ، قاضى سعید قمى و اخوند ملا علی نورى و اقا على ذنورى را باید شمرد ، و دسته اى از انها از راه توفیق میان عقل و ذوق وارد شده اند ، مانند اقا محمد بید ابادى و اقا محمد رضا قمشه اى ، و دسته اى از انها از راه توفیق میان ظواهر دینى و ذوق بحث مى کنند مانند فیض کاشانى و بعضى مانند حاجى سبزوارى به هر سه قسمت پرداخته اند . این مکتب ، به واسطه نزدیک کردن این سه مسلک به همدیگر ، موفقیت هایى بافته که فلسفه در تاریخ چند هزار ساله خود از انها محروم بوده و از مشکلاتى که از هر جانب به واسطه تهیدستى خود دامنگیرش مى شد و بن بسته هایى که پیش مى امد ، پیوسته در شکنجه بود کلید رمزهایى به دست فلسفه اسلامى افتاده که هرکز در فلسفه هاى کهن کلده ، مصر ، یونان و اسکندریه به دست نمى اید. در نتیجه اولا : مسایل فلسفى که به حسب انچه که از کتب فلسفى گذشتگان ، به عربى ترجمه شده و به دست مسلمین رسیده ، تقریبا دویست مساله بوده ، در این مکتب فلسفى تقریبا به هفتصد مساله بالغ مى شود . ثانیا:مسایل فلسفى که مخصوصا در مکتب مشائین از یونانى ها به طور غیر منظم توجیه شده و نوع مسایل از همدیگر جدا و به همدیگر نامربوط بودند ، در این مکتب فلسفى ، حالت مسایل یک فن ریاضى را پیدا کرده و به همدیگر و بر یکدیگر مترتب شده اند ، به نحوى که با حل دو سه مساله اولى که فلسفه را افتتاح مى کنند ، همه ى مسایل فلسفى را مى توان حل و توجیه نمود . به همین جهت به اسانى مى توان رابطه فلسفه را از طبیعیات قدیم و هیات قدیم قطع کرد و در نتیجه هیچ گونه برخورد و منافاتى میان این مکتب فلسفى و علم امروز اتفاق نمی افتد. ثالثا : فلسفه (تقریبا) جامد و کهنه ، به واسطه روش این مکتب فلسفى ، به کلى تغییر وضع و قیافه داده و مطبوع طبع انسانى و مقبول ذوق و عقل و شرع مى باشد ، و مسایلى را که علم جدید ، ، تازه موفق به کشف انها شده یا امید حل انها را دارد ، این مکتب فلسفى با مایه ى شگرف خود به طور عموم و کلیت ، به حل انها موفق شده یا شالوده حل انها را میریزد ، چنان که به واسطه حل شدن مساله حرکت جوهرى که سیصد سال پیش با این روش فلسفى حل شده است ، مساله بهد چهارم در اجسام ، به طور روشن به دست امده و مساله نظریه نسبیت ( البته در خارج از افکار نه در افکار ) روشن گردیده است ، و مسایل دیگرى که هنوز از راه علم ، مورد بحث واقع نشده ، به طور کلیت خاتمه یافته است . اختلاف نظر علمى در میان شیعه چنان که سابقا اشاره کردیم در عین حال که شیعه نسبت به برخى از سیرت ها و روش هاى اکثریت ، انتقاد و اعتراض داشت و تلاش فراوان در اصلاح این گونه مفاسد مى نمود ، پس از قرن ها ، وقتى که تا اندازه اى از نعمت امنیت و استقلال برخوردار شد ، به واسطه ریشه هاى عمیقى که این روش ها و سیرت ها در اجتماع اسلامى دوانیده و در میان عامه ، عادت و طبیعت ثانیه شده بود ، موفقیت نیافتند که این ریشه ها را از بن زده ، و سیرت اسلامى پاک اولى را به جاى خود برگردانند و یکى از مهمترین انها فکر اجتماعى بود که قران شریف دستور اکیده به وجود ارودن و نگهداشتن ان را داده و نبی اکرم (ص) در دعوت و توصیه به ان هیچ فروگذار نمى کرد . مسلمین موظف بودند که در هر نظریه اى که با کتاب و سنت به نحوى تماس داشته باشد، فکر اجتماعى کرده و به واسطه هر گونه تماس ممکن ، از بروزاختلاف نظر ، به هر قیمتى باشد ، جلوگیرى نمایند ، ولى با رحلت پیغمبر اکرم و بروز اختلافات آ این رویه متروک شد و اختلاف نظر در همه ى شؤون اسلامى ، حتى در فرهنگ پیش امد و هرکس راه جداگانه اى اتخاذ نموده و خود را قهرا به زندگانى فردى اشنا مى ساخت و روز به روز اتش اختلاف به واسطه دامن هایى که به ان زده مى شد ، مشتعل تر گردیده و خانه خرابى بیشتری به بار مى اورد و به همان شکل ادامه پیدا کرده و تا امروز ، نه تنها در میان اکثریت مخالف شیعه ، حتى در میان خود شیعه نیز رحل اقامت انداخته است . در نتیجه روش تفکر انفرادى ، اختلافاتى در مسایل کلامى در میان شیعه پدید امده که منتهى به وجود امدن مذاهب مختلفه ای مانند کیسانیه و زیدیه و اسماعیلیه گردیده است ، چنان که این اختلاف کلامى در میان اکثریت مسلمین نیز کار خود را کرده و مذاهب زیادى مانند مجبره و مفوضه و مجسمه و حروریه و خوارج وغیر انها به وجود اورد همچنین اختلافاتى در روش فقهى مانند اخباریت و اجتهاد میان شیعه به وجود امده ، چنان که نظیر ان در میان اکثریت نیز مانند فقه حنفیه و حنبلیه مشاهده مى شود . همچنین اختلافاتى در میان برخى از علوم با برخى دیگر ( نه در داخل یک عالم )پیدا شده ، مانند اختلاف و بد بینى که میان متکلمین و فلاسفه و عرفا موجود است و نظیر این اختلافات را نیز عینا در میان اکثریت مى توان بافت ، و این خود بهترین گواهى است بر این که همه اختلافات مذاقى و مذهبى در میان شیعه ، جوانه هایى است که ار ریشه اختلافات و اختلال نظم دینى در صدر اسلام رویده است و همه به یک اصل برمى گردند و ان به زمین خوردن دستورى از دستورات قران مى باشد که به موجب ان مسلمین موظف بودند که تفکر اجتماعى نموده و وحدت کلمه را در فکر و اعتقاد حفظ نمایند . البته نمى توان تردید کرد که جذابیت معنوی اسلام و نیروى منطقى قران که یک تجلى و تشعشع اسمانى است ، هرگز مرگ و میر نپذیرفته و پیوسته زنده بوده و خواهد بود . البته نیروى شگرفى که مسلمین روز اول ، با پیروى از تعلیمات قران و اتباع کتاب و سنت بدست اورده و در پرتو ان ، در کمتر از یک قرن ، فرمانروایى معظم معموره را بدست اورده بودند ، در اثر اختلاف کلمه و از دست دادن فکر اجتماعى ، به کلى از دست داده و ثروت واقعى و موجودیت حقیقى شان به تاراج رفت .
يکشنبه 3/9/1387 - 16:44
دعا و زیارت
تقدم‌ شیعه‌ در علم‌ درایه‌ اوّلین‌ مُدَوِّن‌ در علم‌ درایة‌ حدیث‌ و تنویع‌ آن‌ به‌ أنواعى ، كه‌ در این‌ علم‌ نیز تقدّم‌ با شیعه‌ بوده‌ است‌، أبوعبدالله‌ حاكِم‌ نیشابورى مشهور مى باشد، كه‌ در سنة‌ چهار صد و پنج‌ وفات‌ كرد، و كتابى در پنج‌ مجلَّد تصنیف‌ كرد و نامش‌ را «معرفةُ علوم‌ الحدیث‌» نهاد. او حدیث‌ را بر پنجاه‌ نوع‌ تقسیم‌ نمود. و بر تقدّم‌ وى در این‌ علم‌ صاحب‌ «كشف‌ الظُّنون‌» تصریح‌ كرده‌ است‌، و گفته‌ است‌: اوَّلین‌ متصدّى این‌ علم‌ حاكم‌ بوده‌ است‌، و پس‌ از وى ابن‌ الصَّلاح‌ از او پیروى كرد. و پس‌ از حاكم‌ جماعتى از شیوخ‌ شیعه‌ در علم‌ درایة‌ حدیث‌ تدوین‌ كردند، نظیر سید جمال‌الدّین‌ احمد بن‌ طاوس‌ صاحب‌ كمالات‌ و فضائل‌. و اوست‌ وضع‌ كننده‌ و مبتكر اصطلاح‌ جدید براى امامیّه‌ در تقسیم‌ حدیث‌ به‌ اقسام‌ چهارگانه‌: صَحیح‌، حَسَن‌، مُوَثَّق‌، ضَعیف‌.
يکشنبه 3/9/1387 - 16:30
دعا و زیارت
ولادت ایشان در صفر 1332 هـ.ق (یا 1291 هـ.ش) در شهر گلپایگان دیده به جهان گشود . پدر وى مرحوم آیت الله العظمى آخوند ملا محمد جواد صافى گلپایگانى ، از علماى بزرگى بود كه در فقه ، اصول و شعر تبهر داشت ، او در سن شانزده سالگى براى تحصیل به اصفهان رفت و در سن 22سالگى به درجه اجتهاد نائل شد. در شعر به صافى تخلص مىكرد لذا بعداً نام خانوادگى ایشان ((صافى)) شد. یك دوره اصول منظوم به زبان عربى از سروده هاى اوست . حضرت آیت الله العظمى صافى گلپایگانى تحصیلات ابتدائى تا دوره سطح را نزد پدر فرا گرفت در نوزده سالگى وارد شهر مقدس قم شد و از حوزه درس استادان بزرگى چون آیات عظام حجت، میرزا محمد همدانى، و سید محمد تقى خوانسارى در فقه و اصول و از امام خمینى (ره) در شرح منظومه بهره جست,معظمه له طى امتحانى كه از طرف وزارت معارف و فرهنگ وقت برگزار گردید، نفر اول مدرسى فقه واصول - علم منقول- شد. وى از سخنرانان بنام گلپایگان بود كه از پایگاه منبر علیه نظام ستم شاهى مبارزه مىكرد. مجموعه تألیفات و تسلط او بر علم و اصول و فقه ، حاصل تلاش نزدیك به نود سال از زندگانى اوست . فعلآ ایشان به تحقیق و تدوین تقریرات درسهاى گذشته مشغول هستند . نكته نظر اخلاقى از نظر او عبارتست از : ((هیچ كس به اندازه خود انسان به درد خویش نمى خورد)). تألیفات 1- ذخیرة العقبى فى شرح العروة الوثقى (30جلد) 2- الدلالة الى من له الولایة 3- در انتظار وصال 4- المحجة فى تقریرات الحجة (2جلد) 5- رساله توضیح المسائل 6- مناسك حج 7- تاریخ تحول فقه شیعه 8- منتخب الاحكام 9- دیوان اشعار 10- اصول الفقه 11- تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمى بروجردى(صلاة ،وصیت و...). 12- تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمى حجت (تیمم ، بیع و...).
يکشنبه 3/9/1387 - 16:25
بیماری ها
اهمیت روزه از دیدگاه پزشكى شهید دكتر سید رضا پاك نژاد در مجموعه اى كه " اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" نام دارد و رساله دوره دكتراى ایشان بوده، مطالب جالبى در مورد نكات بهداشتى و تربیتى اسلام متذكر شده اند. این شهید بزرگوار، بهره اى كه از دانش پزشكى داشتند، دلایل بسیارى از سنن و فرائض اسلامى را توضیح دادند. كتاب روزه ایشان نیز حاوى نكات پزشكى و علمى ارزشمندى است. به مناسبت حلول مبارك ماه رمضان بخشى از مطالب این كتاب در شماره هاى مختلف در اختیار بازدیدكنندگان عزیز قرار مى گیرد. توجه شما را به آن جلب مى نماییم. 1- روزه چیست؟ روزه Fastبه معناى كم خوردن نیست ، بلكه به معناى خوددارى از خوردن، آشامیدن ، داشتن روابط جنسى، سخن گفتن و بالاخره پرهیز از كار كردن در فرهنگهاى مختلف به نام " روزه داری" شده است. در میان بومیان استرالیا بر هر زنى واجب بوده كه پس از فوت شوهرش به تناسب از چند روز تا یكسال روزه بگیرد و سخن نگوید. روزه در دیانت یهود قبل از مسیحیت بود چنانچه حضرت مریم نیز بر طبق آیات نذر مى نماید روزه بگیرد و با احدى سخن نگوید. صائبى ها و مانویان و مسیحیان از بعضى خوردنیها اجتناب مى كنند و ما مسلمانان از خوردن و آشامیدن خوددارى مى كنیم. و دستورات دیگرى نیز در این رابطه هست كه البته با منع از خوردن همین مقدار ماده غذایى كه امعاء و احشاء را به فعالیت وادار مى نماید، هدف از روزه حاصل نمى شود. 2- زمان روزه دارى در قرآن كریم چیست ؟ قرآن كریم آغاز روزه دارى مسلمانان را از زمان بازشناخته شدن رشته هاى سیاه و سفید آسمانى از یكدیگر تعریف مى كند. مسلمانان در آن زمان ساعت نداشتند و به همین علت بهترین شناسایى شروع وقت روزه دارى نظر انداختن به آسمانها بوده . در حقیقت تعیین زمان روزه یكى از هزاران معجزه اى است كه توسط قرآن مطرح شده است. طرز طلوع و غروب خورشید در مناطق استوایى چنان است كه از وسط آسمان مى گذرد و هر چه به دو قطب نزدیكتر مى شویم. خوشید زاویه نشین تر مى شود و از گوشه ها عبور مى كند و در مكانهایى وجود دارند كه با یك چشمك زدن خورشید و سوسو كردن نور و در حقیقت پیدایش نوارهاى سفید و روشن متمایز از سیاه، مى توان شب و روز را از یكدیگر باز شناخت و در حقیقت تعیین وقت قرآن را به عنوان اعجاز پذیرفت( تمیز خطوط نورانى خورشید از تاریكى هاى شب در تمام نقاط مسكونى كره زمین، امكان پذیر و بهترین وسیله شناسایى است) طول روزه مسلمانان از طلوع اولین اشعه خورشید تا غروب آخرین شعاع آن است و بدین ترتیب در كشورهایى كه بین خط استوا تا مدارهاى 67 درجه عرض جغرافیایى شمالى و جنوبى تقریباً واقعند، تشخیص زمان آغاز و هنگام پایان روزه دارى آسان بوده و اگر كسانى باشند كه در اراضى بین 69 درجه تا قطبین واقعند بر حسب آنچه فقها اظهار داشته اند مى توانند تقسیمات متعادلى بمنظور فوق بنمایند بدین ترتیب: وقت روزه دارى مسلمانان از طلوع فجر صادق تا مغرب شرعى بوده و تشخیص ایندو زمان یعنى آغاز و پایان آن براى همه و حتى كسانیكه حس تشخیص شان ضعیف است آسان مى باشد. 3- چرا سى روز روزه مى گیریم ؟ سالى چند روز روزه شدن و گاهى در یك ماه یك یا چند روز را انتخاب كردن مدت روزه دارى است كه امروز جهانیان هر كدام بنحوى آنرا پذیرفته اند. در بین مسلمانان روزه واجب هر ساله در انحصار ماه رمضان است كه تقریباً سى روز مى شود. بندیكت (Benedict) دانشمند فیزیولژى یك دوره روزه را سى و یكروز دانسته مى گوید در این مدت در تركیب خون هیچگونه اختلاطى بهم نرسیده و آن نورى كه در بعضى از روزه داران دیده مى شود یك حالت جوانى و نشاطى است كه براى روزه داران رخ مى دهد. دكتر ژان فروموزان( Jea Fromosan) مى گوید ذخایر كلیكوژن كبدى و پروتئین خون و ذخیره چربى كه در مرد سى درصد و در زن بیست درصد است براى یك ماه بدن كافى است. دكتر الكسیس كارل(222 انسان وجود ناشناخته) در باره روزه مطالبى دارد تا آنجا كه مى گوید با روزه دارى قند خون در كبد میریزد و چربیهائى كه در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتئین هاى عضلات و غدد و سلولهاى كبدى آزاد مى شوند و بصرف تغذیه مى رسند كه چون با سخن ژان فروموزان كه گفت بعضى عناصر ذخیره اى بدن براى سى روز كافیست در كنار یكدیگر قرار داده شود نتیجه مى گیریم كه در ظرف مدت یك ماه روزه دارى آدمى دارنده یك بدن تازه تعمیر شده و آزاد گردیده از قید و بند سموم و كهنه هاست. بعلاوه نباید اثر فاصله هلال تا محاق و ماه را كه قریب 30 روز مى شود فراموش نمود یعنى گردش آسمانها نیز مدت روزه دارى را سى روز اعلام داشته و مى دارند. كسانى دیگر نیز از متخصصین هستند كه ذخائر بدنى را براى سى روزه روزه دارى مناسب و كافى دانسته اند و مى دانیم اولین روز پس از ماه روزه یعنى روز اول شوال را نمى توان روزه گرفت و آنرا حرام شمرده اند، این مسئله براى یكنواخت بودن مسلمانان و تشویق آنها است در اینكه باید هماهنگ و در یك صف بوده و براى حفظ حدود و ثغور دستورات اسلامى كوشا باشد. 4- تنفس ، تازه كردن هواست، روزه ، تازه كردن غذاست هماهنگونه كه تنفس عمیق یكنوع تازه كردن هواى در ریه هاست روزه نیز یك تازه كردن مواد غذایى در بدن مى باشد. تنفس عمیق براى شستشوى هواى داخل بدن و روزه براى شستشوى الكترولیت ها و عصاره هاى غذائى بین بافتى است. آدمى هر دقیقه 16 نفس مى كشد هر تنفس یك دم و یك بازدم معمولى دارد كه شمارش، نوع و مقدارهوائى كه وارد و خارج مى گردد معین بوده و خود كار انجام مى گیرد ولى تنفس عمیق یك دم و بازدم شدیدترى است كه طبق دستورات بهداشتى بجاى آورده مى شود. بهداشت اجازه نمى دهد براى تنفس عمیق جز از هواى لطیف و نظیف استفاده كرد به همین ترتیب با یك جمله" مسلمان در ماه رمضان مهمان خداست" آوردن غذاى ناسازگار و مسموم كننده و غیر حلال را بر سر سفره چنین میزبانى ممنوع ساخته است. نه آنكه در بقیه سال خوردن غذاى حرام و ناسازگار اشكالى نداشته باشد بلكه مقصود اینست، چون یكى از خواص روزه دفع سموم است در این ماه مراقبت بیشترى باید نمود كه از جذب مجدد سموم جلوگیرى بعمل آید. و در واقع ماه رمضان ماه تمرین و آزمایش براى انتخاب سفره اى سازگار در سراسر سال است. سفره اى كه میزبانش" خداست" و میهمانش نباید بر آن مسموم گردد. تنفس عمیق از هواى لطیف وبازدم هواى آلوده است كه تكرار آن سبب مى شود به طور كلى همه ریه ها بلكه سراسر بدن تصفیه گردد به همین طریق روزه هاى متوالى نیز موجب خروج كلیه سموم از مجارى و فواصل بین سلولى وبافت ها مى گردد. اولین تنفس عمیق سبب مى شود نزدیك به دو لیتر هوا كه 5/1 لیتر بیش تر از هواى دم عادى است بنام هواى تكمیلى وارد ریتین گردد و در بازدم شدید و عمیق باز 5/3 لیتر هوا كه مجموعه اى از بازدم عادى و هواى اندوخته است بنام ظرفیت حیاتى از دهان خارج مى شود و چون در بازدم بسیار عمیق هم شش ها نمى توانند كاملاً روى هم جمع شوند لذا حدود یك لیتر هوا به نام هواى همیشگى در ریه ها باقى مى ماند، اینك باز براى تصفیه باقیمانده یك تنفس عمیق دیگر دستور داده مى شود كه مى توان حساب كرد پس از چند مرتبه ، هواى داخل ریه ها كاملاً نزدیك به هواى تازه خواهد بود. روزه نیز به همین نحو است كه روز اول مقدارى از تمام اندوخته هاى اضافى كه بسیارى از آنها براى اعضا مسمومیت نسبى دارد از بدن خارج مى شود و جاى آنها را جذب شده هاى تازه مى گیرد و به همین نحو چنانچه خواهیم گفت با تكرار روزه گویا منبع آبى را كه راكد بوده هر روز مقدارى از آن را برداریم و آب پاكیزه بجاى آن بریزیم تا اینكه به طور قطع یك ماه بگذرد پس از این مدت بدن غوطه ور در آبها و الكترولیت ها و عناصر تازه اى خواهد بود. 5- یك بحث جالب علمى در مورد روزه بفرمائید سه لیوان مایع براى خوردن بیاورند . سه لیوان موجود آب آشامیدنى، آب هندوانه و شیرگاو است- به عبارتى مایعات جدا شده از جماد- نبات- حیوان. ساختمان شیر (آب حیوان) نزدیكتر و سازگارتر ببدن است و در درجه دوم آب گیاه و آخر آب اشامیدنی. آب قسمت اعظم هر سه را تشكیل مى دهد و پس از خوردن باید آب زیادى بصورت ادرار و غیره دفع گردد اما: آب سنگ (آب آشامیدنی) پس از چند روز(شاید 12 روز) خارج مى شود آب گیاه بیشتر و باز آب حیوان زیادتر، بدین معنى كه آب شكاف سنگها جذب و وارد خون و سرانجام بین انساج و بافت ها قرار گرفته آب موجود و ذخیره 12 روز قبل را خارج مى سازد. ذرات رادیو اكتیو بغذائى افزودند و بكیفیت هضم و جذب ودفع آن با دنبال كردن ذرات وقوف حاصل كردند. براى روشن شدن مطلب و اینكه مقصود ما از بحث چیست تحت عنوان مطالعات متابولیسمى شرحى داده مى شود! (Metabolism – Studies) ( مطالعات متابولیسمی): آنچه مى خوریم تصور مى شود صرف سوختن و تهیه انرژى براى بدن مى شود و دفع مى گردد ولى تصورى نادرست بوده، اینگونه است كه بدن عنوان حوضى داشته كه غذا از طرفى وارد و از طرف دگرش خارج مى شود، مثلاً مواد قندى از جانبى وارد شده و از جانب دگر بمصرف سوختن رسیده دفع مى گردد و آنرا حوض متابولیسمى (Metabolic – Pool) نامیده اند. آنچه وارد مى شود تازه است و باید تازه هم باشد و آنچه خارج مى شود از مانده ها و كهنه هاست و باید هم فاسدها و مانده ها خارج شوند( چنانچه تطهیر ظرف جهانى نیز چنین است كه تازه ها و كودكان بیایند و مانده ها و فرتوتها بروند). اكسیژنى كه امروز وارد بدن مى شود 6 ماه بعد خارج شده و كلسیم امروز 180 روز بعد مصرف مى گردد. اگر ازت رادیو اكتیو در غذا باشد چند هفته بعد آنرا در ادرار مى بینیم. براى تعیین خط سیركربن معمولى، كربن دیگرى كه وزن اتمى 14 دارد بكار مى برند. كربن گلوكز معمولى 12 است و اگر 14 باشد گلوكز رادیواكتیو است كه مدتها بصورت گاز كربنیك بعنوان یك كاتالیزر در بدن مى ماند و سپس دفع مى شود و همینطور براى اكسیژن با وزن اتمى 15 آنرا انتخاب مى نمایند كه نصف عمرش 124 ثانیه است. اكسیژنى كه در تانك و كپسول است 15 است و اگر با این اكسیژن گاز كربنیك در بدن درست شد بعلت آنكه با آهك جذب شده باید رادیو اكتیو باشد و به علت ماندن این عناصر در بدن است كه بدن را حوض متابولیسم مى نامند و وارد شدن نوها به بدن و خروج كهنه ها و توقف فیمابین را - Dynamic State . هم اكنون فكر كنید با این همه سرو صدا كه در خوردن یك ذره آب بوجود مى آید آیا كافیست كه با چند روز روزه دارى توقع داشت كه همه فاسدها و كهنه ها جاى خود را به تازه ها بدهند یا باید با روزه هاى متوالى به چنین نتیجه و مقصودى رسید؟
شنبه 2/9/1387 - 17:18
دانستنی های علمی
جنون زیبایى ولوله اى در میان مردم افتاده است. همه مى خواهند زیباتر و زیباتر شوند. گویى قصه سفید برفى و هفت كوتوله است و جریان نامادرى بدجنسى كه مى خواست از همه زیباتر باشد. تقریبا تمام زنان از قسمتى از اندام خود ناراضى هستند. درواقع مى خواهند مشكل خود را با جراحى پلاستیك حل كنند. سئوال این است: كدام مشكل دیگر بندرت به افرادى برمى خوریم كه در فكر جراحى زیبایى و جوان تر نمایاندن خود نباشند. چروك بین دو ابرو، بینى بزرگ یا عقابى یا گوشتى، چربى هاى اضافه شكم و... . كار به جایى كشیده است كه بعضى بعد از تمام این جراحى ها به جراحى هاى زائد و بى مصرفى چون برداشتن چروك هاى پشت پاشنه پا مى پردازند. نمى توان گفت كه این بیمارى همه گیر، مختص قشر مرفه جامعه است. بسیارى از ما افرادى را مى شناسیم كه براى جراحى بینى پول قرض كرده اند. آمار نشان مى دهد كه كسى كه یك بار زیر تیغ جراح زیبایى برود، این كار را تكرار مى كند؛ خواه براى ترمیم جراحى اول یا یك جراحى جدید. آخر وقتى بینى زیبا باشد كه دیگر با چروك زیر چشم همخوانى ندارد و بعد لب ها گوشتى و گونه ها برجسته مى شوند. به این ترتیب دور باطلى آغاز مى شود كه آن را پایانى نیست. ناگهان چشم باز مى كنیم و مى بینیم كه جاى آن موجود طبیعى و شاید نه چندان زیبا (البته با معیارهاى دیكته شده امروزى) عروسكى در آینه مشاهده مى كنیم كه حالات و حركات صورتش فقط تا جایى است كه جراحى هاى مختلف و كشیدن پوست و غیره به او اجازه مى دهند. آیا باید همچنان منتظر بمانیم كه سازندگان لوازم آرایش و افرادى كه از این راه درآمدهاى میلیونى دارند، به ما دیكته كنند كه چه صورتى زیباست این موضوع در اروپا به قدرى بحرانى شده است كه قرار است مجلس آلمان چاپ عكس هاى قبل و بعد از عمل را ممنوع كند و همچنین افرادى كه هنوز به سن قانونى نرسیده اند، اجازه جراحى زیبایى نداشته باشند. استدلال شان هم این است كه این عكس ها بیننده را تشویق به جراحى زیبایى مى كند و افراد نوجوان باید همان طور كه براى گرفتن گواهینامه منتظر رسیدن به سن قانونى مى شوند، براى این كار هم انتظار بكشند. مقاله زیر از مجله اما (EMMA ) و از زبان آلمانى ترجمه شده است. آن را بخوانید و كمى روى آن فكر كنید. شاید این مقاله باعث شود كه ارزش بیشترى براى زیبایى هاى درونى خود قائل شوید. به تازگى مد شده است كه هزاران زن، داوطلبانه زیبایى خود را به دست دارویى به نام بوتوكس مى سپارند. مداوا با بوتوكس، ارزان، سریع و ساده است، ولى پشت این گزارش ها در مورد زنان داوطلب مسموم شده، عملیات تبلیغاتى پزشكان و صاحبان كارخانه هاى لوازم آرایشى واقعیت هایى نهفته است. بوتوكس كه نام كامل آن بوتولینیوم توكسین است، یكى از قوى ترین كشنده هاى اعصاب به شمار مى رود. این ماده همچنین یكى از عوامل به وجود آورنده سیاه زخم است كه سالها بازرسان سازمان ملل در عراق به دنبال آن بودند و اصلا حمله آمریكا به عراق هم به دلیل داشتن این سلاح شیمیایى بود. بوتوكس، جدیدترین كشف در جراحى زیبایى است. پزشكان متخصص زیبایى درجهان، این سم را به طوركاملا قانونى در انبار خود نگه مى دارند و آن را به صورت مراجعان خود تزریق مى كنند تا چروك هاى چهره آنان را از بین ببرند. بوتوكس كه یكى از خطرناك ترین سم هاى شیمیایى است، میلیون ها بار رقیق مى شود تا به صورت داروى زیبایى مورد استفاده قرار گیرد. بوتوكس در عرض چند ساعت، پیشانى هاى چروكدار را صاف مى كند و بسیار ارزان تر از لیفتینگ است. در آمریكا و اروپا از طریق رسانه هاى عمومى و نشریات زنان، تبلیغات زیادى براى بوتوكس انجام مى شود، یعنى زنان از حدود سى سالگى به خود سم تزریق مى كنند. موسسات زیبایى روى بى خطر بودن این ماده تاكید دارند. در این پروسه زیبایى ظاهرا حتى خونى هم جارى نمى شود. اكثر زنان از 30 سالگى دچار این ترس مى شوند كه دیگر به اندازه كافى زیبا نیستند و دلشان نمى خواهد پیر شوند. این موضوع تاز ه اى نیست. زنان با اینگونه مسائل آشنایى دارند. تاكنون تمایل به زیبا بودن، تا این اندازه در زنان شدت نداشته است. از یك طرف تانك هاى آمریكایى به عراق حمله مى كنند، چون دولت این كشور متهم است كه سلاح هاى شیمیایى در اختیار دارد و از طرف دیگر بوتوكس در اروپا همه گیر مى شود. بوتولینیوم توكسین یك نوع پروتئین گیاهى و مشهورترین سم كشنده اعصاب است. به همین دلیل هم برادر كوچك سیاه زخم و طاعون خوانده مى شود. یك گرم از این ماده كافى است تا تمام سكنه یك شهر بزرگ را نابود كند و یك كیلوگرم آن براى نابود كردن تمام اروپا كفایت مى كند. مدت ها قبل از اینكه بوتوكس در مطب پزشكان زیبایى به كار گرفته شود، بوتولینیوم توكسین را در زمره سلاح هاى شیمیایى قرار داده بودند. از دهه 80 است كه این ماده به عنوان دارو به كار گرفته مى شود. یك متخصص چشم در سانفرانسیسكو از این دارو براى درمان تیك چشم استفاده كرد و نتیجه اش موفقیت آمیز بود. 10 سال بعد یك خانم متخصص چشم در كانادا نیز از این دارو براى درمان تیك چشم یكى از بیماران خود استفاده كرد. او متوجه شد كه بیمارش علاوه بر اینكه دیگر تیك ندارد، حالا داراى یك پیشانى صاف شده است. عوارض درمان چروك ها با بوتوكس تاكنون جز سرخ شدن و تورم موقتى محل درمان، عارضه خاصى مشاهده نشده است. البته امكان دارد كه با تزریق غلط، اعصاب بخش دیگرى از صورت فلج شود، اما این مشكل هم پس از سه ماه كه اثر این دارو كاهش مى یابد، حل مى شود. تمام متخصصان در این مورد اتفاق نظر دارند، یعنى این اتفاق نظر به معناى این است كه درمان چروك ها با این دارو یا به عبارتى سم، عوارض جانبى دیگرى ندارد معلوم نیست. بوتولینیوم توكسین فقط 20 سال است كه به عنوان دارو مورد استفاده قرار مى گیرد و از 10 سال پیش هم براى از بین بردن چروك ها از آن استفاده مى شود. این سم، پس از تزریق، به طرف نخاع حركت مى كند. به دلیل مقدار ناچیزى كه از این ماده در درمان چروك ها استفاده مى شود، هنوز معلوم نیست كه در دراز مدت و پس از رسیدن به نخاع، چه اتفاقى براى بوتوكس مى افتد. سیلیكون و روغن سویا هم سالیان سال، بدون هیچ مشكلى مورد استفاده قرار مى گرفت تا اینكه عوارض خطرناك و گاهى حتى مرگبار آنها مشخص شد. پزشكانى كه از بوتوكس براى درمان چروك ها استفاده مى كنند، معتقدند با این كار خود موجب خوشبختى زنان مى شوند. دكتر اولریش بولاتسكى هم جزو این دسته از پزشكان است. حتى همسر خود من هم براى از بین بردن چروك هاى صورتش، بوتوكس تزریق كرده است. وقتى از او مى پرسیم: آیا خودتان هم این كار را كرده اید مى خندد و جواب مى دهد: معلوم است كه نه. بله این سئوال فقط مى تواند یك شوخى باشد. دكتر بولاتسكى به وضعیت زنانى رسیدگى مى كند كه رنج مى كشند! چروك صورت، آنان را پیر و خسته نشان داده و باعث از بین رفتن اعتماد به نفسشان مى شود. تزریق بوتوكس در چند نقطه انجام مى شود و فقط چند دقیقه طول مى كشد، اما تاثیر آن تا سه ماه باقى مى ماند. زنان در طول سه دهه زندگى خود، زندگى كرده اند، رنج كشیده اند، خندیده اند، دوست داشته اند، خشمگین شده اند و لذت برده اند. حال باید آثار تمام این حالات روحى، از چهره آنان محو شود. شاید هم مى خواهند، تمام خاطرات و زندگى گذشته خود را انكار كنند. اعصاب صورت تقریبا 80 شاخه مختلف دارد كه هركدام نشان دهنده حالات مختلفى است كه چهره به خود مى گیرد. ابتدایى ترین حالات صورت، مانند شادى یا غم با كوچك ترین حركت این اعصاب تعیین و مشخص مى شود كه براساس تحقیقات دانشمندان، بخشى از یك زبان جهانى است. كسى كه این حالات را از صورت خود حذف كند، درواقع به نوعى زبان خود را از دست داده و یكى از ارگان هاى اجتماعى خود را ناقص كرده است و درنتیجه احساس خوشبختى هم نخواهد كرد. الگوى زیبایى زائیده تخیلات مردان و زنان است و ارتباط بین جنسیت ها را مختل مى كند. در عین حال تصویر تازه اى كه از یك زن زیبا و مدرن به وجود آمده است تناقضى در خود دارد این موضوع از مدت ها پیش به اثبات رسیده است كه حالات صورت یا به اصطلاح میمیك، نه تنها حالت ظاهرى دارد، بلكه بخشى از روان انسان نیز هست. هنگام خشم یا ترس، ضربان نبض ما سریع تر مى شود. وقتى از شدت ناراحتى به پیشانى خود چین مى دهیم، فركانس قلب كاهش مى یابد و هنگامى كه خشمگین هستیم و ابروهاى خود را بالا مى بریم، دماى بدن افزایش مى یابد. تمام این كارها پس از درمان با بوتوكس دیگر امكانپذیر نیست. حتى اگر بخواهیم عدم داشتن میمیك را در نظر نگیریم، باز هم مشكلات دیگرى وجود خواهد داشت. انسان ها به صورت غریزى با دیدن حالات صورت یكدیگر، واكنش نشان مى دهند. بنابراین هرگونه تغییرى در این سیستم پیچیده علامت دادن، به طرز مشخصى قابل مشاهده است، درست مثل این مد جدید. مصنوعى بودن آن كاملا مشخص است. مى توان آن را دید و تشخیص داد. زنان هنرپیشه و خواننده خیلى خوب مى دانند كه طرفداران آنان بزودى تمایل پیدا مى كنند كه درست شبیه ستارگان مورد علاقه خود شوند. آنان مى دانند كه پیشرو هستند و قرار است الگوى نسل بعد براى زیبایى شوند. مدت درازى قبل از اینكه این الگوى تازه به زنان تلقین شود، از طریق پرده سینما و تبلیغات، آن را به نمایش درمى آورند. یكى از پیشگامان جراحى زیبایى در دهه 70 خواننده اپرا، انه لیزه روتن برگر بود. در صورت او كه بارها مورد عمل جراحى قرار گرفته بود، دیگر هیچ حالت خاصى دیده نمى شد. هیلدگارد كنف، هنرپیشه آلمانى به جراحى زیبایى خود اعتراف و پشیمانى خود را اعلام كرد: به سالها وقت نیاز دارى كه به صورت جدید خود عادت كنى. مدونا خواننده پاپ هم پنهان نمى كند كه تزریق بوتوكس براى او امرى عادى به شمار مى رود. مى گویند كه این خواننده 44 ساله مشترى دائمى تزریق بوتوكس یك كلینیك بسیارشیك و سطح بالا درلندن است. بعد نوبت به منشى ها، فروشندگان و كارمندان رسید كه به تقلید از ستارگان زیباى خود بپردازند. همه مى فهمند شاید بسیارى از كسانى كه دست به عمل جراحى زیبایى مى زنند تصور مى كنند دیگران به حدى مجذوب زیبایى آنان شده اند كه متوجه انجام این عمل نمى شوند. یك متخصص پوست كه میل ندارد نامش فاش شود، مى گوید: در باشگاه هاى ورزشى و بدنسازى مى توان براحتى زنانى را كه مورد درمان با بوتوكس قرار گرفته اند، تشخیص داد. محلى كه بوتوكس به آن تزریق شده باشد، عرق نمى كند. آنان هنگام ورزش و بدنسازى عرق مى كنند و صورتشان سرخ مى شود. فقط پیشانى شان صاف و خشك مى ماند. به مرور زمان، میانگین سن داوطلبان جراحى هاى زیبایى كاهش مى یابد. كار دختران نسل جدید، در این رابطه ساده تر و به عبارتى مشكل تر از مادرانشان است. از طرفى امكانات جراحى زیبایى در حال افزایش است، روش هاى آنها روز به روز ساده تر مى شود و قیمت جراحى ها پایین تر مى آید، به طورى كه امروز زنانى كه درآمدهاى معمولى دارند، خیلى راحت تر از زنان بیست سال پیش، مى توانند دست به چنین اقداماتى بزنند. از طرف دیگر این سهولت موجب ایجاد فشار دیگرى مى شود. به این دلیل كه جراحى هاى زیبایى به سهولت قابل اجرا و هزینه آنها قابل پرداخت است، به نظر مى رسد كه تصمیم گیرى در این رابطه بسیار راحت است. با این روند رو به رشد جراحى زیبایى، به زودى پیشانى چروكدار هم مانند موى چرب، نشان دهنده شلختگى مى شود. خانم دكتر لیلى كرمر آلتگلد معتقد است: اكثر زنانى كه در زندگى خود دچار بحران مى شوند، از ظاهر خود ناراضى هستند. زنان میل ندارند كه افراد با دیدن چهره آنان از مشكلاتى كه در گذشته داشته اند، مطلع شوند. زنان 40 ساله به جراح زیبایى مراجعه مى كنند تا خود را جوان كنند و زنان 30 ساله براى زیباتر شدن به آنان مراجعه مى كنند. هفته نامه اشپیگل در گزارشى كه به جراحى هاى زیبایى اختصاص داده بود، به متدهاى قدیمى از زمان پارینه سنگى تا مصریان باستان، الگو شدن بینى مریلین مونرو و تزریق بوتوكس پرداخت. خبرنگار اشپیگل نوشت كه هیچ یك از این روش ها تازه نیست، اما كیفیت این روش تازه با بقیه فرق دارد، زیرا یك سم مهلك به بدن تزریق مى شود. بنابراین ماده تازه اى وارد این بازى قدیمى شده است. سادگى استفاده و مناسب بودن قیمت بوتوكس، زنان را وسوسه مى كند و نه تنها به روح، بلكه احتمالا به جسم هم آسیب مى رساند. همین موضوع بوتوكس را بسیار خطرناك كرده است. شاید زنان فكر مى كنند كه وقتى بقیه افراد خانواده از تسهیلات زندگى جدید استفاده مى كنند، چرا آنان نباید این كار را بكنند وقتى مرد خانه اتومبیل جدیدى مى خرد، پسر كامپیوتر و دختر دائم لباس هاى تازه مى خرند، چرا او نباید یك تزریق كوچك بوتوكس را به خود روا بدارد بعد منتظر مى ماند كه شوهرش متوجه تغییر او شود، ولى مرد مثل همان اوقاتى كه زن از آرایشگاه مى آید، متوجه تغییرات او نمى شود. یك روانشناس معتقد است: اكثر زنان این كارها را براى شوهران خود انجام نمى دهند، بلكه بیشتر براى خود دست به این اقدامات زیباكننده مى زنند. او در اتاق انتظار مطب پزشكان زیبایى، شاهد صحنه هایى بوده است كه در آنها مردان از زنان خود مى خواسته اند كه از این كار منصرف شوند. طبیعت و اسطوره ما در بحبوحه درگیرى شدید بین افراد ضدفمینیسم و مخالفان الگوهاى زیبایى قرار داریم. لوسى استون، طرفدار برقرارى مساوات، در سال 1885 اظهار داشت: وقتى اجازه نداریم آزادانه در مورد جسم خود تصمیم بگیریم، داشتن حق راى چه فایده اى برایمان دارد 80 سال بعد كه زنان حق راى به دست آوردند، ویرجینیا وولف نوشت: هنوز ده ها سال مانده است تا زنان واقعیت را در مورد جسم خود درك كنند. در این بین انقلابى رخ داده كه همه چیز را دگرگون كرده است. این الگوى تازه مى خواهد به ما تلقین كند كه كیفیتى به نام زیبایى وجود دارد. زنان باید براى به دست آوردن آن، اشتیاق داشته باشند. الگوى زیبایى ربط زیادى به زن و زنانگى ندارد. درواقع الگویى براى رفتار و كیفیت هاى ظاهرى تعیین مى كند. از نظر زنان، پیر شدن به معناى زشت شدن است، زیرا بالا رفتن سن، به معناى قوى تر شدن است و همچنین رشته هایى كه بین نسل ها وجود دارد، گسسته مى شود. زنان مسن تر از زنان جوان و زنان جوان از زنان مسن تر وحشت دارند. اما مهمترین مسئله این است كه زنان، هویت خود را در زیبایى ببینند و به زیبایى ظاهر وابسته شوند، بنابراین معیارهاى آنان براى داشتن اعتماد به نفس، محدود به زیبا بودن مى شود. الگوى زیبایى در این شكل جدید، كشف تازه اى است. الگوى زیبایى زائیده تخیلات مردان و زنان است و ارتباط بین جنسیت ها را مختل مى كند. در عین حال تصویر تازه اى كه از یك زن زیبا و مدرن به وجود آمده است، تناقضى در خود دارد. ضمن اینكه زنان در حال پیشرفت و القاى هویت خود هستند، مسئله معیارهاى جدید زیبایى حادتر مى شود. این تصور وهم انگیز ازاسطوره زیبایى، تعیین كننده زندگى زنان در غرب شده است. به نظر مى رسد انسان هاى دوران جدید تحت تاثیر این تصور تازه و بیمارگونه از زنان هستند كه تصویر واقعى زنان را تغییر مى دهد. دلیل این تمایل چیست كه زنان دیگر جسم، صدا و صورت خود را دوست ندارند و مى خواهند خود را در سطح این تصاویر كلیشه اى مبتذل از زیبایى پایین بیاورند البته ترس هاى ناخودآگاه انسان ها نقش مهمى در به وجود آمدن این دروغ كاذب دارد، اما در خاتمه این معیارهاى اقتصادى هستند كه آن را پایدار مى كنند. سیستم فعلى اقتصادى غرب وابسته به این است كه زنان تسلیم الگوى جدید زیبایى شوند. امروزه دیگردر غرب نمى توان به زنان تلقین كرد كه خانه دارى، بالاترین ارزش است، بنابراین الگوى زیبایى چیز تازه اى را جایگزین آن مى كند. امروزه دیگر جنون زیبایى با تمایل به زیبا شدن سابق تفاوت دارد. زندانى كه ما حالا در آن هستیم، درى ندارد كه از پشت قفل شود. جنون زیبایى در درون ما لانه كرده است، جسم زنان را نابود مى كند و شیره روح آنها را مى مكد. اگر زنان بخواهند از شر آن خلاص شوند، نیازى ندارند كه مانند زنان قرن نوزدهم، تظاهرات كنند و شعار بدهند. فقط كافى است یاد بگیرند كه نگاه تازه اى به این جنون زیبایى پیدا كنند. ۱۴ و 41 سالگى به تازگى مد شده است كه دختران جوان خود را به دست تیغ جراحان پلاستیك مى سپارند. درست به همان سادگى كه گوش هاى خود را سوراخ مى كنند. طى 10 سال اخیر در آلمان، جراحى هاى زیبایى با یك رشد 153 درصدى به 7 میلیون مورد رسیده است. در عین حال تعداد بیماران زیر 18 سال دو برابر شده است. دیگر نباید پیر، چروكیده و ثروتمند بود تا اقدام به جراحى زیبایى كرد. براساس آمار انستیتوى فورسا، براى عمل جراحى زیبایى حتما نباید پیر شد. در حالى كه فقط 60 درصد از زنان بین 49 تا 59 ساله حاضر به تغییر جسم خود در اتاق عمل هستند، این آمار در زنان بین 30 تا 44 ساله به 74 درصد مى رسد. 82 درصد از زنان بین 16 تا 30 ساله آمادگى دارند كه روى تخت جراحى قرار بگیرند تا زیباتر یا خوش اندام تر شوند. در قدیم جراحى هاى زیبایى را به صورت سیاه و سفید در تلویزیون نشان مى دادند، چون حال تماشاگران از دیدن مناظر تهوع آور آنها به هم مى خورد. امروزه هر نوجوان 10 ساله اى مى داند كه مراحل ساكشن چربى چگونه است. تا چندى پیش با جنون لاغرى و انواع رژیم ها به جسم خود حمله ور مى شدیم، حالا ماجرا جدى تر شده است و خود را به تیغ جراح زیبایى مى سپاریم. این پدیده جدید موجب مى شود كه زنان از جسم خود ناراضى باشند و خلاءهاى درونى خود را در نازیبا بودن ببینند. اوا دخترى 23 ساله است. براساس اظهارات خودش قبل از عمل، بینى بسیار زشتى داشته است. در كودكى هنگام بازى، خواهرش ناخواسته راكت بدمینتون رامحكم به بینى او مى كوبد. به علاوه بینى او كج و دراز بوده است. اوا سالها در آرزوى جراحى كردن بینى خود بود. در عكس هایى كه اوا از قبل از جراحى به ما نشان مى دهد، زن جوان زیبایى را مى بینم كه موهاى بلوندى دارد و بینى معمولى یا به عبارتى كاملا عادى او باعث مى شود، صورتش حالتى عروسك وار به خود نگیرد. اوا مى داند كه جز خودش، هیچ كس از بینى او ناراضى نبوده است. جراح براى درست كردن بینى كج او، عملى روى آن انجام داد. قبل از عمل، كاغذى به اوا دادند كه در آن خطرات احتمالى بعد از عمل تشریح شده بود؛ مانند آسیب دیدن غده هاى اشك، ولى اوا اصلا به آن توجهى نكرد. البته این اطلاعات در مراكز مختلف زیبایى با هم تفاوت دارد، اما واقعیت این است كه جراحى زیبایى به این دلیل براى افراد در سن بلوغ، خطرناك تر است كه بدن آنان بعد از عمل باز هم رشد مى كند. بنابراین احتمال یك عمل مجدد بیشتر مى شود. به علاوه وضعیت مالى دختران نوجوان، مانند زنان شاغل نیست و امكان مراجعه آنان به پزشكان غیر متخصص یا تازه كار بیشتر است. همین امر موجب خطرناك تر شدن وضعیت آنان مى شود.
شنبه 2/9/1387 - 17:13
دانستنی های علمی
نوجوان پرخاشگر،مغرور و سركش پرخاشگرى به عنوان یك موضوع مهم و معضل بزرگ مسأله اى است كه اكثر خانواده ها باداشتن فرزندى در سن نوجوانى یا جوانى با آن روبرو هستند. اینكه علل و انگیزه پرخاشگرى چیست و خانواده ها با فرزند پرخاشگر خود چگونه برخورد كنند و جامعه تا چه اندازه در این مورد مقصر است، مسأله اى است كه درخصوص آن با كارشناسان به گفت وگو نشسته ایم. دكتر حسین آقاجانى ـ مدرس دانشگاه : در ابتدا سعى مى كنم قسمتى از بحث مهم پرخاشگرى را درنوجوانان و جوانان از دیدگاه پویایى شناسى گروهى مورد بحث قرار دهم. از خصوصیات بارز نوجوانان پرخاشگر تندروی، حالت خصمانه و پرخاشجویى را مى توان ذكركرد. معمولاً افراد پرخاشگر یا نوجوان پرخاشگر بطور كلى تلاش دارد با هر موضوعى از درمخالفت درآیند و بدین وسیله والدین را تحت سلطه خویش در مى آورند. علل و انگیزه حالات پرخاشگرى نوجوان را در گروههاى مختلف اجتماعى مى توان ابتدا عدم اعتماد و امنیت آنان دانست. مطالعات محققان رفتارشناسى گروهها درزمینه پرخاشگرى نوجوانان نشان مى دهد كه سرچشمه اصلى پرخاشگرى نوجوانان و جوانان در كودكى است. اینان در برقرارى رابطه بادیگران دچار ترس و وحشت مى شوند و واكنش هایى به صورت پرخاشگرى از خودنشان مى دهند. شاید بتوان گفت فرد در دوران زندگى خود دچار مشكلاتى شده و خانواده نتوانسته براین مشكلات غلبه كند. سؤال اساسى این است كه چرا این افراد از قواعد و هنجارهاى مسلط برخانواده سرپیچى مى كنند و ارزش ها و معیارهاى گروه را در خانواده نمى پذیرند. چرا از ضوابط تعلیم و تربیت خانواده روى گردان مى باشند. بطور كلى به آن درجه خودآگاهى این دسته از افراد نرسیده اند. مى دانیم كه خودآگاهى هنگامى تحقق مى پذیرد كه نوجوان از پیچیدگى كنش هاى متقابل اجتماعى كه در ساختار خانواده، مدرسه و جامعه رخ مى دهد آگاه باشد. مى دانیم در صورتى كه از این كنش آگاه نشود از دیگران جداست. همین كه ازدیگران جدا مى شود او در زمره اعضاى متمایز گروه خانوادگى قرار مى گیرد و كنش هایى نامطلوب خواهد داشت. و نمى تواند معنى خود را به عنوان یك نوجوان اجتماعى درك كند. بنابراین او نمى تواند حتى با گروه همسالان خود كه در رشد فردى و اجتماعى او مهم است ایجاد ارتباط كند زیرا قسمتى از رشد شخصیت اجتماعى انسانها مربوط به ارتباط صحیح و منطقى با گروه همسالان است زیرا در این سن احتیاج دارد كه یك ارتباط منطقى با همسالان برقرار كند. احتیاج به ارتباط داشتن به معنى برقرار كردن رابطه طبیعی، نزدیك وصمیمى با گروه همسالان و خانواده است. بخصوص رابطه متقابل با دیگر نوجوانان كه این امر موجب مى شود كه علاوه برمحبت ، مسؤولیت ، احترام را آموزش ببیند. مى دانیم اگر جامعه پذیرى درنوجوان شكل نگیرد او یك فرد پرخاشگر مى شود. مى دانیم بین هر انسانى ، هرنوجوانى و خانواده و جامعه یك جریانى وجود دارد درمبحث جامعه شناسى نتیجه این جریان بسیار مهم است زیرا اگر نتیجه این جریان مثبت باشد، قدرت همنوایى وسا زگارى فرد افزایش پیدا مى كند. ولى اگر نتیجه این جریان منفى باشد او یك فرد ناسازگار مى شود. یكى از متفكرین بزرگ مكتب فرانكفورت به نام اریك فروم معتقد است علت اساسى نابهنجارى فرد یا علت اساسى ناسازگارى فرد، ناسازگارى جامعه بر طبیعت اوست درنتیجه نوجوان محروم، منحرف، پرخاشگر و نابهنجار بار مى آید. او اعتقاد دارد كه جامعه نابهنجار بشر را از شرایط زیست انسانى اش جدا مى سازد و از تمتع شرایط زیستى و وجودى او جلوگیرى مى كند. مى دانیم كه نوجوان احتیاج به احساس هویت دارد. هرانسانی، هر نوجوانى به احساس خاص و منحصر به فرد بودن نیاز دارد و اگر نتواند این احساس را از طریق خلاقیت ایجاد كند آن را از راه همانند سازى باانسانهاى دیگر تحقق مى بخشد. نكته اى كه مى بایست به آن توجه داشته باشیم به فهم رابطه پیچیده نوجوان و جامعه است. نكته اى كه مى بایست به آن توجه كنیم تقدم داشتن جامعه بر فرد است كه جامعه در اینجا مى تواند خانواده، مدرسه و غیره باشد. هر نوجوانى یك ظرفیتى و یك توانایى دارد و از طریق این ظرفیت و توانایى است كه مى توان این مبحث را از نظریه چارلز هورتون كولى كه اعتقاد دارد كه براى تبیین رفتارهاى نوجوان مى بایست رفتار نوجوان را از طریق گروههاى همسال مورد مطالعه قرار داد. «كولی» اعتقاد دارد كه مفهوم خود را كه درباره نوجوان مى توان تبیین كرد از سه منظر بایدتحلیل كرد. وى معتقد است درمنظراول به این نكته باید توجه داشت كه نوجوان باخود مى اندیشد و مى گوید كه در ذهن دیگران چگونه ظاهر شوم. در منظر دوم وى معتقد است كه نوجوان در مورد والدین خود و جامعه فكر مى كند چگونه در مورد من قضاوت مى كنند «كولى »در نتیجه گیرى اعتقاد داردكه از قضاوت دیگران كه درباره خود داریم یا احساس غرور مى كنیم یا احساس سرافكندگی. اگر احساس غرور كنیم یعنى نوجوان از قضاوتى كه جامعه و والدین درباره او دارند، احساس غرور مى كند. قدرت همنوایى و سازگارى او در جامعه افزایش پیدا مى كند اما اگر نوجوان احساس سرافكندگى كند این امر موجب پرخاشگرى و سركشى مى گردد. مى دانیم كه والدین باید در برابر نوجوان پرخاشگر و سركش چه عكس العملى را نشان دهد. به طور كلى پژوهشگران رفتار شناسى گروهها اعتقاد دارند. واكنش خانواده در برابر نوجوان پرخاشگر و سركش مى تواند دو عكس العمل باشد یكى مدارا: در نظریه مدارا سعى مى شود كه نوجوان به خانواده پیوند داده شود و به اطاعت از قواعد و هنجارهاى خانوادگى گرایش یابد بطور كلى اعتقاد بر این است كه مى بایست لبه تیز و آسیب رسان (پرخاشگر) رفتار نوجوان را به اصلاح سوهان دهند و در قسمت دوم مى توان با نوجوان مماشات داشت در واقع این مدارا ومماشات موجب جامعه پذیرى نوجوان مى گردد. چرا نوجوانان از نقش هایى كه به آنان واگذار شده فاصله مى گیرند؟ زیرا تعارضى كه بین اندیشه هاى نوجوان و خانواده و مدرسه و جامعه وجود دارد منجر به كشمكش درونى در او مى شود. در مجموع مى دانیم كه در جامعه مدرنیته و پیچیده شهرى قسمتى از كاركرد تربیتى خانواده به مدرسه و جامعه منتقل شده است و عدم هماهنگى بین دیدگاههاى خانواده و جامعه مى تواند موجب پرخاشگرى نوجوانان شود. نوجوان و جوان احتیاج دارد تا احساسات خود را بیان كنند تجلى بیان احساسات به او كمك مى كند كه بتواند خودش را پیدا كند. لذا تعلیم و تربیت بسته جامعه موجب شده كه ما شاهد یك مسأله عام اجتماعى به نام پرخاشگرى باشیم. نمى توان پرخاشگرى نوجوان را جدا از مسائل جامعه مورد مطالعه قرار داد. عدم كنترل احساسات در جامعه بین افراد با پرخاشگرى ارتباط دارد. به طور كلى اگر به عنوان یك محقق به اختلافات و درگیرى هایى كه در محله هاى مختلف بین جوانان نوجوانان رخ مى دهد، مطالعه كنیم متوجه مى شویم كه پرخاشگرى را در سطح جامعه بدون مطالعه تداخل فرهنگ ها، نمى توان تحلیل كرد. در جامعه پیچیده هر پدیده اى مانند پرخاشگرى یك پیچیدگى خاص خود را دارد. بدون مطالعات علمى دقیق نمى توان این پدیده ها را مورد مطالعه قرار داد.
شنبه 2/9/1387 - 16:59
دانستنی های علمی
مهارت هاى زندگى براى نوجوانان خلاصه مطلب: وقتى بچه ها كوچكند، چندان مشكل نیست كه به آنان كمك كنیم تا اعتماد به نفس به دست آورند. كارهاى كوچك مى توانند تأثیرات بزرگى داشته باشند... . امروزه خانواده ها در پرورش هوش و استعداد كودكانشان قدمهاى محكم تر و مؤثرترى نسبت به گذشته برمى دارند و انتظاراتشان در زمینه كارآمدى فرزندانشان نیز بالاتر رفته است. آنان دریافته اند كه براى دستیابى به این مهم كه همانا داشتن قدرت و توانمندى بیشتر در راه رسیدن به اهداف عالى تر است باید تفكر و اندیشه كودكان و نوجوانان را در سطوح بالاترى پرورش داد. باید به آنان بیاموزیم كه در برابر مسائل و مشكلات زندگى چگونه برخورد كنند كه آسیب پذیرى كمترى داشته باشند. به عنوان مثال هنر ارتباط برقرار كردن و گفت وگو با دیگران از مهارت هاى اولیه اى هستند كه چنانچه فردى به آنها مجهز باشد مى تواند بسیارى از هیجانهاى مخرب را از خود دور كند. حال به ذكر تعدادى از مهارت هاى اساسى و مهمى كه در موقعیت كودكان، نوجوانان، جوانان و والدین در عرصه زندگى نقش شایسته اى دارند، مى پردازیم. مهارت اول؛ اعتماد به نفس وقتى بچه ها كوچكند، چندان مشكل نیست كه به آنان كمك كنیم تا اعتماد به نفس به دست آورند. كارهاى كوچك مى توانند تأثیرات بزرگى داشته باشند. اعتماد به نفس مانند یك رودخانه پس رفت و یا جریان پیدا مى كند این رودخانه همیشه داراى جریانات تندى نیست. بایستى به كودكان مسئولیت انجام برخى از فعالیتها را واگذار كرد، البته باید در نظر داشته باشیم كه فعالیتها در حد توان كودك باشد و پس از انجام كار، كودكان تشویق شوند. معلمان مدارس بایستى زمینه گفت وگو با دانش آموزان را فراهم كنند تا ترس و خجالت از صحبت كردن در دانش آموزان از بین برود. همچنین معلمین مى توانند از تجربیات خود براى آنان صحبت كنند، بچه ها یاد مى گیرند كه تلاش كنند، تلاش به آنان اعتماد به نفس مى دهد. باید به آنها بگوییم كه فوق العاده اند اما این به تنهایى كافى نیست. وقتى بچه ها و بزرگترها به خود به عنوان شخص اول عمل نگاه كنند توانایى انجام كارهاى بیشترى در خود ایجاد مى كنند. مهارت دوم؛ انگیزه بچه هاى با انگیزه چنین نشانه هایى دارند: مى خواهند كارهایى انجام دهند و مشتاق به یادگیرى هستند. تكالیف مدرسه و كارهاى خانه را بدون آنكه خیلى نق بزنند انجام مى دهند. آنان براى فردا یا هفته بعد برنامه هایى دارند، آنان بیشتر بله مى گویند تا نه. كودكان با انگیزه به دنیا مى آیند نه با كسالت و خستگی. آنان مشتاق، جست وجوگر و كنجكاو به دنیا مى آیند و این همان حالتى است كه ما مى خواهیم آنان براى همیشه حفظ كنند. آموزش انگیزه: معلمها و والدین مانند مربیان زمین بازى هستند (تشویق مى كنند و گاهى بچه ها را هل مى دهند). بچه ها باید خودشان مسیر خود را پیدا كنند. اما ما مى توانیم براى ایجاد این شور و حرارت مسیر را به آنان نشان دهیم. تقویت انگیزه: گام اول: فكر كردن و تقویت حافظه و تفكر. به كودكان بیاموزیم در مورد اهدافشان تفكر كنند. گام دوم: گفت وگو و آموزش مهارت هاى گوش دادن. گام سوم: به پایان رساندن كار. وقتى بچه ها ببینند مى توانند روى كار تمركز كنند و آن را تا آخر انجام دهند بیشتر مشتاق انجام كارها مى شوند. گام چهارم: تشویق و تحسین . تشویق مى تواند به صورت یك هدیه، یك امتیاز یا حق انجام دادن یك كار، كلمه تحسین آمیز یا یك بوسه باشد. به هر صورت تشویق همیشه شیرین است. مهارت سوم؛ تلاش واضح است كه تلاش كردن ناخوشایند نیست و انسان براى تلاش كردن به وجود آمده است. دانش آموزان باید بدانند كه حتى انجام تكالیفشان مى تواند لذت بخش باشد، فرزندان ما باید بدانند كه تلاش راه دستیابى به موفقیت است و موفقیت بزرگترین لذت زندگى همه انسانها است. مهارت چهارم؛ مسئولیت پذیرى سعى كنید كه كودكانتان را مسئولیت پذیر كنید. وقتى به بچه هایتان مى گویید: - مى توانم به تو امیدوار باشم. - تو قابل اتكا و اعتماد هستی. - وقتى چیزى به من مى گویى، مى توانم حرفت را باور كنم و... با این جمله ها در واقع شما فرزند مسئولیت پذیر خود را تحسین مى كنید. آموزش مسئولیت پذیرى به بچه ها، شامل پیدا كردن راههایى است تا به آنان كمك كنیم احساس لیاقت و شایستگى داشته باشند، بدانند چه چیزى درست است و به آنچه درست است عمل كنند. مهارت پنجم؛ خلاقیت خلاقیت در بچه ها فرصت علاقه مند شدن و تمرین براى عملى كردن فكرهاى خوب را ایجاد مى كند. خلاقیت اساس علوم را تشكیل مى دهد. وقتى براى بچه ها محیطى را فراهم مى كنیم كه در آن به تحقیق بپردازند، سؤال كنند و در مورد آن فكر كنند و متحیر و سردرگم شوند، پایه هاى علاقه به علوم را در آنان ایجاد مى كنیم. چه بچه هایمان بخواهند یك دانشمند شوند و چه یك شخص معمولى باید از جمله انسانهایى باشند كه همیشه مى گویند: «مى خواهم بدانم این وسیله چگونه كار مى كند؟» مهارت ششم؛ پشتكار دانش آموزانى كه همیشه رختخواب خود را مرتب مى كنند و یا كارهاى منظمى را در خانه انجام مى دهند، در مدرسه موفقیت زیادى كسب مى كنند. موفقیت تحصیلى بستگى به این دارد كه شخص تمام كردن یك كار را در نظر داشته باشد. هرچه سریعتر بچه ها این مهارت را یاد بگیرند، زودتر مصمم خواهند شد تا همیشه هر كارى را به پایان برسانند و از انجام آن لذت ببرند. مهارت هفتم؛ توجه به دیگران علاقه آنها را به هم پیوند مى دهد و به كودكان حس اجتماعى بودن را هدیه مى كند، بچه هاى در حال رشد، خودشان و نیازهاى خودشان را مى بینند، اما والدین و معلمان مى توانند به بچه ها در هر سنى توجه و علاقه را با روشى معنادار بیاموزند. مهارت هشتم؛ كارگروهى اغلب بین كار فردى و گروهى به ویژه در مدارس موازنه درسى برقرار نیست. دانش آموزان بیشتر انتظار دارند به صورت فردى كار كنند، نمره بگیرند و با هم رقابت كنند نه آن كه با هم كار كنند. معلمان باید هرچه بیشتر به كار گروهى تأكید كنند. مهارت نهم؛ عقل سلیم تدبیر داشتن چندان همگانى نیست. یكى از دلایلى كه بچه ها ممكن است با تدبیر باشند این است كه این صفت مادرزادى نیست، بلكه از طریق تجربه و تمرین به دست مى آید؛ برخلاف مهارت مطالعه یا ریاضیات، فراگیرى عقل و تدبیر، برنامه آموزشى ندارد. بهترین كارى كه مى توانیم انجام دهیم این است كه مواقعى را پیدا كنیم كه عقل و تدبیر مورد نیاز است و بعد راههاى كسب آن را تمرین كنیم.
پنج شنبه 30/8/1387 - 11:39
دانستنی های علمی
عزت نفس در نوجوانان « هرگز به او برچسب نزنید » مسئله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی، از اساسی‌ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت كودكان و نوجوانان است. برخوردارى از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیم‌گیری و ابتكار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فكر و بهداشت روانی، رابطه مستقیمى با میزان و چگونگى عزت نفس و احساس خودارزشمندى فرد دارد. امروزه در اصلاح و درمان بسیارى از اختلالات شخصیتى و رفتارى كودكان و نوجوانان نظیر كمرویى و گوشه‌گیری، لجبازى و پرخاشگری، تنبلى و كندروى به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابى و پرورش احساس عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و مهارت‌هاى فردى و اجتماعى آنان می‌پردازند. برای این كه كودكان و نوجوانان بتوانند از حداكثر ظرفیت ذهنى و توانمندی‌هاى بالقوه خود بهره‌مند شوند، می‌بایست از نگرشى مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه‌اى غنی براى تلاش برخوردار شوند. بدون تردید نوجوانانى كه داراى احساس خودارزشمندى و عزت نفس قابل توجهى هستند نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلى و كارآمدى بیشترى از خود نشان می‌دهند و نیز از برجسته‌ترین ویژگی‌هاى صاحبان تفكر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندى بسیار بالاست، لذا پرورش احساس عزت نفس در كودكان و نوجوانان از مهمترین وظایف و رسالت‌هاى خانواده و دست‌اندركاران تعلیم و تربیت است كه در این ارتباط بیشترین نقشش برعهده الگوی رفتارى است. تعریف عزت نفس عزت نفس از (خودپنداره) متفاوت است. خودپنداره عبارت است از مجموعه ویژگی‌هایی كه فرد ممكن است براى توصیف خویش به كار برد، مثلا خود را دوست حسین، علاقمند به داستان‌هاى علمی، فوتبالیست خوب یا... بداند كه اینها محتواى خودپنداره را تشكیل می‌دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشى است كه اطلاعات درون خودپنداره، براى فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگی‌هایى كه در او هست ناشى می‌شود. اگر در نزد یك كودك دانش‌آموز ممتاز بودن ارزش زیادى داشته باشد، ولى خودش دانش‌آموزى متوسط یا ضعیف باشد، وى از پایین بودن عزت نفس خود رنج می‌برد، با این وجود ممكن است توانایى بدنى و محبوبیت همین كودك در میان همسالانش بیشتر از توانایى تحصیلی‌اش باشد. حال اگر در هر دو زمینه ممتاز باشد عزت نفسش بالا خواهد بود. پس عزت نفس هر فرد بر اساس تركیبى از اطلاعات عینى در مورد خودش و ارزش‌های ذهنى كه براى آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می‌شود. انسان اگر در زندگى هیچ چیز نداشته باشد، اما داراى عزت نفس باشد، همه چیز به دست خواهد آورد و برعكس این گفته نیز صادق است. اما این عزت نفس چگونه به وجود می‌آید؟ استوار (1979) فرمولى برای عزت نفس تهیه نموده است: نوزاد پس از تولد به طور فزاینده‌اى از وابستگى و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می‌شود. اگر نوزاد در خانواده‌اى متولد شده باشد كه آن خانواده پذیرنده وى باشد و او را مورد محبت نوازش و علاقه قرار بدهند به تدریج در طى رشد و تكامل خود احساس ارزشمندى می‌كند و والدین را به عنوان موضوع‌هاى خوب، درونى می‌سازد. بر اثر تكرار تأیید و تصدیق‌هاى بیرونی، حس ارزشمندى در خود، درونى می‌شود. حال اگر این نوزاد در خانواده‌اى به دنیا آمده باشد كه مورد پذیرش و نوازش قرار نگیرد، از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندى می‌گردد و این نقیصه طى فرایند رشد روانى به گونه‌هاى مختلف بر رفتار فرد تاثیر می‌گذارد. در پى مطالعاتى كه توسط (الیسون) انجام شد، مشخص گردیده كه از دست دادن حس كنترل و ایجاد نارضایتى فردى یكى از جنبه‌هاى مشخص عزت نفس پایین بوده است. در بررسی‌هایى كه بر روى افراد داراى عزت نفس پایین صورت گرفته علائمى چون شكایات جسمانی، افسردگى و اضطراب، كاهش سلامتى عمومى بدن، بی‌تفاوتى و احساس تنهایی، تمایل به استناد شكست خود به دیگران، عدم رضایت شغلى و كاهش عملكرد، عدم موفقیت آموزشى گزارش شده است. همچنین افرادى كه داراى عزت نفس می‌باشند، از ویژگی‌هاى ذیل برخوردارند: # مستقل عمل می‌كند: در مورد مسایلى چون استفاده از وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اینها دست به انتخاب و تصمیم‌گیرى می‌زند. # مسئولیت پذیر است: سریع و با اطمینان عمل می‌كند. مسئولیت كارهاى روزمره خود نظیر شستن البسه و نظافت خانه و كارهاى شخصى را خود انجام می‌دهد. # به پیشرفت‌هایش افتخار می‌كند: هنگامى كه از پیشرفت‌هایش سخن به میان می‌آید، با مسرت تصدیق می‌كند و حتى به سبب آنها گاه از خود تعریف می‌كند. # به چالش‌هاى جدید مشتاقانه روى می‌آورد: مشاغل ناآشنا و آموزش‌هاى جدید توجهش را جلب می‌كند و او با اطمینان، خود را درگیر آنها می‌كند. # دامنه وسیعى از هیجانات و احساسات را نشان می‌دهد: می‌تواند راحت قهقهه بزند، فریاد بكشد به گونه‌اى ارتجالى محبتش را بروز دهد و به طور كلى هیجان‌های مختلفى را ابراز می‌كند. # ناكامى را به خوبى تحمل می‌كند: هنگام رویارویى با ناكامى می‌تواند واكنش‌های گوناگونى نظیر شكیبایی، خندیدن به خود، حرف زدن و غیره از خود نشان دهد و قادر است از آن چه موجب ناكامی‌اش است، سخن گوید. # احساس می‌كند می‌تواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد: از نفوذى كه بر افراد خانواده، دوستان و حتى معلمان و... دارد مطمئن است. عزت نفس پسران و دختران نوجوان به طور كلى میزان عزت نفس در طول دوران نوجوانى به همراه سن افزایش می‌یابد، البته بین دختر و پسر، از نظر تحول عزت نفس تفاوت‌هایى وجود دارد. بر اساس یكى از جدیدترین تحقیقات كه بر روى 3000 نوجوان انجام گرفته است، دختران نوجوان در مقایسه با پسران نوجوان، عزت نفس ضعیف‌تر و انتظارات زندگى پایین‌ترى دارند و از نظر اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی‌هاى خود نیز در سطح پایین‌ترى قرار دارند. در دبستان اكثر دختران اعتماد به نفس دارند، خود را تایید می‌كنند و درباره هویت خود دیدى مثبت نشان می‌دهند، اما در آغاز نوجوانى كمتر از یك سوم آنها این ادراك را حفظ می‌كنند. البته در مورد عزت نفس پسران نیز افت دیده می‌شود، اما نسبت‌هاى آنان متفاوت است، مثلاً 67 درصد پسران دبستانى اظهار می‌دارند كه از آن چه هستند راضی‌اند، در حالى كه در سطح دبیرستان، 46 درصد پسران این پاسخ را می‌دهند در مورد دختران این نسبت به ترتیب 60 و 29 درصد به نظر می‌رسد كه البته به تدریج كه كودكان به سوی نوجوانى می‌روند ممكن است دریابیم كه پذیرش اجتماعى توسط همسالان به طور فزاینده‌ای نقش مهمى در شكل‌گیرى عزت نفس كلى نوجوانان دارد. راه‌هاى ایجاد اعتماد به نفس در دانش‌آموزان 1- تا جایى كه امكان دارد به دانش‌آموزانتان فرصت انتخاب بدهید. 2- رفتار محترمانه‌اى با دانش‌آموزان خود داشته باشید، او را جدى بگیرید با او به مانند یك كودك رفتار نكنید. 3- بزرگ شدن او را مورد تأیید و تعریف قرار دهید. 4- آزادی‌هاى لازم را بدون سرزنش در اختیارش بگذارید (در حد متعادل و متعارف). 5- افكار و احساسات او را به رسمیت بشناسید. نكات قابل توجه جهت تقویت اعتماد به نفس و عزت به نفس نوجوانان 1- توجه معلمان به ویژگی‌هاى رشد در دوران بلوغ و ابعاد مختلف تغییرات روحی و جسمى نوجوانان در این مرحله. 2- آشنایى و شناخت كامل نیازهاى این مرحله از سن از جمله نیاز به سازگاری با تغییرات بدنى و نیاز به رهایى از وابستگى و قیدهاى كودكانه، نیاز براى به دست آوردن استقلال، نیاز به معاشرت و دوستی، نیاز به مهرورزى و مهرطلبی، نیاز به خودنمایى مهم جلوه كردن ، نیاز به مقبولیت و ستایش. 3- ارضاء درست برخى از نیازهاى عاطفى از قبیل نیاز به محبت و مقبولیت و مهم شدن. 4- آموختن روش صحیح ارضاء برخى از نیازها به نوجوان. 5- تصمیم و القاى این فكر كه نوجوان باید سطح توقعات خود را به اندازه امكاناتش محدود كند. 6- هدایت نوجوان در جهت یافتن راه صحیح براى برآوردن نیازها و تعیین حدود براى توقعاتش 7- ابراز محبت و دوستى با نوجوان در تمام اوقات به ویژه در هنگام بروز رفتارهاى متناقض و گرایش‌هاى متضاد وی. 8- استفاده از نظرات و راهنمایى مشاوران متخصص در رابطه با مشكلات مختلف نوجوان. با یكى یا دو كس مشاوره كن در امورى كه پر خطر بینی كز یك آیینه پیش رونگری وز دو آیینه پشت سر بینی (سعدی) 9- گوش دادن با علاقه به سخنان نوجوان و پرهیز از مسخره كردن آنها و توجه به رویاهاى آینده او. 10- تقویت نیروى ایمان و استفاده از این نیاز نوجوان جهت جلوگیرى از بسیاری لغزش‌ها و كجروی‌ها، كاهش اضطراب و تقویت اتكا به نفس توسط راهنمایى وى و الگو بودن براى نوجوان. 11- استفاده از نقش گروه همسالان در كلاس و انجام فعالیت پرورشى مختلف و هدفدار جهت استفاده از تمایلات نوجوان در ارضاء نیازهاى مختلف آنها 12- آموزش مهارت‌هاى اجتماعى نظیر آداب معاشرت، روش صحیح غذا خوردن، نشستن و نظایر آن كه می‌تواند در اجتماعى شدن آنها موثر باشد. 13- توجه جدى به نقش ورزش همراه با شور و نشاط براى تخلیه انرژى نوجوان. 14- دور نگهداشتن نوجوان از دوستان ناباب و ماجراجو. 15- توجه به این مطلب كه علت عیب‌جویى و خرده‌گیرى فراوان نوجوان به این دلیل است كه به این وسیله حس داورى و نیروى ارزشیابى و تشخیص خود را تقویت می‌كند و این رفتار به منزله تمرینى است براى رشد و تكامل او. 16- نوجوانى سن رشد و انعطاف است. هر لحظه امكان تجدید ارتباط با نوجوان وجود دارد. 17- شرایط اجتماعى نسبت به شرایط نسل قبل تغییر كرده و دگرگونی‌هاى فراوانی در روش تربیتى به وجود آمده است. 18- هرگونه كجروى یا ناسازگارى نوجوان را عمل بر بزهكارى او ندانید و رفتار تند و خشن در نظر نگیرید. 19- هرگز به نوجوان القاب تمسخرآمیز و حقارت آمیز ندهید، چرا كه تاثیرات سوء دارد. 20- هرگز به او برچسب نزنید.
پنج شنبه 30/8/1387 - 11:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته