• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1025
تعداد نظرات : 397
زمان آخرین مطلب : 4047روز قبل
کامپیوتر و اینترنت

آموزش فوتوشاپ(3)

تبدیل عكس رنگی به قدیمی و كهنه !

عكس قدیمی

در این آموزش شما یك عكس جدید رنگی را می توانید با كمی تغییر در آن توسط فیلترها آن را به عكسی بسیار قدیمی تبدیل كنید.

در ابتدا فایل عكس اصلی خود را در فتوشاپ Open كرده و مراحل بعدی را به ترتیب بر روی آن انجام دهید.

سپس بر روی لایه عكس خود كلیك سمت راست كرده و از منوی بازشده كزینه Duplicate Layer را انتخاب كنید. با این كار شما یك لایه جدید دیگر از عكس خود را ایجاد كرده‌اید.

خوب در این مرحله شما باید عكس خود را زا رنگی به سیاه و سفید تبدیل كنید برای این كار شما می‌توانید از كلیدهای تركیبی زیر استفاده كنید.

Ctrl + Shift + U

بعد از انجام مراحل بالا از گزینه Filter/Noise/Add Noise را انتخاب كنید و Amount  آن را برابر با 10 قرار دهید و كلید OK را بفشارید.

در این قسمت شما باید به تصویر خود رنگ بدهید ، برای این كار گزینه Create New Fill ،   را كلیك كرده و از مـــــــنوی باز شده ، Hue/Saturation  را برگزینید. از مقادیر(به ترتیب از بالا به پایین 35/25/20-) استفاده كنید و تیك های دو گزینه ی پایین را نیز بزنید.

طرح ما آماده شده است امیدوارم از این آموزش بهره كافی را برده باشید.    

سه شنبه 20/11/1388 - 18:2
کامپیوتر و اینترنت

آموزش فوتوشاپ(2)

روش ساخت عكس رویایی

عكس خیـــــالی

در این آموزش شما ایجاد افكت بر روی یك عكس را یاد خواهید گرفت.

ایجاد یك عكس رویائی كه بسیار ساده و راحت می باشد.

فایل عكس خود را در فتوشاپ Open كنید.(سعی كنید كه فایل عكس شما با پسوند Jpg باشد)

سپس بر روی لایه عكس خود كلیك سمت راست كرده و از منوی بازشده  Duplicate Layer  را برگزینید.

حالا لایه جدید ایجاد شده را در حالت انتخاب قرار دهید و به منوی Filter بروید و سپس از آنجا گزینه Blur > Gaussian Blur را انتخاب كنید. و مقدار 5 را به عنوان Radius وارد كنید

حالا Opacity لایه را به 70 درصد تغییر دهید.

طرح ما آماده شده است شما می توانید با سلیقه خود طرحی جالب تر از این را هم بدست آورید.

 

سه شنبه 20/11/1388 - 18:1
کامپیوتر و اینترنت

آموزش فوتوشاپ(1)

نحوه ساخت پرتو های نور منفجر شده !

نور منفجر شده

در این مقاله شما با استفاده از یك سری فیلترها و با كمی به خرج دادن سلیقه میتوانید یك افكت بسیار زیبا را ایجاد كنید . این افكت كارایی های بسیار زیادی دارد كه مطمئنا شبیه آن را در جاهای دیگر دیده اید. پس حالا دست به كار شوید و خودتان یك همچین افكتی را ایجاد كنید.

در ابتدا یك فایل جدید ایجاد نمایید. سپس كلید D را بفشارید تا رنگهای شما به حالت Default تبدیل شوند.

سپس از منوی Filter گزینه RenderCloudsرا انتخاب كنید.

بعد از آن از منوی Filter گزینه PixelateMosaic  را انتخاب كنید و سپس مقدار 15 را وارد كنید.

حالا باید مقداری Blur‌ به طرح خود بدهید. برای اینكار گزینه Radial Blur را از منوی FilterBlur انتخاب كنید و مقدار Amount  را برابر 20 و مقدار Blur Method‌ را برابر Zoom قرار دهید.

سپس باید گزینه Emboss‌ را منوی FilterStylize انتخاب كنید. پس از انتخاب كردن آن مقادیر زیر را وارد كنید: 

Angle : 135

Height : 10

Amount : 170

بعد از آن از منوی Filter‌ گزینه Brush StrokesAccented Edges‌ را انتخاب كنید و مقادیر زیر را وارد كنید:

Width : 2

Brightness : 38

Smoothness : 5

سپس گزینه FilterStylizeFind Edges را انتخاب كنید.
 سپس كلید Ctrl+I را بفشارید تا رنگهای طرح شما Invert شوند.
حالا دوباره منوی
Filter‌ بروید و گزینه BlurRadial Blur را انتخاب كنید. مقدار Amount‌ را برابر 60 و مقدار Blur Method را برابر Zoom قرار دهید. 

حال كلیدهای Ctrl+L را بفشارید تا پنجره مربوط به تنظیم Level نمایان شود سپس در اولین مربع ازسمت راست  عدد 60 را وارد كنید.

حالا دو مرحله قبل (مرحله 9 و 10) را دوباره انجام دهید اما این بار مقدار Radial Blur‌ را به 20 و Level را به 200 تغییر دهید.

حالا به منوی Image‌ رفته و از قسمت Adjustment گزینه Brightness/Contrast‌ را انتخاب كنید و مقدار Contrast را برابر 30+ قرار دهید.

حال طراحی شما تا حدودی به پایان رسیده است و فقط باید آنرا رنگی كنید برای اینكار یك لایه جدید (بالای همین لایه‌ای كه كارهای قبلی را بر روی آن انجام دادید) ایجاد كنید و آنرا از رنگ مورد نظر خود پر كنید. سپس حالت Blend Mode لایه را در حالت Color‌ قرار دهید.

امیدوارم این آموزش مفید واقع شده باشد.

 

سه شنبه 20/11/1388 - 18:1
اخبار

خبرآنلاین - کیهان نوشت:  

جربه تاریخی به ما می گوید مثلث جاسوسی CIA، موساد و MI6 از «روشنفکران سکولار» (شهروندان مورداعتماد خود) به عنوان اعضاء «جوخه های مرگ» برای اجرای «ترورهای آکادمیک» استفاده کرده اند. سال 1387، هنگامی که 2 تن از اعضاء «کمپین یک میلیون امضاء» در دادگاه انقلاب به اتهام شرکت در عملیات های تروریستی غرب کشور محکوم و روانه زندان شدند، این گمانه شدت گرفت. اکنون سندی متعلق به 26 دی ماه 1382 از حلقه سکولارهای «دفتر مطالعات سیاسی وزارت کشور» در دست است که با اقتباس از دستورالعمل 2/10 «شورای امنیت ملی آمریکا» حکم به مقبولیت «جنگ های شبه نظامی» و «ترورهای سیاه» در فرآیند «گذار به دموکراسی» می دهد باید بیشتر به چنین گمانه ای حساس بود. با این حال، ترورهای آکادمیک تنها موکول و معطوف به شرایط «کودتای مخملی» نیست، بلکه ناکامی در شکار جاسوس و یا ترور شخصیت های موثر سیاسی و نظامی و یا دانشمندان و کارشناسان به منظور توقف یا کند کردن شتاب حرکت علمی و تکنولوژیک کشور هدف نیز می تواند در دستور کار قرار گیرد و انواع اخیر مخصوصا بارها از سوی موساد به اجرا درآمده است.

کیهان سپس با اشاره به یکی از مقالات دکترحسین بشریه که در زمان دولت اصلاحات نوشته شده است:بشیریه در دستورالعملی توصیه کرد که در صورت شکست اصلاح طلبی، باید به سوی ایجاد «بحران سلطه» (فلج کردن سیستم عصبی حاکمیت) رفت و در همین نقطه، باب نظریه پردازی برای ترورهای سیاه را گشود.

دوشنبه 19/11/1388 - 23:19
اخبار
جهان: یک مرد میانسال مصری وقتی که مشاهده کرد دخترش دیر به منزل آمد تصمیم گرفت که وی را تنبیه کند. وی بدین منظور اقدام به کوتاه کردن موهای این دختر مدرسه ای کرد.

دختر که دیگر روی رفتن به مدرسه نداشت و دنیا را برای خود پایان یافته می دید اختیار از دست داد و سراغ حشره کشی رفت که در آشپزخانه بود، آن را تا آخر سر کشید و مرد.
دوشنبه 19/11/1388 - 23:17
اخبار
اداره مبارزه با جرائم رایانه یی پلیس آگاهی اعلام کرد استفاده از نرم افزارهای فیلترشکن در دسته جرائم رایانه یی قرار دارد و استفاده از آن مجازات دارد. بنابر اعلام این مرکز این روزها 32 درصد جرائم رایانه یی مربوط به دسترسی غیرمجاز به شبکه های کامپیوتری بوده است.
دوشنبه 19/11/1388 - 23:16
خواستگاری و نامزدی

دوست عزیز

مرد درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش تكه سنگی برداشته و بر روی ماشین خط می اندازد. مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود. در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد. وقتی كودك پدر خود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید: پدر، انگشتان من كِی دوباره رشد می كنند؟ مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین. و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود:( دوستت دارم پدر ! )روز بعد مرد خودكشی كرد. عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند. یادمان باشد چیزها برای استفاده كردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن.

پیروز و سربلند باشید

 

دوشنبه 19/11/1388 - 23:6
خواستگاری و نامزدی

نامه چاپلین به دخترش در شب نوئل


امشب شب نوئل است.در خانه کوچک ما همه اهل خانه خفته اند.برادر و خواهر تو حتی مادرت.بزحمت توانستم بدون آنکه این پرندگان خفته را بیدار کنم خودم را به این اتاق کوچک نیمه روشن که به اتاق انتظار پیش ازمرگ می ماند برسانم. دخترم من از تو خیلی دورم اما یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود...اما تو آنجا در پاریس افسونگر بر روی آن صحنه پر شکوه تئاتر این را میدانم و چنانست که گویی در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدم هایت را می شنوم.شنیده ام نقش تو در این نمایش پر نور و پر شکوه نقش آن شاهدختی است که اسیر خان تاتار است.ژرالدین در رل شاهزاده باش ستاره باش و بدرخش اما اگر قهقهه تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند ترا فرصت هوشیاری داد در گوشه ای بنشین و نامه ای که برایت نوشته ام بخوان.من پدرت هستم چارلی چاپلین .دلقک پیری بیش نیستم.امروز نوبت توست روی صحنه هنر نمایی کن .این هنر نمایی ها وقتی به اوج میرسد صدای کف زدن تماشاگران گاه ترا به آسمان خواهد برد بآسمان هم برو اما گاهی نیز بر روی زمین بیا و زندگی انها و فقیران دوره گرد کوچه های تاریک را که با شکم گرسنه هنر نمایی می کنند و یا پاهایی که از بینوایی می لرزند. من نیز یکی از آنها بودم.

داستان من داستان آن دلقک پیریست که در پست ترین محله ها آواز می خواند می رقصید و صدقه جمع می کردمن طعم گرسنگی را چشیده ام .درد بی خانمانی را کشیده ام.و از این بالاتر من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند اما سکه صدقه آن رهگذر غرورش را می شکند احساس کردم.با اینهمه من زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند نباید حرف زد.در دنیایی که تو زندگی می کنی تنها هنر پیشگی و موسیقی نیست. نیمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تئاتر بیرون می آیی آن ستایشگران ثرتمند را فراموش کن.اما حال آن رانند تاکسی را که ترا به منزل میرساند بپرس.حال زنش را بپرس اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت چکی بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار.به نماینده خود در پاریس گفته ام فقط این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا قبول کند.اما برای خرجهای دیگرت باید صورت حساب بفرستی.گاهگاه با اتوبوس یا قدم زدن در شهر بگرد مردم را نگاه کن دست کم روزی یکبار با خود بگو من هم یکی از آنان هستم تو یکی از آنان هستی دخترم نه بیشتر وهنر بیش از آنکه دو بال پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای او را می شکند.وقتی بدانجا رسیدی که یک لحظه خود را برتر از تماشاگران یافتی همان لحظه سن را ترک کن و خود را به حومه شهر برسان من آنجا را خوب می شناسم.

از سالها پیش آنجا گهواره بهاری کولیان بوده است.در آنجا قاصد هایی مثل خودت را خواهی دیدوزیبا تر از تو و مغرور تر از تو آنجا از نور کور کننده شانزه لیزه خبری نیست.خوب نگاه کن آیا بهتر از تو نمی رقصند.اعتراف کن دخترم همیشه کسی هست که بهتر از تو میزند و این را بدان که در خانواده چارلی هرگز کسی آنقدر گستاخ نبوده است که به یک کالسکه ران یا به یک گدای کنار رود سن ناسزایی بگوید.من خواهم مرد و تو خواهی زیست.امید من آنست که هرگز در فقر زندگی نکنی.همراه این نامه یک چک سفید برایت می فرستم اما همیشه یادت باشد وقتی دو فرانک خرج می کنی با خود بگو سومی مال من نیست شاید مال یک مرد گمنام باشد که به یک فرانک احتیاج دارد.این نیازمندان گمنام را هرجا بخواهی می توانی پیدا کنی.اگر از پول برای تو حرف میزنم برای اینست که از نیروی فریب و افسون این بچه های شیطان خوب آگاهم.من زمانی دراز در سیرک بوده ام و همیشه و هر لحظه بخاطر بند بازان نگران بوده اما مردمان روی زمین استوار بیشتر از بند بازان بر روی ریسمان نا استوار سقوط میکنند.شاید که شبی درخشش گرانبها ترین الماس جهان ترا فریب دهد.آنست که این الماس نا استوار خواهد بود و سقوط تو حتمی است.

شاید روزی چهره ی شاهزاده ایی ترا گول زد در آنروز تو بند بازی ناشی خواهی بودو بند بازان ناشی همیشه سقوط می کنند.دل به زر و زیور مبند.زیرا بزرگترین الماس دنیا آفتاب است که خوشبختانه این آفتاب بر گردن همه می درخشد.اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی دادی پاکدل باش و با او یکدل باش.به مادرت گفته ام در اینباره نامه ای برایت بنویسد.او عشق را بهتر از من میشناسد.او برای تعریف یکدلی شایسته تر از من است.هیچ کس دیگری در این جهان شایسته آن نیست که دختری ناخن پایش را هم به خاطر او عریان کند.برهنگی بیماری عصر ماست. اما تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری بد نیست اگر اندیشه تو در اینباره مال دهسال پیش باشد مال دوران پوشیدگی است نترس.این دهسال ترا پیر تر نخواهد کرد.به هر حال میدانم که پدران همیشه جنگی جاودانه با یکدیگر دارند با من و اندیشه های من جنگ کن چون من از کودکان مطیع خوشم نمی آید.

با این همه پیش از آنکه اشک های من این نامه را تر کند.می خواهم یک امید به خود بدهم امشب شب نوئل است شب معجزه است و معجزه ای رخ دهد تا تو آنچه را که من می خواهم بگویم در یافته باشی.چارلی دیگر پیر شده است ژرالدین دیر یا زود بجای این جامه های رقص لباس عزا باید بپوشی و بر سر مزار من بیایی حاضر به زحمت تو نیستم تنها گاهگاهی چهره ء خودت را در آیینه نگاه کن آنجا مرا نیز خواهی دید.خون من در رگهای توست و امیدوارم آن زمان که خون من در رگهایم می خشکد پدرت را فراموش نکنی. من فرشته نبودم اما تا آنجا که در توان من بود تلاش کردم تو نیز تلاش کن رویت را می بوسم

 

این جمله آخر نامه واقعاً به دل نشین هست ما هم اگه تلاشمونو کنیم بد نیست ...

 

دوشنبه 19/11/1388 - 23:4
ادبی هنری

این روز ها

 

 

این روزا زیاد نقاشی می کنم

نقاشی یک هوا

نقاشی برف

نقاشی خدا

این روزها با باران، نقاشیِ اشک می کشم

من با مداد سیاهم خوب نقاشی می کنم

با مداد سیاه رنگین کمانی کشیده ام که

هفت رنگ آن حتی در کتاب رنگ ها هم نمی گنجد

انقدر زیبا که رنگ ارغوانی سر به سجده گذاشت

آبی با من از رفتن گفت

قرمز سر به زیر آرام خفت

این روزها نقاش تر می شوم

چون می خواهم نقشی بکشم که با چشمان کسی آشنا نیست

نقشی که وجود ندارد

چشمهایم را می بندم

و مداد سیاهم را دست دلم می دهم

باز هم نقاشی میکنم

من با مداد سیاهم می خواهم که

اشک را در چشمان خدا نقاشی کنم

می دانم نقاشی من بیست می گیرد





این روزها بیشتر روی قالی مینشینم

این روزها بیشتر با تار و پود همکلام میشوم

این روزها نقشهای قالی برایم آشنا تر از درختان است

این روزها یک دار قالی خریده ام

که با آن خیال رج می زنم

از طلوع می بافم تا غروب به انتها برسم

این روزها بیشتر از جنس حرفهایم می بافم

با دلم پود ساخته ام و با حرفهایم تار می زنم

از خاطره می گویم و خیال می بافم

از شادیهای بزرگ رنگ در تار می کشم

همراه با غمهای کوچک تزیین می کنم

این روزها دار قالی سنگین است

پاهایش می لرزد

مثل دل من



این روزها ساز هم می زنم

این روزها گاهی با سازم حرف می زنم

این روزها پیش نیلبک همدم شده ام

این روزها نی می زنم و با سیم تار می لرزم

با تار می لرزم و با اشک می خندم

این روزها سازم خوشتر می نوازد

فکر می کنم که از دل می نوازد

این روزها تنهایی را دوست دارم

چون همدم تنهایی ام با من می خواند

چون مثل خودم می خواند

این روزها بیشتر ساز می زنم





و این روزها مسافرم

این روزها کوله بار می بندم

این روزها از هرچیزی که دارم بر می دارم

این روز ها خوب یاد گرفتم که

چگونه کوله بارم را ببندم

این روزها خودم پروانه ام

این روزها حس چلچله دارم

این روزها می خواهم مسافر بشوم

چه کنم ؟!!!

دلتنگم و حرفهایم نا تمام

این روز ها کمی هم می ترسم

چون پایبند شده ام

پایبند خرده ریزی به نام زندگی
دوشنبه 19/11/1388 - 23:0
طنز و سرگرمی

"همسر"

A man with a gun goes into a bank and demands their money.
مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد.
Once he is given the money, he turns to a customer and asks, "Did you see me rob this bank?"
وقتی پول ها را دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید : آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
The man replied, "Yes sir, I did."
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.
The robber then shot him in the temple , killing him instantly.
.سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و او را در جا كشت
He then turned to a couple standing next to him and asked the man, "Did you see me rob this bank?"
او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آن ها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
The man replied, "No sir, I didn"t, but my wife did!"
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید.

Moral - When Opportunity knocks.... MAKE USE OF IT!
نكته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند. از آن استفاده كنید!

دوشنبه 19/11/1388 - 22:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته