• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 619
تعداد نظرات : 415
زمان آخرین مطلب : 5606روز قبل
دانستنی های علمی
نخست به امور نخست بپردازید؛
زندگی کردن
عشق ورزیدن
آموختن
و یادگاری ارزشمند برجای گذاشتن

استفان کاوی
********
،درک زندگی تنها با نگاه به گذشته میسر است
اما زندگی کردن، تنها با نگاه به آینده

سورن کیرکگارد
********
حقیقت ما را فرا می‌خواند
غرق در خنده معصومانه یک کودک
یا بوسه‌های یک معشوق
اما ما درهای عاطفه را به روی او می‌بندیم
و با او مانند یک دشمن برخورد می‌کنیم
کسی که فرشتگان و شیاطین را
در زیبایی زندگی و خباثت آن نمی‌بیند
از دانایی و خرد دور افتاده
و روحش از مهر و عطوفت تهی است

جبران خلیل جبران
********
،زندگی مانند دوچرخه‌سواری است
تنها بهنگام حرکت می‌توانی تعادلت را حفظ کنی

آلبرت انیشتین
********
خدایا مرا شایسته آن کن
تا به همنوعانم که در سراسر دنیا
در فقر و گرسنگی به دنیا می‌آیند
و می‌میرند، خدمت کنم

خدایا امروز با دستهای ما
روزی عشق، آرامش و سرور به آنها بخش

خدایا، مرا معبر آرامشت کن
تا آنجا که نفرت هست، عشق جاری سازم
آنجا که خطا هست، بخشایش بگسترم
آنجا که جدایی هست، وصل بیافرینم
آنجا که لغزش و دروغ هست، حقیقت بیاورم
آنجا که تردید هست، ایمان بنا کنم
آنجا که ظلمت هست، نور بتابانم
و آنجا که اندوه هست، شادی منتشر کنم

خدایا، مرا موهبت آن عطا کن تا به جای آسودن
به دیگران آسایش بخشم
و به جای آن که دیگران درکم کنند، درکشان کنم
و به جای آن که عشق دریافت کنم، عشق بورزم
زیرا با فراموش کردن خویش است که می‌توان به هر چیز رسید
با بخشایش است که بخشوده می‌شویم
و با مردن است که زندگی ابدی می‌یابیم
...آمین
مادر ترزا
 مادر ترزا (با نام کامل مری ترزا بویاکسی) زاده به سال 1910 و درگذشته به سال 1997 راهبه‌ای مسیحی بود که زندگی‌اش را در اروپا در دوران جوانی ترک کرد و خود را وقف خدمت به جذامیان، کودکان بی‌سرپرست و طردشدگان (نجسهای) جامعه هندوستان نمود. این نیایش، مقدمه سخنرانی او در سال 1988 در کنگره‌ای به مناسبت بیماری جذام است

 

سه شنبه 4/4/1387 - 9:46
آموزش و تحقيقات

 

فرمان زیبایی

قابل توجه خانم ها و دختر خانم های محترم گروه

شماهایی كه مطمئنا به زیبایی و داشتن پوستی شاداب و با نشاط  اهمیت می دهید
یكی از عوامل موثر در زیبایی، داشتن پوستی سالم و با طراوت است. با وجود گوناگونی فرآورده‌های آرایشی و بهداشتی پوستی و دستگاه‌های مدرن پزشكی، بسیاری از مردم
دنیا از نداشتن پوستی سالم و بانشاط رنج می‌برند. اگر شما نیز خدای نكرده جزو این دسته از مردم هستید، لطفا توصیه‌های زیر را جدی بگیرید

1
جوش، آكنه، سرسیاهی‌های روی بینی، باز بودن بیش از حد منافذ پوست، جای جوش‌های قدیمی، لكه‌های ‌ای، سیاهی زیرچشم، چین و چروك صورت، خال‌های متفاوت و نداشتن PH متناسب پوست (چربی یا خشكی زیاد از حد) از جمله معایب پوستی هستند. گاهی وقتی شما در هنگام صبح از خواب برمی‌خیزید و خود را در آینه می‌نگرید، این معایب را برجسته‌تر می‌بینید. در این صورت توصیه می‌شود هرچه زودتر به یك متخصص پوست و زیبایی مراجعه كنید

2
لوازم آرایشی و انواع كرم‌ها دارای تركیبات متنوعی است كه با هر پوستی سازگاری ندارد. استفاده خودسرانه و بدون مشورت با متخصص پوست و زیبایی، ممكن است آثار
زیانباری داشته باشد. بنابراین از عمل طبق توصیه افراد غیرمتخصص در این زمینه اكیدا خودداری كنید

3
استفاده زیاد از پودرهای آرایشی و فوندیشن به ویژه برای پوشاندن عیوب صورت بدترین راه حل است. این محصولات دارای موادی ‌هالوژنیك بوده، موجب انسداد منافذ پوست
شده و تنفس پوست را مشكل می‌سازد. این مواد همچنین روی سلول‌های رنگی پوست (ملانوسیت‌ها) تاثیر گذاشته و رنگ پوست را تغییر می‌دهد. اثر منفی دیگر محصولات
مذكور این است كه روی فیبرو بلاست‌ها كه تولید كننده كلاژن (مواد سفت نگه‌دارنده پوست) هستند، اثر گذاشته و پس از مدتی پوست را نازك، حساس و شل می‌كند. این
محصولات روی PH پوست نیز اثر گذاشته و تعادل آن را به هم می‌زند. همیشه توصیه شده كه PH پوست، باید اسیدی باشد. قلیایی شدن پوست، محیط را برای جذب باكتری‌ها
مناسب كرده و موجب جوش و سرسیاهی می‌شود

4
به‌صورت روزانه پوست خود را با پاك‌كننده‌های متناسب با نوع آن پاك كنید. حداقل هفته‌ای دو بار پوست خود را با سفیدآب‌های بهداشتی بسایید و به اصطلاح لایه برداری كنید.
لایه‌برداری نباید خیلی عمیق باشد و بهتر آن است در حدی صورت گیرد تا پوست‌های شاخی یا مرده را بردارد. این عمل موجب می‌شود پوست خیلی سریع كار بازسازی را
انجام داده و لایه جدیدی ایجاد شود و در نتیجه پوست شما همیشه جوان خواهد بود

5
بعد از ساییدن پوست، از ماسك‌هایی استفاده کنید كه در آنها موادی مانند زینك اكسید، تیتانیوم دی اكسید و پتاسیم‌هایدروكسید به كار رفته باشد. این مواد به پوست آرامش
داده و آن را بانشاط و شفاف می‌كند. كرم‌هایی مصرف كنید كه حاوی ویتامین‌های C، A، E و B5 باشند. استفاده از این كرم‌ها در روز یا شب تفاوتی ندارد اما توصیه می‌شود در
مواقعی استفاده شود كه بدن از لحاظ جسمی‌و روحی در آرامش به سر می‌برد

6
استفاده از ضدآفتاب فقط برای جلوگیری از اشعه‌های مضر آفتاب نیست بلكه در برابر آلودگی‌های هوا و آلودگی‌های ناشی از رادیاتورهای خانگی و تهویه‌ها نیز توصیه می‌شود

7
اگر زیر چشم‌های شما كبودی و سیاهی دارد: در طول كار با كامپیوتر، به طور منظم به چشم خود استراحت دهید و به طور مرتب، پوست خود را با پنبه نمناك و یا چند حلقه خیار
مرطوب نگه دارید. به اندازه كافی بخوابید. اگر چشم شما مشكل دید دارد، عینك بزنید. افرادی كه وضع مزاجی خوبی نداشته و به ویژه به یبوست مبتلا هستند دچار سیاهی زیر
چشم می‌شوند. بنابراین داشتن كبدی سالم به زیبایی و سالم بودن پوست شما كمك می‌كند. از خوردن غذاهای چرب پرهیز کنید. در عین حال توصیه می‌شود حداقل هفته‌ای
یك تا دو بار به مقدار بسیار كم كره میل کنید زیرا كره دارای ویتامین A بوده و از خشكی و شكنندگی پوست جلوگیری می‌كند. در صورت ابتلا به سیاهی زیر چشم به صورت
ژنتیك، به متخصص پوست و زیبایی مراجعه کنید

8
رژیم‌های لاغری نامناسب دارای عوارض منفی بر پوست هستند كه از جمله آن می‌توان به ایجاد جوش، تغییر رنگ پوست و شل شدن آن اشاره کرد. رژیم غذایی باید متناسب با
سن، وضع مزاجی و طرز زندگی اتخاذ شود. حتی امروزه دریافته‌اند كه رژیم غذایی باید برحسب گروه خونی فرد تنظیم شود. در این خصوص تنوع غذایی را حفظ کرده اما به
اندازه‌ای میل کنید كه سیستم و ارگانیسم بدن آسیب نبیند (اندازه نگه‌دار كه اندازه نكوست). از رژیم‌های سخت لاغری و مصرف قرص‌های انرژی ‌زا اكیدا خودداری کنید. رژیم‌های لاغری نامنظم و غیرمتوالی اثر مخرب‌تری روی پوست و زیبایی شما دارند

9
دی ‌تو كسین كردن بدن (سم زدایی): یكی از مهم‌ترین عواملی است كه اولین اثر آن كمك به زیبایی پوست شما خواهد بود. برای این كار می‌توانید هر روز صبح یك لیوان آب نیمه
جوش به همراه نیمی از لیموترش تازه و كمی‌عسل (به دلخواه) میل کنید. با این كار به حركات دودی روده بزرگ كمك شده و تخلیه آسان‌تر می‌شود. همچنین خوردن این میوه‌ها
اكیدا توصیه می‌شود: سیب، انگور (اگر مبتلا به چاقی هستید صبح‌ها میل نفرمایید، شب‌ها بهتر است) و مركبات مفید دیگر

10
سعی كنید برای پیشگیری از استرس حداقل در روز 20 دقیقه با افرادی صحبت كنید كه موجب خوشحالی شما شده و به شما انرزی مثبت می‌دهند. برای خوشحال نگه داشتن
باید سعی كنید ماده سروتونین را كه در مغز ترشح می‌شود، در حد معین و بالایی نگه دارید. رفتارهای مثبت و كارهایی همانند محبت كردن به دیگران، نیروی مثبت دادن به
اطرافیان و ورزش كردن به این امر كمك می‌كنند
 

 

سه شنبه 4/4/1387 - 9:44
خواستگاری و نامزدی

 

ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد ، ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ، ویرانه دل ماست که با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت .
 
محبت را از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد .
 
 
 
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،از ادمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی افتاب میشه همه چیز یادشون میره!
 
ازم پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟ گفتم زندگی ناراحت شد و رفت اما فکر نکرد شاید اون تمام زندگی من باشه
 
به همه لبخند بزن اما با 1 نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به 1 نفر عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت مال 1 نفر باشه
 
زندگی مثل یه دیكته است ؛هی غلط می نویسم و هی پاك می كنیم،دوباره می نویسیم و پاك می كنیم.غافل از این كه یه روز داد می زنن ورقه ها بالا.
 
نجوم نخوندم،ولی می دونم تو هفت آسمون یه ستاره ندارم...... فیزیک نخوندم،ولی می دونم « هر عملی را عکس العملی است ......» غیر از عشق من به تو و می دونم که واحد اندازه گیری عشق , ژول و کالری و وات و ... نیست .... زیست شناسی نخوندم،ولی می دونم قلب همون دله که می تونه برای یه نفر تنگ بشه یا تندتر بزنه ..... شیمی نخوندم،ولی می دونم اگه عشق نباشه مولکول های هیدروژن و اکسیژن نمی تونن ... اینقدر محکم همدیگه رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد
 
وقتیكه عاشق چشمات شدم تازه فهمیدم كه زیبایی چیست // وقتیكه تو رو در قلب كوچكم جای دادم تازه صدای ضربان قلبم را شنیدم // وقتیكه دست در دستان تو نهادم تازه معنای گرمی را درك كردم // لحظه ها و ثانیه هایی را كه با تو سپری می كنم بیشتر پی به معنای زندگی می برم // هنگامیكه به یاد تو هستم می فهمم كه آرامش چیست و هرگاه به جدایی می اندیشم كنار خود سایه مرگ را می بینم
 
میگی عاشق بارونی، ولی وقتی بارون میاد چتر میگیری بالای سرت... میگی عاشق برفی ولی طاقت یه گوله برف رو نداری... میگی پرنده ها رو دوست داری ولی میندازیشون تو قفس... میگی عاشق گلهایی ولی خیلی راحت از شاخه جداشون میکنی... انتظار داری نترسم وقتی میگی عاشقی؟ 


 
اگر روزی دشمن پیدا كردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی تركت كردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
 
هیچ وقت مغرور نشو......... برگ ها وقتی میریزن که فکر میکنند طلا شدند
 
یکبار از کنار دریا عبور کردی یک عمر امواجش برای بوسیدن جای پاهات میان و میرن

مرداب برای به دست آوردن نیلوفر سالها میخوابه تا آرامش نیلوفر بهم نخوره.پس اگه کسی رو دوست داری برای داشتنش سالها صبر کن.

سه شنبه 4/4/1387 - 9:42
رويا و خيال

شرط عشق

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".

سه شنبه 4/4/1387 - 9:41
شعر و قطعات ادبی
::::SSSSaaaRRRRaaa::::


 

A beautiful Prayer

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد .

 

خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی.

I ask God to take away my bad habit .

 

God said , no

 

It is not for me to take away , but for you to give it up .

 

 

از او خواستم روحم را رشد دهد .

 

فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی . 

 

من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی .

I asked God to make my spirit grow.

 

God said, no.

 You must grow on your own!

  But I will prune you to make you fruitful .

 

از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند .

فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است .

 عطا کردنی نیست ، آموختنی است .

 

I ask God to grant me patience .

 

God seaid , no

 

Patirnce is a byproduct of tribulation .

 

 

It isn"t granted , it is learned .

 

گفتم : مراخوشبخت کن .

 فرمود :  نعمت " از من خوشبخت شدن ازتو .

I asked God to give me happiness .

 

God seaid , no .

 

I give you blessings ;

 

Happiness is up to you .

  از او خواستم مرا گرفتار درد وعذاب نکند .

 فرمود : رنج از دلبستگی های دنیایی جدا و به من نزدیک ترت می کند . 

I askesd God to spare me pain .

 

God said , no .

Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to

 

me . 

  از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد ، من هم دیگران را دوست

 بدارم .

خدا فرمود : آها ، بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد !

 

I asked God to help me love others , as much as He loves me .

God said : Ahah , finally you have the idea .

 

همه با هم بگویید : خدایا مرا ده ، که آن به .

سه شنبه 4/4/1387 - 9:40
آموزش و تحقيقات

گابریل گارسیا مارکز نویسنده 73 ساله و چهره تابناک ادبیات آمریکای لاتین و جهان به علت بیماری از زندگی اجتماعی کناره گرفت. او به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است و به نظر می رسد که حالش مرتباً بدتر می شود. مارکز یک نامه خداحافظی برای دوستانش نوشته که حقیقتاً تکان دهنده است. گفتنی است مارکز نویسنده رمان هایی چون «صد سال تنهایی»، «گزارش یک قتل» ، «از عشق و شیاطین دیگر» ، « پاییز پدرسالار» و ... است که در سال 1982 نیز برنده جایزه نوبل شد.

اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می کرد که من عروسکی کهنــه ام و تکه ی کوچکی زندگی به من ارزانی می داشت. احتمالاً همه آنچه را که به فکرم می رسید نمی گفتم، بلکه به همه چیزهایی که می گفتم فکر می کردم.


ارج همه چیز در نظر من نه در ارزش آنها که در معنایی است که دارند، کمتر می خوابیدم و بیشتر رویا می دیدم. چون می دانستم هر دقیقه که چشممان را برهم می گذاریم شصت ثانیه نور را از دست می دهیم.


هنگامی که دیگران می ایستادند راه می رفتم و هنگامی که دیگران می خوابیدند بیدار می ماندم ، هنگامی که دیگران صحبت می کردند گوش می دادم و از خوردن یک بستنی شکلاتی چه حظی که نمی بردم!


اگر خداوند تکه ای زندگی به من ارزانی می داشت. قبایی ساده می پوشیدم. نخست به خورشید چشم می دوختم و نه تنها جسمم که روحم را عریان می کردم.


خدایا اگر دل در سینه ام همچنان می تپید نفرتم را بر یخ می نوشتم و طلوع آفتاب را انتظار می کشیدم.... روی ستارگان با رویایی ون گوکی شعری بندیتی (1) را نقاشی می کردم. و صدای دلنشین سرات(2) ترانه عاشقانه ای بود که به ماه هدیه می کردم. با اشک هایم گل های سرخ را آبیاری می کردم تا درد خارهاشان و بوسه گلبر گهایشان در جانم بخلد.

خدایا اگر تکه ای زندگی می داشتم نمی گذاشتم حتی یک روز بگذرد بی آنکه به مردمی که دوستشان دارم نگویم که دوستشان دارم. به همه مردان و زنان می قبولاندم که محبوب من اند و در کمند عشق عشق زندگی می کردم. به انسان ها نشان می دادم که چه در اشتباهند که گمان می برند وقتی پیر شدند دیگر نمی توانند عاشق باشند. و نمی دانند زمانی پیر می شوند که دیگر نتوانند عاشق باشند!

به هرکودکی دو بال می دادم اما رهایش می کردم تا خود پرواز را بیاموزد به سالخوردگان یاد می دادم که مر گ نه با سالخوردگی که با فراموشی سر می رسد.


آه انسان ها، از شما چه بسیار چیزها که آموخته ام. من دریافته ام که همگان می خواهند در قله کوه زندگی کنند، بی آنکه بدانند خوشبختی واقعی وابسته ضجه ای است که در دست دارند.

دریافته ام که وقتی طفل نوزاد برای اولین بار با مشت کوچکش انگشت پدر را می فشارد او را برای همیشه به دام می اندازد. دریافته ام که یک انسان فقط هنگامی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پایین بنگرد که ناگزیر باشد او را یاری دهد تا روی پای خود بایستد.


من از شما بسی چیزها آموخته ام. اما در حقیقت فایده چندانی ندارند. چون هنگامی که آنها را در این چمد ان می گذارم. بدبختانه در بستر مرگ خواهم بود

سه شنبه 4/4/1387 - 9:37
شعر و قطعات ادبی

امشب همه چیز رو به راه است
همه چیز آرام.....آرام
  ... باورت می شود ؟ دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یاد تو  "
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفته ام !
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !
تو نگرانم نشو !!
همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....
یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!
یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !
یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...
که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !!
"فراموش کردنت" را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت

سه شنبه 4/4/1387 - 9:36
شعر و قطعات ادبی

   ای درختان برهنه که برگهای سایه دار خویش را که روزی پرندگان بشادی در آنها آشیان می نهادند‌از دست داده و اینک قبای خاکستری رنگ بتن کرده اید.امروز اشک شما را می بینم که مانند باران از شاخسار فرو می چکد اما نرسیده به زمین افسرده شده و یخ می بندد.

♥♥♥♥♥♥♥♥

     مرا نیز برگ و بار زندگی خشکیده و غنچه های مرادم نشکفته و تباه کرده است.از چشم من اشک گرم فرو می چکد اما بر رخسارم یخ بسته و دامن را تر نمی کند.

سه شنبه 4/4/1387 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

دیشب من وبخت و شادی وغم با هم کردیم سفر زملک هستی به عدم

دیشب من وبخت و شادی وغم با هم کردیم سفر زملک هستی به عدم

دیشب من وبخت و شادی وغم با هم کردیم سفر زملک هستی زعدم

دیشب من وبخت و شادی وغم با هم کردیم سفر زملک هستی به عدم

 

چونوسفران به نیمره بخت بخفت شادی ره خودگرفت من ماندم وغم

چونوسفران به نیمره بخت بخفت شادی ره خودگرفت من ماندم وغم 

چونوسفران به نیمره بخت بخفت شادی ره خودگرفت من ماندم وغم 

چونوسفران به نیمره بخت بخفت شادی ره خودگرفت من ماندم وغم

سه شنبه 4/4/1387 - 9:34
شعر و قطعات ادبی

اگر  می دانستی که چقدر دوستت دارم

سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد.


اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی.


اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم.


ای کاش می دانستی...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است.


اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها، جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت، بهانه ای برای زیستن ندارد.


ای کاش می دانستی...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای.


اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را...  قلبت را...  حرفت را...


اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دوستم می داشتی
همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد.


کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم
و مرا از این عذاب رها می کردی
ای کاش تمام اینها را می دانستی . . .

 .

.

.

.

سه شنبه 4/4/1387 - 9:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته