• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3281روز قبل
دانستنی های علمی

عجیب ترین امتحان دنیا از ...

چهار  دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.

آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:

« کدام لاستیک پنچر شده بود؟»

يکشنبه 15/6/1388 - 14:37
محبت و عاطفه

یك ساعت ویژه

مردی دیروقت خسته از كار به خانه برگشت. دم در پسر پنج ساله اش را دید كه در انتظار او بود.

سلام بابا ! یك سئوال از شما بپرسم؟

- بله حتمآ. چه سئوالی؟

- بابا ! شما برای هرساعت كار چقدر پول می گیرید؟

مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سئوالی میكنی؟

- فقط میخواهم بدانم.

- اگر باید بدانی بسیار خوب می گویم : 20 دلار

پسر كوچك در حالی كه سرش پائین بود آه كشید. بعد به مرد نگاه كرد و گفت : میشود 10 دلار به من قرض بدهید ؟

مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سئوال فقط این بود كه پولی برای خریدن یك اسباب بازی مزخرف از من بگیری كاملآ در اشتباهی سریع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت كار می كنم و برای چنین رفتارهای كودكانه وقت ندارم.

پسر كوچك آرام به اتاقش رفت و در را بست.

مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سئوالاتی كند؟

بعد از حدود یك ساعت مرد آرام تر شد و فكر كرد كه شاید با پسر كوچكش خیلی تند و خشن رفتار كرده است. شاید واقعآ چیزی بوده كه او برای خریدنش به 10 دلار نیاز داشته است. به خصوص اینكه خیلی كم پیش می آمد پسرك از پدرش درخواست پول كند.

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد.

- خوابی پسرم ؟

- نه پدر ، بیدارم.

- من فكر كردم شاید با تو خشن رفتار كرده ام. امروز كارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی كردم. بیا این 10 دلاری كه خواسته بودی.

پسر كوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشكرم بابا ! بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسكناس مچاله شده در آورد.

مرد وقتی دید پسر كوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت : با این كه خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول كردی؟

پسر كوچولو پاسخ داد: برای اینكه پولم كافی نبود ولی من حالا 20 دلار دارم. آیا می توانم یك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم ...

يکشنبه 15/6/1388 - 14:34
آموزش و تحقيقات

زندگی یا یک جرعه قهوه تلخ

چند دوست دوران دانشجویی كه پس از فارغ التحصیلی هر یك شغل های مختلفی داشتند و در كار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه كنند.

آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شكایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می كرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست كه برای خود قهوه بریزند.

روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت; شیشه ای، پلاستیكی، چینی، بلور و لیوان های دیگر. وقتی همه دانشجوها قهوه هایشان را ریخته بودند و هر یك لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت: بچه ها، ببینید; همه شما لیوان های ظریف و زیبا را انتخاب كردید و الان فقط لیوان های زمخت و ارزانقیمت روی میز مانده اند.

دانشجوها كه از حرف های استاد شگفت زده شده بودند، ساكت بودند و استاد حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد: «در حقیقت، چیزی كه شما واقعا می خواستید قهوه بود و نه لیوان. اما لیوان های زیبا را انتخاب كردید و در عین حال نگاه تان به لیوان های دیگران هم بود. زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می كنند اما كیفیت آن را تغییر نخواهند داد.

البته لیوان های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تاثیر خواهند گذاشت، اما اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیزهای با ارزشی مانند كیفیت قهوه را فراموش كنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست خواهید داد. پس، از حالا به بعد تلاش كنید نگاه تان را از لیوان بردارید و در حالیكه چشم هایتان را بسته اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید.»

يکشنبه 15/6/1388 - 14:30
آموزش و تحقيقات

سنگ ، ثروت و عشق

در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد وبرای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان وندیمان ثرتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و............

نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد وبا هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت وان را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا ویک یاداشت پیدا کرد

پادشاه نوشته بود:هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد

اگر دنیای ما دنیای سنگ است
بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است
اگر دنیای ما دنیای درد است
بدان عاشق شدن از بحررنج است

اگر عاشق شدن پس یک گناه است
دل عاشق شکستن صد گناه است

يکشنبه 15/6/1388 - 14:27
دانستنی های علمی

بیسکویت و دیگر هیچ

یك زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.

چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود ، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت كتابی خریداری كند. او یك بسته بیسكویت نیز خرید.

او بر روی یك صندلی دسته دار نشست و در آرامش شروع به خواندن كتاب كرد.

در كنار او یك بسته بیسكویت بود و در كنارش مردی نشسته بود و داشت روزنامه می خواند.

وقتی كه او نخستین بیسكویت را به دهان گذاشت ، متوجه شد كه مرد هم یك بیسكویت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.

پیش خود فكر كرد: «بهتر است ناراحت نشوم ، شاید اشتباه كرده باشد.»

ولی این ماجرا تكرار شد. هر بار كه او یك بیسكویت برمی داشت ، آن مرد هم همین كار را می كرد. این كار او را حسابی عصبانی كرده بود ولی نمی خواست واكنش نشان دهد.

وقتی كه تنها یك بیسكویت باقی مانده بود ، پیش خود فكر كرد:

«حالا ببینم این مرد بی ادب چه كار خواهد كرد؟»
مرد آخرین بیسكویت را نصف كرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پررویی می خواست!
او حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن كتابش را بست ، چیزهایش را جمع و جور كرد و با نگاه تندی كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.

وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست ، دستش را داخل ساكش كرد تا عینكش را داخل ساكش قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب دید كه جعبه بیسكویتش آنجاست ، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد!!
از خودش
بدش آمد . . .
یادش رفته بود كه
بیسكویتی كه خریده بود را داخل ساكش گذاشته بود.

آن مرد بیسكویتهایش را با او تقسیم كرده بود ، بدون آنكه عصبانی و برآشفته شده باشد . . .

يکشنبه 15/6/1388 - 14:26
خواستگاری و نامزدی

سنجش عملكرد

پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر
روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره
ای هفت رقمی.مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،"

خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ
داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."
پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم
داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی
خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن
را در کل شهر خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود".
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به
صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم
میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم"
پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من
همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه".

يکشنبه 15/6/1388 - 14:22
دعا و زیارت

  تاریخچه پرده کعبه

 

پوشاندن خانه کعبه سابقه ای طولانی دارد. در این که چه کسی نخستین بار خانه کعبه را پوشانده، اختلاف نظر وجود دارد. شاید اولین کسی که به پوشاندن خانه کعبه اقدام کرده حضرت اسماعیل (ع) باشد.
به گزارش شیعه آنلاین روش ساخت خانه ها در آن زمان به گونه ای بوده که درون آن از دید رهگذران در امان نبود و با باز شدن در، خانه و ساکنان آن در معرض دید رهگذران قرار می گرفتند. همسر اسماعیل که زنی نجیب بود و این مسئله برای او رنج آور بود، به همسرش اسماعیل پیشنهاد می کند پرده ای بر در آن خانه آویزان کنند تا خانه از دید افراد بیگانه در امان باشد. از این رو تصمیم می گیرند خانه خدا را نیز که سنگ های آن بیرون زده بود و منظره خوشایندی نداشت، بپوشانند. به همین خاطر حضرت اسماعیل مقداری پشم گوسفند جمع کرد و آن را به قبایل اطراف داد تا برای کعبه پوششی مناسب ببافند. هر قسمتی از پرده که آماده می شد، آن را بر کعبه آویزان می کردند تا آن که مراسم حج فرا رسید اما هنوز قسمتی از خانه کعبه بدون پرده باقی مانده بود. به پیشنهاد همسر اسماعیل، قسمت باقی مانده را با حصیر پوشاندند.و هر طایفه از اعراب چیزی آورد و حصیر را برداشتند و پرده را تکمیل کردند.

در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: حضرت آدم (ع) کعبه را به وسیله پشم پوشاند، حضرت ابراهیم (ع) با الیاف گیاهی و حضرت سلیمان (ع) با نوع بافت عربی.

بنا به روایت تاریخ در سال 220 قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص)، شاه «تبع حمیری»، پادشاه یمن به قصد ویران کردن مسجدالحرام و خانه کعبه به راه افتاد اما در بین راه سخت بیمار و زمین گیر شد. وی به راهنمایی یکی از عرب های بیابان گرد برای خانه خدا نذر کرد و شفا یافت. بنابراین برای آن دری با قفل و پوشش مناسب تهیه کرد. این پادشاه یمنی ابتدا خانه را با پوششی از برگ درخت نخل و بعد پارچه ای یمنی روی آن کشیده و در آخر با پارچه ای نرم و نازک و لطیف آن را پوشانید. جانشینان راه او را ادامه دادند و سال ها وظیفه آماده کردن پوشش خانه کعبه را بر عهده داشتند. آنها خانه خدا را با پارچه های یمنی قرمز راه راه می پوشاندند اما گاهی هم افراد به صورت موردی پوشش خانه خدا را آماده می کردند. نخستین زنی که در دوره جاهلیت این کار را کرد، «نبیله بنت حباب» مادر عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر اکرم (ص) بود. او حاجتی داشت، نذر کرده و حاجتش را گرفته بود، پوشش خانه کعبه را تهیه کرد. در دوره «قصی بن کلاب» از نیاکان پیامبر (ص) قبیله قریش مسئولیت تهیه پوشش خانه خدا را به عهده داشت تا این که یکی از ثروتمندان بزرگ مکه به نام «ابوربیعه مخزومی» بخشی از این وظیفه را پذیرفت. از آن زمان به مدت یک سال او پوشش خانه کعبه را تدارک می دید و سال دیگر قریش آن را به انجام می رساند.

قریش نیز به خصوص در اواخر عصر جاهلیت همواره بر کعبه پرده ای می پوشاندند که رنگ آن سبز یا زرد و جنس آن خز یا موی بافته شده بود. پیامبر اسلام (ص) تا فتح مکه نتوانست جامه ای بر خانه خدا بپوشاند اما بالاخره در سال هشتم هجری، پوششی از پارچه های یمنی برای کعبه تهیه کرد و از آن پس، خلیفه ها عهده دار این مسئولیت شدند و گاه جامه ای از پارچه های یمنی و گاه از پارچه های سفید مصری بر خانه کعبه می پوشاندند. خلیفه ها و پادشاهان مسلمان، در دوره های مختلف، این کار وظیفه و افتخاری بزرگ تلقی می کردند. در زمان رسول اکرم (ص) بر کعبه پارچه ای سفید رنگ با بافتی عربی می آویختند و بعدها از برد یمانی استفاده شد.

اولین کسی که خانه کعبه را با دیباج پوشاند «ابن زبیر» بود. در زمان بین هشام، پوشش خانه کعبه را در سال دو مرتبه یعنی هشتم ذیحجه و روز عاشورا را عوض می کردند. از آن جا که امکان داشت قسمت هایی از پرده کعبه را به عنوان تبرک برگیرند، در ایام حج دیبا را بر خانه کعبه آویزان می کردند و در روز عاشورا پوشش اصلی را بر خانه کعبه می آویختند. حضرت علی (ع) نیز در دوران خلافت خود برای کعبه پوشش می فرستاد. در زمان عبدالملک هر ساله پرده ای به مدینه فرستاده می شد و بر مسجدالنبی پهن می کردند و بعد آن را همراه عطر و عود به مکه می فرستادند. در حال حاضر کار تزیین پرده هایی که برای پوشش کعبه فرستاده می شود را هنرمندان شهر مکه بر عهده دارند اما این که چرا از رنگ سیاه برای این کار استفاده می کنند مطلبی است که تاکنون به آن اشاره نشده است.

منبع:نشریه روشنان

يکشنبه 15/6/1388 - 14:15
خواستگاری و نامزدی

  چه قدر به تلفن همراه خود وابسته‌اید؟

نتایج یک نظرسنجی که در سطح دنیا انجام شد، نشان می‌دهد، بیشتر مردم وابستگی شدیدی به تلفن همراه دارند به گونه‌ای که بدون آن قادر به زندگی کردن نیستند

 

به نقل از واحد مرکزی خبر، تحقیقات نشان می‌دهد، تلفن‌های همراه به گونه‌ای فراگیر شده‌اند که در جهان تعداد افرادی که بیش از یک گوشی تلفن همراه دارند از تعداد افرادی که تلفن همراه ندارند، بیشتر است.
در این نظر سنجی بیش از 8 هزار نفر از 11 کشور جهان شرکت کردند.

سه چهارم افراد گفتند، تلفن همراه خود را همه جا باید به همراه داشته باشند که در این میان روس‌ها و سنگاپوری‌ها در رده‌های بالا قرار دارند.

بیش از یک سوم پاسخ دهندگان اعتراف کردند که بدون گوشی خود قادر به ادامه زندگی نیستند و 25 درصد نیز گفتند، حاضرند کیف پول خود را گم کنند ولی تلفن همراهشان را از دست ندهند.
یکی دیگر از یافته‌های جالب این نظرسنجی آن است که تلفن همراه ماهیت روابط انسان‌ها را تغییر داده است به گونه‌ای که 50 درصد افراد برای شروع رابطه با افراد دیگران و یا حتی پایان دادن به این گونه روابط از پیام کوتاه استفاده می‌کنند.

بیش از 37 درصد از افراد نیز اذعان کردند طرز استفاده از همه خدمات موجود بر روی تلفن های خود را به صورت کامل نمی‌دانند.

این نظرسنجی به صورت اینترنتی و در کشورهای کانادا، دانمارک، فرانسه، مالزی، هلند، فیلیپین، روسیه، سنگاپور، تایوان، انگلیس و امریکا صورت گرفت.

يکشنبه 15/6/1388 - 14:12
ادبی هنری

چقدر شوخ طبع هستید؟

 

آنهایی که دوست دارند باران را در باغچه های کوچک خانه شان گل های سرخ لاله و میخک و رز می روید.در نگاهشان سادگی است و در کلامشان صمیمت،و با چند قطره ساده محبت شاد می شوند و بال های شان سنگین تر از وجودشان می شود و راحت پرواز می کنند.

شترمرغ ها همیشه حسرت پرواز گنجشک ها را دارند.حدود 160کیلو وزن دارند و روزانه چندین کیلو غذا می خورند و هرچه بزرگ تر می شوند رونق کشتارگاه بالا می رود ولی کسی به خوردن گنجشک طمع ندارد.شوخ طبعی یعنی سادگی پرواز و رهایی ساده از تعلق و وابستگی ها.شوخ طبعی قابل یادگیری نیست.یک کوشش بیهوده برای نمک ریزی و لودگی نیست، بلکه یک جوشش است.بخاری از سوزاندن بزرگ نمایی های دنیا،زیاده خواهی ها و خودخواهی های بشر برمی خیزد.لازم نیست مزه بریزی و در دل نیتی بدمزه داشته باشید.لازم نیست همیشه بخندیم،شوخ طبعی خنده دار نیست بلکه خندیدن به خنده های گریه دار است. بیایید باهم بخندیم نه اینکه به هم بخندیم.

زندگی امروز همه چیز ما را غارت کرده و فرصت ها را برای ما محدود ساخته است ،آرزوهای ما را طولانی و دراز ساخته است.در این رقابت سخت و ناهموار شما را به جدیت و برنامه ریزی و محاسبه و تمرکز دعوت می کنند.جایی برای شوخی نیست.سرت را بجنبانی باختی.باید جدی باشی وقت طلاست.و ناگهان اتفاقی می افتد و تلخی همه تلاش هایت رونمایی می شود.فکرکردید می گویم کار و تلاش بی فایده است؟اصلا و ابدا این طور نیست.شما در فرایند تلاش هایتان بدجوری عمل می کنید ریشه های درخت فقط رو به جلو رشد نمی کنند.یک ریشه شاخه های زیاد و شعبه های بسیاری دارد.لازم نیست تا اعماق زمین فرو رود آنجا هوایی نیست مهم آن است که انرژی و غذای طبیعت را به پیکره ی درخت برسانند اما ما آدمها رگ و ریشه های خود را از دیگران منقطع می کنیم.در محاسبات خود به این نتیجه می رسیم که اگر خودمحور و تک بعدی عمل کنیم بهتر به هدف می رسیم.نه،نه،نه،این طور نیست طبع شما طبع خشکی است،شوخ طبعی یعنی کسی که ریشه هایش راحت و آسان از اطرافش جوانه زند.از لاک خود بیرون آمدن همواره با ترس همراه است اما بزرگترین گناه ترس است.

شوخ طبعی شما را به پاک بازی دعوت نمی کند.بلکه شجاعت می خواهد و حکمت و اندیشه خردمندانه که شما خود را یکی ندانید.ناخن هایت را تر کنی و زیر باران بروی.می گویند مولا امیرالمومنین(ع) شوخ طبعترین مردان زمان بودند و یکی از بهانه های پوچ سران عرب آن زمان هم برای غضب حکومت همین مسئله بوده است شوخ طبع به معنای آن که هر که در حضورش حاضر شود روحیه ی متعالی بگیرد.
اما این که شوخ طبعی چیست،خیلی مهم است تا آن را با هتک حرمت اشخاص و الفاظ سبک و توهین آمیز اشتباه نکنیم.

-کسی را مسخره نکنیم بلکه آیینه شفاف رفتار بد وی باشیم تا وقتی خودش را درمان می نگرد واداربه خنده شود.بدون آن که خودمان بخندیم.

-از قصه ها و ضرب المثل ها وحکایات شیرین در گفته ها و نوشته هایتان استفاده کنید.

-قصدتان صرفا خنداندن نباشد بلکه کشف حقیقت و واقعیت باشد.

-حوادث و اتفاقات مشابه را استادانه به هم پیوند دهید.

-از مجاورت دو پدیده یا مشابهت آن ها با هم و تضاد بین پدیده ها می توان شوخ طبعی ایجاد کرد.
-
موقعیت سنج باشید و جایگاه هر انسانی را محترم شمارید و از هوش خود استفاده کنید.

-شوخ طبعی مرحله ی دوم ارتباط است.

-زندگی را زیاد جدی نگیرید به راحتی زندگی کنید.

-برنامه کودک و کارتون نگاه کنید و از آن لذت ببرید.

-به دنبال سادگی و خصوصیات زیبای انسان ها باشید.

-از تعارفات اضافی و تکیه کلام های متداول و تکراری بپرهیزید.

-تکیه کلام های دیگران را به خودشان پس دهید.

-بعضی از جوک ها را به ضرب المثل تبدیل کنید.

-از گرفتاری های خود کم کنید اول خودتان شوخ طبع وجود خودتان باشید بعد دیگران.

-از روش های خودتان استفاده کنید شما نوع خاصی شوخ طبع هستید و سعی نکنید از دیگران تقلید کنید.

-هرچه با دیگران صمیمی تر و صادق تر باشید از ارتباطات شوخ طبع گونه همدیگر بیشتر لذت می برید.شوخ طبعی اوج اطمینان طرفین است.

میان شوخ طبعی و خنداندن دیگران تفاوت بزرگی وجود دارد.شوخ طبعی زمانی مصداق دارد که وقتی لطیفه ای می شنوید به آن واکنش نشان دهید اما این لزوما از شما فردی بذله گو نمی سازد.تعریف کردن لطیفه های خنده دار به ویژگی های پیچیده ی بیشتری احتیاج دارد. از جمله این ویژگی ها می توان به انعطاف پذیری، بلوغ اجتماعی، هوش،همدلی فراوان،و البته شوخ طبعی اشاره کرد.

  آزمون

با تکمیل پرسشنامه زیر ببینید این توانایی را دارید که دیگران را بخندانید یا نه با دو گزینه درست و غلط پاسخ دهید.

1- من بیشتر برون گرا هستم تا درون گرا.

2- گاهی اوقات در آیینه ادا در می آورم.

3- در فیلم های دلقک بازی حرکت کند فیلم را به حرکت تند ترجیح می دهم.

4- وقتی درباره ام لطیفه می گویند ناراحت می شود.

5-اغلب عکس های من واقعیت زندگی ام را نشان نمی دهند.

6- من لطیفه های فراوانی بلدم.

7- در باغ وحش دیدن شیرها و پلنگ ها را به میمون ها و شام پانزه ها ترجیح می دهم.

8- به لحاظ اجتماعی باز و گشوده هستم.

9- از این که با آواز خواندن و یا لطیفه گفتن دیگران را سرگرم کنم لذت می برم.

10- کاغذی را خط خطی کنید و بعد ببینید توضیحاتی که در ادامه مطلب در مورد این سوال آمده درباره شما چه می گوید.

محاسبه امتیازات

در ازای هر جوابتان که با جواب های زیر یکی است یک امتیاز به خودتان بدهید. در جواب سوال شماره10 اگر خط هایی که کشیده اید منحنی هستند،یک امتیاز دیگر برای خودتان درنظر بگیرید.
1- درست

2- درست

3- غلط

4- غلط

5- غلط

6- درست

7- غلط

8- درست

9- درست

امتیاز 10-8 :از شوخ طبعی خود راضی هستید و می توانید دیگران را بخندانید.

امتیازی7-4:از توانایی متوسطی برای خندان دیگران برخوردارید.

امتیاز3-0:خودتان را بیش از اندازه جدی می گیرید شاید دوست ندارید در کانون توجه قرار بگیرید سعی کنید کمی راحت تر با مسایل برخورد کنید.

 

نکته:بدون توجه به این که چه امتیازی آورده اید،بدانید که شوخ طبعی تان با تمرین بیشتر می شود سعی کنید در طول روز جنبه های روشن مسایل را بیشتر ببینید.

توضیحات

جواب های درست در این پرسشنامه با توجه به جواب هایی که اغلب افراد شوخ طبع می دهند انتخاب شده اند در ادامه مطلب درباره هریک از پاسخ ها نظراتی ارایه داده ایم.

1- درست.شوخ طبعی تجربه ای به لحاظ اجتماعی اشتراکی است که کسی که به دیگران توجه داشته باشد معمولا از شوخ طبعی برخوردار است این یکی از ویژگی های ضروری کسی است که لطیفه می گوید.

2- درست.اگر بتوانید سرحال و شاداب باشید و خود را به شکلی ببینید که دیگران می بینند،می توانید درباره خود منصف باشید.این خصوصیت مهمی است که می تواند در شوخ طبعی موثر باشد.

3- غلط.فیلم با حرکت آهسته به جنبه های زیبایی و علمی توجه دارد، اما فیلم با حرکت سریع تولید خنده می کند.

4- غلط.قبول کردن تضادهای خود رابطه زیادی با شوخ طبعی دارد.

5- غلط.اشخاصی که افکار منصفانه خود را رو می کنند اغلب فاقد انعطاف هستند،خودشان را بیش از اندازه جدی می گیرند،و شوخ طبعی محدودی دارند.

6- درست.کسانی که می توانند داستان های خنده دار بگویند معمولا می توانند لطیفه های متعددی را به یاد آورند.

7- غلط.میان انسان ها و میمون ها شباهت بیشتری وجود دارد میان تا میان انسان ها و شیرها و پلنگ ها.اشخاصی که به میمون ها علاقه مندند اغلب شوخ طبعی بیشتری دارند.

8- درست.باز و گشوده بودن،یکی از ویژگی های لطیفه گوهاست.

9- درست.میل به سرگرم کردن دیگران نشانه آن است که می خواهید مورد تحسین آن ها قرار بگیرید.

10- خطوط منحنی شکل نشانه شخصیت با انعطاف و خطوط راست و مستقیم و زاویه دار نشانه شخصیت بی انعطاف است.

 

منبع تست:کتاب شما کی هستید؟

يکشنبه 15/6/1388 - 11:18
آموزش و تحقيقات

   پدر ، معلم خانواده

مسئله پدری و عهده داری سرپرستی فرزندان ، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن مستلزم آگاهی ، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است . به فرموده پیامبر پدر مسئول است. او مسئول است اعتماد را در درون خانواده بیاورد، مراقب فرزندان باشد و زمینه را برای استقلال و آزادی فراهم آورد و مخاطرات را از آنها دور سازد. از همان دوران جنینی پدر باید زمینه ساز تربیت فرزند باشد تا روزی که او به دنیا آمد دچار گرفتاری و سردرگمی نباشد.

   وظیفه و نقش پدر

پدر مسئول دادن آگاهیهای لازم و پرورش فرهنگی فرزندان است. از نظر کودک اوست که همه چیز را می‌داند، به همه سؤالات پاسخ می‌گوید. از هر واقعه‌ای ، در هر جا که اتفاق افتد خبر دارد، آینده و گذشته را اوست که باید خبر دهد، و بالاخره اوست که دریچه‌ای از اطلاعات را به روی کودک می‌گشاید. شاید تصور کودک از پدر اغراق آمیز باشد ولی در کل این نکته درست است که افراد بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربی هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از کودک مضایقه نمایند از موقعیت شایسته و مناسبی محروم می‌گردند. پدر در این رابطه متعهد انجام نقشی است که دیگران از آن عاجزند.
پدر از یک دید ، معلم خانواده ، رهبر و قانون دان است. از طریق پدر است که کودک به گفته خواجه نصیر طوسی از تدبیر و کمالات نفسانی ، چون آداب و فرهنگ ، هنر و صناعات و علوم و طریق زندگی که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند، برخوردار می‌شود. این خطاست که تصور شود نقش فرهنگی فقط به عهده مدرسه است، زیرا پایه‌های صحیح علم و اطلاع را پدر در خانواده می‌گذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سلیقه و جهت دادن آنها یاری می‌کند. پدر ممکن است بسیاری از آنچه را که خود می‌داند به فرزند خویش منتقل نماید و بسیاری از مسائل مورد نیاز و مشکلات و معماهای او را حل کند و از این دید وضع راهنمایی را برای کودک ایفا کند و راهی برای زندگی او عرضه نماید.

  اهمیت پدر در جنبه الگویی

کودک در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر می‌پذیرد و تحت تأثیر دیده‌ها و شنیده‌های بسیاری است. همه آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی کودکند. اما پدر از همه آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است.

رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است : درس ، اخلاق ، تربیت ، سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب می‌کند: محبت ، شفقت ، وفاداری ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجایای اخلاقی ، درستکاری ، پشتکار ، سربلندی ، شرافت ، صداقت و ... .

این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته‌اند و گفته‌اند : تو اول کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی. نحوه استدلال پدر ، بکارگیری وسایل و ابزار ، کینه توزی و خود خواهی او و ... همه در کودک مؤثر است. بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان کودک را جهت می‌دهند، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند.

   شرط اثر گذاری پدر

شرایط اثرگذاری پدر در کودک این است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد، همدم و همبازی او باشد، به او محبت کند، از نظر کودک عادل باشد، در برخوردها هیچگونه تبعیضی نداشته باشد تا به نظر کودک کسی آید که به رفع نیازهای او اقدام می‌کند و در کل ، او پدر را دوست داشته باشد. فرزند در چنین شرایطی است که از پدر الگو می‌گیرد و می‌کوشد کردار و رفتارش را با او موافق سازد. در غیر این صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از او سرمشق بگیرد ولی چنین جنبه الگویی هرگز پایدار نیست. طفل جبراً راه و روش پدر را تکرار می‌کند. ولی در دل هرگز عشقی نسبت به او احساس نخواهد کرد و هرگز نخواهد اندیشید که چون او باشد و حرکات و رفتارش را بر اساس خواسته او شکل بدهد. طبیعی است هرگونه تلاش و اقدامی که در این راه به عمل آید بی ثمر خواهد بود.

  تربیت از راه الگو

پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شیوه و روشی خاص جهت دهند باید مدل و الگوی راه و روشی باشند که برای فرزند خویش خواستارند. پدرانی که بین عمل و گفتارشان ، تفاوت است و پدرانی که فرصتی کافی برای ارتباط با فرزندان خود ندارند، هرگز الگوی خوبی برای فرزندان خود نخواهند بود.

  یک روش تربیتی

پدر در طریق سازندگی کودک ، آشنا کردن او به ضوابط و شرایط محیط و زمانی هم برای دادن آموزشهای لازم و کافی در یک امر نیاز دارد، فرزندان خود را به سفر ببرد. لذا از شما پدران می‌خواهیم برنامه سیر و سفر و گشت و گذار خود را کلاس درس کنید و خود معلم این کلاس باشید. حالا که بناست مثلاً پنج روزی در مسافرت باشید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید. ببینید در قطار و در کوپه خود چه چیزهایی را می‌توانید بگویید، چه قصه‌های قابل ذکری دارید که در آن نکات آموزنده و سازنده‌ای باشد و چگونه می‌توانید بسیاری از اهداف و مقاصد تربیتی را پیاده کنید.

هرچه که در مسیر با آن برخورد می‌کنید به فرزندتان معرفی کنید. از تاریخ آن بگویید، در مورد فواید و مضار آن بحث کنید، از نکاتی که می‌تواند مایه عبرت آموزی باشد بحث به میان آورید چون این فرصتها کمتر پیش می آیند و حتی گاهی ممکن است فرصت پدید آید، ولی دیگر دیر شده باشد. مثل زمانی که فرزندان شما به سنین نوجوانی ، بلوغ و جوانی رسیده‌اند. شما با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود ، مخصوصاً در هفت سال سوم زندگی او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده می‌خواهید کاری کنید که او اولاً غم و رنج خود را فراموش کند، ثانیاً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً رابطه مفید و سازنده‌ای با شما برقرار کند.

بر این اساس باید مراقب باشید و سعی کنید روابط شما با او سالم و طبیعی و به دور از آشفتگی ها باشد. در طول همراهی با او ، سعی کنید از او کمتر ایراد بگیرید، کمتر انتقاد کنید و خاطر او را کمتر مشوش سازید. تذکر اشتباهات او به صورت غیر مستقیم ، مشفقانه و حتی در خفا باشد. صبر و تحمل شما در همراهی فرزند بسیار کارساز است. خود دار و مسلط باشید. بکوشید به گونه‌ای برخورد کنید که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در هفت سال سوم زندگی فرد ، که در آن صورت ترمیم دل شکسته و تحت کنترل درآوردن او بسیار مشکل است. در این صورت او حال غزالی را دارد که اگر بگریزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد.

  زیان جدایی ها

پدر باید زمینه ساز انس و الفت از طریق ایجاد رابطه با فرزند باشد. این رابطه از طرق مختلف در محیط خانه و زندگی فراهم می‌شود. مثلاً از طریق تشکیل جلسات مشاوره خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیم گیری ها. وجود چنین نزدیکیهایی سبب می‌شوند که طفل با پدر احساس صمیمت و انس کرده و خود را نسبت به او نزدیک بیابد.

عدم توجه وعدم همکاری و هم کلامی نسبت به فرزند سبب می‌شود که کودکان به تدریج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند، با آنها راز دل بگویند و به تدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند. گاهی چنین کودکانی به سوی معلمان و یا افرادی که دارای مقامی برترند روی آورده و از پدر می‌گریزند. این امر ممکن است از جهاتی و یا در مواردی به نفع کودک باشد ولی از خطرات و عوارض آن نباید غافل شد. وجود شکاف بین پدر و کودک و در عوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ با آنان گاهی ممکن است به قیمت رسوایی و آلودگی فرزند تمام شود و دامنه آلودگی را به مرز خانواده بکشاند.

  وقت گذاری پدر

فرزندان شما نیاز به وقت گذاری شما دارند تا از وجود شما و از زمینه‌های انس و الفت شما بهره‌ای گیرند. راه و روش زندگی را از شما فرا گرفته و طریق زندگی خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشید بازهم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه باشید، با او حرف بزنید، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید.

در سایه این وقت گذاری قادر خواهید شد رفتار فرزندتان را دریابید، از ریشه و منشاء آن باخبر شوید، اگر رفتاری ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع واصلاح آن را پیدا کنید. از تمایلات و خواسته‌های او آگاه شوید و در این رابطه تصمیم بگیرید. کودک در آینده به آن کس دلبسته تر خواهد شد که با او سابقه انس و ارتباط بیشتری داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بیشتر پذیرا خواهد شد که باب رفافت و ملاحظات با او گشاده باشد. شما در سایه این وقت گذاری موفق خواهید شد. رابطه او را با خود ، با اعضای خانواده و از آن مهم تر با خدا محکم‌تر سازید.

يکشنبه 15/6/1388 - 11:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته