• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3784روز قبل
دعا و زیارت

امام علی علیه السلام فرمودند:

مَن ظَنَّ بِكَ‌ خَیرَاً فَصَدِق ظَنَّه.
کسی که به تو گمان نیکی برد، گمانش را (عملاً) تصدیق کن.

(نهج البلاغه نامه 31)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:36
دعا و زیارت

امام علی علیه السلام فرمودند:

اُحصُدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَیرِک بِقَلعِهِ مِن صَدرِک.
قلب خود را از کینه دیگران پاک کن،‌ تا قلب آنها از کینه تو پاک شود.

(الامالی، ج2، ص 174)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:35
دعا و زیارت

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:

أوشَک دَعوَةً‌ وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ.
دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد،‌ دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.

(اصول کافی،ج1 ،ص52)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:33
دعا و زیارت

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:

مَن أرادَ أن یکنَ‌ أقوَی النّاسِ‌ فَلیتَوکل عَلی اللهِ
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.

(بحار الانوار،7 ، ص143)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:32
دعا و زیارت

امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

خُذُوا الکلِمَةَ اطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها
سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نکند.

(تحف العقول، ص391)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:31
دعا و زیارت

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ‌ إِنتِظارُ‌ الفَرَجِ
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است.

(تحف العقول، ص403)

سه شنبه 11/4/1387 - 10:30
شعر و قطعات ادبی

به باغ همسفران
صدا کن مرا.    صدای تو خوب است.        صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است                   که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

در ابعاد این عصر خاموش
   من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.             بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.   و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.و خاصیت عشق این است.

کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقتمیان دو دیدار قسمت کنیم.بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.بیا زودتر چیزها را ببینیم.    ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض            زمان را به گردی بدل می‌کنند.                 بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.           بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.

                                                  مرا گرم کن
<<و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شدو باران تندی گرفتو سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،اجاق شقایق مرا گرم کرد.>>در این کوچه‌هایی که تاریک هستندمن از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم.من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.و آن وقتحکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد.    حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد.               بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت    قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.

      و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش "استوا" گرم،

                            تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.

 سهراب

شنبه 8/4/1387 - 19:50
شعر و قطعات ادبی

غمی غمناک

شب سردی است ، و من افسرده.

راه دوری است ، و پایی خسته.

تیرگی هست و چراغی مرده.

می کنم ، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت ،

غمی افزود مرا بر غم ها.

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من

           اندکی صبر ، سحر نزدیک است:

                      هردم این بانگ برآرم از دل :

        وای ، این شب چقدر تاریک است!

   خنده ای کو که به دل انگیزم؟

       قطره ای کو که به دریا ریزم؟

          صخره ای کو که بدان آویزم؟


مثل این است که شب نمناک است.

            دیگران را هم غم هست به دل،

                غم من ، لیک، غمی غمناک است.

سهراب سپهری

شنبه 8/4/1387 - 19:48
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

بازیگری که با حضورهای متفاوت در فیلم های دفاع مقدسی، کمدی های فاخر و حتی کمدی های سطحی توانست بسیاری از ظرفیت های بالقوه خود را بالفعل کند. بازیگری که توانست از تکرار تصویری جدید بسازد.

به گزارش خبرنگار مهر، پرویز پرستویی بازیگری را با تئاتر آغاز کرد و پس از بازی در چند فیلم و مجموعه توانست جایگاه خاصی بین بازیگران ایرانی پیدا کند. بازیگری که ریسک تجربه در کارهای متفاوت را پذیرفت و کارنامه پربار سینمایی او 26 فیلم مختلف را شامل می شود که در میان آنها از فیلم های ماندگار سینمای دفاع مقدس تا آثار کمدی عام، کمدی های روشنفکرانه  و ... می توان نمونه هایی پیدا کرد.

"دیار عاشقان" به کارگردان حسن کاربخش اولین تجربه بازیگری سینمایی او در سال 1362 است. از نوع فیلم هایی که با رنگ و بو و نگاهی مستقیم به جنگ  برای ارزش گذاری به آن در دهه شصت ساخته می شدند و به نوعی حضور پرستویی و کاراکتر بازیگری او را با جنگ و دفاع آمیخته کرد. هر چند این بازیگر هنوز فرصت لازم داشت تا مخاطبان خود را با تسلط و تکیه بر جلوه های بازیگری خود تحت تأثیر قرار دهد و تصویر ماندگار خود را در اذهان ثبت کند.

"پیشتازان فتح" به کارگردانی ناصر مهدی پور در سال 1363 ساخته شد. فیلمی با تکیه بر وجوه اکشن و حادثه ای جنگ که به گروه دوازده نفری شناسایی و پاکسازی مین ها می پردازد که در واقع زمینه ساز عملیات مستند "فتح المبین" شدند. فیلم با تکیه بر چهار معبر پاکسازی شده توسط این گروه که تعداد آشنای 12 نفر برایشان تعریف شده، کمتر به پرداخت پررنگ شخصیت ها می پردازد و بیش از هر چیز هم خود را بر بخش سخت افزاری جنگ قرار می دهد. حضور پرستویی هم در این فیلم برگرفته از شکل گیری شمایل تاریخی او به عنوان رزمنده و هم در راستای نهادینه کردن دغدغه های خاص او در فیلم های مرتبط با جنگ و جبهه قرار می گیرد.

"پاداش سکوت"

فیلم های "مار" و "شکار" ساخته مجید جوانمرد، "سازمان 4" ساخته حسن جوان بخش محصول سال 1366 و "حکایت آن مرد خوشبخت" ساخته رضا حیدرنژاد محصول سال 1369 هستند. فیلم هایی که فقط به مثابه تجربه های متفاوت پرستویی ورای آثار دفاع مقدسی می تواند در پرونده او جایگاهی پیدا کند.

"آدم برفی" اولین فیلم سینمایی بود که پرستویی با قرار گرفتن کنار بازیگران مطرحی چون اکبر عبدی، داریوش ارجمند، مرحوم مهدی فتحی و ... هر چند در نقشی مکمل، خوش درخشید و در ذهن مخاطب ماند. فیلمی ساخته داوود میرباقری در سال 1373 که تجربه ای خاص برای عواملش محسوب می شود. داستان مهاجرت و به چالش کشیدن مسائل هویتی و ... که به طور کامل در کشور ترکیه به عنوان لوکیشن اصلی می گذرد و مسائل یک نسل پا در هوا را که آرزویی جز مهاجرت به ینگه دنیا در سر ندارند مرور می کند. 

 پرستویی با قرار گرفتن در نقش خواننده کافه ای که آهنگ های کوچه و بازاری ایرانی می خواند و نوعی رفاقت سنتی بین او و داریوش ارجمند برقرار است (که به مرام بازی و رفاقت هایی که در این دوره کمرنگ شده، پهلو می زند) چهره ای باورپذیر از یک نوچه لمپن ارائه می دهد و مخاطب را با حضور خاص خود شگفت زده می کند.

"لیلی با من است" ساخته کمال تبریزی در سال 1374 بی شک فیلمی بود که فرصت دیده شدن بی واسطه به این بازیگر داد. فیلمی خاص در سینمای دفاع مقدس که تجربه موفقی در تلفیق کمدی و جنگ به شمار می رفت. فیلم توانست با اعتمادی که به فیلمساز آن شد، بدل به اثری شود که به نوعی نگاه به جنگ و دغدغه آدمها را دچار چالش کند. شاید تا آن زمان حتی گفتن از این نکته که همه رزمنده ها عاشق شهادت و مردن نبودند، چیزی در حد غیرممکن بود.

ولی تبریزی توانست با عبور از این خط قرمزها به نوعی حرمت های این حیطه را حفظ کند و نقدی ظریف و هوشمندانه را به این موقعیت خطیر وارد کند که حضور پرستویی در نقش صادق مشکینی در موفقیت آن تأثیر مستقیم داشت. پرستویی در فیلم وجوهی از کنش و واکنش های لحظه ای را به نمایش گذاشت که تسلط همه جانبه او را بر بازیگری و کنترل بر توانایی هایش را نشان می داد و او را به عنوان یک بازیگر با ظرفیت های ناشناخته ای در حیطه کمدی مطرح کرد و ... شروعی بر حضور این بازیگر در فیلم های این گونه سینمایی.

"مرد عوضی" ساخته محمدرضا هنرمند محصول سال 1376 است. فیلمی که نشان داد پرستویی کشف جدید و به حق سینمای کمدی است بدون آنکه ظرفیت و قابلیت های دیگر او هنوز به طور کامل آشکار شده باشد. مردی که با پیوند عضو به نوعی ظاهر و هویتش هم دستخوش تغییراتی می شود و مثلث عشقی بامزه ای بین او، معتمدآریا و بایگان تشکیل می شود.

فیلمنامه دقیق و حساب شده فرهاد توحیدی و ذوق خاص و طنازی هنرمند کمک بسیاری می کند که شوخی های و موقعیت کمیک طراحی شده با حضور بازیگران حرفه ای ترکیب خوبی ایجاد کند و در این میان حضور جسورانه پرستویی در چنین کاراکتری پس از تجربه "لیلی ..." را نباید از نظر دور کرد.

"روانی" را داریوش فرهنگ در سال 1376 ساخت با فیلمنامه ای از جابر قاسمعلی. فیلمی با حضور ستارگانی چون نیکی کریمی، خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی که قصه درگیری های ذهنی یک زن جوان را روایت می کند. فیلم از معدود حضورهای پرستویی است که چندان متناسب با قامت بازیگری او نمی نماید. پرستویی در این فیلم با ژانر دلهره و ترس نقش شوهری را بازی می کند که فقط با تشویش و بحران های روحی همسرش مواجه می شود و ... کلیت فیلم حول محور زن و رابطه غیرمستقیم او با خسرو شکیبایی می گذرد که با حضور مولفه هایی چون پیشگویی، زن فالگیر و ... پررنگ می شود.

"آژانس شیشه ای" ابراهیم حاتمی کیا که در سال 1376 ساخته شد، بی اغراق فیلم نمونه وار دفاع مقدس و اثری ماندگار در حیطه سینمای جنگ و حتی در کارنامه بازیگران، کارگردان و عواملش باقی ماند. فیلمی که با انطباق بر قامت بازیگری پرستویی او را و حاج کاظم را در هم ادغام کرد و دیگر پس از آن نمی شد او را بدون آن اسلحه در دست، بدون آن غرور سرکوب شده و بدون همه کشمکش هایی که هر لحظه دچارش بود، تصور کرد.

"آژانس شیشه ای"

"روبان قرمز" را حاتمی کیا یک سال بعد ساخت. فیلمی که بار نمادین آن بر وجه رئالیسم سنگینی می کرد ولی همچنان او را در قامت رزمنده ای مین یاب و منزوی با کشمکش هایی خاص و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مطرح کرد. پرستویی در این فیلم با تکیه بر کنش و واکنش های لحظه ای و نوع بدویتی که از خود به نمایش می گذارد توانست تفاوتی اساسی بین کاراکتر رزمندگانی که تا به حال بازی کرده قائل شود و نشان دهد که بازیگری است با قابلیت های مهار نشدنی و البته غیرقابل پیش بینی که هنوز تا افتادن به ورطه تکرار فاصله دارد.

"مومیایی 3" محمدرضا هنرمند در سال 1378 ساخته شد که فیلم موفقی در ادامه "مرد عوضی" بود و با شناخت از قابلیت های کمدی پرستویی استفاده خوبی از حضور او در کنار بازیگرانی چون مهتاب کرامتی و ... داشت. "عشق شیشه ای" رضا حیدرنژاد در سال 1378 با وام گرفتن بخشی از نام "آژانس شیشه ای" قصد رویکرد سهل الوصول به گیشه داشت. کمدی سطحی که حضور پرستویی در نقش یک بازیگر نقش های فرعی و اکشن و رابطه عاطفی او در کنار حضور روابطی چون استخدام آدمکش حرفه ای برای سر به نیست کردن خود و ... حضوری در حد و اندازه کارهای کمدی او به همراه نداشت.

"شوخی" را همایون اسعدیان در سال 1378 ساخت. باز هم کمدی که با دریافتی سهل الوصول این بار از رابطه زوج پرستویی و حبیب رضایی در "آژانس ..." به نوعی یک کمدی متوسط از آب درآمد. "موج مرده" حاتمی کیا در سال 1379 ساخته شد ولی مدتی در محاق توقیف باقی ماند. پرستویی این بار در قالب کاراکتر یک سردار سپاه که با همسر و فرزندش که از نسل جدید است دچار کشمکش است خوش درخشید اما دیده نشد. کشمکشی که به جامعه و قشر نظامی هم تسری پیدا می کند و به نوعی تنهایی او را در پایبندی به آرمانهایی که کمرنگ شده، برجسته می کند.

"آب و آتش" فریدون جیرانی که در سال 1379 ساخته شد، از معدود انتخاب های نادرست او است. پرستویی را در کاراکتر علی مشرقی، نویسنده ای که درگیر رابطه ای ناخواسته با یک زن خیابانی می شود، نمی توان باور کرد. هر چند قصه، موقعیت و رابطه جسورانه ای که در فیلم طراحی شده، می توانست فرصت خوبی برای حضور متفاوت او باشد ولی پرستویی نتوانست این شخصیت را به مهارت سایر بازی هایش جان ببخشد و ماندگار کند. 

"عزیزم من کوک نیستم" محمدرضا هنرمند که تجربه خاصی در حیطه کمدی فانتزی بود در سال 1378 نتوانست انتظارات از همکاری مجدد هنرمند و پرستویی را برآورده کند و یادآور "مرد عوضی" شود. هر چند پرستویی تلاش کرد از کاراکتر پدری کم درآمد که به خاطر نیازهای به حق پسرش اتفاقی در مسیر آدم ربایی قرار می گیرد، چهره ای تازه ارائه دهد.

"دیوانه ای از قفس پرید" محصول سال 1381 با کارگردانی احمدرضا معتمدی ساخته شد. این بار پرستویی در قالب یک کاراکتر بازمانده از جنگ که دچار نقصان جسمی است در کنار علی نصیریان و نیکی کریمی ظاهر شد. او تلاش کرد چهره ای متفاوت از یک بازمانده جنگ که بدل به قربانی بازی  و طمع کاری می شود ارائه دهد ولی بازی او در این کاراکتر به لیست طلایی نقش آفرینی هایش اضافه نمی شود.

"بانوی من" یدالله صمدی در سال 1381 کمدی بسیار متوسطی بود که نه برای پرستویی در عرصه کمدی وجه جدیدی به همراه داشت و نه ترکیب او با بازیگرانی چون کتایون ریاحی و پانته آ بهرام و نه مثلث عشقی که چیزی ورای آثار کلیشه ای این حیطه به همراه نداشت. کاری که در حد تکراری محض باقی ماند.

"مارمولک" را کمال تبریزی در سال 1382 ساخت که از شانس های بازیگری پرستویی برای ایفای نقشی بکر و ویژه در سینمای ایران بود. نقش روحانی که از خط قرمزهای کشورمان است و نگاه کمدی به این قشر از فرصت هایی بود که پرستویی به نحو احسن از آن استفاده کرد و لیست طلایی خود را واجد نقطه ای مثبت و پررنگ کرد.

وام گیری او از نمونه های بیرونی این قشر در حرف زدن، راه رفتن و ... و تضاد ظریف این تظاهر با کاراکتر دزد لمپنی که با خود یدک می کشید از نقش های برجسته و پرداخت شده ای است که شاید آرزوی هر بازیگری حضور در قالب آن باشد. پرستویی توانست عرصه های جدیدی را حتی در کمدی با بازیگری خود فتح کند.

"کافه ستاره"

بازی کوتاه او در "دوئل" ساخته احمدرضا درویش در سال 1382 در قالب یک فرمانده درگیر در جنگ و پس از آن "کافه ترانزیت" کامبوزیا پرتوی در سال 1383 تجربه های دیگر پرستویی بودند. او در این فیلم در نقش یک برادر شوهر سنتی آذری قرار گرفت که کنش و واکنشی مطابق سنت و قومیت خاص خود داشت و به نوعی کلیشه ای راه می رفت، حرف می زد، اعتقاد داشت و حتی دستور می داد. در مجموع با لهجه آذری او سعی کرد هر چه بیشتر این کاراکتر را جان ببخشد ولی نتوانست تصویری ملموس از خود ارائه دهد.

بازی در "بید مجنون" مجید مجیدی در سال 1383 در نقش یک مرد کور که با عمل جراحی بینایی خود را به دست می آورد و دوباره کور می شود، کاراکتری بود که انرژی زیادی از این بازیگر گرفت و او هم تلاش حرفه ای خود را برای نزدیک شدن به این نقش به کمک گرفت. کاراکتری که در عین چالش های درونی و بیرونی نوعی بازی حسی و زیرپوستی از این بازیگر طلب می کرد و پرستویی هم در این میان کم فروشی نکرد تا لیست طلایی خود را رنگین تر کند.

"به نام پدر" حاتمی کیا که در سال 1384 ساخته شد به گونه ای اجتناب ناپذیر ادامه سیر قهرمان همیشگی این فیلمساز این بار در موقعیت رویارویی با دخترش بود. به همین جهت هم مولفه های آشنای حضور خود در فیلم های حاتمی کیا را وام گرفت تا این بار تقابل این پدر را نه با جامعه و نه با بیگانگان بلکه با دخترش ترسیم کند و تاوان ناخواسته جنگیدن خود را به گونه ای غیرمستقیم دریافت کند.

شنبه 8/4/1387 - 19:43
شعر و قطعات ادبی

شب همه شب * 

شب همه شب شکسته خواب به چشمم

گوش بر زنگ کاروانستم

با صداهای نیم زنده زدور.

همعنان گشته همزبان هستم.

*

جاده اما ز همه کس خالی است

ریخته بر سر آوار آوار

این منم مانده به زندان شب تیره که باز

شب همه شب

گوش بر زنگ                                                        

 کاروانستم

شنبه 8/4/1387 - 19:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته