• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 808
تعداد نظرات : 320
زمان آخرین مطلب : 3843روز قبل
ازدواج و همسرداری

درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم ، بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد ! 

همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد

۱) هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

 ۲) مردی که به خاطر ” پول ” زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

 ۳) لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

 ۴) زنی سعادتمند است که مطیع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل یونانی )

 ۵) زن عاقل با داماد ” بی پول ” خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

 ۶) زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی ) 

۷) زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی)

 ۸) داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی)

 ۹) دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی) 

10)داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

 ۱۱) دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی ) 

۱۲) در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( آذربایجانی ) 

۱۳) برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . (  چینی ) 

۱۴) تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . (  چینی ) 

۱۵) اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( اسپانیایی)

 ۱۶) اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار (ترکی) 

۱۷) ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر) 

۱8) ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( اسپانیایی ) 

۱۹) ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( فرانسوی )

 ۲۰) ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

 ۲۱) ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

 ۲۲) ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند) 

۲۳) ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون) 

۲۴) اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی) 

۲۵) انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک) 

۲۶) با زنی ازدواج کنید که اگر ” مرد ” بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

 ۲۷) با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 ۲۸) برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید ” کر ” باشد و زن ” لال ” . ( سروانتس) 

29) عاقلانه ازدواج کن ، تا عاشقانه زندگی کنی (radsms.com)

30)ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ ” شجاعت ” می خواهد. ( کریستین )

 31) تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز) 

۳2) پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )

 33) خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )

 34) تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

 ۳5) ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو ” زنده ” می شوند و اگر ” بد ” شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی)

 36) ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن ) 

37) شوهر ” مغز” خانه است و زن ” قلب ” آن . ( سیریوس) 

۳8) عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک)

 39) قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 40) مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر) 

41) با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس) 

42) خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور) 

۴3) ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 ۴4) قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی) 

45) مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

 ۴6) من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی) 

47) هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)

 48) هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون) 

۴9) زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)

 50) اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 ۵1) وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )

 52) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 ۵3) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )

 54) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر) 

55) دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 ۵6) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت)

 57) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی)

 ۵8) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین)

 59) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر)

 60) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر)

 

جمعه 8/11/1389 - 0:10
لطیفه و پیامک

امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست

              ********************************** 

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 **********************************

 کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم 

**********************************

 عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

 **********************************

 السلام علیک یا ابا عبدالله ...

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است 

********************************** 

السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)اربعین حسینی بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)

 **********************************

 نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)

 **********************************

 محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است 

**********************************

 اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ... 

**********************************

 ای به دل بسته ، قدری آهسته

کن مدارا با ، زینب خسته ...

یا حسین مظلوم ... 

********************************** 

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن

تموم حاجتا رو همه از می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه

شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه

سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ... 

**********************************

 السلام ای وادی کرببلا

السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن

السلام ای کشته های بی کفن

 **********************************

 آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد 

چهارشنبه 6/11/1389 - 22:50
شعر و قطعات ادبی

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با هر username كه باشم، من را connect می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی كند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با یك delete هر چی را بخواهم پاك می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه friend برای من add می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه wallpaper كه update می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با اینكه خیلی بدم من را log off نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه می گذارد هر جایی كه می خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی كند.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همیشه اجازه، undo كردن را به من می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه آن من را install كرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اراده كنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه دلش را می شكنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، كافیه فقط به دلم سر بزنم

چهارشنبه 6/11/1389 - 22:47
شعر و قطعات ادبی

چه غم انگیز است وقتی که چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد

، تو تشنه ی آتش باشی و نه آب. و چشمه که خشکید ، و چشمه که از آن آتش که تو تشنه ی آن بودی ،

 بخار شد و به هوا رفت و آتش کویر را تافت و در خود گداخت و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید ، تو تشنه ی آب گردی و نه آتش!!!

و بعد ، عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود ، از غم نبودن تو می گداخت ...!

سه شنبه 5/11/1389 - 0:32
داستان و حکایت

اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: ...  

 باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد. 

هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟! 

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی

 اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت, می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟ اما به سختی می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم, چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم”دوی” شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم.

 من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم, خونه, سی درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد.

 زنی که بیش از ده سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون ده سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده, اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم.

 بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من این گریه یک تخلیه هیجانی بود.بلاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد. فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم. وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست, وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز این که در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم.

 اون درخواست کرده بودکه در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم زندگی کنیم, دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه! 

این مسئله برای من قابل قبول بود, اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته بودم و به خانه اوردم. و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دست هام بگیرمو راه ببرم.

 خیلی درخواست عجیبی بود, با خودم فکر کردم حتما داره دیونه می شه.

 اما برای این که اخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم.

 وقتی این درخواست عجیب و غریب رو برای “دوی”تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت: به هر باید با مسئله طلاق روبرو می شد, مهم نیست داره چه حقه ای به کار می بره.. 

مدت ها بود که من و همسرم هیچ تماسی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم. هر دومون مثل آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم.. پسرمون پشت ما راه می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره. 

جملات پسرم دردی رو در وجودم زنده می کرد, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون جا تا در ورودی حدود ده متر مسافت رو طی کردیم.. اون چشم هاشو بست و به آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو! 

نمی دونم یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم.. بالاخره دم در اون رو زمین گذاشتم, رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت, من هم تنها سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم.

 روز دوم هر دومون کمی راحت تر شده بودیم, می تونستم بوی عطرشو اسشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم رفته بود. با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده بودم.

 انگار سالهاست که ندیدمش, من از اون مراقبت نکرده بودم. متوجه شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته, چندتا چروک کوچک گوشه چماش نشسته بود,لابه لای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود! برای لحظه ای با خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟!

 روز چهارم وقتی اون رو روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم. این زن, زنی بود که ده سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود.

 روز پنجم و ششم احساس کردم, صیمیت داره بیشتر وبیشتر می شه, انگار دوباره این حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره. 

من راجع به این موضوع به “دوی” هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم, با خودم گفتم حتما عظله هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد. یک روز در حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و اندازه نیستند.با صدای آروم گفت: لباسهام همگی گشاد شدند. و من ناگهان متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود که من اون رو راحت حمل می کردم, انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی ضربه ای به من وارد شد, ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود, انگار جسم و قلبش ذره ذره آب می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم.. پسرم این منظره که پدرش , مادرش رو در اغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزئ شیرین زندگی اش شده بود. همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس اون رو در آغوش فشرد.

 من روم رو برگردوندم, ترسیدم نکنه که در روزهای آخر تصمیم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم. همون مسیر هر روز, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی.دستهای اون دور گردن من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم, درست مثل اولین روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در اغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم های آخر رو بردارم. 

انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه, من در حالی که همسرم در اغوشم بود با خودم گفتم: من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.

 اون روز به سرعت به طرف محل کارم رانندگی کردم, وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم ماشین رو رها کردم, نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم, تردید کنم.

 “دوی” در رو باز کرد, و من بهش گفتم که متاسفم, من نمی خوام از همسرم جدا بشم! 

اون حیرت زده به من نگاه می کرد, به پیشانیم دست زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟

 من دستشو کنار زدم و گفتم: نه! متاسفم, من جدایی رو نمی خوام, این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم.

 به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم.

 زندگی مشترک من خسته کننده شده بود, چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم. زندگی مشترکمون خسته کننده شده بود نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم.

 من حالا متوجه شدم که از همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم. “دوی” انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو محکم کوبید و رفت. 

من از پله ها پایین اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم. یک سبد گل زیبا و معطر برای همسرم سفارش دادم. دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می نویسید؟ و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم :

 از امروز صبح, تو رو در آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم, تو روبا پاهای عشق راه می برم, تا زمانی که مرگ, ما دو نفر رو از هم جدا کنه.

 ***

 جزئیات ظریفی توی زندگی ما هست که از اهمیت فوق العلاده ای برخورداره, مسائل و نکاتی که برای تداوم و یک رابطه, مهم و ارزشمندند.

 این مسایل خانه مجلل, پول, ماشین و مسایلی از این قبیل نیست.

 این ها هیچ کدوم به تنهایی و به خودی خود شادی افرین نیستند. 

پس در زندگی سعی کنید: زمانی رو صرف پیدا کردن شیرینی ها و لذت های ساده زندگی تون کنید. چیزهایی رو که از یاد بردید, یادآوری و تکرار کنید و هر کاری رو که باعث ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بیشتر بین شما و همسرتون می شه, انجام بدید.. زندگی خود به خود دوام پیدا نمی کنه. این شما هستید که باید باعث تداوم زندگی تون بشید. اگر این داستان رو برای فرد دیگه ای نقل نکنید هیچ اتفاقی نمی افته, اما یادتون باشه که اگه این کار رو بکنید شاید یک زندگی رو نجات بدید

سه شنبه 5/11/1389 - 0:31
داستان و حکایت

روزگاری پادشاه ثروتمندی بود که چهار همسر داشت، اوهمسر چهارم خود را بسیار دوست می داشت و او را با گرانبهاترین جامه ها می آراست و با لذیذترین غذاها از او پذیرایی می کرد، این همسر ازهر چیزی بهترین را داشت.

پادشاه همچنین همسر سوم خود را نیز بسیار دوست می داشت و او را کنار خود قرار می داد، اما همیشه از این بیم داشت که مبادا این همسر او را به خاطر دیگری ترک نمائد.

پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت او محرم اسرار شاه بود و همیشه با پادشاه مهربان و صبور و شکیبا بود، هر گاه پادشاه با مشکلی روبرو می شد به او توسل می جست تا آنرا مرتفع نماید.

همسر اول پادشاه شریک بسیار وفاداری بود و در حفظ و نگهداری تاج و تخت شاه بسیار مشارکت می نمود، اما پادشاه این همسر را دوست نمی داشت و به سختی به او توجه می کرد، ولی برعکس این همسر شاه را عمیقا دوست داشت.

روزی از این روزها شاه بیمار شد و دانست که فاصله زیادی با مرگ ندارد، به سراغ همسر چهارم خود که خیلی مورد توجه او بود، رفت و گفت: "من تو را بسیار دوست داشتم، بهترین جامه ها را بر تو پوشانده ام و بیشترین مراقبتها را از تو بعمل آورده ام، اکنون که من دارم میمیرم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد؟"

او پاسخ داد: "بهیچ وجه!!" و بدون کلامی از آنجا دور شد، این جواب همانند شمشیر تیزی بود که بر قلب پادشاه وارد شد.

پادشاه غمگین و ناراحت از همسر سوم خود پرسید: "من در تمام عمرم تو را دوست داشته ام، هم اکنون رو به احتضارم، آیا تو مرا همراهی خواهی کرد و با من خواهی آمد؟"

او گفت: "نه هرگز!!، زندگی بسیار زیباست، اگر تو بمیری من مجددا ازدواج خواهم کرد و از زندگی لذت می برم!"

پادشاه نا امید به سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسید: "من همیشه در مشکلاتم از تو کمک جسته ام و تو مرا یاری کردی، من در حال مردنم آیا تو با من خواهی بود؟"

همسر دوم پادشاه در پاسخ وی گفت: "نه متاسفم، من در این مورد نمیتوانم کمکی انجام دهم، من در بهترین حالت فقط می توانم تو را تا قبر همراهی نمایم!"، این پاسخ مانند صدای غرش رعد و برقی بود که پادشاه را دگرگون کرد.

در این هنگام صدایی او را بطرف خود خواند و گفت: "من با تو خواهم بود و تو را همراهی خواهم کرد، تا هر کجا که تو قصد رفتن نمایی!"

شاه نگاهی انداخت، همسر اول خود را دید، او از سوء تغذیه لاغر و رنجور شده بود، شاه با اندوه و شرمساری بسیار گفت: "من در زمانی که فرصت داشتم باید بیشتر از تو مراقبت بعمل می‌آوردم، من در حق تو قصور کردم و ..."

در حقیقت همه ما دارای چهار همسر در زندگی خود هستیم، همسر چهارم ما، همان جسم ماست، مهم نیست که چه میزان سعی و تلاش برای فربه شدن و آراستگی آن کردیم، وقتی که می میریم، او ما را ترک خواهد کرد.

همسر سوم، داراییها، موقعیت و سرمایه ما هستند، زمانی که ما بمیریم آنها نصیب دیگران می شوند.

همسر دوم، خانواده و دوستانمان هستند، مهم نیست که چقدر با ما بوده اند، آنها حداکثر تا مزار ما می توانند به همراه ما باشند.

اما همسر اول، روح ماست که اغلب در هیاهوی دست یافتن به ثروت و قدرت فراموش می شود، در حالیکه روح ما تنها چیزی است که هر جا برویم ما را همراهی می کند .

از روح خود مراقبت کرده، او را تقویت نمایید، زیرا که آن بزرگترین هدیه هستی است.

سه شنبه 5/11/1389 - 0:24
کامپیوتر و اینترنت

نامه الکترونیکی و یا ایمیل ، تفاوت در معنا نیستند که تفاوت در صدای کلمه ای هستند که بسیاری به آن وابسته شده اند و یا کارهای مهم روز خود را توسط آن انجام می دهند و یا با استفاده از آن سرگرمی ای فراهم کرده و مطالب مورد علاقه خود را دریافت و ارسال می کنند.
 

در سال های اخیر به علت سرعت و راحتی ارسال این گونه نامه ها که با امکانات بیشتر نیز برای کاربران فراهم شده است، حجم تبادلات نامه  و اطلاعات در این سطح به میزان بسیار بالایی افزایش یافته است.


آنچه که مطرح است با افزایش استفاده از یک روش ،میزان اشتباهاتی که ممکن است در آن زمینه رخ دهد نیز افزایش می یابد. جالب تر این که بر طبق آمار و مشاهدات ، انواع این اشتباهات بسیار ساده بوده اند و سطح رخداد آنان می تواند بر بسیاری از مسائل از جمله کار ، شرایط پیشرفت در شغل و غیره تاثیر بگذارد.


آشنایی با تعدادی از آنان ، با همه ی سادگی آن ها باعث خواهد شد تا نسبت به جلوگیری و هوشیاری برای عدم انجام این اشتباهات اقدام کنیم:
 

1.    ارسال قبل از موعد
همیشه بعد از آن که کل محتوای ایمیلتان آماده و تکمیل شد، در بخش دریافت کننده آدرس ایمیل را وارد کنید. این موضوع باعث دقت بیشتر شما در ارسال خواهد شد ، و از احتمال رسیدن نامه به اشخاصی که مد نظر نبوده اند کم خواهد کرد. هم چنین نامه ی شما نا کامل و نصفه نیمه برای کسی ارسال نخواهد شد و از وقوع حوادثی از این قبیل که موجب خجالت شما می شود جلوگیری خواهد کرد.

 2.    فراموش کردن انجام پیوست مطلب به نامه تان
اگر می بایست به نامه ی شما مطلبی پیوست شود ، پیش از آن که متن اصلی ایمیل خود را بنویسید، آن مطلب را پیوست (
Attach) کنید. از آنجایی که اصل مطلب نامه بیش از بخش پیوست آن در نظر نویسنده است موجب خواهد شد که فرد با هوشیاری بیشتری عمل کند و قبل از زدن دکمه ارسال نسبت به  تکمیل نامه ای که پیش از آن پیوستش را انجام داده اقدام کند.

 3.    انتظار جواب در لحظه و برخورد با آن همانند صفحات مکالمه مستقیم  و یا چت
وقتی مطلبی را ارسال می کنید سریعا سی ثانیه بعد با فرد دریافت کننده تماس نگیرید که جواب مطلب چه شده است و یا بپرسید که آیا دریافت کرده اند یا خیر. در صورتی که مطلب فرستاده نشده باشد ،خود ایمیل پیام هشدار در عدم تحویل مطلب را به شما خواهد داد. بنابراین به دید یک نامه ای که  باید مراحل کار آن انجام شود نگاه کرده و انتظار جواب بدان را منطقی دنبال کنید.
 

 4.    ارسال مجدد مطالب بی فایده
به طور مثال ایمیل شما در صورتی که کاربرد تجاری و کاری برای شما دارد معنایی نخواهد داشت که شما میل هایی چه از بابت جوک و شوخی و چه در باب مسائل اخلاقی را دریافت و یا ارسال کنید. مسلما در زمان کار فرصت خواندن آن ها را نخواهید داشت و وجود چنین ایمیل هایی نیز در صورت وقوع اشتباه در ارسال آنان موجب خجالت و شرمندگی شما خواهد شد.

 5.    پاسخ به ایمیل بدون مرور و خواندن مطلب
بعضی اوقات هست که تنها ایمیل هایی را پاسخ می دهیم که تنها به چشم ما فرستنده آنان آشنا هستند. اگر از ایمیل خود در زمینه کارتان استفاده می کنید سعی کنید تمام ایمیل های جدید خود را چک کنید و برای بالا رفتن روابط کاری خود آن را لازم بدانید. همه مطالب جدید میلتان را مرور کنید و سعی کنید به آن هایی که لازم است حتما پاسخ دهید.

 6.    حذف کردن دریافت کنندگان ایمیل پس از جواب به همه آنان
این که پاسخ کسی را داده باشید دلیل نخواهد بود که بلافاصله آن را پاک کنید. این افراد و آدرس مورد نظرشان احتمال دارد در آینده به کار شما آید. البته این هم  دلیل نخواهد بود شما هر فردی را در لیست خود نگه دارید. اما نسبت به ثبت افراد لازم در کسب وکار و حتی در روابط عادی خود حساس باشید.

 7.    هر مطلبی را سریعا پاسخگو باشید
این نکته باز هم بیشتر برای کسانی که کسب وکارشان به ایمیل وابسته است صدق می کند. جواب هر ایمیلی در صورتی که در زمان خود و به سرعت داده نشود مطمئنا جوابی بی اعتبار خواهد بود. در نظر داشته باشید در این سرعت پاسخگویی دقت در درستی نوشتار و صحت مطالب را فراموش نکنید.

 8.    فراموش کردن یک سری اصول نامه نگاری
بیشتر افر اد در نوشتن ایمیل عجله به خرج می دهند و سعی می کنند از کلمات اختصار در آن استفاده کنند. با سلام  نامه را شروع کرده و با تشکر به پایان می برند در حالی که ممکن است در این میان نام شخص را از یاد برده اند . سعی کنید آداب نامه نگاری را در ایمیل فدای اختصار در آن نکنید.

 9.    ارسال نامه زمانی که عصبانی هستید
مسلما نوشتن هر نامه ای  در شرایط روحی نامناسب نتیجه مطلوبی ندارد از این کار خودداری کنید.

 10.    استفاده و یا اشتباه املایی در عنوان نامه
معمولا زمانی که به نامه ای پاسخ می دهید ، سیستم به صورت اتوماتیک " در جواب عنوان قبلی" را برای شما در نظر می گیرد. درصورتی که عنوان مطلب شما تغییر کرده است به آن توجه کنید و سعی کنید در نوشتن آن دقت کنید.


و بسیاری موارد دیگر. در مجموع می بایست خاطر نشان کرد که سرعت در ارسال نامه های این چنینی نباید باعث شود که دقت و توجه به  درستی آنان تحت شعاع واقع شود.

سه شنبه 5/11/1389 - 0:22
تغذیه و تناسب اندام

مصرف هم زمان بعضی از مواد غذایی با یکدیگر می تواند بسیار مضر باشد و حاصل آن تولید اخلاط زاید در بدن می باشد که گاهی تاثیرات این تداخلات در چندین سال بعد به صورت بیماری های مختلف و صعب العلاج بروز خواهد کرد.به عنوان مثال حکمای طب ایرانی معتقدند که مصرف هم زمان موارد ذیل باعث تولید اخلاط خام در بدن شده و تولید بیماری کرده، مثلاً مصرف ماست با هر نوع و هر مقدار گوشت باعث لکه های پوستی و مصرف سرکه یا انواع شور و ترشی که با سرکه ساخته می شود همراه با برنج باعث کولیت و درد شکم می شود که ممکن است این بیماری ها حاصل عدم رعایت این مطالب در طول چندین سال باشد. بنابراین از خوردن هم زمان ترکیبات مواد غذایی که در هر ردیف از جدول ذیل ذکر شده است، جداً خودداری نمایید.

 

عنوان مواد غذایی اول

عنوان مواد غذایی دوم

1

خربزه

عسل

2

ماست

هر نوع گوشت یا غذای گوشتی

3

کله پاچه

انگور

4

پنیر

بادام

5

شیر

میوه های تازه

6

شیر

تخم مرغ

7

شیر

مواد غذایی ترش و شور

8

شیر

حبوبات

9

شیر

ترب

10

شیر

سبزیجات خام

11

شیر

شراب خرما

12

شیر

گوشت

13

شیر

ماهی تازه

14

تخم مرغ

ماهی تازه

15

سرکه یا انواع شور و ترشی که با سرکه ساخته می شود

برنج

16

سرکه یا انواع شور و ترشی که با سرکه ساخته می شود

ماش

17

سرکه یا انواع شور و ترشی که با سرکه ساخته می شود

حلیم

18

انار

حلیم

19

فراوردهای لبنی

ترشیجات

20

فراوردهای لبنی

انواع آلو

 

ضمناً خوردن خربزه یا هندوانه به همراه وعده غذایی و همچنین خوردن گوشت خام نیز می تواند امراض جدی در پیش داشته باشد.

سه شنبه 5/11/1389 - 0:18
تغذیه و تناسب اندام

می‌دانید چرا متخصصان تغذیه روی خوردن صبحانه تاکید می‌کنند؟از مهم‌ترین دلایل این تاکید، مطالعاتی است که نشان می‌دهد صبحانه موجب تمرکز ذهنی بیشتر و ایجاد تفکری خلاق در فرد می‌شود.به علاوه، از آنجا که سوخت مغز فقط از گلوکز (قند) است، برای بهبود عملکرد مغز و جلوگیری از افت قند خون، به‌ خصوص در صبح، خوردن صبحانه یک عادت کارآمد محسوب می‌شود و در نهایت این که دیده شده دانش آموزانی که هر روز صبحانه‌ می خورند، به موقع سرکلاس حاضر شده و منظم‌ترند.اما اگر بخواهیم این عادت را برای همیشه عملی کنیم، چه مواد غذایی می‌توانند سفره ما را رنگین‌تر کنند?

1- انواع نان البته از نوع سبوس‌دار مثل نان سنگک و نان‌های تیره فانتزی. این ماده غذایی جزو اصلی صبحانه است که با تأمین کربوهیدرات روزانه، تا حدودی انرژی مورد نیازتان را تأمین خواهد کرد، البته نباید بیشتر از 5 برش (هر برش به اندازه یک کف دست بدون محاسبه انگشتان) شود.

2- شیر (یک لیوان) یکی از مهم‌ترین نوشیدنی‌های مغذی (منبع کلسیم) برای صبحانه، شیر است که پیشنهاد می‌کنیم نوع کم چرب آن را میل کنید.

3- عسل این ماده‌غذایی در گروه قندها جای می‌گیرد، اما اگر از نوع مرغوب‌اش باشد به غیر از انرژی، ارزش تغذیه‌ای دیگری نیز دارد، پس می‌توان آن را بر مربا ارجحیت داد. فقط فراموش نکنید که هر یک قاشق مرباخوری عسل به اندازه دو حبه قند کالری دارد و نباید در خوردن‌اش زیاده‌روی کرد.

4- پنیر (کم‌ چرب) یکی از اجزای پُر پروتئین صبحانه، پنیر است که البته نوع کم‌نمک و کم‌چرب آن به شما توصیه می‌شود. شما می‌توانید قبل از مصرف، آن را با ماده غذایی دیگری مانند کنجد، گردو و حتی سبزیجات معطر طعم‌دار کنید.

5- گردو (دو عدد) یکی از اجزای چرب صبحانه گردو است. این مغز که سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 است، خوردن‌اش حتی برای افرادی که کلسترول بالایی دارند نیز نجات‌بخش است، پس حداقل دو عدد گردو را در صبحانه بخورید.یادتان باشد که در پنیر ماده‌ای به نام تیرامین وجود دارد که اگر در مغز جمع شود، باعث کند ذهنی می‌شود. البته این ماده توسط یک نوع آنزیم موجود در بدن انسان می‌تواند تجزیه شود، ولی این آنزیم تا حد مشخصی فعال است. برای فعالیت بیشتر این آنزیم باید میزان مس را در بدن زیاد کرد و این کار با خوردن گردو که حاوی مقداری مس است، انجام می‌شو‌د. به همین دلیل در متون دینی، خوردن گردو به همراه پنیر توصیه شده است.
مواد غذایی صبحانه

6- مربا مربا مملو از قند ساده است که هر قاشق مرباخوری‌اش یک واحد قند محاسبه می‌شود. در کل، بهتر است که قندهای ساده را برای صبحانه انتخاب نکنید، زیرا به دنبال افزایش قند خون، افت آن و بروز گرسنگی حتمی‌ خواهد بود.

7- کره یکی دیگر از اجزای پر کالری صبحانه کره است که اسیدهای چرب موجود در آن از نوع اشباع‌ هستند. از آنجا که کره می‌تواند کلسترول خون را افزایش دهد، افرادی که محدودیت مصرف چربی دارند، بهتر است از این ماده غذایی صرف‌نظر کنند.

8- خامه خامه نیز مانند کره، دارای کالری زیاد و چربی اشباع است. لذا افراد دارای چربی و کلسترول خون بالا بهتر است آن را نخورند.

9- تخم ‌مرغ (یک عدد) یکی دیگر از مواد پروتئینی صبحانه تخم ‌مرغ است که آن را به صورت آب‌پز، عسلی، نیمرو و املت میل می‌کنند. نوع آب‌پز آن برای کسانی که محدودیت دریافت انرژی دارند، توصیه می‌شود. بهتر است از نوع عسلی آن صرف‌نظر شود، زیرا امکان آلودگی به میکروب سالمونلا در آن بالاست. نوع نیمروی آن به دلیل سرخ شدن در روغن برای افرادی که کمبود وزن دارند، بهتر است و املت نیز به دلیل مخلوط شدن با سبزیجات گزینه دیگری برای کم وزن‌ها به حساب می‌آید.

10- عدسی (کم‌ نمک) این منبع پروتئین گیاهی یکی از غذاهای تنظیم‌کننده قند خون در صبحانه به حساب می‌آید که برخی آن را با سیب‌زمینی و کره و برخی خالی میل می‌کنند. یادتان باشد که یک کاسه عدسی جایگزین مناسبی برای پنیر و یا تخم‌مرغ است.

11- میوه و سبزی مصرف میوه‌های تازه مثل سیب و پرتقال به دلیل داشتن فیبر و ویتامین C برای صبحانه مناسب هستند. مصرف آب پرتقال به همراه تخم‌مرغ و یا عدسی باعث افزایش‌ جذب آهن موجود در آنها می شود. گوجه‌فرنگی و چند برش هویج پخته نیز تأمین‌کننده بتاکاروتن و افزایش‌دهنده جذب املاحی مثل آهن هستند.

12- کره بادام‌ زمینی یکی دیگر از مواد پروتئین‌دار اما چرب صبحانه، کره بادام‌ زمینی است که نمی‌توان در خوردن‌اش زیاده‌روی کرد. فراموش نکنید که یک قاشق غذاخوری آن معادل یک واحد چربی است و 45 کیلوکالری انرژی دارد.

نکته طلایی باید یک پنجم انرژی دریافتی روزانه از طریق خوردن صبحانه تامین شود؛ مثلا اگر یک خانم بزرگسال به 1800 کیلوکالری انرژی نیازمند است، باید 350 کیلوکالری و آقایی که به 2500 کیلوکالری انرژی نیازمند است، باید 650 کیلوکالری از انرژی دریافتی‌اش، از طریق صبحانه تامین گردد.در ضمن، بهتر است صبحانه‌تان از چند گروه غذایی مختلف تشکیل شود، نه فقط یک نوع گروه غذایی.یادتان نرود که شیر، پنیر، تخم‌ مرغ، عدسی و حتی آجیل از منابع پروتئینی هستند و نان و غلات، میوه و سبزیجات، عسل و مربا از منابع تامین‌کننده کربوهیدرات‌های پیچیده و ساده‌اند. البته باید قندهای ساده و چربی‌‌ها (مثل مربا و کره و خامه) در حد کم مصرف شوند و از مصرف سوسیس و کالباس صرف‌نظر کرد.

سه شنبه 5/11/1389 - 0:9
تغذیه و تناسب اندام

براساس بررسی ها، دسته های مختلف غذایی برخلق و خو موثرهستند.

 ۱- کربوهیدرات‌ ها
کربوهیدرات‌ها اگر چه در رژیم غذایی باید با احتیاط استفاده شوند اما برای تقویت انرژی و خلق و خو بسیار حیاتی هستند. آنها اولویت اول بدن برای سوخت هستند و می‌توانند سطح سروتونین بدن را هم افزایش دهند. اما نکته کلیدی، پرهیز از مصرف شیرینی‌ها است که می‌تواند قندخون را افزایش دهد و در نهایت با افزایش انسولین به خستگی و بی‌حالی منجر شود.به جای آن باید از کربوهیدرات‌های حاصل از غلات، حبوبات، نان گندم و برنج قهوه‌ای استفاده كرد. بدن خیلی آهسته از این مواد استفاده می‌کند و در نتیجه قند خون در حد متعادل حفظ می شود و انرژی همچنان پایدار خواهد ماند.

۲ - خشکبار:
خشکبارهایی مثل بادام، پسته و گردو افزون بر پروتئین فراوان، دارای منیزیم هم هستند. (ماده معدنی که در تبدیل قند به انرژی تاثیر حیاتی دارد) تحقیق‌ها نشان می‌دهد، کمبود منیزیم در بدن می‌تواند سبب تخلیه انرژی از بدن شود. منیزیم همچینن در غلات کامل به ویژه درحبوبات وجود دارد. خشکبار همچنین حاوی سلنیوم هستند که این نوع ماده طبیعی، تقویت‌کننده خلق و خو است. این ماده معدنی همچنین در گوشت‌ها، غذاهای دریایی، دانه‌ها و غلات وجود دارد.

۳ - گوشت لخم :
گوشت گوساله و گاو لخم و مرغ،جوجه بدون پوست وکباب‌های ترکی بدون چربی منبع پروتئین هستند که خود پروتئین‌ حاوی آمینواسید تیروسین است و این ماده با تقویت سطح دوپامین و نوراپی‌ نفرین،هوشیاری و تمرکز را افزایش می دهد. گوشت‌ها همچنین حاوی ویتامین‌ ب
۱۲ هستند که از بی‌خوابی و افسردگی جلوگیری می‌کنند.

۴ - ماهی سالمون :
ماهی‌های چرب سالمون سرشار از اسیدهای چرب امگا
۳ هستند. این مواد بدن را در مقابل افسردگی محافظت می‌کنند. امگا ۳ موجود در ماهی‌ها مزایای متعدد زیادی دارد که از آن جمله می‌توان به سالم ماندن قلب اشاره کرد. درکنار ماهی‌ها، خشکبار و سبزی‌های برگ سبز تیره هم دارای امگا ۳ هستند.

همچنین بررسی ها نشان می دهد،افرادی که هر روز صبحانه می‌خورند پرانرژی‌تر بوده و در تمام طول روز خوش اخلاق‌ترند. صبحانه‌ای که دارای فیبر فراوان و مواد مغذی مثل کربوهیدرات‌ها (شامل غلات کامل )، چربی‌های مفید و پروتئین‌های مناسب باشد، بهترین صبحانه‌ها هستند.

یکی دیگر از راه‌های تنظیم قند خون، پرانرژی بودن و خلق مثبت،خوردن وعده‌های کوچک اما متعدد هر
۳ تا ۴ ساعت یک بار است.
میان‌وعده‌هایی متشکل از کره بادام زمینی روی کراکرهای تهیه شده از غلات و گندم به اضافه یک ساندویچ گوشت بدون چربی و سالاد به همراه شیر و لبنیات بهترین میان‌وعده‌ها هستند

 

سه شنبه 5/11/1389 - 0:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته