• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 808
تعداد نظرات : 320
زمان آخرین مطلب : 3842روز قبل
سخنان ماندگار

راه اول از اندیشه می‌گذرد، این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است.
و راه سوم از تجربه می‌گذرد این تلخ‌ترین راه است.

کنفوسیوس

يکشنبه 10/11/1389 - 13:17
دانستنی های علمی

1- سلول مغز یک انسان می‌تواند ۵ برابر اطلاعاتی که ویکی‌پدیا دارد را در خود نگهداری کند.

 2- بدن‌تان به اندازه‌ای گرما در عرض ۳۰ دقیقه تولید می‌کند که با آن می‌شود نیم گالون آب را جوشاند.

 3- مغز به همان میزان از انرژی که یک چراغ برق ۱۰ وات استفاده می‌کند، بهره می‌جوید.

 4- بیشتر نوزادان با چشمانی آبی به دنیا می‌آیند.

 5- تکانه‌های عصبی با سرعت ۲۷۴ کیلومتر بر ساعت به مغز وارد و از آن خارج می‌شوند.

 6- عطسه‌ها با سرعت ۱۶۱ کیلومتر بر ساعت حرکت می‌کنند.

 7- اسید معده به اندازه کافی قوی است تا یک تیغ ریش‌تراشی را حل کند.

 8- روده باریک بزرگترین عضو درونی بدن است.

 9- راست دست‌ها ۹ سال بیشتر از چپ دست‌ها عمر می‌کنند.

 10- ناخن انگشت میانی سریع‌تر از ناخن باقی انگشت‌ها رشد می‌کند.

 11- نوزادان با ۳۰۰ استخوان متولد می‌شوند. بزرگسالان ۲۰۶ استخوان دارند.

 12- شما برای برداشتن یک قدم از ۲۰۰ ماهیچه یاری می‌جویید.

 13- پاها می‌توانند در حدود نیم لیتر در طول روز عرق تولید ‌کنند.  

14- پوست‌تان هر ۲۷ روز پوست‌اندازی می‌کند.

 

10 واقعیت شگفت‌انگیز دیگر درمورد بدن انسان

بدن انسان به تنهایی دریایی از شگفتی هاست و ممکن است ما از خیلی از شگفتی‌های آن باخبر نباشیم. بدن ما خیلی ویژگی‌های حیرت‌انگیزی دارد که شاید برایمان قابل‌باور نباشد. برای آنها که به واقعیات عجیب درمورد طبیعت انسان علاقه‌مند هستند، لیستی عالی تهیه کرده‌ایم.

  1. بدن ما در یک روز 10 میلیارد پوسته تولید می‌کند. این واقعیت نشان می‌دهد که بد نیست روکش بالشت و ملحفه‌تان را به‌طور منظم بشویید  چون این مقدار پوسته  در سال می‌شود چیزی درحدود 2 کیلوگرم پوست.

  2. هر ساعت از روز بدن ما باید یک میلیارد سلول را جایگزین کند. قدرت بدن برای تولید اینهمه سلول جدید واقعاً جای شگفتی دارد.

 3. همه ما می‌دانیم که اسید معده بسیار قوی است. این اسید آنقدر قوی است که حتی زینک را هم حل می‌کند. این یعنی یک قدرت اسیدی بسیار بالا. اما دلیل اینکه ما با اسید معده خودمان آسیب نمی‌بینیم این است که سلول‌هایی برای محافظت از ما در برابر خودمان لایه پوششی ایجاد کرده‌اند. 

 4. شش ماه طول می‌کشد که ناخن به‌طور کامل روی انگشتان دست یا پا رشد کند. به همین خاطر است که افتادن یک ناخن آسیب‌دیدگی بسیار دردناک است و به مدتی طولانی ظاهری زننده برای انگشتمان ایجاد می کند. پس حسابی مراقب ناخن‌هایتان باشید.

  5. استخوان انسان به اندازه گرانیت سخت است. استخوان‌های ما بسیار پرتراکم هستند و قادرند فشار و نیروی بسیار زیادی را تحمل کنند که ویژگی بسیار خوبی است چون همه ما انسانها حرکات و اعمال فشارآوری انجام می‌دهیم.

  6. هر شب که می خوابیم کمی رشد می‌کنیم. درطول روز، نیروی جاذبه ستون‌ فقرات ما را منقبض می‌‌کند و شب دوباره به همان نقطه شروع برمی‌گردیم.

  7. صدای ما در روز قبل از اینکه کششی به دیافراگم و تارهای صوتیمان بدهیم، فرکانس پایین‌تری دارد.

  8. هر کلیه بیشتر از هزار فیلتر دارد. به همین دلیل است که باید مقدار زیادی آب بنوشیم تا بدن روی موادمغذی و مایعات تازه در سیستم عملیات انجام دهد.

  9. خون ما خیلی سریع پمپاژ می‌شود؛ آنقدر سریع که یک سلول می‌تواند در  یک دقیقه آن را به کل بدن برساند. با ورزش و انجام حرکات کششی همیشه می‌توانید پمپاژ خونتان را در حد عالی نگه دارید.


10. جالب‌ترین واقعیت درمورد بدن انسان درمورد مصرف اکسیژن ما است چون هیچوقت به آن فکر هم نمی‌کنیم. ما در هر روز چیزی درحدود 44 کیلوگرم هوا تنفس می‌کنیم. این هزاران تنفس روی هوا که تقریباً بی‌وزن است، تاثیر می‌گذارد. دفعه بعدی که می خواستید کار مثبتی برای محیط‌ زیست یا پاکی هوا انجام دهید این را خوب به یاد داشته باشید.

يکشنبه 10/11/1389 - 13:15
داستان و حکایت

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:

 « امیلی عزیز،عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.

با عشق، خدا»

 

امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: « من، که چیزی برای پذیرایی ندارم! » پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط ۵ دلار و ۴۰ سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید.

 

وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مرد فقیری را دید که از سرما می لرزیدند. مرد فقیر به امیلی گفت: « خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟ »

 

امیلی جواب داد:« متاسفم، من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام. »

 

مرد گفت:« بسیار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روی شانه همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.

 

همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دوید: آ« آقا، خانم، خواهش می کنم صبر کنید. » وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را درآورد و روی شانه های زن انداخت.

 مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد. وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همان طور که در را باز می کرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد:


امیلی عزیز،
از پذیرایی خوب و کت زیبایت متشکرم

جمعه 8/11/1389 - 0:53
طنز و سرگرمی

Mibaram      =      Moborom 

Man Beram?   =   Moborom 

Barande Misham=Moborom 

Miboram      =       Moborom 

Moo Bur Hastam=Moborom

جمعه 8/11/1389 - 0:51
داستان و حکایت
یكی بود، یكی نبود. همین دور و برها مرد مغازه داری بود كه یك روز صبح، مثل هر روز در مغازه اش را باز كرد. بسم اللهی گفت و وارد مغازه شد. پارچه ای برداشت تا ترازویش را تمیز كند كه اوّلین مشتری وارد مغازه شد.

- سلام آقا!
- سلام خانم!
- لطفا یك كیلو شكر و یك شیشه شیر به من بدهید.
- به روی چشم.

مرد پارچه را كنار گذاشت و رفت تا شكر و شیر بیاورد. مشتری از فرصت استفاده كرد و پرسید: «خوب، حال دخترتان چه طور است؟»

مرد طبق معمول جواب داد: «خوب است. ممنونم.»

اما انگار چیز تازه ای كشف كرده باشد، به صورت مشتری خیره شد. مشتری هم كه انگار دلیل تردید و ناراحتی صاحب مغازه را فهمیده بود، گفت: «آخر همسایه ها می گفتند كه توی مدرسه دست دخترتان شكسته! حالا كی گچ دستش را باز می كنید؟ توی این فكرم كه با آن دست گچ گرفته، چطوری به درس و مشقش می رسد!»

مرد كه دیگر واقعًا ناراحت شده بود، عصبانی شد و گفت: «ای بابا! چه گچی؛ چیزی نشده كه! چند روز پیش دخترم موقع بازی به یكی از دوستانش برخورد كرده و دستش كمی درد گرفته بعد از آن به سلامتی برگشته خانه و نشسته سر درس و مشقش.»

مشتری برای نجات از وضعی كه پیش آمده بود، حرف هایی زد كه صاحب مغازه به آن حرف ها توجهی نكرد شیر و شكر را به دست مشتری داد و او را راه انداخت. اما به این فكر می كرد كه چرا هر خبری توی خانه و مغازه ی او اتفاق می افتد، دهان به دهان می گردد. بزرگ و بزرگ تر می شود و همه از آن خبردار می شوند. این طوری شد كه به فكر پیدا كردن خبرچین اصلی افتاد و نقشه ای كشید.

شب كه شد، به خانه رفت و خوابید صبح شد و برای نماز صبح از خواب بلند شد. سرخوش رفت تا وضو بگیرد، ناگهان فریادی كشید و كنار حوض افتاد. همسرش سراسیمه از اتاق بیرون آمد و پرسید: «چی شده؛ چرا فریاد می زنی؟»

مرد جواب داد: «ندیدی مگر؛ داشتم وضو می گرفتم كه ناگهان كلاغی از توی گوشم بیرون آمد و به سر درخت پرید.»

زن نگاهی به درخت انداخت. كلاغی آنجا نبود. با تعجب از مرد پرسید: «كلاغ از گوش تو بیرون پرید؛ كلاغ توی گوش تو چه كار می كرده؟»

مرد، آرام آرام از روی زمین بلند شد. حالت افسرده و غمگینی به خودش گرفت. لباسش را تكان داد و گفت: «نمی دانم فقط از تو می خواهم كه این موضوع را مثل یك راز در سینه نگه داری و درباره ی آن با كسی حرف نزنی.»

زن قبول كرد مرد لبخندی زد و برای خوردن صبحانه با زنش به داخل خانه رفت. پس از آن هم از خانه خارج شد و رفت سر كارش. آفتاب توی حیاط افتاد زن رفت تا حیاط را آب و جارو كند. زن همسایه سر رسید و پرسید: «ناراحتی؛ چیزی شده؟»

زن گفت: «چیزی نیست. اما اگر قول می دهی كه این ماجرا را مثل یك راز در سینه نگه داری و به كسی نگویی، می گویم چی شده.»

زن همسایه قبول كرد.

زن گفت: «امروز از دو تا گوش های شوهرم دو تا كلاغ بیرون آمدند و پر زدند و روی شاخه های درخت نشستند.» اما دیگر نمی دانست كه حرف از دهان در آید، گرد جهان بر آید.

زن همسایه گفت: «بلا به دور. چه درد و مرض هایی پیدا می شود!»

بعد هم خداحافظی كرد و به خانه اش رفت. به خانه اش كه رسید، به شوهرش گفت: «ببینم، گوش تو كه درد نمی كند؟»

شوهرش گفت: «نه! چه دردی؟»

زن همسایه گفت: آخر دیشب گوش مرد همسایه درد گرفته و امروز صبح سه تا كلاغ از گوش او بیرون پریده اند. گفتم نكند كه این بیماری مسری باشد و تو هم گرفته باشی.

مرد همسایه از خانه كه بیرون رفت. به یكی دیگر از همسایه ها برخورد به او گفت: «مغازه ی همسایه مان باز بود؟» همسایه گفت: «بله، چطور شده؟»

مرد همسایه گفت: «آخر می گویند كه دیشب گوش درد گرفته و امروز پنج تا كلاغ از گوشش بیرون پریده گفتم نكند بیماری اش آن قدر سخت باشد كه به مغازه اش هم نرفته باشد.»

همسایه ی دوم كه به خانه رسید، برای زنش داستان را تعریف كرد و گفت: «... ده تا كلاغ از گوش بیچاره بیرون پریده است.» آن دیگری گفت...

حدود ظهر بود كه زنی وارد مغازه مرد شد و گفت: «خدا بد نده. الحمدالله می بینم كه سر حال هستید و مغازه را باز كرده اید.»

مرد گفت: «من هر روز مغازه را باز می كنم. مگر قرار بود توی خانه بمانم؟»

زن گفت: «آخر می گویند كه گوشتان درد گرفته و چهل تا كلاغ از گوش های شما بیرون پریده.»

مرد خندید و گفت: «خودم یك كلاغ از گوشم پردادم. اما یك كلاغ. چهل كلاغ شد و رفت توی گوش شما!»

از آن به بعد، هر وقت خبری با شاخ و برگ بسیار تعریف شود و بزرگ تر از آنچه كه بوده نشان داده شود، می گویند: «یك كلاغ چهل كلاغ شده است.»
جمعه 8/11/1389 - 0:48
داستان و حکایت

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.



حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.



فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری.

جمعه 8/11/1389 - 0:47
اخبار
احتمال داشتن پسر یا دختر در کودکانی که در ۷ سالگی میزان جذابیت ظاهری بیشتری را داشتند تقریبا یکسان بوده اما کودکانی که جذابیت کمتری داشتند اغلب دارای پسر شده بودند. به عبارت دیگر احتمال دختر دار شدن در میان زنان زیبا در میان افرادی که از نظر ظاهری جذابیت کمتری داشته‌اند بیشتر بوده است.

دیلی میل در گزارشی علمی با انتشار تصاویری از زوج های هنری مشهور دنیا نوشت: دختران مجرد همیشه نالان بوده‌اند که مرد خوش تیپ کمتر یافته می‌شود. اما علم به تازگی ثابت کرده که آنها دقیقا درست می‌گویند چرا که احتمال دختردار شدن در زنان زیبا بسیار بیشتر از از همتایان نازیبای آنهاست.

 

به گزارش «تابناک اجتماعی»، بر اساس تحقیقی که به تازگی انجام شده است به دلیل انتقال ژن‌های تعیین کننده وضع ظاهری این امر می‌تواند منجر به کمبود مردان خوش تیپ بر روی زمین بشود.

 

احتمال دختر دار شدن زوج‌های مشهور زیبا مانند تام کروز و کتی هولمز هم نسبت به زوجهای زشت تر بسیار بیشتر بوده است.شاید این موضوع دلیلی باشد بر اینکه بسیاری مدل‌ها، دخترانی را دارند که پا جای پای مادرشان می‌گذارند.

 

دکتر ساتوشی کانازاوا از مدرسه اقتصاد لندن به تحلیل داده‌های تحقیق انجام شده از ۱۷ هزار نوزاد زاده شده در بریتانیا در مارس ۱۹۵۸ پرداخته و سیر زندگی آنها را کنترل کرده است.

 میزان جذابیت این کودکان در سن ۷ سالگی توسط معلم هایشان اندازه‌گیری شده و زمانی که به سن ۴۵ سالگی رسیده‌اند نیز جنسیت کودک آنها مورد تحقیق قرار گرفته است.

 احتمال داشتن پسر یا دختر در کودکانی که در ۷ سالگی میزان جذابیت ظاهری بیشتری را داشتند تقریبا یکسان بوده اما کودکانی که جذابیت کمتری داشتند اغلب دارای پسر شده بودند. به عبارت دیگر احتمال دختر دار شدن در میان زنان زیبا در میان افرادی که از نظر ظاهری جذابیت کمتری داشته‌اند بیشتر بوده است.

 تحقیق قبلی انجام شده در مورد ۲۰۰۰ آمریکایی نشان داد زنها نسبت به نسلهای قبلی بسیار زیباتر شده‌اند چرا که زنان زیبا فرزندان بیشتری را نسبت به سایرین تولید می‌کنند و نسبت بالایی از این فرزندان نیز دختر هستند. 

دکتر کانازاوا معتقد است که والدین علاقمند به تولید فرزندانی هستند که صفات آنها را به ارث برده باشند و به گفته وی زیبایی برای یک زن بسیار با اهمیت تر از یک مرد است.

 زوجهایی که دارای قدرت و حس پرخاشگری بیشتری هستند بیشتر دارای پسر می‌شوند چرا که این خصوصیات بیشتر شبیه مردان است. 

با این حال این تئوری در مورد همه انسانها نیز صادق نیست. اندرو گلتمن از دانشمندان بخش آمار دانشگاه کلمبیای آمریکا به بررسی لیست ۵۰ انسان زیبای مجله پیپل بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ پرداخت و به این نتیجه رسیده که زنان مشهور این لیست اغلب دارای پسر بوده‌اند تا دختر که نتیجه‌ای در تضاد با نتایج دکتر کانازاوا است. 

شاید نتیجه به دست آمده توسط وی بیشتر مورد حمایت ویکتوریا بکام همسر دیوید بکام باشد که از شوهرش دارای ۳ پسر است.

 

 
جمعه 8/11/1389 - 0:43
موبایل

حتما برای شما هم لااقل چند صد بار اتفاق افتاده که sms رو ارسال میکنید ولی هر چند بار روی send کلیک میکنید پیغام شما ارسال نمیشه و حتی زمانیکه ارسال نمیشه اگر سیم کارت شما اعتباری باشه میبینید حتی ممکنه هست که از اعتبار شما نیز کم هم شده باشه.و اما چرا بعضی اوقات sms ها ارسال نمیشوند.صد البته که این بستگی به مخابرات داره و دیتا سنتر اونا هست که یا ایرادی داره و یا براش مشکلی پیش امده است ولی نگران نباشید راه حلی هست که بشه در مواقع ضروری sms خودتون رو ارسال کنید.

همانطور که در تنظیمات موبایل خود میبینید شماره دیتا سنتر مرکز پیام شماره ۹۸۹۱۱۰۰۵۰۰+ هست که در زمانیکه شما sms رو ارسال میکنید پیغام شما رو میگیره و به مقصد میفرسته .
اما زمانیکه حجم زیادی
sms برای اون اومده و منتظر هستند تا به مقصد ارسال شوند اگر دیتا سنتر جوابگو نباشد شما میتوانید پیغام خود را به دیتا سنتر دیگر بدهید مثلا یک شماره پایین تر و یا بالاتر مثل ۹۸۹۱۱۰۰۵۰۱

 

شماره مرکز پیام همان Message Center Number یا Service Center است که در کلیه گوشی‌های همراه وجود دارد و بایستی به شکل زیر و در گوشی خود تنظیم شود.

 

نحوه دسترسی به Message Center Number، در گوشی های همراه نوکیا:

از منوی اصلی گوشی به Messaging بروید.
سپس به قسمت
Settings رفته و به بخش Text Messaging وارد شوید.
اکنون به
Message Centers بروید.
حال به
TCI SMSC رفته و شماره Message Center Number را همان‌طور که در بالا ذکر شد

اگر هم گوشی شما سونی اریکسون است به شکل زیر عمل کنید
از منوی اصلی گوشی به
Messaging
بروید.
سپس به قسمت
Settings رفته و به بخش Text message وارد شوید.
وارد
Service centre شوید
و شماره جدید رو یعنی یک شماره پایینتر و یا بالاتر رو اضافه کنید.
این ترفند در بسیاری از اوقات جواب میده مگر اینکه دیگر تمام دیتا سنترهای مخابرات و مرکز پیان قطع باشه که دیگه اونوقت حتی این شماره هم کاری نمیکنه و باید منتظر بمانید.
 

 

 

 

 
جمعه 8/11/1389 - 0:39
سخنان ماندگار

۱)به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

۲) با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .

 ۳) همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.

۴) وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .

۵) وقتی می گویید :متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

6) قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

7) به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

۸) هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.

۹) عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

10) در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

۱۱)مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

12) آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

۱۳) وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟

14) به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ  مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

15) وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید :عافیت باشد .

16) وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

۱۷) این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.

۱۸) اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

19) وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

20) وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .

21) زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید . 

 یک دوست واقعی کسی است که دست شما رابگیرد و قلب شما را لمس کند .این پیام را پیش خود نگه ندارید!

جمعه 8/11/1389 - 0:24
تغذیه و تناسب اندام

تقریبا همه ما این را می‌‌دانیم که کلید کاهش وزن و تناسب اندام، کمتر خوردن و بیشتر ورزش کردن است. اما چند نفر از ما برای جلوگیری از چاقی و اضافه وزن به آن عمل می‌‌کنیم؟

به نظر می‌‌رسد برای کاهش وزن و تناسب اندام رعایت همین دو نکته کافی باشد،اما بعضی وقت‌ها پیش می‌‌آید که نمی‌‌توانیم از خوردن بعضی چیزها بگذریم یا شرایطی پیش نمی آید که ورزش کنیم. حال با این اوصاف،چگونه می‌‌توانیم با موفقیت به وزن ایده‌آل‌مان برسیم؟


برای رسیدن به وزن ایده آل به توصیه های زیر عمل کنید:
۱- فکر کنید ببینید چه غذای کم‌ کالری‌ای را می‌‌توانید به رژیم خود اضافه کنید،نه اینکه چه چیزی را از رژیم خود حذف کنید.این کار را با میوه و سبزی شروع کنید.سعی کنید روزانه ۵ تا ۹ وعده از میوه و سبزی‌های تازه استفاده کنید.شاید این مقدار زیاد به نظر برسد،اما این حجم از میوه و سبزی بسیار با ارزش است،چون بدن‌تان مقدار زیادی فیبر دریافت می‌‌‌کند و در هنگام صرف غذا احساس رضایت‌مندی بیشتری می‌‌کنید.با خوردن میوه و سبزی،هم کمتر می‌‌خورید و هم این مواد جایگزین چربی هایی می‌‌شوند که ممکن است از سایر غذاها به بدن شما برسد.این تنها مزیت میوه و سبزی نیست.بیش از ۲۰۰ مطالعه نشان می‌‌دهد که میوه و سبزی،خاصیت پیشگیری از بیماری‌ را به دلیل سرشار بودن از مواد مفید دارند. کارشناسان تغذیه پیشنهاد می‌‌کنند حتما سر سفره ی غذا سبزی داشته باشید و سعی کنید در هر فصل حتما میوه و سبزی‌ همان فصل را بخورید.میوه و سبزی را تازه به تازه مصرف کنید و از پختن و سرخ‌ کردن بیش از اندازه‌شان بپرهیزید.

2- سعی کنید روزانه مقدار فراوانی آب یا نوشیدنی‌های کم کالری بنوشید.با این کار می‌‌توانید به خوردن غذاهای پرکالری خاتمه بدهید،یعنی وقتی دیدید که غذا زیاد می‌خورید،یک لیوان آب بردارید و دیگر بعد از آن غذا نخورید.اگر طعم آب خالی را دوست ندارید،می‌‌توانید کمی‌ آب لیمو یا چند قطره از آب میوه دیگری مثل آب انبه یا هلو که کالری کمتری دارند را به آن اضافه کنید، طوری که فقط طعم آن عوض شود.


۳-اینکه زمان گرسنگی خود را بدانید خیلی مهم است.ببینید واقعا چه زمانی گرسنه هستید؟ هر زمانی که احساس کردید گرسنه هستید غذا بخورید،نه اینکه هر وقت و هر ماده غذایی که نزدیک‌ دست‌‌تان بود یا به شما تعارف کردند،بخورید.به دنبال علایم گرسنگی باشید.از خود‌تان بپرسید آیا واقعا گرسنه‌ام؟ گرسنگی به معنی این است که بدن‌‌تان نیاز به سوخت دارد.بنابراین زمانی که علامتی از گرسنگی در خود نمی‌‌بینید،غذاخوردن اصلا لازم و دلپذیر نیست.وقتی هنگام گرسنگی غذا می‌‌خورید احساس بهتری دارید.معده هر کسی به یقین کمی‌ بزرگ تر از مشت اوست،پس به اندازه قابل قبول غذا بخورید.در این صورت نه زیاد گرسنه‌ می‌‌مانید و نه آنقدر می‌‌خورید که احساس پُری و نفخ کنید.

4- اگر عادت دارید شب‌ها هم بعد از شام چیزی بخورید،مواد کم‌کالری را انتخاب کنید.گاهی اوقات اتفاق می‌‌افتد که افراد بدون فکر و طبق عادت،شب‌ها بعد از شام هله هوله می‌‌خورند.بهتر این است که خودمان را به خوردن میوه عادت دهیم.

5-خوردن چیپس،پفک و انواع هله هوله ها بعد از شام،زمانی که همه دورهم نشسته‌اند و در حال دیدن تلویزیون هستند،در چاق شدن‌ بسیار موثر است،چون حالا دیگر گرسنه‌‌ نیستید و دارید اضافه بر نیاز بدن کالری دریافت می‌‌کنید. سعی کنید کمتر سمت آشپزخانه بروید یا حداقل از خوراکی های کم‌کالری‌تر استفاده کنید.


۶- در طول روز چند وعده غذای کم‌حجم بخورید.مطالعات نشان می‌‌دهد کسانی که چهار تا پنج وعده در روز غذا می‌‌خورند بهتر می‌توانند اشتها و وزن‌شان راکنترل کنند.بنابراین بهتر است کل کالری‌ای را که باید در طول روز دریافت کنید،به چند بخش کوچک تقسیم کنید و در تمام طول روز از غذای خود لذت ببرید.با این برنامه‌ریزی،شام باید آخرین وعده‌ای باشد که می‌‌خورید.

7- آشپزخانه را با انواع غذاهای سالم پُر کنید.داشتن غذاهایی که سریع آماده می‌‌شوند و می‌‌توان مثل یک ساندویچ کوچک و با یک دست خورد،برای کاهش وزن بسیار موثر است.اگر غذاهایی به اندازه یک ساندویچ کوچک که ظرف مدت ۵ یا ۱۰ دقیقه آماده می‌‌شوند،در خانه داشته‌ باشید کمتر پیتزا سفارش می‌‌دهید.پس سعی کنید این مواد را همیشه در آشپزخانه داشته‌ باشید.پف‌فیل یا ذرت (با ۹۴ درصد چربی که هر یک فنجان آن ۲۰ تا ۲۵ کالری دارد) را می‌‌توانید ظرف دو دقیقه یا کمتر تهیه کنید. سبزی‌ها،حبوبات گوجه‌فرنگی و تکه‌های کوچک مرغ که به‌سرعت پخته و یا کباب می‌‌شوند،نیز مناسب هستند.


۸- در هر فصل،مطابق همان فصل غذا بخورید.اگر میوه و سبزی دوست ندارید،شاید به این دلیل است که میوه و سبزی‌ را در فصل خاص خودش نمی‌‌خورید.زمانی که میوه‌ها و سبزی‌های فصل خاص خود را می‌‌خورید هم تازه‌تر هستند و هم خوشمزه‌تر.

۹- یک ظرف برنج را با یک ظرف سبزی عوض کنید.به راحتی می‌‌توانید با خوردن کمتر برنج یا نان اضافه وزن خود را از دست بدهید.در ازای آن می‌‌توانید یک بشقاب کاهو یا سالاد سبزی‌ بخورید.با این کار میزان نشاسته‌ دریافتی حاصل از خوردن برنج را ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری کم خواهید کرد.

10- برای رفع استرس غذا نخورید.درست است که بیشتر ما هنگام استرس،شروع به غذا خوردن می‌‌کنیم،اما سعی کنید برای رهایی از استرس به جای روی آوردن به غذا،کتاب بخوانید،به موزیک گوش کنید،چیزی بنویسید،نفس عمیق بکشید یا به آلبومی‌ نگاه کنید که شما را به یاد خاطرات خوب می‌‌اندازد.

جمعه 8/11/1389 - 0:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته