خواستگاری و نامزدی
گامهايي براي دوست داشتني شدن !
گام 1 - از انتقاد بيجا ، سرزنش مداوم و گِله و شکايت بپرهيزيد.
گام 2 - در ارزيابي هاي خود صادق و بي ريا باشيد.
گام 3 - ديگران را دوست بداريد و به آنها علاقه مند شويد.
گام 4 - خواسته هاي ديگران را درک کنيد .
گام 5 - هميشه لبخند را زينت چهره خود کنيد.
گام 6 - به خاطر داشته باشيد نام هر شخصي زيباترين نت موسيقي اوست ؛ پس ديگران را به نام صدا بزنيد و با او احساس نزديکي کنيد .
گام 7 - شنونده خوبي باشيد و ديگران را تشويق کنيد که درباره خودشان و علاقه منديهايشان حرف بزنند .
گام 8 - در جهت علايق ديگران سخن بگوييد .
گام 9 - اين باور را به ديگران القا کنيد که قدرت زيادي دارند و براي خود کسي هستند، و در انجام اين کار نهايت صداقت را داشته باشيد .
گام 10 - هميشه براي اين که بهترين نتيجه را از بحث و مجادله بگيريد، سعي کنيد از شرکت در آن بپرهيزيد .
گام 11 - به عقايد ديگران احترام بگذاريد و هرگز از عبارت « تو اشتباه مي کني » استفاده نکنيد .
گام 12 - اگر خطايي از شما سرزد، با قاطعيت به آن اعتراف کنيد و اعتماد به نفس داشته باشيد و بدانيد که « انسان جايز الخطاست » .
گام 13 - هميشه صحبت هاي خود را دوستانه آغاز کنيد .
گام 14 - به گونه اي رفتار کنيد که هميشه ديگران تأييدتان کنند .
گام 15 - سعي کنيد از راه هاي مناسبي براي کسب آرامش استفاده کنيد تا ديگران براي شريک شدن در آرامشتان به سوي شما بيايند .
گام 16 - اجازه بدهيد هميشه ديگران بيش از شما صحبت کنند .
گام 17 - خالصانه به هر اتفاقي از ديد ديگران نگاه کنيد و تک محور نباشيد .
گام 18 - باورها و علايق سايرين را همانگونه که هستند بپذيريد چرا که هرکس از ديد خود بهترين است .
گام 19 - همواره به سوي انگيزه هاي بهتر و قوي تر برويد، تا بهترين باشيد .
و بالاخره گام آخر ؛
همواره باورهايتان را پيش روي خود مجسم کنيد و چالش هاي زندگي را با آغوش باز پذيرا شويد تا براي ديگران يک نمونه و الگو باشيد .
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:17
آموزش و تحقيقات
فـکــرش را بکنيد که نيرويي داشتيد که مي توانستيد هر کسي را که ميـخواستيد متقاعد به انجام کارهاي
دلـخواهتان مي کرديد. غيرممکن به نظر مي آيد؟ بايد بگويم آنقدرها هم که فکـر مـي کنـيـد سخت نيسـت.
افـراد زيـــادي مثل رهبران يا فروشندگان با همين نيرو امـوراتـشان را مــي گذرانند. مـتـدهـايـشـان بــسيــار
سرراست است.
وقتي قدرت اين را نداريد که به ديگران حکم کنيد و دستور بدهيد، مي توانيد براي انجام اين کار از راه هاي روانشناختي زيرکانه اي استفاده کنيد. البته نياز به يک برنامه ريزي دقيق و کمي سياست داريد. در
اين مقاله مي خواهيم راه هايي را به شما معرفي کنيم که با استفاده از آنها مي توانيد نظر ديگران را تغيير دهيد.
زمينه سازي کنيد و برنامه بچينيد
قبل از تعيين مورد، خيلي مهم است که طبيعت و ذات فرد مقابلتان را بفهميد. اين کار دو مزيت دارد:
1- مي توانيد با آنها همدلي کرده و يک رابطه ي احساسي برقرار کنيد.
2- بهتر مي توانيد استدلالات خود را بيان کنيد و به آنها ثابت کنيد که نظرات شما درست تر از مالِ آنهاست.
بعد از آن از راه هاي زير استفاده کنيد.
راه هاي متقاعد کردن ديگران
1- اعتماد آنها را جلب کنيد
مردم خود به خود در مقابل افرادي که مي خواهند نظراتشان را تغيير دهند هشيارانه رفتار مي کنند. به همين دليل است که جلب اعتماد آنها يکي از مهمترين قدم ها ميشود. بايد به آنها ثابت کنيد که فردي
بي ريا و صادق هستيد و نظرات مفيدي داريد. بايد تسلط کامل روي صحبت هاي خود داشته باشيد.
2- نقطه ي مشترک پيدا کنيد
افراد زيادي در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهي دارند. به مخاطبين خود نشان دهيد که افکار و ايده هاي شما با مال آنها سازگار است. بايد خودتان را جاي آنها بگذاريد، نگراني هاي
آنها را بفهميد و نسبت به احساساتشان همدردي نشان دهيد.
3- خوب ساختار بندي کنيد
هر بحث متقاعد کننده اي، چه يک سخنراني باشد، چه يک مقاله بايد ساختاري روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاري ها است. وقتي دلايل اينکه چرا مردم بايد به شما گوش
بدهند را ليست کنيد، مهمترين دلايل را براي آخر ليست بگذاريد تا در مغز شنوندگانتان باقي بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنيد.
4- هر دو جنبه را به آنها نشان دهيد
هر دو جنبه ي مثبت و منفي نظراتتان معرفي کنيد. اين کاري بسيار معقول است. حقه اي که اينجا بايد بزنيد اين است که روي جنبه هاي مثبت را بيشتر تاکيد کنيد. توضيح دهيد که چطور جنبه هاي بد
نظراتتان آنقدرها هم بد نيستند و مزيت ها و فوايد آنها بر جوانب منفي اش غلبه دارد. هيچوقت در مورد نقاط منفي آن دروغ نگوييد چون اگر مخاطبين اين مسئله را متوجه شوند که آنها را فريب داده ايد از
شما خشمگين خواهند شد. و هيچوقت دوباره به شما اعتماد نمي کنند.
5- منافع شخصيشان را به آنها يادآور شويد
وقتي منافع شخصي افراد را از يک ايده به آنها توضيح دهيد، شانس بيشتري براي متقاعد کردن آنها داريد. چون آنچه از اين نظر گيرِ آنها مي آيد آن چيزي است که همه به آن فکر مي کنند. براي انجام اين
مسئله ابتدا بايد نيازهاي مخاطبينتان را دريابيد. توجه آنها را با گفتن نيازهايشان جلب کرده و به آنها بگوييد که چور مي توانيد آنها را راضي کنيد.
6- به نفس آنها بپردازيد
به اين کار چاپلوسي و تملق استراتژيک هم مي گويند. تحسين کردن کار ديگران--اگر درست انجام شده باشد. چيزهايي را پيدا کنيد که مخاطبينتان به آن افتخار مي کنند، چه مربوط به استعدادهايشان
باشد و چه مشغولياتشان. وقتي شما افراد را تحسين مي کنيد، نشان مي دهيد که توانايي هاي آنها را شناخته ايد. با اين کار آنها ميل بيشتري به شنيدن حرفهايتان خواهند داشت.
7- از مراجع استفاده کنيد
همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسي چيزي در مورد موضوعي بگويد، حتماً حرف درستي زده است. حرف هاي خود را با حرف هاي متخصصين و کارشناسان مربوطه تطبيق دهيد.
8- رضايت و موافقت عمومي را کسب کنيد
اکثر افراد تحت تاثير کارهاي ديگران هستند. کاري که بايد بکنيد اين است که نشان دهيد افراد بسياري حرفتان را قبول دارند. مثال هايي بزنيد که چطور ايده ها و نظراتتان جاهاي ديگر کاربرد خوبي داشته
است.
9- زمانبندي خوبي داشته باشيد
براي خوب زمانبندي کردن نياز به حس ششم داريد. هيچوقت موقعي که افراد زير استرس و فشارهاي روحي هستند سراغشان نرويد. وقتي سراغ آنها برويد که راحت بتوانند به حرفهايتان گوش دهند.
10- منحصر به فرد باشيد
اين يک قانون است، هر چيزي که تک تر و منحصر به فرد تر است، قيمت بالاتري هم دارد. خودتان و ايده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهيد. با اين کار شنونده هايتان بيشتر خواهند شد. اين کار
را مي توانيد با نشان دادن اينکه اطلاعات و معلومات زيادي در مورد مسئله داريد انجام دهيد.
11- بي پروا باشيد و اعتماد به نفس داشته باشيد
ممکن است همه جا براي انجام هر کاري اين توصيه را شنيده باشيد. بله، چون واقعاً مسئله ي مهمي است. شما خود بايد به عقايد و نظراتتان ايمان داشته باشيد تا بتوانيد ديگران را هم متقاعد به قبول آنها
کنيد.
12- جالب و دلچسب باشيد
وقتي با يکنواختي صحبت کنيد، کم کم شنونده هايتان را از دست خواهيد داد. بايد با انرژي و جالب صحبت کنيد، نشان دهيد که خودتان هم از نظراتتان به هيجان آمده ايد.
13- معقول باشيد
مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روي منطقشان کار کنيد. منطق در کار بسيار مهم است. سخنرانيتان بايد قالبي معقول داشته باشد.
14- سياست به خرج دهيد
با شنوندگانتان همان طوري بايد رفتار کنيد که دوست داريد با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنيد و سر آنها داد نکشيد و صدايتان را هرگز بالا نبريد. مهمتر اينکه، کاري نکنيد که احساس نادان بودن به
آنها دست دهد. به ياد داشته باشيد که شما مي خواهيد با آنها گفتگو کنيد نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبينتان نبايد فراموش شود.
15- فروتن باشيد
کسي افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتي اگر بدانيد و مطمئن باشيد که نظر شما بهترين است، اگر خودبين و خودخواه باشيد ديگر کسي به حرفهايتان گوش نخواهد داد. هيچ وقت هم فکر نکنيد که
خيلي زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهيد شد، واقع بين باشيد و هميشه اين احتمال را بدهيد که شکست بخوريد.
پس انداز کنيد...
يکي از موفق ترين سياست مداران، اندرو يانگ، مي گويد: ''تاثير گذاري مثل يک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن برداريد، سود بيشتري رويش مي آيد.'' بدانيد که قدرت خود را کجا و چطور استفاده
کنيد. با کمي تمرين خواهيد توانست که خيلي خوب تصميم گيريهاي افراد تاثير گذاشته و آنها را متقاعد کنيد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:15
آموزش و تحقيقات
از مخالفت هاي کوچک گرفته تا رقابت ها و چشم و هم چشمي ها، همه ي ما ميدانيم که افراد مخالفمان چطور سر کار روي ما تاثير مي گذارند. اما حتي در موارد شديدتر، هميشه راهي براي برخورد با آن
همکار ناسازگار هم وجود دارد.
اگر مجبوريد که سر کار با افراد مختلف با شخصيت هاي متفاوت برخورد داشته باشيد، از نکات زير استفاده کنيد تا هميشه موفق باشيد.
کسي که هميشه حالت تدافعي دارد
همه ي ما ''عقل كل'' را مي شناسيم. او کسي است که هيچوقت نمي تواند انتقادهاي سازنده را بپذيرد، حال به هر شکلي که شما اين انتقاد را انجام داده باشيد. او اعتقاد دارد که راه و روش خودش
هميشه صحيح است و هر چيزي که شما يا ساير همکاران بگويند نظر او را تغيير نخواهد داد.
طريقه ي رفتار با او: بهترين راه رفتار با ''عقل كل'' اين است که قبل از گفتن اشکالاتش، از او تعريف و تمجيد کنيد. اول از خودتان انتقاد کنيد و آن را به او هم نسبت دهيد و بگوييد که چور او نيز اشتباهات
مشابهي انجام داده است. استفاده از کلمات تدافعي مثل هيچوقت و هميشه را فراموش کنيد. و خيلي کلي صحبت کنيد. به جاي کلمه ي ''تو'' از کلمه ي ''ما'' استفاده کنيد. سعي کنيد اين کار را هميشه
رودرروي فرد انجام دهيد نه با ايميل يا پشت تلفن. با اين کار از بروز سوء تفاهمات جلوگيري خواهيد کرد.
کسي که مداوم بحث مي کند
تا به حال با افرادي برخورد کرده ايد که صحبت مي کنند تا فقط صداي خود را بشنوند؟ حتماً ديده ايد. همه ي ما با چنيني افرادي روبه رو شده ايم. اين فرد کسي است که دوست دارد حتي در مورد بديهي
ترين و معقول ترين مسائل هم بحث کند، فقط به اين دليل که صدايش شنيده شود. همه ي ما عاشق مخالفت کردن هستيم، و با چيزي که ديگران مي گويند مشکل داريم.
طريقه ي رفتار با او: ممکن است وسوسه شويد که او را سر جايش بنشانيد، اما بهترين رفتاري که با چنين فردي مي توانيد داشته باشيد اين است که بگذاريد حرف هايش تمام شود. بين صحبتش نپريد،
بگذاريد هر چه مي خواهد بگويد. وقتي صحبت هايش تمام شد، شما هم نظراتتان را بيان کنيد. به جاي شعله ورتر کردن آتش، شما هم نظرات و عقايدتان را ابراز کنيد. و آن کسي که حرفهايش معقول تر
باشد هميشه برنده خواهد شد. در جايي که لازم است موافقت يا مخالفت کنيد، و هميشه خونسرديتان را حفظ کنيد.
کسي که هميشه ''منم منم'' مي کند
اين فرد کسي است که هميشه در حال بزرگنمايي کردن خودش است و اعتقاد دارد که هميشه همه چيز حول و حوش نيازهاي او مي چرخد. او خود را صاحب همه چيز ميداند، چه مستحق آن باشد چه
نباشد. اين مسئله در پروژه هاي گروهي نمود بيشتري دارد. او هميشه اعتقاد دارد که مشکل هاي او هميشه بزرگترين مشکلات هستند و از مشکلات ديگران بسيار مهم تر است.
طريقه ي رفتار با او: براي برخورد با اين فرد نيازمند کمي تلاش بيشتر هستيد. بايد سعي کنيد که مدير شرکت را از توانايي ها و لياقت هاي خودتان آگاه نگاه داريد، به خصوص در پروژه هاي گروهي، کارهاي
خودتان را به او نشان دهيد. زياد هم سر به سر آن همکار نگذاريد، اما اگر مي بينيد از جمله آن افرادي است که عقايد و ايده هاي شما را گرفته و به اسم خود جا مي زند، ديگر بايد دست به کار شده و
تصوير او را در شرکت خراب کنيد.
افراد لجوج و کله شق
اين فرد کسي است که به درد هر کاري مي خورد به جز کارهاي گروهي. کسي است که دوست دارد هميشه عقايد و ايده هاي خودش اجرا شود و با عقايد ديگران کاري ندارد. حتي اگر غيرکاربردي بودن
يا بي تاثير بودن ايده هايش براي همه مشخص باشد، باز هم معتقد است که راه و روش کاري خودش از همه بهتر است.
طريقه ي رفتار با او: بهترين چيز در چنين فردي اين است که اگر ايده هايش قابل اجرا نيستند، شکستش او را متوجه خواهد کرد. به اين دليل بگذاريد کار خود را انجام دهد تا نتيجه اش را ببيند. سعي کنيد
با آرامش، عقايد و ايده هاي ديگر را برايش توضيح دهيد، هميشه به حالت کلي صحبت کنيد و حرف هايتان حالت امري نداشته باشد.
کسي که از پشت خنجر مي زند
اين شخصي است که همه ي ما به راستي از او متنفريم. اين فرد هميشه درمورد شما و کارهايتان به بدگويي مشغول است و اين کار را معمولاً پشت سرتان انجام مي دهد. دوست دارد که شما را نزد
ديگران تبديل به فردي انزجار آور کند.
طريقه ي رفتار با او: دفعه اولي که از اين موضوع اطلاع پيدا کرديد، او را تنها به مکاني خلوت برده و به او بگوييد که از کارهايش اطلاع داريد. اگر همان بار اول اين کار را انجام دهيد، او تا حدي حساب کار خود
را خواهد کرد و البته ممکن است جلوي روي شما زير همه چيز بزند، اما جريان کار دستش مي آيد.
کسي که تقصيرات را گردن ديگران مي اندازد
اين فرد کسي است که هيچگاه مسئوليت اشتباهات خود را نمي پذيرد و تقصير را گردن ديگران مي اندازد.
طريقه ي رفتار با او: اگر رفتارش درست بود، شما هم قسمتي از مسئوليت را بپذيريد، حتي اگر بيشتر تقصير گردن او بوده باشد. اما اگر هيچ اشتباهي نداشته ايد، بهتر است حتماً رئيس شرکت را از اين
مسئله آگاه کنيد.
کسي که هميشه شکايت مي کند
اين فرد کسي است که هميشه در حال غرولند کردن و شکايت کردن است. از همه چيز ايراد گرفته و هميشه چيزي براي شکايت کردن از آن پيدا مي کند. اين کار را با افراد هم انجام مي دهد، چه آنها
بخواهند بشنوند، چه نخواهند.
طريقه ي رفتار با او: اين اخلاق در خون او است. به همين دليل شما نمي توانيد او را تغيير دهيد. اما کاري که مي توانيد بکنيد اين است که روابطتان را با آن فرد محدود کنيد. اگر به سراغتان آمد و خواست
باز شروع کند، مي توانيد به او بگوييد که کار داريد و نمي توانيد به حرفهايش گوش دهيد. البته ممکن است ناراحت شود، اما بالاخره بايد به ريقي اين مسئله را به او فهماند.
اگر همه ي اين کارها شکست بخورد...
شما همه ي سعيتان را براي انجام اين کارها در برخورد با افراد مشکل دار در محل کارتان کرده ايد. اما هنوز نتوانسته ايد موفق شويد. در چنين موقعيت هايي مي توانيد يکي از کارهاي زير را انجام دهيد.
از او دوري کنيد
لزومي ندارد که به طور کامل او را ناديده بگيريد، اما تا آنجا که مي توانيد از برخورد داشتن با او خودداري کنيد.
کارهايش را گزارش دهيد
از برخورد کردن با اين فرد خسته شده ايد، و او اصلاح نشده است. احتمالاً ديگر زمانش رسيده است که کارهاي او را به قسمت مشاوره ي شرکت اطلاع دهيد. کار آنها برخورد با چنين افرادي است.
درخواست انتقالي کنيد
مي توانيد از مدير قسمتتان درخواست کنيد شما را به بخش ديگري منتقل کند تا براي هميشه از دست آن فرد خلاص شويد.
در برخورد با چنين افرادي...
اولين کاري که در برخورد با چنين افرادي بايد بکنيد اين است که خونسري خودتان را حفظ کنيد. اگر اين فرد تمام تلاش خود را مي کند تصوير شما را در محل کار خراب کند، نبايد کمکش کنيد. سعي کنيد
پخته و روشنفکرانه عمل کنيد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:13
محبت و عاطفه
در طول زندگي از زبان عده زيادي اين شكايت را شنيده ايم كه والدين يا همسران آنان ، هيچوقت و يا به ندرت مي گويند «دوستت دارم». از سوي ديگر هيچگاه نشنيده ايم كسي شكايتي داشته باشد كه والدين او يا هر كس ديگر، همين كلمات را زياد بيان مي كند. نمي توان تصور كرد بيان چيزي به اندازه گفتن «دوستت دارم» آسان باشد، ولي اكثر مردم به دلايل مختلف اين كار را نمي كنند. شايد فكر مي كنيد كه فرد مورد علاقه شما نياز يا علاقه اي به شنيدن اين كلمات ندارد يا آن را باور نمي كند، شايد سرسخت ، يا خجالتي هستيد. به هر حال به هر دليلي عدم بيان آن، مطلوب نيست. در طول زندگي دلايل مختلفي براي گفتن «دوستت دارم» به افراد مختلف پيش مي آيد. اهميتي ندارد كه آيا اين كلمات را در طول زندگي خود شنيده ايد يا خير؟ فقط بدانيد بيان عبارت «دوستت دارم» به مردم حس خوبي مي دهد، به آنها يادآوري مي كند كه تنها نبوده و شما به آنها اهميت مي دهيد. اعتماد به نفس آنان را افزايش مي دهد و به خود شما نيز حس خوبي مي دهد. در خانواده بدون ترديد خيلي كارهاي اشتباه صورت مي گيرد. اما يكي از صحيح ترين كارها ابراز اين نكته است كه چقدر يكديگر را دوست داريم. اين عملي بسيار آسان، بدون دردسر و راحت مي باشد، اين جمله يكي از قدرتمندترين جملاتي است كه در دنيا وجود دارد. افرادي كه از علاقه ديگران آگاه هستند (چون ابراز علاقه ديگران را شنيده اند) مي توانند عشق خود را به دنيا پيشكش نمايند و قوت قلب و آرامش دروني دارند.
شما با گفتن «دوستت دارم» به يك فرد، غير مستقيم به دنيا كمك مي كنيد. شايد براي آنكه يك فرد تضميني داشته باشد كه مورد علاقه و قدرشناسي ديگران مي باشد، راهي وجود نداشته باشد. اما مسلماً تنها راه افزايش اين احتمال، بازگو نمودن مداوم اين عبارات است. بيان خالصانه «دوستت دارم» مي تواند بسياري از اشتباهات را در نظر افراد مورد علاقه شما بزدايد.
از ديدي خودخواهانه، بيان «دوستت دارم» فايده شخصي هم دارد. احساس خوبي به فرد دست مي دهد. بخشيدن و دريافت كردن دو روي يك سكه هستند. شنيدن كلمه «دوستت دارم» ، نشنيدن آن را در زندگي شما به اندازه كافي جبران مي نمايد. مسلماً بخشيدن به خودي خود فوايد مثبتي دارد و گفتن اين كلمات محبت آميز يكي از اساسي ترين و ساده ترين صورت هاي بخشيدن احساسي است.
اوقات مناسب بسياري براي چنين بيان جمله ايي وجود دارد: هنگام ورود به منزل، درست قبل از ترك منزل، پيش از خواب و به عنوان اولين كلمه هنگام صبح. فرصت هاي شما نامحدود هستند. بيان اين عبارت يكي از آسان ترين و مهمترين كاري است كه مي توانيد انجام دهيد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:11
آموزش و تحقيقات
نمي تـوانـيد کـارفـرمـاي خـود را تــحمل کـنيـد؟ به اين دليل اشتياقتان را به کار از دست داده ايد؟ اگر چنين است شما جزء يکي از ميليون ها کارمندي هستيد که براي مديرهاي سخت گير، قدر نشناس و بي
ادب کار مي کنند. حـتـي اگر شغل و همکارانتان را نيز دوست داشته باشيد، اگـر نـتوانيد با رئيس خود کنار بياييد، آنوقت به طور حتم در رابطه با کار خود دچار مشکل مي شويد.
اگـر تــحت نظر يک کارفرماي نالايق، خودخواه و بي فکر کار کنيم، آنگاه بــطور حتم در محل کار خود دچار تعارض هايي خـــواهيم شد. در اين قسمت شرايطي را که ممکن است يـک رئيـس بـدخـــو برايتان به
وجود آورد و اثرات آن را مورد مطالعه قرار داده ايم.... تصميم با شما است که تحمل کنيد يا به همه چيز پايان بخشيد.
ذهنيت کارفرما
آيا هميشه آرزو نمي کنيد که اي کاش يکبار ديگر مي توانستم با رئيس خود همانطور که در روز مصاحبه شغلي گفتگو کردم، صحبت کنم؟ به هر حال شما دو نفر ميخواهيد با يکديگر کار کنيد و همکاري جزئي
از رابطه شما را تشکيل خواهد داد.
اگر رئيستان شما را به ياد يکي از شخصيت هاي کمدي بدخو مي اندازد در آنصورت شما حتما با مشکل مواجه خواهيد شد (به ويژه اگر مدل موهايش هم مثل همان شخصيت باشد!)
نشانه هاي مدير بد
• به کارمندان اعتماد نمي کند
• براي آنها احترام قائل نيست
• از آنها پشتيباني نمي کند
• در موارد حساس از آنها کمک نمي گيرد
• برخوردي خشن و گستاخ از خود بروز مي دهد
• به آنها تشر زده و تهديدشان مي کند
• به تعادل شغلي/ خانوادگي اعتقاد ندارد
• کارهاي زيادي را واگذار مي کند و براي هر يک مهلت کمي قائل مي شود
ببينيد کارفرماي شما به کداميک از دسته بندي هاي زير تعلق دارد و روش برخورد با او را ياد بگيريد.
رؤساي نالايق
چنين مديراني اصلا نمي دانند که مشغول انجام دادن چه کاري هستند. شايد در نگاه اول تصور کنيد که جزء مديران رويايي هستند، اما بعدها بي مبالاتي اين افراد در انجام امور دفتري شما را از تصور
گذشته تان پشيمان مي سازد. سرپرست شما بايد توانايي انجام تمام امور دفتري را در زمان لازم داشته باشد. اما چنين مديراني که ما در اين قسمت از آنها صحبت کرديم حتي نمي توانند کارتريج پرينتر را
تعويض نمايند.
اکثر آنها براي مدت زمان زيادي در يک کارخانه کار کرده اند و بعد به اين دليل که شرکت نتوانسته فرد شايسته تري را براي مقام مديريت پيدا کند او را به اين پست منصوب کرده است.
اختيار دهنده
کار چنين مديراني در کاغذ بازي حرف ندارد، اما زماني که نوبت به مهارت هاي اجتماعي مي رسد پر از اشکال مي شوند. شايد در گرفتن نمايندگي هاي شرکت هاي مختلف و پر کردن ميز شما از پرونده،
مهارت خاصي داشته باشد اما ساعت 4:59 دقيقه بعد از ظهر اولين کسي است که دفتر را ترک مي کند.
او به راحتي به کارمندانش فضا مي دهد تا خودشان را نشان دهند و کارها را مطابق خواستشان انجام دهند و زماني هم که کار مورد قبول واقع نشد، فقط شما را سرزنش مي کند و اين خودتان هستيد که
بايد آنرا از نو انجام دهيد. به همين سادگي.
او به شما افتخار مي دهد و از کار کردن با او لذت مي بريد اما شايستگي شما هر چقدر که باشد او يک قدم عقب تر از شما است و هميشه قصد تعريف و تمجيد از خودش را دارد.
ديکتاتور
ديکتاتور درست عکس اختيار دهنده عمل مي کند. چنين مديري چشم خود را بر روي تمام توانايي ها و تجربيات شما مي بندد حتي اگر شما گزارش خوبي از بالا رفتن هزينه ها براي او فراهم کرده باشيد او
آنرا ناديده مي گيرد و بر اين باور است که ''اگر مي خواهي کاري خوب پيش رود خودت آنرا انجام بده.''
کارمندان به فضايي نياز دارند که در آن تا حدودي بتوانند آزادانه تصميم بگيرند. اما در شرکتي که چنين مديري داشته باشد اين عمل انجام نخواهد شد. او تمام کارهاي شما را دانه به دانه موشکافي کرده و
همه آنها را جزء به جزء وارسي مي کند. با اين کار فقط وقت خودش و شما را تلف مي کند.
دو قطب مخالف جذب نمي شوند
در حقيقت پيدا کردن رئيس/کارمندي که بتوانند با يکديگر جفت شوند کار ساده اي نيست مگر اينکه هر يک از آنها توانايي وفق دادن خود را با شرايط موجود داشته و کاستي ها و نقاط قوت يکديگر را با کمال
ميل بپذيرند.
نتيجه داشتن کارفرماي بد
وظيفه شناسي کارمند يکي از نکات اساسي در هر محيط شغلي به حساب مي آيد اما مديران نالايق باعث مي شوند تا اين حس از ميان برود. کارمندان دوست دارند که مديريت و هدايت شوند نه اينکه
کسي آنها را دائما نصيحت کند و پند واندزر يادشان بدهد. اين مطلب به درک و شعور باطني هر فرد باز مي گردد و از اهميت بسيار زيادي برخوردار مي باشد.
بازده کاري خدمه به دليل داشتن مديران نالايق و بدخو به طرز شديدي پايين مي آيد. اين امر سبب جدا شدن کارمندان از کارخانه شده و شرکت به تدريج کليه مغزهاي متفکر خود را از دست خواهد داد. با
اين روش بهره وري، کيفيت کار و روحيه کارکنان نيز پايين مي آيد.
چه کاري بايد انجام داد
گزارش هاي مکرر بر روي روند پيشرفت پروژه. در زمان هاي مشخص (هفته اي، دوهفته يکبار و يا ماهيانه) گزارش پيشرفت کار را به کارفرماي خود ابلاغ کنيد. تاثير آن چيست؟ اين کار سبب بهبود ارتباط
کارمند و کارفرما شده که در نتيجه کار کردن با هم را برايتان خوشايند تر مي سازد.
توجه خود را به مشکلات بدهيد نه به رئيس. مطمئنا منبع مشکل کارفرمايتان نيست. شايد اين شما هستيد که نمي توانيد با او به درستي برخورد نماييد. اصلا خجالت نکشيد که او را به کناري بکشيد و به
طور خصوصي با او پيرامون مشکلات صحبت کنيد. در مورد مسائل پيچيده با او به گفتگو بنشينيد و از اين کار هيچ ترسي به دل راه ندهيد.
همگام با او کار کنيد نه ضد او. کار کردن پيشاپيش يکديگر و در راستاي هم، جو موجود بين شما را بهبود مي بخشد. فعال باشيد و اجازه دهيد که گهگاهي او هم در موفقيت هاي شما شريک شود تا او نيز
شما را در موفقيت هايش شريک کند.
به مقامات بالاتر مراجعه کنيد. اگر ميبينيد که از صحبت کردن با او هيچ نتيجه اي عايدتان نمي شود سعي کنيد با مديران سطح بالا تر صحبت کنيد. مفيد واقع شدن خيلي بهتر از اين است که رييس خود را از
دخل و خرج کارخانه راضي نگه داريد.
قرارهاي ملاقات خارج از دفتر کار بگذاريد
آيا تلاش مي کنيد که با رئيس خود براي 2 دقيقه هم که شده صحبت کنيد، اما او وقت کافي براي اين کار را ندارد؟ او را بعد از اتمام ساعت کاري در خارج از محيط کار به يک نوشيدني دعوت کنيد و بر روي
مسائلي که در سر مي پرورانيد با او صحبت کنيد. اين کار به رئيستان مي فهماند که شما از جان و دل کار خود را دوست مي داريد و به علاوه مي توانيد رابطه بهتري را نيز با او برقرار کنيد.
شعبه خود را عوض کنيد يا استعفا دهيد. اگر تمام کارهايي که به شما پيشنهاد کرديم با شکست مواجه شد بهتر است اگر در يک کارخانه بزرگ کار مي کنيد در خواست تغيير شعبه دهيد و يا اگر انجام
چنين کاري مقدور نبود به راحتي مي توانيد استعفاي خود را بر روي ميزش قرار دهيد. فقط خودتان مي توانيد ارزش درونيتان را بدانيد و اگر تصور مي کنيد که شغل فعلي به اندازه کافي با نيازهاي درونيتان
همخواني ندارد، پس بهتر است به خودتان يک تکان اساسي بدهيد.
نکته شغلي
به خاطر داشته باشيد نگه داشتن شغل کار ساده اي نيست و نيازمند تلاش و کوشش فراواني است (درست مثل تمام کارها). بنابراين اگر تنها مشکل شما در محيط کار رئيستان مي باشد، سعي کنيد از
خوبي هاي او نهايت استفاده را ببريد و بدي هايش را نيز سر مشق خود قرار دهيد.
شما را مي بينيم که درحال بالارفتن از نردبان شغلي هستيد!
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:9
آموزش و تحقيقات
لبخند واقعى، لبخند خوشبختى است كه به هنگام تفكر و تعمّق، وقتى حضور حق را حس مىكنيد، نصيب شما مىشود. لبخند من ناشى از نشاط عميق درونى است، نشاطى كه شما هم مىتوانيد به آن دست يابيد. درست نظير رايحه گل، اين شميم از درون روح شكفته شده، بيرون مىتراود. اين شادى، ديگران را نيز دعوت مىكند تا در آبهاى سرور و بركت ربّانى، خود را شستشو دهند.
انسان معمولى با چهار مرحله ذهن آشنايى دارد. زمانى كه آرزويى برآورده مىشود، او شادمان است. وقتى آرزويى برآورده نمىشود، اندوهگين است. زمانى كه نه شاد و نه غمگين است، كسل و بىحوصله است. زمانى كه اين هيجانات (شادى، رنج و بىحوصلگى) رها مىشوند، او به آرامش مىرسد.
فراسوى آرامش، سعادت و بركت است
آرامش در غيبت تناوبات غم و شادى و در غياب كسالت و بىحوصلگى به دست مىآيد و حالت مطبوع و خوشايندى است. پس از يك سوارى خستهكننده بر قلههاى شادى و غم، با غوطهور شدنهاى متعدد در آبشخور ملالت و بىحوصلگى، شما از شناور بودن بر روى درياى آرامش، احساس لذت و شادى مىكنيد. ولى مهمتر از آرامش، شادى ربّانى است (شادى روح). اين، نشاطى زنده و تازه است كه هرگز ناپديد نمىشود و تا ابديت با شما همراه است. اين شادى صرفاً با مشاهده حق، قابل تحصيل است.
اگر ظرف آبى را در زير انوار ماه قرار دهيد و آب را به هم بزنيد، انعكاس كج و معوجى از ماهتاب به وجود مىآيد، ولى اگر آب ساكن باشد، انعكاس، روشن و واضح است. زمان سكون و آرامش ذهن را مىتوان به زمانى تشبيه نمود كه آب، آرام و ساكن و انعكاس ماه، واضح و روشن است. به هنگام آرامش كامل ذهن، همهى امواج مربوط به حواس ظاهرى و فكرى، ناپديد مىشوند. در مراحل عميقترِ سكونِ ذهن، فرد در عمق آن بىحركتى كامل، انعكاس انوار مهتابى حق را مشاهده مىكند. آرامش، مرتبهاى منفى است، چون صرفاً در غيبت امواج شادى، رنج و بىتفاوتى پديد مىآيد و بنابراين پس از مدتى، فردى كه مشغول تفكر و تعمّق است، دوباره اشتياق دارد امواج حركت را تجربه كند. ولى چون آرامش حاصل از تمركز ذهن به سكون و نهايتاً سرور ربّانى منتهى مىشود، فرد متفكّر نشاطى را تجربه مىكند كه همواره تازه، پايدار و ارضاكننده است.
زمانى كه در خواب هستيد، به طور غيرفعال، افكار و حواس خود را ساكت مىكنيد. هنگامى كه از طريق تفكر و تعمّق به طور هوشيارانه افكار و حواس خود را ساكت مىكنيد، اولين مرتبه آرامش را تجربه كرده، عضلات صورتتان لبخندى را مىسازد كه نمودار آرامش قلب است. ولى شما بايد فراسوى آرامش صعود كنيد تا فارغ از محركههاى حسى و بازتابهاى حركتىِ ناشى از افكار مربوط به حواس ظاهرى، پاكى روح را مشاهده نماييد. قديسين همواره اين نشاط درونى را در قلب خود حس مىكنند. با برخوردارى از اعتماد درونى ربّانى، خشم يا ترس، راهى به آنها ندارد. با استفاده از قدرت منطق يا شهود، آنها قادرند افكار خود يا ديگران را از هر گونه آلودگى پاك كرده و نسبت به رفتار نادرست اطرافيان، بىتفاوت باقى بمانند. ''در نشاط ربّانى، همه درد و حرمانها نابود مىشود؛ در واقع قدرت تميز انسان سالك به زودى در وجودش استوار و محكم مىگردد.''
خنده همراه با عشق خداوند
اغلب لبخندها ناشى از احساسات پاكى است كه به علت انجام كارهاى خوب و يا به سبب احساس همدردى، عشق، محبت يا ترحم به وجود مىآيند، ولى زيباترين روش لبخند زدن اين است كه قلب خود را از عشق خداوند مالامال سازيد. در آن صورت مىتوانيد همه را دوست بداريد، مىتوانيد در تمام اوقات لبخند به لب داشته باشيد. همهى لبخندهاى ديگر زودگذر هستند چون هيجانات، صرفنظر از اين كه چقدر خوب باشند، سوسويى مىزنند و سپس ناپديد مىگردند. تنها چيزى كه پايدار است نشاط ربّانى است. وقتى آن را داريد تمام اوقات مىتوانيد لبخند بزنيد، در غير اين صورت اگر نسبت به كسى احساس ترحم و شفقت كنيد و او محبت شما را با يك سيلى پاسخ دهد، ديگر قادر نخواهيد بود نسبت به او احساس ترحم كنيد.
مردى را مىشناختم كه پس از مرگ همسرش خيلى خيلى تظاهر به غم و ناراحتى مىكرد. من از احساساتى كه نشان داد حدس زدم كه در ظرف يك ماه عروسى مىكند و افكارم را به او گفتم. او به قدرى از حرفم عصبانى شد كه ديگر حاضر نشد با من روبهرو شود، ولى در ظرف يك ماه عروسى كرد.او تصور مىكرد خيلى همسرش را دوست دارد، ولى مىبينيد چقدر زود او را فراموش كرد
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:8
آموزش و تحقيقات
کاري را به تازگي آغاز کرده ايد ولي احساس خستگي مي کنيد. چه اولين کار شما باشد و چه شغلتان را تغيير داده باشيد، به هر حال وارد اين حرفه شده ايد و احساس مي کنيد گير افتاده ايد. کارها به
نظرتان ملالت آور، خسته کننده و تکراري مي آيد و زمانتان را نمي توانيد آنطور که دوست داريد بگذرانيد.
قبل از اينکه برگه ي استعفاي خود را امضا کنيد، مدتي وقت صرف کنيد و به درستي درمورد کارتان فکر کنيد. فرصتي هم به اين کار بدهيد. شايد آنقدرها هم که فکر ميکرديد خسته کننده نباشد.
راه حل هاي کوتاه مدت
1- کارهاي روزانه تان را يادداشت کنيد
همه ي کارهايي را که تا قبل از اتمام زمان کاري مي بايست انجام دهيد يادداشت کنيد. و با انجام هر کار کنارش تيک بزنيد. با اين کار زمان برايتان سريعتر مي گذرد و شما از کارهايي که انجام داده ايد به
خوبي اطلاع مي يابيد. اين کار در مواقعي هم که اطرافيان مي گويند شما سريعتر از ساير کارمندان کار نمي کنيد بسيار کمک کننده است زيرا نشان مي دهد که کارهايتان را کامل و به سرعت انجام داده
ايد.
2- طالب کار بيشتري باشيد
با رئيس خود رک و راست باشيد و از او کار بيشتري طلب کنيد و مسئوليت هاي خود را بيشتر کنيد. اگر در شرکت شما کارها به صورت گروهي انجام مي گيرد، مي توانيد کارهايتان را با همکارانتان جابه جا
کنيد. يا اينکه به همکارانتان در انجام کارها کمک کنيد. اما هميشه مراقب باشيد که همکارانتان با انداختن کارهايشان گردن شما سوء استفاده نکنند. حتماً در اين مواقع رئيس را در جريان کارها بگذاريد.
3- براي کارهايي که در حيطه ي مسئوليت شما نيست هم داوطلب باشيد
در کميته ي اجتماعي شرکتتان نام نويسي کنيد. با اين کار مي توانيد در کارهاي فوق برنامه هم شرکت داشته باشيد که شما را سرگرم نگاه خواهد داشت. در هر زمينه اي که مي توانيد، استعدادها و
مهارت هايتان را نشان دهيد.
4- به کارهايتان ارزش دهيد
به رئيس خود نشان دهيد که چه توانايي هايي داريد. براي اين منظور، کارهاي اضافه بر سازمان انجام دهيد. اما نه طوري که رئيس فکر کند قصد خودنمايي داريد. اين کارها را بدون اينکه کسي از همکارانتان
متوجه شود انجام دهيد، فقط رئيس از اين کار اطلاع داشته باشد. بعد که رئيس با پيشنهادتان موافقت کرد، چند روز بعد کار را به او تحويل دهيد. با اين کارها مي توانيد توانايي ها و علاقه خود را بالاتر برده و
خستگي و بيحوصلگي را از خود دور کنيد.
5- ابتکار به خرج دهيد و کار جديدي را شروع کنيد
هميشه شروع کننده شما باشيد. پيشنهاد کارها و پروژه هاي جديد بدهيد. اين مطالب را با دست اندرکاران مربوطه در ميان بگذاريد. هدفتان اين باشد که علاقه ي خود را به کار کردن نشان دهيد، اما
نگذاريد ديگران بد به شما نگاه کنند و فکر کنند با اين کارها قصد خودنمايي داريد.
6- ديدگاهتان را درمورد کارتان تغيير دهيد
در هر پستي که کار مي کنيد، سعي کنيد نگاه خوبي به کارتان داشته باشيد. کار خود را دست کم نگيريد. اگر در قسمت اينترنت شرکت هستيد، خود را رابط حياتي به زنجيره ي ارتباطات بدانيد. اگر در
قسمت جوابگويي به تلفن ها هستيد، خود را يکي از موثرترين افراد اداره بدانيد که رضايت مشتريان را جلب مي کند. در هر پستي، نقش خود را در پيشبرد اهداف شرکت موثر بدانيد. با اين طرز تفکر کار خود
را بهتر انجام خواهيد داد و به سرعت ترفيع پيدا مي کنيد.
7- از زمان استراحتتان بهترين استفاده را ببريد
اگر مي بينيد که کار باعث خستگيتان شده است، کمي استراحت کنيد. همراه چند تن از دوستان به کافه ترياي شرکت رفته و چاي يا قهوه اي بنوشيد. از ساعات استراحت خود نهايت استفاده را ببريد تا
خستگيتان را کاملاً از تنتان بيرون کند و بتوانيد دوباره با انرژي کارتان را دنبال کنيد.
راه حل هاي طولاني مدت
8- در مورد شرکت محل کارتان بيشتر بدانيد
سعي کنيد اطلاعات بيشتري در مورد شرکت کسب کنيد. از همکارانتان در اين زمينه سوال کنيد. از روابط شرکت آگاهي پيدا کنيد. همکارانتان را بشناسيد و از سياست ها و خط مشي شرکت آگاهي يابيد.
9- آموزش هاي خود را بالاتر ببريد
از حالت يکنواخت هميشگي بيرون بياييد و دانش خود را در زمينه ي حرفه تان بالاتر ببريد. همينطور که از نردبان ترقي بالا مي رويد، زمان برايتان لرزش زيادي پيدا مي کند. بنابراين سعي کنيد معلومات و علم
خود را در کاري که انجام مي دهيد افزايش دهيد.
10- مربي داشته باشيد
در هر مرحله اي از کارتان، خوب است که براي خود مربي پيدا کنيد تا شما را در انجام کارهايتان راهنمايي کند. او مي تواند به شما کمک کند تا اين صنعت را بهتر درک کنيد و در کارتان موفق تر باشيد.
هشيار باشيد و مثبت فکر کنيد
هر کس بايد در جايي شروع کند. ممکن است از خود انتظار داشته باشيد که کاري مهمتر و چالش برانگيزتر داشته باشيد اما شکايت نکنيد. از منفي بافي در مورد کارتان دوري کنيد، و سعي کنيد که بهترين
استفاده را از موقعيت فعليتان ببريد. آگاهي هايتان را افزايش دهيد و مهارت هايتان را توسعه دهيد. در حد توانايي هايتان کار کنيد و به زودي خواهيد ديد که خستگي و ملالت ناپديد مي شود.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:7
دانستنی های علمی
مردم همواره افراد توانمندي راكه در زندگي به موفقيتهاي بزرگي نايل گشته اند و نيروي اراده و تاديب نفس از خــود بنمايش گذارده اند را مورد ستايش و احترام قرار ميدهند.
افرادي كه در تمام عرصه هاي زندگي تنها با نـيـروي اراده، تاديب نفس و بلند همتي زندگي خود را بهبود بـخشيـده، مهارتهاي جديدي را فراگرفته و بر مشكلات فايق آمـده اند.
واقـعـيت آن است كه اين نيروهـاي باطـنـي مـخـتـص افـراد بخصوصي نبوده و هرفردي قادر ميباشد توسط آموزشهاي عملي بـدرجات رفيعي از نيروي اراده و تاديب نفس دست يـابـد. نـيروي اراده و تـاديب
نفس مهمترين و سـودمندترين عناصر براي دستيابي به موفقيت ميباشند.
نيروي اراده چيست؟
نيروي باطني براي اتخاذ تصميمات، اقدام به كار، اداره و انجام اهداف و وظـايـف تـا زمـان تحقق يافتن آنها عليرغم تمام موانع، دشواريها، مشكلات و رنجهاي دروني و خـارجـي. نيروي ارده توانايي غلبه بر
تنبلي، وسوسه ها و عادات منفي و دستيابي به اهداف ولو آنكه آن اهداف دشوار، خسته كننده و مغاير عادات و خلق و خوي شما باشند.
تاديب نفس چيست؟
صرف نظر كردن از يك لذت و خوشي زود گذر و آني به نفع يك هدف والاتر و بهتر. تـاديـب نفس توانايي تداوم عمل، افكار و رفتاري مي باشد كه به موفقيـت و پـيـشرفت مـنـتهي ميگردند. تاديب نفس نوعي
كنترل نفس ميباشد كه سبب نظم بخشيدن به جنبه هاي روحـي-روانـي، احـساسي، فيزيكي و معنوي شخص مي گردد.هـدف از آن داشـتـن يـك زندگي محدود و معين نبوده و مقصود ما نيز زندگي درويش
گونه نميباشد. تـاديب نفس تنها يكي از ستونهاي موفقيت و قدرت است. بـه شما قدرتي عطا ميكند كه تمام انرژي خودتان را بروي يك هدف متمركز كرده و با پـشتكار و سخت كوشي تا محقق گشتن آن از
پاي نايستيد.
راهكارها
يكي از شيوه هاي كارآمد براي پرورش نيـروي اراده و تـاديب نفس امتناع از ارضاء و اقناع آرزوهاي بي اهميت و غيرضـروري ميباشد. هر فردي در زندگي دائما با آرزوها و وسوسه هاي بي حدي مواجه است كه
اغلب آنها به واقع بي اهميت ميباشند.شما با خودداري ورزيدن از ارضاء تك تك آنها خودتان را قدرتمند خواهيد ساخت. با امـتـناع از آرزوهاي بي ثمر، مضر و غير ضروري بر خلاف عاداتتان رفتار كرده و نيروي
دروني خود را تقويت كنيد.
1- براي 1 يا 2 روز روزنامه مطالعه نكنيد.
2- هنگاميكه احساس تشنگي كرديد آب بنوشيد، برغم ميلتان براي نوشيدن نوشابه.
3- بجاي استفاده از آسانسور از راه پله بالا و پايين برويد.
4- از اتوبوس يك ايستگاه بعد ويا قبل از مقصد اصلي خود پياده گرديد و باقيمانده مسير را پياده طي كنيد.
5- براي يك هفته يك ساعت زودتر از موعد معمول به رختخواب رويد.
6- هنگامي كه وسوسه شديد كه بستني بخوريد مقابـل ميـل خـود مقاومت كنيـد.
اينها تنها نمونه هاي معدودي از راهكارهايي ميـباشند كه به تقويت نيروي اراده و تاديب نفس شما كمك مي كنند. با نيروي اراده و تاديب نفس قادر خواهيد بود تا كنترل زندگي خود را بدست گرفته، به
اهدافتان دست يافته،زندگي خود را بهبود بخشيده و به آرامش خاطر برسيد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:6
آموزش و تحقيقات
تصميم‌گيري درست و سنجيده، كسب موفقيت و در نتيجه احساس رضايت‌مندي هر چه بيشتر را در فرد فراهم مي‌آورد و حس مسووليت پذيري را در فرد توسعه داده، به او كمك ميكند تا پيامدهاي تصميم خود را شخصاً بر عهده بگيرد.
*ساده : تصميم گيري‌هايي كه در مورد مسائل روزمره و عادي زندگي گرفته ميشود. مثل انتخاب مسير خاص براي رفتن به سر كار.
* اضطراري : تصميم‌هايي هستند كه در شرايط اضطراري، وقتي كه به طور ناگهاني با مساله‌اي مواجه مي‌شويم اتخاذ مي‌كنيم.
* احساسي : تصميم‌هاي هستند كه بر اساس واكنش هاي هيجاني مثل احساس ترحم، ترس، نگراني ، غم و ... گرفته مي شود. مانند كمك به ديگران در شرايط بحراني و خاص مانند وقوع زلزله يا سيل، مرگ بستگان و ... .
* آني : تصميم‌هايي هستند كه در شرايط غيرمترقبه گرفته ميشود. مثل زمان پديدار شدن يك اتومبيل در مسير حركت اتومبيل ما كه اتخاذ بهترين تصميم و رفتار مي‌تواند ما را از صحنه‌ي تصادف دور نمايد. در اين نوع تصميم گيري معمولاً اولين راه حلي كه به ذهن خطور ميكند انتخاب و اجرا ميشود.
* تقديري : زماني كه فرد از قدرت و مهارت تصميم گيري كم بهره باشد. تصميم را به شانس وا مي گذارد مانند فردي كه پاسخ صحيح سؤال چهار گزينه اي را نمي داند ولي يكي از گزينه ها را علامت مي زند.
* تأخيري : گاهي فرد براي فرار از تصميم‌گيري چالش برانگيز آن را به تأخير مي اندازد، مانند كار امروز را به فردا انداختن است.
* تصميم گيري منطقي و اساسي : تصميم گيري‌هايي هستند كه نيازمند به تعمق و تفكر بيشتري هستند. زيرا اثرات آن تا مدت‌هاي طولاني زندگي فرد را تحت الشعاع خود قرار ميدهند، مثل انتخاب همسر، رشته تحصيلي ، شغل و ... اين نوع تصميم گيري عموماً بر اساس واقعيات صورت مي‌پذيرد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:5
آموزش و تحقيقات
برخي اوقـات براي شما پيش آمده كه در مـقابل خـواسته‌ي ديگران، برخلاف ميل باطني جواب مثبت داده ودرخواسـت او را قبول كرده ايد.
ممكن است جواب منفي دادن سخت به نظر برسد ولي ما چند راه مفيد را براي رهايي شـما از اين مـوقيعت خـاطر نشان مي‌كنيم.
به ياد داشته باشـيد كه اگر بـخواهـيـــد كسي را از سر خود باز كنيد ممـكن است مجبور به گفتن "دروغ مصلحتي" شويد. دروغ‌هايي كه ظريف و بدون ضـرر هـستند و صدمه‌اي را به طرف مقابل وارد نمي كنند. گاهي اوقات نيز بايد رودربايستي را كنار گذاشت و با صراحت جواب منفـي داد چون در غير اينصورت ممكن است از كار خود پشيمان و مدت‌ها به دليل عواقـب آن دچار مشكل و دردسرشويد. سعي كنيد قدرت "نه" گفتن را در خود تقويت نمايـيد الـبـتـه به گونه‌اي كـه باعث كدورت نشود.
در پايان اين نوشته عنوان شده است: در يك دنـياي ايده‌آل بهتـرين روش بـراي نپـذيرفتن تقاضاي كسي، گفتن "نه" بدون عذرخواهي و آوردن دليـل به او است. با ايـن حال گـاهـي اوقـات "نه" گفتن به دوستان نزديك مشكل به نظر مي‌رسد. بنابراين اگر شما نمي‌تـوانيد بـگويـيـد "نه" و در عين حال مايل به "بله" گفتن هم نيستـيـد، بهترين راه بعدي عـذرخـواهـي‌هاي فراوان و بهانه آوردن‌هاي منطقي و قابل باور خواهد بود
سه شنبه 2/5/1386 - 17:51
