• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 132
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 6209روز قبل
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت نهم»

امام سجاد (ع) به بعضى از فرزندانش فرمود: پسر جانم پنج كس را در نظر دارد با آنان همنشين و هم گفتار و رفيق راه مشو، گفت: پدر جانم آنها چه كسانند؟

فرمود: مبادا با دروغگو همنشين شوى كه چون سراب است دور را نزديك كند و نزديك را به تو دور نمايد، مبادا با فاسق و بدكار همنشين شوى كه تو را به يك لقمه و يا كمتر بفروشد، مبادا همصحبت بخيل شوى كه او در نهايت حاجتت تو را خوار و ذليل مىكند، مبادا با احمق رفيق شوى كه مىخواهد سودت رساند زيانت مىزند، مبادا با قاطع رحم مصاحبت كنى كه من او را در قرآن ملعون يافتم. 

iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:22
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت هشتم»

امام سجاد (ع) به يكى از پسرانش فرمود: پسر جانم خدا مرا براى تو پسنديد و تو را براى من پسنديد، سفارشم را به تو كرد و سفارشت را به من نكرد تو را بايد كه به من خوش رفتار باشى و اندك تحفه هم باشد بياورى. 

iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:20
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت هفتم»

نامه امام سجاد (ع) به محمد بن مسلم زهرى:

خدا ما را و تو را از فتنه‏ها نگه دارد و به تو از دوزخ ترحم كند، تو امروز به وضعى افتادى كه سزا است هر كه تو را بدان حال ببيند برايت طلب رحمت كند به تحقيق كه بار نعمت خدا به دوش تو سنگين شده كه به تو تنى سالم و عمرى دراز داده، حجتهاى خدا بر تو استوار است كه قرآن را مىدانى و فقه دينش را خوانده‏اى و سنت پيغمبرش را هم به تو فهمانيده و بر تو در برابر هر نعمتى كه به تو داده و هر حجتى كه در برابرت نهاده وظيفه‏اى مقرر داشته و منظورش اين است كه شكر تو را آزمايش كند در اين باره و فضل خود را بر تو آشكار سازد و فرموده است: "اگر شكر كند براى شما بيفزايم و اگر ناسپاسى كنيد راستيكه عذاب من سخت است" ابراهيم آيه 7

بنگر فرداى قيامت كه برابر خدا بايستى چگونه مردمى باشى؟ آن روزى كه خدا از تو بپرسد نعمتهاى مرا چگونه رعايت كردى و درباره حجتهاى من چه قضاوت كردى، گمان مبر كه خدا از تو عذرى پذيرد و به تقصير تو راضى باشد، هيهات هيهات چنين نيست، خدا علماء را در قرآن خود مسئول داشته و مىفرمايد: "بايد آنرا را براى مردم بيان كند و نهان نداريد" آل عمران آيه 187

و بدان كه كمترين كتمان حق و سبكترين بارى كه بر دوش دارى اين است كه به وحشت ظالم انس گرفتى و راه گمراهى را با نزديكى خودت به او و اجابت دعوت او برايش هموار كردى، و چه مىترسم كه فرداى قيامت به همراه خائنان گرفتار گناه خود باشى و از اينكه هر چه بگيرى براى اعانت با ظلمه مسئول از آن باشى، تو مالى را گرفتى كه از آن تو نيست از آن دستى كه گرفتى و به كسى نزديك شدى كه به احدى حق او را رد نكرده و تو هم با تقرب به او هيچ باطلى را رد نكردى، تو دوست داشتى كسى را كه با خدا مىجنگد آيا چنان نيست كه تو را دعوت كردند و قطبى ساختند براى چرخاندن ستم خود و تو را پل ساختند تا از آن به بلا عبور كنند و تو را نردبان گمراهى خود نمودند و به راه خود رفتند، تو را درباره علماء آل محمد به اشك انداختند و بوسيله تو دل جهان را براى خود صيد كردند و اخص وزيران و نيرومندترين يارانشان به اندازه تو رو پوش بر فساد آنها ننهاد و دل خاصه و عامه را به سوى آنها جلب نكرد چه بسيار كم به تو فرا دادند در برابر آنچه از تو گرفتند و چه كم براى تو آباد كردند، و چگونه باشد آنچه بر تو خراب كردند، و خود را بپا ديگرى برايت آنرا نپايد، و چون مرد مسئولى خود را محاسبه كن، و ببين چگونه قدردانى كنى از كسى كه به تو غذا داده و علم آموخته خرد يا كلان و چه مىترسم كه تو از آنان باشى كه خدا در قرآنش فرمايد: "به جاى آنها جانشينانى آمدند كه كتاب را به ارث بردند و به دنبال كالاى پست اين دنيا رفتند و مىگويند بزودى براى ما آمرزش رسد" الاعراف آيه 169

تو در خانه اقامت نيستى تو در خانه‏اى هستى كه اعلام كوچيدن در داده، مرد پس از مرگ همسالانش چه اندازه زنده مىماند؟ خوشا بر كسيكه در دنيا از مرگ بترسد و برابر كسيكه بميرد و گناهانش پس از او بمانند.

برحذر باش كه آگاه شدى، بشتاب كه موعد مقرر دارى، راستى تو معامله دارى با كسيكه نادان نيست و آنكه نگهبان تو است غفلت ندارد، آماده باش كه سفر دورى از تو نزديك شده و گناهت را درمان كن كه بيمارى سختى به تو راه يافته.

مپندار كه منظور من توبيخ و سركوب و سرزنش تو است ولى مىخواهم خداوند دل از دست رفته ترا زنده كند و آنچه از دينت كه نهان شده به تو باز گرداند و ياد آورم قول خداى تعالى را در قرآنش كه مىفرمايد: "يادآورى كن كه يادآورى مؤمنان را سود دهد" الذاريات آيه 55

تو از ياد همسنها و همبازيهايت كه در گذشتند بدر رفتى و پس از آنها چون شاخ شكسته به جا ماندى، بنگر كه آيا چون تو گرفتار شدند و آيا در اين پرتگاه تو افتادند؟ يا آيا بنگريشان كه كار خبرى كه داشتند و كردند ياد كردى و چيزى كه نداشتند آموختى و عمل نمودى، بلكه فرق همين است كه در دل عوام جا گرفتى و آنها بدور تو جمع شدند و از رأى تو پيروى كردند و به امر تو عمل كردند، اگر چيزى را حلال دانستى حلال دانستند و اگر حرام دانستى حرام دانستند، و تو اين حق را ندارى ولى رغبت و ميل آنها به تو تو را بر آنها مسلط كرده و از دست رفتن دانشمندان آنان و غلبه جهل بر تو و بر آنها و حب رياست و دنيا طلبى تو و آنان، تو متوجه نيستى كه خود در نادانى و فريب گرفتارى و مردم در بلاء رفتند تو آنها را گرفتار كردى و در فتنه افكندى و از كار و زندگى باز داشتى از اينكه تو را به اين مقام ببينند و شيفته شدند كه به آن مقام علمى رسند كه تو رسيدى يا آن را بدست آورند كه تو بدست آوردى و از قبل تو به دريائى افتادند بى ته و در بلائى بى اندازه خدا بدار ما و تو برسد و هو المستعان.

اما بعد از هر چه در آنى روى گردان تا بدان نيكانى پيوندى كه در جامه ژنده خود بخاك رفتند و از بى قوتى شكمشان به پشتشان چسبيده بود، ميان آنها و خدا پرده نبود و دينشان نفريفت و بدان فريفته نشدند، رغبت كردند و جستند و بى درنگ بدان پيوستند، اگر دنيا اين اندازه به دل تو جا كرده با اين سالخوردگى و دانشمندى و دم مرگى پس جوان نورس كه علمش نادانى و رأيش ناتوان است و خردش نپخته چه كند؟ انا لله و انا اليه راجعون بله كه بايد اعتماد كرد؟ و نزد چه كسى شكوه برد؟ شكايت درد دل خود بدرگاه خدا كنيم و از آنچه هم كه در تو بينيم و مصيبتى كه از طرف تو به ما رسيد به حساب خدا گذاريم.

بپا كه قدردانى تو از كسى كه در خورد سالى و سالمندى به تو غذا داده چگونه است، و چگونه احترام كنى خدائى كه به وسيله دينش تو را در ميان مردم مرغوب كرده، چگونه حفظ مىكنى لباس كسى كه تو را با لباسش در ميان مردم آبرومند ساخته، و چگونه نزديكى يا دورى از كسيكه به تو فرموده به او نزديك و فروتن باشى، تو را چه شده كه از چرتت بيدار نمىشوى و از لغزشت تو به كار نمىگردى، تا بگوئى به خدا من يكجا هم نشد كه بپا شوم دين خدا را زنده دارم يا باطلى را محو سازم، اين است قدردانى و شكرت از كسيكه بار زندگى تو را به نيروى خود برداشته، چه اندازه مىترسم كه تو چنان باشى كه خداى تعالى در كتاب خود فرموده "نماز را ضايع كردند و به دنبال شهوت رفتند و محققاً چاه غى دوزخ را برخورد" مريم آيه 59

خدا قرآنش را به تو داد و عملش را به تو سپرد و تو آنرا ضايع كردى، ما سپاس گذاريم آن خدا را كه عافيتمان داد از آنچه تو را به آن گرفتار كرد. 

iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:20
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت ششم»

پند آن حضرت به همه ياران و شيعه خود و يادآورى كه هر جمعه به آنها مىنمود:

اى مردم از خدا بترسيد و بدانيد كه به سوى او باز گرديد، و هر كس هر چه از نيك و بد كرده پيش خود دريابد با آنكه دوست دارد ميان او و كار بدش فاصله دورى باشد، و خدا شما را از خرد برحذر مىدارد، واى بر تو اى آدميزاد غافل كه تحت نظرى، مرگت زودتر از هر چيز به سوى تو مىآيد، شتابان به تو روى آورده، تو را مىخواهد و نزديك است گريبان تو را بگيرد و عمرت بسر آيد و جانت را ملك الموت گرفته باشد و تنها بگورت رفته باشى، و جانت بتو برگردد و دو فرشته بنام منكر و نكير بر تو بىاجازه در آيند تا از تو بازپرسى كنند و بسختى آزمايشت كنند، بدان كه اولين پرسش آنان از تو از پروردگارت است كه او را مىپرستى، و از پيغمبرت كه به تو فرستاده شده، و از دينت كه داشتى، و از كتابى كه مىخواندى، و از امامى كه از وى پيروى مىكردى، و از عمرت كه در چه گذراندى، و از مالت كه از كجا آوردى و در كجا صرف كردى.

در حذر باش و خود را بپا، و پيش از موعد امتحان و پرسش و آزمايش جواب را آماده كن، اگر مؤمن و عارف بحق دين و پيرو امامان راستگو و درست اولياء خدا باشى خدا حجت خود را بتو القاء كند، و زبانت را بحق گويا كند، و خوب پاسخ بدهى، و به بهشت و رضوان الهى مژده گيرى، و فرشته‏ها با روح و ريحان تو را استقبال كنند، و اگر چنين نباشى زبانت به لرزه افتد، و دليلت پوچ باشد، و از پاسخ بمانى، و مژده دوزخ بگيرى، و فرشته‏هاى عذابت با آب جوش و فروزش دوزخ پذيرا گردند.

اى آدميزاد، بدان كه دنبال اين روز رستاخيز است كه بزرگتر و هراسناكتر و دل دردآورتر است آن روزى كه مردم گرد آيند و روزى نامور است، خدا در آن همه اولين و آخرين را گرد مىآورد، روزيكه در صور دمند، و هر كه در گورها است برآورند، اين است روز قيامت آنگاه كه دلها ه سينه و حنجره طپد در حاليكه نفس نكشند، آن روز است كه از لغزش نگذرند، و از كسى غرامت بعوض جرم نگيرند، و از احدى عذر نپذيرند، و براى كسى جاى توبه نمانده و جز پاداش خوش كردارى و سزاى بدكردارى نيست هر كه مؤمن بوده و در اين دنيا بوزن ذره‏اى كار خير كرده نتيجه آنرا بيند و هر كه مؤمن بوده و در اين دنيا بوزن ذره‏اى كار بد كرده آنرا دريابد.

اى مردم از گناهان و نافرمانيها كه خدا شما را از آنها نهى كرده و در كتاب صادق و بيان ناطق خود برحذر داشته برحذر باشيد و از مكر و هلاك كردن خدا در امان نباشيد، وقتى شيطان لعين شما را بدان مىخواند و شهوتهاى نقد و لذتهاى اين دنيا مىداند زيرا خدا مىفرمايد: "راستى آن كسانيكه تقوى دارند چون يك شيطان گشتى ولگرد به آنها برخورد يادآور شوند و به ناگاه بينا گردند" اعراف آيه 201 دل خود را آكنده از ترس خدا كنيد و بياد آوريد كه خدا در برگشت شما به حضرت او چه ثواب خوبى به شما وعده داده چونانكه شما را از عقاب سختش بيم داده زيرا هر كه از چيزى ترسد برحذر از آن باشد و هر كه از چيزى برحذر باشد آنرا ترك كند، از غافلان مباشيد كه به زندگى شكوفان دنيا رو كنند آنانكه نيرنگ به كردار بازند و خداى تعالى درباره آنها مىفرمايد: "آيا ايمنند كسانيكه نيرنگ بدكردارى زدند از اينكه خدا به زمينشان فرو برد يا از آنجا كه بفهمند عذاب بر سرشان آيد يا در حال كار و بار آنانرا بگيرد و نتوانند از خود دفاع كنند يا آنها را در هراس بگيرد" النمل آيه 47

درحذر باشيد از آنچه خدايتان برحذر داشته از آنچه با ستمكاران كرده و قرآنش بيان نموده، و در امان نباشيد از اينكه بشماها نازل شود برخى از آنچه مردم ستمكار را بدان تهديد كرده است در قرآن خود، خداوند به ديگران شما را پند داده، و خوشبخت كسى است كه به ديگرى پند گيرد و هر آينه خدا در قرآنش بگوش رسانده آنچه را با مردم ستمكار از اهل آباديهاى پيش از شما كرده است آنجا كه فرموده است "آفريديم پس از آن مردمى ديگر" الانبياء آيه 11 و در جاى ديگر مىفرمايد: "پس هنگامى كه آن ستمكاران عذاب ما را بچشم مشاهده كردند ........ نهادند" انبياء 12 و سپس خدا مىفرمايد: " به آنها خطاب شد كه مگر يزيد و به خانه‏هاى خود آريد و به اصلاح فساد كارهاى خويش كه روزى ممكن است از آن بازخواست شويد بپردازيد" انبياء 13 و چون عذاب بر سر آنها آمد گفتند: "واى بر ما راستى ما ستمكار بوديم".

اگر اى مردم بگوئيد راستى خدا مقصودش از اينها مشركان است. چگونه چنين است با اينكه مىفرمايد: "روز قيامت ترازوى عدالت در ميان نهيم و به هيچكس هيچ ستمى نشود و اگر هم وزن يك دانه خردل باشد آنرا به ميان مىآوريم و بس است كه ما حسابگر باشيم" الانبياء 47

اى بنده‏هاى خدا بدانيد كه براى مشركان نه ترازوئى در ميان است و نه نامه اعمالى و همانا بىحساب گروه گروه به دوزخ روند، و همانا ميزان و نامه اعمال براى مسلمانان است، اى بنده‏هاى خدا از خدا بپرهيزيد و بدانيد كه خداى تعالى شكوفائى دنيا را براى احدى از دوستانش دوست ندارد و آنها را بدان و به شكوفائى نقد و خرمى آن تشويق نكرده، و همانا دنيا را و خلق آنرا آفريده تا آنها را بيازمايد كه كدام خوش كردارترند براى آخرت و به خدا سوگند من در اين باره براى شماها مثلها زدم و آياتى براى خردمندان آوردم، پس اى مؤمنان از آن مردمى باشيد كه خردمندند و لا قوه الا بالله.

از آنچه خداوند شما را بى رغبت خواسته كه زندگى نقد دنيا است زهد ورزيد زيرا خدا فرموده و گفته‏اش درست است "همانا مثل زندگى دنيا چون آبى است كه از آسمان فرود آوريم و در آميزد بدان گياه زمين كه مردم و چهارپايانش خورند تا چون زمين بروبار خود را گرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند كه بر آن تسلط دارند شبى يا روزى فرمان ما در آن درگيرد و آنرا درو كنيم و گويا ديروز هم نبوده همچنين آيا ترا شرح كنيم براى مردمى كه بينديشند" يونس آيه 24

بدنيا تكيه نكنيد زيرا خدا به محمد (ص) فرمود: "تكيه نكنيد بدانها كه ستمكارند تا آتش بگيريد" هود 113

تكيه نكنيد بدين دنيا و هر چه در آن است بمانند تكيه كردن كسيكه آنرا خانه دائمى و وطن ثابت خود ساخته زيرا دنيا خانه كوچ است و منزل گذر است و خانه عمل است، شما در آن از اعمال صالحه توشه بگيريد پيش از آنكه روزگارانش پراكنده شود و بهم خورد و خدا اجازه ويرانى آنرا بدهد و همانا كه آنرا آباد كرده از نخست و آفريده ويرانش كند و او بماند و زمين.

و من از خدا براى خود و شماها خواهش دارم كمك عطا كند بر توشه بردارى از تقوى و زهد در دنيا، خدا ما را و شما را از زاهدان مقرر سازد نسبت به نقد اين دنيا و از راغبان در ثواب آينده آخرت همانا ما از آن او هستيم و به او زنده‏ايم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:18
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت پنجم»

امام باقر (ع) مىفرمايد: امام على بن الحسين (ع) به فرزندش مىفرمود: از دروغ بپرهيز چه دروغ بزرگ و يا كوچك و چه در شوخى و چه با جديت، چون اگر شخصى هر دروغ كوچك بگويد نسبت به دروغ بزرگ جرأت پيدا مىكند، پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: بنده‏اى كه پيوسته راست بگويد خداوند او را با راستگويان قرار مىدهد و بنده‏اى كه دروغ بگويد خداوند او را در زمره دروغگويان قرار مىدهد.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:17
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت چهارم»

از وصيتهاى امام سجاد (ع) به يارانشان

ابى حمزه ثمالى مىگويد: امام سجاد (ع) به يارانشان فرمودند اى برادران شما را به قيامت و آخرت سفارش مىكنم و به دنيا سفارش نمىكنم چون شما نسبت به دنيا بيش از اندازه اهميت مىدهيد و به او چنگ زده‏ايد، آيا كلامى كه حضرت عيسى به حواريون گفته شنيده‏ايد؟ او گفت: دنيا پلى است كه بايد از او گذشت نه اينكه او را آباد كرد، و گفت كداميك از شماها بر روى امواج دريا خانه مىسازد و نبايد در اين دنيا خانه‏اى دائمى ساخت و به عنوان اقامتگاه قرار داد.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:12
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت سوم»

از وصيتهاى امام سجاد (ع) به زهرى

امام باقر (ع) مىفرمايد: روزى محمد بن مسلم زهرى در حاليكه غمگين و افسرده بود بر امام سجاد (ع) وارد شد.

حضرت از او پرسيدند: چرا تو را غمگين مىبينم؟

زهرى گفت: اى فرزند رسول خدا غم و اندوه پشت سر هم بر من وارد مىشود، و اين بخاطر افراد تنگ نظر و طمعكارى است كه نسبت به من دارند، و هر كسى كه او خوبى مىكنم در عوض جواب بدى مىدهد.

امام سجاد (ع) به او فرمودند: اگر زبانت را بخوبى نگه دارى برادران زيادى خواهى داشت.

زهرى گفت: من با برادران بخوبى رفتار مىكنم و با زبان خوش سخن مىگويم.

حضرت فرمودند: ايكاش اينگونه بود، و هرگز نبايد نسبت به خودت اينگونه خوش بين باشى و هيچوقت سختى را كه ديگران نمىپذيرند بر زبان جارى نكن گرچه از گفتن اين سخن معذور باشى، چون هر چه را كه مىشنوى شر و بد نخواهد بود.

سپس امام فرمودند: اى زهرى اگر عقل كسى به حد كمال نرسيده باشد به راحتى به هلاكت مىرسد، و اى زهرى مسلمانان را مانند خانواده خود محترم بدار بطوريكه بزرگترين آنها را به منزله پدر خود و كوچكترين آنها را به منزله فرزند خود و هم سن آنها را به منزله برادر خود قرار بده، پس به كداميك از آنها دوست دارى ظلم شود، و بر عليه كداميك از افراد دوست دارى سختى بگوئى، و راز چه كسى را دوست دارى فاش و رسوا كنى، و اگر شيطان تو را وسوسه كند كه تو برتر از آنها هستى.

به خود بيا نه بگو كه اگر او بزرگتر از من است كه قبل از من ايمان به خدا آورده و بيش از من كار نيك انجام داده، و اگر او كوچكتر از من است پس من بيش از او گناه و جرم مرتكب شده‏ام پس او بهتر از من است و اگر هم سن من است پس من نسبت به گناهانم آگاهى دارم كه چه مقدار گناه و خطا مرتكب شده‏ام ولى از گناه او بى اطلاعم، و چگونه مىتوان به كارى كه يقين دارم رها كنم و به شك بپردازم، و اگر ديدى كه مسلمانان تو را بزرگ و احترام و تجليل مىكنند، با خود بگو اين بخاطر خوبى خودشان مىباشد و اگر بدى از آنها ديدى با خود بگو اين بخاطر گناهى است كه مرتكب شده‏ام، اى زهرى بدان كه هر وقت اين كار را انجام دادى خداوند هم روزى تو را آسان و دوستان تو را زياد و دشمنانت را كم خواهد كرد، و از خوبيها آنها خوشحال و شادمان مىگردى، و از بديها و زشتيهاى آنها ناراحت و غمگين نخواهى گشت.

بدان برترين افراد كسى است كه خوبيهاى او نسبت به ديگران افزون باشد، در حاليكه او نسبت به آنها بىنياز باشد، و بهترين افراد بعد از او كسى است كه نسبت به ديگران اظهار نياز نكند گرچه نيازمند باشد، به درستى كه اهل دنيا بدنبال مال دنيا هستند، اگر كسى آنها را نسبت به اموالى كه دارند مزاحمت ايجاد نكند مورد ستايش خواهد بود، و اگر كسى نسبت به آنها مزاحمت ايجاد نكند بلكه آنها را در جمع‏آورى اموال كمك كند مورد ستايش و احترام خواهد بود.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:12
دعا و زیارت
 

«وصيتهاى امام سجّاد (ع) / وصيت دوم»

از وصيتهاى امام سجاد (ع) براى بعضى از ياران

ابوحمزه ثمالى مىگويد: امام سجاد (ع) به بعضى از يارانشان مىفرمودند: بهترين شما نزد خدا كسى است كه عمل و كار نيك انجام دهد، و كارى در نزد خدا بزرگ و مقرب است كه با شوق و رغبت براى خدا انجام دهيد، كسى از آتش عذاب الهى در امان است كه بيشتر از خدا خوف و ترس داشته باشد و كسى نزد خدا نزديك است كه خوش اخلاق باشد، و خداوند از شخصى راضى مىشود كه براى خانواده‏اش راحتى و آسايش فراهم مىكند، و بدان كه بهترين شما نزد خدا كسى است كه بيشتر از خدا بترسيد.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:12
دعا و زیارت
 

«زندگينامه امام سجّاد (ع) / انقلابهاى زمان امام»

انقلابهاى زمان امام سجاد (ع):

امام سجاد (ع) در عصر امامت خود با پنج خليفه و طاغوت روبرو بود، و منشا انقلابهاى متعددى در گستره حاكميت يزيد و امويان بود، مانند انقلاب مدينه در سال 62، و انقلاب سليمان بن صرد معروف به انقلاب توابيّن در سال 65 در كوفه، و انقلاب مختار در سال 66، و انقلاب مطرف بن مغيره در سال 77، و انقلاب زيد فرزند امام سجاد (ع) در سال 122 هجرى.

ظلم و طغيان يزيد و ماجراى شهادت امام حسين و يارانش، موجب شد كه جمعى از مردم مدينه به شام رفتند تا از نزديك وضع يزيد را بنگرند، آنها در شام ديدند كه يزيد همواره به شرابخوارى و سگبازى و قمار بازى و انحرافات سرگرم است، و وقتى كه به مدينه برگشتند و زشتكاريها و انحرافات يزيد را بيان كردند، مردم را بر ضد او تحريك نمودند، و همين باعث شورش و انقلاب مردم مدينه گرديد، بطورى كه آنها حاكم مدينه و مروان و بقيه را از مدينه اخراج نمودند، و با عبد الله پسر حنظله بيعت كردند، كه يزيد هرگز حاكم لايقى نيست، يزيد از ماجراى مدينه اطلاع پيدا كرد و لشكرى مجهز به فرماندهى مسلم بن عقبه براى سركوبى انقلاب مدينه فرستاد.

اين جلاد خون آشام به سوى مدينه حركت كرد، و پس از جنگى شديد و سخت، و با كشتن عده زيادى از مردم مدينه، به مدينه وارد شد، مردم براى پناه به مرقد النبى پناهنده شدند، ولى سپاه مسلم به فرمان او، با كمال گستاخى و بىرحمى به مسجد النبى هجوم بردند، و خون مسلمانان را در كنار قبر پيامبر ريختند، بطورى كه خون در كنار قبر حضرت جريان پيدا كرد، و تجاوزات و تعدى هاى زيادى به اهل مدينه كردند، و حدود 10 هزار نفر از اهل مدينه كشته شدند.

بعد از مرگ يزيد فرزندش معاويه به خلافت رسيد، كه مدت خلافت او چهل روز در شام بود، ولى او از انحرافات و ستمها و جنايات پدر و جدش متنفر بود، و خود را براى خلافت لايق نمىدانست و عقيده داشت رهبرى و خلافت حق امام سجاد (ع) است، به اين خاطر از خلافت پايين آمد و استعفا داد، كه بعد از او مروان و سپس عبد الملك بر مسند خلافت نشست، كه مدت حكومت او 21 سال طول كشيد، و امام سجاد (ع) در مدينه با يادآورى مصائب جانگداز كربلا عواطف و احساسات مردم را بر ضد يزيديان تحريك مىكرد، و آنان را نفرين مىنمود، و يكى از اهالى كوفه به نام منهال مىگويد: براى انجام حج به مكه رفتم، و در حجاز به محضر امام سجاد (ع) شرفياب شدم، و آن حضرت به من فرمود: از حرمله چه خبر، عرض كردم: او زنده است و در كوفه سكونت دارد، امام سجاد (ع) دستهايش را به سوى آسمان بلند كرد، و گفت: خدايا داغى آهن را به او بچشان و داغى آتش را به او بچشان، من از سفر حج به كوفه برگشتم با خبر شدم كه مختار در كوفه قيام كرده، با يكى از دوستانم سوار بر مركب شده و به قصر مختار حركت كرديم، ديديم كه مختار سوار بر اسب به طرف محله كناسه مىرود، كه مختار مأمورانى را براى دستگيرى حرمله فرستاده بود، طولى نكشيد مختار حرمله را آورد و دستور داد، دستهاى او را قطع كردند، و سپس پاهاى او را قطع كردند، و دستور داد او را در آتش بياندازند. منهال مى گويد با تعجب به مختار گفتم: سبحان الله امسال در سفر حج امام سجاد (ع) را ديدم، و خبر حرمله را از من مىگرفت، پس حضرت حرمله را نفرين كردند كه خدايا داغى آهن و آتش را به او بچشان، و حال نفرين حضرت به دست تو اجرا شد، مختار از اين خبر شادمان شد و از اسب پياده شد، و دو ركعت نماز خواند، و سجده شكر به جا آورد و آن روز را روزه گرفت.

يكى از قيامهاى بزرگ شيعه قيام توابين به فرماندهى سليمان بن صرد بود، كه ضربات بزرگى بر دشمن زدند، و سرانجام سليمان به شهادت رسيد، ولى مختار دنباله قيام را گرفت و كوفه را تحت تسلط خود در آورد، و بسيارى از سپاه عمر سعد را كه در خون امام حسين (ع) شركت كرده بودند دستگير و با شديدترين مجازات اعدام نمود، و سپاه شام از طرف عبد الملك براى سركوبى شيعيان بطرف كوفه حركت نمود، در مسير راه با سپاه مختار نبرد كردند، و سرانجام سپاه ابن زياد شكست خورد، و ابن زياد كشته شد، و مختار سربريده ابن زياد و سرهاى گروهى از سران دشمن را نزد امام سجاد (ع) و محمد حنفيه فرستاد، هنگامى كه سر ابن زياد را نزد امام سجاد (ع) آوردند، آن حضرت صبحانه مى خورد، فرمود: ما هنگامى كه در كوفه بر ابن زياد به صورت اسير وارد شديم ديدم ابن زياد صبحانه مى خورد و سر مبارك پدرم در كنارش نهاده است. در آنجا عرض كردم: خدايا مرا نميران تا اينكه هنگام خوردن صبحانه سر بريده ابن زياد را به من نشان دهى، و الحمد لله كه خداوند اين دو دعايم را به اجابت رسانيد.

  iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:9
دعا و زیارت
 

«زندگينامه امام سجّاد (ع) / خلفاى عصر امام»

امام سجاد (ع) و خلفاى عصر:

امام سجاد (ع) در زمان پنج خليفه از امويان زندگى كردند، كه عبارت بودند از يزيد - معاويه پسر يزيد - مروان بن حكم و عبد الملك بن مروان - وليد بن عبد الملك، كه در طول اين مدت 35 سال امامت خود با تدبير و سياست مخصوص رفتار مىكردند، و به ترويج مكتب خاندان نبوت و فرهنگ عاشورا مىپرداختند، و مردم را نسبت به سلطنت حكام آگاه مىكردند، و از طرفى به حكومتها و سلاطين بىاعتنا و بىاهميت بودند، روزى امام سجاد (ع) در مكه به طواف كعبه مشغول بودند، در اين هنگام عبد الملك كنار كعبه آمد و مشغول طواف شد، امام سجاد (ع) بى آنكه به عبد الملك توجه كند در جلو او به طواف ادامه داد، عبد الملك به اطرافيان خود گفت: اين كيست كه جلو ما طواف مى كند و به ما اعتنا نمىنمايد، يكى از حاضران گفت: اين شخص على بن الحسين است، عبد الملك پس از طواف در مسند خود نشست، و به اطرافيان دستور داد امام سجاد (ع) را نزد من بياوريد، آنها امام را نزد عبد الملك آوردند، عبد الملك به امام گفت: اى على بن الحسين چرا نزد ما نمى آيى من كه پدرت را نكشته‏ام، امام سجاد (ع) فرمود: قاتل پدرم با كشتن او آخرت خود را تباه ساخت، و اگر تو هم مىخواهى مانند قاتل پدرم باشى مانعى ندارد، عبد الملك گفت: نه هرگز ولى از تو توقع دارم نزد ما بيايى تا از دنياى ما بهره‏مند گردى، امام سجاد (ع) فرمود: ما را به دنياى شما و آنچه داريد نيازى نيست، پس عبد الملك به امام گفت: مرا موعظه كن امام فرمود آيا واعظى بالاتر از قرآن وجود دارد كه خداوند مى فرمايد "ويل للمطففين" واى بر كم فروشان، كسى كه كم بفروشد، خداوند او را نفرين مى كند پس واى به حال كسى كه مال مردم را غارت و چپاول مىكند.

و يا در زمان خلافت عبد الملك، پسر او هشام نفوذ بسيارى در حكومت پدر داشت، و با مردم برخورد بسيار مغرورانه مىكرد، در يكى از سالها هشام در مراسم حج شركت كرد، هنگام طواف ازدحام جمعيت بقدرى بود كه هشام نتوانست به حجر الاسود برسد، ناگاه در اين هنگام امام سجاد (ع) به طرف حجر الاسود آمد، مردم به احترام آن حضرت توقف كردند، و به كنار رفته تا امام با راحتى پيش آمد و دستش را بر حجر الاسود كشيد، در اين هنگام شاميان كه اطراف هشام بودند به او گفتند: اين شخص كيست، هشام با اينكه حضرت را مىشناخت گفت: او را نمىشناسم، در همين لحظه فرزدق شاعر عاشق اهل بيت گفت: اى هشام من او را مى شناسم او على بن الحسين (ع) است، و سپس اشعارى زيبا در وصف او و پدرش و جدش و فضيلت و كمال آن امام بيان كرد، هشام كه مغرور سلطنت بود، از شنيدن اين قصيده آن چنان خشم زده شد دستور داد مستمر فرزدق را از بيت المال قطع گردد، و او را دستگير كرده و زندانى و تبعيد كردند، و بعد از عبد الملك پسرش وليد بر مسند خلافت نشست، كه در سالهاى آخر عمر امام ستمها و ظلمهاى زيادى بر امام سجاد (ع) برنامه امام سجّاد و صحيفه سجّاديه

------------------------------------------------------------------------- 

iran845@yahoo.co.uk

پنج شنبه 27/2/1386 - 21:9
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته