• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 681
تعداد نظرات : 69
زمان آخرین مطلب : 5706روز قبل
کامپیوتر و اینترنت

دیابت

www.gabric.ir

 شبكه علمی كشور

www.iranscience..net

شنبه 29/4/1387 - 17:43
کامپیوتر و اینترنت

قوانین

www.ghavanin.ir

جابیران

www.jobiran.com

شنبه 29/4/1387 - 17:43
کامپیوتر و اینترنت


 

دیكشنری انلاین فارسی

wwww.aryanpour.com
شنبه 29/4/1387 - 17:43
موبایل


 

سرعت اینترنت

www.internetfrog.com
شنبه 29/4/1387 - 17:42
دعا و زیارت

خردمند بانوى بنى هاشم

و قتى كه زینب به سن ازدواج رسید، على براى او كسى را كه در شرافت خانوادگى شایستگى همسرى او را است برگزید، خواستگاران فراوانى از جوانان محترم وثروتمند بنى هاشم و قریش براى زینب مى آمدند، ولى براى نوگل خاندان پیغمبر وبانوى خردمند بنى هاشم، عبدالله بن جعفر از همه شایسته تر بود.

پدر عبدالله، جعفربن ابى طالب است كه ذوالجناحین (داراى دو بال) وابوالمساكین (پدر بینوایان) لقب یافت. جعفر، برادر تنى على و محبوب پیغمبر بود،ابوهریره در باره جعفر مى گوید:

پس از رسول خدا(ص)، بهتر از جعفربن ابى طالب كسى نبود. جعفر هنگام ستمگرى و سختگیرى قریش، براى حفظ دینش به حبشه هجرت كرد، و وقتى كه از حبشه با عده اى از مسلمانان به مدینه بازگشت، رسیدن اوبه مدینه با فتح خیبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و ببوسید وچنین گفت:

«نمى دانم از آمدن جعفر دل شادترم و یا از فتح خیبر». و نیز از رسول خدا شنیده شد كه مى فرمود: «مردم از ریشه هاى گوناگون هستند، و من و جعفر از یك ریشه هستیم ». جعفر با سپاهى كه در سال هشتم هجرت به سوى روم مى رفت، عازم جهاد بارومیان شد. رسول خدا چنین قرار داده بود كه فرماندهى سپاه با زیدبن حارثه (9) باشد و اگر اوكشته شود فرماندهى با جعفربن ابى طالب خواهد بود. (10) .

سپاهیان اسلام رفتند، تا به حدود بلقاء رسیدند، در آن جا با سپاهیان هرقل روبه روشدند. مسلمانان در دهكده موته جاى گرفتند و جنگ خونینى در گرفت و زیددر حالى كه پرچم رسول خدا را در دست داشت و جنگ مى كرد، رومیان او را بانیزه هاى خودشان قطعه قطعه كردند.

جعفر، پرچم را به دست گرفت و به نبرد پرداخت. تااین كه دست راستش از تن جدا شد. جعفر علم را به دست چپ گرفت و به نبرد ادامه داد، دست چپش هم جداشد. علم را در بغل گرفت و آن قدر پاى دارى كرد تا كشته شد. جعفر نخستین فرزندابوطالب است كه در راه اسلام كشته شده.

مادر عبدالله بن جعفر، اسماء دخت عمیس است، وى خواهر میمونه ام المؤمنین و سلمى همسر حمزة بن عبدالمطلب و لبابه همسر عباس ابن عبدالمطلب است. (11) . جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مادر همه فرزندان جعفر است. اسماء پس ازشهادت جعفر به همسرى ابوبكر درآمد و براى او محمدبن ابى بكررا آورد و پس ازمرگ ابوبكر، على بن ابى طالب او را گرفت، اسماء براى على، یحیى و محمد اصغر راآورد. و اقدى در تاریخش مى گوید كه عون و یحیى را بیاورد. شوهر زینب، عبدالله بن جعفر، در حبشه متولد شد، عبدالله، نخستین نوزاد است از مسلمانان مهاجر به حبشه كه در آن دیار به دنیا آمده است. ابن حجر در اصابه (12) نقل مى كند كه رسول خدا فرمود:

«خوى و خلقت عبدالله به من مى ماند» سپس دست راست عبدالله راگرفته وچنین فرمود:

«بارالها! خاندان جعفر را برقرار بدار و كسب وكار را براى عبدالله مبارك گردان ». این جمله را سه بار مكرر مى كند. و سپس مى فرماید: « من در دنیا و آخرت سرورآن ها هستم ». عبدالله مردى بود بزرگ، جوان مرد، دلیر، پاك دامن، و مركز جود و سخا نامیده شد; احسان فروشى نمى كرد و نیكى را نمى فروخت و هیچ مستمندى را از درخانه اش ناامید بر نمى گردانید. محمدبن سیرین مى گوید:

بازرگانى شكرى به مدینه آورد و به فروش نرفت. این خبر به عبدالله بن جعفررسید. به پیش كارش فرمان داد كه آن شكر را بخرد و به مردم ببخشد. یزیدبن معاویه مال گزافى به طور هدیه براى او فرستاد. موقعى كه مال به دست عبدالله رسید، آن را میان اهل مدینه قسمت كرد و از آن به منزل خود هیچ نبرد. این شعر عبدالله بن قیس رقیات است كه مى گوید: من مانند فرزند نامدار و سفید بخت جعفر هستم. او چون مى دانست كه مال باقى نخواهد ماند، به مستمندان و بى چارگان ببخشید و نام خود را جاویدان كرد. و این سخن عبدالله بن ضرار است كه در ستایش عبدالله مى گوید: اى فرزند جعفر، تو بهترین جوان مردان هستى و براى هر كس كه در خانه ات رابزند و فرود آید بهترین میزبانى. میهمانانى بسیار در نیمه شب به خانه تو آمدند، هر غذایى كه خواستند آماده بود وچه سخنان شیرینى از تو شنیدند و چه گشاده رویى هایى از تو بدیدند. ابن قتیبه در عیون الاخبار نقل مى كند (13) كه هنگامى كه معاویه از مكه باز مى گشت،به مدینه آمد و هدایا ومال بسیارى براى حسن و حسین و عبدالله بن جعفر و محترمان دیگر قریش فرستاد.

به فرستادگان سفارش كرد كه پس از رسانیدن مال، قدرى درنگ كنند و ببینندهركدام با هدایاى خود چه مى كنند. وقتى كه فرستادگان رفتند كه هدایا را برسانند،معاویه به اطرافیان خود روى كرده، چنین گفت: اگر بخواهید، به شما مى گویم كه هر كس با هدیه اش چه خواهد كرد. اما حسن، مقدارى از عطریات هدیه اش را به زنان خود داده و بقیه را به هر كس كه نزد او بود، مى بخشد. اما حسین، از كسانى كه پدرانشان در صفین كشته شده و یتیم شده اند، شروع مى كند، اگر چیزى بماند، شترهایى قربانى كرده و تقسیم مى كند و شیر تهیه كرده به مردم مى دهد.

اما عبدالله بن جعفر، به غلام خود مى گوید: بدیح، قرض هاى مرا ادا كن و اگرچیزى ماند وعده هایى كه به مردم داده ام انجام بده. و اما فلان...تا آخر. فرستادگان كه بازگشتند و هر چه دیده بودند گزارش دادند، همان طور بود كه معاویه گفته بود. عبدالله در بخشش هاى خود اسراف مى كرد، و از آن كه مالش از میان برود و یابه دشمنانش برسد ابایى نداشت.

اگر در كفش به جز جانش نباشد، همان را خواهد بخشید، حاجتمند باید از خداى بپرهیزد كه آن را تقاضا نكند. زناشویى مبارك بارور شد; زینب دختر زهرا براى عبدالله بن جعفر چهار پسرآورد: على، محمد، عون اكبر، عباس، هم چنان كه دو دختر آورد كه یكى از آن دوام كلثوم است كه معاویه با زیركى سیاسى خود مى خواست او را به همسرى یزیددر آورد، تا از پشتیبانى بنى هاشم استفاده كند. عبدالله، اختیار دختر را به دست خالوى او امام حسین داد، آن حضرت هم دختر را به پسر عمویش قاسم بن محمدبن جعفربن ابى طالب تزویج كرد.

ازدواج زینب میان او و پدر و برادرانش جدایى نینداخت، محبت امام على به دختر و برادر زاده اش به اندازه اى بود كه آن دو را هم چنان نزد خود نگاه داشت تاوقتى كه على زمام دار مسلمانان شد و كوفه را پایتخت قرار داد، آن دو با آن حضرت به كوفه آمدند و در مركز خلافت زیر سایه امیرالمؤمنین مى زیستند.

در جنگ هاى آن حضرت، عبدالله در كنار عموى خود ایستاده و نبرد مى كردویكى از سرداران آن حضرت در صفین بود. مردم كه مى دانستند عبدالله نزد دودمان پیغمبر ارزش واحترامى دارد، اوراوسیله اى پیش امیرالمؤمنین و دو فرزندش حسن و حسین قرار مى دادند; چون كه خواهش او رد نمى شد و امیدش ناامید نمى گردید.

در اصابه از محمدبن سیرین نقل مى كند كه یكى از دهقانان اراضى سواد (14) ازعبدالله خواست كه در باره حاجتى باعلى سخن گوید، على حاجت آن مرد را برآورد.آن مرد چهل هزار براى عبدالله فرستاد، عبدالله آن را نپذیرفت و چنین گفت: مانیكوكارى را نمى فروشیم. (15) .

ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین (16) نقل مى كند: و قتى كه حسن بن على از دنیا رفت، اهل بیت پیغمبر بنابر وصیتى كه امام حسن نموده بود خواستند كه آن حضرت را در كنار رسول خدا به خاك سپارند،بنى امیه اسلحه پوشیده و مانع شدند و مروان حكم چنین مى گفت:

چه جنگ هایى كه از صلح بهتر است؟ آیا عثمان را در دورترین نقاط بقیع دفن كنند، ولى حسن در خانه رسول خدا (ص) دفن شود؟ تا من بتوانم شمشیر بردارم،هرگز این كار نخواهد شد. حسین نپذیرفت و گفت: چاره اى نیست جز آن كه برادرش در كنار جدش به خاك سپرده شود. نزدیك بود فتنه اى روى دهد، اگر عبدالله جعفر پا در میان نمى گذاشت.

او به پسر عمویش حسین عرض كرد:

تو را به حق من كه كلمه اى برزبان نیاورى.

عبدالله، عمو زاده خود حسن را به سوى بقیع برد و در همان جایى كه مادرش زهرا به خاك سپرده شده بود (17) دفن گردید (18) و مروان حكم بازگشت. زینب در آغاز جوانى چگونه بوده است؟ مراجع تاریخى از وصف رخساره زینب در این اوقات خوددارى مى كنند; زیراكه او در خانه و روبسته زندگى مى كرده و ما نمى توانیم مگر از پشت پرده وى رابنگریم. و لى پس از گذشتن ده ها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون مى آید و مصیبت جانگداز كربلا او را به ما نشان مى دهد و كسى كه او را به چشم دیده براى ما وصفش مى كند و چنین مى گوید - چنان كه طبرى نقل كرده است: گویا مى بینم زنى را كه مانندخورشید مى درخشید و با شتاب از خیمه گاه بیرون مى آمد. (19) . پرسیدم: او كیست؟ گفتند: زینب دختر على است.

اما شخصیت زینب، بهتر است كه - در این جا نیز - منتظر شویم تا این كه حوادث از دلیرى و پاى دارى او پرده بردارد، و او را در بهترین نمونه از دلاورى و زیربار ظلم نرفتن و بزرگ منشى به ما بنمایاند. به همین زودى تعجب مورخان از ایستادگى زینب واستقامت او در برابر یزیدبن معاویه آشكار مى شود.

ابن حجر در اصابه براى ما مطلبى نقل مى كند كه از قدرت زینب در سخن ونیرومندى اش در استدلال خبر مى دهد. (20) . و در آینده نزدیكى مردم آن عصر در كربلا و در مجلس استان دار كوفه و مجلس یزیدبن معاویه سخنانى از زینب مى شنوند كه فصاحت و بلاغتش همه را متعجب مى كند، به همان اندازه اى كه امروز ما را به تعجب مى اندازد و همگى به فوق العادگى او و سخنورى او و سحر بیانش گواهى مى دهند.

جاحظ در كتاب البیان والتبیین از خزیمه اسدى نقل مى كند:

پس از شهادت امام حسین وارد كوفه شدم و سخنان پر مغز و شیواى زینب راشنیدم، من ناطق تر و گوینده تر از او زنى را ندیدم. گویا از زبان امیرالمؤمنین على بن ابى طالب سخن مى گفت. این شمایل زینب است به طورى كه او را در كربلا دیده ایم، و چنان كه در زمان جوانى اش نمونه اى از فضایل براى ما نمایان شده، زیرا مى شنویم كه او در مهربانى ورقت قلب به مادرش و در دانش و پرهیزگارى به پدر مانند بوده. و چنان كه بعضى از روایات مى گوید: زینب داراى مجلس علمى ارجمندى بوده كه زنانى كه مى خواستند احكام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر مى شده و كسب دانش مى كرده اند. صفات برجسته اى در زینب جمع بوده كه هیچ یك از زنان عصر او دارا نبوده اند،لذاست كه «بانوى خردمند بنى هاشم » گردید. ابن عباس كه از او روایت مى كند،مى گوید: «بانوى خردمند ما زینب دختر على چنین گفت ».

زینب، بدین لقب به طورى معروف شده بود كه وقتى «بانوى خردمند» مى گفتند،زینب فهیمده مى شد. فرزندان او به چنین لقبى افتخار مى كردند و به «زادگان بانوى خردمند» شناخته شده بودند.

پیش درآمدهاى شوم طوفان

ما خود را در گرداب هاى سهمگین حوادث سیاسى كه براى خاندان على رخ داده نمى انداختیم، اگر زینب دور از این حوادث مى بود و در حجاز مانده، به زندگانى اختصاصى خود ادامه مى داد و تمام كوشش خود را در به دوش كشیدن بارشوهردارى و مادرى به كار مى برد. ولى اوضاع و احوال، او را به مركز حوادث كشانید; حوادث هولناكى كه با فشارى چنان سخت، دولت اسلام را در هم پیچانیده بود. پس ما مجبوریم درنگى كرده وپیش آمدهاى شومى كه آن طوفان سركش و آن تندباد بى رحم را به ما خبر مى دهد، درنظر بگیریم.

فترتى طولانى مى گذرد كه زینب در این مدت از گردباد حوادث دور است، بلكه گاه گاهى رد زینب راهم در فریادهاى رعدآساى حوادثى كه گوش ها را كر مى كند وسرها را به دوران مى اندازد، گم مى كنیم. و لى در آخركار مى بینیم كه تمام این حوادث سهمناك، زمینه را آماده كرده كه بانوى كربلا نمایان شود.

از این جا عذر ما آشكار مى شود، اگر از هنگامه هاى سیاسى - كه به گمان بعضى بازینب مگر به واسطه بستگى او با فرماندهان و پیشوایان آن ها و موقعیت او درخاندان بنى هاشم تماسى ندارد - سخن را طولانى كنیم. علاوه بر این، گاهى مى بینیم كه در تمام این پیش آمدهاى سهمگین، مقدماتى بوده كه در زندگانى زینب اثرى بسزاداشته و او را براى آینده اى هراسناك آماده كرده است.

براى زینب چنین تقدیر شده بود كه جریان حوادث را از نزدیك بنگرد، او مى بیندكه خلافت از ابوبكر به عمر مى رسد. سپس در سال 23 هجرى به دست عثمان مى افتدتا معركه اى خرد كننده آغاز شود، آن هنگامه و آشوبى كه شاید تا به امروز آتش آن خاموش نشده باشد.

زینب، طنین فریادهاى عایشه ام المؤمنین را مى شنود كه مردم را به شورش تحریك مى كند و از شهید خون خواهى مى كند و در میان انبوه مردم فریاد مى كشد كه،ولگردان شهرها و غلامان اهل مدینه، خون حرام را در ماه حرام ریختند و شهرمحترم را بى احترام و مال محترم را بى حرمت كردند، به خدا كه یك انگشت عثمان ازتمام طبقات زمین، مانند این مردم، بهتراست. اى مسلمانان!مبادا برگرد این ها جمع شوید و بگذارید دگرى آن هارا نابود كند و جمعشان راپراكنده گرداند.

سپس در حالى كه بر شترى بى خیر سوار است، بر على امیرالمؤمنین خروج مى كند و پیشوایى شورشیان بر ضد على را عهده دار مى شود. على، كشنده عثمان نبود، و نه بر قتل او تحریكى كرده بود، و نه بدان راضى بود، وهم چنین عایشه نه از عثمان دل خوشى داشت، ونه ولى خون عثمان بود، و خودش چه اندازه مردم را براى كشتن او تحریك كرده بود و چه بسیار انتقادهایى كرده بود كه مردم را بر وى بشوراند.

مورخان فراموش نكردند روزى را كه عایشه از عثمان خشمگین شده بود; زیرانصیبش را كم كرده بود. عایشه منتظر فرصت بود، تا روزى عثمان را دید كه براى مردم سخنرانى مى كند. پیراهن رسول خدا (ص) را برداشت و فریاد كشید: اى مسلمانان! این تن پوش رسول خداست كه هنوز كهنه نشده ولى عثمان سنت او را كهنه كرده است! من كسى از مورخان را نمى شناسم كه در این تردید كند كه اگر خلافت به على بن ابى طالب نمى رسید، عایشه شورش نمى كرد. مدائنى نقل مى كند: موقعى كه عثمان كشته شد، عایشه به مكه رفته بود، و از آن جا بیرون مى آمد كه خبر كشته شدن عثمان بدو رسید. او تردید نداشت كه طلحه خلیفه خواهد شد. پس چنین گفت:

منبع:www.emam.ir

شنبه 29/4/1387 - 17:42
کامپیوتر و اینترنت

به جرأت میتوان معروف ترین و بهترین نرم افزار دیکشنری حال حاضر را دیکشنری Babylon دانست. دیکشنری که تمامی زبان های زنده دنیا را پشتیبانی میکند و قابلیتهای متفاوت دیگری نیز دارد. این نرم افزار نیز ترفندهای خاصی را در خود نهفته است که حال به معرفی آنها میپردازیم.




برای استفاده از این نرم افزار شما به دو طریق میتوانید اقدام کنید .
1- لغتی را در متنی می بینید و می خواهید آن را ترجمه کنید، می توانید با فشار دادن کلید موس و گرفتن یک کلید (شیفت یا کنترل و ...) ترجمه آن لغت را مشاهده نمایید.
2- کلید F10 را فشار و لغت مورد نظر را وارد نمایید.
برای تغییر دادن این تنظیمات از منوی اصلی گزینه Configuration را انتخاب کرده سپس در قسمت Find می توانید با کلیک روی دکمه Change تنظیمات دلخواه را انجام دهید.

در پنجره اصلی برنامه یک جعبه متن برای وارد کردن لغت و در کنار دو دکمه وجود دارد. دکمه Go ترجمه را نشان می دهد، دکمه بعدی (Say it) کلمه را تلفظ می کند که برای اینکار نیاز به دانلود برنامه لازمه خود را دارید .

در قسمت بالا 4 دکمه وجود دارد که به ترتیب عبارتند از:
Close: برای بستن پنجره
Fits window size: برای تغییر اندازه پنجره به بهترین سایز متناسب با لغات
Menu: تنظیمات برنامه
Fix current window…: با این کار پنجره همیشه در جلوی برنامه ها قرار می گیرد.

در قسمت میانی ترجمه لغت را میتوان دید.

اما در قسمت پایین دو لینک وجود دارد:
Online Glossaries: اگر به اینترنت متصل باشید معنی لغت مورد نظر در تمام دیکشنریها به نمایش در می آید.
Spelling Alternatives : تمام لغاتی که شبیه لغت مورد نظر می باشد به نمایش در می آید. این ویژگی زمانی به درد می خورد که هجای یک لغت را به درستی ندانید

در قسمت بالا زیر نوار عنوان چندین دکمه وجود دارد، دو دکمه که به شکل مثلث هستند لغت بعد و قبل را نشان می دهند، و اگر روی دکمه Sidebar کلیک کنید منوی سایدبار نشان داده می شود که شامل این موارد است:
در قسمت Results تمام دیکشنریهایی که نصب کرده اید و لغت توسط آنها ترجمه شده است به نمایش در می آید که با کلیک بر روی هر یک ترجمه آن دیکشنری به نمایش در می آید.
Glossary options: در این قسمت تمام دیکشنریهایی را که نصب کرده اید نمایان است. در این قسمت می توانید مکان هر یک از آنها را مشخص و آنها را حذف یا نصب نمایید.
Web Search: در این قسمت لغت مورد نظر به وسیله موتوهای جستجو مشخص می شود.
Conversions: در این قسمت که کمی جالب است می توانید تبدیلاتی از قبیل واحد پول و زمان و اندازه ها را انجام دهید. (اگر در بابیلون عددی را وارد کنید آن عدد در این قسمت به واحدهای دیگر تبدیل می شود)

وقتی لغتی را وارد کنید ترجمه آن در کادر ترجمه نمایان می شود. اگر این لغت در یکی از دیکشنریهای مربوط به خود بابیلون ترجمه شود در کنار لغت نوع آن به وسیله یک حرف n یا v یا adj یا ... (اسم، فعل، صفت و ...) مشخص می شود، در بابیلون 5 در کنار این حرف مثلثی قرار دارد که اگر روی آن کلیک کنید لیستی تمام مشخصات کلمه از قبیل جمع و مفرد و ماضی و ... را نشان می دهد. سپس اگر روی هر کدام از لغات درون لیست کلیک کنید منویی به نمایش در می آید که شامل دو گزینه است، اولی آن لغت را کپی می کند و بعدی آن را درون برنامه ای که اکنون اجرا شده است Paste می کند.

شنبه 29/4/1387 - 17:41
کامپیوتر و اینترنت

بانك مركزی

www.cbi.ir

خبرگزاری ورزش ایران

www.ipna.ir.ir
شنبه 29/4/1387 - 17:40
موبایل

 

 

برای اینكه ایمیل یاهو خودتان را سریعتر چك كنید واز پنجره های مختلف عبور نكنید در نوار ادرس بار مرورگرتان ادرس زیر را بزنید:

www.mail.yahoo.com

 

 

 

 

شنبه 29/4/1387 - 17:17
موبایل

 

 

میتوانید به ادرس www.gmail.google.com

وارد شوید وا سرعتی بالاتر بدون عبور از قسمتهای مختلف وارد ایمیل خود شوید.

 

شنبه 29/4/1387 - 17:17
کامپیوتر و اینترنت

 

در كادر run عبارت Syskey  راتایپ كنید واینتر كنید

در پنجره ظاهر شده با سربرگ securing the windows xp account Database روی گزینه update كلیك كنید

حال در قسمت passwordstartup پسورد دلخواه را وارد كنید وپنجره را ok كنید

در صورت لزوم میتوانید در قسمت system generated password پسورد را برروی فلاپی ذخیره كنید تا فقط با استفاده از ان قادر به عبور باشید ازاین پس زمانی كهسیستم روشن یا ریستارت میشود پسورد امنیتی قبل از ورود به حسابهای كاربری وارد میشود وبرای وروداز شما پسورد درخواست میكند

توجه:اگر پسورد را 3مرتبه اشتباه وارد كنید سیستم مجددا ریستارت میشود.

شنبه 29/4/1387 - 17:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته