• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 483
زمان آخرین مطلب : 2391روز قبل
دانستنی های علمی

اگر با اراده دری را بکوبی، گشاده می گردد. "حضرت محمّد (ص)"

تنها گنجی که ارزش جستجو کردن را دارد، هدف است. "پاستور"

یک چیز می تواند همه چیز را دگرگون کند؛انتخاب هدف و چسبیدن به آن."اسکارت رید"

- برای رسیدن به هدف، اراده و توان و صبر نیاز است. "حسین بهزاد"

- موسیقی صدای خداست. "ابوعلی سینا"

- اعتماد به نفس، نخستین راز موفقیت است. "امرسون"

- در دوستی میانه نگهدار که شاید دوست تو روزی دشمن تو شود. "حضرت محمّد (ص)"

- زندگی، محصول تفکر و اندیشه ماست. "وین دایر"

- بلند نظر باشید و هدفهای بزرگ تعیین کنید. "میکل آنژ"

- به محض آرام شدن دریای افکار، کشتی های نجات از راه می رسند. "اسکاول شین"

- موفقیت یک نتیجه است نه یک هدف. "فلوبر"

- مرگ خوابی است آرام که خیالات آشفته در آن وجود ندارد. "سقراط"

- تصمیم و قاطعیت، بیدار باشی است به اراده انسانی. "آنتونی رابینز"

- تحمل شکست، ما را به سر منزل کامیابی می رساند." بزرگمهر حکیم"

- ما می دانیم چه هستیم ولی نمی دانیم چه می توانیم باشیم. "شکسپیر"

- تفریح و شادی و خنده، ارزان ترین و بهترین داروی این دنیاست. "کاترین پاندر"

- خدا به زمان احتیاج ندارد و هرگز دیر نمی کند. ضمناً برای کسی که با خداست همه چیز میسّر است. "اسکاول سین"

- زندگی یعنی لحظه لحظه های طی کردن یک مسیر. " علیرضا آزمندیان"

- عشق، کار و دانش،سرچشمه های حیات اند،پس باید فرمانروای آن نیز باشند."ویلهم رایش"

- بهترین سیاست، صداقت است. "سروانتس"

- وجدان خدای حاضر در انسان است. "هوگو"

- بزرگترین پاداش دعا، آرامش است. "بیل دبیلو"

- بخشندگی انسان را بزرگ می کند. "حضرت علی (ع)"

- نخستین پایه ایمان بردباری است. "حضرت علی (ع)"

- خنده بزرگترین اسلحه در جنگ زندگی است. "سقراط"

- برای شفای تن، باید روح را شفا داد. "اسکاول شین"

- قضاوت بهتر، زندگی بهتر می آفریند. "آنتونی رابینز"

منبع وبلاگ: behjuyan
جمعه 24/7/1388 - 5:18
سياست
«كریستین ساینس مانیتور » تشریح كرد؛
پاسخ های روشن به چرایی ناتوانی رژیم صهیونیستی در تعرض به ایران



یك روزنامه معتبر آمریكایی در خصوص تهدید نظامی رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته ای ایران پرسشهایی كلیدی مطرح و در





مقابل پاسخهایی روشن در چرایی ناتوانی این رژیم در تعرض به ایران ارئه كرد.به گزارش فارس، روزنامه آمریكایی «كریستین ساینس مانیتور» در گزارشی درباره موضوع تهدید نظامی رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته ای ایران پرسشهایی مطرح كرد كه همراه پاسخهای آن در ذیل می آید.
این روزنامه آمریكایی، حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران را روندی بسیار «پیچیده» توصیف كرد كه تاوان سنگینی برای رژیم صهیونیستی دارد و ممكن است عواقب سنگین آن، دامنگیر آمریكا نیز شود.
كریستین ساینس مانیتور نوشت:

آیا ممكن است اسرائیل به ایران حمله كند؟
* به طور خلاصه باید گفت ممكن است، ولی غیرممكن است كه بتواند همه تأسیسات هسته ای ایران را نابود كند. به احتمال فراوان ]رژیم صهیونیستی[در پشت اقدام خود دشمنی خشمگین تر و پایبندتر بر جای خواهد گذاشت.
آیا اسرائیل می تواند برنامه هسته ای ایران را متوقف كند؟
* همه كارشناسان متفق القولند كه حمله اسرائیل ممكن است كه [روند]برنامه هسته ای ایران را كُند نماید، ولی ناممكن است كه آن را كاملاً متوقف كند زیرا تهران برای [پیشبرد ]آن [ كاملاً ]آماده است.
سرتیپ «شلومو بروم» رئیس سابق بخش برنامه ریزی راهبردی ارتش ]رژیم صهیونیستی[و پژوهشگر مركز مطالعات امنیت ملی تل آویو در این خصوص تأكید كرده است كه فكر می كنم[حمله به ایران] عملیاتی بسیار پیچیده است.
ساینس مانیتور افزود: بروم با اشاره به حمله اسرائیل به تأسیسات هسته ای عراق و سوریه گفته است كه شاید هدف در كل، یكی باشد ولی قدرت آن دو كشور]عراق و سوریه[ برای پاسخ دادن صفر بود و ایران علاوه بر مركز اصلی] هسته ای[نطنز، 17 مركز پراكنده دیگر دارد كه برای مقابله با بمبهای اسرائیلی بتن شكن، زیر زمین بنا شده  است. ارزیابی تأثیر حمله بسیار دشوار است. ولی حداكثر ]و در خوش بینانه ترین حالت[پنج سال برنامه هسته ای ایران را به تأخیر می اندازد.
حمله چگونه انجام می شود؟
*ممكن است اسرائیل جنگنده های اف.15 و اف.16 را برای پرواز در مسافت طولانی به كار بگیرد كه این مسافت بیش از سه هزار كیلومتر است تا بتواند به نطنز برسد.
در این حالت ]رژیم صهیونیستی[به هواپیماهای سوخت رسان نیاز دارد زیرا مسافت طولانی تر از آنچیزی است كه بدون سوختگیری طی شود.[برای طی] مسیر مستقیم نیز باید از آسمان عربستان و عراق گذشت.با در نظر گرفتن احتمال عدم همكاری عربستان با هواپیماهای اسرائیل و ناتوانی عراق، دو كشور[مذبور] رسماً با حمله اسرائیل موافقت نمی كنند، در نتیجه در صورت نابود شدن هواپیماهای اسرائیلی، [این دو] در عملیات جستجو و نجات نیز مشاركت نمی كنند.علاوه بر این، هرگونه فرود اضطراری در هر یك از این دو كشور به كابوسی دیپلماتیك منجر خواهد شد.
پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟
* به احتمال فراوان ایران از مسافتی كه تقریباً بیش از هزار كیلومتر است برای شلیك به طرف هواپیماهای اسرائیل اقدام می كند، بویژه اینكه تهران 29 سامانه دفاع موشكی متحرك روسی از نوع «تور-ام 1 » دارد كه اخیراً در اواخر سپتامبر (اوایل مهرماه) آن را در رژه نظامی به نمایش گذاشت.
علاوه بر این، ایران اخیرا موشكهایی را آزمایش كرد كه قادر است اسرائیل و پایگاههای آمریكایی را در منطقه هدف قرار بدهد و از جمله گزینه های دیگر برای پاسخ دادن ایران، اقدام [احتمالی]حزب ا... به شلیك موشك به اسرائیل است.
احتمال اقدام اسرائیل به حمله چقدر است؟
* بسیار اندك است. بویژه اینكه «باراك اوباما » رئیس جمهوری آمریكا با حمله یكجانبه اسرائیل مخالفت كرد.
تاوان احتمالی حمله چقدر است؟
* شلومو بروم در این خصوص می گوید: بهای سیاسی كه اسرائیل باید به دلیل حمله یكجانبه بدهد هنگفت است. حتی ممكن است پیامدهای آن دامنگیر آمریكا نیز بشود.وی معتقد است كه ایرانی ها قادرند بر مسائل بسیاری از جمله ]حضور آمریكا[در عراق و افغانستان و كشورهای خلیج فارس تأثیر بگذارند و ممكن است خسارتهای بزرگی به صادرات نفت وارد كنند. این همان چیزی است كه همه از آن ضرر می كنند.
روزنامه قدس
پنج شنبه 23مهر ماه 1388
پنج شنبه 23/7/1388 - 4:47
دعا و زیارت
شهادت امام جعفر صادق ع پیشوای صادقان ومقتدای راستان را به شما تسلیت می گوییم

به گزارش شیعه نیوز ، آیت الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی(دام ظله) به مناسبت فرارسیدن 25 شوال سالروز شهادت رییس مذهب تشیع حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بیانیه ای را صادر فرمودند که متن این بیانیه به شرح زیر است :

 

غرض از آفرینش عالم و آدم ، معرفت و عبادت خداوندی است که آیات علم و قدرت و حکمت بی انتهای او در تمام کائنات نمایان است ، و نظم حاکم بر جهان از ترکیب یک ذرّه تا هزاران کهکشان گواه وحدانیّت او است .

 

وبعثت تمام انبیاء برای این است که عقل آدمی را به علم ، و اراده او را به ایمان، و روح او را به مکارم اخلاق ، و اعمال او را به خیر و صلاح هدایت کنند ، و نظامی قائم به قسط و عدل با اجرای احکام خداوندی که اسمان و زمین را به عدل به پا داشته به وجود اورند ، و ان غرض از خلقت و ان هدف از بعثت به وجود کسی میسّر شد که اصول و فروع اسلام را که حاصل رسالت فرستادگان خدا از آدم تا خاتم است از مبدأ تا معاد و از طهارت تا دیات به بشریّت آموخت ، و آفاق افکار را به انوار علم و حکمت کتاب و سنّت منوّر کرد .

 

عامّه و خاصّه به علم و اجابت دعای او که دو علامت امامت است اعتراف کردند ، و اعلام علمای اسلام شهادت دادند که آنچه بشر به علم آن تا روز قیامت محتاج است ، در کتاب اوست .

 

خاتم انبیاء او را صادق نامید ، و اسم او به روایت امام زین العابدین ( علیه السلام ) نزد اهل آسمان صادق است .

 

 خداوندی که فرموده « یا ایّها الذین آمنوا اتقو الله و کونوا مع الصّادقین » چنین صادقی را حجّت خود قرار داده است .

اول امام اهل سنت ، مالک بن انس میگوید :« چشم من افضل از جعفربن محمّد در فضل و علم و ورع  ندیده است » .

 

و ابو حنیفه او را اعلم الناس دانسته ، و از امام مالکیه نقل شده است که بر قلب بشری افضل از او درعلم و عبادت و فضل و ورع خطور نکرده است .

سعادتمند مردمی که پیرو صادقی باشند که صادق آل محمّد ( صلوات الله علیهم اجمعین ) است .

ابن شهر اشوب در(مناقب) و قطب راوندی در (خرائج) از مفضل بن عمر روایت کردند که :

 

« با ابی عبدالله جعفربن محمّد ( علیه السلام ) می رفتیم ، به زنی برخورد کردیم که گاو مرده در مقابلش بود ، و آن زن و کودکانش گریه میکردند . آن حضرت از سبب گریه آن زن و طفلانش پرسید . گفت : این حیوان وسیله معیشت من و و طفلانم بود ، و اکنون در کار خود متحّیرم که چه کنم ؟ فرمود : میخواهی خدا او را برای تو زنده کند ؟ آن زن گفت : آیا با این مصیبت مرا مسخره میکنی ؟ دعایی خواند و پای خود را به آن حیوان زد ، گاو به سرعت سر پا ایستاد ، آن زن گفت : به پروردگار کعبه ، او عیسی بن مریم است .

آن حضرت به میان مردم رفت تا کسی او را نشناسد »

کسی که از قدمش اعجاز نفس عیسی ظاهر میشود و نفسش حیات ابد به ادمیّت می بخشد و مذهبش صراط مستقیمی است که انبیاء و مرسلین و شهدا و صّدیقین و عباد الله الصّالحین به آن متنعّمند ، روز شهادتش روز مصیبت اسلام و مسلمین است .

وظیفه کسانی که مشرّف به شرف مذهب جعفری هستند آن است که روز شهادت آن حضرت بپا خیزند و در هیئات عزاداری به شوق زیارت آن قبر ویرانه که کنز مخفی خدا در آن آرمیده ، بر سر و سینه زنند ، و به ناله های جانسوز به یاد ان امام مظلوم و پیکر مسموم و مرقد مهدوم، مشمول دعای آن حضرت شوند که فرمود : « اللهم ارحم الصّرخة التی کانت لنا » .

خوشا به حال آن دسته های عزاداری که با آن ناله ها، به دعای او رحمتی نصیبشان شود که خدای متعال فرمود:« و رحمة ربّک خیر ممّا یجمعون »

« فعلی الآطائب من اهل بیت محمّد و علی ( صلی الله علیهماو الهما)  فلیبک الباکون »

 

انا لله و انا الیه راجعون

حسین وحید خراسانی

15 شوال 1429


  shia-news
چهارشنبه 22/7/1388 - 4:38
ازدواج و همسرداری
آنچه زن ها از شنیدن آن ها بیزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانم های عزیز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگی تان مشغول صحبت باشید و او به یکباره چیزی بگوید که براستی عمیقاً شما را ناراحت یا عصبانی کرده باشد؛ اماخود او نیز اصلاً متوجه نباشد که چرا اینقدر شما را ناراحت و عصبانی کرده است؟ با ناباوری از شما می پرسد: «مگر من چی گفتم؟» یا «چه حرف بدی زدم؟» و شما پیش خودتان فکر می کنید: «چطور می تواند تا این حد از مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نیست که چه می گوید؟» زنان دیگر معمولاً خیلی خوب متوجه منظور شما می شوند و شما را درک می کنند. داستان را برای هر زنی که تعریف کنید، براحتی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها متوجه نیستند که گاهی اوقات حرفهایی می زنند که زن ها از شنیدن آن بیزارند؟
اکنون، حالت دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید از نامزد/همسر خود می خواهید که ای کاش عشق خود را بیشتر با کلمات و واژه ها بیان می کرد که در آن صورت می توانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالی که گیج و مبهوت شده است از شما می پرسد: «می خواهی چه چیزی از من بشنوی؟ دوست داری چی بگم؟» شما پاسخ می دهید: «خب، راستش، حرفهای قشنگ و رمانتیک.» او به شما زل می زند و می گوید: «مثلاً چی؟» همین که آن جمله را از او می شنوید توی دلتان خالی می شود و از او مأیوس می شوید؛ زیرا می بینید که اصلاً نمی داند درباره ی چه چیزی با او حرف می زنید. با حیرت از خودتان می پرسید: «چطور نمی داند من چه چیزهایی دوست دارم بشنوم؟»
خب، خانم های عزیز:این مقاله پاسخی است به دعاها و راز و نیازهای شما! بنا به درخواست هزاران زن لیستی را تهیه کرده ام که در روابط شما با مردها بسیار مفید و مؤثر واقع خواهد شد. این لیست حاوی آن مواردی است که زن ها از شنیدن آن بیزارند و نیز آنچه دوست دارند بشنوند. شاید بهتر باشد که این لیست را به هر پسری که به سن بلوغ می رسد بدهند تا بتواند همگی موارد آن را از بر کند تا در آینده به همسر خود آسیب و لطمه ی روحی وارد نکند!؟ البته این را خیلی جدی نمی گویم. اما فکر بسیار خوبی است چنانچه این لیست را به هر مردی که دوستش دارید و هر مردی که زنی را دوست دارد نشان دهید.
در ابتد با مواردی که زن ها از شنیدن آن بیزارند شروع کرده ام. آن گاه پس از هر مورد توضیح داده ام. که چرا زن ها از شنیدن این عبارت بدشان می آید. تا مردها درک کنند چه کار می کنند که تا زنشان را عصبی و کفری می سازد. سپس در ادامه به آنچه زن ها دوست دارند بشوند و سپس دلایل این که این عبارات دل ما را آب می کند، پرداخته ام. از این
بگذریم که این عبارات علاوه بر آن ما را در شرایط بسیار مطلوبی برای ارتباط رمانتیک قرارمی دهند. سعی کرده ام تا حد ممکن موارد بیشتری را براساس شکایت ها و درخواست هایی که از زن ها شنیده ام در این لیست بگنجانم. با این حال مطمئنم که هر یک از شما موارد مشخص خود را نیز می توانید به این لیست اضافه کنید. توصیه می کنم این موارد را حتماً به لیست اضافه کنید و آنها را با نامزد/همسر خود در میان بگذارید.
زنان عزیز:چنانچه نامزد/همسرتان مخالفتی ندارد می توانید این مقاله را به همراه یکدیگر بخوانید.می تواند بسیار سرگرم کننده باشد. به علاوه اینکه در حین مطالعه هرجا که لازم دیدید می توانید اشارات شخصی خود را نیز اضافه کنید. زن ها در عین حال از مطالعه ی لیست اول به همراه زنان دیگر لذت بسیاری می برند. دلیل آن را بعداً هنگامی که به مطالعه ی لیست اول پرداختید، خواهید دید.
مردان عزیز: هم اکنون در آستانه ی دریافت اطلاعاتی بسیار گرانبها هستید! در ارائه ی این لیست از ادای توضیحات و اطلاعات به هیچ وجه دریغ نکرده ام زیرا براستی خواهان آنم تا آنچه را که زن ها تلاش می کنند به شما بگویند، درک کنید.به منظور اصلاح و بهبود فوری زندگی عشقی و نیز زندگی جنسی خود، به شما پیشنهاد می کنم تمامی موارد لیست اول را از دایره ی لغات و واژگان خود حذف کنید و سپس فوراً تمامی موارد لیست دوم را درمکالمات و گفت و گوهای روزمره ی خود با زن زندگی تان بگنجانید.

«آنچه زن ها از شنیدن آن بیزارند»

*آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند.
*آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با ما سرباز بزنند.
*آنچه مردها می گویند تا مکالمه وگفت و گو با ما را متوقف کنند.
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتواند آزاد باشند.»
*پتک های کلامی:مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است.
بدترین پتک
آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند
جمله/عبارت:آروم باش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
گفتن این جمله یک روش تضمینی است برای آن که ما را آرامش خود را از دست بدهیم.لحظه ای که این جمله به گوش ما برسد فشار و اضطراب ما را بالامی برد. هنگامی که به ما دستور می دهید آرام باشیم، برای ما به این معنا است که احتمالاً فکر می کنید زیادی از خود واکنش نشان می دهیم، از هم پاشیده و غیرمنطقی شده ایم و نمی توانیم از پس چیزی برآییم. از آن بالاتر از این کار بوی فخرفروشی می آید.
جمله/عبارت: سخت نگیر!
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
بی اعتنای و بی تفاوتی تا چه حد!؟ این جمله اهمیت احساسات ما و نیز آنچه را که درباره اش صحبت یا مذاکره می کنیم کوچک جلوه می دهد و ضمناً به این معناست که زیادی موضوع را جدی و مشکل گرفته ایم. ترجمه:«نمی خواهم درباره این موضوع با تو هیچ صحبتی بکنم.» پاسخ ما:«خودت سخت نگیر.ما فقط می خواهیم صحبت کنیم نه اینکه روی شما عمل جراحی قلب باز انجام دهیم!»
جمله/عبارت:به اعصابت مسلط باش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
درست مانند «آروم باش» و «سخت نگیر» حتی به مراتب بدتر! این احساس به ما دست می دهد که گویی به ما برچسب بیمار روانی زده اید. «خانم جونز، به اعصاب خودتون مسلط باشین الآن می گم آرام بخش بهتون تزریق کنن!» هی، تنها اگر کمی با ما درباره ی آنچه آزارمان می دهد حرف بزنید آرام خواهیم شد! روشن شد؟!
هنگامی که به ما می گویید «بر اعصاب خودت مسلط باش» برای ما به این معناست که از کاهی کوهی ساخته ایم.خب،مردان عزیز: چه فکر می کنید؟ اگر می خواهیم درآن باره صحبت کنیم پس حتماً موضوع مهمی است.
جمله/عبارت:داری دوباره جوش می آوری
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به راستی مضحک است. هنگامی که از آنچه می گوییم خوشتان نمی آید می گویید: «داری جوش می آوری» اما چنانچه در باره این که چه رئیس بدی دارید که به شما اضافه حقوق نداده مدام صحبت کنیم و در دفاع از شما از او شکایت کنیم، هرگز فکر نمی کنید که زیادی داریم جوش می آوریم!؟
آنچه از نظر شما واکنش اضافی و نامتناسب به شمار می رود از نظر ما تنها یک واکنش است. اما احساسات و عواطفی را در خود تجربه کرده ایم وتنها می خواهیم آن ها را ابراز کنیم.راستی، چنانچه به ما بگویید: «داری دوباره جوش می آوری» آن وقت خواهید دید که جوش آورده ایم!
جمله/عبارت:داری از کوره در می روی
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
قبل از آن که این را بگویید به راستی طبیعی هستیم و حالمان خوب است. اما به محض آنکه این را بگویید، قطعاً یک قدم ما را به جنون و دیوانگی نزدیک تر می کنید!
مردان عزیز: فکر کنم تعریف شما از در رفتن از کوره، زمانی باشد که صدای ما از حد یک زمزمه و نجوا بالاتر برود یا مثلاً یک قطره اشک از چشمان ما بچکد. درست مانند این که هرگاه از لوستر جدید که خریده ایم خوش تان نیامده باشد شما را متهم کنیم که بیش از حد بی احساس و بدسلیقه هستید و مطمئناً می خواهید با این کار ما را اذیت کنید. ببینید، ما خودمان می دانیم که به دیوانگی و جنون نزدیک شده ایم. اما باور کنید هرگاه ما این جمله را از شما می شنویم اصلاً ارزیابی درستی ندارید.با وجود این چنانچه اصرار دارید که حق با شماست در آن صورت شاهد نمایش زیبا و مؤثری از دیوانگی نیز خواهید بود!
جمله/عبارت: «اینقدر بچه نشو» «احمق نشو» «زیاد احساساتی/خیالاتی شده ای» «خیلی احساس ناامنی داری»
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خدای من!از راهنمایی ها و دلسوزی های شما متشکریم. حال، خیلی حالمان بهتر شد. شما با این گفته های تان ما را از بدبختی و فلاکتی که در آن غوطه ور بودیم، نجات دادید. چطور نمی توانستیم ببینیم که تا این حد احمق هستیم!؟!؟
مردان عزیز: هنگامی که چنین چیزهایی را به ما می گویید واقعاً انتظار دارید چه پاسخی از ما بشنوید؟ اساساً جملاتی از این قبیل همگی توهین و بی احترام تلقی می شوند و بسیار ناراحت کننده اند و موجب رنجش ما می شوند که ببینیم مردی که دوستش داریم، رودر رو به ما توهین می کند.
جمله/عبارت:یه نفس عمیق بکش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
منظورتان از گفتن این جمله که: «نفس بکش» چیست؟ مرگ ما نفس نمی کشیم؟ ما نه تنها نفس می کشیم، بلکه بسیار تند هم نفس می کشیم زیرا خیلی از دست شما و زبان تان عصبانی هستیم! ما زن ها از شنیدن این جمله از شما مردها بیزاریم.این
جمله خیلی خودپسندانه و افاده ای است. گویی مربی روحی عرفانی ما هستید یا مثلاً استاد «ذن» هستید که می گویید «نفس عمیق بکش!» هی، شنیدن این جمله از کسی مثل مربی یوگا یا مربی «لاماز» در «کلاس های زایمان و وضع حمل» کاملاً طبیعی است. اما خواهش می کنم هنگامی که می خواهیم درباره ی چیزی که ناراحت مان کرده است با شما صحبت کنیم، این جمله را به ما نگویید. درعوض سعی کنید کمی به آنچه به شما می گوییم گوش کنید.

جمله/عبارت: دوست ندارم درباره ی آن صحبت کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خب، ما زن ها نیز دوست نداریم ظرف ها را بشوییم، توالت را فرچه بکشیم، صدای بلند تلویزیون را که مسابقه ی ورزشی پخش می کند تحمل کنیم، پوشک بچه را عوض کنیم، و بسیاری کارهای ناخوشایند دیگر را نیز انجام دهیم. اما به هر حال هر طور که بشود این کارها را انجام می دهیم. حال شما دوست ندارید درباره ی آن صحبت کنید؟ خیلی بد شد. زیرا ما زن ها دوست داریم صحبت کنیم. آیا به راستی این مردها هستند که باید حرف اول و آخر را در رابطه بزنند و زن ها زیردست هستند؟
هرگاه این حرف از دهان مردی بیرون می آید انگار که محکم توی صورت ما کوبیده باشد. گویی به ما گفته باشید: «احساس شما برای ما اهمیت ندارد» «مهم نیست که ناراحت باشی.اصلاً نمی خواهم هیچ وقت روی این رابطه کار کنم.»
جمله/عبارت: چقدر دیگه می خوای ادامه بدی؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این پرسش معمولاً با آهی دردناک و نگاهی تمسخرآمیز همراه با تحقیر از جانب مردها است.چنانچه کسی نداند تصور خواهد کرد که شما را «نقره داغ» کرده ایم.هرگاه تصور آن را هم نخواهد کرد که خواسته بودیم با شما حرف بزنیم!؟ به مجرد آن که با ما چنین حرف می زنید احساس ناامنی می کنیم و حالت تدافعی به خود می گیریم. گویی مجبوریم برای اندکی از وقت شما باید به شما التماس کنیم. این موجب می شود احساس کنیم هرگز برای شما یک اولویت تلقی نمی شویم.
راستی در ضمن پاسخ سؤال فوق این است:«تا هر وقت که طول بکشد» و فقط صرف این سؤال شما ده دقیقه ی دیگر نیز به آن اضافه کرد!زیرا حال از آنچه در ابتدا بودیم، ناراحت تر و عصبانی تر شده ایم.
جمله/عبارت: مثل اینکه باید دوباره تا صبح بیدار بمانیم تا درباره ی این موضوع حرف بزنیم.

جمله/عبارت: دیگر تحملش را ندارم
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این جمله معمولاً با یک خروج فیزیکی نیز همراه است. بدین معنا که این را می گویید و ناپدید می شوید و ما را دل شکسته و رنجیده خاطر و بسیار خشمگین و عصبانی رها می کنید. آیا آقای فراری (گریزپای)را به یاد می آورید؟ این جمله مهلکه ای عاطفی است که به زن احساس ناامیدی و درماندگی می دهد.چنانچه آمادگی صحبت کردن را ندارید، راه ها و روش های مؤدبانه تری نیز برای بیان آن وجود دارند.[ر.ک فصل (1)]
جمله/عبارت:دوباره شروع شد
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چشمان خود را به این سو و آن سو می چرخانید. دستان خود را بالا می اندازید گویی نمی توانید باور کنید که ما چگونه می خواهیم این شکنجه ی عظیم و هولناک (حرف زدن!)را بی رحمانه در حق شما اعمال کنیم.
مردان عزیز:معمولاً شما این جمله را در ابتدای مکالمه و پیش از آن که هنوز چیزی گفته باشیم ادا می کنید. از شما می پرسیم: عزیزم آیا امکان داره چند هفته ی آینده، زمان بیشتری را با هم بگذرانیم؟ شما پاسخ می دهید:«دوباره شروع شد»چی دوباره شروع شد؟ از کجا می دانید که قرار است بعد از این جمله چه بگوییم یا چه کار کنیم؟ در واقع آنچه شما می گویید این است که: «دوباره می خواهد درباره ی رابطه یا ازدواج مان صحبت کند» بله درست است. می خواهیم در باره خودمان ـ ما و شما ـ صحبت کنیم. زیرا به دلایلی عجیب و غریب (که خودمان نیز نمی دانیم!)شما را دوست داریم و عاشق شما شده ایم.
جمله/عبارت: این دفعه چیه؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این صورت دیگری است از جمله قبل:«دوباره شروع شد.» اما با بی حوصلگی و کم طاقتی و فخرفروشی و افاده ای به مراتب بیشتر. این جمله به این معناست که فلسفه ی وجودی زن ها تنها این است که با مسائل و موضوعات کم اهمیت و احمقانه مثل:
«حال واحوال بچه ها، تفاهم ما و شما، مراقبت و نگهداری از خانه و... شوهر خودشان را زجر بدهند.
هنگامی که این جمله را به ما می گویید،احساس می کنیم که از پیش به ما اخطار داده اید و می خواهید ما را بترسانید. در این گونه اوقات چاره ای نداریم جز این که تسلیم خواسته شما شویم و بگوییم:«باشه، اصلاً هیچی!» که احتمالاً همان چیزی است که شما دوست دارید بشنوید!
جمله/عبارت: فکر کردم قبلاً درباره این موضوع به اندازه ی کافی صحبت کرده بودیم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
بله. همین طور است. هشت ماه پیش آن هم به مدت هفت دقیقه. شاید هم در سال 1998 بود. نمی دانستم که برای دفعاتی که باید درباره ی موضوع خاص صحبت کنیم، تا اینکه آن را برای همیشه فراموش کنیم محدودیت های زمانی خاصی وجود دارند! آیا صحبت کردن هم تاریخ انقضا دارد؟ هر بار که با این عبارات با ما صحبت می کنید، می توانیم بفهمیم که براستی نمی خواهید دوباره درباره ی چیزی صحبت کنید و امیدوار بودید که دیگر موضوع را حل و فصل کرده باشیم.خب،قدر مسلم، آنچه عیان است این است که هنوز حل و فصل نشده است و گرنه نمی خواستیم دوباره در آن باره حرف بزنیم. این گفته ی شما موجب می شود احساس کنیم همیشه مجبوریم شما را به زور متقاعد کنیم تا رضایت دهید سرانجام درباره ی چیزی با شما صحبت کنیم که البته از این احساس بیزار هستیم.
جمله/عبارت:دوباره نشستی با دوستات حرف زدی
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا منظورتان از این جمله این است که ما فکر، ذهن و تفکر مستقل نداریم؟ یا هر بار که از چیزی ناراحت هستیم یا می خواهیم موضوعی را حل و فصل کنیم توسط زن های دیگر «شست و شوی مغزی» داده شده ایم؟ مهارتی که در این حمله به کار رفته است این است که از پیش و از همان ابتدا آنچه را که می خواهیم در باره اش صحبت کنیم از درجه ی اهمیت و اعتبار ساقط می کند. گویی که احمقانه است یا خوب درباره اش فکر نشده است و عقل و منطقی را در آن به کار نرفته است و بنابراین ارزش آن را ندارد که وقت تان را روی آن بگذارید.
آنچه مردها می گویند تا مکالمه و گفت و گو با ما را متوقف کنند
جمله/عبارت: باشه، باشه مثل همیشه حق با توست و من اشتباه می کنم. حالا راضی شدی؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
نه، راضی نشدیم. زیرا صحبت کردن و برقراری ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت یا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن دیگری نیست. بلکه فقط ارتباط برقرار کردن، درک متقابل و برگرداندن تفاهم، هماهنگی و هارمونی است.هنگامی که مردی جمله ی فوق را بر زبان می آورد مؤید این نکته است که مقصود و منظور از مکالمه و گفت و گو را فراموش کرده است. مردان عزیز:مکالمه یک مسابقه نیست که باید در آن برنده شوید.بلکه نوعی ارتباط است. هنگامی که چنین چیزی به ما می گویید دیگر چه می توانیم بگوییم؟
جمله/عبارت: اصلاً بابا فراموشش کن.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
اُه، خدای من.پرواضح است که چیزی گفته ایم که به مذاق تان خوش نیامده است، یا مربوط به حیطه ای می شود که می خواهید در آن وارد شوید یا به آن بپردازید یا احساس می کنید که شما را درست درک نمی کنیم، اما به جای اینکه این احساسات خود را با ما در میان بگذارید، مکالمه را در نطفه خفه می کنید. در این اوقات احساس بسیار بدی به ما دست می دهد زیرا ما را از این فرصت که بر روی مسئله و مشکل کار کنیم محروم کرده اید. به علاوه قادر نخواهیم بود آن را فراموش کنیم و شما این را خود نیز می دانید.
جمله/عبارت: متأسفم که چنین احساسی داری.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر:«شنیدم چی گفتی اما نمی خواهم و قصد آن را نیز ندارم که در آن باره صحبت کنم. تو را با احساساتت تنها می گذارم. متأسفم که این احساسات به سراغت آمده اند و قرار است مدتی با آن ها دست به گریبان باشی چرا که قصد ندارم در این موضوع دخالتی بکنم.
این جمله معمولاً با لحنی شبیه صدای مداح مراسم ختم عزیزی
از دست رفته ادا می شود که به خانواده ی داغدار صاحب عزا برای مصیبت وارده به آنها تسلیت می گویند. شما با حالتی حاکی از همدردی به ما نگاه می کنید. گویی همین کافی است و اکنون شما می توانید به تماشای تلویزیون خود ادامه دهید.
جمله/عبارت:خودم می دونم دارم چه کار می کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر:بهتر است راه خود را در پیش بگیریم و برویم زیرا شما به نظر و بازتاب ما احتیاجی ندارید.مضاف بر آنکه نمی خواهید چیزی را هم به ما توضیح بدهید.برای افکار و احساسات ما نیز اهمیت قائل نیستید. می خواهید آن را به روش خودتان انجام دهید. همین و بس.بنابراین بهتر است که ما «خفه شویم»و به دنبال کارهایی که فقط به ما مربوط می شود مثل مراقبت و مواظبت از شما و بچه ها برویم و امورات مهم را به شما بسپاریم. این جمله حسابی «حال ما را می گیرد»!در یک چشم به هم زدن مکالمه را مختومه اعلام می کند و...البته ما می توانیم مجدداً آن را از سر بگیریم و البته مسئولیت عواقب آن به عهده ی خودتان است!؟
جمله/عبارت:خودم درستش می کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
صورت دیگری از جمله ی: «خودم می دونم دارم چکار می کنم.» البته با پیازداغی افزوده. زیرا بیشتر به یک فرمان و دستور شباهت دارد. گویی خرج خودتان را جدا کرده اید و خط قرمزی میان خودتان و ما کشیده اید. از این جا به بعد حوزه استحفاظی شماست و ما حق نداریم به آن تجاوز کنیم این جمله ی آقای فرمان فرماست که فقط با مقام و درجه و رسته سر و کار دارد و به ما این احساس را می دهد که جایگاه چندانی نداریم و لذا «مرخصیم» بله... اطاعت...قربان!
جمله/عبارت:لازم نیست شما خودتونو نگران کنین.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
صورت ملایم تر اما کاملاً مشابه با دو جمله ی پیش. البته این یکی بنده نوازانه تر، ضعیف نوازانه تر و ترحم آمیزتر است. گویی سرپرست یا قیم کودک صغیری به او می گوید که نگران نباشد او ترتیب همه چیز را خواهد داد. در اینجا مجدداً ما را به مرخصی تعلیقی فرستاده اند، منتها نه با توبیخ و سرزنش بلکه با «تشویقی»!
جمله/عبارت: اگه فکر می کنی شوهر خیلی بدی هستم پس چرا نمی ذاری بری؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
در اینجا مجدداً همان موضوع «هیچ یا همه چیز» مطرح است. اینکه یا همین جوری که هستید دوست تان داشته باشیم یا چنانچه از چیزی شکایت داریم باید بگذاریم و برویم پی کارمان!گویی تنها ظرف پنج ثانیه از 0 تا 60 شمردید و زنگ ها را به صدا درآوردید.حال ما را در موقعیت قرار داده اید که با گفته ی شمامخالفت کنیم، و بگوییم که شما شوهر بدی نیستید و ما هم به این سادگی ها «رفتنی» نیستیم!چطور می توانید از ما انتظار داشته باشید که در این اوقات ما به شما تسلی خاطر و دلداری بدهیم در حالی که این ما بودیم که در ابتدا از چیزی ناراحت بودیم و می خواستیم درباره اش با شما صحبت کنیم؟
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتوانند آزاد باشند.
جمله/عبارت:نمی تونم اینقدر جلو جلو فکر کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چه جمله ی بچگانه ای. بی شک حاکی از سست عنصری گوینده ی آن است. گویی برنامه ریزی چه بار سنگین و چه معضل جان گدازی است؟ شرط می بندم چنانچه رئیس تان از شما خواسته بود در آینده در یک کنفرانس کاری شرکت کنید هرگز چنین چیزی به او نمی گفتید.ما زن ها خیلی خوب می دانیم در این اوقات شما سرگرم چه کاری هستید:می خواهید شانه خالی کنید، طفره بروید و فرار کنید.این کار شما موجب می شود احساس کنیم اهمیت نداریم،شایسته چشم پوشی ایم و مورد صرف نظر واقع شدن و به خودمان واگذار شده ایم.
جمله/عبارت:یه کاریش می کنیم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا به راستی چنین فکر می کنید که این پاسخ شما را باور می کنیم.هنگامی که سعی دارید برای آینده برنامه ریزی کنیم یا مشکلی را حل و فصل کنیم و شما این پاسخ را به ما می دهید می دانیم که فقط می خواهید ما را سر کار بگذارید و وعده ی سر خرمن به ما بدهید.البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه. فکر می کنم باید به این دلیل که به جای فعل «می کنم» از فعل جمع «می کنیم» استفاده کردید و خود را مایل به همکاری و تشریک مساعی جلوه داده اید از شما متشکر و ممنون هم باشم!؟ اما حقیقت این است هنگامی که این عبارت را از شما می شنویم می خواهیم از درد و عصبانیت جیغ بزنیم.
جمله/عبارت: چرا که نه؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این یکی به کمی توضیح نیاز دارد: ما می گوییم: «دوست داری همراه من به مراسم تجدید دیدار دوستای دوران دبیرستانی من بیایی؟» شما می گویید: «چرا که نه؟» مشکل این عبارت این است که دقیقاً به معنای «بله» نیست و لذا واجد هیچ بار احساسی و هیجانی نیست و نشان دهنده ی این موضوع نیست که از آمدن با ما خوشحال خواهید شد. از طرفی به معنای «نه» نیز نیست. با وجود این همیشه در انتها پس از شنیدن این عبارت، این احساس به ما دست می دهد که یک جعبه ی خالی را به عنوان هدیه دریافت کرده ایم. واقعیت امر آن است که در اینجا عملاً با خواسته ی ما موافقت می کنید، اما گویی چنانچه نمی آمدید برایتان تفاوت چندانی هم نمی کرد.
این عبارت موجب می شود زن احساس کند که انتخاب دوم، سوم، یا چهارم است. در ضمن این جمله فاقد هرگونه حس تعهد و پای بندی واقعی است.
جمله/عبارت: من هم همین طور.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
... ما می گوییم:«دوستت دارم.» و شما می گویید «من هم همین طور»می گوییم:«خیلی خوشحالم تونستیم درباره آن موضوع با هم صحبت کنیم.» شما می گویید: «من هم همین طور»
استفاده از این عبارت درست مانند این است که پس مانده های شخص دیگری را بخورید.از دو حالت خارج نیست! یا به لحاظ گفتاری ـ کلامی تنبل هستید وحوصله ندارید همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنید یا اینکه عمداً دوست ندارید آن را بر زبان بیاورید و اعتقادی هم به آن ندارید. «من هم همین طور» مثل یک نصفه «دوستت دارم» به حساب می آید. در هر حال این عبارت این احساس را به ما می دهد که در حق ما اجحاف شده است.
جمله/عبارت:من همین طوری هستم.دوست
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
و اینک بزرگ ترین عذر و بهانه برای سرباز زدن از انجام آنچه ندارید یا نمی خواهید انجام دهید، سرباز زدن از تغییر و رشد شخصی، طفره رفتن از کار کردن بر روی خودتان رابطه و فرار کردن از جدی گرفتن نظرها و بازتاب های ماست.خب، چنانچه نمی خواهید تعهد و پای بندی خود را به چیزی نشان دهید چرا دقیق تر و روشن تر نمی گویید که:«من انتخاب کرده ام که همین طوری باشم.»

پتک های کلامی:

«مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است»
جمله ها/عبارت:
تو منو به یاد نامزد/همسر قبلی ام می اندازی.
یه خورده چاق شده ای؟
داری عین مادرت می شی.
به یه خورده آزادی و فضای شخصی احتیاج دارم تا بتونیم یه کمی نفس بکشم.
شاید مردها لزوماً نباید تک همسر باشند.
چرا زن ها از شنیدن این جمله ها/ عبارت بیزارند:
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.

«بدترین پتک:»

سکوت ......................
آنچه زن ها دوست دارند بشنوند:
جملات یا عباراتی که در ذیل آورده شده اند جملاتی معجزه آسا هستند. لذا این جملات یا عبارات به هیچگونه توضیحی نیاز ندارند. این جملات را بر روی نامزد/همسرتان امتحان کنید و از نتایجی که می گیرید شگفت زده شوید. چنانچه می خواهید کاری عجیب و غریب، نامعمول و خارق العاده انجام دهید و نامزد/همسرتان را حسابی غافلگیر کنید، از او بخواهید چشمانش را ببندد و سپس تمامی این لیست را با صدای بلند برای او بخوانید.

چه بگویید تا احساس محبوبیت به ما بدهید
«دوستت دارم.»
«عاشقت هستم.»
«خیلی خوش شانس بودم که تو رو پیدا کردم.»
«تو بهترین دوست من هستی.»
«تو تنها زن این دنیا هستی که می خوام با او باشم.»
«هیچ زن دیگه ای مثل تو نیست.»
«نمی دونم بدون تو چه کار کنم.»
«نمی تونم زندگی ام رو بدون تو تصور کنم.»
«تو تحقق رویاها و اجابت دعاهای من هستی.»
چه بگویید تا احساس کنیم از ما قدردانی شده است.
«تو خیلی برای من خوبی»
«تو موجب می شی من احساس خوشبختی کنم.»
«برای یک یک کارهایی که برای من می کنی از تو قدردانی می کنم.»
«خیلی خوشحالم می کنی هروقت که ...(مورد خاصی را نام ببرید.)
«تو زندگی منو متحول کرده ای.»
«بابت هرکاری که می کنی از تو متشکرم.»
برای....از تو متشکرم.»
چه بگویید تا احساس ارزشمند بودن بکنیم
«امروز چطور بود؟»
«بیا درباره ی این موضوع صحبت کنیم تا بتونیم با هم تصمیم بگیریم»
«بیا برای ... برنامه ریزی کنیم.»
«درباره ی ... چی فکر می کنی؟»
«آیا کمکی از من برمیاد؟»
«الآن چه کمکی می تونم به تو بکنم؟»
«چه خواسته ای از من داری؟»
چه بگویید که قلب و روح ما را به روی خودتان باز کنید
«از اینکه همیشه همه ی نیازهای تو رو برآورده نمی کنم،متأسفم و از این بابت معذرت می خوام.»
«برای ...از تو معذرت می خوام.»
«قول می دم که روی ...(چیزی که قبلاً از شما خواسته بودیم.) بیشتر کار کنم.»
«متشکرم که با من و مشکلاتم می سازی.»
«متشکرم که با من صبوری.»
«می دونم که کنار اومدن با من همیشه کار ساده ای نیست!»
«برای ...منو ببخش.»

منبع:رازهایی درباره زنان
/rasekhoon

نویسنده:باربارادی آنجلیس

سه شنبه 21/7/1388 - 14:49
دانستنی های علمی

حضرت زهرا (س) درباره آداب غذا خوردن و بهداشت عمومی فرمود:
در سر سفره غذا، 12 کار نیک وجود دارد که سزاوار است، هر مسلمانی آنها را بشناسد.

4 مورد واجب و 4 مورد مستحب و 4 مورد نشانه ادب و بزرگواری است

 و اما چهار عمل واجب :

1 – شناخت و معرفت پروردگار (بدانیم که نعمت های از اوست)

2 – راضی به نعمتهای خدا بودن

3 – گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم » در آغاز  غذا

4 – سپاسگزاری خدا در پایان ( و گفتن الحمدلله رب العالمین) 

و چهار عمل مستحب عبارتند از :

1 – وضو گرفتن قبل از غذا

2 – نشستن بجانب چپ (با پای چپ ابتدا روی سفره بنشینیم،یعنی با پای چپ فرود بیایم برای نشستن روی زمین)

3 – در حال نشسته غذا خوردن

4 – غذا خوردن با سه انگشت 

و آن چهار عملی که نشانه ادب و بزرگواری است مانند:

1 – از غذای پیش روی برداشتن

2 – لقمه ها را کوچک برداشتن

3 – غذا را بخوبی جویدن

4 – کمتر در صورت دیگران، نگاه کردن

www2.irib.ir

دوشنبه 20/7/1388 - 11:59
دعا و زیارت


احساس خود را در این لحظات وصف‌ناپذیر دانسته و گفت: كلمه‌ای كه بتواند ابراز خوشحالی و احساس درونیم را توصیف كند نمی‌یابم و از امام رضا (ع) ممنون هستم كه مرا به این حرم راه داده است. آیرن افزود: از همین...
 

 فارس: یك بانوی مالزیایی با حضور در حرم مطهر رضوی به مذهب شیعه 12 امامی گروید.
 
«آیرن بنت الیپ» كه حدود پنج ماه قبل از دین مسیحیت به اسلام مشرف شده و مذهب اهل تسنن اختیار كرده بود، بعد از مطالعه و تكمیل تحقیقات خود در ارتباط با دین اسلام و مكتب تشیع، چهارشنبه شب 15 مهر 1388در حرم رضوی به این مذهب نورانی گروید.
وی با مراجعه به رواق دارالرحمه حرم مطهر رضوی، تمایلش به تشیع را ابراز داشت و پس از شنیدن توضیحات كارشناسان دینی اداره امور زائران غیرایرانی آستان قدس رضوی درباره اصول مذهب تشیع و اعتقادات آنها در بحث امامت و عدل الهی، شهادتین را به رسم شیعیان بر زبان جاری و نخستین نماز با ولایت خود را در بارگاه منور هشتمین امام شیعیان اقامه كرد.
آیرن كه پس از تشرف به دین مبین اسلام نام «نورالعین» را برگزیده است، احساس خود را در این لحظات وصف‌ناپذیر دانسته و گفت: كلمه‌ای كه بتواند ابراز خوشحالی و احساس درونیم را توصیف كند نمی‌یابم و از امام رضا (ع) ممنون هستم كه مرا به این حرم راه داده است.
وی افزود: از همین ابتدا ارتباط نزدیك عاطفی با حضرت رضا (ع) احساس می‌كنم و باید قدردان این امام مهربان باشم كه چنین فرصتی در اختیارم گذاشت.
نورالعین كه كارشناس رایانه و مدرس این رشته در یكی از موسسات خصوصی كشور مالزی بوده است و در همین كلاس‌ها با یك جوان ایرانی آشنا شده و پس از گرویدن به اسلام با وی ازدواج كرده است، در ارتباط با مقایسه اعمال عبادی اسلام و مسیحیت گفت: در دو سال اخیر نظرم نسبت به دین مسیح تغییر كرده بود و بدون رغبت و تنها به خاطر حفظ ارتباط عاطفی با خانواده‌ام در اعمال عبادی شركت می‌كردم، اما مسائل عبادی دین اسلام با روحیاتم سازگار است و در واقع گمشده‌ خود را یافته‌ام.
وی افزود: در حال حاضر، احساس می‌كنم عباداتم تنها برای رسیدن به قرب الهی است و از آن‌ لذت بسیاری می‌برم.
این بانوی تازه مسلمان كه برای آشنایی با اسلام از تعدادی دوستان و همكاران مسلمان خود كمك گرفته و ضمن سیر در دنیای اینترنت با اصول، عقاید و آداب اسلام آشنا و بدان علاقه‌مند شده است، گفت: ابتدا پذیرش امر برای والدینم سخت بود اما وقتی تصمیم جدی مرا دیدند و از قصدم برای سفر به ایران و انجام تحقیقات بیشتر با خبر شدند، برایم آرزوی توفیق كردند.
وی افزود: باوجود همه تبلیغات منفی و مسموم رسانه‌های غربی علیه مسلمانان جهان، در مواجهه با مسلمانان علاوه بر عقاید محكم آنها، طرز پوشش، آداب و رسوم، اصل احترام به انسان‌ها و طرز صحبت مسلمانان را پسندیده و با قلبم اسلام را پذیرفتم.
گفتنی است اداره امور زائران غیرایرانی آستان قدس رضوی به افرادی كه از مذاهب و ادیان مختلف مراجعه كرده و خواستار شناخت بیشتری درباره اسلام هستند، جلساتی برگزار و مبانی اسلام را برای آنان تبیین می‌كند.
این اداره همچنین در طول سال برای زائران غیر ایرانی به زبان‌های مختلف دنیا به اجرای برنامه‌های فرهنگی می‌پردازد.
 rasekhoon
دوشنبه 20/7/1388 - 5:11
دانستنی های علمی

خوابیدن به حالت جنینى

کسانى که به حالت جنینى مى خوابند، به عبارتى به پهلو مى خوابند و پاهایشان را در شکم خود جمع مى کنند در حالى که دست هایشان روى هم و در جلوى صورتشان قرار دارد، معمولا از جمله اشخاصى هستند که بسیار حساس اند. آنها ممکن است در ابتدا که با دیگران ملاقات مى کنند خیلى خجالتى به نظر برسند اما به زودى با دیگران ارتباط برقرار مى کنند. این وضعیت خواب در میان اشخاص مختلف بسیار متداول است و در زنان نسبت به مردان دو برابر افزایش مى یابد.

خوابیدن به حالت صاف

اغلب کسانى که به پهلو و حالت صاف مى خوابند و دست هایشان نیز به حالت صاف در کنارشان قرار دارد، افرادى اجتماعى هستند که خیلى زود به غریبه ها اطمینان مى کنند اگرچه ممکن است گول بخورند.

خوابیدن به حالت نیمه خمیده

کسانى که به پهلو مى خوابند در حالتى که تنه شان کمى به سمت جلو خم شده و دست هایشان هم کشیده و در جلوى صورت شان قرار دارد، به طور معمول آدم هاى رک و در عین حال شکاک و عیب جو نیز هستند. آنها خیلى دیر تصمیم مى گیرند اما وقتى تصمیم گرفتند، هرگز آن را عوض نمى کنند.

خوابیدن به حالت طاق باز

کسانى که به پشت مى خوابند در حالى که دست هایشان در کنارشان قرار دارد اغلب اشخاصى آرام و محتاط هستند. آنها هیاهو و سروصدا را دوست ندارند اما استاندارد هاى بالایى را براى خود و دیگران تعیین میکنند.

خوابیدن به پشت

کسانى که به حالت طاق باز مى خوابند و دست هایشان را روى بالش مى گذارند، به طور معمول دوستان خوبى براى خود پیدا مى کنند، زیرا آنها همیشه آماده شنیدن حرف هاى دیگران هستند و درصورت نیاز به آنها کمک مى کنند.در این تحقیقات همچنین مشخص شد که این شش حالت خواب بر سلامت اشخاص نیز تاثیر مى گذارد. به عنوان مثال خوابیدن به حالت دمر در حالى که دست ها روى بالش قرار دارد، براى گوارش مفید است.
در حالى که طاق باز خوابیدن به حالتى که دست ها روى بالش قرار داشته باشد یا در کنار بدن باشد موجب خرخر کردن و خواب بد شبانه مى شود. خوابیدن به پهلوى چپ نیز موجب استرس بیشتر اندام هاى درونى از جمله کبد و ریه ها مى شود. طاق باز خوابیدن به حالت صاف نیز موجب فراهم شدن فضاى بیشترى براى تنفس اندام هاى درونى شما مى شود و وقتى شما از خواب بیدار مى شوید احساس بهترى خواهید داشت.
گفتنى است از آنجایى که وضعیت خواب بیشتر اشخاص در طول شب تغییر نمى کند، بنابراین نحوه خواب آنها مى تواند مسایل بسیارى را در خصوص شخصیت آنها بگوید.
منبع:dostan
دوشنبه 20/7/1388 - 5:6
دعا و زیارت
روزی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مدینه طیّبه بیرون رفت كه دید مرد عربی سر چاهی برای شتر خود آب می‌كشد. فرمودند:
آیا كسی را اجیر می‌خواهی كه برای شترت آب بكشد؟ عرض كرد: بلی، به هر دلوی سه خرما اجرت می‌دهم. حضرت راضی شد و یك دلو آب كشید و سه خرما اجرت گرفت. سپس هشت دلو دیگر كشید كه ریسمان قطع شد و دلو به چاه افتاد. مرد عرب غضبناك شد و با جسارت به صورت مبارك رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ سیلی زد! آن بزرگوار دست خود را میان چاه كرد و دلو را بیرون آورد و خود راهی مدینه شد. چون اعرابی این حلم و حسن خلق را از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دید دانست كه آن حضرت بر حق بوده است.
بنابراین با كاردی، دستی را كه به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ جسارت كرده بود قطع نمود و غش كرد و بر زمین افتاد. در همان حال قافله‌ای از آن راه می‌گذشتند. مرد عرب را بدین حال دیدند. چون آب به صورتش پاشیدند به هوش آمد. گفتند: تو را چه شده؟

گفت: به صورت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سیلی زده‌ام. می‌ترسم كه دچار عقوبت شوم! پس برخاست و دست قطع شده خود را به دست دیگر گرفت و در پی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ راهی مدینه شد. در مدینه به سلمان برخورد و ایشان وی را به خانة فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ برد. در آنجا پیامبر خدا نشسته و حسین را روی زانو جای داده بود. اعرابی جلو رفت و عذر خواهی نمود. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: چرا دستت را قطع كرده‌ای؟ گفت: من دستی را كه به صورت نازنین شما سیلی زده باشد نمی‌خواهم.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: اسلام بیاور و به یگانگی خدا اقرار كن! عرض كرد: اگر شما بر حقّید دست قطع شدة مرا به حال اوّل برگردانید و شفا دهید.
پیامبر دست قطع شده‌اش را به موضع خود گذاشت و فرمودند: «بسم الله الرحمن الرحیم» و نفسی كشید و دست مبارك خود را به موضع قطع شده مالید.
دست مرد عرب به حال اوّل بازگشت و او شهادتین به زبان جاری كرد و اسلام آورد.
منبع:ستارگان درخشان، ج 1، ص 23

يکشنبه 19/7/1388 - 12:27
خواستگاری و نامزدی
نویسنده: حضرت آیت الله جوادی آملی
ما باید كاری انجام بدهیم كه هم از درون مشكلی پیدا نكنیم، هم از بیرون. اگر چنانچه از درون مشكلی پیدا نكردیم، از بیرون مشكلی نخواهیم داشت ؛ یعنی آن دشمن درونی را از بین بردیم ؛ وقتی دشمن درونی از بین برود، دشمن برونی كاری نخواهد كرد.
یك وقت انسان از بیگانه می ترسد، برای این كه وابسته به آب و خاك است. امّا اگر وابسته به خاك آفرین و آب آفرین باشد، وابسته به شمس و قمر آفرین باشد ؛ او هراسی ندارد ! بالا‡خره اگر ماه خوب است، شمس خوب است، زمین خوب است، آسمان خوب است ؛ آن كه شمس آفرید و قمر آفرید از همه بهتر است. گفتند :
ای یار، قمر بهتر یا آنكه قمر آرد
ای یار، شكر بهتر یا آنكه شكر آرد
اگر شكر شیرین است، شكر آفرین شیرین تر است. و اگر شمس و قمر زیباهستند، قمر و شمس آفرین زیباتر است. كاری كه امام (رحمت الله علیه) كرد ؛ این بود كه ما را، یعنی جامعه را از شرّ دشمن درونی نجات داد. آن روز كسی به فكر آب و خاك و معدن نفت و گاز نبود ! فقط به فكر قرآن بود و عترت، و پیروز شد و هیچ مشكلی هم نداشت. الآن دشمن به این فكر افتاده كه از درون ، خدای ناكرده ما را بپوساند. مائیم و این هوس ما و این رفاه طلبی و این جنگ فكری - فرهنگی و این تهاجم یا شبیخون فرهنگی و مانند آن ؛ با این باید چه بكنیم ؟!

گوهرهای خود جوش درونی انسان، راهنمای او در همه صحنه ها

قرآن كریم به ما فرمود : شما در درونتان یك لوح نانوشته یا یك خاك یكجا جمع شده نیستید ! در درونتان كتاب های خطی فراوان است، باید فرصت كنید آن كتاب ها را بخوانید، یك. شما مثل یك تلّی از شن نیستید كه شما را طوفان جمع كرده باشد. شما در منطقه های كویری می بینید وقتی یك گرد بادی آمده است ؛ این شن ها را جمع می كند، می شود یك تپّه ای از شن. این تپه ،گوهر و معدن ندارد ؛ چون این را باد آفریده، نه باده ! امّا این كوه ها هستند كه ساخته باده اند و گوهرها در آن هاست. حالا یا لعل گردد در بدخشان، یا عقیق اندر یمن ؛ بالاخره كوه معدن دارد. اگر كسی شیر را باز كرد، استخر را پر آب كرد ؛ این استخر گوهر ندارد ! امّا دریا پر از گوهر است.
منبع:partosokhan
شنبه 18/7/1388 - 12:37
دعا و زیارت
نویسنده : سید حسین نجیب محمد
مترجم: ابوذر یاسری


در روایتی آمده است که امام کاظم(علیه السلام) به راهبی فرمودند: «خداوند، چند اسم دارد که اگر به وسیلة آنها خوانده شود، ردّ نمی‌شود؟» آن راهب عرضه داشت: اسامی خدا زیاد است امّا آنچه که به طور حتم سائلش را ردّ نمی‌کند، هفت تاست. امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: «هر تعداد از آنها را که می‌دانی برایم بازگو».
امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «سرچشمة علم‌ها در کتاب‌های [آسمانی] چهار گانه مندرج و علوم آن در قرآن کریم است. علوم قرآن در سورة فاتحه، علوم فاتحه در «بسم‌الله الرّحمن الرّحیم» و علوم بسمله در بای بسم‌الله است، و من نقطة زیر باء هستم».1
در معارف دین آمده است که اهل بیت(علیه السلام) در همه چیز با قرآن کریم مساوی و برابراند. بر همین مبنا در این گفتار به بحث دربارة ارتباط میان این دو از جهت اعجاز عددی می‌پردازیم.

اعجاز قرآن کریم

در قرآن کریم وجوه متعددی از اعجاز وجود دارد؛
از جمله اعجاز در بلاغت و موضوعات آن، آگاهی دادن از غیبت، بیان قضایای علمی، و همچنین اعجاز عددی که عبارت از نظم در تعداد کلمات و حروفی است که برای مفهومی مشخص بیان شده است. به عنوان مثال در قرآن کریم؛ لفظ «ساعت» 24 بار به تعداد ساعات روز؛ لفظ «شهر = ماه» 12 بار به تعداد ماه‌های سال؛ لفظ «روز» 365 بار به تعداد روزهای سال شمسی؛ لفظ «عزم» 5 بار به تعداد پیامبران اولوالعزم؛ لفظ نماز 5 بار به تعداد نمازهای روزانه، لفظ «طواف» 7 بار به تعداد طواف واجب به دور کعبه؛ از جمله تطابق‌ها، تطابق بین عدد کلماتی که به لحاظ مفهومی موافق یا معکوس یکدیگرند؛ مثلاً:
کلمة «حیات» 145 بار، در مقابل «موت» 145 بار؛
کلمة «دنیا» 115 بار، در مقابل «آخرت» 115 بار؛
کلمة «ملائکه» 84 بار، در مقابل «شیاطین» 84 بار؛
کلمة «حَرّ = گرما» 4 بار، در مقابل «برد = سرما» 4 بار؛ کلمة «ایمان» 11 بار در مقابل «کفر» 11 بار، به کار رفته است.
این اعجاز به واسطة وجود سرّی است که خداوند متعال آن را در حروف و اعداد قرار داده است. وضع نخستن حروف، ابداع خداوندی است که آن را قالب و ظرف حقایق نورانی و کتاب‌های آسمانی قرار داده و از باب اهمیت موضوع به آنها سوگند یاد نموده و فرموده است: «الم، الر، المص، ن، ق ...» و آیات دیگری از این‌گونه که در آغاز سوره‌ها وجود دارد.
امام رضا(علیه السلام) در روایتی می‌فرمایند: «اوّلین ابداع و خواست و مشیت خداوند، حروف است که آن‌را اصل هر چیز، دلیل هر سند، و فصل کنندة هر دشواری قرار داد و به وسیلة آن همه چیز ـ از اسامی حق و باطل یا فعل و مفعول، یا معنی و غیر معنی، ... ـ را از یکدیگر جدا نمود».2
اعجاز دیگر، اعجاز عددی است که اهمیت آن از اهمیت حروف کمتر نیست، و در نظام آفرینش به صورت متوازن وجود دارد. خداوند متعال می‌فرماید: إنّا کلّ شیءٍ خلقنهٰ بقدرٍ.3
ما که هر چیزی را به اندازه آفریده‌ایم.
و می‌فرماید: و أحصٰی کلّ شیءٍ عدداً. 4
و [خداوند] هر چیزی را به عدد شماره کرده است.
و پوشیده نماند که بین حروف و اعداد، رابطه وجود داشته، اعداد سرّ حروف و حروف سرّ افعال‌اند و به هر وسیلة آن آسمان‌ها و زمین برپا شده است. خدای تعالی موجود را با کلمة «کن فیکون» آفریده که مرکب از هفت حرف و معروف به «حروف تکوین» است.

اعجاز عددی قرآن و امامان(علیهم السلام)

بعد از توضیحی که دربارة اعجاز عددی و اهمیت آن داده شده در اینجا لازم است مقایسه‌ای میان اعجاز عددی قرآن کریم و اهل بیت(علیه السلام) انجام داده و کیفیت بروز اعجاز عددی در اهل بیت(علیه السلام) را یادآوری کنیم. از جمله این موارد اعجاز عبارتند از:
1. اگر حروف مقطّعه قرآن کریم را که در آغاز برخی از سور آن مانند «الم، کهیعص، الر،...» آمده است، جمع و حروف تکراری را حذف کنیم، جمله‌ای کامل و معنی‌دار به دست می‌آید که عبارت است از : «صراط علیٍّ حقٌّ نمسکه؛ راه امیرالمؤمنین ـ علی(علیه السلام) طریق حق است که ما به آن تمسک می‌جوییم».
یا: «علیٌ صراط حقٍّ نمسکه؛ علی(علیه السلام) راه حق است که به آن تمسک می‌جوییم».
2. کلمة «کساء» و مشتقّات آن 5 بار [در قرآن کریم] آمده است، به تعداد اصحاب کسا که عبارتند از: حضرات «محمد(ص)، علی(علیه السلام)، فاطمه(س)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام)». برای آگاهی بیشتر در این باره به حدیث شریف کسا رجوع کنید.5
3. کلمات «امام»، «خلیفه»، «وصیة»، «عصمت»، «آل» و مشتقات آنها 12 بار به تعداد امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت(علیه السلام) به کار رفته است.
4. کلمه «شیعه» و مشتقات آن 12 بار، نشان دهندة حقانیت مذهب تشیع در پیروی از امام «علی‌بن ابی‌طالب»(علیه السلام) که تعداد حروف اسم شریفش 12 است، می‌باشد. همچنین است القاب آن بزرگوار مانند: «امیرالمؤمنین»، «العروالوثقی»، «الصّدیق الأکبر» و «یتلوه شاهد منه» که هر یک از آنها از 12 حرف ترکیب یافته است. و این عدد 12 بر کلمة توحید: «لااله‌الا‌الله»، کلمة نبوت: «محمّدٌ رسول‌الله» و کلمة ولایت «علی خلیفة محمد» منطبق است.
پس مانند آنچه که دربارة قرآن کریم دیدیم، اعجاز عددی در مورد عترت پاک رسول خدا(ص) نیز بارز است. اگر در اسامی اصحاب کساء ـ یعنی حضرات محمد(ص)، علی(علیه السلام)، فاطمه(س)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) ـ دقت کنیم درمی‌یابیم که از 19 حرف ترکیب یافته است که مطابق تعداد حروف آیة بسمله «بسم‌الله الرحمن الرحیم» ـ خلاصه قرآن کریم ـ می‌باشد.
از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«همة علوم در کتاب‌های آسمانی چهارگانه مندرج و علوم آنها در قرآن است. علوم قرآن در فاتحه الکتاب، علوم فاتحه در «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» و علوم بسمله در بای بسم‌الله است و من نقطة زیر باء هستم».6
به عبارت دیگر همچنان‌که علوم در قرآن کریم و در بسمله جمع شده، در امام علی(علیه السلام) نیز گرد آمده است.
ابن مسعود می‌گوید:
همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده، که هر حرفی از آن دارای ظاهر و باطنی است و حقاً، ظاهر و باطن آن نزد علی‌بن ابی‌طالب می‌باشد.
و این تطابق موجود بین حروف بسمله و عترت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر وجود تعادل و تساوی در تمسک به آن دو دلالت می‌کند. پس همچنان‌که فرد مؤمن به وسیلة بسمله خود را از شرّ اجنّه و شیاطین و هر چیز ناپسندی محافظت می‌نماید، به همین ترتیب خود را به واسطة تمسک به اسامی مبارک اصحاب کسا مصونیت می‌بخشد.
این مطلب را روایات ما تأیید و بیان می‌کند که خدای تعالی به هر پیامبری نام‌های معصومین پنج‌گانه را آموخت تا در دشواری‌ها و خطرات به ایشان متوسل شوند؛ مانند: نوح نبی(علیه السلام) که درون کشتی لوحی قرار داد. که بر روی آن کف دستی با پنج انگشت آن کشیده شده و بر هر انگشت نام‌های اصحاب کسا(علیه السلام) یعنی: محمّد، ایلیا، فاطمه، شبّر و شبیر ـ نقش بسته و در وسط دست این جمله نوشته بود:
«ای خدا و ای یاور من؛ به واسطة لطف و رحمت خویش و به [حقّ] این نفوس مقدس دستم را بگیر. اینان همگی بزرگان و گرامیانی هستند که تو به خاطر ایشان عالم را آفریده‌ای. خداوندا، به برکت اسامی اینان مرا یاری نما، و تو یکتای توانا بر هدایت من به سوی حق و حقیقتی».
و در بیان اهمیت عدد 19 آنکه بعضی از امامان(علیه السلام) در امور خود آن را به کار می‌گرفته‌اند. از امام علی(علیه السلام) روایت شده که آن حضرت(علیه السلام) درجنگ‌ها به همراه خود نقشی را حمل می‌کردند که در محیط دایرة آن حروف بسمله در 19 خانه و به ازای هر خانه نامی از نام‌های نیکوی خداوند قرار داده شده بود که با آن حروف آغاز می‌شد. و آن حضرت این را در خط مقدم سپاه حمل می‌نمودند و به وسیلة آن به خداوند توسل می‌جستند تا بر دشمنان غلبه یابند.
همچنین روایت شده، آن هنگام که عطش بر امام حسین(علیه السلام) و اصحابش غلبه یافت، آن حضرت(علیه السلام)، نیزه‌ای برگرفت و پشت خیمه‌ها 19 خط به سمت قبله کشید و آن را حفر نمود، در اثر آن چشمه آبی جوشید که از آن نوشیدند و سپس از بین رفت و اثری از آن باقی نماند. در اینجا می‌پرسیم؛ چرا آن حضرت(علیه السلام) فقط 19 خط کشیدند و نکتة قابل توجه آنکه تعداد این خط‌ها برای مورخ دارای اهمیت بوده که آن را نقل کرده است.
6. در روایتی آمده است که امام کاظم(علیه السلام) به راهبی فرمودند: «خداوند، چند اسم دارد که اگر به وسیلة آنها خوانده شود، ردّ نمی‌شود؟»
آن راهب عرضه داشت: اسامی خدا زیاد است امّا آنچه که به طور حتم سائلش را ردّ نمی‌کند، هفت تاست.
امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: «هر تعداد از آنها را که می‌دانی برایم بازگو».
راهب پاسخ داد: به خدا سوگند، هیچ یک از آنها را نمی‌دانم...
محدث قمی می‌گوید:
«مقصود از اسماء هفت‌گانه، همة معصومین(علیه السلام) هستند. زیرا نام‌های گرامی ایشان از آن فراتر نیست و آن عبارت است از: «محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر و موسی» علیهم‌السلام. و بنابراین تأویل «السبع‌المثانی» در این آیة شریفه مشخص می‌شود:
«و لقد آتینٰک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم؛7 و به راستی به تو [پیامبر] سبع‌المثانی و قرآن بزرگ را عطا کردیم».
عدد هفت دارای اسرار عظیمی است که در آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه، تعداد روزهای هفته، تعداد طواف دور کعبه و تعداد نام‌های امامان(علیه السلام) ظهور یافته است»8. 9

پی نوشت :

1. مصابیح الانوار، ج 1، ص 435.
2. رضوان فقیه، الکشوف فی علم الحروف، ص 18.
3. سورة قمر (54)، آیة 49.
4. سورة جن (72)، آیة 28.
5. محدث قمی، مفاتیح‌الجنان، ملحقات پایانی.
6. مصابیح الأنوار، ج 1، ص 435.
7. سورة حجر (15)، آیة 87.
8. منتهی‌الآمال، ج 2، ص 307.
9. برای آگاهی بیشتر در این موضوع به کتاب «الکشوف فی الإعجاز القرآنی و علم الحروف»، اثر شیخ رضوان فقیه رجوع کنید.

منبع:ماهنامه موعود شماره 94
 
شنبه 18/7/1388 - 12:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته