• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1242
تعداد نظرات : 283
زمان آخرین مطلب : 5629روز قبل
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

1-زمین كربلا از كعبه شریف‏تر است.
بحارالانوار ج 98 ص 106. كامل الزیارات باب 88، ص 267.

2- این زمین همیشه مبارك و پاكیزه خواهد بود تا این كه خداوند آن را بهتر از زمین‏هاى بهشت قرار دهد.
بحارالانوار ج 98،ص 107 كامل الزیارات باب 88، ص 268.

3
- این زمین الان نیز از زمین‏هاى بهشت است.
بحارالانوار ،ج98،ص 111، كامل الزیارات باب 89،ص
271

4- خاك كربلا در روز قیامت مانند ستاره درخشان مى ‏درخشد و از این كه قبر امام حسین (ع) را در برداشته است افتخار مى ‏كند چنانچه امام سجاد میگوید: آن سرزمین ندا مى ‏كند كه منم خاك پاكیزه كه در برداشتم جسد حضرت سیدالشهداء و سید شباب اهل جنت را.
بحارالانوار ج 98، ص 108، كامل الزیارات باب 88،ص 268.

5- تسبیح كردن با دانه‏ هاى تربت كربلا ثوابش هفتاد برابر است.
بحارالانوار ج ،98،ص136، مصباح المتهجد طوسى،ص678.

6- هر كسى تسبیحى از تربت كربلا در دست بگیرد و اول روز بگوید «الَّلهم اِنّى اَصْبحتُ اسبحكَ و اهلكَ و احمدكَ عدد ما اَدْیُر به سُبحتى» خداوندا من با تسبیح و تهلیل تو صبح كردم، به تعدادى كه تسبیحم را مى ‏چرخانم تو را سپاس مى ‏گویم تا شام براى او ثواب تسبیح كردن نوشته مى ‏شود و همین ‏دعا را در وقت خواب بخواند و تسبیح را زیرسرگذارد بنابر فرموده امام‏ سجاد همین خاصیت را دارد.
بحارالانوار ج 98، ص 136 و ج 45،ص200 - دعوات راوندى،ص61.

حسین بن على علیه السلام به نام یك نفر مُصلح قیام كرد و به مردم عشق ایده ‏آل ‏داد.
حماسه حسینى جلد 1، صفحه 172

یا حسین
سه شنبه 7/12/1386 - 12:16
سياست

«فیدل‌ كاسترو» كه نام وی، همواره سیگار برگ كوبایی و مبارزات چریكی را تداعی می‌كند،

 در سیزدهم اوت سال 1926 متولد شد. وی نخستین بار به كمك اسطوره مبارزات چریكی،

 «ارنستو چگوارا» در سال 1959 پس از رهبری جنبشی كه به سرنگونی حكومت باتیستا

 منجر شد به نخست‌وزیری كوبا برگزیده و سپس علاوه بر ریاست هیأت‌ وزیران به ریاست

 مجلس كوبا نیز برگزیده شد

.
 

مبارزات كاسترو از زمان تحصیل در دانشگاه هاوانا آغاز شد. جو سیاسی حاكم بر آن زمان،
بستر لازم برای آغاز مبارزات وی به همراه دیگر دوستانش را فراهم می‌كرد.
فیدل در سال 1953 در پی یك حمله نظامی كه تدارك دیده بود، شكست خورده و دستگیر شد
و به زندان افتاد.
 
وی پس از آزادی به مكزیك رفت تا دوره‌های نظامی و پارتیزانی را آموزش ببیند. كاسترو در
داخل كوبا توانست به كمك دوستان سوسیالیست جدید خود، چاوز و مورالس، سیاست‌های
اقتصادی بسیاری را با هدف متمركز كردن اقتصاد كشورش به اجرا درآورد؛ از جمله بهسازی مزارع، اشتراكی كردن كشاورزی و ملی‌سازی صنایع كوبا. وی همچنین به رسیدگی به سلامت و تحصیل
 عمومی جامعه همت گمارد.

وی عاشق سخنرانی است و می‌تواند ساعت‌ها بدون هیچ‌گونه استراحتی، سخنرانی به ویژه از نوع انقلابی آن، داشته باشد.
فیدل در سال 2006 به دلیل مشكلات جسمی كه برایش پیش آمد، از سیاست موقتا كناره‌گیری
 و قدرت مطلق را به برادرش رائول واگذار كرد. ولی اكنون فیدل 81 ساله پس از 46 سال حكومت،
 از قدرت كناره‌گیری كرد و جای خود را رسما به برادرش رائول واگذار كرد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

دوشنبه 6/12/1386 - 11:39
دعا و زیارت
امام باقر علیه السلام مى‌فرماید: حضرت ابراهیم علیه السلام براى عبرت گرفتن از مخلوقات خدا در شهرها مى‌گشت، روزى گذرش به بیابانى افتاد، شخصى را دید جامه مویین پوشیده و با صداى بلند نماز مى‌خواند.
ابراهیم علیه السلام از نماز او تعجب کرد، نشست و انتظار کشید تا نماز او تمام شود، ولى او نماز را رها نمى‌کرد، چون بسیار به طول انجامید ابراهیم علیه السلام او را با دست تکان داد و گفت: با تو کارى دارم نمازت را تمام کن .
عابد دست از نماز کشید و کنار ابراهیم علیه السلام نشست.
ابراهیم علیه السلام از او پرسید براى چه کسى نماز مى‌خوانى؟
گفت: براى خدا .
پرسید: خدا کیست؟
گفت: آن کس که من و تو را خلق کرده است.
گفت: طریق تو مرا خوش آمد، دوست دارم براى خدا با تو برادرى کنم، خانه‌ات کجاست که هر گاه خواستم تو را ملاقات کنم به دیدنت بیاییم ؟
عابد گفت: خانه من جایى است که تو را به آنجا راه نیست .
ابراهیم علیه السلام گفت: یعنى کجاست؟
گفت: وسط دریا.
پرسید: پس تو چگونه مى‌روى؟
گفت: من از روى آب مى‌روم .
ابراهیم علیه السلام گفت: شاید آن کس که آب را براى تو مسخر کرده است، براى من نیز چنین کند، برخیز تا برویم و امشب را با هم باشیم .
آن دو حرکت کردند، وقتى به دریا رسیدند، مرد عابد بسم الله گفت و بر روى آب حرکت کرد، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز بسم الله گفت و به دنبالش رفت .
آن مرد از این کار ابراهیم علیه السلام خیلى تعجب کرد.. وقتى به خانه آن مرد رسیدند، ابراهیم علیه‌السلام از او پرسید: خرج و مخارج زندگى‌ات را از کجا تامین مى‌کنى؟
گفت: از میوه این درخت، آن را جمع مى‌کنم و در تمام سال با آن معاش مى‌کنم.
ابراهیم علیه السلام از او پرسید: کدام روز از همه روزها بزرگتر است؟
گفت: روزى که خدا خلایق را بر اعمالشان جزا مى‌دهد.
ابراهیم علیه السلام گفت: بیا دست به دعا برداریم، یا تو دعا کن من آمین مى‌گویم و یا من دعا مى‌کنم تو آمین بگو.
عابد گفت: براى چه دعا کنیم؟
ابراهیم علیه السلام گفت: دعا کنیم که خدا ما را از شر آن روز نگاه دارد، دعا کنیم که خدا مؤمنان گناهکار را مورد آمرزش قرار دهد.
عابد گفت: نه، من دعا نمى‌کنم .
پرسید: چرا؟
گفت: براى این که سه سال است حاجتى دارم هر روز دعا مى‌کنم ولى هنوز دعایم مستجاب نشده است و تا آن برآورده نشود شرم مى‌کنم که از خداوند چیز دیگرى بخواهم .
ابراهیم علیه السلام گفت: خداوند متعال هرگاه بنده‌اش را دوست داشته باشد، دعایش را به درجه اجابت نمى‌رساند تا او بیشتر مناجات و اظهار نیاز کند، اما وقتى بنده‌اى را دشمن دارد، یا زود دعایش را مستجاب مى‌کند و یا ناامیدش مى‌کند که دیگر دعا نکند و بیشتر از آن با خدا صحبت نکند.
آن گاه ابراهیم علیه السلام از او پرسید: حالا بگو ببینم چه چیزى از خدا خواسته‌اى که او براى تو برآورده نکرده است؟
مرد عابد گفت: روزى در همان جاى نمازم مشغول نماز بودم که ناگاه کودکى را در نهایت زیبایى و جمال، با سیمایى نورانى، موهایى بلند و مرتب دیدم که چند گوسفند چاق و فربه و چند گاو که گویى بر بدن آنها روغن مالیده بودند، مى‌چرانید. من از آنچه دیده بودم بسیار خوشم آمد. گفتم: اى کودک زیبا، این گاو و گوسفندها مال کیست؟ گفت: مال خودم است . گفتم: تو کیستى؟ گفت: من پسر ابراهیم خلیل خدا هستم . من در همان موقع دست به دعا بلند کردم و از خدا خواستم که خلیلش را نشان من دهد. (ولى سه سال است که هنوز خبرى نیست .)
ابراهیم علیه السلام گفت: منم ابراهیم، خلیل خدا و آن کودک که مى‌گویى پسر من است .
عابد گفت: الحمدلله رب العالمین که دعاى مرا مستجاب کرد. و آنگاه دست در گردن ابراهیم علیه السلام انداخت و دو طرف صورت او را بوسید و گفت: حالا بیا و تو دعا کن تا من آمین بر دعاى تو بگویم .
ابراهیم علیه السلام دست به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا گناهان مؤمنین و مؤمنات را تا روز قیامت ببخش و از آنها راضى باش.
و عابد آمین گفت.
آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: دعاى ابراهیم علیه السلام کامل است و شامل حال شیعیان گناهکار ما تا روز قیامت مى‌شود.
منبع:
برگرفته از کتاب عاقبت بخیران عالم، جلد 2، اثر على محمّد عبداللهى.
دوشنبه 6/12/1386 - 11:26
دانستنی های علمی
مرد دیر وقت خسته از كار به خانه برگشت.
دم در پسر 5 ساله اش را دید كه در انتظار او بود:
 
- سلام بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتما چه سوالی؟
- بابا ! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
- اگر باید بدانی بسیار خوب می گویم:۲۰ دلار!
پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می شود به من ۱۰ دلار قرض بدهید؟
مرد عصبانی شدو گفت اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملا در اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی.من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خود اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است.به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد که پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
-  خوابی پسرم؟
- نه پدر، بیدارم.
- من فکر کردم که شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم
را سر تو خالی کردم. بیا این ۱۰ لاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو خندید، و فریاد زد: متشکرم بابا ! بعد دستش را زیر بالش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته، دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه
خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی من حالا ۲۰ دلار دارم . آیا می توانم یک ساعت از کار شما بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم...!!!
يکشنبه 5/12/1386 - 13:4
دعا و زیارت
سیمای زینب كبری در آئینه كلام و رفتار معصومین (ع)
بهترین راهها برای شناخت سیمای تابناك حضرت زینب دو راه است:
الف شناخت او، از راه توجه به تاریخ زندگانی او و درك احكام او و بررسی رفتار او.
ب شناخت او در آئینه كلام معصومین(ع) دربارة او و برخورد آنان با او.
از آغاز مقاله بانگاهی اجمالی به زندگانی و كلام و رفتار زینب كبری، گامی در راه شناخت این نمونة عمل و الگوی بزرگ و اسوه حسنه برداشتیم و اكنون در پرتو كلام و رفتار پیامبر و امامان (ع) پیرامون زینب0س) در راه شناخت بیشتر آن حضرت گام برمی‌داریم.
 
پیامبر اسلام(ص) و زینب(س)
زمانیكه زینب به دنیا آمد پیامبر اسلام در سفر بودند، حضرت فاطمه(س) از همسر خود علی‌بن ابی‌طالب(ع) درخواست كرد نامی برای نوزاد انتخاب نماید. آن حضرت صبر كرد تا رسول خدا(ص) از مسافرت بازگشتند، تقاضا نمود كه نام فرزند را برگزینند، و پیامبر اسلام(ص) هم با بهره‌گیری از وحی الهی، نام زینب را برای نوزاد تعیین كردند
دكتر عایشه بنت الشاطی در كتاب «بطله كربلا» در زمینة نام‌گذاری حضرت زینب چنین اظهار می‌دارد: زینب نام دختر بزرگ پیغمبر اسلام بود كه با ابوالعاس بن ربیع ازدواج كرد. او در بین راه مكه و مدینه بر اثر حادثه‌ای از دنیا رفت. آن حادثه این بود كه یكی از كفار ضربه‌ای به شكم زینب زد و بر اثر آن جنینی را كه در رحم داشت سقط كرد. مرگ زینب، پیغمبر خدا را آزرده و غمگین ساخت. هنگامی كه نوة دختری آن حضرت به دنیا آمد او را به نام دختر خویش، زینب نامید.
 
گریة پیامبر(ص)
هنگامی كه علی(ع) توسط حسین(ع) از ولادت فرزند خود زینب اطلاع یافت گریست و حسین(ع) نیز بر اثر گریة پدر گریست. و از پدر پرسید: چرا گریه كردی؟ امام پاسخ او را به آینده واگذاشت، زمانی كه زینب به حضور رسول خدا(ع) آوردند ایشان نیز گریست، قنداقة زینب را به دست گرفت و صورت او را بوسید و گریه كرد. جبرئیل نیز كه برای كمك به امر نامگذاری آمده بود گریست و گفت: این نوزاد در زندگی، مصائب فراوان خواهد دید. او در مصیبت از دست دادن پیامبر، مصیبت مادر، مصیبت پدر، مصیبت برادرش حسن، عزادار و سوگوار خواهد بود؛ و از همه بزرگتر، مصیبت برادرش حسین(ع) در كربلا است.
علامه سیدمحسن امین در اعیان الشیعه دربارة زینب می‌نویسد: «سمیت ام المصائب و حق لها ان تسمی بذلك» زینب‌ ام المصائب (مادر مصیبت‌ها) نامیده شده و حق و شایسته است برای او كه به آن نامیده شود. علامه سپس برخی از مصائب بزرگی كه بر زینب وارد شده را می‌آورد.
 
ثواب گریه بر مصائب زینب(س)
هنگامی كه جبرئیل از مصائب و سختی‌ها و غم و اندوه‌ها و مشكلاتی كه بر زینب وارد خواهد شد خبر داد فبكی النبی(ع) و قالك من بكی علی مصائب هذه البنت كان كمن بكی علی اخویها الحسن والحسین». پیامبر گریست و فرمود: هركس بر مصیبت و اندوه این دختر گریه كند، ثواب و پاداش او نزد خدای متعال، مانند كسی است كه بر دو برادرش حسن و حسین گریه كند.
روشن است كه گریه بر مصائب اهل بیت و گریستن بر زینب(س) نشانة همدردی و همراهی با آنان و اعلام وفاداری نسبت به آرمان آنان، و آئینة بیانگر تولی و تبری و مرتبه‌ای از مراتب محبت اهل بیت و تنفر از دشمنان آنان و اظهار آمادگی برای پیروی از آنان و الگو و سرمشق قراردادن آنان است.
 
احترام امامان بر زینب(س)
یحیی مازنی می‌گوید: من مدت و زمان بسیاری در مدینه در جوار و همسایگی علی‌بن ابی‌ طالب (ع) و نزدیك خانه‌ای كه زینب در آن زندگی می‌كرد بودم. به خدا سوگند هرگز بدن و روی زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم. هرگاه می‌خواست به زیارت قبر جدش رسول خدا (ص) برود، شب می رفت و امام حسن(ع) جانب راست و اما حسین(ع) جانب چپ و امیرالمؤمنین (ع) در جلوی او حركت می‌كرد؛ و هنگامی كه به قبر شریف می‌رسیدند امیرالمؤمنین(ع) از زینب(س) پیشی می‌گرفت و چراغ را خاموش می‌كرد و یكبار امام حسن(ع) سبب آن را پرسید، امام علی(ع) فرمود: «اخشی ان ینظر احد الی شخص اختك زینب». می‌ترسم كسی به شخص خواهرت زینب نگاه كند.
هنگامی كه امام حسن(ع) شنید خواهرش زینب(س) می‌آید، درحالی كه سخت بیمار بود و پاره‌های جگر آن حضرت داخل تشت می‌ریخت، فرمان داد كه تشت را بردارند، زیرا نمی‌خواست خواهرش با دیدن آن ناراحت و افسرده گردد.
برخی نوشته‌اند: «ان الحسین(ع) كان اذا زارته زینب، یقوم اجلالاً لها و كان یجلسها فی مكانه» هرگاه زینب(س) امام حسین(ع) را زیارت و دیدار می‌نمود آن حضرت برای تعظیم و بزرگداشت خواهرش بپا می‌ایستاد و او را در جای خود می‌نشاند.
علامه سیدجعفر آل بحرالعلوم طباطبائی در كاب «تحفه العالم» دربارة زینب(س) چنین اظهار می‌دارد: و یكفی فی جلاله قدرها و نباله شأنها ماورد فی بعضی الاخبار من انها دخلت علی‌الحسین(ع) و كان یقرأ القرآن فوضع القرآن علی‌الارض و قام لها اجلالاً. در جلالت قدر و بزرگی و برتری مقام و شأن او، كافی و بس است، آنچه در برخی اخبار رسیده كه زینب بر حسین(ع) وارد شده و امام قرآن می‌خواند، پس حضرت (چون دید زینب آمد) قرآن را بر زمین نهاد و برای اجلال و بزرگداشت او بپا ایستاد.
 
تفسیر قرآن توسط زینب كبری(س)
سیدنورالدین جزائری در كاب «خصائص زینبیه» آورده است كه: هنگامی كه علی‌بن ابی‌طالب(ع) در كوفه بوده‌اند حضرت زینب(س) در منزل خویش، جلسة تفسیر قرآن برای زنان داشته است. روزی كهیعص را تفسیر می‌نموده كه امیرالمؤمنین(ع) به خانة ایشان آمده و فرمود: فرزندم كهیعص را برای زنان تفسیر می‌كنی؟ زینب (س) عرض می‌كند آری. امام علی(ع) می‌فرماید: این رمز ونشانه‌ای است برای مصیبت و اندوهی كه بر شما عترت و فرزندان رسول خدا(ص) روی خواهد آورد: سپس آن مصائب و اندوه‌ها را بیان نموده «فبكت بكاءً عالیاً» زینب با صدای بلند گریست.
 
زینب (س) محدثه و معصومه است
پس از سخرانی زینب كبری در میان مردم كوفه كه همه را تحت تأثیر قرار داد و آثار فراوانی داشت، امام زین‌العابدین(ع) به ایشان فرمود:«یا عمه اسكتی ففی‌الباقی من الماضی اعتبار و انت بحمدالله عالمه غیرمعلمه، فهمه غیر مفهمه». ای خواهر پدرم (عمه) آرام باش! در باقی از گذشته مایه اعتبار است. تو الحمدالله، دانا و آگاه هستی كه كسی به تو نیاموخته و درك كننده و فهمیده‌ای هستی كه كسی به تو نفهمانده است.
 این جملة امام معصوم می‌رساند كه حضرت زینب «محدثه» بوده و از جانب خدای متعال به او الهام می‌شده و از علم لدنی برخوردار بوده است.
مرحوم علامه مامقانی در كتاب «تنقیح المقال» می‌نویسد: «زینب و ما زینب و ما ادریك ما زینب؟! هی عقیله بنی هاشم…» زینب و كیست زینب و چه می‌دانی زینب كیست؟ او عقیله و بانوی بزرگوار و گرامی فرزندان بنی‌هاشم است. او صفات حمیده و ویژگیهای پسندیده‌ای را دارا بود كه پس از مادرش فاطمة زهرا(س) كسی دارا نبوده است. به گونه‌ای كه شایسته است گفته شود: او صدیقه صغری است و او در حجاب و عفاف در سطحی قرار داشت كه هیچكس از مردان در زمان پدر و برادرانش تا روز طف و كربلا، او را ندیده است. او در صبر و ثبات قدم و قدرت ایمان و تقوی یكتا و بی‌نظیر است. او در فصاحت و بلاغت گویا از زبان امیرالمؤمنین سخن می‌گفت«ولو قلنا بعصمتها لم یكن لاحد ان ینكر ان كان عارفا باحوالها بالطف و ما بعده، كیف…» اگر ما بگوئیم
زینب (س) دارای مقام عصمت بوده و معصوم است كسی نمی‌تواند انكار كند اگر به احوال او در طف و بعد آن آشنا باشد. چگونه چنین نباشد؟ اگر این نبود، امام حسین(ع) مقدار و بخشی از بار سنگین امامت را روزگاری كه امام سجاد(ع) بیمار بود به او واگذار نمی‌كرد و امام سجاد(ع) او را در بیان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه‌های ولایت و امامت است، جانشین خویش و نائب خاص قرار نمی‌داد.
 احمد ابوكف از جاحظ نقل می‌كند كه: زینب(س) در صفا و لطف مانند مادرش زهرا(س) و در دانش همچون پدرش علی (ع) بود.
 شیخ جعفر نقدی پس از نقل نظر امام سجاد(ع) دربارة علم حضرت زینب(س) می‌نویسد: پرورش زینب(س) در دامان پیامبر(ص) و علی (ع) و زهرا(س) و همراهی با امام حسن (ع) و امام حسین(ع) و سرانجام امام سجاد(ع) او را در نقطه‌ای از دانش قرار داده بود كه فراتر از علم ظاهری و دانش‌آموختنی بود.
 
زینب (س) از آینده خبر داشت
امام سجاد(ع) می‌فرماید: در عاشورا هنگامی كه مصائب بزرگ روی داد و پدرم و همه كسانی كه با او بودند از فرزندان و برادران و یاران شهید شدند و اهل بیت را بر جهاز شتران سوار كردند تا به كوفه ببرند و دیدم بدنهای پدرم و سایر شهیدان روی زمین است و كسی درصدد دفن آنان برنمی‌آید خیلی بر من گران آمد و سینة من تنگی گرفت و حالتی برای من پدید آمد كه می‌خواست جان از بدنم پرواز كند. عمه‌ام زینب كبری(س) كه من را در آن حال دید گفت: از آنچه می‌بینی نگران مباش و جزع مكن، به خدا سوگند این عهدی بود از رسول خدا(ص)، برای جد و پدر و عموی تو كه رسول خدا(ص) مصائب هر یك را به ایشان خبر داده است. خداوند از گروهی كه فرعونها آنان را نمی‌شناسند ولی در آسمانها شناخته شده‌اند پیمان گرفته كه این اعضای جدا از هم و بدنهای در خون طپیده را دفن كنند و در كربلا بر قبر پدرت سیدالشهداء علامتی نصب كنند كه اثر آن هرگز برطرف نشود و مردم از سراسر جهان برای زیارت قبر مطهرش به كربلا خواهند آمد و هرچه سلاطین كافر و یاران ستمگران در محو آثار آن كوشش كنند عظمت و رفعت آن افزایش خواهد یافت.
حضرت زینب می‌گویند هنگامی كه فرق پدرم شكافته شد و در آستانة شهادت قرار گرفت آنچه را از ام‌ایمن به نقل از رسول خدا (ص) دربارة حوادث آینده شنیده بودم به عرض ایشان رساندم و گفتم: دوست دارم آن حوادث را از زبان شما بشنوم و آن حضرت فرمود:
«یا بنیه الحدیث كما حدثتك ام ایمن» ای دخترم حدیث همانگونه كه ام ایمن برایت بیان كرده هست.
دكتر عایشه بنت الشاطی اعتقاد دارد: زینب از حوادث ناگوار آینده خبر داشت. نقل شده كه روزی زینب در حضور پدرش مشغول تلاوت آیاتی چند از قرآن كریم بود و از پدر تفسیر برخی آیات را خواست و پدر پاسخ او را داد، زینب با هوش و فراست تابناك خویش دریافت كه به روزهای آینده و مسؤولیت خطیری كه در انتظار اوست اشاره دارد و ترس و وحشت! علی وقتی افزایش یافت كه زینب با قیافه جدی گفت: ای پدر… آن را می‌دانم. مادرم از آن خبر دارم نموده است، تا مرا برای فردا آماده نماید.
 
تهجد ، شب‌زنده‌داری ، نماز شب زینب(س)
حضرت زینب(س) در عبادت، شبیه مادرش حضرت فاطمه(س) بود، شبها با تلاوت قرآن و نماز شب سیر می‌كرد و نماز شب آن حضرت هیچگاه ترك نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم نماز شب را خواند. امام سجاد(ع) فرموده:«رأیتها تلك اللیله تصلی من جلوس»
دیدم زینب(س) آن شب (شب یازدهم محرم) نشسته نماز می‌خواند.
 و نیز می‌فرماید: «ان عمتی زینب مع تلك المصائب و المحن النازله بها فی طریقنا الی الشام ما تركت نوافلها اللیلیه». عمه‌ام زینب با آن آزارها و اندوهها كه به او رسید، در راه ما به سوی شام نافله‌های شب را ترك نكرد.
 و نیز می‌فرماید: «ان عمتی زینب (س) كانت تؤدی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند سیرالقوم بنا من الكوفه الی‌الشام و فی بعض المنازل كانت تصلی من جلوس فسألتها عن سبب ذلك، فقالت: اصلی من جلوس لشده الجوع والضعف منذ ثلاث لیال، لانها كانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم كانوا یدفعون لكل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی‌الیوم واللیله». عمه‌ام زینب هنگامی كه لشگر، ما را از كوفه به شام می‌برد نمازهای واجب و مستحب خود را ایستاده بجا می‌آورد و در برخی منازل نشسته نماز می‌خواند، سبب و علت آن را از او پرسیدم، گفت: نشسته نماز می‌خوانم چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا دربرگرفته، برای اینكه آنچه از طعام و خوراك به او می‌رسید میان كودكان قسمت می‌نمود. چون لشگر به هر یك از ما در روز و شب یك گرده نان می‌داد.
فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز می‌گوید: عمه‌ام زینب در شب دهم محرم (شب عاشورا) همة شب را در محراب و جایگاه نمازش ایستاده و استغاثه می‌كرد و از پروردگار كمك و یاری می‌خواست كه بر اثر آه و ناله او هیچیك از ما نخوابید.
گفته‌اند كه امام حسین(ع) در آخرین وداع به خواهرش زینب(س) فرمود: « یا اختاه لاتنسینی فی نافله اللیل». ای خواهر، مرادر نافله شب فراموش نكن.
از دعایی كه از زینب(س) به یادگار مانده است می‌تواند دریافت كه دریای دل او چه امواج مصیتبی را تحمل كرده است؛ و كوهسار ارادة پولادین او در برابر چه توفانهای كوبنده‌ای ایستاده است. با خدای خود می‌گوید: «یا عماد من لا عمادله و یا سند من لاسند له یا من سجد لك سواد اللیل و بیاض النهار و شعاع الشمس و خفیف الشجر و اوی الماء یا الله یا الله یا الله.» ای پناهگاه كسی كه جز تو پناهی ندارد. ای تكیه‌گاه كسی كه جز تو پشتوانه‌ای نمی‌شناسد ای خدایی كه سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب برای تو سجده می‌كنند. ای خدا! ای خدا! ای خدا......
 
پنج شنبه 2/12/1386 - 12:39
دعا و زیارت
مرحباً بکَ یا زینَ الَّسمواتِ و الارض
مرحبا بر تو ای آراستگی آسمان ها و زمین
 
روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله ) امام حسین (علیه السلام ) را اینگونه صدا زد و سپس فرمود: همانا خداوند در سمت راست عرش نگاشته است: «« اِنَّ الحُسینَ مصباح الهُدی و سفینةُ النَّجاة ؛ همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. »»
 
 
در روایات آمده است که نور وجود پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ) نخستین آفریده ی الهی است و این سخن از آن روی است که آفریده ای که در درگاه خداوند ارجمندتر و محبوب تر باشد لازم است که در آفرینش نیز از دیگر آفریده ها پیش افتد. و روایاتی نیز گواه این موضوع هستند که علاوه بر نور وجودی پیامبر، پیشوایان پاک پس از او نیز هستند که در یک هنگام آفریده شدند.
به هر حال چه بگوییم که نخستین آفریده ی هستی تنها نور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ) بوده و یا نور پیامبر و پیشوایان پاک پس از او بوده ، در هر صورت نور وجود حسین (علیه السلام) نخستین آفریده ی هستی است، چرا که خود پیامبر فرمودند: « حسین ٌ منّی و انا من حسَین » .
ولی چون به تفاوت این دو نور می نگریم در نور حسین (علیه اسلام ) ویژگی ای می یابیم و آن اینکه نگریستن به آن نور اندوه می آورد. (همانگونه که شنیدن نام حسین (علیه السلام ) و بر زبان آوردنش حزن آور است).
 
 
ویژگی های پس از ولادتش
گاه روی شانه و پشت پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) می نشست و گاه بر روی شانه و گردن جبرئیل ( علیه السلام ) و گاه روی دستان علی ( علیه السلام )
پیامبر در واپسین لحظات عمر شریفش حسین ( علیه السلام) را بر سینه نشاند و او را میبوسید و می فرمود: مالی و لیزید ٍ ؟ لابارکَ اللهُ فی یَزید ٍ (یزید را با من چکار است؟ خداوند یزید را خیر ندهد!)
 
این مهربانی بیش از اندازه ی پیامبر تنها درباره ی حسین (علیه السلام) پدیدار نگشت بلکه در مورد دلدادگان به حسین ( علیه اسلام ) نیز بوده است. می فرمود:
«« اللهم انّی اُحِبَّهُ و اُحِبُّ مَن یُحِبُّهُ »»
 
از خداوند مهربان می خواهیم تا ما را در زمره ی دلدادگان به حضرتش قرار دهد و تا جانی در بدن داریم از محبان او باشیم.
 
 
آب و حسین
حسین ( علیه اسلام )بسان دیگر انسان ها حق نوشیدن آب را داشت، اما بازداشته شد از نوشیدنش، و به همین خاطر خداوند بلند مرتبه چهار نوع از آب ها را به آن حضرت عطا فرمود:
نخست آب کوثر را، برای رفع عطش او و یاران شهیدش قرار داد.
دومین گونه از آب هایی که به او ارزانی شد، آب حیات است که در بهشت با قطره های اشک هایی که برای آن حضرت فرو ریخته شده است ( سومین نوع آب ) آمیخته میگردد و شیرین تر میگردد. چرا که حسین ( علیه السلام ) کشته ی اشک هاست.
و چهارمین آب، همان آبی است که بر همه ی دوستداران آن حضرت قرار داده، که به هنگام نوشیدن آب خنک و گوارا آن حضرت را یاد کنند . و خود آن حضرت در این باره فرمود : «« شیعیان من هنگامی که آب شیرین و گوارایی نوشیدید، مرا یاد کنید »»
 
 
نامگذاری امام حسین( علیه السلام ) توسط خداوند بلند مرتبه انجام شد و این بزرگداشت ویژه ای بود که از سوی خدا به آن حضرت شد. پس از نامگذاری آن حضرت خداوند به جبرییل فرمود که پس از تبریک بر پیامبر به او تسلیت بگو و به او خبر بده که امت تو این فرزند را خواهند کشت . به همین خاطر است که در روایات متعدد احترام ویژه ای برای سوگواری بر حسین( علیه السلام)شده است.
 
حتی گهواره ی حضرت احترام خاصی داشته تا جایی که فطرس به گهواره ی او پناه برد و نجات یافت.
 
 
و او آنقدر نزد خداوند عزیز بود که میکاییل برایش لالایی می خواند و از انگشت پیامبر شیر مینوشید ..اما چه شد آن همه عزت؟ اما چه شد آن هنگام که آب را بر روی او بستند و بیعت شکسته، دشمن جانش شدند؟
چه کردند با او که جگرش از شدت تشنگی پاره پاره شد و بر زمین افتاد و وحشیان و حیوان صفتان از هر سو بر او حمله ور شدند و آن نور خداوندی را که حتی در آن لحظات همچون مه تابانی بر روی زمین میدرخشید را ندیدند؟
و آنقدر عرصه را بر او تنگ کردند که حتی خداوند نیز دیگر طاقت نیاورد و فرمود:
 
( یا ایَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ * ارجِعی الی رَبِّکِ راضِیَةً مَرضیَةً * فَادخُلی فی عبادی*وَادخُلی جَنَّتی )
 
 
برگرفته از کتاب خصایص الحسینیه مرجوم شوشتری
 
============ ========= ========= ========= ======
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
یا حسین شهید
نخستین جایگاهی که حسین (علیه السلام) پس از ولادتش در آن جای گرفت بر روی دستان پیامبر ( صلی الله علی و آله ) بود.
پنج شنبه 2/12/1386 - 12:6
دعا و زیارت
ثروتمندان به خاطر تمكن مالی
نباید در اداره كشور نفوذ كنند
ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالی خود نباید در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامی نفوذ كنند و مال و ثروت خود را بهانه فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان، افكار و خواسته های خود را تحمیل كنند. این خود، بزرگترین عامل دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق كریمه و ارزش های متعالی و فرار از تملق گویی ها می شود؛ و حتی بعضی ثروتمندان را از اینكه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست، متنبه می كند.
فریاد برائت صفحه42
سه شنبه 30/11/1386 - 13:34
دعا و زیارت
به نام خدا
 
این حدیث را شیخ بهایی از پدر خود شنیده و سینه به سینه تا امیرالمومنین استماع شده است. و شیخ آن را در پشت جلد کتابی نوشته .
 
حضرت علی علیه السلام می فرماید:پیامبر روزی به یکی از اصحاب خود فرمود:
ای بنده ی خدا در راه خدا دوست بدار و در راه خدا دشمن بدار، موالات در راه خدا کن و کینه ورزی در راه خدا نما. بدان که هیچ کس به ولایت حق جز به آنچه گفتم نخواهد رسید و هرگز طعم ایمان در ذائقه ی احدی احساس نمی شود جز به آنچه بیان نمودم هر چندکه نماز و روزه انسان بسیار باشد. اما امروزه برادری مردم با یکدیگر به خاطر دنیا و امور دنیوی است و دوستی شان به خاطر دنیا و دشمنی شان به خاطر دنیا و بغض و کینه شان به خاطر دنیاست. و این گونه دوستی ها و دشمنی ها در پیشگاه حق تعالی به هیچ نمی ارزد. صحابی گوید: عرض کردم ای رسول خدا چه کنم و چگونه بدانم که دوستی و دشمنی یم در راه خداست و چه کسی ولی خداست تا او را دوست بدارم و چه کسی دشمن حق است تا با آن کین ورزم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله به من( منظور امیرالمومنین است) اشارت کرد و به او فرمود: این مرد را میبینی؟ عرض کردم: آری.
فرمود: دوستدار این مرد دوستدار خدا و دشمن او دشمن خداست، اهل ولایت و محبت این مرد را دوستدار باش هر چند که قاتل پدر تو باشد و دشمن او را دشمن دار هر چند پدر تو باشد.
 
نام تو کلیـــــــــد بستگی ها....::::....یاد تــــو دوای خستگی ها
دل می شکند شکنج زلفت....::::....ای مرهم دل شکستگی ها
تاری ز کمنـــد گیسوانت....::::....پیونــــد بسی گسستگی هـــا
 
 
پیامبر صلی الله علی و آله فرمود: انکار نعمت خداوند کفر است و انکار نبوت و رسالت من کفر است و انکار ولایت علی نیز کفر می باشد.
 
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر همه ی مردم نسبت به محبت علی بن ابیطالب اتفاق نظر داشتند هرگز خداوند جهنم را خلق نمی کرد.
 
اگر دوزخ میـــــان پوســـت داری   ***   نسوزی گر علی را دوست داری
اگر حب علی در سینه ات نیست   ***   بسوزی گر هزاران پوست داری
 
 
و علیٌّ هو صراطُ المستقیم
 
 
الهی و ربّی
و لا تَکِلنی الی نفسی طُرفة عین ٍ ابداً
 
 
============ ========= ========= ====
 
 یا رب برسان تو مهدی غایب را
فرزند علی ابن ابی طالب را
از دوری او همیشه فریاد زنم
مانند سگی که گم کند صاحب را
 
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
 
یا حسین شهید
سه شنبه 30/11/1386 - 13:23
دانستنی های علمی
) 1(كلمه ی ((قرآن))، در قرآن چند مرتبه آمده است؟
پنجاه و هشت مرتبه
2) معنی لغوی و اصطلاحی قرآن؟
قرآن در اصل مصدر است به معنی خواندن. سپس قرآن عـَلَم است (اسم خاص) برای كتاب حاضر كه بر حضرت رسول (ص) نازل شده است به اعتبار آن كه خواندنی است. قرآن كتابی است خواندنی ،باید آن را خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود. بعضی ها قرآن را در اصل به معنی جمع گرفته اند كه اصل ( قرٍء)به معنی جمع است ، در این صورت می توانند بگویند قرآن یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی.اما اصطلاحا از آن جهت قرآن نامیده می شود كه سوره ها را جمع نموده آن ها را به یكدیگر می پیوندند.
3) معنی لغوی و اصطلاحی آیه؟
این كلمه دارای معانی متعدد و گوناگونی است از جمله: علامت و نشانه ، جماعت ، امر عجیب و شگفت آور، ... اما اصطلاحا كوچكترین واحد یك سوره را آیه می نامند و نص قرآنی از آن تشكیل می شود.
4) معنی لغوی و اصطلاحی سوره؟
معنی لغوی سوره یعنی حصار یا دیوار بلند شهر، و اما در اصطلاح قرآنی از آن جا كه مجموعه ای از آیات ، مطلب یا مطالب خاصی را كه به هم پیوند داشته به صورت واحدی در آورده و همچون باروی رفیع شهر، پیرامون آیاتی را احاطه كرده است سوره نام گرفته است.
 
سه شنبه 30/11/1386 - 13:19
دعا و زیارت
 
بعضی که در ظاهر نمی توانند قرآن را منکر شوند و در عالم عوامی خود در هر مساله ای می گویند در کجای قرآن نوشته است با اینکه عمده ی احکام از روایات و گفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار به دست می آید ؛ از این رو لازم است که در اینجا به طور فشرده مساله حجاب را از دیدگاه قرآن بررسی کنیم .
الف ـ مهمترین آیه ی حجاب در قران آیه 30 سوره ی نور است که می خوانیم : ای پیامبر !به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید به وسیله مقنعه و چارقد سینه و گردن خود را بپوشانند و زینت خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و سایر افراد محرم خود.
همه مفسران و علما اتفاق نظر دارند که طبق این آیه زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند .
تنها بحث و گفتگو در این است که منظور از استثنا (الا ما ظهر منها ) که کشف این مقدار اجازه داده شده است .
بعضی گویند : منظور صورت و دستها تا مچ است و یا صورت تنها است .
بعضی می گویند : منظور انگشتر و النگو و خلخال و یا سورمه و انگشتر و رنگی گه به وسیله خضاب در دست مانده می باشد .
بعضی هم می گویند :منظور لباس روئین زن آنچه قهراً پیدا است می باشد : برای هریک از این اقوال بخثهای دامنه دار شده و جای آن در فقه اسلامی است . ولی آنچه در اینجا لازم به تذکر است این است که اهل حجاب و پوشش بدن و مو طبق آیه قوق مورد اتفاق همه است .
ب ـ یکی دیگر از آیاتی که در قران دلالت بر وجود حجاب و پوشش برای زن می کند آیه 58 سوره احزاب است که می خوانیم :
ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مومنان بگو که خویشتن خود را به جلباب (چادر و عبا ) بپوشاند که این کار به خاطر آنکه به عفت شناخته شوند و کلی معترض آنها نشود برای آنان بسیار بهتر است .
علامه طبرسی در مجمع البیان ذیل ایه فوق می گویند : جلباب عبارت است که روسری که هنگام بیرون رفتن از خانه بوسیله آن سرو صورت خود را می پوشاند .
نکته ای که ذکر آن در اینجا لازم است اینکه دو مطلب از این راه می توان تایید برای لزوم پوشش وجه و کفین (صورت و دو دست تا مچ )استفاده کرد .
1ـ  از روایات و قرائن استفاده می شود که فلسفه ی حجاب و پوشش بیشتر از اینرو است که باعث تهییج مردان و جوانان و فساد و گسترش فحشا نگردد بنابراین پوشش صورت باید بیشتر رعایت گردد.
2ـ فرضا اگر وجه و کفین (صورت و دستها تا مچ )استثنا شده باشد و پوشش آن از دیدگاه اسلام واجب نباشد ، شاید این استثنا در مواردی است که تربیت اسلامی حکومت کند .
ما در محیط هایی که تربیت اسلامی نیست و اکثر جوانان با چشمهای آلوده و تند عادت به نگاه کردن کرده و در مسیر هرزگی و سبکسری و آزار و متلک گفتن گام برمی دارند . در چنین محیط هایی عدم پوشش وجه و کفین هیچگونه صلاحیت ندارد بلکه ناروا است بعضی متعقدند « آنکانکه که قائل به جواز نپوشیدن وجه و کفین هستند در همه جا نمی توانند این مطلب را بگویند .
روایت
ام سلمه یکی از همسران رسول خدا (ص) می گوید همراه میمونه (یکی از همسران رسول خدا ) در حضور پیامبر (ص) در حضور پیامبر بودیم در این هنگام « ابن مکتوم » که نابینا بود وارد شد پیامبر (ص) به ما فرمود : احتجبا «در پشت حجاب قرار گیرید » عرض کردیم :آیا او نابینا پشت فرمود مگر شما نابینا هستید آیا او را نمی بینید و چنانچه از قرآن آیه 204بقره استفاده می شود از بزرگترین فساد در زمین که کار منافقین و مفسران است فساد در حرث و نسل (نابودی کشاورزی و نسل پاک)است که باید شدیدا از آن جلوگیری شود . بر همگان روشن است که حجاب اسلامی نقش اساسی در حفظ نسل و تامین پاکی اساسی خلقت نسلهای آینده دارد چرا که زن مربی جامعه است و انسانها از دامن او پیدا می شوند. اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهای آینده را پایه ریزی و بیمه نموده است .
سه شنبه 30/11/1386 - 13:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته