• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5417روز قبل
کامپیوتر و اینترنت
بسياري از افراد هنگام مواجهه با صفحات فارسي اي كه در آنها بجاي حروف درست فارسي اشكال عجيب غريب ديده مي شوند، به سرعت سايت را ترك مي كنند. البته اين را ه مناسبي براي تنبيه طراحان صفحات وبي است كه در صفحه وب خود اين مشكل را دارند. ولي چنانچه بخواهيد مي توانيد، احتمالا صفحه را درست كنيد. كليك راست موس را فشار دهيد، از صفحه باز شده، گزينه encoding را انتخاب كنيد. براي درست ديدن صفحات فارسي، يكي يكي گزينه هاي زير را انتخاب كنيد تا ببينيد، كداميك جواب مي دهد: Windows (Arabic)Windows (Western) UTF-8 يعني ابتدا از گزينه، encoding، windows(Arabic) را انتخاب كنيد، اگر صفحه درست شد كه هيچ ولي اگر درست نشد،‌ مجددا كليك راست كرده encoding و سپس( windows (westernرا انتخاب كنيد، اگر صفحه درست شد كه هيچ ولي اگر درست نشد، گزينه سوم (يعني UTF-8) را امتحان كنيد. اگر هيچكدام نشد،‌ ببينيد (احتمالا در صفحه اول سايت) آيا صفحه فارسي با قلم خاصي نوشته شده در نتيجه از شما خواهش شده كه : "ابتدا قلم ما را نصب كنيد"؟ در اينصورت مجبوريد ابتدا آن فونت را به شكل زير نصب كنيد:
 1ـ فونت را دانلود كنيد.
 2ـ در پنجره control panel روي fonts دوبار كليك كنيد تا پنجره مورد نظر باز شود.
 3ـ گزينه Install new font را از منوي File همان پنجره Fonts انتخاب كنيد.
 4ـ مسير فونت مورد نظر را از پنجره هاي ليست Folders، Drives همان پنجره مشخص كنيد. سپس فونت شما در پنجره كوچك list of fonts ظاهر مي شود.
 5ـ حال آن را انتخاب و ok بزنيد تا فونت مورد نظر روي سيستم نصب شود. پس از اين با زدن refresh صفحه وب مورد نظر،‌ مي توانيد آن را به راحتي بخوانيد. ولي اگر باز مشكل داشتيد، روي صفحه وب،‌كليك راست كنيد و در encoding گزينه User defined را انتخاب كنيد. قاعدتا با refresh كردن بايد بتوانيد صفحه را بخوانيد.
جمعه 30/6/1386 - 21:10
دانستنی های علمی
اِن‌َّ الجَنَّة‌َ حُفَّت‌ْ بِالْمَكارِه‌ِ وَاِن‌َّ النّارَ حُفَّت‌ْ بِالشَّهَوات‌ِ
همانا، بهشت‌ پيچيده‌ به‌ سختي‌ها و ناخوشي‌ها است‌ و جهنم‌، پيچيده‌ به‌خواست‌ها و دوست‌داشتني‌ها است‌.
 
حيات‌ جاودان‌ و سعادت‌ ابدي‌ انسان‌، در عالَم‌ واپسين‌ تحقق‌ مي‌يابد.زندگي‌ دنيوي‌، آخرين‌ منزل‌ و مقصود انسان‌ نمي‌تواند باشد و هر كه‌ آينده‌بين‌و آينده‌نگر است‌، بايد به‌ عالَم‌ِ پس‌ از مرگ‌ بيانديشد و براي‌ آن‌ سرا، چاره‌اي‌بسازد. در اينجا پرسشي‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ آيا به‌ دست‌ آوردن‌ بهشت‌ برين‌ وسعادت‌ جاودان‌، مي‌تواند با كسب‌ لذات‌ دنيوي‌ و تامين‌ شهوات‌ وخواست‌هاي‌ مادي‌، تواماً و با هم‌ جمع‌ شود يا نه‌؟ امام‌ علي‌(ع) از قول‌ پيامبراكرم‌(ص) پاسخ‌ اين‌ پرسش‌ را مطرح‌ مي‌كنند كه‌ پيامبر مي‌فرمود: بهشت‌پيچيدة‌ با ناخوشي‌ها است‌ و جهنم‌، پيچيدة‌ به‌ شهوات‌. هرگز نمي‌توان‌ بهشت‌را به‌ دست‌ آورد در حالي‌ كه‌ از امور ناخواستني‌ و دشوار احتراز جُست‌،همچنين‌ نميتوان‌ به‌ شهوات‌ و تمايلات‌ پرداخت‌ و آن‌ را بدست‌ آورد مگرآنكه‌ همراه‌ آن‌،آتش‌ جهنم‌ نيز دامنگير انسان‌ خواهد شد. امام‌ علي‌(ع) صريحاًمي‌فرمايند كه‌ هيچ‌ اطاعتي‌ از خداوند نيست‌ مگر اينكه‌ در كراهت‌، ناخرسندي‌و ناخوشنودي‌ِ انسان‌ انجام‌ مي‌شود و هيچ‌ معصيت‌ و سرپيچي‌ از امر خدا نيست‌كه‌ در شهوت‌ و ارضاي‌ اميال‌ و هوس‌هاي‌ انسان‌ انجام‌ مي‌گيرد. آري‌! عزم‌راسخ‌داشتن‌، كمر همت‌ بستن‌ و براي‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ و آرمان‌ به‌ راه‌ افتادن‌ وپيمودن‌ِ مسير، با تن‌پروري‌، لذت‌گرايي‌ و سورچراني‌ قابل‌ جمع‌ نيست‌!
نه‌ تنها براي‌ پيمودن‌ِ طريق‌ سعادت‌ جاودان‌، صرفنظركردن‌ از لذت‌گرايي‌و هوس‌بازي‌، شرط‌ قطعي‌ و ضروري‌ِ موفقيت‌ است‌، بلكه‌ انسان‌ براي‌ رسيدن‌به‌ اهداف‌ برتر و والاتر درهمين‌ زندگي‌ محدود مادّي‌، بايد از لذت‌ها وراحتي‌ها چشم‌ بپوشد و به‌ جديت‌ و با عزم‌ راسخ‌ به‌ دنبال‌ هدف‌ برتر و والاترباشد. آيا هيچ‌ يك‌ از كساني‌ را كه‌ با تلاش‌ زياد و جهد فراوان‌ توانسته‌اند درتاريخ‌ بشريت‌ اثري‌ جاودان‌ و مفيد از خود به‌ جا بگذارند، مي‌شناسيد كه‌ درعين‌ حال‌، به‌ لذت‌ها و خواست‌هاي‌ خود هم‌ رسيده‌ باشند؟ اگر براي‌ اهداف‌دنيوي‌ نيز تلاش‌ و كوشش‌ ضروري‌ است‌، قطعاً براي‌ شكوفاكردن‌ گرايش‌هاي‌معنوي‌ و دست‌يافتن‌ به‌ كمال‌ جاودان‌ و بي‌انتهاي‌ اخروي‌، پذيرفتن‌ سختي‌ها ودشواري‌ها اجتناب‌ناپذير است‌. در راه‌ دستيابي‌ به‌ آرمان‌،بايد خارهاي‌ مغيلان‌را به‌ جان‌ خريد و سرزنش‌هاي‌ جاهلان‌ را تحمّل‌ كرد. اين‌، واقعيتي‌ است‌ كه‌چه‌ ما بپذيريم‌ و چه‌ آن‌ را انكار كنيم‌، در عينيت‌ زندگي‌ و سرنوشت‌ ما، تاثيرخود را خواهد نهاد.
طاعت‌ و عبادت‌ خداوند را «تكليف‌» نام‌ نهاده‌اند، زيرا با كلفت‌ و سختي‌ ودشواري‌ همراه‌ است‌ و هوس‌بازي‌ها و هوي‌پرستي‌ها را «شهوت‌» نام‌ نهاده‌اند،زيرا در راستاي‌ پذيرش‌ طبيعي‌ و خواست‌ حيواني‌ انسان‌ است‌. پس‌ نبايدانتظار داشت‌ كه‌ انجام‌ تكاليف‌ الهي‌ و پيمودن‌ راه‌ بهشت‌ جاودان‌ِ سعادت‌،بدون‌ هيچ‌ دشواري‌ و زحمتي‌ باشد و نبايد اينگونه‌ تصور كرد كه‌ به‌ دنبال‌شهوات‌ رفتن‌، مي‌تواند همراه‌ با دوزخ‌ و آتش‌ نباشد! البته‌ بديهي‌ است‌ كه‌ تنهاملاك‌ و شاخص‌ِ راه‌ِ بهشت‌ و دوزخ‌، دشواربودن‌ يا آسان‌بودن‌ كار و راه‌ آن‌نمي‌باشد و اينگونه‌ نيست‌ كه‌ اگر «كار خوب‌» براي‌ كسي‌ بدون‌ تكلف‌ ودشواري‌ انجام‌ شد، تاثير خود را براي‌ سعادت‌ و كمال‌ِ انسان‌ نداشته‌ باشد و يااگر رسيدن‌ به‌ شهوت‌ و هوسي‌ براي‌ كسي‌ با دشواري‌ و زحمت‌ حاصل‌ شد،موجب‌ سقوط‌ آن‌ شخص‌ به‌ دوزخ‌ نگردد! نه‌! آنچه‌ در كلام‌ پيامبراكرم‌(ص) وعلي‌بن‌ ابيطالب‌(ع) مدّ نظر است‌، بيان‌ قاعده‌ كلي‌ و عمومي‌ است‌ كه‌ با بيان‌ِ آن‌،مي‌خواهند پيرو راه‌ خود را براي‌ تحمل‌ِ مشكلات‌ و ترك‌ِ شهوات‌ در راه‌رسيدن‌ به‌ سعادت‌ و كمال‌، آماده‌ كنند و اين‌ انتظار و توقع‌ را در او اصلاح‌ كنندكه‌ گمان‌ نكند رسيدن‌ به‌ آرمان‌ها با تامين‌ شهوات‌ قابل‌ جمع‌ است‌. البته‌ چون‌مراتب‌ ايمان‌ و تقوي‌ مختلف‌ است‌، هر كسي‌ به‌ هر اندازه‌ حاضر باشد ازشهوات‌ِ خود در راه‌ خدا و براي‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ كمال‌ مطلوب‌، چشم‌پوشي‌كند، به‌ همان‌ نسبت‌ به‌ آن‌ خواهد رسيد.
نكتة‌ مهمي‌ كه‌ بايد به‌ آن‌ توجه‌ داشت‌، اين‌ است‌ كه‌ دشواري‌ و سختي‌ِ راه‌بهشت‌، براي‌ كساني‌ است‌ كه‌ در اين‌ راه‌ مبتدي‌ و تازه‌واردند و در آغاز راه‌قرار دارند، ولي‌ پس‌ از مدتي‌ كه‌ لذت‌ مسير سعادت‌ را چشيدند و حقيقت‌لذت‌ها و هوس‌هاي‌ دنيوي‌ براي‌ آنان‌ روشن‌ شد، نه‌ تنها كراهت‌ و دشواري‌ِ راه‌از بين‌ مي‌رود، بلكه‌ پيمودن‌ اين‌ راه‌ جز شيريني‌ و لذّت‌ِ معنوي‌ ـ كه‌ با لذت‌ها وشيريني‌هاي‌ مادي‌ قابل‌ قياس‌ نيست‌ ـ براي‌ آنان‌ در پي‌ ندارد. كساني‌ كه‌ تجربة‌موفق‌ خود را در اين‌ مورد به‌ ما منتقل‌ كرده‌اند، اين‌ حقيقت‌ را آشكارساخته‌اند كه‌ ترك‌ِ لذت‌هاي‌ دينوي‌ و راهيابي‌ به‌ حريم‌ دوست‌ و راهپيمايي‌ درمسير او، آنچنان‌ لذتي‌ دارد كه‌ قابل‌ توصيف‌ نيست‌. آنان‌ وقتي‌ به‌ سخن‌آمده‌اند، به‌ دنياداران‌ و قدرتمندان‌ و ثروتمندان‌ طعنه‌ زده‌اند كه‌: «كجائيد تالذت‌ معنوي‌ِ ما را بيابيد!» بنابراين‌ در ابتداي‌ راه‌ و براي‌ كساني‌ كه‌ تازه‌مي‌خواهند از اهداف‌ و اغراض‌ِ محدود دنيوي‌ پا را فراتر نهاده‌ و در مسيرِسعادت‌ جاودان‌ گام‌ نهند، راه‌ بهشت‌، پيچيده‌ به‌ مشكلات‌ و ناخوشي‌هاست‌ وراه‌ دوزخ‌، همراه‌ با خواستني‌ها و خوشي‌ها، اما پس‌ از چندي‌، با چشيدن‌حقيقت‌ِ راه‌ سعادت‌ و بازشدن‌ چشم‌ِ واقع‌بين‌ كه‌ عمق‌ِ شهوات‌ و لايه‌هاي‌ زيرين‌هوي‌پرستي‌ها را مي‌بيند، ديگر كراهت‌ و ناخوشي‌ِ طاعات‌ و عبادات‌ رخت‌برمي‌بندد و حلاوت‌ و لذت‌ حقيقي‌ جايگزين‌ آن‌ مي‌شود. اين‌، حقيقتي‌ است‌كه‌ پيروان‌ خالص‌ راه‌ پيامبر و علي‌(ع) آن‌ را درك‌ كرده‌اند، چه‌ رسد براي‌كسي‌ همچون‌ اميرالمومنين‌ علي‌(ع)، كه‌ دنيا و لذت‌ها و خوشي‌هاي‌ آن‌ راهمچون‌ مردار مي‌داند كه‌ فقط‌ سگ‌هاي‌ ولگرد به‌ سراغ‌ آن‌ مي‌روند و حتي‌كودكان‌ هم‌ از آن‌ فاصله‌ مي‌گيرند!
ما هم‌ اگر دشواري‌هاي‌ راه‌ بهشت‌ را بپذيريم‌ و از شهوات‌ و خوشي‌هايي‌كه‌ منتهي‌ به‌ دوزخ‌ مي‌شود، چشم‌ بپوشيم‌، لذت‌ اين‌ راه‌ را خواهيم‌ چشيد وگامي‌ به‌ پيوند با امام‌ علي‌(ع) نزديك‌ خواهيم‌ شد. ان‌شاءاللّه‌.
جمعه 30/6/1386 - 20:34
دعا و زیارت
اَيُّهَاالنّاس‌ُ! اِنَّماالدُّنْيا دارُ مَجازٍ وَالا´خِرَة‌ُ دارُ قَرارٍ، فُخُذُوا مِن‌ْمَمَرِّكُم‌ْ لِمَقَرِّكُم‌ْ...
اي‌ مردم‌! همانا دنيا محل‌ّ گذار است‌ و آخرت‌ محل‌ استقرار. پس‌، ازمحل‌ گذرتان‌ براي‌ ساختن‌ و آبادكردن‌ محل‌ استقرارتان‌ استفاده‌ كنيد...
 
ديدگاه‌ِ انسان‌ دربارة‌ دو مقولة‌ دنيا و آخرت‌ زيربنا و خاستگاه‌ِ شيوة‌زندگي‌ و سلوك‌ وي‌ و تعيين‌كنندة‌ جهت‌گيري‌ او است‌. دنيا و آخرت‌ دومرحله‌ از حيات‌ِ مستمر و جاودان‌ آدمي‌ است‌ كه‌ كاملاً بهم‌ پيوسته‌ و مرتبط‌مي‌باشد. از نظر اسلام‌، شيوة‌ سلوك‌ و زندگي‌ دنيايي‌ انسان‌ است‌ كه‌ آخرت‌ اورا مي‌سازد. هر كه‌ از ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ برخوردار باشد سعادت‌ جاودان‌ خودرا تامين‌ كرده‌ است‌ و هر كه‌ از ايمان‌ يا عمل‌ صالح‌ ـ و يا هر دو ـ محروم‌ باشد؛زاد و توشه‌اي‌ براي‌ آخرت‌ خود فراهم‌ نساخته‌ و دچار خسران‌ و حسرت‌خواهد شد. از اين‌ ديدگاه‌، اساس‌ِ نياز انسان‌ به‌ هدايت‌ الهي‌ و راهنمايي‌ِرهبران‌ ديني‌، دستيابي‌ به‌ مسلك‌ و سلوكي‌ است‌ كه‌ او را مطمئن‌ سازد حيات‌جاودانش‌ سعادتمندانه‌ رقم‌ خورده‌ و كمال‌ حقيقي‌ِ وي‌ تامين‌ شده‌ است‌.  اگراين‌ آينده‌نگري‌ِ واقع‌ بينانه‌ مدّنظر نمي‌بود، ديگر چندان‌ نيازي‌ به‌ شرايع‌آسماني‌ و هدايت‌ الهي‌ وجود نمي‌داشت‌.
اگر اسلام‌ ـ به‌ عنوان‌ جامع‌ترين‌ و كامل‌ترين‌ دين‌ حق‌ ـ در همة‌ عرصه‌هاي‌حيات‌ فردي‌، خانوادگي‌ و اجتماعي‌ِ انسان‌، و در ابعاد مختلف‌ اخلاقي‌،تربيتي‌، اقتصادي‌، سياسي‌، قضايي‌، عبادي‌، حقوقي‌ و...، به‌ ارائه‌ برنامة‌ عملي‌ ونظام‌ِ رفتاري‌ پرداخته‌،به‌ همين‌ جهت‌ است‌ كه‌ همة‌ اين‌ عرصه‌ها و ابعاد را درسرنوشت‌ ابدي‌ انسان‌ موثر مي‌داند و بر اين‌ است‌ كه‌ همة‌ اين‌ها را در مسيرتامين‌ سعادت‌ جاودان‌ انسان‌، بكار گيرد. بدون‌ توجه‌ به‌ همة‌ جنبه‌هاي‌ زندگي‌انسان‌، ساختن‌ آخرتي‌ آباد و مطمئن‌، ميسّر نخواهد شد. هر كه‌ در اين‌ دنياكوردل‌ و حيران‌ باشد، در آخرت‌ هم‌ كوردل‌ و حيران‌ است‌، پس‌ براي‌ نجات‌انسان‌ از گمراهي‌ و حيرت‌ِ اخروي‌، بايد در همين‌ دنيا، زندگي‌ او مبتني‌ برهشياري‌ و بينايي‌ باشد و با بصيرت‌ و معرفت‌، چارچوبي‌ را در زندگي‌ خودمبنا و اصل‌ قرار دهد كه‌ آخرت‌ِ او را تامين‌ كند، و اين‌، كار اساسي‌ِ دين‌ ورسالت‌ انبياء الهي‌ است‌. رسالتي‌ كه‌ هيچ‌ چيز از دانش‌ و تجربه‌ و تفكرِ بشري‌ِصرف‌، نمي‌تواند جايگزين‌ آن‌ شود. آري‌! دخالت‌ و نظارت‌ِ اسلام‌ در همة‌امور عالَم‌ و آدم‌، از اين‌ ديدگاه‌ قابل‌ فهم‌ است‌. هيچ‌ امري‌ كه‌ در تامين‌ سعادت‌انسان‌ نقشي‌ داشته‌ باشد، در دين‌ اسلام‌ ناگفته‌ نمانده‌ است‌: هر چه‌ كه‌ براي‌سعادت‌ انسان‌ ضرر و زيان‌ قطعي‌ داشته‌ باشد حرام‌ شده‌ و آنچه‌ ضرورت‌داشته‌ باشد واجب‌ شمرده‌ شده‌، و به‌ همين‌ دليل‌ حلال‌ پيامبر اكرم‌9 تا روزقيامت‌ حلال‌ است‌ و حرام‌ او، حرام‌. پيش‌بيني‌ِ احكام‌ِ ثانوي‌ يا احكام‌ حكومتي‌ـ كه‌ بر اساس‌ مصلحت‌ امّت‌ و در چارچوب‌ مشخصي‌ توسط‌ مجتهدان‌ذيصلاح‌ استنباط‌ مي‌شود ـ نيز نهايتاً در جهت‌ سامان‌دهي‌ِ زندگي‌ دنيوي‌ است‌،ولي‌ در راستاي‌ِ تامين‌ سعادت‌ ابدي‌ و جاودان‌.
امام‌ اميرالمومنين‌(ع)، در اين‌ كلام‌ِ كوتاه‌، ديدگاه‌ِ صحيح‌ دربارة‌ دنيا وآخرت‌ را مطرح‌ مي‌كنند و با توجه‌ به‌ گذرابودن‌ زندگي‌ دنيا و استمرار وجاودانگي‌ زندگي‌ اُخروي‌، ما را به‌ برگرفتن‌ توشه‌ از دنيا براي‌ آخرت‌، فرامي‌خوانند. خرد آدمي‌ نيز همينگونه‌ اقتضا مي‌كند كه‌: فاني‌ را فداي‌ باقي‌ كند،امورِ موقتي‌ و گذرا را قرباني‌ِ امور اصيل‌ و ماندگار نمايد، مرحله‌ گذار را اصيل‌نپندارد و همة‌ سرمايه‌هاي‌ خود را صَرِف‌ آن‌ نكند، و تا جايي‌ كه‌ مي‌تواندرفتارها و تصميمات‌ خود را در دنيا بگونه‌اي‌ تنظيم‌ كند كه‌ براي‌ آخرت‌ اوثمربخش‌ و ماندگار باشد. آري‌! در حقيقت‌ آنچه‌ صَرف‌ِ آخرت‌ مي‌شود،«سرمايه‌گذاري‌ِ جاودان‌» است‌، ولي‌ آنچه‌ صَرف‌ِ دنيا مي‌شود، «مصرف‌» است‌و غيرقابل‌ بازيافت‌، و عقل‌ و خردِ انسان‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ «سرمايه‌گذاري‌» بر«مصرف‌» ترجيح‌ دارد!
كساني‌ سعادتمندند كه‌ از مصرف‌ِ خود بكاهند و بر سرمايه‌گذاري‌بيافزايند، قبل‌ از اينكه‌ بدنشان‌ ـ با مرگ‌ طبيعي‌ و غيرارادي‌ ـ از دنيا خارج‌شود، دل‌ِ خود را از دنيا خارج‌ كنند و به‌ امور دنيوي‌ دل‌ نبندند، پيش‌ ازباريافتن‌ به‌ آخرت‌، توشه‌اي‌ براي‌ خود پيش‌ فرستند، زيرا اگرچه‌ مردمان‌، پس‌از مرگ‌ انسان‌ مي‌پرسند كه‌: «چه‌ چيزي‌ از خود بجاي‌ نهاد؟» ولي‌ ملائكه‌ الهي‌سوال‌ مي‌كنند كه‌: «چه‌ چيزي‌ براي‌ خود پيش‌ فرستاده‌ است‌؟»
و با همين‌ نگاه‌ به‌ دنيا و آخرت‌ است‌ كه‌ امور دنيوي‌ جامعة‌ بشري‌ نيز سر وسامان‌ مي‌يابد، عدالت‌ و مساوات‌ و انصاف‌، جاي‌ِ ظلم‌ و تبعيض‌ را مي‌گيرد،تعاون‌ و خدمت‌، جايگزين‌ِ استثمار و استعمار مي‌شود؛ دوستي‌ و محبت‌ بجاي‌رقابت‌ و حسادت‌ مي‌نشيند، زهد و سخاوت‌ جانشين‌ حرص‌ و بخل‌ مي‌گردد وبالاخره‌ جلوه‌اي‌ از بهشت‌برين‌ در همين‌ عالم‌ خاكي‌ مي‌تواند تجلي‌ كند! وباوربه‌ اين‌ ديدگاه‌، گامي‌ ما را به‌ انديشه‌ و ايمان‌ امام‌ علي‌(ع) نزديك‌ مي‌سازد.ان‌شاءاللّه‌.
پنج شنبه 29/6/1386 - 21:54
دانستنی های علمی
لا يَسْتَقيم‌ُ ايمان‌ُ عَبْدٍ حَتّي‌ يَسْتَقيم‌َ قَلْبُه‌ وَ لايَسْتَقيم‌ُ قَلْبُه‌ حَتّي‌يَسْتَقيم‌َ لِسانُه‌
ايمان‌ هيچ‌ كسي‌ صاف‌ و درست‌ نمي‌شود تا اينكه‌ قلبش‌ درست‌ شود، وقلب‌ او صاف‌ و درست‌ نمي‌شود تا اينكه‌ زبانش‌ درست‌ شود.
 
گرچه‌ ايمان‌ صرفاً به‌ باور قلبي‌ منحصر نمي‌شود، ولي‌ صاف‌بودن‌ و مستقيم‌بودن‌ قلب‌ انسان‌، زيربنا و ريشة‌ ايمان‌ است‌. اگر ظواهر و رفتار كسي‌ درست‌ وشايسته‌ باشد ولي‌ دل‌ِ او از معرفت‌ و عشق‌ به‌ خدا خالي‌ باشد، اين‌ رفتار، چندان‌ارزشي‌ نخواهد داشت‌. تاكيدات‌ مكرر بر اين‌ نكته‌ كه‌ «ارزش‌ عمل‌، به‌ نيّت‌ وانگيزة‌ آن‌ عمل‌ وابسته‌ است‌»، از همين‌ حقيقت‌ سرچشمه‌ مي‌گيرد. نيّت‌ وانگيزة‌ عمل‌، همان‌ ريشة‌ عمل‌ و پشتوانة‌ آن‌ است‌ كه‌ امري‌ قلبي‌ و دروني‌ است‌و براي‌ ديگران‌ به‌ راحتي‌ قابل‌ كشف‌ نيست‌. تا وقتي‌ دل‌ انسان‌، از شرك‌ و رياءو دنياطلبي‌ پاك‌ نشود، و اغراض‌ و اوهام‌ از دل‌ زدوده‌ نگردد، نمي‌تواند به‌صاف‌شدن‌ دل‌ برسد. البته‌ از دل‌ِ پاك‌، جز رفتار صحيح‌ و شايسته‌ سرنمي‌زند،و اگر درون‌ انسان‌ به‌ حدّ استقامت‌ برسد، آنچه‌ از درون‌ مي‌تراود ـ كه‌ همان‌عمل‌ و رفتار انسان‌ است‌ ـ مستقيم‌ و صحيح‌ خواهد شد.
و امّا قلب‌ و دل‌ِ انسان‌، زماني‌ صاف‌ و درست‌ مي‌شود كه‌ زبان‌ و گفتارانسان‌، درست‌ شود. از نظر امام‌ علي‌(ع)، گفتار و زبان‌ مومن‌، در پَس‌ِ دل‌ اواست‌. آنچه‌ مومن‌ مي‌گويد، با تدبر و تامل‌ است‌. پيش‌ از لب‌ به‌ سخن‌ گشودن‌،بررسي‌ مي‌كند كه‌ اگر كلامش‌ درست‌  و بجاست‌ بگويد وگرنه‌ آن‌ را رها كند.زبان‌، گوياي‌ آن‌ چيزي‌ است‌ كه‌ در دل‌ است‌ و بنابراين‌ ارزش‌ انسان‌، نهفتة‌ درگفتار او است‌. سخن‌ انسان‌ علامت‌ عقل‌ و خرد وي‌ مي‌باشد. پُرگويي‌ نشانة‌كم‌خردي‌ است‌ و كم‌گويي‌ موجب‌ كاستن‌ از اشتباهات‌ انسان‌ مي‌شود و همين‌امر، موضع‌گيري‌ عليه‌ انسان‌ و سرزنش‌ها را كاهش‌ مي‌دهد. سخن‌ همچون‌دارو است‌ كه‌ به‌ هنگام‌ ضرورت‌ و به‌ قدر نياز بايد گفته‌ شود و كم‌ِ آن‌ مفيد وزيادش‌ زيان‌آور است‌. آري‌! فاصلة‌ زبان‌ و زيان‌ فقط‌ يك‌ نقطه‌ است‌ و اين‌ دوبه‌ هم‌ بسيار نزديك‌اند!
زبان‌ انسان‌، داراي‌ جِرمي‌ اندك‌ ولي‌ جُرمي‌ فراوان‌ است‌. هيچ‌ عضوي‌ ازاعضاء بدن‌ انسان‌ اينقدر در زندگي‌ خود و ديگران‌ موثر و نقش‌آفرين‌ نيست‌.از سوي‌ ديگر، سخن‌ِ حكيمانه‌، محكم‌، بجا و بموقع‌، التيام‌بخش‌ِ جراحت‌ها وحلاّل‌ مشكلات‌ است‌: سخني‌ كه‌ از دل‌ صاف‌ برخاسته‌ و براي‌ هدايت‌ انسان‌هاباشد، سخني‌ كه‌ براي‌ رفع‌ كدورت‌ و اصلاح‌ بين‌ مردم‌ باشد، سخني‌ كه‌ براي‌هشدار در برابر دشمنان‌ باشد، سخني‌ كه‌ روشني‌ بخش‌ راه‌ حق‌ براي‌ گمراهان‌ ونشان‌دهندة‌ مسير سعادت‌ آدمي‌ باشد، و بالاخره‌ هر كلام‌ و سخني‌ كه‌ گرهي‌ ازكار فرد يا جامعه‌ بگشايد.
امام‌ علي‌(ع) در اين‌ كلام‌ ـ كه‌ از معلم‌ و مولايشان‌ پيامبر اكرم‌(ص) نقل‌مي‌كنند ـ رابطة‌ بين‌ ايمان‌، دل‌ و زبان‌ را بيان‌ مي‌كنند: ايمان‌ِ بدون‌ پشتوانة‌ قلبي‌ِصاف‌ و پاك‌ و مستقيم‌، ايمان‌ واقعي‌ نخواهد بود و تا وقتي‌ زبان‌ِ انسان‌ درست‌و مستقيم‌ نشده‌ دل‌ هم‌ صاف‌ و درست‌ نخواهد شد. از اين‌ كلام‌ بر مي‌آيد كه‌بين‌ دل‌ و زبان‌ تنها رابطه‌اي‌ يكطرفه‌ وجود ندارد و اينگونه‌ نيست‌ كه‌ فقط‌ دل‌ِانسان‌، بر سخن‌ و كلام‌ِ او تاثير نهد. بلكه‌ كاربُرد زبان‌ و نوع‌ سخني‌ كه‌ انسان‌مي‌گويد و استفاده‌اي‌ كه‌ از اين‌ عضوِ مهم‌ و موثر مي‌نمايد، بر دل‌ اثر دارد.سخن‌ ناشايست‌ گفتن‌، كلام‌ ناحق‌، گفتار دروغ‌، بدگويي‌ و سرزنش‌ از ديگران‌،غيبت‌ و تهمت‌، سخن‌چيني‌، شوخي‌ زياد و نابجا، و هر استفادة‌ نادرستي‌ كه‌ اززبان‌ بشود، دل‌ِ انسان‌ را تاريك‌ و منحرف‌ مي‌سازد. از آن‌ سو مراقبت‌ درگفتار و دقت‌ در كاربرد زبان‌، دل‌ِ آدمي‌ را پاك‌ و مستقيم‌ مي‌سازد. كسي‌ كه‌مراقب‌ است‌ با زبانش‌ ديگران‌ را نيازارد، سخن‌ حق‌ بگويد، گناه‌ نكند، سخني‌بگويد كه‌ ديگران‌ را به‌ طريق‌ سعادت‌ دعوت‌ كند و راه‌ را برايشان‌ روشن‌ وسهل‌ كند، دانش‌ و معرفت‌ ديگران‌ را افزايش‌ دهد، ذكر خدا بگويد،... دلش‌نوراني‌ و پاك‌ خواهد شد. آري‌! سخن‌ باطل‌ و نادرست‌ و نيز سخن‌ِ حق‌ و بجا،اثر منفي‌ و مثبت‌ خود را قبل‌ از هر چيز بر «دل‌» انسان‌ مي‌نهد! و قلب‌ كسي‌صاف‌ و نوراني‌ نخواهد شد مگر اينكه‌ كلام‌ و سخن‌ِ او، پاك‌ و درست‌ باشد.
اگر مراقبت‌ از زبان‌ در روابط‌ بين‌ انسان‌ها مراعات‌ شود، چه‌ بسيار فتنه‌هاكه‌ برافروخته‌ نمي‌شود، چه‌ بسيار نزاع‌ها و اختلافات‌ كه‌ رخ‌ نمي‌دهد، چه‌ بسياركدورت‌ها كه‌ ايجاد نمي‌شود و چه‌ بسيار زيان‌ها كه‌ به‌بار نمي‌آيد! و با مراقبت‌از زبان‌ و دقت‌ در كلام‌ و سخن‌ مي‌توان‌ گامي‌ به‌ راه‌ِ امام‌ علي‌(ع) نزديك‌ شد.و البته‌ قلم‌ هم‌ حُكم‌ِ زبان‌ را دارد، چرا كه‌ همان‌ نقش‌ مثبت‌ و منفي‌، براي‌ قلم‌هم‌ وجود دارد.
پروردگارا! زبان‌ و قلم‌ ما را در طريقي‌ قرار بده‌ كه‌ به‌ نورانيت‌ و صاف‌شدن‌دل‌ِ ما بيانجامد. آمين‌.
پنج شنبه 29/6/1386 - 21:49
دعا و زیارت
اَعيُنوني‌ بِوَرَع‌ٍ واجتهادٍ وعِفَّة‌ٍ وسَدادٍ.
مرا با ورع‌ و تقوي‌، تلاش‌ و كوشش‌، خويشتنداري‌ و عفت‌، ثبات‌ واستواري‌ كمك‌ كنيد.
 
پيوند معنوي‌ِ انسان‌ با پيشوا و مقتدا، ريشة‌ امامت‌ و پيشوايي‌ است‌ كه‌ بدون‌آن‌، اساساً مفهوم‌ِ پيشوايي‌ و امامت‌، معني‌ و مصداقي‌ نخواهد داشت‌. تفاوت‌ِرابطه‌اي‌ كه‌ بين‌ امام‌ و ماموم‌ ـ يعني‌ پيشوا و پيرو ـ وجود دارد با ساير اقسام‌روابط‌ ـ مانند رابطة‌ استاد و دانشجو، والدين‌ و فرزند، دو همسر يا دو دوست‌ ـدر همين‌ «پيوندِ فكري‌ و عملي‌» است‌ كه‌ نقطة‌ وصل‌ِ معنوي‌ِ ماموم‌ و پيرو، باامام‌ و پيشوا است‌. هر قدر استحكام‌ و عمق‌ اين‌ پيوند بيشتر شود، پيروي‌ِازپيشوا، نتيجه‌ و بازدهي‌ متعالي‌تر و كامل‌تري‌ خواهد داشت‌ و قرب‌ و نزديكي‌ِماموم‌ به‌ امام‌ بيشتر خواهد شد و نيل‌ به‌ كمال‌ مطلوب‌ و سعادت‌ ابدي‌ ـ كه‌ جزدر پرتو پيوند با خليفة‌الله‌ و انسان‌ِ كامل‌ تحقق‌ نخواهد يافت‌ ـ حاصل‌ خواهدگشت‌.
از ديدگاه‌ امام‌ علي‌(ع)، هر مامومي‌، امامي‌ دارد كه‌ به‌ او اقتدا مي‌كند و ازتابش‌ِ دانش‌ وي‌ بهره‌ مي‌بَرد، و جوهرة‌ امامت‌ و ولايت‌، همين‌ پيوند عملي‌ وعلمي‌ است‌. اما قلة‌ انديشه‌ و چكاد عمل‌ و رفتارِ امامي‌ همچون‌ اميرالمومنين‌علي‌بن‌ ابيطالب‌(ع)، آنچنان‌ بلند و باعظمت‌ است‌ كه‌ براي‌ پيروان‌ِ عاشق‌ِ او،دور از دسترس‌ مي‌نمايد. اين‌ واقعيتي‌ است‌ كه‌ امير عاشقان‌ خود بدان‌ واقف‌است‌ و صريحاً بيان‌ مي‌كند كه‌: «شما نمي‌توانيد همچون‌ رفتار من‌، عمل‌نمائيد». پس‌ چه‌ بايد كرد؟ رهنمود امام‌(ع) اين‌ است‌ كه‌ : «مرا با ورع‌،مجاهدت‌، عفت‌ و استواري‌ ياري‌ كنيد.»
ــ ورع‌ يعني‌ خداترسي‌، خودداري‌ از انجام‌ گناه‌، تقوي‌ و پرهيزگاري‌.وَرَع‌، شعار متقين‌ و همراه‌ و همگام‌ تقوي‌ و اساس‌ و پاية‌ آن‌ است‌. زينت‌ وزيبايي‌ مومن‌ و برترين‌ صفتي‌ كه‌ يك‌ انسان‌ مي‌تواند داشته‌ باشد، وَرَع‌ وپرهيزگاري‌ است‌: مراقبت‌ و حفظ‌ خويش‌ از آلوده‌شدن‌ به‌ هر انديشه‌اي‌ يارفتاري‌ و يا گفتاري‌. وَرع‌ موجب‌ حيات‌ و تحرك‌ معنوي‌ انسان‌ و واسطة‌ تزكيه‌و پاك‌شدن‌ روح‌ و جان‌ انسان‌ است‌ و همين‌ خصلت‌، انسان‌ را از سطح‌ ماديّت‌و حيوانيّت‌ برمي‌كشد و به‌ افق‌ انسانيت‌ ـ كه‌ همان‌ برخورداري‌ از نفحة‌ الهي‌ وحركت‌ در مسير خليفة‌اللهي‌ است‌ ـ مي‌رساند. بدون‌ ورع‌ و تقوي‌، هيچ‌ تلاش‌و رفتاري‌ نمي‌تواند زمينة‌ سعادت‌ و فلاح‌ انسان‌ را فراهم‌ سازد.
ــ اجتهاد يعني‌ تلاش‌ و كوشش‌ سخت‌ و مجدّانه‌، تمام‌ سعي‌ خود رابكاربردن‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ تعالي‌ و سعادت‌، همّت‌ ورزيدن‌ براي‌ خودسازي‌ وآمادگي‌ِ مبارزه‌ با كژي‌ها و كاستي‌ها. بدون‌ اين‌ تلاش‌ و سعي‌، پيوند بين‌ ماموم‌با امامش‌ حاصل‌ نخواهد شد.
كسي‌ كه‌ تلاش‌ و سعي‌ را فرو گذارد و همّت‌ و كوشش‌ براي‌ خودسازي‌ ورشد نداشته‌ باشد، به‌ جايي‌ نخواهد رسيد. اولين‌ مرحله‌ و مهم‌ترين‌ گام‌ درجهاد، جهاد با نفس‌ است‌ ـ به‌ معني‌ِ تلاش‌ براي‌ غلبة‌ بر شهوات‌ و خواست‌هاي‌نامحدود حيواني‌ ـ و البته‌ چنين‌ جدّ و اجتهادي‌ با تمرين‌، تكرار، مراقبت‌،استواري‌، محاسبه‌ و عزم‌ راسخ‌ حاصل‌ مي‌شود.
ــ عفّت‌ يعني‌ پارسايي‌، پاكدامني‌، خويشتنداري‌ در برابر شهوات‌ وتمايلات‌ حيواني‌ و زمام‌ِ نفس‌ را در دست‌ داشتن‌. بدون‌ پاكدامني‌ وخويشتنداري‌ در برابر شهوات‌، مجال‌ و فرصتي‌ براي‌ گرايش‌هاي‌ عالي‌ِ انساني‌و الهي‌ فراهم‌ نخواهد شد. بخصوص‌ جواني‌ و زيبايي‌، دو نعمت‌ بزرگي‌ است‌كه‌ بدون‌ِ «عفّت‌» نمي‌تواند در جهت‌ تعالي‌ و تكامل‌ انسان‌ بهره‌ برداري‌ شود، به‌همين‌ جهت‌ از منظر حضرت‌ علي‌(ع)، زكات‌ زيبايي‌، عفّت‌ و حفظ‌ خويش‌ ازدستبردِ نامحرمان‌ است‌. كسي‌ كه‌ خُلق‌ و خوي‌ عفت‌ را در خود بپرورد وريشه‌دار كند، بار گناهش‌ كم‌ مي‌شود و ارزش‌ او نزد خداوند بالا مي‌رود. درحقيقت‌ عفاف‌ وسيله‌اي‌ است‌ براي‌ صيانت‌ و حفظ‌ نفس‌ و پاك‌كردن‌ آن‌ ازپستي‌ها و زشتي‌ها.
ــ سداد يعني‌ استواري‌ و درستي‌ گفتار و كردار، بي‌عيب‌ و نقص‌ بودن‌ ومعقول‌ و منطقي‌بودن‌ رفتار و سخن‌. سفارش‌ قرآن‌ كريم‌ نيز همين‌ است‌ كه‌ درنظر و گفتار، استواري‌ و درستي‌ را در نظر بگيريد و گفتار شما «قول‌ سديد»باشد. در هر كاري‌ و هر سخني‌ مراقبت‌كردن‌ كه‌ خلاف‌ رضاي‌ الهي‌ نباشد و درهر اظهارنظري‌ دقت‌ كردن‌ كه‌ سُست‌ و بي‌پايه‌ و بيهوده‌ نباشد، مقتضاي‌ سَداداست‌.
امام‌ علي‌(ع) از پيروان‌ خود مي‌خواهند كه‌ اكنون‌ كه‌ نمي‌توانند به‌ قله‌هاي‌عمل‌ و رفتارِ آن‌ حضرت‌ برسند، آن‌ حضرت‌ را با اين‌ چهار ويژگي‌ كمك‌كنند و ورع‌، كوشش‌، عفت‌ و درستي‌ِ كلام‌ و عمل‌ را رعايت‌ كنند و بدينوسيله‌امام‌ متقيّن‌ و پيشواي‌ مومنين‌ را در راهي‌ كه‌ براي‌ آن‌ حضرت‌ هدف‌ نهايي‌ وغايي‌ است‌ ـ كه‌ همانا راه‌ِ تعالي‌ انسان‌ها و نزديك‌شدن‌ آنان‌ به‌ تقوي‌ و ايمان‌است‌ ـ ياري‌ و كمك‌ رسانند. آيا گامي‌ براي‌ ياري‌ِ اماممان‌ برداشته‌ايم‌؟!
 
سه شنبه 27/6/1386 - 14:20
دعا و زیارت

كمالات انساني بر دو قسم است:
1. كمالات اعتباري از قبيل داشتن ثروت و جايگاه و مقام اجتماعي.
 2. كمالات حقيقي از قبيل داشتن علم و صفات حميده اخلاقي و جمال ظاهري و معنوي.
 داشتن و نداشتن كمالات اعتباري براي گوهر انسانيت نقصان محسوب نمي‌شود. بود و نبود آن تأثيري در شخصيت انساني ندارد و از اين رو انسانها از نظر علاقه‌مندي به آن متفاوت‌اند. اما كمالات واقعي به گونه‌اي در قوت و شدت انسانيت انسان تأثير دارد و هر انساني بر حسب فطرت خدايي خود گرايش به آن داشته و علاقه‌مند به آن است و اگر كسي اين علاقه قلبي و ميل باطني را انكار نمايد يا انكار او صرفاً در حدّ زبان است ولي قلب او زبان را تصديق نمي‌نمايد و يا مسأله به گونه‌اي بر او مشتبه شده است.
كمالي را كه خداوند مي‌خواهد انسان به آن برسد كمال حقيقي و تكويني است و كمال اخروي چنين كمالي است. واضح است هيچ انساني نمي‌تواند نسبت به آن بي‌تفاوت باشد چون بالفطره طالب اين نوع از كمالات از قبيل جاويدانگي، بهره‌مندي ازانواع نعمتها و لذت بردن از حيات و... است و خداوند از طريق پيامبران راه وصول به اين كمالات را براي انسان تسهيل كرده است.
دوشنبه 26/6/1386 - 17:10
دعا و زیارت
اللّه‌َ اللّه‌َ فِي‌القُرآن‌، لايَسْبِقُكُم‌ بِالعَمَل‌ِ بِه‌ِ غَيرُكُم‌
خدا را، خدا را در نظر بگيريد در مورد قرآن‌! مبادا ديگران‌ در عمل‌ به‌آن‌ از شما پيشي‌ گيرند!
هنگامي‌ كه‌ امام‌ اميرالمومنين‌ علي‌بن‌ ابيطالب‌(ع) در بستر شهادت‌سفارش‌هاي‌ مهم‌ و پاياني‌ را به‌ فرزندان‌ گرانقدرش‌ امام‌ حسن‌ و امام‌حسين‌(ع) مطرح‌ مي‌فرمايد، به‌ جايگاه‌ و نقش‌ قرآن‌ كريم‌ اشاره‌ مي‌كند و بايك‌ كلام‌ كوتاه‌ نتيجة‌ همة‌ آنچه‌ را در طول‌ عمر پربركتش‌ دربارة‌ قرآن‌ مطرح‌كرده‌ است‌، يادآوري‌ مي‌نمايد. قرآن‌ از ديدگاه‌ امام‌ علي‌(ع) اقيانوس‌ عميق‌ وخروشاني‌ از معرفت‌ و حكمت‌ است‌ كه‌ براي‌ دعوت‌ و فراخوان‌ انسان‌ به‌هدايت‌ كافي‌ است‌. قرآن‌ نوري‌ است‌ براي‌ كسي‌ كه‌ هدايت‌جو باشد، راهنمايي‌است‌ كه‌ راهنمايي‌ خود را با هوس‌ و شبهه‌ و آراء باطل‌ نمي‌آميزد، ريسمان‌محكم‌ پيوند انسان‌ با خالق‌ است‌، بهار دل‌ها است‌ و سرچشمه‌هاي‌ علم‌ وآگاهي‌، راه‌ راست‌ است‌ و برترين‌ هدايت‌كننده‌، از دو هدايت‌ كننده‌ بزرگ‌.قرآن‌، «ثقل‌اكبر» است‌ كه‌ هرگز از «اهل‌بيت‌» جداشدني‌ نيست‌، اگر كسي‌ به‌«اهل‌بيت‌» تمسك‌ جويد، آنان‌ او را به‌ «قرآن‌» دعوت‌ مي‌كنند و اگر به‌ «قرآن‌»تمسك‌ جويد، قرآن‌ وي‌ را به‌ اطاعت‌ و پيروي‌ از «اهل‌بيت‌» ارجاع‌ مي‌دهد.هيچ‌ كسي‌ لحظه‌اي‌ را با قرآن‌ سپري‌ نمي‌كند مگر آنكه‌ يك‌ گام‌ در هدايت‌،پيشتر رفته‌ و يك‌ گام‌ از نقصان‌ و كمبودش‌ جبران‌ شده‌ است‌.
از منظر امام‌ علي‌(ع) قرآن‌ كتابي‌ نيست‌ همچون‌ كتاب‌هاي‌ ديگر، بلكه‌كتابي‌ است‌ كه‌ كسي‌ با تمسك‌ بدان‌ و اُنس‌ با آن‌، نيازمند به‌ هدايت‌ ديگري‌نيست‌ و كس‌ بدون‌ قرآن‌، بي‌نياز از آن‌ نمي‌باشد. كساني‌ كه‌ «اهل‌ قرآن‌»اند، درحقيقت‌ «اهل‌اللّه‌»اند و بندگان‌ خالص‌ خداي‌اند. قرآن‌، كلام‌ خدا است‌ و هيچ‌كلامي‌، با آن‌ همانند نيست‌: تنها مجموعة‌ وحي‌ِ الهي‌ كه‌ كلام‌ و سخن‌ مستقيم‌خداوند متعال‌ است‌ و رشتة‌ پيوندِ معرفتي‌ و هدايتي‌ِ مستقيم‌ بين‌ انسان‌ و خدا!
قرآن‌ را بايد خواند، و خوب‌ و زياد هم‌ بايد خواند، قرآن‌ را بايد فهميد، وبا تدبّر و تامل‌ هم‌ بايد فهميد، اما برتر از همه‌ و فراتر از خواندن‌ و فهميدن‌،قرآن‌ را بايد عمل‌ كرد: قرآن‌، نسخة‌ شفابخش‌ همة‌ دردهاي‌ دروني‌ و بيروني‌انسان‌ است‌، درمان‌ همة‌ دردهاي‌ بي‌درمان‌ِ فردي‌ و اجتماعي‌ است‌، راه‌گشاي‌همة‌ بن‌بست‌هاي‌ فرهنگي‌، اجتماعي‌، اقتصادي‌، تربيتي‌ و اخلاقي‌ است‌،راهنماي‌ سير و سلوك‌ در عوالم‌ هستي‌ و راهبر انسان‌ به‌ سوي‌ مبدا عالم‌ وجوداست‌...
آري‌! قرآن‌ اين‌ همه‌ هست‌ و برتر از همه‌، سخن‌ خدا است‌ با انسان‌! چه‌گفته‌اي‌ و چه‌ كلامي‌ شيرين‌تر و دوست‌داشتني‌تر از كلامي‌ كه‌ معشوق‌ با عاشق‌در ميان‌ نهد؟ كلام‌ِ محبوب‌، خود داروي‌ دردهاي‌ حبيب‌ است‌! و قرآن‌ كريم‌،«حبل‌الله‌» است‌ و ريسمان‌ محكم‌ الهي‌! بايد بدان‌ تمسك‌ جُست‌، و «تمسك‌»يعني‌ چنگ‌زدن‌ و گرفتن‌ و خود را به‌ آن‌ متصل‌كردن‌. و اگر پيوند انسان‌ با خداـ از طريق‌ كلام‌ وحي‌ِ او ـ محكم‌ شود، بديهي‌ است‌ كه‌ بادهاي‌ مخالف‌ و گرد وخاك‌هاي‌ شبهه‌ و انحراف‌، نمي‌تواند انسان‌ را از راه‌ راست‌ و صراط‌ مستقيم‌باز دارد. بدون‌ تمسك‌ و اتّكاي‌ به‌ قرآن‌، چه‌ ثبات‌ و قراري‌ براي‌ انسان‌ حاصل‌مي‌شود؟ به‌ كدامين‌ معرفت‌ و كلامي‌ ميتوان‌ اعتماد كرد؟ از چه‌ راهي‌ ميتوان‌طريق‌ سعادت‌ را بازيافت‌؟ آري‌! قرآن‌ داور عادل‌ بين‌ انسان‌ها است‌، راهنماي‌ِهدايت‌ بشريت‌ است‌ و چراغ‌ فروزان‌ِ سعادت‌.
امام‌ علي‌(ع)، كه‌ خود پيشواي‌ «اهل‌القرآن‌» است‌ و مجسمة‌ تمام‌نماي‌حقيقت‌ قرآن‌، در آخرين‌ كلمات‌ و سفارش‌هاي‌ خود به‌ امام‌ حسن‌(ع) و امام‌حسين‌(ع) ـ اين‌ دو درّ گرانبهاي‌ خاندان‌ رسالت‌ و ولايت‌ ـ به‌ «عمل‌ به‌ قرآن‌»توصيه‌ مي‌كند و چون‌ با نگاه‌ الهي‌ِ خود آيندة‌ فلاكت‌ بار مسلمانان‌ را ـ كه‌ ناشي‌از جداشدن‌ و فاصله‌گرفتن‌ با قرآن‌ است‌ ـ مشاهده‌ مي‌كند، هشدار مي‌دهد كه‌«مبادا ديگران‌ در عمل‌ به‌ قرآن‌ بر شما پيشي‌ گيرند». «ديگران‌» يعني‌ غيرمسلمانان‌! و امام‌ علي‌(ع) مي‌بيند كه‌ زماني‌ فرا مي‌رسد كه‌ از قرآن‌ جز نوشتة‌آن‌ و از اسلام‌ جز نام‌ آن‌ و از مساجد جز بناي‌ زيباي‌ آن‌، باقي‌ نمي‌ماند!!
قرآني‌ كه‌ بايد برنامة‌ زندگي‌ باشد، اسلامي‌ كه‌ بايد روح‌ فرد و جامعة‌اسلامي‌ باشد و مساجدي‌ كه‌ بايد مراكز هدايت‌ و تزكيه‌ باشند، از محتواي‌اصلي‌ خود دور مي‌شود و ريشة‌ همة‌ اشكالات‌ و مشكلات‌ مسلمانان‌، در همين‌نكته‌ است‌! شگفتا كه‌ امام‌ علي‌(ع) چنين‌ زماني‌ را از فاصلة‌ سده‌ها و هزاره‌هامي‌بيند و در بستر شهادت‌، دغدغة‌ هدايت‌ و سعادت‌ مسلمانان‌، او راوامي‌دارد كه‌ خدا را شاهد بگيرد و قرآن‌ِ او را مورد سفارش‌ قرار دهد.
از نگاه‌ علي‌(ع)، قرآن‌ براي‌ «عمل‌» است‌، گرچه‌ تلاوت‌ و تدبر آن‌ را هم‌بارها و بارها سفارش‌ كرده‌ است‌، ولي‌ معلوم‌ است‌ كه‌ بدون‌ خواندن‌، و بدون‌فهميدن‌، نميتوان‌ به‌ قرآن‌ عمل‌ كرد. چه‌ كساني‌ بايد به‌ قرآن‌ عمل‌ كنند؟ آيافقط‌ رهبران‌ جامعة‌ اسلامي‌؟ آيا فقط‌ دانشمندان‌ و انديشمندان‌ مسلمان‌؟ يا همة‌مسلمانان‌ مخاطب‌ِ اين‌ كلام‌ علي‌(ع) هستند؟ برخي‌ گمان‌ مي‌كنند كه‌ دانش‌ وفرهنگ‌ِ قرآن‌، به‌ قشر و طبقة‌ خاصي‌ اختصاص‌ دارد، شايد اين‌ را هم‌ بهانة‌شانه‌خالي‌كردن‌ از وظيفه‌اي‌ كه‌ برعهده‌ دارند، قرار دهند! حال‌ آنكه‌ هرمسلماني‌ وظيفه‌ دارد كه‌ قرآن‌ را بخواند، بفهمد و عمل‌ كند. كلام‌ خدا فرودآمده‌ است‌ تا هر كسي‌ بتواند به‌ فراخور سطح‌ درك‌ و معرفت‌ خود، از آن‌ بهره‌بَرَد، متذكر شود و در مسير زندگي‌ بكار بندند. البته‌ كساني‌ كه‌ از دانش‌ ومعرفت‌ بيشتري‌ برخوردارند، وظيفه‌ و رسالت‌ سنگين‌تري‌ برعهده‌ دارند.
امام‌ علي‌(ع) راه‌ حل‌ مشكل‌ جامعة‌ ما ـ و همة‌ جوامع‌ اسلامي‌ ـ را در «عمل‌به‌ قرآن‌» مي‌داند، و هشدار داده‌ است‌ كه‌ مبادا ديگران‌ با عمل‌ به‌ مضمون‌ ومحتواي‌ قرآن‌، بر شما پيشي‌ گيرند. آيا پيشي‌گرفتن‌ ديگران‌ را در بكاربستن‌اصول‌ِ كلّي‌ و راهبردي‌ قرآن‌ كريم‌ ـ حداقل‌ در عرصة‌ مسائل‌ و موضوعات‌اجتماعي‌ ـ نمي‌بينيم‌؟ آيا به‌ اين‌ باور رسيده‌ايم‌ كه‌ جز «عمل‌ به‌ قرآن‌» عامل‌ديگري‌ نمي‌تواند سعادت‌ و خير فردي‌ و اجتماعي‌ ما را تامين‌ كند؟ آيا تجربه‌نكرده‌ايم‌ كه‌ نسيمي‌ از قرآن‌، توانست‌ راه‌ِ سعادت‌ جامعة‌ ما را باز كند و موانع‌بزرگي‌ را از سر راه‌ بردارد؟ پس‌ چرا هنوز با قرآن‌، عمل‌ به‌ قرآن‌ و فرهنگ‌قرآني‌، فاصلة‌ زيادي‌ داريم‌؟
قطعاً گام‌ نهادن‌ در مسير پيوند با علي‌بن‌ ابيطالب‌(ع)، بدون‌ نزديك‌شدن‌همزمان‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ و بكاربستن‌ِ آن‌ در عرصة‌ زندگي‌ و عمل‌، ميسرنمي‌باشد.
     باشد كه‌ هشدار امام‌ علي‌(ع) ما را به‌ هوش‌ آوَرد! ان‌شاءاللّه‌. 
يکشنبه 25/6/1386 - 22:0
دعا و زیارت
 
اَفْضَل‌ُ الاَعْمال‌ِ ما اَكْرَهْت‌َ نَفْسَك‌َ عَليه‌ِ
برترين‌ اعمال‌، آن‌ است‌ كه‌ خود را براي‌ آن‌ به‌ دشواري‌ بيافكني‌.
اهميت‌ و نقش‌ «عمل‌» در سرنوشت‌ انسان‌، موضوعي‌ است‌ كه‌ در قرآن‌كريم‌ و كلمات‌ معصومين‌(ع) مورد تاكيد فراوان‌ قرار گرفته‌ است‌. سيرت‌ وسنت‌ آن‌ بزرگواران‌ نيز حاكي‌ از اهتمام‌ و اعتناي‌ آن‌ پيشوايان‌ِ نور و كمال‌ به‌مقولة‌ عمل‌، تلاش‌ و مجاهدت‌ است‌. انسان‌ چيزي‌ بدست‌ نمي‌آورد و بهره‌اي‌نخواهد داشت‌ جز به‌ سعي‌ و تلاش‌ خود. ارزش‌ يك‌ انسان‌ِ مومن‌، به‌ عمل‌ اواست‌ و ايمان‌ و عمل‌ دو برادر و رفيق‌ همراه‌اند كه‌ هرگز از هم‌ جدا نمي‌شوند وخداوند هيچكدام‌ را بدون‌ ديگري‌ نمي‌پذيرد: نه‌ عمل‌ِ بدون‌ِ ريشه‌ و انگيزة‌ايماني‌ و نه‌ ايمان‌ِ بدون‌ عمل‌ و كار.
بسياري‌ از انسان‌ها به‌ جاي‌ پرداختن‌ به‌ «عمل‌»، خود را به‌ «امل‌» (يعني‌آرزو) سرگرم‌ مي‌كنند، بنابراين‌ حضرت‌ علي‌(ع) توصيه‌ مي‌كنند كه‌ عمل‌ رارفيق‌ و همراه‌ خود قرار دهيد و امل‌ را دشمن‌ خود بدانيد. آرزوها و آمال‌ِبي‌پايان‌ دنيوي‌، انسان‌ را از تلاش‌ و بهره‌برداري‌ از امكانات‌ و فرصت‌ها بازمي‌دارد و با سرگرم‌ ساختن‌ انسان‌، او را از كمال‌ مطلوب‌ دور مي‌كند.
اما همة‌ عمل‌ها و تلاش‌ها، ارزش‌ يكسان‌ و مساوي‌ ندارند، به‌ همين‌ دليل‌تاكيد قرآن‌ كريم‌ بر «عمل‌ صالح‌» است‌. هر كاري‌ كه‌ به‌ تناسب‌ موقعيت‌، نيازهاو شرايط‌ جامعه‌ و امكانات‌ و محدوديت‌هاي‌ِ انسان‌، بهترين‌، مناسب‌ترين‌،لازم‌ترين‌ و مفيدترين‌ كار باشد، آن‌ عمل‌، شايسته‌ و «عمل‌ صالح‌» است‌.مهمترين‌ و اصلي‌ترين‌ شرط‌ «عمل‌ صالح‌» ـ كه‌ بدون‌ آن‌، عمل‌ انسان‌ ازتاثيرگذاري‌ در رسيدن‌ِ انسان‌ به‌ سعادت‌ِ جاودان‌ ساقط‌ مي‌شود و ارزش‌نخواهد داشت‌ ـ مبتني‌بودن‌ِ آن‌ عمل‌ بر «تقوي‌ و خلوص‌» است‌. «هماناخداوند تنها كارِ پرهيزگاران‌ را مي‌پذيرد». عملي‌ كه‌ مبتني‌ و برخاسته‌ ازخلوص‌ و تقوي‌ باشد، ارزشمند است‌ حتي‌ اگر از نظر كميت‌، اندك‌ باشد وعملي‌ كه‌ با انگيزه‌هاي‌ نفساني‌، دنيوي‌ و غير الهي‌ باشد، هر چند از نظر كميت‌ وبُرد مادي‌ و دنيوي‌، بزرگ‌ و مهم‌ تلقي‌ شود، ناچيز و بي‌ارزش‌ است‌. به‌ همين‌جهت‌، اِخلاص‌، خود بهترين‌ عمل‌ است‌. اينكه‌ كسي‌ تلاش‌ كند كه‌ با تمرين‌ وتذكر مستمر، عمل‌ و گفتار خود را از شائبه‌ها و انگيزه‌هاي‌ مادي‌ و نفساني‌پاك‌ سازد و خالص‌ نمايد، بهترين‌ كار محسوب‌ مي‌شود. به‌ وسيلة‌ اخلاص‌،عمل‌ِ انسان‌ ارزش‌ پيدا مي‌كند و بالا مي‌رود، و تقوي‌ و اخلاص‌، ملاك‌ وميزان‌ اصلي‌ِ سنجش‌ عمل‌ مي‌باشد.
علاوه‌ بر آن‌، علم‌ و معرفت‌ نيز يكي‌ از شاخص‌هاي‌ ارزش‌ عمل‌ انسان‌است‌. هر چه‌ تلاش‌ و عمل‌ انسان‌، مبتني‌ بر آگاهي‌ و معرفت‌ عميق‌تري‌ باشد،آن‌ عمل‌ ارزش‌ بيشتري‌ خواهد داشت‌. اساساً بندگان‌ عالِم‌ و دانشمند به‌ عظمت‌خداوند پي‌ مي‌برند و به‌ عبادت‌ و خشيت‌ حقيقي‌ مي‌پردازند...
و اما يكي‌ از شاخص‌هاي‌ ارزش‌ عمل‌، دشواري‌ و سختي‌ آن‌ عمل‌ است‌.كاري‌ كه‌ لازم‌ است‌ انجام‌ شود، هر چه‌ دشوارتر و پرزحمت‌تر باشد، برتر وبهتر است‌. پيامبر اكرم‌(ص) اينگونه‌ بود كه‌ اگر در يك‌ فعاليت‌ِ دسته‌جمعي‌ بين‌چند كار، يكي‌ را مي‌خواست‌ انتخاب‌ كند، سراغ‌ دشوارترين‌ و پرزحمت‌ترين‌كار مي‌رفت‌. از اين‌ ديدگاه‌، كساني‌ كه‌ در جامعه‌، فعاليت‌هاي‌ مشكل‌تر وسخت‌تر را برمي‌گزينند و با خلوص‌ و درستي‌ آن‌ كار را به‌ انجام‌ مي‌رسانند،از ارزش‌ بيشتري‌ برخوردارند. آموزگاري‌ كه‌ تدريس‌ در شرايط‌ و مناطق‌محروم‌ را مي‌پذيرد، پزشكي‌ كه‌ كارهاي‌ سخت‌ را قبول‌ مي‌كند، صنعتگر وكارگري‌ كه‌ كار در بخش‌هاي‌ مشكل‌ را برمي‌گزيند، روحاني‌اي‌ كه‌ كار علمي‌ وتبليغي‌ پرزحمتي‌ را انتخاب‌ مي‌كند، مديري‌ كه‌ از پذيرفتن‌ كارهاي‌ پيچيده‌ ودشوار شانه‌ خالي‌ نمي‌كند، كسي‌ كه‌ مسووليت‌هاي‌ دشوار اجتماعي‌ و سياسي‌را به‌ دوش‌ مي‌كشد، كشاورزي‌ كه‌ در شرايط‌ سخت‌ و جانكاه‌ به‌ كار كشاورزي‌مي‌پردازد، كسي‌ كه‌ اشتغال‌ در نيروهاي‌ مسلح‌ يا بخش‌هاي‌ انتظامي‌ و امنيتي‌ رامي‌پذيرد... و بالاخره‌ هر زن‌ و مرد و پير و جواني‌ كه‌ به‌ سراغ‌ كارهاي‌پرزحمت‌ و پرخطر و در شرايط‌ نامناسب‌ و دشوار مي‌رود و بخاطر نياز جامعة‌اسلامي‌ و با خلوص‌ و تقوي‌، وظيفة‌ خود را به‌ انجام‌ مي‌رساند، هرگز اين‌دشواري‌ و سختي‌ را نامطلوب‌ تلقي‌ نمي‌كند، بلكه‌ آن‌ را فضيلت‌ و ارزشي‌مي‌داند كه‌ توفيق‌ بدست‌آوردن‌ِ آن‌ را پيدا كرده‌ و اين‌ فرصت‌ را براي‌ خودمغتنم‌ و با ارزش‌ مي‌شمارد.
چنين‌ افرادي‌ بخاطر تشويق‌ اين‌ و آن‌ يا حقوق‌ و دستمزد بيشتر يا ارتقاي‌درجه‌ و مقام‌ و ... كار نمي‌كنند كه‌ اگر بي‌اعتنايي‌ يا كم‌ توجهي‌ به‌ تلاش‌ و كارآنان‌ شد، در كار خود سست‌ شوند يا از تلاش‌ خود پشيمان‌ گردند.
آري‌! پيروان‌ و دوستان‌ حضرت‌ علي‌(ع) كساني‌ هستند كه‌ هرگز اززيربارهاي‌ سنگين‌ و كارهاي‌ سخت‌ ـ در جايي‌ كه‌ لازم‌ باشد ـ شانه‌ خالي‌نمي‌كنند و عمل‌ و كار خود را ـ چه‌ در اعمال‌ عبادي‌ و فردي‌ و چه‌ اعمال‌ِاجتماعي‌ و اقتصادي‌ و سياسي‌ ـ با خلوص‌ و تقوي‌ و به‌ عنوان‌ «عبادت‌» انجام‌مي‌دهند و بنابراين‌ دشواري‌ آن‌ را با آغوش‌ باز مي‌پذيرند، زيرا از پيشوايشان‌آموخته‌اند كه‌ بهترين‌ اعمال‌، عملي‌ است‌ كه‌ براي‌ انسان‌ دشوار باشد و نفس‌ِآدمي‌ آن‌ را نپسندد. رسيدن‌ به‌ چنين‌ ديدگاهي‌ دربارة‌ عمل‌، گامي‌ است‌ براي‌نزديك‌شدن‌ به‌ مقتدا و پيشواي‌ پرهيزگاران‌.
 
شنبه 24/6/1386 - 21:21
دانستنی های علمی

كمالات انساني بر دو قسم است:
1. كمالات اعتباري از قبيل داشتن ثروت و جايگاه و مقام اجتماعي.
 2. كمالات حقيقي از قبيل داشتن علم و صفات حميده اخلاقي و جمال ظاهري و معنوي.
 داشتن و نداشتن كمالات اعتباري براي گوهر انسانيت نقصان محسوب نمي‌شود. بود و نبود آن تأثيري در شخصيت انساني ندارد و از اين رو انسانها از نظر علاقه‌مندي به آن متفاوت‌اند. اما كمالات واقعي به گونه‌اي در قوت و شدت انسانيت انسان تأثير دارد و هر انساني بر حسب فطرت خدايي خود گرايش به آن داشته و علاقه‌مند به آن است و اگر كسي اين علاقه قلبي و ميل باطني را انكار نمايد يا انكار او صرفاً در حدّ زبان است ولي قلب او زبان را تصديق نمي‌نمايد و يا مسأله به گونه‌اي بر او مشتبه شده است.
كمالي را كه خداوند مي‌خواهد انسان به آن برسد كمال حقيقي و تكويني است و كمال اخروي چنين كمالي است. واضح است هيچ انساني نمي‌تواند نسبت به آن بي‌تفاوت باشد چون بالفطره طالب اين نوع از كمالات از قبيل جاويدانگي، بهره‌مندي ازانواع نعمتها و لذت بردن از حيات و... است و خداوند از طريق پيامبران راه وصول به اين كمالات را براي انسان تسهيل كرده است.
جمعه 23/6/1386 - 21:7
آموزش و تحقيقات
اجرامی سیاره خوانده می شوند که:
1- دور خورشید بگردند.
2- به اندازه کافی جرم داشته باشند که حالت هیدرواستاتیکی پایداری داشته باشند، یعنی تقریبا کروی باشند.
3- مدارشان به اندازه بیضی باشد که وارد محدوده مدار سیارات همسایه شان نشود.
کشف اریس را به منجم آمریکایی، مایک براون نسبت می دهند. اریس در سال 2005 میلادی توسط رصدخانه پالومار و تلسکوپ 48 اینچ ساموئل اوشین و ابزار ویژه این تلسکوپ جهت بررسی اجرام فرا سیاره ای کشف شد.
سطح اریس از ورقه بسیار نازکی از متان که منشا آن احتمالا از درونش است احاطه شده است. متان سطح اریس بیشتر به رنگ زرد تمایل دارد و علت این موضوع فاصله بیشتر آن از خورشید است.
دیسنومیا، قمر این سیاره کوتوله هم، 150 کیلومتر قطر دارد و فاصله آن از جرم مادر 37 هزار کیلومتر است. ماه قمری اریس،16 روز طول می کشد باعث ایجاد 12 هزار و 775 ماه قمری در یک سال گردش ارسی به دور خورشید می شود.
 
مشخصات سیاره کوتوله اریس
 
بیشترین فاصله از خورشید:
97 واحد نجومی
کمترین فاصله از خورشید:
37 واحد نجومی
خروج از مدار(کشیدگی):
44/.
دوره گردش دور خورشید:
203500روز( 557 سال )
سرعت متوسط گردش:
4/3 کیلومتر بر ثانیه
بیشترین سرعت گردش:
1/4 کیلومتر بر ثانیه
کمترین سرعت گردش:
5/2 کیلومتر بر ثانیه
شعاع:
1200 کیلومتر
جرم:
6/16 میلیارد تریلیارد کیلوگرم
کمترین دما:
35 کلوین
بیشترین دما:
55 کلوین
طول روز:
8 ساعت
 
پنج شنبه 22/6/1386 - 18:9
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته