• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5446روز قبل
بیماری ها
جوزماثل (Stramonium) : به فارسی «گوزماثل»، «تاتوره»، «تاتوله»، «بَقَم» و «طلانور» نام دارد که در عربی «جوزماثم» و «جوزمانا» آمده است. برگهای جورماثل برای دِماغ مورد استفاده قرار می گیرد. 
چهارشنبه 21/1/1387 - 20:8
آموزش و تحقيقات

تصویر دلخواه هنگام بالا آمدن ویندوز ایکس پی

این روش برای ویندوز Xp قابل اجراست . برای قرار دادن عكس قبل از بالا آمدن ویندوز Xp ابتدا به ریجستری ویندوز بروید . بعد در ریجستری به آدرس زیر بروید : HKEY_USERS > .DEFAULT > Control Panel > Desktop یك مقدار به نام Wallpaper از نوع String Value بسازید( با راست كلیك در سمت راست پنجره ) و آن را اجرا كنید و در كادر پنجره ی باز شده آدرس عكس مورد نظر رو قرار بدید ( مثلا: F:\images\1.bmp ) و اینتر بزنید. دقت داشته باشید كه عكس باید یك تصویر با فرمت bmp. باشد. حال اگر آدرس عكس رو درست وارد كرده باشید اون عكس قبل از اینكه ویندوز بالا بیاد نمایش داده می شه . موفق و سربلند باشید .

يکشنبه 18/1/1387 - 20:5
بیماری ها

ترنج (Citron tree) :

 نام اصلی آن بالنگ می باشد. در کتب طب سنتی با نام: «اترج کبیر» آمده است. میوه اصلی آن را به فارسی «بالنگ» یا «بادرنگ» می گویند و به هندی آن را «ترنج» می نامند.5

 پیامبر(ص) فرمودند: « بر شما لازم است خوردن ترنج که دل را نورانی کرده، مغز را قوت و فزونی می دهد.»6

 مالیدن روغن بالنگ(ترنج) برای رفع بی حسی، فلجی، لقوه، رَعشه، درد مفاصل، سیاتیک و امراض سرد عصبی و درد کلیه و مثانه مفید است.

 

پنج شنبه 15/1/1387 - 20:14
دانستنی های علمی

دانا در سكوت فریاد می زند و نادان با فریاد ساكت می شود!

بزرگ ترین حقی كه دیگران بر گردن تو دارند، كوچكتر است از كوچكترین حقی كه «خود» بر گردن خویش داری، از «خودسازی» غافل مباش.

آنگاه كه چرخ زندگی حول محور حوادثی چرخید كه محال پنداشته می شد، به تماشای ظهور «اراده برتر» بپردازید»!

 

چهارشنبه 14/1/1387 - 20:18
بیماری ها

تانبول یا فلفل هندی (Betel) :

 در کتب طب سنتی، تانبول با نامهای: «پان»، «تنبول»، «تامول»، «تملول»، «تنبل» و «فلفل هندی» آمده است.

 تانبول از نظر حکمای طب سنتی ایران، مفرح، اشتها آور، مقوی معده و دماغ، حافظه و فهم است. خوردن برگهای آن حافظه را زیاد می کند

 

يکشنبه 11/1/1387 - 13:19
دعا و زیارت

تاثیر نماز بر شادابى جسم و روان 

     پیامبر اكرم  ص

مومن ، شوخ و لبخند بر دهان باشد و منافق بدخلق و گره بر ابرو .”

     امروزه ضرب المثل ایرانى “ خنده بر هر درد بى درمان دواست ” مصداق كاملا علمى پیدا كرده است . دانش پزشكى در قرن حاضر به وضوح مى داند اشخاصى كه اصطلاحا یك لب و هزار خنده گفته مى شوند ، نسبت به آنان كه به اصطلاح با خودشان نیز قهرند ! و نسبت به زندگى بدبین و عبوس هستند ، بسیار كمتر دچار بیمارى هاى جسمى و روانى مى شوند .

     به این ترتیب هر عاملى كه شادابى را به انسان هدیه كند ، در واقع به سلامتى جسم و روان او كمك كرده است . اما نكته بسیار مهمى كه دانش طب به بشر آموخته است ، این مطلب است كه شادابى و افسردگى انسان پیش از آنكه تحت كنترل اراده او باشد ، زیر فرمان تغییرات مواد شیمایى در سلسله اعصاب مركزى انسان است    

اما در اینجا ذكر همین نكته كافى است كه مثلا افزایش یك ماده شیمیایى به نام “ دو پامین ” در بدن سبب مى شود ، انسان بدون آنكه خود بخواهد ، دچار ناراحتى و كاهش این ماده نیز سبب شاد شدن غیر ارادى انسان خواهد شد

     بعنوان مثال ، عصبانیت و ناراحتى غیر ارادى و بدون علت صبحگاهى كه حالت شدید آن بعنوان ملانكولى یا همان مالیخولیا ( افسردگی  درونزاد صبحگاهى ) شناخته مى شود ، در اثر تغییرات و كم و زیاد شدن همین مواد شیمیایى بوقوع مى پیوندد.

     اما از جمله این مواد شیمیایى داخل بدن كه به طور غیر ارادى سبب شادى انسان مى شود و به او شعف و نشئه بى نظیر مى بخشد ، ماده اى به نام “ كورتیزول مى باشد كه میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهى بشدت افزایش مى یابد و در صورت بیدارى انسان در این ساعات ، لذت و شعف سرمست كننده اى نصیب او مى شود كه بی شك بر زندگى او در تمام طول روز تاثیر گذار است .

افزایش كورتیزول در ساعات صبح و ارتباط آن با سرخوشى صبحگاهى ، كه امروزه از مسلمات پزشكی است ، در واقع توجیه قابل توجهى بر همه مضامینى كه در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون “ اسرار سحر ” معرفى مى شوند ارائه مى دهد .

     از نمونه توجه بسیار به سرخوشى و شادابى سحرگاهى و تاثیر آن در زندگى انسان در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز حضرت حافظ بسیار مى توان یافت :

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ

از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود

     ضرب المثل ایرانى مشهور كه منسوب به بزرگمهر مى باشد یعنى : “ سحر خیز باش تا كامروا باشى ” نیز اشاراتى نغز به تاثیر بیدارى صبحگاهى بر زندگى شادكامانه و سعادت آمیز دارد .

     به این ترتیب واضح است ، امر واجب نماز صبح با ارزانى داشتن بیدارى صبحگاهى به انسان تقدیم كننده شادابى جسم و روان به او مى باشد و یك نتیجه مهم این شادابى ، سلامت جسم و روان خواهد بود .    

صبح خیزى و سلامت طلبى چون حافظ

هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم

جمعه 9/1/1387 - 20:7
بیماری ها

پیاز(Onion) :

 "پیاز" به علت داشتن فسفر، غذای مغز است.پیاز دشتی یا پیاز موش به نامهای: «اشقیل»، «اسقیل» یا «پیاز غُنصل» معروف است. پیاز برای بیماری هایی نظیر: نسیان، ضعف باصره، درد گوش، تنگی نفس، سرگیجه، ریختن موی سر و پریدن ناگهانی اعضا نافع است.

زیاده روی در خوردن پیاز، باعث تباهی عقل و فراموشی می شود.

 

چهارشنبه 7/1/1387 - 13:43
دعا و زیارت

سنت و سیره پیامبر - آداب لباس پوشیدن (3)

-  امام صادق (ع) فرمود : هرگاه خواستید چیزی بخورید ,  کفش های خود را بیرون آورید چرا که پا های شما راحت می شود و این سنتی زیباست .

-  امام صادق (ع) فرمود : پوشیدن کفش سیاه و نعلین زرد ,  سنت است .

-  امام صادق (ع) فرمود :  کتان ,  از لباس انبیاء است .

-  امام صادق (ع) فرمود : یامبر (ع) پوشیدن لباس سرخ را مکروه می دانست .

-  امام باقر (ع) فرمود : پیامبر (ع) خیمه ای به نام کن داشت .

-  در مناقب آمده است که : پیامبر (ع) در روز جمعه ,  برد قرمز می پوشید و عمامه سحاب بر سر می گذاشت .

در روز فتح مکه زمانی که در داخل مکه شد ,  عمامه ای سیاه بر سر نهاد ,  ایشان جعبه ای داشت که در آن شانه ,  عاج ,  سرمه دان ,  قیچی و مسواک داشت . . .

پیامبر (ع) هنگامی که فوت کرد یک روپوش زبر یمانی و عبایی که به آن ملبه می گفتند ,  به تن داشت و تختی داشت که اسعد بن زراره به او هدیه کرده بود .

 و منبر ایشان دارای سه پله بود که از چوب درخت طرفاء ساخته شده بود و مسجد ایشان مناره ای نداشت و بلال بر روی زمین اذان می گفت .

  -  امام صادق (ع) فرمود : پیامبر (ع) روپوشی داشت که با گیاه خوشبو یی رنگ شده بود و آن را در می پو شید و رنگ آن بر تن ایشان اثر گذاشته بود . 

  -  امام باقر (ع) فرمود : ما لباس زرد در خانه می پوشیم .

 

سه شنبه 6/1/1387 - 20:58
دعا و زیارت

سنت و سیره پیامبر - آداب لباس پوشیدن (2)

-  امیر المؤمنین (ع) فرمود : پیامبر (ع) عرق چین های راه راه به سر می گذاشت . . . و زرهی داشت که نام آن ذات الفضول بود که سه حلقه نقرهای داشت که یکی از آنها جلو و دو تای آنها در عقب بود .

-  در مکارم الاخلاق آمده است که : پیامبر (ع) شمله و نقره به خود می پیچید و نمره به خاطر آنکه خطوط سیاه آن , بر سفیدی ساقها و قدم ایشان قرار می گرفت , زیباتر بود .

-  در غوالی آمده است که : پیامبر (ع) در لباس گشاد , نماز می خواند .

-  در کنز الفوائد آمده است که : پیامبر (ع) دو برد داشت که آنها را فقط در حال نماز می پوشید و امت خود را به نظافت تشویق می نمود و نسبت به انجام آن , دستور می داد .

-  امیر المؤمنین (ع) فرمود : لباس پنبه ای بپوشید ,  چرا که پیامبر (ع) لباس پنبه ای می پوشید و لباس ما نیز پنبه ای است .

-  امیر المؤمنین (ع) فرمود : لباس پنبه ای بپوشید ,  چرا که لباس پیامبر (ع) پنبه ای بود و ایشان لباس پشمی و مویی نمی پوشید مگر آنکه ضرورتی پیش می آمد .

مؤ لف با این حدیث روشن می شود که معنی آنچه که در باب معاشرت گذاشت که ایشان لباس پشمی می پوشید , در حال ضرورت بوده , پس اختلافی بین دو حدیث نخواهد بود .

-  در مناقب آمده است که : ایشان کمربندی از چرم دباغی شده داشت که در سر آن قلاب بود و طرف دیگرش از نقره بود و سه حلقه نقره ای به آن آویزان بود و ایشان قدحی داشت که به قطعه از نقره پیوند زده شده بود .

-  امیر المؤمنان (ع) فرمود : ته غلاف و قبضه شمشیر پیامبر (ع) و بین آن دو نیز از نقره مزین شده بود .

-  امام باقر (ع) فرمود : پیامبر (ع) عصایی داشت که نوک آن آهن تیزی بود که به آن تکیه می کرد و در روز های عید فطر و عید قربان آن را در نماز جلوی خود می گذاشت .

-  امام صادق (ع) فرمود : پیامبر (ع) ا نگشتر نقره ای داشت .

-  امام صادق (ع) فرمود : نگین انگشتر باید گرد باشد ,  چرا که انگشتر پیامبر (ع) نیز این چنین بود .

-  امام صادق (ع) فرمود : نقش روی انگشتر پیامبر (ع) »محمد رسول الله « بود .

-  امام صادق (ع) فرمود : پیامبر (ع) دو انگشتر داشت که به یکی لا اله الا الله و بر دیگری صدق الله نقش شده بود .

-  امام رضا (ع) فرمود : پیامبر (ع) امیرالمؤمنین ,  امام حسن ,  امام حسین و دیگر ائمه (ع) انگشتر به دست راست می کردند .

مؤ لف : کلینی در کافی ,  انگشتر به دست کردن پیامبر (ع) و همچنین نقش انگشتر ایشان را با کمی اختلاف ذکر کرده است و شیخ صدوق در کتاب خود و دیگران همان ها را روایت کرده اند و مرحوم کلینی از امام علی (ع) ,  امام حسن ,  امام حسین  و برخی از ائمه (ع) روایت کرده اند که آنان انگشتر را به دست چپ می کردند .

این روایات با هم هیچ اختلافی ندارند ,  زیرا این احادیث می خواهد انگشتر به دست چپ کردن را برساند با این که مقتضیات زمانی این چنین اقتضاء می کرده است و در مورد پیامبر (ع) روایت نشده که انگشتر به دست چپ نمی کرد ,  البته در کافی از امام صادق (ع) روایت شده است که :

یک مدت کمی ,  ایشان انگشتر به دست چپ می کرد و سپس آن را ترک کرده است ,  بنابراین منظور ما در این کتاب بیان پاره ای از اوصاف انگشتر به دست کردن ایشان بوده است .

-  امیر المؤمنین (ع) فرمود : انبیاء پیراهن را قبل از شلوار می پوشیدند .

-  پیامبر (ع) در توصیه خود به اباذر فرمود : ای اباذر ! من لباس خشن می پوشم و بر روی زمین می نشینم و ( بعد از غذا ) انگشتان خود را می لیسم و بر الاغ بی پالان سوار می شوم و کسی را بر ترک آن ,  سوار می کنم پس کسی که از سنت من روی گردان شود ,  از من نیست .

-  امام صادق (ع) فرمود : پیامبر (ع) عرقچین سفید رها راهی را به سر می گذاشت و در جنگ عرقچینی که دو گوش بود ,  به سر می گذاشت .

-  امام صادق (ع) فرمود : پیامبر (ع) از پوشیدن چیز ی که سیاه بود ,  کراهت داشت مگر در این سه چیز : 1 – عمامه 2 – کفش 3 – عبا .

-  امام باقر (ع) فرمود : در کفش پوشیدن سنت است که ابتدا پای راست را مقدم بدارند و در بیرون آوردن پا از کفش سنت است که ابتدا پای چپ را مقدم بدارند .

 

يکشنبه 4/1/1387 - 20:14
دعا و زیارت

سنت و سیره پیامبر - آداب لباس پوشیدن (1)

-  غزالی گفت : پیامبر (ع) هر لباسی را که به دست می آورد لنگ , عبا , پیراهن , جبه و امثال آن را می پوشید , از لباس سبز خوشش می آمد .

اکثر لباسهای ایشان سفید بود و می فرمود : به زنده هایتان لباس سفید بپوشانید و با آن مردگانتان را کفن کنید .

ایشان در جنگ و . . . لباس لایه دار می پوشید .قبایی از سندس داشت که هر گاه آن را می پوشید , رنگ سبز آن با سفیدی صورت ایشان , زیبا بود .

بلندی لباسهایش تا بالای قوزک پا بود و روپوشی که داشت تا نصف ساق پا بود .آن روپوش را روی پیراهن می بست و چه بسا که در نماز و غیر نماز آن را باز می کرد . و ایشان روپوش دیگری داشت که با زعفران رنگ شده بود و گاهی اوقات با آن نماز جماعت می خواند .

و برخی اوقات نیز تنها یک عبا به تن می کرد . و همچنین عبای کهنه وصله داری داشت که آن را می پوشید و می فرمود : من بنده هستم و لباس بندگان را می پوشم .

دو لباس داشت که مخصوص جمعه ها بود و چه بسا تنها یک روپوش که بدون لباسی دیگر باشد , می پوشید و دو طرف آن را بین دو کتف خود گره می زد و با همان لباس با مردم بر جنازه ها نماز می خواند و چه بسا همان روپوش را در خانه به خود می پیچید و در آن نماز می خواند و یک طرف پارچه را به روی خود و طرف دیگر را روی بعضی از زنان خود می انداخت .

ایشان عبای سیاهی داشت که آن را بخشید , سپس ام سلمه به ایشان عرضه داشت : پدر و مادرم به فدایت ! آن عبای سیاه , چه شد ؟ فرمود : آن را بخشیدم , گفت : هرگز زیباتر از سفیدی شما در آن عبای سیاه ندیدم .

انس گفت : گاهی اوقات ایشان نماز ظهر را با ما , در یک قطیفه ای که دو طرف آن را با هم گره زده بود ,  می خواند .

انگشتر نیز به دست می کرد . . . و با همان انگشتر نامه ها را مهر می کرد و می فرمود : مهر کردن نامه ها بهتر از تهمت زدن است .

عرق چین را گاهی زیر عمامه و گاهی نیز بدون عمامه به سر می گذاشت و گاهی آن را از سر بر می داشت و جلوی خود به عنوان حریم نماز می گذاشت و نماز می خواند و گاهی اوقات که عمامه نداشت ,  شالی را به سر و پیشانی می بست .

ایشان عمامه ای به نام سحاب داشت که به امام علی (ع) بخشید و گاهی اوقات که امام علی (ع) با آن می آمد ,  ایشان می فرمود : علی (ع) در سحاب پیش شما آمد .

ایشان لباس را از سمت راست می پوشید و می فرمود : حمد مخصوص خداوندی که مرا با لباسی پوشاند که با آن عورتم را بپوشانم تا زینتی برای من ,  در میان مردم باشد .

از سمت چپ لباس را بیرون می آورد و هر گاه لباس جدیدی را می پوشید لباس کهنه را به مسکینی می بخشید و می فرمود : مسلمانی نیست که به خاطر خدا لباس کهنه خود را به مسلمانی دیگر بپوشاند مگر آنکه تا زمانی که لباس به تن مسلمان مسکین است ,  او در ضمانت ,  نگهداری ,  خیر و خوبی خداوند خواهد بود , چه بخشنده لباس زنده باشد و چه مرده باشد .

تشکی از پوست داشت که با  لیف خرما پر شده بود و طول آن در حدود دو ذراع و عرض آن در حدود نیم ذراع و یک  وجب بود .

و ایشان عبایی داشت که هر جا می رفت , آن را دو لا می کردند و زیرش پهن می کردند . ایشان روی حصیر بدون زیر اندازی دیگر , می خوابید .

و از اخلاقش این بود که چهار پایان  , اسلحه و اثاث خود را نالم گذاری می کرد , اسم پرچمش را عقاب و اسم شمشیرش را که در جنگها با آن حاضر بود , ذوالفقار و نام دیگر شمشیرش را مخذم , رسوب و قضیب نهاده بود .

قبضه شمشیر ایشان به نقره آرا سته بود و کمربند چرمی داشت که سه نقره به آن آراسته بود . نالم کمانش کتوم و جعبه تیرش کافور بود .

اسم ناقه اش قصوی که غضبا ء هم می گفتند و اسم استر ایشان دلدل و اسم الاغش , یعفور و اسم گوسفندی که از آن شیر می نوشید , عینﺔ بود همچنین آفتا به ای داشت که از سفال بود . با آن وضو می گرفت و آب می نوشید .

مردم هم کودکان خود را می فرستادند و داخل منزل ایشان می شدند و کسی آنها را رد نمی کرد , آن آفتابه را پیدا می کردند و برای تبرک از آن می نوشیدند و به صورت و بدنشان می کشید ند .

-  روایت شده است که : عمامه ایشان به اندازه ای بود که سه دور یا پنج دور , به سرش می پیچید .

-  در غوالی آمده است که : ایشان عمامه سیاهی داشت که بر سر می بست و با آن نماز می خواند .

 

شنبه 3/1/1387 - 19:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته