• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 588
تعداد نظرات : 663
زمان آخرین مطلب : 2648روز قبل
خاطرات و روز نوشت

تقریباً 10 سالی می شود که از دوران کنکور دور افتاده ام احساس می کنم مغزم دیگه کشش نداره که مفاهیم درسها رو بدونم

اما علاقه زیادی دارم که شروع به درس خواندن کنم 

چطوری می تونم  این کار رو انجام بدم

کمک کنید بد نیست

 

چهارشنبه 28/4/1391 - 12:28
خانواده





پله های برقی رو گذاشتن كه در رفت و آمد از پله های معمولی راحت باشن. دیگه كسی زحمت بپر بپر نكشه . كسایی كه مشكل دارن بتونن راحت از پله استفاده كنند.
اما وای . وای .
وای از دست اونایی كه عجله دارن .
بابا پله همین بغل دست پله برقی عجله داری خوب از اون بپر بپر برو. چرا روی پله برقی بدو بدو می كنی.
خدای من جالبه ! تذكر هم كه می دی بر می گردن می گن : مگه مال باباته . گذاشتن از روش رد بشیم دیگه.
آره برادر من . آره خواهر من ازش استفاده كن اما نه با بدو بدو
وقتی خراب بشه كار نكنه كسایی كه واقعاً نیاز دارن از پله برقی استفاده كنن چیكار كنن؟ ها؟
شما كجایی اونموقع ؟
اصلا باشی هم كولشون می كنی؟
بخدا گناه دارن
نكنین این كارارو
فرهنگ استفاده از این وسایل رو یاد بگیرین
خواهش می كنم.
ای بابا . كو گوش شنوا .....

دوشنبه 25/2/1391 - 8:14
انتقادات و پيشنهادات
سلام با تشكر از مسئولین و تمامی كسانی كه در تهیه و پخش سریال 5 كیلومتر تا بهشت اینكه بعد از افطار جمعی از خانواده دور هم به دیدن این فیلم جمع می شدند و هر كدام حدس و گمان هایی درباره شخصیت های داستان می زدند. اما سوالاتی كه من پس از پایان این فیلم در ذهن باقی ماند: عاقبت شركت به كجا كشید ؟ منحل شد؟ نشد؟ خانم دكتر كه با پلیسها همكاری كرد چه شد ؟ جمشید با توجه به این كه خود را معرفی كرد مجازاتش چقدر شد ؟ ماشین فاطمه چه شد ؟ بالاخره ماشین خرید یا نخرید ؟ اون آقایی كه داروها رو از یاور گرفته بود پسرش رو تو مغازه گذاشت رفت بالاخره برگشت و از كاراش پشیمون شد یا نشد ؟ و ..... شاید بعضی از سوالات كم اهمیت باشه اما سواله فیلم خوبی بود موضوع خوبی داشت اما یه دفعه آخرش فشرده تموم شد البته این نظر منه! نظر شما چیه ؟
چهارشنبه 9/6/1390 - 7:8
شعر و قطعات ادبی
در سكوت مي توان نگاه را معنا كرد و آن را با عشق به دل پيوند زد مي توان بهار را به ديدار برگهاي خزان زده برد و براي رازقي هاي اميد از عطر دوست داشتن گفت مي خواهم سكوت كنم و تنها به حرف نگاهت گوش كنم
سه شنبه 7/4/1390 - 21:14
عقاید و احکام

به راستى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده:هركه هنگام مرگ‏ خويش وصيّتش را نيكو نكند،نشانه نقص در عقل و مروّت اوست.عرضه داشتند:ان وصيّت نيكو چگونه است؟فرمود:چون مرگ او برسد،و مردم نزد او جمع شوند بگويد:

اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنَ الرَّحيمَ اِنّى اَعْهَدُ اِلَيْكَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّاللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ الْحِسابَ حَقُّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ ما وُعِدَ فيها مِنَ النَّعيمِ مِنَ الْمَاْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ النِّكاحِ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ الاْيمانَ حَقُّ وَ اَنَّ الدّينَ كَما وَصَفَ،

خدايا آفريننده آسمانها و زمين،داناى پنهان و عيان،بخشنده و مهربان،من با تو عهد مى‏كنم، به حق گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خدا نيست،يگانه است،شريكى ندارد،و اينكه محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده اوست،و قيامت آمدنى است،شكى در ان نيست،و خدا هركه را در قبور هستند.برمى‏انگيزد،و همانا حسابرسى اعملا و بهشت حق است،و آنچه در آن از نعمتها و خواراكيها،و آشاميدنى‏ها،و ازدواج وعده داده شده حق است،و آتش حق است،و ايمان حق است.و دين چنان‏كه وصف كرده،

وَ اَنَّ الاِْسْلامَ كَما شَرَعَ وَ اَنَّ الْقَوْلَ كَما قالَ وَ اَنَّ الْقُرآنَ كَما اَنْزَلَ وَ اَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ وَ اَنّى اَعْهَدُ اِلَيْكَ فى دارِ الدُّنْيا اَنّى رَضيتُ بِكَ رَبّاً وَ بِاْلاِسْلامِ ديناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِعَلِي وَلِيّاً وَ بِالْقُرْآنِ كِتاباً وَ اَنَّ اَهْلَ بَيْتِ نَبِّيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ اَئِمِّتى اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى عِنْدَ شِدَّتى وَ رَجائى عِنْدَ كُرْبَتى وَ عُدَّتى عِنْدَ الاُمُورِ الَّتى تَنْزِلُ بى وَ اَنْتَ وَلِيّى فى نِعْمَتى وَ اِلهى وَ اِلهُ آبائى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاتَكِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً وَ انِسْ فى قَبْرى وَحْشَتى وَاجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْدَاً يَوْمَ اَلْقاكَ مَنْشُوراً

و اسلام چنان‏كه تشريح فرموده،و گفتار چنان‏كه گفت،و قران چنانچه نازل‏ كرد،و خداى حق روشنگر است،و من در خانه دنيا با تو عهد مى‏كنم كه من راضى شدم به‏ تو به اينكه پروردگارم هستى و به اسلام براى دين،و به محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)براى پيامبرى،و به على براى ولايت،و به‏ قرآن به عنوان كتاب،و اينكه اهل بيت پيامبرت(بر او بر خاندانش درود)امامان من هستند،خدايا تو مرود اطمينان منى هنگام‏ سختى،و اميد منى به گاه گرفتارى،و ذخيره منى در كارهايى كه برايم پيش آيد،و تو سرپرست منى در نعمتم،و معبود من و پدران منى،بر محمّد و خاندانش درود فرست،و هرگز چشم برهم نهادنى مرا به خود وا مگذار، و در قبر وحشتم را برطرف كنى،و برايم در پيش خود پيمانى گسترده قرار ده روزى كه تو را ملاقات مى‏كنم.

اين عهد ميّت است در روزى كه به حاجت خود وصيّت مى‏كند،و وصيت بر هر مسلمانى حق است.حضرت صادق عليه السّلام‏ فرمود:تصديق اين معنا در گفتار خداى تبارك و تعالى در سوره مريم آمده است: مالك نمى‏شوند شفاعت را،مگر كسى‏كه نزد خداى بخشنده پيمان گرفته باشد. و اين همان پيمان است. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: آن را بياموز و به اهل بيت و شيعه خود آموزش ده،كه آن را جبرئيل به من آموخت.

شنبه 28/3/1390 - 20:6
شعر و قطعات ادبی

مي دونم تلخ و تندم

مي دونم بديم زياده

اما اينو هم مي دونم

كه خدا تو رو يه هديه به من ديوونه داده

مي دونم لج باز و قدم

گاهي و بي حس و چوبي

اما اينو هم مي دونم با تموم اين بديهام تو چقدر عزيز و خوبي

 ****************************

(براي كسي كه زندگي رو به من قشنگتر نشون داد) 

جمعه 20/3/1390 - 11:29
تبریک و تسلیت
دیروز میگفتم : مشقهایم را خط بزن …. مرا مزن ….روی تخته خط بکش …. گوشم را مکش

مهر را در دلم جاری بکن …. جریمه مکن هر چه تکلیف میخواهی بگیر …. امتحان سخت مگیر

اما کنون …. مرا بزن …. گوشم را بکش …. جریمه بکن …. امتحان سخت بگیر

مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان

روز معلم بر شما معلمین  عزیز مبارک باد
يکشنبه 11/2/1390 - 21:58
محبت و عاطفه

ما غصه خور تلخی فریاد شماییم / شادیم در آن لحظه که در یاد شماییم . . .

 

((((سال نو مبارك )))) 

جمعه 5/1/1390 - 11:33
محبت و عاطفه
باختن در فینال به دست آوردن نقره نیست بلکه از دست دادن طلاست ،

بکوشید تا در بازی عشق نقره نگیرید ، در این بازی به کم قانع نشید

بیشترین و بهترین رو بخواهید . . .
جمعه 5/1/1390 - 11:32
محبت و عاطفه
دیروز رفته بودم کتاب فروشی که یکدفعه یه کتاب صورتی رنگ توجهمو جلب کرد. اسمش "عشق" بود. بازش کردم دیدم نوشته: بخش نخست: صداقت.. 
جمعه 5/1/1390 - 11:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته