• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 609
تعداد نظرات : 775
زمان آخرین مطلب : 4147روز قبل
شخصیت ها و بزرگان

 


فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یكی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه كه تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه كدكن یا شادیاخ كه در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران كودكی او اطلاعی در دست نیست جز اینكه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری كه همان دارو فروشی بود مشغول بوده كه بسیار هم در این كار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین كار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می كرده و اطلاعی در دست نمی باشد كه نزد چه كسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی كه آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده كه معروفترین آن این است كه:


"روزی عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار كمك خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش كاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دكان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."


او بعد از مشاهده حال درویش دست از كسب و كار كشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف ركن الدین اكاف رفت كه در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه كرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالكان طریقت در سفر گذراند و از مكه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت كرد و در همین سفرها بود كه به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی كه شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می كرد كه در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین كه در آن زمان كودكی خردسال بود داد. عطار مردی پر كار و فعال بوده چه در آن زمان كه به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود كه به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را 627 هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را 632 و 616 دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی كه انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را 627 هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده كه او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یك سرباز مغول به شهادت رسیده كه شیخ بهاءالدین در كتاب معروف خود كشكول این واقعه را چنین تعریف می كند كه وقتی لشكر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام كردند و ضربت شمشیری توسط یكی از مغولان بر دوش شیخ خورد كه شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل كرده اند كه چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست كه مرگش نزدیك است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

 


در كوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را كمینه بازی این است


با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید كه تو را بنده نوازی این است

 


مقبره شیخ عطار در نزدیكی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.

 

 

ویژگی سخن عطار :

عطار، یكی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را كه همان آوردن كلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب كرده است. او اگر چه در ظاهر كلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحكام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده كه از سوختگی دلی هم چون او باعث شده كه خواننده را مجذوب نماید و همچنین كمك گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حكایات مختلف یكی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانكه مولوی گفته است:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم

 

معرفی آثار عطار :

 

 

آثار شیخ به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود. آثار منظوم او عبارت است از: 1- دیوان اشعار كه شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است. 2- مثنویات او عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب. از میان این مثنویهای عرفانی بهترین و شیواترین آنها كه به نام تاج مثنویهای او به شمار می آید منطق الطیر است كه موضوع آن بحث پرندگان از یك پرنده داستانی به نام سیمرغ است كه منظور از پرندگان سالكان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است كه عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به كار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می گوید كه این منظومه یكی از شاهكارهای زبان فارسی است و منظومه مظهر العجایب و لسان الغیب است كه برخی از ادبا آنها را به عطار نسبت داده اند و برخی دیگر معتقدند كه این دو كتاب منسوب به عطار نیست.

 


آثار منثور عطار:


یكی از معروفترین اثر منثور عطار تذكرة الاولیاست كه در این كتاب عطار به معرفی 96 تن از اولیا و مشایخ و عرفای صوفیه پرداخته است.

 

گزیده ای از اشعار عطار نیشابوری


 

ای هجر تو وصل جاودانی                                            اندوه تو عیش و شادمانی

در عشق تو نیم ذره حسرت                                       خوشتر ز وصال جاودانی

بی یاد حضور تو زمانی                                              كفرست حدیث زندگانی

صد جان و هزار دل نثارت                                            آن لحظه كه از درم برانی

كار دو جهان من برآید                                                گر یك نفسم به خویش خوانی

با خواندن و راندم چه كار است؟                                  خواه این كن خواه آن، تو دانی

گر قهر كنی سزای آنم                                               ور لطف كنی سزای آنی

صد دل باید به هر زمانم                                             تا تو ببری به دلستانی

گر بر فكنی نقاب از روی                                             جبریل شود به جان فشانی

كس نتواند جمال تو دید                                             زیرا كه ز دیده بس نهانی

نه نه، كه به جز تو كس نبیند                                      چون جمله تویی بدین عیانی

در عشق تو گر بمرد عطار                                           شد زنده دایم از معانی

******

گم شدم در خود چنان كز خویش ناپیدا شدم              شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم

سایه ای بودم  ز اول بر زمین افتاده خوار               راست كان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

ز آمدن بس بی نشان و ز شدن بی خبر                      گو بیا یك دم برآمد كامدم من یا شدم

نه، مپرس از من سخن زیرا كه چون پروانه ای               در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم

در ره عشقش قدم در نِه، اگر با دانشی                 لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم

چون همه تن می بایست بود و كور گشت             این عجایب بین كه چون بینای نابینا شدم

خاك بر فرقم اگر یك ذره دارم آگهی                  تا كجاست آنجا كه من سرگشته دل آنجا شدم

چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان                          من ز تأثیر دل او بیدل و شیدا شدم

پنج شنبه 25/1/1390 - 0:57
آلبوم تصاویر
گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

گروه اینترنتی سالی جون

 

پنج شنبه 25/1/1390 - 0:33
موفقیت و مدیریت

 

وقتی زندگی بر وفق مرادتان است امید داشتن کار سختی نیست. اما وقتی این روزگار مشکلاتی را بر سر راهتان قرار می‌دهد هم می‌توانید امیدوار باشید. خوشبختانه، امیدی که خداوند به ما ارزانی می‌کند بیش از یک احساس ساده است: امید واقعیت وجود خداوند در کنار شماست. این امید را می‌توانید در هر موقعیتی احساس کنید—حتی وقتی سلامتیتان به خطر می‌افتد، کارتان را از دست می‌دهید، همسرتان ترکتان می‌کند یا هر مشکل دیگری برایتان اتفاق می‌افتد. می‌خواهیم به شما نشان دهیم چطور می‌توانید همیشه امیدوار باشید.

 

بیهوده زندگی نکنید، مشتاق باشید.

اجازه ندهید موقعیت‌های سخت و پیچیده کاری کند که نتوانید از هر لحظه زندگیتام لذت ببرید. بدانید که حتی زمان‌هایی که زندگی سخت می‌شود، خیلی بیشتر از فقط تحمل کردن آن موقعیت از دستتان برمی‌آید. وقتی به یاد می‌آورید که زندگی نعمتی از جانب خداست، می‌توانید حتی در سخت‌ترین شرایط تا آخرین حد از زندگیتان لذت ببرید. از خدا بخواهید که کمکتان کند حضورش را حس کنید و وقتی او را نزدیک خود حس کردید از این احساس زیبا لذت ببرید. دعا کنید خداوند ذهنتان را آزاد کند تا افکار و احساسات مثبت پیدا کنید و بتوانید از زندگی حتی در شرایط سخت لذت ببرید.

 

اعتماد کنید.

وقتی اتفاقی در زندگیتان می‌افتد، با شکایت کردن نزد خداوند یا اعتراض به او واکنش ندهید. درعوض، به خدا اعتماد کنید و بدانید که او حتی در اتفاقات بد نیز خیر و صلاح شما را می‌خواهد. به یاد داشته باشید که خداوند کامل است، بنابراین از هر اشتباهی مبراست و هر تصمیمی که می‌گیرد در جهت نیک است. اگر اجازه داده است اتفاق بدی برای شما بیفتد، بدانید که حتماً دلیلی پشت آن است.

 

از مشکلاتتان درس بگیرید.

خداوند به شما اجازه می‌دهد موقعیت‌های سخت را تجربه کنید تا بتوانید یاد بگیرید عمیق‌تر به او عشق بورزید و اعتماد کنید، بالغ‌تر شوید و شخصیتتان محکم‌ترشود. به خاطر داشته باشید که خداوند بیشتر مشتاق روحانیت شماست تا خوشبختی موقتیتان زیراکه روحانیت به شما کمک می‌کند یاد بگیرید چه چیز به نفع شماست. از خدا بخواهید کمکتان کند همه چیز را از دیدگاه او بتوانید ببینید. اجازه بدهید مشکلاتتان به شما هر چه که خدا می‌خواهد را یاد بدهد. وقتی مشکلات برایتان اتفاق می‌افتد سعی کنید به آنچه که ببشتر اهمیت دارد—ارزش‌های معنوی—فکر کنید تا بتوانید در این فرایند قوی‌تر شوید.

 

درمقابل وسوسه گناه مقاومت کنید.

برای فرار کردن از درد و رنج موقعیت‌های سخت به کارهای گناه‌ آلود روی نیاورید. اینکار فقط درد و رنجتان را بیشتر می‌کند. درعوض، دعا کنید خداوند به شما قدرتی دهد تا دربرابر این وسوسه‌ ها مقاومت کنید.

 

وقتی دیگران نظاره ‌تان می‌کنند، آنها را به ایمان دعوت کنید.

وقتی درگیر موقعیت‌های سخت می‌شوید، دیگران نگاهتان می‌کنند تا ببینند چطور با این موقعیت‌ها برخورد می‌کنید. اگر با حفظ ایمان به این موقعیت‌ها واکنش دهید، آنها هم به سمت خداوند کشیده می‌شوند چراکه به آنها نشان می‌دهید ایمان واقعی در عمل چه شکلی دارد. پس به جای شکایت درمورد مشکلاتتان  یا به خطر انداختن ارزش‌هایتان، از خداوند بخواهید نور رحمتش را بر زندگیتان بیندازد و شخصیتتان را طوری نشان دهد که دیگران بفهمند رابطه با خداوند چه شکل و صورتی می‌تواند داشته باشد.

 

چیزی را بخواهید که خداوند برایتان می‌خواهد.

اشتباه نکنید، تصور نکنید اگر هر چه که از خدا می‌خواهید را به شما نمی‌دهد پس خداوند نگران و مراقب شما نیست. بدانید که خداوند آنقدر دوستتان دارد که هر چه لازم داشته باشید را به شما می‌دهد، حتی اگر آن چیزی نباشد که خودتان می‌خواهید. به خاطر داشته باشید که به خاطر دیدگاه محدودی که درمقایسه با دیدگاه نامحدود خداوند، نسبت به زندگی دارید، گاهی چیزهایی طلب می‌کنید که به ظاهر خوب می‌رسد اما ممکن است به ضررتان باشد. به این واقعیت اعتماد کنید که خداوند می‌داند به چه نیاز دارید تا زندگی فوق‌العاده داشته باشید. از خدا بخواهید امیالتان را درجهت میل و خواسته خود قرار دهد.

 

بر ترستان غلبه کنید.

مهم نیست که در چه موقعیتی گیر کرده باشید، نباید بترسید چراکه خداوند همیشه با شما خواهد بود و همیشه خیر و صلاح شما را مد نظر خواهد داشت. هر زمان که ترس وارد زندگیتان شد، به خدا روی بیاورید و از او کمک بخواهید تا موقعیتتان را بهبود بخشد.

 

بهشت را در خاطر داشته باشید.

همه آنچه که پس از این دنیا در بهشت منتظر شماست را به یاد داشته باشید. بگذارید انتظار لذت‌هایی که در بهشت از آن شما خواهد بود، برای غلبه بر مشکلات زندگی به شما انگیزه و ایمان دهد. وقتی به بهشت فکر می‌کنید، ذهنتان را به آنچه که واقعاً اهمیت دارد متمرکز کنید و اجازه ندهید چیزی باعث شود نتوانید بیشترین بهره را از زندگی ببرید.

 

ناامید نشوید.

هر زمان که احساس کردید امیدتان را از دست می‌دهید، از خدا بخواهید امیدی تازه به شما بدهد تا بتوانید با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و با موقعیت‌های سخت زندگی برخورد کنید. مطمئن باشید که خداوند پاداش صبر و تحمل شما را خواهد داد. هر زمان که نیاز به امید بیشتر داشتید، روی او حساب کنید.

پنج شنبه 25/1/1390 - 0:23
خاطرات و روز نوشت
کاترینا به نیواورلئان رسید و سدها شکست، مردم آمریکا آن آمریکای دیگر را کشف کردند.   آمریکایی که هالیوود درباره اش فیلمی نمی سازد و به تمیزی بورلی هیلز نیست ! مردم دیدند که آدمهایی که مامور حفظ نظم و قانون هستند خودشان در حال بار زدن اجناس فروشگاهها هستند !!!   پلیس نمی توانست جلوی غارت را بگیرد چون کم نبودند ماموران پلیسی که خودشان هم به غارت مشغول بودند...   واقعیت آمریکا ربطی به تصویری که از خودش داشت نداشت.   یادم است همکار تگزاسیم بعد از دیدن مردمی که روی سقف خانه هایشان گیر افتاده بودند گفت  We look like developing world!!!  کشف جالبی بود   حالا یک زلزله نه ریشتری ژاپن را لرزانده است  و شدت و قدرت زلزله آنقدر زیاد بوده است که باعث شده است سرعت گردش زمین به دور خودش تغییر کند و سونامی آن تا آنور اقیانوس آرام و ساحل کالیفرنیا برود.   راکتورهای اتمی فوکوشیما می توانند چرنوبیل و هیروشیمای دیگری خلق کنند و مردم ژاپن در حال ….   در حال زندگی کردن هستند !   گزارشگر رادیوی ان پی آر با زن میانسالی صحبت کرد که با آرامش در حال جدا کردن کاغذ و پلاستیک  در میان زباله های پناهگاهش بود تا برای بازیافت بفرستند.   معلمی به خبرنگار گفت که عمری به تدریس در شهر مشغول بوده است و حالا نگران دانش آموزان سابقش هست که در میان گمشدگان هستند.   دنیا در حال تحسین آرامش و متانت مردم ژاپن است  و همه دارند می پرسند چرا ژاپنیها مغازه ها را غارت نمی کنند...   جک کافتری در وبلاگش این سوال را پرسیده است و جوابها جالب هستند :   گرگ از آرکانزاس، ناتاشا از ونکور، کن از نیوجرسی و بیز از پنسلوانیا و خیلیهای دیگر فقط یک جواب دارند : حس غرور ملی و شرافت فردی. خوب است ملتی بتواند به مردم جهان نشان دهد که چیزهایی دارد که در هیچ زلزله ای نمی لرزند حتی اگر زلزله نه ریشتر باشد...    

 

پنج شنبه 25/1/1390 - 0:20
شعر و قطعات ادبی

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میكشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست .....

طلا و غذا نیست  .......

 

فقر  ،  همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك

كتابفروشی می نشیند ......

 

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ كه روزنامه های

برگشتی را خرد میكند ......

 

فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن

یادگاری نوشته اند .....

 

فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میكشد ........

فقر ، شب را " بی غذا  " سر كردن نیست ..

فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر كردن است ..

چهارشنبه 24/1/1390 - 0:38
آلبوم تصاویر

خیابان لاله زار دهه بیست
چهارشنبه 24/1/1390 - 0:33
اخبار

 

AMOLED


شرکت کره ای سامسونگ امروز نمایشگر جدید AMOLED را که قابلیت تا شدن! دارند را با قطر 4.5 اینچ و کیفیت 480×800 به نمایش گذاشت. البته این نمایشگر هنوز در مراحل ابتدایی تولید قرار دارد.
چهارشنبه 24/1/1390 - 0:8
آلبوم تصاویر

تصاویری زیبا از منطقه دیلمان و سیاهکل

 

منطقه‌ی آقوزی (دیلمان)

منطقه‌ی آقوزی (دیلمان)


منطقه‌ی اغوزی (دیلمان)

منطقه‌ی اغوزی (دیلمان)

 

منطقه‌ی خشکˇ آب. جاده‌ی سیاهکل به دیلمان

منطقه‌ی خشکˇ آب. جاده‌ی سیاهکل به دیلمان

منطقه‌ی دودران. جاده‌ی سیاهکل به دیلمان

منطقه‌ی دودران. جاده‌ی سیاهکل به دیلمان

سیاهکل.

سیاهکل.


لاریخانی (دیلمان)

لاریخانی (دیلمان)


لاریخانی (دیلمان)

لاریخانی (دیلمان)


سپردان (سیاهکل)

سپردان (سیاهکل)

 

چهارشنبه 24/1/1390 - 0:2
ایرانگردی

منطقه چمخاله در حدودا ۱۰ کیلومتری شرق لنگرود ۲۰ کیلومتری شرق لاهیجان ۳۹ کیلومتری غرب رامسرقرار دارد. این منطقه از لحاظ ساحلی دارای یکی از بهترین سواحل ماسه‌ای منطقه می‌باشد که همه ساله در فصلهای بهار و تابستان پذیرای جمع کثیری از مسافران و توریستها می‌باشد. این ساحل یکی از سواحل قدیمی و زیبای منطقه می‌باشد که قبل از انقلاب دارای پلاژها و ویلاهای بسیار زیبا و جالبی بوده که پس ازانقلاب به تدریج از رونق آن کاسته شد. همچنین در سالهای نه چندان دور به خاطر پیشروی آب دربا در ساحل چمخاله و به زیر آب رفتن مناطقی از ساحل تا مدتها چمخاله رونق آنچنانی نداشته که پس متوقف شدن پیشروی آب دریا و بازگشت آن به منطقه قبل مجددا این منطقه رونق خود را بازیافت. همچنین با احداث مجتمع‌های توریستی بسیاری که در این منطقه ساخته شده و یا درحال ساخت می‌باشد هر ساله بر رونق آن افزوده می‌شود اکثر ساکنان چمخاله از کردهای جلالوند میباشند گویش آنان نیز کردی میباشد.هم اکنون چمخاله با داشتن پنج هتل و چندین اقامتگاه و مهانپذیر میباشد که هر ساله پذیرای بسیاز زیادی از مسافران میباشد.بهترین جاذبه های چمخاله ساحل ماسه ای بسیارزیبا و رودخانه بزرگ چمخاله میباشد.

ماهیگیری یکی از مشاغل مردمان چمخاله

ساحل آرام و زیبای چمخاله

در راه چمخاله - پرشکوه

 تالاب زیبا در چمخاله

 

سه شنبه 23/1/1390 - 23:59
ایرانگردی



این ناحیه تالابی كه در سال 1349 حفاظت شده اعلام شده بود در سال 1354 به پناهگاه حیات وحش تبدیل شد. تالاب امیر كلایه در سال 1354 در فهرست تالاب های بین المللی به ثبت رسید. این تالاب در استان گیلان قرار دارد. دارای اقلیم خیلی مرطوب معتدل است.

پرندگانی نظیر قوی فریاد كش، قوی گنگ، قوی كوچك، غاز خاكستری، عروس غاز، كله سبز، خوتكا، اردك سر حنایی، اردك سر سیاه، اردك سیاه كاكل، اردك چشم طلایی، زنگوله بال، عقاب ماهی گیر، عقاب دریایی دم سفید و انواعی از حواصیل، كشیم و پرستو در اینمنطقه زیست می كنند. در اطراف تالاب نیز جانورانی چون گراز، شنگ، شغال، گربه جنگلی، روباه معمولی و خرگوش وجود دارد.

سه شنبه 23/1/1390 - 17:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته