• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3844روز قبل
كودك

آموزش کشیدن یه پرنده ی بامزه

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=637799&forumID=459

چهارشنبه 24/7/1392 - 2:8
كودك

آموزش کشیدن کفشدوزک:




http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=637799&forumID=459

چهارشنبه 24/7/1392 - 2:8
كودك

آموزش مرحله به مرحله ی نقاشی یه مورچه ی با مزه:







 
http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=637799&forumID=459
چهارشنبه 24/7/1392 - 2:8
موفقیت و مدیریت

هنر گفتگو با سوگواران



مـمکن است اخیرا یکی از دوستان، اعـضـای خـانـواده و یا یک همکار، عزیزی را از دست داده باشد. بـه مـحـض آنـکـه مراسم سوگواری به پایان میرسد و سیل دسـته گــلــها وتسلیت ها پایان می پذیرند آن وقت است که فرد سـوگوار به پشتیبانی نیاز خواهد داشت. سـوگـواری بـرای اغـلــب افـراد مــی تـواند تجربه ای وحشتناک و غریبانه ای بـاشـد.همچنین برای اغلب مردم از آنـکه احـساسات غـم و اندوه خود را با دیگران در میان بگذارند دشوار میبـاشد. بـنابراین آنها نیازمند یاری می باشند. و از آنـجـایی که دیگر اعضای خانواده دست بگریبان اندوه و سوگ شخـصـی خـودشــان میباشند، اینجاست که دوستان، همسایگان و هـمـکـاران آنها در روند بهبودی کارساز و مفید واقع خواهند شد.


● آگاه باشید که در روند سوگواری این علایم طبیعی هستند:
۱) تـجربـه احـساسات و هیـجــانات شـدید برای بهـبود منـاسب فـرد طبـیـعی و الـزامـی میباشد.
۲) احساس گناه، شرمساری و خشم بخشی از روند بهبودی است.
۳) هر فرد شیوه سوگواری مخصوص به خود دارد.
۴) جدول زمانی خاصی برای مدت زمان سوگواری وجود ندارد.


● چگونه میتوان به افراد محزون یاری رساند
بهترین چیز آن است که در کنارش باشید. شما ممکن است دقیقـا نـدانـید که چه کاری انــجام دهید و یا چه چیزی به زبان بیاورید. اما مهم نیست. فـقـط فـرد سـوگـوار را تـنـهـا نـگذارید چـون بـیش از همیشه به حمایت و پشتیبانی شما محتاج می بـاشـد. نـیـازی نیست مشکلی را حل کنید تنها به صحبتهایش گوش فرا دهید.


افراد سوگوار معمولا از کارهایی که انجام داده و یا میتوانستند انجام دهـنـد ولـی انـجام نداده اند احساس گناه فراوانی میکنند شما برای کاستن از این احسـاس گـناه اقدامات زیر را صورت دهید:
۱) به آنها بگویید که نگرانشان می باشید.
۲) تصدیق و تصریح کنید که آنها منتهی سعی خود را به انجام رسانیده اند.
۳) آنها را تشویق کنید تا درباره احساساتشان با شما صحبت کنند.
۴) به آنها اجازه دهید تا احساس اندوه و خشم خود را با فریاد و شیون تخلیه کنند.

● بایدها و نبایدها هنگام برخورد با افراد محزون
۱) رفتار طبیعی داشته باشید.
۲) نگرانی و تاسف خود را بی ریا و صادقانه ابراز دارید.
۳) با بردباری و بدون قید و شرط به آنها مهر بورزید و محبت کنید.
۴) در صورت لزوم آنها را در آغوش بگیرید و یا دستتان را دور گردن آنها بیاندازید.
۵) به آنها نشان دهید که به شنیدن صحبتهای آنها تمایل دارید.
۶) تاسف خود را از درگذشت فرد از دست رفته بیان دارید.
۷) در مورد فرد درگذشته واضح و صریح صحبت کنید.
۸) هرگاه احساس گریستن داشتید گریه کنید.
۹) فرد سوگوار را تنها نگذارید.
۱۰) در مورد مسایل شخصی فرد در گذشته کنجکاوی نکنید.
۱۱) در مورد چگونگی و کیفیت مرگ پرسش نکنید.
۱۲) آنها را نصیحت نکرده و یا راه حل فوری ارائه ندهید مثلا نگویید: "می دونـم چه حالی داری"، "تو باید..."، "گذشت زمان همه چیز را حل میکنه."
۱۳) سعی نـکنید آنـها را سـر حـال بـیـاوریـد و یا حواسشان را از وخامت اوضاع منـحـرف کنید.
۱۴) واقـعـه را کـوچـک نـشماریـد. مثـلا نـگوییــد: "آن قدر هم مهم نیست"، "حالت خوب میشه"، "قبل از اونکه متوجه بشی اوضاع بحالت اولش در میاد."
۱۵) به وی پیشنهاد استفاده از داروهای مسکن ندهید چـون آنها تنـها راه حل موقتی برای آلام روحی پیش روی وی گـذاشـتـه، امـا در دراز مدت اوضاع را وخیمتر می کنند.


● در صورتی که فرد محزون کودک بود موارد زیر را رعایت کنید:
۱) پیامهای گیج کننده و غلط به آنها ندهید. مثلا نگویید: "پدر بزرگ الان خوابیده."
۲) از آنها نخواهید تا در مقابل دیگران گریه نکنند چون ممکن است آنها را ناراحت کند.
۳) او را مجبور نکنید تا در مقابل دیگران بر خلاف میل خود گریه و زاری کند.
۴) در حضور کودک نیز گریه کنید با این عمل به وی می آموزید تا ابراز احـساسـات قـابـل قبول میباشد.
۵) چون روح کودکان بسیار حساس تر می باشد، بیـشتر مراقب آنها باشید و کمکشان کنید تا با وضعیت موجود کنار بیاید.


● نکات دیگر
سوگواری یک تجربه پریشان کننده و طاقت فرسا میباشد. برای بسیاری افراد درخواست کمک دشوار می بـاشد. آنها ممکن است بخاطر آنکه زیاد مورد توجه بوده و یا آنکه شاید سربار دیگران هستند احسـاس گـنـاه داشتـه بـاشنـد. مثـلا اگر به فرد سوگوار بگویـیـد: "اگر کاری از دست من بر میاد به من بگو"، فرد سوگوار از آنکه چیزی از شما بخواهد نزد شما نخواهد آمد بنابراین شما از جمله افرادی باشید که پیشقدم میشود و ابتکار عمل را به دست میگیرید:


۱) به آنها تلفن بزنید و از حالشان باخبر گردید.
۲) برایشان غذا تهیه کرده و به منزلشان ببرید.
۳) با آنها به پیاده روی بروید.
۴) هرگاه احتیاج به خرید داشتند برایشان انجام دهید.
۵) از کودکان آنها مراقبت کنید.
۶) یک فعالیت مفرح و سرگرم کننده با آنها انجام دهید.
۷) هرگاه آمادگی لازم را پیدا کرد او را به معاشرت بیشتر با دیگران ترغیب کنید.


بـروز افسـردگـی در افــراد سوگوار وجود دارد اما برخی علایم هشدار دهنده بوده و شما باید مراقب آنها باشید مانند:


۱) بهداشت فردی نا مناسب.
۲) افزایش و یا کاهش شدید وزن.
۳) استفاده از مواد الکلی و یا مخدر.
۴) درد در ناحیه قفسه سینه.
۵) الگوی خواب بهم ریخته.
۶) افکار خودکشی مداوم.


هرگاه این علایم را مشاهده کردید حتما فرد سوگوار را به یک روانپزشک معرفی کرده و شدیدا مراقب سلامتی وی باشید.

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=9

چهارشنبه 24/7/1392 - 2:3
موفقیت و مدیریت

دوستی هایی واقعی و پایدار ایجاد کنیم




دوستان واقعی کسانی هستند که زندگی شان با سرگذشت و خاطراتی مشترک سپری شده باشد . کسانی که از یکدیگر چیزی دریافت کرده باشند . این می تواند هر چیزی باشد .


شاید این چیز , دانشی جدید باشد . آنه نین در یکی از نوشته های خود چنین می گوید : « هر دوست , مظهری از خلق دنیایی جدید در وجود ماست , دنیایی که تا قبل از دوستی با او وجود نداشت , و تنها با این پیوند است که دنیای جدید دورن ما زاده می شود. »


یا شاید هم خودشناسی باشد “ همان طور که در این جمله آمده :« دوست قدیمی , بهترین آینه انسان است . » (جرج هربرت )


شاید هم کمکی برای رشد انسان . همان طور که هنری فورد گفته است :« بهترین دوست من کسی ایت که بهترین ها را در من بیدارمی کند .»


شاید آن چیزی که روزهای شما رادلنشین تر می کند . جان لوبوک می گوید:« دوست مانند یک روز آفتابی است که روشنایی خود را همه جا پخش می کند»


علت دوستی شما هر چه باشد , حتماً چیز با ارزشی به او بخشیده و در برابر نیز چنین چیزی رادریافت کرده اید . بریا داشتن یک دوست خوب , شما هم باید دوست خوبی باشید .


استعدادهای خود را پرورش دهید


اگر قرار بود واقعیاتی را دربارة دوستی روی یک لوح حک کنید , اولین فرمان این بود:« برای این که چیزی را از یک دوست دریافت کنید باید چیزی برای دادن داشته باشید . »


اگر می خواهید دوستانی پویا به سوی خود جذب کنید , باید به رشد خود ادامه دهید . کسالت و بی حوصلگی زمانی آغاز می شود که افراد قابل پیش بینی می شوند. این موضوع در دوستی یک واقعیت است : شما منافعی را با یکدیگر مبادله می کنید , این منافع می توانند به سادگی دلنشینی روزهای تان باشند , یا گشودن دریچة دنیایی جدید به روی یکدیگر .


برای جذب دوستان بیشتر و یا بر ای این که دوست بهتری باشید, آگاهانه استعدادها و قرایج خود را در همة زمینه ها پرورش دهید , زمینه هایی مثل : دانش و معلومات عمومی , امور مالی , شهرت و اعتبار , ظاهر و مهم تر از همه ویژگی های شخصیتی .


روش هایی برای نشان دادن محبت و علاقه به یک دوست


بعضی اوقات گفتن این که « تو برای من بسیار با ارزشی » به یک دوست , دشوارتر از گفتن « دوستت دارم » به کسی است که او را واقعا دوست دارید . در این جا به چند روش که با استفاده از آنها می توانید به دوست تان نشان دهید که چه قدر وجود او برای شما ارزشمند است , اشاره می کنیم .


اورا غافلگیر کنید


دوست خود را با یک برنامة جالب غافلگیر کنید تا به این وسیله احساس خود را به او نشان دهید . مثلاً می توانید بلیط یک مسابقة ورزشی یا کنسرت مورد علاقة او را برایش تهیه کنید . یا می توانید روزی را به همراه او به انجام فعالیت های مورد علاقه اش بپردازید . دوست شما بدون شک تحت تأثیر این توجه و محبت شما قرار خواهد گرفت و از این که این برنامه , تنها خاص او بوده , بسیار هیجان زده خواهد شد .


هدایایی کوچک برای یک دوست


به دوستان و همکاران تان و کسانی که به ادامة دوستی با آنها علاقه دارید , هدایایی کوچک بدهید تا به آنها نشان دهید برای تان اهمیت دارند. هدایایی کوچک از سفر به کشورهای مختلف می تواند نشان دهندة این باشد که شما به فکر آنها بوده اید و این بسیار بهتر از کارت پستالی است که در واقع فرستادن آن یعنی:« ها ها , نگاه کن ببین من کجا هستم و تو نیستی .»


از دوستان خود حمایت کنید


مارتین لوترکینگ همین کار را انجام داد . جان ارک هم به همین طریق عمل کرد . جولیوس سزار هم همین طور . همة ما میتوانیم با پیش قدم شدندر کارهای کوچکی که معتقدیم باید در حق دوستان و افراد مورد علاقة خود « و همة مردم کشورمان » انجام دهیم . یک قهرمان باشیم .


وقتی از صمیم قلب به صحت کاری اعتقاد دارید , بخصوص اگر اینکار در مورد مردم « اعم از اقلیت یا اکثریت » باشد , برای انجام آن پیش قدم شوید . خواه این کار اقدام مهمی دربارة روابط نژادی باشد و خواه کار ساده و پیش پا افتاده ای در یک مدرسه یا دانشگاه . همیشه اولین نفری باشید که به حمایت از دوستان نان بر می خیزید . بدون شک علاقه و احترام آنها نسبت به شما به خاطر این کار افزون تر خواهد گشت . ولی بیش از همه , علاقة شما به خودتان بیشتر می شود و این اولین گام برای مورد علاقه و توجه واقع شدن است.


با افراد جذاب هم صحبت شوید


مطالعات نشان داده اند که افراد جذاب وبرجسته , همیشه تنها می مانند , چون دیگران خود را در خور معاشرت با آنها نمی دانند. پس امتحان کنید . اگر دوست دارید با فردی جذاب و کامل دوستی کنید , تمایل خود را به او نشان دهید . بیش از آنچه تصور می کنید احتمال موفقیت دارید . اگر هم موفق نشدید چیزی را از دست نداده اید , حدالق دیگر در برابر افراد عادی دست و پای خود را گم نمی کنید حتماً این کار را انجام دهید! هرگز فکر نکنید که شانس تان در هم صحبت شدن با جذاب ترین افراد ضعیف است . آنها را هدف خاص در دوستی خود قرار دهید .


جرأت متفاوت بودن داشته باشید


در قدیم در کلاس های درس به همه یاد می دادند که چگونه ط مثل دیگران » عمل و « هماهنگ » رفتار کنند .ولی امروزه , همگان , مرد یا زنی که شهامت متفاوت بودن را داراست , تقدیر و تحسین می کنند . کسی از برتری های خود آگاه است و آنها را در زندگی به کار میگیرد و شان می دهد , قادر است همه را مجذوب خود کند برتری ها و تفاوت های خودرا دریابید و آنها راپرورش دهید . اگر تفاوتی با دیگران دارید, آن را نشان دهید!


دوستانی از همه رنگ


بیشتر افراد نمی دانند , کسی که در جمعی از ملیت ها ونژادهای مختلف قرار گرفته , چه قدر ممکن است احساس تنهایی کند . فرقی نمی کند کجا زندگی کنید , تجربة سیاه بودن , اسپانیایی بودن‌,آسیایی بودن و شنیدن جملاتی مثل « زبان اول تو زبان دوم من است » بسیار متفاوت است. خوشبختانه اگر با کسی دوست شوید که در دنیای امروز لهجة نامأنوسی دارد ,هیچ کس اعتراضی نمی کند , بلکه همه شما را تحسین می کنند که دست به کاری زده اید که متأسفانه همه فقط حرف آن را می زنند دوستی با افرادی از فرهنگ های مختلف درک و فهم را از دنیا گسترش می دهد. فرقی نمی کند که پوست شما سیاه , سفید, قهوه ای یا زرد باشد . دوستانی از رنگ ها و فرهنگ های متفاوت انتخاب کنید.

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=9

چهارشنبه 24/7/1392 - 2:3
موفقیت و مدیریت

برقراری ارتباط چندان هم سخت نیست !


وقتی که لغات " برقراری روابط گسترده " به گوشتان می خورد ، به یاد چه می افتید ؟ مطمئنم که خیلی از شما مضطرب و نگران می شوید و صحنه ای را مجسم می کنید که در آن شما میان خیل انبوه شرکت کنندگان در یک کنفرانس گیر افتاده اید و سعی می کنید کسب و کارتان را معرفی و کارت ها و بروشورهای تبلیغاتی را توزیع کنید . علاوه بر اینها ته دلتان هم امید چندانی ندارید که این روش مؤثر باشد . اما همه ما می دانیم که این ارتباطات که می توانند به معرفی و شناساندن کسب و کار شما منتهی شوند ، چقدر ارزشمندند . البته لازم به ذکرست که من هم از تصور وضعیتی که گفتیم می ترسم ! اما به واقع این طور نیست چرا که اگر یاد بگیریم قوی و مؤثر ظاهر شویم ، خواهیم توانست ایده های جدید و کسب و کار خود را به همه عرضه کنیم و در عین حال از ایده های بدیع و نوی دیگران هم استفاده کنیم . خود من دوست دارم در قالب یک گروه کوچک فعالیت کنم . به عقیده من راهبری یک گروه کوچک ساده تر است چرا که می توانم تک تک افراد را بشناسم . گام بعدی اینست که به سراغ یک همکار بروید و از او بخواهید کسانی را که می شناسد و می داند که توانا هستند را به شما معرفی کند . بدین ترتیب شما با یک دوست کارتان را شروع کرده اید و همین دوست هم دوستان خود را به شما معرفی می کند و به این ترتیب برقراری ارتباطات شما از همین جا شروع شده است . یکی دیگر از ترفندهای مؤثر اینست که با گروهی شروع کنید که قبلاً با آنها کار کرده اید .


▪ در ابتدا از کسانی دعوت کنید که آنها را می شناسید . سپس از همان ها بخواهید که اشخاص دیگری را جذب کنند . به این ترتیب تعداد نفرات گروه افزایش می یابد با این وضعیت شما می توانید هر روز با گروهی از دوستانتان صحبت کنید ، درباره اوضاع اقتصادی روز بحث کنید و اطلاعات یکدیگر را در مورد کسب و کار به روز کنید و عقاید و ایده هایتان را در اختیار یکدیگر بگذارید . این کار برای همه شما خوشایند است چرا که همه با یکدیگر دوست هستند . ‏


▪ دوم این که عمق روابط شما از گستره آن مهمتر است . یعنی این که وقتی کارت ویزیت کسی در دفترچه شماست به این معنی نیست که او در شبکه ارتباطات شما قرار دارد . اگر شما با کسی روابط مشخص و عمیق نداشته باشید ، به راحتی نمی توانید از او درخواست کمک کنید . بنای یک رابطه عمیق و مؤثر زمان می برد و به آسانی میسر نیست . به خاطر داشته باشید که گروه شما مؤثر است چون همه شما با یکدیگر دوست هستید . این کلید روابط کارآمد است . باید روابطی برقرار کنید که از یک کارت ویزیت فراتر روند و طرف شما به دوستتان تبدیل شود تا هر گاه که بخواهید به درخواست کمک شما پاسخ مثبت دهد . در آخر باید گفت که اگر می خواهید شبکه روابط شما گسترده ، عمیق و مؤثر باشد ، باید به ارتقای روابط دیگران کمک کنید . گاهی اوقات اشخاصی به شما تلفن می کنند و تقاضا دارند که آنها را در کارشان یاری دهید . اگر می توانید حتماً به آنها کمک کنید و اگر نمی توانید به یکی از اعضای شبکه تان ارجاعشان دهید . با این روش دیگران هم به گسترش ارتباطات شما کمک می‌کنند این یعنی که شما برای گسترش ارتباطات و برقراری روابط جدید ، گزینه های زیادی در اختیار دارید . ‏


پیدا کردن افرادی که بتوانند به شما کمک کنند ، چندان سخت نیست . عده ای هستند که انگار همه را می شناسند . کافیست با آنها آشنا شوید و به شبکه خود وارد کنید تا به شما کمک کنند . برقراری ارتباط می تواند آسان باشد و وجود کارت های ویزیت و بروشور همیشه هم لازم نیست . فقط آرامش داشته به اعصاب خود مسلط باشید . سعی کنید دوستان زیادی پیدا کنید و به این ترتیب شاهد رشد این شبکه باشید .


اریک فاری

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=9

چهارشنبه 24/7/1392 - 2:3
موفقیت و مدیریت

مهارت های برقراری ارتباط


برای برقرار کردن ارتباط موثر با دیگران نیاز به مهارت‌های مردمی و اجتماعی دارید که در زیر به 8 مورد از ضروری‌ترین این مهارت‌ها اشاره می‌کنیم. آدمها نه‌ تنها دارای شکل‌ها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیت‌ها را هم دارند. تفاوت‌های آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهت‌های آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.





1. درک دیگران

آدمها نه‌تنها دارای شکل‌ها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیت‌ها را هم دارند. تفاوت‌های آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهت‌های آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.

پس از کجا باید بفهمید چطور می‌توانید به بهترین نحو با کسی ارتباط برقرار کنید؟ باید با آنها وقت بگذرانید! نباید انتظار داشته باشید با کسی که تازه آشنا شده‌اید بتوانید طی یک دقیقه صمیمانه حرف بزنید. درک یک موضوع زمان می‌برد—چه آن موضوع موضوعی علمی باشد و چه اجتماعی.

2. ابراز مشخص افکار و احساسات

مغز ما مقدار مشخصی اطلاعات را می‌تواند در یک زمان دریافت کند. در هر ثانیه ما با بمبارانی از پیام‌ها روبه‌رو هستیم و به همین دلیل پیامی که به دیگران می‌‌رسانید باید مشخص و واضح باشد.

برای اینکه مطمئن شوید کمترین مدت زمان لازم برای ابراز افکار و احساساتتان را به طریق درست صرف می‌کنید، خیلی خوب است که برای ارتباطتان برنامه‌ریزی داشته باشید—مهم نیست که با چه روشی می‌خواهید ارتباط برقرار کنید.

3. وقتی نیازهایتان برآورده نمی‌شود، اعتراض کنید

اعتراض کردن برای اطمینان از اینکه نیازهایتان برآورده می‌شوند—چه در روابط کاری و چه اجتماعی—بخش مهمی از یک رابطه است.

اما پنج راه وجود دارد که می‌توانید در ارتباط و گفتگویتان به جای اینکه خشن به نظر برسید، قاطع دیده شوید: با تمرین رفتارتان قبل از برقراری ارتباط و گفتگو؛ با تکرار گفتگو؛ درخواست فیدبک منفی؛ توافق آزمایشی با فیدبک منفی؛ و ایجاد مصالحه عملی.

قاطعیت ابزار بسیار مفیدی در ارتباط است. کارایی این ابزار بسته به موقعیت است و درست نیست که در همه موقعیت‌ها قاطع باشید. به خاطر داشته باشید، استفاده ناگهانی از قاطعیت ممکن است در نظر دیگران خشونت به نظر برسد.

4. درخواست فیدبک از دیگران و ارائه فیدبک در مقابل

درکنار تکنیک قاطعیت، دادن و گرفتن فیدبک یک امر مهم در مهارت‌های ارتباطی است که اگر بخواهید روابط کاری طولانی‌مدت و بادوامی ایجاد کنید حتماً باید آن را یاد بگیرید.

یک روش برای ارائه فیدبک مفید این است که ابتدا تمجید کرده و بعد از آن توصیه‌ها و پیشنهادات عملی برای بهبود وضعیت ارائه کنید و بعد دوباره آن را با تحسین و تمجید صادقانه جمع‌آوری کنید.

در این مورد هم باید به خاطر داشته باشید که صداقت دیدگاهی نسبی و فردی است. خصوصیتی در کسی که ممکن است به نظر شما ناخوشایند بیاید، ممکن است دیدگاه فردی دیگر عالی و ایدآل به نظر برسد.




5. تاثیر گذاشتن بر افکار و اعمال دیگران

همه ما فرصت این را داریم که بر افکار و اعمال دیگران اثر بگذاریم. ما این قدرت را داریم که نحوه فکر کردن و عمل کردن دیگران را شکل دهیم.

از یک چیز ساده مثل لبخند زدن و سلام کردن بعنوان راهی برای تاثیر گذاشتن بر روحیه دیگران تا الگو شدن برای دیکران در شرایط سخت، راه‌های زیادی برای تحت‌تاثیر قرار دادن افکار و اعمال دیگران دارید.

یادتان باشد که یک نگرش منجر به یک احساس می‌شود که در مقابل به عمل می‌انجامد. شما باید نگرش‌ها را شکل دهید تا بتوانید اعمال آنها را پیش‌بینی کنید.

6. رو کردن مشکلات و تعارضات و حل کردن آنها

ممکن است کارمندانتان خصومتی پنهان در دلشان از شما انباشته باشند و تازمانیکه نفهمید این مشکلات چه هستند، نخواهدید توانست به خوبی با آنها کنار بیایید.

خجالت‌آور و تحقیرآمیز است و نیاز به صبر و حوصله بسیار دارد تا به حالت دفاعی نروید و به دیگران فرصت دهید نگرانی‌ها، ناامیدی‌ها و عصبانیت‌هایشان را رودررو ابراز کنند اما با این روش می‌توانید فرصت پیدا کنید همه چیز را درست کنید یا به آنها کمک کنید سوءتفاهماتشان برطرف شود.

7. همکاری با دیگران به جای تنها انجام دادن کارها

اینکه یاد بگیرید با همکاری دیگران کارهایتان را انجام بدهید، نقش بسیار مهمی در رشد و پیشرفت کارتان خواهد داشت.

سریع‌ترین راه برای اینکه خودتان را زیر کوهی از جزئیات و حجم کار مدفون کنید این است که سعی کنید همه کارها را خودتان انجام دهید. تقسیم کردن حجم کاری با دیگران هوشمندانه‌ترین اقدام است. دلیل آن این است: استفاده از مهارت‌ها و توانایی‌هایتان و اجازه دادن به دیگران برای بالا بردن حجم کار شما. شما آنها را آموزش می‌دهید تا کارهایی که خودتان انجام می‌دهید را انجام دهند و خودتان کار دیگری انجام می‌دهید.

درسی که از این نکته می‌گیرید ساده است: اگر بخواهید همه کارها را خودتان انجام دهید، زیر حجم کار مدفون خواهید شد. پس به دیگران کاری که باید انجام دهید را آموزش دهید و خواهید دید که چقدر کارتان پیشرفت خواهد کرد.

8. تعویض دنده وقتی روابط دیگر کارایی ندارند

بعضی وقت‌ها لازم است که دست بکشید و بروید. بعضی وقت‌ها باید از شر بار ناسالم خودتان را خلاص کنید. و بعضی وقت‌ها لازم است قدم‌هایی بزرگ بردارید تا تعادل و شتاب حرکت خودتان را بازیابید
 
http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=9
چهارشنبه 24/7/1392 - 2:3
موفقیت و مدیریت

چگونه به استراتژی دیگران پی ببریم :


استراتژی به معنی "ترکیبی از عواملی چون انواع تصورات درونی، کیفیتهای حسی لازم و ترتیب این عوامل است که ما را به نتیجه معینی می رساند." کلید موفقیت ما در کشف استراتژی دیگران این است که بدانیم افراد تمام اطلاعات لازم مربوط به استراتژی خود را بصورت کلمات، حرکات بدن حتی با حرکات چشم و ایما و اشاره به شما انتقال می دهند.قبل از اینکه بتوانید استراتژیهای دیگران را دریابید، لازم است که بدانید هریک از علائم، بازگو کننده چیست؟ دو راه برای یافتن درک صحیح از مردم و استراتژی آنها ذکر شده است :


· نظر متعادلی نسبت به دیگران و خودتان پیدا کنید ضمن تماس با دیگران این نکته را مورد توجه قرار دهید که دیگران انسانهای مهمی هستند ولی به خاطر داشته باشید شما هم انسان با ارزش و مهمی هستید.


· نگرش عاقلانه ای نسبت به دیگران اتخاذ کنید سعی کنید با دیدی عاقلانه به رفتار و کردار و نظریات دیگران، نگاه کنید. عده ای خواهان رشد شما هستند و عده ای ممکن است به شما حسد بورزند، آماده ضربه خوردن از طرف حسودان باشید.


ترس از مردم ترس بزرگی است ولی راه غلبه بر آن این است که درک درستی از مردم داشته باشید و از آنها شناخت کافی پیدا کنید، ملاحظه خواهید کردکه واقعاً اینگونه نیست وخواهید توانست بر ترس خود از آنها غلبه کنید.


امام صادق می فرمایند :" می خواهید بدانید دیگران نسبت به شما چگونه قضاوت می کنند به خود بنگردید که نسبت به آنها چگونه نگاه می کنید."


ایجاد ارتباط موثر با دیگران :


ارتباط به معنای برخوردهای متفاوت با اشخاص متفاوت است،اما بعضی از مردم در این زمینه دچار گرفتاریهایی میشوند، علت اصلی گرفتاریهای آنها در برقراری ارتباط با یکدیگر،این است که هر کدام به شیوه خود با دیگران ارتباط برقرار میکنند.


"ارتباط موثر با دیگران، نیاز به خلاقیت دارد."


هر یک از ما در هر لحظه در شرایط ادراکی ویژه ای به سر می بریم. اگر از شیوه مورد علاقه شخص مخاطب خود استفاده کنید و خود را در سطح دیگران قرار دهید و از زبان آنها برای انتقال نقطه نظرهای خود استفاده نمایید، او به اقدام و خواسته شما پاسخ مثبت خواهد داد و اغلب به نتیجه دلخواه مورد نظر خود یعنی ارتباط موثر خواهید رسید.


در بحث ایجاد ارتباط و چگونگی برقراری آن، متقاعد نمودن دیگران، هنر بدست آوردن حمایت و همکاری افراد و فرآهم آوردن شرایطی که افراد بتوانند مطابق میل و خواسته شما رفتار کنند، عناصری اصلی و تعیین کننده هستند.


راههای ایجاد ارتباط موثر با اطرافیان :


ایجاد ارتباط از راههای مختلفی صورت می پذیرد. سه راه حل کلی عبارتند از :


الف) به حرفهای دیگران خوب گوش دهید


یکی از روشهای مهم در برقراری ارتباط موثر و درک بهتر مخاطب خود و ایجاد شرایطی که او نیز بتواند شما را بهتر درک کند، گوش دادن پویا است، که هنریست همپای سخن گفتن و کسی که بخوبی به صحبتهای دیگران گوش می سپارد می تواند رابطه خوبی با آنها برقرار کند. واژه" گوش دادن" توسط "کارل راجرز" در بررسیهای روانشناختی دهه های 1940 و 1950 مورد توجه قرار گرفت. "راجرز" به مهمترین مانع بر سر راه ایجاد ارتباط موثر اشاره می کند و در ضمن آن، درباره گرایش افراد به ارزیابی و داوری کردن در رابطه با نقطه نظرهای دیگران توضیح می دهد. او میگوید :


"ارتباط واقعی زمانی ایجاد می شود که به سخنان مخاطب خود به خوبی گوش فرادهیم، منظور این است که به گفته ها و طرز تلقی و نقطه نظر های مخاطب خود به گونه ای خاص گوش فرادهیم، متوجه گردیم او چه منظوری و چه احساسی دارد و به قالب فکری او در مورد حرفی که می زند دقیق شویم. درک همدلانه، روش بسیار موثری است که می تواند تغییرات فراوانی در شخصیت ایجاد کند" بنا براین گوش دادن موثر به مخاطب بدین معناست که بتوان مانند او دید، شنید و احساس کرد. در واقع این نوعی همگام شده و برقراری ارتباط مؤثر است.


در رابطه با همگام شدن و همزبانی روحیه شما با مخاطبان، سرعت صحبت و حتی هم نفس شدن شما با آنها، ارتباط موثرتری ایجاد می کند و درک متقابل شما و او را به حداکثر می رساند. با همسان کردن روشهای ادراکی خود با مخاطبتان تضمین می کنید که شما و او در سطح مشابهی ارتباط برقرار می سازید.


اما باید به این مساله توجه داشت که حتی اگر منظور و نیت مخاطب خود را به درستی درک کنید، ممکن است هنوز در بسیاری مواقع اشخاص از معنای پنهان در پس پرده سخن خود آگاه نباشند. از جمله راههای اطلاع از معانی پنهان و در پس پرده، استفاده از کلید "چرا" است، اما کلمه پرسشی "چرا؟" نیز می تواند مشکلاتی ایجاد کند. وقتی از ما می خواهند برای گفته یا رفتار خود دلیلی بیاوریم، از ما سوالی شبیه"چرا دیر کردی؟" یا "چرا آن کار رابموقع انجام ندادی؟" می شود.این طرز سوال کردن گاه در شخص مخاطب احساس تحقیر و یا جبهه گیری ایجاد میکند، بخصوص اگر با لحنی متهم کننده مطرح شود، داوری منفی را به مخاطب شماانتقال می دهد.


راه دیگر برای اطلاع از معانی پنهان در پس سخنان دیگران،طرح کلمه سوالی "چه" است. این کلمه پرسشی و کلماتی چون چه کسی؟ کدام؟ کجا؟ اگر به شکل تهدید کننده ای مطرح نگردداغلب جواب های مشخصی فراهم میآورد.


در کل باید به این نکته توجه داشت که سؤالاتی که با "چه؟" شروع می شوند، درمقایسه با جملاتی که با "چرا؟" شروع میشوند جواب مشخصتری به دست می دهد. طرح جملات سوالی با "چرا؟" اغلب منجر به تعمیم دادن یا گرفتن موضع تدافعی، میشود.


در انتها ضمن صحبت با مخاطب خود اقدامات زیر را انجام دهید:


¨ با آرامش خاطر و اطمینان بنشینید و نگاهتان را به چشمان مخاطب خود بدوزید.


¨ با دقتی وسواس گونه به حرفهایش گوش دهید.


¨ در صورت نیاز از او توضیح بخواهید، زیرا افراد خوششان می آید و این تصور ایجاد می شود که مطالبشان مهم بوده و شما به آن توجه دارید.


¨ اگر صلاح دانستید، درپایان صحبتهایتان با دیگران با صراحت اظهار نظر کنید و در صورت نیاز پیشنهاد داده ولی بیاد داشته باشید که اگر می خواهید پیشنهادی ارائه دهید، سعی کنید اصول و ضوابط لازم را در نظر بگیرید، پیشنهاد و طرحهایی که فقط موارد ایراد را در نظر می گیرند، پذیرفته نخواهند گردید.


ب ) چگونه سخن گفتن را بیاموزید


این موضوع که طرف صحبت شما چه کسی است، اهمیت ندارد مهم آن است که به هنگام گفتگو رفتار و گفتاری پسندیده داشته باشید تا به نتیجه دلخواه و مورد نظر دست یابیدو ارتباط مناسبی را با آنها برقرار سازید.


رعایت نکات زیر به شما در روند یک مذاکره سودمند یاری می رساند:


¨ در سخن گفتن شتاب نکنید.


¨ موضوع بحث و گفتگو را چندین بار قبلاً با خود با صدای بلند تکرار کنید تا هنگام ادای آنها دچار فراموشی یا لکنت زبان نشوید.


¨ جملات ساده، کوتاه و رسا بکار ببرید و شیوه خلاصه گویی را در پیش بگیرید.


¨ گفته های خویش را با اطمینان و اعتماد به نفس ادا کنید و انتظار نداشته باشید دیگران آنچه را که شما با شک و تردید بر زبان می آورید، باور کنند.


¨ اگر در حین مذاکره متوجه شدید که مخاطبتان مایل به صحبت کردن است به او مجال دهید افکارش را بروز دهد و اطلاعات و معلوماتش را برای شما بیان کند.


¨ در برابر ترشروترین و عبوس ترین اشخاص هرگز بشاشیت خود را از دست ندهید و هنگام گفتگو نیز تمام قوایتان را برای کسب کامیابی متمرکز سازید.


¨ در اکثر مذاکرات باید ابتدا بین طرفین، تمایل اولیه به صحبت کردن وجود داشته باشد. در این زمان است که میدان برای ارائه تفکر و تبادل اندیشه گسترده تر شده و در نتیجه امکان موفقیت بیشتر میشود.


¨ در سخن گفتن و مذاکره باید شیوه ای درست و مبتنی بر اندیشه ، دقت و حوصله و تعقیب اصولی مطالب، در پیش گرفت و گرنه موفقیت از آن ما نخواهد بود.


ج) همگام شدن راهی برای ایجاد ارتباط موثر


یکی از قدیمیترین شیوه های ایجاد ارتباط موثر را "میلتون اریکسون" ارائه داده است، او مشهورترین پزشک متخصص هیپتونیزم بود و می توانست بر مقاوم ترین بیمارانی که سایر روان درمانگرها توان خواب کردن آنان را نداشتند غلبه کند. روش مورد استفاده " اریکسون" را "همگام شدن" نامیده اند.


در این مضمون برای همگام شدن با بیمار در موضع او قرار میگیرید و تا حدی که موافق هستید با او هم رای و همصدا میشوید. همگام شدن روش ویژه ای برای برقراری ارتباط موثر با اشخاص است. در این روش با جلب دوستی دیگران به آنان کمک می کنید.


همگام شدن با دیگران روشهای مختلفی دارد. می توانید با روحیه، با زبان بدن و انگاره های سخن وری او(لحن صدا و بلندی و کوتاهی آن و کلمات و عبارات و تصاویری که شخص از آن استفاده می کند)و یا باورها و اعتقادات اشخاص همگام شوید. هرچه دامنه درک و رفتار شما وسیعتر باشد، ساده تر می توانید با انواع طرز رفتار دیگران و یا انواع تیپهای شخصیتی آنان کنار بیایید.


با روحیه دیگران همراه شوید


هر کس با هر روحیه ای خواهان معاشرت و همراهی است. درست به همان گونه که که اشخاص بیکار و ناباب، دوستانی هم طراز خود انتخاب می کنند،اشخاص مشتاق و بشاش هم می خواهند با اشخاصی مانند خود معاشرت کنند.


درحالیکه بعضی ها وقتی صبح از خواب برمیخیزند کاملا مطیع و مقهور هستند، گروه دیگری، برعکس و نقطه مقابل گروه نخست هستند و وقتی از خواب برمی خیزند کاملا بیدار و گوش به زنگ هستند.


دنیا لزوما به طور یکسان میان این دو گروه تقسیم نشده است. اما اگر روزی با چشمان کاملا باز سرکار بیایید و با همکار خود که هنوز خواب را در چشمان پف کرده اش احساس می کنید، روبرو شوید و باید با او ارتباط برقرار کنید، بهتر است لحن صدای خود را با روحیه او تطبیق دهید.


به همین شکل اگر شخصیت خونسردی هستید توصیه می شود راهی برای نیرو دادن به خویشتن بیابید. بی حالی و رخوت شما احتمالا با روحیه کسی که می خواهد برق چشمان شما را ببیند مطابقت نمی کند. "ویلیام جیمز" در این مورد می گوید:"به نظر می رسد که عمل از احساس شما تبعیت می کند. اما در واقع عمل و احساس دست در دست هم دارند. می توانیم با تنظیم عمل که بیشتر تحت کنترل ماست به طور غیر مستقیم احساس رانیز منظم و کنترل کنیم."


او در ادامه مطلب می گوید:" بنابراین راه بشاش شدن این است که خندان بنشینید و با شور و شوق به اطراف خود نگاه کنید و طوری حرف بزنید و رفتار کنید که انگار کاملا بشاش هستید. اگر این طرز برخورد شما را شاداب نکرد، هیچ عامل دیگری نمی تواند چنین کاری کند و به عبارت دیگر اگر احساس خمودگی می کنید، خود را بشاش نشان دهید، دیری نمیگذرد که احساس بشاش بودن میکنید."


اشخاص کسانی را دوست دارند که مانند خود آنها باشند. اگر شما پرحرارت باشید و بخواهید روی کسی که به مراتب از ذوق و شوق کمتری برخوردار است اثر بگذارید، باید از روشهای همگام شدن استفاده کنید. در این مورد زمانی را انتخاب کنید که که فرد مخاطبتان در وضعیت روحی و جسمی مناسبی قرار داشته باشدو در غیر اینصورت ممکن است نقطه نظر شما با مقاومت شدیدی روبرو شود که البته به معنای ضعیف بودن نقطه نظر شما نیست، بلکه ناراحتی مخاطب شما می تواند باعث بروز این مساله شده باشد.


اهمیت همگام شدن را می توان اینگونه تعریف کرد:"وقتی شما با کسی همگام می شوید در واقع به او می گویی، من مثل تو هستم و می توانی روی من حساب کنی."


همگام شدن راهی برای ایجاد اعتماد و اطمینان در طرف مقابل است. البته راههای دیگری نیز برای کسب اعتبار و جلب نظر موافق مخاطب وجود دارد، از جمله می توان به استفاده از زبان و کلام مناسب اشاره کرد.


همگام شدن روش فوق العاده مفیدی بوده که در مورد هر رویارویی و گفت و گویی مصداق دارد.همگام شدن با روحیه یا رفتار دیگران همیشه ساده نیست. اما دست کم می توانید در حد رفتار دیگران ظاهر شوید. پدیده ای که با آن روبرو هستیم این است که وقتی با کسی همگام می شوید، در قدم بعدی، او همگام با شما شده است. یکی از بهترین راههای تغییر رفتار دیگران این است که ابتدا خود را با یک یا جند جنبه از رفتار او همگام نمایید وبعد خود را تغییر دهید. اگر شما شخصیت غیرقابل انعطافی برای خود برنامه ریزی کرده باشید، از انعطاف لازم برای اینکه در سطح دیگران ظاهر شوید برخوردار نخواهید بود. اما اگر دامنه روحیه شما از مخاطبتان متغیرتر و انطباق پذیرتر باشد، نه تنها می توانید خود را در سطح او قرار دهید و رابطه مؤثر ایجاد کنید، بلکه می توانید آنها را در جهتی جدید که مورد نظر شماست به حرکت درآورید. اگر در سطح دیگران ظاهر شوید آنها براساس راهنمایی و هدایت شما حرکت خواهند کرد.


بفهمیم که دیگران چگونه می فهمند


افراد مختلف اطلاعات را به شیوه های مختلف پردازش می کنند، طرز این پردازش در برقراری ارتباط نقش مهمی دارد. البته ارتباط در اینجا به معنای برخوردهای متفاوت با اشخاص متفاوت است. در این زمینه، هر یک از افراد باید طوری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که مخاطبشان بتواند آن را درک کند، زیرا هر انسانی در هر لحظه در شرایط ادراکی ویژه ای بسر می برد. در این زمینه "رابرت سومر"پروفسر روانشناس می گوید:" اشخاص تصویری از دنیای احساسی متفاوتی در مقایسه با دیگران دارند." حال، برای اینکه منظور خود را به دیگران منتقل کنید، ابتدا باید بفهمید که آنها چگونه می فهمند و یا دستکم برای درک کردن چه کوششی به خرج می دهند. وقتی بدانید دیگران اطلاعات را چگونه پردازش می کنند، می توانید اطلاعات خود را به گونه ای انتقال دهید که با درک آنها همخوانی داشته باشد. همچنین باید بدانید که افراد شیوه ارتباطشان چگونه است و ادراک آنها از چه راهی صورت می پذیرد. زیرا افراد و مخاطبانی که با آنها در ارتباط هستیم دارای شیوه های ارتباطی و ادراکی متفاوتی هستند، که اگر از آنها اطلاع داشته باشیم، مطمئنا در برقراری ارتباط با آنها، فهم و درک آنها و گفته هایشان در وضعیت بهتری قرار خواهیم گرفت و امکان بیشتری برای موفقیت نفوذ در آنها به وجود خواهد آمد. بر همین اساس انسانها را به دسته های زیر تقسیم کرده ایم:


الف- اشخاص پدیداری(تصویری)


این افراد دنیای روانی خود را بر اساس تصاویر و فضاسازی تنظیم می نمایند. این افراد فضا را دوست دارند و دوست داراند که با شما ارتباط نزدیکتری داشته باشند و بیشتر تعامل شخصی را دوست دارند. این افراد از واژه هایی مانند من تصور میکنم، فضای اجتماعی اینگونه به نظر می رسد و... استفاده کرده و اغلب در انتهای جلسات مینشینند.


ب- اشخاص احساسی(همجواری)


دنیای روانی خود را با احساسهای درونی و بیرونی ترسیم می کنند و واژه های احساسی مانند دوست دارم، احساس می کنم و... بیشتر استفاده می کنند. از نظر ارتباط خیلی به شما نزدیک می شوند هرچند که ممکن است فکر شود حالت تهاجمی دارند و بیشتر میز و صندلی خود را نزدیک به شما می گذارند و در جلوی جلسات می نشینند.


ج- اشخاص شنیداری(صوتی)


این افراد دنیای روانی خود را با صداها دارند.آنها به چشمان مخاطب خود نگاه نمی کنند و گوش خود را میزان کرده اند. ضمن مکالمه یا ارائه یک مطلب ممکن است به نقطه دیگری نگاه کنند، زیرا آنان با گوش فرا دادن سعی به گرفتن مطالب مینمایند. قصد بی ادبی و بی اعتنایی ندارند و سعی میکنند آنچه گفته می شود را بفهمند. این افراد بجای خوب فهمیدی میگویند خوب شنیدی و از زیر و بم صدا خوششان می آید.


د- اشخاص ارقامی(زبانی)


این گروه ترکیبی از سه دسته پیشین هستند. آنان قبل از اینکه بتوانند دنیای روانی خود را ترسیم کنند، مجبورند دریافتهای خام حسی را به یک زبان خاص، از طریق کلمات، اعداد یا علایم کامپیوتری منتقل نمایند. آنها دوست دارند اطلاعات مکتوب و به سبک منطقی به آنان ارائه شود، واژه ها باید تعریف شده باشند و از نظر املائی، علایم نقطه گذاری، دستوری، حواشی و صفحه بندی درست باشد و همچنین عناوین، پاراگرافها و فواصل کوتاه را در نگارش دوست دارند. برای جلب توجه آنها کافیست بخشهایی از پیام بصورت 1- 2- 3 و یا الف- ب- ج تنظیم شود.


چگونه شرایطی فراهم آوریم که دیگران ما را درک کنند


وقتی از شیوهء مورد علاقه شخص مخاطب خود و اطرافیان استفاده می کنید، آنها به اقدام و خواستهء شما پاسخ مثبت میدهند. ممکن است مجبور باشید که کمی بیشتر تلاش کنید، این تلاشی ارزشمند است که به اجرا و انجام آن می ارزد، زیرا در وقت و نیروی آینده شما صرفه جویی می کند . شخص مخاطب شماو اطرافیانتان نیز از اقدامی که کرده اید استقبال خواهند کرد زیرا می فهمند که برای تماس با شما از چه شیوهای باید استفاده کنند تا آنها را به نتیجه دلخواهشان برساند. یکی از بهترین راههای کسب اطلاع در این زمینه که مخاطب شما چه روشی را می پسندد این است که از او مستقیما سوال کنید و نظرش را جویا شوید در مواقعی که اطلاع یافتن از روش برقراری ارتباط با اطرافیان و مخاطبان دشوار به نظر می رسد، بهتر است از روش آزمایش و خطا استفاده کنید. به عبارت دیگر اگر ندانید که آنها از میان انواع شخصیتهای ارتباطی دیداری ،شنیداری،احساسی، ارقامی کدام را بیشتر می پسندند، می توانید در فواصل صحبتها با او گاهی لحظه ای مکث کنید و از او بپرسید : ( آیا این نقطه نظر را قبول دارید؟)،(آیا می توانید خود را ببینید که به این روش کار میکنید؟) یا ( این مطلب به نظرتان چگونه است؟)،....


اگر نتوانید پاسخ مورد نظرتان را دریافت کنید به روش دیگری متوسل شوید. مثلا از روش دیداری به روش شنیداری روی آورید و اگر روش شنیداری خواسته شما را برآورده نساخت ، از روش احساسی استفاده کنید.


یکی از اشتباهات رایجی که اشخاص مرتکب می شوند این است که وقتی از مخاطب خود جواب مساعد نمی گیرد، فورا فرض را بر این می گذارند که روش مورد استفاده آنان مناسب نبوده، حال آنکه در واقع ممکن است روش مورد استفاده آنان مناسب بوده باشد و خود آنان نتوانسته اند به شکل مناسب و حساب شده از روش مورد اشاره استفاده کنند. در واقع تقصیر از خود شخص است که نمی تواند با مخاطب خود ارتباط سازنده و مؤثر برقرار کند. با داشتن انعطاف در سبک رفتاری می توانیم از یک شیوه ادراکی به شیوه دیگر روی آوریم، می توانیم به اشخاص بیشتری دسترسی پیدا کنیم و آنان نیز به نحو بهتری از خواسته های ما آگاه می شوند. این کار به ما امکان می دهد که همکاری و حمایت آنان را جلب کنیم.


مردم را دوست داشته باشید


موفقیت هر شخصی به حمایت دیگران بستگی دارد پس مردم را دوست داشته باشید تا شما را دوست داشته باشند و از شما حمایت کنند. شما در انجام کارهایتان به حمایت و پشتیبانی آنها نیاز دارید، زیرا برخی از کارها فقط با همکاری دیگران امکانپذیر خواهد بود. ولی در این مورد همواره به یاد داشته باشید که با چه کسانی ارتباط دارید و چه کسانی از شما حمایت می کنند.


هنر شناخت و ارتباط با افراد با تملق ها و چاپلوسیهای رایج بسیار متفاوت می با شد. برخی سعی دارند با تملق به اهداف خود دست یابند. تملق یقینا تباه کننده هر رابطه مپبت است. همکاری با دیگران مستلزم شناختی عمیق از شخصیت آنهاست واز این طریق است که به اطلاعاتی دست می یابیدو در مذاکرات و مباحثات به کارتان خواهد آمد.

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=8

چهارشنبه 24/7/1392 - 1:59
موفقیت و مدیریت
رعایت نکات زیر از شما مصاحبی صدیق و مطلع می سازد:


 


§ سعی کنید روحیه اطرافیان خود را خوب بشناسید.


§ با آگاهی از قلق ها وشیوه های مورد پسند مخاطب خود، هیچگاه درایجاد ارتباط و گفتگو با او، درگیر نخواهید شد.


§ برای ایجاد رابطه ای سالم با طرف مخاطب هرگز از حربه تهدید و گوشه و کنایه استفاده نکنید، بهترین راه نرمش، حوصله و دقت در طرز فکر طرف مقابل است.


اصول زیر را بکار گیرید زیرا باعث می شود مورد حمایت قرار گرفته و شما را آسان تر به اوج موفقیت برسانند:


· سعی کنید اسامی افراد را به خاطر بسپارید. این نشان می دهد به آنها اهمیت می دهید.


· فرد راحتی باشید تا هیچکس در معاشرت با شما احساس ناراحتی و اجبار نکند.


· این اعتقاد را در خودتان تقویت کنید که " هرچه پیش آید، خوش آید" در اینصورت هیچ چیز نمی تواند آرامشتان را بهم بزند. این به شما کمک می کند که برای مقابله با هر موقعیتی همواره آماده باشید.


· خودپرست نباشید و بیهوده تظاهر نکنید که به همه چیز آگاهی دارید، به یادداشته باشید عالمان متواضع ترند.


· خصوصیاتی را در خودتان پرورش بدهید که جالب توجه باشد و مردم در معاشرت با شما به برداشتهای ارزشمندی برسند.


· شخصیت خودتان را زیر ذره بین ببرید، تا بتوانید عوامل " ناهنجار" را از آن خارج کنید. زیرا هممین عوامل ناهنجار منفی هستند که باعث دور شدن دیگران از اطراف ما می شوند.


· صمیمانه وباروحیه سعی کنیدخودتان را ازشر سوء تفاهم ها خلاص کرده وگلایه ها را از ذهنتان بیرون کنید.


· آنقدر دوست داشتن افراد را تمرین کنید که این کار به صورت یک عادت ثانویه در شما درآید.


· همیشه از فرصتهایی که برای تیریک گفتن یا احساس همدردی در غم، اندوه و ناکامیهای افراد پیش می آید استفاده کنید. و سعی کنید این کار را در همان زمان خودش انجام دهید و به آینده موکول نکنید.


· به مردم قدرت روحی بدهید تا محبت بی ریایشان را نصیبتان کنند.


به کار بردن بعضی عبارات، در دیگران ایجاد مقاومت می کند و سبب از دست دادن حمایت دیگران می شود. سه عبارت است که در هنگام محاوره و ایجاد ارتباط با دیگران می توان به کار برد، بطوریکه هم احترام طرف مقابل را حفظ کنید و هم مطلب خود را منتقل سازید:


· با شما موافقم


· نظر شما را تحسین می کنم


· به عقیده شما احترام می گذارم


برداشت و باور:


اغلب مسائل ارتباطی ریشه در برداشت مردم از واقعیتها دارد، هرکسی دنیا را به زعم خود معنی میکند و برداشتها و استنباطهای ما می توانند منجر به "تضاد شخصیت" و یا "فروپاشی ارتباط " شوند. حل و فصل مسائل استنباطی دشوار است، زیرا همه معتقدند که دنیا به همان شکلی است که آنها استنباط می کنند و در واقع این اشخاص می گویند "اگر با من مخالفت کنی، خود به خود در اشتباهی زیرا تردید ندارم که حق با من است"، اگر افراد بدانند که مشکل اصلی در ارتباط برداشت آنها از واقعیتهاست، اغلب مشکلات ارتباطی حل و فصل می شوند.


نگرشها و رفتارها :


برای ایجاد ارتباط بهتر به نگرشهای ویژه ای احتیاج داریم.


نگرشها :


§ به تو ایمان دارم، صمیمیت تو را مورد تردید قرار نمی دهم.


§ به روابطمان بها می دهم و می خواهم اختلافاتمان را بر طرف کنم.


§ من حرف حساب را می پذیرم و به راحتی تغییر می کنم.


رفتارها :


§ گوش کنید تا بفهمید.


§ حرف بزنید تا شما را بفهمند.


§ از موارد مورد توافق شروع کنید و به تدریج به موارد مورد اختلاف بروید.


وقتی این سه نگرش در شما ایجاد شد، تقریباً تمام مسائل استنباطی را می توانید حل کنید. وقتی فردی این موضوع را درک کند طرز سخنش را تغییر می دهد به جای اینکه بگوید "همانطور است که من میگویم"می گوید : "من چنین نظری دارم" به جای "من درست می گویم" می گوید : "به نظر من..." یا به "اعتقاد من..." یا " آنطور که من استنباط می کنم..." وقتی این چنین با دیگران برخورد می کنیم در واقع به آنها می گوییم" تو هم مهم هستی و حق داری احساسات و نظراتت را مطرح کنی." وقتی دیگران در مورد ما قضاوت می کنند یا نظر دیگری دارند، می توانیم به آنها بگوییم " شما طور دیگری به مساله نگاه می کنید مایلم بدانم شما چه استنباطی دارید".زمانیکه با نظر کسی مخالفیم به جای گفتن "من درست می گویم و تو در اشتباهی" می توانیم بگوییم "من طور دیگری فکر میکنم. بگذار نظرم را با تو در میان بگذارم."


کلمات و مناسبات :


بعد مهم در برقراری ارتباط، رابطه است. بسیاری از مشکلات از ارتباط ناشی می شود. وقتی روابط خوب نیست باید مراقب کلماتی باشیم که به کار می بریم در غیر اینصورت ممکن است سوء تفاهم ایجاد شود. وقتی روابط خوب نیست طبیعتاً افراد به هم سوء ظن پیدا می کنند و اعتمادشان را به یکدیگر از دست می دهند و به جای توجه به نیت و منظور گوینده به عبارات او استناد می کنند و حرفهایشان را به حساب توهین می گذارند.


از سوی دیگر وقتی روابط هماهنگ باشد، حتی بدون کلمه هم می توانیم ارتباط برقرار کنیم وقتی اعتماد و احساس خوبی جاری باشد نیازی نیست مراقب کلاممان باشیم.می توانیم در صورت تمایل لبخند بزنیم یا نزنیم و با این حال منظورمان را مخابره کنیم و به تفاهم برسیم. وقتی روابط حسنه نیست حتی یک فصل کلمه برای مخابره پیام کافی نیست زیرا معانی را نمیتوان در کلمات یافت، معانی در اشخاص هستند.


نکته مهم در ارتباط موثر رابطه شخص با شخص است، به محض اینکه با کسی اینگونه ارتباط برقرار میکنیم در یکدیگر اعتماد و اطمینان به وجود می آوریم. در همین زمینه ببینید که ملاقات خصوصی مدیران با کارکنان و صحبت خصوصی با یک مشتری یا موکل تا چه اندازه اهمیت دارد.


نقشه و قلمرو :


ایجاد روابط هماهنگ و رسیدن به تفاهم متقابل می تواند دشوار باشد، همه ما در دو دنیا زندگی میکنیم. یکی دنیای خصوصی ذهنی که در سر ماست و دیگری دنیای عینی که بیرون از ما قرار دارد. میتوانیم اولی را نقشه های شخصی و دومی را قلمرو در نظر بگیریم.


هیچ کس نقشه صد در صد کامل و بی کم و کاستی از قلمرو و یا دنیای عینی و حقیقی ندارد، هر ا ز گاهی تجاربی پیدا می کنیم که استنباط یا نقشه ذهنی ما از قلمرو یا از جهان عینی را تغییر می دهد. وقتی این اتفاق می افتد، رفتارمان تغییر میکند و استنباط جدیدی پیدا می کنیم. در واقع سریع ترین راه تغییر رفتار یک شخص این است که نقشه یا قالبهای استنباطی او را تغییر دهیم و این کار میسر نیست مگر اینکه به آن شخص نقش یا مسئولیت جدیدی واگذار کنیم ویا او رادر موقعیت متفاوتی قرار دهیم.


مهارت و امنیت :


مهارتهای ارتباطی شبیه یک کوه یخ شناور هستند، بخش کوچکی از کوه یخ شناور که از آب بیرون آمده سطح مهارت ارتباط است. توده عظیم کوه یخ که پنهان از دید ماست سطح عمیق تری را در بر گرفته است می توانیم این سطح را مبنای امنیت شخصی در نظر بگیریم، برای اینکه بهبود بلند مدت معنی داری در توانایی برقراری ارتباط خود ایجاد کنیم باید به دو سطح مهارت و امنیت توجه داشته باشیم.


ارتباط موثر مستلزم مهارت است، برای بهبود مهارتهای میان فردی باید تمرین کرد و احتیاج به صرف وقت دارد ولی متاسفانه بعضی ها اصلاً علاقه ای به آموختن مهارتهای جدید ندارند و نمی خواهند در مقام بهبود مهارتهای همدلانه باشند.


گوش فرادادن با تمام وجود به گفته دیگران به امنیت خاطر بسیار زیادی احتیاج دارد، آسیب پذیریهای انسان را بروز میدهد. ممکن است تغییر کنیم و اگر در اعماق وجود خود احساس عدم امنیت کنیم جرات تغییر یافتن را به خود نخواهیم داد و خیلیها از دور نمای تغییر وحشت دارند. اگر در اثر گوش دادن همدلانه تغییر کنیم و یا تحت تاثیر قرار بگیریم باید بتوانیم بگوئیم که : "اشکالی ندارد، تفاوت چندانی ایجاد نمی کند." زیرا اعماق وجود ما بدون تغییر باقی مانده است. در اعماق وجود ما مجموعه ارزشها و احساساتی وجود دارند که خویشتن حقیقی ما را نشان می دهد.احساس ارزشمندی که مستقل از رفتار دیگران با ماست این خویشتن مخدوش نشدنی هویت واقعی ماست.


منطق و احساس :


ارتباط موثر ایجاب می کند که به زبان منطق و احساس صحبت کنیم، زبان منطق و زبان احساس دو زبان متفاوت هستند و در این میان زبان احساس و عاطفه بسیار قدرتمندتر و انگیزه بخش تر است. به همین دلیل است که می گوییم باید با تمام وجود یعنی ابتدا با چشمان و با دل گوش کنیم و بعد از گوشهایمان برای شنیدن استفاده نماییم.


برای ابراز موثر نقطه نظر خود باید نظرات دیگران را درک کرد.


همدردی و همدلی :


توجه با تمام وجود ، حضور داشتن کامل، خود را به جای دیگران گذاشتن و از دریچه چشم آنان نگاه کردن مستلزم شجاعت، شکیبایی و احساس امنیت خاطر است، به معنای آمادگی برای یادگرفتن و تغییر کردن است، به معنای رفتن به اذهان و دلهای دیگران به منظور نگاه کردن از زاویه دید آنان است. بدین معنانیست که احساس آنها را داشته باشید،این همدردی است. بلکه منظور این است که احساس آنها را درک کنید و ببینید که چگونه به دنیا نظر می کنند، این همدلی است. همدلی شما را پذیرا، باز و گشوده نگاه می دارد، دیگران احساس می کنند که چیزی می آموزید. به این نتیجه می رسند که نفوذ پذیر هستید. برای نفوذ بر دیگران ، آنها ابتدا باید به این نتیجه برسند که میتوانند روی شما نفوذ کنند.

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=8

چهارشنبه 24/7/1392 - 1:59
موفقیت و مدیریت

هماهنگی بین گفتار و رفتار



بندبازان سیرک نمونه‌هایی از تعادل در ارتباط هستند. بندباز در ارتفاع 5 متری زمین بر روی طناب ایستاده است، و برای حفظ تعادل خود چوبی به وزن 2 کیلوگرم را بر می دارد، بر روی شانه‌های بندباز یک صندلی 3 کیلویی است و بر روی صندلی نیز کودکی به وزن 10 کیلوگرم نشسته است، در دهان بندباز میله‌ای قرار داد که بر روی نوک آن یک بشقاب در حال چرخیدن است. بندباز اولین قدم را برمی‌دارد، نمایش عالی است و زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد خود را به خط پایان برساند. همه چیز در گرو تعادل بین تمام عناصر است. چنانچه یکی از عناصر نمایش تعادل و وحدت خود را از دست بدهد، بندباز مدتی صبر می‌کند تا مجدد توازن و هماهنگی برقرار شود. برای او همه چیز در تعادل و هماهنگی خلاصه می‌شود.


ارتباط موثر در سطوح مختلفی ایجاد می‌شود که عبارتند از:


ارتباط کلامی، شامل استفاده از کلمات و لحن صدا.
ارتباط غیر کلامی، که به آن زبان بدن یا گفتار بی‌صدا گفته می‌شود.



در یک ارتباط انسانی پیام‌ها و اطلاعات نه از طریق آنچه می‌گوئید، بلکه بیشتر از طریق نحوه بیان یا چگونگی گفتن شما منتقل می‌شود. تنها 7 درصد اطلاعات از طریق کلمات منتقل شده؛ 38 درصد اطلاعات از طریق لحن صدا و 55 درصد آن نیز توسط زبان بدن مبادله می‌شود.


پروفسور آلبرت محرابیان استاد دانشگاه کالیفرنیا



ارتباط غیر کلامی

ارتباطی است که مفاهیم و معانی از طریق غیر زبانی و گفتاری منتقل می‌شود. تمام چیزهایی که در این خصوص مورد مشاهده قرار گرفته‌اند بر اساس یک تئوری قدیمی می‌باشند که براساس آن حالات رفتار و چهره به عنوان زبان اولیه شناخته می‌شوند. این حالات مقدمه و آغازی بر زبان امروزی می‌باشد. اهمیت تسلط در زبان بدن کمتر از فصاحت و بلاغت نیست. کسب مهارت در استفاده از زبان بدن یکی از موثرترین شیوه‌ها جهت بهبود روابط انسانی می‌باشد.


با ایما و اشاره بهتر از زبان می‌توان افکار خود را تشریح کرد. اگر قصد ما بیان این مطلب باشد که از اتاق خارج شو، این عبارت کم اثر تر از نشان دادن در اتاق بوسیله انگشت اشاره است. یا قرار دادن انگشت بر روی لب خیلی موثرتر از این است که بخواهیم کسی را دعوت به سکوت کنیم. هیچ عبارتی به اندازه بالا رفتن ابروها و بازشدن چشم‌ها قادر به نشان دادن حالت تعجب نیست.


زبان‌تن:

شامل اشارات، حرکات، حالات صورت، وضعیت و واکنش‌ها است. به صورت ارتباط چشمی، طرز ایستادن، نشستن، رعایت فاصله، حفظ ظاهر، وضعیت بدنی باز و بسته مشاهده می‌شود. گفتار بی صدا می‌تواند کلام را تقویت یا آن را خاموش سازد. پیام‌های غیر کلامی به نسبت پیام‌های کلامی از قدرت بیشتری برخوردارند.


این زبان همانند دو عضو دیگر خانواده‌ (لحن و کلام) یک زبان روانی بوده و دارای الفبا، کلمات، ریتم، و آیین مخصوص به خود می‌باشد. چنانچه الفبای گفتار بی صدا به شکل صحیح مورد استفاده قرار گیرند زبان بدن یا یک ژست بدنی - غیر لفظی- به صورت کامل شکل می‌گیرد.


ژست‌ها یا اشارات به دو گروه 1- ژست‌های مستقل از گفتار یا علائم و تمثیل‌ها و 2- ژست‌های وابسته به گفتار نظیر حرکات بدن همراه با سخن گفتن و حرکات هیجانی از قبیل چشمک زدن، حرکات ابرو و اخم کردن تقسیم می‌شوند.


تنظیم کننده‌ها


علائمی هستند که ماهیت گفتن و شنیدن را کنترل نموده و گاهی برای نوبت گرفتن نیز به‌کار می‌روند، حرکات سر و چشم جزء مهمترین تنظیم‌کننده‌ها می‌باشند.


تعدیل کننده‌ها


حرکاتی که نشانه خستگی، بی‌حوصلگی یا عدم علاقه فرد به موضوع صحبت هستند را تعدیل کننده می‌نامیم.


نوع ایستادن


نوع ایستادن یا راه رفتن افراد اطلاعاتی از قبیل: نژاد، وابستگی‌های فرهنگی، مذهب، موقعیت اجتماعی، توان مالی، روحیه، نوع تفکر و باورهای شخص را به ما مخابره می‌کند. کارآگاهان و پلیس‌های دوره دیده یا با تجربه معمولا از روی راه رفتن افراد مشکوک را تشخیص می‌دهند.


لباس


یکی از مهمترین جلوه‌های زبان بدن، نوع پوشش یا شکل ظاهری شماست. لباس شکلی از اطلاعات اجتماعی را انتقال می‌دهد، لباس نمایانگر شخصیت افراد است. با موقعیت سنجی در انتخاب لباس وقارتان را افزایش دهید.


در تمام طول تاریخ مردمان خوش تیپ اذهان بیشتری را به سمت خود جلب کرده‌اند. در محیط‌های آموزشی، اساتید به افراد تمیز و مرتب بیشتر توجه می‌کنند، در محیط کار افراد خوش لباس و با سلیقه بیشتر مورد محبت واقع می‌شوند، افرادی که آرایشی متناسب با سر و صورت خود دارند در عمل پول بیشتری به جیب می زنند و به این خاطر است که شما نیز بایستی خوش تیپ و با وقار ظاهر شوید.


کنترل زبان بدن


همه افراد با عادت‌های رفتاری از قبل تثبیت شده در مجالس ظاهر می‌شوند. یکی از بدترین راه‌ها برای زیبا جلوه دان زبان بدن، این است که در طول ارتباط مرتب به خود بگویید: "راست بایست، حرکاتت را کنترل کن." در چنین شرایطی نتیجه معکوس خواهد بود.


اگر قصد دارید برای بهبود زبان خود کاری انجام دهید این کار را از مدت‌ها قبل تمرین کنید. در طول گفتگو اصلا کاری انجام ندهید زیرا ممکن است تاثیر بدی در مخاطب خود بگذارید.


کنترل زبان بدن:

جویدن ناخون.
دست زدن مداوم به عینک یا مو.
دست به سینه بودن.
بازی کردن با خودکار، انگشتر، یقه پیراهن و ...
بی قراری
نگاه کردن مداوم به ساعت.
قرار دادن دست در جیب.
خاراندن بدن. سرخ شدن از خجالت.
انقباض عضلات.
رنگ پریدگی.
برهم خوردن پلک‌ها.
تیک‌های عصبی.
شکلک‌های ناخواسته.


معمایی ظریف


در اولین برخورد مردم به دنبال چه می‌گردند؟ به چه چیزهایی واکنش نشان می‎‌دهند؟ به چه چیزهایی توجه می‌کنند؟ در نگاه اول افراد با نمونه مینیاتوری زندگی شما آشنا می‌شوند و این نمونه کوچک تمام اطلاعاتی است که آن‌ها از شما دارند. این اصل را "اثر تقدم" یا "نخستین تاثیر ذهن" می‌نامیم. نخستین اطلاعاتی که دریافت می‌شود بیشترین اثر را در برداشت‌های کلی افراد از یکدیگر دارد. و سوالی که مطرح می‌شود این است که چه چیز یا چه رفتاری به صورت مثبت یا منفی چنان اثر قدرتمندی بر مردمان می‌گذارد که می‌تواند قضاوت و برداشت‌های آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد؟


ابتدا باب آشنایی گشوده شده و اولین اطلاعات (کلامی، غیر کلامی، شهود ) دریافت می‌شود. تمام واکنش های شما زیر ذربین آن‌هاست.


براساس اطلاعات اولیه بینش و برداشتی کلی درباره شما به دست آورده و برآورد می‌کنند که در آینده انتظار چه رفتاری را از جانب شما داشته باشند.


دو مرحله قبل یک فیلتر ایجاد می‌کند و بعد از این شما از دریچه این فیلتر تماشا می‌شوید. از آنجا که همه مردم دوست دارند پیش بینی کننده خوبی باشند پس شش دانگ حواسشان به اولین اطلاعات دریافتی از جانب شما خواهد بود.


شروع به مکالمه یکی از مشکلترین مراحل جلب مخاطب است زیرا در این مرحله هنوز ذهن شنوندگان با سخنران همگام نشده و از طرفی در این لحظه مخاطبین بیشترین گیرندگی را دارند. بنابراین با موشکافی و دقت فراوان مراقب اولین کلماتی که به کار می‌برید باشید.


طبق مشاهدات و آزمایش‌ ها بیشترین تاثیر یک ارتباط نتیجه برداشت اولیه یعنی تا4 دقیقه اول ارتباط می‌باشد. در این زمان فرصت کافی برای مکالمه و اثربخشی از طریق گفتار وجود نداشته و این مطلب بیانگر آنست که زبان بدن از نفوذ بیشتری در روند ارتباط و اثر تقدم برخوردار است. زیرا بیشترین برداشت ما در دقایق اول معطوف به زبان بدن می‌باشد.


چهار دقیقه اول هر ارتباط در برقراری و ثبات روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، مصاحبه‌ها و ترفیعات شغلی، و کامیابی‌های جنسی نقش کلیدی و تعیین کننده‌ای دارد.


در یک مصاحبه شغلی، برداشت کلی مصاحبه کننده یا مسئول استخدام شرکت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این درحالی است که در 4 دقیقه اول بیشتر صحبت از طرف مصاحبه کننده است و مصاحبه شونده بایستی به صورت غیرکلامی یعنی از طریق اشارات، جلوه‌های چهره، نوع پوشش و غیره تاثیر مثبتی بوجود آورد.


قسمت عمده این انتخاب مربوط به زبان بدن یا خود فرد است و هیچ ربطی به نگرش، مذهب، طرفداری از احزاب و ... ندارد. مصاحبه کننده‌ها در لحظات اولیه ارتباط بیشتر متوجه چشم‌ها و دهان فرد می‌باشند. زیرا این نواحی از مراکز ویژه‌ای هستند که بیشترین تاثیر را در ارزیابی شخصیت دیگران به‌جا می‌گذارند.


برای ایجاد ارتباط موثر و استفاده بهینه از اثر تقدیم نیازمند کنترل قوی بر زبان بدن و گفتار خود می‌باشید. پس دقایق و ثانیه‌های اول ارتباط را ثانیه‌های طلائی بدانید و رفتار خود را به شدت کنترل کنید. مراقب باشید اگر امروز اثر بدی به جا گذارید اصلاح آن در فرداهای پیشِ رو بسیار دشوار و طاقت فرساست. برای اثر گذاری در دقایق اول نیاز نیست زیاد سخن بگویید بلکه تنها چیزی که نیاز دارید خوب شنیدن است.


توجه داشته باشید همه انسان‌های زنده به صورت ناخودآگاه برداشت‌های ذهنی فوری و اولیه‌ای دارند که بر اساس همان برداشت غالبا احساسی تصمیم‌های منطقی خود را شکل می‌دهند

http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadid=638715&forumid=465&pageindex=8

چهارشنبه 24/7/1392 - 1:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته