• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1584
تعداد نظرات : 1638
زمان آخرین مطلب : 4039روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

 

بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام  

 

 

« و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون »

( آل عمران / آیه 169 )

و هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مرده‏اند، بلكه زنده‏اند

و در نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.   

  

  

این روزها درجای جای استان فارس شوری به پاست و عطر خوش شهید و شهادت فضای آن را آكنده است.اردیبهشت در شیراز از همیشه زیباتر شده است .این زیبایی را سه سال پیش باز در ماه اردیبهشت با حضور مقتدایمان امام خامنه ای روحی فداه به سرزمین فارس تجربه كرده بودیم.

 

تبدیل کردن ارزش های شهادت ، ایثار و فرهنگ دفاع مقدس به یک سرمایه عظیم ویک غیرت ملّی و تعمیق دینداری . و این شدنی است . ما نتوانسته ایم از این سرمایه ای که خداوند مثل اقیانوس در اختیار ما قرار داده است استفاده کنیم حال هدف کنگره این است که از این اقیانوس جرعه ای را به کام عطشان جامعه و مردم بریزد تا استمرار حیات جامعه را تضمین کند.

 

از روز سوم تا هفدهم اردیبهشت سال 90 در بزرگترین رویداد فرهنگی استان فارس اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس بر پا می شود و در این مدت ویژه برنامه هایی در بزرگداشت شهدا و ایثارگران اجرا خواهد شد. این اجلاسیه مختص خانواده شهداء و رزمندگان نیست بلکه کاملاً مردمی است و اقشار مختلف می توانند از این برنامه معنوی و فرهنگی بهره مند شوند. مهم ترین دلیل اجلاسیه به نمایش گذاشتن وجه مردمی و اعتقادی آن است. 

 

این رویداد عظیم فرهنگی با اعزام سفیران شهدای فارس با عنوان "دیدار یار" به منظور دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز جمعه آغاز شد . تعداد چهار هزار و ۵۰۰ نفر ازاقشار مختلف مردم فارس با اولویت خانواده معزز شهدا وایثارگران در قالب كاروان سفیران شهدای این استان با ۴۵ دستگاه اتوبوس راهی تهران شدند.امروز در حسینیه امام خیمنی(ره) با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار كردند و از بیانات و رهنموددهای معظم له بهره مند شدند.

 

 

شما را هم به این كنگره دعوت می كنیم. 

 http://www.shohadayefars.ir/index.php  

http://sardaraneshahidfars.blogfa.com/

 

 

اللهم عجل لولیك الفرج  

شنبه 3/2/1390 - 13:9
شعر و قطعات ادبی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

رضا سیرجانی 

دلم گرفته و هر سوی خانه‌ام ابریست

دلم گرفته و گریه دوای دردم نیست

حریف نی لبک و سوز دل نمی‌گردم

ولی درون دلم بذر صبر پروردم

خداست شاهد این حرف و عشق می‌داند

که روز جمعه نگاهم به جاده می‌ماند

به آتشی که دلم را همیشه سوزانده است

دوای درد عدالت کنار در مانده‌ست

دری است فاصله من و یک سبد رویا

دری است فاصله من و یوسف زهرا

دلم گرفته، دقایق هنوز در راهند

و عاشقان شقایق هنوز در راهند

دلم گرفته، کسی نیست، جاده بی‌رنگ است

دلم گرفته و این قلب ساده بی‌رنگ است

همیشه مانده‌ام اینجا، همیشه می‌مانم

عبور می‌کند آیا کسی؟ نمی‌دانم!

 

بانک اشعار مهدوی

اللهم عجل لولیك الفرج

جمعه 2/2/1390 - 11:48
شعر و قطعات ادبی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

دل ما شد کویر تفته؟ برگرد  

خدا را! ای بهار رفته برگرد  

تمام جمعه ها را صبر کردیم  

اقلا جمعه ی این هفته برگرد 

 سید حبیب نظاری

 

اللهم عجل لولیك الفرج

 

جمعه 2/2/1390 - 11:45
شهدا و دفاع مقدس

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

شهادت هنر مردان خداست.

شهادت داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنیا جای ماندن نیست.
یعنی عاشقانه مردن.....
یعنی عظمت.....
شهادت شهد شیرین رضای حق است.
شهادت عبارت تمام وكمال اعتماد واعتقادبخداست.
شهادت تكامل وجودی روح پرخروش و جوشش ،ولی در عین حال مطمئن و
آرام شهید است.
شهادت ارث بزرگ اولیـاء خداست.
شهادت نهایت یك حماسه و ایثار است.
شهادت غایت آرزوی رزمندگان راه خداست.
شهادت فریاد رسای اسلام بر ظلم ظالمان است.
شهادت مایة عزت مسلمین است و شهید احیاء كنندة این معناست.
شهادت بهای زحمات ومشقات شهید است.
شهادت قد بلند كردن ،استواری و شكست ناپذیر است .
شهادت قتل در راه خداست.
شهادت مردن نیست بلكه حیاتی دوباره است.
شهادت بانك رحیل تشنگان وصل بخداست و شهیدواصل به این معناست.
شهادت بشارت نابودی ظالمان و ستمگران است.
شهادت پیام آور عزت وفتح است.
شهادت اتمام حجت با كافران و ملحدان است .
شهادت فیض عظما و فضلی از جانب خداست.
شهادت وسیلة رسیدن به قرب حق تعالی و وعدة تخلف ناپذیر سبحانه
تعالی و قرآن به مؤمنان است.
پس به امید آنروز یعنــی شهـــــــادت

-----------------------------------------------
شما شهادت را چگونه تعریف می كنید؟ .......

اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلك

اللهم عجل لولیك الفرج

چهارشنبه 31/1/1390 - 11:15
اهل بیت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تسلیت می گویم.

 

تقدیم به خاک قبر بی نشان او

ای آنکه خدای تو را آزمود;

شکیبا یافت;

و آنگاه آفرید.

عاشقان «اهل بیت آفتاب »یم حقیقت و راست باور داریم.

هر چه را که به دست پیامبر الهی - که درود خدا بر او خاندانش باد - بر ما فرو فرستادو شکیباییم در راه پر گزند.

از تو می خواهیم اگر با شما خاندان نور صادقیم ما را به لقای خویش مژده دهیدو با جرعه نوشی از میخانه ولایتتان پاک سازید.

سلام بر تو ای دختر رسول، نبی، محبوب، خلیل، صفی و امین خداسلام بر تو ای دختر بهترین مردم، بالاترین رسولان و فرشتگان سلام بر تو ای سبزترین بانوی برتر تاریخ سلام بر تو ای همسر علی(ع)سلام بر تو ای مادر بهشتیان سلام بر تو یا ام الحسن و الحسین.

سلام بر صدیقه شهیده سلام بر خشنود پسندیده سلام بر فضیلت مدار پاکیزه سلام بر انسیه حوراسلام بر پاک گوهر پارساسلام بر دانای دانش هاسلام بر مظلومه ای که به حقش چنگ اندازی کردندسلام بر ستم کشیده دشمنان و سلام بر تو ای فاطمه(ع)رحمت و برکت حق بر تو باددرود خدا بر توو بر جسم و جان تومن گواهم که تو،با قلبی آکنده از ایمان و یقین راه را به پایان بردی و شاهدم;

هر کس تو را خشنود کرد رسول را شادی بخشیدهر کس در حق تو ظلمی روا می داشت بر رسول جفا کرده بودهر کس تو را آزرده می کرد پیامبر را آزرده خاطر کرده بودهر کس به تو پیوست با رسول خدا همراه شدو هر کس دل از مهر تو برید از دایره رحمت نبی بیرون رفت.

زیرا تو;

پاره تن رسول و انعکاس نور ازلی پیامبر خوبیها هستی.

خدا را;

پیامبر را;

و ملائک راشاهد می گیرم;

که از آنکس راضی ام که تو از او رضایت داشته باشی و خشمگینم از هر کس که تو ناخشنود باشی.

بیزارم از آنکه از او بیزاری و همراهم با آنکه تو با او همراهی.

یا فاطمة الزهرا

پدیدآورنده: حامد حجتی

پایگاه حوزه

 

 

اللهم عجل لولیك الفرج

سه شنبه 30/1/1390 - 12:58
اهل بیت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

ایام فاطمیه و شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها را تسلیت می گویم.

 

فاطمه! ای راز سر به مهر!


تو مگر یگانه یادگار اشرف کاینات نبودی؟ چرا کسی نباید از درد توآگاه باشد؟ گویا تو با این سکوت، با عالمی سخن داری؛ سخن از ظلم‏نفاق‏پیشگان؛ سخنی در سکوت؛ سکوت شبهای علی (ع) که پرستاریت‏می‏کرد؛ سکوت غسل شب و دفن شب و پنهانی قبر. تو با علی (ع) که‏سرور سینه‏اش بودی، چه رازی، چه سری، چه عهدی داشتی که باگونه‏های تر، مقابل قبر مصطفی (ص) از قلت‏شکیبایی خود، در غم‏فراقت‏سخن می‏گوید؟


راستی ای جلوه‏گاه صبر و رضا! مگر آن روز که نشان قهرمانی را به‏بازویت گرفتی، به علی (ع) نگفتی که چه گذشت؟ مگر به او نگفته بودی‏که استخوان پهلو، ضربه دیده است؟ های! خلایقی که در قیامت، درمعبر عبور فاطمه (ع) سر به زیر و چشم بر هم می‏نهید، آیا می‏نگرید که‏سامری‏مسلکان، بر بازوی فرزند «و ما رمیت اذ رمیت، ولکن الله‏رمی‏» چه فرود می‏آورند؟ آیا می‏شنوید ناله جانسوز فرزند «و ماینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی‏» را که چه سان میان در ودیوار کمک می‏طلبد؟


فاطمه! ای کوثر حیات!


حیات تو، شهادت تو، قبر تو، همه و همه، افشاگر خط سامری‏صفتان‏است.


ای مقتدای ما! خط سرخ شهادت را ملت ما، که امامشان آنان رافرزندان معنوی کوثر تو خواند، از تو و گلهای دامنت گرفته‏اند. نیک‏می‏دانیم که حضور تو در صحنه محشر، محشر دیگر است. آنگاه که‏قایمه عرش را به دست می‏گیری و داوری خون گل کربلایت راخواهانی.


به خدای کعبه سوگند که حق از آن تو است، و بهشت در انتظارت.آنک دلمان به حضور تو خوش است؛ ما را دریاب.

 

كتاب فاطمه گلواژه آفرینش

 

اللهم عجل لولیك الفرج

پنج شنبه 25/1/1390 - 9:27
تبریک و تسلیت

 

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا ابا صالح المهدی
سلام

فاطمه! ای ام ابیها!

تو پاره تن پدر بودی. تو را می بوسید و تو نیز می بوسیدی. می بویید، به جای خویش می نشاند، آخرین وداعش با تو بود و اولین خیر مقدم ازتو. چرا تو عزیزترین مردم برایش بودی؟ آیا چون فقط دخترش بودی! او که دختران دیگر نیز داشت. تو را از بهشت گرفته بود و دامنت جایگاه شکوفه های سرخ ولایت کبرای حق بود. تو جوابگوی پرسشی بودی که دیگران مانده بودند. بازو و پهلویت، نشان از مرزبانی حریم ولایت و امامت دارد.

 

ایام عزاداری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها  را تسلیت می گویم.


اللهم عجل لولیك الفرج

 

پنج شنبه 25/1/1390 - 8:13
شهدا و دفاع مقدس
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

السلام علیک یا بقیه الله الاعظم (عج)

سلام 

 

 

در باغ شهادت باز باز است.
چه انفجار مهیبی ، چه لحظه ای ، چه غمی
چهارسوی حسینیه رنگ محشر شد ! 
و سید الشهدا بوی خون تازه گرفت ،
ز غصه حضرت مهدی دلش مکدر شد ...

نفس بریده ، نفس بی امان ، نفس محبوس
عروج پاکترینهای شهر باور شد

********************************
به یاد شهدای مظلوم فاجعه ی بمب گذاری کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز 
امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)  
ساعت نه و ده دقیقه آن شب نوری از مجلس حضرت سیدالشهداء تابید و شب بیست و چهارم فروردین 87 بر صفحه‌ی خونین تاریخ حك شد،آن سان كه عده‌ای بال پرواز گرفتند و عده‌ای را بال و پر شكست ، و «اشك» برای آل‌الله با «خون» در آمیخت؛ و چه خوب می‌دانند اهل راز،پیوند این دو واژه را با هم.
شعر امام زمان(عج) شروع شد....بی تو ای صاحب زمان...بی قرارم هر زمان ......بیت دوم که رسید صدای انفجاری به گوش رسید. 
14 نفر بی قرار بودند و عاشقانه و خونین بال در مجلس امام حسین (ع) به دیدار معشوقشان ،  عروج کردند.حادثه انفجار حسینیه سیدالشهداء (عغ) شیراز را می گویم. همه چیز اینجوری بود :
وسط جلسه . وسط یا حسین(ع) . نوری از جنس دهه شصت !! پاشیده شدن خونی مطهر بر در و دیوار و ........ و باز هم یک آن ، در شهادت گشوده شد......... همه سوی خدا پر گشودند .......حالا سه سال می گذرد که فرشته های عرش شرمنده می شوند که : آری خدا راست می گفت :
انی اعلم ما لا تعلمون .

 

شهیده راضیه کشاورز   16 ساله
شهیده نجمه قاسم پور
   29ساله
شهید مسعود رضایی   29 ساله
شهیدعلیرضا انتظامی   11 ساله
شهید عرفان انتظامی     5  ساله
شهید غلام موسوی    23 ساله
شهید علی نصیری      49 ساله
شهید محمد مهدوی  21 ساله
شهید محمدعلی شاهچراغی    21 ساله
شهید غلامرضا مروجی هاشمی     42 ساله
شهید علی نوروزی   19 ساله
شهید سیدمحمدجوادعلوی   26 ساله
شهید محمد جوكار   23 ساله
شهید محمدجواد یاقوت    21 ساله
یادشان گرامی باد
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

 

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج 

چهارشنبه 24/1/1390 - 23:47
داستان و حکایت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

  

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:


سه نفر از بنى اسرائیل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سیر و سفر در غارى به عبادت خدا پرداختند، ناگهان ! سنگ بزرگى از قله كوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به كلّى بسته شد. و مرگ خود را حتمى دانستند. پس از گفتگو و چاره اندیشى زیاد به یكدیگر گفتند:


به خدا سوگند! از این مرحله خطر راه رهایى نیست مگر اینكه از روى راستى و درستى با خدا سخن بگوییم . اكنون هر كدام از ما عملى را كه فقط براى رضاى خدا انجام داده ایم به خدا عرضه كنیم ، تا خداوند ما را از گرفتارى نجات بخشد.


یكى از آنها گفت :


خدایا! تو خود مى دانى كه من عاشق زنى شدم كه داراى جمال و زیبایى بود و در راه جلب رضاى او مال زیادى خرج كردم ، تا اینكه به وصال او رسیدم و چون با او خلوت كردم و خود را براى عمل خلاف آماده نمودم ، ناگاه در آن حال به یاد آتش جهنم افتادم . از برابر آن زن برخواسته بیرون رفتم . خدایا! اگر این كار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضایت واقع شده ، این سنگ را از جلوى غار بردار! در این وقت سنگ كمى كنار رفت به طورى كه روشنایى را دیدند.


دومى گفت :


خدایا! تو خود آگاهى كه من عده اى را اجیر كردم كه برایم كار كنند و قرار بود هنگامى كه كار تمام شد. به هر یك از آنان مبلغ نیم درهم بدهم ، چون كار خود را انجام دادند من مزد هر یك از آنها را دادم ولى یكى از ایشان از گرفتن نیم درهم خوددارى كرده و اظهار داشت : اجرت من بیشتر از این مقدار است ، زیرا من به اندازه دو نفر كار كرده ام ، به خدا قسم كمتر از یك درهم قبول نمى كنم در نتیجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نیم درهم بذر خریده كاشتم خداوند هم بركت داد و حاصل زیاد بر داشتم پس از مدتى همان اجیر پیش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جاى نیم درهم ، هیجده هزار درهم (اصل سرمایه و سود آن ) به او دادم خداوندا! اگر این كار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام داده ام این سنگ را از سر راه ما دور كن ! در آن لحظه سنگ تكان خورد، كمى كنار رفت به طورى كه در اثر روشنایى همدیگر را مى دیدند، ولى نمى توانستند بیرون بیایند.


سومى گفت :


خدایا! تو خود مى دانى كه من پدر و مادرى داشتم كه هر شب شیر برایشان مى آوردم تا بنوشند، یك شب دیر به خانه آمدم و دیدم به خواب رفته اند خواستم ظرف شیر را كنارشان گذاشته و بروم ، ترسیدم جانورى در آن شیر بیفتد، خواستم بیدارشان كنم ، ترسیدم ناراحت شوند، بدین جهت بالاى سر آنها نشستم تا بیدار شدند و من شیر را به آنها دادم ! بار خدایا! اگر من این كار را به خاطر جلب رضاى تو انجام داده ام این سنگ را از ما دور كن !


ناگهان ! سنگ حركت كرد و شكاف بزرگى به وجود آمد و توانستند از آن غار بیرون آمده و نجات پیدا كنند.

بحارالانوار جلد 14 صفحه 421، 427

پایگاه احادیث

 

 

 

اللهم عجل لولیك الفرج

سه شنبه 23/1/1390 - 12:49
اخلاق

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

آداب سخن گفتن
در اسلام باب وسیعی برای این مسأله گشوده شده، از جمله اینكه: تا سخن گفتن ضرورتی نداشته باشد سكوت از آن بهتر است. چنانكه در حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ می خوانیم: السكوت راحه للعقل؛ سكوت مایه آرامش فكر است. [1]
و در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ آمده است من علامات الفقه: العلم و الحلم و الصمت، ان الصمت باب من ابواب الحكمه؛ از نشانه های فهم و عقل، داشتن آگاهی و بردباری و سكوت است، سكوت دری از درهای حكمت است. [2]
البته در روایات دیگر تأكید شده است، در مواردی كه سخن گفتن لازم است مؤمن باید هرگز سكوت نكند پیامبران به سخن گفتن دعوت شدند نه به سكوت، وسیله رسیدن به بهشت و رهایی از دوزخ، سخن گفتن به موقع است. [3]


زبان یا منشأ سی گناه كبیره
علمای اخلاق گفته اند: زبان پربركت ترین عضو بدن، و مؤثرترین وسیله طاعت و هدایت و اصلاح است،‌ و در عین حال خطرناكترین و پرگناهترین عضو بدن محسوب می شود، تا آنجا كه حدود سی گناه كبیره از همین عضو كوچك صادر می گردد. [4]
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می خوانیم: لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لایستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه؛ ایمان هیچ بنده ای از بندگان خدا به راستی نمی گراید مگر اینكه قلبش مستقیم گردد، و قلبش مستقیم نمی شود مگر اینكه زبانش درست شود. [5]
و در حدیث دیگری از همان حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ آمده است: المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده؛ مسلمان كسی است كه مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند. [6]
جالب اینكه در حدیث دیگری از امام سجاد ـ علیه السلام ـ آمده است كه زبان هر انسانی همه روز صبح از اعضای دیگر احوالپرسی می كند و می گوید: كیف اصبحتم؟! چگونه صبح كردید؟ همه آنها در پاسخ این اظهار محبت زبان می گویند: بخیر ان تركتنا؛ حال ما خوب است اگر تو بگذاری! سپس اضافه می كنند: تو را به خدا سوگند ما را رعایت كن، انما نثاب بك و نعاقب بك؛ ما به وسیله تو ثواب می بینیم و یا مجازات می شویم. [7]


موعظه همیشگی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ
در زمینه مسئولیت زبان روایات بسیار است كه همگی حاكی از اهمیت فوق العاده نقش زبان و اصلاح آن در اصلاح اخلاق و تهذیب نفوس انسانی است، و به همین دلیل در حدیثی می خوانیم: ما جلس رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ علی هذا المنبر قط الا تلا هذه الایه: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا؛ هرگز پیامبر بر منبرش ننشست مگر اینكه این آیه را تلاوت فرمود: ای كسانی كه ایمان آورده اید تقوای الهی را پیشه كنید و سخن حق و درست بگوئید. [8]
در حدیثی از پیغمبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می خوانیم:‌خداوند متعال به فرزندان آدم می گوید: یابن آدم! ان نازعك لسانك فیما حرمت علیك فقد اعنتك علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعك بصرك الی بعض ما حرمت علیك فقد اعنتك علیه بطبقتین فاطبق...؛
ای فرزند آدم! اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام كند، من دو لب را برای جلوگیری از آن در اختیار تو قرار داده‌ ام، لب را فرو بند، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوی حرام ببرد من پلكها را در اختیار تو قرار داده ام، آنها را فرو بند!... [9]
این داستان نیز از لقمان معروف است،‌ در آن هنگام كه به صورت برده ای برای آقایش كار می كرد، روزی به او گفت: گوسفندی برای من ذبح كن و دو عضو كه بهترین اعضای آنست برای من بیاور.
او گوسفندی را ذبح كرد و زبان و دل آن را برای وی آورد.
چند روز دیگر همین دستور را به او داد منتها گفت، دو عضو كه بدترین اعضای آن است برای من بیاور لقمان بار دیگر گوسفندی را ذبح كرد و همان زبان و دل را برای او آورد، او تعجب كرد و از این ماجرا سؤال كرد، لقمان در پاسخ گفت: قلب و زبان اگر پاك باشند از هر چیز بهترند، و اگر ناپاك شوند از همه چیز خبیثتر و بدتر! [10]


[1]. وسائل الشیعه: 8 / 532. 
[2]. همان مدرك. 
[3] . همان مدرك. 
[4] . غزالی در احیاء العلوم بیست گناه كبیره یا انحراف را كه از زبان سر می زند برشمرده است كه عبارتند از: 1 . دروغ 2 . غیبت 3 . سخن چینی 4 . نفاق در سخن (ذواللسانین بودن) 5 . مدح بیجا 6 . بدزبانی و دشنام 7 . غنا و اشعار نادرست 8 . افراط در مزاح 9 . سخریه و استهزاء 10 . افشاء اسرار دیگران 11 . وعده خلاف 12 . لعن و نابجا 13 . خصومت و نزاع 14 . جدال و مراء 15 . گفتگو در امور باطل 16 . پرحرفی 17 . گفتگو در اموری كه به انسان مربوط نیست 18 . وصف مجالس شراب و قمار و گناه 19. سؤال و جستجو از مسائلی كه از عهده درك انسان بیرون است 20 . تصنع و تكلّف در سخن ـ و ما ده موضوع مهم دیگر نیز بر آن افزوده ایم:
1 . تهمت زدن 2 . شهادت باطل 3 . اشاعه فحشا و نشر شایعات بی اساس 4 . خودستائی 5 . اصرار بیجا 6 . خشونت در سخن 7 . ایذاء با زبان 8 . مذمت از كسی كه مستحق ذم نیست 9 . كفران نعمت به وسیله زبان 10 . تبلیغ باطل. 
[5] . بحارالانوار: 71 / 78. 
[6] . اصول كافی، جلد 2، باب المؤمن و علاماته و صفاته. 
[7]. بحارالانوار: 71 / 278. 
[8] . در المنثور، (طبق نقل تفسیر المیزان: 16 / 376). 
[9] . نور الثقلین: 5 / 581. 
[10] . تفسیر بیضاوی و ثعلبی ولی تفسیر مجمع البیان تنها قسمت اوّل سخن لقمان را نقل كرده است.

 

آیت الله مكارم شیرازی ـ یكصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، ص 327

 

منبع سایت اندیشه قم

اللهم عجل لولیك الفرج

سه شنبه 23/1/1390 - 11:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته