• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 138
زمان آخرین مطلب : 5482روز قبل
دانستنی های علمی
حكمت 114جايگاه خوشبينى و بدبينى در جامعه(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ . درود خدا بر او ، فرمود : هرگاه نيكوكارى بر روزگار و مردم آن غالب آيد ، اگر كسى ديگرى گمان بد برد ، در حالى كه از او عمل زشتى آشكار نشده ستمكار است ، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود و كسى به ديگرى خوش گمان باشد (27) ، خود را فريب داد.
شنبه 3/6/1386 - 18:33
دانستنی های علمی
دنيا را بشـناسـيد ========== امّا بعد، پس شمايان را از دنيا بيم دهم و از آن به پرهيز آرم، زيرا دنيا در كام، شيرين و در ديدگان سبزين است، و به خواهشها و هوسها درپيچيده، و با خوشيهاى زودگذر جلوه كرده، و اندك زيباييهاى آن چشم را گرفته و دل را برده، و آرزوهاى بى بنياد چهره نموده و به فريب، آرايش گرفته. شادمانى آن دوام نيابد و از درد و رنج آن امنيّت نباشد. بسيار فريب دهنده، آزاررساننده، دگرگون شونده، رو به زوال و نابودى، فانى و ازميان رفتنى، بسيار خورنده و هلاك كننده است. آنگاه كه دنياپرستان به خواستهاشان دست يابند، درست همان است كه خداى فرموده: «چون باران است كه از آسمان فرو فرستاديم، پس روييدنيهاى زمين بدان رويند امّا بزودى «كاه» شوند و بادها آنها را بپراكنند. و خداوند بر هر چيز تواناست»40. هيچ كس از شاخسار دنيا سرورى نچيد مگر كه پس از آن اشكى ازچشمش چكيد، و هرگز دنيا به كسى روى نياورد و لبخند نزد مگر آنكه پس از چندى چهره درهم نمود و پشت كرد، و هرگز باران آرام و پرنعمت دنيا بر كسى نباريد مگر آنكه رگبار پربلا پس از آن فرو باريد. آرى، رسم دنيا چنين است كه اگر با كسى صبح دست يارى دهد شبانگاه با او دشمنى ورزد، و اگر درى از شيرينى و گوارايى گشايد درِ ديگرى از تلخى و بيمارى هم باز كند. نعمت و رفاه دنيا به كسى نرسد مگر آنكه سختى ها و رنجهاى آن نيز بدو رسد، و شب را در مهد امنيّت نخسبد مگر آنكه روزش خيمه خوف برزند. آرى، دنيا بسيار فريباست: آنچه در آن است مى فريبد و هر كه را در آن است به دست فنا مى سپرد. در توشه هاى دنيا خيرى نيست مگر در پارسايى. آن كه به اندك آن بسنده كند از امنيّت بيشترى بهره برَد، و آن كه افزون طلبى كند در راه هلاكت خود تندتر قدم بردارد و بزودى هم از او ستانده شود. چه بسيار از اعتمادكنندگان به دنيا كه ناگهان آنها را به درياى غم و رنجدرغلتانَد، و اطمينان كنندگانى كه به خاكشان دراندازد، و عظمت دارانى كه حقيرشان سازد، و متكبّرانى كه به ذلّتشان نشانَد. سلطنت و قدرت آن نوبتى و ناپايدار، و خوشى و زندگى آن ناگوار; آب گوارايش شورابه، و شيرينى اش تلخه; غذاى آن كشنده، و اسباب و ابزار آن نامطمئن و فرسوده; زنده آن در معرض مرگ و نابودى، و سالم آن در خطر بيمارى; رياست و فرمانروايىِ آن از دست شدنى، و ارجمند آن از كرسى عزّت به زير آمدنى، و برخوردار آن به نكبت دچارشدنى، و پناه برنده و خواهان ماندن در آن غارت شدنى. آيا شمايان در خانه هاى پيشينيانتان مسكن نگزيده ايد كه عمرهايى درازتر،و آثارى ماندگارتر، و آمال و آرزوهايى دورتر، و لشكريانى انبوه تر داشتند؟ بنده دنيا شدند و چه سخت بدان دل بستند، و آن را برگزيدند و چه سنگين بدان پاى فشردند; و آنگاه با دست خالى و پاى پياده از آن كوچيدند. آيا هيچ شنيده ايد كه دنيا دستبازى كرده و كسى را به جاى ايشان «سربها»41 داده، يا به او كمكى كرده، يا با او همراهى و همدمى نشان داده باشد؟ نه، بلكه سختى ها و مشكلات بر آنان هجوم آورده و ريشه زندگيشان را خورده، و محنتها و مصيبتها آنان را به زانو درآورده، و حوادث آنان را خوار كرده و به خاك افكنده و پايمالشان كرده، و گردش روزگار عليه آنان اقدام نموده است. براستى ديديد دنياپرستانى كه خود را جاودانه مى انگاشتند، آنگاه كه براىهميشه از آن كوچ مى كردند چگونه دنيا بدانان پشت كرده و از آنان روى گردانده بود. آيا دنيا جز گرسنگى و بى برگى به آنان ساز و برگى داده است، يا جز تنگ جاى گور به ايشان خانه اى بخشيده است، يا جز تاريكى نورى بديشان تابانده است، يا جز پشيمانى چيزى بدرقه راهشان كرده است؟! آيا چنين دنيايى را برمى گزينيد و بدان آرام مى گيريد و به آن دل مى بنديد و طمع مىورزيد؟ پس چه بدسرايى است براى آن كس كه بدان بدگمان نباشد و همواره از آن حذر نكند.
شنبه 3/6/1386 - 18:32
دعا و زیارت
دنيا را بشـناسـيد امّا بعد، پس شمايان را از دنيا بيم دهم و از آن به پرهيز آرم، زيرا دنيا در كام، شيرين و در ديدگان سبزين است، و به خواهشها و هوسها درپيچيده، و با خوشيهاى زودگذر جلوه كرده، و اندك زيباييهاى آن چشم را گرفته و دل را برده، و آرزوهاى بى بنياد چهره نموده و به فريب، آرايش گرفته. شادمانى آن دوام نيابد و از درد و رنج آن امنيّت نباشد. بسيار فريب دهنده، آزاررساننده، دگرگون شونده، رو به زوال و نابودى، فانى و ازميان رفتنى، بسيار خورنده و هلاك كننده است. آنگاه كه دنياپرستان به خواستهاشان دست يابند، درست همان است كه خداى فرموده: «چون باران است كه از آسمان فرو فرستاديم، پس روييدنيهاى زمين بدان رويند امّا بزودى «كاه» شوند و بادها آنها را بپراكنند. و خداوند بر هر چيز تواناست»40. هيچ كس از شاخسار دنيا سرورى نچيد مگر كه پس از آن اشكى ازچشمش چكيد، و هرگز دنيا به كسى روى نياورد و لبخند نزد مگر آنكه پس از چندى چهره درهم نمود و پشت كرد، و هرگز باران آرام و پرنعمت دنيا بر كسى نباريد مگر آنكه رگبار پربلا پس از آن فرو باريد. آرى، رسم دنيا چنين است كه اگر با كسى صبح دست يارى دهد شبانگاه با او دشمنى ورزد، و اگر درى از شيرينى و گوارايى گشايد درِ ديگرى از تلخى و بيمارى هم باز كند. نعمت و رفاه دنيا به كسى نرسد مگر آنكه سختى ها و رنجهاى آن نيز بدو رسد، و شب را در مهد امنيّت نخسبد مگر آنكه روزش خيمه خوف برزند. آرى، دنيا بسيار فريباست: آنچه در آن است مى فريبد و هر كه را در آن است به دست فنا مى سپرد. در توشه هاى دنيا خيرى نيست مگر در پارسايى. آن كه به اندك آن بسنده كند از امنيّت بيشترى بهره برَد، و آن كه افزون طلبى كند در راه هلاكت خود تندتر قدم بردارد و بزودى هم از او ستانده شود. چه بسيار از اعتمادكنندگان به دنيا كه ناگهان آنها را به درياى غم و رنجدرغلتانَد، و اطمينان كنندگانى كه به خاكشان دراندازد، و عظمت دارانى كه حقيرشان سازد، و متكبّرانى كه به ذلّتشان نشانَد. سلطنت و قدرت آن نوبتى و ناپايدار، و خوشى و زندگى آن ناگوار; آب گوارايش شورابه، و شيرينى اش تلخه; غذاى آن كشنده، و اسباب و ابزار آن نامطمئن و فرسوده; زنده آن در معرض مرگ و نابودى، و سالم آن در خطر بيمارى; رياست و فرمانروايىِ آن از دست شدنى، و ارجمند آن از كرسى عزّت به زير آمدنى، و برخوردار آن به نكبت دچارشدنى، و پناه برنده و خواهان ماندن در آن غارت شدنى. آيا شمايان در خانه هاى پيشينيانتان مسكن نگزيده ايد كه عمرهايى درازتر،و آثارى ماندگارتر، و آمال و آرزوهايى دورتر، و لشكريانى انبوه تر داشتند؟ بنده دنيا شدند و چه سخت بدان دل بستند، و آن را برگزيدند و چه سنگين بدان پاى فشردند; و آنگاه با دست خالى و پاى پياده از آن كوچيدند. آيا هيچ شنيده ايد كه دنيا دستبازى كرده و كسى را به جاى ايشان «سربها»41 داده، يا به او كمكى كرده، يا با او همراهى و همدمى نشان داده باشد؟ نه، بلكه سختى ها و مشكلات بر آنان هجوم آورده و ريشه زندگيشان را خورده، و محنتها و مصيبتها آنان را به زانو درآورده، و حوادث آنان را خوار كرده و به خاك افكنده و پايمالشان كرده، و گردش روزگار عليه آنان اقدام نموده است. براستى ديديد دنياپرستانى كه خود را جاودانه مى انگاشتند، آنگاه كه براىهميشه از آن كوچ مى كردند چگونه دنيا بدانان پشت كرده و از آنان روى گردانده بود. آيا دنيا جز گرسنگى و بى برگى به آنان ساز و برگى داده است، يا جز تنگ جاى گور به ايشان خانه اى بخشيده است، يا جز تاريكى نورى بديشان تابانده است، يا جز پشيمانى چيزى بدرقه راهشان كرده است؟! آيا چنين دنيايى را برمى گزينيد و بدان آرام مى گيريد و به آن دل مى بنديد و طمع مىورزيد؟ پس چه بدسرايى است براى آن كس كه بدان بدگمان نباشد و همواره از آن حذر نكند.
شنبه 3/6/1386 - 18:30
دعا و زیارت
خطـبه 11 فرماندهى را به دستش مى سپرد آييـن جـهاد كوهها فرو ريزند ولى تو همچنان استوار باش.دندان غيرت و حميّت بفشار و بر قلّه هاى عزم و اراده گام بردار.جمجمه خويش را به خدا وام ده و گامهايت را محكم بر زمين كوب.پايانه دشمن را زير نظر گير و ديدگانت را بر برق شمشير خيره مساز، و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
شنبه 3/6/1386 - 18:29
دعا و زیارت
101 پس سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، بى شك آنچه شما را از آن خبر دهم از پيامبر امّى است، كه نه خبردهنده دروغ گويد و نه شنونده جاهل بُوَد. براستى مى بينم كه آن گمراهِ گمراه كننده (معاويه) در شام فرياد كند و پرچمهاى خود را در اطراف كوفه بر زمين كوبيده است. پس چون دهان براى بلعيدن مردم گشايد و دهانه مركب قدرت به دست گيرد و شهرها را زير پاى سپاهيانش بلرزاند، فتنه و فساد، مردم را به دندان دَرد، و آتش جنگ موج زند، و چهره روز دژم و درهم شود و شبها زخم خورده و مجروح گردد. پس آنگاه كه كشتهاى او سر برآرد و به ثمر نشيند و ريشه دواند، و آنگاه كه فرياد مستانه او بلند شود و نيزه هاى او برق زند، پرچمهاى فتنه هاى سخت و شكننده افراخته گردند و چون شب تاريك و درياى پرتلاطم روى آورند. و چه بسا كه طوفانها كوفه را بلرزاند و تندباد حوادث بر آن بگذرد، و بزودى گروهها به جان هم افتند و آنها كه ايستاده و مقاومند، درو شوند و آنها كه از پاى افتند، نابود گردند. نيز در پيشگوييهاست، فتنه ها در راه است
شنبه 3/6/1386 - 18:29
دعا و زیارت
به پا خيزد، بسرعت پيش رود. پس آنگاه كه شمايان در پيشگاهش گردن مى نهاديد و مقامش را بزرگ مى داشتيد، مرگ او را درربود و به ملكوت صعود فرمود، و شما پس از او چندان كه خدا خواهد درنگ كنيد تا كسى آيد كه شما را گرد آورَد و پراكندگيتان را سامان بخشد. پس آن كه براى هدايتتان روى آورَد دست رد به سينه اش مگذاريد و از آن كه از شما روى برتابد نااميد نشويد، كه اى بسا اگر يك پايش لغزد پاى ديگرش استوار مانَد و سرانجام قدرت هر دوان بازگردد و به كار افتد. بهوش باشيد كه آل محمّد ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ چون اختران آسمانند كه اگر ستاره اى ناپديد شود، ستاره اى ديگر سر زند، گويى نعمتهاى الهى درباره شما به كمال رسيده و خدا آنچه را آرزو داشتيد به شما نمايانده. پيشگوييـها و رويدادهاى مهم دورنمـاى آينـده او نخست نخستين است و پايان است پايان را. و چون عالم هستى از فيض وجود او سرچشمه گرفته است، پس واجب آمد كه پيش از اويى نباشد; و از آنجا كه او نهايت هستى است و هر چيزى قوامش به اوست، پس لازم آمد كه پايانى بر او نباشد. و شهادت دهم كه جز «اللّه» آفريدگارى نيست; شهادتى كه در آن نهان و آشكار، و قلب و زبان با هم برابر و هماهنگ اند. اى مردم، مخالفت با من شما را به گناه نيفكنَد و نافرمانيم شما را به سقوط نكشانَد و آنگاه كه سخنم را بشنويد، با گوشه چشم آن را انكار نكنيد.
شنبه 3/6/1386 - 18:28
دعا و زیارت
خداوند حجّ خانه محترمش را بر شمايان واجب كرد و آن را قبله مردمان قرار داد تا چون تشنه كامانِ به رود رسيده، سر از پا نشناخته بدان سرازير گردند و بسان كبوتران حرم بدان پناه برند. حج نيايشى است به نشانه فروتنىِ انسان به پيشگاه عظمت الهى و اعتراف به عزّت سرمدى. خداوند از توده بندگانش، اطاعتگران گوش به فرمان را برگزيد تا دعوت حق را لبّيك اجابت گويند و كلام او را به جان بنيوشند، و در موقعيّتهاى تاريخساز و ماندگار سفيران خداوند با پاى تأمّل و تفكّر بايستند و پاى در جاى پايشان نهند و فرشتگانى گردند كه بر عرش الهى طواف كنند، و در تجارتكده نيايش به سود فراوان دست يازند، و به هنگامه مغفرت او پيش تازند. اين خانه ديربنيان كعبه است كه خداى سبحان آن را مايه عزّت و سربلندىِ اسلام، و حرم امن پناه خواهان قرار داده است. زيارت و طواف آن را واجب كرد، و پاس حق و احترام آن را بسى لازم شمرد، و شمايان را در آن به ميهمانى خود فرا خواند، و چنين فرمود: «اين حقّ خدا بر مردم است. آنان كه توان رسيدن به حرم را دارند، بايد خانه او را زيارت كنند، و آن كه از روى ناسپاسى سر باز زند، خداوند از او و همه جهانيان بى نياز است
شنبه 3/6/1386 - 18:28
دعا و زیارت
اين كتاب خداست كه بيانگر حلال و حرام او، و بايسته ها و بهينه هاست، «ناسخ و منسوخ»، «رخصت و عزيمت»، «خاص و عام» را در بر دارد، از مثَل و عبرت سرشار است، دستورهاى مقطعى و ابدى، و محكم و متشابه دارد، دُرهاى آيات را از صدف برون آورده و دوررسها را نزديك كرده است.فراگيرىِ بخشى از اين آيات واجب گشته است، و تحصيل بخش ديگر را تنگ ناگرفته است. برخى از فرمانهاى الهى در قرآن عزيز به «حتميّت و وجوب» نوشته شده ولى در سنّت پيامبر(ص) «نسخ»4 آن رسيده است، و يا در سنّت، وجوب آن آمده ولى ترك آن در كتاب خداى مجاز گرديده است، و يا به وقتى خاص واجب شده كه با گذشت آن زمان، منتفى خواهد شد. حرامها نيز در شكلهاى گونه گون عرضه گرديده است: بعضى «كبيره»، كه وعده دوزخ بدان داده شده; و بعضى «صغيره»، كه وزشگاه نسيم آمرزش خداوند است; و بعضى اندكِ آن مقبول درگاه الهى است و بيش از آن در اختيار مكلّف نهاده شده.
شنبه 3/6/1386 - 18:27
دعا و زیارت
زميـنه هاى بعثت --------------------- در شبانگاه طلوع اسلام، پريشانى و نابسامانى همه جا سايه گستر بود، و ملّتهاى روى زمين در اسارت تفرقه، آرزوهاى پراكنده، و آيينهاى ياوه بودند: گاه خداى را به آفريدگانش مانند كرده، و يا صفاتى دور از ساحت قدسش بدو نسبت داده، و يا بر آستان خدايگانى سر نهاده. پس خداى عزيز به نور خاتم، آنان را به راه آورد و به بركت او از نادانى رهاند. غروب خورشـيد رسالت «محمّد» ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ رسالت خويش به پايان برد، و خداوند پاداش او را لقاى خود مقرّر فرمود و چيزى جز فيض حضور را شايسته او نديد، پس در هاله اى از كرامت به سوى او پر كشيد، و چون ديگر پيامبران، يادگار خويش در بين شما برنهيد، كه آنان نيز امّت خود را ياوه و بى آيينى روشن و پرچمى در اهتزاز رها نساختند.
شنبه 3/6/1386 - 18:27
دعا و زیارت
سـيماى محـمّد(ص) ========== محمّد(ص) آخرين حلقه رسالت بود و رسولان پيشاهنگ، طليعه طلوع او بودند. سيماى محمّد(ص) زبانزد بود و انسان چشم انتظار او.
شنبه 3/6/1386 - 18:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته