• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1412
تعداد نظرات : 428
زمان آخرین مطلب : 5490روز قبل
محبت و عاطفه
سلام، در روزگاری كه بهار، دامن دامن گل‌های عشق و زندگی را بر بسیط خاك، پهن كرده و هر نفس كه فرو می‌دهیم مفرح ذات است و نشاط‌آور جان، باید كه قدر بدانیم این ایام فرخنده را، چرا كه چرخ گردون هیچ عهدی نبسته كه به آن وفادار بماند. هیچ معلوم نیست این دم كه فرو دهم برآرم یا نه؟ اما با بهار باید زندگی كرد و با نگاه بهاری به آسمان و زمین و كوه و دریا نگریست. اولین آموخته ما از بهار، زیبائیست. زمین و زمان سبز و غزلخوان است.

یكی می‌گفت: شب در حال رفتن است و دیگری می‌گفت: صبح در راهست هر دو آنها درست می‌گفتند اما در جمله دوم بارقه‌هایی از امید و آرزو موج می‌زند كه نشاط‌آور است. برای این‌كه زندگی با طراوتی داشته باشیم باید به دنبال چیزهایی تازه بود. حرف‌های نو و بدیع را یاد بگیریم و در زندگی به كار ببندیم كه یادگیری چیزهای تازه باعث خلاقیت است و وقتی خلاقیت تولید شد، نوآوری هم بوجود می‌آید و بهار زمان خلاقیت و نوآوری است زمان سرمستی و شوریدگی.

بسیاری از ما این‌گونه تصور می‌كنیم كه ستاره شانس و اقبال ما در آسمان‌‌هاست و حتما بسیار شنیده‌اید كه كسی از سر گله و شكایت بگوید: من در هفت آسمان حتی یك ستاره هم ندارم.

این كه جای ستاره‌ها همیشه در آسمان‌هاست هیچ جای شكی نیست اما یادمان باشد. ستاره‌ شانس در آسمان‌ها نیست. بلكه روی زمین و به دنبال انسان‌های پرتلاش و با اراده است. به دنبال كسانی كه قلب‌هایی سرشار از عاطفه و عشق دارند و چهره‌های نورانی‌شان هرگز بدون تبسم نیست. این جمله را شاید بارها و بارها شنیده باشید كه: «من همین جوری هستم» یا «من همینم كه هستم» و منظورش این است كه شما باید منو همین‌جوری قبول كنین، بد و خوب با هم و یا بدتر از این... یعنی من نمی‌تونم رفتارمو تغییر بدم و خلاصه كلام با زبان بی‌زبانی می‌گه: «باید منو تحمل كنی».

چرا باید تحمل كنیم، بهار فصل تغییر و دگرگونی‌هاست. فصل نقطه سر سطر و آغاز عاشقیست. وقتی می‌شود زندگی را با عشق این همه زیبا و دوست داشتنی كرد چرا با قهر، دعوا و...

همه‌چیز فانی است الا عشق كه همیشه باقی است.

ما باید همیشه به دنبال شادی بگردیم چرا كه غم‌ها چه بخواهیم چه نخواهیم خودشان به سراغ ما می‌آیند و ما را پیدا خواهند كرد. امروز را دریاب و سرخوش و رندانه به كار دل بپرداز.

زندگی، شوق رسیدن به همان فردائیست كه نخواهد آمد.

تو نه در دیروزی و نه در فردایی

ظرف امروز پر از بودن توست.

زندگی كوتاه‌تر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلب‌ها گرامی‌تر از آنند كه بشكنند. فردا طلوع خواهد كرد، حتی اگر ما نباشیم.

فرزانه‌ای می‌گفت: اكتشاف عبارت است از مشاهده چیزی كه همه اونو دیده‌اند و بی‌اعتنا از كنارش عبور كرده‌اند.

اما مكتشف كسی است كه اونو دیده و به او فكر كرده است. با این نگاه گفتگوی خار و گل را بخوانید.

غنچه از خواب پرید                           وگلی تازه بدنیا آمد

خار خندید و به گل گفت سلام            و جوابی نشنید

                              خار رنجید ولی هیچ نگفت

   

ساعتی چند گذشت                            گل چه زیبا شده بود

دست بی‌رحمی آمد نزدیك                 گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیك آن خار در آن دست خلید            و گل از مرگ رهید

  

صبح فردا كه رسید                           خار با شبنمی از خواب پرید

                        گل صمیمانه به او گفت سلام

سال نو مبارك و شاد و سربلند باشید

چهارشنبه 1/3/1387 - 13:53
دانستنی های علمی
شـیـخ بـزرگـوار ابـن سـیـنـا در [كـتـاب ] قـانـون فـرمـایـد: یـخ را در آب حل نكنیدو نخورید كه به اعصاب سخت آسیب مى رساند و اگر در هنگام جوانى طبیعت بدن بـا او دفـاع كـند، بالاخره پس از بالا آمدن سن ، آن یخ كار خودش را مى كندو دست بردار نیست . و چون بخواهید آب سرد بنوشید، آب را در جوار یخ سرد كنید.
چهارشنبه 1/3/1387 - 13:48
دانستنی های علمی
شـخـصى نزد شریح [قاضى ]ادعا كرد كه فلانى زیر فلان درخت پولى از من گرفته [و]نمى دهد.طرف منكر واقعه شد. شریح به شاكى گفت برو ده برگ از آن درخت بچین و بیاور تا شهادت دهد، و مشغول مرافعات دیگر شد. بعد از مدتى روى به منكر كرده گفت : آیـا فـلانـى بـه پـاى آن درخـت رسـیـده ؟ گـفت : نه ، در اینجا بود كه قاضى به نفع شاكى حكم داد؛چون منكر گفته بود من چنین درختى نمى شناسم .
چهارشنبه 1/3/1387 - 13:46
دعا و زیارت
یـكـى از فـضـیـلت هـاى نـمـاز جماعت این است كه هر انسانى یك صفت یا بیشتر از اوصاف خـوبـى و كـمـالات انـسـانـى را دارد. بـه فـرض اگـر یـك انـسـان كامل باشد تا چه اندازه واسطه نزول بركات خواهد بود، انسان هاى در صلوة [نماز]جماعت بـسـان یـك انـسـان كـامـل و یـا سـایـه و مـثـال او را تـشـكـیـل مـى دهـنـد كـه آن نماز واسطه نزول بركات خواهد [بود].
چهارشنبه 1/3/1387 - 13:45
دعا و زیارت
چهارشنبه 1/3/1387 - 10:19
دعا و زیارت
چهارشنبه 1/3/1387 - 10:12
دعا و زیارت
چهارشنبه 1/3/1387 - 10:11
دعا و زیارت
چهارشنبه 1/3/1387 - 10:10
دعا و زیارت
چهارشنبه 1/3/1387 - 10:8
خاطرات و روز نوشت

آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر  تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط  حمید رضا پهلوی (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده  ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.

             آیت الله بروجردی و انیشتین      آیت الله بروجردی و انیشتین

از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد  معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول  معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:

                                                          E = M.C2 >> M = E :C2

یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - انیشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند..


در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... . اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان
پروفسور حسابی نیز بارها  با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.


3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود...

چهارشنبه 1/3/1387 - 9:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته