• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 8086
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 29 سـوره نساء خطاب به مسلمانان مى گويد : اموال يكديگر را به باطل نخوريد و سپس مـى گـويـد : خـودكشى نكنيد چه ارتباطى ميان مساله قتل نفس وتصرف باطل و ناحق در اموال مردم وجود دارد ؟
پاسخ : قـرآن با ذكر اين دو حكم پشت سرهم اشاره به يك نكته مهم اجتماعى كرده است و آن اينكه اگر روابـط مـالـى مردم بر اساس صحيح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پيش نرود و در اموال يكديگر به ناحق تصرف كنند . جـامعه گرفتار يك نوع خودكشى و انتحار خواهد شد و علاوه بر اينكه انتحارهاى شخصى افزايش خـواهـد يـافـت انـتـحـار اجـتـماعى هم از آثار ضمنى آن است حوادث و انقلابهايى كه در جوامع مختلف دنياى معاصر روى داده شاهد گوياى اين حقيقت مى باشد .
کد سوال : 8087
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در تفسير زلزله و خسوف و كسوف و امثال آن در احاديث چيزهاى بر خلاف عقل آمده است ; مانند ايـنـكـه مـاه و خـورشـيد گاهى بنور خويش مغرور مى شوند خداوند آنها را دردرياى ظلمت فرو مى برد و اينكه باران از درياى ميان زمين و آسمان فرود ;و مثل اينكه رعد آواز ملك
پاسخ : همه اينها باخبار آحاد نقل شده است يعنى يكنفر و دو نفر روايت كردند و احتمال راست و دروغ در گـفـتـار آنها هست و ما اطمينان بصحت اخبار آحاد نداريم و در اين گونه امور باخبارى تمسك مـى كـنـيـم كـه بـتواتر ثابت شود يعنى ناقلين اول آن از امام و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بـانـدازه اى بـاشند كه احتمال توطئه و تبانى بر نشر اكاذيب درباره آنها داده نشود , و علامه حلى (ره ) در كتاب نهايه الاصول گويد : ملاحده عمدا اباطيل و خرافات داخل احاديث پيغمبر كردند تا مردم را از دين متنفر سازند . و عـلماى دين مانند خواجه نصير طوسى و علامه حلى رحمهما اللّه وامثال آنها علت طبيعى همه اينها را مى دانستند مثل آنكه ماه جلوى آفتاب حائل مى شود و در كسوف و حبس بخار در زلزله ; و هيچيك از آنها بر ايشان مجهول نبود . و اهـل حـديث طريقه اى دارند كه پسنديده علماى ديگر نيست و مبالغه آنها در صحت هرحديثى موجب خرابى دين مى دانند . مـسـلـمان بايد معتقد باشد كه طبيعت هر چه كند مسخر امر پروردگار است و هر چيز درجهان باراده او است خواه باران از ابر بيايد و ابر را باد بياورد يا چيز ديگر . و خداوند فرمود : يرسل الرياح فتثير سحابا بادها را مى فرستد تا ابرها رابرمى انگيزد . راندن ابر را بباد نسبت داده , تازيانه و بانگ ملك را نام نبرد .
کد سوال : 8088
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چگونه كعبه در وسط زمين است با آنكه زمين كره است و مركز آن در باطن آن است كه جاى هيچ شهرى نيست و شهرها در سطح ظاهر آن است و هر نقطه كه تصور كنى در سطح كره مركز است ؟
پاسخ : در حـديث متواتر اين معنى نيامده است , با اينحال صحيح است چون مقصود از زمين دراصطلاح مـردم هـمـه كـره نيست بلكه خشكى آن است كه بر قديم گويند و كعبه در وسط برقديم است , چنانكه از دورترين نقطه غربى كه مغرب افريقا و ساحل اقيانوس اطلس است چون بخواهى بكعبه مـشـرف شـوى دورى راه باندازه آنستكه از دورترين نقطه شرقى و ساحل چين بيائى و هر يك در طـول 90 درجـه اسـت و از شـمـال و جنوب نيز مساوى است چون از نهايت آبادى جنوبى تا كعبه بـانـدازه غـايـت آبادى عرض شمالى است و از جنوب آفريقا و شمال روسيه تا كعبه هر يك نزديك چـهـل درجـه اسـت و ماوراى اين حدود آبادى معتد به نيست تا امريكا , و خداوند خانه خود را در وسـط خـشكى قرار داد تا نسبت همه مردم با آن مساوى باشد و نزديك دريا قرار داد تا مسافرت به آن سـهـل بـاشد ;و هواى آن گرم است تا هه فصل بدان جا توان رفت ; و در وادى بى كشت و زرع قرارداد تا جبابره طمع در ملك آن نكنند و عياشان در آنجا گرد نيايند .
کد سوال : 8089
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : رابطه بين ايمان و كفر به چند صورت تصور مى شود ؟ و كداميك از آنها صحيح است ؟
پاسخ : يكى از مسائلى كه پيرامون رابطه ايمان و عمل صالح با سعادت ابدى و اخروى ومتقابلا رابطه كفر و عـصيان با شقاوت ابدى , مطرح مى شود اين است كه : آيا رابطه هر لحظه ايمان يا كفر , با نتيجه اخـروى آن , قطعى و ثابت و تغييرناپذير است ,يا اينكه به گونه اى قابل تغيير مى باشد و آيا كسانى كه بخشى از عمر خود را باكفر و عصيان و بخشى ديگر را با ايمان و اطاعت سپرى كرده اند , مدتى گـرفـتـاركـيفر , و مدتى برخوردار از پاداش , خواهند بود يا حاصل جمع جبرى آنهاتعيين كننده خـوشـبختى يا بدبختى انسان در جهان جاودانى است , يا مطلب به گونه ديگرى است ؟ مى دانيم كار خوبى بدون ايمان به اصول اعتقادى , موجب سعادت ابدى نمى شود حسن فعلى بدون حسن فاعلى موجب سعادت ابدى نيست و فاقد ارزش است وباصطلاح كفر , موجب بى اثر شدن كارهاى شايسته است . تـوضـيـح اينكه ايمان انسان در پايان عمر آثار سوء كفر سابق را محو مى كند و همچون نور پرفروغ تيرگيهاى گذشته را برطرف مى سازد و برعكس , كفر پايانى , آثار ايمان گذشته را محو مى كند و پـرونده شخص را سياه و سرنوشتش را تباه مى سازد و همچون آتشى كه در خرمن بيفتد همه را يكسره مى سوزاند . تـمـثـيل ديگر : ايمان مانند چراغ پرفروغى است كه خانه دل و روان را روشن و تابناك مى سازد و تاريكيها را مى زدايد ولى كفر همانند خاموش كردن آن چراغى است كه روشنيها را از بين مى برد و تاريكيها را پديد مى آورد و تا روان انسانى به سراى مادى و جهان تغييرات و دگرگونيها تعلق دارد , همواره در معرض روشن و تاريكى وافزايش و كاهش نور و ظلمت قرار دارد , تا هنگامى كه رخت از اين سراى گذرابربندد و راه گزينش ايمان و كفر بر روى وى بسته شود و هر چند آرزو كند كه بارديگر به اين جهان برگردد و به زدودن تيرگيها بپردازد , سودى نخواهد داشت . اين تاثير و تاثر بين ايمان و كفر است كه از نظر قرآن هيچ جاى ترديد نيست . ومن يومن باللّه و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته . ( تغابن / 9 ) كسى كه ايمان به خدا آورد و كار شايسته انجام دهد كارهاى بدش را محو مى كند . و مـن يـرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخره و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون . ( بقره / 217 ) و كسى از شما از دينش برگردد و مرتد شود و با حال كفر بميرد , آنان اعمالشان در دنيا و آخرت باطل شودو آنها اصحاب آتشند كه در آن جاودانند . اين است رابطه كفر و ايمان كه در اصطلاح قرآن بعنوان حبط و تكفير تعبير شده است .
کد سوال : 8090
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگـر ايمان و تقوى , موجب نزول انواع بركات الهى است و نقطه مقابل آن باعث سلب بركات , چرا مشاهده مى كنيم ملتهاى بى ايمانى را كه غرق ناز و نعمتند , در حالى كه جمعى از افراد با ايمان به سختى روزگار را مى گذرانند ؟
پاسخ : ايـنكه تصور مى شود ملتهاى فاقد ايمان و پرهيزكارى غرق در ناز و نعمتند اشتباه بزرگى است كه از اشـتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرند معمولا اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشترباشد خوشبخت تر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع نفوذ كنيم خواهيم ديد كه بسيارى از آنها از بيچاره ترين مردم روى زمين هستند , بگذريم از اينكه همان پيشرفت نسبى نتيجه به كار بستن اصولى همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسئوليت است كه در متن تعليمات انبياء قرار دارد . امـا ايـن كـه گفته مى شود چرا جوامعى كه داراى ايمان و پرهيزكارى هستند عقب مانده اند اگر مـنـظور از ايمان و پرهيزكارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پايبند بودن به اصول تعليمات انبياء بوده باشد قبول داريم چنين افرادى عقب مانده اند ولى مى دانيم حقيقت ايمان و پرهيزكارى چيزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئوون زندگى نيست و اين امرى است كه با ادعا تامين نمى شود .
کد سوال : 8091
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اظهار كفر و ابراز ظاهرى آن در صورتى كه شخص قلبا مومن و معتقد باشد عيبى نداردچنانچه در آيه 106 سوره نحل مى فرمايد الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان . پـس چـگونه در پايان آيه 20 سوره كهف خداوند به اصحاب كهف مى فرمايد : 000 اويعيدوكم فى ملتكم و كن تفلحوا
پاسخ : اظـهـار كـفر همراه با ايمان قلبى تنها در صورتى اشكال ندارد كه از روى اضطرار وناچارى بوده , راهى براى گريز از آن وجود نداشته باشد . اما اگر كسى يا گروهى از روى اختيار و بدون هيچ اضطرارى چنين كند يا اختيارا خود را مضطر گرداند دراين حالت عذر او پذيرفته نيست .
کد سوال : 8092
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : مـسائل علم كلام را از نظر اثبات , به چند دسته مى توان تقسيم كرد ؟ و ترتيب اين دسته ها را بيان كنيد ؟
پاسخ : سـه دسـتـه :1 - مـطالبى كه مستقيما بوسيله آيات كريمه قرآن ثابت مى شود مانند حجيت رفتار وگـفـتـار پـيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم سنت ( البته بعد از ثبوت حقانيت قرآن كريم با دلـيـل عـقـلـى )2 - مـطـالـبـى كـه بـا استناد به بيان پيامبر اكرم (ص ) اثبات مى گردد مانند تعيين آنحضرت و حجيت سخنان معصومين . 3 - پاره اى از مسائل كه با استناد به سخنان ائمه اطهار (عليهم السلام ) تبيين مى شود .
کد سوال : 8093
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : تفاوت كلام و فلسفه چيست ؟
پاسخ : فلسفه از مسائل حقيقى بحث مى كند و براساس مقدمات يقينى استدلال مى كند اما كلام ازمسائل حـقـيـقى و اعتبارى بحث مى كند و بر اساس مقدمات يقينى يا غير يقينى اماپذيرفته شده درباره موضوعى پذيرفته شده استدلال مى كند .
کد سوال : 8094
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : كمال جويى انسان را توضيح دهيد ؟
پاسخ : ريـشـه بـسيارى از تمايلات روانى و انگيزه هاى درونى , كمال جويى انسان است . اساساهيچ فردى دوسـت نـدارد نقصى در وجودش باشد , لذا تا حد توان در رفع نقص و عيب خودتلاش مى كند , و خود را بسوى كمال سوق مى دهد , و عيب خود را دوست ندارد بر ملاكند , همين ميل به كمال در صـورتـى كـه در مـسـيـر فطرى خودش حركت كند عامل هرگونه ترقى و تكامل مادى و معنوى مى شود , ولى اگر انحراف يابد منشا بزرگى فروشى ,رياكارى , ستايش طلبى و ... خواهد بود .
کد سوال : 8096
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 63 سـوره بقره خطاب به يهود مى گويد : ما از شما پيمان گرفتيم و كوه رابالاى سر شما قرار داديم چگونه كوه بالاى سر بنى اسرائيل قرار گرفت ؟
پاسخ : ايـن احـتـمال وجود دارد كه قطعه عظيمى از كوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شديد از جا كـنـده شد و از بالاى سر آنها گذشت بطورى كه چند لحظه , آن را بر فرازسر خود ديدند و تصور كردند كه بر آنها فرو خواهد افتاد .