• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 14030
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا حديث جابر از لحاط سند و دلالت صحيح است ؟
پاسخ : حديث جابر نه تنها از نظر شيعه ، بلكه در ميان اهل تسنن نيز معتبر است و درصحاح آنها نقل شده است . براي آگاهي به جزوه ضميمه ( امامان اين امت دوازده نفرند ) مراجعه نماييد.;
کد سوال : 14031
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ياجوج و ماجوج چه كساني هستند؟
پاسخ : ياجوح وماجوج ، همان مغول و تاتار و ديگر اقوامي بودند كه درقسمت هاي شمالي آسيا به صورت بيابان گردي زندگي مي كرده اند .اين دوكلمه به زبان چيني ( ( منگوك و يا منچوك ) ) است ، كه در زبان عربي ياجوج وماجوج خوانده شده است . در ترجمه هاي يوناني نيز به ( ( گوگ و ماگوك ) ) برگردانده شده است . كلمه منغول و مغول نيز برگرفته شده از همان ماجوج است . اين اقوام در برهه اي از تاريخ از لاك خود بيرون آمده و تقريباً تمام قسمت هاي متمدن زمين - از قبيل چين ، ايران ، روم و ديگر بلاد را - در نورديدند و بيشتر آثار تمدن را نابود كرده و قتل و غارت بي اندازه اي به راه انداختند .البته پس از چندي در داخل ملل ديگر هضم شده و رو به اضمحلال رفتند .البته اكنون نيز نژاد مغول و تاتار، در آسياي مركزي وجوددارند.;
کد سوال : 14034
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا ذوالقرنين پيامبر بوده و منظور از حركت ايشان به سمت شرق و غرب چيست ؟
پاسخ : الف ) در پيامبر بودن ذوالقرنين اختلاف است . بسياري از روايات رسيده از معصومين ( ع ) دلالت دارد بر اين كه او پيامبر نبود؛ بلكه بنده صالحي از بندگان خدا و حجت او بر مردم بوده است . از مجموع آيات قرآن كريم در مورد ذوالقرنين هم استفاده مي شود كه او صاحب مقاماتي بوده است . ( ر.ك : تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 294 ) . ب ) هدف ذوالقرنين از لشكركشي ، كشورگشايي نبوده است ؛ بلكه هدف اودعوت به توحيد و مبارزه با شرك و دفاع از مظلومين بوده است . اين مطلب از آيات قرآن به روشني استفاده مي شود .در آيه 88 سوره ( ( كهف ) ) به نقل ازذوالقرنين آمده است : ( ( و اما كساني كه ستم كرده اند آنها را مجازات خواهيم كرد و سپس به سوي پروردگارشان بازمي گردند و خدا آنان را مجازات شديدي خواهد نمود؛ اما كسي كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهدپاداش نيكو خواهد ديد ) ) . در آيات 92 تا 98 همين سوره ذوالقرنين درجواب مردي كه از قوم ياجوج و ماجوج به ستوه آمده بودند و مي گويند ماهزينه اي براي تو قرار دهيم كه ميان ما و آنها سدي ايجاد كني ، مي گويد : ( ( آنچه را خدا در اختيار من گذاشته ، بهتر است [ از آنچه شما پيشنهادمي كنيد ] مرا با نيرويي ياري كنيد تا ميان شما و آنها سد محكمي ايجاد كنم ) ). از اين آيات بي اعتنايي ذوالقرنين به ماديات و تكيه او به قدرت الهي استفاده مي شود .ج ) در اين كه ذوالقرنين از نظر تاريخي چه كسي بوده است و بركدام يك از مردان معروف تاريخ منطبق مي شود، ديدگاه هاي مختلفي وجوددارد : 1- برخي معتقدند او كسي جز اسكندر مقدوني نيست ؛ 2- جمعي معتقدند يكي از پادشاهان يمن بوده است ؛ 3- جديدترين ديدگاه اين است كه همان كورش كبير پادشاه هخامنشي است . در تفسير ( ( نمونه ) ) همين نظريه تاييد شده است . ( تفسير نمونه ، جلد 12، ص 542 ) مرحوم علامه طباطبايي در تفسير ( ( الميزان ) ) اين ديدگاه را از ساير نظريات منطبق تر بر آيات مي داند.در اين باره نظر قطعي نداده است. ;
کد سوال : 14036
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا فضه خاتون در كربلا حضور داشت ؟ و قضيه پيراهن كهنه چه بود؟
پاسخ : فضه خاتون ( س ) در كربلا نبوده است و سندي مبني برحضور ايشان وجود ندارد .قضيه پيراهن كهنه هم بنا به آنچه در كتاب ( ( لهوف ) ) و ...آمده به اين شكل است كه : حضرت ابا عبدالله ( ع ) به اهل حرم فرمود : ( ( جامه كهنه اي كه كسي در آن رغبت نكند براي من بياوريد تا زيرلباس هايم بپوشم كه بدن مرا برهنه نكنند ) ) . احتمال قوي اين است كه آوردن جامه به وسيله حضرت زينب ( س ) بوده است ؛ با توجه به اين كه ايشان بزرگ اهل حرم بوده و بيشتر سفارش هاي حضرت سيدالشهدا ( ع ) متوجه به ايشان بوده است. ;
کد سوال : 14037
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : با توجه به پيشرفت علم ژنتيك و بوجود آوردن جنين خارج از رحم و يا از اعضا مرده قدرت الهي را براي روح بخشيدن چگونه توجيه مي كنيد؟
پاسخ : امكان اين مسايل هيچ تعارضي با اين مساله كه روح را مستندبه خداوند مي داند، ندارد؛ زيرا كاري كه بشر مي كند ايجاد بستري است در متن نظام خلقت الهي . به عبارت ديگر عامل حياتي بايد در بسترهاي معيني قرار گيرد تا تبديل به انسان شود .اين مساله مي تواند جنين با لوله آزمايشگاه و يا بستر ديگري باشد .اما هر چه باشد از مواد اين نظام است كه آفريده خداوند مي باشد و بر اساس سنن و قوانين و ساز و كار همين نظام عمل مي كند تا به نتيجه برسد و در همه حال همان خداوند است كه از طريق هر يك از بسترهاي احتمالي ، آثار لازم را بر طبق نواميس وقوانيني كه خود آفريده است ، به ثمر مي رساند و بالاخره او است كه موجودي را داراي روح انساني مي سازد .به عبارت ديگر اين گونه فعاليت هاي بشري مثل دانه اي است كه كشاورز در دل خاك مي كارد؛ امارشد دانه و تبديل به گياه كار خدا است و كار خدا بودن به معناي اين نيست كه خدا مستقيماً دانه را برمي دارد و به گياه تبديل مي كند؛ بلكه نظامي آفريده است كه در آن نظام به طور منظم اين مساله رخ مي دهد .ازطرف ديگر راه هاي حصول به يك نتيجه گاهي بي بديل است و گاهي بديل پذير .به عنوان مثال لوله آزمايشگاهي بديل جنين است ، هم چنين ممكن است ايجاد DNA نيز راه هاي بديلي داشته باشد؛ اما همه اينهابراساس يك نظام الهي است كه بشر تا ديروز قادر به كشف راه هاي بديلي كه خداوند قرار داده است نبود و امروز با رشد عقلي اي كه خداوندبه او داده است ، مي تواند برخي از اين راه ها را كشف كند .خلاصه آن كه همه اينها از خداوند است و هيچ منافاتي با توحيد و آموزه هاي ديني ندارد.;
کد سوال : 14038
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : به چه دليلي تعداد انبيا را 124 هزار مي دانيم ؟
پاسخ : - در بحار الانوار رواياتي نقل شده است كه تعداد پيامبران را 124 هزار نفر ذكر كرده است : 1- حضرت رسول مي فرمايد : ( ( خداوند 124هزار پيامبر آفريده ومن گرامي ترين آنان در نزد خداوند هستم در حالي كه فخري نيست و 124 هزار وصي آفريده كه علي ( ع ) گرامي ترين در نزدخداوند و بهترين ايشان است ، ( بحار 11 / 30 نقل شده از خصال و امالي صدوق ) . 2- امام زين العابدين ( ع ) فرمود : ( ( هر كس دوست مي دارد كه 124هزار پيامبر با او مصافحه كنند، امام حسين ( ع ) رادر نيمه شعبان زيارت كندچرا كه ارواح پيامبران از خداوند اذن مي گيرند براي زيارت حضرتش و به آنان اذن داده مي شود و پنج نفر از ايشان اولوالعزم هستند ) ) ، ( بحار 11/58نقل شده از اقبال و كامل الزيارات ) . 3- ابي ذر ( ره ) از پيامبر خدا ( ص ) سوال مي كند : پيامبران چند نفرند؟ حضرت رسول ( ص ) مي فرمايد : ( ( 124 هزارپيامبر .... ) ) ، ( بحار 11/32 نقل شده از معاني الاخبار و خصال ) . 4- شيخ صدوق ( ره ) در كتاب اعتقادات مي فرمايد : ( ( عقيده ما ( شيعه اماميه ) در تعدادانبيا اين است كه آنان 124 هزار نفرند و هر كدامشان وصيي دارند ) ) ، ( بحار11/28 نقل از اعتقادات صدوق ) . روايات ديگري هم در بحار آمده است كه پيامبران را به همين تعداد ذكر مي كند، ( بحار 11/59 نقل از اختصاص ). مرحوم علامه طباطبايي در تفسر ( ( الميزان ) ) بعد از ذكر روايت ابي ذر ( ره ) درتعداد انبيا، مي فرمايد : ( ( قسمت اول اين حديث - كه مشتمل بر تعدادپيامبران است - از مشهورات است كه شيعه و سني در كتبشان نقل كرده اند.صدوق در ( ( خصال ) ) و ( ( امالي ) ) از حضرت رضا ( ع ) از پيامبر خدا ( ص ) و از زيدبن علي از اجدادش از اميرالمومنين ( ع ) و ابن قولويه در ( ( كامل الزيار ) ) و سيددر ( ( اقبال ) ) از امام سجاد ( ع ) و در ( ( بصاير الدرجات ) ) از امام باقر ( ع ) روايت كرده اند .( تفسيرالميزان 2/144 ) از سوي ديگر از انس بن مالك از پيامبرخدا ( ص ) روايت شده كه پيامبر ( ص ) مي فرمايد : ( ( من به دنبال هشتاد هزارپيامبر مبعوث شده ام كه چهار هزار نفر آنان از بني اسراييل بوده اند ) ) . برخي اين روايت را به اين شكل توجيه كرده اند كه روايت در صدد حصر تعدادپيامبران نيست و تنها بزرگان انبيا را ذكر فرموده است. ;
کد سوال : 14040
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چگونه حديث قدسي ( يا بن آدم انا اقول للشي كن فيكون اطعني في ما امرتك اجعلك تقول للشي كن فيكون ) با آيه ( ليس كمثله شي ) جمع مي شود؟
پاسخ : الف ) در ( ( بحارالانوار ) ) مجلسي ( ره ) حديث قدسي بدون كلمه مثلي نقل شده و به اين صورت آمده است : ( ( يابن آدم انا اقول للشي كن فيكون اطعني في ما امرتك اجعلك تقول للشي كن فيكون ) ) ( بحار 86/376 ) برخي ( ( با كلمه مثلي ) ) هم نقل كرده اند .صرف نظر ازضعف سند اين روايت ، بنا به نقلي كه با كلمه مثلي نقل شده روايت قابل توجيه است . برخي آن را مثلي ( با حركت فتحه ) خوانده اند كه در اين صورت اشكالي پيش نمي آيد؛ چون در قرآن مثل براي خداوند آمده است : ( ( لله المثل الاعلي ، مثل نوره كمشكو ) ) ( مفاتيح الجنان اعمال ماه رجب ) درصورتي هم كه مثل ( با حركت كسره و سكون ) خوانده شود معنا صحيحاست ؛ زيرا مقصود از اين تماثل ، تماثل در ذات نيست ؛ چرا كه هيچ چيز مثل او نمي تواند باشد .ولي در برخي صفات مي توان تشابهي با او پيدا كرد ( مثل علم ، عفو، عزت و ... ) در اين صورت مقصود تشابه در برخي صفات است. ب ) قسمتي كه نقل نموده ايد از دعاي رجبيه است اين دعا در مصباحكفعمي ( ره ) و مصباح شيخ طوسي ( ره ) آمده است . دعاي رجبيه داراي مضامين بسيار زيبا است . اين قسمت از دعا كه مي فرمايد : ( ( و آياتك ومقاماتك التي لا تعطيل لها في كل مكان يعرفك بها من عرفك لا فرق بينك وبينها الاانهم عبادك و خلقك ) ) ( مفاتيح الجنان اعمال ماه رجب ) به اين معنااست كه بين خداوند و آيات او ( پيامبر وايمه طاهرين از مصاديق بارز واليان امرند ) فرقي نيست ، از اين جهت كه هرگونه معامله و رفتار با آنان معامله باخداوند است . بيعت با ايشان بيعت با خدا ( ( ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله ) ) ( فتح آيه 10 ) اطاعت ايشان ، اطاعت خدا ( ( من يطع الرسول فقد اطاعالله ) ) ( نسا آيه 80 ) . و شناخت ايشان شناخت خدا ( ( من عرفهم فقد عرف الله ) ) ( زيارت جامعه صغيره ) و كارهاي ايشان كار خدا ( ( و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي ) ) ( انفال آيه 17 ) خلاصه سخن اين كه انبيا و اوليا چون عبد خداو فرمان بردار حقيقي او هستند، خداوند آنان را مظهر اسما و صفات خودش قرار داده است . آنان چشم بينا، گوش شنوا و دست تواناي خدا هستند و هرگونه معامله با ايشان معامله با خدا است . عبوديت خداوند هم مقام والايي است و خداوند در قرآن كريم از پيامبران به صفت عبوديت ياد مي كند : ( ( واذكر عبدنا داود ) ) ( ص آيه 17 ) ؛ ( ( و اذكر عبادنا ابراهيم و اسحق ) ) ( ص آيه 45 ) ؛ ( ( سبحان الذي اسري بعبده ليلاً ) ) ( اسرا آيه 1 ) ؛ ( ( الحمد لله الذي انزل علي عبده الكتاب ) ) ( كهف آيه 1 ) و .... پس سر مقامات انبيا و مظهر اسما وصفات الهي بودن آنان ، در مقام عبوديت آنها نهفته است . با توجه به آنچه گفته شد تعارضي بين آيه قرآن و جمله زيارت نيست . البته اگر كسي معناي ديگري را اراده كند و راه خطا برود موضوع فرق مي كند.;
کد سوال : 14041
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگر مقام فرشتگان ثابت است و سير نزولي ندارند پس چرا شيطان از آن مقام نزول كرد؟
پاسخ : اينكه انسان تنها موجود مختار در عالم باشد ادعايي بيش نيست بلكه تعمق در آيات قرآن موضوع مختاربودن اجنه را تاييد مي كند بنابراين با توجه به اينكه ابليس از طايفه جن و از ملايكه نيز محسوب مي شده است مجازات وي به دليل مختار بودنش صورت گرفته است . قرآن محيد صريحاً شيطان را از طايفه جن خوانده است : ( ( وكان من الجن ) ) ، ( كهف ، آيه 50 ) . البته ممكن است پرسيده شود : چرا در آيه 34 بقره فرموده است : ( ( واذ قلنا للملايك اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس... ؛ هنگامي كه بر فرشتگان گفتيم برآدم سجده كنيد سجده نمودند، جز ابليس ) ) . پاسخ اين مساله آن است كه در زبان عرب دو گونه استثنا وجود دارد : الف ) استثناي متصل ، و آن وقتي است كه مستثني از جنس مستثني منه باشد .ب ) استثناي منقطع و آن در جايي است كه مستثني از جنس مستثني منه نباشد.استثنا در آيه شريفه ، به شهادت آيه بالا، از قسم دوم مي باشد؛ زيرا شيطان ازجنس ( ( جن ) ) بوده ولي بر اثر عبادت در ميان فرشتگان راه يافته و به هنگام صدور فرمان الهي او نيز مكلف به سجده كردن بوده ، ليكن استكبار ورزيده وكافر شده است . ( ( ابي واستكبر و كان من الكافرين ) ) ، ( همان ) . ;
کد سوال : 14042
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : با توجه به اين كه رفتار برخي مسيحيان ، بهتر از بعضي از مسلمانان است ،چرا وعده جهنم به آنان داده شده است ؟
پاسخ : اين افراد به دو گونه اند .جاهل قاصر و جاهل مقصر .جاهل قاصر معذور است واگر به همان تكاليفي كه در دين آسماني خود دريافته و به احكام عقل و خردسالم عمل نموده باشد، هم ماجور است و هم در آخرت نجات مي يابد ( كمااين كه اكثراً اين چنين هستند ) . ولي اگر كسي حقيقت را دريافت و يا آن كه مي توانست با اندك حركتي دريابد، ولي سستي كرد و يا عناد ورزيد، راه سعادت را به روي خود بسته است. ;
کد سوال : 14044
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : جن چگونه موجودي است و آيا مي تواند به انسان ضرري برساند و راه ابطال اعمال آنها چيست ؟
پاسخ : جن - چنان چه از مفهوم لغوي اين كلمه به دست مي آيد - موجودي است ناپيدا كه وجود آن را قرآن كريم تصديق كرده و مشخصاتي را نيز براي آن معرفي نموده است از جمله اين كه : 1- از شعله آتش آفريده شده اند .2- مانند انسان داراي تكليف و مسووليت هستند .3- داراي علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و استدلال مي باشند .4- گروهي از آنها مومن و گروهي كافر و داراي افراد خوب و بدند.5- آنها نيز مانند انسان مرگ و مير و توليد نسل دارند .6- همانند انسان درقيامت برانگيخته مي شوند و جزاي اعمال خود را مي بينند .ولي آنچه كه درزبان مردم مرسوم است كه آنها را موجوداتي داراي اشكال عجيب و غريب وموذي و مضر به حال انسان و بدخواه او معرفي مي كنند كه گاهي مزاحم ديگران مي شوند، اغلب پايه و اساسي ندارد و نه مورد تاييد عقل است و نه مورد تاييد قرآن . البته ممكن است افرادي از طريق علوم غريبه مانند سحر،جادو و كهانت با بعضي از افراد جن ارتباط پيدا كنند و آنها را استخدام نمايند؛ اما چنين افرادي بسيار اندك و انگشت شمارند .اما كارهاي آنها باخواندن بعضي از سوره هاي قرآن مانند : ناس ، علق و كافرون و هم چنين بابعضي از دعاهاي رسيده از معصومين بي اثر مي شود ;