• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 13963
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : با اينكه خداوند مي دانست حضرت عيسي مردم را به پرستش از خودش دعوت نكرده چرا از عيسي سيوال كرد ؟
پاسخ : به مرور زمان و به دلايل مختلف ؛ از جمله نحوه تولد و سخن گفتن حضرت عيسي ( ع ) در بدوتولد و معجزه هاي خارق العاده ديگر ( مثل زنده نمودن مردگان به اذن خدا ) و ...موجب شد كه انحرافاتي توسط مريدان كوتاه فكر و معاندان به وجود آيد،به طوري كه گروهي از آنان اقدام به پرستش آن حضرت و مادرش حضرت مريم كردند و ديگران را نيز به اين عمل تشويق نمودند تا جايي كه مكتب يكتاپرستي آن حضرت را به انحراف كشيدند و اين انحراف تاكنون نيز ادامه دارد و در آيات مورد بحث ، خداوند سبحان به جاي آن كه خود ادعاي واهي مسيحيان را تكذيب نمايد و حضرت عيسي ( ع ) را از اين تهمت بزرگ تبريه كند، به شيوه پرسش و پاسخ ( استفهام انكاري ) از آن حضرت سوال مي فرمايد كه آيا تو چنين مطلبي را ادعا نموده اي ؟ و او با زبان خود، حقيقت و واقعيت را براي مردم بيان مي كند كه چنين نيست . اين گونه بيان مطلب ،تاثير بيشتري در هدايت مريدان و روشن شدن حقيقت و واقعيت براي مردم دارد و توضيحات اضافه اي كه پس از انكار ادعاي مريدان توسط آن حضرت بيان مي شود، مردم را از گمراهي خارج كرده و به سوي نور هدايت سوق ميدهد؛ چنان كه آن حضرت در پاسخ مي فرمايد : ( ( تو منزهي ، مرا نرسد كه [ درباره خويشتن ] چيزي را كه حق من [ و در حد من ] نيست بگويم ؛ [ چه ] اگرگفته بودم ، تو قطعاً آن را مي دانستي . آنچه در نفس من است تو مي داني و... جز آنچه را به آن فرمان داده اي ، چيزي نگفته ام [ ؛ بلكه گفته ام ] كه ، پروردگارمن و پروردگار خود را عبادت كنيد ) ) . از اين رو هم چنان كه از آيات شريفه استفاده مي شود، خداوند - تبارك و تعالي - از همه چيز آگاه است و هدف ازاين گونه محاوره ها، روشن شدن حقيقت براي مردم است . نظير اين گفت وگورا در سوره ( ( تبارك ) ) مشاهده مي كنيم ؛ آن جا كه ماموران جهنم از اهل دوزخ سوال مي كنند : ( ( مگر مامورين و منذرين الهي براي هدايت و انذار شما نيامده بودند [ كه شما به خاطر گناهان و نافرماني ها ] گرفتار عذاب شده ايد؟ ) ) اهل دوزخ جواب مي دهند : ( ( بلي ! پيامبران آمده بودند؛ ولي ما آنان را تكذيب كرديم و گفتيم : خداوند چيزي نازل نفرموده است [ و شما دروغ مي گوييد ] ودر گمراهي بزرگي هستيد ) ) . و در آيات بعد مي فرمايد : ( ( اينها چه اظهار نظرنكنند و چه آشكار كنند، خداوند، از نظرشان آگاه است ( بذات الصدور ) ) ). اين گونه محاوره ها براي اقرار گرفتن و اعتراف نمودن افراد به خطاي خود ويا براي اظهار نمودن حق و حقيقت و تكذيب افكار غلط ديگران است. ;
کد سوال : 13964
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا دعاهاي مفاتيح الجنان معتبر است ؟
پاسخ : شيخ عباس قمي صاحب كتاب مفاتيحالجنان مردي عالم و دانشمند و محدثي خبير و آگاه بود، ولي بايد توجه داشت كه كتاب مفاتيح الجنان شامل دو بخش است : 1- متن كتاب كه به نام : مفاتيح الجنان است . 2- حواشي اطراف كتاب به نام : الباقيات الصالحات. در متن اول مفاتيح الجنان - چنان چه خود در مقدمه كتاب گفته است -سعي او بر اين بوده كه دعاهاي معتبر را در اين كتاب جمع آوري نمايد .و درمورد قسم دوم ( حواشي مفاتيح الجنان كه به نام باقيات الصالحات ناميده شده ) چنين جمله اي را بيان نكرده و به طور كلي نمي توان به طور قطعي حكم كرد كه همه آنچه در مفاتيحالجنان آمده از ايمه معصومين ( ع ) واردشده است ؛ ولي مضمون بعضي از روايات اين است كه هرگاه روايتي به دست شما رسيد كه براي انجام دادن كاري ثواب و پاداشي مقرر شده و شماآن كار را انجام دهيد به آن ثواب خواهيد رسيد هر چند آن حديث راپيامبر ( ص ) يا امام ( ع ) نگفته باشد و روي اين حساب علما در سند اين گونه امور چندان دقت نمي كنند و خيلي آنها را مورد بررسي قرار نمي دهند ;
کد سوال : 13965
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : از نظر اسلام علم بالاتر است يا ثروت ؟ به چه دليل ؟
پاسخ : از نظر اسلام علم بسيار ارزنده تر از ثروت است و اين مربوط به همه زمان ها است . قرآن مجيد هرگز مال را ملاك برتري ندانسته است ، اما درباره علم مي فرمايد : ( ( هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون ) ) . حضرت علي ( ع ) در نهج البلاغه برتري هاي علم بر مال را چنين برمي شمرند : ( ( يا كميل العلم خير من المال ،العلم يحرسك و انت تحرس المال ، والمال تنقصه النفقه و العلم يزكو علي الانفاق ، وضيع المال يزول بزواله . يا كميل بن زياد! معرف العلم دين يدان به ،به يكسب الانسان الطاع في حياته و جميل الاحدوث بعد وفاته و العلم حاكم والمال محكوم عليه . يا كميل هلك خزان الاموال و هم احيا، و العلما باقون مابقي الدهر...؛ اي كميل ! علم بهتر از ثروت است ، زيرا : [ 1- ] دانش تو رامحافظت مي كند؛ ولي مال را تو بايد نگاهباني كني . [ 2- ] مال با هزينه و خرج كردن نقصان مي پذيرد؛ ولي دانش هر اندازه عرضه شود بالندگي و صفامي يابد .[ 3- ] و پرورده مال با رفتن مال نپايد .[ 4- ] شناخت دانش دين است كه بايد بدان گردن نهاد .[ 5- ] از طريق علم و دانش آدمي ، رسم اطاعت پروردگار مي آموزد .[ 6- ] براي پس از مرگ نام نيك مي اندوزد .[ 7- ] دانش فرمان گذار است و مال فرمانبردار .[ 8- ] ثروت اندوزان در حالي كه زنده اندمرده اند؛ اما دانشمندان به بلنداي روزگار پاينده اند، تن هايشان ناپايداراست ؛ ولي ياد و نشانه ايشان در دل ها آشكار است ) ) ، ( نهج البلاغه ، كلمات قصار، شماره 147 ). ;
کد سوال : 13966
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قضيه فدك چه بود و عمر چگونه با حضرت زهرا ( س ) برخورد كرد؟
پاسخ : در خصوص مساله اي كه پيرامون فدك نقل كرده ايد روايات مسلم تاريخي وجود دارد كه در كتب خود اهل سنت دقيقاً نقل شده است . ابن ابي الحديد معتزلي كه فردي عالم و سني مذهب است مي نويسد : ( ( ابراهيم بن سعيد ثقفي ازابراهيم بن ميمون از عيسي بن عبدالله بن محمد بن علي بن ابي طالب ( ع ) ازپدرش ، از جدش از علي ( ع ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : فاطمه ( س ) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود : پدرم فدك را به من بخشيد وعلي و ام ايمن بر اين مطلب گواهند .گفت : تو جز حق و راستي چيزي به پدرت نسبت نمي دهي ، من آن را به تو بخشيدم و بعد تكه اي از پوست طلبيد وسند فدك را براي حضرت زهرا نوشت . حضرت از نزد او خارج شد و در بين راه به عمر رسيد .عمر پرسيد : اي فاطمه ! از كجا مي آيي ؟ گفت : از نزد ابوبكرمي آيم . به او گفتم كه رسول خدا فدك را به من بخشيده و علي و ام ايمن نيز براين مطلب گواهند .وي فدك را به من برگرداند و اين نوشته را به من داد .عمرنوشته را از آن حضرت گرفت و نزد ابوبكر آمده گفت : تو فدك را به فاطمه داده اي و سندش را نوشته اي ؟ گفت : آري . گفت : علي به سود خود گواهي مي دهد و ام ايمن يك زن است . بعد آب دهان بر روي آن سند انداخته نوشته را پاك و سند را پاره كرد .روايت شده كه ابوبكر پس از گواهي اميرالمومنين ( ع ) دستور داد فدك را به حضرت زهرا بدهند .عمر بر اين حكم ابوبكر اعتراض كرده نوشته را پاره كرد، ( شرح نهج البلاغه ، ج 16، ص 274 ). ;
کد سوال : 13967
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قرآن مريم را سيده زنان عالم معرفي كرده و در روايات ما حضرت زهرا ( س ) سيده زنان معرفي شده است آيا اين تناقض نيست ؟
پاسخ : - مسلماً حضرت مريم ، به نص صريح قرآن سيد زنان عالم است . حضرت فاطمه زهرا ( س ) نيز به تصريح كلمات پيامبر ( ص ) برگزيده زنان عالمند.ظاهراً اشكال شما ناشي از آن شده كه فرض كرده ايد سيده زنان عالم فقط بايد يك نفر باشد حال آن كه هيچ اشكالي ندارد كه چند نفر جملگي ازنخبگان زنان عالم باشند، چه در يك درجه و چه در درجات مختلف . ;
کد سوال : 13968
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا خداوند در يك مورد بديها را به نفس انسان نسبت مي دهد و در جايي ديگر همه خوبي ها را به خودش نسبت مي دهد
پاسخ : آيات اشاره شده بيانگر دو گونه انتساب عمل است و با يكديگرتنافي ندارند .توضيح اين كه : الف ) آنجا كه حسنات رابه خداوند نسبت مي دهد، اشاره به اين است كه تلاشهاي فرد به تنهايي در اين زمينه ها راه به جايي نمي برد و بدون لطف و عنايت حق تعالي همه كوشش ها و تكاپوهابي ثمر و آب در هاون كوبيدن است . ب ) اين كه مي فرمايد سييات به نفس توباز مي گردد، به معناي آن است كه خداوند ابتداياً شر و بدي براي بندگان نخواسته است ، لذا ناملايماتي كه به آنان مي رسد جنبه بازتابي و انعكاسي دارد؛ يعني برخاسته از نوعي قصور يا تقصير فردي و اجتماعي است . البته مقصود از اين آيه همه شرور و ناملايمات نيست ، بلكه مسايلي مانندشكست در جنگ و امثال آن مي باشد .ج ) آنجا كه همه چيز را به خدامنتسب مي كند، به اين نكته اشاره دارد كه در عين حال هيچ چيز از گردونه قدرت و مشيت الهي بيرون نيست . حتي اگر رفتار سو آدمي موجب بازگشت شر و بدي به سوي او مي شود، آن هم تابع سنت و قانون حكيمانه اي در نظام هستي است . بنابراين در قسمت اول اراده ابتدايي شر از ناحيه خدا سلب شده ، و در بخش دوم به نحو ثانوي و انعكاسي به خدا نسبت داده شده است . ژرفكاوي هاي دقيق فلسفي نشان مي دهد كه اين دو آيه از شاهكارهاي بزرگ قرآن و معجزه اي در حل مشكل اعتقادي جبر و اختيار است ، چه درآن هم اختيار آدمي اثبات مي شود و هم توحيد افعالي . به عبارت ديگر اين آيه به خوبي مي نماياند كه اختيار مستلزم نفي توحيد افعالي نيست و توحيدافعالي نيز نافي اختيار، اراده و مسووليت انسان نمي باشد.;
کد سوال : 13969
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : معراج پيامبر ( ص ) روحاني بود يا جسماني ؟
پاسخ : در اين رابطه به طور خلاصه عرض مي كنيم : در دو سوره قرآن ، از معراج سخن گفته شده ؛يكي سوره ( ( اسرا ) ) است كه درباره قسمت اول معراج پيامبر يعني ازمسجدالحرام تا مسجد اقصي است و قسمت دوم در سوره ( ( والنجم ) ) است كه راجع به سير آسماني حضرت يعني از مسجدالاقصي در بيت المقدس به اوج آسمان ها و ملكوت عالم سخن گفته است . در قسمت دوم ، چهار نظروجود دارد : 1- فرشته وحي ( جبرييل ) با مركب مخصوصي كه آورده بود ( براق ) آن حضرت را به آسمان ها برد .تمام اين مسافرت به وسيله جسم وروح پيامبر و در حال بيداري رخ داد و خداوند نشانه هايي از عظمت خود رابه پيامبر نشان داد .البته مساله معراج مثل خيلي از مسايل مهم تاريخي ، باخرافات و اخبار نادرستي آميخته شده كه در آنها بايد دقت كرد .هدف از اين سفر چنان كه در اولين آيه سوره ( ( اسرا ) ) و آيه 18 سوره ( ( والنجم ) ) بيان شده ،مشاهده آثار عظمت خداوند در جهان بالا بوده است ، چه اين كه در احاديث صحيحه گفته شده است : وقتي پيامبر مراجعت كردند، بعضي از آن نشانه هارا براي مردم بازگو كردند، مخصوصاً كه در آن روزها علم پيشرفت نكرده ومردم از آسمان ها - جز آنچه به ظاهر مي ديدند - چيزي نمي دانستند .البته ازاين مسافرت يك سري دستورهاي عبادي و اخلاقي و اجتماعي براي مسلمانان آوردند كه در احاديث مربوط به اين سفر - كه خيلي مفصل است - ذكر شده است در هر صورت اين يك مساله منطقي است و دليل هايي درقرآن و روايات صحيحه در آن باره هست و دانشمندان بزرگ شيعه ،كتاب هايي در اين باره نوشته اند .هم چنين پاسخ همه اشكالاتي كه در ذهن شما هست ، آورده شده و جاي هيچ ترديد و نگراني باقي نمانده است . براي آگاهي بيشتر ر.ك : فروغ ابديت ، جعفر سبحاني . 2- اين كه سير رسول الله ازمسجدالاقصي به آسمان ها روحاني بوده . 3- اين كه در همان حالي كه پيامبردر مسجدالاقصي ، ايستاده بودند حقايق عالم را به وسيله چشم دل مشاهده فرمودند و جسم و روح حضرت به جايي سفر نكرد كه البته در اين دو نظراخير بايد روايات معراج را حمل به تشبيه و كنايه كرد زيرا ظاهر آنها سيررسول الله به آسمان ها است . 4- نظر چهارم را مرحوم علامه طباطبايي معتقد است كه ايشان مي فرمايد اصل معراج از مسلمات ديني است اماكيفيت آن را ما نمي دانيم ، زيرا احتمالات مختلفي در روايات معراج داده مي شود .;
کد سوال : 13970
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيه اي از قرآن گفته با توبه تمامي گناهان بخشيده مي شود و در جايي گفته هر كس ذره اي خوب و بد انجام داد مجازاتش را مي بيند جمع اين دو آيه چگونه است
پاسخ : خداوند در آيات سوره زلزال مي فرمايد، اعمالي را كه انسان انجام مي دهد درقيامت مي بيند .اما اين درصورتي است كه اعمال خوب يا بد بماند تا هنگامه قيامت × اما اگر با توبه و انجام حسنات و شركت در جهاد، اعمال بد انسان محو شود و يا به جهت غيبت و ظلم ، اعمال خوب انسان محو شود چيزي باقي نمي ماندكه در هنگامه قيامت آن را ببيند .( ر.ك : تفسير الميزان ، ج 20، سوره زلزال ) و در علم اخلاق گفته شده است ، كه اعمال انسان گاهي به صورت ( حال ) و ناپايداراست . و گاهي به صورت ( ملكه ) و پايدار است و گاهي به حد ( فصل مقوم ) و شاخص انسان مي رسد .آن چه در قيامت مورد بازخواست قرار مي گيرد آن ويژگيهاي آدمي و اعمال پايدار اوست . اما آن چه به طور گذري و مقطعي انجام شده و اصراري بر آن نداشته ، بلكه از انجام آن پشيمان شده است ، آثار آن در صحيفه اعمال و صفحه دل او پاك مي شود .و به لطف خداوند ناديده گرفته مي شود و در قيامت مورد بازخواست و حسابرسي قرار نخواهد گرفت . از اين رو گفته شده است توبه عمل خيري است كه تايب جزاي آن را خواهد ديد و يك شاخه از جزاي آن ، محو خطاهاو جرايم است . شهادت انسان در راه خدا نيز چنين است ؛ يعني ، علاوه براين كه جزا و پاداش بزرگي به شهيد عطا خواهد شد، خداي سبحان گناهان او را مورد مغفرت خويش قرار خواهد داد .بنابراين هم گناه عمل است و هم توبه عمل است . گاه نيز يك عمل به اندازه اي تاثير دارد كه در مجموع همه خطاها را جبران مي كند ( مانند شهادت در راه خدا ) . ;
کد سوال : 13971
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا بيشتر جاهايي كه در قرآن نام جنات برده شده بعد از آن كلمه تجري من تحت الانهار ذكر شده است
پاسخ : در جواب اين سوال به چند نكته توجه كنيد : 1 ) درچنين آياتي ، قرآن در صدد بيان بهشت برين است . هم چنين آنچه مايه شادي و لذت انسان مي شود .2 ) يكي از عواملي كه براي انسان مايه وجد و نشاطاست و غم و اندوه را از انسان مي زدايد، مناظر دلكش و زيباي جريان آب است كه هم ديدنش براي چشم نشاط آور است و هم صداي دلنشين آب ،گوش را مي نوازد .3 ) نعمت هاي بهشت محدود به باغ و بستان و آب روان نيست ؛ بلكه به فرموده قرآن : ( ( فيها ما تشتهي الانفس و تلذالاعين ؛ در آنجا هرچه نفوس تمايل كند و هر آنچه كه چشم ها را شوق ديدن آن باشد فراهم است ) ) ، ( زخرف ، آيه 71 ) . ولي از جمله آنها - كه تقريباً جنبه عمومي دارد وهمگان از آن لذت مي برند - باغ و بستان هايي است كه از زير درخت هاي آن و يا از زير خود باغ ها ( مانند باغ هاي كوهستاني ) ، آب جاري مي شود .بدين ترتيب مي بينيم كه قرآن مجيد در بسياري از موارد - كه از بهشت برين سخن به ميان مي آورد - از نهرهاي جاري آن به صورت مخصوص ياد مي كند .دربرخي موارد هم ( سوره محمد ، آيه 15 ) به تفصيل انواع نهرهايي كه دربهشت وجود دارد، مي پردازد .براي آگاهي بيشتر ر . ك : المنار ، ج 1 ، ص 232 ( ذيل آيه 25 سوره بقره ) تفسير كبير فخر رازي ، ج 2 ، ص 128 ( ذيل آيه مذكور ) ;
کد سوال : 13972
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا بيشتر جاهايي كه در قرآن نام جنات برده شده بعد از آن كلمه تجري من تحت الانهار ذكر شده است
پاسخ : در جواب اين سوال به چند نكته توجه كنيد : 1 ) درچنين آياتي ، قرآن در صدد بيان بهشت برين است . هم چنين آنچه مايه شادي و لذت انسان مي شود .2 ) يكي از عواملي كه براي انسان مايه وجد و نشاطاست و غم و اندوه را از انسان مي زدايد، مناظر دلكش و زيباي جريان آب است كه هم ديدنش براي چشم نشاط آور است و هم صداي دلنشين آب ،گوش را مي نوازد .3 ) نعمت هاي بهشت محدود به باغ و بستان و آب روان نيست ؛ بلكه به فرموده قرآن : ( ( فيها ما تشتهي الانفس و تلذالاعين ؛ در آنجا هرچه نفوس تمايل كند و هر آنچه كه چشم ها را شوق ديدن آن باشد فراهم است ) ) ، ( زخرف ، آيه 71 ) . ولي از جمله آنها - كه تقريباً جنبه عمومي دارد وهمگان از آن لذت مي برند - باغ و بستان هايي است كه از زير درخت هاي آن و يا از زير خود باغ ها ( مانند باغ هاي كوهستاني ) ، آب جاري مي شود .بدين ترتيب مي بينيم كه قرآن مجيد در بسياري از موارد - كه از بهشت برين سخن به ميان مي آورد - از نهرهاي جاري آن به صورت مخصوص ياد مي كند .دربرخي موارد هم ( سوره محمد ، آيه 15 ) به تفصيل انواع نهرهايي كه دربهشت وجود دارد، مي پردازد .براي آگاهي بيشتر ر . ك : المنار ، ج 1 ، ص 232 ( ذيل آيه 25 سوره بقره ) تفسير كبير فخر رازي ، ج 2 ، ص 128 ( ذيل آيه مذكور ) ;