کد سوال : 7804
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اسلام شرايط و موانع پذيرش دعوت را چه ميداند؟
پاسخ : در اسلام شرايط و موانع غالباً و يا هميشه در حول فطرت دور ميزند. اسلام شرط پذيرش دعوت خود را پاك بودن، دغدغه و نگراني و احساس مسؤوليّت در برابر آفرينش داشتن و زنده به حيات فطري بودن ميداند. متقابلاً در موانع، از فساد روحي و اخلاقي، اثم قلب (بقره / 283.)، رين (زنگار) قلب (مطفّفين / 14.)، مختوم شدن دلها (بقره / 7.)، نابينا شدن چشم بصيرت (حج / 46.)، ناشنوا شدن گوش دل (حم سجده / 44.)، تحريف شدن كتاب نفس (شمس / 10.)، پيروي از عادات پدران (زخرف / 23.)، پيروي از كُبَرا و شخصيّتها (احزاب / 67.)، پيروي از ظنّ و گمان (انعام / 116.) و امثال اين امور ياد ميكند. اسراف و ترف و تنعّمزدگي را نيز از آن جهت مانع تلقّي ميكند كه خويهاي حيواني را تقويت و آدمي را تبديل به يك بهيمه و يا يك درنده مينمايد. اين امور از نظر قرآن مانع حركت و جنبش در جهت خير و صلاح و تكامل جامعه است.از نظر تعليمات اسلامي، جوانان از كهنسالان و درويشان از ثروتمندان آمادگي بيشتري براي پذيرش دارند.
کد سوال : 7805
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : از نظر قرآن علل انحطاط و اعتلاي جوامع چيست؟
پاسخ : در قرآن مجموعاً به چهار عامل مؤثّر در اعتلاها و انحطاطها برميخوريم. الف. عدالت و بيعدالتي: قرآن اين مطلب را در آيات بسياري منعكس كرده است، از آن جمله است چهارمين آيه از سورة قصص.در اين آية كريمه پس از آنكه از برتريجويي فرعون كه ادّعاي ربوبيّت اعلي داشت و ديگران را به منزلة بندگان خود ميدانست، و از تفرقه افكني ميان مردم كه به عناوين گوناگون ميان آنها تبعيض قائل ميشد و آنها را در برابر يكديگر قرار ميداد، و از ذليل ساختن گروه خاصي از مردم كشور خود و كشتن پسران آنها و نگه داشتن زنانشان (به منظور خدمت فرعون و فرعونيان) ياد ميكند، او را به عنوان يكي از تباهگران نام ميبرد. بديهي است كه جملة «إنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ» اشاره است به اينكه اين گونه مظالم اجتماعي، جامعه را از بيخ و بن برميكند.ب. اتّحاد و تفرّق: در سورة آل عمران آية 103 دستور صريح ميدهد كه بر مبناي ايمان و گرايش به ريسمان الهي متّحد و متّفق باشيد و از تفرّق و تشتّت بپرهيزيد. در سورة انفال آيه 46 ميفرمايد:[با يكديگر نزاع نكنيد كه نزاع داخلي سستي ميآورد و سستي، شما را زايل ميكند.]ج. اجرا يا ترك امر به معروف و نهي از منكر: آيه 79 از سورة مائده، يكي از علل دور افتادن كافران بنياسرائيل از رحمت خدا را، بازنداشتن يكديگر از منكرات، يعني ترك نهي از منكر ذكر كرده است.د. فسق و فجور و فساد اخلاق: هر فسق و فجور و هر خروج از مسير درست انسانيّت، ظلم است. ظلم در قرآن در حقيقت مفهوم اعمّي دارد كه هم شامل ظلم به غير ميگردد و هم شامل فسق و فجور و كارهاي ضدّ اخلاقي. غالباً مورد استعمال اين كلمه مصداق دوم است. آياتي از قرآن كه ظلم به معني اعمّ را علت هلاك يك قوم شمرده بسيار زياد است.
کد سوال : 7806
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : از نظر قرآن علل انحطاط و اعتلاي جوامع چيست؟
پاسخ : در قرآن مجموعاً به چهار عامل مؤثّر در اعتلاها و انحطاطها برميخوريم. الف. عدالت و بيعدالتي: قرآن اين مطلب را در آيات بسياري منعكس كرده است، از آن جمله است چهارمين آيه از سورة قصص.در اين آية كريمه پس از آنكه از برتريجويي فرعون كه ادّعاي ربوبيّت اعلي داشت و ديگران را به منزلة بندگان خود ميدانست، و از تفرقه افكني ميان مردم كه به عناوين گوناگون ميان آنها تبعيض قائل ميشد و آنها را در برابر يكديگر قرار ميداد، و از ذليل ساختن گروه خاصي از مردم كشور خود و كشتن پسران آنها و نگه داشتن زنانشان (به منظور خدمت فرعون و فرعونيان) ياد ميكند، او را به عنوان يكي از تباهگران نام ميبرد. بديهي است كه جملة «إنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ» اشاره است به اينكه اين گونه مظالم اجتماعي، جامعه را از بيخ و بن برميكند.ب. اتّحاد و تفرّق: در سورة آل عمران آية 103 دستور صريح ميدهد كه بر مبناي ايمان و گرايش به ريسمان الهي متّحد و متّفق باشيد و از تفرّق و تشتّت بپرهيزيد. در سورة انفال آيه 46 ميفرمايد:[با يكديگر نزاع نكنيد كه نزاع داخلي سستي ميآورد و سستي، شما را زايل ميكند.]ج. اجرا يا ترك امر به معروف و نهي از منكر: آيه 79 از سورة مائده، يكي از علل دور افتادن كافران بنياسرائيل از رحمت خدا را، بازنداشتن يكديگر از منكرات، يعني ترك نهي از منكر ذكر كرده است.د. فسق و فجور و فساد اخلاق: هر فسق و فجور و هر خروج از مسير درست انسانيّت، ظلم است. ظلم در قرآن در حقيقت مفهوم اعمّي دارد كه هم شامل ظلم به غير ميگردد و هم شامل فسق و فجور و كارهاي ضدّ اخلاقي. غالباً مورد استعمال اين كلمه مصداق دوم است. آياتي از قرآن كه ظلم به معني اعمّ را علت هلاك يك قوم شمرده بسيار زياد است.
کد سوال : 7807
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : عامل تحرك تاريخ و تطور اجتماعي چيست؟
پاسخ : دربارة اين مسأله نظريّاتي به اين شكل طرح ميشود: 1. نظريّة نژادي: طبق اين نظريّه، عامل اساسي پيش برندة تاريخ، برخي نژادها هستند. بعضي نژادها استعداد تمدّن آفريني و فرهنگ آفريني دارند و بعضي ديگر ندارند.«كنت گوبينو» فيلسوف معروف فرانسوي طرفدار اين نظريّه است.2. نظريّة جغرافيايي: طبق اين نظريه، عامل سازندة تمدّن و به وجودآورندة فرهنگ و توليدكنندة صنعت، محيط طبيعي است. اين اقليمهاي خاص و منطقههاي خاص ميباشند كه پيش برنده و نوآفرين ميباشند. منتسكيو دانشمند جامعهشناس فرانسوي قرن هفدهم، در كتاب معروف روحالقوانين طرفدار اين نظريّه است.3. نظريّة قهرمانان: طبق اين نظريه اكثريّت افراد بشر فاقد ابتكارند، دنباله روند، مصرف كنندة انديشه و صنعت ديگراناند؛ اما همواره كم و بيش در هر جامعهاي يك اقليّت مبتكر، ابداعگر، پيشرو و پيشتاز، توليدكنندة انديشه و آفرينندة صنعت وجود دارد و آنان هستند كه تاريخ را به جلو ميرانند و وارد مرحلة جديدي ميكنند. «كارلايل» فيلسوف انگليسي چنين نظريهاي دارد.4. نظرية اقتصادي: كارل و ماركس طرفدار اين نظريه است.5. نظريّة الهي: تحوّلات و تطوّرات تاريخ، جلوگاه مشيّت حكيمانه و حكمت بالغة الهي است. پس آنچه تاريخ را جلو ميبرد و دگرگون ميسازد ارادة خداوند است. «بوسوئه» مورّخ و اسقف معروف، طرفدار اين نظريّه است.اينها نظريّاتي است كه معمولاً در كتب فلسفة تاريخ به عنوان علل محرّكة تاريخ طرح ميشود،از نظر ما غالباً اين نظريات به علت محرّكة تاريخ كه در پي كشف آن هستيم مربوط نميشود. مثلاٌ نظريّة نژاديك نظريه جامعه شناسانه است و از اين جهت قابل طرح است، اما راز فلسفة تاريخ همچنان مهجول ميماند. اينكه عامل، يك نژاد باشد يا همة نژادها راز تحرّك تاريخ را نميگشايد.همچنين نظريّة جغرافيايي. اين نظريّه نيز به نوبة خود مربوط به يك مسألة جامعه شناسي مفيدي است. اما پرسش اصلي سر جاي خود باقي است.از اينها بيربطتر نظريّة الهي است. مگر تنها تاريخ است كه جلوهگاه مشيّت الهي است؟ همة عالم، از آغاز تا انجام با همة اسباب و علل و موجبات و موانع، جلوهگاه مشيّت الهي است. نسبت مشيّت الهي با همة اسباب و علل جهان عليالسّويّه است. همچنانكه زندگي متحوّل و متطوّر انسان جلوهگاه مشيّت الهي است، زندگي ثابت و يكنواخت زنبور عسل هم جلوهگاه مشيّت الهي است.نظريّة اقتصادي تاريخ نيز فاقد جنبة فنّي و اصولي است. نظرية اقتصادي تاريخ به اين صورت كه طرح شده، فقط ماهيّت و هويّت تاريخ را روشن ميكند كه مادّي و اقتصادي است و همة شؤون ديگر به منزلة اَعراض اين جوهر تاريخي است.نظريّة قهرمانان، اعمّ از اينكه درست باشد يا نادرست، مستقيماً به فلسفة تاريخ، يعني به عامل محرّك تاريخ مربوط ميشود.
کد سوال : 7808
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : عامل تحرك تاريخ و تطور اجتماعي چيست؟
پاسخ : دربارة اين مسأله نظريّاتي به اين شكل طرح ميشود: 1. نظريّة نژادي: طبق اين نظريّه، عامل اساسي پيش برندة تاريخ، برخي نژادها هستند. بعضي نژادها استعداد تمدّن آفريني و فرهنگ آفريني دارند و بعضي ديگر ندارند.«كنت گوبينو» فيلسوف معروف فرانسوي طرفدار اين نظريّه است.2. نظريّة جغرافيايي: طبق اين نظريه، عامل سازندة تمدّن و به وجودآورندة فرهنگ و توليدكنندة صنعت، محيط طبيعي است. اين اقليمهاي خاص و منطقههاي خاص ميباشند كه پيش برنده و نوآفرين ميباشند. منتسكيو دانشمند جامعهشناس فرانسوي قرن هفدهم، در كتاب معروف روحالقوانين طرفدار اين نظريّه است.3. نظريّة قهرمانان: طبق اين نظريه اكثريّت افراد بشر فاقد ابتكارند، دنباله روند، مصرف كنندة انديشه و صنعت ديگراناند؛ اما همواره كم و بيش در هر جامعهاي يك اقليّت مبتكر، ابداعگر، پيشرو و پيشتاز، توليدكنندة انديشه و آفرينندة صنعت وجود دارد و آنان هستند كه تاريخ را به جلو ميرانند و وارد مرحلة جديدي ميكنند. «كارلايل» فيلسوف انگليسي چنين نظريهاي دارد.4. نظرية اقتصادي: كارل و ماركس طرفدار اين نظريه است.5. نظريّة الهي: تحوّلات و تطوّرات تاريخ، جلوگاه مشيّت حكيمانه و حكمت بالغة الهي است. پس آنچه تاريخ را جلو ميبرد و دگرگون ميسازد ارادة خداوند است. «بوسوئه» مورّخ و اسقف معروف، طرفدار اين نظريّه است.اينها نظريّاتي است كه معمولاً در كتب فلسفة تاريخ به عنوان علل محرّكة تاريخ طرح ميشود،از نظر ما غالباً اين نظريات به علت محرّكة تاريخ كه در پي كشف آن هستيم مربوط نميشود. مثلاٌ نظريّة نژاديك نظريه جامعه شناسانه است و از اين جهت قابل طرح است، اما راز فلسفة تاريخ همچنان مهجول ميماند. اينكه عامل، يك نژاد باشد يا همة نژادها راز تحرّك تاريخ را نميگشايد.همچنين نظريّة جغرافيايي. اين نظريّه نيز به نوبة خود مربوط به يك مسألة جامعه شناسي مفيدي است. اما پرسش اصلي سر جاي خود باقي است.از اينها بيربطتر نظريّة الهي است. مگر تنها تاريخ است كه جلوهگاه مشيّت الهي است؟ همة عالم، از آغاز تا انجام با همة اسباب و علل و موجبات و موانع، جلوهگاه مشيّت الهي است. نسبت مشيّت الهي با همة اسباب و علل جهان عليالسّويّه است. همچنانكه زندگي متحوّل و متطوّر انسان جلوهگاه مشيّت الهي است، زندگي ثابت و يكنواخت زنبور عسل هم جلوهگاه مشيّت الهي است.نظريّة اقتصادي تاريخ نيز فاقد جنبة فنّي و اصولي است. نظرية اقتصادي تاريخ به اين صورت كه طرح شده، فقط ماهيّت و هويّت تاريخ را روشن ميكند كه مادّي و اقتصادي است و همة شؤون ديگر به منزلة اَعراض اين جوهر تاريخي است.نظريّة قهرمانان، اعمّ از اينكه درست باشد يا نادرست، مستقيماً به فلسفة تاريخ، يعني به عامل محرّك تاريخ مربوط ميشود.
کد سوال : 7809
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : عامل تحرك تاريخ و تطور اجتماعي چيست؟
پاسخ : دربارة اين مسأله نظريّاتي به اين شكل طرح ميشود: 1. نظريّة نژادي: طبق اين نظريّه، عامل اساسي پيش برندة تاريخ، برخي نژادها هستند. بعضي نژادها استعداد تمدّن آفريني و فرهنگ آفريني دارند و بعضي ديگر ندارند.«كنت گوبينو» فيلسوف معروف فرانسوي طرفدار اين نظريّه است.2. نظريّة جغرافيايي: طبق اين نظريه، عامل سازندة تمدّن و به وجودآورندة فرهنگ و توليدكنندة صنعت، محيط طبيعي است. اين اقليمهاي خاص و منطقههاي خاص ميباشند كه پيش برنده و نوآفرين ميباشند. منتسكيو دانشمند جامعهشناس فرانسوي قرن هفدهم، در كتاب معروف روحالقوانين طرفدار اين نظريّه است.3. نظريّة قهرمانان: طبق اين نظريه اكثريّت افراد بشر فاقد ابتكارند، دنباله روند، مصرف كنندة انديشه و صنعت ديگراناند؛ اما همواره كم و بيش در هر جامعهاي يك اقليّت مبتكر، ابداعگر، پيشرو و پيشتاز، توليدكنندة انديشه و آفرينندة صنعت وجود دارد و آنان هستند كه تاريخ را به جلو ميرانند و وارد مرحلة جديدي ميكنند. «كارلايل» فيلسوف انگليسي چنين نظريهاي دارد.4. نظرية اقتصادي: كارل و ماركس طرفدار اين نظريه است.5. نظريّة الهي: تحوّلات و تطوّرات تاريخ، جلوگاه مشيّت حكيمانه و حكمت بالغة الهي است. پس آنچه تاريخ را جلو ميبرد و دگرگون ميسازد ارادة خداوند است. «بوسوئه» مورّخ و اسقف معروف، طرفدار اين نظريّه است.اينها نظريّاتي است كه معمولاً در كتب فلسفة تاريخ به عنوان علل محرّكة تاريخ طرح ميشود،از نظر ما غالباً اين نظريات به علت محرّكة تاريخ كه در پي كشف آن هستيم مربوط نميشود. مثلاٌ نظريّة نژاديك نظريه جامعه شناسانه است و از اين جهت قابل طرح است، اما راز فلسفة تاريخ همچنان مهجول ميماند. اينكه عامل، يك نژاد باشد يا همة نژادها راز تحرّك تاريخ را نميگشايد.همچنين نظريّة جغرافيايي. اين نظريّه نيز به نوبة خود مربوط به يك مسألة جامعه شناسي مفيدي است. اما پرسش اصلي سر جاي خود باقي است.از اينها بيربطتر نظريّة الهي است. مگر تنها تاريخ است كه جلوهگاه مشيّت الهي است؟ همة عالم، از آغاز تا انجام با همة اسباب و علل و موجبات و موانع، جلوهگاه مشيّت الهي است. نسبت مشيّت الهي با همة اسباب و علل جهان عليالسّويّه است. همچنانكه زندگي متحوّل و متطوّر انسان جلوهگاه مشيّت الهي است، زندگي ثابت و يكنواخت زنبور عسل هم جلوهگاه مشيّت الهي است.نظريّة اقتصادي تاريخ نيز فاقد جنبة فنّي و اصولي است. نظرية اقتصادي تاريخ به اين صورت كه طرح شده، فقط ماهيّت و هويّت تاريخ را روشن ميكند كه مادّي و اقتصادي است و همة شؤون ديگر به منزلة اَعراض اين جوهر تاريخي است.نظريّة قهرمانان، اعمّ از اينكه درست باشد يا نادرست، مستقيماً به فلسفة تاريخ، يعني به عامل محرّك تاريخ مربوط ميشود.
کد سوال : 7810
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : عامل تحرك تاريخ و تطور اجتماعي چيست؟
پاسخ : دربارة اين مسأله نظريّاتي به اين شكل طرح ميشود: 1. نظريّة نژادي: طبق اين نظريّه، عامل اساسي پيش برندة تاريخ، برخي نژادها هستند. بعضي نژادها استعداد تمدّن آفريني و فرهنگ آفريني دارند و بعضي ديگر ندارند.«كنت گوبينو» فيلسوف معروف فرانسوي طرفدار اين نظريّه است.2. نظريّة جغرافيايي: طبق اين نظريه، عامل سازندة تمدّن و به وجودآورندة فرهنگ و توليدكنندة صنعت، محيط طبيعي است. اين اقليمهاي خاص و منطقههاي خاص ميباشند كه پيش برنده و نوآفرين ميباشند. منتسكيو دانشمند جامعهشناس فرانسوي قرن هفدهم، در كتاب معروف روحالقوانين طرفدار اين نظريّه است.3. نظريّة قهرمانان: طبق اين نظريه اكثريّت افراد بشر فاقد ابتكارند، دنباله روند، مصرف كنندة انديشه و صنعت ديگراناند؛ اما همواره كم و بيش در هر جامعهاي يك اقليّت مبتكر، ابداعگر، پيشرو و پيشتاز، توليدكنندة انديشه و آفرينندة صنعت وجود دارد و آنان هستند كه تاريخ را به جلو ميرانند و وارد مرحلة جديدي ميكنند. «كارلايل» فيلسوف انگليسي چنين نظريهاي دارد.4. نظرية اقتصادي: كارل و ماركس طرفدار اين نظريه است.5. نظريّة الهي: تحوّلات و تطوّرات تاريخ، جلوگاه مشيّت حكيمانه و حكمت بالغة الهي است. پس آنچه تاريخ را جلو ميبرد و دگرگون ميسازد ارادة خداوند است. «بوسوئه» مورّخ و اسقف معروف، طرفدار اين نظريّه است.اينها نظريّاتي است كه معمولاً در كتب فلسفة تاريخ به عنوان علل محرّكة تاريخ طرح ميشود،از نظر ما غالباً اين نظريات به علت محرّكة تاريخ كه در پي كشف آن هستيم مربوط نميشود. مثلاٌ نظريّة نژاديك نظريه جامعه شناسانه است و از اين جهت قابل طرح است، اما راز فلسفة تاريخ همچنان مهجول ميماند. اينكه عامل، يك نژاد باشد يا همة نژادها راز تحرّك تاريخ را نميگشايد.همچنين نظريّة جغرافيايي. اين نظريّه نيز به نوبة خود مربوط به يك مسألة جامعه شناسي مفيدي است. اما پرسش اصلي سر جاي خود باقي است.از اينها بيربطتر نظريّة الهي است. مگر تنها تاريخ است كه جلوهگاه مشيّت الهي است؟ همة عالم، از آغاز تا انجام با همة اسباب و علل و موجبات و موانع، جلوهگاه مشيّت الهي است. نسبت مشيّت الهي با همة اسباب و علل جهان عليالسّويّه است. همچنانكه زندگي متحوّل و متطوّر انسان جلوهگاه مشيّت الهي است، زندگي ثابت و يكنواخت زنبور عسل هم جلوهگاه مشيّت الهي است.نظريّة اقتصادي تاريخ نيز فاقد جنبة فنّي و اصولي است. نظرية اقتصادي تاريخ به اين صورت كه طرح شده، فقط ماهيّت و هويّت تاريخ را روشن ميكند كه مادّي و اقتصادي است و همة شؤون ديگر به منزلة اَعراض اين جوهر تاريخي است.نظريّة قهرمانان، اعمّ از اينكه درست باشد يا نادرست، مستقيماً به فلسفة تاريخ، يعني به عامل محرّك تاريخ مربوط ميشود.
کد سوال : 7811
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چه ويژگي انساني باعث تكامل اجتماعي زندگي اوست؟
پاسخ : انسان خصايصي دارد كه به موجب آن خصايص، زندگي اجتماعياش متكامل است. يكي از آن خصايص و استعدادها، حفظ و جمع تجارب است؛ آنچه را كه وسيلة تجربه و اكتساب به دست ميآورد، آن را نگهداري ميكند و پاية تجارب بعدي قرار ميدهد.يكي ديگر استعداد يادگيري از راه بيان و قلم است. تجارب و مكتسبات ديگران را نيز از راه زبان و در مرحلة عاليتر از راه خط به خود منتقل ميكند. تجارب يك نسل، از طريق مكالمه و از طريق نوشتن براي نسلهاي بعد باقي ميماند و روي هم انباشته ميشود.ويژگي سوم، مجهّز بودن انسان به نيروي عقل و ابتكار است. انسان به واسطة اين نيروي مرموز، قدرت آفرينندگي و ابداع دارد، مظهر خلاّقيت و ابداع الهي است. چهارمين ويژگي او، ميل ذاتي و علاقة فطري به نوآوري است.
کد سوال : 7812
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چه ويژگي انساني باعث تكامل اجتماعي زندگي اوست؟
پاسخ : انسان خصايصي دارد كه به موجب آن خصايص، زندگي اجتماعياش متكامل است. يكي از آن خصايص و استعدادها، حفظ و جمع تجارب است؛ آنچه را كه وسيلة تجربه و اكتساب به دست ميآورد، آن را نگهداري ميكند و پاية تجارب بعدي قرار ميدهد.يكي ديگر استعداد يادگيري از راه بيان و قلم است. تجارب و مكتسبات ديگران را نيز از راه زبان و در مرحلة عاليتر از راه خط به خود منتقل ميكند. تجارب يك نسل، از طريق مكالمه و از طريق نوشتن براي نسلهاي بعد باقي ميماند و روي هم انباشته ميشود.ويژگي سوم، مجهّز بودن انسان به نيروي عقل و ابتكار است. انسان به واسطة اين نيروي مرموز، قدرت آفرينندگي و ابداع دارد، مظهر خلاّقيت و ابداع الهي است. چهارمين ويژگي او، ميل ذاتي و علاقة فطري به نوآوري است.
کد سوال : 7813
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : امام باقر (ع) درباره امر به معروف و نهي از منکر چه فرمودهاند؟
پاسخ : امام باقر (ع) درباره امر به معروف و نهي از منکر مي فرمايد:«بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَتَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَتَحِلٌّ الْمَکاسِبُ وَتُرَدُّ الْمَظالِمُ وَتُعْمَرُ الْارْضُ وَيُنْتَصَفُ مِنَ الْاَعْداءِ وَيَسْتَقيمُ الْاَمْرُ» (فروع کافي، 5/ 56) [به وسيله اين اصل، ساير دستورها زنده مي شود، راهها امن مي گردد، کسبها حلال مي شود، مظالم به صاحبان اصلي برگردانده مي شود، زمين آباد مي گردد، از دشمنان انتقام گرفته مي شود، کارها رو به راه مي شود.]