کد سوال : 7784
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا پذيرش اعمال، نياز به ايمان به انبياء و اولياء خدا دارد؟
پاسخ : به نظر ميرسد دخالت ايمان به انبياٌ واولياء خدا در پذيرش اعمال از دو جهت است:يكي ، اينكه معرفت آنان برميگردد به معرفت خدا. در حقيقت شناختن خدا و شؤون او بدون معرفت اولياء خدا كامل نميگردد؛ به عبارت ديگر اينكه شناختن خدا بطور كامل، شناختن مظاهر هدايت و راهنمايي است.ديگر اينكه شناختن مقام نبوت و امامت از اين نظر لازم است كه بدون معرفت آنان، بدست آوردن برنامة كامل و صحيح ممكن نيست.
کد سوال : 7785
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا غير مسلمانان هم ممكن است كه به بهشت بروند؟
پاسخ : همة غير مسلمانان از نظر مأجور بودن در قبال اعمال خير، يكسان نيستند؛ ميان غير مسلماني كه به خدا و قيامت معتقد نيست و غير مسلماني كه به خدا و قيامت معتقد هست، ولي از موهبت ايمان به نبوت محروم است تفاوت عظيم است. براي دستة اول امكان انجام يك عمل مقبول عندالله نيست، ولي براي دستة دوم هست. اين دسته ممكن است با شرايطي به بهشت بروند، ولي براي دستة اول ممكن نيست.
کد سوال : 7786
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : منظور از «جحود» چيست؟
پاسخ : جحود اين است كه فكر و انديشه به واسطة دليل و منطق تسليم گردد و حقيقت از نظر عقل و چراغ انديشه روشن گردد، اما روح و احساسات خودخواهانه و متكبرانه سرباز زند و تسليم نشود
کد سوال : 7787
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : جحود اين است كه فكر و انديشه به واسطة دليل و منطق تسليم گردد و حقيقت از نظر عقل و چراغ انديشه روشن گردد، اما روح و احساسات خودخواهانه و متكبرانه سرباز زند و تسليم نشود.
پاسخ : جحود اين است كه فكر و انديشه به واسطة دليل و منطق تسليم گردد و حقيقت از نظر عقل و چراغ انديشه روشن گردد، اما روح و احساسات خودخواهانه و متكبرانه سرباز زند و تسليم نشود
کد سوال : 7788
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : امام باقر(ع) در مورد اهميت «نگهداري عمل»، پس از انجام آن، چه فرمودهاند؟
پاسخ : امام باقر(عليهالسلام) فرمود: «اَلْاِبْقاءُ عَلَي الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ. قالَ (الراوي): وَ مَا الْاِبْقاءُ عَلَي الْعَمَلِ؟ قالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ، وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلّهِ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ، فَتُكْتَبُ لَهُ سِرّاً، ثُمَّ يَذْكُرُها فَتُمْحي فَتُكْتَبُ لَهُ عَلانِيَةً، ثُمَّ يَذْكُرُها فَتُمْحي وَ تُكتَبُ لَهُ رِياءً» (وسائل،1/55)[نگهداري عمل از خود عمل مشكلتر است. راوي گفت: نگهداري عمل يعني چه؟ امام فرمود: يعني انسان عملي براي خداي يكتا دور از چشم مردم انجام ميدهد و در نامة عمل او همينطور ثبت ميشود؛ بعد آن عملا را بازگو ميكند؛ آن عمل از صورت يك عمل سري محو ميشود و به عنوان يك عمل علني در نامة عمل او ثبت ميگردد. بار ديگر آن عمل را بازگو ميكند. در اين وقت آن عمل از ديوان حسنات محو ميشود و به عنوان يك عمل «ريائي» در ديوان سيئات او ثبت ميگردد.]
کد سوال : 7789
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن در سوره نساء، تكليف مستضعفين فكري و ديني را چه ميداند؟
پاسخ : در سورة النساء، آية 97، 98و99 چنين آمده است: «الَّذينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي اَنْفُسِهِمْ قالو فيمَ كُنْتُمْ؟ قالوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْاَرْضِ، قالوا المْ تَكُنْ اَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهاجِروا فيها؟ فَاُولئِكَ مَأْْويهُمْ جَهَنَّمُ وَسائَتْ مَصيراً، اِلَّا الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجال وَالنِّساءِ وَالْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعون حيلَةً وَ لا يَهْتَدونَ سَبيلاً. فَاُولئِكَ عَسَي الله اَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللهُ عَفُوّاً غَفوراً.»در آية اول، جريان پرسش و پاسخ مأموران الهي با بعضي از مردم پس از مرگ آنها مطرح است. فرشتگان از آنها ميپرسند شما در دنيا در چه وضعي بسر ميبرديد؟ آنها معتذر ميشوند كه ما مردمي بيچاره بوديم، دستمان به كسي و چيزي نميرسيد فرشتگان ميگويند شما مستضعف نيستيد، زيرا زمين خدا فراخ بود و شما ميتوانستيد از آنجا مهاجرت كرده به نقطهاي برويد كه همه جور امكان در آنجا بود، پس شما مقصّريد و مستوجب عذاب.در آية دوم وضع برخي مردم را ذكر ميكند كه واقعاٌ مستضعفند، خواه مرد و يا زن و يا كودك. اينها كساني هستند كه دستشان به جايي نميرسد و راه به جايي نميبرند.در آية سوم نويد ميدهد و اميدوار ميكند به اينكه خداوند كريم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد.
کد سوال : 7790
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : كلمه «مُرجَوْنَ لِامْرِالله» از كجا اقتباس شده است؟
پاسخ : در آية 106 از سورة توبه ميفرمايد: «وَ آخَرونَ مُرْجَوْن لِاَمْرِ اللهِ اِمّا يُعَذِّبُهُمْ وَ اِمّا يَتوبُ عَلَيْهِمْ، وَ الله عَليمُ حَكيمُ»[گروه ديگري كارشان احاله ميشود به امر خدا، يا آنها را معذب ميكند و يا بر آنها ميبخشايد؛ خداوند دانا و حكيم است.]كلمة مُرْجون لِاَمْرِالله از همين آيه اقتباس شده است.
کد سوال : 7791
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : امام باقر(ع)، «مُرْجَوْنَ لِامْرِالله» را چه كساني معرفي ميكند؟
پاسخ : در روايت آمده است كه امام باقر(ع) دربارة اين كلمات آيه 106سورة توبه ميفرمايد: «همانا قومي بودند در صدر اسلام كه ابتدا مشرك بودند و مرتكب جناياتي بزرگ شدند، حمزه و جعفر و امثال اينها را از مسلمين كشتند؛ اينها بعد مسلمان شدند، شرك را رها كردند و به توحيد گراييدند؛ اما ايمان در قلب آنها راه نيافت كه در زمرة مؤمنين قرار گيرند و استحقاق بهشت پيدا كنند و در عين حال از جحود وعنادهم كه موجب معذّب بودن آنها بود دست برداشته بودند؛ اينها نه مؤمن بودند و نه كافر و جاحد، اينها هستند «مُرْجَوْنَ لَاِمْرِالله» كه امرشان حواله به خداست.» (الميزان9/406)
کد سوال : 7792
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا اصالت نيروي حيات و زندگي، مورد قبول دانشمندان ميباشد؟
پاسخ : حقيقت اين است كه در موضوع حيات و زندگي و خواص موجود زنده، تحقيقات گرانبهايي صورت گرفت كه اصالت نيروي حياتي را كاملاً روشن ميسازد و عدة زيادي از دانشمندان اين حقيقت را درك كرده و در تحقيقات خود اشاره به اصالت نيروي زندگي كردهاند و جداً اظهار داشتهاند: كه نيروي زندگي، نيرويي است كه در جريان طبيعت بر ماده علاوه ميشود و آثار زندگي، معلول اين نيروست نه صرفاً معلول تركيب و جمع و تفريق و تأليف اجزاء ماده؛ تركيب و جمع و تفريق و تأليف اجزاء ماده شرط لازم پيدايش آثار حيات و زندگي است نه شرط كافي. كساني هم كه مانند لامارك دانشمند زيستشناس معروف، منكر اصالت نيروي حياتي شدهاند و رسماً اظهار داشتهاند كه طبيعت زنده را از نظر مكانيك بايد مطالعه كرد، وقتي كه كاملاً در نظريه آنها دقيق ميشويم، ميبينيم چيزي كه آنها را وادار كرده است كه اصالت نيروي حياتي را منكر شوند، اين است كه اصالت نيروي حياتي را مساوي با «ثنويت» و جدايي و انفصال وجودي قوة حياتي از ماده و آثار ماده ميدانستند، چنين ميپنداشتهاند كه اگر نيروي حياتي اصالت داشته باشد لازم است كه با محيط و عوامل محيط بستگي نداشته باشد، در همه محيطها يكسان باشد، از عوامل محيط متأثر نشود، با فعاليتهاي فيزيكي و شيميايي بدن وابستگي نداشته باشد و حال آنكه مشاهدات علمي خلاف همه اينها را ثابت ميكند. لامارك ميگويد:«زندگي جز كيفيت فيزيكي نيست، همه كيفيات حيات به عللي فيزيكي يا شيميايي «بستگي» دارد و «منشأ» آنها در ساختمان مادة جاندار است.»مثل اينكه لامارك گمان كرده است اگر نيروي زندگي اصالت داشته باشد، ميبايست با علل فيزيكي و شيميايي «بستگي» نداشته باشد و ميبايست منشائي در ساختمان ماده جاندار نداشته باشد.به هرحال، نظريه «اصالت نيروي زندگي» نظريهاي است كه در تحقيقات علمي جديد كاملاً تأييد شده و مخصوصاً نظريه «تكامل انواع»، بيش از پيش اصالت نيروي حيات و حكومت و تسلط آن را بر ماده و نيروهاي بيجان طبيعت اثبات كرد. داروين كه قهرمان اصلي اين نظريه است هرچند در مقام اثبات اصالت نيروي حياتي نيست و بلكه در ابتدا كار خود را بر پايه «انتخاب طبيعي» مينهد و انتخاب طبيعي را صرفاً نتيجه تغييرات اتفاقي و تصادفي و بدون هدف طبيعت ميداند ولي عاقبت همين كه در رمز پيشرفت و سرّ سير منظم تكاملي انواع، دقيق ميشود، ناچار ميشود كه به قول خودش «براي طبيعت زنده شخصيت قائل شود». داروين در پي جستجوي اصالت نيروي حياتي نبود ولي خود به خود به اين نتيجه رسيد، تا آنجا كه در زمان خودش برخي به او گفتند: «تو از انتخاب طبيعي مانند، يك قوهاي فعال و قدرتي ماوراء الطبيعي صحبت ميكني.»كساني كه جنبههاي رواني انساني را مورد مطالعه قرار دادند، بدون آنكه در صدد پيدا كردن اصالت حيات انساني باشند و بدون آنكه خودشان به نتيجه فلسفي كه از تحقيقاتشان حاصل ميشود توجه داشته باشند، به همين نتيجه رسيدند
کد سوال : 7793
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : كتاب «توحيد مفضل» چگونه به وجود آمد؟
پاسخ : يكي از اصحاب امام صادق(ع) به نام مفضّل بن عمر ميگويد: در مسجد پيغمبر نماز خواندم و سپس در انديشه فرو رفتم و دربارة پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و عظمت آن حضرت فكر ميكردم. در همان حال عبدالكريم بن ابي العوجاء ـ كه به اصطلاح آن وقت زنديق بوده است آمد و به فاصلة دورتري نشست. سپس يكي ديگر از هم مسلكان وي آمد. دو نفري شروع كردند به كفر گفتن؛ يعني خدا را انكار كردند و پيغمبر را فقط به عنوان يك مفكّر و نابغة بزرگ ـ نه به عنوان فرستادة خدا و مبعوث از جانب او و به عنوان كسي كه از مبدئي غيبي وحي تلقي ميكرده است ـ يادكردند. ميگفتند او نابغهاي بود كه افكارش را به صورت وحي عرضه داشت تا بتواند در مردم نفوذ كند و الّا نه خدايي هست و نه وحيي و نه قيامتي.مفضل از شنيدن سخنان آنها سخت ناراحت شد و به آنها ناسزا گفت. سپس به محضر امام صادق(ع) آمد و جريان را به عرض رسانيد. حضرت او را دلداري داد و فرمود من تو را مجهز ميكنم به سخناني كه بتواني با آنان مواجه شوي و سخنانشان را جواب گويي. سپس امام صادق(ع) در چند جلسة طولاني تعلمياتي به مفضّل داد؛ مفضّل نوشت و به اين ترتيب كتاب توحيد مفضّل به وجود آمد.