• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 13850
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ايمان ايمه به غيب چگونه بود؟
پاسخ : آنچه كه در ارايه پاسخ لازم است ، توجه كنيم ، نكات ذيل است : 1- مفسران درباره ً حرف با كه در عبارت يومنون بالغيب به كار رفته ، سه احتمال را مطرح كرده اند .الف ) حرف با به معناي ظرف است يعني مومنان هم چنانكه در مقام جلوت و مكان علني به خداوند، وحي ، قيامت و امثال آن ايمان دارند در هنگام خلوت و محل پوشيده از انظار مردم نيز، به آنها باور دارند .ب ) حرف با به معناي سببيت است يعني مومنان به سبب دل و قلب خود به خداوند ايمان پيدا مي كنند ودر اثر شهود و حضور قلبي خداوند را باور مي كنند .ج ) حرف با به معناي صله و تعديه است به اين معنا كه مومنان به عالم غيب كه در مقابل عالم شهود قرار دارد، ايمان دارند .به بياني ديگر، آنها حصار عالم شهود ومحسوسات را شكسته و از روي آگاهي به عالم غيب همانند خدا، وحي ،بهشت ، جهنم و فرشتگان عقيده مند مي باشند .در اين ميان ، احتمال سوم مورد تاييد بيشتر مفسران قرار گرفته است ، ( علامه طباطبايي ، ترجمه الميزان ، ج 1، ص 55، نشر فرهنگي رجا و طبرسي ، مجمع البيان ، ج ، ص 83، نشر بيروت ، موسسه اعلمي ) . 2- علماي اسلامي ، غيب را به دو قسم تقسيم كرده اند يكي غيب مطلق و ديگري غيب نسبي ؛ الف ) منظور از غيب مطلق ، امر نهاني است كه در همه مقاطع وجودي و براي همگان پوشيده ومستور است . مانند كنه ذات خداوند كه غيب الغيوب است و معرفت آن براي احدي جز ذات احديت مقدور نيست و نسبت به همگان غيب است. ب ) غيبي نسبي آن است كه در برخي مقاطع وجودي و يا براي برخي افرادغيب است مانند اخبار گذشتگان و قيامت و فرشتگان . ( جوادي آملي ،عبدالله ، تفسير تسنيم ، ج 2، ص 170، نشر اسرا و شهيد مطهري ، مجموعه آثار، ج 3، ص 336، انتشارات صدرا ) . 3- اين كه ايمان امامان به عالم غيب باداشتن علم شهودي نسبت به آنها دو گونه قابل توجيه است . 1- در بياني كه گذشت ، روشن مي شود زيرا غيب تنها بر عالم غيب نسبي محدود نمي باشدتا سوال از متعلق ايمان ايمه قابل توجيه نباشد، بلكه چنانكه گذشت افزون بر غيب نسبي يك نوع غيب مطلق هم داريم كه معرفت بدان نه با علم حضوري و شهود قلبي ميسر است و نه با كمك علم حصولي و مفهومي. مانند حقيقت و كنه هستي خداوند كه از همه خلايق حتي از انبيا و ايمه ( ع ) هم مستور است . 2- منظور از عالم غيب عوالم ماورا مادي است كه قابل ادراك حسي نيست و راه معرفت به آن عقل و وحي و شهود باطني است . براساس اين معنا ايمان به غيب نسبت به همگان معناي روشني مي يابد، زيرادرست است كه آنان به شهود باطني رسيده اند، ولي ايمان به غيب در اين جا يعني ايمان به امور فراحسي و مربوط به مراتب وجودي برتر از عالم ماده و چه كسي آن را شهود باطني كرده باشد يا نكرده باشد.;
کد سوال : 13851
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : به نظرشما بهترين چيزي كه انسان مي توانداز معبود خود درخواست كند چيست ؟
پاسخ : بهترين درخواست از معبود خود اوست و خوشا به حال آنان كه از خداخداي را و جز به او دل نبسته اند .الهي ! چون در تو نگرم از جمله مي جوين سر اگر نفسي تاجدارانم وتاج برسر و چون درخود نگرم از جمله خاكسارانم وخاك ب با تو پردازم به جور و قصور نپردازم . ( مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري ) ;
کد سوال : 13852
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : با فضيلت ترين دعا كدامند وكدام يك در خودسازي انسان موثر است ؟
پاسخ : غالب دعاهاي ماثوره از اهل بيت ( ع ) اين ويژگي را دارند البته تاثير پذيري افراد نسبت به آنها متفاوت است . از جمله دعاهايي كه بسيار توصيه مي شود دعاي مكارم الاخلاق است كه عالي ترين مكتب تربيتي را حامل است . نيز دعاي ابوحمزه ثمالي مناجات اميرالمومنين ( ع ) در مسجد كوفه دعاي عرفه و . ...;
کد سوال : 13854
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : راز نزول قرآن به زبان عربي چيست ؟ چرا نماز و خواندن قرآن بايد با صوت و لحن مخصوص باشد؟
پاسخ : رازنزول قرآن به زبان عربي اولا" يك جريان و امر طبيعي است ؛ زيرا هر سخنورو دانشمندي مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي كند ومي نويسد .خداوند متعال نيز در ارسال پيامبران و ابلاغ پيامهاي خويش همين رويه را تاييد كرده و به كار گرفته است . ( ( و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم فيضل الله من يشا و يهدي من يشا و هو العزيز الحكيم ؛ و ماهيچ فرستاده اي را جز با زبان مردمش نفرستاديم تا [ بتواند حقايق را ] براي آنان به روشني بيان كند .پس خداوند هر كس را كه بخواهد گمراه و هر كس راكه بخواهد هدايت مي كند و او شكست ناپذير و فرزانه است ) ) ، ( ابراهيم / 4 ). بر اين اساس ، اگر قرآن به زباني جز زبان عربي نازل مي شد جاي آن داشت كه از حكمت نزول قرآن به آن زبان سوال شود و گفته شود : با آنكه مخاطبان نخستين اين پيام عرب زبان هستند، چرا اين پيام به زبان عربي نازل نشده است ؟ علاوه بر آنكه تحدي و طلب همانند آوري اين كتاب ، ضرورت نزول آن را به زبان عربي دو چندان مي كند؛ چگونه مي شود از مخاطباني كه جز بازبان عربي آشنا نيستند و يا تسلط كافي بر زبانهاي ديگر ندارند در خواست شود كه براي روشن شدن حقانيت يا نادرستي مدعاي پيامبر، سخني همانندقرآن بياورند در صورتي كه قرآن به زبان عربي نباشد .در اين صورت به آساني خواهند گفت ما عرب زبانها محتواي پيام تو را نمي فهميم پس چگونه همانند آن را بياوريم . پس تحدي به قرآن نيز اقتضا مي كند كه اين پيام به زباني باشد، كه مخاطبان اوليه اش آن را درك كنند، بتوانند در باب درستي يانادرستي مدعاي پيامبر، خود را بيازمايند و حقيقت برايشان روشن شود، ( نگا : قرآن شناسي ، استاد محمدتقي مصباح يزدي ، تحقيق و نگارش محمودرجبي ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ( ره ) ، قم ، چاپ اول ، 1376 ش ، صص 98 - 103 ) . چند نكته را نيز متذكر مي شويم : الف. خواندن قرآن به زبان عربي به جز در موارد خاص مانند نذر و ...واجب نيست . ب . خواندن قرآن با صوت ، لحن و آواز مخصوص واجب نيست . ج. نماز بايد به زبان عربي با قرايت صحيح خوانده شود اما واجب نيست باصوت و آواز مخصوص خوانده شود .خواندن نماز به عربي يكي ازنشانه هاي جهاني بودن دين اسلام رمز وحدت و يگانگي مسلمانان است. عربي خواندن ، آن را از تحريف و آميخته به خرافات و مطالب بي اساس -هنگام ترجمه آن به زبان هاي ديگر - نگاه مي دارد و به اين وسيله روح اين عبادت اسلامي محفوظ مي ماند .گفتني است توحيد و يگانگي در تمام اصول و فروع اسلام ، يك زيربناي اساسي محسوب مي گردد و نماز به سوي قبله واحد، در اوقات معين و به يك زبان مشخص ، نمونه اي از اين وحدت است . در ضمن ياد گرفتن ترجمه نماز بسيار ساده و آسان است . ( ر.ك : توضيح المسايل مراجع تقليد، مباحث قرايت ؛ آيت الله مكارم ، ج 3، صص 58 - 56 ) . ;
کد سوال : 13855
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : درباره صحت تفال به كتاب حافظ توضيح دهيد.
پاسخ : درباره تفال به قرآن مجيد، احاديثي وارد شده است ؛ولي در مورد ديوان حافظ و يا مثنوي و بعضي كتاب هاي ديگر، دليلي درمورد صحت تفال به آنها در دست نيست . البته ديوان حافظ و يا مثنوي ، به دليل آن كه داراي مفاهيم بسيار متنوع و قابل تفسيرهاي گوناگون است ، دربسياري از موارد با منويات فرد نوعي انطباق حاصل مي كند .آنچه كه در اين بين توجه به آن لازم است ، پرهيز از معتقد شدن به نتيجه تفال است ؛ چرا كه نوعا" اعتقاد به مضامين آنها، زمينه را براي بروز همان معتقدات ، ايجادمي كند .;
کد سوال : 13856
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا در روايات روز جمعه به عنوان عيد بزرگ شمرده شده است ؟
پاسخ : اين مساله در احكام نيست ، اما ذكر آن در پاره اي از متون شايد به جهت اين باشد كه عيد در اسلام به روزي گفته مي شود كه خداعبادت شود و روز جمعه آداب و عبادات خاصي دارد كه موجب تقرب بيشتر بندگان به خدا مي شود، از اين رو عيد به حساب مي آيد .;
کد سوال : 13857
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرايت قرآن ، با تلاوت آن چه فرقي دارد؟
پاسخ : براي انس با قرآن بر پنج عنوان قرايت ، تلاوت ، ترتيل ، استماع و تدبر درخود قرآن تاكيد شده است ( ( فاقريوا ما تيسر من القران ) ) ، ( مزمل ، آيه 20 ) ( ( اتل ما اوحي اليك من الكتاب ) ) ، ( عنكبوت ، آيه 45 ) ( ( و رتل القرآن ترتيلا" ) ) ، ( مزمل ، آيه 4 ) ( ( و اذا قري القران قاستمعوا له و انصتوا ) ) ، ( اعراف ، آيه 204 ) ( ( افلا يتدبرون القرآن ) ) ، ( محمد، آيه 24 و نسا آيه 82 ) . الف ) ( ( قرايت ) ) از ريشه ( ( قر ) ) به معني جمع كردن و به هم پيوستن مي باشد مقصود از آن در سخن جمع و پيوستن حروف و كلمات مي باشد چه با به هم پيوستن حروف ،كلمات با معني و با پيوستن كلمات و حروف جملات مفيد ساخته مي شودمفردات راغب اصفهاني در معناي قرايت مي گويد ( ( ضم الحروف و الكلمات بعضها الي بعض في الترتيل ) ) نتيجه اين مي شود كه قرايت در جريان ترتيل مطرح است و جزيي از آن به حساب مي آيد و عمدتا" به بخشي از ترتيل درلفظ نظر دارد، نه ترتيل در معني . ب ) ( ( تلاوت ) ) از ريشه ( ( تلي - يتلو ) ) به معناي در پي آمدن و دنبال كردن است به نحوي كه ما بين تابع و متبوع، چيزي جزتبعيت نباشد اگر متابعت امري از امري مادي و يا پيروي در حكم باشدمصدرش ( ( تلو و تلو ) ) خواهد بود و اگر متابعت به واسطه قرايت يا تدبر درمعني باشد مصدرش ( ( تلاوت ) ) مي باشد .پيروي مادي و پيروي در حكم ،مانند ( ( والقمر اذا تليها ) ) ، ( شمس ، آيه 2 ) ( ( و يتلوه شاهد منه ) ) ، ( هود، آيه 17 ) پيروي در قرايت و تدبر معني ، مانند : ( ( من اهل الكتاب امه قايمه يتلون آيات الله ) ) ، ( آل عمران ، آيه 113 ) ( ( الذين آتينا هم الكتاب يتلونه حق تلاوته ) ) ، ( بقره آيه 121 ) . پس تلاوت قرآن ، متابعت از قرآن در قرايت و دنبال كردن معاني وپيروي در عمل مي باشد ؛ بنابراين هر تلاوتي ، قرايت مي باشد، اما هر قرايتي لزوما" تلاوت محسوب نمي شود و اساسا" تلاوت در مواردي به كار مي رودكه مطالب قرايت شده ، وجوب پيروي را در پي آورد ازاين رو گفته نمي شود ( ( تلوت رقعتك ؛ نامه ات را قرايت كردم ) ) بلكه صحيح آن است ( ( قرات رقعتك ) ) مي باشد .ر.ك : 1- نقي پورفر ولي الله : تدبر در قرآن ص 378،انتشارات اسوه ، چاپ اول ، سال 1371 2- حجتي ، محمد باقر : تاريخ قرآن كريم ص 248، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي سال 1360 ;
کد سوال : 13860
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : منظور از حديث ( صوم شعبان .... ) چيست ؟
پاسخ : در صورتي كه سند حديث صحيح باشد،مراد اين است كه حتي يك روز از ماه شعبان را هم اگر كسي براي خدا وخالصانه روزه بگيرد، آن يك روز كفاره گناهان و وسيله بازگشت به سوي خداخواهد بود .;
کد سوال : 13861
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : با اين كه قرآن فرموده زنان خوب براي مردان خوب و بالعكس چرا درباره امام حسن ( ع ) و امام جواد ( ع ) چنين نشد؟
پاسخ : الف ) مفسران در معناي ( ( خبيثات ) ) و خبيثون و ( ( طيبات ) ) و ( ( طيبين ) ) بيانات مختلفي دارند : 1 .منظور سخنان پاك و تهمت ، افترا و دروغ است كه به افراد آلوده و ناپاك تعلق دارد كه به عكس سخنان پاك هم ، از آن افراد پاك و با تقوا است . 2 .( ( خبيثات ) ) به سييات و مطلق اعمال بد و كارهاي ناپسنداست كه برنامه مردان و زنان ناپاك است و به عكس ( ( حسنات ) ) به پاكان تعلق دارد .3 .( ( خبيثات ) ) و ( ( خبيثون ) ) اشاره به زنان و مردان آلوده دامان است به عكس ( ( طيبات ) ) و ( ( طيبون ) ) كه به زنان و مردان پاكدامن اشاره مي كند، ( تفسيرنمونه ، ج 14، ص 422 ) . ب ) و منظور از آيه 26 سوره نور ( ( الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات و الطيبات للطيبين و الطيبون للطيبات اوليك مبرون مما يقولون ... ) ) با توجه به قراين ، معناي سوم را مي گيرد .علامه طباطبايي مي نويسد : [ آيه ] ( ( اوليك مبرون مما يقولون ؛ زنان و مردان پاكدامن از نسبتهاي ناروايي كه به آنان داده مي شود منزه و پاك اند ) . دليل بر آن است كه منظور، مردان و زنان آلوده و پاك است و آيه متصل به آيات ( ( افك ) ) است ودر سياق نيز با آن آيات مشترك مي باشد ) ) ، ( الميزان ، ج 15، ص 103 ) . درحديثي از امام باقر و امام صادق ( ع ) نقل شده كه اين آيه همانند آيه ً ( ( الزاني لاينكح الا زانيه او مشركه ) ) مي باشد .زيرا گروهي بودند كه تصميم گرفتند بازنان آلوده ازدواج كنند، خداوند آنها را از اين كار نهي كرد، و اين عمل راناپسند شمرد ) ) ، ( مجمع البيان ، 5 جلدي ، مجلد 7 - 8، ص 213 ) . ج ) آيه 26سوره ( ( نور ) ) در واقع بيان گرايش سنخيت است ؛ هر چند كه با توجه به موضوع بحث ، سنخيت در پاكي و آلودگي جنسي را مي گويد .از طرفي درطول تاريخ يا در محيط زندگي خود گاهي مواردي را مي بينيم كه با اين قانون هماهنگ نيست ؛ چنان كه در خود قرآن آمده است ، همسران نوح و لوط زنان بدي بودند و به آن خيانت كردند، ( سوره تحريم ، آيه 10 ) . و يا همسر فرعون از زنان با ايمان و پاكدامن بود، ( همان ، آيه 11 ) و نيز در مورد همسران پيشوايان بزرگ اسلام ( مثل امام حسن ( ع ) ) نمونه هاي از اين قبيل ديده مي شود .در اين رابطه بايد گفت : اولا"، هر قانوني كلي استثنايي دارد؛ ثانيا"،همانطوري كه در تفسير آيه آمد، منظور اصلي از خباثت ، همان آلودگي به اعمال منافي عفت است و هيچ يك از همسران پيامبران و امامان ، به طورقطع انحراف به اين معنا نداشتند و منظور از خباثت در داستان نوح و لوط،جاسوسي كردن همسران آن به نفع كافران است ، نه خيانت ناموسي . ثالثا" : همسران پيامبران و امامان ، از اول كافر و بي ايمان نبودند؛ بلكه بعدا" در اثرسو اختيار به گمراهي كشيده شدند .و از مصاديق ( ( خبيثات ) ) به معناي دوم ( مطلق كار ناپسند ) به شمار آمدند، ( تفسير نمونه ، ج 14، ص 425 ) . ;
کد سوال : 13863
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اين كلام علي ( ع ) را كه ( روزي دو نوع است : يك روزي آن است كه تو دنبال آني و يك روزي آن كه براي تو مقدر است ) توضيح فرماييد.
پاسخ : يكم : ( ( رزق ) ) يك معناي معروف دارد؛ ولي از موارد استعمال آن عطا و بخشش هم قابل استفاده است . رزق در ابتدا تنها به خوردني ها اطلاق مي شده ؛ سپس درمعناي آن توسعه داده شده و شامل تمام چيزهايي كه به آدمي ميرسد وانسان از آنها بهره مند مي گردد ( چون مال ، جاه ، علم ، نبوت و ...) شده است. مثلا" در قرآن آمده است : ( ( يا قوم ارايتم ان كنت علي بينه من ربي و رزقني منه رزقا" حسنا"؛ [ شعيب گفت ] اي قوم ! راي شما چيست ؟ آيا اگر از جانب پروردگار مرا حجت روشن و دليل قاطع باشد و از او بر من رزق حلال وپاكيزه برسد ) ) ) ) ، ( هود، آيه 88 ) . منظور از رزق در اين آيه ، نبوت و علم است. دوم : در رابطه با رزق به معناي عامش ، نكاتي را بايد متذكر شد .الف ) رزق گرچه در ظاهر ممكن است به غير خداوند نسبتي پيدا كند ( مثل ( ( والله خيرالرازقين ) ) ، ( جمعه ، آيه 11 ) كه وجود رازق هاي ديگر را تصديق نموده وخداوند را بهترين آنها معرفي كرده است ) ؛ لكن در اقع ، جز به خداوند متعال منسوب نيست و رزق ديگران نيز به واسطه اعطا و بخشش خداوند است. ب ) آنچه مخلوقات از آن منتفع گشته و از خير آن بهره مند مي شوند، همه رزق آنان بوده و خداوند هم رازق آنها است . ج ) آنچه كه مردم از راه حرام -به عنوان رزق - استفاده مي كند، از نظر معصيت به خداوند منسوب نيست ،زيرا خداوند نسبت معصيت را از نظر تشريع ، از خود نفي كرده است : ( ( قل ان الله لا يامر بالفحشا ...) ) ، ( اعراف ، آيه 28 ) ولي از نظر تكوين ممكن است نفع حرامي رزق كسي باشد؛ زيرا آنچه را كه خداوند به نحو عموم رزق فرموده ،روي حساب تكوين و آفرينش است ، ( الميزان ، ج 3، ص 146 و 147 ) . امام علي ( ع ) مي فرمايد : ( ( يابن آدم : الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك ) ) ، ( نهج البلاغه ، كلمات قصار 379 ) يعني ، رزقي كه انسان را طلب مي كند و به دنبال انسان است و به او مي رسد، همان رزقي است كه خداوند بر عهده خود نهاده و اين همان بخشش و عطايي است كه بدون استحقاق مرزوق ، ازخداوند عطا شده و به شخص مرزوق رسيده است و رزقي كه انسان دنبال اواست و او را طلب مي كند، همان تلاش و كوشش انسان براي به دست آوردن رزق مقدرش است . پس انسان براي به دست آوردن روزي بايد تلاش كند واين پايه و اساس در كسب است و در روايات اسلامي نيز فوق العاده به مساله تلاش و كوشش توام با تقوا براي كسب روزي ، اهميت داده شده است . امام صادق ( ع ) مي فرمايد : ( ( لا تكسلوا في طلب معايشكم فان آباينا كانوا يركضون فيها؛ در تحصيل روزي تنبلي نكنيد، زيرا پدران ما در اين راه مي دويدند و آن را طلب مي كردند ) ) ، ( وسايل الشيعه ، ج 12، ص 38 ) . گفتني است كه تلاش اميرالمومنين ( ع ) در به دست آوردن روزي ، خود شاهد گويا بر اين مطلب است . از طرف ديگر رزق انسان مقدر شده و سهم و بهره هر كسي را خداتعيين كرده است . در حقيقت براي پايان دادن به حرص و ولع و دنياپرستي وفعاليت بي قيد و شرط انسان براي كسب و درآمد بيشتر است ؛ نه اين كه هدف آن خاموش كردن شعله هاي گرم و داغ نشاط كار و كوشش باشد .از نظرجهان بيني توحيدي ، همه چيز به خدا منتهي مي گردد و هر موهبتي كه به انسان مي رسد، سرچشمه آن از خداوند است . بدين ترتيب حتي فرآورده هاي سعي و كوشش و فكر انسان نيز از طرف خدا است . پس روزي در دست خدا است و بستگي به شرايطي دارد كه انسان با تلاش خود آن را به دست مي آورد .روزي هايي كه بدون تلاش به انسان مي رسد، جنبه فرعي دارد نه اساسي و براي كنترل حرص و ولع انسان است. ;