• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 13838
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا در زيارت وارث نامي از امام حسن ( ع ) برده نشده با اينكه امام حسين ( ع ) وارث اوست ؟
پاسخ : به نظر مي رسد وراثتي كه در زيارت ياد شده منظور است انحصار به امور تربيتي فرهنگي و اخلاقي نداشته و شامل شجره نسبي نيز مي شود و چون حضرت اباعبدالله ( ع ) از فرزندان امام مجتبي ( ع ) نيستند در نتيجه اطلاق ( ( وراثت ) ) نسبت به آن حضرت نادرست مي باشد .;
کد سوال : 13840
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در روايات آمده است اهل قبور را با ( السلام علي اهل لا اله الا الله ) خطاب كنيد آيا اين خطاب شامل غيرمسلمانان هم مي شود؟
پاسخ : اين يكي ازرواياتي است كه در كيفيت زيارت قبول مومنين وارد شده است . روايات ديگري نيز در اين باب آمده است و منظور از ( ( اهل لا اله الا الله ) ) كساني مي باشند كه مسلمان بوده و با اين اعتقاد در قبرهايشان آرميده اند و اين ازمعناي زيارت هم به دست مي آيد، ولي كساني كه اهل اسلام نبودند موضوعا"از زيارت خارج هستند چون آنها مورد مخاطب در زيارت نيستند تا اشكال وارد شود .براي آگاهي بيشتر ر.ك : 1- مفاتيحالجنان ، حاج شيخ عباس قمي ،قسمت قبور زيارت مومنين 2- كامل الزيارات ، ابن قولويه قمي ، ترجمه ، سيدمحمد جواد ذهني تهران ، باب 105، ص 958;
کد سوال : 13841
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن ازدواج مجدد را به رعايت عدالت مشروط كرده است و مردان هرگزنمي توانند عدالت را رعايت كنند بااين وجود آيا مي توانند بازهم ازدواج كنند؟
پاسخ : منظور از عدالتي كه در آيه 3 سوره نسا آمده كه مي فرمايد ( ( فان خفتم الا تعدلوافواحده ) ) عدالت در حريم قلب و عواطف انساني نيست زيرا بدون شك ،عدالت در محبت هاي قلبي خارج از قدرت انسان است ، آيا چه كسي مي تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ به همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و لذا در آيه 129 سوره نسا مي فرمايد : ( ( و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النسا ولو حرصتم ؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمي توانيد در ميان همسران خود ( از نظر تمايلات قلبي ) عدالت و مساوات برقرار سازيد ) ) بنابراين محبت هاي دروني مادامي كه موجب ترجيح بعضي از همسران بر بعض ديگر از جنبه هاي عملي نشود ممنوع نيست و آنچه مرد موظف به آن مي باشد، رعايت عدالت در جنبه هاي عملي و خارجي است ؛ مثلا" اگر دو شبانه روز را پيش يكي از آنهابسر برد دو شب را نيز به ديگري اختصاص بدهد .بنابراين آن نتيجه اي را كه شما از آيه مي خواهيد بگيريد ( كما اين كه بعضي ديگر هم ذكر كرده اند ) يعني ممنوعيت تعدد همسران براي مرد از نظر اسلام صحيح نيست و آيه شريفه چنين مفهومي ندارد و شاهد محكم براي اين مدعا عمل شخص رسولخدا ( ص ) وايمه ( ع ) و علما و خيلي از بزرگان است كه هم در گذشته وهم در حال حاضر داراي همسران متعدد بوده و هستند و مشاهده شده ومي شود كه عدالت را در آن جهتي كه منظور اسلام بوده ، به خوبي رعايت كرده و مي كنند و همسران آنها هم شكايتي نداشته و ندارند و همه آنها اين آيات راديده و مسلما" بهتر از ما به معاني آن آگاه بوده اند .شاهد ديگر، ذيل آيه 129سوره نسا است كه مي فرمايد : ( ( فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه ) ) اكنون كه نمي توانيد مساوات كامل در محبت ميان همسران خود را رعايت كنيدلااقل تمام تمايل قلبي خود را متوجه يك نفر از آنان نسازيد به طوري كه ديگري مانند زن بي شوهر و به صورت بلاتكليف درآيد .براي آگاهي بيشترر.ك : تفسير نمونه ، ذيل آيات محل بحث و همچنين كتاب نظام حقوق زن دراسلام ، شهيدمطهري. ;
کد سوال : 13842
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در صورت ادبار و اقبال قلب وظيفه انسان چيست ؟
پاسخ : انسان حالات گوناگوني دارد .در نهج البلاغه از اميرالمومنين ( ع ) نقل شده : ( ( ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا ) ) بنابراين قلب انسان گاه اقبال به خدا ومعنويات دارد و گاه پشت مي كند .در اين رابطه فرموده اند : در هنگام اقبال دل به مستحبات و مندوبات بپردازيد و در صورت ادبار به واجبات اكتفاكنيد .البته هر قدر انسان مجاهده نفس بيشتري كند و با خدا و قرآن واهل بيت ( ع ) انس بيشتري گرفته و دل از هواهاي نفساني تخليه كند به تدريج اقبالش بيشتر شده و به صورت ملكه راسخه در مي آيد .آن گاه است كه درهمه حالات به ياد خدا و متوجه اوست و هيچ چيز نمي تواند او را ازمحبوب حقيقي باز دارد .اين همان حالتي است كه ازآن تعبير به ( ( نماز دايم ) ) شده است : خوشا آنان كه الله يارشان بي ==به حمد و قل هوالله كارشان بي ==خوشا آنان كه دايم در نمازند==بهشت جاودان ماوايشان بي == ;
کد سوال : 13843
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : براي بهره برداري از قرآن از چه راهي استفاده كنيم ؟
پاسخ : براي بهره مندي از دولت قرآن و ره يافتن به خلوت آرامش و معنويت آن موارد زير را مد نظر داشت : الف . فهم قرآن . قرآن مي فرمايد : ( ( ... ان الذين اوتوا العلم من قبله اذا يتلي عليهم يخرون للاذقان سجدا" و يقولون سحبان ربنا ان كان وعد ربنا لمفعولا" و يخرون للاذقان يبكون و يزيدهم خشوعا"؛ كساني كه پيش از ( نزول قرآن وآيات ) آن ، به آن ها دانش داده شده ، هنگامي كه ( اين آيات ) بر آنان خوانده مي شود، سجده كنان به خاك مي افتند و مي گويند : منزه است پروردگار ما، كه وعده هايش به يقين انجام ، شدني است . آن ها ( بي اختيار ) به زمين مي افتند وگريه مي كنند و ( تلاوت اين آيات همواره ) بر خشوعشان مي افزايد ) ) ، ( اسرا،آيه 109 - 107 ) . علامه طباطبايي مي فرمايد : ( ( مراد از علم داده شدگان قبل ازنزول قرآن ، كساني هستند كه خود را براي فهم و هضم سخن حق و قبول آن آماده كرده اند و اين آمادگي از اين روست كه به علم حقيقت معناي قرآن مجهزشده اند و همين علم قبلي هم برايشان صفت خشوع را به ارث آورده ، درنتيجه وقتي برايشان قرآن تلاوت مي شود، بر خشوعشان افزوده مي گردد ) ) ، ( الميزان ، ج 13، ص 222 ) . فهم قرآن را بايد كسب كرد تا خشوع، خضوع،لذت و ...به دنبال آن بيايد .فهم قرآن ، داراي مراحل زير است : 1 .آشنايي بامفاهيم و معاني قرآن : اگر كسي خود علوم اسلامي را فرا نگرفته براي آشنايي با مفاهيم قرآن بطور مستمر و مداوم بايد از تفسيرهاي فارسي مثل تفسيرنمونه ، تفسير آقاي قرايتي ، تفسير آيه الله جوادي آملي و مانند آن ، استفاده كند .1 .تدبر : كسي پس از آشنايي با قرآن ، بايد به تعمق و تدبر در آن پرداخت ،تا عبرت و دعوت قرآن را دريافت . مولا علي ( ع ) مي فرمايند : ( ( الا لا خير في قراه ليس فيها تدبر...؛ آگاه باشيد در آن قرايت قرآني كه تدبر نباشد ( خوبي ورشد عقلاني و معنوي و ) هيچ خيري وجود ندارد ) ) ، ( ميزان الحكمه ، ج 8، ص 88، ر 16234 ) . براي فهم قرآن مراتب ديگري هم وجود دارد، ولي چون دراين مختصر نمي گنجد، از آن مي گذريم . ب . عمل به قرآن : بايد دعوت قرآن رالبيك گفت و به آن عمل كرد .نتيجه فهم قرآن و مراتب آن ، بايد عمل به قرآن باشد و گرنه به اندازه عمل نكردن به قرآن و بي اعتنايي به آن ، قساوت قلب افزون مي گردد و آثار روح افزا و حلاوت تلاوت كاسته مي شود .امام صادق ( ع ) درباره تفسير اين آيه ( ( ... يتلونه حق تلاوته... ؛ كساني كه قرآن راهمانگونه كه سزاوار تلاوت است ، تلاوت مي كنند ...) ) ، ( سوره بقره ، آيه 121 ). مي فرمايند : ( ( يرتلون آياته و يتفهمون معاينه و يعملون باحكام و يرجون وعده و يخشون عذابه و يتمثلون قصصه و يعتبرون امثاله و ياتون اوامره و يجتنبون نواهيه ... يتلونه حق تلاوته ؛ يعني كساني كه آيات را با ترتيل مي خوانند ومعاني آن را مي فهمند و به احكام آن عمل مي كنند و به وعده آن اميدوار و ازعذابش ترسان مي باشند و از قصه هاي آن الگو مي گيرند و از مثال هايش پندمي پذيرند و اوامر آن را انجام مي دهند و از نواهي آن اجتناب مي كنند ...) ) ، ( ميزان الحكمه ، ج 8، ص 84، ر 16217، چاپ اول ، سال 1363، قم ، مكتب الاعلام الاسلامي ) . ج . رقت قلب : عمل به قرآن موجب رقت قلب و بروزحالات دلپذير معنوي مي شود .تلاوت آن نيز قلب را صفا و جلا مي بخشد .د.تلاوت مستمر : بايد قرآن را هر روزه خواند .رسول اكرم ( ص ) مي فرمايند : ( ( عليكم بتعلم القرآن و كثره تلاوته ؛ بر شما باد آموختن قرآن و تلاوت زياد آن ) ) ، ( همان ، ص 75، ر 16163 ) . در روايتي ديگر حضرت مي فرمايند : ( ( ان هذه القلوب تصدا كما يصدا الحديد ( ( قيل : يا رسول الله فما جلاوها؟ ) ) قال : تلاوه القرآن ؛ به درستي كه دل ها نيز مانند آن زنگار مي گيرد .سوال شد : يا رسول الله جلابخش چنين دل هايي چيست ؟ فرمود : تلاوت قرآن ) ) ، ( همان ، ص 81، ر16198 ) . ه . ترتيل : شايسته است قرآن با ترتيل خوانده شود .حضرت علي ( ع ) در تفسير آيه ( ( و رتل القرآن ... ) ) ، ( سوره المزمل ، آيه 4 ) مي فرمايند : ( ( بينه تبيانا"، و لاتنثزه نثر الرمل ، و لا تهذه هذ الشعر، قفوا عند عجايبه ، وحركوا به القلوب ، و لا يكون هم احدكم آخر السوره ؛ قرآن را با ترتيل بخوان معنايش اين است : آنرا حتما" واضح و آشكارا بخوان و نه مانند سنگ ريزه ( هاي بيابان كه پراكنده است ) پراكنده بخوان و نه مانند شعر با شتاب بخوان. به عجايب قرآن كه رسيديد، مكث كنيد و دل هاي خود را با آن تحريك كنيد ( و تحت تاثير قرار دهيد ) و هم هيچ كدام از شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد ) ) ، ( ميزان الحكمه ، ج 8، ص 87، ر 16230 ) . نوارهاي ترتيل موجود -مثل نوار ترتيل آقاي پرهيزگار - تقريبا" اين ويژگي ها را دارند .و .صوت زيبا : قرآن را با صورت زيبا بخوانيد يا از نوارهاي قرآن استفاده كنيد، تا دل تحت تاثير قرار گيرد .رسول اكرم ( ص ) مي فرمايند : ( ( حسنوا القرآن باصواتكم فان الصوت الحسن يزيد القرآن حسنا"؛ قرآن را با صداي خود نيكويي بخشيد،زيرا صوت زيبا بر زيبايي و حسن قرآن مي افزايد ) ) ، ( همان ، ص 82، ر16212 ) . اين ها پلي است براي رسيدن به لذات روحي و عشق به قرآن . درپايان سفارش مي كنيم راهكارها را طبق برنامه روزانه و منظم به كار گيريد تا هرچه بيش تر با قرآن انس گيريد و در سايه اين انس دلباخته و شيفته قرآن شويد.براي آگاهي بيشتر، مطالعه كتاب هاي زير معرفي مي شود : 1 .شهيد مطهري ،شناخت قرآن . 2 .تقي پور، پژوهشي پيرامون تدبير در قرآن . 3 .كلانتري ،كليدهاي فهم قرآن . %;
کد سوال : 13844
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا خواندن اشعار روي قبر، حافظه را كم مي كند؟
پاسخ : در كتب حديثي از جمله بحارالانوار، ( ج 76،ص 319، ب 61، المكتبه الاسلاميه ) اموري را نام مي برد كه موجب نسيان وكم حافظگي مي شود .از آن جمله خواندن نوشته ها و اشعار روي سنگ قبرمي باشد كه چه بسا به خاطر تاثيرات منفي فضاي غم آلود بر روحيه انسان باشد .;
کد سوال : 13846
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا حديث ( ولدت في زمن الملك العادل ) از پيامبر است ؟
پاسخ : حديث ( ( ولدت في زمن الملك العادل انوشيروان ) ) در جوامع روايي نقل شده است ( به عنوان مثال بحارالانوار، ج 5، صص 250 - 254 - 275 ) . دو نكته رامتذكر مي شويم : 1 .صدور اين روايت از پيامبر ( ص ) معلوم نيست . 2 .ذكروصف عادل براي انوشيروان ممكن است از باب لقب رايج آن پادشاه بوده كه در اين صورت تاييد عدالت انوشيروان نيست . ;
کد سوال : 13847
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا شيخ نجدي از القاب شيطان است ؟
پاسخ : شيخ نجدي از القاب شيطان نيست بلكه در چند واقعه تاريخي پيرمرد ناشناسي كه خود را نجدي ( اهل نجد ) معرفي كرده پيشنهادات شيطاني داده مثل تاييد پيشنهاد قتل پيامبر به طور گروهي در واقعه دار الندوه كه در تفاسير و كتابهاي تاريخي ذكرشده است ( به عنوان نمونه نگاه كنيد تفسير نمونه ، ج 7، صص 146 - 147،تاريخ سياسي اسلام ، رسول جعفريان ، نشر الهادي ، چاپ دوم ، 78، ج 1، ص 306 و بحارالانوار، ج 19، ص 31 به نقل از مجمع البيان ) . از آنجا كه اين شخص ناشناس بوده و پيشنهادات شيطاني مطرح كرده احتمال داده شده كه شيطان به اين شكل در جمع كفار حاضر شده است البته هر كه داراي نظرات شيطاني باشد ابليس و شيطان ناميده مي شود .به هر حال در منابع روايي ماشيخ نجدي به عنوان لقب شيطان به كار نرفته است. ;
کد سوال : 13848
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : حد و مرز تمجيد و تكريم همسر خوب چقدر است ؟ آيا مي شود دعا كرد اگر به بهشت رفتيم خداوند او را به جاي حورالعين نصيب كند؟
پاسخ : تمجيد و اظهار محبت و علاقه در حد شايستگي اولازم است ولي بيش از آن انجام نگيرد كه افراط و تفريط هر دو مذموم است . ازسوي ديگر توجه به اين نكته لازم است كه خداوند در قرآن مجيد ( آيه 35سوره ق ) مي فرمايد : ( ( هر چه را بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزون تر [ هم ] هست ) ) . لذا اگر يكي از خواسته هاي انسان اين باشد و همسر او نيز از اهل بشت ، خداوند به او عطا مي كند .در آيه 21 سوره طور مي فرمايد : ( ( و كساني كه ايمان آوردند و فرزندانشان آنان را در ايمان پيروي كردند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزي از كار [ ها ] شان را نمي كاهيم هر كسي در گرودستاورد خويش است ) ) . اين آيه يكي از معجزات بلاغي قرآن است و نشان مي دهد كه همه بستگان در بهشت از نعمت همجواري برخوردارند و قرآن بابيان فرزندان همه خويشان از جمله همسر انسان را نيز همجوار انسان معرفي كرده است زيرا لازمه بودن فرزند در بهشت در كنار والدين اين است كه زن وشوهر نيز با يكديگر باشند و همينطور ديگر بستگان و چه بسا اين كه در آيه قبل كه فرمود : ( ( پيش ما فزون تر هست ) ) يكي از مصاديق آن الحاق فرزندان به آنان مي باشد.;
کد سوال : 13849
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در يكي از آيات قرآن آمده كه ( زنانتان را بزنيد ) اين كار از نظر عقل پسنديده نيست ، وظيفه چيست ؟
پاسخ : در پاسخ به اين سوال نكاتي را بيان مي كنيم : 1 .بنابر مفهوم آيه ً ( ( واضربوهن ) ) تنبيه بدني در رتبه سوم از مراتب سه گانه مذكور در آيه واقع است . در مرحله ً اول اندرزو نصيحت ، در مرحله ً دوم قهر و در مرحله ً سوم تنبيه بدني است . اگر اين مراتب به خوبي مراعات گردد، ممكن است نوبت به مرحله ً آخر نرسد، اگرهم برسد، مواردش خيلي كم خواهد بود .( علامه طباطبايي : تفسيرالميزان ،ج 4، نشر دارالكتب الاسلاميه ، ص 367 ) 2 .چنان كه در كتب فقهي آمده است ، طبق روايات ، تنبيه بايد ملايم و خفيف باشد، به طوري كه موجب شكستگي ، جراحت و كبودي بدن نشود؛ لذا فقها گفته اند اگر در اثر ضرب ضرري و زياني حاصل شود، مرد بايد غرامت بپردازد .افزون بر آن ، تنبيه بايدبراي اصلاح باشد .اگر براي تشفي و انتقام صورت گيرد، طبق احاديث ،حرمت و گناه دارد .( نجفي : جواهرالكلام ، ج 31، نشر مكتبه اسلاميه ، ص 207 و حسيني جرجاني : آيات الاحكام ، ج 2، انتشارات نويد، ص 343 ) پيامبر ( ص ) مي فرمايد : ( ( من تعجب مي كنم از كسي كه زنش را مي زند، حال آن كه مرد به زدن اولي از زن است . زنانتان را با چوب نزنيد كه در آن قصاص است ) ) . در حديث ديگري مي فرمايد : ( ( هر مردي آسيبي به زنش برساند،خداوند به نگهبان آتش جهنم خود دستور مي دهد كه هفتاد بارگونه ً او را باگرماي آتش لطمه زنند ) ) . ( نوري : مستدرك الوسايل ، ج 14، ص 250،حديث 3 و 4 ) 3 .برخي گفته اند كه معناي ( ( اضربوه ) ) وجوب زدن نيست ،بلكه به معناي اباحه است ؛ يعني زدن حرام نيست . اين مطلب را مي توان ازدو حديث ذيل استفاده كرد : پيامبر ( ص ) فرمود : ( ( من از مردي كه كنيز خود راموقع غضب مي زند، خوش ندارم ) ) نيز فرمود : ( ( زنانتان را بزنيد، ولي هرگزبهترين شما زنش را نمي زند ) ) . ( ابن عربي : احكام القرآن ، ج 1، نشر بيروت ،دارالمعرفه ، ص 40 ) 4 .تنبيه خلاف عقل يا فطرت محسوب نمي شود .شرعحكم مي كند هرگاه زن از امور زناشويي سرباز زد، مرد بايد صبر بكند، بعدنصيحت بكند، سپس قهر كند، آن گاه اگر مراتب قبلي پاسخ نداد، با ملاحظه ًشرايط آن تنبيه كند .اگر تنبيه رتبه ً نخست را داشت ، عقل مخالفت مي كرد،ولي در جايي كه مراتب سه گانه ً پاسخ گو نباشد، عقل هم به تنبيه حكم مي كند .از اين رو تنبيه افراد وظيفه نشناس به اسلام منحصر نيست . در تمام قوانين دنيا هنگامي كه طرق مسالمت آميز موثر نباشد، به مجازات هاي شديدتر متوسل مي شوند .( تفسير المنار : ج 5، صفحه 74 و صابوني ،محمدعلي : روايع البيان ، ج 1، نشر بيروت ، موسسه مناهل العرفان ، صفحه 475 ) ;