• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 7714
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ترازوى سنجش اعمال در قيامت چيست ؟
پاسخ : بـطـور مسلم در روز رستاخيز اعمال انسان با وسيله خاصى سنجيده مى شود ولى نه باترازوهايى هـمانند ترازوهاى دنيا , چه بسا آن وسيله وجود انبياء و امامان وافراد صالح بوده باشد و در رواياتى كه از طرق اهلبيت عليهم السلام به ما رسيده اين مطلب به خوبى ديده مى شود حتى در اين جهان نـيـز دوسـتان خدا مقياس سنجش اند ولى از آنجا كه بسيارى از حقايق در اين عالم در پرده ابهام مـى مـانـد و در روز قـيـامـت -كـه به مقتضاى آيه 48 سوره ابراهيم روز بروز و ظهور است - اين واقعيتها آشكارمى گردد . شـاهـد اين تفسير آنكه در قرآن موازين جمع بسته شده , زيرا اولياى حق كه ترازوهاى سنجش اند متعددند .
کد سوال : 7715
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيه 14 سوره اسراء آمده : اقراء كتابك نامه اعمالت را خودت بخوان نامه اى كه در روز قيامت بدست انسان مى دهند چيست و چگونه است ؟
پاسخ : بـدون شـك از جنس كتاب و دفتر و نامه هاى معمولى نيست , و لذا بعضى گفته اند اين نامه عمل چيزى جز روح انسان نمى باشد كه آثار همه اعمال در آن ثبت است زيرا ماهر عملى انجام مى دهيم خواه ناخواه اثرى در روح و جان ما مى گذارد . يـا ايـنكه اين نامه عمل , اعضاى پيكر ما حتى پوست تن ما , و از آن بالاتر زمين وهوا و فضايى است كه در آن اعمال خود را انجام مى دهيم چرا كه گذشته از اينكه درجسم و همه ذرات پيكر ما نقش مى بندند , در هوا و زمين منعكس مى شوند .
کد سوال : 7716
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : 000 در كـتـابـى ديدم اين مطلب را به عنوان ايراد بر مسلمانان نوشته بود : علماى مسلمانان در كتب فقه و حديث نقل مى كنند كه تا نماز قبول نشود اعمال ديگر قبول نخواهد شد و باز در همان كـتاب براى قبول شدن نماز شرايطى نوشته است كه احدى از ايشان واجد آن شرايط
پاسخ : اولا : بـا مراجعه به كتب فقهى معلوم مى شود كه شرايط مزبور سنگين نيست كه كسى ازعهده آن بـرنـيايد , بلكه بسيارى از مردم مى توانند با توجه بيشتر به اعمال ورفتار خود , آن شرايط را احراز كـنـنـد ; شما هم مى توانيد با مراجعه به رساله هاى عمليه صدق اين مطلب را دريابيد ; بنابر اين , چنان نسبتى به اسلام , نسبتى نارواست . ثـانـيـا : قـبول شدن نماز و ساير اعمال در درگاه خدا درجات و مراتبى دارد ; يعنى ,ممكن است عـبـادتـى اولـيـن درجـه قبولى را نداشته باشد اما واجد درجات ديگر آن باشد ; اساسا هر عبادت صحيحى بطور مسلم يك درجه از قبولى را دارد . روى اين حساب قبول شدن ساير اعمال هم به همان نسبت قبول شدن نماز خواهد بود . بـه عـبـارت روشـن تـر : نـمـاز اگـر صحيح باشد و طبق دستورات روشن اسلام صورت گيرد درپيشگاه خداوند مقبول خواهد بود ; منتها هر قدر پاكى قلب و روح و پرهيزگارى انسان و دورى از ظـلـم و سـتـم و گناه بيشتر باشد درجه قبولى آن عالى تر خواهد بود ;زيرا ارزش هر عملى به ارزش آورنده آن عمل و روحيات او بستگى دارد .
کد سوال : 7717
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اثبات كنيد كه تاثير كارهاى نيك در سعادت ابدى انسان , مشروط به انگيزه الهى است ؟
پاسخ : ارزش حـقيقى براى كارهاى اختيارى انسان بستگى به تاثير آنها در رسيدن به كمال حقيقى يعنى قرب خداى متعال دارد و هر چند كارهائى كه به نحوى حتى با چند واسطه زمينه تكامل ديگران را فـراهم مى كند , متصف به حسن و فضيلت مى شود , اما تاثيرآنها در سعادت ابدى فاعل , منوط به تـاثـيـرى اسـت كـه در تكامل روح وى داشته باشد( يعنى تاثير حسن فعلى , منوط است به حسن فـاعـلـى ) و از سـوى ديـگـر ارتباط افعال خارجى با روح فاعل از راه اراده حاصل مى شود كه كار بـى واسـطـه اوست , و اراده كار , از ميل و شوق و محبت به غايت و نتيجه كار برمى خيزد و همين انـگـيـزه است كه حركتى در درون روح به سوى هدف مقصود پديد مى آورد و در شكل اراده كار , مـتـبـلـورمـى شـود پس ارزش كار ارادى تابع انگيزه و نيت فاعل است و حسن فعلى بدون حسن فـاعـلى تاثيرى در تكامل روح و سعادت ابدى نخواهد داشت و بهمين دليل است كه كارهايى كه با انـگـيـزه هـاى مادى و دنيوى انجام مى گيرد تاثيرى در سعادت ابدى ندارد و بزرگترين خدمات اجتماعى هم اگر به قصد خودنمايى ( ريا ) باشد , كمترين سودى را براى فاعل ندارد , بلكه موجب زيـان و انـحطاط روحى او هم مى شود :يا ايها الذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذى كالذى ينفق ماله رئاء الناس و لا يومن باللّه واليوم الاخر فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدالا يقدرون على شيى مما كسبوا واللّه لا يهدى القوم الكافرين . ( بقره / 264 )ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورده ايد بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازيد , همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كند و به خدا و روز رستاخيز ايمان نمى آورد ( كار او ) همچون قطعه سنگى است كه بر آن ( قشر نازكى از ) خاك باشد ( و بذرهايى در آن افـشـانـده شود ) و رگبار باران به آن برسد ( و همه خاكها و بذرها را بشويد ) و آن را صاف ( و خـالى از خاك و بذر )رها كند آنها از كارى كه انجام داده اند , چيزى به دست نمى آورند و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى كند . و بر همين اساس است كه قرآن كريم , تاثير اعمال صالحه در سعادت اخروى را مشروطبه ايمان و قصد تقرب اراده وجه اللّه و ابتغاء مرضات اللّه دانسته است . و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثى و هو مومن فاولئك يدخلون الجنه و لايظلمون نقيرا . ( نـسـاء / 124 ) و كسى كه چيزى از اعمال صالح را انجام دهد ,خواه مرد باشد يا زن , در حالى كه ايمان داشته باشد , چنان كسانى داخل بهشت مى شوند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد . مـن عـمـل صـالـحـا من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حيوه طيبه ( نحل / 97 ) هر كسى كار شـايـسـتـه اى انـجـام دهـد خواه مرد باشد يا زن در حالى كه مومن است او را به حياتى پاك زنده مى داريم . و من يعمل من الصالحات و هو مومن فلا يخاف ظلما و لا هضما ( طه / 112 ) و آن كسى كه كارهاى شايسته انجام دهد در حالى كه مومن باشد نه از ظلمى مى ترسد و نه ازنقصان حقش . حاصل آنكه : اولا كار نيك , منحصر به خدمت كردن به ديگران نيست . ثـانـيـا خدمت به ديگران هم , مانند عبادات فردى در صورتى موثر در كمال نهائى و سعادت ابدى خواهدبود كه از انگيزه الهى سرچشمه گرفته باشد و الا نه تنها موجب تكامل روحى نمى شودبلكه اگـر بـا انـگيزه خودخواهى و خودنمايى و خودپرستى باشد , موجب انحطاط روحى واخلاقى هم خواهد بود . لازم به ذكر است كسانى كه سخن حق به گوششان نرسيده وتقصيرى هم در حقيقتجوئى نداشته باشند , حساب ديگرى دارند و به عنوان مستضعفين فكرى با آنان برخورد مى شود .
کد سوال : 7718
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : گناهان كبيره و صغيره از نگاه قرآن كدامند ؟ احباط گناه يا ثواب چيست ؟
پاسخ : كـبيره يا صغيره بودن گناه در مقايسه با گناهان ديگر است , مثلا زناى محصنه نسبت به نگاه به نامحرم گناه كبيره است , يا قتل نفس نسبت به سيلى زدن گناه كبيره است . احـبـاط عـمـل , يا گناه يا ثواب , آن است كه برخى از اعمال انسان در اثراعمال ديگر او را از بين مى برد . مثلا برخى كارهاى پسنديده و نيكو , برخى كارهاى ناپسند و زشت را جبران مى كند و بعكس .
کد سوال : 7719
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قـرآن مـى گويد : پاداش حسنه ده برابر است ( آيه 160 سوره انعام ) در حالى كه دربعضى ديگر از آيـات تـنـها به عنوان چندين برابر اكتفا شده ( آيه 245 سوره بقره )و در بعضى ديگر اجر و پاداش بى حساب ذكر كرده است ( آيه 10 سوره زمر ) و ياروايات پاداشهايى بيش از
پاسخ : حـداقـل پاداشى كه به نيكوكاران داده مى شود ده برابر است و همينطور به نسبت اهميت عمل و درجـه اخـلاص آن و كوششها و تلاشهايى كه در راه آن انجام شده است بيشترمى شود , تا به جايى كـه هـر حـد و مـرزى را درهم مى شكند و جز خدا حد آن را نمى داندمثلا انفاق در اسلام پاداشش هفتصد برابر عمل نيك و در مورد استقامت كه ريشه تمام موفقيتها و سعادتها و خوشبختيهاست و هيچ عقيده و عمل نيكى بدون آن پا بر جانخواهد بود , پاداش بى حساب ذكر شده است . بنابراين آيات مزبور هيچگونه اختلافى با هم ندارند .
کد سوال : 7720
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيه 164 سوره انعام مى گويد : عمل هر كس تنها به درد خود او مى خورد بنابراين كارهاى خيرى كه به عنوان نيابت يا هديه كردن ثواب براى اموات و مردگان و حتى گاهى براى افراد زنده انجام مـى گـيرد نمى تواند مفيد به حال آنها بوده باشد درحالى كه روايات فراوانى دا
پاسخ : 1- درسـت اسـت كه عمل هر كس باعث تكامل خود اوست , و فلسفه ها و نتايج و آثارواقعى اعمال نـيك تنها عايد انجام دهنده آن عمل مى شود , همانطور كه ورزش و تعليم و تربيت هر كس باعث تـقـويـت و تـكـامـل جسم و جان خود اوست ولى هنگامى كه كسى براى ديگرى عمل نيكى انجام مـى دهـد حـتـما به خاطر امتياز و صفت نيكى است كه در او بوده يا مربى خوبى بوده يا دوست با صـفـائى بـوده يـا عالم خدمتگزار و يا مومن با حقيقتى بوده و به هر حال حداقل نقطه روشنى در زنـدگـى او وجـود داشته كه همان توجه ديگران را جلب كرده و سبب شده اعمال خيرى براى او انجام دهند بنابراين او در واقع نتيجه همان امتياز و صفت برجسته و نقطه درخشان زندگى خود را مـى گـيـرد بـه اين ترتيب معمولا انجام عمل خير ديگران براى او نيز پرتوى از عمل يا نيت خير خوداوست . 2 - پـاداشـهائى كه خداوند به افراد مى دهد بر دو گونه است : پاداشهايى كه متناسب وضع تكامل روحى و شايستگى افراد است يعنى به خاطر انجام اعمال نيك روح و جان آنهاآنقدر اوج مى گيرد كـه شايستگى زندگى در عوالم بهتر و بالاتر را پيدا مى كند ,مسلما اينگونه آثار مخصوص شخص عمل كننده است و قابل واگذارى به ديگرى نيست . ولى از آنجا كه هر كار نيكى اطاعت فرمان خداست , و شخص مطيع و فرمانبردار دربرابر اطاعتى كه كرده استحقاق پاداشى دارد , مى تواند اين پاداش را به ميل خودبه ديگرى هديه كند .
کد سوال : 7721
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : انگيزه تبعيض در عمل به احكام خدا چيست ؟
پاسخ : اصولا عمل كردن به دستوراتى كه به سود انسان است نشانه اطاعت از خدا محسوب نمى شود زيرا انـگـيـزه آن فـرمان خدا نبوده بلكه حفظ منافع شخصى بوده است , زمانى فرمانبردار از عاصى و گـنـهـكـار شناخته مى شود كه عمل به دستورى بر خلاف منافع شخصى باشد , آنها كه از چنين قـانـونـى پـيروى كنند , مومنان راستين هستند و آنها كه تبعيض كنند سركشان واقعى مى باشند بنابراين تبعيض در اجراى قوانين نشانه روح تمرد و احيانا عدم ايمان است .
کد سوال : 7722
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چگونه قرآن دستور مى دهد پيمان مشركان لغو گردد مگر الغاى يك جانبه پيمان صحيح است ؟
پاسخ : اولا لـغـو پـيمان بدون مقدمه نبوده و اين كاملا منطقى است كه اگر انسان ببيند دشمن خود را آماده شكستن پيمان مى كند و علائم و قرائن آن در اعمال او به قدر كافى به چشم مى خورد پيش از آنـكه غافلگير شود اعلام لغو پيمان كرده و در مقابل او به پاخيزد ثانيا در پيمانهايى كه به خاطر شرايط خاص بر قوم و ملتى تحميل مى شود وآنها خود را ناگزير از پذيرش آن مى بينند چه مانعى دارد كه پس از قدرت و توانايى اين گونه پيمانها را به طور يك جانبه لغو كنند آيين بت پرستى نه يـك مـكـتـب بـوده نـه يـك مذهب بلكه يك روش خرافى و موهوم و خطرناك بود كه مى بايست سـرانجام ازجامعه انسانى برچيده شود و اگر پيغمبر مجبور شد تن به صلح و پيمان با آنها دردهد دلـيل اين نخواهد بود كه به چنين پيمان تحميلى كه بر خلاف منطق و عقل و درايت است وفادار بماند لذا مى بينيم اين حكم مخصوص مشركان بوده و اهل كتاب و سايراقوام كه به نوعى با پيامبر پيمان بسته بودند پيمانشان تا پايان عمر پيامبر(ص ) محترم شمرده شد .
کد سوال : 7723
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : معروف است كه دهه اول ماه ربيع ايام شادى حضرت زهرا ( عليهاالسلام ) بوده ومى باشد و اين در حالى است كه عمر روز 26 ذى الحجه ضربه خورد و روز 29 همان ماه مرد و اين تاريخ بعد از وفات حضرت زهرا مى باشد پس چگونه او شاد شده است .
پاسخ : از قـديـم الايـام شـيـعـه ايـن ايـام را ايـام شادى و سرور مى دانسته , و سيد ابن طاووس در اقبال مـى فرمايد كه اين شادى بخاطر آن است كه روز نهم ربيع را روز مرگ عمرمى دانند و اين گرفته شده از روايت ضعيفى است , كه صدوق نقل كرده است . و لـكـن حـقـيـقـت امر اين است كه شادى شيعه شايد به اين جهت باشد كه امام حسن عسكرى ( عـليه السلام ) روز هشتم ربيع الاول از دنيا رفته و روز نهم اولين روز امامت حجه بن الحسن امام عصر ( عليه السلام ) مى باشد و علت سرور و شادى مسلمين از اين جهت است كه چنين روز را عيد مـى گـيـرنـد و چـنـيـن هم سزاوار است و اما اينكه چنين روزى روز قتل عمر باشد در غايت بعد مى باشد . و احـتـمال ديگرى كه مى توان بيان داشت اينكه سبب سرور آنحضرت اين است كه روز نهم و دهم ربـيـع الاول روز ازدواج پيامبر با حضرت خديجه بوده است و حضرت زهرا هر سال چنين روزى را گرامى داشته و شيعيان هم به پيروى از او در آن ايام شادى مى كننداگر چه علت شادى نزد آنها مجهول است . اين نكته قابل ذكر است كه معنى شادى و سرور اين نيست كه اعمال سبك و غير شرعى و جسارت آمـيـز انجام دهند كه گناه و معصيت كبيره است و موجب ناراحتى حضرت زهرامى باشد و آزار و اذيت مومنين به حكم محاربه با خدا مى باشد .