• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 13733
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : روايتي كه حضرت پيامبر ( ص ) مي فرمايند : اگر خدا اجازه مي داد مي گفتم زنان بر مردان سجده كنند را چگونه توجيه مي كنيد؟
پاسخ : بايد به عرض برسانيم كه نبايد هرروايتي را كه نقل شد، قبول نمود وآن را به عنوان كلام معصوم تلقي نمود چه روايات جعلي نيز در لابلاي روايات فراوان است و از طرفي چه بسا روايتي گفته امام معصوم باشد ولي بر اساس موقعيت خاصي بيان شده باشد و يا خطاب به فرد معيني ايراد شده باشد، لذا بايدموقعيت و مخاطب آن روايت را همانند هر سخن ديگر مورد توجه قرار داد و بر اساس آن به روايت مورد نظر استدلال نمود و در كنار اين دو نكته اين سخن را هم نبايد از نظر دور داشت كه فهم ما گاهي ازدرك منظور امام عاجز است چه برخي قراين وجود دارد كه به ما درفهم روايت كمك مي كند ولي الان در دسترس نيست و لذا ما ازدرك مفهوم واقعي برخي روايات عاجز هستيم . خواهر عزيز، افزون بر مطالب فوق در خصوص اين حديث مورد نظر بايد بگوييم كه اين روايت نشان از برتري مرد نمي دهد بلكه در مورد زمينه سازي انجام مسيوليت براي مردان است . در واقع با اين سخن حضرت ( ع ) درصدد هستند روحيه احترام در برابر كسي كه مسيوليت خانواده به او سپرده شده است را تقويت كند و منظور خضوع نيست ، بلكه احترام نهادن است ، زيرا اگر روحيه اطاعت پذيري در جمعي نباشدآن جمعيت و گروه خود آفت خويشتن مي گردد و بدون بروز عوامل خارجي از درون سست مي گردد و رو به نابودي مي نهد .در برابرروايات ديگري نيز وجود دارد و مردان را به خدمت نمودن به خانواده و تلاش در راه آسايش فرزندان برمي انگيزد .بنابراين حديث مورد نظر به برتري مردان بر زنان نظر ندارد، بلكه با ترغيب به احترام ،زمينه اطاعت پذيري كه لازمه تدبير و مسووليت است را فراهم مي كند;
کد سوال : 13734
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : حجاب و پوشش حضرت مريم چگونه بوده است ؟
پاسخ : به استناد قراين موجود اعم ازنمونه هاي لباسي كه در گذشته استفاده مي شده است و شمايل قديمي حضرت مريم و فرهنگ و تمدن آن زمان در فلسطين مي توان به اطمينان گفت كه حضرت مريم حداقل همين حجابي را كه مامي شناسيم داشته است. ;
کد سوال : 13736
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : سخناني از پيامبر اكرم ( ص ) در مورد قضاوت بيان كنيد.
پاسخ : روايات و احاديث در اين باره زياداست . پيشنهاد مي نماييم به ( ( وسايل الشيعه ، كتاب القضا ) ) و يا ( ( ميزان الحكمه ،واژه القضا ) ) مراجعه نماييد .در عين حال سه روايت در اينجا بيان مي گردد : 1- ( ( هر كه كار قضاوت به او واگذار شود بدون كارد سر بريده شده است عرض شد : اي رسول خدا منظور از سر بريدن چيست ؟ فرمود : آتش دوزخ ) ) ، ( ترجمه ميزان الحكمه ، ج 10، 4952 ) . 2- ( ( در روز قيامت قاضي دادگر رامي آورند و چنان حساب سختي از او كشيده مي شود كه آرزو مي كند كارش هرگز حتي درباره يك خرما ميان دو نفر داوري نكرده بود ) ) ، ( همان ، 4954 ). 3- ( ( هر كه جوياي منصب قضاوت باشد و براي رسيدن به آن متوسل به اين و آن شود، خداوند او را به خودش واگذارد و هر كه مجبور به پذيرفتن آن شود خداوند فرشته اي بر او فرو فرستد كه استوارش بدارد، ( همان ، 4954 ). ;
کد سوال : 13737
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ذي القرنين كه بود؟
پاسخ : - در مورد شخصيت او اختلاف است . بيشتر روايات برآنند كه از جنس بشر بوده و در برخي از روايات آمده كه فرشته اي آسماني بوده و خداوند او را بر زمين نازل كرده و هرگونه سبب و وسيله اي دراختيارش گذاشته بود .در مورد سمت او نيز اختلاف است ، اكر روايات ذوالقرنين را بنده اي از بندگان صالح خدا مي دانند كه خدا را دوست مي داشت و خدا هم به او محبت داشت و در حقش خيرخواهي نمود.برخي روايات نيز بيانگر اين نكته است كه وي محدث بوده يعني ملايكه با اورفت و آمد داشته و با آنها گفت و گو مي كرده است . در پاره اي روايات نيزگفته شده كه او پيغمبر بوده است . در باب اسم او تاريخ زندگاني او نيزروايات گوناگوني مطرح شده است . برخي گفته اند ذوالقرنين يكي ازپادشاهان چين به نام ( ( شين هوانك تي ) ) بوده كه ديوار چين را بنا نهاده است. اما براساس آيات قرآن وداستان ذوالقرنين [ نگا : كهف ، آيه 83 به بعد ] مشخصات ذوالقرنين بر اين شخص تطبيق نمي كند .بعضي گفته اند كه اويكي از پادشاهان آشور بوده است ولي با آيات قرآن مطابق نيست . پاره اي مدعي اند وي فريدون بن اتقيان بن جمشيد پنجمين پادشاه پيشدادي ايران زمين بوده است ولي تاريخ اين مطلب را تصديق نمي كند .عده اي ديگربرآنند كه ذوالقرنين همان اسكندر مقدوني است . اما اوصافي كه قرآن براي ذوالقرنين شمارش كرده تاريخ براي اسكندر مقدوني مسلم ندانسته بلكه آنهارا انكار مي كند مثلا" قرآن كريم مي فرمايد : ذوالقرنين مردي مومن به خدا وروز جزا بوده و خلاصه دين توحيد داشته است در حالي كه اسكندر مقدوني وثني و صايبي ها بوده است . نيز قرآن كريم ذوالقرنين را به عدالت و عمل صالح توصيف فرمود، اما تاريخ براي اسكندر مقدوني خلاف اين مطلب راگزارش كرده است و ..گروهي گفته اند ذوالقرنين همان كورش يكي ازپادشاهان هخامنشي در فارس است كه در سال هاي 539 - 560 قبل ازميلاد مي زيسته است . مرحوم علامه طباطبايي مدعي اند كه اوصافي كه براي ذوالقرنين در قرآن مطرح شده است براساس منابع موثق تاريخي با اين شخصيت مطابقت دارد [ براي اطلاع تفصيلي از ذوالقرنين نگا : ترجمه الميزان ، ج 13، صص 544 - 511، نشر دفتر انتشارات اسلامي قم ] . ;
کد سوال : 13738
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن و روايات چه ملاك هايي را براي يك دوست خوب بيان مي كنند؟
پاسخ : ملاك هاي دوست خوب : در آيات قرآن كريم وروايات اهل بيت ( ع ) ملاك هايي براي دوست خوب بيان گشته كه به طوراختصار ذكر مي نماييم و شما مي توانيد راجع به هر ملاك مفصلا" مطالعه وفكر نماييد : 1- كسي كه به ياد خدا باشد و هدفش جز رسيدن به او نيست ، ( سوره كهف ، آيه 28 ) ؛ 2- عاقل باشد؛ حضرت علي ( ع ) فرمود : بيشتر اين دوستي و خوبي ها در همراهي و دوستي با صاحبان عقل و درايت است ، ( غررالحكم ، حرف الف ) . مولوي داستان دوستي مردي با خرس را كه مصداق بي خردان است به شكل زيبايي بيان مي نمايد، ( مثنوي معنوي ،دفتر دوم ، ابيات 1932 - 2124 ) ؛ 3- خيانت كار نباشد؛ 4- ستمكار نباشد؛5- سخن چين نباشد؛ امام صادق ( ع ) فرمود : از سه گروه بر حذر باش !شخص خيانت كار، شخص ظالم ، انسان سخن چين . زيرا كسي كه به نفع تو به ديگران خيانت نمايد، روزي خواهد آمد كه به خودت نيز خيانت كند وشخصي كه به جانب داري از تو حق ديگران را پايمان نمايد و عادت به ظلم پيدا كند بالاخره به تو نيز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چين ، همان طور كه سخن ديگران را پهلوي تو مي آورد، سخن تو را نيز نزد اغيار خواهد برد، ( بحارالانوار، ج 75، ص 229 ) ؛ 6- آن چه براي خود مي پسندد براي تو نيزبپسندد و آنچه را كه براي خويش نمي خواهد براي تو نيز نخواهد .رسول اكرم ( ص ) فرمود : در مصاحبت و رفاقت كسي كه آن چه را براي خودمي خواهد براي تو نخواهد، هيچ خير و فايده اي وجود ندارد، ( بحارالانوار،ج 71، ص 198 ) ؛ آنچه نفس خويش را خواهي حرامت سعديا==گرنخواهي همچنان بيگانه را و خويش را== 7- قاطع رحم نباشد؛ امام باقر ( ع ) فرمود : ( ( پدرم امام سجاد ( ع ) مرا نصيحت فرمود كه اي پسرم از رفاقت باكساني كه قطع رحم مي كنند بپرهيز زيرا من آنها را در قرآن شريف سه بارمورد لعن و نفرين پروردگار يافتم ) ) ، ( تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 45 ). شخصي كه با نزديكان خود نتواند معاشرت و هم زيستي صحيح داشته باشددر حالي كه آنان با وي از يك خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مي باشند،چگونه مي توان انتظار داشت با غير فاميل رفاقت صميمانه داشته باشند .8-عيب جو نباشد؛ امام علي ( ع ) فرمود : ( ( از رفاقت و نشست و برخاست باكساني كه عيب جو هستند و هميشه به دنبال نقاط ضعف ديگران مي باشند،پرهيز كن ؛ زيرا دوست چنين اشخاصي از ضرر آنان سالم نمي ماند و خود نيزطعمه عيب جويي هاي آنان خواهد شد ) ) ، ( غررالحكم ، باب الف ) . ;
کد سوال : 13739
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در روايات چه راه هايي براي امتحان كردن دوستان بيان شده است ؟
پاسخ : در روايات راه هاي متعددي براي امتحان نمودن دوستان مشخص شده كه عبارتند از : الف ) در حال بي نيازي و فقر ما، دوستي او عوض نشود؛ امام باقر ( ع ) فرمود : بدترين دوست كسي است كه تو را به هنگام بي نيازيت حفظ كند و به وقت تنگدستي رها سازد، ( ميزان الحكمه ، ج 1، ص 53 ) . سعدي گويد : دوست مشمار آن كه در نعمت زند **** لاف ياري و برادر خواندگي **** دوست آن باشد كه گيرد دست دوست **** ر پريشان حالي و درماندگي **** ب ) به هنگام عصبانيت بدگويي تو را ننمايد؛ امام صادق ( ع ) فرمود : دوستي كه سه بار از تو عصباني شد ولي بدگويي تو را ننمود و كلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براي خود نگه دار، ( بحارالانوار، ج 78، ص 251 ) . ج ) به نمازاهميت بدهد؛ قرآن مي فرمايد : ( ( اي اهل ايمان با آن گروه از اهل كتاب وكافران كه دين شما را به بازيچه گرفتند دوستي مكنيد .زماني كه شما نداي نماز بلند مي كنيد آن را به مسخره و بازي مي گيرند زيرا آن قوم مردمي نادان وبي خردند ) ) ، ( مايده ، آيه 57 ) . سعدي در اين باره گفته است : وامش مده آن كه بي نماز است **** گرچه دهنش زفاقه باز است **** كو فرض خدا نمي گزارد **** ازفرض تو نيز غم ندارد **** د ) اهل نيكي در هنگام سختي و راحتي انسان باشد؛ اميرالمومنين فرمود : ( ( در سختي ها دوستان امتحان مي گردند ) ) ، ( غررالحكم ، حرف فا لفظ في ) ) . در اين باره نيز سعدي زيبا سروده است : جواني پاكباز پاك رو بود **** كه با پاكيزه رويي در گرو بود **** چنين خواندم كه دردرياي اعظم **** به گردابي درافتادند با هم **** چو ملاح آمدش تا دست گيرد **** مبادا كاندرين حالت بميرد **** همي گفتي در ميان موج وتشوير **** مرا بگذار ودست يار من گير **** ه ) هنگام زوال توانايي انسان دوستيش از بين نرود؛ حضرت امير ( ع ) فرمود : ( ( هنگام از بين رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مي گردد ) ) ، ( غررالحكم ، حرف عين ، لفظعند ) . و ) هنگام به قدرت رسيدنش از احسان به دوستانش خودداري ننمايد .;
کد سوال : 13740
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : وقتي صلوات اثر گناهان را از بين مي برد خود صلوات از بين مي رود يا خير؟
پاسخ : - با توجه به آيات وارده درباره كارهاي خوب و اعمال حسنه مانند نسا 40، انعام 60و نمل 89 كه مي فرمايد كارهاي خوب چند برابر مي گردد .و روايات وارده درباره صلوات بر پيامبر ( ص ) و آل پيامبر ( ع ) مانند : ( ( الصلاه علي نور علي الصراط؛ صلوات بر من نور بر روي صراط است ) ) . ( ( و اثقل ما يوضع في الميزان يوم القيامه الصلاه علي محمد و علي اهل بيته ؛ سنگين ترين چيزي كه در ميزان روز قيامت قرار مي دهند صلوات بر محمد و بر اهل بيت اواست ) ) ، ( ترجمه ميزان الحكمه ، ج 7، 3164 ) . مي توان دريافت كه صلوات برپيامبر گرامي اسلام و اهل بيت طاهرين او پس از برطرف نمودن آثار گناهان ،باقي مي ماند.;
کد سوال : 13741
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا خواندن قرآن بدون توجه به معناي آن ثواب دارد؟
پاسخ : خواندن قرآن و حتي نگاه به خط آن ثواب دارد و مساله تدبر در معاني آن ثوابش جداست . ;
کد سوال : 13742
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا طلسم كردن ديگران ، واقعيت دارد؟
پاسخ : احتمال اين امر كه كسي با سحر مانع كار كسي شود، وجود دارد،ولي اين احتمال بسيار ضعيف بوده و بسياري از موارد ادعا شده خرافه وپوچ است . ولي بزرگ ترين موانع اين مسيله چند چيز است : الف ) اعتقاد به اين مساله كه كسي بخت مرا بسته و ازدواج صورت نخواهد گرفت ؛ زيرا بااين پندار و پيشينه ذهني شخص به گونه اي عمل خواهد كرد كه منجر به اختلاف شده و ازدواج صورت نپذيرد .در حقيقت ، آدمي آن گونه عمل مي كند كه فكر مي كند؛ بنابراين ، اگر دوست شما چنين اعتقادي دارد، بايد ازهمين حالا آن پندار را رها كند و اميدوار باشد كه ازدواج او به زودي سرخواهد گرفت و نه تنها بخت او را نبسته اند بلكه همه براي ازدواج او دعامي كنند .ب ) مشكلات اخلاقي و برخورد اطرافيان ؛ بايد ديد مشكل اساسي در به هم خوردن موارد قبلي چه بوده است . ممكن است از برخورد اطرافيان نشات گرفته باشد؛ در اين صورت بايستي رفتارها را اصلاح كرده وپي آمدهاي رفتار را گردن بخت نيانداخت . البته سحر و جادو از اموري است كه واقعيت دارد ولي يادگيري و ياددادن آن حرام است . شايان ذكر است : گرچه سحر و جادو واقعيت دارد ولي چنين نيست كه هر كس ادعا كندادعاي او پذيرفته باشد .اكثر كساني كه به اين امور مي پردازند كلاه برداراني هستند كه از اين طريق قصد اخاذي و پر كردن جيب خود را دارند .لذا همان گونه كه هر كسي نمي تواند ادعاي طبابت كند سحر كردن نيز كار هر كس نيست ولي اگر بر فرض موردي پيدا شد كه سحري در كار بود راه هايي براي بطلان آن وجود دارد : 1- استعاذه به خداوند و خواندن سوره هاي فلق وناس . 2- خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس . 3- دعا وتضرع به درگاه خداوند .4- درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند .در مورد دعانويسي اكثر دعا نويس ها شياداني حرفه اي هستند .اگر كسي خواهان دعاست بايد با زبان خويش و با كمال توجه به مفاهيم و مضامين آن به درگاه خداوند دعا كند و از او حوايج خويش را طلب نمايد نه اين كه شيادي براي او چيزهايي بر روي كاغذ بنويسد.;
کد سوال : 13743
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اهميت شناخت و موانع آن از ديدگاه قرآن را بيان كنيد.
پاسخ : ج س 1 - شناخت شناسي در قرآن : قرآن كريم به تفصيل در باب شناخت و اركان آن يعني معلوم ، علم ، عالم وهمچنين در باره شرايط، وسايل ، ابزار، موانع و حجاب هاي شناخت سخن گفته است . براي آشنايي تفصيلي با اين موضوع نگا : شناخت شناسي درقرآن ، آيت الله عبدالله جوادي آملي ، مركز مديريت حوزه علميه قم ، چاپ اول ، بهمن 1370ش شناخت از ديدگاه قرآن ، شهيد دكتر سيد محمد حسين بهشتي ، تنظيم : بنياد نشر آثار و انديشه هاي شهيد دكتر بهشتي ، انتشارات بقعه ، تهران ، چاپ اول 1378ش اهميت خداشناسي در قرآن : از آنجا كه ايمان مبتني بر معرفت و شناخت است ، در قرآن تاكيد فراواني بر شناخت خداوند رفته و موانع شناختي و گرايشي آن شمارش شده است . مثلا" درموانع شناختي به حس گرايي ، ( بقره / 55 - فرقان / 21، 33 و 34 ) تقليدكوركورانه ، ( زخرف / 22 و 23 ) و تكيه بر گمان ، ( يونس / 36 و 66 - ص /27 ) اشاره و در باب موانع گرايشي ، مواردي چون : هوس هاي لحظه اي ، ( محمد/ 13 ) انديشه افراطي درباره آينده مادي ، ( تكاثر/ 1 و 2 - حجر/ 3 -هود/ 15 و 16 ) و دشمني با خداوند، پيامبر و دين ، ( مدثر/ 25 - 11 ) مطرحشده است . در اين باب نگا : پيام قرآن ، آيت الله ناصر مكارم شيرازي ،انتشارات مدرسه الامام علي بن ابيطالب ( ع ) قم ، چاپ پنجم 1374ش ، ج 1،صص 423 - 316 .در قران نسبت به آموزه هاي ديني و خصوصا" مساله مبدو معاد از واژه هايي چون : ريب ، ظن ، شك ، يقين ، انكار و شهادت به صورت مثبت و منفي استفاده شده است . در اينجا بايد به اين نكته ظريف توجه داشت كه نمي توان به صورت كلي مردم را بر اين اساس دسته بندي كرد به صورتي كه بگوييم مثلا" واژه ( ( انكار ) ) تنها مربوط به كافران است ، يا واژه شك فقط مخصوص مشركان يا منافقان و واژه شهادت منحصر به مسلمانان است. به عنوان نمونه : در سوره غافر، آيه 81 و مومنون ، آيه 69 هر چند واژه انكاربه كافران نسبت داده شده است ولي در سوره ابراهيم آيه 10 و سبا، آيه 54كافران به شك و ريب نيز متصف گشته اند يا در سوره غافر، آيه 59 و توبه ، آيه 45 غيرمومنان به داشتن شك و ريب توصيف شده اند كه اين غيرمومنان اعم است از منافقان ، كافران و مشركان . يا آيه اول سوره منافقون به شهادت وگواهي زباني آنان اشاره ولي در عين حال در همان آيه به انكار قلبي آنهاتصريح شده است . بنابراين ، براي آن كه معلوم شود كه اين واژه ها به چه معنابوده و كافران ، مشركان ، منافقان ، مسلمانان و مومنان چه موضعي در برابرمعرفت به مبد و معاد و آموزه هاي ديني اتخاذ كرداند، بهتر است كه آيات قرآن را در كنار يكديگر قرار دهيم تا تلقي صحيحتري از اين مطلب داشته باشيم . شك در قرآن : بايد توجه داشت كه به يك نظر شك سه قسم است : 1- شك قانوني ؛ عبارت است از تردد و نوسان ذهن در باب ارتباط ميان موضوع و محمول قضيه براي تحقيق در مسير واقع يابي . اين شك طبيعي بوده و موجب برطرف شدن احتمالات اضطراب آميز است . بر اين اساس است كه گفته مي شود يقين هاي اصيل و مفيد آن سوي پل شك و ترديدقانوني است . اينچنين شكي كه انسان را به يقين مي رساند به مراتب بهتر ازايمان ظاهري بي اساس است . زلت او به زطاعت نزد حق ==پيش كفرش جمله ايمان ها خلق == ( مثنوي ، دفتر اول ، بيت 1579 ) 2- شك بيماري ؛اين شك ناشي از ناتواني ذهن از رويارويي با مدعاها، دلايل ، تجزيه ، تحليل و ...در باب واقعيات است . در واقع ملاك اين بيماري وحشت ذهن ازبررسي واقعيات و تفكيك آنها از خيالات و حقيقت نماها مي باشد .يكي ازاساسي ترين مختصات شك بيماري جستجوي آسايش فكري در فرار ازفعاليت هاي مغزي است . اين شك در واقع ضد معرفت مي باشد .3- شك حرفه اي ؛ كه براي نشان دادن اوج فكري افراد ضعيف النفس است كه مدعي مي شوند ما به مقامي از مراحل درك و شناخت رسيده ايم كه جز شك وترديد راهي ديگر نمي بينيم . يا به دليل عشق ورزيدن به شكاكان است تاعشق به يافتن حقيقت و واقعيت . شكي كه در قرآن از آن سخن رفته است ومورد مذمت قرار گرفته شك قانوني نيست . بلكه به شك بيماري و شك حرفه اي اشاره دارد .در اين باب نگا : شناخت از ديدگاه علمي و ديدگاه قرآن ، علامه محمد تقي جعفري ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي تهران ،ارديبهشت 1360، صص 312 - 310 .بنابراين بايد توجه داشت كه مراد از ( ( شاك ) ) در تعابير قرآن آن كس نيست كه طالب برهان است بلكه منظور كسي است كه نظير شكاكان ( Scepticists ) امروز به نوعي شك بيماري مبتلا شده وتحصيل جزم و يقين را محال دانسته و شك را امري غيرقابل زوال تلقي مي كنند .بر اين اساس ، شكاكاني كه در آيات قرآن كريم از آنها ياد مي شود بردو دسته اند : الف ) كساني كه با گفتن ( ( لاادري ) ) ( Agnosticism ) ( ( نمي دانم ) ) تصريح بر شك خود مي كنند يعني اين گروه شكاكاني اند كه علي رغم آيات بينه اي كه براي آنها اقامه شده است نسبت به مبد آفرينش ، معاد، وحي وآموزه هاي ديني در شك اند [ ابراهيم / 9 و 10 - هود / 62 - يونس / 104 -نمل / 66 و ...] . ب ) اشخاصي كه به نفي رسالت و يا انكار مبد و معادمي پردازند وليكن در واقع جزم بر اين انكار نداشته و درآن شاك اند به بيان ديگر اين دسته با زبان به انكار مي پردازند ولي دليل بر مدعاي خود ندارندودر حالت شك به سر مي برند [ جاثيه / 24 و 32 - ق / 2 و 3 - مومنون / 33و 37 ] . از ديدگاه قرآن شكاكان همان منكران امور غيرمحسوس اند و منكران امور غيرمحسوس كساني اند كه علي رغم ادعاي جازمانه خود نسبت به بطلان پنداري دعوت و دعوي پيامبران ، فاقد طريقه و وسيله اي هستند كه ادعاي آنان را اثبات نمايد .نگا : شناخت شناسي در قرآن ، همان ، صص 181- 172 با توجه به آيات قرآن در باب شك و ترديد در مبد، معاد، رسالت ،وحي و آموزه هاي ديني دو مطلب اساسي استفاده مي شود : 1- شك وترديد موجب انكار قلبي يا زباني يا هر دو مي گردد [ ابراهيم / 9 و 10 - نمل /66 - جاثيه / 32 - مومنون / 69 - بقره / 23 و ...] 2- گاهي اين شك به مشركان نسبت داده مي شود [ نمل / 66 - هود/ 62 و 110 ] و گاهي به كافران [ سبا/ 54 - فصلت / 45 - ق / 2 و 3 ] بنابراين يكي از علل شرك و كفر شك و ترديد است . نكته : بايد توجه داشت كه ( ( ريب ) ) و ( ( شك ) ) در آيات قرآن بايكديگر متفاوتند .( ( ريب ) ) در لغت حالت اضطرابي است كه بر اثر جهل وشك همراه با تهمت و مانند آن در نفس ايجاد مي شود .از اين رو، كلمه مريب در آيات وصف شك قرار مي گيرد .يعني شكي كه اضطراب مي آورد.مثلا" در سوره سبا، آيه 54 مي فرمايد كافران در شك مريب اند، يعني دچارشكي اند كه اضطراب آور است . گاهي انسان مثلا" نمي داند فلان درخت ،سالي چند بار ميوه مي دهد .در اينجا شك ايجاد شده ولي ريبي وجودندارد، اما گاهي نمي داند كه مثلا" فلان راه ، راهزن دارد يا خير در اينجا علاوه بر وجود شك و ترديد اضطراب هم هست ، ( قرآن در قرآن ( تفسير موضوعي قرآن كريم ) ، آيت الله عبدالله جوادي آملي ، مركز نشر اسرا قم ، چاپ اول 1378، ج 1، صص 362 - 361 ) . ظن در قرآن : قرآن پنج نوع ظن را مطرحكرده است : 1- ظن مخالف با واقع ( انعام / 116 - جاثيه / 24 - آل عمران /154 - بقره / 78 - حج / 15 ) . 2- ظن موافق با واقع ( توبه / 118 - حاقه /17 - 21 ) . 3- ظني كه گناه است ( حجرات / 12 ) . 4- ظن غيركاشف يا ظني كه نمي تواند حقيقت را كشف كند ( اسرا/ 52 ) . 5- ظن محكوم ( نجم / 28 ). از جمع بندي اين آيات مي توان ديدگاه قرآن را در اين باب چنين شمارش كرد : الف ) پديده ظن به طور طبيعي انسان را با واقعيت تضمين نمي كند.مخصوصا" اگر در مقدمات ظن هواهاي نفساني باشد [ نجم / 23 ] چرا كه ظن متمايل به هواهاي نفساني شده و از دليل و برهان فرار مي كند .ب ) ظن محكوم در باب اصول اساسي انسان و به خصوص حيات ابدي ( قيامت ) ومسايل مربوط به آن است يعني بايد در اين امور علم و يقين داشت . ج ) اكثرانسان ها از ظن پيروي مي كنند و تحمل مشقت در راه تحصيل علم و يقين راندارند .علم را دو پر گمان را يك پرست ==ناقص آمد ظن پرواز به پروازابترست ==مرغ يك پر زود افتد سرنگون ==باز بر پرد دوگامي يا فزون == ( مثنوي ، دفتر سوم ، ابيات 1510 - 1511 ) د ) ظن محكوم و ظني كه مخالفت با واقعيت و حقيقت مي كند در قرآن كريم بيشتر به مشركان نسبت داده شده است ( مانند آيات : انعام / 148 - يونس / 66 - نجم / 23 - جاثيه /24 ) . در اينجا توجه به يك نكته ضروري است و آن اين كه در برخي از آيات از واژه ( ( زعم ) ) استفاده شده است ( جمعه / 6 - نسا/ 60 - انعام / 22، 94 و136 - كهف / 52 - قصص / 62، 74 - سبا/ 22 ) . زعم همان گمان همراه بااحساس بر حق بودن است . براساس آيات قرآن از ( ( زعم ) ) بازخواست بيشترمي شود زيرا ممكن است ظن ناشي از سهل انگاري و بي خيالي باشد ولي زعم كننده گمان خود را مورد توجه قرار داده و روي آن محاسبه كرده است. در اين باب نگا : شناخت از ديدگاه علمي و ديدگاه قرآن ، همان ، صص 316- 318 .;