کد سوال : 61
موضوع : حقوقي
پرسش : آيا وضعيت منع حجاب در فرانسه و كشورهاي ديگر تجاوز به حقوق فرد و حقوق جامعه مسلمان نيست ؟
پاسخ : T} حقوق بشر و منع حجاب در فرانسه{T
براساس ماده 18 اعلاميه جهاني حقوق بشر، «هر کس حق دارد از آزادي فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و همچنين متضمن آزادي اظهار عقيده و ايمان ميباشد و نيز شامل تمايلات مذهبي و اجراي مراسم ديني است. هر کس ميتواند از اين حقوق منفردا يا مجتمعا به طور خصوصي يا به طور عمومي برخوردار باشد». V}فلسفة حقوق، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1378، ص 290{V
همچنين بر اساس ماده دوم قانون اساسي 1958 فرانسه، فرانسه کشوري غير مذهبي است؛ ولي در عين حال به تمام اعتقادات ديني، متساويا احترام ميگذارد. V}دکتر سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري ايران، نشر دادگستر 1378، ص 163{V
بنابراين از نظر حقوقي عملکرد دولت فرانسه در مبارزه با حجاب مسلمانان اين کشور و ممنوعيت آن، با معيارها و موازين قانون حقوق بشر و حقوق داخلي آن مغاير ميباشد.
با نگاهي دقيق و واقع بينانه ميتوان مهم ترين عوامل منع حجاب و سخت گيري عليه مسلمانان فرانسه در مورد ذيل است:
T} يک. ترس از گسترش سريع اسلام{T
دکتر اسعد حيدر ـ کارشناس امور خاورميانه در شبکههاي تلويزيون فرانسه ـ دربارة روند افزايش مسلمانان فرانسه ميگويد: «روند گرايش و بازگشت به اسلام از سال 1980 ميلادي ـ بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ـ در فرانسه رو به گسترش نهاد و تا سال 1980 اسلام به عنوان دين دوم رسميتي نداشت؛ اما امروزه اين يک حقيقت است که اسلام دين دوم فرانسه ميشود». V}روزنامه جمهوري اسلامي، خرداد 1377 {V
روزنامة فرانسوي فيگارو مينويسد: «امروز، جوانان فرانسوي بيش از پيش به اسلام روي ميآورند». V}روزنامه کيهان، 22/3/75 {V
ژان لين لکابن، از سرشناس ترين تحليل گران فرانسه، در اعتراض توأم با هشدار اعلام ميکند: «هر سال در فرانسه پنجاه هزار نفر به آيين اسلام ميگروند». V}ماهنامة غرب در آيينه فرهنگ، بهمن 80، ش 16{V
ترس از گسترش ايدئولوژي اسلامي واقعيتي است که سياستمداران طرفدار ايدئولوژي متزلزل ليبرال ـ دموکراسي را واداشته که به رغم تمامي ادعا و شعارهاي خود دربارة آزادي و حقوق بشر و... ماهيت ديکتاتور مأبانه ليبرال ـ دموکراسي غرب را آشکار سازند و با تمامي امکانات از گسترش ايدئولوژي نوپا و پرقدرت اسلامي و نمادها و مظاهر آن ـ از جمله حجاب ـ جلوگيري کنند.
استدلال وزير فرهنگ آلمان در رد درخواست «لادن» ـ معلم محجبه مسلمان ـ اين بود که: «مدارس ما به موازات آموزش دانش آموزان، پرورش هم ميبينند. از آنجا که وجود يک معلم زن مسلمان با حجاب، با تعاليم اساسي مسيحيت در تضاد است، نميتوانيم در مدارسمان پذيراي مسلمانان با حجاب باشيم. ما ميخواهيم فرزندانمان را براساس فرهنگ مسيحيت تربيت کنيم». V}مسئلة حجاب در اروپاي غربي، همان، ص 18{V
جملة فوق نه تنها مبيّن ترس سياستمداران اروپايي از گسترش اسلام است؛ بلکه در واقع اعتراف به ضعف و ناکارآمدي مباني اعتقادي و فکري فرهنگ مسيحيت در پاسخ به نيازهاي فردي و اجتماعي بشر است؛ به نحوي که در مواجهه با اسلام، توان مقاومت و استدلال منطقي را ندارد.
T} دو. مشکلات زيربنايي و برداشتهاي سليقه اي از حقوق بشر{T
افزون بر اشکال عمده اي که بر اعلاميه حقوق بشر، به دليل پذيرش مطلق آزادي مذهبي ـ اعم از حقيقت يا خرافه بودن مذاهب و اينکه انسان را در داشتن و نداشتن مذهب آزاد گذاشته است ـ وارد است، محدوديتي که در ماده 29 اعلاميه آمده، تعارض عمده اي با اصل آزادي مذهبي به وجود آورده است.
توضيح آنکه: براساس ماده مذکور، استفاده از حق آزادي مذهبي، تا آنجا است که به حقوق و آزادي ديگران لطمه اي وارد نسازد. يکي از بارزترين مصاديق اين محدوديت اين است که دستورات مذهبي، با قوانين و نظام حقوقي حاکم بر جامعه اي ناسازگار باشد. طبعاً در چنين مواردي اين تعارض به ضرر مذهب و آزادي مذهبي و به نفع نظام حقوقي حاکم حل خواهد شد. V}مؤسّسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، فلسفه حقوق، 1378، ص 198 ـ 196 {V
کد سوال : 62
موضوع : حقوقي
پرسش : ممکن است اقليت هاي مذهبي، عقيده اي به حجاب نداشته باشند چگونه انتظار داريم در اروپا ـ که مسلمانان جزء اقليتهاي مذهبي هستند ـ در داشتن حجاب مختار باشند؛ ولي داشتن روسري را حتي براي توريستها اجباري کنيم؟
پاسخ : اقليتهاي ديني غير مسلمان در نظام جمهوري اسلامي از امتيازات بسيار متعدد و محدوديتهاي اندکي برخوردارند:
T} 1. امتيازات: {T
نظام جمهوري اسلامي ايران، با الهام از آموزهها و تعاليم حيات بخش اسلام، اهميت و جايگاه ويژه اي در احترام و رعايت حقوق اقليتهاي مذهبي قائل بوده و اين مهم با مراجعه به اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين عادي و عملکردها و اقدامات نظام اسلامي بعد از پيروزي انقلاب، در قبال اين دسته از هموطنانمان به خوبي قابل اثبات است:
1ـ1. براساس اصل سيزدهم قانون اساسي، اقليتهاي ديني (زرتشتي، کليمي و مسيحي) به رسميت شناخته شده اند که در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند ودر احوال شخصي و تعليمات ديني، بر طبق آيين خود عمل ميکنند: «A}قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ... وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ{A؛ ». V}بقره(2)، آية 136 {V
1ـ2. اقليتهاي ديني در برگزاري مراسم و مناسک مذهبي خود آزاد بوده و نظام اسلامي چنين حقي را براي آنان محترم ميشمارد و آنان ميتوانند به صورت کاملاً آزاد در معابد رسمي خود (کليسا، کنيسه و...) به انجام مراسم ديني خود بپردازند.
1ـ3. در احوال شخصي و تعليمات ديني، بر طبق آيين خود عمل ميکنند.
1ـ4. براساس اصل 26 حق تشکل دارند: «... انجمنهاي ... اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اينکه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساسي جمهوري اسلامي را نقض نکند...». به موجب ماده 4 قانون فعاليت احزاب مصوب 7/6/1360 «انجمن اقليتهاي ديني موضوع اصل 13 قانون اساسي تشکيلاتي است که مرکب از اعضاي داوطلب همان اقليت ديني که هدف آن حل مشکلات و بررسي مسائل ديني، فرهنگي، اجتماعي و رفاهي ويژه آن اقليت باشد».
1ـ5. حق نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بر اساس اصل 64 قانون اساسي و شرکت در تمام انتخابات؛ اعم از شوراها، رياست جمهوري، همه پرسي، خبرگان رهبري و... .
1ـ6. براساس اصل تساوي عموم در مقابل قانون (اصل 3 و 14) و تساوي و برخورداري همه افراد ملت از حقوق مساوي، در تمام زمينهها (اصول 19 و 20) آنان در زمره افراد ملت از اين حقوق برخوردار هستند. V}سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، ج 1، ص 186، سال 1378 {V
1ـ7. پيرو اين اصول و با الهام از ارزشها و تعاليم اسلامي، بهترين حسن سلوک و حسن رفتار و همزيستي مسالمت آميز را با پيروان اقليتهاي ديني داشته است و اين واقعيتي است که اکثريت اين هموطنان بدان اذعان دارند. به عنوان نمونه در زماني که ايالات متحده آمريکا، اتهام نقض حقوق يهوديان و نحوه غيرقانوني محاکمه آنها را بر ايران وارد ميکرد، خاخامهاي يهودي وابسته به گروه «نتورياکارتا» ـ که در آمريکا مستقر هستند ـ پس از بازديد دو هفته اي خود از ايران در بازگشت به نيويورک در يک کنفرانس خبري از مقامات ايران به جهت ميهمان نوازي از جامعه يهوديان ايران تشکر و تأکيد کردند که در ديدار با اقشار مختلف، شاهد بوده اند که يهوديان ايران نسبت به يهوديان ساير کشورها، از وضع بهتري برخوردار هستند و جو سازي رسانههاي دربارة وضع يهوديان ايران، بي مورد و سياسي ميباشد. V}حميد عبادي، چالشهاي ايران و آمريکا، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1381، ص 188 {V
اين در حالي است که ساير مسلمانان جهان ـ که در کشورهاي مسيحي نشين و... زندگي ميکنند ـ نه تنها از حقوق اجتماعي يکسان با ساير شهروندان آن کشورها برخوردار نيستند و حق داشتن نماينده در مجالس قانون گذاري و... را ندارند؛ بلکه معمولا مورد خشونت و آزار واقع شده و حتي از عمل به تعاليم مذهبي خويش نيز ممنوع ميباشند، (مانند قضيه حجاب در فرانسه و يا اعمال خشونت شديد نسبت به مسلمانان در آمريکا و...).
با مقايسة آمار کليساهاي ايران نسبت به مساجد مسلمانان در فرانسه، روشن ميشود که مسيحيان ايران به رغم تعداد بسيار اندکي که دارند ـ در مقابل جمعيت عظيم مسلمانان فرانسه، از اماکن مذهبي بسيار بيشتري برخوردارند.
T} 2. محدوديت ها: {T
وجود برخي محدوديتهاي ظاهري، براي اقليتهاي ديني ناشي از دلايل منطقي و ديني است؛ زيرا، با توجه به رسميت دين اسلام و مذهب شيعه ـ براساس خواست و اراده اکثريت مردم کشور ـ طبعاً اقليتهاي ديني کشور، در امور سياسي و اجتماعي خود ناگزير به تبعيت از اين رسميت و انصراف از قسمتي از آيين خويش هستند. V} سيد محمد هاشمي، همان، ص 174 {V و اين امري کاملاً منطقي است و نميشود انتظاري غير از اين داشت. از طرفي سکونت اقليتهاي ديني غير مسلمان در دارالاسلام و کشورهاي اسلامي، تابع عقد قرارداد ذمه است که براساس آن اقليتهاي ديني غير مسلمان در چارچوب رعايت شرايط و مقررات خاصي ـ که در مقابل آن تعهدات و امتيازات بيشماري از طرف دولت اسلامي براي آنان وجود دارد ـ ميتوانند در کشورهاي مسلمان زندگي مسالمتآميز و دوستانهاي داشته و از حسن همجواري و معاشرت با مسلمانان برخوردار باشند. V}ر.ک: عميد زنجاني، فقه سياسي، حقوق تعهدات بين الملل و ديپلماسي در اسلام، نشر سمت، 1379، ص 88 به بعد {V
بررسي تاريخي وضعيت اقليتهاي ديني در کشورهاي اسلامي، بيانگر کمال آسايش، امنيت و رضايت آنان از حکومتهاي اسلامي است تا جايي که عدة زيادي از اين اقليتها ـ به رغم آزادي و زندگي قابل قبول ـ به مرور زمان مسلمان شدند. از اين رو در تاريخ اسلام به کمتر موردي هست که اقليتهاي ديني براي احقاق حقوق و آزاديهاي خود دسته به مبارزه و قيام و درگيريهاي منظم زده باشند.
معابد و اماکن مقدسه اهل کتاب نيز مورد احترام مسلمين است و قرآن مجيد يکي از زمينههاي جهاد عليه اشرار را حفظ همه اماکني ميداند که پيروان اديان توحيدي به عبادت ميپردازند و نام مبارک خداوند را بر زبان ميآورند: «A}... وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللّهِ{A؛». V} حج(22)، آية 40 {V
بر اين اساس حفظ امنيت و مصونيت همه جانبه معابد و اموال و موقوفات آنان، از مسئوليتها و وظايف مسلمين است.
با توجه به مطالب گفته شده، درباره پوشش زنان اهل کتاب در مجامع عمومي مسلمانان، مشخص ميشود که از يک سو در سرزمين اسلامي زندگي ميکنند و از کليه امکانات، حقوق مادي و معنوي، امنيت و... برخوردارند؛ از اين رو موظفاند مانند همگان به قوانين آن احترام بگذارند و از سوي ديگر هيچ محدوديتي در حريم خصوصي آنان وجود ندارد و آنها هرگونه ميخواهند، ميتوانند براساس آيين و کيش خود عمل کنند! اما انتقال اين گونه مسائل به حوزه اجتماعي جامعه اسلامي، در واقع توطئه و توهين به مقدسات و ارزشهاي اسلامي است که براساس قرارداد ذمه متعهد به پرهيز از آن ميباشند. آخرين نکته اينکه بيحجابي حتي در آيين حضرت مسيح(ع)، نوعي انحراف است! البته مسيحيت واقعي آن را بر نميتابد در اين زمينه هيچ فرقي بين زنان مسلمان و زنان اهل کتاب نيست. بنابراين رعايت پوشش در اسلام، به هيچ وجه مذهبستيزي نيست؛ اما ممنوعيت حجاب در فرانسه، مذهبتيزي است.
سوم. ما معتقد نيستيم كه توسعه جهانگردي، صد در صد مضرّ است و چه بسا با اين رفت و آمدها اندكي از فضايل اخلاق و فرهنگ ديني خود را نيز ترويج كنيم؛ ولي توسعه آن بايد همراه با مقررات صحيح و اسلامي باشد. فرانسه كه خود را مهد آزادي ميداند، از حضور دختران با پوشش اسلامي در مدارس خود جلوگيري ميكند و ميگويد: «اين پوشش براي فرهنگ ما (سكولاري) ناسازگار و مضر است». حال ما چگونه راضي شويم دين و اعتقاد خود را زير پا گذاريم و با از دست دادن اعتماد به نفس خويش، خودباخته فريبهاي تبليغاتي غرب گرديم! دولتمردان هر كشوري در برابر تعليم و تربيت نوجوانان و جوانان آن مملكت، مسئولاند و شرعاً و قانوناً مجاز نيستند كه اسباب كمرنگ شدنِ دين و اخلاق جامعه را فراهم آورند.
کد سوال : 63
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چه عواملي موجب قاچاق وترانزيت زنان ودختران کشورمان به کشورهاي ديگر شده است؟چرا دولت ازآن چلوگيري نميکند؟
پاسخ : T} پديده قاچاق و ترانزيت زنان{T
پديده قاچاق زنان، واقعيتي بسيار شوم و دردآور است كه البته به هيچ وجه اختصاص به زمان يا كشور ما ندارد V}ر.ك: رضا رمضان نرگس, بررسي قاچاق زنان, قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما,1383,صص 8تا25 {V هرچند آنچه اين پديده را بيش از حد زشت و زننده نشان ميدهد, اسلامي بودن جامعه و نظم ما است. اين پديده نه تنها با روحيه غيور ملت مسلمان ايراني سازگاري نداشت بلكه بيش از همه نظام و حكومت ديني ما، تاب تحمل آن را نداشته و نخواهد داشت.
T} علل و ريشههاي قاچاق زنان: {T
اگر به صورت علمي بخواهيم به ريشه يابي اين موضوع بپردازيم، بايد بگوييم: بعضي از علتهاي قاچاق زنان مشترک و برخي مربوط به قربانيان قاچاق است.
T} يک. علل مشترک: {T
1ـ1. ضعف باورهاي ديني، 1ـ2. نارسايي بين فرهنگ و ساخت اجتماعي 1ـ3. نبود فرصتهاي شغلي مناسب.
T} دو. علل قاچاق زنان توسط قاچاقچيان{T
2ـ1. علتهاي فرهنگي:
دگرگوني و تحول ارزشها در سطح جهاني و در سطح داخلي ـ تحول ارزشي جامعه از بعد از دوران سازندگي تحت تأثير ترويج فرهنگ مادي گرايي و با ارزش شدن پول و دوري از ارزش هاي اسلامي و ديني ـ تحول ارزش ها در سطح جهان باعث شده تا مراكز عمده و بورس خريد و تجارت كودكان, زنان, دختران و حتي اعضاي بدن انسان, بيشتر در كشورهاي به اصطلاح متمدن اروپايي به چشم بخورد و شبکههايي را در ساير کشورها به وجود آورند. V}ر.ك: ايرج تبريزي, تجارت شيطاني, تهران: انتشارات كيهان, 1379 {V
2ـ2. علل اقتصادي:
متأسفانه وضعيت اقتصادي جهان تحت آموزهاي مكاتب مادي نظير ليبراليسم و ..., به گونه اي پيش رفته كه سازمانها, باندها و كارتلهاي عجيب و مخوفي ايجاد شده كه تنها به كسب پول و درآمد از هر طريق ممكن ميانديشند... بر پايه بعضي از تحقيقات در انگليس, ميزان درآمد حاصله از فحشاي كودكان بالغ بر دو ميليارد دلار است. V}ر.ك: آنتوني گيدنز, جامعه شناسي, ترجمه منوچهر صبوري, نشر ني, 1374, ص212 {V آمارهاي گروه كارشناسي اروپا درباره تجارت زنان اروپاي شرقي به عنوان« بردگان هزاره سوم» نشان ميدهد كه ميزان درآمد ناشي از اين تجارت، سالانه 13 ميليارد دلار است. همچنين زنان گاه تا 18 بار خريد و فروش ميشوند. آلمانيها ساليانه حدود 70 ميليارد مارك, خرج روسپيها ميكنند. درآمد اين تجارت بيش از هروئين است. يونيسف يكي از دلايل عمده قاچاق زنان را سود سرشار آن دانسته است. به گفته برخي از مسئولان, زنان و دختران پس از مواد مخدر, از سودآورترين گونههاي قاچاق هستند. V}ر.ک: بورس پديده قاچاق زنان, همان, ص48 {V
T} سه. علل حقوقي: {T
3ـ1. عاري بودن از خطر قاچاقچيان انسان نسبت به ساير قاچاقچيان مواد مخدر و ... كمتر احساس خطر ميكنند؛ زيرا حتي اگر دستگير شوند, متقاعدكردن قربانيان به شهادت دادن عليه اين باندها بسيار دشوار است (به دليل ترس آنان از انتقام گيري قاچاقچيان از خود يا افراد خانوادشان و فقدان حمايت لازم از آنها). V}ر.ک: روزنامه همشهري, 7/6/81 {V
3ـ2. خلأ قانوني:
از آنجايي که در گذشته بحث توسعه باندهاي قاچاق در کشورمان جايگاهي نداشت, قانوني در اين باره وضع نشده بود؛ به گونهاي که بعضي از حقوقدانان پيشنهاد ميکنند در دادگاه, ميتوان جرائم کلاه برداري, قوادي, آدم ربايي و مفسد في الارض بودن را براي اين مجرمان صادق دانست, اما مشکل جدي جايي پيش ميآيد که انتقال دختران از مجاري قانوني و همراه با گذرنامه, بليت و با رضايت خود آنان صورت گيرد! در چنين صورتي ديگر قاچاقيان از نظر قانون موجود در کشور، مجرم شناخته نميشوند و اگر خلافي انجام دادهاند، در کشور ديگري بوده است. در چنين شرايطي اعضاي اين باندها را تنها ميتوان به اتهام قوادي محاکمه کرد و نميشود حتي اتهام آدم ربايي و خارج کردن غير قانوني دختران از کشور را به آنان نسبت داد. V} ر.ک: روزنامه انتخاب, جرائم کثيف, 12/10/81 {V
T} چهار. علل قاچاق به لحاظ قاچاق شونده{T
3ـ1. علّتهاي فرهنگي:
وجود مسائلي نظير فرهنگ غرب زدگي، خودكم بيني، انحرافهاي اخلاقي( فردي و گروهي) و ... در اين راستا قابل تحليل و ارزيابي است؛ هر چند با ظهور انقلاب اسلامي و آگاهي مردم از حقيقت غرب، جريان استحاله فرهنگي ـ كه از سوي رژيم پهلوي و روشنفكران به وجود آمده بود ـ به هم خورد؛ ولي با اين همه کم نبودند کساني که هنوز در آرزوي فرهنگ غربي و آزاديهاي لجام گسيخته آن، هر روز در پرتو تهاجم فرهنگي ـ از طريق ماهواره, اينترنت, سي ديهاي مبتذل, رمانهاي فاسد و ... ـ در آرزوي فرهنگ غرب به سر ميبرند و آرزويي جز زندگي فرنگي مآبي نداشته و ندارند. از اين رو متأسفانه دختران جواني هستند که براي رفتن به کشورهاي ديگر، داوطلب ميشوند و باندهاي قاچاق زنان, از اين فرصتها و زمينههاي به اصطلاح «طلايي» سوء استفاده ميكنند و دختران را با ميل و رضايت خودشان از مجاري قانوني به خارج ميبرند.
مسئلة ديگر اينكه طبق آمارهاي موجود، اكثريت افرادي كه اسير باندهاي قاچاق ميشوند، قبلاً از انحرافهاي اخلاقي برخوردار بوده و با تمايل خود در اين زمينهها فعاليت دارند. V}ر.ك: بررسي پديده قاچاق زنان, همان, ص 52 {V البته اين امر با موضوعاتي نظير: اختلال در جامعه پذيري، مهاجرت روستاييان به شهرها، تجربه مكرر ناكامي، جستوجوي رهايي و دست يابي به زندگي خيالي و آرماني و هم نشيني با افراد كج رو و بزه كار، ازدياد شكاف ميان نسلها و ...، مرتبط است. ر.ك. همان, ص 62-502.
3ـ2. علل خانوادگي
موضوعاتي نظير وضعيت ناهنجار خانوادگي، خشونت و آزار جنسي، جسمي و روحي در برخي خانوادهها و عدم امكان ازدواج در اين راستا قابل بررسي است.
3ـ3. علل اقتصادي
فقر شديد مالي ـ به خصوص براي زناني كه همسر خود را از دست داده و هيچ راهي براي تأمين حداقل زندگي خود و يا فرزندانشان ندارند ـ و نيز توقّعات فزايندة زنان و احساس محروميت نسبي آنان، تجملگرايي و ... از عوامل اين پديده به حساب ميآيد.
گفتني است كه بر اساس آمار و ديدگاههاي جامعه شناختي، فقر به تنهايي علت قاچاق زنان نيست؛ زيرا هر زن محتاج و فقيري تن به فحشا نميدهد؛ بلكه فقر، زمينه مساعد را براي اين عمل ـ در صورتي كه فرد از ارزشهاي ديني و ايماني مستحكمي برخوردار نباشد ـ فراهم ميآورد. وجود زنان با ايمان و با عفتي كه به رغم مشكلات اقتصادي و معيشتي بسيار، پاكدامني خود را حفظ کردهاند، دليل بر اين مدعا است.
کد سوال : 64
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : نظر اسلام در مورد غريزة جنسي چيست؟ راه درست برخورد با اين غريزه در شرايط کنوني کدام است؟
پاسخ : T} غريزة جنسي{T
اسلام به طور اصولي با سركوب نيازهاي طبيعي و مشروع انسان و از جمله غريزه جنسي، به شدّت مخالف است. قرآن كريم ميفرمايد: «از نشانههاي او اين است كه از نوع خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري در اين نعمت، براي مردمي كه ميانديشند، قطعا نشانههايي است». V}روم، آية 21 {V در اين آيه خداوند از محبت همسري به عنوان نعمت و يكي از نشانههاي حكمت الهي ياد ميكند. پيامبر اكرم(ص) باتوجه به وجود انديشه رهبانيت در اديان گذشته ـ و شايد تا حدودي سرايت آن به برخي از مسلمانان ـ به شدت با اين نگرش به مبارزه برخاسته، فرمودند: «خداوند مرا براي رهبانيت و رياضت نفرستاده است؛ بلكه مرا براي شريعتي آسان و با گذشت مبعوث كرده است».
با توجه به اين مطلب، بطلان و نادرستي رهبانيت و سركوب غريزة جنسي، از ديدگاه اسلام آشكارتر از آن است كه شرح بيشتري را بطلبد.
T} آزادي جنسي{T
طرفداران آزادي گستردة جنسي به چند مطلب معتقدند:
1. ارضاي انواع غرايز، موجب سعادت آدمي است و تمامي بيماريها و آشفتگيهاي رواني، ناشي از عدم ارضاي آنها است!! براي مثال فرويد، روانشناس و روانكاو مشهور اطريشي، با تكيه بر روان ناخود آگاه آدمي، معتقد است همه بيماريهاي رواني، در نتيجه واپس زدن و سركوب غريزه جنسي است و حتي عشق مادري و محبت فرزندي و برادري، رفاقت و دوستي و احساسات مذهبي و هنري، همه برخاسته از غريزة جنسي است. V}نگ: فيليسين شاله، فرويد و فرويديسم، ترجمه اسحاق وكيلي {V
2. ايجاد هر گونه منع و محدوديت در مقابل غريزة جنسي، موجب شعله ورتر شدن آن و حرص بيشتر انسان نسبت به آن ميگردد.
3. بهرهوري از غريزة جنسي، بايد از هر گونه قيد و بندي آزاد باشد و لذا بايد با رفع هر گونه مانع وايجاد كمونيسم جنسي، با تحريك و ترويج غريزة جنسي، مانع بيماريهاي رواني و حرص ورزي مردم در اين زمينه شد.
اما در مقام بررسي و نقد اين ادعاها، گفتني است: درست است كه سركوب و ايجاد محدوديتهاي شديدي كه موجب عدم بهرهوري كافي از غريزة جنسي شود، ميتواند موجب بروز برخي آشفتگيها و امراض رواني شود؛ اما اين ادعا كه همه بيمارهاي رواني ناشي از اين امر است، دليلي ندارد!! بلكه وجود گستردة آشفتگيها و بيماريهاي جسماني در افرادي كه در ارضاي غريزه جنسي خود محدويتي ندارند، دليلي بر بطلان آن است. از طرفي، اسلام به هيچ روي با سركوبي غريزه جنسي موافق نيست؛ بلكه آن را ضد ارزش ميداند.
انسان به دليل فطرت كمال جويي مطلق خود، ظرفيت تنوعطلبي و سيري ناپذيري دارد كه لذتجويي انسان، يكي از مصاديق آن است. اگر اين ميل دروني انسان به سوي غرايز مختلف ـ از جمله غريزة جنسي ـ هدايت شود، هرگز از برخورداري و بهره وري جنسي احساس سيري و بينيازي نخواهد كرد و اين امر عواقب بسيار زشت و خطرناكي ـ از جمله انحراف جنسي و تجاوز ـ را در پي دارد. به همين جهت با آموزش و تبيين منطقي محدويتهاي لازم، بايد اين حساسيتها و حرص و ولع انسان را از بين برد.
T} ديدگاه اسلام{T
تا اينجا روشن شد كه اسلام نه با رهبانيت و سركوب غريزه جنسي موافق است و نه با آزادي گسترده و بهرهوري لجام گسيخته و ليبراليسم جنسي. سياست راهبردي اسلام نسبت به غريزه جنسي، بهرهوري هدايت يافته و مهار شده است. بنابراين، اسلام در اين مورد ـ همانند بسياري از موارد ديگرـ آدمي را به اعتدال و ميانه روي در استفاده از غريزه جنسي فرا ميخواند و افراط و تفريط در بهرهوري از غريزة جنسي را نشانة جهالت و ناداني انسان ميداند. اما تدابير عملي اسلام در بهره وري حكيمانه از غريزه جنسي را ميتوان در دو دسته جاي داد:
1. تدابير هدايتگرانه؛ شاخصترين اين تدابير، سه چيز است: تقديس ازدواج دائم، تجويز تعدد زوجات و تجويز ازدواج موقت. از جمله تعاليم انكارناپذير اسلام ـ كه همواره شيعه بر آن اصرار ورزيده ـ مشروعيت ازدواج موقت است؛ يعني، اسلام براي ارضاي غريزه جنسي، تنها به الگوي ازدواج دائم اكتفا نكرده است؛ بلكه هر گاه فردي نتواند به هر دليلي ـ از جمله هزينههاي مالي، وضعيت شغلي و تحصيلي و... ـ از همسر دائم برخوردار گردد، اسلام الگوي ديگري از بهرهوري جنسي را با عنوان «ازدواج موقت» پيشنهاد و تجويز كرده است. بدين ترتيب، از بروز بسياري انحرافات جنسي پيشگيري ميكند. بنابراين در مشروعيت ازدواج موقت حرفي نيست؛ اما در مقبوليت آن ـ به دليل ذهنيتهاي بدي كه در جامعه وجود دارد و نيز به دليل سوء استفاده برخي ـ احتياج به كار فرهنگي زيادي هست تا هم آن ذهنيتهاي بد از بين برود و هم جلوي سوء استفاده عدهاي گرفته شود. بنابراين مخالفت با قانوني شدن ازدواج موقت، عين جهالت و بيخبري است.
2. دستورهاي بازدارنده؛ شامل مجموعهاي از احكام فقهي و اخلاقي درباره روابط زن و مرد، و پيشبيني برخي مجازاتها در اين باره است .
در مورد شرايط کنوني جامعه وچگونگي کنترل اين غريزه گفتني است: هر چند مسائل اقتصادي در ايجاد اين شرايط نقش دارد؛ اما بخش مهمي از مشكلات، فرهنگي و ناشي از بيتوجهي به دستورهاي اسلام است. در وضعيت كنوني، به نظر ما توجه به امور زير تا حدي كار ساز است:
الف. جلوگيري از خيالات و انديشههاي باطل جنسي و منحرف كردن آنها با مطالعه روزنامه، كتاب، مجله و گفتن ذكر و كارهايي از اين دست.
ب. ايجاد حريمهاي خاص ميان افراد نامحرم؛ بارزترين تدابير اسلام در اين باره بدين قرار است: 1. منع نگاه شهوتانگيز به نامحرم؛ 2. وجوب پوشش و عدم تجمل و خودنمايي؛ 3. منع تماسهاي فيزيكي با نامحرم؛ 4. عدم گفتوگوي شهوتانگيز با نامحرم؛ 5. پرهيز از استعمال بوهاي خوش براي نامحرم؛ 6. خلوت نكردن با نامحرم.
ج. گوش نكردن به موسيقيهاي تحريك كننده جنسي؛ چرا كه اين گونه موسيقيها موجب ميل و اشتهاي سيري ناپذير و نامعقول غريزه جنسي و در واقع ايجاد نوعي جنون جنسي ميشود.
د. توصيه به عفت و حياي جنسي؛ چرا كه نقش عفت و حيا در پيشگيري از گناه و انحراف جنسي بسيار كار آمد است.
هـ . ازدواج دائم؛ به تأخير انداختن ازدواج براي كساني كه آماده ازدواج هستند، باعث به وجود آمدن مشكلاتي براي خود آنها و نيز جامعه ميشود. پس گاهي ازدواج كردن براي افراد، واجب و ضروري ميشود و آن زماني است كه آنها قادر به حفظ دل و ديده خود از گناه نباشند. پرهيز از تشريفات دست و پاگير، ازدواج را آسان ميكند و نيز به آنان اميد ميدهد كه مسئله فقر را مطرح نكنند؛ زيرا با اتخاذ شيوه صحيح و منطقي در زندگي، اين مشكل به راحتي قابل حل است.
بنابراين، در مرحله اول، توصيه به ازدواج ساده و بدون تشريفات است. در مرحله دوم، كسي كه امكانات ازدواج براي او فراهم نيست، ميتواند با انتخاب همسر و اجراي صيغه عقد، ازدواج را به تأخير بيندازد و مدتي را به صورت نامزد باقي بماند، و در مرحله سوم، در صورت نبود امكانات ازدواج، دستور قرآن عفاف و عفت نفس است: ميفرمايد: «A} وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحًا حَتّى يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ{A »؛ «و كساني كه امكاني براي ازدواج نمييابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود، آنها را بينياز گرداند». V}نور(24)، آية 33 {V بنابراين، براي حل مشكل ازدواج، بايد هم مشكلات فرهنگي و هم مشكلات اقتصادي ـ از قبيل مشكل مسكن، اشتغال و... ـ را حل كرد و اين هم نياز به جهاد و برنامهريزي همه جانبة دراز مدت و كوتاه مدت دارد.
کد سوال : 65
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : جواني كه به سن ازدواج رسيده و غريزه جنسي او سر باز كرده، و از طرفي توانايي مالي براي ازدواج هم ندارد، چه بايد بكند؟
پاسخ : T} جوانان و غريزة جنسي{T
برخي از جوانان چنين ميپندارند كه از يک طرف، ازدواج و از طرف ديگر، مهار نفس ممكن نيست. اين در واقع، نوعي تلقين به محال است؛ زيرا عدم امكان ازدواج و عدم توانايي بر مهار نفس، معنايي ندارد، جز «عدم راه حل قطعي». هر دو مقدمه غلط است؛ يعني، نه امكان ازدواج به كلي منتفي است و نه امكان كنترل نفس؛ هر چند ممكن است هر دو بسيار سخت و دشوار باشند .
توصيه نخست در چنين شرايطي، اين است كه شخص به هر شكل ممكن با توكل به خدا، براي ازدواج اقدام كند و از مشكلات آن نهراسد؛ زيرا مشكلات نيز بخشي از زندگي است و بايد براي رويارويي با آنها آماده شد.
براي اينكه مشكلات اقتصادي به يكباره هجوم نياورد، بهترين راه اين است كه انسان، فرد مناسب و سازگار با شرايط خود را براي زندگي مشترك برگزيند؛ اما مراسم عروسي را تا دو سه سال به تأخير اندازد. اين برنامه چند خاصيت دارد:
1. شخص ميتواند در حد نسبتاً محدودي، به تأمين غريزه جنسي خود بپردازد.
2. از مزاياي شيرين دوران نامزدي ـ كه دلپذيرترين دوران زندگي است ـ بهرهمند ميشود.
3. با برخورد با مشكلات، به تدريج پختگي و توانايي لازم را براي حل آنها پيدا ميكند.
4. با دست و پا كردن كاري در كنار تحصيل، كمكم بر مشكلات اقتصادي غلبه ميكند و براي تشكيل خانواده، آماده ميشود.
توصيه ديگر، اين است كه تا پيش از حل مشكل تأمين جنسي، هرگز خود را دستكم نگيرد و در برابر خواهشهاي نفس، احساس ناتواني نكند. غريزه جنسي ـ آن هم در دوران جواني ـ بسيار نيرومند و شكننده است؛ اما اراده و ايمان، قدرتي برتر از آن دارد و ميتواند آن را رام و مسخر خود سازد. چنين چيزي ابتدا بسيار مشكل مينمايد، اما شدني است. براي رسيدن به اين مقصود، راههاي متعددي وجود دارد. رهنمودهاي زير ميتواند شخص را در اين باره ياري رساند:
1. از تنهايي دوري كنيد و بکوشيد كمتر در تنهايي به سر بريد.
2. در مراسم ديني ـ همچون نماز جماعت و دعاي كميل ـ بيشتر شركت كنيد. قرآن ميفرمايد: «A} إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ{A ؛ V}عنکبوت(29)، آية 45 {V نماز، از گناه و بدي باز ميدارد». به ويژه اگر آن را با حضور قلب بخوانيد.
3. سعي كنيد با افراد مذهبي و متديّن، روابط برقرار كنيد و با آنان بيشتر معاشرت كنيد.
4. همواره خود را در فعاليت نگهداريد و از بيكاري بپرهيزيد.
5. با برنامهاي منظم و تدريجي، كتابهاي درباره معاد را مطالعه كنيد (مثلاً روزي 10 صفحه).
البته همه اين نکات، وظيفه دولت اسلامي را در فراهم کردن تسهيلات و امکانات ازدواج و کمک به مهار و تربيت غريزة جنسي، نه تنها کاهش نميدهد؛ بلکه تشديد هم ميکند.
کد سوال : 66
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : متأسفانه اگر كسي زياد استمنا ميكند، راههاي جلوگيري و مبارزه آن از نظر شرعي چيست و چه پيامدها و عواقبي را به دنبال دارد؟
پاسخ : T} درمان خود ارضايي{T
پاكي و طهارت، مطلوب و هدف هر انساني است و كسي را نمييابيد كه طالب آن نباشد و اين مهم بدون تلاش هماهنگ و حسابشده، صبر، حوصله و قبل از اتمام اسباب و تكيه بر توفيق الهي به دست نميآيد. از اين رو با تكيه بر توفيق خداوند و استعانت از درگاه الهي، به توصيههايي كه در ذيل بيان ميگردد به صورت كامل، دقيق و مستمر عمل كنيد تا به اميد حضرت دوست هدف به دست آيد. تأكيد ميشود عمل به بعضي از دستورالعملها كافي نيست و بايد به تمام آنها به صورت دقيق و كامل و هميشگي عمل كنيد؛ و نه تنها نتيجهبخش نخواهد بود،؛ بلكه موجب خستگي شده و شما را دلسرد ميكند. با تأكيد بر اين مقدمه، به بيان دستورالعملهايي در مورد كنترل نيروي شهوت و فرار از گناه خودارضايي ميپردازيم:
1. سعي كنيد به هنگام خواب، شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد.
2. شبها تا هنگامي كه خوابْ كاملاً برچشمان شما مسلط نشده است، بهبستر نرويد و سعي كنيد پيش از خواب، به نحوي خود را فعال و مشغول كنيد.
3. از پوشيدن لباسهاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
4. از نگاه كردن به مناظر، فيلمها و تصاوير تحريك كننده جدا خودداري كنيد و به محض مواجهه با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد.
5. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخيهاي جنسي و تحريككننده و فكر كردن در اين امور، به جدّ بپرهيزيد.
6. از خوردن مواد غذايي محرك ـ مانند: خرما، پياز، فلفل، تخممرغ، گوشت قرمز، غذاهاي پرچرب ـ در حد امکان اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد.
7. قبل از خواب مثانه خود را تخليه کنيد.
8. از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات بپرهيزيد (به خصوص شبها و قبل از خوابيدن.
9. هيچگاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد.
10. از دستورزي اندام جنسي خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطي دستورزي نكنيد.
11.هرگز به رو نخوابيد.
12. به منظور تخليه انرژي زايد بدن، به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
13. هيچ گاه بيكار نباشيد، براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد.
14. هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد .
15. هرگاه مورد هجوم افكار جنسي واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران به سر نبريد؛ بلكه در مجالس عمومي وارد شويد و در آنجا به سر بريد.
16. هفتهاي يكي دو روز، روزه مستحبي بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقي بگيريد؛ يعني، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد.
17. با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمتآميز با آنها خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد.
18. هيچگاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانيد، (حتي براي آموزش و...).
19. قرآن زياد بخوانيد و درباره معاني آيات آن فكر كنيد.
T} عواقب خودارضايي: {T
توجه و آگاهي به عواقب خودارضايي باعث ميشود كه انسان بهتر بتوانيد دامن همت به كمر زده و از اين گناه اجتناب ورزد. البته عواقب سوء و پيامدهاي منفي و عملي اين گناه جداي از آنكه معصيت است، فراتر از آن است كه بتوان آنها را برشمرد؛ بلكه فقط به چند مورد از آن اكتفا ميكنيم:
1. پيامدهاي جسماني: ضعف چشم و بينايي، تحليل رفتن قواي جسماني، عقيم شدن و ناتواني در توليد مثل، پيري زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
2. پيامدهاي روحي و رواني: ضعف حافظه و حواسپرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري، افسردگي، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي، ضعف اراده.
3. عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بيميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بيغيرت شدن، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك.
T} تذكرات ضروري: {T
1. توجه داشته باشيد كه تنها رعايت تمام اين امور، بدون كم و كاستي و به صورت مستمر، نتيجهبخش خواهد بود.
2. به محض گناه و ارتكاب آن، از رحمت الهي مأيوس نباشيد و با توبه مجدداً راه پاكي را پس گيريد و سعي كنيد تكرار نشود.
3. در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات ازدواج كنيد كه اين بهترين راه حل است.
4. در تمام حالات از خداوند براي حفظ پاكي استعانت بجوييد.
مطمئن باشيد اين مشكل قابل حل و درمان است؛ ولي مشروط به تصميمگيري قاطع و پشتكار كافي در راه انجام دادن دستورالعملهاي ارائه شده. منشأ اين مشكل، يكي از نيازهاي واقعي نهاده شده در وجود انسان است كه بايد به طور طبيعي و صحيح ارضا و تأمين شود (يعني ازدواج). اگر به شكل صحيح تأمين نشود، دچار خطاها و گناهان ديگري خواهد شد كه عواقب سوء آن نيز دامنگير فرد ميشود. بنابراين اگر امكان ازدواج برايتان فراهم است، ازدواج كنيد يا به طور موقت به دستورالعملهاي ارائه شده پايبند باشيد.
کد سوال : 67
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه ازدواج موقت چيست؟ چه شرايطي دارد؟
پاسخ : T} فلسفه ازدواج موقت{T
ازدواج موقت، از نظر تئوريك كاملاً پذيرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتي برخي از متفكران بزرگ غربي ـ مانند راسل ـ يكي از راههاي حل مشكل ازدواج دائمي و ديررس را در دنياي كنوني، پناه بردن به ازدواج موقت ميدانند. از نظر عملي نيز در نظام جمهوري اسلامي، اين مسئله مقبول افتاده؛ ليكن فرهنگ اجتماعي، هنوز پذيراي آن نيست. به عبارت ديگر، صيغة موقّت نيز نوعي ازدواج است. بنابراين، هر فرد واجد شرايط ميتواند از شخصي كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاري و براي مدتي موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصيل ـ با وي ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابي آني اشتباه گرفتهاند و همين مسئله سبب شده است اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقي خود را باز يابد. تبليغات سوئي هم كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غربگرايان انجام شده، در ضمير مردم رخنه كرده است؛ به گونهاي كه گاهي روابط نامشروع، با تسامح نگريسته ميشود؛ ولي ازدواج موقت، طوري ديگر معرفي ميگردد. براي حل اين مشكل بايستي تلاش فرهنگي و اجتماعي گستردهاي صورت پذيرد تا جوانان از آسيب شياطين مصون بمانند.
T} شرايط عقد موقت{T
عقد موقت يا صيغه، داراي شرايط زير است:
1. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضايت قلبي درست نميشود.
2. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال.
3. مقدار مهريه هم بايد در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذكر گردد.
4. اگر دختر باكره بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جد پدري باشد؛ همان گونه كه در ازدواج دائم نيز اين طور است.
5. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اينكه عقد، دوباره تجديد شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام ميشود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق يا فسخ، عقد منفسخ ميشود.
نكاح موقّت از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است؛ ولي اگر اين كار، بدون اتخاذ تدابير و قانونمنديهاي لازم صورت پذيرد، بيشك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود؛ ولي متأسفانه در حال حاضر چنين زمينههايي وجود ندارد. در چنين شرايطي، براي رهايي از دغدغههاي فكري و روحي، بهتر است با تصميم جدي، براي ازدواج اقدام كنيد.
اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي اشباع آنها متوجه راههاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نميتوان از بين برد و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است. بنابراين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولي اشباع نموده و از آنها در مسير سازندگي بهرهبرداري كنيم.
اكنون اين پرسش پيش ميآيد كه در بسياري از شرايط و محيطها، افرادي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرتهاي طولاني و يا مأموريتها با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي روبه رو ميشوند. اين موضوع به خصوص در عصر حاضر به شكل حادتري رخ نموده است؛ چرا كه سن ازدوج، بر اثر طولاني شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعي، بالا رفته و كمتر جواني ميتواند در سن پايين ـ يعني در داغترين دوران غريزه جنسي ـ اقدام به ازدواج كند. با اين وضع، چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبانها و راهبهها) تشويق كرد؟ يا اينكه آنان را در برابر بيبند و باري جنسي، آزاد گذاشت و شاهد صحنههاي زننده بود؟ و يا آنكه راه سومي را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بيبند و باري جنسي را؟
«ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايي جوابگوي نيازمنديهاي جنسي همه طبقات مردم نبوده و نيست. ما بر سر دو راهي قرار داريم: يا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم. معلوم نيست آنها كه هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابي براي اين سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد ـ كه با عدم تمكن مالي يا اشتغالات تحصيلي و مانند آن نسازد ـ و نه زيانهاي فجايع جنسي و فحشا را در بر دارد. V}ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374، ج 3، ص 341) {V البته يکي ار موانع جدي ازدواج موقّت سوء استفادة افراد عياش است. ازدواج موقّت راهي اضطراري و موقّت براي جلوگيري از معضلات جنسي است؛ نه راهي براي شهوتراني تا ثبات خانوادهها را به مخاطره انداخته وجايگزين ازدواج دائم شود!!
ترديدي نداريم كه همه اين مشكلات فعلي ـ كه بيشتر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد ـ غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ زده است و ارضاي طبيعي يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار ـ بلكه محال ـ نموده است. بايد با حركتي عظيم و بنيادين در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
براي رسيدن به اين هدف، بايد همه علتها و محركهاي مشكل ياد شده شناسايي (اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) و سپس با مشاركت دولت و مردم، ابتدا راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه براي مشكلات باقيمانده، راه ازدواج موقّت در پيش گرفته و براي مقبوليّت همگاني آن، بيش از پيش تلاش شود.
کد سوال : 68
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چه ديدگاههايي در مورد ازدواج موقت وجود دارد؟ چگونه ميشود براي گسترش آن بستر سازي کرد؟
پاسخ : T} ديدگاهها در مورد ازدواج موقت{T
نسخ حكم نكاح منقطع و عدم آن يكي از موارد اختلافي بين اهل سنت و شيعيان است؛ چرا كه گروه اول معتقدند اين تأسيس حقوقي از سوي پيامبر اسلام به دستور خداوند متعال قرار داده شد؛ ليكن به جهت گذشتن و سپري شدن آن وضع خاص، به دست خليفة دوم نسخ گرديد. اين عده در اثبات اعتقادشان به ادلة سه گانة (قرآن، سنت و اجماع) استناد كردهاند. در مقابل، گروه دوم (شيعيان) معتقدند: حكم الهي قابل نسخ به دست هيچ كس نيست و فقط پيامبر(ص) ميتواند حكم را نسخ كند. از اين رو آنان حكم نكاح منقطع را تا به امروز جاري و ساري ميدانند و در جاي خود به طور مفصل به ادلة اهل سنت پاسخ ميدهند.
قانون مدني ايران نيز چون تحت تأثير فقه شيعه است، از ابتدا تا به امروز نكاح منقطع را به رسميت شناخته است. V}مواد 1075: 1076، 1077، 1113، 1152 {V به رغم پذيرش اين نوع نكاح در شرع و قانون، همواره بحث بين معتقدان و منتقدان اين نوع ازدواج رواج داشته است. علت هم آن است كه هر گروهي با ديدگاه و از زاويهاي خاص به قضاوت مينشيند. براي قضاوت بين اين دو عقيده و اشراف به بحث، لازم است ادلة هر گروه بررسي شود:
T} يك. ادلة منتقدان نكاح منقطع: {T
1ـ1. عدهاي اين نوع ازدواج را راهي براي سوء استفاده دانستهاند. اين عده هميشه پيرمرد پول داري را تصور ميكنند كه براي خوشگذراني، دختري را صيغه ميكند و بعد از ارضاي شهواتش، او را رها ميسازد، يا مرد زنداري كه بياعتنا به خانوادهاش هر روز به دنبال يك زيبارويي است كه بتواند او را اسير كند و كام گيرد و...!!
در جواب اين عده همين بس كه همة آزاديهاي قانوني و تأسيسهاي حقوقي، ميتوانند مورد سوء استفاده قرار گيرند براي مثال حق رانندگي ـ كه يك حق مشروع و پسنديدهاي است ـ از سوي عدهاي به بدترين نحو مورد استفاده قرار ميگيرد و حتي منجر به وارد آمدن خسارت جاني و مالي ميشود. پس بدين ترتيب بايد گفت: حق رانندگي امري مذموم و پليد است!؟ در حالي كه چنين نيست. پس اگر عدهاي از اين نهاد حقوقي به جهت سوء استفاده بهرهبرداري كنند اين امر خدشهاي به اصل آن وارد نميكند؛ بلكه ايراد به خود اين افراد يا گريزگاههاي قانوني و... وارد است.
1ـ2. عدهاي ديگر با تشبيه نكاح منقطع به كرايه و اجاره، سعي دارند كه وانمود كنند زني كه صيغه ميشود، در واقع به اجارة زوج خويش درميآيد و اين را خلاف شأن زن و سوء استفاده از او دانستهاند.
در پاسخ گفتني است آنچه خلاف شأن زن است، اين است كه زن همچون كالايي بدون هيچ حق و حقوقي و بدون هيچ ضابطهاي، مورد بهرهبرداري جنسي قرار گيرد؛ يعني، دقيقاً آنچه كه در دنياي غرب اتفاق ميافتد و يا آنچه كه در نزد افراد لاابالي و بيبند و بار در مشرق زمين ميگذرد! حال اينكه زن اين چنين مورد سوء استفاده قرار گيرد، خلاف شأن زن است يا اين كه او به طور قانوني و مشروع با حفظ حقوقش به استمتاعاتش دسترسي يابد؟
به فرض كه عقد نكاح منقطع در مواردي شبيه عقد اجاره باشد، آيا اين دليل ميشود كه اين دو عقد يكي باشند؟ در حالي كه ميدانيم اين دو عقد در خيلي از اوصافش با يكديگر تفاوت دارند.
نكتة ديگر اينكه مخالفان گمان ميكنند در عقد نكاح منقطع فقط مرد است كه بهره ميبرد و زن در اينجا هيچ بهرهاي نميبرد؛ در حالي كه بهرهمندي اين دو طرفيني است و همانطور كه زن در مقابل مرد تكاليفي دارد، داراي حقوقي نيز است.
1ـ3. عدهاي ديگر متعه و نكاح منقطع را سدّي در جهت تشكيل خانواده ميدانند، چرا كه افراد اگر براي ارضاي نيازهايشان به سهولت دسترسي به ديگري داشته باشند، انگيزةشان براي تشكيل دائمي خانواده كم ميشود. V}اسماعيل هادي، دورنماي حقوقي ازدواج موقت، ص 90 ـ 75{V
در پاسخ ميگوييم: همانطوري كه شما با ديد منفي نگاه ميكنيد و اين امر را سدي براي تشكيل خانواده ميدانيد، ما از زاوية مثبت به اين نهاد مينگريم و آنرا زمينهساز تشكيل خانوادة دائمي ميدانيم
T} ب. ادلة موافقين نكاح منقطع: {T
2ـ1. عدهاي از موافقين معتقدند: در اجتماعي كه دسترسي به ازدواج دائم روز به روز مشكلتر ميشود، ازدواج موقت راهكار مناسبي است تا افراد بتوانند در كنار يكديگر به آرامش برسند و بدين ترتيب متعه مانع رواج فساد و فحشاء ميشود.
2ـ2. اگر اين نوع ازدواج در غياب نكاح دائم تجويز نشود، افراد براي ارضاي روحي و جنسي خويش به روابط آزاد و نامشروع روي ميآورند و بديهي است كه اين روابط آزاد از هيچ انضباط و نظم و تعهدي برخوردار نيست. در حالي كه نكاح منقطع براي طرفين تعهد و مسئوليت ايجاد ميكند. براي نمونه زن ميتواند از زوج طلب نفقه كند يا اينكه مشخص شود اگر فرزندي حاصل شد، چه تكليفي دارد. هر يك از اين مسئوليتها ميتواند ضمانت قانوني داشته باشد.
حال اگر اين ضوابط موجود نباشد، فرزندي كه به دنيا ميآيد، تكليفش چيست؟ در اينجا مرد ميتواند اين فرزند را به مرد ديگري نسبت دهد و از پذيرفتن مسئوليت او شانه خالي كند.
2ـ3. كساني كه نميتوانند بار مسئوليت پيمان دائم را بر دوش بكشند، عقد منقطع بهترين راه براي ارضاي جنسي آنان است. برتراند راسل ميگويد: «در عصر حاضر بدون اختيار ازدواج به تأخير ميافتد، در حالي كه صد تا دويست سال قبل تحصيلات دانشجو در هر رشتهاي كه بود در هجده سالگي تمام ميشد... اما در حال حاضر از سن بلوغ تا 30 سالگي كه فرد آمادگي براي زندگي حاصل ميكند (يعني 15 سال) ميگذرد كه دقيقاً دوران بحران جواني و نمو غريزة جنسي است... براي مقابله با اين بحران و پاسخگوئي به نيازهاي جنسي در حاليكه فرد نميتواند مسئوليت زندگي دائمي را بپذيرد، چه بايد كرد؟ يا بايد جوانان را از تحصيل محروم كردو آنها را مجبور نمود كه در جواني ازدواج كنند كه اين معقول نيست يا بايد به آنها اجازه دهيم قواي غريزي خويش را در فاحشه خانهها مصرف نمايند كه اين مستلزم بروز عوارض روحي و امراض مقاربتي است، پس فقط يك راه باقي ميماند و آن ازدواج موقت است». V}حسين صفائي، اسدالله امامي، حقوق خانواده صفحة 22 {V
2ـ4. دختر و پسري كه ميخواهند با يكديگر ازدواج كنند، لازم است هر چه بيشتر و بهتر با خصوصيات يكديگر آشنا شوند. در همين راستا نكاح منقطع ميتواند يك دورة آزمايشي براي ازدواج دائم باشد كه افراد سنتي و مذهبي به خوبي ميتوانند از اين نهاد ميتوانند استفاده كنند. اين نوع ازدواج موقت در بين مسيحيان آمريكا نيز مورد توجه قرار گرفته است. V}سيد رضي شيرازي، بنبستهاي اجتماعي، صفحة 16{V
اينك با تمام اين اوصاف خود شما به قضاوت بنشينيد و معايب و محاسن را در دو كفة ترازو بگذاريد و نظاره كنيد كه كفة ترازو به نفع كدام گروه سنگينتر است؟
T} ديد منفي نسبت به ازدواج موقت{T
با اين همه محاسن و خوبيهايي كه ازدواج موقّت دارد و در واقع در غياب ازدواج دائم بهترين راهكاري است كه ميتوان ارائه كرد، پس چرا بازتاب اجتماعي آن پسنديده نيست و جامعه ـ به خصوص بانوان ـ با ديد مثبت به آن نمينگرند؟ در جواب به اين پرسش ميتوان به علل زير اشاره كرد:
1. سوء استفادة برخي افراد از اين نوع ازدواج، سبب شده جلوهاي ناميمون از آن نهاد حقوقي به جاي بماند و عدهاي نيز با بيان اين سوء استفادهها، اصل اين نوع ازدواجها را زير سؤال بردهاند.
2. جامعة امروزين ما بيشتر با فرهنگ غرب آشنا شده است؛ در حالي كه يكي از اركان اين فرهنگ هرج و مرج و بيبند باري جنسي است. طبق اين آموزه بهرهمندي هر چه بيشتر و منفعت هر چه بالاتر از جنس مخالف ـ بدون داشتن مسئوليتي در مقابل او ـ مورد تأكيد قرار گرفته، رايج ميشود! روشن است افرادي كه با اين فرهنگ مأنوس ميشوند، ياد ميگيرند كه تن به محدوديتي در خصوص روابط جنسي ندهند و خود را محصور به يك نفر نكنند و در عين حال مسئوليتي نداشته باشند.
3. تبليغات منفي گروهها و افراد كه دربارة اين نوع ازدواج، عامل ديگر بعضي از مخالفت ها است؛ زيرا عدهاي قائل به ارتباط آزاد بين دختر و پسر ميباشند!! بديهي است اين عده چون منافع و يا اعتقاداتشان چنين ارتباطاتي را اقتضا ميكند، دربارة اين نوع ازدواج تبليغات منفي ميكنند.
4. در اين نوع ازدواج، گمان بانوان آن است كه هيچ حق و حقوقي ندارند و صرفاً استثمار آنها مورد نظر است. اين امر سبب مخالفت ايشان با اين نوع ازدواج ميشود.
با اين اوصاف برخي از دختران و پسران در عين حال كه با افراد متعددي ارتباط دارند و روابط نزديكي را با آنها برقرار ميكنند و احياناً لطمات روحي و جسمي متعددي نصيبشان ميشود؛اما حاضر نيستند كه طي يك عقد حقوقي و با ضمانت قانوني، با يك نفر ارتباط منضبط و مسئوليتآور داشته باشند! اين نشانگر برخورد احساسي با مسئلة ازدواج موقّت و غريزة جنسي است و مخالفت برخي از ايشان، به جهت هواپرستي و شهوتراني باشد.
T} بسترسازي{T
براي بسترسازي اين امر، بايد نكات زير مورد توجه قرار گيرد.
1. فعاليت فرهنگي جهت آشنايي جوانان با محسنات اين تأسيس حقوقي و اينكه آنچه مخالفان ميگويند در واقع چيزي جز نگريستن به ظاهر ازدواج موقت و برداشتي سطحي از آن نيست.
2. فعاليت فرهنگي براي روشن شدن حقوق و تكاليف زوجين در اين عقد؛ چرا كه آنچه در سطح عمومي مطرح است، آن است كه پسر در عقد موقّت همه كاره است. در حالي كه اين بينش غلط است و قانونگذار تا حدودي هر يك از شرايط و حقوق و تكاليف را براي زوجين معين كرده است. اما اين زوجين هستند كه بدون اطلاع كافي، دست به اين ازدواج ميزنند و در اين بين حق يكي از طرفين ضايع ميشود!! در حالي كه دختران اگر با بينش كافي ازدواج موقّت كنند، قادر خواهند بود شروطي را در عقد بگنجانند و حق خود را تماماً استيفا نمايند (از جمله آنكه شرط كنند در اين ازدواج مباشرت جنسي نباشد و...).
3. نميتوان منكر شد كه قانون در اين زمينه نقصي ندارد. به هرحال ابهاماتي در قانون هست كه هم سبب ميشود افراد به طور كامل نتوانند به حقوقشان دسترسي يابند و يا جلوي سوء استفادة عدهاي گرفته شود.
در پايان حديثي از حضرت علي(ع) نقل ميشود : «H} ما كانت المتعة الا رحمة من الله رحم بها امه محمد(ص) {H »؛ «قانون متعه رحمتي است از طرف پروردگار بر امت محمد(ص)».
راستي چه رحمتي بالاتر از اينكه انسان در ايام جواني و تجرّد، بتواند خويشتن را از وسوسههاي شيطاني و آتش شهوت رها سازد و در عين حال دچار عواقب نامطلوب سركوب غريزه جنسي نگردد.
کد سوال : 69
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : با اينكه ازدواج موقت بسيار آسان است، چرا اگر پسر و دختري صيغه را جاري كردند، مسئولان قضايي آن را نميپذيرند؟
پاسخ : T} ثبت ازدواج موقت {T
آن مقدار بساطت و سادگي كه در مورد ازدواج موقت ذكر ميشود، از نظر فقهي، در ازدواج دائم نيز هست. با اين حال، علت نپذيرفتن دستگاه قضايي مصوبات مجلس شوراي اسلامي است که به رسميت شناختن ازدواج ـ که بدان وسيله ميتوان ادعاي طرفين را پذيرفت ـ منوط به ثبت آن در دفاتر رسمي ازدواج است.
فلسفه تصويب مجلس نيز سوء استفادههاي فراواني است که به نام ازدواج موقت صورت ميگيرد. از اين رو دولت اسلامي براي سامان بخشيدن به اين امر، قواعد و مقرراتي را وضع كرده است. اگر اين مقررات نباشد، ازدواج موقّت به ضد فلسفه خود ـ که جلوگيري از فحشا و بيبند و باري جنسي و عدم ضابطه در کاميابي جنسي ـ تبديل خواهد شد. البته اين ضوابط نبايد به گونه اي باشد که ازدواج موقت را تا مرز تعطيلي بکشاند. مهم اين است كه ازدواج موقت و دائم، هر دو ازدواج هستند و در نظر بسياري، از شرايط فقهي و قانوني مساوياند؛ ليكن يكي هميشگي است و ديگري موقّت. متأسفانه، غير دائمي بودن، متعه موجب برداشت نادرستي در جامعه گرديده و باعث شده كه آن را به ديد التذاذ آني بنگرند؛ در حالي كه ماهيت مسئله اين نيست.
اما اينكه دستگاه قضايي مقررات ويژهاي براي هر دو ازدواج مقرر ساخته، مربوط به احكام حكومتي است. احكام اوليه، همين كه از قالب فردي خارج شد و به نحوي در دايره روابط اجتماعي قرار گرفت، نيازمند نظام و مقرراتي است كه مطابق با شرايط زماني، آن را سامان بخشد و جلوي بسياري از مفاسد و هرج و مرجها و تضييع حقوق را بگيرد. بنابراين، تناقضي بين احكام اولي فقهي و احكام حكومتي نيست؛ بلكه تناقض آنجا است كه يكي ديگري را نفي كند و مثلاً قانون بگويد: «خواندن صيغه شرعي لازم نيست» و فقه آن را لازم بداند. اما اينكه مقررات ديگري براي استحكام پيوندها، در كنار ضوابط فقهي قرار گيرد و آن را مضبوط و سامانمند كند، با آن تلائم دارد.
کد سوال : 70
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : دختر زيبايي هستم، اما خواستگار كمي دارم. از طرفي احساس ميكنم كه دختران بدحجاب، در ازدواج موفقترند. لطفا مرا راهنمايي كنيد؟
پاسخ : T} نداشتن خواستگار {T
يكم. دغدغه ازدواج در سنين جواني، براي دختران و پسران جوان امري طبيعي است؛ زيرا ازدواج يكي از مسائل اساسي زندگي است كه در دوره جواني اتفاق ميافتد. جوان نيز در اين دوره ـ علاوه بر مسئله ازدواج ـ با مسائل مهم ديگر مانند ادامه تحصيلات، اشتغال، مسكن و مسائل سياسي درگير است. مسئله تمام فكر و وقت انسان را مشغول ميكند و مانند ابري تيره، بر همه ابعاد زندگي او سايه ميافكند و آن را تحتالشعاع خود قرار ميدهد. البته اهميت اين مسئله نبايد موجب نگراني شديد جوان شود؛ به گونهاي كه دچار افت تحصيلي يا كاهش عملكرد فكري و اجتماعي او گردد و يا حتي در بعضي مواقع، از نظر رواني دچار مشكلات و بيماري شود.
گفتني است كه ازدواج همة زندگي نيست تا تمام فكر خود را به آن مشغول كند. افراط در هر امري، به همان اندازه مضر است كه انسان نسبت به آن، بي مبالات باشد. اگر واقعاً اين مسئله برايتان مهم است ـ كه بايد باشد ـ به جاي بازي با افكار و توهمات منفي، در اين زمينه مطالعه كنيد وبر آگاهي خود بيفزاييد تا هنگام انتخاب، بتوانيد تصميم صحيحي بگيريد.
دوم. نكتهاي كه دربارة خواستگاري و قيافه ظاهري و مسائلي از اين قبيل بايد به آن توجه كنيد، وجود تفاوتهاي فردي در همه زمينهها است. انسانها از جهات مختلف با هم تفاوت دارند و گاهي اين تفاوتهاي فردي، موجب نگراني بعضي افراد ميشود؛ در حالي كه اگر انسان وجود اين تفاوتها را بپذيرد، ديگر جاي نگراني نيست. البته ممكن است افرادي كه بيشتر دنبال قيافه ظاهري هستند و از ساير معيارهاي مهم ازدواج غافلند، بيشتر سراغ دختراني بروند كه ظاهري زيباتر دارند يا اينكه آرايش و ـ يا خداي نكرده ـ ولنگاري خودشان را بيشتر در معرض ديد ديگران قرار ميدهند!!
قطعاً شما چنين چيزهايي را دوست نداريد و به عنوان امري ارزشي به آن نگاه نميكنيد. بنابراين، تعدّد خواستگار، دليل برتري ديگران نسبت به شما نيست. اينكه افراد كمتري به خواستگاري شما آمدهاند، دليل بر نقص شما نيست. آنچه مهم است، طرز نگرش شما به اين مسائل است و اينكه شما آنها را چگونه ارزيابي كنيد.
برخي از دختران وقتي خواستگاري براي دوست يا همسايةشان ميآيد، شروع به منفيبافي دربارة خود كرده و شخصيت خود را تخريب ميكنند؛ حال آنكه ممكن است اين دختر را كسي در خيابان يا اتوبوس ديده و چشمش گرفته باشد. اين امر نبايد شما را نگران كند و گمان كنيد هيچكس شما را دوست ندارد و از اين بدتر، گمان كنيد خدا شما را دوست ندارد!! نه هرگز چنين نيست. قرآن ميفرمايد: «چه بسا شما چيزي را دوست نداريد، ولي خير شما در آن قرار دارد و چه بسا شما چيزي را دوست داريد، ولي آن چيز براي شما شر است». شايد بسياري از آن خواستگاران، در واقع شر هستند و خداوند نميخواهد شما به آن شر مبتلا شويد و خداوند شر را متوجه ديگراني ميكند كه خودشان دنبال بديها هستند و حجاب را رعايت نميكنند و با عرضه خود به ديگران، جلب مشتري ميكنند!! بسياري از اين مشتريان و به اصطلاح خواستگاراني كه با چشمچراني در كوچه، خيابان، پارك، دانشگاه و اتوبوس به سراغ آنان ميآيند، شرّ هستند و خداوند براي بندگان مؤمن و عفيف و پاكدامن خود، افرادي متناسب با آنها را قرار داده است؛ چنان كه ميفرمايد: «افراد پاكيزه را براي افراد پاكيزه قرار داديم و افراد خبيث را براي افراد خبيث». V}نور(24)،آية 26 {V و در جاي ديگر ميفرمايد: «افراد مشرك، را براي افراد مشرك افراد زنا كار را براي افراد زناكار...». V}نور(24)، آية 3. {V خلاصه اينكه نبايد از كمي خواستگاران خود و زيادي خواستگاران ديگران نگران باشيد. خداوند ميخواهد كفو و همتاي شما به خواستگاري شما بيايد. البته اين به معناي آن نيست كه شما در انتخاب همسر تحقيق نكنيد و بيگدار به آب بزنيد.
سوم. معمولاً دختراني كه مشغول تحصيل هستند، خواستگاران ويژه خود را دارند و بسياري از مردم ميگويند : «فلان دختر فعلاً مشغول درس است و معلوم نيست كه جواب مثبت بدهد!» لذا از خواستگاري منصرف ميشوند تا اينكه درس او تمام شود. به هرحال، جاي هيچ نگراني نيست. شما اعتقادات خود را نه تنها زير سؤال نبريد، بلكه آنها را تقويت كنيد و هيچ تزلزلي به خود راه ندهيد. متانت، عفت و پاكدامني خود را كماكان به خوبي حفظ كنيد كه با ارزشترين متاع در پيشگاه الهي، همين ارزشها است: «A} إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ{A ؛». V}حجرات(49)، آية 13 {V همواره در زندگي به خداوند مهربان ـ كه از مادر به انسان مهربانتر است ـ اميدوار باشيد. شخصيت خود را تخريب و نسبت به خود منفيبافي نكنيد؛ بلكه بيشتر به جنبههاي مثبت زندگي و شخصيت خود فكر كنيد. هميشه اين فكر را به خود تلقين كنيد كه: «من خوشبخت هستم و خوشبختتر نيز خواهم شد». خود را در تنهايي و انزوا قرار ندهيد و بكوشيد در تمام كارهاي اجتماعي ـ كه در خور شأن زن مسلمان است ـ با حفظ حيا و پاكي مشاركت كنيد. براي مطالعه در جاي تنها قرار نگيريد؛ به كتابخانه برويد و با دوستان با نشاط و شاد و در عين حال عفيف و مؤمن ارتباط داشته باشيد و با آنها معاشرت كنيد و همه توكلتان به خداوند باشد.