کد سوال : 40564
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در جامعه كنونى كه شناخت حق از باطل مشكل شده است براى تشخيص فرداصلح در انتخابات چه معيارهايى را بايد در نظر گرفت؟
پاسخ : مسألهاى شناخت حق از باطل، در هر جامعه و دورانى مهم و سرنوشتساز بوده و عدم تشخيص درست آن، لطمههاى جبرانناپذيرى به پيشرفت جامعه وارد كرده است. بررسى تاريخ صدر اسلام هم نشان مىدهد كه اين مسأله از دغدغههاى اصلى مردم آن زمان بوده است. شيخ مفيد در كتاب امالى روايتى را نقل مىكند: «حارث به آن حضرت (على«ع») عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دلهاى ما بزدايى و در اين موضوع (قضيهى طلحه و زبير در جنگ جمل) و اين كه گروهى فكر مىكردند حق با آن دو است، ما را از بينش لازم برخوردارسازى». امام على(ع) فرمودند: بس كن! تو دچار شبهه شدهاى. همانا دين خدا با موقعيت اشخاص شناخته نمىشود؛ بلكه با معيار و نشانهى حق شناخته مىگردد. پس حق را بشناس، تا اهلش را بشناس «فاعرف الحق تعرف اهله»، (محمدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 3، ص 1237) . حضرت بر اين نكته تأكيد مىورزند كه بايد اول ملاكهاى تشخيص حق را شناخت، تا براساس آنها بتوان اهل حق را باز شناخت. در جامعه كنونى ما هم گاهى شرايطى پيش مىآيد كه انسان در تشخيص حق از باطل در مىماند؛ بنابراين نياز به شناخت ملاكهايى است كه از نظر اسلام براى تشخيص و شناخت حق معرفى شدهاند. در مسأله انتخابات - چه رياست جمهورى و چه مجلس و... - تعبير حق و باطل چندان صحيح نيست و در واقع تشخيص فرد اصلح از ميان ساير افراد مورد نظر است؛ اما در هر صورت در مسأله انتخابات دو نكته، مهم مىباشد: يكى مربوط به انتخاب كنندگان و ديگرى مربوط به شرايط انتخاب شوندگان. الف) دو وظيفه بسيار حساس بر عهده انتخابكنندگان مىباشد كه اگر آنها را رعايت نكنند، وظيفه دينى خود را انجام نداده و در پيشگاه خداوند مقصر مىباشند: - يك، انتخاب كانديداى اصلح فقط براى رضاى خدا و مصلحت امت اسلامى باشد و اميال نفسانى، روابط دوستى، گروهگرايى، تعصبات نژادى و محلى و قومى و قبيلهاى وجود نداشته باشد. حضرت على(ع) مىفرمايد:
انما اخاف عليكم اثنين: اتباع الهوى و طول الامل اما اتباع الهوى فيصتدعن الحق؛ از دو چيز بر شما مىترسم: يكى از پيروى هواى نفس و ديگرى آرزوى دراز. زيرا پيروى هواى نفس، انسان را از حق باز مىدارد...». مرحوم علامه امينى در كتاب «الغدير» از رسول خدا(ص) نقل مىكند:
من استعمل عاملاً من المسلمين و هو يعلم ان فيهم اولى بذلك منه و اعلم بكتاب الله و سنة نبيه فقد خان الله و رسوله و جميع المسلمين؛ هر كس از بين مسلمانان عامل را بر سر كار بياورد و بداند كه در بين مسلمين فردى وجود دارد كه او براى اين كار سزاوارتر و به كتاب خدا و سنت پيغمبر(ص) آشناتر است، آن كس به خدا و رسول خدا و جميع امت اسلامى خيانت كرده است»، (الغدير، ج 8، ص 291) . - دو، وظيفه دوم اين است كه فردى را كه مىخواهند انتخاب كنند، كاملاً شناخته باشند و از ديانت، صداقت، توان انجام مسؤوليت و ميزان كارآيى او را براى كارى كه انتخاب مىكند. مطمئن باشند براى رسيدن به اين تشخيص نياز به شناخت معيارها و ملاكات تشخيص اصلح مىباشد و نمىتوان به شرايطى كه در قانون اساسى براى رئيس جمهورى يا نمايندگان ذكر شده، اكتفا نمود؛ زيرا آنها حداقل شرايط مىباشد، حال آن كه در اسلام، امر زعامت بسيار مهم است و كسى كه عهدهدار زعامت مسلمين مىشود، بايد واجد بيشترين شرايط باشد. در اسلام براى زمامداران و مسؤولين حكومت، شرايط بسيارى هست كه نمونههايى از آنها را ذكر مىكنيم: پيامبر(ص) مىفرمايد: «امامت و پيشوايى (رياست بر مردم) جز براى شخصى كه در او سه خصلت باشد شايسته نيست: اول،اهل ورع و پارسايى است كه او را از نافرمانى خدا باز دارد. دوم، حلم و بردبارى است كه بتواند خشم خود را مهار كند. سوم، حسن سلوك و خوشرفتارى با مردم است. به طورى كه براى ملت، مانند پدرى مهربان باشد»، (اصول كافى، ج 1، ص 407) . حضرت على(ع) در عهدنامه خود به مالكاشتر درباره روش انتخاب و صفات كارمندان و كارگزاران چنين مىفرمايند:
ثم انظر فى امور عمالك فاستعملهم اختياراً ولا تولّهم محاباة واثرة فانهما جماع من ثعب الجور والخيانة و توخ منهم اهل التجربة والحياء من اهل البيوتات الصالحة والقدم فى الاسلام المتقدمه...؛ در امور و كارهاى كارمندان و كارگزاران خود دقت كن و پس از اين كه آنها را امتحان نمودى، به كار بگمار و در تعيين آنان چنين كن: قبل از اين كه آنها را به كار بگمارى، آنان را مورد آزمايش و امتحان قرار بده. به سبب تمايل به شخص، كسى را به كارى منصوب مكن. خودسرانه و بدون مشورت و يا استبداد رأى، آنها را به كار مگمار؛ زيرا اين گونه انتخاب خود ظلم و خيانت است». براى انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت، اينگونه افراد را انتخاب كن: افرادى كه اهل تجربهاند و در كشاكش كارها، ساخته و پرداخته شدهاند. داراى صيانت نفس و اهل شرم و حيا و عفت و از خاندانهاى پاك دامن و صالح باشند و حسن سابقه آنها در اسلام، بيش از ديگران باشد. چون اين افراد با اين صفات شايستهاند، از نظر فضايل اخلاقى در درجه اعلاى كرامت نفس قرار دارند و آبرومندند و داراى شخصيت و علاقمند به حفظ صيانت و پاكى نفس و روح خويشند و كمترين طمع را دارند. مدير و دورانديشند و در كارها و مسائل عميق و ژرفنگرند»، (نهجالبلاغه، نامه 53) . با مراجعه به آيات و احاديث و روايات ائمه معصومين(ع) مىتوان شرايط ذيل را براى تشخيص كانديداى اصلح بيان نمود: 1- با تقوا و پرهيزكار، عادل و پارسا و پرهيز از هرگونه معصيت و گناه 2- داراى حلم و بردبارى و حسن اخلاق و خوشرفتارى با مردم و زيردستان 3- داراى زندگى ساده و بىآلايش و بىاعتنا به جلوههاى فريبنده دنيا، توأم با رعايت عفت و پاكدامنى در خانواده. امام على(ع) مىفرمايند:
و ان عملك ليس بطعمة و لكنه فى عنقك امانة؛ حكمرانى براى تو طعمه و خوراك نيست، بلكه برگردن تو امانت است»، (نهجالبلاغه، نامه 5) . 4- پاىبند به اجراى سنتهاى دينى و انجام واجبات الهى 5- داراى دانش كافى و آگاهى از فقه اسلامى همراه با بينش عميق سياسى و مديريت كافى و حسن تدبير براى اداره امور جامعه. 6- از اسباب نامشروع (تخريب، اسراف در تبليغات و...) براى پيروزى بر رقيب استفاده ننمايد. حضرت على(ع) در مقابل كسانى كه پيشنهاد مىدادند براى جذب افراد و جلوگيرى از خطر احتمالى به بعضى از آنها سهم بيشترى از بيتالمال بدهد، مىفرمايند:
اتأمرونى ان اطلب النصر بالجور فيمن وليت عليه؛ به من دستور مىدهيد كه با جور طلب يارى نمايم»، (نهجالبلاغه، خطبه 126) . 7- در همه حال مصلحت نظام اسلامى، وحدت و منافع و امنيت ملى را بر مصالح گروهى و جناحى و شخصى خود، مقدم بدارد 8- براساس آيه كريمه أَطِيعُوا اَللَّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ، (نساء، آيه 59) هميشه مطيع محض ولايتفقيه بوده، در راستاى خط امام و رهبرى قدم بردارد 9- دشمنستيز، دوستدار حق و مخالف باطل باشد: يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلنَّصارى أَوْلِياءَ، (مائده، آيه 51) يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ، (توبه، آيه 23) أَشِدَّاءُ عَلَى اَلْكُفَّارِ، رُحَماءُ بَيْنَهُمْ، (فتح، آيه 29) 10- رسول خدا(ص) مىفرمايد:
من تقدم على قوم من المسلمين و هو يرى ان فيهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله والمسلمين؛ هر كسى خود را بر قومى مقدم بدارد در حالى كه بداند در بين آن ملت فاضلتر از او براى آن كار وجود دارد، آن شخص به خدا و رسول و جميع مسلمانان خيانت كرده است»، (الغدير، ج 8، ص 291) . بنابراين اگر مسلمان متعهد و واجد شرايط لازم، نامزد رياست شود، ولى رفيق و رقيب خود را از خود متعهدتر و شايستهتر براى تصدى آن مسؤوليت بداند، چه بسا وظيفه و واجب شرعى اين باشد كه به نفع او كنار برود. دومين مرحله بعد از شناخت معيارها و شرايط كانديداى اصلح، شناسايى و تشخيص مصداق آن مىباشد. براى تعيين مصداق، بايد بررسى شود: الف) تشخيص وجود شرايط و ملاكات اخلاقى، دينى، تعهد و... در فرد مورد نظر و برترى او نسبت به ساير كانديداها. در اين باره بايد گفت كه شناخت كامل مسائل معنوى، اعتقادى، تقوا و... در افراد كار بسيار دقيق و حساس است. تا انسان بافردى معاشرت طولانى و نشست و برخاست كافى نداشته باشد، و او را در حالتهاى مختلف و زمينههاى گوناگون آزمايش نكرده باشد، نمىتواند به نتيجه برسد؛ لذا بايد با مرور بر سابقه زندگى فرد و كسب اطلاعات از افرادى كه او را در اين زمينهها كاملاً مىشناسند، آگاهىلازم را به دست آورد. ب ) تشخيص ميزان كارآيى، تخصص، توان مديريتى و... براى اين كار نيز بايد با سوابق علمى و تحصيلى، سوابق اجرايى و... آشنايى كامل داشته باشد و يا از افراد مورد اطمينان و گروههاى مطمئن كسب آگاهى نمايد. در هر صورت، تشخيص حق و باطل و يا شناخت كانديداى اصلح، با توجه به شناخت معيار حق و شرايط و صفات نمايندگان اصلح، ممكن مىباشد. اگر فردى نتوانست خودش مصاديق را تشخيص دهد، لازم است به آگاهان عادل و خبره مراجعه كند و براساس شناخت و معرفت كامل وظايف اجتماعى خود را سامان دهد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- احمدرضا كشورى، اصول سياسى اسلام در عهدنامه امام على(ع) 2- علىاكبر عليخانى، توسعه سياسى از ديدگاه امام على(ع) 3- انتخابات از نظر اسلامى و قانون اساسى، ماهنامه پاسدار اسلام
کد سوال : 40565
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كسى كه ولايت فقيه را قبول ندارد آيا به مسأله امامت او خللى وارد مىشود؟
پاسخ : مسأله ولايت و اعتقاد به آن، داراى مراتب و انواعى است. اصل مسأله ولايت، به ولايت خدا و رسول و ائمه(ع) باز مىگردد وروشن است كه هيچ مسلمانى نمىتواند بدون پذيرش اين مسأله خود را مسلمان بداند إِنَّما وَلِيُّكُمُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا...، (مائده، آيه 55). در مورد ولايت فقيه، گرچه اين موضوع داراى جايگاه رفيعى در مجموعه معارف دينى و نظام آن است، ولى عدم اعتقاد به آن ضررى به مسلمانى كسى نمىزند. گرچه التزام عملى به آن ضرورى است. ولايتفقيه جانشين امام معصوم(ع) است كه امامت آن امام معصوم(ع) جزء اصول مذهب است نه اصول دين، متفكران اسلامى اگر ولايتفقيه را به عنوان يك مسأله كلامى مطرح كردهاند، براساس نيابت فقيه از امام معصوم(ع) است نه اين كه خود ولايتفقيه. در حد توحيد و نبوت و معاد جزء اصول دين يا در حد امامت جزء اصول مذهب باشد اما اگر مسألهاى ضرورى دين باشد و انكار آن به انكار رسالت و دين بيانجامد و انسان هم به استلزام انكار رسالت توجه داشته باشد و با علم و عمد آن مطلب ضرورى دين را انكار كند از دين خارج مىشود در اصول مذهب هم همينگونه است يعنى انكار عمدى ضرورى مذهب كه انسان بداند چيزى ضرورى مذهب است وانكارش به انكار و نفى يكى از اصول مذهب مىانجامد و با علم و عمد آن را تكذيب كند از مذهب خارج است ولى از دين خارج نمىشود اما يك مسأله عميق نظرى و پيچيده چنين نيست و بر فرض هم كه ضرورى باشد بايد به تلازم انكار آن به انكار رسالت توجه داشته باشد. بنابراين ولايتفقيه نه مانند نبوت است و نه مانند امامت. البته اگر ولايتفقيه به وسيله برهانى براى كسى ثابت شود و پس از ثبوت برهانى و قطعيت استناد آن به شارع مقدس آن را انكار كند، حكم انكار ضرورى را دارد و انكار ضرورى دين غير از انكار توحيد يا نبوت است بلكه بايد استلزام انكار يكى از آنها باشد وانكار آگاهانه يك مطلب ضرورى دين مايه خروج از آن خواهد بود؛ پس صرف ثبوت ولايتفقيه و وجوب ايمان قلبى به آن و لزوم تعهد عملى برابر آن موجب نمىشود كه اين حكم همتاى حكم توحيد و معاد و مانند آن باشد»، (ولايتفقيه، جوادى آملى، ص 351 و 352). بنابراين هر چند كه ولايتفقيه يك بحث كلامى است و كلامى بودن آن از كلامى بودن امامت سرچشمه مىگيرد. اما خودش نه جزء اصول دين است و نه اصول مذهب در عين حال بحثى است كلامى مانند ساير بحثهاى كلامى ديگر كه عدم اعتقاد به آن بر اعتقاد و مسلمانى انسان ضرر نمىزند، (جوادى آملى، ولايتفقيه، ص 144).
کد سوال : 40566
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : حكم وجوب حجاب در چه سالى و طبق كدام آيات مىباشد؟
پاسخ : راى پاسخ به نكاتى اشاره مىكنيم: 1- به نظر مىرسد حكم ايجاب حجاب در سال ششم هجرت تشريع گرديد. شاهد بر آن، آيات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همين زمان بود كه منافقين و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ايجاد شايعه درباره زنان پيامبر(ص) و با درست كردن مزاحمتهاى راهى براى زنان آزاده به بهانه كنيز انگاشتن آنها قلوب پيامبر و مسلمانان را جريحهدار بكنند. به دنبال اين اوضاع و شرايط بود كه خداوند آيات مربوط به پوشش را براى بازگويى به امت نازل فرمود. 2- آيات مربوط به حجاب در دو سوره از قرآن (نور و احزاب) آمده است. سوره نور، آيه 30 و 31 كيفيت پوشش را بيان مىكند. ابتدا مىفرمايد: بگو (اى پيامبر) براى مؤمنين و مؤمنات كه نگاههايشان را كوتاه كنند يعنى هنگام نگاه به يكديگر به صورت خيره به هم نگاه نكنند. از نگاه به گونه وراندازى و استقلالى پرهيز كنند. آنگاه به زنان مومن خطاب كرده و مىفرمايد: وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَ؛ مىبايد روسرى خود را بر روى سينه و گريبان خويش قرار دهند»، (احزاب، آيه 59). هم به اين مطلب اشاره دارد. در اين آيه چنين آمده است: اى پيغمبر... به زنان مؤمن بگو كه جلبابهاى (روسرى) خويش را به خود نزديك سازند. روشن است كه وقتى به زن بگويند روسرىات را به خود نزديك كن مقصود اين است آن را رها نكن، آن را جمع و جور كن و خود را با آن بپوشان. اطلاعات بيشتر درباره كيفيت خاص پوشش را از همان آيه 31 سوره نور كه گذشت بهتر مىتوان استنباط كرد. 3- صاحب كشاف، وضع زنان را در پيش از نزول آيات حجاب چنين شرح مىدهد: زنان، گريبانهايشان گشاد و باز بود، گردن و سينه و اطراف سينههاشان ديده مىشد و داخل روسرىها را معمولاً از پشت سر برمىگرداندند (همانطور كه الان بين مردان عرب متداول است) و قهراً قسمتهاى گردن و بناگوش و سينه ديده مىشد، (كشاف، ج 3، ص 231). اما درباره حضور زنان در اجتماع، بايد خاطر نشان كنيم كه زنان قبل از نزول اين آيات چنان نبوده است كه مثل مردان با سر باز در معرض اجتماع رفت و آمد بكنند، بنابراين آنچه در جامعه رواج داشت و قرآن به مبارزه با آن برخاست، پديده بدحجابى بود، نه بىحجابى. 4- چنان كه گذشت، افراد هوسباز و اراذل با ايجاد مزاحمتها باعث دلتنگى زنان مدينه مىشدند. روشن است كه با آمدن حكم حجاب و دستور مجازات اينگونه افراد به طور طبيعى حضور زنان راحتتر و چشمگيرتر انجام مىشد. خداوند درباره مجازات مىفرمايد: «اگر اينها دست از عمل زشت خود برندارند، تو را فرمان مىدهيم كه به آنها حملهبرى كه ديگر جز اندكى در پناه تو نخواهند بود»، (احزاب، آيه 60) بنابراين مىتوان گفت تشريع حكم حجاب و به دنبال آن ايجاد امنيت براى زنان، حضور زنان را در جامعه آن روزگار تقويت نمود. 5- اين كه اقامه نماز و حضور زنان در مسجد چگونه انجام مىگرفت؟ پاسخش اين است كه وضع زنان در انجام اينگونه امور به طور حتم با پوشش همراه بود، گرچه نحوه آن با آمدن آيات فوق تغيير كرد و صورت جديدتر و كاملترى به خود گرفت. ازاينرو نمىتوان گفت كه زنان قبل از نزول آيات فوق با هيچ پوششى نماز مىخواندند و يا در اماكن مقدس و معنوى با همان وضع و شرايطى كه در داخل خانه حاضر مىشدند حضور يافته و به سخنان پيامبر(ص) در كنار مردان در مساجد گوش فرا مىدادند. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه حجاب در دينهاى قبلى تشريع شده بود گرچه با كيفيتى خاص و انسانهاى مسلمان و موحد از همان اوايل بعثت مانند: على(ع) و خديجه و... با پوشش لازم و مناسب نماز به پا داشته و در محافل عمومى حاضر مىشدند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- تفسير الميزان، ج 15، ص 127 به بعد 2- كشاف، ج 3، ص 227 3- مسأله حجاب،مرتضى مطهرى 4- حجاب در اديان،محمدى آشنانى
کد سوال : 40567
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا بين دانشجويان انسانى و پزشكى اينقدر تفاوت وجود دارد؟
پاسخ : مسلماً همانگونه كه بيان داشتيد، هر جامعهاى براى دستيابى به پيشرفت و توسعه همه جانبه اعم از اقتصادى، سياسى، نظامى، پزشكى، تكنولوژى و صنعت، حل مشكلات و معضلات اجتماعى و... و همچنين برآوردن نيازهاى مادى و معنوى افراد خويش، نيازمند توجه تام و هماهنگ هم به رشتههاى تجربى و هم به رشتههاى علوم انسانى و... بوده و توجه بيش از حد به يكى و غفلت از ديگرى باعث درجا زدن و توقف حركت جامعه از دستيابى به تعالى و تكامل جامعه مىشود. چنانچه بسيارى از معضلات و مشكلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى و... كشورهاى جهان سوم معلول همين عامل مىباشد و كشور ما نيز از اين قاعده كلى مستثنى نبوده و بر اين اساس بعد از وقوع انقلاب اسلامى توجه بسيار زيادى به رشد، بالندگى و پويايى رشتههاى علوم انسانى چه از لحاظ كمى و يا كيفى صورت گرفته و اميد مىرود انشاءالله كاستىها و نواقص موجود نيز برطرف شود. البته متأسفانه عليرغم تحولات فوق هنوز نوعى ديد تحقيرآميز و كماهميت جلوه دادن علوم انسانى - كه خود ناشى از عوامل مختلفى از جمله: استمرار تلقى قبل از انقلاب و نگاه مادىگرايانه به رشتههاى تحصيلى، كمبود بازار كار و اشتغال براى فارغالتحصيلان اين رشتهها و... مىباشد - در بين عموم مردم و حتى برخى مسؤولين ردههاى پايين وجود دارد كه ناخواسته موجب بروز نوعى تبعيض مىشود. البته اثبات اين امر نيازمند بررسىهاى آمارى و هزينههاى اختصاصى به هر بخش و مسائل ديگرى از اين قبيل مىباشد كه پس از اثبات مسؤولين مربوطه بايد پاسخگو باشند.
کد سوال : 40568
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : به علت خفقان رژيم شاهنشاهى پدرانم سيادت خود را مخفى كردهاند حالچگونه مىشود اين ادعا را ثابت كرد
پاسخ : خفقان موجود در رژيم شاهنشاهى مانع اظهار سيادت نبوده است. در عين حال اگر خواستار بررسى مسأله باشيد بايد به متخصص اين فن مراجعه نماييد، در حال حاضر آية اللَّه شبيرى زنجانى در اين زمينه تخصص دارند.
کد سوال : 40569
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ماده اوليه بوجود آورنده جهان چيست؟
پاسخ : بنا بر نظر برخى از فلاسفه ماده قديم است؛ يعنى، همواره بوده است. البته در مرتبه معلوليت و مخلوقيت نه در مرتبه عليت. به عبارت ديگر قديم زمانى است، نه ذاتى. ديدگاههاى ديگرى نيز در اين زمينه وجود دارد و آن حدوث زمانى ماده است. به هر روى، چه ماده قديم زمانى و چه عادت زمانى باشد، در هر دو صورت نيازمند علت است.
کد سوال : 40570
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : خشوع در نماز به چه اعمالى اطلاق مىشود؟
پاسخ : نچه در حال نماز باعث خضوع مىشود، همان رعايت آداب و مستحباتى است كه در رسالههاى عمليه ذكر شده است؛ برخى از اين موارد عبارت است از: راست ايستادن، نگاه روى مهر كردن، انگشتان دستها را به هم چسباندن و روى رانها قرار دادن، توجه به معانى الفاظى كه خوانده مىشود، طول دادن ذكر ركوع و سجود و از همه مهمتر متوجه بودن به اين كه در مقابل چه كسى ايستاده و با چه كسى سخن مىگويد. رعايت كردن موارد ذكر شده و مواردى از اين قبيل، باعث خضوع و خشوع مىشود. براى آگاهى بيشتر به كتابهايى كه در زمينه «آداب نماز» نوشته شده است مراجعه كنيد، مانند: 1- آداب الصلوة،امام خمينى 2- اسرار الصلوة،آقا ملكى تبريزى 3- ترجمه اسرار الصلوة،شهيد ثانى
کد سوال : 40571
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوانم در زندگى، حضرت على (ع) و فاطمه زهرا (س) را الگوى خودقرار دهم؟
پاسخ : در اين باره ابتدا بايد: الف) مطالعات گسترده و همه جانبهاى در زندگى ايشان انجام داده و آگاهى جامعى به روش آنان به دست آوريد.بهتر است سيره همه امامان را در اوضاع مختلف مورد بررسى قرار دهيد . ب ) توانهاى خود را به درستى بسنجيد و متناسب با آن حركت كنيد. ج ) مقتضيات و اوضاع جامعه و خانواده خود را نيز لحاظ كنيد، و سپس با جمع بندى كامل اقدام كنيد. د ) دليلى وجود ندارد كه آن حضرت همسر خود را در مضيقه قرار مىدادند. اگر فقر و فشارى وجود داشت، تا حدى تابع وضع اقتصادى جامعه بود. البته در اين وضع آنان به خوبى از عهده آزمايش الهى در آمدند. از طرف ديگر پذيرش خانوادگى حايز اهميت است، مثلاً حضرت زهرا(س) و فرزندانشان كسانى هستند كه با ميل و اراده خويش افطار خود را در سه شب متوالى به مسكين و يتيم و اسير بخشيدند؛ نه اين كه حضرت على (ع) اين كار را بر ايشان تحميل كرده باشند و در روايات و تعاليم اسلامى آمده است خوب است مرد در زندگى زن و فرزند خود تا حدى توسعه بدهد و رفاه آنان را تامين نمايد.
کد سوال : 40572
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : مذهب شينتو چيست؟
پاسخ : آيين مردم ژاپن «شينتو» مىباشد، نه شيختو. براى آگاهى بيشتر به پيوست كتاب «تاريخ اديان و مذاهب جهان» (ج1، ص 142-148)، احمد مبلغى آبادانى مراجعه كنيد.
کد سوال : 40573
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا اوليأالله داراى كرامتند و نفس آنها اثر بخش است؟
پاسخ : بصورت كلّى اولياء اللّه به تناسب درجاتشان داراى كرامات مىباشند و دعا و نَفَس آنها اثر بخش است، و آنها بيشتر كتوم هستند، مشاهدات خودشان را كتمان مىكنند، ولى كرامات و مكاشفات و توانايىهاى مخصوص دارند. البته كرامتها متفاوت است و هر يك از اولياء الهى رسالتهايى دارند كه كرامت نيز به تناسب آن رسالت به ايشان داده مىشود. برخى مأمور به شفاى بيماراناند و برخى ديگر مسؤول هدايت و ارشاد جامعه، ازاينرو آنچه از آنان مشاهده مىشود هماهنگ با رسالتى است كه بر دوش دارند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: روح مجرد، علامه سيد محمدحسين تهرانى فريادگر توحيد (جمالالسالكين و شيخالعارفين حضرت آيةالله العظمى محمدتقى بهجت) ، تهيه و تنظيم مؤسسه تحقيقاتى فرهنگى اهل بيت قم، انتشارات انصارى