• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40514
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا در تيمم حتما بايد تماس مستقيم بين دستها و خاك ايجاد شود يا براگر خاك در پلاستيك باشد مى‏شود تيمم كرد؟
پاسخ : تيمم لازم نيست حتماً بر خاك باشد؛ بلكه بر سنگ و ماسه نيز جايز است و بايد حتماً دست‏ها با خاك و يا سنگ تماس حاصل نمايد. بنابراين تيمم بر پلاستيك صحيح نيست؛ و شخص مى‏تواند بر سنگى تميز نيز تيمم كند.
کد سوال : 40515
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كسى كه در اثر شكستگى زانو نمى‏تواند به سجده برود نماز را چگونه انجام‏دهد؟
پاسخ : به هر نحو مى‏تواند سجده را انجام دهد مثلا با گذاشتن ميز در جلوى خود و سجده بر روى آن.
کد سوال : 40516
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : باتوجه به اينكه دربين اهل سنت افراد با تقوى،اهل قرآن و ذكر وجود داردبه چه جهت امامت حضرت على(ع) بعد از پيامبر(ص) را قبول ندارند؟
پاسخ : عدم پذيرش امامت اميرالمومنين(ع) توسط اهل سنت - اعم از علما و عوام آنان - با وجود نصوص متواتر و معتبر دينى علل متعددى دارد: كه به اختصار برخى از آنها را بيان مى‏نماييم: 1- ضعف آگاهى: بسيارى از اهل تسنن از نصوص صريح پيامبر اكرم(ص) پيرامون اميرالمومنين(ع) نا آگاهند و يابه تعبير ديگر با مكانيسمهايى آنان را ناآگاه گذارده‏اند. شايد تصور شود كه اين عامل تنها در ميان غير اهل علم جارى است در حالى كه چنين نيست. زيرا هرچند بيشتر مبتلايان به آن توده‏ها هستند ليكن اهل علم نيز مراتبى دارند و بسيارى از آنان از متون دست دوم و سوم استفاده مى‏كنند و چندان اهل تحقيق و كاوش نيستند. حقايق بسيارى برآنان پوشيده مى‏ماند. اين روند با دو شيوه اعمال گرديده: الف) به عنوان نمونه پس از رحلت پيامبر براى ناآگاه نگهداشتن توده‏ها پيرامون اميرالمومنين(ع) بدستور خليفه سخنان پيامبر ممنوع اعلام گرديد و در توجيه آن گفتند: قرآن ما را بس است! (حسبنا كتاب الله) اين جريان چنان با شدت دنبال شد كه بسيارى از منابع روايى را سوزاندند و راويان آن را تحت تعقيب و شكنجه قرار دادند تا از انتشار آن سخنان جلوگيرى به عمل آورند. (ر.ك: اجتهاد در مقابل نص «ترجمه الاجتهاد والنص» سيد شرف الدين) ب) محمد بن جرير طبرى در تاريخ خود سخنان پيامبر را در جريان دعوت خويشاوندان (ليله الانذار) چنين نقل كرده «فانكم يوازرنى على هذا الامر على ان يكون اخى و وصيى و خليفتى فيكم» و چون سخن به اين صراحت پيرامون ولايت و وصايت امير مومنان او را ناخوشايند بود در تفسير خود آن را حذف كرده و بجايش آورده «كذا وكذا» سپس (ابن كثير) در تاريخ خود همين راه را پيموده و اين جريان در ديگر ادبيات تاريخى اهل تسنن تا زمان ما استمرار يافته و حسنين هيكل (وزير اسبق فرهنگ مصر) در چاپهاى دوم و سوم كتاب «حياه محمد» سخنان پيامبر صل الله عليه و آله در حمايت از حضرت على(ع) را از اين واقعه به كلى حذف كرده است. 2- جعل روايات گمراه كننده؛ اين روايات كه بر هزاران عدد بالغ مى شوند در تمام زمينه‏هاى اعتقادى و ديگر مسائل اهل سنت راه يافته اند؛ از جمله: روايات خداشناسى كيهان شناختى تاريخى پيامبر شناختى (مانند اتهامات ناروا نسبت به پيامبر) اتهامات نسبت به امير المومنين (از جمله آن حضرت را نعوذ بالله شرابخوار معرفى كردن) بالا بردن شان عمر و او را از پيامبر بهتر و متدين تر و «فاروق اعظم» خواندن ابوبكر را «صديق اعظم» معرفى كردن و ... غالب اين روايات توسط «ابوهريره» و «سيف بن عمر تميمى» وضع گرديده است. همينقدر كافى است بدانيد كه نفر اول حدود 5 هزار روايت جعلى در كتب اهل سنت دارد و نفردومى گوى سبقت را از همه ربوده و چنان در جعل و تعريف به پيش تاخته كه از «يكصدو پنجاه» نفر به عنوان صحابى پيامبر رواياتى نقل نموده كه اصلا وجود خارجى نداشته‏اند و همه مخلوقات ذهن تحريفگر اويند و اسامى هيچ يك از آنان در كتب رجال و تراجم موجود نيست. براى آشنايى دقيق با اين جريان ر.ك.به: - يكصد و پنجاه صحابى ساختگى 3-1 علامه سيد مرتضى عسكرى سيرى در صحيحين محمد صادق نجمى 3- عامل سياسى: جريانات حاكم در جهان اسلام همواره تشيع و مكتب اهل بيت را تحت فشار قرار داده‏اند از همين رو فرصت مناسب و گسترده‏اى در اختيارآنان نبوده است تا بتوانند به صورت گسترده و همانند اهل سنت به بيان دلايل و ديدگاه‏هاى خود بپردازند از همين جهت مبانى مكتب شيعه به نحو شايسته توسعه نيافته است.
کد سوال : 40517
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا شهيد مطهرى گفته كه صادق هدايت با حيوان فرقى ندارد؟
پاسخ : در صفحه 188 كتاب «عدل الهى» هيچ مطلبى پيرامون صادق هدايت وجود ندارد. ولى در صفحه 161 علت خودكشى او ذكر شده ودر صفحه 77 مثالى را كه ويليام جيمز (William James) در مورد نيچه(Nitche) ذكر نموده است بيان كرده‏اند و اين تنها تشبيه يك حالت است. البته اگر به انسان‏شناسى (Humanology) دقيق اسلامى بنگريم كه ارزش اساسى انسان را در ارزش‏هاى متعالى مى‏بيند، برخلاف امانيسم (Humanism) غربى كه انسان را مجموعه‏اى از خواست‏ها و تمايلات نفسانى و حيوانى ولى پيشرفته‏تر و تنوع‏پذير مى‏نگرد، در اين صورت امثال صادق هدايت از مرتبه حيوانيت هم فروترند، زيرا حيوان را راهى به سوى كمالات الهى نيست، ولى انسانى كه با داشتن گوهر شريف الهى در نهاد خود كه به وسيله آن مى‏تواند از ملك برتر آيد، خود را به وادى انحطاط مى‏كشاند در مرتبه‏اى پايين‏تر از حيوانات قرار مى‏گيرد.
کد سوال : 40518
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا بايد انسان‏هايى پله‏ء ترقى ديگران و ماندگار شدن نام آنها بشوند، ولى‏هيچ نامى از آنها باقى نماند؟
پاسخ : هيچگاه ملاك و معيار ارزش و كرامت انسان‏ها به نامى ماندن و آوازه داشتن نيست اين آيه شريفه قرآنى كه انّ اكرمكم عندالله اتقيكم يعنى گرامى‏ترين شما نزد خداوند تعالى با تقواترين شماهاست با صوتى رسا ندا مى‏دهد كه تنها ملاك و ميزان ارزش نزد الهى همان تقوا مى‏باشد، پس تقوا ترازوى سنجش ارزش انسان پيش خداست هر كس بيشتر از آن بهره برد بيشتر ارزش دارد و آن كس كه كمتر به آن پرداخت كمتر كرامت دارد و آنچه براى ما اهمّ است همان كرامت و ارزش واقعى انسان است كه حقيقت هستى او و سرنوشت نهايى او را رقم مى‏زند و مزد و پاداش آن پيش خداست و گرنه ارزش‏هاى اعتبارى اجتماعى چه توشه نجات بخشى مى‏تواند باشد؟ چرا بنده و مثل بنده بايد بناليم كه ديگران نامشان مى‏ماند؟ آيا نامى بودن و گمنام ماندن چه كمال و چه نقصى است؟ نزد معيارهاى الهى نه گرامى بودن به نامى ماند است و نه خوار گشتن به گمنام بودن است.
 مناعت گرفت از من ايام را         نخواهم بخود ننگ و نه نام را
 
 در خانه را چون سپهر بلند         زدم بر جهان قفل بر قفل بند
 
 ز هر كسان روى بر تافتم‏         كس خويش را خويشتن يافتم‏
 
 در خلق را گل بر اندوده‏ام‏         در اين ره بدين صورت آسوده‏ام‏
  بلكه هشيار مردمان آنانند كه از نام و شهرت بيازارند و بر گِرد آوازه خط قرمز كشند و بخود پردازند و كشيك نفس بدارند و جز در حد اداى وظيفه اجتماعى خلوت گزيدند و از سير نفسانى و آيات انفسى دست بر نگيرند اين است مشى هشياران و تيز تازان ولى چنانچه وظيفه الهى بر آنان تحميل كرد از نامى شدن هم باكى ندارند زيرا بر اثر تهذيب نفس اقبال و ادبار مردم را وقعى نمى‏فهمند نه از خوشنامى آنچنان مسرورند و نه از بد نامى محزون. ملاك مردان الهى نه نامى بودن است و نه گمنام ماندن بلكه ميزان كارشان و ترازوى حركت و سكونشان انجام وظيفه الهى و رعايت تقواست. پس خلاصه نامى بودن ملاك ارزش الهى و توشه اخروى نيست. اين از يك سو و از سوى ديگر عوام هم بايد بر حسب وظيفه شرعى گام بردارند. هر كس در هر موقعيت مكانى و زمانى است بايد چشم خود را به انجام وظيفه الهى و رعايت تقوا بدوزد و بس همه مأمور به وظيفه الهى هستند نه مأمور به نتيجه و چيز ديگر بنابراين در معيارهاى الهى و دينى ممكن است آن كس كه نامى شده مثلاً چون به وظيفه الهى عمل نكرده در قصر جهنم بى قرارى گزيند و آن كس كه گمنام گشته ولى به وظيفه الهى عمل كرده در اعلى عليين بهشت سكنى گيرد. در فرهنگ دينى و قاموس قرآنى همه مسؤول به انجام وظيفه و تكليف الهى هستند. عوام باشند يا خواص، رئيس باشند يا مرئوس، غنى باشند يا فقير و در اين انجام وظيفه هيچ فرقى بين طبقات مختلف جامعه نيست زيرا اختلاف طبقاتى اجتماعى فقط و فقط نوع وظيفه را تغيير مى‏دهد هر كس به تناسب وظيفه الهى خود بايد انجام وظيفه كند آن كس كه وظيفه خود را به خوبى انجام داد بُرد كرد و آن كس كه از انجام آن شانه خالى كرد بر خود ظُلم نمود البته يك نكته در خور يادآورى است كه نوع وظيفه در اصل انجام وظيفه تغيير ايجاد نمى‏كند ولى در كيفيت انجام وظيفه تغيير ايجاد مى‏كند ممكن است كس وظيفه خطير و بزرگى را بر دوش كشد و مشتقات طاقت فرسايى را به جان بخرد قهراً به حكم افضل الاعمال اهمزها برترين عمل‏ها ناگوارترين آنهاست، از فضيلت و برترى برخوردار باشد و اختلافات اين چنينى براى نظام انسانى لازم و ضرورى است و اساس گردش آفرينش مادى و نظام هستى بر محور اينگونه اختلافات مى‏باشد. افراد بشر هم از نظر استعداد و هم از نظر شرايط اقتصادى و سياسى در وضعيت‏هاى مختلفى قرار دارند. اين تفاوت به دليل اهداف و فلسفه خاصى است كه بر جريان آفرينش انسان حاكم است. شما دنيايى را فرض كنيد كه همه انسان‏هاى موجود در آن از نظر شرايط فكرى، اقتصادى و... يكسان بودند و هيچ تفاوت و تغييرى نيز در آن حاصل نبود، آن گاه شكل زندگى و حيات اجتماعى به چه صورتى در مى‏آمد؟ آيا در اين صورت كارخانه‏اى به گردش در مى‏آمد و زمينى كاشته مى‏شد؟ مسلماً نه! چرا كه كسى به كس ديگر نيازى ندارد و همه يكسان فرض شده‏اند. هم چنين هيچ تحرّكى در آنان مشاهده نمى‏شد؛ چون هيچ كس از ديگرى عقب نيست تا بخواهد به او برسد. مى‏بينيم كه نظام انسانى در اين طبيعت، بنا به سلسله علل و اهداف آفرينش، به گونه‏اى خاص تنظيم شده است. لذا روزى روم و ايران دو ابر قدرت جهان و منبع ثروت و قدرت بودند و روز ديگر اروپا چنين مى‏شود و سپس رو به زوال مى‏گذارد. تمدّن‏ها، قدرت‏ها و ... به وجود مى‏آيند و با درگير شدن با شرايط خاصى، متلاشى شده و از بين مى‏روند و از خاكستر آنها تمدّن جديدى پا به عرصه وجود مى‏گذارد. فلسفه همه اين حركت‏ها، در تفاوت‏ها و اختلاف‏هاست؛ چنان كه قرآن مى‏فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ‏؛ از آيات او اختلاف زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست‏، (روم، آيه 22). اگر از زاويه‏اى ديگر به بحث نگاه كنيم، خواهيم ديد كه بسيارى از ارزش‏ها در پرتو همين اختلافات شكل مى‏گيرد. عدالت وقتى معنا پيدا مى‏كند كه ظلمى نيز مشهود و ملموس باشد و عدالت‏خواه نيز وقتى منصور است كه ستمگرى در كار باشد. در تقابل فقر و غنا نيز همين نكات وجود دارد. بسيارى از احساسات عميق و ارزشمند انسانى در اين تقابل‏ها شكل مى‏گيرد. كتاب بينوايان كه حاكى از احساسات متعالى درباره پديده فقر است، از كجا نشأت گرفته است؟ نكته ديگر در اين باب آن است كه تكاليف خداوند و بازخواست او از بندگان در قيامت، متناسب با امكاناتى است كه در اختيار آنان قرار دارد. حساب و بازخواست از اغنيا در قيامت و نيز مسؤوليت آنان در دنيا، با حساب فقرا و مسؤوليتشان برابر نيست. بنابراين روزى عدالت به طور كامل برقرار خواهد شد، اگر چه در دنيا و بر حسب ظاهر تفاوت‏ها به چشم بيايند. مسأله مهم ديگر، امتحان نمودن اقشار مختلف مردم است كه فقير و غنى به فقر و غنايشان مورد امتحان قرار گيرند. براى آگاهى بيشتر در اين مورد به كتاب «عدل الهى» (شهيد مطهرى) مراجعه فرماييد. آنچه در قرآن آمده است، مسخره (استهزاء) نيست، بلكه تسخير و به كارگيرى است. منظور از آن اين است كه خداوند انسان‏ها را از نظر استعداد، توانايى، علاقه و كارآيى متفاوت آفريد. اين تفاوت‏ها لازمه زيست اجتماعى بشر است و بار ارزشى ندارد؛ يعنى، اگر انسان‏ها از هر جهت مساوى آفريده مى‏شدند، زندگى انسان نيز مانند حيوانات فاقد تنوع و چندگونگى مى‏شد و راه هرگونه رشد و كمال مسدود مى‏گرديد. لازمه رشد و پيشرفت بشر چندگونگى و تنوع استعدادها است و بدون آن هرگز تقسيم كار و مسؤوليت، تنوع انديشه و رشد و كمال و توسعه اجتماعى ممكن نبود.
کد سوال : 40519
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با توجه به اينكه در اكثر خانوادها نوارهاى غيرمجاز گوش مى دهند ما چه‏كنيم كه منزوى نشويم؟
پاسخ : خوددارى از شنيدن چنين نوارهايى موجب انزوا نيست ما نيز نبايد در برابر گوش دهندگان آنها حالت ضعف و انفعالى داشته باشيم؛ بلكه بايد با صراحت و قاطعيت از موضع خود دفاع نموده و مهمتر ازاين با وجود شرايط آنان را نهى از منكر نموده و به وظايف شرعيشان آشنا سازيم.
کد سوال : 40520
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : فردى كه دچار عادت زشت استشهأ است چگونه مى‏تواند از آن رهايى يابد؟
پاسخ : دانشجوى عزيز از حسن اعتماد شما به كارشناسان اين واحد كه نشان از حسن تدبير و پاكى سرشت شما دارد، تقدير و تشكر مى‏كنيم و اميدواريم كه در مسير آنچه مقصود شما است موفق بوده و از اين طريق خدمتى ناقابل را ارائه نماييد. «استشها» به صورت اختيارى تحقق پيدا مى‏كند و جنب شدن (محتلم شدن) بدون اختيار، استشها نيست و اشكالى هم ندارد؛ اعم از اين كه در خواب باشد يا در بيدارى. بنابراين «استشها»؛ يعنى كسى با اختيار مقدماتى را براى خود فراهم كند و اعمالى را انجام دهد كه مشروع نيست و نتيجه آن جنابت مى‏شود و اين حرام است. حتى انجام مقدمات آن به صورت اختيارى از نظر شرعى حرام است. حصول جنابت به دو طريق است: الف) دخول، ب ) خروج منى. البته هر رطوبتى منى نيست. بنابراين ترشحاتى كه با اندكى شهوت و خوشايندى خارج مى‏شود پاك است و غسل ندارد، ولى مايعى كه همراه با اوج شهوت (ارگاسم) از زن خارج مى‏شود حكم منى را دارد و موجب جنابت است. اما رطوبت‏هايى كه غالبا هنگام برانگيختگى جنسى خارج مى‏شود پاك است مگر آنكه به حد (ارگاسم) برسد و به دنبال آن اشباع حاصل شده و بدن سستى پيدا كند. در اين جا ذكر يك قاعده كلى نيز مفيد است و آن اينكه تا زمانى كه يقين به خروج منى و يا رسيدن به آن حالت نهايى نباشد حكم جنابت جارى نمى‏گردد. بنابراين به مجرد اينكه رطوبتى از بدن خارج شد و يا هيجانى در بدن به وجود آمد جنابت حاصل نشده است. اما درباره راه چاره اين مشكل به استحضار شما مى‏رسانيم كه اين مهم بدون تلاش هماهنگ و حساب‏شده و صبر و حوصله و قبل از اتمام اسباب، تكيه بر توفيق الهى به دست نمى‏آيد، لذا با تكيه بر توفيق خداوند و استعانت از درگه الهى به توصيه‏هايى كه در ذيل بيان مى‏گردد به صورت كامل، دقيق و مستمر عمل كنيد تا به اميد حضرت دوست هدف به كف آيد، مجدداً تأكيد مى‏كنيم كه عمل به برخى از دستورالعمل‏ها كافى نيست و بايد به تمام آنها به صورت دقيق و كامل و هميشگى عمل كنيد و الا نه تنها نتيجه‏بخش نخواهد بود، بلكه موجب خستگى شده و شما را دلسرد مى‏كند. حال با تأكيد بر اين مقدمه به بيان دستورالعمل‏ها مى‏پردازيم: 1- سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد. 2- از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب كنيد. 3- از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جداً خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد. 4- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور جداً پرهيز كنيد. 5- از خوردن مواد غذايى كه محرك است مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتى‏المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد. 6- قبل از خواب حتماً مثانه خود را تخليه نماييد. 7- از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات پرهيز كنيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن). 8- هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد. 9- از دست‏ورزى اندام جنسى خود اجتناب كنيد و به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطى دست‏ورزى نكنيد. 10- هرگز به رو نخوابيد. 11- به منظور تخليه انرژى زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد. 12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد و براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد. 13- هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد. 14- هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومى وارد شويد و در آنجا به سر بريد. 15- هفته‏اى يكى دو روز روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد؛ يعنى، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد. 16- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت‏آميز با آنها خوددارى كرده واز نرمى و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد. 17- هيچ‏گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقى نمانيد، حتى براى آموزش و... 18- قرآن زياد بخوانيد و درباره معانى آيات آن فكر كنيد.
کد سوال : 40521
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : فردى كه محتلم شده آيا مى تواند با همان لباس نماز بخواند؟
پاسخ : پاك بودن بدن و لباس از نجاست شرط صحت نماز است و نماز با لباس يا بدنى كه آلوده به منى است باطل مى‏باشد. بنابراين حتى كسى كه تيمم بدل از غسل مى‏كند بايستى لباس‏هاى خود را تعويض و يا تطهير كند.
کد سوال : 40522
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : به چه ديدى به تحصيلات بنگريم تا اراده متحكمى جهت كسب علم داشته باشيم‏و دچار افت تحصيلى نشويم؟
پاسخ : واملى زيادى در دوران دبيرستان وجود دارد كه امكان رشد تحصيلى را افزايش مى‏دهد مانند: 1- مختلط نبودن دانش‏آموزان. 2- وجود رقابت جدى با همكلاسان. 3- شركت در امتحان كنكور براى راهيابى به دانشگاه نيز باعث افزايش انگيزه جهت بهتر درس خواندن و جدى بودن در تحصيلات است و همين طور عوامل ديگرى نيز وجود دارد كه مجموعاً دست به دست هم مى‏دهد و انگيزه افراد براى بهتر درس خواندن بيشتر فراهم مى‏كند اما با ورود به دانشگاه بسيارى از اين عوامل منتفى مى‏شود و ياانگيزهاى غير درسى وارد ميدان تفكرات فرد مى‏گردد و به دنبال آن افت تحصيلى را و افت‏هاى ديگر در زمينه‏هاى گوناگون را باعث مى‏شود متأسفانه اختلاط دختران و پسران در دانشگاه با توجه به اين كه در سن ازدواج و در اوج غرايز جنسى هستند كار بسيار ناصواب و غير منطقى و ناهماهنگ با فرهنگ جامعه ما و مسائل دينى است و يكى از عوامل افت تحصيلى همين مسئله است پشت سر گذاشتن غول كنكور دانشجو احساس مى‏كند بزرگترين گردنه را پشت سر گذارده و ديگر انگيزه رقابت و جدى درس خواندن را ندارد مشكل اشتغال و مسئله ازدواج و بيكار بودن بسيارى از فارغ‏التحصيلان و مسائلى از اين قبيل موجب ورود افكار منفى به ذهن دانشجو نسبت به آينده خود مى‏شود و يكى از عوامل مهم افت تحصيلى به شمار مى‏آيد. براى مقابله با اين عواملى كه احتمالاً موجب افت تحصيلى مى‏شود رعايت راهكارهاى زير است كه مى‏تواند كارساز و مفيد باشد: 1- تماس نگرفتن با جنس مخالف مگر در حد ضرورت كه شرايط تحصيلى آن را تحميل كرده است. 2- برنامه ريزى براى اوقات شبانه روزى. 3- معاشرت با افراد مثبت، اجتماعى، مذهبى و اهل درس و بحث. 4- اجتناب از افرادى كه نسبت به آينده منفى بافى مى‏كنند. 5- فكر كردن به اين مسئله كه اين دوران بهترين شرايط براى رشد و كمال شما مى‏باشد و از دست دادن آن جبران‏ناپذير است. 6- نگران آينده نبودن و انجام وظيفه فعلى، شما مهمترين وظيفه‏اى كه الان داريد خوب درس خواندن و استفاده بهينه از وقت خود مى‏باشد چه اينكه امكاناتى كه شما در دانشگاه از آن استفاده مى‏كنيد متعلق به يك ملت است و شما در قبال آن مسؤول هستيد لذا بايد باخوب درس خواندن خود را آماده جبران و اداء دين خود به مردم و جامعه كنيد. 7- تعيين هدف يا اهداف نقش مهمى مى‏تواند در ايجاد انگيزه براى تحصيل در شما ايجاد كند. 8- در كنار درس خواندن مى‏توانيد براى شاداب نگه داشتن خود به ورزش، تفريح سالم و شركت در مجالس مذهبى بپردازيد. 9- توجه به امور معنوى و توكل به خداوند نقش بزرگى در موفقيت انسان دارد لذا سعى كنيد نمازتان را اول وقت بخوانيد و هر روز چند دقيقه به تلاوت قرآن با توجه به معانى آن بپردازيد.
کد سوال : 40523
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان به عقايد و طرز تفكر ديگران پى‏برد؟
پاسخ : پى بردن به شخصيت و تفكرات افراد، تابع متغيرهاى گوناگونى است و نمى‏توان به سادگى و در يك نامه به آن پرداخت. در عين حال از طريق معاشرت، گفت‏وگو و پرسش از ديگران، مى‏توان به برخى از آگاهى‏ها در اين زمينه دست يافت.