کد سوال : 40344
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا نگاه اتفاقى به دخترانى كه موهاى خود را نمىپوشانند جايز است؟
پاسخ : ر دختران و زنان واجب است موهاى خود را بپوشانند و بر شما هم واجب است نگاه نكنيد؛ مگر آن كه بىاختيار چشم شما به موى آنها بيفتد كه در اين صورت هم بايد فورا نگاه را برگردانيد.
کد سوال : 40345
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه صحابى پيامبر(ص) با آن همه فداكارى اجازه دادن غير على(ع) خليفهشود؟
پاسخ : اولاً: به فرض كه همه صحابه علاقه زيادى به پيامبر داشتند و بارها فداكارى كرده باشند اين باعث نمىشود اولاً، بسيارى از صحابى از بيعت با ابوبكر سرباز زدند و بر خلافت حضرت على(ع) تأكيد داشتند از جمله: على(ع) و فاطمه(س) و عباس بن عبدالمطلب و بنىهاشم و سعد بن عباده و خانوادهاش و الحباب بن المنذر و همراهانش و طلحه و زبير و مقداد و سلمان و عمار و ابوذر و خالد بن سعيد و سعد بن ابى وقاص و عتبة بن ابى لهب و براء بن عازب و ابىبن كعب و ابوسفيان بن حرب و بسيارى ديگر، (ر.ك: الغدير، ج 7، ص 93 به نقل از: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 103 و تاريخ ابى الفدا، ج 1، ص 156 و شرح ابن ابى الحديد، دار احياء التراث العربى، ج 1، ص 134) . آرى، برخى از آنها با فشار و تهديد بيعت كردند و برخى پس از وفات فاطمه زهرا(س) با اكراه و فشار بيعت كردند. ثانياً: مسأله مخالفت با خلافت على(ع) در زمان رسول الله(ص) نيز به صورت جدى مطرح بوده است. اهانتى كه در بستر بيمارى پيامبر بر آن حضرت شد و در منابع اهل سنت نيز موجود است نشان از اين دارد كه عدهاى با علم و آگاهى از خلافت على(ع) با آن مخالفت كردند. ثالثاً: اين انديشه كه همه صحابه پيامبر اكرم(ص) به آن حضرت علاقه داشتند و كار خطايى انجام نمىدادند مبتنى بر انديشه باطل.
کد سوال : 40346
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان حكومت ولايت فقيه را از حكومتهاى استبدادى تمييز داد؟
پاسخ : بررسىهاى تاريخى و تحقيق درباره انديشهها و عقايد رژيمهاى سياسى گوناگون - حتى حكومتهاى غاصب و مستبد - نشانگر اين واقعيت است كه از ديدگاه آنها حكومتشان كاملاً قانونى، مشروع و بر حق است و دلايلى نيز براى اثبات حقانيت و مشروعيت خود ارائه دهند. حال آيا مىتوان فقط به گفته هر كدام از آنان، اكتفا نمود و صرف اين كه مىگويند ما بر حقيم و دلايلى چند اقامه مىكنند و در ظاهر خود را به اصول و ارزشهاى مورد قبول جامعه پايبند نشان مىدهند، آنها را بر حق دانست؟! مسلماً هيچ انسان عاقل و خردمندى، چنين چيزى را نمىپذيرد؛ بلكه ارائه راهكارهاى مناسب جهت تشخيص حقانيت هر كدام از اين حكومتها نيازمند بررسى يكسرى ملاكها و معيارهايى است از قبيل:
الف) بررسى مبانى مشروعيت: براى تشخيص حقانيت هر كدام از حكومتها در مشروعيت، بايد ملاك مشروعيت در اسلام بررسى و ميزان مطابقت آن بر حكومتها مشخص شود. از ديدگاه اسلام، حاكم بايد از سه ويژگى برخوردار باشد: 1- دينشناس باشد تا در جست و جوى اين كه آيا دين در فلان مسأله حكومتى سخن دارد يا نه و يا اين كه اگر دين در اين وادى سخن دارد، سخن او چيست، كارشناس باشد، 2- قادر به اجراى آن باشد، 3- التزام و تعهد نسبت به اجراى آن داشته باشد تا با اين دو ويژگى بتواند در حفظ و صيانت از احكام دين موفق باشد. اگر اين ويژگىها در شخصى با ضمانت كامل موجود باشد (معصوم)، يقيناً ايشان بايد حكومت كند [تا اين جا برهان عقلى (با اندك تفاوت در برخى عبارات) بر امامت معصومان تمام مىشود ]وگرنه بايد كسى حاكم باشد كه اين سه ويژگى را بيشتر از ديگران داراست و به عبارت ديگر از جهت شرايط بالا نزديكترين فرد به معصوم باشد. [شرط اصلح بودن در قانون اساسى چنين آمده است: شرايط و صفات رهبر: 1- صلاحيت علمى لازم براى افتا و در ابواب مختلف فقه، 2- عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام، 3- بينش سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى. در صورت تعدد واجدين شرايط فوق شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوىتر باشد مقدم است (قانون اساسى، اصل يكصد و نهم)]. از آن جا كه مسائل حكومتى در حوزه رفتار انسان و وظيفه عملى او است، جزء فقه به شمار مىآيد و دينشناس در آن همان فقيه است. حكومت غيرفقيه، نمىتواند تأمين كننده احكام اسلام باشد؛ زيرا غيرفقيه يا به فقيه رجوع مىكند و احكام را از او مىگيرد يا نه. در صورت دوم احكام دين تأمين نمىشود. در صورت اول يا او ملزم به پذيرش و اطاعت از رأى فقيه است يا نه. در صورت دوم، ضمانتى براى اجراى احكام دين نيست. در صورت اول، در واقع آن فقيه حكومت دارد و غيرفقيه كارگزار او است كه اين مسأله به ولايتفقيه باز مىگردد. ويژگىهاى حكومت استبداى را مىتوان با ويژگىهاى حكومت ولايى فقيه - كه در قانون اساسى آمده است - مقايسه كرد: حكومتهاى استبدادى با همه تنوعى كه دارند در ويژگىهاى زير مشتركند: 1- شخص يا طبقهاى خاص بدون رضايت مردم بر آنان حكومت مىكند. 2- دامنه قدرتِ حكومت فوق قانون است و هيچ قانونى آن را محدود نمىكند. 3- مكانيزمى براى نظارت بر حكومت، نه از سوى مردم و نه از سوى دستگاههاى خاص نظارتى وجود ندارد. اين ويژگىها، حكومت استبدادى را از حكومت غيراستبدادى جدا و ممتاز مىكند در نظام ولايى فقيه، طبق قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، هيچ يك از اين ويژگىها وجود ندارد. ويژگى اول: اولاً، اصل قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، با پذيرش قاطع 2/98درصد مردم به تصويب رسيد. و در ادامه نيز هر گونه تغييرى در قانون اساسى بايد به تصويب مردم برسد. ثانياً، طبق قانون اساسى، مردم در تعيين ولى فقيه، از طريق انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. مردم در مجارى قانونگذارى و اجرايى حكومت، از طريق انتخابات مجلس شوراى اسلامى و انتخابات رياست جمهورى دخالت دارند. اين سه نحوه دخالت مردم در حكومت، در هيچ يك از حكومتهاى استبدادى وجود ندارد. ويژگى دوم: دامنه قدرت ولى فقيه در قانون اساسى به دو شكل به گونهاى محدود است كه به كلى با قدرت در حكومتهاى استبدادى متفاوت مىشود. اول) در اصل چهارم قانون اساسى آمده است: «كليه قوانين و مقررات مدنى، جزايى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سياسى و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامى باشد» يعنى قوانين اسلام اولين محدود كننده قدرت ولى فقيه و يا به تعبير دقيقتر تعيين كننده اختيارات او است. پس چنين نيست كه ولى فقيه فوق هر قانونى باشد. دوم) تعهدى كه ولى فقيه در برابر قانون اساسى داده است. ولى فقيه علاوه بر تعهد الهى خود به اجراى احكام اسلام، تعهدى در برابر ملت، به قانون اساسى دارد كه چون اين تعهد، لازم (نه جايز) و بدون حق فسخ است، تعهدى مضاعف براى او محسوب مىشود و تخلف او از قانون اساسى باعث خروج او از عدالت و در نتيجه سلب او از ولايت مىگردد. پس اختيارات ولى فقيه در قانون اساسى از ناحيه قوانين اسلام و قانون اساسى مقيد و محدود است، محدوديتى كه در نظامهاى استبدادى وجود ندارد. مطلقه بودن ولايت فقيه به معناى بىقيد و شرط بودن اعمال قدرت او نيست، بلكه بدين معنا است كه اختيارات او محدود به حوزهاى خاص از مسائل اجتماعى نيست و همه آنها را دربر مىگيرد اما اعمال قدرت در هر حوزه بايد بر اساس موازين اسلامى و قانونى باشد. ويژگى سوم: حكومت ولايى فقيه از سه ناحيه نظارت مىشود. سه ناحيهاى كه در نظامهاى استبدادى وجود ندارد. ناحيه اول: نظارت درونى ولى فقيه بايد داراى سه شرط باشد: فقاهت، عدالت و درايت. هر يك از اين سه شرط، او را از درون نظارت مىكنند. فقاهت او را از تجاوز از قانون الهى باز مىدارد، عدالت او را از اعمال خواستههاى شخصى و نفسانى باز مىدارد و درايت، او را از خودرأيى و ترك مشورت با انديشمندان و متخصصان حفظ مىكند. اين سه شرط از شرايط ثبوتى ولايت فقيه است يعنى اگر شخصى يكى از اين سه شرط را نداشته باشد واقعاً ولايت ندارد و مرجع تشخيص اين شرايط، چه در حدوث ولايت و چه در بقاى آن، مجلس خبرگان است. ناحيه دوم: نظارت مستمر نمايندگان مجلس خبرگان. مجلس خبرگان، علاوه بر وظيفه انتخاب رهبرى كه داراى شرايط سهگانه مذكور است، وظيفه نظارت بر استمرار اين شرايط را نيز دارد. مجلس خبرگان، علاوه بر نظارت بر استمرار شرايط، وظيفه نظارت بر اعمال قدرت و رعايت شرايط اسلامى و قانونى در آن را نيز بر عهده دارد. در واقع نظارت بر رعايت شرايط اسلامى و قانونى در اعمال قدرت، براى نظارت بر استمرار شرايط سه گانه رهبر است. ناحيه سوم: نظارت مردم بر رهبرى در جمهورى اسلامى از دو طريق اعمال مىشود: طريق اول) مردم با انتخاب نمايندگان لايق در مجلس خبرگان، به صورت غيرمستقيم، از طريق مجلس خبرگان بر رهبر نظارت دارند. طريق دوم) آزادى بيان، كه در قانون اساسى فضاى سالمى براى مطبوعات فراهم مىكند نظارت افكار عمومى را بر حكومت تشكيل مىدهد. هر گاه مطبوعات، به راستى برخاسته از افكار عمومى مردم باشد مىتواند اين وظيفه را چه به صورت مستقيم در توجه دادن ولى فقيه به خواست مردم، و چه به صورت غيرمستقيم در جهت دهى عمومى مردم در انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان به خوبى انجام دهد. اين سه نوع نظارت در حكومتهاى استبدادى يا اصلاً وجود ندارد و يا بسيار كم رنگ و غير مؤثر است.
ب ) بررسى شرايط، ويژگىها و معيارهاى انتخاب حاكم اسلامى: با توجه به مطالب ذكر شده، مىتوان به اين نتيجه رسيد كه ولايت فقيه از جهت «مبانى مشروعيت» و نيز از جهت عملكردها و نظارت درونى و بيرونى، به هيچ وجه قابل مقايسه با حكومتهاى غاصب، نامشروع و استبدادى (مانند معاويه يا بنىعباس و...) نمىباشد. معاويه و بنىعباس، هر چند سعى مىكردند حكومت خود را مشروع و منتسب به رسول خدا(ص) جلوه دهند؛ اما واقعيت چنين نبود؛ زيرا خلافت معاويه و امويان، دو ويژگى عمده داشت: يكم: خلافت بنىاميه، به نيروى غلبه نظامى و عصبيت قبيله پديد آمده بود. دوم: بنىاميه، نظام جانشينى و ولايت عهدى جديدى را تأسيس كرد. به همين لحاظ معاويه را مؤسس نظام پادشاهى در اسلام دانستهاند. بنىعباس نيز براى اثبات مشروعيت خود بر عنصر وراثت در خلافت تأكيد داشتند. چنانچه ابن خلدون در كتاب «العبر»، (ج 2، ص 272) مىنويسد: «اينان مىپندارند سزاوارترين كسى به امامت، بعد از پيامبر(ص) عباس بود؛ زيرا به دليل آيه 75 انفال أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ عباس وارث پيغمبر است. ولى مردم مانع شدند كه او به خلافت برسد و بدينگونه بر او ستم كردند و خداوند آن حق را به فرزندش بازگردانيد». آيا دلايل واهى چنين حكومتهايى را براى اثبات مشروعيت خود و غصب حكومت الهى ائمه اطهار(ع)، ميتوان با دلايل متقنِ ولايت فقيه برابر دانست؟!
ج ) بررسى عملكرد حكومتها: بدعتهايى را كه اين حكومتهاى جور در دين مقدس اسلام، به وجود آوردند و بسيارى از احكام قطعى شريعت مقدس اسلام را زيرپا گذاشتند، آيا مىتوان آنها را با اقدامات بسيار ارزنده حكومت ولايت فقيه، براى اجراى احكام و ارزشهاى الهى در جامعه و... برابر دانست؟ مسلماً بررسى ملاكها و معيارهاى سهگانه ياد شده، مىتواند راهكارهاى مؤثر براى دستيابى به پاسخى دقيق به سؤال شما باشد. مطالعه صفحات 20 - 41 كتاب جامعه مدنى و حاكميت دينى، عبدالحسين خسروپناه، در پاسخ به پرسش شما مفيد است. در اين زمينه مىتوانيد به منابع زير رجوع كنيد: 1- ولايت فقيه، جوادى آملى، مركز نشر اسراء، ص 463 - 482. 2- اصول سياست و حكومت، احمد جهان بزرگى، ص 133 - 172.
کد سوال : 40347
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : يأجوج و مأجوج چه كسانى هستند؟
پاسخ : يأجوح و مأجوج و يا ذوالقرنين، همان مغول و تاتار و ديگر اقوامى بودند كه در قسمتهاى شمالى آسيا به صورت بيابان گردى زندگى مىكردهاند. اين دو كلمه به زبان چينى «منگوك و يا منچوك» است، كه در زبان عربى يأجوج و مأجوج خوانده شده است. در ترجمههاى يونانى نيز به «گوگ و مأگوك» برگردانده شده است. كلمه منغول و مغول نيز برگرفته شده از همان مأجوج است. اين اقوام در برههاى از تاريخ از لاك خود بيرون آمده و تقرياً تمام قسمتهاى متمدن زمين - از قبيل چين، ايران، روم و ديگر بلاد را - در نور ديدند و بيشتر آثار تمدن را نابود كرده و قتل و غارت بىاندازهاى به راه انداختند. البته پس از چندى در داخل ملل ديگر هضم شده و رو به اضمحلال رفتند. البته اكنون نيز نژاد مغول و تاتار، در آسياى مركزى وجود دارند. به تفاسير، ذيل آيه 94 سوره كهف مراجعه شود.
کد سوال : 40348
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : تخلف از وعده چه حكمى دارد؟
پاسخ : تخلّف از وعده و قول، خلاف مروت و مردانگى است. اگر شما چنين وعدهاى به كسى دادهايد، سعى كنيد بدان عمل نماييد. البته لازم نيست در ازدواج عجله كنيد؛ مخصوصاً اگر نيازى به آن احساس نمىكنيد. نكته ديگر آن كه ازدواج منافاتى با تحصيل علم و درس و پيشرفت ندارد؛ بلكه در مواردى موجب سلامت راه و مسيرى كه انسان طى مىكند، مىشود.
کد سوال : 40349
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ادخال سرور در قلوب مومنين با الفاظ زشت و ركيك به نيت شوخى و خنديدندوستان چه حكمى دارد؟
پاسخ : اين مسأله اشكال مختلفى مىتواند داشته باشد و از همين رو نمىتوان حكم كلى واحدى بيان نمود، ليكن در هر صورت بهتر است ادخال سرور همراه با نزاكت صورت گيرد و از سخنان لغو، بيهوده و ركيك پيراسته باشد.
کد سوال : 40350
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان به صورت عملى به امام عصر(عج) نزديك شده و حضور ايشان رابيشتر درك كرد؟
پاسخ : به طور كلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى است، افكارش، صفاتش و اعمالش و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست، حتى حضرات معصومين(ع). ارتباط و نزديكى به هر انسانى هم تنها از همين طريق ممكن است؛ يعنى،اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديك شود، چارهاى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورها و طرز تفكر آن شخص را شناسايى نمايد و خويش را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه قرب صفاتى پيدا نمايد؛ يعنى، از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد و در نهايت نزديكى در رفتار، نوع و روش زندگى بهترين طريقى است كه انسان طالب كمال را به يك انسان كامل الگو نزديك مىنمايد. در مورد نزديكى به امام عصر(عج) هم وضع به همين منوال است. ما به عنوان يك شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت(ع) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش و كنش آن حضرات را شناسايى نماييم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، صفات و باورهاى خود را به ايشان نزديك نماييم تا از اين طريق هم شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم. براى ارتباط بيشتر با امام زمان(عج) به موارد ذيل عمل كنيد: الف) قرار گذاشتن با دوست؛ ابتدا بايد كارى كرد كه در شبانهروز حتماً براى چند مرتبه هم كه شده به ياد ايشان افتاد؛ مثلاً انسان تصميم بگيرد بعد از هر نماز به آن حضرت سلام دهد. سپس شرح حال خود و درد دلى را با آن حضرت درميان بگذارد. تكرار اين برنامه موجب مىشود ذهن آدمى بيشتر متوجه اين مسأله مهم گردد، ب ) صحبت كردن و سخن گفتن زياد با ايشان مانند خواندن دعاى عهد، هر روز، ج ) جلب محبت وى؛ با هديه به آن حضرت (صلوات، اهداى ثواب ختم قرآن و زيارتها و...)، د ) دورى از رنجاندن وى با كارهايى كه مىدانيم ايشان را آزرده مىكند، ه ) وفادارى و ثابت قدمى در دوستى با او، و ) مقدم كردن خواسته او بر خواستههاى خود.
کد سوال : 40351
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى كنترل نفس و شهوت چه راههايى وجود دارد؟
پاسخ : اولاً، هرگز از رحمت الهى مأيوس نباشيد چرا كه خداوند آمرزندهاى مهربان است و بنده توبه كننده را مىبخشد. بازآ بازآ هر آن چه هستى بازآ گر كافر و گبر و بتپرستى بازآ اين درگه ما درگه نوميدى نيست صدبار اگر توبه شكستى بازآ خداوند خود فرموده است: «اى بندگان من كه بر نفس خويش ستم كردهايد از رحمت الهى مأيوس نباشيد. خداوند همه گناهان را مىآمرزد»، (زمر، آيه 53). در مورد روزهها؛ هر لرزش و تحريكى موجب بطلان روزه نيست، بلكه در صورتى روزه باطل مىشود كه منى خارج شود. ولى اگر تنها لرزش بوده و در اوج لذت جنسى چيزى خارج نشده جنابت حاصل نشده است. توصيههاى زير مىتواند شما را در كنترل بيشتر نفس يارى نمايد: - سعى و كوشش در انجام وظايف و واجبات دينى، - خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت، - گرفتن روزه مستحبى به ويژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، - تلاوت قرآن به ويژه بعد از نماز صبح، - تأمل و انديشه در آيات قرآن، - حتىالمقدور سعى در خواندن نماز شب، - سحر خيزى، - شركت در ورزشهاى فردى و دسته جمعى، - تنظيم برنامه براى تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامههاى صحيح و سودمند، - شركت در فعاليتهاى مذهبى و اجتماعى، - پرهيز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بيننده شهوت را مىانگيزاند»، (وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 138) و باز فرمود: «نگاه، تيرى از تيرهاى شيطان است، چه بسا نگاهى كه اندوههاى دراز در پى دارد»، (وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 139). - عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد، - انتخاب دوستان مؤمن و سالم، - به ياد خدا بودن در همه اوقات، - كنترل افكار و نينديشيدن به صحنههاى شهوتانگيز، - از پرخورى و نيز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحريك كننده پرهيز كنيد، - حتىالامكان در جاى گرم نخوابيد، - از لباسهاى تنگ و چسبنده استفاده نكنيد، - از مشاهده صحنههاى مهيج و تحريك كننده دورى كنيد، - سعى كنيد هيچ گاه تنها نشويد، - با آب سرد در فصول مناسب استحمام كنيد، - برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهيد و سعى كنيد فرصتهاى خود را با تفكر و مطالعه مناسب پر كنيد، آنچه گفته شد، راههاى كنترل نفس است ولى چاره اصلى كار ازدواج است. بهتر است به اين مقوله فكر كنيد و آن را نشدنى مپنداريد. در ضمن كفاره جمع زمانى واجب است كه شخص بر انجام آن قادر باشد و در غير اين صورت استغفار كافى است.
کد سوال : 40352
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا تماسهاى جنسى با نامحرم غير از دخول نيز حكم زنا را دارد؟
پاسخ : حكم زنا ندارد ولى حرام است و در صورت ثبوت نزد حاكم شرع تعزير دارد.
کد سوال : 40353
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا همه پيامبران معصوم بودهاند اگر آرى چرا ما شيعيان تعبير چهاردهمعصوم به كار مىبريم؟
پاسخ : طبق عقايد شيعه اماميه، همه پيامبران الهى معصوم بودهاند؛ لكن عصمت درجاتى دارد كه ائمه چهارده معصوم، از بالاترين درجات عصمت برخوردار بودهاند. علاوه بر اين اثبات يك چيز نفى ماعدا نمىكند. وقتى ما عصمت را براى چهارده معصوم(ع) اثبات كرديم، دليل بر نفى عصمت از ديگران نيست و مقصود از اين انحصار در امت پيامبر(ص) است كه در اين امت تعداد معصومين منحصر به چهارده نفر است.