• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40344
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا نگاه اتفاقى به دخترانى كه موهاى خود را نمى‏پوشانند جايز است؟
پاسخ : ر دختران و زنان واجب است موهاى خود را بپوشانند و بر شما هم واجب است نگاه نكنيد؛ مگر آن كه بى‏اختيار چشم شما به موى آنها بيفتد كه در اين صورت هم بايد فورا نگاه را برگردانيد.
کد سوال : 40345
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه صحابى پيامبر(ص) با آن همه فداكارى اجازه دادن غير على(ع) خليفه‏شود؟
پاسخ : اولاً: به فرض كه همه صحابه علاقه زيادى به پيامبر داشتند و بارها فداكارى كرده باشند اين باعث نمى‏شود اولاً، بسيارى از صحابى از بيعت با ابوبكر سرباز زدند و بر خلافت حضرت على(ع) تأكيد داشتند از جمله: على(ع) و فاطمه(س) و عباس بن عبدالمطلب و بنى‏هاشم و سعد بن عباده و خانواده‏اش و الحباب بن المنذر و همراهانش و طلحه و زبير و مقداد و سلمان و عمار و ابوذر و خالد بن سعيد و سعد بن ابى وقاص و عتبة بن ابى لهب و براء بن عازب و ابى‏بن كعب و ابوسفيان بن حرب و بسيارى ديگر، (ر.ك: الغدير، ج 7، ص 93 به نقل از: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 103 و تاريخ ابى الفدا، ج 1، ص 156 و شرح ابن ابى الحديد، دار احياء التراث العربى، ج 1، ص 134) . آرى، برخى از آنها با فشار و تهديد بيعت كردند و برخى پس از وفات فاطمه زهرا(س) با اكراه و فشار بيعت كردند. ثانياً: مسأله مخالفت با خلافت على(ع) در زمان رسول الله(ص) نيز به صورت جدى مطرح بوده است. اهانتى كه در بستر بيمارى پيامبر بر آن حضرت شد و در منابع اهل سنت نيز موجود است نشان از اين دارد كه عده‏اى با علم و آگاهى از خلافت على(ع) با آن مخالفت كردند. ثالثاً: اين انديشه كه همه صحابه پيامبر اكرم(ص) به آن حضرت علاقه داشتند و كار خطايى انجام نمى‏دادند مبتنى بر انديشه باطل.
کد سوال : 40346
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان حكومت ولايت فقيه را از حكومت‏هاى استبدادى تمييز داد؟
پاسخ : بررسى‏هاى تاريخى و تحقيق درباره انديشه‏ها و عقايد رژيم‏هاى سياسى گوناگون - حتى حكومت‏هاى غاصب و مستبد - نشانگر اين واقعيت است كه از ديدگاه آنها حكومتشان كاملاً قانونى، مشروع و بر حق است و دلايلى نيز براى اثبات حقانيت و مشروعيت خود ارائه دهند. حال آيا مى‏توان فقط به گفته هر كدام از آنان، اكتفا نمود و صرف اين كه مى‏گويند ما بر حقيم و دلايلى چند اقامه مى‏كنند و در ظاهر خود را به اصول و ارزش‏هاى مورد قبول جامعه پايبند نشان مى‏دهند، آنها را بر حق دانست؟! مسلماً هيچ انسان عاقل و خردمندى، چنين چيزى را نمى‏پذيرد؛ بلكه ارائه راه‏كارهاى مناسب جهت تشخيص حقانيت هر كدام از اين حكومت‏ها نيازمند بررسى يك‏سرى ملاك‏ها و معيارهايى است از قبيل:
الف) بررسى مبانى مشروعيت: براى تشخيص حقانيت هر كدام از حكومت‏ها در مشروعيت، بايد ملاك مشروعيت در اسلام بررسى و ميزان مطابقت آن بر حكومت‏ها مشخص شود. از ديدگاه اسلام، حاكم بايد از سه ويژگى برخوردار باشد: 1- دين‏شناس باشد تا در جست و جوى اين كه آيا دين در فلان مسأله حكومتى سخن دارد يا نه و يا اين كه اگر دين در اين وادى سخن دارد، سخن او چيست، كارشناس باشد، 2- قادر به اجراى آن باشد، 3- التزام و تعهد نسبت به اجراى آن داشته باشد تا با اين دو ويژگى بتواند در حفظ و صيانت از احكام دين موفق باشد. اگر اين ويژگى‏ها در شخصى با ضمانت كامل موجود باشد (معصوم)، يقيناً ايشان بايد حكومت كند [تا اين جا برهان عقلى (با اندك تفاوت در برخى عبارات) بر امامت معصومان تمام مى‏شود ]وگرنه بايد كسى حاكم باشد كه اين سه ويژگى را بيشتر از ديگران داراست و به عبارت ديگر از جهت شرايط بالا نزديكترين فرد به معصوم باشد. [شرط اصلح بودن در قانون اساسى چنين آمده است: شرايط و صفات رهبر: 1- صلاحيت علمى لازم براى افتا و در ابواب مختلف فقه، 2- عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام، 3- بينش سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى. در صورت تعدد واجدين شرايط فوق شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوى‏تر باشد مقدم است (قانون اساسى، اصل يكصد و نهم)]. از آن جا كه مسائل حكومتى در حوزه رفتار انسان و وظيفه عملى او است، جزء فقه به شمار مى‏آيد و دين‏شناس در آن همان فقيه است. حكومت غيرفقيه، نمى‏تواند تأمين كننده احكام اسلام باشد؛ زيرا غيرفقيه يا به فقيه رجوع مى‏كند و احكام را از او مى‏گيرد يا نه. در صورت دوم احكام دين تأمين نمى‏شود. در صورت اول يا او ملزم به پذيرش و اطاعت از رأى فقيه است يا نه. در صورت دوم، ضمانتى براى اجراى احكام دين نيست. در صورت اول، در واقع آن فقيه حكومت دارد و غيرفقيه كارگزار او است كه اين مسأله به ولايت‏فقيه باز مى‏گردد. ويژگى‏هاى حكومت استبداى را مى‏توان با ويژگى‏هاى حكومت ولايى فقيه - كه در قانون اساسى آمده است - مقايسه كرد: حكومت‏هاى استبدادى با همه تنوعى كه دارند در ويژگى‏هاى زير مشتركند: 1- شخص يا طبقه‏اى خاص بدون رضايت مردم بر آنان حكومت مى‏كند. 2- دامنه قدرتِ حكومت فوق قانون است و هيچ قانونى آن را محدود نمى‏كند. 3- مكانيزمى براى نظارت بر حكومت، نه از سوى مردم و نه از سوى دستگاه‏هاى خاص نظارتى وجود ندارد. اين ويژگى‏ها، حكومت استبدادى را از حكومت غيراستبدادى جدا و ممتاز مى‏كند در نظام ولايى فقيه، طبق قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، هيچ يك از اين ويژگى‏ها وجود ندارد. ويژگى اول: اولاً، اصل قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، با پذيرش قاطع 2/98درصد مردم به تصويب رسيد. و در ادامه نيز هر گونه تغييرى در قانون اساسى بايد به تصويب مردم برسد. ثانياً، طبق قانون اساسى، مردم در تعيين ولى فقيه، از طريق انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. مردم در مجارى قانون‏گذارى و اجرايى حكومت، از طريق انتخابات مجلس شوراى اسلامى و انتخابات رياست جمهورى دخالت دارند. اين سه نحوه دخالت مردم در حكومت، در هيچ يك از حكومت‏هاى استبدادى وجود ندارد. ويژگى دوم: دامنه قدرت ولى فقيه در قانون اساسى به دو شكل به گونه‏اى محدود است كه به كلى با قدرت در حكومت‏هاى استبدادى متفاوت مى‏شود. اول) در اصل چهارم قانون اساسى آمده است: «كليه قوانين و مقررات مدنى، جزايى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سياسى و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامى باشد» يعنى قوانين اسلام اولين محدود كننده قدرت ولى فقيه و يا به تعبير دقيق‏تر تعيين كننده اختيارات او است. پس چنين نيست كه ولى فقيه فوق هر قانونى باشد. دوم) تعهدى كه ولى فقيه در برابر قانون اساسى داده است. ولى فقيه علاوه بر تعهد الهى خود به اجراى احكام اسلام، تعهدى در برابر ملت، به قانون اساسى دارد كه چون اين تعهد، لازم (نه جايز) و بدون حق فسخ است، تعهدى مضاعف براى او محسوب مى‏شود و تخلف او از قانون اساسى باعث خروج او از عدالت و در نتيجه سلب او از ولايت مى‏گردد. پس اختيارات ولى فقيه در قانون اساسى از ناحيه قوانين اسلام و قانون اساسى مقيد و محدود است، محدوديتى كه در نظام‏هاى استبدادى وجود ندارد. مطلقه بودن ولايت فقيه به معناى بى‏قيد و شرط بودن اعمال قدرت او نيست، بلكه بدين معنا است كه اختيارات او محدود به حوزه‏اى خاص از مسائل اجتماعى نيست و همه آن‏ها را دربر مى‏گيرد اما اعمال قدرت در هر حوزه بايد بر اساس موازين اسلامى و قانونى باشد. ويژگى سوم: حكومت ولايى فقيه از سه ناحيه نظارت مى‏شود. سه ناحيه‏اى كه در نظام‏هاى استبدادى وجود ندارد. ناحيه اول: نظارت درونى ولى فقيه بايد داراى سه شرط باشد: فقاهت، عدالت و درايت. هر يك از اين سه شرط، او را از درون نظارت مى‏كنند. فقاهت او را از تجاوز از قانون الهى باز مى‏دارد، عدالت او را از اعمال خواسته‏هاى شخصى و نفسانى باز مى‏دارد و درايت، او را از خودرأيى و ترك مشورت با انديشمندان و متخصصان حفظ مى‏كند. اين سه شرط از شرايط ثبوتى ولايت فقيه است يعنى اگر شخصى يكى از اين سه شرط را نداشته باشد واقعاً ولايت ندارد و مرجع تشخيص اين شرايط، چه در حدوث ولايت و چه در بقاى آن، مجلس خبرگان است. ناحيه دوم: نظارت مستمر نمايندگان مجلس خبرگان. مجلس خبرگان، علاوه بر وظيفه انتخاب رهبرى كه داراى شرايط سه‏گانه مذكور است، وظيفه نظارت بر استمرار اين شرايط را نيز دارد. مجلس خبرگان، علاوه بر نظارت بر استمرار شرايط، وظيفه نظارت بر اعمال قدرت و رعايت شرايط اسلامى و قانونى در آن را نيز بر عهده دارد. در واقع نظارت بر رعايت شرايط اسلامى و قانونى در اعمال قدرت، براى نظارت بر استمرار شرايط سه گانه رهبر است. ناحيه سوم: نظارت مردم بر رهبرى در جمهورى اسلامى از دو طريق اعمال مى‏شود: طريق اول) مردم با انتخاب نمايندگان لايق در مجلس خبرگان، به صورت غيرمستقيم، از طريق مجلس خبرگان بر رهبر نظارت دارند. طريق دوم) آزادى بيان، كه در قانون اساسى فضاى سالمى براى مطبوعات فراهم مى‏كند نظارت افكار عمومى را بر حكومت تشكيل مى‏دهد. هر گاه مطبوعات، به راستى برخاسته از افكار عمومى مردم باشد مى‏تواند اين وظيفه را چه به صورت مستقيم در توجه دادن ولى فقيه به خواست مردم، و چه به صورت غيرمستقيم در جهت دهى عمومى مردم در انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان به خوبى انجام دهد. اين سه نوع نظارت در حكومت‏هاى استبدادى يا اصلاً وجود ندارد و يا بسيار كم رنگ و غير مؤثر است.
ب ) بررسى شرايط، ويژگى‏ها و معيارهاى انتخاب حاكم اسلامى: با توجه به مطالب ذكر شده، مى‏توان به اين نتيجه رسيد كه ولايت فقيه از جهت «مبانى مشروعيت» و نيز از جهت عملكردها و نظارت درونى و بيرونى، به هيچ وجه قابل مقايسه با حكومت‏هاى غاصب، نامشروع و استبدادى (مانند معاويه يا بنى‏عباس و...) نمى‏باشد. معاويه و بنى‏عباس، هر چند سعى مى‏كردند حكومت خود را مشروع و منتسب به رسول خدا(ص) جلوه دهند؛ اما واقعيت چنين نبود؛ زيرا خلافت معاويه و امويان، دو ويژگى عمده داشت: يكم: خلافت بنى‏اميه، به نيروى غلبه نظامى و عصبيت قبيله پديد آمده بود. دوم: بنى‏اميه، نظام جانشينى و ولايت عهدى جديدى را تأسيس كرد. به همين لحاظ معاويه را مؤسس نظام پادشاهى در اسلام دانسته‏اند. بنى‏عباس نيز براى اثبات مشروعيت خود بر عنصر وراثت در خلافت تأكيد داشتند. چنانچه ابن خلدون در كتاب «العبر»، (ج 2، ص 272) مى‏نويسد: «اينان مى‏پندارند سزاوارترين كسى به امامت، بعد از پيامبر(ص) عباس بود؛ زيرا به دليل آيه 75 انفال أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ‏ عباس وارث پيغمبر است. ولى مردم مانع شدند كه او به خلافت برسد و بدين‏گونه بر او ستم كردند و خداوند آن حق را به فرزندش بازگردانيد». آيا دلايل واهى چنين حكومت‏هايى را براى اثبات مشروعيت خود و غصب حكومت الهى ائمه اطهار(ع)، ميتوان با دلايل متقنِ ولايت فقيه برابر دانست؟!
ج ) بررسى عملكرد حكومت‏ها: بدعت‏هايى را كه اين حكومت‏هاى جور در دين مقدس اسلام، به وجود آوردند و بسيارى از احكام قطعى شريعت مقدس اسلام را زيرپا گذاشتند، آيا مى‏توان آنها را با اقدامات بسيار ارزنده حكومت ولايت فقيه، براى اجراى احكام و ارزش‏هاى الهى در جامعه و... برابر دانست؟ مسلماً بررسى ملاك‏ها و معيارهاى سه‏گانه ياد شده، مى‏تواند راه‏كارهاى مؤثر براى دست‏يابى به پاسخى دقيق به سؤال شما باشد. مطالعه صفحات 20 - 41 كتاب جامعه مدنى و حاكميت دينى، عبدالحسين خسروپناه، در پاسخ به پرسش شما مفيد است. در اين زمينه مى‏توانيد به منابع زير رجوع كنيد: 1- ولايت فقيه، جوادى آملى، مركز نشر اسراء، ص 463 - 482. 2- اصول سياست و حكومت، احمد جهان بزرگى، ص 133 - 172.
کد سوال : 40347
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : يأجوج و مأجوج چه كسانى هستند؟
پاسخ : يأجوح و مأجوج و يا ذوالقرنين، همان مغول و تاتار و ديگر اقوامى بودند كه در قسمت‏هاى شمالى آسيا به صورت بيابان گردى زندگى مى‏كرده‏اند. اين دو كلمه به زبان چينى «منگوك و يا منچوك» است، كه در زبان عربى يأجوج و مأجوج خوانده شده است. در ترجمه‏هاى يونانى نيز به «گوگ و مأگوك» برگردانده شده است. كلمه منغول و مغول نيز برگرفته شده از همان مأجوج است. اين اقوام در برهه‏اى از تاريخ از لاك خود بيرون آمده و تقرياً تمام قسمت‏هاى متمدن زمين - از قبيل چين، ايران، روم و ديگر بلاد را - در نور ديدند و بيشتر آثار تمدن را نابود كرده و قتل و غارت بى‏اندازه‏اى به راه انداختند. البته پس از چندى در داخل ملل ديگر هضم شده و رو به اضمحلال رفتند. البته اكنون نيز نژاد مغول و تاتار، در آسياى مركزى وجود دارند. به تفاسير، ذيل آيه 94 سوره كهف مراجعه شود.
کد سوال : 40348
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : تخلف از وعده چه حكمى دارد؟
پاسخ : تخلّف از وعده و قول، خلاف مروت و مردانگى است. اگر شما چنين وعده‏اى به كسى داده‏ايد، سعى كنيد بدان عمل نماييد. البته لازم نيست در ازدواج عجله كنيد؛ مخصوصاً اگر نيازى به آن احساس نمى‏كنيد. نكته ديگر آن كه ازدواج منافاتى با تحصيل علم و درس و پيشرفت ندارد؛ بلكه در مواردى موجب سلامت راه و مسيرى كه انسان طى مى‏كند، مى‏شود.
کد سوال : 40349
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ادخال سرور در قلوب مومنين با الفاظ زشت و ركيك به نيت شوخى و خنديدن‏دوستان چه حكمى دارد؟
پاسخ : اين مسأله اشكال مختلفى مى‏تواند داشته باشد و از همين رو نمى‏توان حكم كلى واحدى بيان نمود، ليكن در هر صورت بهتر است ادخال سرور همراه با نزاكت صورت گيرد و از سخنان لغو، بيهوده و ركيك پيراسته باشد.
کد سوال : 40350
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان به صورت عملى به امام عصر(عج) نزديك شده و حضور ايشان رابيشتر درك كرد؟
پاسخ : به طور كلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى است، افكارش، صفاتش و اعمالش و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست، حتى حضرات معصومين(ع). ارتباط و نزديكى به هر انسانى هم تنها از همين طريق ممكن است؛ يعنى،اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديك شود، چاره‏اى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورها و طرز تفكر آن شخص را شناسايى نمايد و خويش را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه قرب صفاتى پيدا نمايد؛ يعنى، از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد و در نهايت نزديكى در رفتار، نوع و روش زندگى بهترين طريقى است كه انسان طالب كمال را به يك انسان كامل الگو نزديك مى‏نمايد. در مورد نزديكى به امام عصر(عج) هم وضع به همين منوال است. ما به عنوان يك شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت(ع) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش و كنش آن حضرات را شناسايى نماييم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، صفات و باورهاى خود را به ايشان نزديك نماييم تا از اين طريق هم شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم. براى ارتباط بيشتر با امام زمان(عج) به موارد ذيل عمل كنيد: الف) قرار گذاشتن با دوست؛ ابتدا بايد كارى كرد كه در شبانه‏روز حتماً براى چند مرتبه هم كه شده به ياد ايشان افتاد؛ مثلاً انسان تصميم بگيرد بعد از هر نماز به آن حضرت سلام دهد. سپس شرح حال خود و درد دلى را با آن حضرت درميان بگذارد. تكرار اين برنامه موجب مى‏شود ذهن آدمى بيشتر متوجه اين مسأله مهم گردد، ب ) صحبت كردن و سخن گفتن زياد با ايشان مانند خواندن دعاى عهد، هر روز، ج ) جلب محبت وى؛ با هديه به آن حضرت (صلوات، اهداى ثواب ختم قرآن و زيارت‏ها و...)، د ) دورى از رنجاندن وى با كارهايى كه مى‏دانيم ايشان را آزرده مى‏كند، ه ) وفادارى و ثابت قدمى در دوستى با او، و ) مقدم كردن خواسته او بر خواسته‏هاى خود.
کد سوال : 40351
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى كنترل نفس و شهوت چه راه‏هايى وجود دارد؟
پاسخ : اولاً، هرگز از رحمت الهى مأيوس نباشيد چرا كه خداوند آمرزنده‏اى مهربان است و بنده توبه كننده را مى‏بخشد. بازآ بازآ هر آن چه هستى بازآ گر كافر و گبر و بت‏پرستى بازآ اين درگه ما درگه نوميدى نيست‏ صدبار اگر توبه شكستى بازآ خداوند خود فرموده است: «اى بندگان من كه بر نفس خويش ستم كرده‏ايد از رحمت الهى مأيوس نباشيد. خداوند همه گناهان را مى‏آمرزد»، (زمر، آيه 53). در مورد روزه‏ها؛ هر لرزش و تحريكى موجب بطلان روزه نيست، بلكه در صورتى روزه باطل مى‏شود كه منى خارج شود. ولى اگر تنها لرزش بوده و در اوج لذت جنسى چيزى خارج نشده جنابت حاصل نشده است. توصيه‏هاى زير مى‏تواند شما را در كنترل بيشتر نفس يارى نمايد: - سعى و كوشش در انجام وظايف و واجبات دينى، - خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت، - گرفتن روزه مستحبى به ويژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، - تلاوت قرآن به ويژه بعد از نماز صبح، - تأمل و انديشه در آيات قرآن، - حتى‏المقدور سعى در خواندن نماز شب، - سحر خيزى، - شركت در ورزش‏هاى فردى و دسته جمعى، - تنظيم برنامه براى تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامه‏هاى صحيح و سودمند، - شركت در فعاليت‏هاى مذهبى و اجتماعى، - پرهيز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بيننده شهوت را مى‏انگيزاند»، (وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 138) و باز فرمود: «نگاه، تيرى از تيرهاى شيطان است، چه بسا نگاهى كه اندوه‏هاى دراز در پى دارد»، (وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 139). - عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد، - انتخاب دوستان مؤمن و سالم، - به ياد خدا بودن در همه اوقات، - كنترل افكار و نينديشيدن به صحنه‏هاى شهوت‏انگيز، - از پرخورى و نيز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحريك كننده پرهيز كنيد، - حتى‏الامكان در جاى گرم نخوابيد، - از لباس‏هاى تنگ و چسبنده استفاده نكنيد، - از مشاهده صحنه‏هاى مهيج و تحريك كننده دورى كنيد، - سعى كنيد هيچ گاه تنها نشويد، - با آب سرد در فصول مناسب استحمام كنيد، - برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهيد و سعى كنيد فرصت‏هاى خود را با تفكر و مطالعه مناسب پر كنيد، آنچه گفته شد، راه‏هاى كنترل نفس است ولى چاره اصلى كار ازدواج است. بهتر است به اين مقوله فكر كنيد و آن را نشدنى مپنداريد. در ضمن كفاره جمع زمانى واجب است كه شخص بر انجام آن قادر باشد و در غير اين صورت استغفار كافى است.
کد سوال : 40352
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا تماس‏هاى جنسى با نامحرم غير از دخول نيز حكم زنا را دارد؟
پاسخ : حكم زنا ندارد ولى حرام است و در صورت ثبوت نزد حاكم شرع تعزير دارد.
کد سوال : 40353
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا همه پيامبران معصوم بوده‏اند اگر آرى چرا ما شيعيان تعبير چهارده‏معصوم به كار مى‏بريم؟
پاسخ : طبق عقايد شيعه اماميه، همه پيامبران الهى معصوم بوده‏اند؛ لكن عصمت درجاتى دارد كه ائمه چهارده معصوم، از بالاترين درجات عصمت برخوردار بوده‏اند. علاوه بر اين اثبات يك چيز نفى ماعدا نمى‏كند. وقتى ما عصمت را براى چهارده معصوم(ع) اثبات كرديم، دليل بر نفى عصمت از ديگران نيست و مقصود از اين انحصار در امت پيامبر(ص) است كه در اين امت تعداد معصومين منحصر به چهارده نفر است.