کد سوال : 41
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : با توجه به تهاجم فرهنگي غرب، آينده كشور را چگونه پيشبيني ميكنيد؟
پاسخ : T} تهاجم فرهنگي و آينده كشور{T
آيندة جامعه ما، به خط مشي فكري و عملي امروز جامعه ما بستگي دارد: «A} إنّ الله لايُغَيِّرُ ما بقومٍ حتي يُغَيِّروا ما بأنفُسهم{A ». اگر جامعهاي اسير شهوات نفساني و لذتهاي مادي شد، روشن است كه سرنوشتي جز اضمحلال نخواهد داشت. اما اگر ارزشها و معيارهاي الهي و انساني محور باشد، جامعه رو به كمال خواهد رفت. در حال حاضر با وجود برخي گرايشهاي دنياطلبانه، نبايستي از آينده نا اميد بود؛ چرا كه شعلههاي پرفروغي از ايمان و ارزش نيز در جامعه به چشم ميخورد كه نور اميد را در دلها زنده نگاه ميدارد. در هر صورت، آينده در گرو امروز و فعاليتي است كه در جهت تحقق اهداف الهي و آرمانهاي انساني صورت ميگيرد. در جامعه ما با وجود زمينههاي غني فرهنگي و الگوهاي لازم در اين زمينه، اميدهاي فراواني براي اين سير وجود دارد: «A} ولا تيأسوا من روح الله{A ». احساسات پاك و علايق ديني، بسيار ارزنده و مهمترين ركن بالندگي و رشد و كمال معنوي است. برنامهريزي و تلاش در عرصههاي علمي و فرهنگي و هنري، هدف دور از دسترسي نيست، اما نيازمند تلاشي همگاني است
کد سوال : 42
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مد چيست؟ اصولا مد گرايي تحت تاثير چه عواملي به وجود ميآيد؟
پاسخ : T} تعريف مد: {T
واژه «مد» در لغت به معناي سليقه، اسلوب، روش شيوه و... به كار ميرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقهاي موقتي كه براساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگي ـ از جمله شكل لباس پوشيدن، نوع آداب پذيرايي و معاشرت و تزيين و معماري خانه و... ـ را تنظيم ميکند. V}فرهنگ معين، ج 3، ص 3957{V
بنابراين، ميتوان گفت: مد به تغيير سليقه ناگهاني و مكرر همه يا برخي از افراد يك جامعه اطلاق ميشود و منجر به گرايش به رفتاري خاص، يا مصرف كالاي به خصوصي، يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي ميشود.
T} تاريخچه مدگرايي: {T
با بررسي ابعاد مختلف حيات اجتماعي بشر، روشن مي شود که پديده مد هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست. هرگاه اين پديده در هر دورهاي از تاريخ آگاهانه و با گزينش و انتخاب و با توجه به فرهنگ و چهارچوبهاي فكري و اعتقادي جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پيدايش نارساييهاي فرهنگي و اجتماعي نشدهاست؛ بلكه به عنوان يك دستاورد اجتماعي، به رشد فرهنگ جوامع كمك نموده و زمينه آراستگي مناسب جنبه ظاهري زندگي مردم و افراد را فراهم كرده است. مدگرايي مثبت ـ به معناي اقتباس از پيشرفتهاي اجتماعي ديگران و به كار بردن دستاوردهاي مثبت تمدني ديگران، ـ ضمن برطرف ساختن كاستيهاي حيات اجتماعي، از دچار شدن زندگي انسانها به يك نواختي پيشگيري كرده و روز به روز بر استحكام بيشتر پايههاي زندگي كمك نموده و از پديدآمدن رفتار و شيوههاي ناخوشايندي كه موجب دوري و يا نفرت و انزجار افراد از يكديگر ميگردد، جلوگيري به عمل آورده است.
T} عوامل وريشههاي مدگرايي: {T
انسان به گونهاي آفريده شده كه همواره از حالتيكنواختي گريزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآوري در زندگي استقبال ميكند. اين تمايل در حالت عادي و در صورتي كه پذيرش تحول و نوآوري از روي آگاهي و به صورت تدريجي صورت پذيرد، ظاهر زندگي آدمي را خوشايند و دلپذير ميسازد. بنابراين ميل به خودآرايي و زيباسازي محيط زندگي امري فطري است كه به بركت آن، هم زمينه آراستگي صورت ظاهري محيط زندگي انسان فراهم ميگردد و هم انگيزه تعالي و تداوم زندگي اجتماعي و روابط صحيح انساني تقويت ميشود. بدينسان عواملي كه موجب ايجاد نفرت و انزجار افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختي زندگي بشر ميشود، از محيط حيات اجتماعي دور شده و جنبههاي مثبت كمالخواهي و زيبايي دوستي انسان، روز به روز شكوفاتر ميگردد.
البته گرچه يكي از جلوههاي كمالجويي و زيبايي دوستي انسان ـ به ويژه در دورة جواني ـ توجه به زيبايي ظاهر است؛ اما بايد مراقب بود اين فرايند، از حالت طبيعي خود خارج نشود؛ زيرا همة استعدادهاي فطري اگر از حالت طبيعي و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافي پيدا كرده، آثار سويي به بار ميآورند.
به عنوان مثال ميل به خودآرايي ـ كه ريشه در كمالجويي و زيباپسندي فطري انسان دارد ـ اگر از روي غفلت، يا در نتيجة افراط و تفريط و يا تحت تاثير القائات غلط عوامل جانبي، از مسير طبيعي و درستخود خارج شود، سر از اموري چون خودنمايي، فخر فروشي، خودپرستي، مدپرستي و... در ميآورد. عواملي كه هر يك از آنها به نوبه خود، موجب پيدايش انواع نارساييها، هوسبازيها، رقابتهاي غلط و اسراف و تبذيرها خواهد شد و انسان را به حيواني پست تبديل خواهد كرد!
بنابراين پيروي از مد و زيباييخواهي و تنوعپسندي، ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايي چون تنوع، زيباخواهي و كمالجويي فطري منشا اصلي آن محسوب ميشود. اما صورتهاي افراطي رايج اين گرايش، (مدپرستي) ، در نتيجة جهل و نا آگاهي و ضعف ارزشهاي معنوي و تبليغات وسيع دشمنان و خودباختگي و تقليد كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلي چون خودنمايي، فخرفروشي، احساس حقارت و خود كمبيني و.. . پيش ميآيد كه براي افراد جامعه بسيار خطرساز است و بايد از آن پرهيز کرد. V}جهت اطلاع بيشتر ر.ک: سيد صادق سِد نژاد، جوانان و مدگرايي، مجله ديدار آشنا، ش19 {V
کد سوال : 43
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : اسلام چه ديدگاهي در مورد مدگرايي دارد؟
پاسخ : T} مد گرايي از منظر اسلام: {T
رسالت اسلام به عنوان يك مكتب كامل الهي، پاسخگويي صحيح به تمام خواستهاي فطري و نيازهاي اصيل انساني است. بر اين اساس، در مجموعه تعاليم اسلامي ـ از جمله در آيات قرآني ـ به مسئلة زينت و زيبايي عنايتخاصي مبذول شده است. از تأمل در اين بخش از معارف اسلامي، چند اصل كلي مربوط به موضوع خودآرايي و زينت به دست ميآيد:
1. حس زيبايي يكي از ويژگيهاي مخصوص انسان است كه ريشه در فطرت او دارد و به اقتضاي اين امر، از ديدن هرگونه زيبايي لذت ميبرد. بيترديد منشأ تمام هنرهاي انساني همين حسّ است كه در هر دوره, موجب به وجود آمدن دستآوردهاي ارزشمند هنري ميشود. بنابراين استعداد و درك زيبايي، از جمله مواهب به وديعت نهاده شده در وجود انسان است كه به بركت آن، وي قادر است از طريق مطالعه و تأمّل در ظرافتهاي زيباي نظام آفرينش، زمينة كمال روحي و معنوي خود را فراهم سازد.
2. خودآرايي و زينت به عنوان بخشي از حس زيبايي، نه تنها آثار بسياري در روح و روان فرد دارد؛ بلكه موجب تعالي و رشد افراد جامعه نيز ميشود. در مقابل پرهيز از خودآرايي، پريشاني و ژوليدگي چون با خواست فطري انسان در تعارض است، به تدريج اثرات منفي در روان او به جاي ميگذارد كه افسردگي روحي، عدم تعادل رواني، بيتوجهي به نعمتها، سركوبي علائق طبيعي و.. . از جمله آنها است. از آنجا كه اين امور، در نهايت به سلامت زندگي فرد و نظام اجتماعي، زيانهاي جبران ناپذيري متوجه ميسازد؛ لذا در احكام اسلامي به شيوههاي مختلفي با اينگونه رفتارها مقابله شده است. براي مثال در سيره اولياي الهي، همواره با اين منطق غلط ناآگاهان ـ كه پرهيز از خودآرايي را دليل وارستگي از قيد نفس و بياعتنايي به زخارف دنيوي به حساب ميآورند ـ به طور جدي برخورد شده است؛ زيرا اين كار علاوه بر اينکه موجبات نفرت ديگران را فراهم ميآورد، با اصل عزّت نفس و كرامت و منزلت انساني همخواني ندارد. امام علي(ع) ميفرمايد: «H} التجمل من اخلاق المؤمنين{H »؛V}شرح غرر و درر آمدي، ج 1، ص 307، حديث 1175{V «خودآرايي از ويژگيهاي خاص انسانهاي مؤمن است».
3. در رهنمودهاي پيشوايان اسلام در مورد خودآرايي، به موارد زيادي تصريح و تأكيد شده است از جمله لباس تميز و آراسته، شانه كردن موي سر و صورت، نظافتبدن، خوش بو كردن بدن و لباسها، پرهيز از كارهايي كه دون شأن انسان مؤمن است و...
4. هرچند اسلام توصيه به خودآرايي دارد؛ اما هرگز اين امر را منحصر به زينت ظاهر نميكند؛ بلكه آراستگي به فضايل معنوي و اخلاقي را ـ كه زمينهساز سعادت و كمال روحي او هستند ـ مهمتر از آراستگي ظاهر ميشمارد. به عبارت ديگر، اسلام با تعاليم حياتبخش خود، نخست به ايجاد اعتدال در اخلاق و فضيلتهاي روحي ميپردازد و پيروان خود را به درك زيباييهاي ما وراي عالم ماده رهنمون ميكند و آنان را از گرفتارشدن به هرگونه سطحينگري، در اين مسئله نجات ميبخشد. در عين حال تلاش ميكند كه افراد، فقط به زينت ابعاد ظاهري جسم و محيط زندگي خود نپردازند. در اشاره به چنين واقعيتي امام علي(ع) ميفرمايد: «زينه البواطن اجمل من زينه الظواهر»؛ V}همان، ج 4، ص 117، ح5503 {V «زينت دروني از زينت ظاهر بسيار زيباتر است». چه اينکه هم از نظر تأثير و هم از نظر ماندگاري، زينت دروني در كمال حقيقي انسان مؤثرتر است.
5. گرچه در مجموعه تعاليم اسلامي به خودآرايي توصيه و تأكيد فراوان شده است، اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفي افراط و تفريط در خودآرايي و مدگرايي، حدود و چهارچوب خاصي نيز براي آن تعيين شده است. براي مثال تأكيد شده كه وسيله خودآرايي يا محيطآرايي بايد حلال باشد؛ از راه مشروع تهيه شود؛ هميشه سبب اسراف در سرمايهها و استعداد نباشد؛ از هرگونه شائبه تجملپرستي و جنبه خودنمايي داشتن به دور باشد؛ به گونهاي نباشد كه زمينه تحريك هواهاي نفساني و اميال جنسي ديگران را فراهم كند؛ به صورت تقليد كوركورانه از ديگران انجام نگيرد و... در يك كلام از بررسي تعاليم اسلامي به دست ميآيد كه اسلام نه تنها خودآرايي را منع نميكند؛ بلكه به شيوة معقول و منطقي بر آن تأكيد مي ورزد. در عين حال هميشه و در همه حال، از افراط و تفريط در هر چيزي منع ميكند. V}جهت اطلاع بيشتر ر.ک: سيد صادق سِد نژاد، جوانان ومدگرايي، مجله ديدار آشنا، ش19 {V
کد سوال : 44
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مقام معظم رهبري چه ديدگاهي در مورد مدگرايي دارد؟
پاسخ : T} مدگرايي از ديدگاه رهبري{T
مقام معظم رهبري در اين زمينه فرموده است: «در زمان قاجاريه اولين بار نشانهها و نمونههاي فرهنگ غربي وارد کشور شد. ايرانيهاي اعيانِ درباري آن روز ـ که اولين قشرهايي بودند که با اروپاييها ارتباط برقرار کردند ـ نخستين چيزي که ياد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوة معاشرت آنها را ياد گرفتند. اين خطِ اشتباه و خطا از همان جا ترسيم شد. عده اي فکر مي کنند چون غربيها از لحاظ علمي بر ما برتري دارند، پس ما بايد فرهنگ و عقايد و آداب معاشرت و آداب زندگي و روابط اجتماعي و سياسي مان را از آنها ياد بگيريم؛ اين اشتباه است. اگر استادي در کلاس به شما درس بدهد و خيلي هم استاد خوبي باشد و به او علاقه هم داشته باشيد، آيا حتماً بايد رنگ لباس خود را همان رنگي انتخاب کنيد که او ميپسندد؟ اگر اين استاد عادت بدي هم داشت، شما بايد اين عادت بد را از او ياد بگيريد؟ فرض کنيد استاد وسط درس گفتن، دستش را در دماغش ميکند؛ شما علم را از او ياد بگيريد، چرا اين کار را از او ياد ميگيريد؟ اروپاييها کارهاي غلط و خطا و رفتارهاي زشت الي ماشاءاللَّه دارند؛ چرا بايد اين کارها را از آنها ياد بگيريم؟ آن مردِ مجذوبِ مفتونِ دانش غربيها ميگفت: ما بايد از فرق سر تا نوک پا غربي شويم! چرا؟ ما ايراني هستيم و بايد ايراني بمانيم. ما مسلمانيم و بايد مسلمان باشيم.
آنها بيشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما ميرويم علمشان را ياد ميگيريم؛ چرا بايد عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را ياد بگيريم: اين چه منطق غلطي است؟ چون آنها به دليلي بايد چيزي به نام کراوات دور گردنشان ببندند ـ که البته ما نمي گوييم شما چرا کراوات مي بنديد؛ کراوات مال آنها است ـ آيا ما هم بايد از آنها تقليد کنيم؟ منطق ما براي اين کار چيست؟ چرا ما لباس، رفتار، آداب معاشرت، حرف زدن و حتّي لهجة آنها را تقليد کنيم؟ من گاهي مي بينم در تلويزيون گزارشگر ما از فلان نقطة دنيا دارد به زبان فارسي گزارش مي دهد و مطلب مربوط به ايران است؛ اما زبان فارسي را طوري حرف ميزند مثل اينکه يک انگليسي دارد به زبان فارسي حرف ميزند! اين ضعف نفس و احساس حقارت است؛ چرا من بايد به خاطر ايراني بودنم، احساس حقارت کنم؟! من به زبانِ خودم افتخار ميکنم؛ من به فرهنگِ خودم افتخار مي کنم؛ من به وطن و کشور و گذشتة خودم افتخار مي کنم؛ چرا بايد از آنها تقليد کنم؟ براي تقليد از آنها دليلي ندارم. علم آنها بيشتر است؛ خيلي خوب، ما علمشان را ياد مي گيريم و اگر هزينه اي هم داشته باشد، مي پردازيم. اينها هم اتفاقاً ياد گرفته اند که علم را بايد با پول عوض کرد. امروز بيشترين چيزي که براي غربيها مطرح است، پول است. در اسلام اين طور نيست. در اسلام علم شرافت ذاتي دارد. از نظر آنها علم به عنوان قابل تبديل بودن به پول ارزش دارد. علمي قيمت دارد که بشود با آن دلار يا پوند به دست آورد. ما از همين حالتِ آنها استفاده ميکنيم و علمشان را از آنها ميخريم؛ هزينه اش را ميپردازيم؛ اما از کسي تقليد نميکنيم و نبايد هم بکنيم.
اين حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن اين حرفها آسان است، اما عمل کردنش به اين آساني نيست؛ دشواري کار ما اين است... تقليد فرهنگي خطر خيلي بزرگي است؛ اما اين حرف اشتباه نشود با اينکه بنده با مُد و تنوع و تحول در روشهاي زندگي مخالفم؛ نه خير. مُدگرايي و نوگرايي اگر افراطي نباشد، اگر روي چشم و همچشمي رقابت هاي کودکانه نباشد، عيبي ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا ميکند، مانعي هم ندارد؛ اما مواظب باشيد قبله نماي اين مُدگرايي، به سمت اروپا نباشد؛ اين بد است! اگر مديستهاي اروپا و امريکا در مجلاتي که مُدها را مطرح ميکنند، فلان طور لباس را براي مردان يا زنانِ خودشان ترسيم کردند، آيا ما بايد اينجا در همدان يا تهران يا در مشهد آن را تقليد کنيم!؟ اين بد است. خودتان طراحي کنيد و خودتان بسازيد.
بنده زمان رياست جمهوري در شوراي عالي انقلاب فرهنگي قضية طرح لباس ملي را مطرح کردم و گفتم بياييد يک لباس ملي درست کنيم؛ بالاخره لباس ملي ما که اين کت و شلوار نيست. البته من با کت و شلوار مخالف نيستم؛ خود من هم گاهي اوقات در ارتفاعات يا جاهاي ديگر ممکن است کاپشن هم بپوشم، ايرادي هم ندارد؛ اما بالاخره اين لباس ملي ما نيست. عرب ها لباس ملي خودشان را دارند، هنديها لباس ملي خودشان را دارند، اندونزياييها لباس ملي خودشان را دارند، کشورهاي گوناگون شرقي لباس هاي ملي خودشان را دارند، آفريقاييها لباس هاي ملي خودشان را دارند و در مجامع جهاني هر کس لباس ملي خود را دارد؛ افتخار هم ميکنند. ما در جايي رئيس جمهوري را ديديم که لباس ملي اش عبارت بود از دامن! مرد بزرگ، دامن پوشيده بود! پاهاي او هم لخت بود! يک دامن تقريباً تا حدود زانو، و هيچ احساس حقارت هم نميکرد. با افتخارِ تمام در آن جلسه شرکت ميکرد؛ ميآمد و ميرفت و مينشست. اين، لباس ملي او است؛ ايرادي هم ندارد. عرب ها با تفاخر، لباس ملي خودشان را ميپوشند (پيراهن بلند و چفيه و عقال) و ممکن است به نظر من و شما هيچ منطقي هم نداشته باشد؛ اما لباسِ آنها است و آن را دوست دارند. من و شما که ايراني هستيم، لباسمان چيست؟ شما نميدانيد لباس ما چيست.
البته من نمي گويم طرح اين لباس حتماً بايد برگردد به لباس پانصد سال قبل؛ ابداً. من ميگويم بنشينيد براي خودتان يک لباس طراحي کنيد. البته الان اين را از شما نميخواهم؛ اين را من در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح کردم. آن روز ما يک بخش دولتي را مأمور کرديم و گفتيم دنبال اين کار برويد. يک کارِ مقدماتي هم کردند، اما آن را به جايي نرساندند؛ دورة رياست جمهوري ما هم تمام شد! من ميخواهم بگويم اگر شما موي سرتان را ميخواهيد آرايش کنيد، اگر ميخواهيد لباس بپوشيد، اگر ميخواهيد سبک راه رفتن را تغيير دهيد، بکنيد؛ اما خودتان انجام دهيد؛ از ديگران ياد نگيريد.
در کشورهاي غربي و بيشتر از همه در امريکا، حدود سه چهار دهه پيش، يک مشت جوان بر اثر واخوردگي از شرايط اجتماعي، دچار حرکت هايي شدند که البته تا امروز هم ادامه دارد. در زمان ما مظهر اين افراد، بيتلها بودند که با آرايش عجيب و غريب و با نوعي موسيقي شبيه موسيقي پاپ ـ که الان در دنيا معمول است ـ ظاهر ميشدند. بنده بعد از انقلاب به الجزاير رفتم. در خيابان ماشين ما عبور ميکرد. يک وقت ديدم پسر جواني نصف موي سرش را تراشيده و نصف ديگر را باقي گذاشته است. هرچه من نگاه کردم، ديدم اين آرايش، هيچ زيبايي ندارد. مشخص بود او از کساني تقليد کرده است. در الجزاير، فشار صنعتي و فشار ابزار توليد و تکنيک بر زندگي مردم اصلاً آن قدر نيست که يک جوان، احساساتي را پيدا کند که در امريکا يا انگليس يا در جاي ديگر پيدا ميکرد؛ اما چون ديده بود آنها انجام داده اند، او هم انجام ميداد. بنده با اين چيزها مخالفم و دوست نمي دارم جوان ما اين طوري حرکت کند و دختر و پسرِ ما دايم چشمشان به آنها باشد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جوانان، اساتيد، معلمان و دانشجويان دانشگاههاي استان همدان،17/4/1383 {V
کد سوال : 45
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مدگرايي به چه انگيزهاي ترويج ميشود؟
پاسخ : T} انگيزههاي ترويج مد گرايي : {T
ترويج مدگرايي غربي با انگيزههاي مختلف صورت ميگيرد:
1. تحميل فرهنگ خويش به ديگران؛
2. بازاريابي براي اجناس خود؛
3. جامعه را از مسير صحيح و پاك، به انحراف و آلودگي كشاندن؛
4. سنتهاي به جا و صحيح را از امتي گرفتن و سنتهاي ناپسند و گاه خرافي را جايگزين آن ساختن؛
5. وارد شدن از طريق سنتهاي يك ملت و آن را از درون مسخ كردن.
بد نيست بدانيم كه براي ساختن اين مدها، متخصصان روانشناس، جامعهشناس و ... مدتها و ساعات زيادي به مطالعه ميپردازند و راجع به تأثيري كه مد خاصي ميتواند در يك جامعه از خود به جاي گذارد، آيندهنگري و تحليل ميكنند و وقتي تصويب شد، با شگردهاي عجيبي به تبليغ آن ميپردازند. V}جهت اطلاع از اين شگردهاي تبليغي، ر.ک: حسن زورق، مباني تبليغ؛ محمّد تقي رهبر، روش تبليغ {V حتي براي جا زدن چيز مضري نظير سيگار و مواد مخدر يا نظاير آن، از طريق عكسهاي شرطي و به خصوص از قيافه سكس زنها استفاده ميكنند. نكته ديگر در اين باره، اين است كه آنها به رنگ و مدل كفش، لباس، كيف و كمربند اكتفا نميكنند؛ بلكه ملتي را در اين گونه مسائل مجذوب خود ميسازند و به تقليد خود درميآورند. سپس به تدريج، سراغ افكار و انديشه و آرمانهاي آن ملت ميروند و آن را هم به طرف خود جذب ميكنند.
چادر به عنوان حجاب اسلامي، سنتي نيكو و پسنديده است. فراموش نميكنيم كه در زمان طاغوت، ناگهان بازار اسلامي پر از چادرهاي بدننما شد. حال ساده انديشي و خامي است اگر ما فكر كنيم كه آنها در به وجود آوردن مد روز به نقطه خاصي اكتفاميكنند. طبيعي است كه چنين نخواهد بود.
اگر امتي صرفاً به نام مد و طرح روز به دنبال آنها راه بيفتد، تا نهايت هرزگي و فساد پيش خواهد رفت. امروزه در غرب (اروپا و آمريكا) در زمينه شهوت پرستي و فساد جنسي و طرح لباسهاي سكس به نام تمدن و تجدد چه خبر است؟ اين ويژگي و خصيصه انسان است كه در هر وادياي جلو رفت، حد نهايي براي خودش نميشناسد: «A} بل يريد الانسان ليفجر أمامه{A ». انسان اگر به وادي كمال پا گذاشت، تا بينهايت پر ميكشد و اگر به وادي فساد و انحطاط قدم نهاد، در آنجا هم تا بينهايت جلو ميرود؛ به گونهاي كه نميتوان او را در جايي متوقف كرد.
T} راه کارهاي مقابله با مد گرايي منفي: {T
اين امر روشن است كه بشر، تنوع طلب است و از يكساني خسته ميشود. قرآن كريم نيز به اين نكته توجه داشته است كه ميفرمايد: «A} مختلفا ألوانه{A »؛ «گياهان و ميوهها را با رنگها و گونههاي مختلف براي شما آفريدهايم؛ بشر در نژادها و قبايل گوناگون آفريده شده است و ... ». به راستي اگر همه چيز يكسان بود (يك رقم گياه، يك نژاد و يك زبان) ، در آن صورت چه لطفي باقي ميماند؟ حال با توجه به تنوع طلبي انسان، مدل لباس و طرح كيف، كفش، ساختمان، ماشين و ... ـ اگر با موازين شرع و سنتهاي نيك ما تضادي نداشته باشد ـ نميتوان تا اين حد بر آن ايراد گرفت. حرف ما در اين است كه چرا ما خودمان طراح مد و مدل روز نباشيم؟ چرا افراد مبتكر و خلاق جامعه ما سعي نميكنند تا طرح جديدي ارائه دهند؟ اصولاً اين يكي از ايرادهاي ما است كه نسبت به اين گونه مسائل، آن قدر منتظر ميمانيم تا ديگران با طرح جديد، خود بر ما يورش آورند. آن گاه مبتكران ما ـ بعد از فشار زيادي كه از افكار عمومي متوجه آنها ميشود ـ تازه دست به كار ميشوند تا مثلاً مدل فلان ماشين يا طرح ساختماني و يا شيوه لباس قشر خاصي را تغيير دهند. در حالي كه اگر ما در اين زمينه ابتكار عمل را به دست گيريم، چه بسا بتوانيم فرهنگ خويش را براي ديگران اسوه و الگو قرار دهيم؛ همچنان كه در برخي از جهات چنين بوده است.
به هر حال، نسبت به مسئله «مدگرايي» بايد خيلي هوشيار باشيم و از اينكه زمام فرهنگ و سنت و فكر خويش را به نام تمدن و تجدد، به دست مدهاي غربي بسپاريم، بايد به شدت بپرهيزيم.
دو نکته مهم در برخورد فعال و به دست گرفتن ابتکار عمل بايد رعايت شود:
1. يک کار فرهنگي قوي صورت گيرد و مدگرايي را از رونق بيندازد، با اين مبنا که ارزش انسان به لباس و ماشين و تجملات مادي نيست.
2. در طراحيها و ارائه مد از سوي ما، بايد تلاش شود که اصول و مباني فکري اسلامي و ملي رعايت و پيامهاي مثبت ديني و فرهنگي کشورمان در آن گنجانده شود.
کد سوال : 46
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : درباره مقام و منزلت زن در اسلام توضيح دهيد؟
پاسخ : T} زن در اسلام: {T
بايسته است در اين رابطه سخنان گهربار پيامبر اكرم(ص) نقل شود. اين تعاليم ارزشمند در دشوارترين شرايط تاريخي براي زنان صادر شده است؛ يعني، در زماني كه دختران را زنده به گور ميكردند و زن را مانند كالا به ارث ميبردند و مالك ميشدند و او را از هر گونه حقي محروم ميداشتند. پيامبر اكرم(ص) بدين وسيله بلندترين گام را در بدترين شرايط، براي احياي حقوق زن و پاسداشت كرامت انساني وي برداشته است:
1. «بهترين شما آن كسي است كه نسبت به زن خود، سازگارتر و خيرخواهتر باشد و من از همه شما درباره زنان خيرخواهتر هستم».
2. «زنان همانا خواهران، مادران، خالهها و عمههاي شما هستند و ريشه وجود شما از آنان است و بايد در اوج عاطفه و مهرباني با آنان رفتار شود».
3. «نسبت به زنان، با تقوا باشيد و در رعايت حقوق آنان و توجه به ايشان، پرهيزگاري کنيد؛ زيرا آنان امانت خداوند در دست شمايند و طبق دستور و قول پروردگار براي شما حلال و محرم شدهاند. بر شما است كه حقوق آنان را مراعات نماييد و عادلانه و طبق عرف زمانه و شأن زنان، زندگي ايشان را تأمين كنيد».
4. «بهترين شما آن افرادي هستند كه با زنان خود، خوب و خوش باشند».
5. «ملعون و بازملعون است آن كسي كه در تأمين زندگي همسر خود، كوتاهي كند و حقوق خانواده را ضايع و آنان را ناراحت كند». V}احاديث، به نقل از بولتن انديشه، ويژه زن، صص 355 ـ 354 {V
زن و مرد، هر دو از اشرف مخلوقات جهانند و هيچ تفاوتي از نظر اصل آفرينش و مقام و مرتبت، ندارند. آن دو، مكمّل و برطرف كننده نيازهاي يكديگرند. اينكه برخي زن را موجودي پستتر ميدانند، تفكراتي موهوم و شيطاني است و از جهل و بيخبري مردم سرچشمه ميگيرد. اميد است بتوانيم با مطالعه آيات قرآن و احاديث اهل بيت(ع) با ديو جهل و بيخبري و اوهام مبارزه كنيم. V}براي مطالعه بيشتر نگ: مظلومي، فضيلت زنان؛ علامه طباطبايي، زن در اسلام؛ شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام {V
کد سوال : 47
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : از زن بودن، احساس حقارت ميكنم و آرزو ميكنم كه يك پسر بودم. لطفا راهنماييام كنيد؟
پاسخ : T} حقارت از زن بودن{T
شما از زن بودن احساس حقارت نميکنيد؛ بلکه از اهانتها و تبعيضهايي که در حق زنان اعمال ميشود، احساس رنج ميکنيد؛ اهانتها و بي عدالتيهايي که صرفاً بر مبناي جنسيت است. به يقين هر انسان فرهيخته اي با توجه به تفاوتهاي جسمي و روحي زنان و مردان، توقع ندارد آن دو رفتاري کاملاً مشابه يکديگر داشته باشند، اينکه خلاف عقلانيت است، ولي جنسيت نبايد مبناي رفتار اهانت آميز يا تبعيض آميز باشد. شكي نيست كه در طول تاريخ، تحميلات ناروايي بر دوش زنان بوده است و بعضي از آنها هم اكنون نيز باقي است. ريشة بسياري از اين تحميلات را بايستي در بيديني و بيتقوايي گروهي از مردم دانست كه محيط را براي زنان و بلكه براي همه نا امن ميكنند. اگر ديگر مشكلات اجتماعي را نيز بر اين مقوله بيفزاييم، وضعيتي را پيش ميآورد كه هماكنون شاهد آن هستيم. آنچه دين از زنان و مردان خواسته، حفظ حريمها است و اين جز براي سعادت آنان نيست؛ چنانكه ميبينيم در دنياي غرب و در پشت پرده ظواهر فريبنده، نظامي پر دغدغه و مخاطرهآميز بر روابط خانوادگي و تربيت فرزندان، حاكم است؛ موضوعي كه جامعهشناسان و محققان مسائل اجتماعي را در غرب، به وحشت انداخته است. بر اين اساس، آنان آيندهاي تاريك را براي جوامع غربي پيشبيني ميكنند؛ جامعهاي كه در آن، آدميان به گونهاي مسخ شده و نامتعادلاند. آمار تجاوزات جنسي و رفتارهاي آزار دهنده (به رغم همه آزاديهاي جنسي)، به موضوعي مهم تبديل شده و انتظارات روزافزون براي رفتارهاي عجيب و غريب جنسي از زنان، آنان را به دلقكهاي مضحك تبديل كرده است.
هدف اسلام از برخي حريم ها براي زنان نظير (ارائه الگوي حجاب)، حفظ طهارت و امنيت زنان است؛ چنانكه فرموده است: «اي پيامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر فرو پوشند كه اين كار براي اينكه آنان به [عفّت و تقوا] شناخته شوند تا از تعرض و آزار هوسرانان در امان بمانند، بسيار بهتر است». V} احزاب، آية 59 {V
در اين بين، نبايستي برخي تحميلات محيط را به حساب اسلام گذاشت؛ چرا كه افراد بيبند و بار نيز بسيار بيشتر در دام اين تحميلات قرار ميگيرند و آزار ميبينند. گذشته از اينكه بسياري از اين مشكلات، به آداب و رسوم و برداشتها برميگردد؛ نه به اسلام. البته بايد در اصلاح اين آداب و رسوم كوشيد؛ ولي اگر اعتراض شما به جنسيت است، بايد بدانيم كه در اين زمينه، كسي از خود اختياري ندارد. نظام آفرينش بر مبناي زوجيّت است ولازمه آن، وجود دو جنس و جاذبههايي است كه بين آنها وجود دارد. حكمتهاي اين نظام را بايستي در تشكيل خانواده و زندگي مشترك و آثار خير آن ديد.
از سوي ديگر،زنان محدوديتهاي بيشتري نسبت به مردان دارند؛ ولي بايد توجه رد که اصولاً «مطلوب و مورد رغبت بودن»، خصيصهاي است كه تنها در آنان نهفته شده و اين كمالي براي زنان است؛ اين تمايل و رغبت، مبناي خانواده و زندگي مشترك است و البته كه هر چيزي كه مطلوب باشد، خطراتي نيز آن را تهديد ميكند. بنابراين، بايد گوهر را در صدف حفاظت كرد. علاوه بر اينكه بايستي برنامهريزيهاي گستردهاي صورت گيرد تا دختران نيز به صورت مساوي از امكانات عمومي و طبيعي بهره برند؛ بدون آنكه دچار عوارض ناخوشايندي شوند. براي نمونه گسترش امكانات ورزشي و رفاهي، پاركهاي اختصاصي و امكاناتي كه بتواند حق استفادة آنها از امكانات را به صورت مساوي تأمين کند. متأسفانه در حال حاضر، اولويتهاي ديگر اقتصادي ـ مانند بيكاري و امنيت ـ فرصت را از اجراي چنين برنامههايي سلب كرده است.
کد سوال : 48
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : نظر اسلام درباره مشورت با زنان چيست؟
پاسخ : T} مشورت با زنان{T
روشن است كه مهمترين هدف مشورت، يافتن بهترين گزينه و شيوههاي اجرايي است و لذا هر كسي نميتواند طرف مشورت قرار گيرد؛ زيرا برخي از مردم، نقاط ضعفي دارند و مشورت با آنها ماية بدبختي و عقب افتادگي است. حضرت علي(ع) ميفرمايد: «با فرد بخيل و ترسو و حريص مشورت نكن؛ چون در هر يك از اينها ضعفي وجود دارد كه مانع نيل تو به حقيقت ميشوند». V}نهجالبلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، نامة 53 (خطاب به مالك اشتر) {V
نكات بيولوژيكي و زيستشناختي در بانوانـ مانند غلبه احساسات و هيجانها بر خِرَدورزي آنها و نيز محدوديت اجتماعي كه باعث كاهش تجربه آنان ميگرددـ گاهي رايزني با بانوان را محدود کرده است. توضيح آنكه در دو نكته، بين آموزههاي اسلام و يافتههاي علوم ـ جديد از جمله روانشناسي ـ تفاوتي نيست: تساوي ميزان هوش زن و مرد، كارل هافمن تصريح ميكند، زنان به اندازه مردان هوشمند هستند؛ گرچه مغز آنان به طور متوسط 20% كوچكتر از مغز مردان است. V}كارل هافمن، روانشناسي عمومي، (و ديگران) ترجمه سيامك نقشبندي (و ديگران)، تهران، ارسباران، 1378، ج 1، 349 {V
2. هيجان در بانوان نسبت به مردان زياد است؛ چنانكه خود روانشناسان اذعان ميدارند: «پژوهشهاي انجام شده بر روي دانشجويان، نشان ميدهد كه در چهار مورد از پنج هيجان اساسي (شادي، عشق، ترس، اندوه و خشم) زنان هيجانهاي شديدتر و فراوانتري دارند و آن هيجان مورد استثناـ كه مردان بر زن پيشي ميگيرندـ خشم است. زنان نه تنها هيجانهاي ظريف (شادي، عشق، ترس و اندوه) را با شدّت و فراواني بيشتري تجربه ميكنند؛ بلكه در موقعيتهاي مثبت و منفي، هيجانها را بهتر نيز تشخيص ميدهند و بيشتر به آنها پاسخ ميدهند. V}همان، ج 2، صص 53 ـ 54 {V
نتيجه آنكه عقل زنان هرگز كمتر از مردان نيست؛ بلكه تعقّل آنها (يعني بهرهگيري از عقل) كمتر است و اين سبب هيجانيتر و احساساتيتر بودنِ آنان است. خانم كليودالسون ـ روانشناسي كه مدت بسياري در اين زمينه تحقيقات و پژوهش كرده است ـ اعلام ميكند: «... به اين نتيجه رسيدهام كه خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند». V}نگ: سيد ابراهيم حسيني، فمينيزم عليه زنان، مجله كتاب نقد، شماره 17، ص 164{V اتو كلايي برگ نيز مينويسد: «زنان بيشتر به كارهاي خانه و اشيا و اعمال ذوقي علاقه نشان ميدهند و كارهايي را دوست ميدارند كه در آنها بايد مواظبت و دلسوزي بسياري خرج داد؛ مانند مواظبت از كودكان و اشخاص عاجز و بينوا... . زنان عموماً احساساتيتر از مردان هستند». V}همان، ص 165 {V
البته بر خلاف نظر خانم كليودالسون ـ كه اين مسئله را جزو ضعفهاي خانمها تلقّي كرده استـ به نظر ما لازمه زيست اجتماعي و تقسيم وظايف، اختلاف كاركردها است و اين امر، مقتضيات خاص خود را دارد. به راستي اگر خانمها لبريز از عواطف و احساسات نباشند، آيا ميتوانند در تربيت فرزندانـ كه مهمترين سرمايه جامعه هستندـ موفق شوند؟! به قول افلاطون مادران با همان دستي كه گهواره را تكان ميدهند، جهان را زير و رو ميكنند. آيا اين نقش، كمتر از نشستن پشت فلان دستگاه صنعتي يا ابداع ابزاري آهنين است؟!
قرآن كريم بعد از ذكر تفاوتهايي بين زن و مرد، ميفرمايد: نبايد هيچ يك از شما از مواهبي كه در صنف ديگر قرار داديم، مطالبه كند؛ چرا كه هر يك از اين ويژگيها به مقتضاي حكمت الهي است؛ «A} وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمًا{A ؛». V}نساء(4)، آية 32. نيز نگ: علامه طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1376)، ج 4، صص 357 ـ 358{V
دكتر الكسيس كارل، متذكر ميشود: «زنان بايد به بسط مواهب طبيعي خود، در جهت سرشت خاص خويش ـ بدون تقليد كوركورانه از مردان ـ بكوشند. وظيفة ايشان در راه تكامل بشريت، خيلي بزرگتر از مردان است و نبايستي آن را سرسري بگيرند و رها سازند». V}سيد ابراهيم حسيني، كتاب نقد، شماره، 17، ص 165 {V
حاصل كلام آنكه به جهت احساساتيتر بودنِ زنان و نيز حضور كمتر آنان در جامعهـ كه باعث تجربه كمتر آنان ميشودـ محدوديتهايي در بهرهگيري از نظر مشورتي زنان لحاظ شده است. لذا در حديثي از حضرت علي(ع) نقل شده است: «H} إيّاك و مشاورة النساء، فإنّ رأيهنَّ إلي أفن و عزمهن إلي وهنٍ{H »؛ «از رايزني با زنان بپرهيز؛ زيرا رأي آنان سست است و در تصميمگيري، ناتوانند». V}نهجالبلاغه، نامة 31 {V لكن هر دو مسئله، با رفع عوامل آن، قابل جبران است. در حديث ديگري از حضرت علي(ع) ميخوانيم: «H} إياك و مشاورة النساء، الا من جربتَ بكمال عقلٍ{H »؛ V}بحارالانوار، ج 103 ص 253 {V «از مشورت با زنان بپرهيزيد؛ مگر زناني كه كامل بودنِ عقلشان را آزمودهايد». نخست از مشورت با زنان نهي فرموده؛ اما بلافاصله زناني را كه كمال عقلشان آزموده و اثبات شده است، استثنا ميكند. اين به لحاظ نوع زنان است؛ وگرنه چه بسيار مرداني كه احساساتي يا كم تجربه هستند و مشورت با آنان نيز نافع نيست و چه بسا زيان بار باشد. بر اساس حديث مذكور نيز امام علي(ع) كمال عقل و آگاهي را در مشورت شونده شرط ميداند و زن بودن را مانع جواز مشورت نميشمارد. از طرف ديگر، در برخي امور كه تخصّص و آشنايي زنان بيشتر است، سفارش شده كه با زنان مشورت كنيد؛ مثل آن حديثي كه رسول اكرم(ص) ميفرمايد: «H} ائتمروا النساء في بناتهن{H »؛ «در امور مربوط به دخترانتان با زنان خود مشورت كنيد». V}نهجالفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص« ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، سازمان چاپ و انتشارات جاويدان، چاپ نهم، 1354، ص 2، ح 7 {V
بالاتر آنكه در قرآن كريم، خداوند متعال در بعضي مسائل خانوادگي، دستور به رايزني زن و مرد و افكار آنان داده است: «A} فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما{A »؛ «اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورت يكديگر، فرزندشان را زودتر از دو سال از شير بازگيرند، مرتكب گناهي نشدهاند». V}بقره(2)، آية 233{V مقصود از تشاور، همدلي و همرأيي و مشاوره ميان زن و مرد است و چون مادر چيزهايي از تربيت فرزند ميداند كه پدر نميداند، پس اگر هم فكري و رايزني نكنند، به زيان فرزند ميانجامد. V}نگ: (بررسي شبهه نقصان عقل)، محمد رضا رجب نژاد؛ خرد زيبا، تهران، انتشارات عابد، بهار 80، ص 91{V در سوره «طلاق» نيز به هم فكري و همكاري زن و مرد اشاره شده است. V}طلاق، آية 6 {V علامه جعفري مي نويسد: «نظام خانواده در اسلام، نظام شورايي با سرپرستي و مأموريت اجرايي مرد است». V} محمد تقي جعفري، زن از ديدگاه امام علي(ع)، تنظيم و تلخيص محمد رضا جوادي، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378، ص 51 {V بررسي روايات نقل شده از امام علي(ع) يا ساير روايات، اثبات ميكند كه مقصود از «بر حذر بودن از زنان خوب» يا «برحذر داشتن از مشورت با زنان»، دقت در گفتار و انديشههاي زنان معمولي و يا زنان هوسباز و كم خرد و تبهكار و تهي مغزي است كه چشم از حقايق برتر فرو بستهاند. اما زناني كه از زرو زيور دنيا اعراض كرده و به تعقّل پرداختهاند، مانند مردان شايسته، مورد مشورت هستند و به تعبير علامه جعفري، رواياتي نظير «H} إياك و مشاورة النساء إلّأ من جربت بكمال عقل{H » مؤيد نظريه «درون شورايي و برون سرپرستي مرد» در نظام خانوادگي از ديدگاه اسلام است. V}همان، ص 104 {V
روايات نقل شده از رسول اكرم(ص) در اين زمينه نيز ـ بر فرض صحت سند روايتـ به همين نكات اشاره ميكند؛ و نه منع از مشورت با زنان يا مخالفت با نظر آنان پس از مشورت باايشان. از اين رو روايات مذکور هرگز قابل تعميم به همة بانوان نيست. اين قيود با توجّه به ساير روايات و آيات و نيز سيره عملي پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به دست ميآيد؛ همان گونه كه اين بزرگواران در مشاورههاي خود، زنان را نيز شركت ميدادند. V}براي آگاهي بيشتر، نگ: محمد تقي جعفري، زن از ديدگاه امام علي(ع)؛ محمد رضا رجب نژاد، خرد زيبا{V
کد سوال : 49
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : شركت زنان در كارهاي اجتماعي، با توجه به رواياتي كه ميگويند مسجد زن خانه او است، چه حكمي دارد؟
پاسخ : T} شركت زنان در كارهاي اجتماعي {T
در مورد روايات مذکور بايد چند نكته را در نظر داشت:
يکم. اين روايات در بردارندة حكمي كلي و استثنا ناپذير نيستند. به عبارت ديگر، بسياري از احكام قانوني شريعت، در نگاه نخست، ظاهري مطلق و كلي دارند؛ ولي غالبا تخصيص دهنده و مقيّداتي در ديگر منابع احكام دارند كه با توجّه به آنها دايرة حكم، ضيق و محدود ميگردد.
دوم. اين روايات هرگز منع كننده حضور زن در صحنه اجتماعـ به ويژه در موارد لزوم، مانند شركت در راهپيماييها تحصيل دانش و... با رعايت شئون اسلاميـ نيستند. از همين رو، فقها نيز چنين مواردي را نه تنها منع نکردهاند؛ بلكه در مواردي مانند آموزشهاي علمي مخصوص بانو و دفاع در برابر دشمنان مهاجم (در صورت عدم كفايت مردان)، شركت در فعاليتهاي اجتماعي را واجب شمردهاند.
همچنين از جمعبندي متون ديني به دست ميآيد كه اينگونه روايات، منصرف به مواردي است كه علاوه بر عدم ضرورت حضور زن، نوعي بينظمي در مسئوليتهاي زن در خانه و يا بينظمي در اجتماعات عمومي و ديني پديد آورَد؛ چنان كه حضور بسياري از زنان در مسجد، به خاطر داشتن مسئوليت مراقبت و پرستاري از اطفال و كودكان، چنين پيامدهايي را دارد. اما در صورتي كه فارغ از چنين مشكلاتي باشد، يا راه حل مناسبي براي آن داشته باشند، حضورشان در مساجد و مجامع عمومي، با رعايت شئون اسلامي، مطلوب است.
در بعضي روايات، وظيفة زن پرداختن به كارهاي خانه دانسته شده است. اين روايات، مربوط به امور خانواده (تقسيم كار بين زن و شوهر). پيامبر خدا(ص) فرمود: «امور داخل منزل، براي زن و امور بيرون از خانه، براي مرد باشد». البته اين بدان معنا نيست كه زن بايد فقط در خانه باشد و از تحصيل و شركت در كار وديگر فعاليتهاي اجتماعي باز بماند.
کد سوال : 50
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : حضرت فاطمه(س) ميفرمايد : «بهترين چيز براي زن آن است كه مردي او را نبيند و او هم مردي را نبيند»، آيا اين فرمايش، با رسيدن زن به كمال منافات ندارد؟
پاسخ : T} کمال زن{T
حضرت زهرا(س) خود به معركه جنگ و جبهه نيز ميرفت و در برخي غزوهها، رسول خدا(ص) را همراهي ميكرد. در مواردي نيز در مسجد براي مردم سخنراني ميكرد. بنابراين، فرمايش آن حضرت، به معناي الزام و وجوب نيست، خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعايت موازين و حدود شرعي جايز است؛ اما با اين حال براي زنان بهتر است كه از اختلاط با مردان اجتناب كنند و بدون جهت خود را در ديد مردم قرار ندهند و تا جايي كه ميتوانند، خود را از ديد نامحرمان پوشيده دارند. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) نيز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سياست حضور مييافت، بناي زندگي و روش ايشان در زندگي، اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول، به نظر ميرسد اين گفتار بيشتر ناظر به جهات معنوي حيات زنان باشد؛ اما تجربة بشري نشان ميدهد كه اين مطلب، دربارة زندگي مادي، معيشتي، اجتماعي و خانوادگي زنان نيز صادق است؛ زيرا امروزه در دنياي غرب ـ كه ساليان درازي است كه اختلاط بين زن و مرد وجود دارد و راهها و شيوه هاي گوناگون و متنوع نيز براي ارتباط آزاد جنسي و ارضاي شهوات موجود است ـ با اين همه، زنان به شدّت تحت آزار و استثمار جنسي مردان قرار دارند. V}براي آگاهي بيشتر، نگ : آنتوني گيدنز، جامعهشناسي، نشرني {V پس در تجربه اجتماعي و تاريخي نيز ديده ميشود كه آزادي ارتباط و اختلاط، به نفع بانوان نبوده است.
برخي از انديشمندان با مطالعه احكام اسلام، به اين نظر رسيدهاند كه اسلام، خواهان نوعي حيات و زندگي در درون خانواده و در پي حمايت و تعالي زن در اين محيط است تا وي در چهارچوب زندگي خانوادگي و در منزل، به كمالات و رشد و برطرف کردن نيازها و شكوفايي انساني و تحقّق وجودي نايل گردد. تجربه بشري نيز نشان ميدهد كه چنين زندگي و حياتي، براي بانوان بهتر است. از طرف ديگر، اسلام چنان چتر حمايتي در قوانين خود براي زن ايجاد كرده كه او هيچ گاه، براي تأمين خواستههاي خود، نيازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظّف به تأمين او كرده است.